بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام می خواستم شرح کتاب سلوک در مدرسه فیضیه را شروع کنم متن تهیه شده همان پیاده شده صوت شماست؟یعنی فقط صوت را کار کنیم کافی است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سعی بفرمایید علاوه بر صوت مباحث، متن نوشتاری را با دقت مطالعه بفرمایید. إن‌شاءاللّه نکات دقیقی را در متن می‌یابید. موفق باشید
5267
متن پرسش
سلام دی وی دی ها رو چطور باید دانلود کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم. در سایت فقط لیست معرفی عناوین مباحث ارایه شده است.برای تهیه ان با شماره تلفن 09136032342 تماس بگیرید.
4550
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیزم 1-بنده مرجع تقلید خودم رو حضرت آیت الله خامنه ای انتخاب کرده ام ولی راستش در انتخابم شک دارم بنظر شما در بین مراجع چه کسی اعلم است؟(خواهشمندم نظرتون رو صریح بفرمایین) 2-بنظر شما با توجه به شرایط جامعه , نامیدن حضرت آقا(مقام معظم رهبری) با عنوان "امام " و اصرار بر آن در صحبت ها و...کار درستیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده آیت‌الله خامنه‌ای را اعلم می‌دانم. زیرا از نظر فقهی همان توانایی را جهت استنباط حکم الهی دارند که بقیه دارند و از نظر عالم به زمانه‌بودن از سایر عزیزان برترند. 2- امام در عرف جهان اسلام به معنای رهبر است، مثل آن‌که می‌گویید: امام موسی صدر و لذا اگر به صورت درست برای ایشان به‌کار رود خوب است. موفق باشید
3190
متن پرسش
سلام علیکم. 1.شما در مبحث ده نکته از معرفت نفس فرمودید که ما با این مباحث می خواهیم کاری کنیم که خودتان استاد خودتان بشوید، حال سئوال این است ÷س در اینصورت نقش استاد چه می شود یا اگر ما مثلاًذیل اندیشه امام خمینی حرکت کنیم آیا دیگر استاد نمی خواهیم در حالی که امام فرمودند خودرو نمی شود مهذب شد انسان استاد می خواهد؟ 2.مباحث شما را پیگیری شدید می کنم ولی یک دلهره ای در من هست که مدام احساس می کنم این مباحث را شاید درست نفهمیده باشم اشکال کار کجاست؟ 3.دلیل اینکه شما ملبس به لباس روحانیت نشده اید چیست آیا در این لباس مقدس امر دین بیشتر نشر داده نمی شود؟ 4.کدام یک بهتر است:الف) بعد از سلام آخر نماز سه الله اکبر بگوییم و مشغول تسبیحات حضرت زهرا بشویم و بعد همه تکبیرهای انقلابی را بگویند ب) بعد از سلام بلافاصله تکبیرهای انقلابی را بگوییم و بعد تسبیحات حضرت زهرا را؟. پیشاپیش از زحمات شما پدر دلسوز کمال تشکر را می کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در رابطه با فهم خطورات ذهنی با تعمق در معرفت نفس می‌توانید آن خطورات را تفسیر کنید ولی در مورد الگوقراردادن حرکات و سکنات یک انسان متعالی موضوع در جای خود باقی است و بنده در این مورد عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده را مفید می‌دانم 2- با حرکات و گفتار حضرت امام و علمایی مثل علامه و شهید مطهری و آیت الله حسن‌زاده و جوادی تطبیق کنید. 3- این را در جواب سؤال شماره‌ی 3171 عرض کرده‌ام 4- البته هر دو حال خوب است ولی من برای احوالات خودم حالت الف را می‌پسندم. موفق باشید
3137

اختیاربازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت استاد طاهر زاده (حفظة الله) با توجه به آیه أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى ( آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى ) مشخص می شود که در عالم ذر انسان دارای اختیار بوده است چون سوال در موارد غیر اختیاری معنا نمی دهد . خواهشمند است در صورت امکان از وضعیت اختیار انسان در عالم ذر و اینکه در آن عالم روح در چه بدنی بوده است توضیحاتی بفرمائید . با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اختیار مربوط به جنبه‌ی ممکن‌الوجودبودن انسان است چون اختیار یک نوع طلب است و ممکن‌الوجودبودن ذاتی انسان است. از طرفی در آن موطن که حقیقت انسان در صحنه است نمی‌توان به دنبال اشخاص بود تا بحث بدن در میان باشد. موفق باشید
1782

اصلاح خودبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عالی قدر-چند سالی است که می خواهم رذایل اخلاقی ام را بیرون بریزم و در مباحث دین پپیش بروم و با توجه به نظر بزرگان به این نتیجه رسیدم که باید اول از خانه و احترام به پدر و مادر شروع کرد ولی چندین بار تا جاهایی پیش رفتم ولی به دلیل اخلاق بسیار نامناسب مادرم پس رفت کردم(گاهی رفتارهای سبک ،نسنجیده ، بچه گانه و غیر دینی که به شدت خشمگینم میکند ) و همچنین در خیلی جاها به علت رودربایسی و کم رویی (عدم بلوغ عاطفی) خیلی از نظرات بزرگان را نتوانستم در خانه پیاده کنم خواهشمندم در این مورد راهنمایی ام کنید ، فکر می کنم اگر در این مورد موفق بشوم در باقی موارد خیلی بتوانم سریع تر حرکت کنم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نمی‌دانم منظور شما از این‌که می‌فرمایید می‌خواهید جهت اصلاح خود از خانه شروع کنید چیست. آنچه به ما دستور داده‌اند آن است که با پدر و مادر خود مدارا کنید، حتی اگر اعمال ناپسند از آن‌ها دیدید – بدون تأیید آن عمل- آن‌ها را تحمل کنید و در رفع حوائج زندگی آن‌ها در حدّ امکان خود کوتاهی نکنید. سر به سر خانواده نگذارید، صفای اخلاقی شما با مدارا با خانواده حاصل می‌شود. موفق باشید
1260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد راهکاری برای از بین بردن غرور در برابر افراد پیشنهاد کنید احساس میکنم همین که کار خوبی انجام میدهم خودم را نسبت به بقیه برتر میدانم وقتی این افکار در ذهنم بوجود می آید این را هم به خودم متذکر میشوم که هر چه هستم از خداست اما باز هم آن احساس برتر بودن را نیز دارم چگونه میتوانم در رفتارم تواضع داشته باشم؟در صورت امکان کتابی را معرفی نمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
798

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده با عنایت به اینکه در برخی کتابهای حضرتعالی از جملات و کتابهای جناب آقای دکتر سیدحسین نصر استفاده شده است و اینکه ایشان بنا به مستندات اطلاعاتی-امنیتی جزء عناصر ( خودفروخته )نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی محسوب میگردد،و جزء مروجین اسلام آمریکایی می باشند ،در برخورد با کتابها و جملات ایشان در آثار حضرتعالی و همچنین مطالعه آثار ایشان چه دستورالعمل مطالعاتی را معرفی می فرمائید؟ با توجه به اینکه اینجانب آثار حضرتعالی را با افتخار تمام در مبان دوستان دانشجو و غیر دانشجوی خود معرفی می نمایم ، جواب سؤال فوق برای اینجانب از اهمیت بالایی برخوردار است.(جدای از آشنایی بیشتر با مبانی اندیشه ای دکتر نصر و ...) باتشکر . گوزلی . تبریز
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده در مباحث شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» نظرات آقای دکتر نصر نسبت به امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را عرض کردم و لذا نمی‌توان به‌راحتی دکتر نصر را از اردوگاه طرفداران انقلاب اسلامی بیرون کرد و شرایط قبل از انقلاب و مسئولیت‌های علمی ایشان را در نظام شاهنشاهی حمل بر شاهنشاهی‌بودن او کرد، سلوک و اندیشه و دوستان او همه حکایت از آن دارد که باید دکتر حسین نصر را یک دانشمندِ معتقد به حکمت خالده دانست و در همان حدّ هم به او انتقاد داشت که بنده در شرح کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» در قسمت حکمت خالده انتقادهای خود را عرض کرده‌ام. ولی باز تأکید می‌کنم دکتر حسین نصر کسی نیست که بتوان او را از منظر سیاسی نگریست و جامعه و جوانان خود را از اندیشه‌های بعضاً دقیق او محروم نمود. موفق باشید
16784
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: امشب قصد دارم در موردی با شما مشورت کنم که پاسخ شما نقش مهمی در تصمیم گیری آینده من خواهد داشت. حدود 5 سال پیش در حالی که بهترین موقعیت پیشرفت شغلی و مادی پیش رویم بود همه چیز را رها کردم و بنا به اینکه احساس می کردم مسئله ای مهمتر از طلبگی، خودسازی، دین شناسی و تبلیغ دین آن هم در چارچوب و در تراز انقلاب اسلامی وجود ندارد با خوش بینی و دید مثبتی که نسبت به روحانیت داشتم وارد حوزه علمیه شدم ولی تنها ظرف چند ماه متوجه شدم که دید بسیار غلطی به حوزه و روحانیت داشتم و اشکال ها و ایرادها و ضعف ها در حد فاجعه