بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14848
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد محترم در ادبیات سیاسی اجتماعی امروز واژه های فراوانی با پیشوند هویت مانند (هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت دینی، هویت ملی، هویت تمدنی، هویت تاریخی، هویت جنسیتی و ... بکار می روند که هرکدام خواستگاه متفاوتی در علوم مختلف مانند فلسفه، روانشناسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... دارد. در تمامی اینها هویت بعنوان یک واژه مشترک استعمال می‌شود ولی تعاریفی که هر یک از هویت ارائه می نمایند بسیار متفاوت است. به نظر می‌رسد در ادبیات تمدنی بحث از هویت غیرقابل اجتناب است و لازم است تا با مفهوم شناسی صحیح هویت، درک صحیحی از ترکیب هایی که هویت در آنها بکار رفته است حاصل شود تا وقتی سخن از هویت سازی تاریخی و تقابل هویتی انقلاب اسلامی با غرب به میان می آوریم عمق مفهوم این عبارت به درستی ادراک گردد. قطعا در این بحث مفاهیم اولیه هویت مانند وجوه تمیز شخصی از شخص دیگر و جامعه ای از جامعه دیگر و نیز به معنای شناخت نقش خود در نظام کلی جامعه برهمگان آشکار است لکن ابهامات و مناقشات زیادی در گفت و گو در این مورد به دست آمده که در قالب چند پرسش خدمت جنابعالی طرح می گردد: 1. اساسا مساله هویت انسان و جامعه ابعاد وجودی دارد یا ماهیتی؟ اهمیت این سوال آنجاست که ما هرجا از انقلاب اسلامی بحث نموده‌ایم پای تکامل الهی انسان براساس ربوبیت تاریخی حضرت حق در میان آمده و نظر دائما به وجود است ولی تعاریف موجود از هویت به اعتباریات فرد و جامعه نظر دارد. 2. هویت امری ذاتی و فطری است یا اکتسابی؟ اهمیت این سوال آن جا روشن می‌شود که می‌خواهیم یک فرد یا اجتماع را به لحاظ هویت دار بودن یا بی هویت بودن یا دچار بحران هویت شدن تفکیک کنیم و آن فرد یا جامعه را از وضع هویتی نامطلوب به وضع هویت مطلوب سوق دهیم و به اصطلاح هویت سازی کنیم. 3. آیا هویت امری بسیط است یا مرکب از عوامل متعدد است؟ روشن شدن پاسخ این سوال در آسیب شناسی هویت و هویت سازی لازم می نماید. 4. آیا هویت فرد، هویت جامعه را می‌سازد یا برعکس و یا این یک رابطه متقابل است؟ تا روشن شود در هویت تمدنی، تمدن نوین اسلامی از کدامیک باید به دیگری رسید تا چنین هویتی خود را ظهور دهد. 5. تاریخ چگونه بعنوان بعدی از هویت فرد و جامعه نقش آفرینی می کند؟ 6. آیا هویت یک فرد یا جامعه آنچه باید بشود است یا آنچه در خارج شده است؟ در نسبت با گذشته است یا در نسبت با آینده یا در نسبت با مطلوبی که باید تحقق یابد یا در نسبت با حقیقتی که باید به ظهور آید؟ ضمن عذرخواهی از تعدد سوالات و سپاس و قدردانی قبلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در معنای هویت، نظر به وجود انسان در آن رابطه در میان است. مثلاً در هویت تاریخی، نظر به وجهِ وجودی انسان در نسبت او با تاریخ در میان است 2- این انسان است که در تعریف نسبت خود با موضوعات مختلف، هویت خود را شکل می‌دهد 3- هویت یک امر بسیط است 4- جامعه معناهای مختلف را در هر تاریخی به ظهور می‌رساند و افراد نسبت به آن معانی خود را شکل می‌دهند و برای خود هویت می‌سازند 5- زیرا تاریخ محلِ تجلّی اراده‌ی الهی است در هر دوره‌ای، و افراد در نسبت به آن دوره می‌توانند خود را معنا کنند و هویت ببخشند 6- این انسان است که باید آن را در خود محقق کند و به ظهور برساند تا بی‌هویت نباشد. موفق باشید

13175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ آورده اید که (روحیه هر انسانی را انتخاب هایش مشخص می کنند) آیا همیشه اینطور است؟ اگر فردی، دیگری را در انتخاب چیزی مجبور کرد و شخص مجبور به انتخاب شد چگونه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن صورت دیگر انتخاب او نیست. موفق باشید

11869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده فارغ التحصیل فنی هستم. احساس می کنم که نیاز به تحصیلات حوزوی دارم و روحیه و استعدادش رو هم در خودم می بینم (از لحاظ فهم مباحث). اما بنده قدرت بیانی خوبی ندارم و فکر می کنم به درد طلبگی و تاثیر روی دیگران نمی خورم. آیا لازمه به حوزه بروم یا مباحث دینی را از روش دیگری غیر از حوزه دنبال کنم. مورد تایید امام زمان باشید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توانید به حوزه بروید و به‌جای سخنرانی، درس بدهید و هم می‌توانید کار فنی خود را داشته باشید و معارف اسلامی را تا رسیدن به فهم قرآن و حدیث دنبال کنید. موفق باشید

