بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من شرح حال مختصری از خودم می گم شما منو راهنمائی کنید از بچگی واز زمانی خودم را شناختم این از خصوصیات من بود که همیشه در نوسان بودم مدتی با خدا مدتی دورا زخدا در بلیات از خدا کمک می خواستم تا رد می شدم دوباره طغیان می کردم این احساسات در من بود تا اینکه مدتی بود کلاس دوم دبیرستان بودم خیلی شهوت به من فشار میاورد در خیابان اگر صحنه ای میدیدم بی اختیار محتلم می شدم این حالت در من بود تا شبی در دعا از خدا خواستم که دست مرا بگیرد از آن لحظه به بعد انگار نوری اطاف من بود خواه نا خواه به سمت خوبی می رفتم نماز ونوافل را به جا میاوردم علاقه ام به مستحبات زیاد شده بود تا شبی برایم امتحانی پیش اومد پیش خودم گفتم الان کاررا انجام میدم وتوبه می کنم وپس از انجام گناه ان حالت از من برداشته شد ولی هنوز به معنویات علاقه داشتم همیشه همه چیز برایم نششانه خدا بود تلویزیون هرجا که می رفتم بحث مذهب بود واطلاعاتم زیاد می د نماز شبم ترک نمی شد همیشه در هیات بودم شبی برای نماز شب از خواب بیدار شدم دیدم از تمام این چیزها متنفرم وبدم میاد ناگفته نماند بارها از خدا فرصت خواستم ولی در همه رد شدم احساسات خیلی بدی بود روزی دوبا رجنب می شدم از خدا می ترسدم وناامید بودم می خواستم از خیابان رد شوم کلی با خدا شرط می بستم که زنده با شم نسبت به اطرافیان بدبین بودم در مجالس روزه عوض خوشحالی نوعی سرور به من دست میداد این حالات در من بود وبه کسی ههم نمی گفتم نکند بد تر شوم ناآرام شده بودم این حالت در من بود تا اینکه عاشق شدم خیلی به من مزه داد خلاصه اون حالت خوب را می خواستم دائم تجربه کنم ولی جور نمیشد روزی عاشق روزی فارق این حالات درمن بود تا 24سالگی ترم اول دانشگاه دوباره عاشق شدم هربار عاشق میشدم ک.ئی آن فرد قلبم را پرکرده بود دیگه به هیچ چیز دیگه راضی نمی شدم ولی این نیز نافرجام بود تا ترم 3که عاشق شدم ولی با خدا شرط کردم که این اخریش باشه خلاصه هر لحظه علاقه بیشتر وزیادتر میشد در دانشگاه ناخودآگاه برخوردهائی پیش میامد که به این قضیه دامن می زد خلاصه من برای اینکه خودم را شبیه او کنم از همه چیز گذشتم حتی حاضر بودم بمیرم ولی اوباشد مریض که می شدم بایاد او آروم میشدم خلاصه شده بود بتی برای من در حد پرستش حدو دوسال است که من دیگر اورا ندیدم دراین مدت خیلی بهتر شدم ولی گاهی به سراغم میاد رد خواب ومن دوباره از خود بیخود میشوم ازدواج راب ه تاخیر می نداختم شاید فرجی شود ولی ته دلم راضی نمی شدم فقط فکر وخیال منو آروم می کرد الان همه معنویت برایم سواله همش با خدا لج می کنم میگم منو به عشق نرسوند هرچند خودم عقلیی قبول دارم ولی دلم چرکین است احساس می کنم پرده ای روی قلبم هست که مدام منو تنگ تر میکنه ودر محاصره قرار میده اصلا هیچ انگیزه ای برای خوب شدن ندارمنمی دانم شاید طلسم شدم هرکاری میکنم نمی توانم فکرشو از سرم بیرون کنم گوئی مزگ من در این لجظه است شاید دل کندن از دنیا بریام سخته همیشه تا به مواقع حساس مانند ماه رمضان یا ایام دیگه می رسه نوعی بی حالی دارم وقتی رد شود تازه می فهمم چه کلاه گشادی سرم رفته خلاصه دیگه از اون حالات لذت عبادت خبری نیست زندگی شده باری به هرجهت می دانم راهی ندارم باید بسوزم وبساز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی «شرح سلوکی آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را که روی سایت هست مطالعه کنید. موفق باشید
271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده پایه 3 راگذرانده ام ولی جایگاه فقه هنوز برایم مشخص نشده از شما درخواست کمک دارم در ضمن سیدی های در مورد حوزه را گوش داده ام ببینید فلسفه برای عالم دار شدن خوب است ولی مجتهد شدن در فقه چه فایده دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فکر می‌کنم در ابتدا اگر جزوه‌ی «فلسفه‌ی تقلید از فقیه» را مطالعه بفرمایید خوب است. نکته‌ی دیگر این‌که علم فقه از نظر موضوع، وظایف مکلف را تعیین می‌کند و می‌شود انسان خودش فقیه نباشد و از فقیه تقلید کند و فقهای بزرگوار جهت سرگردان نشدن مسلمانان به‌عهده گرفته‌اند که حکم خدا را برای مؤمنین از متون دینی کشف کنند و به آن‌ها ارائه دهند. ولی علم فقه از نظر روش هنر ارتباط با متون اسلامی است، حال چه آن موضوع، موضوعات فقهی باشد و یا موضوعات قرآنی و اخلاقی. و لذا کسی که فقه را خوب کار کند در بقیه‌ی امور دین هم بهتر می‌تواند تفقه نماید. موفق باشید
