بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6215
متن پرسش
سلام استاد،ایام محرم رو تسلیت میگم. از وقتی کتاب انسان کامل شهید مطهری را مطالعه میکنم هزاران سوال ذهنم رو مشغول کرده و واقعا احساس خلأ میکنم، لذا اگر پاسخی به بنده بدین لطف بزرگی در حقم نمودید 1. از تحریکات شیطان این است که انسان درصدد افزایش ظرفیت خود است در صورتیکه ظرفیت کنونی را پر نکرده،من نوعی از کجا بدانم ظرفیتم پر شده و با توجه به اینکه انسان کمال طلب است این کمال طلبی را چطور با بیان شهید مطهری میتوان تحلیل کرد؟ 2. انسان حق ندارد خود را مقابل دیگر انسان ها ذلیل کند و آن چیزهایی را که باید به خدا بگوید نباید به دیگران بگوید مثل مسیحی ها که نزد کشیش ها تخلیه میشوند، پس جایگاه استاد اخلاق چیست فرد چگونه میتواند بی حرفی انتظار داشته باشد مشکلاتی که در اخلاقش تاثیر میگذارند حل نمکاید؟ 3. اگر فرد باطن اعمال رابا چشم ببیند روح انسانی دارد در غیر اینصورت روح حالت حیوانی دارد، سنگی که از خشیت خداوند خرد میشود و هبوط میکند پس چطور بر قلب ما نازل میشود و هیچ اتفاقی نمیفتد آیا روح در این حالت حیوانی است؟؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ وقتی انسان پذیرفت که سالک الی‌الله باشد، هر چه جلو می‌رود به هدایت منور می‌شود گفت:«خود راه بگویدت که چون باید کرد» می‌فهمد که کمال او در هر چه بیشتر بنده بودن است. 2ـ در هر صورت ما جز در مقابل خدا نباید احساس ذلت بکنیم. نهایتا به استاد اخلاق وضع خود را می‌گوییم و در مقابل او تواضع می‌کنیم حاکی از آن‌که توصیه‌هایش را می‌پذیریم. 3ـ همین است، انسان به لطف الهی به جایی می‌رسد که نور اعمال و باطن آن‌ها را احساس می‌کند و تنها در حد قالب اعمال متوقف نمی‌شود. موفق باشید.
5924
متن پرسش
استاد عزیز. با سلام و احترام. قبلا هم یک بار دیگر مصدع اوقاتتان شدم و دو شماره از دوهفته نامه حق معلوم را برایتان ارسال کردم و شما هم زحمت کشیدید و پاسخ دادید. استاد از شما خواهش دارم، درصورت امکان از سایت دوهفته نامه حق معلوم به آدرس http://www.haghemaloom.ir بازدید نمایید؛ و نظرات اصلاحی خود را در خصوص رویکرد و روند این دوهفته نامه، جهت تسهیل مسیر خدمت رسانی به اقشار محروم جامعه و بهره مندی هرچه بیشتر دیدگاه ها ی حضرتعالی، بیان فرمایید. استاد مطلب دیگری که ضروری است خدمتتان اعلام کنم این است که، چندی پیش ما از طرف دوهفته نامه با داماد محترم شما تماس گرفتیم و خواستار ترتیب دادن مصاحبه ای با حضرتعالی برای صفحه فرهنگی شدیم که جنابعالی فرموده بودید از مصاحبه معذورید و مطالبی در خصوص موضوع مورد نظر در سایت دارید که ما می توانیم استفاده کنیم و به طور سلیقه ای حالت مصاحبه داشته باشد و ما هم این کار را کردیم. استاد یکی از اهداف ما در صفحه فرهنگی این دوهفته نامه، تنویر اذهان و تبیین دیدگاههای اسلامی-خصوصا به صورت نرم و غیر واضح و البته در صورت ضرورت محکم و واضح- می باشد. با توجه به اینکه با توجه به دیدگاههای تیم دوهفته نامه، نظرات حضرتعالی در حوزه های اجتماعی -دینی قابل توجه و جامع است؛ ما بر آن شدیم با توجه به اینکه این دوهفته نامه در میان اقشار مختلف مردم در شهرها و روستاهای استان توزیع می شود؛ به طور غیرمشهود و غیرمحسوس، مطالب و دیدگاههای حضرتعالی را با توجه به ابتنای آنها بر اسلام محمدی، اشاعه دهیم و از آنجا که طبق قواعد ژورنالیستی نمی توانستیم دائما نام شما را قید کنیم بعضا مطالبتان را بدون اسم و به عنوان یک مقاله بدون نام چاپ می کردیم تا همگان و کسانی که خیلی اهل رجوع به سایتها و غیره نیستند بتوانند در مسر اندیشه های ناب اسلامی قرار گیرند. استاد به هر تقدیر هدف ما حقیقتا اشاعه دیدگاههای دینی است و چون بیان و نگاه شما را درست و دقیق یافتیم، از بیانات ومطالب شما در این راه، استفاده کردیم. حال امیدواریم شما راضی باشید. باور بفرمائید ما هم دلمان میخواست همیشه اسمتان را پایمطالب بزنیم اما این مسأله قطعا در استان اصفهان با جبهه گیری هایی همراه می شد و خیلی ها فکر می کردند ما و شما چه بده بستانی داریم که دائم نام شما را می زنیم و ...بهر حال استاد خواهشمندم ابتدا نظرات خود را راجع به کلیت دوهفته نامه بفرمائید و هم نظرتان را راجع به صفحه فرهنگی. ما را از دعای خیرتان محروم نفرمائیدو از خدا بخواهید به ما خلوص نیت در راستای خدمت به اسلام و مومنین و انقلاب اسلامی عنایت کند.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده عرض کردم جهت‌گیری آن سایت را مثبت دیدم و ارادتمند گردانندگان آن هستم و کاملاً راضی ام که مطالب را بدون نام‌بردن از بنده مطرح فرمایید. موفق باشید
5725
متن پرسش
با سلام و احترام. 1) نظرتان راجع به مستند چادرمشکی چیست ؟ 2) نظرتان راجع به جلابیب چیست ؟ www.jalabib.ir 3) آیا به نظرتان تا این حد حساسیت برای محجوب بودن زن - یک زن معمولی که بنای سلوک دارد - لازم است که در جلابیب رعایت شده ؟ 4) معنای " تمثل" ، " عینیت خارجی " ، " عین ثابته" دقیقا چیست ؟ آیا عینت خارجی به معنای عینیت یافتن در عالم ماده است یا خیر لزوما ؟ 5) به نظرتان با رعایت فقه، می توان به قرب إلی الله رسید ؟ آیة الله مکارم می فرمایند آرایش ملایم اشکال ندارد - البته نه به صورتی که جلب توجه نامحرم بشه - . آیا به نظرتان با رعایت احکام فقط در حد فقه و استفاده از احکام آسان تر در جایی که مرجع تقلید ما احتیاط واجب داده است، می توان یک زن عارفه ی مقرب درگاه حضرت حق شد؟ - البته در کنار اصلاح نفس با معرفت و تزکیه -. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هر صورت اگر کسی بخواهد در یک سلوک معنوی تا مقام انس با حقایق در این عالم جلو برود باید از دستورات فقهی فاصله نگیرد و علاوه بر رعایت احکام فقهی، نسبت به امور اخلاقی و معرفتی نیز همت والا داشته باشد در آن حدّ که عقلاً و قلباً حقایق مجرد را بشناسد و احساس کند و در این راستا وجود تعلقات دنیایی را مانع راه خود بیابد. با توجه به این امور هرکس باید جای خود را در این عالم تعیین کند. ظاهراً سایت جلابیب زنی را در نظر دارد که در کنار زندگی امروزی رعایت احکام فقهی را نیز بکند و این غیر از کسی است که می‌خواهد در همین دنیا خود را تا نظر به ملکوت جلو ببرد و این بدین معنی نیست که زنان ما باید خود را منزوی کنند یا لباس‌های شایسته و وارسته و زیبا استفاده نکنند ولی همین‌طور که آقای یامین‌پور می‌فرماید زیبایی لباس غیر از لباس‌هایی است که زیبایی تن را نشان دهد و از این جهت سایت مذکور موفق است. البته بحث عین ثابته را باید در کتاب‌های عرفانی دنبال کنید به‌خصوص کتاب «عرفان نظری» که اخیراً از جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه نوشته شده است. موفق باشید
3889
متن پرسش
سلام علیکم.بعضی شبهه ای مطرح می کنند مبنی بر اینکه ولی فقیه نباید نظراتی بدهد که مربوط به کارشناسان مربوطه باشد.مثلا درباره صحبت های رهبر در مورد منع آزاد کردن واردات خودرو برای ایجاد رقابت با خودرو های داخلی می گویند چرا رهبر در کار کارشناسان دخالت می کند که مردم گرانی را به پای ایشان بگذارند.و کلا نباید ایشان در مورد مسئله ای که کارشناس نیستند دخالت کنند.نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری بر اساس مشاوران کارشناس خود نظر می‌دهند، واقعاً این‌ها فکر نمی‌کنند اگر در آن زمان واردات خودرو آزاد می‌شد چه اندازه کارگر و خودروساز و قطعه‌ساز بیکار می‌شدند و به‌کلی زیرساخت‌های خودروسازی ما از بین می‌رفت، چون قدرت رقابت نداشتیم؟ موفق باشید
3839
متن پرسش
سلام استاد گرامی ما معتقدیم قرآن کتاب هدایت است و این کتاب مقدس بدون کم و زیاد تمام چیزی است که خداوند نازل کرده تا برای همیشه ی بشر هدایتگر باشد. سوالی که ذهنم را مشغول کرده اینست که برخی سوره ها بسیار ساده به نظر می رسند و یا برخی آیات بسیار تکرار شده اند و انگار حرف تازه ای ندارند. اگر برای مثال سوره ی قریش را از قرآن برداریم به هدایتگری این کتاب لطمه ای می خورد. امیدوارم توانسته باشم منظورم را برسانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح تاریخی مطرح‌شده در سوره‌ی قریش و سنت الفتی که خداوند جهت یک زندگی سالم در بین یک جامعه می‌گذارد تا امکان عبادت بیت‌الله برایشان فراهم شود، نکته‌ی مهمی است برای معناکردن هر روز زندگی به‌خصوص که در آخر سوره‌، انسان را متوجه می‌کند خداوند است که با ایجاد امنیت اقتصادی و امنیت روحی زمینه‌ی بندگی انسان‌ها را فراهم می‌کند، پس انسان‌ها بیش از آن‌که موظف‌اند تلاش کنند برای به‌دست‌آوردن رزق و امنیت، باید تلاش کنند برای بندگی خدا و چون بشر امروز از بندگی خدا غافل شد گرفتار وصله‌پینه‌کردن رزق و امنیت شده ، که بحث آن مفصل است. موفق باشید
2572
متن پرسش
با سلام جناب استاد در خصوص بحث ماهیت و وجود من دچار مشکل شدم چون حس میکنم در بحث اصالت وجود مطلب به نحوی ارائه میشود و در بحث وجود ذهنی به نحو دیگر در اصالت وجود مطرح میشود انچه در خارج تحقق دارد وجود است بعد نفس ما از طریق قوای خود با وجود خارجی ارتباط پیدا میکند و وجود خارجی که دارای تشکیک هست را بصورت صور و ماهیتها درک می نماید یعنی ما در خارج صورتها و ماهیت نداریم و وجود خارجی به صورت وجودی برای ما محسوس نیست بلکه معقول است و توسط براهین به وجود ان پی میبریم بلکه به صورت ماهیت ها انرا درک میکنیم و نفس انها را در اثر ارتباط با وجود خارجی میسازد ولی در خارج ماهیت نداریم بعد این ماهیت بوسیله نفس در ذهن تحقق پیدا میکند که همان وجود ذهنی میشود یعنی اگر ما از ذهن ازاد شویم دیگر عالم خارج را بصورت ماهیتها نمیبینیم این ان چیزیست که از اصالت وجود فهمیده میشود. ولی در بحث وجود ذهنی میگوییم در خارج صورتها را داریم نفس از طریق قوا انها را میگیرد و در ذهن تحقق میدهد این خلاف بحث اصالت وجود است یا عوارض که جز ماهیت ها هست را میگیرد در صورتیکه ما در بیرون عوارض نداریم بلکه نفس وقتی وجود خارجی را بصورت ماهیت درک کرد ان ماهیت را به جوهر و عرض تقسیم میکند در صورتیکه ما در بیرون فقط وجود داریم که نه جوهر است نه عرض سوالی دیگر هم پیش میاید و ان این است که اگر ما قبول کنیم نفس وقتی صورتها را تشکیل و تحقق داد چرا همین را درباره خارج نگوییم که در بیرون هم ما صورت داریم و انها توسط وجود تحقق پیدا کرده است که البته با بحث اصالت وجود تداخل دارد چون انجا میگوییم اگر در خارج هم ماهیت داشته باشیم یا باید با وجود متحد باشد و الی اخر حالا همین در مورد وجود ذهنی هم پیش میاید که این صورتها در ذهن ایا با وجود متحد است و همان بحثها خلاصه ما نفهمیدیم چه شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که مستحضرید اصالت وجود روشن می‌کند وجود در مراتب مختلف و یا در شرایط و زمینه‌های مختلف به صورت‌های متفاوت ظهور می‌یابد، حال اگر آن صورت ـ که چیزی نیست جز حدّ وجود ـ در ذهن آمد از آن‌جایی که عارضی بر ذهن شده چیزی جز حقیقت شیئ خارجی است. می‌گوییم همان وجود است که در مرتبه‌ای خاص ـ که وجود در آن مرتبه نسبت به مرتبه‌ی شیئ خارجی در مرتبه‌ی بالاتری قرار دارد که موجب مجردشدن آن وجود شده - به صورت علم ما در آمده زیرا نفس ناطقه با روبه‌روشدن با شیئ خارجی مستعد می‌شود تا وجودی با همان صورت در ذهن خود ابداع کند که به آن وجود ذهنی می‌گویند که به حمل اولیِ ذاتی همان شیئ خارجی است هرچند از نظر درجه‌ی وجودی در مرتبه‌ی علم قرار گرفته. فراموش نفرمایید وجود ذهنی چیزی نیست جز علم و علم مقول به تشکیک است، یعنی یک حقیقت وجودی است. پس در هر حال اصالت وجود ثابت است و ماهیت بالعرض مطرح است. موفق باشید
1651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام خداقوت ببخشید که سوالها زیاد وپراکنده است! 1.آیا فلسفه مشکل ما رادر تولید علوم دینی حل میکند؟چگونه؟ 2.نظر شما در مورد آقای دکترحسن عباسی چیست؟ 3/نظر شما در مورد نظرات آقای عباسی درباره فلسفه چیست؟ ایشان میگویند فلسفه مارابجایی نمیرسانند ومشکل بشرراحل نمکنند و فلسفه مادیگراست وفلسفه اسلامی یک التقاط است ومانمیتوان تقوا را در فلسفه پبدا کرد! واصلا داروینیسم از دل فلسفه آمده! ومیگوید ما درقرآن حکمت داریم! .حتی درمورد امام ره که گفته الملاصدراو... توضیح میدهند ومیگویند اشام این نظر رادرسالهای ابتدایی داده اند وبعدها درسرالصلاه ونامه های ایشان به فرزندشان از حکمت حضور(بجای فلسفه وجود!!!) صحبت میکنند!! وخیلی چیزهای دیگر.... درضمن بگویم که نظارت منتقدانه ایشان به فلسفه با بقیه فرق میکند! اناراهم بگویم که اگر صحبتهایشان را گوش نکردید بهتر است گوش کنید تا بهتر وکاملتر متوجه بشوید) در ضمن انتقادی هم که بعضی ازفیلسوفان مبکند این که تااز فلسفه انتقاد میشود گویی به قرآن حتی فراتراز قران، انتقاد میشود که چنان آماج حمله وتهمت و... میشوی که اگر جایی به قرآن انتقاد شود چنان موضعی نمیگیرند1 4. بنده دانشچوی ترم آخر هستم وانشاالله میخواهم به حوزه بروم ،نظر شما در مورد حوزه مشکات چیست؟( که سطح 2،یاپایه9را در6سال تمام میکنند ودوره فشرده ای برای یادگیری دروس میگذارند،)این مطلب لطمه ای به عالم طلبگی نمیگذارد؟حوزه معصومیه چطور؟ معایب ومحاسن اینها چور هست؟ 5. علاقه ونیاز شدیدی در زمینه روش تربیت دینی وتولید علوم دینی دارم بنظر شما چیکار کنم؟ 6. نظر شما درمورد روش تبلیغی مسائل دینی وتاثیر گذاری وسازندگی در بینش ورفتار دیگران چگونه باید باشد؟قرآن وروایات چگونه بوده؟ 6.یاگر بخواهیم ک ورزش مفید را درقالب یک فیلم مستند تبلیغ کنیم آیا حق داریم برای جذب جوانها فقط بگوییم این ورزش شما را قوی میکند(که البته میکند) و...بعد که جذب شدروی ابعاد دیگر که هدف اصلی بوده روی او کارکرد(مثل اینکه هدف وسیله راتوجیح کند،نیست).این درحالیست که هدف متعالی این ورزش تقویت روح وسپس جسم میباشد(نظرشما چیست) خداوند متعال خیرتان دهدباسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بعد از انقلاب آقای حسنین هیکل خبرنگار مشهور مصری از امام می‌پرسد: چه اندیشه‌ها و اندیشمندانی بر شما تأثیرگذار بوده‌اند؟ می‌فرمایند: «در فلسفه: ملاصدرا، از کتبِ اخبار: کافی، از فقه: جواهر»(صحیفه‌ی امام، ج 5، ص 271) پس نظر امام به ملاصدرا مربوط به آن اوایل نبوده. از طرفی مگر مکتب ملاصدرا و اصالت وجود و تشکیک وجود، جز نظر به حضور نور وجود و کمال مطلق است؟ به نظرم جناب آقای دکتر عباسی در عین دلسوزی و تیزهوشی آن‌طور که باید اندیشه‌ی صدرایی را در منظر امام و رهبری نمی‌شناسند. مقام معظم رهبری در مورد ملاصدرا می‌فرمایند: مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگى خود او، مجموعه‏ى در هم تنیده و به وحدت رسیده‏ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‏ى او از فاخرترین عناصر معرفت یعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانى، و ذوق و مکاشفه‏ى عرفانى، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، .. مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‏ها در محدوده‏ى ملیت و جغرافیا نمى‏گنجد و متعلق به همه‏ى انسان‌ها و جامعه‏ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوان‌بندى متقن عقلایى براى فهم و تفسیر هستى نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنى بدون چنین پایه‏ى مستحکم و قابل قبولى نمى‏تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‏ى روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‏ى اسلامى بویژه در اسلوب و محتواى حکمت صدرایى ، جاى خالى خویش را در اندیشه‏ى انسان این روزگار مى‏جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهى وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدى چون امام خمینى که یگانه‏ى دین و فلسفه و سیاست و خود یکى از صاحب‌نظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‏ى درسى و تحقیقى پربرکت حکیم علامه‏ى طباطبایى که استاد یگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه‏ى قم به شمار مى‏رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‏هاى آنان، بى‏شک دوره‏ى با برکتى براى فلسفه‌ی الهى است2- حوزه‌ی مشکات را نمی‌شناسم ولی معصومیه خوب است 3- در مورد تربیت دینی به جواب شماره‌ی 1650 رجوع فرمایید. در مورد روش تبلیغ دین به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» رجوع فرمایید. در مورد ورزش همین‌طور که می‌فرمایید خوب است موضوع قوی‌شدن بدن را به عنوان مقدمه مطرح کنید ولی در انتها آن‌ها را متوجه تقویت روح جهت حاکمیت بر بدن و دفع خطورات بگردانید. موفق باشید
16191

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در زیر مقاله ای تحت عنوان مضرات چای از سایت دکتر حسین رضازاده آورده شده، چند واقعيت تلخ در مورد چای: 1. بوته چای جزو معدود گياهانی است که به دليل وجود سموم فراوان در بافت آن، در طبيعت هيچ آفت جدی به جز انسان ندارد! مزارع اين گياه نياز به سمپاشی ندارند و هيچ چرنده، پرنده، حشره و ... به آن نزديک نمی شود. اگر در بين علوفه چهارپايان (هر نوع که باشند) حتی کمی برگ چای باشد، حيوان به محض جويدن آنها را از دهانش بيرون می ريزد! 2. در بسياری از مناطق کشاورزی، براي آن که احشام و ساير حيوانات به مزارع و کشتزارهای مختلف نزديک نشده و زراعت را خراب نکنند، اطراف آنها را بوته چای می کارند. حيوانات با مشاهده بوته چای به مزرعه نزديک نمی شوند! 3. اولين وارد کننده تخم اين گياه به ايران در اوايل دوره قاجار انگليسی ها بودند که با همکاری عناصر خودفروخته اي در دربار قاجار، کشت اين گياه و نوشيدن دم کرده آن را در ايران رواج دادند. عکس العمل علماء و حکماي سليم النفس آن دوران در برابر اين حرکت پليد استعماري شديد بود. در يکی از نامه هایی که به دربار قاجار نوشته شده است آمده: «چرا می خواهيد گياهی را در ايران رواج دهيد که حتی الاغ ها از نزديک شدن به مزارع آن خودداری می کنند! چای مولد سودا در بدن و سودا مقدمه سرطان است!». واقعيت آن است که حکمای ايران زمين از چند هزار سال قبل با اين گياه آشنایی داشته و به خوبی می دانستند که اين گياه ارزش غذایی نداشته، بلکه مصرف غير دارویی آن مضر است. 4. موادی که در اصطلاح علم شيمی ساختار مولکولی حلقوی دارند (مواد آروماتيک) سرطان زا هستند. «پلی فنول» يکی از مواد آروماتيک است که چای هم اين ماده را دارد. فنول چيست؟ فنول يک ماده دارای ترکيبات حلقوی است که بر روی پوست، کبد و سيستم گوارش اثرات نامطلوبی می گذارد. جالب اينجاست که قريب به اتفاق مواد معطر شيميایی که در کارخانجات به چاي اضافه می کنند هم جزء مواد آروماتيک و سرطان زا هستند! (گل بود به سبزه هم آراسته شد!!) 5. مصرف چای (خصوصاً پس از غذا که سال هاست عادت بسياری از ايرانيان شده است) جلوي جذب آهن معدنی موجود در غذاها توسط بدن را می گيرد که در نتيجه منجر به بروز بيماری کم خونی مزمن در مصرف کنندگان می شود. چای دارای ترکيباتی به ‌نام تانن است که مزه‌ تلخ چای را ايجاد مي کند. تانن‌ها با آهن، ايجاد رسوب مي‌ نمايند و اين رسوب به دليل درشتی ملکول و سنگينی، غير قابل جذب توسط بدن است. لذا در صورتی که غذای مصرفی دارای آهن بوده و بلافاصله بعد از آن چای مصرف شود، از جذب آهن آن جلوگيری می کند. فراموش نکنيد که عارضه کم خونی خود باعث ده ها بيماری ديگر در بدن می شود. 6. همان گونه که گفته شد چای دارای ماده اي است به نام تانن. اين ماده بسيار مدر است و به همين خاطر مايعات بدن را دفع کرده و پلاسما غليط می شود. آنزيم ها در پلاسمای غليظ نمی تواننند فعاليت کنند و به همين خاطر مواد زاید در بدن انبار شده و موجب بيماری های گوناگون مي شود. ضمناً تانن موجب فعاليت بيش از حد سلول های اپيتليال کليه شده و کليه را به مرور از کار می اندازد! 7. گياه چای داراي ماده ای است به نام اگزاليک اسيد، که مسموم کننده بوده و اختلالات متابوليسمي ايجاد می کند. اين ماده در کليه رسوب کرده و سنگ های کليوی اگزاليک را موجب می شود. 8. مصرف زياد چای دندان ها را لك دار و سياه می كند. 9. چاي ترشح اسيد معده را تحريک مي كند و همچنين به دليل ماهيت اسيدی خود، در بروز زخم معده مؤثر است. 10. در هر فنجان چاي بين 60 تا 75 ميلی گرم «کافئين» وجود دارد که LDL خون را افزايش مي دهد و عاملی می شود برای انفارکتوس های قلبی و مغزی، ولی البته آرام بخش است و در دراز مدت اعتياد ايجاد می کند! 11. به دليل وجود مقدار زيادی از ماده کافئين در چای، براى عده اى باعث تحريك اعصاب و يا تپش قلب می شود. همچنين نوشيدن چاى پررنگ براى خانم ها احتمال ابتلا به سرطان سينه را افزايش مى دهد. 12. ماده آرام بخش ديگری در چای وجود دارد به نام «تئين» که محرک سيستم اعصاب سمپاتيک است و موجب افزايش ترشح آدرنالين می شود. تئين موجب کاهش مقدار منيزيم داخل سلول ها می شود. منيزيم ماده ای است که در سلول قرار دارد تا با انواع سرطان ها مبارزه کند و با نوشيدن چای اين ماده مفيد از بدن خارج می شود. 13. به نظر شما چرا اغلب افراد چای خور جدی، هنگامی که تصميم به ترک چای می گيرند با علایمی مشابه با علایم معتادان مواد مخدر در هنگام ترک مواد مذکور (همچون سردرد، بی خوابی، بی حوصلگی، آشفتگی روحی و ...) مواجه می شوند؟! آيا اين موضوع که ادعا شده است سال هاست توليد کنندگان چای در کشورهای خارجی براي حفظ مشتريان خود به چای مواد افزودنی مضر و اعتيادآوری اضافه می کنند قابل اعتنا نيست؟ 14. چند نفر معتاد به مواد مخدر را می شناسيد که سيگاری نباشند؟ و چند نفر سيگاری را می شناسيد که چای خورهای قهاری نباشند؟! چای به دليل مواد افيونی طبيعی که در خود داشته و مواد شيميایی که در فرآيند توليد توسط بسياری از توليدکنندگان به آن اضافه می شود، مقدمه ای براي آمادگی بدن جهت پذيرش انواع اعتيادها به مواد مضر ديگر است. 15. اگر دقت کنيد قريب به اتفاق مواد سمی در طبيعت دارای طعم تلخ می باشند. شايد پروردگار مهربان با اين گونه خلقت خواسته است به موجودات هشدار دهد که چه موادی خوراکی نيستند و بايد از آنها پرهيز کنند. چاي يکی از تلخ ترين گياهان موجود در طبيعت است که البته با روش های مختلف سعی در کاهش اين تلخی و صد البته عادت دادن ذایقه مردم به آن دارند. 16. همه اين ها که گفته شد برای چای سبز که خشک شده سريع برگ سبز چای می باشد صادق است. چای سياه که دم کرده مضرتری از چای سبز است با انبار کردن برگ سبز چای در مکان های گرم، پوسيده شدن و تخمير اين برگ ها، تغيير رنگ آنها به قهوه ای و سياه (مشابه عملی که باغبانان در وسط باغ با بر روی هم تلنبار کردن برگهای درختان انجام می دهند تا پوسيده شده و تبديل به کود گردند)، سپس خشک کردن اين برگهای پوسيده بدست می آيد! 17. بدتر از چای سبز و چای سياه، چای هاي جديد طعم داری هستند که دارای اسانس های شيميایی مختلف بوده و تمامی مضرات دو نوع چای قبلی را دارند بعلاوه مضرات مواد شيميایی عطری و طعم دهنده های مصنوعی! (هرچه خوبان همه دارند تو يک جا داری!!) 18. يکی از موارد مرسوم در جامعه ما (خصوصا در مراسم، جشن ها، سمينارها و ...) مصرف بسياری از نوشيدنی ها در ليوان های يک بار مصرف پلاستيکی است. اين ظروف به خصوص در مجاورت با نوشيدنی های داغ به سرعت مواد فوق العاده سمی و خطرناک نفتی را آزاد می کنند. برای امتحان می توانيد در يکی از اين ليوان ها چای داغ بريزيد و چند دقيقه ای کنار بگذاريد تا سرد شود. خواهيد ديد که پرده ای از مواد نفتی روی آن می بندد! 19. در انواع چای هاي بسته ای (معروف به Teafix يا Lipton)، ضايعات / ته مانده های چای که قابل ارایه به شکل عادي نيستند در بسته های کاغذی که براي جلوگيری از وارفتن آنها در آب جوش، پروسه های شيميایی مختلفی روی آنها انجام شده و آغشته به انواع مواد مضر هستند قرار می گيرند. پاره ای از مواد شيميایی موجود در کاغذ مذکور در آب جوش حل شده و وارد بدن مصرف کننده می شوند! 20. مي دانيم که انصافاً دين اسلام کامل ترين دين است و حتي در مورد جزیی ترين موارد زندگي شخصی و اجتماعی دهها و صدها حديث و روايت در کتب ديني ما نقل شده است. حال با فرض اين که ادعاهای بوقهای تبليغاتی تبليغ کننده مصرف چای صحيح باشد و مصرف اين گياه باعث آن همه منافع ادعایی آنها باشد، آيا به نظر شما عجيب نيست با وجود آن که گياه چای از پنج هزار سال قبل شناخته شده بوده است حتي يک مورد هم از معصومين و بزرگان دينی درباره خواص چای و توصيه به مصرف آن مطلبی در هيچ کتاب معتبری به ما نرسيده است؟! برعکس، همان گونه در بالا هم اشاره شد، علما و حکماي هوشيار ما اولين اقشاری بودند که در مورد ورود چای به کشور عکس العمل منفی نشان داده و به مخالفت برخاستند. 21. ابو علي سينا (نابغه طب اسلامي) در طب سنتی از چای به عنوان ماده پست غذایی نام می برد و از آن فقط برای مصارف درمانی در شرايط خاص استفاده می كرده است. 22. ممکن است عليرغم خواندن موارد فوق به دليل تبليغات زيادی که در قالب مقالات و اخبار مختلف شبه علمی به خورد جامعه داده می شود، هنوز باور نکرده باشيد که مصرف اين نوشيدنی همه جا تا اين حد مضر است. بسياري می پرسند که اگر واقعاً چای مضر است پس چرا اين قدر در رسانه ها از آن تعريف شده و در همه جا مصرف می شود؟ پاسخ آن است که اولاً ما نفي نمی کنيم که چای فوايد اندکی نيز دارد، اما این فواید قابل مقايسه با مضرات فراوان آن نيستند. مانند شراب و قمار که خداوند متعال در قرآن کريم در مورد آنها می فرمايد: «از تو در مورد شراب و قمار می پرسند، بگو در آنها منافعی هست، اما ضررهای آنها بسيار بيشتر است». ثانياً فراموش نکنيد که تجارت چای گردش مالی ميلياردی در سراسر جهان دارد. به نظر شما مافياها و کارتل های تجاری بزرگی که از اين راه منافع و سود سرشاری می برند به اين راحتي اجازه می دهند که حقايق برای مردم آشکار شوند؟! فراموش نکنيد که در اوايل قرن بيستم شرکت های سازنده سيگار و دخانيات به پاره ای از دانشمندان بی وجدان مخفيانه پول می دادند تا مقالات به ظاهر علمی در رد خطرات دخانيات و حتی طرح فوايد استفاده از آن نوشته و در مجلات معروف علمی آن زمان چاپ کنند. اسناد اين تبانی های بزرگ و کثيف در اواخر قرن بيستم منتشر شد، يعنی زمانی که همه ذينفعان ماجرا مرده بودند و مضرات بلای خانمانسوز دخانيات بر همه آشکار شده بود! دور از واقعیت نیست که گفته شود مشابه چنين اتفاقاتی در زمانه ما هم برای چای، موبايل، نوشابه، سوسيس، کالباس و ساير موارد مشابه رخ می دهد و اين ما هستيم که بايد عقلمان را قاضی کرده و سلامتی خود و اطرافيانمان را فدای مطامع مادی عده ای از خدا بی خبر نکنيم. 23. بعضي می پرسند اگر مصرف چای اين قدر مضر است چرا خداوند آن را آفريده است؟! پاسخ ساده است: خداوند حکيم هيچ موجودی را در عالم بدون دليل و حکمت خلق نکرده است، اما اين به معنی آن نيست که هرچه آفريده شده خوردنی و دارای ارزش غذایی است!! بوته چای يکي از بهترين گياهانی است که می تواند هوا را از انواع آلودگی ها پاک کرده و حجم زيادی اکسيژن توليد کند. دليل آن که هوای مزارع چای بسيار مطبوع است نيز همين واقعيت می باشد. در حقيقت بشر امروز اگر عاقلانه فکر کند بايد به جای خوردن برگهای چای، بوته آن را به عنوان يک تصفيه کننده عالی هوا در سرتاسر معابر شهرها بکارد. شايد يک دليل ديگر برای آن که مصرف خوراکی چای مضر است همين باشد که اين گياه سموم موجود در هوا را به خود جذب می کند! همچنين به دليل اين که گياه چای اسيدی است، ماده ضد عفوني کننده خوبی می باشد. لذا براي شستشوی چشم های عفونی و لثه های عفونی مفيد است. در طب سنتی برای درمان چشم عفونی شده نوزادان در عوض انواع و اقسام داروهای شيميایی و آنتی بيوتيک های دارای اثرات مضر جانبی فراوان، با استفاده از آب جوشانده چای چشم نوزاد را طی چند نوبت شستشو می دهند. 24. اگر می پرسيد که چه بايد کرد، عرض می کنم: اولاً اطلاع رساني وسيع در بين همه آنها که دوستشان داريم. ثانياً رواج ده ها دم کرده طبيعی خوش طعم، مفيد و باصرفه که جانشينان بسيار مطلوبی براي چای مضر هستند در سطح جامعه (براي شروع از خانه خود و نزديکانتان شروع کنيد). به عنوان مثال می توانيد به تناوب از جوشانده بادرنج بويه (گياه مورد علاقه زنبور عسل که جوشانده آن مورد استفاده حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السلام نيز بوده است)، دم کرده برگ گياه به ليمو (گياهی با برگ های شبيه نعنا، با شربت به ليمو اشتباه نکنيد)، دم کرده ميوه نسترن، دم کرده گل گاوزبان، دم کرده بابونه، جوشانده تخم گشنيز (به صورت آسيا شده)، دم کرده پونه، دم کرده زنجبيل، دم کرده زيرفون، دم کرده برگ تيول و ... ده ها جوشانده و دم کرده طبيعی و مفيد ديگر که به تفصیل در بخش مقالات درج شده است، استفاده کنيد. مجید تجملیان 1. حال باتوجه به این مقاله چرا اینقدر جوانهای ما بخصوص قشر مذهبی این سم کشنده و مهلک را مصرف می کنند. در صورتی که به حکم مراجع خوردن هر چیز که برای بدن ضرر دارد حرام است و حتی یکی از علما که تشرفی به محضر امام زمان (عج) داشتند موقعی که به حضرت چای تعارف کردند حضرت فرمودند ما اهل بیت (ع) از فضولات نمی خوریم. آیا نباید بیدار شویم؟ دشمن در تغذیه ما کامل دستکاری کرده و به طرق مختلف سعی در تخریب و تضعیف عمر شیعیان دارد. وقتی تغذیه تن درست نباشد روح نخواهد تنواست سیر کند و دچار همین بدن خواهد شد. حال با توجه با این مسائل چه باید کرد؟ لطفا راهنمایی کنید و کمی این مسئله را شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که افراط در چای‌خوردن چیز بدی است، بحثی نیست ولی نظر مبارک‌تان باشد که همسر علامه‌ی طباطبایی می‌فرمودند چای‌خوردن ایشان هیچ‌وقت منقطع نمی‌شد و یا حضرت امام تا حدّی اهل چای‌خوردن بودند و خودم مکرر شاهد بودم که سماور آیت اللّه بهاءالدین در طول روز خاموش نمی‌شد. ظاهراً استعداد بدن‌ها نیز متفاوت است. موفق باشید

15503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: نمی دانم سریال روزی روزگاری را دیدید یا نه؟ اگر دیدید آیا خاله لیلا که خانم ژاله علو نفش ان را ایفا می کند، می تواند الگویی برای زن ایرانی باشد یا نه و این الگو مربوط به تاریخ گذشته است؟ چون در این فیلم نشان می دهد یک زن می تواند یک دزد را عابد پارسا کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نادر سریال‌هایی بودکه بنده دیدم. آن خانم یک نمونه‌ی خوب زن ایرانی، اسلامی بود که در تاریخ خود نقشی که باید ایفاء کند را، به عهده گرفته بود و ما امروز در تاریخی قرار داریم که زن ایرانی، اسلامی گمشده است. موفق باشید

14861
متن پرسش
سلام: ۱. شرح نهج البلاغه مرحوم جعفری را در کنار شروح شما استفاده کنیم خوب است؟ ۲. تفسیر مجمع البیان چه جایگاهی دارد؟ ۳.به طور کلی جامع ترین تفسیر پس از المیزان کدام است از نظر شما؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامه‌ی جعفری با صفای خاص خود و با تعلق درونی که به مولایش علی«علیه‌السلام» داشته است، نهج‌البلاغه را شرح کرده است و از طریق سخنان آن حضرت، قصه‌ی معاشقه با حقیقت را به ظهور آورده است. 2- «مجمع‌البیان» تفسیر نیست، جمعِ نظرات عالمان است نسبت به یک آیه که به عنوان منبع تفسیر می‌توان از آن استفاده کرد 3- نمی‌دانم. موفق باشید

13661

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیز: خسته نباشید. ایام تسلیت. استاد بنده توفیق دارم مباحث شما را کار می کنم. یک سوال دارم و یک راهنمایی می خواهم. 1. شما فرموده یودید حضرت امام با دیدن فضای جامعه تفسیر سوره حمد را فرمودند. مگر آن تفسیر چه ویژگی خاصی داشت؟ می دانم تفسیری عرفانی بود. ولی قبل آن هم تفسیر عرفانی داشتیم. دیگر اینکه مبانی تربیتی با مبانی تفسیر مگر دو مقوله جدا نیستند؟ 2. استاد، بنده مقالات و شرح صوتی آن را کار کردم و به نتیجه رسیدم. حال چه صلاح می دانید تا آن کار را کنم؟ لطفا بر روی سایت قرار دهید چون بنده ایمیلم حذف شده. خیلی ممنونم استاد عزیز. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قبلاً چنین مباحثی به طور علنی مطرح نبود. اگر قرآن درست طرح شود بار تربیتی آن کاملاً در دل آن نهفته است 2- کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و شرح تفسیر سوره‌ی حمد و شرح کتاب «مصباح الهدایه» افق خوبی را در جلوی شما می‌گشاید. موفق باشید

13207
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت استاد حکيم مان: حضرت آقا در سخنرانى شان پيرامون سينماى انقلاب و جنگ به طور خلاصه مى فرمايند اين چيزى که از انقلاب و جبهه نمايش داده مى شود در برابر خود زمان انقلاب هيچ است و بسيار عقب هستيم در نمايش اصل آن دوران، با توجه به اينکه بنده اشاره ها و نقد هايى از شما در مورد برخى اٽار سينمايى و مستند ها ديده ام و با نگاه جامع غرب شناسى شما که بسيار آن را مى پذيرم، دو سوال دارم: اول اينکه چطور توقع مى رود با سينمايى که ذاتش کفر است حقيقت نورى مٽل انقلاب را نمايش داد؟ و دوم اينکه آن چيزى که مد نظر حضرت آقا است چه مى باشد که آن را از سينماى انقلاب طلب مى کنند؟ و لطفا اگر امکانش هست اشاره اى به موضوعاتى در اين حوزه که از آن غفلت شده است داشته باشيد. با تشکر فروان در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول شهید آوینی انقلاب اسلامی باید در سینما تصرف کند و در این صورت است که می‌شود این کافر را مسلمان کرد، همان‌طور که آن شهید بزرگوار در روایت فتح این‌چنین عمل نمود و یا حضرت روح اللّه زهرِ دموکراسی را با شورای نگهبان از بین برد. در این فضا است که اگر ما حقیقتاً روح جاری در دفاع مقدس رابتوانیم از طریق سینما به صحنه بیاوریم تا حدّی متذکر آن تاریخ گشوده‌ای که هنوز هم ادامه دارد، خواهیم شد. مثل کاری که در فیلم «شیار 143» شد. موفق باشید

12920
متن پرسش
سلام: این برایم حل نمیشه چرا در توافق اخیر هم طرف ایرانی خوشحال هست هم طرف آمریکایی؟ مگر نه اینکه تمدن ما در تضاد کامل با تمدن غرب است؟ پس چه طور می شود که با یک اقدام مشابه دو پارادایم متضاد با هم به یک حرف مشترک برسند؟ پس آن حرف امام مبنی بر اینکه هر وقت دیدید آمریکا از شما تعریف می کند بدانید مشکلی در کارتان هست چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد توافق وین، بحث تعریف آمریکا در میان نیست، بحث در مورد دروغ و اتهامی است که به ما زدند تا ما را از میدان بیرون کنند و بحمداللّه ملت بزرگ ایران به نور شهداء، مسیر مقاومت را در پیش گرفتند. و آن‌ها ماندند بعداً چه‌کار کنند و لذا از طریق حاکم امارات پیغام دادند آماده‌ی مذاکره‌اند، و ما می‌دانستیم قضیه از چه قرار است. خوشحالی آن‌ها از آن‌جهت است که از تله‌ی ساخته و پرداخته‌ی خودشان یک‌طوری بی‌سر و صدا بیرون آیند، حالا نتانیاهوی احمق مثل یک کودک نفهم، نمی‌فهمد قضیه چیست، بحث دیگری است. و خوشحالی ما تنها از این جهت است که دشمن به اهداف خود نرسید و این غیر از ذوق‌زدگی‌های بعضی از سیاسیون است که به روش حکیمانه‌ی مقام معظم رهبریِ حکیم عمل نمی‌کنند. عرایضی در مورد توافق هسته‌ای در جواب‌ سؤال‌های شماره‌ی 12684 و 12682 و 12691 و 12702 شده است. موفق باشید

11756
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد 1- آیا در ادراکاتمان و فهم عقلیمان ما خود به خود به حقایق و واقعیات پی می بریم و نفس و عقل ما در تشخیص مستقل است؟ و یا نه نفس ما و عقل ما به منبعی بالاتر وصل است که حقایق و واقعیات را به واسطه آن تشخیص می دهد؟ 2- آیا نفس ما و عقل ما چون هر لحظه و دائم در حال شدن است از عقل محض نور می گیرد و عقل محض حکم منبع تشخیص برای عقل انسان می باشد و عقل انسان چون به آن منبع وصل است حقایق و واقعیات را تشخیص می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل درست جلو رود در ذات خود قدرت درک معقولات را دارد همان‌طور که حسّ ما در شرایط عادی قدرت تشخیص محسوسات را دارا می باشد 2- وجود عقل از بالا است ولی خاصیت درک معقولات از خودش است. مثل آن‌که وجود آب از خداوند است ولی رطوبت آب از خودش است. موفق باشید

11159
متن پرسش
با سلام: بنده چند مدتی است که دچار عدم تمرکز حواس در درس خواندن شده ام و بسیار هم آثار بدی در روند درسی ام داشته. راستش گاهی اوقات نا امید میشم نسبت به ادامه درس. به نظر استاد گرامی چون در جو طلبگی هستم، بسیار ادیت میشم. راهنمایی بفرمایید باید چه کار کنم هم از بعد معنوی و هم ابعاد دیگر؟ اگر کتاب یا مطلب مناسبی هم هست معرفی بفرمایید. یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. سعی کنید مطالب را خلاصه‌نویسی کنید تا تمرکز لازم ظهور کند. موفق باشید
10780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این که رهبری می فرمایند آرمانگرایی در دانشگاه باشد منظور چیست؟ آیا نظر به تمدن نوین اسلامی را از دانشجو می خواهند یا منظور دیگری هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین است که می‌فرمایید و لذا باید معنای تمدن نوین اسلامی و چگونگی آن را خوب تبیین کنیم. موفق باشید
9410
متن پرسش
ببخشید، من از آن جمله تان جواب این سؤالم را نگرفتم؛ آیا این حرف درست است که بگوییم: «آن پدیدهای که نفسْ علت تامة آن است (مثل صورتهای ذهنی)، اینطور نیست که لزوماً مظهر نفس (مثل خشم) هم علت تامة آن پدیده باشد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث مظهر و ظاهر فکر نمی‌کنم بتوان صورت‌های ذهنی را جای داد، آن را باید در یک تقسیم‌بندی دیگری قرار داد. مظهر محل ظهور باطن است و جنبه‌ی محلیت آن باید حفظ شود. موفق باشید
8900
متن پرسش
سلام علیکم. شهید آوینی می گفتند که باید جوهر تکنیک را تسخیر کرد نه قالبش. حالا بفرمایید: 1- جوهر تکنیک کامپیوتر چیست ؟ 2- قالبش چیست ؟ 3- چه طوری پی ببریم که جوهر آن چیست؟ با خواندن کتاب یا از راه دیگر مثل تفکر؟ 4- حالا اگر جوهرش را تسخیر کردیم بعد چه کار کنیم؟ 5- متاسفانه بحث های ما خیلی کلی است و باید به مصادیق نیز بپردازیم تا دقیقا نقشه راه معلوم شود و با آوردن چند مثال نمی شود کار را پیش برد. (خواهشا یک راه حل درست درمون بدین)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی روح و رویکرد تکنولوژی را شناختیم که انگیزه‌ی تصرف در طبیعت را دارد و نه تعامل با آن را، و تأمل و تدبّر را به شتاب تبدیل می‌کند؛ نوع برخورد ما با تکنولوژی عوض می‌شود، این یک کار عمیق معرفتی است. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه‌« در این مورد عرایضی داشته باشم. سعی بفرمایید چنین مطلب مهمی را با پشتکار و حوصله‌ی زیاد دنبال بفرمایید. موفق باشید
8354

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام دراندیشه اسلامی نسبت رقابت وتعاون درسطح سازمان هاو نهاد های دولتی برای حرکت به سمت تمدن اسلامی چگونه است ؟ آیا دراسلام درسطح اجتماعی و جامعه اسلامی وجود رقابت حتی رقابت سالم به اصطلاح علوم رایج صحیح است.؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً در جامعه‌ی اسلامی برای هرچه بهتر خدمت‌رسانی به جامعه در راستای قرب الهی رقابت وجود دارد ولی استیلا مردود است. موفق باشید
7774
متن پرسش
با عرض سلام.در سخنرانی های متعدد جنابعالی بخصوص در حوزه غرب شناسی مثلا در درس اول سی دی نقد کتاب مدرنیته و توهم ارجاعات متعددی به سخنان هایدگر می شود که منبع آنها به صورت دقیق مشخص نمی شود. برای مطالعه و اطلاع از افکار ایشان در این زمینه چه کتابهایی از ایشان را توصیه می فرمایید? اکثر کتابهای ایشان در بازار کتاب انگار در زمینه هایی دیگر هستند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هایدگر یک متفکر و یک تفکر است با خصوصیات خاص خودش. نمی‌توانم بگویم از کدام کتاب شروع کنید، باید مدتی با نوشته‌های او مرتبط شوید تا به یک جمع‌ بندی برسید. از کتابی که آقای دکتر داوری و سایرین از آثار هایدگر تهیه کرده‌اند به نام « فلسفه و بحران غرب» شروع کنید خوب است. موفق باشید
7431
متن پرسش
سلام خدمت استاد چند ماه پیش در جلسه تفسیر شنبه، اشاره کردید به روش تعلیم و تربیت غربی ها که در ان با شرطی کردن انسان ها، کاری می کنند که بشر غربی هنگام تخلف از قانون یک حس ناخوشایند ذهنی پیدا کند. و اشاره فرمودید به کتابی با همین موضوع. اگر می شود لطف فرمایید نام کتاب و نویسنده اش را عنوان کنید چون یکی از دوستان که به شدت معتقد است عمل به قانون در اروپا ناشی از یک خودآگاهی عقلانی است ، مشتاق است این کتاب را مطالعه کند. با تشکر از استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «تعلیم و تربیت» از آقای ماکارنکو از دانشمندان روسی است. فکر می‌کنم استاد شریعتمداری هم در کتاب‌های تعلیم و تربیت‌شان نکاتی از این جنس دارند. موفق باشید
6179
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد استاد ما در سیر انقلاب در زمینه مقام اول اجرایی کشور همواره رو به پیشرفت به سمت نزدیک شدن دیدگاههای روسا به دیدگاههای حضرت امام (رض) و در نتیجه کشف حجابهای ظلمانی مدرنیته و ظهور تدریجی نور انقلاب بوده ایم. ابتدا بنی صدر که رسما میتوان او را جزو اردوگاه غرب دانست، پس از آن شهید رجایی که البته به دلیل فرصت بسیار کوتاه تا شهادت شاید نتوان ایشان را در این سیر قرار داد، پس از آن آقای موسوی که البته اسما حضرت آقا رییس جمهور بودند ولی در واقع مقام اجرایی کشور آقای موسوی بودند. ایشان دیدگاهی تماما غربی داشتند البته غرب چپ! ولی تلاش میکرد خود را انقلابی جلوه دهد. پس از آن آقای هاشمی رفسنجانی که می توان دیدگاه ایشان را التقاطی نامید و از این جنبه بر آقای موسوی برتری داشتند. ایشان سعی در هماهنگ سازی اسلام با مولفه های دنیای مدرن (مدرنیته) داشتند که البته می دانیم این امر به دلیل تعارض ذاتی انقلاب با عالم غربی نهایتا به تقابل با اصل انقلاب خواهد انجامید. پس از او آقای خاتمی با دیدگاههای شفافتر و صریحتر نسبت به آقای هاشمی آمد. در اینجا عده ای آقای خاتمی را نسبت به آقای هاشمی دورتر از انقلاب می دانند ولی بنده فکر می کنم دیدگاه آقای هاشمی نسبت به انقلاب دورتر از آقای خاتمی است زیرا آقای هاشمی پایه و اساس التقاط را وارد در بخشهای بسیاری از نظام کردند و در واقع می توان آقای خاتمی را میوه آقای هاشمی دانست. از این نظر بنده آقای هاشمی را دورتر از انقلاب می دانم. پس از آقای خاتمی یک بازگشت رادیکال (به معنی مثبتش) به اصل انقلاب صورت گرفت. ولی پس از آقای احمدی نژاد، با انتخاب آقای روحانی به نظر می رسد این سیر در مسیر خلاف خود حرکت کرده است. مگر آنکه آقای روحانی را در پرانتز قرار دهیم و ایشان را عاملی برای به وقوع پیوستن حوادثی خاص و فوق العاده و البته رادیکال که نهایتا منجر به بازگشت اساسی به اصل انقلاب خواهد شد بدانیم. سوالات اینجانب از جنابعالی: 1- آیا شما این روند و سیر را در تاریخ انقلاب را می پذیرید؟ 2- نظر شما درباره دیدگاه بنده نسبت به آقای هاشمی و آقای خاتمی چیست؟ 3- اگر این سیر را می پذیرید جایگاه آقای روحانی در این سیر کجاست؟ 4- اگر این سیر را نمی پذیرید لطفا جایگاه تاریخی آقای روحانی را مقداری توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این سیر در نظام اجرائی ظاهراً همین‌طور است که می‌فرمایید و آقای هاشمی به‌خصوص در این اواخر نشان دادند که پذیرفته‌اند انقلاب اسلامی در ذیل غرب به‌خصوص آمریکا خود را حفظ کند ولی این سیر در مردم متفاوت است و نیروهای انقلاب در شرایط فاصله‌گرفتن هرچه بیشتر از نگاه آقای هاشمی و نزدیکی به رهبری هستند 3- آقای روحانی در شرایط بینابینی، بین آقای هاشمی و رهبری قرار دارند در عین‌ آن‌که حد اقل از نظر عده و عُده در اردوگاه اصلاح‌طلبان جای دارند، زمینه‌ی پذیرش رهنودهای رهبری را در خود از بین نبرد‌ه‌اند تا ببینیم در ادامه چه کار می‌کنند. موفق باشید
5659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز اگر خدا بخواهد بنده چند روز دیگر به کربلا میروم میخواستم با استفاده از رهنمود های شما این سفر که سفر به عرش الهی است را بهتر احساس کنم ودیگر خودی در صحنه نباشد مباحث کربلا راتقزیبا به صورت کامل پیگیری کرده ام لطفا در چند سطر مرا توصیه بفرمایید میخواهم از زبان خودتان بشنوم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اولاً: که بنده در کنار سایر مؤمنین از جنابعالی التماس دعا دارم تا إن‌شاءاللّه از طریق شما توحید اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هرچه بیشتر در جامعه شکوفا شود. ثانیاً: در جزوه‌ی «دعا و زیارت» در قسمت آخر جزوه تأکیداتی نسبت به قسمت‌هایی از مفاتیح‌الجنان داشته‌ام، بد نیست به آن جزوه نگاهی بیندازید. ثالثاً: در رابطه با نجف، جزوه‌ای را با استفاده از مفاتیح تنظیم شده، تحت عنوان «همراه زائر با نجف». خوب است که آن را با خودتان ببرید. نمی‌دانم جزوات روی سایت هست یا باید از گروه المیزان تهیه کنید. موفق باشید
5572
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز بنده چندین سوال داشتم و ازشما خواهش می کنم جواب را هم فقط به ایمیلم ارسال کنید. 1 راجع به گریه کردن است شاید سوال بی موردی باشد اما من خیلی برام این مهم شده که فلسفه گریه کردن چیست البته من قبلا خیلی حساس بودم و سر هر موضوعی غصه فراوان می خوردم و اشکم سرازیر بود اما به لطف الهی و طی این مباحث خداراشکر این گریه کردن محدود به زمان نیایش با خدا شده و گاهی هنگام قران خوندن. حال می خوام بدونم این گریه از لحاظ عرفانی و فلسفی چه معنایی می دهد؟ 2 استاد گرامی من الان چند وقتی احساس می کنم کسی از طریق قلب با من صحبت می کنه البته الان مبحث حرکت جوهری قسمت 7 هستم هر چند هنوز تفکر زیادی ندارم بعضی وقتا هم کمی فکر می کنم احساس سردرد خاصی دارم اولا این سردرد طبیعی است؟ در ثانی اون که حرف می زنه می تونم اعتماد کنم ؟من مثلا هرچی که می گم دعوت به صبر می کنه . یا دعوت به سکوت ؟ خواهش می کنم من را راهنمایی کنید 3 من بعضی روزها غم زیادی را احساس می کنم به طوریکه اگه کسی پیشم باشه سختمه نمی تونم راحت ارتباط- با فرد کناریم داشته باشم- برقرار کنم و بعضی روزها را هم خدارا شکر خوبم فقط از عمق و جود شکر می کنم با وجو اینکه ارزوهایی داشتم و نرسیدم ولی وقتی نعمتهای خدا را ذکر می کنم گریه میکنم. استاد بزرگوار با این شرح احوالات و ضمن پاسخگویی به پرسشها ازتون می خوام مرا راهنمایی کنید و اینکه این مباحث در تفکر من اثر می گذارد؟ البته از افکار روزمره خداراشکر راحت شدم تا حدی. با سپاس فراوان .
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «عاشق شده‏اى، اى دل سودات مبارک باد ......... از جا و مکان رستى، آنجات مبارک باد» «از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور ....... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد» «اى پیشرو مردى، امروز تو برخوردى‏ ............ اى زاهد فردایى فردات مبارک باد» «کفرت‏همگى دین‏شد تلخت‏همه‏شیرین‏شد ............. حلوا شده‏اى‏ کلى، حلوات مبارک باد» «در خانقهِ سینه غوغاست فقیران را .............. اى سینه‏ى بى‏کینه غوغات مبارک باد» «اى عاشق پنهانى آن یارْ قرینت باد ............. اى طالب بالایى بالات مبارک باد» «اى جانِ پسندیده جوییده و کوشیده‏ .............. پرهات بروییده پرهات مبارک باد» «خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردى‏ ........... کالاى عجب بردى کالات مبارک باد» 2- سعی کنید بدن خود را تقویت کنید که آن سردردها سراغ‌تان نیاید، در حال حاضر به آن صحبت درونی خیلی توجه نکنید. به مطالعه و ورزش و کارهایی که باید انجام دهید مشغول باشید و از تقویت خود نیز غافل نباشید 3- تأکید بنده آن است که در مطالعه و ورزش و کارهایی که باید بکنید خود را مدیریت کنید تا إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی لازم گرفته شود. موفق باشید
5527
متن پرسش
١.درجواب سوالى فرموده بودىد پىامبرروحشان برجسم شان غالب بود بخاطرهمىن عرقشان بوى بد نمىداد مىخواستم ببىنم اىن چگونه باانابشرمثلکم جمع مى شود. 2.اىااءمه ترک اولى مىکنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند من بشری مثل شما هستم در رابطه با انتظاراتی است که کفار از آن حضرت داشته‌اند ولی در ادامه‌ی آیه می‌فرماید مگر این‌که به من وَحی می‌شود و در رابطه با استعدادهایی که بتواند وحی الهی را بگیرد خداوند او را از زمان شیرخوارگی پرورانده است شاید این نیز یکی از آن استعدادهایی بوده که باید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داشته باشند تا کامل‌ترین وَحی را بگیرند و به بشر برسانند به همین جهت در کتاب‌های مقدس پیشین یکی از نشانه‌های رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را نیز سایه‌نداشتن معرفی کرده‌اند. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت مددهای قبل از بعثت عرایضی داشته‌ام. همچنان‌که می‌توان برای پیامبران در عین معصوم‌بودن ترک اولی را فرض کرد برای ائمه نیز می‌توان چنین فرضی را داشت ولی بنده مصداقی در این امر سراغ ندارم. موفق باشید
نمایش چاپی