بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2401
متن پرسش
سلام.اگر پیامبر خاتم،بیشتر از 63 سال عمر می کردند،حجم قرآن بیش حجم کنونی آن بود؟اگر مثلا عده ای سوالاتی از پیامبر نمی پرسیدند یا سوالات دیگر می پرسیدند میتوانیم بگوییم محتوای قرآن،اکنون چیز دیگری بود؟اگر پیامبر به جای بیابان های عربستان در برف های سیبری ظهور می کردند باز هم کلمات و مثل ها و احکام قرآن همین بود که الان است؟چرا نمی خواهید بپذیرید که شریعت امری صرفا اعتباری است که کاملا فرهنگ بسته و تاثیر پذیر از تاریخ است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن در آخرین آیاتش به پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: « وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏» یعنی آنچه باید از طرف پروردگارت برای هدایت مردم گفته می‌شد، به صورت کامل و تمام و در نهایت صدق و مطابق با واقعیت و در نهایت عدل و تعادل گفته شد. معنا نمی‌دهد حقیقتی که تجلی ربوبیت حق است برای هدایت بشریت تحت تأثیر زمان و مکان باشد. موفق باشید
2375
متن پرسش
باسلام و خداقوت خدمت استادگرامی. بنده در کلاسهای طرح صالحین شرکت می کنم و درمورد ملک شناسی جزوات تفسیر سوره فاطر و خطبه یک نهج البلاغه را مورد بحث قرار می دهیم. با مراجعه به سایت المیزان سوال 2018 که درمورد ملک شناسی بود خواندم چند سوال برایم مطرح است: 1- چرا ملائک غذا نخوردند، اگر به صورت مادی ظاهر شدند نباید خصوصیات ماده را داشته باشند؟ و اگر می توانستند و نخوردند دراین صورت برای ملک اختیار قائل شده ایم.2- اگرحضرت ابراهیم ملائک را نشناختند چرا حضرت لوط زمانی که همان ملائک را دیدند شناختند؟ 3- آیا پطروس یا فطروس ملک واقعا ملک بود؟ و اگر بود چرا وظیفه خود را انجام نداده بود مگر ملک اختیار دارد که کاری را برخلاف فرمان خداوند انجام دهد؟ 4-در تفسیر خطبه 1 نهج البلاغه در مورد مقام ولایت و نبوت و اینکه مقام ولایت مقام عدم ظهور و مقام نبوت مقام ظهور است، آیا ظهور مقام نبوت به دلیل این است که نبی باید پیام خدا را به صورت علنی به انسانها ابلاغ نماید و تا ابلاغ یک پیامبر و پیام رسانی او نباشد انسانها به مقام نبوت او پی نمی بردند؟باتشکر از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- صورت مادی فرشتگان تَمثُل است بدون آن‌که سایر لوازم مادی مثل تقویت توسط غذای مادی را به همراه داشته باشند، اقتضای ذات فرشته‌بودن خود را به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» متذکر شدند. 2- حضرت لوط هم در ابتدا نشناختند تا این‌که خود فرشتگان وقتی مردم به خانه‌ی حضرت لوط حمله کرده‌ بودند، خود را معرفی کردند 3- حضرت آیت‌الله جوادی در مورد فطرس ملک می‌فرمودند روایت فطرس بناءً و مبناءً آب زیرش می‌رود یعنی نه از نظر سند معتبر است و نه از نظر محتوا با آیات قرآن تطبیق دارد 4- حرف خوبی است. موفق باشید
2369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! سوال بنده در مورد حدیث آخر علل الشرایع است. حدیث طولانی است ابتدای حدیث بدین شرح است:«أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی حَنَانُ بْنُ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اللَّیْثِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِی الْمَعْرِفَةِ وَ کَمَلَ هَلْ یَزْنِی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَأْتِی بِکَبِیرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْکَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَیُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ ...‏» حال در مورد این حدیث چند سوال دارم: 1- تبیین حدیث به چه صورت است؟! 2- طبق این حدیث یعنی مثلا بنده خوشحال باشم که هر چه گناه کردم فردای قیامت می رود به پای ابوبکر و عمر و ... و اگر آنها ثوابی کرده باشند می آید به حساب من و امثال من؟! 3- این حدیث با صریح برخی آیات قرآن در تعارض است مانند: الف- وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ب- وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری ج- در چند آیه از قرآن نیز آمده:«وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» د- فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (7)وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (8) 4- اصولا امکان دارد یک شیعه چنان عاشق و پایبند به اهل بیت (ع) باشد که اگر بینی اش را با شمشیر پاره کنند باز هم از عقیده خود دست بر ندارد اما همین شخص گناهان کبیره را شیوه خود قرار داده باشد؟!براستی ممکن است؟! این امکان وقوع و تحقق در عالم واقع ندارد. معمولا کسانی که پاکیزه اند به انسانهای پاکیزه علاقه پیدا می کنند اما انسانهای آلوده در مقام عقیده نیز چندان پایبند نیستند. حال ممکن است یک معتاد به شراب و زنا و لواط ، تحت تاثیر محیط از اظهار کفر علنی بپرهیزد یا علاقه رقیق و سطحی نیز به اهل بیت(ع) در هنگام گرفتاری و ... ابراز کند أما ممکن نیست در عشق به اهل بیت(ع) چنان راسخ باشد که آن را با جهان عوض نکند بلکه چون حبّ گناه دارد ممکن است اهل بیت(ع) را العیاذ بالله با یک بطری شراب یا لذایذ دیگر عوض کند. حال اگر یک مورد استثنا هم پیدا شود آن استثنا است و ارزش ندارد که معصوم (ع) برای آن یک شخص استثنایی روایت طولانی و عجیب و غریب بفرماید و دیگران را نیز به طمع بیندازد که در عین عشق به اهل بیت (ع) به آلودگیها نزدیک شوند و در عین حال امیدوار باشند که گناهانشان در نامه عمل نواصب ثبت خواهد شد!!! 5- از آن طرف اگر یک ناصبی آنچنان باتقوا و پاکیزه باشد که از هر گناه کبیره ای بپرهیزد قطعا او از شدت حبّ خدا و رسول (ص) به این مقام رسیده است. حال چگونه ممکن است چنین شخصی اگر فضایل اهل بیت(ع) را به خوبی برایش بگویند باز هم دشمنی را کنار نگذارد؟! چنین کینه ای نسبت به اسوه های خلوص و تقوا، جز در افراد شدیدا حسود و بی تقوا تحقق نمی یابد. بنابراین تصور اینکه کسانی در اوج تقوا و پاکی باشند و کینه اهل بیت(ع) را نیز داشته باشند یک تصور غیرواقعی است. درباره اهل سنت باید همانند امام رضا (ع) داوری کنیم که فرمودند : " ... فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا" (بحار ج2 ص30 ) پس اغلب اهل سنت مستضعف و بی اطلاع هستند و اگر مطلع شوند لجاجت نخواهند کرد. حتی شخصی از اهل شام به معصوم (ع)[گویا به امام حسن علیه السلام] فحاشی کرد ولی وقتی با برخورد نیکوی امام (ع) مواجه شد عرض کرد قبلا مبغوضترین فرد نزد من بودید أما اکنون محبوبترین فرد نزد من هستید. پس اینکه ناصبی هایی باشند که به هیچ قیمت حاضر به کنار گذاشتن بغض خود نسبت به اهل بیت (ع) نباشند بسیار نادر الوقوع است. 6- راوی دقیقا مثل یک انسان سیاسی­کار می اندیشد که حتی فسق و فجورِ اطرافیان خود را توجیه و فضایل دیگران را إنکار می کند. حال آنکه قرآن به ما دستور داده که درباره دشمنانمان نیز منصف باشیم : ... کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ ... آیا ممکن است چنین خدایی در قیامت ناصبی ها را بر کارهای نکرده شان مجازات کند؟! 7- در روایت است که " عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ (ع) : یَا جَابِرُ أَ یَکْتَفِی مَنِ انْتَحَلَ التَّشَیُّعَ أَنْ یَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؟! فَوَ اللَّهِ مَا شِیعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا کَانُوا یُعْرَفُونَ- یَا جَابِرُ - إِلَّا بِالتَّوَاضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ اللَّهِ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجِیرَانِ مِنَ الْفُقَرَاءِ وَ أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْغَارِمِینَ وَ الْأَیْتَامِ وَ صِدْق الْحَدِیثِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ کَفِّ الْأَلْسُنِ عَنِ النَّاسِ إِلَّا مِنْ خَیْرٍ وَ کَانُوا أُمَنَاءَ عَشَائِرِهِمْ فِی الْأَشْیَاءِ فَقَالَ جَابِرٌ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَسْتُ أَعْرِفُ أَحَداً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. فَقَالَ (ع) : یَا جَابِرُ لَا یَذْهَبَنَّ بِکَ الْمَذَاهِبُ! أَ حَسْبُ الرَّجُلِ أَنْ یَقُولَ أُحِبُّ عَلِیّاً وَ أَتَوَلَّاهُ؟! فَلَوْ قَالَ إِنِّی أُحِبُّ رَسُولَ اللَّهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ خَیْرٌ مِنْ عَلِیِّ ثُمَّ لَا یَعْمَلُ بِعَمَلِهِ وَ لَا یَتَّبِعُ سُنَّتَهُ مَا نَفَعَهُ حُبُّهُ إِیَّاهُ شَیْئاً فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْمَلُوا لِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ. أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ وَ أَکْرَمُهُمْ عَلَیْهِ أَتْقَاهُمْ لَهُ وَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اللَّهِ مَا یُتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ إِلَّا بِالطَّاعَةِ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ لَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الْعَمَل" ( أمالی صدوق ص626 و کافی ج2 ص74 و تحف العقول ص295 و صفات الشیعه صدوق ص 11و 12 ) در این روایت گویا حضرت می خواهند بفرمایند که: حبّ علی (ع) به تنهایی کافی نیست زیرا اگر کافی بود قطعا حبّ رسول(ص) که در دل پیروان همه مذاهب اسلامی هست کافی می بود زیرا رسول الله (ص) از امام علی(ع) أفضل هستند. روشن است که این روایت با روایت مورد بحث ما تعارض واضح دارد. هر دو روایت از امام باقر(ع) نقل شده و دشوار می توان پذیرفت إمام باقر(ع) هر دو سخن را فرموده باشند. در این میان البته موظفیم آن را که با قرآن موافق است بگیریم و دیگری را دور بیفکنیم. 8- به نظر می رسد اینقدر مبالغه درباره نقش اعتقاد یا عدم اعتقاد به ولایت در نجات یا شقاوت انسان ، از مصادیق بی توجهی إفراطگرایانه نسبت به نقش عمل در سرنوشت انسان باشد حال آنکه قرآن بر عمل و ایمان توأمان تأکید دارد و نقش ایمان را مستقل از عمل تعریف نمی کند. (خداوند وقتی می فرماید "آمنوا و عملوا الصالحات" ، فاعل "عملوا" با فاعل "آمنوا" یکی است نه اینکه "آمَنَ الشیعیُّ بالولایة و عَمِلَ الناصبیُّ بالصالحات و ذَهَبَ الشیعیُّ بالأجرِ و الثوابِ"!!!) 9- در متن روایت آمده که خداوند حسنات ناصبی را به سیئات تبدیل می کند.البته عبارت " فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات " در قرآن هست و نشانگر فضل الهی در حق توبه کاران است (سوره فرقان : 70) اما "یبدل الله حسنات أعدائنا سیئات" در قرآن نیست و ساخته ذهن راوی است زیرا حسنه ممکن است حبط و خنثی شود ولی به سیئه تبدیل نمی شود زیرا بر خلاف لطف خداست. عذاب هرگز بیش از گناه نیست زیرا ظلم خواهد بود : ... وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا یُظْلَمُون (انعام 160) وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ ( قصص: 84 ) پس در منطق قرآن ، خداوند بر گناهِ نکرده عذابی مقرر نمی فرماید. 10- ارائه تفسیر باطنی از آیه " قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلاَّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُون (یوسف 79) بگونه ای که به مدعای مورد نظر راوی حدیث دلالت کند نیز نشاندهنده گرایش راوی به تفسیر باطنی است که غلاة نیز این ویژگی را داشتند. تفسیر باطنی از آیات قرآن بگونه ای که شنونده از آن احساس رمیدگی می کند نیز از ویژگیهای غالیان بوده است. طبق روایتی در زمان امام حسن عسکری(ع) از سوی برخی از شیعیان نامه­ای به محضرشان نوشته شد به این مضمون که" برخی به شما و پدرانتان سخنانی نسبت می­دهند که دل از آن می­رَمَد و سینه احساس تنگی می­کند ولی بر ما روا نیست که آن را ردّ کنیم زیرا از پدران شما روایت شده و نمی­توانیم بپذیریم زیرا قابل پذیرش نیستند از این­رو درباره­اش توقف کرده­ایم. از جمله­ی آن سخنان اینست که "ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر" را به یک مرد تأویل می­کنند و می گویند مقصود رکوع و سجود نیست و زکات را نیز به معنای یک مرد تفسیر می­کنند و نیز برخی از فرایض و سنن و معاصی را اینگونه تأویل می­کنند پس اگر صلاح دانستید حقیقت را برای ما تبیین فرمایید" امام (ع) در پاسخ نوشتند : "دین ما اینگونه نیست پس از آن دوری گزینید." به امام صادق(ع) عرض شد که از شما روایت شده که مقصود از "الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأنْصابُ وَ الْأزْلام‏" (در قرآن) مردانی هستند. امام(ع) فرمودند:"خداوند هیچگاه با آفریده­های خود با زبانی که نمی­فهمند سخن نمی­گوید" در روایت فوق امام(ع) با تأویل نادرستِ آیات قرآن و ارائه تفسیرهای سمبلیک - که از ویژگیهای غالیان بود - مخالفت فرمودند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که گاهی یک روایت بنا دارد معارف عمیقی را در کنار معارف دیگر به ما بدهد. اگر ما بتوانیم روایات را جمع کنیم از یکی محروم نمی‌شویم تا تنها بر دیگری تأکید کنیم. صرف نظر از این‌که ممکن است کسی از روایتِ مورد بحث سوء استفاده کند ولی این روایت و امثال آن‌که در مجامع روایی ما موجود اند رجوع به این نکته‌ی مهم معرفتی دارد که در کنار احکام الهی و عمل به آن‌ها باید امام معصومی را مدّ نظر خود داشته باشید که صورت فعلیت یافته‌ی آن اعمال است تا گرفتار قالب اعمال نباشیم و اگر کسی انسان‌های معصوم یعنی ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار داد و آن ها را شخصیت آرمانی خود در دین قرار داد دیگر اعمال سیئه مطلوب او نخواهد بود و اگر در عمل گرفتار آن شد با نظر به شخصیت آرمانی‌اش، یعنی امام معصوم، آن عمل را برای خود نمی‌پسندد تا جزء شخصیت او شود و برعکس، اگر کسی گرفتار قالب اعمال دینی شد ولی نظر به شخصیت آرمانی دین که به صورت بالفعل در امام ظهور دارد نداشت معلوم است که اعمال این شخص سرگردان است و معلوم نیست می‌خواهد با این اعمال به کجا برسد. حال با توجه به چنین نکته‌ای اگر انسان مؤمن به امامت امام معصوم عمل زشتی را انجام داد آن عمل در شخصیت او جای نمی‌گیرد همین‌طور که اگر انسانی بدون نظر به امام معصوم اعمالی را انجام داد جایی در شخصیت او باز نمی‌کند چون نمی‌داند نهایتاً با این اعمال بنا است به کجا برسد. (این آن چیزی بود که بنده از این نوع روایات برداشت کردم، والله اعلم). موفق باشید
744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز میخواستم در مورد این شبه که میگویند ولایت فقیه دیکتاتوری است چون کسی نظارتی روی ولی نمیکند و اگر هم میکنند(مثل مجلس خبرگان) نظارت جانبدارانه است یعنی اعضای مجلس به طور صریح اعلام طرفداری میکنند، پاسخی بدهید و کتابهایی در مورد پاسخ به شبهات ولایت فقیه معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی افلاطون در کتاب مدینه‌ی فاضله‌اش معتقد است در جایی که قانون مشخص است چه بهتر که حکومت فردی باشد و یک نفر تصمیم بگیرد و در جایی که قانون نیست بهتر است شورایی تصمیم گرفته‌شود. بحمد الله «فقه» تکالیف را مشخص کرده و به بهترین نحو شرایط را قانون‌مند نموده و نه تنها خبرگان و مراجع بلکه همه‌ی مردم قوانین الهی را می‌شناسند و اگر ولی فقیه از آن عدول کند به خوبی تشخیص می‌دهند و تفاوت ولایت فقیه با دیکتاتوری آن است که میل و نظر دیکتاتور به خودی‌ خود باید عمل شود. همان طور که در زمان رضا خان هر کس را رضا خان می خواست به قتل برساند، به قتل می‌رساند و هر کس را که او می‌خواست بالا رود، بالا می‌رفت. درحالی که ولی فقیه مقید به قانون شرع است و هیچ عملی را نمی‌تواند با میل خود انجام دهد و لذا به هیچ وجه نمی‌توان این را دیکتاتوری نامید، در حالی که همین امروز در کشورهای به اصطلاح دموکراتیک اختیاراتی که سران مملکت دارند طوری است که به میل خود می‌توانند به یک کشور حمله کنند و یک میلیون مردم عراق را به قتل برسانند. موفق باشید
17327

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام سوال 17305: اولش ناامید بودم که متوجه مسئله بشویم. چون قبلا هم در این باره، در سایتتان مطالبی مطرح شده بود و همه ی این حرف ها تکراری است و نمی دانم چرا به جای رجوع به سوالات گذشته، باز هم چنین مطالبی طرح می شود و چرا باز هم شما مسیر گذشته را می روید! آیا قرار است دوباره همان گفتگوهای گذشته تکرار شود؟ استاد، مسئله این است که گاهی مسائل را اینقدر اشتباهی می بینیم که راهکارها هم راهکار های اشتباهی هستند. تکرار مطالب گذشته در حوصله ی من و احتمالا شما نیست. اصلا بحث این چیزی نیست که طرح فرمودند. آیا متعه مشکل مردان متأهلی که دچار تنوع طلبی هستند، را حل می کند؟ یا به تنوع طلبی آنان که ناشی از چشیدن زنهای مختلف است دامن می زند؟ مردی که با اولی متعه می کند، چرا با دومی و .... متعه نکند؟ آن وقت زندگی ای که هر روز مرد در آغوش زن دیگری است، چه زندگی ای است؟ چه همسر و فرزندانی تحویل جامعه می دهد؟ بعد هم، همه که مذهبی نیستند. به همه ی زنها که نمیتونید بگویید چون حرام است که با مرد دیگری باشند، خود را با روزه گرفتن کنترل کنند! با میل زنان شوهردار به دیگر مردها (و از طرفی احساس بی مهری ای که در اثر متعه ی شوهرشان می کنند) چگونه می شود آنها را کنترل کرد؟ پیامبر به مردها میگن اگه میخواین زن خودتون رو حفظ کنید، خودتون رو حفظ کنید. اینو ما زنها خیلی خوب می فهمیم که تنها دلیل پایبندی ما به زندگی، پایبندی شوهران ما به زندگی است. وگرنه زنای افراد متأهل که در سوالشان به آن اشاره کردند مخصوص مردها نیست و با این همه پیشنهادهای نامشروع، زنها را بیشتر مبتلا می کند. مسئله این است که راهکار زنهای بیوه و بی شوهر، را با شهوت رانی مردها اشتباه نکنیم. چاره ی زنهای بیوه، مردهای بی همسر هستند و تا وقتی که این همه مرد بی همسر وجود دارد، نگرانی ای از بابت نبودن مرد نیست. در شرایط فرهنگی حاضر شهوت رانی خود را زیر دلسوزی برای زنهای متأهل می پوشانند!!! ولی هیچ کس این حرف را باور نمی کند. و آنچه روشن است این است که به نام کمک به زن بیوه، معمولا سراغ دخترهایی می روند که همانها زن خودشان را بیوه می کند!!! زن و بچه ی خود را آواره می کنند به اسم کمک به دیگران!!!! نمی شود اینهایی که دلسوز جامعه هستند، طور دیگری برای جامعه دلسوزی کنند که مشکلات را از ریشه حل کنند؟ نمی توانند دست دو نفر بیوه را در دست هم بگذارند یا مشاوره ی ازدواج بدهند که ازدواج ها بهتر صورت گیرد؟ تو این جامعه ی شهوت زده ی امروز، این راهها بیشتر مردم را جری می کند و هیچ آدم لاابالی ای را مقید به دین نمی کند. هر کس بخواهد زنا کند، به خاطر این حرف ها صیغه نمی خواند و کار خودش را می کند. مگه زنا توی زنهای متأهل کمه؟ برای زنها چه راهکاری میدن؟ اونا هم برن صیغه ای بشن؟ آخه این حرفها چیه که می زنید؟ مشکل از جای دیگه است نه از نبودن صیغه. با این حرف ها فقط چهره ی اسلام را مخدوش می کنند. همان کاری که شاه می کرد که به قول یه بزرگی، مأمورهای ساواک را با لباس روحانیت می فرستاد قم تا به زنهای زائر پیشنهاد صیغه بدهند تا بگوید طلبه ها اهل صیغه اند! تعجب می کنم که متوجه زمانه ای که در آن هستیم نیستید و نمی دانید که با این حرف ها فقط دشمن را شاد می کنید. با این همه تبلیغات دشمن، می خواهید صیغه را برای مردان متأهل فرهنگ سازی کنید؟ اگر توان فرهنگ سازی دارید، لطفا کاری کنید که آدم های متأهل اعم از زن و مرد خود را پایبند زندگی و متعهد و مسئول نسبت به آن بدانند. پدری که چند زن را صیغه می کند، چه فرزندانی تحویل جامعه می دهد!؟ واقعا درک نمی کنم. ان شاء الله خداوند یا درک حرفهای من رو به شما بده یا درک حرفهای شما رو به من. هر چه هست خیلی از فهم همدیگر فاصله داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخنان جنابعالی در جایگاه خود سخنان درستی است. ولی با این‌همه می‌توان از خودخواهیِ بعضی از زنان نسبت به وظیفه‌ای که در رابطه با زنانِ بی‌شوهر دارند، چشم‌پوشی کرد؟! و آیا این زنان در آن‌جایی که باید وظیفه‌ی خود را انجام دهند، اگر به جهت مطالبی که جنابعالی مطرح می‌کنید و درست هم هست؛ از وظیفه‌ی خود عدول نکنند، یک قدم برای رفع مشکل برداشته نشده است؟ ما همیشه از زنان و مردانِ متعهد انتظار داریم که وظیفه‌ی خود را درست انجام دهند. افراد لااُبالی که به قول جنابعالی، گیرِ این حرف‌ها نیستند! و مگر مسائل اجتماعی یک ضلع و یک زاویه دارد که با نظر به یک ضلع و زاویه‌ی آن نسبت به اضلاع دیگر بی‌تفاوت باشیم؟ به همین جهت بود که بنده در ابتدای آن جواب عرض کردم این موضوع، موضوع مشکل و پیچیده‌ای است. موفق باشید

15216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد آیا علامه محمد تقی جعفری مخالف آراء و افکار مرحوم ملاصدرا بود؟ نظر علامه جعفری در خصوص علامه طباطبایی چه بود؟ به خصوص در مبحث وحدت وجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه جعفری بیشتر با ابن‌سینا و مکتب مشاء، محشور بوده‌اند و از طرفی احترام فوق‌العاده‌ای به علامه‌ی طباطبایی می‌گذاشتند به طوری که به قول خودشان از تهران حرکت می‌کردند تا دم درِ منزل علامه یک سؤال از ایشان بکنند و برگردند. خاطرات ایشان با علامه طباطبایی خواندنی است. موفق باشید

12689
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا با توجه به اینکه وجودات ذاتی آنها هستند ما طبق دستورات قرآنی باید با فقرا و در راه ماندگان و... به مهربانی رفتار کنیم؟ چرا پیامبر (ص) آب را خود نمی نوشد و به سگ تشنه می دهد مگر در صحنه وجود انسان در اولویت نیست؟ حال که معلول ذاتش معلول بودن است چرا باید به این انتخاب رسیدگی و تیمار کرد؟ 2. شما می فرمایید نفس هر چه جلو رود به علت حرکت جوهری از تن انصراف می دهد و ضعیف می شود پس چگونه امام صادق (ع) در آن سن پیری در آن جلسه تیر اندازی به آن مهارت عمل کردند؟ ایا تن معصوم در حرکت جوهری نسبت به دیگران مستثنی است؟ 3. حال که ما فهمیدیم در معاد همان صورت اخیر منتقل شده هستیم چرا به صور عادی رضایت ندهیم و تلاش نکنیم و قانع به یک حد کمی از بهشتی بودن نکنیم و راحت و بدون سلوک پیش نرویم؟ 4. آیا شما در زمین خوردن ما جوانان در این ظلمات عجیب شهوت، شدید بودن سیاهی زمان ما را در نظر می گیرید یا در هر صورت زمین خوردن از نظر شما حقیر بودن و بی ارزش بودن شکست خورده را به ذهنتان تداعی می کند؟ خودمانیم ها! عجب بدون فیلترشکن و بلوتوث راحت به سوی حق سفر کردید و اصلا بویی از شهوت نچشیدید! خوش به حالتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد انسان و کمالی که باید خودش برای خود شکل دهد و جهت مابالقوه‌ی خود را از مسیر حیوانی به مسیر فرشته‌منشی تبدیل کند، موضوع فرق می‌کند با این‌که بگوییم چون معلول، ذاتش معلول‌بودن است چرا باید نسبت به او وظیفه‌ی خاص داشت. در راستای این وظیفه است که انسان وَجه انسانی خود را شکل می‌دهد 2- در مسیر طبیعی آری! نفس آرام‌آرام از بدن منصرف می‌شود و لذا بدن همچنان‌که مشاهده می‌کنید روز به روز ضعیف‌تر می‌گردد ولی در مورد اولیاء الهی که به مدد نور الهی عمل می‌کنند نه بر اساس نسبتی که بین نفس ناطقه و بدن است، موضوع فرق می‌کند و این جدای از وَجه سیر آن‌هاست که نفس آرام‌آرام از بدن منصرف می‌شود و در این مورد تفاوتی با بقیه ندارند 3- در سیری که به سوی معاد داریم هر اندازه وَجه حقّانی خود را بیشتر رشد دهیم فصل اخیر ما همان وَجه نهایی ما است که رشد یافته است و در زیر سایه‌ی حق با آن وَجه زندگی می‌کنیم 4- آری! به همین جهت بنده معتقد نیستم با جوان‌ها که در این ظلمات یک روز زمین می‌خورند و مردانه و جانانه زمین‌گیر نمی‌شوند و باز شیطان را مأیوس می‌کنند؛ باید با زبانی خاص صحبت کرد، نه آن‌ها را مأیوس کرد و نه انتظار داشت در قابی از عصمت زندگی را ادامه دهند. هنر جوان امروز آن است که اگر در یک مرحله شیطان را امیدوار می‌کند در مراحل زیادی او را مأیوس می‌نمایاند. موفق باشید

10767
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اولا با تشکر از پاسختان در ثانی بنده جواب خود را دریافت نکردم و آن اینکه شما چگونه اثبات می کنید که حضرت محمد پیامبر خدا بوده اند؟ از کجا معلوم ایشان یک انسان خوب نبوده اند؟ آیا غیر از قرآن که بنده اصلا متوجه اعجاز آن نمی شوم دلایلی بر این داریم که حضرت محمد پیامبر خدا بوده اند؟ آخر من که نه ایشان را دیده ام و نه کلام ایشان را شنیده ام چگونه به پیامبری ایشان ایمان بیاورم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت یا باید با تدبّر در قرآن متوجه الهی‌بودنِ آن شد، و یا از این جهت که کسی تا حال در مقابل ادعای قرآن که می‌فرماید: «وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه..‏» و اگر درباره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‏ایم شک و تردید دارید،(دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ سوره ای نیاورده است، می‌پذیریم که قرآن معجزه است و یا به آن‌هایی که در قرآن تدبّر کرده‌اند و به الهی‌بودن آن یقین کرده‌اند باید اعتماد کرد. دکتر واگلیرى مى‏گوید: «کتاب آسمانى اسلام نمونه اى از اعجاز است ... قرآن کتابى است که نمى‏توان از آن تقلید کرد ... چطور ممکن است این کتابِ اعجاز آمیز کار محمد باشد؟ در صورتى که او یک نفر عرب درس ناخوانده بوده است ... ما در این کتاب مخزن‏ها و ذخایرى از دانش مى‏بینیم که مافوق استعداد و ظرفیت با هوش‏ترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قوى‏ترین رجال سیاست است». (استاد دانشگاه ناپل، کتاب «پیشرفت سریع اسلام»، ترجمه‏ى سعیدى، ص 49. خودم فکر می‌کنم اگر کمی وقت بگذارید و با قرآن مأنوس شوید، به الهی‌بودن آن اقرار می‌نمایید: قرآن در طول 23 سال بر پیامبر خدا (ص) نازل شد، آن هم در شرایط اجتماعى و روحى متفاوتى که براى رسول خدا (ص) پیش مى‏آمد، بدون آن که رسول خدا پیش‏نویسى داشته باشد و یا پس از نزول آن به حکّ و اصلاح آن بپردازند با این همه هیچ‏گونه تناقض و اختلافى در میان مطالب آن نیست. هرگز کسى ندید که مثلًا پیامبر (ص) یادداشتى داشته باشند و مطابق آن یادداشت آیات را قرائت کنند و یا طورى آیات را بخوانند که بعداً معلوم شود یک کلمه را اشتباه گفته‏اند و بخواهند آن را تصحیح کنند، آن هم آیاتى که قبلًا هیچ‏کس چنین کلماتى در هیچ کتابى نگفته بود و بعداً هم کسى نیامد بگوید شبیه آن کلمات در کتاب‏هاى رومى‏ها و یا ایرانى‏هاى متمدن آن زمان دیده شده است. قرآن طورى است که آیه‏اى مفسّر آیه‏اى دیگر و مجموعه‏ى آن شاهد بر مجموع آن است و در عین تنوع - حتى در یک موضوع وحدت نگاه‏کاملًا درآن حاکم است. مثلًا در مورد عبادت و یا تقوا هزاران نکته‏ى متنوع دارد ولى همه با یک بینش و یک جهت و یک نگاه.خودِ قرآن مى‏فرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» آیا این منکران قرآن در قرآن تدبّر و تفکر نمى‏کنند تا متوجه شوند اگر از طرف غیرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مى‏یافتند زیرا: اولًا: فکر انسان دستخوش تحول و تکامل است، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانیاً: افکار انسان در طول زندگى تحت تأثیر حالات متفاوت روحى‏اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهى متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: کسى که کارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مى‏افتد، در حالى‏که هیچ‏کدام از موارد بالا در قرآن نیست و یگانگى و وحدت کاملى بر آن حاکم است. موفق باشید
10627
متن پرسش
با سلام: خصوصی جواب داده شود لطفا. سوال: آیا در باب سلوک اگر اینجانب ببینم در نماز صبح به شکل فرادا احیانا حضور قلب بیشتری دارم می شود که در جماعت مسجد شرکت نکنم یا اثر تکوینی جماعت بیشتر از آن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اثر تکوینی جماعت بیشتر است، زیرا علاوه بر آن‌که به دستور خدا نماز خوانده‌اید، به دستور خدا در جماعت هم شرکت کرده‌اید. موفق باشید
8714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عالم لوح چیست؟ آیا وقتی خواب میبینیم روح به آنجا میرود؟؟ عالم ملکوت چیست؟ عالم برزخ؟ عالم زر؟ کتابی دراین باره معرفی کنید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب معرفت نفس و حشر این مباحث را دارد ولی فهم آن نیاز به مقدمات دارد. سعی کنید از کتاب ده‌نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین شروع کنید تا با فهم کتاب معرفت نفس و حشر این مباحث برایتان روشن شود. موفق باشید
7102
متن پرسش
باعرض سلام لطفا بفرمائید امام خمینی درکجا فرمودند به جان دوست قسم حرفهای اهل معرفت همان حرف ایات و روایات هست باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از جاهایی که حضرت امام سخن بدین مضمون دارند در کتاب سرّ الصلوات است در صفحه‌ی 64 به بعد. می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است‏ ». موفق باشید
6003
متن پرسش
سلام خدمت استاد حدود یک سالی هست بامباحث شما آشنا شدم والان بحث ازبرهان تامعاد حضرت عالی را تمام کردم واما ازقبل که می خواستم سیرکتب شهیدمطهری را شروع کنم ولی به دلم نمیدانم چرانمی نشست کتب استاد اما کتب شما چرا(البته کتب شما هم خودتان گفتید از اساتیدتان علامه ومطهری وامام و....هست.)حالا نظرحضرت عالی رامی خواستم بدانم برا ادامه وراه حل؟باتوجه به اینکه شما کل کتب راخواندید وتدریس هم کردید؟ (علت پرسشم آخوندی بهم گفت دوتاامام توصیه به خواندن تمام کتب شهیدمطهری کردند نه کس دیگراولویت رادرجوانی اردست مده جریانست مطهری...) باتشکروعذرخواهی چون تکراری بایدباشه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم توصیه می‌کنم از کتاب‌های شهید مطهری غافل نباشید. موفق باشید
4145

مرز صله رحمبازدید:

متن پرسش
سلام و تسلیت بابت ایام فاطمیه 1.باتوجه به تاکیدات فراوانی که درمورد صله رحم شده وهمچنین باید در صله رحم ودیدوبازدید حفظ حجاب و شان و شئون اسلامی در مهمانی ها رعایت شود اما در خانواده وفامیل ما اصلا این حرف ها معنی ندارد وگفتن هم که هیچ چون خود خانواده ماهم حجاب هرچقدر گفته می شود باز بهونه میاورند و یک سالی است باتوجه به حدیث مردم رادعوت به غیرزبان کنید میکنم و با نگاه نکردن توانستم کسانی که اصلا روسری نمیپوشیدند و لباس آستین کوتاه می پوشیدند کمی درست شود حالا من چکارباید بکنم چون تازه شده مثل بی حجابی بیرون که هست و بعد تازه نگاهم هم بعضی اوقات میخورد دیگر با این که نمی روم در جمع و... و همه قطع صله رحم هم که میگویندخطرناک است؟ 2.آیت الله بهجت:خوردن غذای شبهه ناک ونیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد هرچند جایز است ولی انسان رامریض واز عبادات محروم می کند ویا سبب سلب توفیق می شود حالا با توجه به مشخصات سوال اول اگر ما به صله رحم که می رویم مجبورمی شم که غذای آن ها را بخورم ومی دانم که دیگر شبه ناک هم نیست اصلا به این چیزها اعتقاد ندارند تکلیف چیست این طور؟ ممنون از حوصله وزحمات شما
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ارحام باید کاری کرد که منجر به قطع رحم نشود و لذا این موارد را از دفتر مرجع تقلید خود استفتاء کنید. موفق باشید
3005
متن پرسش
با سلام . خدا که کمالاتش را خودش بدسا نیاورده از ازل داشته و اکتسابی نبوده پس این چه کمالی برای خداست؟ ما اگر خصلتی را از پدر و مادر به ارث ببریم فضیلتی برای ما محسوب نمی شود چون جبری بوده وخودمان بدست نیاوردیم. پس خدا هم که کمالاتش را خودش به دست نیاورده فضیلتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مگر خدا چیزی غیر کمال است؟ خدا عین علم و حیات و قدرت است. شما یک خدا تصور کرده‌اید و یک مقدار کمال . در حالی‌که چنین نیست. موفق باشید
2417
متن پرسش
با سلام . برخی از متفکرین معتقدند در آیه علم الادم الاسماء کلها، آدم مذکور در آیه اول ما خلق الله است و به تعبیر خودشان آدم عالم ملکوت است نه آدم ابو البشر یکی از دلائلشان این است که چگونه ممکن است پیامبر خاتم که افضل است علم را از جبرئیل و و با و اسطه دریافت کند ولی آدم مستقیما از خدا دریافت کند. ظاهر آیه و قبل و بعد آیات همگی بر آدم ابو البشر دلالت دارند ظاهرا نظر آقای جوادی و علامه طباطبائی نیز همین است. نظر حضرت عالی در رابطه با این آیه و دلیل آن چیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید مقام «عَلَّم آدم الأسماء کلّها» مقام خلیفة اللهی آدم است که مصداق کامل آن رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» هستند. موفق باشید
479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ایاچرا شما شیعه ها می گویید رسول ا... در کارهای روزمره معصوم است ولی نقل مستند وجود دارد که در جنگ بدر چیزی گفت و خلاف ان شد؟2- مشکل شما با ماچیست و چرا در زیارت عاشورا ما و خلفای راشد را لعن می کنید ؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی قرآن به صراحت می‌فرماید:« وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ » از خدا و رسول خدا اطاعت کنید؛ آیا می‌شود خداوند ما را به اطاعت کسی دعوت کند که معصوم نیست؟ آیا نباید به موثق بودن آن روایتی که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» اشتباه قائل می‌شود، شک کرد؟ مگر قرآن در مورد رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نمی‌فرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی» یعنی هیچ چیزی را از خودش نمی‌گوید و همه‌ی آنچه می‌گوید از وَحی الهی است. در ضمن این‌که می‌فرمایید چه تفاوتی بین شیعیان که معتقد به امام معصوم هستند با هل سنت هست؛ عنایت داشته باشید که شیعیان معتقدند همواره خداوند انسان‌های معصومی را در افق زندگی بشر قرار داده تا با اطمینان کامل بتوانند در زندگی ، صحیح‌ترین عمل را انجام دهند. که بحث مفصل آن را می‌توانید در کتاب‌های احتجاجات دنبال بفرمایید. مثل کتاب «الاحتجاج» از احمدبن‌ علی طبرسی، ترجمه‌ی احمد غفاری. موفق باشید
425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلا م علیکم .ببخشید مزاحم می شوم بنده مشکلی داشتم که مربوط به مسائل شهوتی می شود که هرازچند گاهی در خواب به واسطه خیالات گوناگون روح مرا می آزارد ازطرفی درحال حاضر خودم را برای ازدواج آماده نمی بینم نظر حضرتعالی چیست؟ باید بگویم که ذهن من از طرفی برای حل مطالب کتب عقلی که می خوانم درگیر است .خدا به شما طول عمر بدهد. دعا بفرمایید .
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید تا إن‌شاءالله بتوانید راه‌کارِ کنترل خیالات را در مسیر حضور در محضر حق تمرین نمایید. موفق باشید
101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیه الله مصباح در کتاب معارف قرآن جلد یک در بحث از معانی«سماء» می فرمایند ترکیب «سماء الدنیا» صفت و موصوف است و منظور از آن دانی ترین آسمان که کل این عالم است می باشد و نیز از این که در قرآن گفته شده که هفت آسمان از دخان آفریده شده نتیجه گرفته اند که تمام آسمانهای هفت گانه مادی اند ولی شما ظاهرا در سوره ق این ترکیب را مضاف و مضاف الیه گرفتید و نتیجه گرفتید که «سماء الدنیا» غیر مادی است اگر ممکن است در این مورد توضیح بفرمایید.با تشکر
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
آری! همان‌طور که حضرت آیت‌الله مصباح«حفظه‌الله‌تعالی» فرموده‌اند؛ آسمان‌های هفت‌گانه‌ای که در آیه 12 سوره فصلت می‌فرماید؛ همان آسمان‌هایی است که از دخان آفریده شده‌اند، منتها بنا به فرمایش علاوه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» خداوند از شش آسمان دیگر حرفی نزده. از طرفی دقیقاً نمی‌دانیم آیا منظور از دخان همین دودِ مادی است که ما می‌شناسیم؟ یا همان‌طور که در سوره دخان می‌فرماید: «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِینٍ» در قیامت آسمان با دودی آشکار کفار را احاطه می‌کند، در حالی که جنس قیامت جنس حیات است و خداوند در باره آن می‌فرماید: «وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ». و وجود دود مادی کمی مشگل به نظر می رسد و به همین جهت علامه(ره)می فرمایند«چیزی بوده که خداوند نامش را دود گذاشت» علاوه بر آن روایتی که داستان معراج رسول‌خدا(ص) را به آسمان‌های هفتگانه مطرح می‌کند می‌فرماید:
«رسول‌خدا(ص) بر محملی نشستند و سپس به «آسمانِ دنیا» عروج کردند، پس ملائکه به اطراف آسمان گریختند و سپس به سجده افتادند و ....». که حضرت آسمان دنیا را محل ملاقات ملائکه معرفی می‌کنند. و از آن جهت که مرتبه‌ای بالاتر از دنیاست به آن آسمان دنیا گفته می‌شود.

19446
متن پرسش
سلام علیکم: در فیلمی که آقای عرب ساختند مطالبی می فرمایید که جای سئوال دارد: ۱. فرمودید ما باید زبان با همدیگر بودن و با حتی طرفداران روحانی بودن را پیدا کنیم، حال سئوال این است که درست است همه طرفداران روحانی بد نیستند ولی عده ای از طرفداران حمایت از میرحسین و... می نمودند و شعار آزادی حصر می دادند آیا با اینها هم باید گفتگو نمود یا طرد کرد؟ و عده ای از طرفداران هم اساسا چون انقلاب را قبول ندارند رای به ایشون داده اند با اینها چگونه؟ ۲. بالاخره دولت ها نقش دارند یا ندارند؟ بالاخره دولت آقای روحانی انقلاب را عقب می اندازد یا نه؟ درست است رشد مردم را به همراه دارد اما این گونه عملکرد و اینگونه تفکر آیا برای انقلاب خطر هست یا نه؟ و اگر خطر نیست چرا پس اینهمه جبهه انقلاب سعی نمود تا ایشان رای نیاورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که متوجه‌اید به غیر از آن‌ها که می‌فرمایید اکثر کسانی‌که به آقای روحانی رأی دادند، هم انقلاب را و هم رهبری را قبول دارند ولی تصورشان این بود که اگر اقای رئیسی رئیس جمهور شوند، یک نوع تحجر و خشونت پیش می‌آید. این جا هست که ما باید طوری عمل کنیم که این تصور در بین مردم نباشد به‌خصوص نسبت به جناب آقای رئیسی که سوابق و تحصیلات ایشان همه خبر از یک نوع سعه‌ی صدرِ حکیمانه می‌دهد. 2- آن‌چه نقش اصلی را همیشه داشته، مردم بودند لذا اگر تلاش شود مطالبات مردم متعالی گردد و از نحوه‌ی زیستِ غربی به نحوه‌ی حیات قدسی نظر کنند، دولت‌ها خواسته و نخواسته در مسیر مطالبات مردم قرار می‌گیرد. موفق باشید

17911
متن پرسش
سلام علیکم: به نظرتون این چله ای که استاد حسن زاده فرمودن برای کسی که در مشکلات زندگیش به بن بست رسیده میتونه موثر باشه؟ منطورم اثر مادی این چله است. روزى يكى از ياران درس، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه: حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى، دعايى، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم، خيلى گرفته و در قبض هستم. حضرت استاد (دام عزه) كه تا آخر لحظه سر به زير انداخته بودند و در سكوتى پر معنى و مراقبه اى ملكوتى به سر مى بردند سر را بلند كرده و فرمودند: آقا جا! من هم گرفتارم، من هم از شما بدترم!!! چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى كنم، يقينا اثر دارد به شرط اينكه اقلا يك اربعين (40 روز) بر آن مداومت داشته باشيد. ذكر شريف «يا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت» كه گفته اند، اكثار در آن سبب حيات و زيادت عقل مى شود و مجرب هم است. سوره غنى (واقعه) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد چون روايت شده كه: ابن مسعود از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده كه، از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شنيدم كه فرمود: هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هيچ گاه محتاج نمى شود. منبع: صراط سلوک / علامه_حسن زاده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ایشان پیشنهادی اصولی و کارآمد است و این به معنای چله‌گرفتن نیست، بلکه مواظبت چهل روزه است در امورات خود. موفق باشید

17783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. محضر مبارک استاد طاهرزاده سلام علیکم: نظر جنابعالی در مورد عقاید و باورهای دینی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی و مکتب معارفی خراسان که در زمان حال حاضر معروف به مکتب تفکیک هست، چیست؟ با تشکر و التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اسم مخالفت با فلسفه، عملاً کار به مخالفت تعقل در دین کشیده است. موفق باشید

15614
متن پرسش
سلام علیکم وقت بخیر: بنده طلبه پایه 2 هستم. 1. چطور باید علاقه و عشق به مطالعه دروس را ایجاد کرد که خستگی و زدگی پیش نیاید؟ 2. گاهی در کلاس و مطالعه یا هر جای حساس که نیاز به حواس جمعی دارد، تمرکزم را از دست می دهم و نمی توانم بطور ارادی آن را باز گردانم و کار سخت می شود. لطفا بفرمایید درمان این مساله چیست؟ 3. گاهی از برخی می شنویم چه نیازی است طلبه مثلا کتاب مغنی را بخواند که مجموعه ای از نظرات مختلف است که فلان ادیب مطرح کرده است و شاید به آن در این حد نیازی نباشد و طلبه فرصت و وقت خود را اینطور هدر بدهد؟ لطفا بفرمایید این نگاه صحیح است یا خیر؟ و راه حل این مساله چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با یادداشت‌برداری و تعمق بر روی مطالب، حوصله‌ی انسان برای دنبال‌کردنِ مطالب بیشتر می‌شود به شرطی که سعی شود پرحرفی و پرخوری نداشته باشیم و دنبال دیدنِ فیلم و سریال نباشیم. 2- سعی کنید ملکه‌ی یادداشت‌برداری را در خود تقویت کنید، حتی اگر نخواهید از آن یادداشت‌ها استفاده کنید، ولی صرفِ یادداشت‌کردن تمرکز می‌آورد. 3- چنین کتاب‌هایی کمک می‌کند تا بحث‌های ادبیاتی به صورت ملکه در آید. ادبیات که فقط فهمیدنی نیست، تکرارکردنی است. موفق باشید

15311
متن پرسش
سلام عليكم: استاد در مورد افرادى نظير آقاى مير باقرى كه بدون امتحان و سابقه حضور در خبرگان تاييد صلاحيت شدند، اطلاع و نظرى ندارين، تبديل شده به ابزارى براd اينكه ادعا كنن رفتار شوراى نگهبان تبعيض آميز بوده، ديگه اين كه استاد به نظرم واضحه كه ذائقه اكثريت مردم هم به تبع بعضى مسوولين، از انقلاب اسلامى داره به سوى جمهورى اسلامى تغيير ميكنه، و در چنين شرايطى اگر ظهور اتفاق نيفته قطعا انقلاب به محاق خواهد رفت، تا اونجايى كه من اطلاع دارم ظاهرا نقش يمنى ها در اتفاقات قبل از ظهور پررنگ تر از ايرانيهاست، آيا اين نشانه اى از قرار گرفتن انقلاب و آرمانهايش در سراشيبى سقوط نيست؟ اين افكار داره بنده را آزار ميده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ با توجه به سخنان آیت‌الله مومن که فرمودند باید اجتهاد نامزد‌های خبرگان برای فقهای شورای نگهبان احراز شود،‌ حال این شناخت می‌تواند با شناختی که از افراد دارند محقق شود و یا با امتحان و با توجه به درس خارج آیت‌الله میرباقری که درس قدرت‌مندی است چه در زمینه‌ی درس‌های مرسوم فقهی حوزه و چه در زمینه‌ي فقه حکومتی از آن جهت که اجتهاد ایشان برای اعضای شورای نگهبان احراز شده‌است، نمی‌توان به آن‌‌ها اشکال گرفت. 2ـ در مورد تغییر ذائقه‌ی مردم، نباید عجله کرد‌؛ مردم نسبت خود را با انقلاب طوری تعریف کرده‌اند که غیر از نسبت آن‌ها است با مسائل سیاسی و اجرایی کشور و لذا وقتی تمدنی محقق می‌شود که «علم» و «فرهنگ» و «تاریخ» در یگانگی کامل در کنار هم قرار گیرند و ما سال‌ها است از جدایی این سه مقوله رنج می‌بریم و به نظر می‌آید با ظهور انقلاب اسلامی، زمینه‌ی یگانگی این سه، ذیل فهم جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی فراهم شده است تا به جای ادامه‌ی عقلی که تنها با مفاهیم سر و کار دارد، علمی دنبال شود که در این تاریخ به کار می‌آید و عقل مفهومی خود را در خدمت شرایط جدید تاریخی قرار گیرد؛ که روح انقلاب اسلامی متذکر آن است. این علم لازم نیست ادامه‌ی تجدد باشد ولی برگشت به گذشته هم نیست و با درک تاریخی که در آن هستیم شکل می‌گیرد و در کنار آن، فرهنگِ مناسبِ این تاریخ به صحنه می‌آید. اگر درک درستی از تاریخی که در آن هستیم پیدا شود و بفهمیم با انقلاب اسلامی، تاریخ دیگری که ادامه‌ی غرب نیست، برای ما مقدّر شده و با دقت در معادلات زمانه متوجه باشیم افق آینده‌ی ما در این میدان روشن است؛ در این حالت «تفکر» ظهور می‌کند و توانایی‌ها به صحنه می‌آید، زیرا هر جا «تفکر» نیست، توانایی هم نیست. یعنی «تفکر» و «توانایی» با هم‌اند. وقتی «تفکر» نیست، مجال افراط و تفریط و دست و پازدن فراهم می‌شود و آینده را تیره و تار می‌کند و جان‌ها پژمرده و خردها، افسرده و علیل می‌نماید. با توجه به این امر،‌ وظیفه‌ی ما برای برگرداندن تفکر به جامعه سنگین می‌شود. موفق باشید 

11425
متن پرسش
سلام استاد: اختلاف جزیی بین علما به کنار، اما در بحث تفاوت دو اسلام، اسلام ناب و اسلام غیر ناب، چطور خدا به هر دو طایفه علما عنایت میکنه؟ چطور میشه هم به امام خمینی عنایت کنه و هم به آیت الله خویی؟ چطور میشه هم به نواب صفوی که در صدد ایجاد حکومت بوده خواب حضرت زهرا ببینه و هم آیت الله بروجردی که معتقد به اسلام فردی بوده و هیچ کمکی به نواب نکرده عنایت بشه؟ اینها دو تناقض هستند، اختلاف کوچکی هم نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به هرکس به همان اندازه‌ای که برای اسلام مفید است مدد می‌رساند. حضرت آیت اللّه خویی خارج از آن ضعفی که در یک مرحله با پذیرفتن فرح پهلوی از خود نشان دادند، در بقیه‌ی امور شاگردانی تربیت نمودند که امروز از اساتید ارزشمند حوزه و در خدمت اسلام و انقلاب‌اند و مرحوم نواب صفوی از آن جهت که می‌خواست یک‌شبه همه‌ی کارها درست شود متوجه کار بزرگی که آیت اللّه بروجردی در صدد پایه‌گذاری آن بودند نشد و امروز ما وامدار حوزه‌ی علمیه‌ی قمی هستیم که پایه‌های علمی آن را آیت اللّه بروجردی گذاشتند. خداوند همه‌ی آن‌ها را رحمت کند و خداوند به نیّت پاک این بزرگان می‌نگرد و همه را مشمول رحمت خود قرار می‌دهد. موفق باشید

10986
متن پرسش
با سلام: می خواستم ببینم آیا واقعا وجود مجسمه در خانه مانع حضور فرشتگان می شود؟ و اینکه تعریف دقیق مجسمه چیست، یعنی بعضی چیزای کوچیک و تزیینی که مثلا به شکل پرنده یا حیوونای دیگه باشه هم شامل مجسمه می شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایت داریم هرچیزی که چشم داشته باشد و یک موجود ذی حیاتی را تداعی کند حکم مجسمه را دارد و مانع حضور فرشتگان در آن محل‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی