بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1910
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد بزرگوار مصاحبه ای از شما دیدم که در مورد تحصیلات حوزویتان هم نوشته بود. می خواستم ببینم شما در دوران حوزه فقه هم خوانده اید؟و لزوم آنرا چه اندازه می دانید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فقه و اصول‌خواندن من در حدّ لمعه و اصول مظفر بوده است ولی برای یک طلبه فقه و اصول بیش از این ها لازم است. موفق باشید
241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید مسئله ای هست که مدتهاست مرا آزار میدهد و تصور قریب به یقین من این است که این مسئله ریشه در حالات روحی من دارد! از اینرو به جای مطرح کردن آن با پزشک و... از شما راهنمایی خواستم و هرچند کودکانه به نظر میرسد اما زندگی مرا تحت تاثیر خود قرار داده است... و آن این است که من اکثر اوقات میل شدیدی به خوردن دارم(!!!) حتی اگر کاملا سیر باشم و یا حتی دو برابر نیاز غذا خورده باشم گاهی آنقدر این میل شدید میشود که نزدیک است حالم بهم بخورد اما هنوز اصرار بر خوردن دارم ...و مختص به ساعات خاصی از شبانه روز نیست... اگر میتوانستم روزه بگیرم شاید با روزه میتوانستم به حل این مشکل کمک کنم اما متاسفانه بعلت برخی مشکلات جسمی روزه هم برایم ضرر دارد!! نکته ی عجیب اینجاست که وقتی به سفر زیارتی مثل "مشهد مقدس" میروم این میل درست برعکس میشود و با اندک غذایی سیر میشوم و اصلا آن میل دیوانه وار از بین میرود ازین رو خودم دریافتم که این مشکل ریشه در حالات معنوی من دارد پس از شما راهنمایی خواستم از خدا میخواهم که لطفش را بر شما مستدام بدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در جنابعالی قوه‌ی واهمه شدت پیدا کرده و با انوار معنوی و مطالعات کتب عقلی و تفسیر قرآن و ورزش و کم‌حرفی، قوه‌ی واهمه ضعیف می‌شود. از طرفی سعی کنید با خوردن غذاهای ساده قوه‌ی واهمه‌ی خود را تحریک نکنید. موفق باشید
19815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در این چند سالی که با شما آشنا شدم می بینم که هر موقع پای عرفان ناب شیعی در این زمانه مطرح می شود، شما مخاطبین را به سمت عرفان حضرت امام خمینی رضوان الله علیه سوق می دهید. خب بنده یک جوان طلبه بیست و چند ساله هستم. چطوری باید به نور عرفان حضرت امام رضوان الله علیه حرکت کنم؟ مقداری آثار امام را مطالعه کردم (مثل آداب الصلاة، شرح چهل حدیث) و حالاتی که وقتی آثار حضرت امام (ره) رو کار می کردم عجیب تر بود تا وقتی آثار علامه تهرانی و علامه حسن زاده رو کار می کردم که به توصیف در نمیاد. کتاب ادب خیال عقل و قلبتون رو خوندم مخصوصا بارها فصل دومش رو خوندم که در مورد مطالعه هست و البته سیر پیشنهادی کتب حضرت امام رو هم دیدم ولی بنده برنامه مطالعاتی دارم و فعلا برنامه مطالعاتی کتب امام رو نمیخوام، بلکه فقط میخوام بدونم چه کنم تا به همه شخصیتم، رنگ و بوی عرفان امام و زندگی توحیدی به سبک امام را بزنم؟ مدتی به سمت کتب بزرگان عرفانی مانند علامه تهرانی و علامه حسن زاده رفتم. راستش استاد نمیدونم بگم یا نه، عرفان هایی مثل عرفان علامه حسن زاده و علامه تهرانی رو که کار می کردم در عین حالی که الحمدلله خدا حالات خوشی نصیبم می فرمود ولی، مدام با کنایه های دوستان و اطرافیان مواجه بودم که می گفتند این بزرگان عرفانشان از سیاست جداست، اخلاقی که اینها می گویند و عرفان اینها، عارف هم تربیت کند، اما عارف انقلابی و مجاهد پرورش نخواهد داد و بنده از پاسخ دادن عاجز بودم خلاصه فعلا نمیدونم چیکار کنم. یعنی عرفان مگه چیه آخه؟ یعنی مگه عرفان اون ها، عارف برای این زمانه تربیت نمیکنه؟! مگه همه از قرآن و روایات این عرفان ناب رو استخراج نکردند؟! خب مگه یک شخصیت های بزرگی مثل علامه تهرانی که آقای سید هاشم حداد در وصفشون فرمودند «سید الطائفتین» و علامه حسن زاده‌ای که خود شما می فرمایید عرفانی که برای تمدن اسلامی نیاز داریم رو ایشون دارن تنظیم میکنن، عرفانشون و راهشون غیر از حضرت امام (ره) است؟! خیلی گیج شدم استاد چند وقتیه؟ به نتیجه درستی نمی رسم. هر کاری لازمه برای فهمیدن عرفان امام و اینکه چطور به سمت عرفان امام پله به پله حرکت کنم می فرمایید استاد؟ برخی ها، مثلا علامه تهرانی رحمةالله‌علیه رو میگن از امام (ره) هم بالا تر هستند و غیره، ولی من کاری به این کارا که میشینن مقام تراشی میکنن و مقایسه الکی میکنن بین بزرگان ندارم و میدونم هر کدومشون طبق وظیفه خودشون عمل کردند ولی فکر می کنم برای جوانی مثل من و در زمانی مثل این زمان با توجه به انقلابی که شد، باید راه امام (ره) را پیش بگیرم. نمیدونم چیکار باید بکنم؟! هم علاقه‌مند به عرفان و سیر و سلوکم. هم میخوام بهترین راه رو پیش برم که ضرر نکنم و حسرت نخورم. راستی صحبت از مکتب عرفانی امام بزرگوار که میشه، برخی میگن، شهداء نمونه خوبی برای نمایش این مکتب عرفانی هستند ولی برخی هم میگن شهدا که به اون مقامات بسیار بلند نرسیدند ولی مثلا علامه تهرانی به مقام بقاء بعد از فنا _ که من نمیدونم چی هست این مقامات _ رسیدند و شاگردانی که در سیر ایشون رشد میکنن خیلی جلو می افتند ولی شهدا درسته به مقامات بالایی رسیدند ولی هرگز به پای امثال علامه تهرانی و علامه حسن زاده و سیرهای اون طوری نمیرسن. یه جمله ای هم آقای لاریجانی شاگرد علامه حسن زاده حفظه الله که شبکه چهار میان می فرمودند درباره دلدادگی حضرت علامه حسن زاده به شهدا و نقل می کردند که (قریب به مضمون) یه روز با استاد رفتیم گلزار شهدای آمل، به محضی که استاد به قبر شهدا رسیدند مانند مادر فرزند مرده گریه می کردند و اشک می ریختند و بعدش من پرسیدم آقا مگه شهدا چه حقیقتی دارند؟! فرمودند اینها بالاتر از عرفا هستند، عارف تلاش میکنه به مقام فنا برسه، ولی اینها از اولیا هستند و به فنا رسیدن. البته بماند که شخصی این مسئله رو تأویل برد و گفت حضرت علامه این کلام را قبل از رسیدن به توحید گفتند، وگرنه افرادی که به توحید می رسند درباره شهدا از این حرف ها نخواهند زد!! ببخشید استاد زیاد نوشتم. خیلی حرف ها داشتم در این موضوع و واقعا این برام یک سنگ راه شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده می‌توانید در بستر انقلاب اسلامی و برای عبور از ظلمات زمانه و چنگال‌های شیطان در همه‌ی ابعاد آن به اساتیدی مثل آیت اللّه حسن‌زاده و علامه طهرانی رجوع فرمایید تا إن‌شاءاللّه خودتان متوجه حقیقتی که از طریق شهداء به این تاریخ برگشته است، بشوید. و اتفاقاً هر اندازه به توحید نزدیک شوید، در زیارت شهداء بیشتر بهره می‌گیرید. همان‌طور که متوجه‌اید این مقام‌تراشی‌ها برای امثال علامه طهرانی یک نوع فرقه‌بازی است و نه عرفان. موفق باشید 

16540
متن پرسش
با عرض خسته نباشید و سلام خدمت جناب طاهرزاده: ببخشید یک متنی در سایتی خواندم که به نظرم مقداری از آن اشتباهست. خواستم اگه امکان داره نظرتان را در مورد آن بدهید که به نظر شما چه ایرادی دارد؟ متن: اگر توحید ما قوی شد و خدای مهربان را آنگونه که باید از راه دل و از طریق صفات او جل جلاله و عظم شأنه بشناسیم نه از طریق ذات که اسماء حق تعالی نیز در ذات او فانی اند. «لا تفکروا فی ذات الله، بل تفکروا فی صفات الله» تا آنجا که قلبمان مملو از عشق به خدای مهربان شود و هرچه و هر که غیر اوست را در آن جای ندهیم که قلب «حرم الله» است و با این توضیح که اگر خدایی ها را دوست بداریم، و هر که و هرچه را بخاطر خدا دوست بداریم همان دوست داشتن، عشق به خداست و خدایی است، مانند دوستی و محبت به آل الله (سلام الله علیهم)، که محبت ولایت همان محبت و عشق به خداوند است. و همچنین محبت به والدین و اولیاءالهی که منافاتی با محبت به خدا ندارد. ببخشید آقای طاهرزاده نظر شما چیست؟ به خصوص در مورد اون قسمت ِ شناخت صفات نه شناختِِ ذات. به نظر شما آقای طاهرزاده، نویسنده این متن ممکن است در مسایل عرفانی وارد باشد یا نه این سخن ها مربوط به کسانی با تفکرات غیر مربوط به عرفان است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی نیست که بگوییم شناخت حضرت حق با صفات او، برتر از شناخت او از طریق اسماء است. حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « «نَحْنُ‏ وَاللَّهِ‏ اسْماءُ الْحُسني»؛[1] چون خداوند مى‏ فرمايد: «وَلِلّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»؛[2] براى خداوند اسماء حسنايى هست، پس او را از طريق آن اسماء حسنا بخوانيد. وقتی حضرت صادق«علیه‌السلام» مى ‏فرمايند: به خدا سوگند ماييم آن اسماء حسنايى كه خدا فرموده او را از طريق اسماء حسنا بخوانيد؛ در واقع حضرت در اين سخنِ بسيار مهم خود مى‏ خواهند ما را راهنمايى كنند كه از طريق مصداق اسماء الهى و محل ظهور جمال خاص پروردگار مى ‏توانيد با خدا مرتبط شويد. ظاهراً نویسنده‌ی آن متن متوجه‌ی جایگاه اسماء و صفات خداوند نیستند. موفق باشید

 


[1] ( 1)- مستدرك‏الوسائل، ج 5، ص 229.

[2] ( 2)- سوره‏ى اعراف، آيه 180.

13175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ آورده اید که (روحیه هر انسانی را انتخاب هایش مشخص می کنند) آیا همیشه اینطور است؟ اگر فردی، دیگری را در انتخاب چیزی مجبور کرد و شخص مجبور به انتخاب شد چگونه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن صورت دیگر انتخاب او نیست. موفق باشید

12395
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته و عارف جناب طاهرزاده عزیز: استاد بنده تقریبا 70 درصد کتاب های شما را خوانده ام و کاملا با خط فکر صدرایی شما آشنا گشته ام و بعد از امام و حضرت آقا خط فکری جامع و شامل تر از شما نیافتم و حتی تا حد زیادی شناخت حقیقی امام را توسط شما بدست آوردم و باعث افتخارم هست اگر بتونم خود را شاگرد شما بدونم. إن شاء الله خداوند به کارتان خیر بدهد و سایه اساتید بزرگی چون شما را بر سر ما حفظ کند. اما سوال بنده : حضرت آقا در سخنرانی سالگرد امام رحمه الله علیه فرمودند که اگر راه امام را گم کنيم، يا فراموش کنيم،‌ يا خدائي نکرده عمدا به کنار بگذاريم، ملت ايران سيلي خواهد خورد. و بنده متوجه این موضوع هستم که راه امام غرب زدگی و تکیه بر نیروی اسلام و مبارزه با استکبار و تشکیل جامعه اسلامی بوده است. اما مسئله ای که در حال حاضر در میان است مسئله مذاکرات با غرب است که با بررسی بیانیه لوزان و ژنو که چارچوب مذاکرات هستند کاملا پیداست که هسته ای به رویایی تبدیل خواهد شد و عملا تمامی دستاورد ها نابود خواهد گشت. اما موضوع دیگر که در مجلس هم توسط برخی از اعضا مطرح شد این بود که هسته ای نخواستیم ولی مملکت رو ندهید برود. که مشاهده کردیم حضرت آقا برای اولین بار بود که دیگر آمدند وگ فتند من اجازه نمی دهم از مراکز نظامی بازرسی کنند و از دانشمندان نظامی و هسته ای ما بازجویی کنند (که البته آقایون مذاکره کننده در مجلس فرمودند ما اجازه اش رو دادیم که حضرت آقا دیگر فرمودند من اجازه این امر را نمی دهم) ولی مسئله ای که الان برای کشور اسلامی ایران خطر ساز شده این است که (با اینکه می دانم انقلاب چنان ذانی دارد که نابود شدنی نیست و خدا حافظ آن است اما وضعیت الان مثل این است که ما خودمون را جلوی ماشین بیندازیم و بگوییم عمر دست خداست پس باید حتما با این مسائل اگر به فکر اسلام و دین هستیم مقابله کرد) سران ما دارند تمام اطلاعات حیاتی که برای حفظ ثبات و پایداری کشور مورد نیاز است رو به غرب و دشمنان اسلام دو دستی تقدیم می کنند و به نظرم اتفاقی که در صورت عدم مقابله خواهد افتاد فراتر از یک سیلی به کشور باشد و بنده می خواستم از شما راهنمایی بگیرم که وظیفه اصلی جوانان و مردم در این لحظه چه می تواند باشد؟ و روشنگری مردم چگونه و تا چه حد و در چه زمینه ای باید انجام شود؟ شرمنده بابت طولانی بودن پیام با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که حضرت آقا فرمودند با مذاکره مخالف نیستند، چقدر خوب بود که دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می‌کرد. درست است که تحریم‌ها ظلم است، ولی به نظر می‌آید آن‌طور که شایسته بود دولت آقای روحانی با ظالم برخورد نکرد. در هر صورت شاید این نیز تجربه‌ای باشد تا ملت ما در راستای عبور از فرهنگ غرب با عزم بیشتری عمل کند. موفق باشید

12074
متن پرسش
سلام: آیا هنوز می توانم از ماه رجب استفاده کنم با توجه به شرایطم؟ چه طور؟ آقای طاهرزاده من 18 سالم هست امسال کنکور دارم و عاشق و مست شخصیت آقای جلال افشار، چند صفحه ای راجع به ایشان خواندم، مطالب خیلی خیلی کمی راجع به شخصیتشان گیر می آید. شدیدا، شدیدا، شدیدا در خودم احساس نیاز به معنویتی فوق العاده عمیق مثل معنویت آیت الله بهجت و آقای افشار و شهید میثمی را دارم. عاجزانه از شما خواهش می کنم که راهی برای اینکه مثل ایشان شوم (آقای جلال افشار) با توجه به ماه رجب به بنده راهنمایی کنید. ده نکته و برهان صدیقین را کمی بلدم. ببخشید خودمانی می گویم یک راه میانبر با توجه به این شرایطم دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم اگر یک روز از ماه رجب مانده، با روزه‌ی آن روز منوّر به نور ماه رجب شده‌اید 2- با توجه به این‌که چندسالی بنده با مرحوم شهید جلال افشار مأنوس بوده‌ام می‌توانم بگویم آن‌چه مرحوم جلال افشار را جلال افشار کرد بعد از معارف حِکمی و عرفانی که داشت، یکی نگاه درست او به حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود که او حضرت امام را یک هدیه‌ی قدسی الهی می‌دانست و سعی می‌کرد مبادی میل خود را با رهبر قدسی خود هماهنگ کند، دیگر آن‌که شدیداً سلیم النفس و لَیِّن بود، نسبت به مردم بسیار دلسوز بود، سعی بر رعایت حقوق مخالفین خود را داشت، بسیار هم صبور بود. موفق باشید   

11869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده فارغ التحصیل فنی هستم. احساس می کنم که نیاز به تحصیلات حوزوی دارم و روحیه و استعدادش رو هم در خودم می بینم (از لحاظ فهم مباحث). اما بنده قدرت بیانی خوبی ندارم و فکر می کنم به درد طلبگی و تاثیر روی دیگران نمی خورم. آیا لازمه به حوزه بروم یا مباحث دینی را از روش دیگری غیر از حوزه دنبال کنم. مورد تایید امام زمان باشید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توانید به حوزه بروید و به‌جای سخنرانی، درس بدهید و هم می‌توانید کار فنی خود را داشته باشید و معارف اسلامی را تا رسیدن به فهم قرآن و حدیث دنبال کنید. موفق باشید

10964

اعجاز قرآنبازدید:

متن پرسش
با سلام: در عقاید شیعه قرآن کتاب آسمانی آنهاست که از جانب خدا آمده است و معجزه است که بتوان به این وسیله مردم از وجود نبی در بین خود آگاه شوند. اگر قرار است مردم به وسیله اعجاز قرآن از نبی اطلاع یابند پس نباید محدود به عرب ها باشد، پس اینکه فصاحت و بلاغت دلیل اعجاز است به هیچ عنوان نمی تواند دلیل محکمی برای اعجاز قرآن باشد. این قرآن اگر معجزه است پس باید یک فرانسوی با مواجه با آن این را بفهمد، همچنین یک آمریکایی و... آیا به نظر شما این گونه است؟ ما در محاجه با تمام ادیان الهی فقط باید قرآن را ببریم و آنها ایمان بیاورند. اما این کار را نمی کنیم چون نمی توانیم اعجاز بودنش را اثبات کنیم. لطف کنید راه حل بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال 10955 آورده شد هندسه‌ی معارفی که از طریق قرآن همراه با آن الفاظ به میان آمده است حیرت‌انگیز است و اگر از طرف غیر خدا بود و از طرف بشر بود لااقل یک عرب می‌توانست یک سوره مانند آن بیاورد. زیرا بحث در توان بشر است که چنین امکانی را ندارد حال چه این بشر عرب باشد و چه اروپایی. وقتی در بین اعراب آن زمان که فصاحت به اوج خود رسیده چنین ادعایی می‌شود برای همه حجت خواهد بود که کاری است فوق طاقت بشر. موفق باشید
8998
متن پرسش
با سلام: یکی از اساتید می‌فرمودند ملائکه‌ی مختلف از هم جدایی ندارند مثل نور بی‌رنگند که وقتی از زاویه های مختلف یک منشور به آن نگاه می‌کنیم نورهایی به رنگ مختلف می‌بینیم. سوال اینجاست که به هرحال ملک رزق غیر از ملک علم است و واقعاً انسان احساس دوگانگی بین این دو را دارد. چطور به وحدت این ملائک می‌توان رسید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند ملائکه نمی‌شود در مقام خود کثرت داشته باشند، کثرت آن‌ها به جهت مظاهر است. موفق باشید
6505
متن پرسش
با عرض سلام و ادب محضر استاد بزرگوار جناب آقای طاهر زاده(زید عزه) پیشاپیش از اینکه مصدع وقت حضرتعالی می شوم پوزش می طلبم. 1. آیا در ادعیه ماثور می توان تصرف کرد؟ مثل تغییر ضمیر داد یا بخش هایی که متناسب با حال و معرفت داعی است قرائت کرد؟در این صورت آیا دعای قرائت شده ماثور است یا از حال ماثور بودن خارج می شود؟ 2. آیا در ادعیه ماثور اجازه از عالم،عارف و ... لازم است یا خیر؟ 3. در صورت نیاز به اجازه شامل کدام عناوین و موضوعات می شود؟مستند روایی یا قرآنی برای این موضوع وجود دارد؟ 4. آیا اجازه در اجابت دعا یا ذکر موثر است؟ 5. نسبت دادن منشاءعلوم غریبه به حضرات معصومین بخصوص امیرالمومنین صلوات الله علیه چقدر صحت دارد آیا در منابع معتبر روایی روایتی نقل شده است؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بخواهیم خود را در ذیل قلب مبارک اولیاء معصوم قرار دهیم نباید در دعا تصرف کنیم. ولی یک وقت می‌خواهیم به کمک ادعیه‌ی صادرشده از اهل‌البیت«علیهم‌السلام» زبان حال خود را به خدا اظهار کنیم، در این حالت است که می‌توان ضمائر را تغییر داد در این صورت نباید به عنوان دعای مأثوره به آن نگاه کرد و از این جهت جایز است ولی اگر امام جهت امر خاصی دستوری داده‌اند صرفاً باید مطابق دستور عمل کرد 2- دعاهایی که خصوصی نیست اجازه نمی‌خواهد، ولی اگر استادی را در این امور پذیرفته نباید بدون اجازه‌ی ایشان عمل کند 3- مثل آن‌که حضرت خضر«علیه‌السلام» به حضرت موسی«علیه‌السلام» دستور دادند سؤال نکنند تا خودشان به حضرت موسی«علیه‌السلام» خبر دهند. 4- وقتی کسی در ذیل استاد سلوکی در این امور قرار دارد اجازه‌ی استاد موجب حضور قلب بیشتر می‌شود ولی همین‌که اساتیدی مثل امام و یا علامه طباطبایی یا آیت‌اللّه جوادی و یا آیت‌اللّه حسن‌زاده و آیت‌اللّه ملکی تبریزی و شهید مطهری و امثال این بزرگان توصیه به دعایی بکنند مثل آن است که اجازه داده‌اند 5- حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» که در مقام حقیقت خود ،واسطه‌ی فیض به عالم هستی هستند و در همه‌ی عوالم از همه‌ی موجودات حاضرترند صاحب همه‌ی علوم‌اند ولی آیا علوم غریبه واقعاً علم است و یا توحید علم است. به نظرم کتاب «در کوی بی‌نشان‌ها» که وجهی از زندگانی آیت‌اللّه انصاری همدانی را مطرح کرده، در این رابطه نکته‌ی خوبی دارد. موفق باشید
5960
متن پرسش
با سلام آیا باجن میتوان ازدواج کرد؟ اگربله چگونه مگرجنس آنها بامافرق ندارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما با جنّیان از دو جنس هستیم و ازدواج بین ما و آن ها معنا نمی دهد و قرآن می‌فرماید شیطان از آن جهت که از جنس جنّ است شما را می‌بیند ولی شما آن‌ها را نمی‌بینید. می‌فرماید: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»(سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 27 ). موفق باشید
5903
متن پرسش
با سلام.در جواب سوال عزیزی فرموده اید:"انسان‌هایی که در این دنیا خود را از اعتباریات دنیایی آزاد کنند متوجه حضور برزخی خود می‌شوند و عملاً بعد از مرگ همان زندگی زیبای دنیایی را دارند با شدت بیشتر و حجاب کمتر"استاد به بنده بگویید اگر همین الان بمیرم چه چیزی می بینم؟من در همین زمین خاکی زندگی می کنم و علاوه بر آن چیزهای نادیدنی را هم میبینم؟یا دیگر از دیدن این زمین خاکی خبری نیست؟چگونه می شود بعد از مرگ در این دنیا زندگی کرد؟در حالی که قوای ظاهری(حواس 5 گانه) و قوای باطنی( خیال و وهم و حافظه و..)صرفا برای این دنیاست و بعد از مرگ این قوا زایل می شود عملا من نمی توانم ارتباطی با این دنیا داشته باشم.من که قرار نیست اینجا اب بخورم یا زبان داشته باشم و حرف بزنم یا روی زمین گام بردارم.پس من کجا خواهم بود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اگر انسان‌ها بعد از مرگ گرفتار گناهانشان نباشند نسبت به این دنیا نیز احاطه دارند و لازمه‌ی این احاطه حواس پنجگانه‌ی مربوط به بدن نیست، همین‌طور که شما آینده را خواب می‌بینید بدون آن‌که چشم شما در رختخواب باز باشد. موفق باشید
5351
متن پرسش
باسلام.همان طور که میدانید قرآن از دوجنبه لفظ و محتوا دارای اعجاز است.و راه اثبات دین هم معجزه است پس راه اثبات الهی بودن اسلام اثبات اعجاز قرآن است.اما در مورد اعجاز لفظی که واضح است باید ادبای عرب زبان تشخیص بدهند و یک سری قواعد و اصول مشخصی دارد(اصول فصاحت و بلاغت) ولی سوال من در مورد اثبات اعجاز محتوایی است به این صورت که مبنای ما برای تشخیص برتری یک متن از متن دیگر از لحاظ محتوا چیست؟ آیا عقل است اگر چنین است در یک سخنرانی آیت الله جوادی آملی در نقد حقوق بشر فرمودند اینان مبنایی برای تنظیم حقوق بشر ندارند ، پس در واقع ما هم مبنایی برای تشخیص برتری قرآن از دیگر متون نداریم. پس به طور خلاصه سوالم را تکرار میکنم : آیا عقل مبنای اثبات اعجاز محتوایی قرآن است؟ آیا عقل می تواند و آنقدر کامل است که بتواند بدون وحی راهی که مناسبتر است را انتخاب کند؟ خوب اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت است لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا این جمله درست است: وقتی عقل مبنا باشد و کامل، هر حکم و گزاره ی دینی که خلاف عقل باشد باید کنار کذارده شود و اگر آن حکم قطعی الصدور از آن دین باشد ، باید آن دین کنار گذاشته شود.مثلا اگر به فرض محال اثبات شد که حکم قطع ید سارق که در قرآن ذکر گردیده بنابه دلایلی محکم غیر عقلانی است (و مثلا اگر به جای آن فلان حکم در مورد آنان اجرا شود اثر بهتری دارد )و چون این حکم قطعی الصدور از دین اسلام است(چون در قرآن آمده نه در روایات که بشود گفت شاید جعلی باشد) پس دین اسلام زیر سوال میرود. ضمنا شاید بگویید احکام یک جنبه ی معنوی دارد که ما از آن بی خبریم و حتی احکام غیرعقلانی لازم الاجرایند باید بگویم که اگر چنین توجیهی به کار برده شود آنوقت تثلیث در مسیحیت را هم باید پذیرفت چون شاید ما از جنبه معنوی آن بی خبر باشیم!باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علماء اسلام از جمله غزالی نیز وارد این بحث شده است که جایگاه عقل کجا است و جایگاه دین نسبت به عقل در کجا قرار دارد، سپس به‌خوبی روشن می‌کند که عقل می‌تواند متوجه دو امر بشود. یک امر این‌که قرآن طوری است که از نظر محتوا و انظباطِ توحیدی که دارد نمی‌تواند از بشر صادر شود و امر دیگر این‌که عقل در عین آن‌که متوجه عظمت قرآن می‌شود، متوجه نقص خود نیز هست که نمی‌تواند بر همه‌ی عالم احاطه داشته باشد و حکمی صادر کند که همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد هرچند اجمالاً می‌تواند با نظر به قواعد عقلی نظر بدهد ولی تفصیل آن حکم در حدّ خالق عالم است.عقل می فهمد نیاز به دین دارد. موفق باشید
4712
متن پرسش
با سلام اگر ممکن است این جمله سعید جلیلی را کمی توضیح دهید: "ساختار اجرایی کشور متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی نیست". اگر امکانش وجود دارد منبعی در رابطه با همین موضوع معرفی نمایید. با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند انقلاب اسلامی اهدافی دارد که نظام اداری و اجرایی ما بر اساس آن‌ اهداف شکل نگرفته. این حرف بسیار درستی است، خدا کمکشان کند بتوانند در این رابطه قدم‌هایی بردارند. این یک تجربه‌ی اجرایی است فکر نمی‌کنم بتوان منبعی در این رابطه معرفی کرد.
3005
متن پرسش
با سلام . خدا که کمالاتش را خودش بدسا نیاورده از ازل داشته و اکتسابی نبوده پس این چه کمالی برای خداست؟ ما اگر خصلتی را از پدر و مادر به ارث ببریم فضیلتی برای ما محسوب نمی شود چون جبری بوده وخودمان بدست نیاوردیم. پس خدا هم که کمالاتش را خودش به دست نیاورده فضیلتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر خدا چیزی غیر کمال است؟ خدا عین علم و حیات و قدرت است. شما یک خدا تصور کرده‌اید و یک مقدار کمال . در حالی‌که چنین نیست. موفق باشید
1832

هدف از خلقتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با احترام استاد بزرگوار قدری از کتاب هدف حیات زمینی را مطالعه کردم سوال ذیل پیش آمد : شما به استناد آیات فرمودید هدف از خلقت ظهور اسماء در قلب می باشد با این وجود این سوال پیش می آید که اگر صرفا برای ظهور اسماء است و اینکه خداوند خود را در آینه خلیفه ببیند که خلق یک خلیفه به عنوان نمونه پیامبر(ص) کفایت می کرد و مواردی چون جهنم و غیره قدری مبهم می شود مگراینکه دو هدف از خلقت مطرح شود در کنار آن نفع رساندن به انسان نیز فرض شود ، یادم می آید کتاب انسان کامل شهید مطهری را خواندم در آخر هدف را پیوند ادراکی با حقیقت بیان نمودند. اگر نظر شهید مطهری و علامه حسن زاده و رهبری ا در این مورد (هدف خلقت ) نیز بفرمایید ممنون می شوم .تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملاحظه کنید که چقدر انسان باید خلق شود تا حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ظهور کند و چقدر باید بعد از حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» خلق شوند تا حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند و آینه‌ی فعلیت‌یافته‌ی حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در عالم و آدم گردد. آری هرکس به اندازه‌ی نزدیکی به حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مدّ نظر خدا قرار می‌گیرد ولی همه‌ی عالم باید خلق شود تا در نهایی‌ترین مرحله، با تقابل جبهه‌ی حق و باطل در حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ، همه‌ی اسماء الهی به صحنه آید. در این راستا جهنم چیزی نیست جز حاصل محرومیت انسان‌ها از قرب الهی و محرومیت از انوار اسماء. در رابطه با جایگاه نفع‌رساندن به بقیه در همین راستا به جواب سؤال شماره‌ی 1822 نظر بفرمایید. نظر همه‌ی بزرگان دین را تعبیرات متفاوت همین مطلب بدانید. موفق باشید
1621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی؛سلام علیکم؛حضرتعالی در کتاب وزین تمدن زایی شیعه(صفحه138)فرمودید: """...در این صورت رهبر و مدیر جامعه اگر بخواهد جامعه را جلو ببر باید کاری کند که جامعه سوار تکنولوژی موجود شود و افسار آن را در دست بگیرد تا ...""" حال اگر جامعه ای را در نظر بگیریم که بخواهد بدون سوار شدن بر تکنولوژی غربی امروزی ، به ابزارسازی مورد نظر دین توجه کند و به آن بپردازد ، آنگاه چه اتفاقی ممکن است بیافتد؟ اگر در مراکز و مجموعه های فرهنگی ، مدیران بخواهند مدیریتی بر پایه معاد بدون در نظر گرفتن دوران گذار داشته باشند ، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرکت تاریخی یک جامعه غیر از یک فرد است. جامعه باید در افقی که در پیش دارد نوعی از زندگی را در نظر بگیرد تا بتواند به مرور از زندگی غربی عبور کند و این است که باید سعی کنیم تکنولوژی موجود را به مرور به سوی ابزار مورد نظر خودمان تغییر دهیم. در حال حاضر افراد جامعه تصوری غیر از ابزارهای موجود ندارند تا بخواهند به آن بپردازند. زندگی بر پایه‌ی معاد به آن معنا است که مردم به زندگی ابدی بیشتر اهمیت بدهند تا زندگی زودگذر دنیایی، ولی در هرحال باید زندگی کنند و طوری زندگی را شکل دهند که مشغول دنیا نشوند، با این‌همه آیا می‌توانند در حال حاظر ماشین سوار نشوند و یا از برق استفاده نکنند؟ این‌ها ابزارهایی است که برای داشتن‌اش ما را سخت گرفتار طبیعت می‌کند، پس باید با کمترین وابستگی از آن‌ها استفاده کرد تا شرایطی فراهم شود که از آن‌چه طبیعت خدا در اختیار ما می‌گذارد استفاده کنیم و به جای تخریب طبیعت آن را برای زندگی بهتر بپرورانیم. با دقت درمثال چاه عمیق با قنات که در کتاب تمدن زایی شیعه طرح شده شاید بتوان موضوع را درست دنبال بفرمائید . موفق باشید
566
متن پرسش
با سلام خدمت شما،آیا رابطه انسان با مومنین مخصوصا پدر و مادر فقط مخصوص این دنیاست و آیا میتوان قبول کرد که در آخرت هیچ انس و الفتی نیست با توجه به اینکه قرآن(مثلا سوره لقمان 14) و روایات به این اندازه توصیه به احترام به پدر و مادر قبل و بعد از مرگ آنها کرده اند و رعایت این توصیه ها باعت ایجاد علقه معنوی شدید میشود و اگر طبق فرمایش شما که فرمودید اگر طالب انس باشند مینوانند انس بگیرند چگونه دل میتواند انس بگیرد در صورتیکه هیچ نسبتی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در قیامت نسبت‌هایی که در رابطه با تن‌های انسان‌ها است همچنان که قبلاً عرض شد، نیست ولی نسبت‌های ایمانی به به بهترین نحو ظهور می‌کند، حال چه نسبت ایمانی بین پدر و مادر و فرزند باشد یا بین دیگران. در رابطه با این‌که نسبت‌های دنیایی همه در قیامت از معنای خود خارج می‌شوند رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «کلّ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ یَومَ القیامةِ إلاّ نَسَبی»(ارشادالقلوب، ج 2، ص 230) هر نسبی در قیامت منقطع می‌شود مگر نَسَب من.چون نسبت رسول خدا «صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با اهل البیت حقیقتی است فوق دنیا و قبل از آن که دنیا خلق شود وجود نوری آن ها بوده است. موفق باشید
168

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
آیا بین اصحاب کهف وسفر در زمان ارتباطی وجود دارد؟ باتشکر.
متن پاسخ

سلام علیکم
با عرض معذرت اطلاعی ندارم.

144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام، ما آعتقاد داریم که حقیقت انسان روح اوست و جسم او و اینکه هیچ کس به صفاتی که خدا به او داده نباید افتخار کند لیکن می بینیم که پیامبر و امامان در مورد انتخاب همسر به رنگ پوست زن بوی زن و سایر خصوصیاتی که قاعدتا برای رسیدن به کمال لازم نیستند تاکید میکنّند چرا؟ سوال دیگر اینکه شما در جایی سخنی از حضرت علی به یکی از اصحابشان نقل کردید که ایشان تاهل و تجرد را یکسان می دانند یکی سنّت حضرت عیسی و دیگری سنت پیامبر در حالی که ما در روایت داریم که سنّت رسول نکاح است و کسی که سنت رسول را ترک کند نمی رسد چطور ایندو را جمع میکنید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی جواب: علیک السلام 1- از جهت عقل و در منظر عقل، آری حقیقت انسان روح اوست، ولی از آن جهت که نفس ناطقه‌ی انسان مرتبه‌ای به نام خیال دارد که در عین کنترل و مدیریت نباید به‌کلی سرکوب شود و کشش‌های آن بی‌جواب بماند. ما نمی توانیم به صِرف خاصیت غذا ، غذا بخوریم بلکه باید به خوشمزه‌بودن آن نیز توجه کنیم، وگرنه پس از مدتی میل ما به غذا از بین می‌رود. همان‌طور در مورد ظاهرِ همسر هم در عین کنترل خیالات و آرزوهای آرمانی، نباید به زیبایی او بی‌توجه بود وگرنه پس از مدتی روح ما سرخورده می‌شود. البته این غیر از آن است که خودمان را در دست خیالات و آرزوهای عجیب و غریب بیندازیم و نسبت به آن همسری که خداوند برایمان قرار داده شاکر نباشیم و فراموش کنیم که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «آنچه در بقیه‌ی زنان سراغ داری، در همسر خودت هست». 2- سؤال دوم را در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» به طور مفصل جواب داده‌ام. إن‌شاءالله منتظر بمانید تا کتاب حاظر شود. موفق باشید
16639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: طاعات و عبادات قبول. استاد برای هر چه بیشتر بهره بردن از شب قدر چه کار کنیم؟ در حالی که تا قبل از شب قدر در امتحانات بودیم و آمادگی برای شب های قدر آنگونه که باید پیدا نکردیم حداقل ظاهرا و اینکه بهترین دعا در شب قدر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستوراتی که در مفاتیح هست، چیزی کم ندارد. با حضور در کنار مردم و احیای شب قدر، زمینه‌ی نزول رحمت حق را برای خود فراهم نمود. عرایضی در قسمت یادداشت‌های ویژه در رابطه با شب قدر شده است. موفق باشید

15527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام و توفیق برای حضرتعالی از در گاه خداوند منان ممنوناز پاسختان به سوال بنده در مورد مولوی. استاد چه کتابی را توصیه می فرمایید که مطالعه آن کتاب ما را با اصطلاحات عرفا در اشعار عرفانی آشنا کند و کلا با زبان و ادبیات عرفانی آشنا سازد و سوال دیگر اینکه آیا جناب محیی الدین نیز شیعه بوده است؟ و سوال دیگر اینکه چرا بسیاری از علما قدیم و معاصر این دو شخصیت عرفانی را قبول ندارند و حتی مریدانشان آنها را ملحد می دانند؟ ممنون از روشنگریهایتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه شروع کنید 2- خوب است در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی 15511 رجوع فرمایید 3- حضرت امام در رابطه با نقش استعمار و نفوذ آن‌ها در حوزه‌های علمیه می‌فرمایند: آن‌چنان تحجر حاکم بود که ظرف فرزندشان که از آن آب نوشیده بود را، آب می‌کشیدند. موفق باشید

15140
متن پرسش
با عرض سلام: استاد وقتی آمار حضور شرکت مردم در انتخابات را بررسی می کردم با آمار های عجیبی برخوردم به طور مثال در شهر اصفهان نزدیک 32 درصد مردم شرکت کردنند وقتی با عقل ناقص خودم فحصی در اطلاعات موجود و چرایی عدم حضور مردم در این شهر بر خوردم چند نکته ذهن من را درگیر خود کرد: 1. اگر این جماعت ضد انقلاب بودند و باید به حرف ماهواره ها گوش می کردنند ماهواره که دائما می گفت برای رای نیاوردن جریان خاص به یک جریان دیگه رای بدید ولی بخش زیادی از مردم اصلا نیامدن یعنی پیداست که یا ماهواره نمی بینند و یا به حرف اون محل نمی گذارنند به نظر من مشکل این نیست که مردم ضد انقلاب شده اند وقتی بررسی کردم و دیدم مساله سیاسی نیست وقتی با برخی از افراد (هر چند محدود) اعم از جوان و یا مسن گفتگو کردم یکی از علت های مهمی که من فهمیدم برای وجود چنین نارضایتی مساله عدالت اجتماعی و اقتصادی است این مساله واقعا نشاط و امید را از بخشی از جامعه ما گرفته. یک جوان به من می گفت برای یک درآمد ماهی 400 هزار تومان چندین جا مراجعه کردم و این را هم موفق نشدم بدست بیاورم. همین جا این نقد را بکنم که سخنرانان دینی و مذهبی ما آن جور که شایسته است به مساله عدالت حساسیت نشان نمی دهند. حضرت استاد مشکل مهم دیگری که جامعه ما با اون روبروست اینه که بخشی از جوانهای ما آینده ی خود را داخل نظام و کشور نمی بینند و این مساله شاید در آینده نظام را زمین گیر کنه و ما باید برای این کار چاره ای بیاندیشیم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است که می‌فرمایید. ما نسبت به فقر و تبعیضی که گلوی جامعه را می‌فشارد، عکس‌العملِ مناسب نداریم و چوب آن را بیش از این خواهیم خورد. موفق باشید

14599
متن پرسش
با سلام: در بحثی با یکی ار دوستان گفته شد که آقای سروش شاگرد پوپر بودن در فلسفه غرب و در ایران هم فلسفه رو از بزرگانی مثل امام و علامه طباطبایی گرفتن و آقای جوادی آملی در فلسفه غرب به جامعیت و قوت سروش نیستن می خواستم نظر جنابعالی رو بدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آشنایی طولانی و نشست‌های خصوصی که در دهه‌ی اول انقلاب با آقای دکتر سروش داشتم؛ در جمع‌بندی می‌توانم بگویم ایشان نه یک کلمه از فلسفه‌ی اسلامی و نه یک کلمه از فلسفه‌ی اصیل غرب نمی‌داند و ابداً جرعه‌ای از عرفان اسلامی را نچشیده‌اند. آن‌چه را که دکتر فردید از ایشان در ابتدا فهمید، ما بعداً متوجه شدیم. موفق باشید

نمایش چاپی