154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و عرض خسته نباشید. فرهنگ تشیع چیست؟این چه فرهنگی است که یاران سیدالشهدابا اینکه میدانستند فردا صبح دیگر زنده نیستند باز ماندند و یا بعد از این همه سال،این فرهنگ افرادی مثل امام خمینی را تربیت میکند؟لطفا علل نفوذ و بقای آنرا نیز بررسی کنید. با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: سلام علیکم : بحمدالله این موضوع زوایای متفاوت آن در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحث شده است تا إن‌شاءالله متوجه عظمت شعور حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و اصحاب بزرگوار آن حضرت شویم. موفق باشید
29928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در تبریز عارفی بود بنام شیخ قربانعلی تَرخان که میگن از عجایب گمنام روزگار ماست. ۴۰ سال در نابینایی بسر می برد و تصور اینکه چرا خداوند این نقص را به ایشان داد است را هم حتی در قلبش خطور نکرده و نیز استادی ظاهرا از اوتاد داشتند که شیخ قربانعلی در ۲۰سال مشایعتی که ایشان داشتند حتی یک بار سوال نپرسیده بودند که شما اهل کجایید و کی هستید که موجب تعجب آن استاد شده بود. و کرامات خاص دیگر که عارفی چون آیت الله فروغی با سوز و حسرت خاصی از ایشان یاد می‌کردند و اشک می ریختند. حتی علمی داشتند که هر سوالی از هر جای عالم‌ هستی از غیب و ظاهر پرسیده می شد؛ بطور تفصیلی جواب می‌فرمودند و... سوالم اینکه سلوک ذیل شخصیت امام راحل"قدس" ما را نیز می‌تواند اینجور تربیت کند یا نه افق تربیت فعلا در سطح پایین عالم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در این تاریخ سراغ انسان می‌آید از جنس حق‌الیقین تاریخی است و موجب حضوری می‌شود در راستای اراده‌ی الهی در این تاریخ. سلوکی که حاج قاسم‌ها را می‌پروراند. موفق باشید

19333
متن پرسش
کاش امروز، نیمه شعبان نبود...! بنظرم امروز یکی از تلخ ترین روزها برای حیات جمهوری اسلامی بود، حیات چهل ساله ای که قاعدتا باید در بلوغ نسبی بسر برد و این بلوغ را در بدنهِ مدیریتیِ درجهِ یکِ خود به ظهور رساند. اما حیف... نمی دانم و قلبا نمی خواهم بدانم چه در بین توده مردم می گذرد اما همین قدر «حس» می کنم که صدای انحطاط و افول این حیات بگوش می رسد و انگار که نه حیاتِ خود بلکه «جانِ» ما را می گیرد. «ما»یی که قلبمان به عشق روح الله می تپد... اما این جمعه «سیاه» حتی «سفیدی» نیمه شعبان را در حجاب برد. نیمه شعبانی که نه به عنوان یک روز در تاریخ قمری، بلکه به عنوان «آرزو» و «آرمان» این حیات چهل ساله همیشه مد نظر بود. نمی دانم شاید بعضی ها بگویند اوضاع اینقدرها هم وخیم نیست اما شاید ایشان وخامت اوضاع را در نابودی کاملِ ارزشها ببینند! در هر حال امروز فرای از افراد کاندیدا و فرای از انتخابات ۹۶، یک نقطه عطف بود، «عطفی» که به مرور در لایه های پنهان توده آشکار می شود و «زخمی» که شاید به زودی سر باز کند و «خشمی» که شاید به انفجار منتهی شود و شاید دیگر آن موقع «ما» نباشیم. نمی خواهم عاطفی و احساسی به اتفاقات امروز نظر کنم، اما چاره را تنها در یک چیز می بینم؛ «رجوع قلبی به خود الله و خواندن او»، اصلا شاید برای این حیات «فقط» باید گریست... همین. اصول کافی/ امام صادق: فاذا دعوت فاقبل بقلبک ثم استیقن الاجابه: در هنگام روی آوردن به خدا به قلب خود روی آور (قلبا آن را بخواه) پس یقین کن اجابت آن را... استاد می دانم این سوال دیگر برای شما خسته کننده است اما واقعا در این زمانه چه باید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک وجه حادثه همان بود که شما می‌فرمایید و نه‌تنها قلب شما بلکه قلب هرکس که به انقلاب اسلامی تعلق دارد را به درد آورد. ای کاش دولتمردان ما پاک‌تر از آن بودند که نشان دادند. ای کاش سجایای اخلاقی در آن مناظره، ظهور چشم‌گیرتری داشت. ولی یک وجه دیگر مناظره، ظهوری از قدرت قدسی انقلاب اسلامی بود و این‌که عقلِ انقلاب اسلامی زنده است و از خطاهایی که در نظام‌های دیگر جهانی پذیرفته شده است نمی‌گذرد و معده‌ی انقلاب اسلامی آن‌چنان حساس است که غذاهای مسموم حرکاتِ دولتمردان را بیرون می‌ریزد. مناظره‌ی سوم نشان داد انقلاب اسلامی بحمداللّه زنده است و دولتمردان نمی‌توانند با سخنان فریبنده‌ی خود، انقلاب را استحاله کنند و از هویت خود خارج نمایند. مناظره‌ی سوم تابلویِ ناکامی جریان‌هایی بود که ذیل واژه‌ی زیبای اصلاح‌طلبی در صدد بوده و هستند که انقلاب را از هویتِ اصلی خود خارج کند و به اسم ارتباط با جهان، ما را مثل ترکیه تبدیل به یکی از اقمار کدخدایِ جهانی بنماید. آری! اگر مردم از دیدن چنین صحنه‌هایی دل‌خورند که باید باشند، ولی از جهت دیگر باید به خود ببالند که عقلِ زنده‌ی انقلاب اسلامی همچون نگهبانی هوشیار اجازه نمی‌دهد که هرکس در پوشش دولت اسلامی و با ظرائف فریبنده ما را به کدخدا بفروشد. چه امیدهایی داشتند برای دوره‌ی دوم ریاست جمهوری‌شان!! که نمونه‌ی آن سند 2030 بود. حال دیگر مهم نیست که ادامه یابند یا نه، مهم این است که دیگر طشتِ آن‌ها از بام افتاد و ادامه‌ی آن نقشه‌ها برایشان سختْ مشکل شد. خداوندا! تو را سپاس که با این‌همه خطاها و کوتاهی‌های ما، ما را به خود وانگذاشتی، باز ما متوجه‌ی وعده‌ی الهی تو شدیم که فرمودی: «إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»(120)/ توبه) دوباره خواستی به ما بفهمانی زحمات شهدای ما، این محسن‌ترین شخصیت‌های تاریخِ معاصر که در طلب حاکمیت حق و حقیقت بودند؛ هرگز ضایع نخواهد شد. نکاتی در جواب سؤال شماره‌ی 19335 در این رابطه عرض شد، خوب است که نظری به آن جواب بیندازید. موفق باشید

 

18639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. طلبه ای هستم و اینکه می خواستم بحث عرفانی را شروع کنم ولی یکی از علما گفتند کار هر کسی نیست و باید یک شراطی داشته باشی یعنی می خواهم به طور تخصصی شروع کنم ولی نمی دانم که این بر سر جوم حیط است یا واقعا این را می توانم برای همیشه تخصصی وارد شوم؟ 2. استاد قبلا این سوال را پرسیدم: جامع السعاده از کتاب محجه البیضا و محجه البیضا از کتب احیا العلوم احمد غزالی و احمد غزالی از یونان گرفت اخلاق (ایت الله مظاهری) پس چرا بعضی ها توصیه می کنند محجه البیضا یا جامع السعاده را بخوانیم پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱- ا گر هم فرض کنیم غزالی از جهت ساختار اخلاقی و تعادل بین افراط و تفریط تحت تأثیر ارسطو است، مرحوم فیض کاشانی در «مهجة» و استاد آیت اللّه ملا مهدی نراقی و فرزند او ملامحمد، با رجوع به روایات اهل البیت«علیهم‌السلام» کتاب‌های خود را تنظیم کرده‌اند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند نراقین را بخوانید که منظور «جامع‌السعادات» و «معراج السعادت» می‌باشد موفق باشید سوالی که داشتم: شما که می گویید ملا محمد نراقی هدف را بر روی آیات و روایت گذاشته چطور برای اینکه فقط حدیث و روایات اضافه کرده و کاری به غیر از این نکرده و بعضی احادیث اصلا مشکل اعتقادی دارد و کتابی که اصلا مشکل اعتقادی و اخلاقی دارد چطور می شود گفت این کتاب را بخوانیم و شاید به نظر خودم در این مساله یا بزرگان دیگر اشتباه کردند چون بزرگان خیلی بزرگوارند ولی خوب اشتباه کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد شروع کار عرفانی، سیر مطالعاتیِ سایت مقدمه‌ی خوبی می‌تواند باشد 2- به هر حال علمایی مثل ملا مهدی نراقی را نباید دست‌کم گرفت. از این گذشته چرا در حال حاضر که با کتاب ارزشمند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام روبه‌روئیم، به آن نپردازیم؟ موفق باشید

14555
متن پرسش
سلام و ارادت: همانطور که مستحضرید راههای سلوک دو تا است. 1. دفع که مورد تایید اساتید اخلاق است که در آن هر بار یکی از رذائل اخلاقی مانند حسد، کینه، غضب بر طرف می شود. در این راه نفس اماره زنده و توانمند است و فقط یکی از رذائل دفع می شود. 2. راه رفع که مورد تایید عرفا است که در این راه با ارتباط با خداوند و راز و نیاز و نگاه توحیدی نفس اماره کم کم رفع و نابود می شود یا ضعیف می شود. لطفا راه دوم را توضیح دهید و منبع یا کتاب برای فهم بیشتر معرفی کنید. برای من که طلبه هستم کدام راه بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو راه خوب است. راه دوم مشهور است به راه «احراقی»، که سالک انانیت خود را آتش می‌زند و عرفان عملی و نظری متکفل آن راه است. اگر بخواهید وارد آن راه شوید کتبی مثل «فصوص الحکم» و «منازل‌السائرین» کمک می‌کند. تفسیر حمد حضرت امام برای ورود، باب خوبی است. موفق باشید

13885
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که در خصوص اتحاد شخص پیامبر (ص) با صادر اول در قوس صعود پرسیده شده و شما پاسخ آیه الله جوادی را تایید کردید به این دلیل هست که شخص پیامبر هم با ورود به دنیا تشخص پیدا کردند و قبل از آن در قوس نزول تعین نداشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» و عین ثابته‌ی انسان کامل مرز بین امکان و وجوب است و خلیفه‌ی اسمِ جامع اللّه می‌باشد و از این جهت در همه‌ی عوالم حاضر است و نمی توان آن را محدود به قوس نزول یا صعود کرد. با ظهور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» در عالَم شهود آن حقیقت تعییّن پیدا می‌کند. موفق باشید

10332
متن پرسش
بسمه تعالی: پس از سلام، با توجه به این‌که ایام محرم نزدیک است و ما برای انس بیشتر با حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» با انبوه کتاب‌ها روبه‌روئیم و از جمله با کتاب‌های خودتان، غیر از کتاب‌های شما چه کتاب‌هایی را برای امسال‌مان پیشنهاد می‌کنید که فعلاً به آن رجوع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در اقیانوس بیکران کربلا هر دُرّی را که برگزینید هزاران نور از انوار الهی به قلب شما می‌افشاند، ولی اگر خواستید تا اندازه‌ای با اسرار کربلا و انوار سیدالشهداء«علیه‌السلام» آشنا شوید، از کتاب ارزشمند «چراغ هدایت» تألیف استاد گرانقدر آیت‌اللّه شجاعی غافل نگردید. موفق باشید
9691
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز 1) تقویت انگیزه ها و معارف که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» ذکر فرمودید چگونه انجام می گیرد؟ 2) قوای نفس چه تعداد می باشند اگه می شود نام ببرید ؟ (جهت شناخت بیشتر از خود)با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر اندازه انسان با عبور از مفاهیم به «وجود» نظر کند جان انسان نشاط لازم را جهت سیر بیشتر به‌دست می‌آورد 2- در چهار جزوه‌ی شرح کتاب «معرفتِ نفس و حشر» بحث قوای نفس به صورت مکفی شده است به آن‌جزوات رجوع فرمایید. موفق باشید
8978
متن پرسش
با سلام: سوالی از محضر حضرت عالی داشتم که تقاضا میکنم در صورت امکان راهنمایی بفرمائید. چگونه می توان جلوی خیال را گرفت. متاسفانه من به شدت خیال پرداز هستم و خیلی از موارد هم که خیال پردازی میکنم امور بعید است، خیلی هم تلاش میکنم که جلوی فکرم را بگیرم توسل، دعا، اما اصلا فایده نداره. اصلا تمام زندگیم شده خیال. وقتی بخوابم، بشینم، درس بخوانم، سر کلاس، موقع تماشای تلویزیون، خلاصه مدام در خیال هستم. قبلا باید چشمم را میبستم تا به خیال بروم اما الان در هر حالتی ناخواسته به خیال میروم مثلا با کسی مشغول صحبت هستم و من مشغول به خیال پردازی که البته بعضی اوقات (اکثر وقت ها) منتهی میشود به گناه. تمام تلاشم را میکنم اما موفق نمیشوم، از شما تقاضا میکنم راهنمایی بفرمائید که چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در این رابطه داشته‌ام، خوب است به آن کتاب مراجعه فرمایید. به گفته‌ی آیت‌اللّه حسن‌زاده؛ اگر شما خیال و ذهن خود را مشغول نکنید آن شما را به خودش مشغول می‌کند. موفق باشید
7285
متن پرسش
