بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11806
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب برهان صدیقین، قسمت اول که علت معده و حقیقی را توضیح دادید، متوجه نشدم که چرا می فرمایید علت حقیقی با معلول یگانگی دارد و بعد هم مثال نور بالا و پائین را برای آن زدید. فهم من این است که اصلا یک علت حقیقی بیشتر وجود ندارد و چیزی که باعث تفاوت حقیقی و معده شده همان ربط بین علت و معلول است که در اینجا «وجود» می باشد و چون وجود تشکیکی است پس می گوئیم بین علت و معلول دوگانگی نیست. فکر می کنم در کتاب روی همین نکته مهم که ربط بین علت و معلول، وجود است از ابتدا صحبت نشده به همین دلیل انسان دفعه اول که میخونه فکر میکنه هیچ تفاوتی بین معده و حقیقی نیست و این شک پیش می یاد که در حقیقی هم می توان یک فیض اولیه شده باشه و معلول به وجود آمده باشه و بعد علت و معلول از هم جدا شوند و دیگه هویت تعلقی معلول هم تعریف نشه. سوال بعدی من درباره عرفان هست. امروز توفیق داشتم شرح سوره حمد شما رو شرکت کنم، منتها واقعا از این مبابحث چیز زیادی نمی فهمم. یعنی شما که شرح می دید کاملا موافقم اما نمیتونم خودم در اون موضوع بیشتر فکر کنم و دایره ذهنم فقط در همان محدوده کلاس در اطراف اون موضوعات می چرخه. شاید اینها برای من خیلی سنگین باشه. بفرمایید چه کتابی رو در مقدمه بخونم که بیشتر با این مباحث آشنا بشم. سر کلاس خیلی خوشحالم از این جملاتی که می شنوم اما بیرون کلاس هیچ اثری از اون نمی مونه و اصلا در حد خودم نمی دونم که روی اینها فکر کنم. خیلی ممنون از لطف شما. تشکر فراوان از اینکه وقت می گذارید و جواب سوالات منو میدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث برهان صدیقین زبان، زبان فلسفه است و موضوع علت و معلول. به همین جهت ملاصدرا باید بین علت حقیقی و علت معدّه تفکیک کند تا برسد به جایی که مخاطب متوجه شود یک وجود است با شدت و ضعف که همان تجلی است 2- در آن پیشنهاد که عرض کردم روی مقالات آیت اللّه شجاعی کار کنید إن‌شاءاللّه آن‌چه را دنبال می‌کنید می‌یابید. موفق باشید

10820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: سفر مکه در پیش داریم. متاسفانه بر سر تهیه سوغات با خانواده اختلاف داریم، بنده می گویم سوغات را از اصفهان تهیه کنیم اما ایشان می گویند حداقل مقداری از آن را از مکه خریداری کنیم، استاد چه قدر جایز هستیم از مکه سوغات تهیه کنیم (از نظر شرع و اخلاق)؟ خاله بنده حتی تاکید دارند که باید از مکه طلا هم خرید! به نظر شما درست است؟ چرا که نظر شما را جویا بودند. با تشکر التماس دعای فراوان در این ایام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر از مکه سوغات تهیه کنید، حرام نیست ولی به نظرم برکت کار کم می‌شود مگر آن‌که چیزی باشد که در ایران امکان تهیه‌ی آن نباشد و یا تهیه‌ی آن مشکل باشد. موفق باشید
10659
متن پرسش
سلام علیکم: در قنوت نماز وتر حین استغار و یا دعاهایی که جنبه استغار و آمرزش دارد چگونه باید گریه کنیم که حجاب نشود؟ با یادآواری گناه هایی که انجام دادیم؟ یا فقط سعی کنیم احساس حضور در محضر حق را تقویت کنیم و خود را نبینیم و اشکها از عظمت حق و ناچیزی ما سرازیر شود؟ یا...؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به لطف الهی قلب متوجه افقی شد که در برابرش قرار گرفته و طالب هرچه بیشتر نزدیکی به آن شد، اشک به عنوان قدم‌های نزدیکی به حق به میان می‌آید. کار شما آن است که با پشتِ کار کامل در نیمه شب به حضور حق در آیید، باقی را به خدا بسپارید. موفق باشید
10457
متن پرسش
با سلام فرموده اید: «همواره همه تا ابد به سوی خدا در حرکت‌اند و هیچ‌وقت رسیدن به معنای دست‌یابی به انتها معنا ندارد.» رسیدن معصومین به خدا و عین کمال بودن آنها چه معنایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی در این موارد نمی‌کند زیرا خداوند به عنوان واجب‌الوجود و صاحب کمال مطلق، هدف است و ائمه«علیهم‌السلام» سعی دارند آن نهایت قربی که امکان دارد یک مخلوق بدان دست یابد را به‌دست آورند و این غیر از آن است که مثل خدا صاحب کمالات الهی شوند. موفق باشید
9607
متن پرسش
سلام علیکم: در حال نوشتن مقاله ای با عنوان نقش یهود در بروز مشکلات در حکومت أمیر المؤمنین علی علیه السلام هستم، کتاب «کربلا مبارزه با پوچی ها» و «راز شادی امام حسین در قتلگاه» را مطالعه کرده ام، آیا استاد محترم رد پائی از یهودیانی غیر از کعب الاحبار و بلکه همانند سرجون مسیحی در دربار معاویه یافته اند، و آیا اشاره کردن به مسیحیت یهودی و از جمله نقش پولس در به انحراف کشاندن مسیحیت جائی در این مقاله می تواند داشته باشد؟ از لطف شما در مطالعه سؤالم سپاسگزارم. البته به نقش مرجعیت یهود در دوران جاهلیت و نیز حتی بعد از بعثت هم برای مشرکان و هم برای افرادی چون خلیفه دوم اشاره خواهد شد ولی می خواهم بدانم آیا در سرزمین شام در زمان حکومت معاویه می توان گفت غلبه با یهود است یا اینکه آنها اهداف خود در لوای مسیحیان به انجام می رساندند؟ چگونه و با استناد به چه مدرکی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در زمانی که تاریخ را مطالعه می‌کردم روی این موضوع حساس نبودم، ولی فکر می‌کنم اگر کار درست دنبال شود متوجه می‌شویم مسیحیان نیز در پازل یهود به اسلام نفوذ پیدا کردند و بعضاً یهودیان در پوشش مسیحیت کارهای خود را جلو می‌بردند. باید با اساتیدی که در این مورد حساس هستند کار را جلو ببرید. موفق باشید
8268
متن پرسش
سلام بر استاد و خسته نباشید ببخشید استاد اگه میشه نظرتون رو در مورد این مطلب که در مورد مقام عرفانی حضرت زهرا سلام الله علیها در یه وبلاگ نوشته شده بفرمایید ... .((((( مقدمه اول اینکه، هر موجودی که در عالم هستی وجود داره، دارای یک ویژگی است که اگر اون رو نداشت اصلا وجودی رو دریافت نمیکرد و اون ویژگی قابلیت و پذیرش وجودی هست که اون موجود داره، یعنی اینکه هر موجودی ظرف پذیرش وجود خودش است، به عبارت دیگه موجودات از اون جهت که وجود خودشون رو از علت خود دریافت کردند، قابل هستند و اون علت، فاعل. این واقعیت در مورد کل عالم وجود هم صدق میکنه یعنی کل عالم وجود دارای یک جنبه پذیرش و قابلیت برای دریافت وجود خودش هست و اگه اون قابلیت رو نداشت عالم هستی موجود نمیشد، به این مقام در اصطلاح عرفانی می گویند مقام نفس کل، پس در عالم هستی حقیقتی به نام نفس کل هست که اگه نبود، عالم خلقت موجود نمیشد، به عبارت دیگه نفس کل، ظرف و بستر وجود عالم است. اما مقدمه دوم اینکه، هر مقام و حقیقتی که دارای تجرد تام هست، در هر یک از مراتب وجود از صقع ربوبی گرفته، یعنی تعین اول یا مقام احدیت و بعد از اون، تعین ثانی یا مقام واحدیت تا عوالم خلقی، یعنی عالم عقل یا جبروت، عالم مثال یا ملکوت و عالم ماده یا ناسوت، متناسب با مرتبه وجودی اون عالم، دارای مصداق و مظهر و تجلی تام است که این شامل نفس کل هم میشه، دلیلش این هست که مجرد تام هیچ مانعی چه فاعلی و چه قابلی برای ظهورش نداره برای همین در تمام عوالم وجودی حضور داره. و مقدمه سوم اینکه، بین تجلی و صاحب تجلی یا همان ظاهر و باطن، سنخیت کامل وجود داره، چون در واقع یک چیز هستند در دو مرتبه. نتیجه اینکه، مصداق و مظهر نفس کل در عالم ماده، باید اولا کامل ترین موجود باشه یعنی انسان، اون هم در مقام فعلیت کامل، چون مقام نفس کل به وسعت تمام عالم وجود هست و حامل تمام کمالات وجودی و ثانیا جنبه قابلیت در اون غلبه داشته باشه، چون نفس کل مقام قابلیت عالم هستی است، این یعنی انسان کامل مونث(زن)، چون در زنها جنبه قابلیت و پذیرش، بر جنبه فاعلیت غلبه داره. و آن مصداق و مظهر کسی نیست جز صاحب عصمت کبری، فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، حالا فهمیدید که چرا میگویند حضرت زهرا (س) مادر تمام عالم وجودند و واسطه فیض در خلقت عالم هستی))))) ممنون میشم استاد و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بسیار سخن خوب و عالمانه‌ای است زیرا در هرصورت نفس کل یا مقام قبول، مصداق و تعیّن می‌خواهد و همه‌چیز گواه است که آن مصداق زهرای مرضیه«صلوات‌اللّه‌علیها» است که در تشریع ظهور تامّ و تمام عبودیت است و از این لحاظ مقصد خلقت است، زیرا خداوند جنّ و انس را برای عبودیت خلق فرموده. موفق باشید
