بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5382
متن پرسش
باسلام استاد دختری 22 ساله هستم میخواسنم ارشد در رشته ی جامعه شناسی شرکت کنم تا درراستای انقلاب اسلامی تمدن زایی اسلامی کمکی کنم استاد من به شدت احساس میکنم دررابطه با نامحرم دینم درخطراست یعنی مشکلم این است که در ارتباط با نامحرم آن هم رابطه ای که در حد ضرورت و در چارچوب اسلام است دچار مشکل هستم یعنی مثل بقیه ادم ها که زن و مرد برایشان فرقی ندارد و بعد انسانی افراد برایشان مهم است ،من اینگونه نیستم.احساس میکنم شاید دینم درخطر باشد نمیدانم ایا وسواسی شده ام در این زمینه یانه .اگر من احساس خطر کنم چه باید کنم دانشگاه نروم؟التماس دعا_ایمیلم مشکلی داشت که آدرسش را ذکر نکردم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر دین انسان از همه‌چیز مهم‌تر است در چنین مواردی باید در شرایطی که احساس می‌کنید دین‌تان به خطر می‌افتد به هیچ‌وجه وارد نشوید، إن‌شاءاللّه به برکات فوق‌العاده بهتری می‌رسید. موفق باشید
4089
متن پرسش
گزارة «خدا هست»، الآن برای ما یک معرفت نظری و علم حصولی است. اگر این گزاره را قلباً باورکردیم و به علم حضوری این معرفت را دریافتیم (حال یا مثل عرفا به مقام مشاهدةالله رسیدیدم یا مثل همان کسی شدیم که داریم در کشتی غرق می شویم)، در صورت ادراک این معرفت به علم حضوری، آیا این معرفت، جزء مبادی نظریِ ماست؟ یا جزء مبادی عقل عملی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این حالت تمام وجود انسان اعم از نظر و عمل تحت تأثیر چنین مشاهده‌ای است، به این لحاظ، آن کسی که خود را در معرض غرق شدن می‌یابد عملش همان نظر به خداوندی است که قدرت نجات دارد. موفق باشید.
2938

وجوب نمازبازدید:

متن پرسش
چرا نماز واجب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ذات هر انسان عین ربط به حق است و لذا هرکس با عبودیت خود این ارتباط را در شخصیت خود به فعلیت در می‌آورد و خداوند نماز را به عنوان بهترین شکل عبودیت برای بشر واجب کرد تا از حقیقت خود که عین ربط به حق است جدا نباشد. موفق باشید
2524
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . فکر کنم دیگه بنده رو بشناسید و انشاالله شخصیتم معرف حضورتون باشه. . . استاد عزیز،راستش ما وقتی بواسطه آثار شما و نگاه ائمه عزیز علیهم افضل الصلوات المصلین تغییر کردیم،قبلش اصلا نه به رهبری عزیز علاقه داشتیم نه زیاد توجه داشتیم،اما تا اومدیم توی این مسیر و کم کم تغییرات صورت گرفت،به ایشون به شدت علاقمند شدیم،و این علاقه هر چه میره بیشتر میشه،گاهی مارو میسوزنه،اذیتمون میکنه اما شیرینه،درسته خانوادمون مسخره میکنن،دوستانم همینطور،اما خب نمیدونم چیه خیلی بهشون علاقمند شدیم،گاهی که خوابی درباره ایشون میبینیم وقتی بیدار میشیم احساس نورانیت میکنیم،یادشون میکنیم احساس نورانیت میکنیم،تو خیالمون باهاشونیم احساس نورانیت میکنیم،چه معادله ایه بین ما و ایشون که اینطوریه؟اینا مسئله نیست ،اما اگر تفسیرش رو بگید ممنون میشیم،بازم اینا مسئله نیست. . . تا 2 هفته پیش که یکی از دوستان یه حرفی گفت،دیگه معادلات درونی مارو بهم ریخت،گفت شما از امام زمانم(علیه السلام) بیشتر به ایشون علاقه داریم،خب استاد این داغونمون کرد،الان دیگه هر وقت به فکر آقا میوفتیم(که اکثر مواقع به فکرشونیم)این ذهنت لعنتی میاد،میگیم نکنه اینطور باشه. . . خب ایشون چون تحت الامر امام زمانن ما دوستشون داریم،اگر نبودن که نمیداشتیم،اما هر چی میگیم بازم اذیت میشیم،میگیم نکنه اینطور باشه و خدایی نکرده در آینده مشکل ساز بشه،تا الان که ساعت 12 شب تقریبا داره میشه و دیگه طاقت نداریم،اومدیم بپرسیم هر چه بادا باد. . . خب عشقمونه خیلی دوستش داریم استاد. . . خواهشا دهن این شیطون ذهنمون رو ببندید. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اولاً: «کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد=== ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد==== .ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد==== خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد». ثانیاً: چون رهبر عزیز مظهر نور مبارک حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند و ملموس‌ترند تا آن مولای غایب ما، ذهن ما بیشتربه ایشان نظر دارد ولی در همین حال قلبتان در محضر حضرت صاحب الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است و از عنایت آن حضرت است که دلتان متوجه رهبری عزیز است . از این شور و حال بیرون نیایید و سخت آن را پاسداری کنید تا به مراتب عالیه‌ی معرفتی و عرفانی برسید تا آن‌جایی که سالکان بزرگ غبطه‌ی شما را بخورند همان‌طور که غبطه‌ی شهداء را می‌خورند که چگونه خود را در ذیل حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» قرار دادند. موفق باشید
2523
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را مطالعه کرده و بسیار استفاده کردم. اما هنوز برایم مبهم است که مدل مطلوب کیفیت رفتن زن به بیرون از خانه در شرایط فعلی جامعه چیست؟ به این معنا که مثلا بیرون رفتن زن با یک زن دیگر(دوست، خواهر، مادر) یا به تنهایی چه زمانی مورد پسند روح کلی اسلام است؟ یا اینکه زن برای چه اهدافی می تواند بیرون برود؟ مثلا بیرون رفتن به تنهایی یا با زنی دیگر برای خرید یا پیاده روی و غیره با روح کلی اسلام سازگار است یا نه؟ گرچه آیات و روایات زیادی در این زمینه مطالعه کرده ام اما نتوانستم با توجه به شرایط کنونی به یک اصل کلی برسم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها مربوط به عرف است. امروز عرف می‌پذیرد که یک زن به تنهایی برود خرید کند در حالی‌که ممکن بود یک زمانی این کار قبیح باشد. موفق باشید
2156

توحیدبازدید:

متن پرسش
داستان موسی و چوپان را شنیده اید؟من هم یک خدایی داشتم که شما زدید و خرابش کردید.در یکی از سخنرانی هاتان گفتید که خداوند به هیچ چیز جز خودش توجه ندارد و هیچ جیز جز خودش را دوست ندارد.هر چقدر کسی بالاتر رفت بیشتر آینه صفات خداوند می شود و به طبع خداوند بیشتر او را می بیند.از آن موقع من به کلی از خدا دور شده ام.خدایی که شما گفتید یک غریبه از ما جداست که ما باید دست و پا بزنیم و دیده بشویم.او مشغول خودش است و ما هم مشغول خودمان.پس بهتر است با او کاری نداشته باشیم.ما که نه چیزی داریم نه کمالی نه علمی،بالاخره آخرش نفهمیدم هستیم؟نیستیم؟ واقعیت داریم؟توهم هستیم؟به چه دردی می خوریم؟اصلا ارزشی داریم؟پرستش و با این خدا بودن به چه دردی می خورد؟خدایی که هیچ جیز او مثل انسان نیست؟و کاری به کار ما ندارد؟و کار ما فقط بالا و پایین پریدن است؟اصلا می شود با خدا ارتباط برقرار کرد؟این به چه درد می خورد که ما فقط باید تلاش کنیم تا شبیه او شویم و از این طریق او ما را ببیند نه مستقلا.ارتباط با انسان ها خیلی لذت بخش تر است!خدای این چوپان خراب شد!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نفی ما را فهمیدید ولی اثبات ما را دنبال نکردید، اگر دنبال می‌کردید همه‌ی این سؤالاتتان حل می‌شد. از خود نپرسیدید خدایی که با یک سخنرانی خراب شد چه خدایی بود؟! اگر کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را با 76 جلسه شرح آن دنبال کنید با توجه به روایات توحیدی إن‌شاءالله به خدایی می‌رسید که دیگر خراب نمی‌شود. موفق باشید
1716