باسمه تعالی سلام خدمت استاد بنده مباحث انسان شناسی شما را تاحدودی(قبل از معاد) کارکردم اما جلوترنرفتم می خواستم ببینم چقدرباید آدم به غیر ازمطالعه تمرین کند که این وجودی دیدن برای فرد ایجاد شود؟یک عمر؟چه تمرینی کنم توبحث برهان صدیقین گفتید این حس بدبختم کرده هی وارد حیطه عقل می شود نه من را من می گیرم وکارشب وروز من وبازم پوچی؟ وشاید این لقمه ها برای دهان حقیر بزرگ بوده ونباید می خوردم که ورم کردم. خلاصه تقاضای تمرین واذکری وراهنمایی داشتم؟ ادامه شرح حال من(اگرفرصت داشتین) بنده حتی با مطالعه ودانستن یه دفعه خودم که گم می شوم در مسائل وخداهم که گم می شود باید جه کار کرد با این اوضاع آیا همه ی این ها نتیجه سخنتونه که می گید ساحت انسان عوض شود وعالم تغییر کند عمری طول می کشد آخر اگر این طور باشد کی انسان ببیند وبچشد و صرف قیل وقال حس میکنم یه جوربازی شده از وجود حرف زدن واصالت آن و جلوه وحرف های قشنگ قشنگ... خیلی شرمنده طولانی شد. ایمیل هم فرستادم... باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول حافظ: «اَلا یا اَیُهَا السّاقی اَدِرکأساً و ناوِل‌ها .... چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» مگر بنا است موضوع به‌راحتی حل شود و حجاب فی‌الفور مرتفع گردد؟! کار می‌برد. بعد از معاد و شرح آن إن‌شاءاللّه کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» با شرح آن با شما حرف دارد. موفق باشید
6765
متن پرسش

با سلام شما در کتاب کربلا مبارزه با پوچیها بحثی در مورد اربعین آورده اید و چند جای آن تصریح کردید که امام معصوم می فرمایند مومن پنج نشانه دارد که یکی از آن ها زیارت اربعین است و سپس این مطلب را شرح و بسط داده اید در حالی که این روایت خبر واحد است و یک حدیث بیشتر در مورد آن نیامده ضمن اینکه همین یک روایت هم بدون سند است(وسائل روایت 19643)در ضمن شبیه به همین روایت مجموعا پنج روایت آمده که اولا همگی سندا ضعیفند و ثانیا در همه ی آن ها چهار نشانه آمده ولی به جای زیارت اربعین در آن روایات قنوت قبل از رکوع و...آمده در حالی که بقیه ی نشانه ها دقیقا همان چهارتائی است که در روایت وسائل آمده(منبع روایات :مستدرک ج 3 حدیث3599-تفسیر البرهان ج 4 ص 600-بحارطبع بیروت ج 82 ص 79-در یکی دو کتاب دیگر نیز با همین اسناد آمده است)در روایتی که نشانه ها را ده عدد شمرده نیز زیارت اربعین نیامده ضمن اینکه آن روایت هم ضعیف است همچنین روایت ضعیف دیگری در وسائل 19644 که توصیه کرده در روز اربعین چگونه زیارت بخوانیم.....با همه ی این احوال سؤال این است که شما چرا قبل از اینکه صحت روایتی را بررسی کنید آن را صحیح تلقی کرده و شرح و توضیح می دهید ضمن اینکه این روایات روایات فقهی نیستند که توجیهات خاص خود را داشته باشند....بنده در نوشته ها و سخنان شما استناد به موارد ضعیف را دیده ام که به مرور خدمتتان عرض می کنم فعلا می خواهم جواب شما را در این مورد ببینم....البته توضیح روایات اربعین و نقد آن ها مفصل تر است که اینجا جای ذکر آن نیست...بسیار سپاسگزارم

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می دانید، واحد بودن راوی خبر که موجب می شود خبر را «خبر واحد» بنامند طبق مبنای اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه، ضرری به حجیت آن نمی زند؛ البته آن چه در مورد سند این حدیث فرموده اید درست است چرا که این حدیث، مرفوعه بوده و نمی توان آن را صحیح و یا موثق تلقی نمود ولی توجه به چند نکته در مورد این حدیث لازم است. یک: افرادی مثل مرحوم شیخ مفید در کتاب مزار، شیخ طوسی در مصباح المتهجد، محمد بن جعفر المشهدی در المزار الکبیر، ابن طاووس در اقبال به این حدیث اعتماد کرده اند. لطفا توجه کنید که بحث از صرف نقل حدیث نیست و گرنه تهذیب و کافی و وسائل را نیز به حساب می آوردیم ولی مسأله در این کتب، اعتماد به حدیث است و می بینیم که بر اساس همین حدیث «فضل زیارة الاربعین» را قائل شده و حکم به استحباب آن نموده اند؛ مثلا می بینیم که مرحوم شیخ مفید در این باب، تنها همین حدیث را ذکر نموده. دو: مرحوم شیخ طوسی در کتاب «مصباح المتهجد» این روایت را به لسان «قال» نقل نموده و می فرماید: «یستحب زیارته فیه و هی زیاره الاربعین، فروی عن ابی محمد العسکری علیه السلام قال علامات المومن....» و همان طور که برخی علماء در مورد مرسلات مرحوم صدوق قائل به اعتماد به روایات مرویه به لسان «قال» شده اند، می توان همین مطلب را در این روایت تطبیق داد. سه: عنایت دارید که علماء دین برای مقبول‌بودن روایات تنها نظر به سند آن ندارند بلکه شواهد دیگری را نیز مدّ نظر می‌آورند. چهار: موضوع اربعین امام حسین«علیه‌السلام» چیزی نیست که بخواهیم با یک روایت جایگاه آن را تعیین کنیم تا با فرض ضعیف‌السندبودن آن روایات موضوع، «کان لم یکن» قلمداد شود. با این‌همه بنده در این موارد خود را صاحب‌نظر نمی‌دانم و به سخنان علماء دین که آن‌ها را حدیث‌شناس می‌دانم استناد می‌کنم. به عنوان مثال می‌توانید به کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی» از آیت‌اللّه جوادی آملی در صفحه‌ی 27 رجوع فرمایید که به این حدیث استناد نموده‌اند. موفق باشید

5924
متن پرسش
استاد عزیز. با سلام و احترام. قبلا هم یک بار دیگر مصدع اوقاتتان شدم و دو شماره از دوهفته نامه حق معلوم را برایتان ارسال کردم و شما هم زحمت کشیدید و پاسخ دادید. استاد از شما خواهش دارم، درصورت امکان از سایت دوهفته نامه حق معلوم به آدرس http://www.haghemaloom.ir بازدید نمایید؛ و نظرات اصلاحی خود را در خصوص رویکرد و روند این دوهفته نامه، جهت تسهیل مسیر خدمت رسانی به اقشار محروم جامعه و بهره مندی هرچه بیشتر دیدگاه ها ی حضرتعالی، بیان فرمایید. استاد مطلب دیگری که ضروری است خدمتتان اعلام کنم این است که، چندی پیش ما از طرف دوهفته نامه با داماد محترم شما تماس گرفتیم و خواستار ترتیب دادن مصاحبه ای با حضرتعالی برای صفحه فرهنگی شدیم که جنابعالی فرموده بودید از مصاحبه معذورید و مطالبی در خصوص موضوع مورد نظر در سایت دارید که ما می توانیم استفاده کنیم و به طور سلیقه ای حالت مصاحبه داشته باشد و ما هم این کار را کردیم. استاد یکی از اهداف ما در صفحه فرهنگی این دوهفته نامه، تنویر اذهان و تبیین دیدگاههای اسلامی-خصوصا به صورت نرم و غیر واضح و البته در صورت ضرورت محکم و واضح- می باشد. با توجه به اینکه با توجه به دیدگاههای تیم دوهفته نامه، نظرات حضرتعالی در حوزه های اجتماعی -دینی قابل توجه و جامع است؛ ما بر آن شدیم با توجه به اینکه این دوهفته نامه در میان اقشار مختلف مردم در شهرها و روستاهای استان توزیع می شود؛ به طور غیرمشهود و غیرمحسوس، مطالب و دیدگاههای حضرتعالی را با توجه به ابتنای آنها بر اسلام محمدی، اشاعه دهیم و از آنجا که طبق قواعد ژورنالیستی نمی توانستیم دائما نام شما را قید کنیم بعضا مطالبتان را بدون اسم و به عنوان یک مقاله بدون نام چاپ می کردیم تا همگان و کسانی که خیلی اهل رجوع به سایتها و غیره نیستند بتوانند در مسر اندیشه های ناب اسلامی قرار گیرند. استاد به هر تقدیر هدف ما حقیقتا اشاعه دیدگاههای دینی است و چون بیان و نگاه شما را درست و دقیق یافتیم، از بیانات ومطالب شما در این راه، استفاده کردیم. حال امیدواریم شما راضی باشید. باور بفرمائید ما هم دلمان میخواست همیشه اسمتان را پایمطالب بزنیم اما این مسأله قطعا در استان اصفهان با جبهه گیری هایی همراه می شد و خیلی ها فکر می کردند ما و شما چه بده بستانی داریم که دائم نام شما را می زنیم و ...بهر حال استاد خواهشمندم ابتدا نظرات خود را راجع به کلیت دوهفته نامه بفرمائید و هم نظرتان را راجع به صفحه فرهنگی. ما را از دعای خیرتان محروم نفرمائیدو از خدا بخواهید به ما خلوص نیت در راستای خدمت به اسلام و مومنین و انقلاب اسلامی عنایت کند.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده عرض کردم جهت‌گیری آن سایت را مثبت دیدم و ارادتمند گردانندگان آن هستم و کاملاً راضی ام که مطالب را بدون نام‌بردن از بنده مطرح فرمایید. موفق باشید
4959
متن پرسش
با عرض سلام و احترام اینجانب دارای همسر و 3 فرزند (2 دختر و 1 پسر )می باشم دارای لیسانس و شاغل در یک شرکت دولتی و دارای حقوق و مزایای مکفی .دارای چند برادر خانم کم سواد هستم که شغل انها فعالیت در بازار و کار دلالی می باشند که از این راه درامد غیر متعارفی بدست می اورند .واین باعث مقایسه همسر م بادرامداینجانب و در امد انها گردیده و مشکلات زیادی را در خانه برایم فراهم کرده لطفا از طریق ایمیل اینجانب را راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی ائمه علیهم‌السلام آن است که به آن‌چه در دست دیگران است چشم ندوزیم و شاکر خداوند باشیم نسبت به آن‌چه خداوند برای بندگی خود در اختیار ما گذاشته‌است. مطالعه‌ی کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» انشاءالله مفید است. موفق باشید.
