بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5337

اهدای عضوبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.جسم ما مرتبه ی نازل روح ماست.آیا بعد از اهدای عضو،عضو پیوند داده شده،که هنوز در بدن شخص گیرنده به حیات ادامه میدهد و تحت اراده ی او درمی آید خود نیز منبا اثر در گیرنده هست ؟افراد گیرنده بعضا اعتراف کرده اند که خلق و خوی دهنده را پیدا کرده اند،ثواب و عقاب شخص دهنده چگونه می شود؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که عضوی که با روحیه‌ی یک انسان شکل گرفته وقتی به انسان دیگری داده می‌شود روحیه‌ی گیرنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد روی هم رفته قابل پذیرش است ولی ربطی به شخصیت گیرنده ندارد که باید درهر حال خودش انتخاب کند چه آن عضو جدید بستر مناسبی باشد و چه نباشد. موفق باشید
3395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در صفحة 95 کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی(ره)روایتی را نقل کرده‌اید که باعث شد سه سؤال دربارة این عمل پیغمبر برای ما ایجادشود: الف) اگر امیرالمؤمنین موفق می‌شد آن شخص را بکشد، آیا هیچ‌کس اختلاف نمی‌کرد؟ حتی حضرت علی و عمر و ابوبکر و عایشه هم به تفاهم می‌رسیدند؟ ب) چرا حضرت از اول علی را نفرستاد تا هر اختلافی را ریشه‌کن کند و این همه مسلمین را به بدبختی نیندازد؟ ج) آن شخص که بود؟ حتی اگر شیطان یا ابلیس بوده، باز هم با از بین رفتن او، اختلافات از بین نمی رفت؛ چرا که بعضی انسانها خودشان شیطان هستند (کما این که در آیات قرآن داریم که «شیاطین الجن و الإنس»).
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: باید از خود پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بپرسید چرا اول علی«علیه‌السلام» را نفرستاد؟ بالاخره چنین واقع شده و ما با طرح روایت خواستیم تفاوت اصحاب را متذکر شویم. موفق باشید
2948
متن پرسش
سلام علیکم لطفا چند منبع در مورد دوران بارداری( از نظر معنوی) و تربیت کودک از آثار خودتون یا دیگران معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این علوم در تخصص بنده نیست. موفق باشید
2202
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید جناب استاد لطفابفرمائیدایاامیرالمومنین وائمه معصومین باحضرت رسول الله صلوات الله علیهم اجمعین درمقام ورتبه فضیلت ومعنویت یکسان هستند یابین ذوات مقدسه ایشان تفاوت است وفقط درمقام درک حقیقت وصدوراحکام یکی هستند یعنی ایاواحد انها مشکک می باشد(به جهتاینکه مطلب فوق جهت مقاله نویسی می باشد لطف کنید باذکرسند ارائه بفرمائیددرپناه اسم الله الاعظم باشید)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خوب است در این رابطه کتاب «امام و تعلیم ملائکه» را مطالعه بفرمایید چون در آن‌جا بنا به روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» بحث شده که از چه جهت ائمه‌ متفاوت‌اند و از چه جهت اول آن‌ها عین آخر آن‌ها است. موفق باشید
15661
متن پرسش
سلام استاد: مدتی است که با شما از طریق آثارتون انس گرفتم و به دنبال عمیق تر کردن این ارتباط هستم، چه فکری و چه قلبی. راستش امروز فیلم پدر و مادر پسر 15 ساله ای رو دیدم که فرزندشون دختر بچه افغانستانی رو به قتل رسونده بود که احتمالا در جریان هستید خیلی از دیدن چهره این پدر و مادر متاثر شدم، پدرو مادری که رنج زندگی از چهرشون مشخص بود به نظرم صرفا هر بار در مواجهه با این ناهنجاری ها بخوایم ابراز تاسف بکنیم فقط و بگیم طرف از حیوان پست تر بوده، پاک کردن صورت مسئلست... و بسیاری که امروز این خانواده رو میکوبن نمیدونن که فرزندانشون هر لحظه در خطر چنین اتفاقاتی هستن. وقتی آدم به بچه های امروز و حتی وضعیت خود ما نگاه میکنه واقعا میفهمه چقدر شرایط سخته، از همون بچگی ابزار و امکاناتیو دارن که تحریک کننده شهوته، پایین اومدن سن بلوغ هم نشان از همین موضوع داره، یعنی بچه قبل از اینکه بدی و خوبی را تشخیص بده و عقل نقش پررنگی رو پیدا کرده باشه به بلوغ جنسی میرسه. یکی دیگه از مشکلاتی که ما امروز با اون مواجهیم اینه که واقعا دنیای والدین با دنیای فرزندان متفاوته و اصلا نمیدونن که فرزندانشون دارن به چه سمتی میرن، و یک دلیل اون هم پیشرفت بسیار سریع تکنولوژیه که این گسست نسل ها رو ایجاد کرده. پسر عموی من هم مدتیه که دچار مشکلات روحی شده در حالی که فقط 16 سالشه، میبرنش دکتر، در توهماته و مبتلا به گناهان سنگین و...راستش جدیدا این فضاها رو می بینم سریع متوجه تمدن غرب میشم و بلایی که داره سر بشریت میاره، ترویج بی بندو باری و لذت گرایی بدون هیچ حد و مرزی و اون هم در پوشش علم و تکنولوژی. 1. سوالم از شما اینجاست که واقعا چجوری میشه این معضل رو حل کرد و ایراد اصلی کار کجاست؟ 2. چه تدابیری در تربیت فرزند باید داشت؟ آیا صرفا مباحث دینی کافیه؟ نیاز به شناخت دنیای مدرن هم هست؟ سوالات زیاده تو ذهنم... و اما آخرین سوال که خیلی وقته برام حل نشده اینه که، بحث تفاوت ها در آزمایش ها رو چطور میشه فهم کرد؟ مطمئنا فردی که امروز در این دنیای وا نفسا و پیچیده متولد میشه، شرایط بسیار سخت تری خواهد داشت نسبت به کسی که چند قرن پیش به دنیا اومده، و اینکه گاهی این سوال برام پیش میاد که اگر اون بچه مثلا در یک خانواده دیگه به دنیا میومد شاید سرنوشتش این نبود و یا اینکه من هم اگر تو همون مسیر بزرگو تربیت می شدم سرنوشت اونو داشتم و اینجا خوب نمیتونم عدالت الهی رو فهم کنم... سوالات بسیاری تو ذهنم هست و گفتنش گرفتن وقت شماست راهنمایی بفرمایید یا مسیری نشون بدید تا برم سراغش و پاسخ هام رو دریافت کنم. با تشکر از محبت شما استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از قبل با تجلی نور انقلاب اسلامی راه عبور ما را از این معضلات گشوده است. ما هنوز برای نجات خود از این ورطه‌ها، انقلاب اسلامی و سیره‌ی حضرت امام را در رسانه‌ها و نظام آموزشی جدّی نگرفته‌ایم 2- تنها با روحیه‌ی انقلابی و تقابل با استکبار، خانواده‌ها می‌توانند فرزندان خود را در این تاریخ از این مشکلات نجات دهند و آن‌ها را به انسان‌های غیرت‌مند در مقابل فسادهای موجود تبدیل نمایند. موفق باشید   

14832
متن پرسش
با سلام: در حدیث عنوان بصری در ابتدا امام صادق علیه السلام در بیان حقیقت عبودیت می فرمایند: «یکی از حقیقت های عبودیت این است که بنده امور خود را به دست مدبر حقیقی بدهد و برای خود تدبیر و پیش بینی نکند.» معنای این جمله چیست؟ چطور انسان برای امور خود تدبیر و پیش بینی نکند آیا اساسا امکان پذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن حضرت؛ انسان به حكم وظيفه عمل مي‌كند ولي امورات را به خدا مي‌سپارد مثل كاري كه حضرت امام در نسبت با انقلاب انجام دادند و اين خدا بود كه كار را تا اين‌جاها جلو برد. موفق باشيد

13269
متن پرسش
با سلام: راجع به جواب سئوال 13258 عرایضی داشتم: 1. شما می فرمایید منظور آقا علم بوده در حالی که آقا صریحا فرموده اند فناوری و فناوری هم به معنای تکنولوژی است و چون لفظ تکنولوژی خارجی است آقا از فناوری استفاده نموده اند و دیگر اینکه آنچه از فناوری متبادر به ذهن عرف است تکنولوژی می باشد؟ 2. محسنات را تخصیص زدید و فرمودید که نظم غربی منظور است، حال سئوال پیش می آید چه چیزی به غیر از تکنولوژی غربی به غرب نظم داده؟ خود شما می فرمایید نظم غربی انسانها را ماشینی نموده، پس نظم غربی توسط تکنولوژی حاصل شده؟ 3. به هر دلیلی که شما نظم غربی را به عنوان محسنات غرب پذیرفتید با این که می فرمایید رویکرد ناسالمی دارد باید تکنولوژی هم در بدو امر پذیرفته شود ولو اینکه رویکرد ناسالم داشته باشد؟ 4. امام راحل در وصیتنامه می فرمایند: ادعاى آنكه اسلام با نوآوردها مخالف است - همان سان كه محمد رضا پهلوى مخلوع مى‏گفت كه اينان مى‏خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند - يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ‏گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم و صنعت مورد تأكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه‏اى مى‏گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشا حتى همجنس‏بازى و از اين قبيل، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرق‏زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى‏كنند... امام صریحا می فرماید تخصیص و قیدی نزده اند و فرموده اند مظاهر تمدن، یقینا منظور تکنولوژی غرب را می فرمایند؟ لطفا به تقصیل بفرمایید چون این سئوالات مبتلابه شاگردان حضرتعالی است. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله‏تعالي» در ديدار خود با جمعى از نخبگان علمى كشور در تاريخ 6/ 8/ 1388 در عين تكيه بر روى علم و تحقيق، موضوع «شكستن‏ مرزهاى علمى موجود» را به ميان مى‏كشند تا جهت‏گيرى علمى كشور مطابق فرهنگ دينى جلو رود. مى‏فرمايند: «علم را اهميت بدهيد. اين كه من سال‏هاست روى مسئله‏ ى علم، تحقيق، پژوهش، پيشرفت، نوآورى، شكستن‏ مرزهاى علمىِ موجود تكيه مى‏كنم، به خاطر اين است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكان‏پذير نيست. دانش اقتدار مى‏آورد. يا درجايى ديگر مى‏فرمايند: «ما وقتى مي گوئيم پيشرفت، نبايد توسعه‏ ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سياسى و جهانى و بين المللى حرف رائجى است. ممكن است پيشرفتى كه ما مي گوئيم، با آن چه كه امروز از مفهوم توسعه در دنيا فهميده مي شود، وجوه مشتركى داشته باشد - كه حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، كلمه‏ ى پيشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد كه با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبايستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه‏ ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نيست.» (27/ 2/ 1388) در تاريخ 25/ 2/ 1376 مى فرمايند: «غربى ها در تبليغات خود اين گونه القاء كرده اند كه توسعه و پيشرفت مساوى غربى شدن است و متاسفانه برخى از كارگزاران و نخبگان كشور مدل پيشرفت را صرفا يك مدل غربى مى دانند كه اين مسئله اى غلط و خطرناك است .... به طور قاطع مى گويم الگوى غربى براى توسعه يك الگوى ناموفق است.» تدوين و طراحى الگوى بومى براى پيشرفت و ترقى، يكى از اقدامات ضرورى است و اگر به دنبال الگوى ديگران باشيم نظام سلطه با تحميل الگوهاى خود همواره فاصله‏ها را حفظ خواهد كرد.

به نظرم اگر نظر منتقدین غرب مثل رنه‌گنون را در کتاب «بحران جهان غرب» و یا «سیطره‌ی کمّیت» مطالعه فرمایید، بالاخره مجبوریم نگاه خود را نسبت به تکنولوژی غرب، از شیفته‌بودن به آن آزاد کنیم و یا بپذیریم که امثال رهبری و حضرت امام متوجه مشکلات پنهان در فرهنگ تکنیکی نبوده‌اند که فکر نمی‌کنم. موفق باشید

10995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: زیاد وقت شما رو نمی گیرم. بنده با تمام سختی هایی که بود خدا رو شکر توانستم به مدد الهی عروسی بدون گناهی بگیرم، ولی برادر خانمم خیلی اهل رعایت نیست و به زودی قرار هست عروسی بگیرن بنده از خیلی وقت پیش اضطراب این را دارم که چکار کنم؟ با توجه به اینکه بنده طلبه ای ساده هستم و با اینکه ملبس نیستم خیلی احساس گناه می کنم که به چنین جلساتی بروم اما با توجه به شخصیت عصبی که برادر خانم بنده دارن اصلا امکان اینکه جلوی رفتن خانمم به عروسی داداشش رو ندم نیست. خانم بنده هم طلبه هستن و خیلی مقید هستن منتها الان بحث بر سر دعواها و کدورت هایی هست که بعدا ایجاد می شود، اگر بهانه ای جور کنیم که نرویم هم باز دلخوری ایجاد می شود، چکار کنم استاد؟ در ضمن بنده خیلی دوست دارم امر به معروف که می کنم مردانه جلوی شخص بایستم ولی بعضی اوقات فقط با بهانه توانستم جلوی منکر کسی رو بگیرم مثلا وقتی داخل تاکسی راننده نوار میزاره بنده به بهانه صحبت با گوشی میگم صدای نوارو کم کنه اما ته دلم راضی نمیشم چون فکر می کنم از سر ترس صحبت با گوشی رو بهانه کردم. این بهانه ها نشانه ترسو بودن ما نیستند؟ ممنون استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا در مورد موسیقی و حتی رقص، آخرین نظر فقها را بگیرید. ظاهراً موضوع چندان حساس نیست که شما گمان کنید با حضور در این جلسات به گناه می‌افتید مگر آن‌که اختلاط زن و مرد در میان آید که باید جلسه را ترک کرد. ولی در غیر این صورت موضوع حساس نیست. موفق باشید
10467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حدیثی از معصوم هست که می فرماید اگر کسی از بلایی بترسد و برای نرسیدن ان بلا به خودش بیش از آن که مبتلا به آن بلا شود دعا کند که خدایا مرا مبتلا به این بلا نکن، خداوند هرگز او را به آن بلا مبتلا نمی کند!!! یعنی اگر کسی برای حفظ ناموسش و یا مرگ فرزندش و یا رفتن آبرویش و یا مبتلا به فقری که ایمانش از بین برود و... دعا کند واقعا هرگز چنین نمی شود؟!! متوجه تفاوت این مسایل برای امتحان الهی هستم اما اگر نعوذ بالله کسی مشکلی برای ناموسش اتفاق بیفتد در حالی که خود آن فرد به واقع متقی باشد چه؟ این موارد به واقع دلهره آورند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ما وظیفه داریم در عین رعایت همه‌ی جوانب و ایجاد زمینه‌های ایمانی در خانه از خدا بخواهیم چنین بلاهایی برای ما به عنوان امتحان پیش نیاورد «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏». موفق باشید
7678
متن پرسش
سلام علیکم . در یکی ازجوابها فرموده بودید " که در رابطه با هر دوی این دو پیامبر خدا (ادریس و عیسی) بحث در آن است که آن‌ها با جسمی لطیف‌تر از جسمی که در عالم ماده هست در عالمی بالاتر از عالم ماده به‌سر می‌برند و جنبه‌ی روحانی آن‌ها بر جنبه‌ی مادی آن‌ها غلبه دارد. " اینکه جسم حضرت عیسی جسم مثالی نیست چون ایشان وارد عالم برزخ نشده اند . جسم مادی شدید هم نیست و فرموده اید که جسمی لطیف تر دارند و بر اساس برهان صدیقین جسمی است که شدت یافته است . و فرموده اید که روحانیت آن بیشتر است . پس ایشان دارای جسم مادی هستند ولی بطور لطیف و رقیق . این چگونه با بحث عالم مجردات قابل جمع هست ؟یعنی شما منظورتان چیزی شبیه به بخار است . یعنی جسمی رقیق .خب این جسم رقیق جایش کجاست ؟ به نظر من راهی نیست جز اینکه وجود حضرت عیسی را مجرد بدانیم و هیچ جنبه ی مادی برای ایشان قائل نباشیم . میشود کمی توضیح دهید . . و سوال دوم اینکه مگر جز عالم ماده ی ما و کهکشان راه شیری عالم ماده ی دیگری هم هست که رقیق و لطیف باشد با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- وقتی جسم لطیف شد برزخی می‌شود و همین حالا برزخ به عنوان یک مرتبه‌ی وجودی هست و نسبت این برزخ برای آن پیامبران غیر از برزخی است که هرکس بمیرد وارد آن می‌شود 2- خیر ، وقتی می‌گوییم ماده لطیف؛ منظورمان جسم برزخی و مثالی است، مثل جسمی که در خواب هست. موفق باشید
5809
متن پرسش
با سلام استاد عزیر من حریف خودم نمیشم اصلا انگار نه انگار باید در تعادل باشم هرروز نیتم اینه که مراقب رفتارم باشم مثلا در مورد کسی که ازش دلخورم با کسی حرف نزنم سعی می کنم اما وقتی شرایط پیش میاد به اسم درددل حرف میزنم و بعد پشیمان میشوم سعی بر این دارم که زود عصبانی نشوم اما نمیشه سعی دارم در عصبانیت تصمیم نگیرم اما انجام میدم خلاصه از خودم خسته شدم مباحث جنود عقل و جهل را گوش میدم اما برای عمل خیلی ضعیفم از خودم متنفرم چندسالی است که مباحث شما را دنبال می کنم اما تغییری در خود نمی بینم برای همین دیگری علاقه ای هم به دنبال کردن مباحث ندارم اصلا انگیزه ندارم هر روز تصمصم می گیرم کمی قرآن بخوانم اما نمی شود اصلا این طور بگم هر لحظه و هر روز که تصمیم بگیرم آدم درستی شوم کارها خراب می شود ولی اگر بی خیال شوم یکی دو روز می بینم قران می خوانم مباحث گوش می دم ولی وای به روزی که عزم را بخواهم جزم کنم2- استاداگر کسی فقط به جای ذکر گفتن فقط هر روز چندآیه قرآن بخواند ضرر خواهد کرد؟3-علاقه زیادی دارم که دعاهای مفاتیح را بخوانم اما به دلیل همان مشکل اول که مطرح شد نمی توانم آیا ذکر خاصی وجود دارد که بتواند به صورت کوتاه و خلاصه خواند و جمع دعا های مفاتیح باشد؟4- گاهی من علاقه ای به نماز و نماز شب ندارم اصلا غیر از کارهای واجب امورات مستحب به راحتی انجام نمی دم کارهای واجبم فقط نماز های یومیه و روزه های واجب است آیا در پیری دچار مشکل می شوم البته اگر پیر شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بحمداللّه همین‌که پشیمان می‌شوید خبر از آن می‌دهد که روح شما آن عمل را نپذیرفته، آرام‌آرام از آن عمل آزاد می‌شوید ولی به شرطی که شیطان شما را مأیوس نکند، لعنتی خودش وسوسه می‌کند تا کار را انجام دهیم و بعد می‌گوید فایده ندارد تو آدم نمی‌شوی 2- اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است 3- در اعمال ماه رجب دعایی است که می‌فرمایند برای تمام سال دعای جامعی است، خوب است با آن مأنوس باشید و آن دعا این است: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ‏ لَکَ‏ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏» 4- همان واجبات را انجام دهید به لطف الهی از پل صراط دنیا و آخرت عبور می‌کنید و راه اُنس با خدا را در مقابل خود می‌گشایید. موفق باشید
5160
متن پرسش
با سلام و احترام با توجه به اینکه بخش عمده ای از مطالب قرآن کریم مربوط به احکام و دستورات شرعی و حلال و حرام است که یک مسلمان معمولی آنرا اطاعت می کند چرا قرآن می فرماید لا یمسه الا المطهرون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید قبل از این آیه می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ × فی‏ کِتابٍ مَکْنُونٍ» که نظر به مقام غیبی قرآن دارد و آن مقام است که تنها مطهرون می‌توانند با آن تماس بگیرند که راز احکام شرعی نیز در آن مقام است و لذا مطهروم به راز احکام الهی آگاهی دارند. موفق باشید
3486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی به تازگی سایت شمارو پیدا کردم مطالب بسیار مفید است کتابهاتون عالی یک سوال دارم از حضورتون ما ساکن تهران هستیم همسرم بسیار تمایل دارن که به اصفهان که شهرمون هست برگردیم ولی مشکلی که هست مخالفت شدید اینجانب است دلیل اصلی هم این است که دینمون ضعیف میشه اینجا ما هیأت های خیلی خوبی میریم که خوب فکر میکنم ااصفهان نباشه از این مراسما و اونجا مثل بقیه آدما بشیم که البته مسافرت میایم و میرویم هم همینظور هست مثلا در روز عاشورا که ما اصفهان بودیم به جای برپایی مراسم به دنبال غذا بودن و یا نذری پختن بودن که نمیدونم درسته یا غلط به نظرم میرسید که باید در مراسم شرکت کنیم به جای این برنامه ها یه مساله دیگه هم این هست که ما اینقدر تمکن مالی داریم که اصفهان خونه بگیریم و به دو سه واحد به افرادی که شرایطشون بده کمک کنیم و اینکه توی خونه خودمون روضه امام حسین برقرار کنیم که این شرایط رو البته توی تهران نداریم و خیلی مسئل دیگه که به صورت خلاصش اینه که دغدغه من اینه که اونجا تو جمع فامیل ممکنه ما خیلی چیزارو از دست بدیم که اینجا که تنها هستیم داریم با توجه به این شرایط خواهش میکنم منو راهنمایی کنید خواهش میکنم اگر ممکن است جواب من رو فوری بدهیدبا تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این چیزی نیست که بنده بتوانم نظر بدهم. تعدای از جوابِ سؤالات سایت را دنبال کنید شاید خداوند آن‌چه مصلحت است را به قلبتان بیندازد. موفق باشید
3469
متن پرسش
سلام.می خواستم بدانم اگر روزی مسیر انقلاب مارا به سمتی کشاند که نظرمان با رهبری مخالف بود و ما مطمئن بودیم که نظر ما درست است باز هم باید به نظر رهبری عمل کنیم.آیا انجام دادن دستور رهبری باید با سرعت انجام گیرد.باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در مباحث فقهی این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و بحث از این قرار است که اگر در موردی نظر کارشناسی شما غیر از نظر رهبری شد شما می‌توانید به نظر خود عمل کنید ولی نباید به طور علنی با نظر رهبری وقتی به عنوان حکم حاکم اسلامی مطرح است مخالفت نمایید. موفق باشید
3172

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استادعزیز قبلا از این اینکه وقتتون رو میگیرم حلالیت می طلبم چند سالیست ازدواج کردم اما به دلایل شرایط کاری در غربت زندگی میکنیم مشکل اینه که همسر من به شدت از تنهایی فراریست یعنی به هیچ عنوان تحمل تنهایی رو نداره.به طوری که این قضیه80%مشکلات ما در طول این مدت بوده من در خانه احساس یک زندانی رو دارم و خانمم زندان بان منه. شما فکر کنید اگر صبحها که من میرم سر کاراگر نخوابه شاید دیوونه بشه من میرم تو اتاق مثلا کتابی بخونم بساتشو میاره تو اتاق یا این اینکه میخواد به هر نحوی منو از کتاب خوندن بندازه واسه کلاس اومدنمون اگر خودش نتونه بیاد به بهانه های بیخود از رفتن من جلوگیری میکنه وقتی میریم شهرستانمون من باید اگر ایشون خونه باباشه من هم حتما باشم حتی اگر بودن من فایده ای نداشته باشه می خوام برم بانک میگه منم میام شما از این مجمل بخوانید کل ماجرا را.استاد شاید شما اگردر این شرایط گیر میکردید نمیتوانستید کلاسهایتان رو اداره کنید.شاید انهایی که این سوال رو میخوانند بگن چقدر زن زلیل ولی دیگه خسته شدم از دعواهایی که بر سراین قضیه داشتم.راستش را بخواهید من هم هیچ وقت صبور نبودم و تقریبا همیشه این وضع را تحمل نکردم ودعواهای اساسی راه میافتاد که نه تنها فایده ای نداشته بلکه غیر از خشم و غضب وگریه و دادوبیداد ومریضی هیچ نداشته.در ضمن گوش زد کنم که برداشت نشه که خانمم به من شک داره از این بابت یقین دارم .حال من باید چکار کنم خیلی سعی میکنم صبور باشم اما اخرش ناراحتیم در گفتارم یا رفتارم بروز میکنه و یه چیز جالب تر اینکه تاموقعی که حرفمو نزنم مثل خوره منو میخوره و راحت نمیشم.در ضمن همسرم به همین شدت مساله بالا زود رنجه و تحمل هیچ انتقادی رو نداره که دیگه بهتره سخن در این مورد کوتاه بشه که مثلا کافیه بهش بگی بالا ی چشمت ابروست که دیگه حالا بیا جمعش کن که چی به اسب شاه گفتی یابو.باز هم شرمنده که وقتتون رو به من دادید. در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: إن‌شاءالله بچه‌دار می‌شوید و مشکل حل می‌شود. در هر صورت محبت کارساز است از محبت غفلت نکنید. موفق باشید
1467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم رب المهدی سلام.من دختری هستم، دانش آموز پیش دانشگاهی.رشته تجربی. یک سالیست که گرفتار مشکلی شدم و به دکتر روانشناس هم مراجعه کردم و دکتر هم گفت که باید دارو مصرف کنم اما من صلاح دونستم اول با شما مشورت کنم و نظر شما رو هم بدونم. من خیلی آدمه حساسی هستم یا شاید هم به قوله دکتر وسواس فکری دارم.مثلا وقتی کسی یه رفتاری میکنه من خیلی حرفو رفتارش رو تو ذهنم مرور میکنم و همش ذهنم مشغول میشه و دیگه به زندگیم نمیرسم.البته خیلی تونستم پیشگیری کنم اما بطور کامل درمان نشده.مثلا خیلی میترسم آدما از دستم ناراحت بشن ، یا باهم بداخلاقی کنن یا قطع رابطه.همینجور یه حرفو تو ذهنم مرور میکنم.رو حرفا و کارایه آدما حساسم . بدبین نیستم ولی....نمیدونم ، نمیتونم توضیح بدم.یعنی الان چون تو همچین موقعیتی نیستم نمیتونم توضیحش بدم. دکتر بهم گفت : چون تو زمانه کنکورم و رفتارم نشون میده که خیلی اضطراب دارم نمیشه درمانش کنیم چون سیستم عصبیم متعادل نیست، بنابراین بهم گفت : باید دارو مصرف کنم تا سیستم عصبیم متعادل شه و اضطرابم بیاد پایین تا بشه وسواس فکریم رو درمان کرد.خیلی تاکید کرد که داروها هیچ ضرری ندارن ولی برادرم گفت اول با شما مشورت کنم. الان نسبت به اون موقعه که رفتم پیشه دکتر(یک ماه پیش)خیلی اضطرابم بیشتر شده، چند وقتیه که شبا که میخوابم همش از خواب میپرم و تپش قلب شدید دارم و وقتی از خواب میپرم یه دلشوره ای تو دلمه و دوباره یه عالمه طول میکشه تا خوابم ببره. این وسواس فکری و اضطراب مشکلی بود که میخواستم نظرتون رو بدونم که آیا دارو مصرف کنم؟شما چه پیشنهادی دارید؟ مشکله بعدی اینکه من تو مدرسه شاهد نجف آباد درس میخونم و خودم نجف آبادی نیستم ، و شدیدا ولایتی هستم و رهبرمون رو دوست دارم ، اما تو مدرسمون و تو کلاسمون بچه ها همه مخالفه رهبری هستن و بعضا توهین ومسخره میکنن ، میخواستم ازتون بپرسم ببینم تکلیفه من چیه؟باید سکوت کنم؟در حالیکه یه عالمه تو دلم حرص میخورم و دوست دارم باهاشون دعواکنم.ولی این بچه ها از اون دسته آدم هایی نیستن که با حرف متقاعد بشن ، یعنی یه جورایی اگربخوام باهاشون حرف بزنم اصلا قبول نمیکنن و مسخره میکنن و جوابه خاصی ندارن که بدن.و تو کلاسه 25 نفره شاید5 نفر ولایتی باشن که اونا هم هیچی نمیگن.ولی من اگر بدونم باید جوابشونو بدم از هیچی نمیترسم ، حتی اگر از مدرسه اخراجم کنند.مشکله من اینه که نمیدونم باید چکار کنم!!! بحثه بعدی راجع به درس خوند نمه، من داداشم لیسانس داره و الان رفته حوزه.البته وقتی همسن من بود یعنی قبل از کنکورش میخواست بره حوزه که خانوادمون باهاش شدیدا مخالف بودن و اون هم بالاجبار رفت دانشگاه.اما بعد از 4 سال رفته حوزه و الان پایه یک هست و خدارو شکر خیلی راضیه. من تو فکر دانشگاه بودم و چون بابام خیلی دوست داشت داروسازی قبول بشم ، تصمیممو گرفته بودم که بخونم واسه داروسازی.تا اینکه پارسال آجیم جامعه الزهرا رو بهم معرفی کرد و اصلا فکرشو نمیکرد که من جذبش بشم اما من خیلی خوشم اومد و 2-3 ماهی حسابی در مورد جامعه الزهرا تحقیق کردم تا اینکه به این نتیجه رسیدم که انشاالله حتما ثبت نام کنم.خانوادم به اندازه ای که برایه داداشم مخالف بودن مخالفم نیستن ولی از حرفاشون معلومه که خیلی دوست دارن من برم دانشگاه.من جزوه ی شما رو هم که در مورد عالم طلبگی بود خوندم ، بی اندازه تشنه ی اینم که برم جامعه الزهرا یا حوزه یا جایی که بتونم درسی بخونم که بتونه منو به خدا نزدیک کنه.اما داداش بزرگم بهم میگه میخوای از کنکور فرار کنی و از کنکور میترسی و از این حرفا.من شاید الان یکم از کنکور بترسم و دلهره داشته باشم اما بخدا اونموقعه که تصمیم به جامعه الزهرا رفتن گرفتم اصلا از کنکور نمیترسیدم ، دقیقا یادمه ، خیلی هم خوشبین بودم که حتما دانشگاه قبولم.اون موقع دو تا هدف داشتم ، یکی اینکه پدر و مادرم رو خوشحال کنم و یکی هم اینکه بتونم به مردم و به جامعه خدمت کنم.اما من خودمو خوب میشناسم و میدونم احتمال50 درصد اگربرم دانشگاه لطمه میخورم ، با خودم گفتم اگربا هدفه خدمت وخوشحا ل کردن پدر و. مادر برم دانشگاه اما خدا رو از دست بدم یا به هر طریقی اهدافم یادم برن یا بشم یه شخصی از نظر علم بالا اما از نظر معنوی پایین چه سودی داره؟اگر پولدار بشم و همه چیز توزندگیم داشته باشم اما خدا رو نداشته باشم چه سود؟تا من خودمو اصلاح نکنم و تهذیب نفس نکنم چجور میخوام مفید باشم؟یه عالمه از این فکرا به علاوه ی اینکه هدف از این زندگی رسیدن به خداست و در حوزه بستر برای این امر فراهم تره ف خیلی ها هم با دانشگاه به خدا رسیدن اما خطرات دانشگاه بیشتره ومن در خودم این قدرتو نمیبینم که همچین ریسکی کنم.ولی من هیچ پشتیبانی ندارم جز خدا.امروز واسه کنکور ثبت نام کردم و دانشگاه امام صادق ، بقیه الله و دانشگاه علوم و معارف رو هم ثبت نام کردم و حتما انشاالله دفترچه ی جامعه الزهرا رو هم میگیرم.ولی نمیدونم باید چکار کنم؟نمیدونم خوشحال کردن پدر و مادرم ارجعیت داره یا رفتن به حوزه و رسیدن به خدا.داداشم میگه هر کدوم که به صلاحت باشه پیش میاد .فکرشو نکن اما من خیلی ذهنم مشغوله و تو درس خوندن هم یکمی سست شدم.من نمیگم همه ی آدمایی که تو حوزه هستن خوبن و همه ی آدمایی که دانشگاه هستن بدن اما دانشگاه همه جور آدمی با همه عقاید و اخلاقی میان.وقتی من هنوز عقایدم محکم نیست ممکنه..... نمیدونم چکار کنم و این برام شده یه مشکله بزرگ.از یه طرف دله پدر و مادرم واز یه طرف... میترسم برم حوزه بعد هر کی از مامانم بپرسه دخترت کجا درس میخونه ، واسه مامانم خجالت باشه که بگه رفته حوزه.واسه خودم اصلا مهم نیست بقیه چی فکر میکنن ، من فقط خدا رو میخوام.اما من تمامه تلاشمو رو میکردم که باعث افتخار و سربلندی پدر و مادرم باشم اما اگر برم حوزه شاید نتونمخیلی خوشحالشون کنم یا از نظ خودشون و بقیه باعث سرافرازیشون نشم. من این حرفا رو برا هر کی که میخوام بگم به وسطاش که میرسم مسخرم میکنه و میگه برو بابا.تو مدرسه که اصلا نمیتونم بگم میخوام برم حوزه، تو فامیل هم همه یجوری فکر میکنن.حرفایه منو نمیفهمن.شایدم من دارم اشتباه میکنم. هر بار که خیلی ذهنم به این موضوع مشغول میشه میگم خدایا سپردم به خودت اما بازم دلم آروم نمیگیره. دانشگاه بقیه الله که خیلی کم دانشجو دختر میگیره ، دانشگاه امام صادق هم میگن مصاحبه سختی دارم.نمیدونم باید چکار کنم.اونقدری هم درس نخوندم که امید به کنکورداشته باشم.آخه تقریبا حس میکردم مامان و بابام راضی شدن برم حوزه اما دفترچه هایه کنکور که اومد دیدم انگار خیلی دلشون میخواد من برم دانشگاه. خودمم خیلی دلم میخواد بتونم یه کاری واسه این کشور بکنم ، خیلی دلم میخواد باعث افتخار کشورم بشم و جلو اما زمان سربلند باشم اما از خطراتش میترسم. بخدا دارم دیوونه میشم. هم ازتون کمک و راهنمایی میخوام. هم اینکه حسابی واسم دعا کنید، دعا کنید هر جا میرم و هرچی میخونم وسیله ای بشه واسه رسیدن به خدا.و دعا کنید توفیق و اراده پیدا کنم محکم درس بخونم و به درس علاقه مند بشم و هر دعایه دیگه ای خودتون میدونید واسم بکنید. من سیده مطهره موسوی هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- ظاهراً همین‌طور که دکتر فرموده‌اند در شرایطی نیستید که بتوانید بدون دارو خودتان را درمان کنید چون ذهنتان بر اراده‌تان غلیه کرده است. مصرف دارو و تقویت بدن و ورزش مرتب إن‌شاءالله مؤثر خواهد بود. 2- آری اگر شرایط طوری است که سخن شما بر روی همکلاسی‌هایتان تأثیر ندارد سکوت کنید مگر آن وقتی که می‌توانید دوستانه به بعضی از آن‌ها تذکر بدهید. در ضمن در مورد سؤال آخر حرف آن برادرتان که فرموده‌اند بگذار هرچه صلاح است پیش می‌آید حرف خوبی است به این شرط که شما در حدّ خودتان بدون اضطراب دروس را بخوانید و به خدا توکل کنید. موفق باشید
16966
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دو سوال از محضر جنابعالی پیرامون بحث توبه انسان دارم. 1. با عنایت به آیه ی کریمه که خداوند فرموده «ان الحسنات یذهبن سیئات» یعنی بعد از نماز یا حسنات دیگری گناه انسان پاک و محو می گردد، شرایط و ارکان قبولی توبه پس در این کریمه جایگاهی ندارد؟ 2. استاد واقع اش بنده روزانه گناهان، خطاها، لغزش ها و غفلت هایی دارم به نظر شما باید تا چه اندازه ی به گناهان توجه کرد؟ حضرتعالی در شرح دعای مکارم الاخلاق به سلوک یکی از علما استناد کردید که ایشون بعد هر نماز طبق آیه ی مذکور مجددا سلوک خود را دامه می دادند، خوب است بنده هم همین گونه باشم؟ 3. استاد تفسیر حضرتعالی از احادیثی که با بر زبان جاری کردن یک آیه یا ذکر انسان آمرزیده می شود چیست؟ آیا باید برای آمرزش گناهان به آن ذکر یا آیه معرفت داشت یا صرف اداء کردن کفایت می کند؟ 4. استاد پس چرا شرح صوتی مجلدات مقالات آیت الله شجاعی رحمت الله علیه در آرشیو صوتی نیست، لطفا قرار دهید. ببخشید بیشتر از دو تا سوال شد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم حسنات اعم از نماز و خلق نیکو، سیئات یعنی گناهان را از تأثیر می‌اندازد 2- چه خوب است که انسان بتواند چنین کاری بکند 3- اقلّ ذکر، ذکر زبانی است و بی‌تأثیر نیست؛ به شرطی که از رویکرد قلبی آن ذکر، غفلت نشود 4- به مسئولان محترم سایت در مورد شرح صوتی «مقالات» نظر جنابعالی را پیشنهاد می‌کنیم، ولی در هر حال می‌توانید سی‌دی‌های مربوطه را از جناب حاج آقای نظری بگیرید. موفق باشید

16639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: طاعات و عبادات قبول. استاد برای هر چه بیشتر بهره بردن از شب قدر چه کار کنیم؟ در حالی که تا قبل از شب قدر در امتحانات بودیم و آمادگی برای شب های قدر آنگونه که باید پیدا نکردیم حداقل ظاهرا و اینکه بهترین دعا در شب قدر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستوراتی که در مفاتیح هست، چیزی کم ندارد. با حضور در کنار مردم و احیای شب قدر، زمینه‌ی نزول رحمت حق را برای خود فراهم نمود. عرایضی در قسمت یادداشت‌های ویژه در رابطه با شب قدر شده است. موفق باشید

15894
متن پرسش
سلام استاد. خدا قوت: دو سوال دقیق خدمتتان داشتم که اگر منّت نهید و به طور کلّی پاسخ بفرمایید. تفصیلش را بنده انجام می دهم تا وقتتان گرفته نشود. 1. ویژگی یک حوزه انقلابی به طور کلی چه چیزهایی می باشد؟ 2. ویژگی یک طلبه عصر انقلاب چیست؟ شاخصه طلبه انقلابی چیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌ی انقلابی و طلبه‌ی انقلابی، نظر به پایداریِ حقیقت و پاسداشت حقیقت دارد در مقابل جریان‌های فکری عالَم که حقیقت را نسبی می‌داند. و رویکرد چنین حوزه‌ای و چنین طلبه‌ای مقابله با روح جهان استکباری است و طلبه‌ی انقلابی با تأکید بر معارف الهی و آمادگی جهت ارائه‌ی اسلام، وارد حوزه شده است. موفق باشید

13635
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در خطبه ای از امام حسین علیه السلام آمده که شناخت امام شناخت خدا است و در روایاتی دیگر هم راه شناخت خدا شناخت امام است اما در دعایی معروف وارد شده که شناخت خدا مقدمه شناخت امام است (اللهم عرفنی نفسک...) حال سوالم این است آیا مقدمه شناخت خدا شناخت امام است یا بر عکس؟ در زمینه معرفت نفس هم همین سوال مطرح است که آیا شناخت نفس مقدمه شناخت خدا است یا برعکس؟ لازم به ذکر است مطالب معرفت نفس شما مورد مطالعه قرار گرفته شده فقط می خوام بدانم این تناقض ظاهری چگونه حل می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا این خداوند است که شناخت خود را به ما مرحمت می‌کند و ما در آن راستا چنین تقاضایی داریم که خدایا خودت را به ما بشناسان. ولی در متن آن شناخت اجمالی طلبِ شناخت تفصیلی را داریم که آن در مظاهر حق یافت می‌شود و با نظر به شخصیت قدسی امام، به عنوان مظاهر تامّ و تمام اسماء الهی محقق می‌شود. در مورد معرفت نفس نیز همین قاعده در میان است که با شناخت نفس به معرفت تفصیلی توحید می‌توان رسید. موفق باشید

12947

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: احتراماً، برای تبیین اصول عقاید، کتابهایی که به زبان ساده و جذاب برای نوجوانان می تواند مفید باشد و همچنین آنها را از راه خسته نکند راهنمایی می فرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های امثال مرحوم صفائی حائری نکات خوبی دارد. بد نیست سری هم به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیازی به نبی» بزنید. موفق باشید

12571
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: لطفا راه مسدود کردن سستی و اجتناب از سوف سوف را بفرمایید. چرا با وجود اهداف بلند و مسیر و امیر مشخص، بعد از طی اندکی راه، دچار رکود و عدم تلاش و مداومت در مسیر سلوک می شویم؟ لطفا راه و روش عمیق شدن و عمق بخشی به فعالیتها و افکار و نیات را نیز بفرمایید. موفق باشید، باتشکر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات اخلاقی مثل کم‌خوردن و کم‌گفتن و نداشتن آرزوهای بلند و لجبازی‌نکردن و کینه‌ی مؤمنین از قلب بیرون‌کردن و راضی به رضای خداوندبودن و منتظر عنایت حضرت حق‌شدن؛ در این مورد کمک خواهد کرد، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

11369
متن پرسش
سلام علیکم: آیا در کنار مطالعه ی سیر شما، خواندن کتاب های دیگر مانع یا ضرری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های بنده تذکری است تا بهتر بتوانید با کتاب‌های بزرگان دین مرتبط شوید. پس نه‌تنها مانعی ندارد بلکه ضروری است. موفق باشید
 

10719
متن پرسش
سلام: نوجوانی 15 ساله ام دارای دو مشکل در طلبگی می باشم: یکی مشکل مالی که از کجا درآمد داشته و احتیاجاتم را چگونه برطرف کنم؟ با اینکه خانواده هیچ گونه حمایتی نمی کنند و دیگری مشکل کار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استعداد و علاقه‌ی لازم جهت طلبگی در شما باشد خداوند کمک می‌کند و اگر آن استعداد لازم وجود ندارد بالاخره با تلاشی که هرکس باید در زندگی بکند خداوند روزی او را می‌رساند. موفق باشید
9861
متن پرسش
سلام علیکم: شما در برهان صدیقین فرمودید رابطه عالم به خدا رابطه ای وجودی است، بنابراین به محض اینکه خدا توجهش را از عالم منصرف کند عالم از بین می رود. سوالم این جاست وصفی که از قیامت در قرآن و روایات است یک وصفی تدریجی است، مثلا کوه ها متلاشی می شوند، خورشید روی زمین می ریزد و... در صورتی که اگر خدا توجهش را بردارد خورشید در جا باید عدم شود نه اینکه روی زمین بریزد و... آیا در قیامت، عدم شدن به گونه ای دیگر است یا ازنوع انصراف توجه خداوند متعال از عالم ماده است؟ اگر از نوع انصراف است چرا تدریجی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت مخلوقات با خدا از آن جهت که خداوند به آن‌ها وجود می‌دهد یک بحث است، نسبت مخلوقات با همدیگر در نظامی که دارای حرکت است بحث دیگر. نظام عالم ماده بر اساس تبدیل قوه به فعل تدریجی است ولی همین نظام در رابطه با خدا یک وجود است که اگر حضرت حق آن را متجلی ننماید، به‌کلّی معدوم می‌شود. در مورد قیامت هم بحث نسبت ما با آثار اعمال‌مان مطرح است که هر عملی مقدمه‌ی عمل دیگر و هر جزایی مقدمه‌ی جزای دیگر است. موفق باشید
نمایش چاپی