10171
متن پرسش
عرض سلام و ادب: لطف کرده و راهنمایی بفرمایید ما در برابر غدیر چه وظیفه هایی داریم؟ و منبع معرفی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غدیر زمینه‌ی ظهور به فعلیت‌درآمدن قرآن است در مناسبات بشری با مدیریت انسان‌های معصوم و آن افقی است که هرگز نباید فراموش شود وگرنه انسان خود را گرفتار سردرگمی و نیهیلیسم خواهد کرد. غدیر یک حادثه نیست، ظهور سنت الهی است که پس از وَحی باید از طریق انسان‌های معصوم به بشریت عرضه شود. لذا نه غدیر فراموش‌شدنی است ،نه علی«علیه‌السلام» ونه فرزندان معصومش«علیهم‌السلام». غدیر نقشه‌ی راه بشریت است جهت زندگی. وظیفه‌ی ما نسبت به غدیر تلاش برای هماهنگی با پیامی است که در غدیر ظهور کرد، یعنی تلاش برای هماهنگی با اهداف.
9260
متن پرسش
استاد عزیز سلام: من یه مشکلی داشتم اگه زحمتی نیست کمکم کنید. من چند وقتیه در مورد «دعا» دچار شک و شبهه بودم تا اینکه یکی از سخنرانی هاتون که توش در مورد دعا گفته بودید و گوش دادم یک کم فلسفه دعا برام روشن شد اما هنوز قلبم آرامش نیافته و درست نمیتونم دعا کنم! چی کار کنم؟ اگه اثری هم در این مورد دارید بفرمایید تا تهیه کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی معلوم شود ما در تکوین نسبتی با خدا داریم و عین ربط به خدا می‌باشیم و باید در انتخاب و اختیار خود، مطابق تکوین خود که هستی ما به حساب می‌آید عمل کنیم، پای دعا به میان می‌آید تا تمام ابعاد هستی خود را در اتصال باحضرت حق شکل دهیم و نخواهیم خود خواهانه و به صورت مستقل از خدا زندگی را بگذرانیم. دعا عامل حضور انسان است در محضر حق. انسانی که می‌فهمد در همه‌ی ابعاد باید خدایی باشد و همه‌ چیزها اگر از خدا عطا شده باشد مفید است و از آن مهم‌تر این که دعا راه انس جان انسان است با خدایی که از جهت علم و حیات، نور محض است و شرط داشتن حیات و علم حقیقی، انس با علم و حیات محض است. با دعا انسان از خود بیگانگی و بی وطن بودن، به آغوش وطن خود بر می‌گردد و به نِیِستان خود که مقام آزاد شدن از کثرت‌ها است رجوع می‌کند. در آن حال به نور خدا در عالم زندگی می‌کند. خداوند به رسولش فرمود: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏» یعنی ای رسول من آن‌گاه که تو تیر می‌اندازی، تو نیستی که تیر می‌اندازی؛ این خداست که تیر می‌اندازد. شما در نظر بگیرید خداوند تا چه اندازه به بنده‌ی خود نزدیک شده و بنده‌ی او تا چه اندازه در عالَم با خدا زندگی می‌کند. این حاصل اُنس با خداست. بنده معتقدم شما با دعای سحر و به دنبال آن دعای ابوحمزه تا این اندازه در عالَم با خدا زندگی خواهید کرد. ورود به عالَمی که خدا همه‌کاره است در اثر دعا حاصل می‌شود. غفلت از حقیقت، با غفلت از نقش دعا ظهور می‌کند زیرا اگر کسی نتواند از طریق دعا نقش خدا را در عالم احساس کند چگونه می‌تواند با حقیقت که همان اسماء و انوار الهی است به‌سر ببرد؟ پس در یک کلمه، حقیقت انسان با دعا برای انسان ظهور می‌کند. موفق باشید
8979
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دختری هستم اهل نماز اول وقت و نماز شب هر شب الان حدود 4 سال که این کارمه البته نماز شب. دو سالی هم هست نماز اول وقت را خدا توفیقش را به بنده داده البته اینها را همه لطف خدا می دانم. اهل مباحث شما هم هستم. چندی هم هست شروع کردم به بجا آوردن نمازهای قضا با برنامه ریزی، شکر خدا این چند وقت موفق هم بوده ام. حال درست است حضور قلب ندارم حداقل لطف خدا شامل حالم شده که شروع کنم. البته نماز شب را گاهی می رسم فقط شفع و وتر را بخوانم گاهی هم اندک قضا بجا می آورم. اما درد بزرگی دامانم را گرفته گاهی صبح که از خواب بلند می شوم نا امید هستم، بعضی اوقات هم همین طور. از شما استاد بزرگوار می خواهم مرا راهنمایی کنید. و اینکه آیا این نمازها دستگیر بنده می شود؟ و احساس غربت خاصی هم دارم. در پناه حق موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ما باید با نظر به خودمان و با نظر به آنچه در دست مردم است، نا امید باشیم و در این ناامیدی تنها به وعده‌ی الهی و مدد او امیدوار شویم. خدا را شاکر باشید و یقیناً نماز، انسان را دستگیری می‌کند. موفق باشید
7810
متن پرسش
باسلام لطفا در مورد فضیلت اخلاقی دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای دیگران و مبارزه با خودخواهی توصیه هایی بفرمایید. چه کنیم تا دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای آنان بصورت ملکه ای در جان ما تثبیت شود و از این طریق بتوانیم بر سرعت سیر الی الله بیفزاییم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمدلله حضرت سجاد علیه‌السلام در دعای شریف مکارم الاخلاق این فضیلت را به خوبی در معرض دید ما قرار داده‌اند و روشن نموده‌اند سلامت جامعه به آن است که جواب بدی انسان‌ها را با خوبی‌ بدهیم. بنده خدا را شاکر هستم که با این دعا مأنوس می‌باشم و سعی کرده‌ام برای تحقق جامعه و تمدّن اسلامی رهنمودهای آن حضرت را با شرحی مختصر در اختیار مردم عزیز قرار دهم و شما می‌توانید صوت آن شروح را در سایت دنبال نمایید. به قسمت جلسات دوشنبه رجوع فرمایید. موفق باشید
6357
متن پرسش
سلام و خدا قوت جای کسی که دچار "کمرویی" است ولی دغدغه زیادی برای کارهای فرهنگی دارد در جبهه انقلاب اسلامی کجاست؟ (خیلی آزار دهنده است که مطالبی را بلد باشی و نتوانی ارائه بدهی و توان انجام کارهایی را داشته باشی و نتوانی انجام بدهی...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تعمق بیشتر در معارف اسلامی خداوند توفیق ارائه‌ی آن را به جنابعالی می‌دهد. موفق باشید
6215
متن پرسش
سلام استاد،ایام محرم رو تسلیت میگم. از وقتی کتاب انسان کامل شهید مطهری را مطالعه میکنم هزاران سوال ذهنم رو مشغول کرده و واقعا احساس خلأ میکنم، لذا اگر پاسخی به بنده بدین لطف بزرگی در حقم نمودید 1. از تحریکات شیطان این است که انسان درصدد افزایش ظرفیت خود است در صورتیکه ظرفیت کنونی را پر نکرده،من نوعی از کجا بدانم ظرفیتم پر شده و با توجه به اینکه انسان کمال طلب است این کمال طلبی را چطور با بیان شهید مطهری میتوان تحلیل کرد؟ 2. انسان حق ندارد خود را مقابل دیگر انسان ها ذلیل کند و آن چیزهایی را که باید به خدا بگوید نباید به دیگران بگوید مثل مسیحی ها که نزد کشیش ها تخلیه میشوند، پس جایگاه استاد اخلاق چیست فرد چگونه میتواند بی حرفی انتظار داشته باشد مشکلاتی که در اخلاقش تاثیر میگذارند حل نمکاید؟ 3. اگر فرد باطن اعمال رابا چشم ببیند روح انسانی دارد در غیر اینصورت روح حالت حیوانی دارد، سنگی که از خشیت خداوند خرد میشود و هبوط میکند پس چطور بر قلب ما نازل میشود و هیچ اتفاقی نمیفتد آیا روح در این حالت حیوانی است؟؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ وقتی انسان پذیرفت که سالک الی‌الله باشد، هر چه جلو می‌رود به هدایت منور می‌شود گفت:«خود راه بگویدت که چون باید کرد» می‌فهمد که کمال او در هر چه بیشتر بنده بودن است. 2ـ در هر صورت ما جز در مقابل خدا نباید احساس ذلت بکنیم. نهایتا به استاد اخلاق وضع خود را می‌گوییم و در مقابل او تواضع می‌کنیم حاکی از آن‌که توصیه‌هایش را می‌پذیریم. 3ـ همین است، انسان به لطف الهی به جایی می‌رسد که نور اعمال و باطن آن‌ها را احساس می‌کند و تنها در حد قالب اعمال متوقف نمی‌شود. موفق باشید.
5975
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جناب آقای استاد طاهر زاده : اینجانب سوالی از حضرتعالی دارم . بنده با کتب و سی دی های شماارتباط دارم و از این منابع استفاده می نمایم . خدا قوت میگویم خدمت شما بخاطر زحماتتان در عرصه دینی فرهنگی . لکن انتقاداتی نیز دارم . اولا چرا در سایت شما همه پرسش پاسخها مطابق با سلیقه و دید گاه جریان خودتان است؟ چرا پرسشهای چالشی در زمینه دین یا سیاست که اتفاقا سوالات جوانان بیشتر حول همین محور هاست خیلی کمتر است و بیشتر سوالات شامل به به و چه چه گفتن به همدیگر است .شاگردانتان به شما و برعکس . حال من یک سوال متفاوت از شما میپرسم .اگر دوست داشتید در سایتتان بگذارید. شما در کتابهایتان به کرات تمدن غرب را می کوبید .ما نیز مخالف این صحبت نیستیم . لکن تجربه سفرهای خارجی که من داشته ام و پرس و جوهایی که ازایرانیان ساکن خارج داشته ام ، به این نتیجه می رسم که : یک مقایسه سر انگشتی بین اخلاق و ادب و نزاکت و...مردم ما با ملت غرب نشان می دهد ، ما که 32 سال است روحانیت دارد تربیتمان می کند و مرتب هم بد و بیراه به غربی ها میگوییم و آنها را پوج و فاسد و ... می دانیم ، ملت خودمان دراخلاق خیلی خیلی عقبتر از آنها هست. از فساد اقتصادیمان بگیرید تا بی بند و باری در خیابانها تا اعتیاد تا بیکاری تا فقر تا شعارهای گنده گنده دادن و عمل نکردن مسوولین تا بی نظمی تابد اخلاقی در رانندگی، تا تعداد بالای پرونده های قضایی تا آمار بالای طلاق ، تا چک های برگشتی و خیلی های دیگر .... میدانم جواب میدهید که ما از اصل اسلام فاصله گرفته ایم . پاسخ شما مذهبی ها همیشه همین است . (من خودم هم مذهبی هستم و از دست جوابها خیلی داده ام) من میگویم اگر این همه مشکل داریم و از اصل دین هم دور شده ایم ، پس دیگر وقت آن نرسیده این چماق توی سر فرهنگ غرب زدن را زمین بگذاریم ، ما که صد جای خودمان لنگ میزند؟ منتظر پاسختان هم در ایمیل وهم در سایتتان هستم . باز هم مزاحم جنابعالی میشوم . موید و پیروز باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بنده و امثال بنده نگاهمان به غرب بر مبنای تمدن غرب است و این که غرب بعد از رنسانس به بهانه ی کارهای غلط کشیشان و اصحاب کلیسا تمدنی را پایه گذاری کرد که منقطع از عالم قدس و معنویت، به امورات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود پرداخت و عملاً انسانی را به صحنه آورد که محور خوب و بد، میل های خودش است و توصیه ی ما به دوستان آن است که مواظب باشید گرفتار چنین نگاهی نباشید که از تمدن اسلامی باز می مانید. تمدنی که با عبور غرب ظهور می کند و زندگی زمینی بشر را به آسمان معنویت متصل می کند. تعجب بنده از جنابعالی از آن جهت است که برای بررسی ملت خود بر روی آسیب هایی انگشت گذارده اید که عموماً حاصل کار استعمارگران و حاکمان وابسته ی قاجار و پهلوی است که ملت را از نظر فرهنگی و اقتصادی به این روز کشاندند. انتظار بنده از جنابعالی و امثال شما آن است که معضلات و مشکلات را خیلی عمیق تر ارزیابی کنید تا راه کارِ برون رفت از آن ها در منظر شما ظهور کند. موفق باشید
5704
متن پرسش
با سلام ممنون از پاسخی که دادید. سوال من در مورد اجل مسمی بود که توضیح شما در مورد انسان قانعم کرد. الآن میشه گفت که هرملتی اجل و فرصت معینی داره اما ممکنه بخاطر گناهانشون و ظلمی که میکنند،زودتر به اجلشون برسند؟؟؟ مثلا بنی امیه یه فرصت معینی دارند ولی با اعمالشون زودتر به اون اجل نزدیک میشند؟؟ پس چرا خدا در قرآن میفرماید هیچ چیز نمیتواند آن اجل را به تاخیر بیندازد؟؟؟ یه سوال دیگه درمورد کتاب"انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی" دارم. در این کتاب گفتید که ما دارای نفس نباتی و نفس حیوانی هستیم. بعد از مرگ نفس نبانی و حیوانی را نداریم و فقط نفس انسانی برایمان میماند. اگر عمل دیدن و شنیدن و حس کردن به وسیله ی نفس حیوانی است،یعنی دیگر در آن دنیا عمل دیدن و شنیدن نیاز نداریم؟؟؟ من میدونم که این چشم و گوش فقط ابزارند در این دنیای مادی و روح است که میبیند.حالا شما که میگید این ها مربوط به نفس حیوانی است و بعد از مرگ نفس حیوانی نداریم،عمل دیدن و شنیدن هم نداریم؟؟؟ ممنون یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- با فرض این‌که با معصیت ملت‌ها اجل آن‌ها جلو می‌افتد و با استغفار آن‌ها اجل‌شان از آن‌چه جلو افتاده تا اجل مسمّی‌شان، به تأخیر می‌افتد. قرآن می‌فرماید: وقتی اجل ان‌ها رسید ساعتی به تأخیر نمی‌افتد و در همین رابطه حضرت نوح به قوم خود می‌فرمایند: اگر از من اطاعت کنند «....وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى....»(آیه‌ی 4 سوره‌ی نوح) 2- در قیامت جان انسان عین دیدن و شنیدن است بدون هیچ ابزاری مثل سایر مجردات. موفق باشید
5015
متن پرسش
یا سلام استاد مطهری در کتاب اشنایی با قران جلد2صفحه 73 می فرمایند:{ للاخره خیر لک من الاولی یعنی اخر کار تو(پیامبر) از اول کار تو بهتر است یعنی هر چه رو به پیش روی به کمال والاتری خواهید رسید} ولی من شنیدم که که پیامبر کمال محض اند و کمالی بر ایشان افزوده نمی شود. توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از کمال، رسیدن هرچه بیشتر اسلام به مردم و ظهور هرچه بیشتر حقیقت اسلام برای مردم است وگرنه برای معصوم کمال به معنای آن‌که از نقص به کمال برسند معنا ندارد. موفق باشید
4219

اهداء عضوبازدید:

متن پرسش
سلام . راجب اهداء عضو فرموده بودید احتمالا نفس آزار میبینه . اول اینکه در مورد زندگی نباتی و تفاوتش با مرگ مغزی ببینید سایت اهدا عضو چه جوابی داده اند: زندگی نباتی چیست و چه فرقی با مرگ مغزی دارد؟ زندگی نباتی، با مرگ مغزی کاملا متفاوت است.این وضعیت تقریبا همیشه در پی کما رخ می دهد. با اینکه شخص بیدار بنظر می رسد (چشمانش باز است) و دارای یک سری حرکات غیر ارادی اعضای خویش است، هیچ عملکرد ذهنی و شناختی ندارد. این ها در واقع بیمارانی هستند که بدنبال آسیب شدید مغزی، برای سالهای متمادی زنده می مانند و به نظر هوشیارند، بدون اینکه بتوانند با محیط اطراف خود ارتباطی برقرار کنند. اما راجب مرگ مغزی این جواب را داده اند: مرگ مغزی چگونه رخ میدهد؟ هر گونه آسیب شدید به مغز می تواند منجر به تورم بافتی شود. از آنجاییکه مغز در یک فضای بسته (استخوان جمجمه) قرار دارد و جایی برای این افزایش حجم وجود ندارد، بر بخش های پایین تر مغز (ساقه مغز) فشار آورده، مانع جریان گردش خون به قسمت های بالا یی می گردد و بیش از پیش مانع اکسیژن رسانی میشود. این فرایند ممکن است چند دقیقه یا چند روز بدرازا بکشد. قلب به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به فعالیت ادامه داده، به اعضای دیگر اکسیژن می رساند، در حالیکه بافت مغز و ساقه مغز که وظیفه کنترل تنفس و ضربان قلب را بر عهده دارند از این ماده حیاتی(اکسیژن) محروم مانده، دچار مرگ می شوند. چرا در مرگ مغزی، بیمار تا مدتی دارای ضربان قلب و تنفس می باشد؟ قلب تا زمانی که دارای اکسیژن رسانی باشد، به ضربان خود ادامه میدهد. در بیمار مرگ مغزی، دستگاه تنفس مصنوعی ( ونتیلاتور ) اکسیژن لازم را برای ضربان قلب فراهم خواهد کرد و به محض جدا کردن دستگاه از بیمار قلب هم از کار خواهد افتاد. خب،بنابراین مرگ مغزی با حیات نباتی فرق دارد و در مرگ مغزی تنها دستگاه تنفس هست که با خالی و پر کردن شش ها باعث باقی موندن حرکت قلب میشه درحالیکه بافت های مغز به مرگ دچار شده اند . آیا :1 : با این تفاسیر باز هم نظر شما این هست که در مرگ مغزی احتمالا روح برای اهدا عضو خیلی اذیت میشود؟ 2: بعضی عضو ها بعد از مرگ هم قابلیت اهدا را دارند . در این موارد چطور؟یعنی فرد کاملا مرده است و ظرف یکی دو روز اول از جسد وی اندام هایی برداشته شود... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا عنایت داشته باشید که وقتی فقهای گرامی اهداء عضو را در شرایط مرگ مغزی جایز می‌دانند به آن معنا است که آن شخص گرفتار عقوبتی در برزخ و قیامت نیست ولی از نظر معرفت نفس بحث آن است که تا زمانی که نفس، بدن را رها نکرده و به نحوی بدن‌اش را تدبیر می‌کند به آن بدن تعلق دارد و اگر در آن شرایط عضوی از بدن او را جدا کنیم نفس اذیت می‌شود و این تنها در شرایطی است که نفس هنوز بدن را رها نکرده ولی با انصراف از بدن، دیگر تعلق او تعلق روحی و عاطفی است و نه تعلق تکوینی و به جهت رعایت تعلق روحی و عاطفی که نفس نسبت به بدن خود دارد گفته شده آن را در قبر قرار دهید و مستقیماً بر روی بدن او خاک نریزید چون فشارهایی که بر بدن او وارد می‌شود را در خود احساس می‌کند ولی نه به آن صورت که در حالت تعلق تکوینی احساس می‌نماید. موفق باشید
2452

حفظ قرانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد با توجه به اینکه1-حفظ قرآن در پیشگاه الهی مسئولیتهایی را ایجاد میکند و 2-روایاتی که از عواقب حفظ و بعد فراموشی آیات ، به ما رسیده3- وقت زیادی باید صرف حفظ و نگهداری آیات شود و برخلاف این موانع ، سفارش مقام معظم رهبری به اینکه تعداد حفاظ باید به 10000000 نفر برسند ، نظر حضرتعالی در مورد حفظ قرآن برای ما و فرزندانمان (مثلا در مهد قرآن یا مدرسه )چیست ؟با آرزوی طول عمر و عافیت و عاقبت به خیری
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حفظ قرآن به معنای به خاطرسپردن الفاظ قرآن استعداد خاصی را می‌طلبد که تنها آن افراد باید به آن بپردازند که در به خاطرسپردن الفاظ آیات به زحمت زیاد نمی‌افتند ولی آنچه در روایات در حفظ قرآن بر آن تأکید شده حفظ فرهنگ قرآن است و پشت‌نکردن به آن. موفق باشید
2063
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم دختری 27 ساله و مجرد هستم که در یکی از بهترین دانشگاههای فنی-مهندسی ایران، با رتبه عالی، در مقطع دکتری در حال تحصیل می باشم. کمتر از یکسال است که به لطف خدا با جنابعالی و اندیشه ی شما آشنا شده و آن را به عنوان راهنمای طریق زندگی خود برگزیده ام. آثار شما و خصوصا اندیشه ی کتاب زن آنگونه که باید باشد بر من تأثیر زیادی داشته است. تا قبل از این، درس و دانشگاه برایم اهمیت زیادی داشت و حتی در تدارک سفر به خارج از ایران برای ادامه تحصیل بودم ولی در این مورد به جهت زن بودن و مشکلات این نوع زندگی برای زنان همواره نگران و مردد بوده و مرتبا از خدا می خواستم تا راه درست را به من نشان دهد، تا اینکه طی ماجراهایی با آثار شما آشنا شده و قید سفر خارج را زدم. حالا نمی دانم آیا باز دچار افراط شده ام یا در مسیر درست هستم: در درسم سست شده ام و فکر میکنم درس خواندن و کار کردن در محیط دانشگاه برایم (خصوصا در حال تجرد) مانع بزرگ رشد معنوی است؛ از طرفی فکر بیت المالی که در همه ی این سالها صرف تحصیلم شده، زحمات پدر و مادر، استعداد خدادادی و همه ی عمری که فقط در پای خوب درس خواندن گذاشتم نمی گذارد به راحتی قید همه چیز را بزنم و از طرفی نگرانم که بیش از این، عمر را در این دنیا بیهوده (و برای اعتباریات) سپری کنم و توشه ی قابلی برای آخرت برندارم! لطفا به من بفرمایید که (با این تضاد) وظیفه من در قبال خودم و مملکت اسلامی چیست؟ اکنون که در مرحله ای هستم که باید هرچه زودتر مسیر کاریم را مشخص کنم چه تصمیمی بگیرم که هم از وظیفه ی اجتماعیم غافل نشوم و هم پاکی و لطافت روح زنانه ام را برای فردای زندگی مشترک و مسئولیت اصلیم حفظ کنم؟ التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم می‌توانید جواب سوالتان را در جواب‌های قبلی که خواهران در همین رابطه سوال فرمودند پیدا کنید. بنده فکر می‌کنم هنر شما باید آن باشد که بتوانید فعالیّت‌های اجتماعی و سلوک فردی را جمع کنید و غفلت حاکی از حضور در محیط دانشگاه را با غلبه‌‌ بر حالت معنوی ‌خود کم کنید و کار را ادامه دهید. موفق باشید
1910
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد بزرگوار مصاحبه ای از شما دیدم که در مورد تحصیلات حوزویتان هم نوشته بود. می خواستم ببینم شما در دوران حوزه فقه هم خوانده اید؟و لزوم آنرا چه اندازه می دانید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فقه و اصول‌خواندن من در حدّ لمعه و اصول مظفر بوده است ولی برای یک طلبه فقه و اصول بیش از این ها لازم است. موفق باشید
836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم عبودیت و بندگی مطلق خدا در زندگی برای من بسیار اهمیت دارد.و بشدت از ریا و عمل برای غیرخدا متنفرم.اما نمی دونم هرچقدر می خوام در نماز نمی تونم اون اخلاص لازم رو داشته باشم!!! احساس می کنم باید به درستی اذکار نماز را ادا کنم تا دیگران اشکال نگیرند(چرا که من یک چهره دینی و الگو هستم و نباید بگزارم دیگران به من ایراد بگیرند در صورتیکه از این حالت احساس ریا می کنم و دچار افسردگی می شوم!) و از طرفی نمی شه نسبت به قرائت صحیح اذکار نمار بی تفاوت بود.(یک وسواس فکری)یعنی شیطان مرا بین یک دوراهی قرار داده که قدرت تمییز رو از من گرفته.توصیه شما برای من چیه؟البته من چندین بار با شما تماس داشته ام و انشالله نیت معصومیه دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: شما در حدّ خودتان با نیت رجوع به خدا نماز را اقامه می‌کنید و در حدّ وسع خود بدون تکلّف الفاظ را به طور صحیح اداء می‌نمایید کاری به نظر مردم نداشته باشید، آرام‌آرام نور خدا بیشتر جلوه می‌کند و توجه شما به مردم به همان اندازه کم می‌گردد.انشاء الله. موفق باشید
168

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
آیا بین اصحاب کهف وسفر در زمان ارتباطی وجود دارد؟ باتشکر.
متن پاسخ

سلام علیکم
با عرض معذرت اطلاعی ندارم.

18427
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوالاتی که از شما در مورد معمم شدنتان پرسیده شده و پاسخ های شما برای بنده سوالاتی پیش آمده که مطرح می کنم: استاد شما دلیل اصلی که برای معمم نشدنتان فرمودید این بوده که مطالعات لازم فقهی را نداشته اید مثلا در جایی فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) و... البته در جایی دیگر از شرایط علمی لازم برای معمم شدن ذکر کردید: (از جهت علمی اولاً: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاع از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد همچنین لازم است در این مورد، به مطالعه‌ی احکام از رساله و عروه نیز بپردازد.) می خواستم بپرسم که 1. آیا منظورتان از مطالعات لازم فقهی همان است که در بالا متذکر شدید؟ 2. استاد در جایی فرمودید (معتقدم فعالیت‌های فرهنگی وقتی با لباس روحانیت باشد تأثیرش بیشتر است و جهت آن هم سالم‌تر خواهد بود) پس چرا در راستای تاثیر بیشتر فعالیت های فرهنگیتان اقدام به مطالعات فقهی و در نتیجه اقدام به ملبس شدن نکردید؟! با توجه به اینکه با خواندن مقداری رساله و آگاهی از اختلافات فتوا می توان به سوالات رایج مردم پاسخ داد 3. آیا طلبه ای که نخواهد مطالعات فقهی داشته باشد و صرفا بخواهد در زمینه های تخصصی دیگر مطالعه داشته باشد مثلا کلام و...نباید معمم شود؟ چون شما فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) 4. به نظر بنده می رسد که در راستای کتب و جزواتتان و مطالبی که برای طلاب نوشته اید اگر جزوه ای هم به امر ملبس شدن اختصاص دهید و مسائل آن را بررسی کنید خیلی برای طلاب در شرایط امروز مفید باشد چون طلاب بسیاری در این مسئله درگیر هستند و کتبی که در این زمینه نوشته شده و مطالبی که از طرف اساتید مطرح شده به نظر می رسد کافی نیست و نمی تواند پاسخگوی دغدغه های طلاب و نگرانی ها و نا آرامی های آنان در این زمینه باشد. مثلا مطالبی که آیت الله طهرانی در امام شناسی آورده اند یا ... با توجه به اینکه بنده خود شاهد این مسائل در برخی از طلبه ها هستم. خواهشمندم مفصل پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی برای مفصل گفتن در این مورد ندارم. همین اندازه می‌توان گفت روی هم رفته برای اصلاح یک جامعه روحانیون تأثیر بیشتری دارند مگر آن‌که مخاطبان، خاص باشند و فرد هم در موقعیّت شناخته شده‌ای باشد. شرایط اولیه‌ی انقلاب چنین اقتضا کرد که برای افرادی امثال بنده امکان طرح مسائل معرفتی را بدون آن‌که لازم باشد معمم گردند بود و این به جهت شرایط خاص انقلاب به وجود آمد که افراد در یک نحوه اتحاد و یگانگی همدیگر را درک می‌کردند ولی بعد از آن، این موضوع به آن شکل به جهت گستردگی شهر منتفی شد و از این جهت افراد، با کسوت روحانی می‌توانند سخن دینی خود را بیشتر برای عموم قابل پذیرش کنند. موفق باشید.

16561
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوّت و خسته نباشید عرض می کنم: 1. دروس اخلاقی مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) را برای افراد بیست تا 30 ساله مناسب می دانید؟ (به شرط هماهنگی ذوق فرد) 2. برخورد با کتب استاد داوری چگونه باید باشد؟ اگر می شود و زحمتی نیست، نوع مطالعه و یادداشت برداری خودتان را بفرمایید که چگونه بوده؟ تا استفاده کنیم. 3. اگر کسی مثل بنده ی گنه کار بخواهد در این شبهای قدر تحولی در نفس خود ایجاد کند و توبه ای بکند و بخواهد خود را از جهنّم اعمال و صفات و ذات نجات دهد چه اعمالی انجان دهد بهتر است؟ بجز اعمال خود شب. یعنی با خدا چگونه سخن بگوید و از چه بابی و از چه ذکر و دعایی استفاده کند؟ 4. اگر طلبه ای مثل من تصمیم بگیرد فعلا هیچگونه تبلیغی نکند و صرفا مشغول خانواده خود باشد و تهذیب و تحصیلش، و ده الی بیست سال خودش را قوی کند و سپس ملبس شود و وارد جامعه شود، به نظر شما می ارزد؟ یا این که چون فردا معلوم نیست بنده زنده باشم یا خیر باید از همین 4-5 سال اول شروع کرد؟ البته از استاد عزیز معذرت می خواهم که نظر خودم را بیان می کنم و درس پس می دهم، بنظرم راه اول راهی است که امام خمینی روحی فداه رفته اند و این راه پسندیده تر است. یعنی اول تمرکز روی تحصیل و تهذیب و بعد به طور «انقلابی» وارد صحنه شدن ... نظر شما چیست استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- با توجه به مباحث روخوانیِ کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» می‌توانید متوجه‌ی نحوه‌ی برخورد با نوشته‌های دکتر داوری بشوید 3- کار خاصی جز همان اعمال شب قدر، نیاز نیست انجام دهید 4- بجهت این‌که پختگی اولیه در طلبه پیش آید، اواخر سطح و یا اوایل خارج، خوب است که معمم شوید. موفق باشید

14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

12336
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت محضر استاد بزرگوار و تشکر از صبر و حوصله حضرتعالی. سوالی داشتم در مورد اینکه گاها و به صورت دوره ای میل شدید به انجام یک سری اعمال یا عبادات برام حاصل میشه، مثلا شدید میل به پوشاندن خود و حفظ حجاب شدید کما اینکه در حالت عادی هم الحمدلله حجاب دارم) ولی در دوره ای این میل بشدت بروز می کند یا در دوره ای دیگر میل شدید به سکوت و یا نشنیدن و.... و بسیار این حس خوب و آرام بخش هست منتها نمی دونم برای اینکه این حس رو تداوم ببخشم و یا تثبیت بکنم، چکار باید بکنم که اون عمل ملکه بشه؟! احساس می کنم باید بعد از چشاندن این حس زیبا از طرف خداوند متعال خودم هم باید تلاشی برای تثبیتش بکنم ولی نمی دونم چکار باید بکنم؟! لطفا راهنماییم بفرمایید. با سپاس از بذل عنایت پدرانه حضرتعالی.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات را در اصطلاح «قبض و بسط» روحی گویند. باید در حالت بسط، شکر کرد و در حالت قبض، بر انجام وظیفه صبر نمود تا به لطف الهی به تعادل لازم برسید و به قول مولوی: در باغ سبز عشق قرار گیرید که فوق غم‌های مربوط به قبض و شادی‌های مربوط به بسط است. گفت:

باغ سبز عشقْ کو بی‌منتهاست

جز غم و شادی در آن بس میوه‌هاست

عاشقی زین هر دو حالت برتر است

بی بهار و بی خزان سبز و تَر است

موفق باشید

11387
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: آیا بنده برای مشورت و مشاوره برای رفع مشکل خاصی که در افکارم برایم پیش آمده می توانم شما را به صورت خصوصی ملاقات کنم؟ بنده خیلی به این ملاقات خصوصی نیاز دارم، اگر برایتان مقدور است زمان و مکان را به بنده اعلام نمایید. با تشکر فراوان و من الله توفیق الهم ارزقنی عافیت فی الدین و الدنیا و الاخرت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معلم هستم و در حدّ جواب به سؤالات معرفتی می‌توانم در خدمت عزیزان باشم نه در امور مشاوره‌ای که خود را در این امور یک انسان عادی می‌دانم و معتقدم رفقا با کسانی مشاوره داشته باشند که موقعیت‌شان را می‌شناسند. موفق باشید

11218

اندر شکبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به جواب 11199 که فرمودید: «همین‌که پذیرفته‌اید بنده در خارج از ذهن شما وجود دارم که از بنده سؤال می‌کنید، نشان می‌دهد به طور بدیهی وجود خارج را پذیرفته‌اید و اگر هم بگویید همین هم در ذهن خود دارید پس چرا از بنده سؤال می‌کنید، از آن صورت ذهنی که در ذهن خود دارید سؤال کنید؟!» باید بگویم بنده نپذیرفتم شما در خارج از ذهن بنده وجود دارید اتفاقا می خواهم خدمتتان عرض کنم دلیلی نیست که شما درخارج از ذهن من هستید بلکه چه اشکالی دارد که از شما در درون خود سوال می پرسم اصلا شما را قسمت ناخوداگاه من که به آن اگاهی ندارم و تحت اختیارم نیست می سازد و من از ذهن خودم سوال پرسیدم و جواب گرفتم و اینکه فرمودید: «اگر هم بگوییم علم همان چیزهایی است که در ذهن ما است بدون آن‌که حکایت از جهان خارج کند، که باید منکر وجود اطراف خود باشید و فقط با خودتان حرف بزنید. بدیهی است که این کار را نمی‌کنید.» در این سخن شما پیش فرضی دارید که لازمه قائل شدن به اینکه علم همان چیزهای ذهنی است انکار وجود اطراف خود و حرف زدن با خود است باید خدمتتان عرض کنم این لازمه درست نیست و بنده منکر وجود اطرافم نیستم بلکه می گویم اطراف من که درک می کنم همان وجود های ذهنی من هستند و لازمه این سخن این نیست که با خودم مثل دیوانه ای حرف بزنم بلکه لازمه اش آن است که شما وجود ذهنی من هستید و من در عالم ذهن با شما صحبت می کنم و عالم ذهن من همان اطراف من هستند که تجلی ذهن ناخوداگاه من یا همان خداوند هستند و چه دلیلی است که این سخن حکما را «نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجرد بودن بر همه‌ی محسوسات دارد به کمک حسّ، صورت محسوسات را در خود ابداع می‌کند» اینگونه نگوییم که نفس ناطقه با احاطه‌ای که به جهت مجرد بودن دارد مستقلا صورت هایی را در ذهن ابداع می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی این سخن انکار هرچیزی است که خارج از ذهن وجود دارد و عملاً شمائید و ذهن خود که این با بدیهیات ادراک افراد نمی‌خواند هرچند کسی که این‌طور فکر کند را کسی مجبور نمی‌کند نباید این طور فکر کند، تنها می‌توان به او گفت اجازه دهید ما مثل شما فکر نکنیم. موفق باشید
11154
متن پرسش
سلام استاد: بنده طلبه هستم و از شما درخواست دارم در مورد پوشیدن یا نپوشیدن لباس روحانیت توضیح بدید. آیا پوشیدن ضرورت دارد؟ ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه طهرانی در کتاب‌هایی که در رابطه‌ با امام‌شناسی دارند در یکی از مجلدات بحث مفصلی را در رابطه با تأکید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در معمم‌شدن اهل علم دارند می آورند و به نظر بنده بعد از آن‌که رسائل و مکاسب را تمام کردید خوب است به طور رسمی لباس بپوشید هرچند قبل از رسائل و مکاسب هم در زمان‌های تبلیغ خوب است ملبس شوید. موفق باشید
نمایش چاپی