است. سه سال اول را به سختی سپری نمودم و چون گمان می کردم ممکن است مدرسه فعلی مشکل داشته باشد به مدرسه دیگری رفتم و پس از گذشت دو سال متوجه شدم که اینجا هم حلوا خیرات نمی کنند و وضعیت همه جا همین طور است. برای بار دوم تصمیم گرفتم به مدرسه دیگری بروم. رفتارها در همان بدو ورود به گونه ای بود که از یافتن یک نقطه آباد در حوزه ناامید شدم. رفتارها در حوزه به گونه ای است که مرا بیشتر به یاد نظام برده داری می اندازد و به گونه ای برخورد می کنند گویا همه این جا میراث پدرشان را از من طلب دارند. تا این لحظه من در حوزه نه به هیچ بزرگواری بی مهری و کم لطفی و بی احترامی نموده ام و نه در تحصیل خود کوتاهی کرده ام و همیشه جزو شاگردان نمونه بوده ام ولی نمی توانم تحمل کنم که تمام آزادی و استقلال و اختیار و شعورم نادیده انگاشته شود و استعدادها و ظرفیت هایم به این دلیل که این سیستم آموزشی تناسبی با آنها ندارد تلف شود. نه بتوانم طلبه موفقی آنگونه که اغنایم می کند باشم و نه بتوانم موقعیت مالی و اجتماعی مناسبی داشته باشم. من با مساله رزق خیلی خوب کنار آمده ام و می دانم که روزی معین شده است و بیش از آن نمی توانم طلب کنم اما درک نمی کنم درحالی که می توانم با نصف روز کار آزاد چندین برابر شهریه فعلی درآمد داشته باشم و بقیه روز را به طور آزادانه و فارغ از توهین ها و تحقیر ها و بی نظمی ها و بدرفتاری های مسئولین حوزه به مطالعه آزاد دروس حوزه مشغول شوم و ظرفیت ها و استعدادهای خود را در حد مطلوبی رشد دهم چرا باید همچنان این سیستم آموزشی ناشایست را تحمل کنم و به طرز آزار دهنده ای در آن بمانم؟ لطفا مرا راهنمایی فرمایید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع کسب معارف اسلامی یک بحث است که همان‌طور که متوجه هستید بدون حضور رسمی در حوزه می‌توانید به آن دست یابید. ولی موضوع رسالت تاریخی و حضور فعّال در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، بحث دیگری است. در این رابطه است که روحانیت به جهت زمینه‌ی تاریخی که در این کشور فراهم است، می‌توانند نقش اساسی داشته باشند و جامعه را از تنگنای تاریخی فرهنگ مدرنیته عبور دهند. نباید نگران وضع امروزینِ حوزه‌ها بود باید توجه به آینده‌ای داشت که حوزه‌ها نیز در آن قرار خواهند گرفت. در فضای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی حتی اگر یک روحانیِ با سواد و آگاه به زمانه، امام جماعت یک مسجد شود، تأثیر تاریخی‌اش از صد مهندس و دکتر در این فضای ظلمانی بیشتر است. زیرا روحانیتِ آگاه به زمانه به جایی اشاره می‌کند که آن تاریخِ عبور ما از فرهنگ استکباری است و این کار هرکس نیست، همان‌طور که کار هر روحانی نمی‌باشد. در ضمن می‌توانید در قسمت سوالات ویژه به عنوان «انتظار یک طلبه از حوزه» شماره 1 و 2 رجوع فرمایید. موفق باشید  

14175
متن پرسش
سلام علیکم: معنای دقیق رئوف چیست؟ چه رفتاری خودمان داشته باشیم رئوف حساب می شویم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان معنی عرفی «رئوف» باید مدّ نظر باشد بدین معنا که در برخورد با دیگران بنا را بر مهربانی با آن‌ها بگذاریم و بر موضوعات فرعی، قفل نکنیم تا کار منجر به سخت‌گیری شود. موفق باشید

13764
متن پرسش
با عرض سلام: آیا شرح رساله ی الولایه ی استاد طاهرزاده به پایان رسیده است یا خیر و اگر نرسیده است، چه حجمی از کتاب را پیش رفته اند؟ فایل های صوتی و نوشتاری آن را از کجا می توان دریافت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «رسالة الولایه» روی‌همرفته به اتمام رسیده و فایل صوتی آن بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید

12920
متن پرسش
سلام: این برایم حل نمیشه چرا در توافق اخیر هم طرف ایرانی خوشحال هست هم طرف آمریکایی؟ مگر نه اینکه تمدن ما در تضاد کامل با تمدن غرب است؟ پس چه طور می شود که با یک اقدام مشابه دو پارادایم متضاد با هم به یک حرف مشترک برسند؟ پس آن حرف امام مبنی بر اینکه هر وقت دیدید آمریکا از شما تعریف می کند بدانید مشکلی در کارتان هست چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد توافق وین، بحث تعریف آمریکا در میان نیست، بحث در مورد دروغ و اتهامی است که به ما زدند تا ما را از میدان بیرون کنند و بحمداللّه ملت بزرگ ایران به نور شهداء، مسیر مقاومت را در پیش گرفتند. و آن‌ها ماندند بعداً چه‌کار کنند و لذا از طریق حاکم امارات پیغام دادند آماده‌ی مذاکره‌اند، و ما می‌دانستیم قضیه از چه قرار است. خوشحالی آن‌ها از آن‌جهت است که از تله‌ی ساخته و پرداخته‌ی خودشان یک‌طوری بی‌سر و صدا بیرون آیند، حالا نتانیاهوی احمق مثل یک کودک نفهم، نمی‌فهمد قضیه چیست، بحث دیگری است. و خوشحالی ما تنها از این جهت است که دشمن به اهداف خود نرسید و این غیر از ذوق‌زدگی‌های بعضی از سیاسیون است که به روش حکیمانه‌ی مقام معظم رهبریِ حکیم عمل نمی‌کنند. عرایضی در مورد توافق هسته‌ای در جواب‌ سؤال‌های شماره‌ی 12684 و 12682 و 12691 و 12702 شده است. موفق باشید

12601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد نظرتان را در مورد سید صادق شیرازی بیان کنید. 2. در کل اگر کسی بنا داشته باشد در مورد شخصیت های مؤثر در این تاریخ و انقلاب بداند چه منابعی در دسترس هست؟ 3. آیا جزوه ای در سایت هست که تاریخ و حوادث قبل از انقلاب و همچنین جریان شناسی را از گذشته تا امروز بررسی کرده باشد؟ اگر نه چه منبع یا منابعی را پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد این آقا با این‌همه انحرافاتش جای سؤال دارد؟! 2- جناب آقای رسول جعفریان کتابی را در این مورد یعنی جریان‌شناسی تنظیم کرده‌اند ولی در مورد جریان‌ها و شخصیت‌های دهه‌های اخیر باید خودتان با بررسی نظرات مقام معظم رهبری و موضع‌گیری آن‌ها، جایگاه افراد و جریان‌ها را پیدا کنید 3- در مورد قسمت سوم سؤالتان غیر از جزوه‌ی «تاریخ تحلیلی انقلاب» چیزی نمی‌دانم.  موفق باشید

11764
متن پرسش
عرض سلام و تبریک به مناسبت آغاز سال جدید و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها خدمت استاد محترم: استاد عزیز شما در کتاب خویشتن پنهان در جلسه 6 فرمودید که قوای انسان بوسیله تن کامل می‌شود. حال این کمالات یا انسانی است و یا حیوانی. در اینجا برای من 3 سوال پیش آمده: 1- ما به چیزی می‌گوییم کمال که موجب رشد و تقرب نفس شود. با این تعریف آیا کمالات حیوانی هم منجر به تقرب می‌شود؟ هرچند تقرب به اسم قهر و غضب الهی باشد؟! 2- وقتی کاری انجام می‌دهیم قوایی در ما به فعلیت می‌رسد. حال اگر پس از یک کار نیک و ثواب، گناهی مرتکب شویم چه بر سر آن کمال می‌آید؟ آیا از بین می‌رود؟ آیا کمالات انسانی و حیوانی یکدیگر را نفی می‌کنند و از میان می‌برند؟ چون می‌دانیم چیزی که به فعلیت رسیده مجددا تبدیل به قوه نمی‌شود. 3- انجام اعمال نیک مانند زیارت کربلا در انسان ایجاد سرور و نشاط می‌کند و به انسان حال و هوایی می‌دهد. حال با اولین گناه این حال از دست می‌رود. آیا اثر زیارت و کمال حاصل از آن هم از دست می‌رود؟ چرا پس از ارتکاب گناه آن نشاط و انرژی دیگر احساس نمی‌شود و حتی نوری که در چهره فرد بود از بین می‌رود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تعریف کمال در اصطلاح آقایان نسبت به موضوع است. لذا کمال حیوانی برای حیوان کمال است 2- چیزی که به فعلیت رسید دیگر به قوه‌ی خود برگشت نمی‌کند ولی ما در مقابل قوه‌های دیگری قرار داریم که گناهان موجب می‌شود مسیر به فعلیت‌رساندن آن‌ها را از دست بدهیم 3- هرگز گناهانی که پیش می‌آید به راحتی اعمال ما را حبط نمی‌کنند بلکه صورت گناه جدید بر نظر به حال معنوی قبلی غلبه می‌کند و با انجام عملی نیک اثر آن گناه از بین می‌رود زیرا فرمود: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات‏» حسنات، سیئات را از میان برمی‌دارند. موفق باشید

10780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این که رهبری می فرمایند آرمانگرایی در دانشگاه باشد منظور چیست؟ آیا نظر به تمدن نوین اسلامی را از دانشجو می خواهند یا منظور دیگری هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین است که می‌فرمایید و لذا باید معنای تمدن نوین اسلامی و چگونگی آن را خوب تبیین کنیم. موفق باشید
10609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من در کودکیم به علت اینکه بد خواب بودم و از اینکه همه خواب بودن و من بیدار می ترسیدم، برای رهایی از این ترس خیالاتی را تصور می کردم تا از این ترس دور باشم. خیلاتم هم بر اساس اتفاقات روزمره یا فیلم هایی که می دیدم بود ولی رفته رفته این برنامه روزانه ام شد. چند سال پیش برای حل کردن این معضل از استادی کمک خواستم ایشان فرمودند آدم به دنبال آنچه که دوست دارد می رود و من هم هر وقت این خیالات سراغم می آمد دنبال کشف این بودم که چه چیز در این خیالات هست به طوری که فهیدم خودم را در این خیالات می یابم و نداشته هایم را در خیالات می آوردم که دارم و به اینجا رسیدم که من هستی هستم و بعد هم آشتی با خدای شما بر آن صحه گذاشت. الان دو سال ازاین کشف می گذرد ولی من هنوز نتوانسته ام بر اساس این نوع نگاه زندگی کنم و هنوز خیالاتم ادامه دارد، اشکالم هم این است که نمی توانم استعداد و قابلیت خودم را پیدا کنم و ادامه مسیر دهم. لطف شما مرا در این مورد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مباحث «ده نکته از معرفت نفس» و «برهان صدیقین» مسیر خوبی جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
10589
متن پرسش
سلام: خواستم در مورد کار کردن برای رضای خدا که در جلسه مکارم الاخلاق این هفته صحبت کردید توضیحی بخواهم. و آن اینکه «کار کردن برای رضای خدا مطلوب است یا برای رضای خدا کار کردن؟ و اصلا اگر تفاوتی هست بین این دو نگاه، نگاه مطلوب چگونه کسب می شود؟» امیدوارم وقتتان را با این توضیح نگرفته باشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مقصد ما در تلاش‌هایمان جلب نظر و رضایت پروردگارمان باشد حضرت حق همه‌ی امورات ما را به عهده می‌گیرد. عمده رویکردی است که ما باید در کارهایمان داشته باشیم. موفق باشید
9791
متن پرسش
سلام علیکم: نظر به اینکه پزشکی مدرن صلاحیت تشخیص مردن افراد را ندارد، در چه صورت می توان گفت انسانی مرده و باید او را غسل و کفن و دفن کرد؟؟ با تشکر. حاج آقا، برایمان دعا کنید در برهوت دنیا. شرمگین هستم و اسیر نفس.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آثار حیات را هر انسانی در سایر انسان‌ها می‌یابد و کاری به پزشک ندارد. اگر انسانی را در حالت عادی بدون وسایلی که امروز هست به حال خود واگذاشتیم و اثری از تنفس در او نبود، نفس او از بدنش منصرف شده. مشکل را پزشکی مدرن برای خود ایجاد کرده که نمی‌گذارد نفس آدم‌ها به طور طبیعی از بدنشان منصرف شود و آن‌وقت بحث مرگ مغزی و امثال آن پیش می‌آید. این دستگاه‌ها را از او جدا کنند تا نفس او به طور طبیعی از بدنش منصرف شود و زندگی ماوراء بدن را شروع کند. موفق باشید
9353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
من به شما اشکال کردم که انسانیت تشکیکی نیست، بلکه کمال تشکیکی است. شما به این نظریه دو اشکال گرفتید؛ اولاً کمال، انتزاعی است، آنچه واقعیت دارد، مصادیق کمال مثل علم و حیات است. ثانیاً طبق این نظریه، دیگر تفاوتی بین پیامبر با ابوسفیان نیست. در پاسختان به سؤال بعدی پذیرفتید که اشکالی ندارد بگوییم: «کمالاتِ انسانهای برتر مثل علم و حیات، شدیدتر از انسانهای دیگر است.»، طبق این جملة اخیر که هر دو طرف بر آن اتفاق داریم، آن دو اشکال شما پاسخ داده میشود؛ تفاوت انسانها، در مصادیق کمال است، و تفاوت پیامبر با ابوسفیان هم در شدت و ضعف در همین مصادیق کمال است، نه تفاوت در انسانیت. شما چطور ثابت میکنید که انسانیت تشکیکی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانیت به علم و حیات است ولی علم و حیات مربوط به حوزه‌ی انسانی. همان‌طور که این علم و حیات در گوسفند با هویت گوسفندی آن معنا دارد. موفق باشید
7774
متن پرسش
با عرض سلام.در سخنرانی های متعدد جنابعالی بخصوص در حوزه غرب شناسی مثلا در درس اول سی دی نقد کتاب مدرنیته و توهم ارجاعات متعددی به سخنان هایدگر می شود که منبع آنها به صورت دقیق مشخص نمی شود. برای مطالعه و اطلاع از افکار ایشان در این زمینه چه کتابهایی از ایشان را توصیه می فرمایید? اکثر کتابهای ایشان در بازار کتاب انگار در زمینه هایی دیگر هستند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هایدگر یک متفکر و یک تفکر است با خصوصیات خاص خودش. نمی‌توانم بگویم از کدام کتاب شروع کنید، باید مدتی با نوشته‌های او مرتبط شوید تا به یک جمع‌ بندی برسید. از کتابی که آقای دکتر داوری و سایرین از آثار هایدگر تهیه کرده‌اند به نام « فلسفه و بحران غرب» شروع کنید خوب است. موفق باشید
5981
متن پرسش
سلام استاد عزیز در مقدمه‌ی نهایه الحکمه در فضائل علامه طباطبایی (ره) حکایتی از علامه جوادی (حفظ الله) نقل شده به این شرح: "اوج تکامل عقلی و تجرد روح این ابرمرد حکمت به مقامی رسید که کلیات عقلی را بدون دخالت قوه تخیل و تمثل مصداق آن‌ها در مرحله‌ی خیال و تجسد آن در مرتبه‌ی مثال متصل یا با صرف نظر از آن ادراک می‌نمود. یکی از ادله‌ی تجرد روح همانا ادراک کلیات مرسله است که از هر قید مجرد و از هر کثرتی منزه می‌باشد، و روحی که یک موجود مجرد تام را ادراک می‌کند و می‌یابد حتما مجرد خواهد بودو البته این برهان تجرد روح از راه ادراک کلی، درباره اوحدی از نفوس ناطقه صادق است، نه درباره نفوس همه‌ی مردم. بعد از پایان بحث مزبور از مرحوم استاد علامه پرسیدم: آیا شما می‌توانید کلی را بدون تمثیل هیچ فرد خیالی آن، و نیز بدون تخیل انتشار آن در بین مصادیق مثالی ادراک کنید؟ فرمود: تاحدی. و این جواب با توجه به خفض جناح و تواضع جبلی آن بزرگوار که هرگز اعجاب و خودبینی نداشت یعنی «آری»." – 1) ظاهرا علامه جوادی بین تصور مصداق کلیات در مرحله‌ی خیال و مرحله‌ی مثال تفاوت گذاشته‌اند. این تفاوت چیست؟ 2) می‌فرمایند ادراک کلیات بدون تصور مصادیق جزئی در مورد اوحدی از انسان‌ها صادق است. این چه طور ممکن است؟ بنده مثلا وقتی مفهوم انسان به ذهنم متبادر می‌شود بدون این که انسان جزئی به ذهنم بیاید معنای آن را حس می‌کنم. آیا این همان ادراک مفهوم کلی بدون مصداق آن در خیال نیست؟ اما علامه می‌فرمایند اوحدی از نفوس این توانایی را دارند و آن را از امتیازات علامه طباطبایی می‌دانند. این چگونه ممکن است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیای الهی امثال علامه توانسته اند به حقیقت کلی بدون نظر به مناظر و اعیانی که محل ظهور حقایق اند، نظر کنند مثل آن که نور کبریائی حق را به خود کبریایی بیابند ولی نه از منظر اعیانی که مظهر کبریایی حق اند. و این غیر از نظر به مفاهیم است، مسئله خیلی بالاتر از این هاست و تنها با توحید ناب ظهور می کند، آن طور که علی«علیه السلام» قبل از دیدن هرچیز و با آن چیز و بعد از آن چیز ،«اللّه» را می بینند. از این سنخ است ولی در مرتبه ی خودشان. موفق باشید
3263

سوال تکراریبازدید:

متن پرسش
سلام.این که گفته می شود اجنه از جنس جسم لطیف هستند یعنی چه؟بالاخره باید بتوان از نظر علمی توضیح داد دیگر.جسم،جسم است با ترکیبات مشخص.دیگر لطیف و غلیظش چیست؟در دانشگاه چقدر سوالات مطرح می شود و ما چون هیچ جواب علمی و مشخصی نداریم فقط باید بر و بر نگاه کنیم و استاد هر چه می خواهد بگوید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قبلاً جواب داده شده. موفق باشید
3073
متن پرسش
سلام علیکم دلیل اینکه انسان نسبت به شخصیت هایی چون حضرت علامه طباطبایی علاقه و محبت زیادی دارد چیست؟ (بدون اینکه حتی درباره ی ایشان اطلاعات دقیقی داشته باشد یا آثاری از ایشان را مطالعه کرده باشد. فقط در بعضی از بحث های شما آشنایی مختصری پیدا کردیم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند علاقه‌ی ایشان را به قلب شما انداخته چون نیاز علمی و معنوی شما در آثار ایشان نهفته است و یا سبک زندگی ایشان را موجب سعادت شما قرار داده. موفق باشید
2979

مبانی کانتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده منظورم بیشتر در مورد اسلامی کردن علوم انسانی بود که متاسفانه شما بحث را به سوی نقادی از کانت و بارکلی کشان دید اشکال ندارد بحث را در این زمینه ادامه میدهم باتوجه به دیدگاه غرب ستیزی در ایران و مخصوصا در جامعه ی حوزوی باعث شده آنطوریکه باید وشاید دوستان و دشمنان خود را تمیز ندهیم یک مفهومی ایجاد میشود و از آنجائیکه مرکز رویش آن در غرب است با دید منفی به آن مفهوم نگریسته میشود در صورتیکه این دیدگاه غلط است در حالیکه در قرآن داریم یستمعون القول و یتبعون الاحسن ولی کو گوش شنوا اما بر خود لازم دین تا حد توان خود از دیدگاههای این بزرگواران (بارکلی و کانت ) دفاعی نموده باشم همانطوری که عرض کردن در شرق مخصوصا کشورمان به اینها با دیده بد نگاه میکنند جناب استاد در کشور ما به دیگاههای کانت و بارکلی به صورت عمقی نگاه نکرده اند و سعی نموده اند صورت مسئله را پاک کنند حتی حضرت عالی نیز در این جوابیه صرف ادعا داشته اید و هیچگونه دلیلی بر رد دیدگاهای این بزرگواران نداشته اید هر کسی که بخواهد دیدگاههای این دو بزر گوار را خوب بفهمد لازم ارغنون سوم (قانون اندیشه سوم ) را که پرفسور اوسپنسکی تالیف نموده اند را مورد مطالعه قرار داده و مسوله زمان و مکان را خوب بفهمد آنچه تابحال فلاسفه اسلامی در تعریف علم می پنداشته اند که می گفتند علم عبارت است از انطبق الصور الاشیاء عنده ذهن یعنی صورت شیء خارج در ذهن انسان می افتد و نقش می بندد غلط از آب در آمده است البته جناب ملا صدرا در اسفار خواسته این قضیه را تا حدودی حل نماید ولی ایشان نیز نتواسته اند اگر اکثر فلاسفه اسلامی معتقد هستند که صورت اشیاء در ذهن نقش می بندد جناب ملاصدرا یک قدم پیش نهاده و میفرماید همینکه انسان با شیء خارجی مواجه میشود عین صورت آن شیء را در ذهن خود خلق میکند اما همانطوریکه میدانیم بعد(ابعاد ) وجود خارجی ندارد برای اشکال هندسی وجود خارجی نیست رنگ نیز در بیرون از ذهن وجود ندارد همینطور سایر حواس که هیچکدام که ما اشیاء را در آن قالبها میشناسیم وجود خارجی نداند اینکه به جناب کانت ایراد گرفته اید پس در آن صورت شناخت ما به خارج مسدود خواهد بود باید عرض کنم جناب آقای کانت رحمته الله علیه میان اثبات و شناخت فرق میگذارد آنهائی که نظریات ایشان را به درستی درک نکرده اند این است که میان اثبات و شناخت فرق نگذاشته اند کانت میان نومن و فنومن فرق میگذارد و میگوید نومن ها در قالب حواس برای ما ظاهر میشوند ولی از شناخت نومن ها به عینه چیزی نمیدانیم و حرف راستی هم گفته باز یاد آوری کنم جناب ملا صدرا در این مورد اعتراف به عجز میکند و میگوید چگونه ممکن است نفس با دست خالی به جستجوی اشیاء برود و آز آنها شناختی حاصل نماید چون معتقد است نفس در حدوث دست خالی است ولی جناب کانت معتقد به سرمایه اولیه بعنوان حواس و فاهمه برای نفس می باشد اینکه شما فرموده اید پس چگونه از وقایع جهان خارج شناخت حاصل کنیم این است که جهان خارج را ما در قالبهای حواس میشناسیم آن هم در حد غیریت یعنی فقد می دانیم آب غیر از آتش است و آتش غیر از خاک است و آن خصوصیتی که این دارد آن دیگری ندارد فقط در همین حد فلاسفه اسلامی مدعی شناخت نفس الامر اشیاء هستند اما چگونه نگفته اند چون خودشان می گویند ما با جوهر سرو کار نداریم آنچه از جوهر میشناسیم همان اعراض هستند عوارضات همان فنومن ها هستند جوهر همان نومن ما چرا نومن ها را نمشناسیم چون به فالبهای حواس در نمی آیند ولی آقای کانت میگوید ما نومن ها را بعنوان پیش فرض گرفتن برای شناخت پدیدار ها لازم داریم کانت میگوید ما همیشه علت را پیش فرض نگیریم معلول را نخواهیم شناخت البته دیدن اشیاء فی نفسه همان مشاهده است که عارفان ادعا میکنند ولی عارفان نیز نمی توانند ادعاهای خودشان را در عرصه تجربه به نمایش بگذارند پیامبر ما نیز در نومن ها حرف خوبی دارد می گوید الهی ارنا الاشیاء کما هی یعنی خدایا اشیاء را آنچنانکه هستند به من نشان بده نه آنطوری که من میبینم از اینجا معلوم میشود این بزرگوار نیز از دیدن نومن ها ناتوان بود اگر کسی بخواهد ادعاهای کانت را رد نماید باید اثبات کند اشکال هندسی وجود خارجی دارند تا اینجا تقریبا نقادی عقل محض کانت بود البته در پایان این مبحث عرض کنم بنده خودم معتقد هستم ما از جهان خارج یک احساس صرف داریم بعد برای این احساس صرف لباس فالبهای حواس را به تن او میپوشانیم وباید اعتراف کنیم جهان به این شکلی و به این گونگی حاصل قالبهای ماست و به عبارتی رنگ بوی قالبهای حواس را گرفته است اما حقیقت آن چگونه است نمیدانیم و بر این مدعا میتوانم به آیه قرآن اشاره کنم که میفرماید کل من علیها فان و یبقی وجهه ربک ذوالجلال و الاکرام یعنی آنچه برای ما هست فانی خواهد شد یعنی همین فنومن ها که حاصل ادراک ما بود و باقی خواهد ماند وجه او که همان نومن است وکل مدعای جناب بارکلی هم اینست که فنومن ها حاصل اندیشه ما است و راست هم میگوید اگر من اندیشه گر نباشد فنومنی نخواهد بود و نومن هم حاصل اندیشه باری تعالی است یعنی خداوند نومن را می اندیشد و ما نیز بر اندیشه او اندیشه می کنیم او اصل ما فرع واقعا جناب بارکلی یک رئالیست تمام معناست و حیف است او را ایده آلیست بنامیم بایستی در سخنان این دو بزرگوار بیشتر تامل کرد جناب کانت در نقادی عقل عملی میکوشد تکالیفی را که دین بر انسان روشن میسازد این تکلیف را از اختیار او بیرون بکشد و ثابت میکند اگر انبیاء هم نمی آمدند این تکلیف در درون انسان بود جناب آقای کانت رحمه الله علیه بین تکلیف و سعادت فرق میگذارد و میگوید در تکلیف . انسان اگر چیزی که بر ضررش هم باشد باید انجام دهد چون تکلیف اوست ولی در سعادت همیشه دنبال منفعت میگردد و به عبارتی انسان دیندار همیشه تکالیف خود را به صورت پاتولوژیک انجام میدهد ولی در تکلیف هیچ امری بیرونی دخالت در تکلیفش ندارد چون تکلیف انسان بر خواسته از درون خودش است اختیاری کانت معتقد است احتیار به معنای سلبی قضیه است که متاسفانه بیشتر افراد به این خوب دقت ننموده اند و میگوید چون انسان ذاتا مختار است پس نباید هیچ عامل بیرونی در اراده او دخالت نماید بلکه اراده انسان را فقط فقط اختیار او میتواند ایجاب نماید والا تناقض خواهد بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امیدوار بودم با مطالبی که عرض کردم متوجه ضعف‌های اساسی نگاه فلسفه‌ی کانت شده باشید بیش از این در یک سؤال و جواب اینترنتی نمی توان بحث را دنبال کرد. نهایتاً بنده در جلسه‌ی اول از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» جایگاه کانت و تفاوت اساسی آن را با انبیاء عرض کرده‌ام، اگر رسیدید به آن‌جا رجوع فرمایید و از خود بپرسید چرا نهایت تفکرکانت به عنوان پیامبر دوران رنسانس، اروپایی است که فعلاً با آن روبه‌روئیم؟ آیا شکاکیت خانمان‌سوزی که فلسفه‌ی غرب را آزار می‌دهد در جایی جز در تفکیک نومن از فنومن کانت باید جستجو کرد؟ آیا تمام غرب که گرفتار سوبژه‌کردن همه‌چیز است و سوبژکتیویته‌ای که آیین فرهنگ غرب است جز در کانت ریشه دارد؟ موضوع سوبژکتیویته‌بودن فلسفه‌ی کانت را بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در جلسات یازدهم به بعد. عرض کرده‌ام امید است علاوه بر آن بتوانید در آن‌جا متوجه عمق عظمت فلسفه‌ی صدرایی بشوید و سریعاً موضوع را روان‌شناسانه بررسی نفرمایید و اظهار دارید چون افکار کانت از غرب است دیدگاه ما به آن منفی است. موفق باشید
1958

خوف و رجاءبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم! خسته نباشید بنده در مواجهه با احادیث قیامت با دو دسته روایات مواجه می شوم. دسته ای از روایات آنچنان آدم را امیدوار می کنند که آدم با خود می گوید من اگر 100 برار گناهی که تا کنون انجام داده ام از این به بعد انجام دهم همین که محبت اهل بیت(ع) را دارم و در مراسمات شرکت می کنم همه بخشیده خواهند شد. برخی نیز آنچنان آدم را می ترسانند که آدم می گوید اگر این است بعید است بجز اهل بیت (ع) کس دیگری بهشتی شود. حال بالاخره کدام است!؟ آیا ما امیدوار باشیم یا بترسیم!؟ واقعا در آن دنیا چگونه رفتار خواهد کرد!؟
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی در عالَم دینی قرار گیرید و جهت‌گیری شما قرب الهی باشد مخاطب روایاتی هستید که رجاء شما را تقویت می‌کند و اگر در عالم دینی نباشید و در عین انجام عبادات روحتان در فضای دیگری است مخاطب روایات خوفی هستید تا به خود آیید و فکری اساسی برای خود بکنید. روایت می‌فرماید: « حُبُ‏ عَلِیٍ‏ حَسَنَةٌ لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِیٍّ سَیِّئَةٌ لَا یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة» «دوستى على حسنه‏اى است که با داشتن آن، سیئه زیانى نمى‏رساند و دشمنى على سیئه‏اى است که با وجود آن حسنه سودى ندارد.». موفق باشید
نمایش چاپی