باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر مثل هر حقیقتی در ابتدا معقول خواهد بود و عقل متوجهی وجود ارادهی الهی در رابطه با عالَم و آدم میشود. ولی تا انسان با رفع موانع و کشیک نفس کشیدن آن ارادهی خاص الهیه را احساس نکند، راهِ رجوع به حضرت حق در رابطه با خودش و تاریخش به سوی او گشوده نگشته است. در این مورد عرایضی در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» هست. در ضمن بد نیست به جواب سؤال شمارهی 12462 نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار اگر عالمانه و با شناخت تاریخی انجام بگیرد، کار بسیار لازمی است به شرطی که هر دو طرف بدانند چهکار باید بکنند. نگاه اندیشمندانِ علوم پایه باید متوجهی نقصها و محدودیتهای اندیشهی پوزیتیویستی حاکم بر آن علوم باشد و نسبت به آن نقص، خودآگاهیِ کاملی پیدا کنند که فعلاً ما در این شرایط هنوز قرار نگرفتهایم و حوزه هم باید متوجهی نقصِ نگاه متافیزیکی و انتزاعی خود بشود که در این امر نیز کارِ چندانی نشده، ولی بحمداللّه در هر دو گروه افقی برای رفع نقصهای مذکور در حال طلوع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یکنوع فرقهگرایی احساس میشود و مسلّم آیت اللّه حسنزاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبودهاند، بلکه مثل بقیهی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوهی «روحیهی تمدّنسازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعدهی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی میکند و اصلیترین تجلی خداوند که مادرِ همهی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجلاللّهتعالیفرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای ارادهی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشتهام مبنی بر اینکه اگر در این تاریخ میخواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» سلوک کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تا آنجا که ممکن است با دانشآموزان رفیق شوید و با آنها کنار بیایید و سختگیری نکنید؛ آرامآرام میتوانید تأثیر لازم را بر آنها بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیازمند است ما نباید به حالت طلبکاری او به او نگاه کنیم. بنده دعاگو هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از دانشمندان میگوید: «تا از اختیارداشتن از من نمیپرسی بهراحتی با اختیار خودم ـ به صورت علم حضوری ـ اموراتم را انجام میدهم ولی وقتی از آن میپرسی تازه مسئلهدار میشوم که راستی اختیار چیست؟». این دانشمند میخواهد بگوید بعضی از ادراکات ما در ساحت علم حضوری کاملاً برایمان قابل ادراک است ولی وقتی به ساحت علم حصولی آمد دیگر از ادراک آن عاجزیم. مشکل آن است که میفرمایید: چگونه بدون دلیل توجهم را از این افکار منصرف کنم. مگر برای این امور به دلیل نیاز داریم؟ موفق باشید