خروج وهمبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام علیکم -جناب استاد علی رغم مطالعه دینی و اعتقاد به رزق و روزی مقدر و پرهیز از محرمات و معاصی در حد توان هنوز ریشه های حب دنیا خیلی محکم و سرسختانه این حقیر نادان ناتوان را به زندگی دنیایی چسبانده چطور میشود تیر خلاص به جان این افعی زد و رهایی یافت هر توصیه ای بفرمایید ولو سخت انشاء الله انجام میدهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» عرض شده که وَهم به مرور از حوزه‌ی روح و روان ما خارج می‌شود باید به او محل ندهید و مطابق اعتقادتان عمل کنید تا به مرور ضعیف شود و از میدان تصمیم‌گیری شما خارج گردد. موفق باشید
836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم عبودیت و بندگی مطلق خدا در زندگی برای من بسیار اهمیت دارد.و بشدت از ریا و عمل برای غیرخدا متنفرم.اما نمی دونم هرچقدر می خوام در نماز نمی تونم اون اخلاص لازم رو داشته باشم!!! احساس می کنم باید به درستی اذکار نماز را ادا کنم تا دیگران اشکال نگیرند(چرا که من یک چهره دینی و الگو هستم و نباید بگزارم دیگران به من ایراد بگیرند در صورتیکه از این حالت احساس ریا می کنم و دچار افسردگی می شوم!) و از طرفی نمی شه نسبت به قرائت صحیح اذکار نمار بی تفاوت بود.(یک وسواس فکری)یعنی شیطان مرا بین یک دوراهی قرار داده که قدرت تمییز رو از من گرفته.توصیه شما برای من چیه؟البته من چندین بار با شما تماس داشته ام و انشالله نیت معصومیه دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: شما در حدّ خودتان با نیت رجوع به خدا نماز را اقامه می‌کنید و در حدّ وسع خود بدون تکلّف الفاظ را به طور صحیح اداء می‌نمایید کاری به نظر مردم نداشته باشید، آرام‌آرام نور خدا بیشتر جلوه می‌کند و توجه شما به مردم به همان اندازه کم می‌گردد.انشاء الله. موفق باشید
657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
(لطفا این سئوال را به صورت علنی در سایت نگذارید و اگر مقدور است جوابش را به ایمیل خومد ارسال نمایید . با تشکر) با سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای طاهرزاده. استاد بزرگوار دختری هستم 29 ساله سال گذشته با برادر دوستم عقد کردم. ایشان خانواده ای همیشه نگران و ترسانی بودند و از لحظه اول مدام میگفتند نکند بدبخت شوید؟ و... به جز این هر روز یک مسئله به صورت ذهنی می‌آفریدند و بسیار عذابم میدادند. استاد من با توکل و توسل بسیار اقدام به ازدواج کردم اما از لحظه ازدواج بلا از زمین و آسمان بر سرم میبارید! بهرحال بعد از عقد به علت اذیتهای این خانواده توسل به امام زمان کردم و دو ماه بعد از ازدواج بصورت اتفاقی متوجه شدم کلیه راستم کوچکتر از کلیه چپ است-البته این مسئله بحمدالله مشکلی در سلامتی ایجاد نمیکند - اما وقتی این مسئله را به خانواده همسرم گفتم انقلابی به پا شد و ایشان این مسئله را آنقدر بزرگ کردند و گفتند شاید یک درصد بچه شما هم مشکل کلیه پیدا کرد! شاید تو دیالیزی شدی؟ شاید... شاید... شاید... و با تنظیم شکایتی علیه من با ادعای تدلیس!! در ازدواج خواستار فسخ نکاح شدند. در عین حال از هیچ نوع توهینی به خاطر این موضوع به من و خانواده ام فروگذار نشدند. ما سادات طباطبایی هستیم و بنابراین به ایشان بی حرمتی نکردیم در ضمن ایشان این حرکات و سکنات خود را بحق میدانستند. در تمام مراحل با اشک و آه از خدا خواستم برای من این همه غصه را جبران کند و ایشان را به خدا واگذار کردم. استاد عزیز! اگر قرا بود اینگونه شود چرا خدا اجازه داد این عقد صورت گیرد؟ آیا من گناهی کرده بودم که این شرایط پیش آمد؟یا امتحان الهی است؟این مسئله مطمئنا اتفاقی نبوده. البته من بعد از این مسئله به لطف خدا با شما و آثارتان آشنا شدم و خدا میداند چقدر به لطف خدا به من کمک شد. اما باز هم مدام حرفهایی که اینها به من زدند در ذهنم می آید و اذیت میشوم. چرا که بیشتر خواهران این آقا قضیه را به آشوب تبدیل کردند و دلم را خیلی سوزاندند. البته قضیه هنوز تمام نشده ادعای ایشان رد شد و هنوز برای طلاق اقدام نکرده اند. استاد از شما خواهش میکنم برای من دعا کنید بسیار زیاد. دعا کنید این امتحان الهی را با سرافرازی پشت سر بگذارم و بگویید چکار کنم که یاد و نام این خانواده از ذهنم برود؟و بگویید آیا کار این خانواده از مصادیق ظلم است یا خیر؟ و در دستگاه عدالت الهی چه می شود؟با سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مولوی در مثنوی داستانی دارد که: «طرف از خدا تقاضای گنجی می‌کرد که در خواب دید به مصر برود گنج آنجا است. بدون هیچ مقدمه‌ای به راه افتاد، به شهر قاهره که رسید متوجه شد در این شهر به این بزرگی گنج را کجا پیدا کنم. سرگردان در شهر می‌گشت که پاسبانی به او مشکوک شد و او مجبور شد قصه‌ی خود را بگوید. آن پاسبان گفت تو چقدر ساده‌ای، من سال‌ها است خواب می‌بینم در بغداد در فلان کوچه در فلان خانه در گوشه‌ی باغچه گنجی هست و حرکت نکرده‌ام، تو چطور بدون هیچ آدرسی راه افتاده‌ای؟ طرف دید پاسبان آدرس باغچه‌ی خانه‌ی خودش را می‌دهد، آمد و صاحب گنجی شد که در خانه‌اش بود، ولی باید می‌رفت در قاهره آدرس را می گرفت تا معلوم شود اگر گنج به تو نزدیک است تو باید تلاش خود را بکنی». گویا قصه‌ی شما نیز از همین قرار است، بنا است گنجی که در درون شما است با این اذیت‌ها ظاهر شود و آن گنج برخورد خوب و صبر و وقار است که چگونه انسان می‌تواند در چنین فشارهایی خود را کشف کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را دنبال کنید و نامه‌ی امیرالمؤمنین به امام حسن«علیهماالسلام» را نیز. با این رویکرد که گنج گمشده‌ی وقار و برخورد خوب در شما ظهور کند و با آن خانواده در نهایت بزرگواری برخورد کنید و بگویید هرطور صلاح می‌دانید عمل کنید و شما از خود تندی نشان ندهید ولی از حقوق خود نگذرید. کاری نداشته باشید کار آن‌ها ظلم است یا نه، کتاب امام«رضوان‌الله‌علیه» شما را در فهم این مسئله راهنمایی می‌کند. موفق باشید
21845
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالم اینست که در برخی روایات در پاداش فلان عمل آمده که باعث آمرزش گناهان گذشته و آینده است (مانند روزه ی روز آخر رجب در مفاتیح). چطور ممکن است گناهانی که در آینده مرتکب خواهیم شد در عین کثرت و بزرگی آمرزیده شود؟ لطفا درباره ی آمرزش گناهان آینده که در این دست روایات آمده توضیح بفرمایید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این نوع روایات نظر به ساختن شخصیتی دارد که آن شخصیت در اثر اعمال معنوی، تصمیماتش الهی می‌شود و لذا با چنین شخصیتی آینده‌ی خود را شکل می‌دهد و این آینده، آینده‌ی انسان گناه‌کاری نخواهد بود و این‌که می‌فرمایند گناهان گذشته و آینده آمرزیده می‌شود؛ بیشتر یک اصطلاح است، نه آن‌که گمان کنیم خداوند مانع گناه انسان در آینده‌ی او می‌شود و انسان را از اختیار خارج می‌کند. و این‌که قرآن می‌فرماید: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا». خداوند در آيۀ دوم سوره‌ی فتح مي‌فرمايد :گناهان گذشته و گناهان آيندۀ تو را مي‌بخشيم .علامۀ طباطبائي مي‌فرمايند :از آن‌جايي كه ما همواره واژۀ ذنب كه به گوشمان مي‌خورد ، بلا فاصله گناه به ذهن ما  خطور مي‌كند . و حال آن‌كه معناي واقعي ذنب گناه نيست ؛ بلكه آثار سوء است . و از كلمۀ « غفران » هم ما معمولاً‌ معناي بخشش را استفاده مي‌كنيم ؛ و حال آن‌كه معناي غفران پوشش است نه بخشش . و لذا در اين جا قرآن مي‌فرمايد :اي پيامبر ! ما فتح مبيني را  نصيب تو كرديم ، تا بپوشانيم براي تو آن‌چه را كه مقدم شده از آثار سوء و آن‌چه كه تأخير افتاده . خداي عالم نعمتش را با اين بر شما تمام كرده است .در اين جا با توجه به اين قضيۀ  صلح حديبيه يا فتح مكه ، مراد از اين «ذنب» آثار سوئي است كه در نزد قريش نسبت به نبي مكرم بوده است ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت . پيغمبر اكرم ، قبل از هجرت تمام بساط عقيدتي قريش را بهم زد و با مباني اعتقادي و بت پرستي آن‌ها مبارزه كرد . و بعد از هجرت هم رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در عزوات متعدد شخصيت‌هاي برجستۀ قريش را به خاك مزلت انداخت و لذا قريش نسبت به نبي مكرم ، كينۀ سخت در دل داشتند و آثار سؤئي از اين عمل كرد نبي مكرم ؛ چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت ، در دل قريش بود ؛ همان‌گونه در رابطه با حضرت موسي عليه السلام هم كه وقتي خداي عالم او را مأمور مي‌كند براي هدايت بني اسرائيل و غبطيان مي‌گويد :«وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» (الشعراء / 14) من نسبت به غطبيان احساس مي‌كنم كه ذنبي دارم. ذنب گناه نيست. حضرت موسي آن غبطي را كه در حال تعدي و تجاوز بود ، و نيز محدور الدم بود ، او را از ظلم دفع كرد و نه تنها گناهي نكرد ؛ بلكه به وظيفۀ بندگي و الهي‌اش عمل كرد . « وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ » يعني آثار سوئي از اين عمل‌كرد من در اذهان بني اسرائيل و غبطيان و فرعونيان است « فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » مي‌ترسم اين غبطيان به خاطر اين آثار سوء مرا بكشند . و لذا در سورۀ فتح هم خداي عالم مي‌فرمايد: پيغمبر!  آثار سوئي كه از عمل‌كرد تو ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت در نزد مشركان قريش بود و از اين كار شما قريش در دل كينه داشتند ، و تصميم گرفته بودند مادامي كه انتقام نگيرند از جا ننشينند ؛ ولي ما با اين فتحي كه نصيب تو كرديم ، شوكتي كه براي تو در اين فتح عنايت كرديم ، مشركان قريش از هر گونه انتقام‌گيري ، مأيوس شدند و ديگر آن آثار سوئي كه در نزد قريش نسبت به تو بود ، خداي عالم همه را پوشش داد .لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ ؛ يعني خداي عالم پوشش داد آن‌چه كه قبل از هجرت و آن‌چه بعد از هجرت از آثار سوئي كه در نزد قريش بود ، از تو پوشش داد .(علامه طباطبائي در ج 18 الميزان ، ص 254 - تفسير نمونۀ عربي «الأمثل » ج16 ، ص 422 ). موفق باشید  

19848
متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: برای شخصی که علاقه مند به فضاهای معنوی و اخلاقی و عرفانی است و بر اثر القاهای اطرافیان نسبت به روحانیت بدبین شده کتاب جذاب سیر زندگی اخلاقی معنوی می خواستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی زندگی امثال مرحوم آیت اللّه مرحوم انصاری همدانی تحت عنوان «سوخته» کمک می‌کند.

عنایت داشته باشید بعد از امام معصوم بايد مجارى امور به دست علماى الهى باشد كه حلال و حرام شريعت را مى ‏شناسند. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» مى‏ فرمايند: من با تمام اين جناحهايى‏ كه براى اسلام خدمت مى‏ كنند، چه جناح‏هاى روحانى كه از اول تا حالا خدمت كرده ‏اند و چه جناح ‏هاى ديگر، از سياسيون، از روشنفكرها كه براى اسلام خدمت مى ‏كنند، من به همه‏ ى اين‏ها علاقه دارم و از همه‏ ى اين‏ها هم گلايه دارم. اما علاقه دارم چون وقتى انسان ببيند گروه ‏هايى در خدمت انسان هستند، در خدمت انسانيت هستند، در خدمت اسلام كه انسان‏ ساز است هستند، چاره ندارد الّا اين‏كه علاقه داشته باشد به آن، از آن طرف گلايه هم هست براى اين‏كه مى ‏بينم در بعضى نوشته ‏هايشان، راجع به علماى اسلام، راجع به فقه اسلام، اينها يك قدرى‏ زياده ‏روى كرده ‏اند، يك قدرى حرف هايى زده ‏اند كه مناسب نبوده است. ما مى‏ بينيم اين اسلام را در همه‏ ى ابعادش روحانيون حفظ كرده ‏اند، يعنى معارفش را روحانى حفظ كرده، فلسفه ‏اش را روحانى حفظ كرده، اخلاقش را روحانى حفظ كرده، فقهش را روحانى حفظ كرده، احكام سياسى ‏اش را روحانى حفظ كرده. از اول كه زمان پيغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه، اين علماى شيعه بودند كه جمع مى‏ شدند دور ائمه (ع) و احكام را از آن‏ها اخذ مى‏ كردند و در اصولى كه چهار صد تا كتاب بوده است نوشته ‏اند ... اينها همه با زحمت علماى شيعه، فقهاى شيعه درست شده است. تمام ابعادى كه اسلام دارد و قرآن دارد، آن مقدارى كه درخور فهم بشر است، تمام اينها را اين جماعت عمامه به سر - به قول اين آقايان، عمامه به سر و ريش دار - اين‏ها درست كرده‏ اند. تا اين‏جا اسلام را اين‏ها رسانده ‏اند، اسلام بى ‏آخوند اصلًا نمى‏ شود. پيغمبر هم آخوند بوده؛ يكى از آخوندهاى بزرگْ پيغمبر است. رأس همه‏ ى علماء پيغمبر است. حضرت جعفر صادق (ع) هم يكى از علماى اسلام است.[1]

موفق باشید


[1] ( 1)- صحيفه‏ ى امام، ج 3، ص 10. 234 آبان 1356.

18374
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و سنگ صبورمان حفظه الله: جناب استاد آیا پیام آیت الله مظاهری در فوت آیت الله هاشمی (ره) را افراط و عدم شناخت دقیق نمی دانید جملاتی از قبیل: «احدی نتوانست تا بدین حد اعتماد عمیق و محبت بی نظیر امام بزرگوار را به خودجلب کند!!!؟» لغت احدی تامل بر انگیز است پس شهید مطهری شهید بهشتی رحمه الله علیهما و.... مقام معظم رهبری چه می شوند؟ پس چرا امام (ره) ایشان را به عنوان جایگزین معرفی نفرمودند؟ «براستی شما که مفسر توانا و عمیق قرآن هستید» ایشان مفسر نو پرداز قرآن کریم بودند؟ کو کجاست این تفسیر نکند تفسیر راهنما را می فرمایند!!!!! «خدا رحمت کند ایشان را و زحمات ایشان را اجر دهد ولی واقعا ایشان همواره به همدلی هر چه بیشتر نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب می اندیشید» لغت همواره عجیب است. آیا ایشان در همه صحنه های خطیر سنگ زیرین نظام جمهوری اسلامی بود؟ آری در بسیاری جاها بودند، اما لغت همواره شگفت انگیز است. پس چرا در فتنه 88 خانمان برانداز انقلاب هر چقدر رهبر معظم ناله می کردند سکوت جایز نیست دم نزدند و بعضا در جهت عکس موضع گرفتند؟ پس چرا حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند و دهها چرای دیگر؟ راستی آیت الله مظاهری حفظه الله به عنوان یک اسلام شناس سخنان ایشان را که دغدغه داشتند (که یک وقت عساکری پیدا شوند خانمی که قیافه زیبایی دارد او را نگذارند پیدا شود مناظر خوب را از دست مردم بیرون بکنند ) را نشنیده اند که معتقدند ایشان از صراط مستقیم خدمت به اسلام و آرمانهای متعالی آن تخطی ننموده اند. جناب استاد ما از آنهایی نیستیم که زحمات و خدمات آیت الله هاشمی (ره) را نادیده بگیریم و نگاه سیاه و سفیدی داشته باشیم ولی استاد عزیز واقعا بعضی مراجع ما را چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که در جامعه چنین جوانان دلسوز و حکیمی مثل جنابعالی داریم. این تنها سخن و گله‌ی شما نیست، افراد دیگری نیز چنین گله‌هایی داشتند. ولی سعی کنید حکیمانه از این موارد بگذرید. حالا قبول دارید که چرا امام رضا«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به‌خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. با توجه به سخن حضرت رضا (ع) معتقد می‌شویم رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» دارای مکتب هستند؛ آن‌هم مکتبی که به تأیید الهی در صحنه است. با تفکر در این موضوع، این سؤال باید برای ما طرح خواهد شد که چگونه باید این مکتب را از اجمال به‌تفصیل رساند. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص443

12336
متن پرسش
سلام و عرض ادب و ارادت محضر استاد بزرگوار و تشکر از صبر و حوصله حضرتعالی. سوالی داشتم در مورد اینکه گاها و به صورت دوره ای میل شدید به انجام یک سری اعمال یا عبادات برام حاصل میشه، مثلا شدید میل به پوشاندن خود و حفظ حجاب شدید کما اینکه در حالت عادی هم الحمدلله حجاب دارم) ولی در دوره ای این میل بشدت بروز می کند یا در دوره ای دیگر میل شدید به سکوت و یا نشنیدن و.... و بسیار این حس خوب و آرام بخش هست منتها نمی دونم برای اینکه این حس رو تداوم ببخشم و یا تثبیت بکنم، چکار باید بکنم که اون عمل ملکه بشه؟! احساس می کنم باید بعد از چشاندن این حس زیبا از طرف خداوند متعال خودم هم باید تلاشی برای تثبیتش بکنم ولی نمی دونم چکار باید بکنم؟! لطفا راهنماییم بفرمایید. با سپاس از بذل عنایت پدرانه حضرتعالی.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالات را در اصطلاح «قبض و بسط» روحی گویند. باید در حالت بسط، شکر کرد و در حالت قبض، بر انجام وظیفه صبر نمود تا به لطف الهی به تعادل لازم برسید و به قول مولوی: در باغ سبز عشق قرار گیرید که فوق غم‌های مربوط به قبض و شادی‌های مربوط به بسط است. گفت:

باغ سبز عشقْ کو بی‌منتهاست

جز غم و شادی در آن بس میوه‌هاست

عاشقی زین هر دو حالت برتر است

بی بهار و بی خزان سبز و تَر است

موفق باشید

10659
متن پرسش
سلام علیکم: در قنوت نماز وتر حین استغار و یا دعاهایی که جنبه استغار و آمرزش دارد چگونه باید گریه کنیم که حجاب نشود؟ با یادآواری گناه هایی که انجام دادیم؟ یا فقط سعی کنیم احساس حضور در محضر حق را تقویت کنیم و خود را نبینیم و اشکها از عظمت حق و ناچیزی ما سرازیر شود؟ یا...؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به لطف الهی قلب متوجه افقی شد که در برابرش قرار گرفته و طالب هرچه بیشتر نزدیکی به آن شد، اشک به عنوان قدم‌های نزدیکی به حق به میان می‌آید. کار شما آن است که با پشتِ کار کامل در نیمه شب به حضور حق در آیید، باقی را به خدا بسپارید. موفق باشید
10531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: نگاه موجود بین، چه فرقی با نگاه وجود بین دارد؟ جناب معارف و داوری بین این دو نگاه تفاوت قایلند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. شاید مباحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن کمک کند. موفق باشید
8979
متن پرسش
سلام علیکم: بنده دختری هستم اهل نماز اول وقت و نماز شب هر شب الان حدود 4 سال که این کارمه البته نماز شب. دو سالی هم هست نماز اول وقت را خدا توفیقش را به بنده داده البته اینها را همه لطف خدا می دانم. اهل مباحث شما هم هستم. چندی هم هست شروع کردم به بجا آوردن نمازهای قضا با برنامه ریزی، شکر خدا این چند وقت موفق هم بوده ام. حال درست است حضور قلب ندارم حداقل لطف خدا شامل حالم شده که شروع کنم. البته نماز شب را گاهی می رسم فقط شفع و وتر را بخوانم گاهی هم اندک قضا بجا می آورم. اما درد بزرگی دامانم را گرفته گاهی صبح که از خواب بلند می شوم نا امید هستم، بعضی اوقات هم همین طور. از شما استاد بزرگوار می خواهم مرا راهنمایی کنید. و اینکه آیا این نمازها دستگیر بنده می شود؟ و احساس غربت خاصی هم دارم. در پناه حق موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ما باید با نظر به خودمان و با نظر به آنچه در دست مردم است، نا امید باشیم و در این ناامیدی تنها به وعده‌ی الهی و مدد او امیدوار شویم. خدا را شاکر باشید و یقیناً نماز، انسان را دستگیری می‌کند. موفق باشید
8623
متن پرسش
سلام، نمی دونم از کجا شروع کنم چون واقعا نمی دونم مشکلم از کجاست! دختری هستم سی ساله و با مدرک لیسانس و مجرد...به دلیل اینکه خواهری بزرگتر از خودم داشتم خانواده خیلی دیر اجازه دادند که خواستگاری داشته باشم و الان همون یکی دو تا خواستگارم ندارم... الان بیکار و بلاتکلیفم... دختری هم نیستم که بتونم هر شغلی و در هر محیطی رو قبول کنم، تا حدودی مذهبی هستم و هر شرایطی رو نمی تونم قبول کنم و کلا روحیاتم جوریه که ترجیح میدم خانه دار باشم تا شاغل. چند سالی هست خیلی دعا و نذر و نیاز می کنم و نماز شب می خونم بلکه راهی باز بشه برام ولی هیچ فایده ای نداشته... هر چند وقت یه بار قرارهایی بین خودم و خدا و ائمه میگذارم و سعی می کنم با خدا باشم تا آرامش داشته باشم و دعاهام مستجاب بشه ولی هم هوای نفس خیلی اذیتم می کنه هم اینکه دعایی مستجاب نمیشه... استاد راهنماییم کنید...خسته شدم از این بلاتکلیفی... از این بی هدفی من واقعا نمی دونم چیکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هیچ‌کدام از این چیزهایی که برایتان پیش می‌آید مثل آن‌که خواهری بزرگ‌تر داشته‌اید اتفاقی نیست. شما باید در دل همین نوع زندگی که با آن روبه‌رو هستید خود را به روحانیتی که جانتان طلب کرده برسانید. و متوجه باشید راه اصلی ما راه اُنس با خدا است. هرکس را در شرایطی قرار دادند تا نشان دهد این راه را در هر حال گُم نمی‌کند. موفق باشید
8195
متن پرسش
با سلام خدمت حاج اصغر عزیز که به قول لسان غیب(قدح پر کن که من از دولت عشق .... جوانبخت جوانم گر چه پیرم)استاد عزیز متاسفانه روحیه برتری طلبی اذیتم میکنه مثلا دوست دارم دانشگاه که میرم از نظر لباس و زیبایی از همه بهتر باشم و درسم هم عالی باشه اما نه برای خدا بلکه برای تفاخر و بزرگی در برابر دیگران میدونم این روحیه انا خیر منه شیطانه میدونم این روحیه کثیف غربه و خیلی چیزای دیگه رو تو مکتب شما آموختم اما نمیتونم در این مسئله گذار کنم از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری خواهشا یکی دو خط جواب بنده رو ندید و حسابی کمک کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: می‌خواهی خوش‌تیپ باشی تا همچون رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» جذبه‌ی ظاهری با روحانیت باطنی هماهنگ باشد. نمی‌دیدی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چقدر خوش‌تیپ بودند و می‌خواهی خوب درس بخوانی تا اگر وارد یک کاری شدی آن کار را کامل کرده باشی. یادت هست رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» حتی وقتی قبر یکی از صحابه را درست می‌کردند چقدر محکم‌کاری کردند و بعد که اصحاب پرسیدند این قبر بعد از آن‌که طرف را دفن کردیم از خاک پر می‌شود، فرمودند: رحمت خدا بر کسی است که اگر عملی را انجام می‌دهد آن را متقن و خوب انجام دهد. پس هیچ‌کدام از کارهایت بد نیست، مواظب باش انگیزه‌ات خراب نشود. جهت‌گیری کار را درست کن. موفق باشید
8075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقت به خیر . خدا قوت استاد زحمت کش . میخواستم بپرسم که وقتی توفیق نماز شب نداشته باشم و بین الطلوعین را از دست میدم اون روز برام خیلی سخته که همراه با کسالت و بی برکتی و .... میشود و راحت اون روز از دستم میره.چکار کنم که خسران روز نداشته باشم و توفیق نماز شب و بیداری بین الطلوعین هم خدا به ما لطف کنه و نصیبم بشه برای همیشه. ان شاء الله . تشکر به خاطر راهنمایی تون . یا علی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فرموده‌اند: در روز مواظب حرکات و رفتار خود باشید و بعد از نماز عشاء بیداری نداریم باید زود خوابید. موفق باشید
7072
متن پرسش
سلام علیکم.. در بحث نماز شب میخواستم بپرسم که .. بنده 2هفته ای است این توفیق را دیگر ندارم... گناهی را هم که بر آن شروع کرده باشم،(قیدتک ذنوبک).... چه کنم؟؟؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید در روز ذهن خود را مشغول آرزوهای بلند دنیایی نکنید. عصبانی نشوید. کینه ی کسی را به دل نگیرید و در اظهار نظر در مورد افراد احتیاط کنید. موفق باشید
4183
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد خوبم سال نو بر شما مبارک روانشناسان و هیپنوتراپیستها در امور کاریشان از دو واژه ی "ضمیر ناخودآگاه" و "ضمیر خودآگاه" زیاد استفاده میکنند. میخواستم ازتون بپرسم که آیا این دو واژه را میتوان دو بعد از انسان در نظر گرفت یا اینکه این دو، در بازه ی چهار بعد انسان-که در کتاب "ادب خیال عقل وقلب" بیان فرمودید قرار میگیرند؟ آیا میتوان گفت که ضمیر خودآگاه، همان عقل است و ضمیر ناخودآگاه، همان قلب؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها با طرح این واژه‌ها به امور وَهمی نظر دارند که هیچ حقیقتی ندارد در حالی‌که انسان می‌تواند با سلوکِ لازم خیال خود را ادب کند و یا در مقام عقل حقیقی مستقر شود و قلب خود را به صحنه آورد. موفق باشید
3213

عقل و مدارابازدید:

متن پرسش
آنچه ما را از خشونت و عقل‌گریزیِ طالبانیسم نجات می‌دهد، عقلانیت است؟ یا شرح صدر و مدارا (که نتیجة شرح صدر است)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من نمی‌توانم در مقام نفس ناطقه بین عقل قدسی و شرح صدر و مدارا فرق بگذارم به‌خصوص که روایات ما مدارا را نشانه‌ی عقل می‌دانند. موفق باشید
2322
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار نظر شما را راجع به برنامه «گره» که پارسال از تلویزیون پخش شد و حضرتعالی هم در آن حضور پیدا کردید بپرسم؟ آیا این برنامه را می توان در یکی از سه دسته از فعالیت های فرهنگی که در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود آورده اید قرار داد؟ به نظر شما این گونه کارها در چه سطحی است و چقدر جواب میدهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هدف مسؤلان برنامه‌ی عبور از غرب و رجوع به انقلاب اسلامی بود و از این جهت – اگر مهمانان برنامه‌ همکاری کنند – می‌تواند مقدمه‌ی فعالیت‌هایی باشد که رجوع به «وجود» دارد. موفق باشید
1873

هدف آفرینشبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار سوال بنده از هدف آفرینش است,البته جوابهایی پیرامون الا لیعبدون و یا ترحم خداوند بر بندگان و ...شنیده ام ولی نمی دانم چرا ناقص است یا شاید جواب ها مختصر و ناقص است.از طرفی این را یک مسئله مربوط به کنه ذات باریتعالی میدانم و چون احاطه ای نیست بر خالق جواب آن را غیر ممکن می دانم.در ضمن درمورد کافر شدن بعضی از علما در مسئله ورود به کنه ذات شنیده ام,می خواستم جواب شما را در این مورد بدانم.از وقت گذاریتان در حل شبهات بسیار ممنونم.انشالله جمله امام شامل شما هم بشود(هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که خودتان مستحضرید موضوع مورد بحث در حدّی نیست که در یک سؤال و جواب روشن شود مگر آن‌که موضوع را در کتاب‌ها مفصل دنبال فرموده باشید و سؤالاتی باقی مانده باشد که آن‌جا مطرح کنید. بنده در چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» در حدّ توان خود جواب داده‌ام و فکر می‌کنم جواب این نوع سوالات مربوط به معرفت ما نسبت به اسماء الهی است ونه مربوط به ذات الهی. در مورد تفکر در ذات و معانی آن پیشنهاد می‌کنم به شرح حدیث دوازدهم از کتاب چهل حدیث حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» رجوع کنید تا کمی موضوع روشن شود. موفق باشید
1845
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشی.حدود یک ساله از حوزه علمییه خواهران فارغ التحصیل شده ام .اینکه انسان اصول وکارهای الهی خیلی باارزشی رو درک میکنند ولی به سمت تحقق انها در وجودش نمی پردازد دلیلش چیست(مانند حفظ حجاب اسلامی الهی).استاد واقعا معذب هستم در خیلی مواقع و از یک ناراحتی درونی همواره دارم چکار باید کرد چه توصیه ای می کنید؟باتشکر.
متن پاسخ
گفت: اول قدم آن است که او را یابی.... آخر قدم آن است که با آن باشی» درس و بحث حوزه و مدرسه شما را به سراغ خدا فرستادند از این به بعد باید با پای دل به سوی حق رفت و با او اُنس گرفت و در این راه حجاب‌ها را برطرف کرد، حرام و مکروه موانع طی مسیرند. کتاب «اسماء؛ دریچه‌ی اُنس با حق» را نگاه کنید إن‌شاءالله راه نشان‌تان می‌دهد. موفق باشید
نمایش چاپی