4811
متن پرسش
با سلام استاد عزیز در دوران جوانی مقداری از روزه هایم قضا شده والآن روزه هایم را در ماه رجب 31 روز پشت سر هم می‌گیرم ودر محیط کار همکاران متوجه شده اند و دایم التماس دعا میگویند متوجه شده ام خوشم می آید و مغرور شده ام چکار کنم از جهتی واجب است و از جهتی می‌ترسم بدبخت بشم و نتیجه ای نگیرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خودتان را بکنید و بگویید: «ای بابا! دارم قضای روزه‌هایی که نگرفته‌ام را می‌گیرم؛ التماس دعا که خدا از من بپذیرد». موفق باشید
4745
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدا قوّت. استاد غزیز:شما در سی دی رجب و اعتکاف فرمودین نبینم در جمع ما مومن بد اخلاق باشه خودتون را اصلاح کنین. در صورتی که یکی ازمعصومین فرمودند که بد اخلاقی درمان ندارد.چطور با هم جمع مکنین؟تناقضی نیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود بداخلاقی درمان نداشته باشد؟ پس این‌همه توصیه برای ایجاد اخلاق فاضله برای چیست؟ موفق باشید
3671
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم از خدمتتون سوالی داشتم در بحث حرکت جوهری به این جا رسیدم که دائما باید فیض از بالا برسد تا عالم بقا بیابد وگرنه عالم ماده عدم می شود اما مشکل این جاست که این سخن هنوز ما را گرفتار زمان می کند، می گوییم دائما باید اینگونه باشد و این یعنی ما داریم از درون زمان سخن می گوییم در حالی که زمان خود انتزاع شده از حرکت است و به نظر می رسد لازمه ی فیض دائمی غیب متحرک باشد و گرنه وجود ثابت چگونه می تواند وجود متغیر به وجود آورد و این برای بنده بک تسلسل ایجاد کرده در مورد خود اصل حرکت جوهری احساس می کنم حرف مکانیک کوانتمی در فیزیک خیلی نزدیک به حرکت جوهری است درست است که فلسفه می تواند از جوهر سخن بگوید اما فیزیک صرفا می تواند از عرض سخن بگوید اما مثل این که فیزیک به وسیله ی کوانتم به اعراضی از عالم رسیده که این اعراض فقط یک چیز نشان می دهند فقط و فقط حرکت ما در کوانتم همه چیز را ساخته شده از موج می بینیم و می گوییم طبیعت را همین امواج می سازند اصلا از چیزی که موج دارد سخن نیست بلکه از خود موج سخن است می خواستم نظرتان را در این مورد بدانم خداوند توفیقاتتان را روزافزون نماید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما در حرکت جوهری با جوهری روبه‌رو هستیم که عین حرکت یا عین قبول است و بقاء آن به ادامه‌ی فیض است حال اگر در کوانتم فیزیک به جایی برسیم که کوانتم عین موج است و موج را چیزی جز قبول و حرکت ندانیم به حرف حرکت جوهری نزدیک شده‌ایم وگرنه بالاخره این سؤال پیش می‌آید که چه چیزی است که به صورت موج ظهور کرده. موفق باشید
3309
متن پرسش
باسلام لطفا بفرمائید نظر فلاسفه اسلامی و مطالب انان در خصوص تدبیر منزل چگونه است و ایا با حقوق خانواده و مبانی فقهی ان ارتباطی دارد یاخیر با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فلاسفه‌ی اسلامی در کتاب‌های عقل عملی یا اخلاق سعی کرده‌اند سخنان دین را تدوین کنند. موفق باشید
2324
متن پرسش
با توجه به این همه کتابی که ایشان نوشته وهمچنین اظهار نظر درباره مسائل مختلف از مدرنیته گرفته تا تفسیر قرآن ، ایشان تحصیلات خاصی ندارند؟ پس چگونه به گفته های ایشان اطمینان پیدا کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌توان گفت که بنده تحصیلات حوزوی در مواردی که اظهار نظر کرده‌ام نداشته‌ام در حدی که چند دوره برای طلاب به دعوت مرکز مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان در موضوعات کلام اسلامی و فلسفه و تفسیر به صورت تخصصی تدریس کرده‌ام و از طرفی شما به سخن هیچ‌کس به‌جز امام معصوم نباید اطمینان کنید مگر آن‌که آن سخن یا مبتنی بر عقل باشد و یا مبتنی بر وَحی و یا مبتنی سخن امامان معصوم. ما باید در همه‌ی عمر فرزند دلیل باشیم یا دلیل عقلی و یا دلیل نقلی. موفق باشید
1994
متن پرسش
با سلام استاد بزرگوار شما فرمودید اول اندیشه اتان را محکم کنید بعد حرکت کنید و چون اکثریت خدا را قبول دارند نیازی نیست خدا را برایشان اثبات کرد : این حقیر در حال خواندن برهان صدقین می باشم در حین مبحث گاهی افکاری کفر گونه به سراغم می آید مثلا ایا تو خدارو قبول داری و شک در برخی موارد حتی بدیهیات و کتاب دارد به پایان می رسد و من هنوز از لحاظ عقلی و قلبی قانع شدم و یقین نکرده ام آیا این گونه جلو رفتن صحیح است و به سراغ دیگر کتاب ها بروم یا خیر. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جنگ بین عقل و قلب در این موارد جنگ مبارکی است، چون از یک طرف عقل قانع می‌شود و انسان گمان می‌کند پس کار تمام است که قلب به صحنه می‌آید و روشن می‌کند هنوز به هیچ‌چیز از نظر قلبی نرسیده‌اید به همین جهت تأکید می‌کنیم بعد از استحکام در امور عقلی از طریق رعایت احکام الهی قلب را به راه می‌اندازید تا آنچه را عقل فهمیده قلب بچشد. موفق باشید
1733
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در ایه 29سوره بقره می فرماید ابتدا زمین را خلق کردیم و بعد به اسمان پرداختیم در فلسفه می خوانیم ابتدا عالم عقل بعد مثال و بعد طبیعت شکل میگیرد یعنی دنیا نازله عالم مثال است حال اگر در این ایه اسمانهای هفت گانه را همان عالم معنی بدانیم چطور عالم زمین و دنیا قبل از عالم معن بوجود امده است؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام از آیه‌ی 29 سوره‌ی بقره که می فرماید« هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ » تقدم خلقت زمینی نسبت به آسمان بر نمی‌آید، بلکه می‌فرماید: خداوند آن‌چه در زمین هست، همه را برای شما خلق کرد و سپس در همین راستا هرآنچه در آسمان است برای شما خلق کرد به این معنا که ابتدا نیازهای مادی شما را برآورده کرد و سپس نیازهای معنوی‌تان را. به همین جهت در آخر آیه ما را متوجه اسم علیم خداوند نمود که به نیازهای ما عالم است. موفق باشید
18473
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد شما در مصباح الهدایه فرمودین که در چینش نظام هستی مقام ذات غیبی و اسم احدیت و اسم واحدیت مطرح هست. سوال 1. آیا جناب ملاصدرا توانسته اند با طرح مساله علم اجمالی در عین کشف تفصیلی این 3 مقام را به زبان فلسفی اثبات کنند به این بیان که ذات حق که علم اجمالی در عین کشف تفصیلی به خود دارد. در مقام تطبیق بگوییم ذات حق در گفته ملاصدرا مساوی همان ذات در لسان عرفاست. مرتبه علم اجمالی همان اسم احدیت و مرتبه کشف تفصیلی همان مرتبه واحدیت و اسم الله اعظم و اعیان ثابته است در عین وحدت محض حق تعالی... و بعد تجلیات خلقی که مساله وحدت در عین کثرت بیان می شود این همان ظهور علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است. سوال 2. چطور در عین وحدت محض بین ذات و صفات مقام وساطت در صقع ربوبی و... پیش می آید و اصولا آیا این تناقض نیست که در وجودی که صرف وحدت است قائل به وساطت احدیت بین ذات و واحدیت و... شویم؟ چرا که طبق بیان آقایان این وساطت صرف اعتبار عقل یا صرفا شهود عارف هم نیست بلکه تکوینا عرفا این مقامات و تجلیات را در صقع حق تعالی قائل هستند. آیا باید این مراتب را مانند بحث معقولات ثانیه در فلسفه دانست که مابازائی ندارند و وجودشان به عین وجود موضوع آنهاست به هر حال راه حل چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یادم نیست که ملاصدرا در این رابطه سخن خاصی فرموده باشد. ولی طرح شما را طرح خوبی می‌دانم 2- حضرت حق در ذات خود عین وحدت است و علمِ به ما، علمِ به اعیان ثابته‌ای است که در مقام علمِ الهی است از آن جهت که علم او عین ذات اوست. و لذا تجلیات حضرت حق برای خودِ اوست تا مقام وحدت محضه‌ی او، ثابت و پایدار باشد و او در نسبت با ما صورتِ واحدیت و به صورت صفات ظهور می‌کند به همان معنایی که تشکیک در ظهور، آن را تبیین می‌نماید. موفق باشید

15518

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من خانمی هستم ... ساله دارای ...فرزند کوچک که فرصت های ناب جوانی خود را در غفلت و بی برنامگی از دست داده ام و فقط سرمایه ی اندکی از عمر برایم باقی مانده. 1. استاد گرامی آیا برای شروع سیر و سلوک (برای من) دیر نشده؟ اگر فکر می کنید دیر نشده، آدمی با شرایط من از کجا شروع کند؟ 2. آیا راه یا راه های میانبری برای من وجود دارد؟ ( که بتوانم با رفتن آن راه های میانبر کمی از عمر از دست رفته را جبران کنم) 3. من مشغول به تحصیل در رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه ....هستم و نیمی از تحصیل خود را پشت سر گذاشته ام و هدفم از تحصیل این است که با پشتوانه ای محکم بتوانم در روستایی که ساکن آن هستم کار فرهنگی بکنم. ( آیا توصیه ای در این زمینه برای بنده دارید ؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سیر مطالعاتی روی سایت، إن‌شاءاللّه برای شروع خوب است 2- خود خداوند به حکم «إن‌ّ الحسنات یُذهبن السیئات» ضعف‌های گذشته را جبران می‌فرماید 3- مباحث رشته‌ی خود را جدّی بگیرید و سری هم به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بزنید. موفق باشید

15124
متن پرسش
سلام علیکم: بیماران جسمی دو گونه اند یه دسته در شرایطی هستند که طبیب دستوراتی می دهد و بیمار با انجام آنها روند بهبود را طی می کند و دسته دوم بیماران در حال بیهوشی و کما هستند که طبیب بدون توضیح و مساعده بیمار به تنهایی اقدامات لازم را در راستای بهبود انجام می دهد من بیمار دسته دوم می باشم که قدرتی برای انجام هیچ کاری ندارم جز طلب نجات، من هلاک شدنم را احساس می کنم و نمی خواهم تسلیم این نابودی بشم و توانم هم تمام شده حتی استغفار عادی برایم سخت است احساس می کنم من برای شقاوت خلق شدم و هر راهی برای رسیدن به سعادت به بن بست ختم می شود امید و اعتمادم به روایات و کلمات منقول از ائمه را از دست دادم هر چه می توانستم برای تغییر این وضعیت کردم تا جایی که ضعف کردم و از هوش رفتم از فرط خستگی و درد مصیبتی بالاتر از مصائب وارده بر همه خوبان بالاتر اینه که آدم تنها امید و تکیه گاهش رو از دست بده، وضعیت قریب جنون و ناامیدی کامل پیدا کردم پیش از بریده شدن این مو اگر می توانید کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ کاری نمی‌خواهد بکنید. تنها در این شرایط است که حقیقت طلوع خواهد کرد. همیشه وقتی اضطرار به نهایت رسید؛ طلوع آغاز می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی