بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3144
متن پرسش
با سلام از محضر استاد : پدری بازنشسته ( راننده آزاد) با سنی 78 ساله دارم . ما 9 فرزند ( 3 پسر و 6 دختر ) هستیم ، همگی ازدواج کرده ایم ، پدرم بخشی از دارایی و مال خود را به یکی از پسرها بخشیده که درحال حاضر فرزندان متوجه این موضع شده اند .شایان توجه اینکه همه فرزندانش بشکلی محتاج و گرفتار( مستاجر ؛ بیمار؛ شغل کم درآمد ) هستند . و از این امر همگی بسیار ناراحت بوده و فقط آنها برای تسکین تبعیض شان پدر و برادر مال گرفته را حواله به قرآن و خدا و قیامت کرده اند. و بخاطر احترام به زحمات پدر و مادر و نرفتن آبروی خود سکوت کرده اند لذا خواهشندم توضیح دهید . آیا جایز است پدری بدون رعایت مساوات بخشی یا همه اموال خودرا به یک فرزند واگذار نماید ؟ اگر پدر و مادری بین فرزندان خود فرق گذاشته و از این طریق باعث شوند حق فرزندان دیگر ضایع گردد،تکلیف فرزندی که حقش ضایع شده چیست ؟ آیا در اسلام فقط والدین باید از فرزندان خود راضی باشند یا عکس آن هم مصداق دارد؟ در صورتی که هیچگونه دلیل شرعی و عقلی و اخلاقی برای این تفاوت و تبعیض ندارد .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم والدین نباید بدون دلیل بین فرزندانشان فرق بگذارند ولی از آن طرف هم حق اموال خود را دارند و می‌توانند به هر کس که خواستند ببخشند و ممکن است اگر آن چه را باید رعایت کنند، رعایت نکنند، معاقَب هم باشند ولی وظیفه‌ی شما این است که امید خود را از آن چه در دست دیگران است قطع کنید و از خدا بخواهید تا خودش جبران کند و کوچک‌ترین برخورد تندی با والدین نداشته باشید تا از برکات احسان به والدین بهره‌مند شوید. موفق باشید.
3028
متن پرسش
سلام میخواستم بدونم دعای الهی عظم البلا اولامستند هست یاخیر .در ثانی چرا علما درسفارش کردن ویا توصیه نکردن به خواندن این دعااختلاف دارند/این دعا یک فراز دارد که میفرماید یا محمدیاعلی ویاعلی یامحمد چرا درقسمت دوم اسم امیرالمومنین بر پیغمبر اکرم مقدم شد...باتشکر فراوان ازشما استادبزرگوار
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دعای «الهی عظم البلاء» را کفعمی در بلدالأمین آورده و می‌فرماید: این دعا را حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به شخصی که محبوس بوده تعلیم کردند. برای نظر به ذوات مقدس معصومین تکرار اسم مبارک آن‌ها چیز خوبی است و لذا برای حفظ بلاغت یک بار گفته می‌شود یا محمد و یا علی و یک بار گفته می‌شود یا علی و یا محمد، عمده توجه به مقام قدسی آن بزرگواران است. موفق باشید
2822
متن پرسش
سلام.1.معنای زندگی چیست؟2.هدف زندگی چیست؟3.چه رابطه ای بین معنا و هدف زندگی وجود دارد؟4.لطفا به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهید!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر به کتاب و سخنرانی ارجاع ندهم باید یک کتاب برایتان بنویسم و آن‌وقت شما که حوصله‌ی خواندن یک کتاب را ندارید حتماً جواب بنده را هم که در حدّ یک کتاب خواهد بود، نخواهید داشت. از خر شیطان پایین بیایید و کتاب «آشتی با خدا» را بخوانید إن‌شاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
2679
متن پرسش
با سلام در دعاهای وارده مثل کمیل، ندبه، عرفه زیارت ال یاسین دعاهای صحیفه سجادیه. ایا بهتر نیست معنای فارسی دعا را بخوانیم چون در ادعیه هدف ارتباط است که با خواندن متن عربی حاصل نمی شود. لطفا بگویید اصلا خواندن متن عربی ارج دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم باید در هر دعایی معنای آن مدّ نظر باشد ولی گاهی جملات آن بزرگان بسیار عمیق‌تر و منظم‌تر از آن است که معانی فارسی ظرفیت ظهور آن‌ها را داشته باشد به همین جهت با نظر به معنای فارسیِ آن متون خود متن را بخوانید. موفق باشید
935

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بنده با شخصی به نام آقای علی یعقوبی آشنا شده ام که ایشان مطالب قابل تاملی دارند.می خواستم ببینم که آیا شما ایشان را می شناسید و تایید می کنید؟چرا؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در حدّی که بتوانم نظر بدهم نمی‌شناسم. موفق باشید
168

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
آیا بین اصحاب کهف وسفر در زمان ارتباطی وجود دارد؟ باتشکر.
متن پاسخ

سلام علیکم
با عرض معذرت اطلاعی ندارم.

17772
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد مزاحم میشم. حقیقتا چند سوال برایم وجود دارد: 1. آیا بشر می تواند روزی به نهایت آسمان و کهکشان ها برسد؟ یعنی جایی که پایان کهکشان هاست و بالاتر از آن دیگر آسمانی نیست؟ 2. آیا آسمان ما و کهکشان ها و سیاراتِ مادی ِِآسمان که می گویند فاصله فلان کهشان تا ما 13 میلیارد سال نوری است و.... ، پایانی دارد؟ یا آسمان بی نهایت است؟ اگر پایان دارد، بالاتر از آن چیست؟ باز هم عوالِمِ مادی یا نه مثلا عاام برزخ و شبهِ آن؟ 3. اگر بشر آنقدر پیشرفت کند که بتواند به نهایتِ آسمان برسد، می تواند واردِ عالم برزخ هم شود؟ 4. فلاسفه می گویند که عوالمِ عالم برزخ بی نهایت است. خب ذاتِ خدا هم بی نهایت است. بنابراین آیا می توان گفت که ذات خدا بی نهایت برابرِ عالم برزخ است؟ یا چون هر دو بی نهایت هستند، دیگر خداوندی که در مقامِ ذات قرار دارد نمی تواند بزرگی و عظمتش بی نهایت عالم برزخ باشد؟ (یعنی بی نهایتِ بینهایت باشد). 5. ببخشید استاد چند وقتی است که شبهه ای برایم پیش آمده. وقتی می بینم که این همه تکنولوژی و توانایی بشر با سرعت سرسام آوری در حالِ پیشرفت است، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند به نهایتِ آسمان برسد و قادر به هر کاری باشد و بتواند هر تصرفی در عالم بکند و از آنجایی هم که در یک مقاله ای خواندم که دانشمندان راههایی برای جلوگیری از پیری و مرگ را شناسایی کرده اند، می گویم نکند که این بشر روزی برسد که بتواند تبدیل به موجودی شود که امکانِ نمردن داشته باشد و مرگ بر او غالب نشود و بتواند برای همیشه زندگی کند و علاوه بر این به قدرت های سررسام آوری هم با پیشرفتِ علم دست یابد که بتواند نعوذ بالله همانند خدا هر دخل و تصرفی در عالم بکند و قدرت بر انجام هر کار ِِبزرگی را داشته باشد و حتی بتواند موجودی را خلق کند. (آخه در کتاب زیست شناسی خواندم که حتی دانشمندان در زیست شناسی به این دانش رسیده اند که می توانند یک ژن از گوش یا از جایِ بدنِ فردِ x را در بیاورند و قرار دادن آن در محیط کشت، یک انسان همانند و دقیقا مثلِ همان فردِ x ، به وجود آورند. هرچند که این عمل، خلقِ انسان نیست. اما گفتم شاید بتوانند در آینده به این علم دست یابند. خلاصه استاد از وقتی که این افکار به ذهنم اومده، استغفر الله، عظمت و قدرتِ خدا در ذهنم کمرنگ شده و میگم ممکنه انسان به جایی برسه که نعوذ بالله در مقابل خدا قد علم کنه و بتواند همانند او بسیاری از کارها را بکند.؟ هر چند که انسان است و خدا نیست و از این بابت این فکر خیلی ناراحت هستم. اما نمیدونم چطوری و با چه دلیلی این فکر و تصورم را رد و نقد کنم. خواهش می کنم کمکم کنید تا از این فکر خلاص شوم و پِی به قدرت بی انتها و عظمتِ غیر قابل وصف خدا ببرم. ممنون. خواهش می کنم جواب بدهید و به فایل های صوتی و کتاب، ارجاع ندهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه در عالم ماده جلو برویم همواره با ماده روبه‌رو هستیم مگر این‌که افق تفکر و شخصیت خود را به عالمی برتر یعنی عالم مجردات سیر دهیم. از طرفی، بی‌نهایت‌بودنِ عالم مجردات مثل عالم برزخ، بی‌نهایت‌بودنی است در عینِ مخلوقیت. ولی بی‌نهایت‌بودنِ خداوند، بی‌نهایتی است در عینِ خالقیت که وجودش به غیر محدود نمی‌شود.

عنایت داشته باشید حوزه‌ی عالم ماده، مقهورِ عالم مجردات است مثل آن‌که «تن» مقهور نفس ناطقه‌ی انسانی و یا روح انسان است و هر اندازه انسان در «بدن» دقت کند و در جزئیات آن جلو رود، بالاخره از حوزه‌ی بدن که مقهور عالم غیب است، خارج نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که جهت رفع ابهامات خود مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن مطالعه کنید وگرنه همواره با همین سؤالات مبهم مشغول خواهید بود. موفق باشید

15377
متن پرسش
سلام استاد: راجع به متن زیر نظرتان را بفرمایید: بسمه تعالی: به دو کوهه نرفتیم و از کنار او گذشتیم اما این قلبم بود که آنجا حضور داشت و حسرت عدم حضور، اشکم را جاری کرد ولی در عوض، به لطف خداوند به شوش برای زیارت حضرت دانیال رفتیم. این شهر، و علی‌الخصوص مرقد حضرت دانیال چه حضوری برای دل مؤمنین دارد! مستیِ عجیبی در این شهر به انسان دست می‌دهد، به‌واقع در محضر دانیال بودن دل را به شعفی مملو از حیرت مي‌اندازد. گفتنی نیست حالِ این دیار؛ بل، دیدنی‌ست، آن هم نه دیدنی از جنس دیدن عالم ماده که جز مشهورات و عادات، چیزی به چشم نمی‌آید؛ بلکه شهود و حضوری خاص که در تماشاگه راز، به قلب آدمی حاضر می‌شود و انسان را پله‌ای فراتر از این عادات می‌نشاند. بی‌دلیل نبود که استاد طاهرزاده إسرار به حضور در این مضجعِ شریف داشتند زیرا عظمت این مکان مقدس، انسان را به مقام مستانگی می‌رساند. آری! بی‌حساب نیست که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «زیارت برادرم دانیال به منزله‌ی زیارت من است». واقعا هيبتِ حضرت امیر«علیه‌السلام» در حضرت دانیال نبیّ، ظاهر و حاضر است. استاد می‌فرمودند یکی از عرفا چند بار سعی کرد قبر حضرت دانیال را زیارت کند ولی هیبت حضرت اجازه نمی‌داد تا این‌که سینه‌خیز به محضر ایشان رفت. واقعا جز حضور و ظهور جناب مولا امیر«علیه‌السلام»، چه کس این گونه می تواند حس تواضع را حتی در عارفی که اهلِ چشمِ باطن است، احیا کند و او را خاک‌نشینِ کوی خود کند. اگر بخواهم از تجربه‌ی وضع خود در ین دیار چیزی بگویم به محض حضور به محضر حضرتشان چنان بشّاشيتي سراپای وجودم را گرفت که انگار قلب، تاب تحمل آن را نداشت و شعفِ این حضور، دل را به رقص، در سماءِ آقا علی«عليه‌السلام» آورده بود، و ناخودآگاه فریاد شادی سر دادم. اما غصه‌ام این است که هرچه بگویم هیچ نگفته‌ام جز این‌که حجابی بر حضور نورانی آن اضافه کنم. چه درست گفت شمس تبریزی که.../ من ناتوان ز گفتن و خلق از شنیدنش. چاره ای نمی‌دانم جز اینکه هرکه دريافت حال و هوا و شور و شعف آن بلند مرتبه را خواستارست بايد به آن محل شریف مشرف شود تا درك آن مقام كند. و چه حیف است که کاروان های راهیان نور سلوکِ شهدائی‌شان را با زیارت مرقد مطهر حضرت دانیال کامل و منور نمی‌کنند! چرا که قطعاً رزمندگان اسلام و شهدای عزیزمان به واسطه‌ی ایشان نيز به محضر امیرالمومنین (ع) حاضر و آن سلوک معنوی را که باید تجربه می‌کردند، تجربه‌ کردند تا «نجفی» دیگر را رقم زده باشند و از دُرستان‌شان، دُرّی و از تاكستان‌شان ياقوتِ انگوری، طلب کرده باشند. به اميد روزي كه با ظرفيتي هرچه عظيم‌تر شراب‌نوشِ حضرت دانیال نبیّ شويم و رقص مستانگی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زیارت حضرت دانیال نبی، نوعی از زندگی معنوی در مقابل انسان گشوده می‌شود. لذا اگر سالک بتواند با استمرار در زیارت آن حضرت، آن نوع زندگی را کشف کند و در مشرب آن حضرت، بُعدی غفلت‌شده از سلوک را بیابد؛ در قیامت که شدیداً به آن نحوه حضور نیاز دارد، به دنبال چنین گمشده‌ای نمی‌گردد. باید مدتی مقیم آن بارگاه شد تا آرام‌آرام، راه گشوده شود و بتوان ذیل نور علی«علیه‌السلام» از چشمه‌ای که حضرت دانیال نبیّ نوشیده‌اند، نوشید. خود آن حضرت راهنما خواهند بود. دست ما را خواهند گرفت و به آن چشمه متصل‌مان می‌کنند. ما که یک‌مرتبه نمی‌توانیم به همه‌ی ابعاد مولایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» نزدیک شویم، شاید از این طریقه‌ها بشود آن‌چه باید بشود. موفق باشید

14198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا مطالبی که در خصوص انکار نبوت به زکریای رازی نسبت داده می‌شود، صحت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی شهید مطهری ظاهراً از آن جهت که زکریای رازی شیعه بوده است از طریق این نوع تهمت‌ها می‌خواسته‌اند شخصیت شیعی‌بودن وی را زیر سؤال ببرند. موفق باشید

14112
متن پرسش
با سلام دو سوال در رابطه با جلسه دوشنبه داشتم: ۱. فرمودید به آیت الله بروجردی در رابطه با سیاه شدن سینه در اثر سینه زنی برای امام حسین و ظلم به بدن پرسیدند و ایشان در پاسخ گفته بودند این مسئله عشق است و این حرفها معنی ندارد حالا ممکن است برخی قمه زنی را همینگونه توجیه کنند در حالی که شما در جلسه دیگری گفتید ریشه قمه زنی تز آتش پرستان بوده است؟ ۲. فرمودید به اندازه ای که انسان از دیگران توقع نداشته باشد و به حقوق دیگران احترام بگذراد به همان اندازه نفی خود کرده و حق را می یابد، حال آیا می توان گفت که اگر شخص بگذارد دیگران از او انتظار داشته باشند ولو انتظار بیجا، همان نتایج را می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاعی ندارم که ریشه‌ی قمه‌زنی مربوط به آتش‌پرستان باشد و فکر هم نمی‌کنم چنین باشد. مشکل قمه‌زنی آن است که اولاً: مبنای روایی ندارد. ثانیاً: در حال حاضر موجب وَهن اسلام می‌شود ولی در روایت داریم: حضرت صادق«علیه‌السلام» از فرستادگان مردم کوفه پرسیدند شنیده شده است در رثای عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام» به سر و صورت می‌زنید. آن‌ها جواب دادند: همین‌طور است و امام کار آن‌ها را تأیید کردند 2- این‌هم لازم نیست چون معلوم نیست بتوانید انتظارات بیجای افراد را برآورده سازید. موفق باشید

12096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در رابطه با جواب شما به سوال مربوط به کریشنا مورتی که فرموده اید «از نظر روش، تحت تأثیر بودا است و لذا در روش می‌توان از او استفاده کرد» این بحث روش را اگر ممکن است باز کنید و شرح دهید که چه استفاده ای از این گونه عرفانها می توان کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «نگاه در سکوت» او را مطالعه فرمایید در آن‌جا متوجه روش او می‌شوید. کتاب «تفکر زائد» آقای مصفا نیز در استفاده از آن روش نکاتی را به شما می‌دهد. موفق باشید

11869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده فارغ التحصیل فنی هستم. احساس می کنم که نیاز به تحصیلات حوزوی دارم و روحیه و استعدادش رو هم در خودم می بینم (از لحاظ فهم مباحث). اما بنده قدرت بیانی خوبی ندارم و فکر می کنم به درد طلبگی و تاثیر روی دیگران نمی خورم. آیا لازمه به حوزه بروم یا مباحث دینی را از روش دیگری غیر از حوزه دنبال کنم. مورد تایید امام زمان باشید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توانید به حوزه بروید و به‌جای سخنرانی، درس بدهید و هم می‌توانید کار فنی خود را داشته باشید و معارف اسلامی را تا رسیدن به فهم قرآن و حدیث دنبال کنید. موفق باشید

10793
متن پرسش
سلام علیکم. استاد جوانی 26 ساله هستم و تابحال به کربلا مشرف نشده ام. شوق زیارت اربعین از سال گذشته در دلم بوده و امسال در تدارک آن بودیم. منتها با نزدیک شدن به ایام این سفر پایم لغزیده و مرتکب گناهی شده ام که از قبل آن عذاب فراوان می کشیدم ولی به عنایت و لطف خداوند متعال، مدت زیادی از شرش در امان بودم. حالا آن شوق و شادی زیارت به غم و اندوه ناشی ازین روسیاهی بدل شده و به خود می گویم کسی که می خواهد به زیارت حسین (ع) مشرف شود مرتکب چنین گناهی نمی شود. پس تو بمان و تا سال دیگر مرتکب گناه نشو آنگاه به زیارت مشرف شو. حالا در برزخم که چه کنم؟ چنین کنم یا همین امسال بروم و به یاری حسین (ع) ترک معصیت کنم؟ آخر تا پیش ازین ارتکاب ذوق داشتم و فکر و ذکرم در طول این سفر امام (ع) بودند و قافله و غم ایشان، اما حالا غم دارم و فکرم در این سفر مدام گناه و گناهکاری خودم خواهد بود! سپاسگزار خواهم شد اگر مرا زودتر ازین برزخ به در آرید. یاعلی. التماس دعا برای تمام ما جوانان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سفر را شروع کنید و پوزه‌ی شیطان لعین را که شما را گرفتار گناه کرده است تا مأیوس‌تان کند؛ به خاک بمالید و مطمئن باشید در اولین قدم که در این راه برمی‌دارید همه‌ی گناهانتان پاک می‌شود و با روحی پاک و منوّر به نور حسین«علیه‌السلام» بقیه‌ی راه را طی می‌کنید. در این مورد عرایضی در متن «حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی» که روی سایت هست، داشته‌ام. موفق باشید
10610
متن پرسش
سلام استاد: امشب خیلی مستاصل بودم، بی هدف اینترنتمو روشن کردم. یه لحظه به دلم خورد سایت شما رو سرچ کنم. وقتی دیدم که به سوالهای همه جواب می دید اشک تو چشمام جمع شد، با بغض گریه کردم. ازتون ممنونم که تو این روزگار بی امامی، با حوصله جواب سوال های ما رو می دید. من تا حالا شما رو ندیدم نزدیک سه الی چهار ساله با کتابهاتون آشنا شدم و تو شهرستان زندگی می کنم. استاد خیالات بیهوده دست از سرم بر نمیداره، نمیدونم چی کار کنم؟ مستاصل شدم. حتی سیر مطالعاتی داشتم ولی به محض اینکه میذارم کنار دوباره شروع میشه. تو زندگیم وابستگی شدیدی به یه آدم دارم که اون همیشه من رو ازخودش رونده، دلم می خواد رهاش کنم ولی خیالش دست از سرم برنمیداره، بهم بگید چی کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «آب گِل خواهد که در دریا رود/ گِل گرفته پای او را می‌کِشد» تا نمی‌خواستید به دریای توحید روید که نمی‌دانستید این خیالاتِ مزاحم را دارید! پس معلوم است راهی به سوی شما گشوده شده که این گِل‌های تعلقات مانع است. راه‌کارِ رفع این مشکل خیلی روشن است و آن چیزی نیست جز «مقاومت در مقابل این خیالات»، به همان روشی که آیت‌اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند که «آمدنش دست شما نیست، ولی شما دنبال نکنید» تا آرام‌آرام از قوت و قدرت بیفتد در آن صورت به شکل معجزه‌آسایی می‌بینید در فضای دیگری زندگی می‌کنید که از آن خیالات، دیگر خبری نیست. طول می‌کشد، ولی راه‌کار همان است که آن عارف جلیل‌القدر فرمودند. موفق باشید
10314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده: شرح احوالات من: من جوانی 18 ساله هستم. دعا و توسل می کنم کتاب های آقای نجابت و دولابی و کتاب های توحیدی می خوانم، معنای مناجات خمسه عشر را می خوانم، دائم سعی می کنم به فکر خدا باشم و به قدرتش فکر کنم و خلق را هیچ کاره و سراب بدانم ولی اصلا آرامش ندارم، این حالات مرا دارد نابود می کند همه اش حول و اضطراب دارم، آرزوی مرگ و شهادت را همین حالا با التماس و گریه از خدا دارم (آیا اگر همین حالا بمیرم نامه ی اعمالم کامل خواهد بود و نزد حضرت علی می روم ) نمی خواهم در این دنیا حتی برای یک لحظه ی دیگر باشم خواهش خواهش خواهش می کنم که به من بگویید چه کنم؟ بدنم همه اش می لرزد و رعشه بدنم را گرفته، به خدا قلبم درد گرفته و بعضی مواقع قلبم نامنظم می زند و درد می کند در این سن. دکتر رفته ام ولی آنها هیچ کاری نمی توانند بکنند من که این همه کار برای خدا کرده ام پس چرا ذره ای آرامش و عشق و امنیت ندارم؟ چه کنم تا به آرامش حقیقی و ابدی و بی نهایت برسم؟ چرا درهای رحمت خدا باز نمی شود؟ آیا این همه عذاب بر من از طرف خداست؟ دیگر اصلا نمی توانم زندگی کنم، برای کنفرانس دادن و سخنرانی کردن و امتحان رانندگی دادن و پای تابلو رفتن و سربازی ترس دارم، در این زندگی پر اضطراب چگونه می توانم زنده بمانم. آقا خواهش می کنم بگویید برای لرزش و رعشه و درد قلبم چه کنم؟ کلا برای رهایی از این حالات و رسیدن به امنیت و عشق به خدا چه کنم؟ آخه من چند سالمه که قلب درد و رعشه داشته باشم یا این لرزش و رعشه و قلب دردم و اضطراب از بین برود و به جایش آرامش ابدی بیاید و یا همین حالا بمیرم و جانم را به خدا دهم و آرامش ابدی پیدا کنم. و آیا آنجا به من محل می گذارند یا نه؟ ورزش می کنم و کتاب های «ادب خیال و قلب» و «آشتی با خدا» و «عالم انسان دینی» را خوانده ام و الان دارم «10 نکته از معرفت نفس» با شرح صوت آن بنا به گفته ی شما را می خوانم. چه کار کنم؟ چرا هم سن و سال های من اینجور نیستند. چند وقت دیگر امتحان رانندگی دارم با لرزشم چه کنم یا بمیرم یا از این اضطراب و ترس رهایی پیدا کنم. خواهش می کنم بیش از چند سطر جوابم را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دنبال‌کردن مباحث معرفتی و توسلاتی که دارید راه درست را می‌روید، ولی مشکلی که در بدن خود دارید به یک بیماری جسمی، روانی شبیه است که خوب است با یک روان‌پزشک در میان بگذارید و داروهایش را هم مصرف کنید. موفق باشید
9160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این که شما فرمودید طبقه آیه قرآن «الله یتوفی الانفس حین موتها....» انسان هنگام مرگ به جای دیگر توجه دارد، یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» مطلب را دنبال بفرمایید. موفق باشید
8886
متن پرسش
با سلام: معمولا مراجع سود بانکی را حرام اعلام نمی کنند؛ استاد نظر شما راجع به این خبر در خصوص آیت الله جوادی آملی چیست: آیت الله جوادی آملی: ملت فقیر اهل تملق می‌شود/ بانکها پول حرام ربا به کارمندان خود می‌دهند قم - خبرگزاری مهر: یکی از مراجع تقلید شیعیان گفت: ملتی که دستش خالی شد اهل بساز می‌شود نه اهل سوز و ما باید توجه داشته باشیم که تنها نمی‌توانیم با شعار دادن استقلال کشور را حفظ کنیم. به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله عبدالله جوادی آملی عصر پنج شنبه در دیدار سیف رئیس بانک مرکزی در سخنانی اظهار داشت: ملتی که دستشان و جیبشان خالی باشد فقیر به شمار می‌روند و آنگونه که باید و شاید پویایی خاصی ندارند. وی با بیان اینکه فقیر به معنای گدا نیست، افزود: فقیر به کسی گفته می‌شود که ستون فقراتش شکسته باشد و ملتی هم که دستش خالی باشد ویلچری خواهد شد و دیگر قادر به ایستادگی نیست. این مفسر قرآن کریم ادامه داد: ملتی که ویلچری باشد نمی‌تواند شعار نه شرقی و نه غربی سر دهد و در حقیقت اصول خود را زیر سئوال می‌برد و ملتی که جیبش خالی شد اهل تملق و چاپلوسی خواهد شد. اقتصاد مقاومتی به معنی دوری از تملق و چاپلوسی از قدرت‌ها است. وی گفت: اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند به معنای پر بودن جیب ملت و دوری از تملق و چاپلوسی از قدرت‌ها است. آیت الله جوادی آملی، اضافه کرد: ملتی که دستش خالی شد اهل بساز می‌شود نه اهل سوز و ما باید توجه داشته باشیم که تنها نمی‌توانیم با شعار دادن استقلال کشور را حفظ کنیم. وی همچنین با اشاره به وقوع سرقت‌های مختلف در شهرهای کشور این مسئله را ناشی از جهل و بازگشت به دوران جهالت دانست و افزود: ما کشوری هستیم که یک درصد جمعیت جهان را و نیز ده درصد منابع طبیعی دنیا را در اختیار داریم. مرجع تقلید شیعیان، گفت: بانک‌ها در راستای استفاده مردم از منابع طبیعی وظیفه دارند آنان را راهنمایی و کمک کنند تا بتوانیم در عرصه‌های مختلف شاهد شکوفایی باشیم. وی تأکید کرد: کسانی که در نظام اسلامی مسئولیت بر عهده دارند اما نمی‌توانند از عهده بار مسئولیت خود برآیند باید پاسخگو باشند. آیت الله جوادی آملی، در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص اخذ دیر کرد توسط بانک‌ها ابراز داشت: گرفتن ربا و جریمه دیر کرد در دین اسلام حرام است اما می‌بینیم که متأسفانه بانک‌ها همین پول‌ها را از مردم می‌گیرند و بعد به عنوان حقوق به کارکنان خود می‌دهند و آنان هم آن را به خانه می‌برند در حالی که باید بدانیم اگر کاری حلال نباشد حرام است و سرنوشت آن رفتن به جهنم خواهد بود. وی بیان داشت: امروز متاسفانه ربا به جای قرض الحسنه وارد سیستم بانکی شده است و کسی به دیگری رحمی نمی‌کند. استاد برجسته حوزه با تأکید بر اینکه نباید در جامعه عطوفت و عاطفه فراموش شود، افزود: جامعه باید با گذشت و عطوفت اداره شود. آیت الله جوادی آملی، در پایان توصیه کرد: بانک‌ها باید منابع و امکانات خود را در اختیار مردم قرار دهند تا آنان آن را در مسیر تولید و رونق به کار بگیرند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور که حضرت استاد آیت الله جوادی آملی می‌فرمایند وقت آن رسیده که ما مشکل‌های عدیده‌ی حاصل از حرکات بانک‌ها را حل کنیم. به عنوان نمونه از یک طرف برای وامی که می‌دهند چند ضامن می‌خواهند تا اگر وام‌گیرنده وام خود را در سر موعد نداد از ضامن بگیرند، و از طرف دیگر به بهانه‌ی دیرکِرد پول زیادی بر وامِ وام‌گیرنده اضافه می‌کنند و عملاً کار را به ربا می‌کشانند. در حالی‌که می‌توانستند از طریق ضامن‌ها پول خود را وصول کنند، ولی این کار را نمی‌کنند چون پولی که از دیرکرد به جیب می‌زنند به نفع آن‌ها است. به نظرم باید کارمندان بانک در یک اعتراض عمومی مانع حرام‌شدن حقوق خود شوند و به بانک‌ها فشار آورند که اگر وام‌گیرنده وام خود را عقب انداخت از طریق ضامن‌ها مشکل را حل کنند تا بدون آن‌که بانک ضرر کند گرفتار ربا نشوند. موفق باشید
8779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. من به حکم وظیفه صله رحم می خواهم با بستگان و اعضای خانواده ارتباط کلامی داشته باشم، ولی چون معمولا علایق و حرف مشترکی برای گفتن نداریم، بیشتر زمان هم نشینی مان به سکوت می گذرد و این مساله باعث جدایی ما می شود. چگونه به این وظیفه عمل نمایم؟ التماس دعا. درپناه خدا موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بالاخره حرف‌هایی جُفت و جور کنید و ارتباط برقرار نمائید. موفق باشید
8282
متن پرسش
با سلام در کتاب هدف حیات زمینی آدم نوشته اید در داستان آدم به اختیار شیطان به سجده نکردن در عین تکوینی بودن آن اشاره کرده اید و در پاورقی فرموده اید مثل عصمت تکوینی ائمه در عین داشتن اختیار.عصمت تکوینی ائمه در عین داشتن اختیار با داشتن دو ساحت مقام نوری و نفس ناطقه قابل توجیح است،اما در مورد شیطان این مطلب را اصلا متوجه نمیشوم.اگر امکان دارد این مطلب را تبیین فرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شیطان هم از آن جهت که از جنّ است و جنّ از آن جهت که دارای بدن و روح است و مثل فرشتگان نیست، و جسم شیطان از مارِج و لهیبی از آتش است ولی روح‌اش مجرد است. پس شیطان هم می‌تواند از جهت تکوینی مورد خطاب سجده باشد در عین آن‌که اختیار دارد می‌تواند دستور را انجام ندهد. در جلسه‌ی اخیر تفسیر سوره‌ی احزاب در مورد رابطه‌ی عصمت تکوینی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و اختیار آن‌ها عرایضی داشته‌ام که إن‌شاءاللّه ادامه دارد. موفق باشید
6204
متن پرسش
با سلام باتوجه به این که حقیقت انساان روح هست چرا برای ائمه مخصوصا امام حسین عزاداری می کنیم درصورتی که بر بدن ایشان صدمه وارد شده نه به حقیقت شان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نهضت اباعبداللّه«علیه‌السلام» متوجه هدم اسلام از یک طرف و تقابل سیدالشهداء«علیه‌السلام» از طرف دیگر هستیم و حضرت در درون نهضت خود با ایجاد جنبه‌های عاطفی، انسان‌ها را متوجه عمق فاجعه‌ای می‌کنند که پیش آمد. شاید کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» در این مورد کمک‌تان کند. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
5809
متن پرسش
با سلام استاد عزیر من حریف خودم نمیشم اصلا انگار نه انگار باید در تعادل باشم هرروز نیتم اینه که مراقب رفتارم باشم مثلا در مورد کسی که ازش دلخورم با کسی حرف نزنم سعی می کنم اما وقتی شرایط پیش میاد به اسم درددل حرف میزنم و بعد پشیمان میشوم سعی بر این دارم که زود عصبانی نشوم اما نمیشه سعی دارم در عصبانیت تصمیم نگیرم اما انجام میدم خلاصه از خودم خسته شدم مباحث جنود عقل و جهل را گوش میدم اما برای عمل خیلی ضعیفم از خودم متنفرم چندسالی است که مباحث شما را دنبال می کنم اما تغییری در خود نمی بینم برای همین دیگری علاقه ای هم به دنبال کردن مباحث ندارم اصلا انگیزه ندارم هر روز تصمصم می گیرم کمی قرآن بخوانم اما نمی شود اصلا این طور بگم هر لحظه و هر روز که تصمیم بگیرم آدم درستی شوم کارها خراب می شود ولی اگر بی خیال شوم یکی دو روز می بینم قران می خوانم مباحث گوش می دم ولی وای به روزی که عزم را بخواهم جزم کنم2- استاداگر کسی فقط به جای ذکر گفتن فقط هر روز چندآیه قرآن بخواند ضرر خواهد کرد؟3-علاقه زیادی دارم که دعاهای مفاتیح را بخوانم اما به دلیل همان مشکل اول که مطرح شد نمی توانم آیا ذکر خاصی وجود دارد که بتواند به صورت کوتاه و خلاصه خواند و جمع دعا های مفاتیح باشد؟4- گاهی من علاقه ای به نماز و نماز شب ندارم اصلا غیر از کارهای واجب امورات مستحب به راحتی انجام نمی دم کارهای واجبم فقط نماز های یومیه و روزه های واجب است آیا در پیری دچار مشکل می شوم البته اگر پیر شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بحمداللّه همین‌که پشیمان می‌شوید خبر از آن می‌دهد که روح شما آن عمل را نپذیرفته، آرام‌آرام از آن عمل آزاد می‌شوید ولی به شرطی که شیطان شما را مأیوس نکند، لعنتی خودش وسوسه می‌کند تا کار را انجام دهیم و بعد می‌گوید فایده ندارد تو آدم نمی‌شوی 2- اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است 3- در اعمال ماه رجب دعایی است که می‌فرمایند برای تمام سال دعای جامعی است، خوب است با آن مأنوس باشید و آن دعا این است: « اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ‏ لَکَ‏ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَى فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَى جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَى ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین‏» 4- همان واجبات را انجام دهید به لطف الهی از پل صراط دنیا و آخرت عبور می‌کنید و راه اُنس با خدا را در مقابل خود می‌گشایید. موفق باشید
5733
متن پرسش
چراجنس خیال ناپایدار است؟چون برخی از محدودیتهای ماده رادارد ومجرد محض نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: چون مرز بین عقل و ماده است، ثبات خود را از عقل و تغییر خود را از ماده می‌گیرد. موفق باشید
5714
متن پرسش
سلام ببخشید استاد..من مسئول فرهنگی مجموعه ی فرهنگی دهه ی محرم امسال شده ام...و دنبال یک موضوع جهت ارائه به جوانان 15-16 ساله هستم ..برای مثال:ادب یا هر چیز دیگر بر پایه ی قضیه ی شهادت امام ویاران..یا مثلا هرچیزی زیر سایه ی عاشورا .. به نظر شما چه موضوعی را انتخاب کنیم که نوجوان هایمان را بیشتر به به بندگی زیر سایه ی عاشورا نزدیک کنیم؟ یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شاید کتاب‌های آقای مهدی شجاعی مثل «سقای ادب» در وصف ابالفضل«علیه‌السلام» و کتاب «آفتاب در حجاب» در وصف حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» و کتاب «پدر عشق پسر عشق» در وصف حضرت علی‌اکبر«علیه‌السلام» کمک کند. موفق باشید
4339
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.استاد بزرگوار،از کسی شنیدم که می گفت در میان عبادات، نماز مخصوص عبادت مستقیم ذات است،با توجه به پاسخ شما به سوال 4300،این گفته رد می شود؟متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال اگر نظر هم به نور ذات داریم در خود نماز اسم «الله» را بر زبان می‌آوریم و متوجه آن اسم مبارک هستیم که رحمان و رحیم است و لذا این «الله» غیر از آن «الله» است که در قل هوالله احد می‌گویید که نظر به مقام احدانیت دارد و تعیّن اول محسوب می‌شود. موفق باشید
3739
متن پرسش

سلام علیکم. استاد نظر شما در مورد شهید سید مرتضی آوینی چیست؟ استاد دوستان هم دانشکده ای ایشان می گویند وی در هرکاری که وارد نی شد تا تهش را می رفت زمانی معتاد بوده سفت و سخت و تزریقی. زمانی که یک هیپی دوآتیشه می شود. زمانی که اهل شعر مدرن می شود عاشق احمدشاملو و فروغ فرخزاد بوده و ...بعدها وارد وادی عرفان می شود و خلاصه می رود تا شهید می شود. البته استاد نه اینکه بگویم این سابقه چیزی از ارزشهای والای این شهید کم می کند اصلا آوینی حرف که می زند روح را از عالم خاک منتقل می کند برای من این طور است اصلا جملاتش نشان می دهد که رسته است اما خب به همین نسبت وقتی اشعار شاملو را میخوانم احساس سقوط می کنم در حقیقت چگونه یک انسان می تواند اینقدر اینقدر مجمع تضادین باشد؟ این شائبه مطرح می شود که نکند اگر الان بود زده بود در یک دسته و گروه و نحله دیگر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی راهِ رجوع به خدا را پیدا کرد هرچه جلو برود کامل می‌شود، این‌که آوینی وارد نحله‌های متفاوت شده تا گم‌کرده‌ی خود را بیابد درست است ولی این‌که معتاد و یا تزریقی بوده تهمت است. بنده عرایضی در قسمت سؤال و جواب در سایت در مورد شهید آوینی دارم إن‌شاءالله مفید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی