بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8107
متن پرسش
سلام استاد.استاد شما در کتاب عوامل ورود به عالم بقیت اللّهی ،بار ها فرمودید شرط اصلی ورود به عالم بقیت اللهی ،عبور از زمان فانی به زمان باقی می باشد،توضیح مختصری هم راجبه این دو زمان دادید اما من دقیقا متوجه نشدم،اگر امکانش هست به طور ملموس و به زبان ساده این دو زمانو تبیین کنید و توضیحی هم در مورد عالم بقا بدید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: منظور از زمان باقی، عالم مجردات است که در عین قبل و بعد نسبی داشتن، قبل و بعد در یک‌جا جمع است و شما احوالات گذشته را در کنار احوالات آینده دارید. در آن کتاب عرض شده که چگونه در زمان حضرت دمهدی (عج) عالم مجردات در آن حدّی که عالم ماده ظرفیت دارد بر جنبه‌ی مادی عالم ماده غلبه می‌کند و از این لحاظ گفته می‌شود شرایط عبور به عالم بقیت‌اللّهی عبور از زمان فانی به زمان باقی است. مباحث حرکت جوهری در فهم زمان فانی کمک می‌کند. موفق باشید
5067

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام ووطاعات قبول 1.قال الله تعالی:ضمنت لاهل العلم ارزاقهم 2.پیامبر(ص):بعضی از گناهان با نمازوصدقه هم آمرزیده نمیشوند.سوال شد:چه چیز موجب آمرزش آن است؟فرمودند:جدیت وتلاش در طلب معیشت زندگی (مستدرک ج13) بحثی هست این که دنبال پول نباید بری یا باید بری با توجه به اینکه طلبه هستی یا دانشجو ومی خواهی تحصیل کنی اما زن هم که می خواهی بگیری و خرجی خودت برای تحصیل باید پول داشته باشی پس ناچار هستی که از یه جایی سرمایه را تامین کنی و بعد از آن استفاده کنی و تابتوانی درس بخوانی آیا این حرف درست است؟ وباتوجه به این که بالاخره زندگی رو چرخوندن وخانواده که با پول طلبگی و... نمیشود در حال حاضر(بدون تجملاتی خیلی خیلی ساده زندگی کردن)؟؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که ما مطابق وظیفه وارد فعالیت‌های معمولی جهت تأمین رزق می‌شویم و بدون آن‌که نگران باشیم و یا حرص بزنیم خداوند برکتش را می‌دهد. نگاه کنید به طلبه‌های اطرافتان ببینید عمدتاً زندگی‌شان به راحتی می‌گذرد. موفق باشید
4922
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده احتراما بنده تفسیر قرآن شما را دنبال می‌کنم و به انقلابی بودن آن علاقه دارم ولی در بحث با افرادی که مذهبی هستند و در انقلاب و جبهه هم حضور داشته اند گاهی تردید میکنم که کدام راه صحیح است؟ آنها می‌گویند اگر حفظ نظام و مردم مهم نبود حضرت امام خمینی(ره) قطعنامه را نمی پذیرفت. الان هم باتوجه به رویکرد اکثریت به افرادی که دم از اعتدال میزنند با این شرایط روبرو شده‌ایم الان تحریم‌ها مردم را بامشکل مواجه کرده است. کم بودن حقوق‌ کارگران و افراد دیگر و بالارفتن سن ازدواج چند میلیون دختر و پسر، بخاطر اجاره بهای زیاد مسکن و عدم تمکن مالی، اکثر جوانان میلی به مباحث آرمانگرایی ندارند. ما باید ابتدا وضع اقتصادمان را به جایی برسانیم که تحریم ها ما را با این مشکلات بیچاره نکند و بعد به حقوق خودمان در زمینه ی هسته ای و آرمانهای انقلاب بپردازیم خواهشمند است این پارادکس را که برای بنده پیش آمده جواب بدهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید بر اساس ظرفیت مردم جلو رفت ولی اگر مردم و مسئولان آمادگی بیشتری داشته باشند تا با روش انقلابی جلو برویم همان نتایجی را که مردم به سختی به‌دست می‌آورند با راحتی بیشتر به‌دست می‌آوریم. این بستگی به روحیه‌ی مردم دارد بالاخره مردم بدی نیستند. موفق باشید
2951
متن پرسش
سلام استاد. من پرسشی داشتم: استاد بنده حقیر از طرفداران نظام جمهوری اسلامی و معتقد به اصل ولایت فقیه هستم. یک زمانی قاطبه مردم ایران طرفدار برقراری نظام اسلامی بودند، اما همانطور که خودتان می دانید بخش کثیری از مردمکشور ما دیگر عقیده ای به ولایت فقیه و و جمع دین و سیاست نیستند. آنها نوع تفکر و نگرش ما را نمی پذیرند آنها اسلام را در حد شخصی و حیطه قلب خود می خواهند. دلشان نمی خواهد روحانیون بر ایشان حکومت کنند. دوست ندارند قوانی قرآن بر آنها حاکم باشد (البته ناگفته نماند بخش عمده ای از این موضوع به عملکرد غلط پاره ای از مسئولین و سوءاستفاده ایشان از موقعیت خود می باشد و اینکه انتظارات مردم از یک حکومت اسلامی بر آورده نشد و اینکه ریا و دوری زیادی را از بخشی از افراد حکوتی دیند که اتفاقا اقدامات آن عده تاثیر زیادی بر زندگی مردم گذاشت). خلاصه استاد من که واقعا شیفته نظام اسلامی هستم و دلم میخواهد جمیع مردم هم یکدل و همصدا همینگونه باشند ولی به هر دلیل دیگر اینطور نیست. در بعضی جاها آمده است پیامبر چندین بار به رای مردم رجوع کردند و یا امام علی علیه السلام تا زمانی که مردم نخواستندشان حکومت نکردند و بعد هم مردم نخواستند و رها کردند و... آیا ما باید به قیمت نارضایتی مردم به فکر حفظ نظام باشیم؟ مگر ما حدیث نداریم که با کفر می شودحکومت کرد ولی با ظلم نه؟ آیا یک حکومت لائیک بهتر از حکومت اسلامی نیست که بخش عمده ای از مردم آن را نمی خواهند؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم و نخواهیم خودمان را گول بزنیم به این واقعیت می رسیم که بخش قابل توجهی از مردم ما این شیوهحکومت را قبول ندارند. حال یا آن را درک نمی کنند، یا هرچیز دیگر...ایا اگر ائمه بودند به هرقیمتی حکومت را حفظ می کردند؟ چه اشکال دارد یک رفراندوم بگیریم و حداقل دیدگاههای سایرین را هم لحاظ کنیم؟باستاد نظر شما چیست؟(هرچند تاکید می کنم من مایلم حکومت شیعی ما بماند نام علی بماند، ام القرای جهان اسلام باشیم، اما مگر صرفا امثال من حق داریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به این دلیل بنده معتقدم مردم اصل نظام اسلامی را نسبت به سایر نظام‌های موجود ترجیح می‌دهند که بیش از پنجاه‌درصد در انتخابات شرکت می‌کنند، چون شرکت در انتخابات به معنای آن است که معتقدند در همین بستر می‌توانند به نتایجی که می‌خواهند برسند. از طرفی هیچ‌وقت هیچ نظامی برای بود و نبود خودش اقدامی انجام نمی‌دهد، رفراندم برای آن است که بخواهند یکی از رویکرد های نظام را تغییر دهند مثل رفراندمی که در اخر عمر حضرت امام جهت تغییر بعضی مواد قانون اساسی انجام شد. ولی تغییر نظام چیز دیگری است ،مثل همان‌طور که مردم با نظام شاهنشاهی درگیر شدند و معلوم شد آن نظام پشتوانه‌ی مردمی ندارد. اگر فکر می‌کنید واقعاً مردم نظام را نمی‌خواهند باید کار به این‌جا بکشد، مثل همان چیزی که در مصر به‌وجود آمد. این تصور که مردم نظام اسلامی را نمی‌خواهند در تصور مجریان فتنه‌ی سال 88 بود و فکر کردند اگر بستر را فراهم کنند مردم همان‌طور عمل می‌کنند که بعداً در مصر پیش آمد، ولی ملاحظه کردید وقتی مردم برای نظامشان احساس خطر کنند مثل 9 دی همه به پشتیبانی نظام می‌آیند هرچند انتقاد داشته باشند. موفق باشید
2762
متن پرسش
با وجود اینکه بحث های زیادی از استاد رو گوش دادم و تکرار و عمل هم کردم اما هنوز هم برام سواله که الله که جامع تمام صفات است چه سیر یا چه دلیل یا چه هدف(با اینکه برای حضرت حق هدف داشتن نقص است) یا چه چیزی رو با وجود آوردن انسان و عالم در نظر گرفته؟این یعنی چی که خدا برای تجلی تمام اسما نیاز به خلق انسان میبینه. اصلا بعد از فوت انسان و سیر به سوی حق چه چیز جز تکامل انسان رخ میده که خدا از اون جهتی رو دنبال کنه؟ خواهشا کامل و با جزئیات توضیح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این بحثی نیست که در محدوده‌ی یک سؤال و جواب بتوان به آن پرداخت. إن‌شاءالله در مسیر مطالعات خود وقتی به فص آدمی در فصوص الحکم رسیدید مطلب برایتان روشن می‌شود. همین قدر بدان « نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش ..............خیمه در مزرعة آب و گل آدم زد» موفق باشید
2415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز نظرتان درباره ی حاج آقا مجتبی موسوی در درچه چیست؟ چطور از ایشان با توجه به شاگرد بودن در محضر آیت الله بهادینی.ره. استفاده کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاع کافی ندارم. موفق باشید
667

مرز توهمبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی سوالی در مورد مطلبی که یکی از دوستان در رابطه با ارتباطشان با جنیان نوشته بودند (سوال 631) داشتم مگر شما نگفتید که انسان تا روحش را خیلی پایین نیاورد نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند پس این مورد چگونه پیش آمده است؟ مدتی است که احساس می کنم در توهم سیر می کنم یعنی اینکه کارهایی انجام می دهم که احساس می کنم تنها توهم است و حقیقتی ندارد و اصلا ارزشی هم ندارد زیرا نتیجه ای هم نمی بینتم و گاهی احساس نا امیدی می کنم.اصلا مرز بین توهم و واقعیت را گم کرده ام و سرگردان مانده ام. خواهشمندم مرا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: همین طور است که به نحوی شرایط روحی از جهت اصلی که باید به آن بپردازد غافل شده. فکر می کنم کتاب «ادب خیل و عقل و قلب » کمکتان کند موفق باشید
515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره ) در کتابی اشاره دارند کاری که حتی شبه ریا در آن می رود را باید ترک کرد در بسیاری از فعالیت های اجتماعی من چنین شبه ای وجود دارد آیا ترک همه ی این کارها باعث متوقف شدن رشد اجتماعی نمی شود به علاوه من این کار ها را به این امید انجام می دهم که با گذشت زمان ریای آن ها از بین برود بلکه این کار ها برایم امری عادی شود و تا به حال فکر می کرده ام اگر یک حالتی در درون انسان وخیم نیست می تواند با بی اعتنایی به آن این حالت را از بین ببرد حال می خواهم بدانم شما چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ از بحث مبانی معرفتی مهدویت تا صفحه ی 60 آن من این گونه فهمیدم که نسبت ما به امام زمان مثل نسبت ایشان به خداوند است یعنی رابطه ی ایجادی اگر این گونه باشد هیچ انسانی نمی تواند به این مقام برسد چون به هر حال کسی که موجودی را ایجاد می کند از او بالاتر است حال سوال من این است که با فرض بالا ما انسان ها غایتی داریم که هرگز به آن نمی توانیم برسیم آیا این حرف درست است و اگر درست است آیا با حکمت خداوند سازگار است؟ آیا حضرت علی در دوران حکومت خود به فکر تشکیل لشگر نظامی که همیشه در خدمت حکومت باشد بود و اگر نبود چرا؟ آیا در احکام قضایی اسلام ساختن زندان نیز هست یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- ریا به این معنی است که انسان از ابتدا یک عمل دینی را بدون آن که اعتقادی به آن عمل داشته باشد, جهت جلب نظر مردم انجام دهد. حال اگر کسی واجبی را انجام داد به جهت آن که خداوند دستور داده است ولی در ضمن نفس امّاره‌ی او از درون به صحنه آمد که آری آن کار را انجام بده که معلوم شود تو اهل انجام واجبات و ترک محرمات هستی.به این عمل ،عمل ریائی نمی گویند، چاره‌ی کار آن است که توجه خود را به همان انگیزه‌ی اول معطوف کنیم و به نفس امّاره اعتنایی ننماییم، نه این‌که از کاری که باید انجام دهیم خودداری کنیم. در مستحبات و فعالیت‌های اجتماعی هم موضوع از همین قرار است که به اعتبار مستحب‌بودن و خدمت به مردم انجام دهیم و به شوق نفس امّاره بی‌اعتنا باشیم. آری اگر انگیزه‌ی اولیه‌ی شما آن بود که برای جلب نظر مردم انجام دهید، بدون آن‌که نظر به واجب‌بودن و یا مستحب‌بودن آن داشته باشید آن عمل باطل است و در اعمال مستحب اگر احساس کردید بیش از آن‌که جنبه‌ی مستحب‌بودن آن مدّ نظر شما است، جنبه‌ی جلب نظر مردم مطرح است باید آن عمل را ترک کرد. 2- غایت انسان قرب الهی است که از دریچه‌ی نظر به انسان کامل و به مدد انوار آن ذوات مقدس ممکن است و لذا ائمه«علیهم‌السلام» در روایات می‌فرمایند: با اطاعت و محبت به ما، با ما محشور می‌شوید. یعنی در ذیل نوری قرار می‌گیرید که آن‌ها قرار دارند. 3- حضرت علی«علیه‌السلام» در عین آن‌که به رسم آن زمان از قبایل و شهرها لشکرگیری می‌کردند، یک مجموعه‌ی جان بر کف داشتند به نامه «شُرطه» که شرطه‌های امروزی که در کشورهای عربی هستند، از آن زمان معمول شد. 4- در اسلام بیشتر با حدّ و تعزیر و جریمه‌، خلافکاران را تنبیه می‌کنند ولی حبس‌کردن نیز در حدّ محدودی مطرح بوده. موفق باشید
16863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار اگر طلبه ای شوونات طلبگی را رعایت نکند، به لحاظ تحصیلی پیشرفتی ندارد، اهل رعایت نیست و مثل افراد بی بند و بار غیر طلبه رفتار کند به نظر شما در زمره طلاب بماند یا باید خارج شود؟ با توجه به اینکه در عرف مردم رفتار طلاب را دقت دارند و اینگونه حوزه علمیه و طلبگی زیر سوال می رود. به تذکرات مکرر هم دقت نمی کند و طلاب دیگر را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بهتر است که بماند و رعایت کند. ولی اگر در خود، روی‌همرفته رعایت چنین روحیه‌ای را نمی‌شناسد، چاره‌ای نیست که نه خود را به زحمت بیندازد و نه بقیه را. موفق باشید

15259
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: در پاسخ به سوالم درباره زن فرمودید: «بنده هم مدت‌ها به جزء‌جزء این موضوعات فکر کردم». خواهش می کنم کتابی در این باره بنویسید، بویژه با نیاز شدیدی که امروزه به این مسائل می شود. لطفا نفرمایید که من فقیه نیستم چون انتظارات ما هم از شما، انتظارات فقهی نیست ولی حداقل یک افق گشایی در نگاه طلاب از جمله حقیر، به مسائل فقهی نیز می شود. چه چیز باعث شده که شما «مدت ها» به «جزء جزء» مسائلی که طرح کردم «فکر» کردید، ولی کتابی درباره ی آن ننوشتید؟ یعنی ضرورت پرداختن به آن روشن نبوده یا ضرورتهای دیگری در اولویت بوده که فرصت نشده؟ هرچند کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، بسیار ضروری و راهگشا بود ولی مستحضرید که جای چنین مباحثی را نمی گیرد. اصلن حاج آقا یک آشفتگی خاصی در نگاه به این مسائل وجود دارد، حداقل نزد کسانی که درباره ی این مسائل فکر می کنند. لطفا کمک کنید به ما و ما را تنها نگذارید. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقدمه‌ی کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرض شد که «زن» یک پدیده‌ی جدید در تاریخ ما است و در آن‌جا مقایسه‌ای بین یک لودر و کلنگ‌های زیاد شد. بدین معنا که این‌طور نیست که هزار کلنگ یعنی همان یک لودر؛ بلکه لودر یک پدیده‌ی جدید است و نسبت دیگری را با طبیعت در این تاریخ ایجاد می‌کند. ما هنوز باور نکرده‌ایم «زن» در این تاریخ، همانی نیست که 400 سال پیش بوده است تا حکمی مناسب این «زن» در این تاریخ برای او داشته باشیم، همچنان‌که هنوز در سایر موضوعات این عالم در مفاهیم به‌سر می‌بریم و از نگاهِ «وجودی» به عالم و آدم بی‌بهره‌ایم. انبوهِ مفاهیم تفکر مشائی حجابی برای هرگونه تفکری شده است. باید آرام‌آرام رویکرد فکری جامعه عوض شود، تا نگاه تاریخی جای نگاه مفهومی به موضوعات را بگیرد. هنوز تاریخی که در انتظار آن هستیم، متولد نشده است. پیشنهاد بنده آن است که برای فهم نگاه تاریخی، مطالعه‌ی دقیق و بیش از یک‌بار کتابِ بس خطرناکِ دکتر رضا داوری اردکاری که اخیراً نوشته‌اند را، دارم. نام کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافته». موفق باشید   

11971
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در تعریف تفکر داریم که: تفکر حرکت الی المبادی، و من المبادی الی المراد، است. با توجه به این تعریف با تفکر بالقوه های ما بالفعل می شود چون تفکر حرکت است، درست است؟ حالا هر نوع تفکری در ما فعلیتی ایجاد می کند؟ یعنی حتی اگر تفکرات ریاضی و هندسه داشتیم؟ در حرکت جوهری داشتیم که بالفعل شدن باعث شدت وجود می شود، این تفکرات چه شدت وجودی ایجاد می کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن تعریف در علم حصولی است ولی آن تفکری که موجب شدیّت وجود می‌شود تفکری است که در تعریف آن داریم: «تفکر، رفتن از باطل سوی حق / به جزو اندر بدیدن کلّ مطلق» که در اوائل کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه‌» بحث آن شده که: رفتن از باطل به سوى حق، در عرفان به معنى عبور از مشهورات زمانه و توجه به حقايق ثابت هستى است. عرفاى بزرگ مى‏فرمايند: تا كسى از عادات زمانه‏ى خودش عبور نكند نمى‏تواند سلوك را شروع نمايد. با تعريفى كه عرفا از فكر دارند وقتى نتوانيم از مشهورات زمانه و عادات اجتماعى عبور كنيم هنوز تفكر را در خود شروع نكرده‏ايم. در نتيجه براى فكركردن بايد زمانه‏ى خود را بشناسيم تا گرفتار مشهورات و عادات آن نشويم، بايد به درستى بفهميم چرا زمانه‏ى ما فعلًا زمانه‏ى بى‏فكرى است تا عادات و مشهورات زمانه را مبادى فكر خود قرار ندهيم و در بى‏فكرى گرفتار نشويم. تفكر، گذشتن از حجاب كثرت و شهود حق در تمامى موجودات است و تفكر به اين معنا بدون حضور و دل‏آگاهى تحقق نمى‏يابد. موفق باشید

11863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ضمن ابراز قدردانی صمیمانه از حوصله و صبری که به خرج می دهید در پاسخ به سوالات شاگردان دغدغه مندتان خواهشمندم در صورت امکان ساحت تحلیلی تان را تفصیلی تر تبیین نمایید تا ابهامات به وجود آمده در رابطه با مواضع اخیرتان رفع شود. شما در پاسخ به سوال 11841 بحث های اخیر هسته ای را در سه سطح دسته بندی کرده اید1. جایگاه تاریخی بیانیه (که خود اصرار دارید در این چهار چوب تحلیل کنید) 2. محتوای بیانیه 3. مواجهه استکبار در قبال این بیانیه. سوال این است که آیا می توان به جایگاه تاریخی بیانیه نظر انداخت و آن را منجر به حضور فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی بین الملل تلقی کرد فارغ از محتوای آن؟ بدون در نظر گرفتن موضع دولت جدید در رابطه با مذاکرات که حل مشکلات اقتصادی کشور را برخلاف نظر کارشناسان دلسوز و رهبری به این مذاکرات گره زده و خود اذعان کرده اند رسیدن به هر توافقی بهتر از عدم توافق است؟ آیا این حضور جمهوری اسلامی صورت مقتدرانه و استقلالی و نفی استکباری انقلاب را برای جهانیان بویژه مستضعفین به پا خواسته و مسلمانان بیدار شده به نمایش گذاشته یا نمایش پذیرفتن قواعد جامعه جهانی است؟ و اینکه انقلابی که آمده بود فارغ از نظم مدرن حاکم - که در آن باید کدخدا را به رسمیت شناخت - به حیات دینی خویش ادامه دهد اکنون پذیرفته باید مسائلش را با کدخدا حل کند و جامعه جهانی که محدود در چهار دولت است را متقاعد کند؟ چگونه می توان به درک درستی از شرایط تاریخی بیانیه دست یافت در صورتی که بر اساس محتوای آن و روایات پیرامونی آن از جانب کشور های غربی عزت ملت ایران خدشه برداشته و این جزو خطوط قرمز رهبری است؟ استاد عزیز شرایط کنونی کشور را در مباحث هسته ای تشبیه به فضای صلح حدیبیه نموده است در حالی که رهبری بعد از تحلیل های غلط بعضی دولتمردان دولت قبلی که تشبیه به شعب ابيطالب می کردند همانند شرایط بدر و خیبر دانسته اند مناسبت این دو فضا در چیست که اینگونه تحلیل می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که قبلاً هم عرض کردم و شما هم متذکر آن هستید دولت از چند جنبه گرفتار خطا است، ولی نفس بیانیه را باید یک نوع حضور انقلاب اسلامی دانست که جهان مدرن نتوانست آن انقلاب را نادیده بگیرد. در عین آن‌که ما با توجه به نظر رهبری عزیز در بعضی از قسمت‌های غنی‌سازی اورانیوم کوتاه آمدیم تا حضور خود را اثبات کنیم و از این جهت حرکت ما شبیه صلح حدیبیه است. مواردی که در زیر نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» کوتاه آمدیم را در جواب سؤال شماره‌ی ۱۱۸۵۲عرض کردم. موفق باشید

10255
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک اعیاد گذشته خدمت استاد: 1) در مباحث معرفت النفس که با علم حضوری به کمال می رسد طهارت و صیقل زدن قلب و جهاد با نفس چه جایگاهی دارد؟ 2) حضرات معصومین سلام اله علیهم عالم الغیب بودند یا به تعبیر قرآن علم غیب منحصرا در ید الهی است؟ و اگر معصومین علیهم السلام فاقد علم غیب هستند پس اطلاع حضرات بر آینده چه وجهی دارد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- پس از نظر به نفس از طریق مباحثی مثل ده نکته در معرفت نفس، از آن به بعد تنها با تزکیه است که انسان می‌تواند به حقیقت خود نزدیک شود 2- علم غیب منحصراً در ید و قدرت حضرت حق است، حضرت حق آن اندازه که جهت هدایت انسان‌ها لازم است، به پیامبران و ائمه«علیهم‌السلام» می‌دهد.خداوند در سوره جن فرمود: « عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26) إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ (27) . موفق باشید
9938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از اساتید فرمودند: مسیر رشد انسان در دوران مجردی با مسیر رشد انسان در دوران متأهلی کاملاً متفاوت است.اگر می شود توضیحی دهید؟ و تفاوت آن؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» جواب سؤال خود را بگیرید. موفق باشید
9802
متن پرسش
با سلام: استاد پسر آیت الله جوادی چند وقتی است تحرکات عجیبی دارد، خواستم ببینم در جریان اموراتش هستید که خط و حزبش چیه و آیا خط او از پدرش جداست؟ نامه اخیرش به وزیر علوم معزول اینست: مرتضی جوادی آملی - فرزند آیت‌الله جوادی آملی - روز گذشته با نگارش نامه‌ای خطاب به رضا فرجی‌دانا - وزیر پیشین علوم - تاکید کرد: به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. به گزارش امید، متن کامل نامه که روزنامه اعتماد آن را منتشر کرده به شرح زیر است: «حضور محترم جناب آقای دکتر فرجی‌دانا، با سلام و تحیت گرچه دانش خود ارزش است لیکن زمانی که با فضیلتی مضاعف آمیخته می‌شود به میزان فراوانی زینت می‌یابد، در بیان مولایمان علی(ع) آمده است که فرمود، حلم زینت علم است، دانشمند کمالش را از علم می‌برد و جمالش را به حلم می‌خرد. صاحب این قلم که تاکنون شما را ندیده گرچه آوازه‌تان را زیاد شنیده، بر خود لازم می‌دید که از کنار این همه دانش و آن همه اخلاق بی‌تفاوت نگذرد و به مقدار ناچیزِدست تکانی به پاس آن همه دست‌افشانی سپاس نگوید. از آیت‌الله جوادی آملی آموختم که می‌گفت، اگر کسی دنیا را نشناسد فریب می‌خورد از مهرش کیش می‌بازد و از قهرش خویش. دنیا را به همین فراز و فرودش باید شناخت، گاهی به حق اوج می‌دهد و زمانی به ناحق به حضیض می‌سپارد، در جایی به باطل بر عرش می‌نشاند و در ساحتی به حق به فرش می‌کشاند. اما در مقابل، دانش راستین که پروردگار عالم آن را نور می‌داند به حدی صاحبش را عزیز می‌دارد که در آغاز او را در سراپرده زهد می‌نشاند و در بین راه به میان پرده صبر فرا می‌خواند و سرانجام در فراپرده رضا و تسلیم مهمان می‌نماید. پویندگان طریقت کمال و ره‌جویان حقیقت وصال، به شاگردان‌شان این‌گونه آموختند که ره‌جویان نه به داشته‌های خویش دلخوش مانده و فرحناک شوند و نه به از دست دادن آن دلتنگ شده و متاسف گردند. گرچه آنانی که دنیا را این‌گونه نشناخته و دست‌کم از مهتران نیاموختند، همواره دنیا را بسان قمارخانه‌ای می‌بینند که تنها بایستی برد و هیچ‌گاه نبایستی باخت، و در این راه باکی نیست که اگر همه‌ چیز فدا شود یا عالم و آدمی فنا گردد. غافل از اینکه تیر و کمان را به سوی خود نشانه رفته و آتش به خرمن خویش می‌کشند. اما آنچه در این میان بسیار شگفت‌انگیز است، توصیه غریب دین است، خداوند عالم همواره انسان را در بحبوحه دنیا می‌طلبد و فاصله گرفتن از کار و جامعه را موجب کوتاهی و منقصت انسانی شمرده و همواره او را به حضور در صحنه اجتماع فرمان می‌دهد، از او می‌خواهد که از هیچ فرصتی برای تعالی خود و رشد جامعه غافل نشود. حق و باطل، صدق و کذب به موازات هم در برابر نفس انسانی سان می‌بینند، به عبارتی در باغ طبیعت هیچ حقی وجود ندارد مگر آنکه باطلی در کنار آن کاشته شده و هیچ باطلی غرس نشده مگر آنکه حقی در کنارش رویش یافته، اگر توحید است در کنارش شرک و اگر ایمان است در جوارش کفر و اگر عدل است در جنابش ظلم و خلاصه اگر خدمت است در ساحتش خیانت جای گرفته و البته این انسان‌ها هستند که با چه ذائقه‌یی حضور یابند و کدامیک را با حسن اختیار یا سوء اراده بر دیگری ترجیح دهند. از سوی دیگر ترازوی عدل الهی که به بلندای آسمان و زمین همواره برافراشته نگاه داشته شده (و بالعدل قامت السموات و الارض) در انتظار حق پویان و عدل‌جویانی است که از صمیم قلب حق را باور داشته و بدان پایبندند و از مغزای جان عدل را باور کرده و بدان دلبندند. گرچه انقلاب، مردم و نظام اسلامی تجربه‌های بسیار سنگین و سختی را پشت سر نهادند، لیکن به نظر می‌رسد تا رسیدن به جامعه الگو و امت وسط راه طولانی در پیش است؛ جامعه‌ای که مردم آن از خرافه و گرایشات سطحی در امان باشند، مدیران و متولیان امرشان از شایستگانی و فرهیختگان و دلسوزانی باشند که جامعه به وجود آنان به خود ببالد و نمایندگانی از تمدن و فرهنگ ناب و اصیل اسلام و ایران باشند. گرچه جای بسی شکر و سپاس است که اراده ملت این‌بار در وجهه دولت نمایان شده و خواست قلبی جامعه خصوصا فرهیختگان و نخبگان از قلم تدبیر و امید جاری گشته، لیکن نگارنده این سطور با قطع نظر از این امر به مقوله دیگری می‌اندیشد و به وجود چنین انسان‌هایی مباهات دارد. در پایان بار دیگر به دانش، اخلاق، ادب و صلابت و استواری شما درود می‌فرستم و فصل جدیدی برای دستیابی به توفیقات برتر از بارگاه الهی مسألت دارم. برادر شما مرتضی جوادی آملی قم مقدس دوم شهریور 1393»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید قصد دلجویی داشته اند از آن جهت که آقای دکتر فرجی دانا به تنهایی شخصیت مثبتی هستند در کلافه ی جریان قرار گرفته اند که به قول آن نماینده ی محترم مجلس بیش از آن که مدیریت کنند مدیریت می شدند. مسلّم در آینده ی تمدن اسلامی امثال آقای فرجی دانا جای دارند و شاید جناب آقای حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی خواسته اند این را بفهمانند که اگر به دلایلی امثال فرجی دانا صلاح نیست در مسئولیت وزرات علوم انجام وظیفه کنند بدین معنا نیست که این افراد بیرون از انقلاب هستند. چیزی که فکر می کنم آقای لاریجانی ریاست مجلس نیز خواست این را بفهماند. در هر حال باید تلاش کرد تا نه آنهایی که از نظر فکر و عمل بیرون انقلاب اند و فتنه ی سال 88 را راه انداختند و پشیمان هم نیستند در مسئولیت ها نفوذ کنند، و نه آنهایی که با هر سلیقه ای اصل انقلاب و رهبری را پذیرفته اند، بیرون انقلاب قلمداد شوند و از سعه ی صدری که باید نسبت به همدیگر داشته باشیم یا فاصله بگیریم و جامعه را دو قبضی کنیم. موفق باشید
9644
متن پرسش
سلام و خدا قوت: ممنون از زحماتتون ببخشید من بعد از مدتی بررسی حالات و اخلاقیاتم به این نتیجه رسیدم که ظرفیت درونی ام خیلی گنجایشش کمه، خیلی روحیه ضعیفی دارم، خیلی زود عصبانی میشم و خودم را می بازم، تو شادی ها بیش از اندازه شادی می کنم و تو غمها زیادی غمگین میشم، کمی درد که بکشم زودی جزع و فزع می کنم و گاهی کفر میگم! تو سختی ها زود تسلیم میشم. تو کارهام زود خسته میشم و مثلا مطالعه و علم آموزی که می کنم زود خسته میشم و وقتی یکمی زیادی کار مطالعه و... می کنم زده میشم و بعد تا چندوقت نمیرم دنبالش و بعدش کارایی می کنم که انگار عقده اونو خالی کنم! مثلا چند ساعت که کلاس داشته باشم دیگه به وسطاش که برسه نمی کشم در صورتی که اغلب مثل من نیستن و عادی اند. وقتی یکمی گلوم می سوزه یا مریض میشم فوق العاده بداخلاق و عصبی میشم. خلاصه از دست خودم خسته شدم! چه کنم ظرفیتم را بالا ببرم و صبر و تحملم را زیاد کنم؟ می ترسم زمانی که خدا می خواد امتحانم کنه و یا توی سختی ها و بلاهای آخرالزمان کم بیارم و با کمی سختی و درد جا بزنم و ایمانم رو از دست بدم. ممنون میشم راهنماییم کنین
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان خود را به افکار حکیمانه منور کند به همان اندازه از تأثیر و نفوذ هوای نفس می‌کاهد. مولوی در این رابطه می‌گوید: «مر سفیهان را رباید هر هوی.... زان که نَبْوَدْشان گرانی قوا» مقابله با حرص و هوس به‌خصوص در خوردن غذا و... افکار حکیمانه به انسان برمی‌گردد. إن‌شاءاللّه کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید
9336

اذکارسبعهبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد سوال شخصی که پرسیده بود «اذکارسبعه چیست؟» من درسخنرانی آیت الله احدی از شاگردان علامه حسن زاده شنیدم اذکار سبعه همان ذکرهای 7 روز هفته هست که علامه حسن زاده در بین الطلوعین به آن مقید هستن، البته شاید به این نام در روایات نیامده باشد، اما منظور همینه گفتم شاید لازم باشه بگم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است و نشانه‌ی یک نوع خوش‌سلیقگی است و همین‌طور که عرض کردم در جوامع روایی ما تحت این عنوان چیزی نداریم ولی این‌که حضرت آیت‌اللّه اذکار هر روز را تحت این عنوان نامیده‌اند، عنوانی است منطقی. موفق باشید
9326

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از حضرتعالی، لطفا دستور فرمایید که فایل های صوتی مربوط به ماه رمضان را نسخه MP3 آن را نیز روی سایت بگذارند تا براحتی بتوان استفاده کرد . چون نسخه MSA است که نیاز به تبدیل دارد. مجددا تشکر می نمایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
8692
متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم امیدوارم سوء تفاهم پیش نیاد. این سخنرانی های شما در مجموعه ها و دانشگاهها و یا حوزه های علمیه مختلف را بچه های خودتان جمع آموری میکنند یا خیر؟ آیا محصولاتتان در انحصار موسسه یا واحد سمعی بصری دانشگاهی قرار ندارد؟ چون ما سخنرانی های شما را برای دوستانمان ممکن است کپی کنیم گفتیم یک وقت حق الناس به گردنمان نیفتد. آخر میدانید جریان چیست؟ بعضی از اساتید و منبری ها که فی سبیل الله سخنرانی میکنند یک نفر با دستگاه ضبط کننده نیز صدای این عزیز را ضبط میکند. سپس بر روی فایلهایی که ضبط کرده زحمت میکشد و آنها را ادیت میکند و برایش قاب تهیه میکند و به فروش میرساند. حال اگر کسی بیاید سی دی سخنرانی را از این شخصی بخرد و برای دوست اش کپی کند کاری حرام انجام داده و حق الناس است. بنده این را پرسیده ام فتوای صریح آیت الله مکارم این است که این کار جائز نیست چون آن شخص برای این کار زحمت کشیده است و اگر میخواهید از روی آن کپی کنید و یا از نسخه ی کپی رایت آن استفاده کنید باید به رضایت آن شخصی که زحمت کشیده و شخصی که سخنرانی کرده و تمام کسانی که برای تولید این محصول زحمت کشیده اند یقین پیدا کنی و اگر یقین نداشته باشی جایز نیست. فتوای آیت الله وحید هم به نظرم همین است. حال میخواستم بپرسم اگر سخنرانی های شما را بچه های خودتان ضبط میکنند که خب خیالمان راحته. ولی اگر از روی محصولات موسسه و شرکتی که سخنرانی های شما در انحصار آنان است استفاده میکنید آیا رضایت کامل دارند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفقایی که در این رابطه زحمت می‌کشند همه فی‌سبیل‌اللّه است و تکثیر سی‌دی‌ها و جزوات بلا اشکال می باشد. موفق باشید
8676
متن پرسش
سلام علیکم. تمدن اسلامی در گذشته (مثلا در قرن هفتم) که از آن به درخشانی یاد می شود و امثال کسانی مانند مولوی و ابن سینا و بعد ها ملاصدرا را به صحنه آورد چه عواملی باعث شد به حجاب رود؟ من فکر می کنم حتما باید نقص هایی در این تمدن بوده باشد که تمدن غرب آن را به حجاب برد؟ آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: البته کسی نمی‌خواهد بگوید ضعف‌هایی در این اندیشه‌ها نبوده، ولی به همان علت که قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بعضاً در یک زمان به حاشیه می‌رود می‌توان گفت وقتی حساسیت یک ملت از امور اصلی‌اش کم شود، سرمایه‌های فرهنگی آن به حاشیه می‌رود، و وقتی باز آن ملت متوجه امور اصلی‌اش بشود، سرمایه‌های فرهنگی‌اش ظهور می‌کند که شما امروزه شاهد ظهور دوباره‌ی حکمت متعالیه هستید. ملاصدرا در کتاب «کسرالاصنام جاهلیه» پیش‌بینی می‌کند که اگر روح سطحی‌نگری حاکم شود نه‌تنها اندیشه از جامعه رخت برمی‌بندد، بلکه زمینه ای برای حاکمیت اشرف افغان فراهم می‌شود. و شد آنچه شد. موفق باشید
7851
متن پرسش
سلام علیکم. نظر شما در مورد سخنرانی حضرت آقا در حرم رضوی چیست؟ به نظر شما آقا چه کدهایی را دارند به نیروهای انقلابی و کسانی که در کارهای فرهنگی هستند میدهد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین طور که متوجه اید که احتیاج است ان‌شاءالله به طور مفصل مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا اشتباهی که حزب الله سال گذشته کرد و با سخنان رهبری درست برخورد نکرد پیش نیاید و در رابطه با کار فرهنگی عنایت داشته‌باشید ما اهدافی داریم که باید بر روی آن اهداف و موانعی که حجاب آن اهداف هستند وقت بگذاریم آن هم بدون تخریب دولت و به امید اصلاح روش‌ها و بدون برخورد حزبی با موضوع به این شکل که در جاده‌‌ی عده‌ای بیفتیم که با انتقاد از دولت رویکرد انتخاباتی دارند. موفق باشید
6465
متن پرسش
سلام.حضرت استاد باتوجه به این که بشر امروز می خواهد خود را جایگزین خالق مطلق کند ودر نظام احسن او تغییر بدهد وبه بهانه ی این که اگر ما بتوانیم کاری را انجام دهیم که بتوانیم از عالم بیشترین استفاده را انجام بدهیم ونقائص مخلوقات رابرطرفکنیم!.آنها با این گونه مسائل اذهان جهان را متقاعد می کنند.سوال اینجاست علمی که امروزه به عنوان ژنتیک وشبیه سازی مطرح شده درجهان که می توانند حیوانی ایجاد کنند با مشخصات خاص ویا حتی انسانی با خصوصیت جسمی واخلاقی خاص واین گونه نظام احسن را می خواهند غیر احسن جلوه دهند وبه نوعی مصداق فریب کاری شیطان است که در آیه119 نساء شیطان تا جایی انسان را گمراه می کند که گوش چهارپایان را سوراخ کنند وخلقت خدا را تغییر دهند.حالا آیا این به ظاهر علم که نقاط مشخصی از تفکر الهی را هدف گرفته است را می توان آموخت وترویج داد وبه نوعی به آن در خود ایران افتخار کرد انقلاب اسلامی که داعیه خرق حجب ظلمانی مدرنیته وغرب را دارد آیا جایز است به عنوان پیشرفت علمی مساله شبیه سازی و..را به شکل خیلی به روز ادامه دهد وازآن بدتر به آن افتخار کند چون در جهان این به عنوان یک ارزش علمی شناخته می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید ما نباید شروع‌کننده‌ی این نوع کارها باشیم ولی ظاهراً ما امروز با مشکل دیگری روبه‌رو هستیم که دنیا شروع به این دست‌کارهای کرده . شاید علم به این کارها جهت خنثی‌کردن و یا نجات‌دادن خود از این دست‌کاری‌ها لازم است. بنده این‌گونه کار آقایان را در شبیه‌سازی توجیه کردم وگرنه طبیعت در حالت عادی ظرفیت آن را دارد که بهترین نتیجه را به ما بدهد آن‌طور که قرآن می‌گوید: «وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر». (کار) کسانى که اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبیت(ملکات انسانى در) روح خود، انفاق مى‏کنند، همچون باغى است که در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد کافى بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد(که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست. (بقره .آیه265) موفق باشید
5818
متن پرسش
با سلام استاد گرامی آیا در دنیایی که از در و دیوار برای انسان غفلت و دنیا می بارد و ما به واسطه ظلمت خودمان و شرایط حاکم بر زمانه از درک حضور امام زمان (عج)محرومیم می توانیم چون مسلمانان صدر اسلام و انقلابیونی چون ابوذر و مقداد و ...که در زمان پیامبر اسلام آوردند جوهرا طعم اسلام حقیقی را بچشیم و به حقیقت اسمائ اللهی برسیم،استاد گرامی زمانه عجیبی است و من به شدت احساس غربت می کنم در کلاس های دانشکده آنقدر فضا برایم سنگین می شود که گاه قلبم به شدت درد میگیرد و این حالت در زمان های دیگر هم اتفاق می افتد و مدتی که تزکیه و ذکر رامداومت دارم حالم خوب است اما گاهی تا به خودم می آیم بنا بر لوازم زندگی مدرن متوجه می شوم که دچار پریشانی شدم گاه آنقدر دور می شوم که حتی استغفار و قرائت قرآن هم برایم سنگین می شود و قلبم تحملش را ندارد و نمی توانم خلوت و انس داشته باشم،با این وجود واین من ازهمه جابریده و سرکش چه کنم؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که ما را نه‌تنها به عالم صدر اسلام برمی‌گرداند بلکه به نقطه‌ای می‌برد که امید همه‌ی انبیاء و اولیاء بود، یعنی نقطه‌ی ظهور مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». اگر در بستر انقلاب اسلامی حضور فعال داشته باشید و در ذیل ولایت فقیه امورات خود را شکل دهید و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشود را با آثار عرفانی او ادامه دهید با سرنوشت شهدای دفاع مقدس هماهنگ می‌شوید. شهدایی که امام شهیدان در موردشان فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان ، عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.». موفق باشید
4067

استاد واقعیبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزگوار این حقیر سوالات ذیل را پرسیدم فرمودید چون ایمیل خود را ننوشته اید عمومی جواب می دهم لذا سوال ها را بهمراه تغییرات و اضافاتی با ایمیل مجددا ارسال می کنم: 1- ظاهرا شما معتقد به این هستید در این زمانه مسیر را می توان بدون استاد طی نمود ولی نظر شما با نظر بسیاری از بزرگان متفاوت است از جمله می فرمایند کتب و سی دی مرده اند و مرده نمی تواند مرده زنده کند و... پاسخ حضرتعالی در خصوص این تناقض چیست و در قدیم شاگرد مشکلاتش و خواب ها و افعال و رفتارش را به استاد عرضه می کرده و استاد آن مشکلات و سوال ها را مرتفع و تعبیر می کرده و یا با نفسشان آتش به جان شاگرد می زده که گاهی تا یک سال شارژ می شده ولی در این سیر بدون استاد این نخوردن نفس استاد به شاگرد و شارژ نشدن باعث نمی شود بعد از مدتی مباحث را رها کند یا در مسیر سرد حرکت کند در کل این مشکلات در روش بدون استاد چگونه قابل حل است (همچنین کتاب های مذکور را که فرموده اید مطالعه کرده ام ) 2-آیا حضرتعالی سیر مطالعاتی آیت الله صمدی آملی را قبول دارید3-برخی علما مانند علامه حسن زاده (حفظ ا...) برخی رجوع کنندگانی که به دنبال نصیحت و راهنمایی هستند را طرد کرده و تحویل نمی گیرند و جواب درستی نمی دهند وگاها غیظ می کنند که این اتفاق برای این حقیر نیز افتاده بدین شرح که خدمت علامه حسن زاده رفتم فرمودند نطفه بودی این شدی و دوجمله فرمودند متوجه نشدم و در آخر که درخواست راهنمایی از ایشان کردم فرمودند یک چک بخوری خوب می شوی آیا می شود گفت این حتما بخاطر این است که تا برزخ این حقیر را دیده اند و ثمری در من ندیده اند و همچنین بخاطراراده ضعیف و گناهان بسیارم این چنین فرمودند به نظر شما اگر برای اراده ضعیف و بی همتی که در من دیده اند باشد باید برای رفع این نقیصه چه کرد 4-آیا شما سوالات را جواب می دهید جنبه روحی افراد را هم در نظر می گیرید و با توجه به باطن افراد پاسخ می دهید و یا صرفا عقلی ، روایی جواب می دهید و همچنین من شنیده ام اساتید بعد از مدتی که شاگردشان مسیر را طی می کند از آنها به صورت روحی دستگیری می کنند در خواب و ... و یا بر افعال و رفتار شاگردانشان ولایت و نظارت دارند که خطا نکنند آیا شما هم اینگونه هستید.5- قبلا به این حقیر امر کردید روی معرفت نفس کار کنم آِیا با توجه به اینکه فرمودید ده نکته یک مدخل است بهتر نیست با توجه به اینکه در پاورقی کتاب ارجاع دادید به معرفت نفس آقای صمدی آن را شروع کنم و اگر موافقید تمام تمرکزم روی آن باشد یا در کنار آن کتاب های دیگر را مطالعه کنم و چه کتابی ممنون با تشکر بسیار ببخشید از طولانی بودن شرمنده ام .اگر خدا دعای این گنهکار را قبول کند برای شما بخاطر این وقتی که برای امثال این حقیر میگذارید دعا میکنم و از دیگر دوستان که این سوال را می خوانند خواستارم دعا کنند .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد واقعی استادی است که جهت کلی را به ما بدهد و معنای دستورات شرعی را برای ما روشن فرماید. عرض کردم حضرت آیت‌الله بهجت با توجه به این زمان که شرایط فهم جهت کلی و روشن‌بودن معنای دستورات شرعی امکان دارد از این جهت می‌فرمایند: «علم تو استاد تو است» با این‌همه اگر بتوانیم استادی پیدا کنیم که در این دو مهم بیش از پیش به ما کمک کند غنیمت می‌شماریم ولی از طریق شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان به آن دو مهم دست یافت 2- نمی‌توانم بپذیرم که باید منحصر به یک استاد شد ولی ذیل روحی که از حضرت امام و حضرت علامه طباطبایی حاصل می‌شود می‌توان استفاده‌ی فراوان از آیت‌الله حسن‌زاده برد 3- نباید با توجه به این‌که این بزرگان چشم برزخی دارند به آن‌ها نظرکرد، باید از ظاهرکلماتشان تکلیف خود را در همان محدوده فهمید، چون ایشان زیاد تکرار می‌کنند که: «آدمی فربه شود از راه گوش» می‌خواهند ما دنبال شنیدن سخن حق برویم 4- عرض کردم بنده یک معلم هستم و هیچ‌کدام از این حرف‌ها در مورد بنده صدق نمی‌کند 5- مباحثی که جناب آقای صمدی روی معرفت نفس داشتند خوب است. خداوند جنابعالی و دوستان را در مسیر بندگی خودش توفیق دهد. موفق باشید
3950
متن پرسش
سلام استاد. تفاوت نفس و روح و فطرت و من انسان درچیست؟ از هرفردی سوال می کنم یک چیز می گوید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این واژه‌ها به جای هم به‌کار می‌رود، اصل آن است که انسان یک نفس ناطقه‌ای دارد که به یک معنا نفس است و به یک معنا که عامل حیات انسان است ،روح گفته می شود. و از آن جهت که گرایش به خوبی‌ها در آن نهفته است آن گرایش فطرت اوست و انسان به آن نفس ناطقه، «من» می‌گوید. موفق باشید
نمایش چاپی