7863
متن پرسش
سلام استاد.می خواستم بپرسم تلاویو و حیفا مگه مناطق مسکونی اسرائیل نیستند ؟ پس چرا باید اونجا رو بمباران کنیم ؟ تازگی با یک اسرائیلی در فضای مجازی آشنا شدم که شبهه های زیادی مطرح می کنه - شما یک سایت خوب و یا یک کتاب خوب نمی شناسین تا به من در این مورد کمک کنه؟سپاس
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر مناطق مسکونی که با اخراج فلسطینی‌ها از شهر و دیارشان تصاحب شده حقی برای ساکنان غاصب آن‌ شهر‌ها ایجاد می‌کند؟ اساس کشوری به نام اسرائیل دروغ است و باید از صفحه‌ی روزگار برداشته شود. مگر به دنبال چه هستید که بخواهید آن‌ها را قانع کنید و به رسمیت بشناسید؟ هر کسی کشور اسرائیل را به رسمیت بشناسد شریک متجاوز است و شما به صورت مبنایی بایستی با او مقابله کنید. موفق باشید
6858
متن پرسش
سلام میخواستم بدانم ما چقدر در مقابل دیگران مسیول هستیم . یعنی چقدر درمقابل دیگران وطیفه بر عهده ی ماست .؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اندازه که شریعت الهی تعیین کرده و به پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرموده است: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ× لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ» ای پیامبر تو به آن‌ها تذکر بده تنها تو تذکردهنه‌ای، تو بر آن‌ها سیطره نداری که حتماً و لابد باید خوب شوند. موفق باشید
6259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام می خواستم بدونم من که یک دانشجو هستم و می خواهم خود را از نظر دینی محکم کنم , شما چه سیر و نقطه ی شروعی را برای امثال من پیشنهاد می کنید ؟ من کتاب های شهید مطهری را خوانده ام و لی حالا نیاز به یک سطح بالاتر و انسجام بیشتر می گردم - برای منطق و فلسفه شما چه کتاب هایی رو به من پیشنهاد می کنید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم سیر مطالعاتی مطرح‌شده بر روی سایت مفید باشد. موفق باشید
6077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چگونه به شیوه اسلامی مدیریت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به مالک اشترتوصیه‌ی خوبی برای مدیریت اسلامی است. موفق باشید
5590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز نوشته ام بیشتر یک تشکر است دو سوال از شما پرسیدم وبا کمال تعجب دیدم شما با بزرگواری به هر دو سوال بنده پاسخ دادید از شما نهایت تشکر را دارم چون دیگر لازم نیست برای پرسیدن یک سوال از کسانی که خودشان را به عنوان مشاور معرفی میکنند وبسیار در جامعه خودشان را موجه نشان میدهند بروم که بعد از چند جلسه صحبت بی شرمانه ترین پیشنهاد ها را مطرح می کنند.امیدوارم بتوانم شاگرد خوبی باشم وبه سخنانتان عمل کنم .موفق وسربلند باشید
متن پاسخ
.
4302
متن پرسش
در سؤال (4089) از شما پرسیدیم که: «علم حضوری به وجود خدا، از جنس مبادی نظری است یا عملی؟»، شما در پاسخ فرمودید: «در این حالت، تمام وجود انسان اعم از نظر و عمل تحت تأثیر چنین مشاهده‌ای است. به این لحاظ، آن کسی که خود را در معرض غرق شدن می‌یابد، عملش همان نظر به خداوندی است که قدرت نجات دارد.». با عرض پوزش، این فرمایش شما، جواب ما نشد؛ این گزاره در این حالت (اگر چه انسان به گزاره‌بودنِ این واقعیت و موضوع و محمول داشتنش توجه ندارد) منشأ تصمیم‌گیری و عمل است، لذا این گزاره در این حالت بالاخره باید جزء مبادی باشد، جزء کدامیک از مبادی است؟ نظری یا عملی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موضوع را وجودی در نظر بگیریم و خود را به جای آن کسی قرار دهیم که در حال‌ غرق نظربه خداوند دارد ، حرف همان است که عرض کردم که ماوراء عقل عملی و نظری تماماً نظر به خداوند د ولی اگر موضوع را در حوزه‌ی علم حصولی بیاوریم معلوم است که علم حضوری را به صورت حصولی مدّ نظر قرار داده‌ایم و جزء مبادی نظری می‌شود ولی این دیگر علم حضوری نیست، علمِ به علمِ حضوری است. موفق باشید
3690
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار استاد با توجه به اینکه فرموده بودید نباید در مستحبات به نفس سخت گیری کرد من به سختی برای نماز صبح در اول وقت بیدار میشوم ولی به هر قیمتی شده است بیدار میشوم آیا این کار سبب تنفر من از نماز اول وقت صبح نمیشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین اموری که در شریعت تأکید شده اگر وظایف را به نفس تحمیل کنید نفس را به فطرتش برگردانده‌اید و بعد از مدتی خود نفس طالب بیداری در اول وقت می شود. موفق باشید
3647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام 1:با توجه به مطالب کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ میشود. و مرتبط شدن با خود حقیقت نه با مفهوم. به نظرتان دلیل این همه تاکید بر نماز شب برای این نیست که آن ساعات بیشترین انوار قدسی انسان را به حضور میبرد و نماز شب محل علم حضوری و دیدن حقائق است؟ 2: صوت های شرح کتاب از برهان تا عرفان کجا هست؟ 3: اینکه مطالب این کتاب خیلی سنگین است و برای ما که در رشته های غیردینی هستیم قابل فهم نیست.چکار کنیم؟ با تشکر از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف درستی است 2- از مسؤل سایت سؤال بفرمایید 3- از مقدمات که در سیر مطالعاتی مطرح است شروع کنید. موفق باشید
3272
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد غزیز من کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما را خوانده ام خیلی روی من اثر گذاشت ولی متاسفانه این تاثیر تا یکی دو روز بیشتر نبود لطفا راهنمایی کنید که من چیکار کنم تا در زندگی ام همیشه روح خدایی حاکم باشه.قبلا خیلی به مسایل مذهبی اعتقاد داشتم ولی الان حس میکنم این اعتقاداتم دار ه کم رنگ میشه.در ضمن من دانشجوی کارسناسی ارشد علوم تربیتی هستم ولی هیچ انگیزه ای بزای درس و بژوهش ندارم ، احساس بوچی میکنم. وضعیت روحی خیلی بدی دارم. ازدواج هم نکرده ام.تورو خدا کمکم کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:اگر سیر مطالعاتی که در روی سایت هست را ادامه دهید إن‌شاءالله می‌توانید به جمع بندی خوبی برسید. موفق باشید
2287

روش طب سنتیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله. نظرحضرت عالی راجع به طب سنتی چیست؟به نظر حضرت عالی فراگیری آن چقدر ضرورت دارد؟ ایدکم الله.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: طبّ سنتی از آن جهت که نظر به طبیعت بدن دارد و سعی می‌کند به نفس ناطقه کمک کند تا خودش بدن را درمان کند، لازم است و به نظر می‌رسد علم الابدان از این جهت مورد توجه دین است و لازم است انسان‌ها به آن آگاهی داشته‌باشند. موفق باشید.
1928
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه وقت خود را برای پاسخ به پرسش های ما اختصاص می دهید. دختری هستم که در شرف پایان دوره کارشناسی یک رشته فنی می باشم. مدتی درگیر انتخاب مسیر زندگیم بودم تا اینکه نهایتا با مشورت اساتید مختلف به این نتیجه رسیدم که در کنار تحصیلات دانشگاهی مطالعات دینی را هم ادامه بدهم تابتوانم انشا الله در آینده به عنوان یک استاد خدمت کنم. هم اکنون یک مورد ازدواجی برای من پیش آمده که از لحاظ اعتقادی و دینی کاملا مناسب هستند ولی با شاغل بودن زن مخالفند.البته من ازمنظر دینی به این باور رسیده ام که "جهاد المراه حسن التبعل"اما نمیتوانم آن را با اهداف آینده ام جمع کنم. خواستم از شما بپرسم که علیرغم اینکه ازدواج یک امرمهم در زندگی و البته با فردی متدین می باشد من چگونه باید انتخاب کنم (با توجه به اینکه نظر ایشان کاملا منافی با برنامه های آینده من است) من الله التوفیق
متن پاسخ
aباسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما در شرائطی نیستیم که عموم زنان اگر در خانه باشند به اندازه‌ی کافی مشغول باشند. اگر آن آقا روشن کنند با بودن شما در خانه چه اموری به عهده‌ی شما خواهد بود که گرفتار بی عملی نشوید می‌توان پیشنهاد او را پذیرفت ولی اگر بخواهند شما در خانه باشید بدون آن که کار خاصی بر عهده‌تان باشد و صرفا بخواهند اوقات فراغتتان را مطالعه کنید یک نحوه بازنشسته کردن زن است. موفق باشید.
1716

خروج وهمبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام علیکم -جناب استاد علی رغم مطالعه دینی و اعتقاد به رزق و روزی مقدر و پرهیز از محرمات و معاصی در حد توان هنوز ریشه های حب دنیا خیلی محکم و سرسختانه این حقیر نادان ناتوان را به زندگی دنیایی چسبانده چطور میشود تیر خلاص به جان این افعی زد و رهایی یافت هر توصیه ای بفرمایید ولو سخت انشاء الله انجام میدهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» عرض شده که وَهم به مرور از حوزه‌ی روح و روان ما خارج می‌شود باید به او محل ندهید و مطابق اعتقادتان عمل کنید تا به مرور ضعیف شود و از میدان تصمیم‌گیری شما خارج گردد. موفق باشید
1492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد ارجمند، سلام علیکم ... در سوال 1108 به دوستی که در مورد نحوْ مراجعه به علم نجوم پرسیده بودند پاسخی داده اید که برای بنده قابل قبول نیست و فکر میکنم این نوع دیدگاه هایی که نسبت به علم نجوم وجود دارد حاصل عدم آشنایی اساتید با علوم قدیم و دقائق آن است که همین امر هم مانع از ورود این اساتید به برخی مباحث عملی علوم اسلامی شده است و اکثراً در این حوزه ها در مقام نظر توقف کرده اند. در این زمینه بنده توضیحاتی را خدمت شما میدهم اما این بحث بسیار تخصصی تر از آن است که مجال مطرح شدن در اینجا را داشته باشد. به همین دلیل خیلی ساده و اجمالی توضیحاتی در حد علم ناقص خودم ارائه می دهم. فکر می کنم این دوست گرامی پس از شنیدن سخنرانی حجت الاسلام استاد محمدطه طرفی، محقق ارجمند طب و نجوم اسلامی در دانشگاه امام صادق علیه السلام این سوال ها برایشان پیش آمده است (http://shiateb.blogfa.com/post-42.aspx). حال در مورد سوال ایشان، مثلا علم نجوم اسلامی می گوید که ازدواج در فلان بازۀ نجومی باعث غلبۀ فقر در زندگی انسان خواهد شد و یا برای درست کردن یک ترکیب دارویی خاص برای بیمار مورد نظر باید در فلان تاریخ اقدام کرد. این گونه موارد، نه تنها هیچ تضادی با معارف اهل بیت علیهم السلام ندارند بلکه احادیث ما بر این روش صحه می گذارند و در مرتبه بالاتر اصلا این علوم حاصل معارف و آموزه های انبیاء الهی و حضرات معصومین علیهم السلام است که فقط به افرادی خاص در محافل خصوصی آموزش داده میشود و از اسرار علوم اسلامی می باشد. به عنوان مثال در حدیث موثق منقول است که «به حضرت امام محمد باقر علیه السلام خبر رسید که شخصی زنی خواست در ساعتی که هوا گرم بوده است ، در میان روز ، حضرت فرمود که گمان ندارم که میان ایشان اتفاق و الفت به هم رسد. پس به زودی از هم جدا شدند.» یعنی اینکه زمان، در امر ازدواج نقش دارد و نمونه های بسیاری از این دست در روایات ما وجود دارند. حال سوال اینجاست که کدام علم، وظیفه شناختن این زمان ها را بر عهده دارد؟ باز هم اگر از احادیث معصومین در بحث علوم استفاده کنیم میبینیم که ایشان می فرمایند: « ... النجوم للزمان»، یعنی این علم نجوم است که مخصوص زمان است. آیا مراجعه به چنین علمی حرام است؟ علامه مجلسی علیه الرحمه می فرماید: «در حدیث معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) منقول است که هرکه عقد کند یا زفاف کند و ماه در عقرب باشد، عاقبت نیکو نبیند. » آیا مراجعه به این حدیث هم حرام است؟! و باز ایشان می فرماید: «حضرت امام موسی (علیه السلام) فرمود که هر که جماع کند با زن خود در تحت الشعاع پس با خود قرار دهد افتادن فرزند را از شکم پیش از آن که تمام شود . »؛ علم نجوم اسلامی بر اساس قواعد علمی تخصصی که برای فهم آن مطالعه و تحقیق و استاد لازم است به شخصی می گوید که در فلان تاریخ ازدواج نکن چون بین تو و همسرت الفت واقع نمی شود. کجای این بر خلاف سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام است که شما رجوع به آن را مطلقاً حرام دانسته اید؟ وقتی که حدیث تصریح میکند حاصل زفاف در وقتی که قمر در برج عقرب واقع باشد، بدعاقبتی است، این به معنای این نیست که فقط برج عقربی وجود دارد که اگر قمر در آن قرار بگیرد فلان کار را نباید انجام داد، بلکه به این معنا است که زمان یک عامل تعیین کننده از انجام هر کاری است. ما 28 منزل قمر داریم که قرار گرفتن قمر در هر کدام از این منازل بر ما تاثیرات طبی و روانی دارند که علم تحلیل این تاثیرات « علم نجوم اسلامی» است که بصورت سینه به سینه از حاملان اسرار علوم اهل بیت علیهم اسلام به برخی از خواص رسیده است (و البته بطور تخصصی هم احادیث زیادی در همین رابطه داریم: مراجعه شود به فرج المهموم فی معرفت النجوم سید بن طاووس) اما متاسفانه حتی اساتید معظمی چون شما هم در برخورد با این مسائل به ناگاه رو در هم میکشید و بنده همیشه در نظرم بوده که این یکی از نقاط ضعف اساتید غربشناس ما بوده که از علوم قدیم سررشته ای نداشته اند و چنین برداشت هایی را از برخی موارد آن پیدا می کنند و امیدوارم که در ادامه این روند صعودی در دستیابی به علوم اسلامی این ضعف هم توسط برخی نخبگان مرتفع شود و پیوندی بین این علوم به واقع غریب و غریبه با جنبش نرم افزاری و تولید علم پیدا بشه .... توفیقات شما را از جانب حضرت حق خواستارم (یکی از دوستداران شما)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منظور بنده از رجوع به علم نجوم در راستای پیش‌گویی هایی است که منجمین به رصد ستارگان می کنندبود که عرض کردم حرام است و شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» نقدی در مورد نحس یا سعدبودن زمان دارند . می‌فرمایند: شخصی خدمت حضرت علی«علیه‌السلام» رسید و عرض کرد در این زمان در جنگ وارد نشوید چون زمان نحسی است، حضرت پرسیدند نحس برای ما یا برای دشمن ما؟ و طرف ماند. در هر صورت بنده سخنان جنابعالی را سخنان ارزشمندی می‌دانم و امیدوارم خوانندگان عزیز با رجوع به سخنان شما موضوع را دنبال کنند. در رابطه آن نوع تنجیم که در شرع نهی شده نظرتا ن را به این روایات جلب می کنم 1 - مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر و مرحوم علامه حلی در کتاب تذکره و شهید اول و ثانی از پیامبر اکرم (ص) به صورت مرسل نقل می کنند که: "هرکه کاهن یا منجمی را تصدیق نماید به آنچه بر محمد (ص) نازل شده کافر است - 2 مرحوم صدوق در کتاب خصال از نصر بن قابوس از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمودند: "منجم ملعون است و کاهن ملعون است و ساحر ملعون است و زن آوازه خوان ملعون است و هر که او را جای دهد ملعون است و کسی که از کسب او ارتزاق کند ملعون است." - 3 مرحوم طبرسی در احتجاج از هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل می کند که ایشان در جواب زندیقی که پرسیده بود نظرتان در مورد علم نجوم چیست, می فرمایند: "آن علمی است که منافعش اندک و مضراتش بسیار است. قضا و قدر توسط نجوم دفع نمی شود و وقایع ناخوشایند قابل جلوگیری نیست. اگر منجم از بلایی [که باید به او برسد] آگاه شود, جلوگیری از قضای الهی موجب نجات او نمی گردد, چنانچه اگر از خیری که بناست به او برسد آگاه شود, نمی تواند آنرا جلو بیندازد و اگر بدی به او برسد امکان جلوگیری از آن را ندارد. منجم با علم خود, با این پندار که می تواند قضای الهی را از مردم دفع کند, به ضدیت با خداوند پرداخته است." 4 - مرحوم سید رضی در نهج البلاغه نقل می کند که مولی الموحدین امیر المؤمنین می فرمایند: ".... ای مردم شما را از فراگیری نجوم برحذر می دارم, مگر آنچه که موجب راهیابی در دریا و خشکی باشد, زیرا نجوم منجر به کهانت می شود و کاهن مانند ساحر است و ساحر مانند کافر است و کافر در آتش جهنم جای دارد...." 5 - مرحوم صدوق در کتاب فقیه نقل می کند که عبد الملک بن اعین گفت: "به امام صادق (ع) عرض کردم: من به این علم [نجوم] مبتلا شده ام, هرگاه قصد کاری می کنم در طالع نظر می کنم, اگر طالع بد دیدم از آن باز می مانم و اگر طالع نیک دیدم در پی آن کار می روم. به من فرمودند: [طبق این امور] حکم می کنی؟ گفتم بلی. فرمودند: کتاب هایت را بسوزان." بر کسی که در متون این روایات دقت کند, پوشیده نیست که علم نجومی که از آن نهی شده است, آن علمی است که از حالات مختلف ستارگان, خیر و شر و طالع نیک و بد در حوادث و وقایع را بدست می دهد, نه آن علمی که تنها با استفاده از قوانین طبیعی که توسط خداوند متعال بر جهان حاکم شده است, موقعیت فیزیکی اجسام سماوی را مورد بررسی قرار می دهد. مرحوم شیخ مرتضی انصاری در این مورد می فرماید: "ظاهرا خبر دادن از اوضاع فلکی که مبتنی بر حرکت ستارگان است, مانند ماه گرفتگی که در پی قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید, پدید می آید و خورشید گرفتگی که از قرار گرفتن ماه بین زمین و خورشید, پدید می آید و مانند اینها حرام نیست و پیش گویی این امور جایز است...." بنابراین اگر کسی با استناد به این روایات در پی بی ارزش نمودن استنتاجات نجوم جدید باشد, در ورطه یک مغالطه بین دو معنی مشترک لفظی گرفتار شده است. زیرا علم نجوم به معنایی که در زمره سحر و کهانت قرار می گیرد, بی اعتبار شناخته شده است, نه به معنایی که آن را داخل در علوم تجربی و ریاضی می نماید. به این تفکیک در حدیث چهارم نیز اشاره شده است. از این گذشته محاسبات نجومی مانند: یافتن جهت قبله, تعیین اوقات نماز, محاسبه فصول سال و یافتن موقعیت ماه برای تعیین اینکه ماه در صورت فلکی عقرب قرار گرفته است یا نه, قطعا جایز است بلکه مقدمه انجام تکالیف شرعی است. پس نمی توان ادعا کرد: مقصود از منجم, هنگامی که گفته می شود: "منجم کافر است.", کسی است که این محاسبات را انجام می دهد. موفق باشید
1313

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آرزوی توفیق برای آن استاد گرامی و با عرض سپاس فراوان از اینکه فرصتی جهت طرح سوالات فراهم کرده اید. مدتهاست که پرسشی دارم اما حیفم می آید وقت شریف شما را با حرفهای خود تباه کنم. اما ظاهرا چاره ای نیست. فقط تاکید میکنم که قصدم از طرح این سوال مشاوره خانوادگی نیست. قریب هفت سال است که ازدواج کرده ام و ظاهرا زندگی خوبی داریم. چندی پیش همسرم بحث ازدواج مجدد را مطرح کرد و از آن به عناوین مختلف دفاع نمود. بعد از مدتی اعلام کرد که خانم فلانی را برای این کار مناسب میداند و فقط می خوهد من هم اجازه بدهم .او معتقد است که این یک تکلیف الهی است و وظیفه شرعی هر مردی است که توان این کار را دارد و چنانچه من اجازه ندهم روز قیامت باید پاسخگو باشم.او معتقد است که انگیزه اش برای این کار نه شهوت است و نه علاقه به آن خانم. بلکه فقط میخواهد تکلیف الهی اش را که گسترانیدن سفره حمایت و محبت است انجام دهد. گاهی می تواند با بحث های طولانی و ارائه نظراتی که من اسمش را (تز محبت کردن به دیگران به هر قیمتی) گذاشته ام مرا به شک بیندازد.اما چه کنم با دل بیقرار و قلبی که هرگز حضور شخص دیگری را برنمیتابد. گرچه دوست دارم ساعتها با شما در این زمینه درد دل کنم اما سخن را کوتاه میکنم. سول من این است آیا واقعا ازدواج مجدد برای مردی که با همسر اولش مشکل جسمی و عاطفی و ... ندارد یک تکلیف شرعی است؟ اگر هست من برخورد خود را با ایشان تغییر دهم و اگر نیست چگونه این مطلب را تفهیم نمایم؟ و سوال دوم من که پاسخش برای خودم خیلی مهم است: اگر ازدواج مجدد یک تکلیف شرعی برای مردان است پس این حس عجیبی که در وجود من این امر را نمیپذیرد و البته همسرم نام آن را حسادت میگذارد چیست؟ چرا خداوند چنین حسی را در وجود من نهاده؟ آیا واقعا باید با این حس قوی، مثل حسادت و تکبر و دیگر رذائل اخلاقی مبارزه کنم و آن را از وجود خود برانم؟ فکر کردن به این مسائل مرا نسبت به دین و مسائل دینی ام سرد و بی انگیزه کرده است حتی بهتر است بگویم جوانه های شک در دلم روئیدن گرفته و ... حال آنکه پیش از آن گمان میکردم که دارم در مسیر بندگی قدمهای خوبی برمیدارم. با تشکر مجدد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در بعضی موارد مردان در ازدواج موقت به دنبال یک نوع تنوع در امور جنسی خود هستند و بقیه‌ی حرف‌ها بهانه است، ولی از سخنان شما برمی‌آید که همسر جنابعالی این‌طور نیست. در نظر بگیرید اگر شما صدهزار تومان داشته باشید که خیلی در زندگی شما نقشی ندارد ولی یک ماه خانواده ای را از گرسنگی نجات می‌دهد می‌توانید آن صدهزار تومان را نگه دارید؟ واقعاً اگر مردی احساس کرد می‌تواند در عین حفظ زندگی خود با همسرش ، سایه‌ای بالای سر خانمی باشد که سراسر زندگی او همراه با تنهایی و یک‌نواختی است، باید چه کار کند؟ کافی است هفته‌ای یک شب یا دو شب آن زندگی را از آن حالت یأس و دل‌مردگی نجات دهد. این مسئولیت چیزی است که بعضی مردان احساس می‌کنند. متوجه‌اند هیچ باری بر دوش آنان نیست ولی بار سنگینی را از دوش یک خانمی برمی‌دارند در حالی‌که خانم ها چنین مسئولیتی ندارند تا آن دغدغه ها را داشته باشد. آری قبول دارم که بعضی مردها در امر ازدواج موقت رعایت حقوق همسر اول را نمی‌کنند و باز قبول دارم که متأسفانه جامعه طوری است که وقتی خبر چنین عملی را شنید برای همسر اول یک نوع سبکی به همراه می‌آورد، ولی همچنان که عرض کردم اگر با موضوع درست برخورد شود و امثال شما هم متوجه باشید با رضایت شما یک زن احیاء می‌شود و مردها هم بتوانند میل‌های خود را مدیریت کنند،نه شما آنچنان تحت فشار روحی قرار می‌گیرید که فکر کنید خداوند با طرح چند همسری به زنان جفا کرده و نه مردان گرفتار جنبه‌های افراط و تفریط می‌شود و فکر کنند این کار برای هر مردی مقدور است. برای آن کسی که مقدور است با حفظ همه‌ی جوانب یک مسئولیت است. و این در صورتی است که همسر رسمی او هم در این امر احساس مسئولیت کند و همراهی نماید تا به او بی حرمتی نشود. موفق باشید
728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام با توجه به اینکه برای مردم استماع موسیقی چه حلال و چه حرام ،طبیعی قلمداد شده به طوری که اگر کسی استماع نکند یک چیز غیر طبیعی و هزار چیز دیگر می دانند ،راه حل چیست؟آیا باید بیاییم موسیقی دینی را تعریف و ترویج دهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم مقام معظم رهبری می‌فرمایند: موسیقی به خودی خود حرام نیست بلکه حرمت آن به محتوای آن است و لذا چنانچه موجب فساد و فحشاء شود حرام می‌گردد. و می‌فرمایند: آن‌جایی هم که مطمئن نیستیم موجب فساد و فحشاء هست یا نه، حمل بر حلیّت کنیم و از طرفی می‌فرمایند: سیاست نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست. موفق باشید
18374
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و سنگ صبورمان حفظه الله: جناب استاد آیا پیام آیت الله مظاهری در فوت آیت الله هاشمی (ره) را افراط و عدم شناخت دقیق نمی دانید جملاتی از قبیل: «احدی نتوانست تا بدین حد اعتماد عمیق و محبت بی نظیر امام بزرگوار را به خودجلب کند!!!؟» لغت احدی تامل بر انگیز است پس شهید مطهری شهید بهشتی رحمه الله علیهما و.... مقام معظم رهبری چه می شوند؟ پس چرا امام (ره) ایشان را به عنوان جایگزین معرفی نفرمودند؟ «براستی شما که مفسر توانا و عمیق قرآن هستید» ایشان مفسر نو پرداز قرآن کریم بودند؟ کو کجاست این تفسیر نکند تفسیر راهنما را می فرمایند!!!!! «خدا رحمت کند ایشان را و زحمات ایشان را اجر دهد ولی واقعا ایشان همواره به همدلی هر چه بیشتر نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب می اندیشید» لغت همواره عجیب است. آیا ایشان در همه صحنه های خطیر سنگ زیرین نظام جمهوری اسلامی بود؟ آری در بسیاری جاها بودند، اما لغت همواره شگفت انگیز است. پس چرا در فتنه 88 خانمان برانداز انقلاب هر چقدر رهبر معظم ناله می کردند سکوت جایز نیست دم نزدند و بعضا در جهت عکس موضع گرفتند؟ پس چرا حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند و دهها چرای دیگر؟ راستی آیت الله مظاهری حفظه الله به عنوان یک اسلام شناس سخنان ایشان را که دغدغه داشتند (که یک وقت عساکری پیدا شوند خانمی که قیافه زیبایی دارد او را نگذارند پیدا شود مناظر خوب را از دست مردم بیرون بکنند ) را نشنیده اند که معتقدند ایشان از صراط مستقیم خدمت به اسلام و آرمانهای متعالی آن تخطی ننموده اند. جناب استاد ما از آنهایی نیستیم که زحمات و خدمات آیت الله هاشمی (ره) را نادیده بگیریم و نگاه سیاه و سفیدی داشته باشیم ولی استاد عزیز واقعا بعضی مراجع ما را چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که در جامعه چنین جوانان دلسوز و حکیمی مثل جنابعالی داریم. این تنها سخن و گله‌ی شما نیست، افراد دیگری نیز چنین گله‌هایی داشتند. ولی سعی کنید حکیمانه از این موارد بگذرید. حالا قبول دارید که چرا امام رضا«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به‌خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. با توجه به سخن حضرت رضا (ع) معتقد می‌شویم رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» دارای مکتب هستند؛ آن‌هم مکتبی که به تأیید الهی در صحنه است. با تفکر در این موضوع، این سؤال باید برای ما طرح خواهد شد که چگونه باید این مکتب را از اجمال به‌تفصیل رساند. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص443

18015
متن پرسش
سلام استاد: آیا دعای صنمی قریش معتبر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از اهل تحقیق این طور می‌فرمایند: دعای صنمی قریش به هیچ وجه معتبر نیست بلکه به نظر بعضی از محققین جعلی است. این دعا نخستین بار در حدود سال ششصد هجری توسط یکی از راویان ترویج و علنی شد. ادبیات این دعا با ادبیات دعاهای دیگر تفاوت فاحشی دارد. هیچ دلیل معتبری نداریم که ثابت کند دعای صنمی قریش از سوی معصوم (ع) توصیه شده و ثوابهای آنچنانی را دارا باشد. برخی از کسانی که دعای صنمی قریش را ترویج می کنند قصدشان ایجاد درگیری بین شیعه و سنی است زیرا منظور از صنمی قریش در این دعا «شخصیتهای مقدس نزد اهل سنت» است. بنابراین باید به جای چنین دعای مشکوک و تفرقه افکنی به قرائت زیارت ها و ادعیه معتبری مثل زیارت عاشورا و زیارت امین لله و صلوات و دعاهای صحیفه سجادیه بپردازیم که واقعا معجزه می کنند.

تاثیر دعای صنمی قریش بیش از هر چیزی افزایش نفرت بین شیعه و سنی است که موجب می شود سنی های معتدل به وهابی های افراطی تبدیل شوند.

اینکه گفته شده است بعضیها دعای صنمی قریش خوانده اند و حاجت گرفته اند گرچه محال نیست ولی ما به راستگویی این مدعیان شک داریم چون می دانیم که این افراد مأموریت دارند که با ترویج این دعا بین شیعه و سنی درگیری و اختلاف ایجاد نمایند.

قرآن کریم به ما می فرماید ایجاد دشمنی بین مسلمانان کار شیطان است (۱). نباید از شیطان غافل شویم. اگر دعای صنمی قریش که یک دعای مشکوک و فاقد سند معتبر است حاجت می دهد قطعا زیارت امین لله و زیارت عاشورا که معتبر هستند چند برابر حاجت می دهند بنابراین چرا دعاهای معتبر را رها کنیم و وقت خود را به دعاهای مشکوک و تفرقه افکن بگذرانیم؟!

اگر دعای صنمی قریش در سطح گسترده رواج یابد موجب بیشتر شدن کینه بین شیعه و سنی خواهد شد.

متاسفانه مدیران گروه های اجتماعی منتسب به شیعیان انگلیسی که به عمد به دنبال ایجاد درگیری بین شیعه و سنی هستند بر قرائت این دعا بسیار تأکید می کنند در حالی که این کار دقیقا کمک کردن به انگلیس و اسراییل و آل سعود است.

لذا وقتی گروههای تفرقه افکن سعی می کند مردم را با احادیث مشکوک و ضعیف به سمت اختلاف و کینه سوق دهند راه حل این است که ما هم مردم را آگاه کنیم.

( وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ كَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا”( و به بندگانم بگو: «آنچه را كه بهتر است بگویند»، كه شیطان میانشان را به هم می زند، زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است (اسراء/ ۵۳). ( به سایت http://masalnews.ir/ رجوع شود). موفق باشید

16243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طلبه ای هستم، متاهل، می خواستم بدانم چنانچه در شرایطی قرار بگیریم، که نیاز به پول داشته باشیم، ولی پولی نداشته باشیم، باید مقداری پول قرض کنیم و یا منتظر بمانیم تا خداوند روزی ما را برساند؟ به عبارتی دیگر، آیا قرض، با توکل بر خداوند، منافات دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرض در جای خود با توکل منافات ندارد مشروط بر آن‌که زندگی ساده‌ی طلبگی محفوظ باشد و در عین حال، نیازی به میان آید که تنها با قرض‌کردن رفع می‌شود. موفق باشید

15527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام و توفیق برای حضرتعالی از در گاه خداوند منان ممنوناز پاسختان به سوال بنده در مورد مولوی. استاد چه کتابی را توصیه می فرمایید که مطالعه آن کتاب ما را با اصطلاحات عرفا در اشعار عرفانی آشنا کند و کلا با زبان و ادبیات عرفانی آشنا سازد و سوال دیگر اینکه آیا جناب محیی الدین نیز شیعه بوده است؟ و سوال دیگر اینکه چرا بسیاری از علما قدیم و معاصر این دو شخصیت عرفانی را قبول ندارند و حتی مریدانشان آنها را ملحد می دانند؟ ممنون از روشنگریهایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه شروع کنید 2- خوب است در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی 15511 رجوع فرمایید 3- حضرت امام در رابطه با نقش استعمار و نفوذ آن‌ها در حوزه‌های علمیه می‌فرمایند: آن‌چنان تحجر حاکم بود که ظرف فرزندشان که از آن آب نوشیده بود را، آب می‌کشیدند. موفق باشید

نمایش چاپی