بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2123
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز خدا قوت دانشجوی سال چهارم رشته علوم قرآن و حدیث هستم در جایی که تحصیل می کنم دروس حوزوی هم در قالب واحد ارائه می شود.ولی متأسفانه همان مطالبی را که در مورد مضرات سیستم دانشگاهی فرمودید دامنگیر من و دوستانم و این دانشگاه شده است از جمله اینکه صرفا درسها (حتی دروس حوزوی)برای پاس کردن خوانده میشود نه از باب انجام وطیفه و به نحو احسن هم اکنون هم دوستان من در حال آماده شدن برای کنکور ارشد هستند ولی من سر دوراهی گیر کرده ام که آیا به این روال مدرک گرایی ادامه بدهم و شروع کنم به تمرین تست زدن و ... یا از همین الان دروسی را که خوانده ام (اعم از ادبیات و فقه و اصول)را مرور کنم و از این سیستم بعد از اخذ مدرک لیسانس خارج شوم و به حوزه بروم و و ادامه تحصیل بدهم؟ خواستم نظرتان را در مورد مدرک دانشگاهی بدانم،آیا اگر من حس کنم در دانشگاه عمرم با یک سری دروس(در قالب واحد)در حال تلف شدن است و هیچ بار علمی ندارد باز هم باید در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم؟ یک دنیا ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:بالاخره حوزه‌ی علمیه جهت معارف الهی جای مناسب‌تری است و میدان گسترده‌ای جلوی ما باز می‌کند ولی شما باید به شرایط خود توجه کنید که ریسک نکنید. موفق باشید
1673

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و خداقوت استاد دو سوال داشتم :1.در بحث حب اهل بیت مطرح شد که برای در ذیل ولایت امام قرار گرفتن یکی از کار هامقدم شمردن برادر دینیمان بر خودمان است می خواستم بدانم برادر دینی در واقع در اسلام چه مفهومی دارد صرف اسم مسلمان بودن برای برادر دینی محسوب شدن کافیست 2.مدتی است به صورت اتفاقی و به نسبت زیاد با کسانی همنشین میشوم که علی رغم ظاهر نامناسبشان و برداشت ابتدایی من ارادت زیادی به اهل بیت و امام خمینی و امام خامنه ای دارند و با صحبت بیشتر متوجه میشوم که فقط نیاز به یک راهنما دارند تا از سردرگمی دربیاند و از دست انبوهی از شبهات نجات یابند حالا میخواستم ببینم ایا این همنشینی ها اتفاقی بوده یا خدا میخواسته من را متوجه وظیفه ای کند و اگر این مسئله است چگونه میتوانم به این وظیفه عمل کنم و چه مقدماتی نیاز است ؟وخودم باید چه شخصیتی داشته باشم و البته لازم است ذکر کنم که به دلیل دانشجو بودنم عملا وقت زیادی ندارم (متاسفانه ) لطفا من را راهنمایی بفرمایید خدا عاقبتان را ختم به رضایت خودش بگرداند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1ـ مسلّم برادران و خواهران دینی در درجه تعلقشان به اسلام متفاوت‌اند، هر کدام در عین مسلمانی، به ولایت و نظام اسلامی تعلّق بیشتری دارند به همان اندازه مقدم هستند. همان طور که هرکدام به کمک ما بیشتر نیازمندند، مقدم هستند. 2ـ بالأخره سعی کنید از طریق طرح معارف عمیق دینی به آن‌ها کمک کنید. معارفی مثل مباحث معرفت‌النفس و معاد شروع خوبی است. خدا به نور خودش عاقبت شما را هم ختم به رضایتش بگرداند. موفق باشید.
445

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی لطفاً یک سیر مطالعاتی از کتب حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» ارائه کنید . بنده به لطف خدا بحث آشتی با خدا و ده نکته را کار کرده و تقریباً دو سوم از کتب شهید مطهری «رحمت الله علیه» را مطالعه کرده ام .
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیک السلام حقیقتا در مورد جواب سوال شما کار نکرده ام
328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. در حالی که عیوب زیادی داریم و میدانیم که کلیه ی عیوب از ناحیه ی "تن" بر ما حاکم است اما نمیتوانیم از ثقل "تن" و به طبع آن از خصلت های وحشتناک درونی خود و از منیت ها خلاص شویم و تسلط بر تن و شکستن ها نیاز به مجاهده ی علمی و عملی دارد ، آیا راهی هست که فی الجمله ما را از منیت هایی که حداقل آن را حس میکنیم همچون غرور ، تقاضای احترام و یا توجه از دیگران و ... رهایی بخشد ؟ مثلا راهی برای صبر ؟ یا . . . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام تعجبم از شماست که راه رسیدن به مقصد را در جلو شما گذاشته‌اند و باز به دنبال راه هستید. عزیز من! دستورات شریعت الهی برای رهایی از همین‌هایی است که شما می‌خواهید از دست آن‌ها راحت شوید، از روزه‌ی عزیز بگیر تا نماز از جان عزیزتر، آنچنان نور توحید بر قلب انسان تجلی می‌کند که خود را هیچ هیچ احساس می‌کند چه رسد انتظار داشته باشد بقیه به او احترام بگذارند، آنچنان در اغوش توکل الهی جای می‌گیرد که یک دنیا صبر نصیب او می‌شود. گفت: گر تو خواهی حرّی و آزادگی بندگی کن بندگی کن بندگی موفق باشید
219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام در مورد سوالم از نیامدن نام حضرت علی در قران متاسفانه همان جوابی را فرمودید که از قبل گفته بودم من را قانع نمی کند. ..... یک سوال دیگر می پرسم امید وارم که شعر سعدی مصداق نیابد که: من جرب المجرب حلت به الندامه! آنچه در باره معجزات پیامبران می خوانیم ازقبیل طوفان نوح و آتش ابراهیم و ماهی یونس و آدم و حوا و هابیل و قابیل و ملک سلیمان و ردالشمس و ...همه به نوعی در اساطیر ملل باستانی و ادیان غیر توحیدی هم آمده است منتها قهرمان اینان خدایان انها هستند. فکر می کردم وقتی دین پیامبران تحریف شود کم کم پیامبران جای خود را به خدایان و بتها می دهند نظیر الله و عزیز که لات و عزی می شوند و معجزاتشان نیز به خدایان شرک نسبت داده می شود. اما چرا از آنهمه عظمت تمدن ملک سلیمان یک دکمه باقی نمانده. اما از انسان غارنشین وحشی اجاق و نیزه و نقاشی هست....
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حقیقتش جنابعالی به اموری استناد می‌کنید که جای بحث بسیار دارد و لازمه‌ی جواب به هرکدام از آن‌ها طرح بحث‌های طولانی است که از ظرفیت سؤال و جواب بیرون است. فکر می‌کنم اگر یک دوره تفسیر شریف المیزان را مطالعه بفرمایید با نگاهی که به موضوعات پیدا می‌کنید بسیاری از سؤالاتتان جواب داده خواهد شد. موفق باشید
16358
متن پرسش
با سلام: ببخشید به تازگی با یکی که اطلاعاتی در عرفان و فلسفه دارد آشنا شدم که خیلی طرفدار علامه طهرانی است و میگه علامه طهرانی از بزرگترین عرفاست و اسفار اربعه عرفانی را طی کرده است. آیا به نظر شما ایشون درست می گوید؟ بعد هم میگه علامه ذوالفنون حسن زاده املی روحی فداه، از شاگردان عرفانی ایشون بوده؟ آیا شما از این ماجرا اطلاع دارید که صحیح است یا نه؟ آخه هر چه در اینترنت گشتم همچین چیزی پیدا نکردم. (لطفا اگر امکان دارد هرچه زود تر پاسخم را بدهید) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که متأسفانه در این امر یک‌نوع فرقه‌گرایی احساس می‌شود و مسلّم آیت اللّه حسن‌زاده شاگرد آیت اللّه حسینی طهرانی نبوده‌اند، بلکه مثل بقیه‌ی علماء برای ایشان احترام قائل بودند. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدّن‌سازی و عرفان اسلامی» عرض شده هنر عرفا در هر عصر نظر به حضرت حق است به نحوه‌ حضوری، یعنی به آن نحوی که طبق قاعده‌ی «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» خداوند در مظاهر تجلی می‌کند و اصلی‌ترین تجلی خداوند که مادرِ همه‌ی تجلیات است تجلی بر قلب امام عصر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است و به تبع آن تجلی بر زعیمی که با تمام وجود در ذیل امام عصر قرار دارد و مجلای اراده‌ی او در آن تاریخ است و در این رابطه در کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر زمانه» عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اگر در این تاریخ می‌خواهید حضور عرفانی برایتان خاطره نباشد و حقیقتاً عارفانه در عالم حاضر باشید باید در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سلوک کنید. موفق باشید

9315
متن پرسش
سلام استاد، ان شاءالله که نماز روزه هاتون قبول باشه. من جایی برای همدردی با دوست عزیزی داستانی رو به شکل تمثیل بیان کردم ولی چون درون داستان از یه سری آیه استفاده کردم مطمئن نیستم که همه جا بار معرفتی درستی از تمثیل ها استخراج شده باشه و نوع بیان هم خیلی خودمونی هست. داستان رو با عرض و عذرت براتون میذارم اگه جایی نیاز به ویرایش داشت برام بگید تا تصحیحش کنم، خیلی ممنون. سلام فرشته‌ی خدا! سختی‌کشیدن که اینقدر ناامیدی نداره، تقصیر خودته دیگه به خدا بله گفتی (قالوا بلی) و از سر نادونی امانتی رو که هیچ کس توی این عالم حاضر به برداشتنش نشد برداشتی (آخ که خدا از نادونی چه کیفی کرد و چقدر بیشتر عاشق بنده هاش شد) حالا بقول معروف بکش. آخه اون لحظه دیوونه بودیم، خدا یه کرشمه اومده بود و فقط توی خلقت ما بود که اون کرشمه رو درک کنیم. اونم از فرصت استفاده کرد و امانت رو روی شونه های این انسان نحیف که به قول خودش ضعیف آفریده شده (خَلَقَ الإنسان ضعیفاً) گذاشت، گفت من وجود تو رو توی بهترین حالتی که میشد ساختم، و یاد این کرشمه رو تو وجودت گذاشتم حالا پاشو برو پایین ترین مرتبه خلقت (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. ثمّ رددناه اسفل سافلین) ما هم که بله رو با اجازه یا بی اجازه پدر و مادرمون (عقل و حب ذات) داده بودیم و کار از کار گذشته بود. هیچی دیگه یه رعد و برق (شک الکتریکی خدا) زدن تو سرمون و تخم این محبت کاشتن ته ته دلمون، خدا هم بهمون اونجا یه تقلب رسوند گفت میری اونجا من یکی رو از طرف خودم میفرستم یادت بده چه جوری این تخم رو که همه وجودت در پرورش و مراقبت از نهالیه که از این تخم به بار میاد مراقبت کنی. ما رو فرستادن تو دنیا (دور ترین جایی که میتونه از خدا وجود داشته باشه یا همون اسفل سافلین) ما هم که بدجوری از شک الکتریکی که بهمون داده بودن فراموشی گرفته بودیم، حالا دچار بحران هویت شده بودیم. اندر عوارض اون کرشمه ناجوانمردانه، خلقتی بی تاب ( إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا) و عجول (خُلق الإنسان عجولاً- خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ) بود و اون موجودی که بعد از دیدار کرشمه روی خدا در عالم وحدت مشتاق و بی تاب کرشمه دیگه ای بود برای یه کرشمه دیگه هم به شدت عجله داشت با سر اونو انداختن توی عالم کثرت. حالا این بیچاره از همه جا بیخبرِ بی تابِ عجول که در فطرتش به شکلی ماهرانه هم یاد اون کرشمه رو جوری گذاشته بودن که میفهمید یه چیزی هست که اونو خیلی خیلی بی نهایت زیاد میخواد و هم اون چیز رو نمی فهمید درست و حسابی چیه و هم یه جورایی توی ذاتش بود که در هر چیزی جلوه ای از اون محبوب رو ببینه افتاد تو دنیا و هر چیزی که به خیال خودش مظهری از اون نمی دونه چی چی رو دید بهش محبت پیدا کرد و امان از دل انسان وقتی تخم محبت چیزی توش کاشته بشه یه مزرعه تام و تمام برای پرورش هر محبتی، حالا دیگه بت هم میساخت تا در اون مظهر اون کرشمه ببینه و خوب به شدت هم به اون علاقه مند شده بود. حالا هر فرستاده ای که از جانب خدا میومد نمی تونست اون حب رو از دل این آدم بی تاب و عجول بیرون کنه مگر یه کسایی که هنوز به این مظاهر از ته دل امید نبسته بودن و دلشون میگفت نه این اون نیست. توی داستان خلقت آدم یه موجود بود که اگرچه کمال طلب بود ولی خود برتر بین و پر از خُردِ شیشه بود ولی بد جور ظاهرش فرشته ها رو گول زده بود، در حدی که برای فرشته ها کلاس عرفان و معارف میذاشت. ولی خدا این ناخالصی رو نمی تونست ببینه اون هم وقتی اون رو توی عالم وحدت راه داده بود، آخه اونجا جایی نیست که کسی در برابر خدا منم منم راه بندازه خدا هم برای اینکه دستشو رو کنه یه بهانه جور کرد. گفت من انسانی از خاک آفریدم همه به اون سجده کنید و بقیه داستان رو هم که حتما میدونید... از اینجا دشمنی بزرگی توی وجود شیطان نسبت به آدم شکل گرفت، اونهم از بزرگترین نقطه قوت آدم بر علیه خودش استفاده میکرد و میکنه و اون اینه که آدم عاشق کرشمه و زیبایی بود. هیچی دیگه اون اومد برای گمراهی آدم هر چیزی رو به شکل غلو آمیزی زینت داد آدم که طبق عادت مسبوق به سابقه با هر کرشمه ای از هوش و حال میرفت. خدا هم همین جوری که بیکار ننشسته بود تا شیطون هر کاری میخواد دلش بکنه و از طرفی به آدم قول هدایت داده بود (إن علینا للهدی: همانا هدایت بر عهده ماست) به خاطر قولش خدا چه کارها که نکرد صد و بیست و چهار هزار از بهترین و دوست داشنی ترین بنده هاش و که خیلی دوستشون داشت فرستاد تا آدما رو یاد عهد روز الست بندازه و بگه بابا گول نخور اون زیبایی حقیقی وجود منه اگه گل زیباست به خاطر اینه که تجلی وجود من توش بیشتره و اگر سوسک توی نظرت زشته به خاطر اینه که تجلی وجود من در آن محدود است ولی خوب وجودش لازمه. بازم خدا راضی نشد و به خاطر عهدش پیامبری رو فرستاد که روح و وجود اونو قبل از خلقت همه چیز خلق کرده بود و از اون چهارده نور واحد ساخته بود که واقعا در نهایتی که میشه خدا چیزی رو دوست داشته باشه این چهارده نور واحد رو دوست داشت. حالا خدا به خاطر عهدش اونو باید به عالم کثرت به اسفل سافلین میفرستاد و بالاخره فرستاد و حرف دلش رو به پیامبرش نسبت داد(به هر حال این خداست که نازه و ما نیاز) و در وصف پیامبرش که حرف دل خودش بود (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ: همانا شما را پیامبرى از خودتان آمد که رنج و زیان‏تان بر او گران است، به [هدایت‏] شما اصرار دارد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است) خدا و چون خیلی ما رو دوست داشت یه نامه ششصد صفحه ای هم برامون فرستاد (لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ-کتابی فرستادیم که در اون به یاد شما بودیم آیا نمی اندیشید) اینجا به نطرم منظور خدا از این اندیشیدن این بود که من که دارم اون روز رو به یادتون میارم آخه چرا دیگه یاد من ازتون دلبری نمیکنه؟ البته جوابش معلومه توی دل دو محبت در عرض هم قرار نمگیرند، و اگر محبتی در دل ما کنار محبت خداست خود خدا خواسته باشه. خدا برای هدایت ما پاشو فراتر گذاشت حضرت زهرا (س) بین در نیم سوخته عزیزش رو از دست داد، فرق علی اش شکافت، جگر حسن اش تکه تکه شد، و دیگه از کجای حسین (ع) بگم که بدن پاکش زیر سم اسب ها لگد کوب شد و کمرش با رفتن قمر بنی هاشم شکست و سر مطهرش بر روی نیزه نامه یاد ما رو تلاوت میکرد و... تا خدا نور چهاردهمش رو هم فرستاد ولی باید دیگه این یکی رو از سنت های طبیعی این دنیا باید حفط میکرد برای همین ابری رو که نماد دلتنگی اش بود جلوی خورشید وجود اون قرار داد که نه ماها از وجود اون خورشیدگونه‌ی او بی‌بهره باشیم و نه دل‌هایی که محبت اشتباهی رو توی دلشون پرورش دادن (فی قلوبهم مرض) به حدی که دیگه جایی برای پرورش نهال محبت خدا در اون دل ها نیست کمر به قتل آخرین خورشید خدا نبندند و ما هم چشم به‌راه باشیم و نشان دهیم از یاد او نرفته‌ایم چون محبت خدا را فراموش نکردیم. خدایا معرفت وجود اون خورشید رو توی دلهای سرد ما بارور کن و هر چه زودتر این دنیای ظلمت زده رو به نور اون خورشید منور بفرما. الهی آمین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت‌های خوبی از آیات کرده‌اید. بنده را هوایی کردید بقیه خودْ دانند. موفق باشید
9018
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: آن طور که از مباحث تفسیر سوره احزاب متوجه شده ام سنت الهی آن است که در صورتی که مومنان واقعا به وعده الهی امیدوار باشند و در مقابل کفار کوتاه نیایند پیروز می شوند. حال سوال اینجاست که چرا در واقعه کربلا ظاهرا این گونه نشد؟ آیا واقعه کربلا یک استثنا بوده و قرار بوده که حتما امام شهید شوند یا اینکه باید معنی پیروزی را تعمیم بدهیم و بگوییم که ممکن است مومنان در ظاهر شکست بخورند اما در نهایت خداوند امور را به گونه ای تدبیر می کند که به اهداف خود برسند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید حقیقتاً نفسِ حضور در فرهنگ توحید و نفی شرک برای پیروزی کافی است ولی پیروزی بر شرک کجا و پایه‌گذاری فرهنگی که بخواهد توحید را به صورتی آنچنان ناب در کربلا ظاهر کند کجا؟! برای کربلا حقیقتاً واژه‌ی پیروزی کم است. کربلا را حضور حضرت عزیز حکیم بدان در سرزمینی که همه‌ی تاریخ از آن بهره‌مند می‌شوند. موفق باشید
8851
متن پرسش
سلام استاد گرامی اگر ایرادی نباشد خیلی مشتاقم نظر شما را در مورد متن زیر بدانم: بسم الله الرحمن الرحیم پس از توفان شدید و کوبنده‌ی تهران شاهد هستیم عده‌ای از مردم و حتی تحصیل‌کرده‌ها آن را یک بلای آسمانی در نتیجه‌ی بی‌حجابی و بی‌بند و باری تلقی کرده‌اند لازم به تذکر است که مطمئن باشید تا بانک ربوی، اشرافیت مسئولان و روحانیت بدون اسلام در مملکت داریم و با دروغ و دغل و ریاکاری می‌خواهیم به مقصودمان برسیم از همه‌ی این‌ها بدتر مادامی که بی‌عدالتی در کشور جریان دارد خداوند به خاطر حجاب بلا نازل نمی‌کند! حجاب خود معلول عوامل مذکور است به اشرافیت خاتمه دهید خود مسلمان باشید عدالت را هم بگسترانید معضلاتی نظیر بدپوششی و بی‌حجابی خود به خود رفع خواهد شد و البته عدم تشریح و تبیین صحیح مسائل را هم اضافه کنید پس از 35 سال حضرات دلواپس و عمار حتی نتوانسته‌اند ساده‌ترین مسائل نظیر دیه و ارث را تشریح کرده و بفهمانند چرا دیه و ارث مرد دو برابر زن است، حتی نتوانستند به مردم فرق شاه را با ولی فقیه بیان کنند تا دولت‌ها و مسئولان نتوانند در پی هر خیانت پشت سر رهبری قائم شوند. مسئله‌ی حجاب که جای خود دارد! بد نیست بدانیم پیامبر (ص) خود بزرگ‌ترین معلم ما در امر به معروف و نهی از منکر است او ابتدا خود را ساخت سپس امین جامعه شد و در نهایت پیامبر رحمت گردید آن هم از طریق اصلاح از پایین زیرا تا مردم فکرشان اصلاح نشود علی علیه‌السلام هم خلیفه باشد چاره‌ای ندارد جز آنکه امثال اشعث را مقام دهد تا از بدتری ممانعت فرماید. البته ما در تشخیص نوع بلا هم درمانده‌ایم فکر می‌کنیم فقط سیل و زلزله و توفان بلا هستند غافل از اینکه بلا ممکن است چیز دیگری باشد بلا ممکن است همین بدحجابی باشد همین ایدز باشد همین سی‌ساله‌های مجرد مانده باشد بلا ممکن است مرگ یک فرد بی‌سواد و فقیر و بی‌کس و کاری باشد که بدون آنکه بدانیم وجودش برای ما دافع بلا بوده است ولی ما تحقیرش می‌کردیم! کی گفته فقط سیل و زلزله و توفان بلا هستند! آیا بلایی بزرگ‌تر از این سراغ دارید که پس از 35 سال از انقلاب اسلام آن هم در مملکت شیعی هنوز امام زمانمان در پرده‌ی غیبت است؟ http://peyghamesoroosh.parsiblog.com
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: تحلیل عمیقی در پشت این حرف‌ها نمی‌بینم. انتقادهای بدونِ راه‌کار و غفلت از شرایط تاریخی، همان قُرزدن است. موفق باشید
8553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
کتاب سیطره کمیت و بحران دنیای تجدد را با کدام ترجمه مناسب است مطالعه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: من تنها ترجمه‌ی آقای علیمحمد کاردان دیده‌ام. از بقیه اطلاعی ندارم. موفق باشید
8180
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی بنده اخیرا فکر میکنم با یک معضل عملی در عرصه تحلیل سیاسی مواجه شدم. بعضا ما با اظهارنظرهایی از طرف افراد متوسط یا پایین تر از متوسط مواجه می شویم که گرچه حرف های نپخته و ناقصی است اما دارای وجه صحت میباشد به طوری که میتوان آن ها را حمل به صحت کرد. با این حال به علت این که حرفها جامع و مانع نیست خیلی ها موضع گیری تند میکنند چون شاید به وجه صحت نظرات توجه ندارند. مثلا همین حرفهای خانم نعیمه اشراقی. گرچه ایشان واقعا در حدی نیست که بخواهد مثلا مفسر آراء و نظرات حضرت امام باشد و عمدتا از زاویه نگاه سطحی خود حرفهای نپخته ای میزند اما حرفها گاهی اوقات جوری است که نمیتوان وجه صحت آن را نادیده گرفت و البته نه میتوان آن را تأیید کرد. در این گونه موارد بنده سعی میکنم وجه صحت حرفها را روشن کنم و مغلطه و سوءتعبیر را دفع کنم بدون آن که بخواهم از شخصیت یا دیگر مسائل آن فرد دفاع کنم. به نظر میرسد خیلی وقت ها هم لازم است اساسا سکوت کنیم. سیره بزرگان هم نشان میدهد در این موارد اغلب سکوت میکنند. به نظر شما این روش صحیح است؟ البته نمیدانم در مورد مثال خاصی که گفتم با من هم نظر هستید یا نه.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌ی اساتید سلوکی همیشه همین کاری است که شما می‌کنید. خداوند این توفیق را از شما نگیرد تا آزاد از نگاه‌های محدود سیاسی و جناحی مطالب را ارزیابی کنید. موفق باشید
6325
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی جلسه ای است که اعضای تشکیل دهنده آن تعدادی از دانش اموزان مقطع ابتدایی و راهنمایی هستند جنابعالی چه کتابی را جهت بحثهای معرفتی برای انها پیشنهاد می فرمایید.با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «چه نیاز به نبی» کمک کند. موفق باشید
5734
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد گرامی!من فارغ التحصیل رشته شیمی از دانشگاه هستم وبا آثارشما آشنایی دارم علاقه دارم فلسفه وعرفان رابا جدیت بیشتری دنبال کنم چند سوال دارم:1-برای خواندن منطق توصیه خاصی دارید؟خواندن وفهم فلسفه باطرح ساده عمیق ترین مباحث فلسفی برای من بسیار آسان شده است حالا برای منطق چکار کنم؟اگر امکان دارد ترتیب خواندن این کتابهای منطقی را بفرمایید:منطق مظفر،منطق کبری،حاشیه ملا عبدالله،شرح شمسیه ،جوهر نضید 2-قاعده خیال که اگر فهمیده شود بسیاری از اسرار تفکر حل میشود راچگونه بفهمم؟من دراین چند سال بامطالعه وتفکرواندکی ساحل پیمایی عملی فهمیده ام که بسیاری از کارهای ما براساس تلقینات خیال وبدون پشتوانه عقلی یا الهی است ولی از لحن این گفته بر می آید مسئله عمیق تراز آن چیزی است که من فهمیده ام" بسیاری از اسرار تفکر" جای درنگ بسیار داردآثار شما وایه الله جوادی آملی واستاد صمدی املی راتاحدی خوانده ام .3-هر علمی اصولی دارد که با فهمش بسیاری از مسائل ان علم حل می شود چرادر علوم تجربی بعضی قوانین باگذر زمان منسوخ میشوند؟قوانین تجربی عالم باید ثابت باشند مگر اینکه بشرمقدمات غلط راکنار هم چیده باشدمن فکر میکنم تقوا درعلوم تجربی هم به ما فرقان می دهدومیتواند تاابد نقض نشودمگر اینکه استثنائات ان قانون رابفهمیم وقتی به ملکوت عالم وصل شویم میتوانیم اصولی را بفهمیم که باآنهامی شود هزاران فرع را فهمیدومیتوانیم راه چهارصدساله علم در غرب را در اندک زمانی بپیمائیم این درست استاستاد؟4-درمورد زرتشت میشود توضیحاتی بیان بفرمایید5-چراجنس خیال موقتی وناپایداراست؟چون برخی ازخصوصیات ماده رادارد ومجرد محض نیست؟وتجرد برزخی دارد6-اگر کسی هر بار که مارا می بیند طعنه بزند چه راهی باید در پیش گیریم؟والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- به نظرم خواندن منطق در حدّ منطق مظفر کافی است 2- وقتی وارد تفکر فلسفی و عرفانی شدید اهمیت مسئله‌ی خیال بیشتر برایتان روشن می‌شود 3- قوانین و سنت‌های عالم ثابت است مشکل در فهم ما است که چه اندازه از دریچه‌ی محدود تجربه می‌خواهیم به آن حقایق کلی دست یابیم 4- در مورد زردتشت مطالعه‌ی مفصلی ندارم پیشنهاد می‌کنم سی‌دی های دکتر رجبی را در مورد سیر فرهنگ وتمدن گوش بدهید نکات خوبی دارد 5- این را در جواب سؤال شماره‌ی 5733 عرض کردم 6- فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» اگر با اعمال لغو انسان‌ها روبه‌رو شدید خود را بزرگ‌تر از آن بدانید که خود را هم‌سنگ آن‌ها کنید و بخواهید جواب دهید یا در ذهن خود برای آن‌ طعنه‌ها جایی باز کنید. موفق باشید
5484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد استاد گرانقدر از زندگی خسته ام به پوچی و پوکی میکنم آرزوی مرگ میکنم ایکاش خودکشی خوب بود وجرءتش را داشتم اصلا نمیتونم بر هوای نفسم غلبه کنم شای د ده سال باشد مبتلای به استمنا هستم همش گناه دوباره پشیمانی ویاس و توبه زندگی چرخه ی تکراری پیدا کرده گناه توبه گناه توبه و....چه کنم خواهش میکنم درکم کنید دعام کنید بیچاهره وبدبخت شدم چه کنم به زودی میرم خواستگاری ولی نمیدونم باید به طرف مقابل این مسیله را بگم یا نه اصلا پیشرفت معنوی ن اشتم خواهش میکنم کمکم کنید تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج کنید و موضوع را هم به همسرتان نگویید و مطمئن باشید آنچه در این موارد می‌طلبید خداوند بهترین‌اش را در همسرتان گذارده و این‌که خداوند شما را متذکر معصیت‌دانستن این عمل می‌کند برای آن است که می‌خواهد نجاتتان دهد. در این موارد سایت‌هایی هستند که بهتر می‌توانند راهنمایی کنند، توان و آمادگی ما بیشتر در جواب‌گویی به سؤالات عقیدتی است. موفق باشید
5247

شرح مثنویبازدید:

متن پرسش
سلام وقبولی طاعات باتوجه به اهمیت مثوی ودشوار بودن فهم آن چه توصیه وشرحی برای فهم ان میفرمایید؟ نظرشمادرموردکتاب شرح مختصرجامع مثنوی از اقای کریم زمانی چیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای کریم زمانی به عنوان استاد ادبیات کار خوبی کرده‌اند تا معنای کلمات مولوی را بفهمیم. ولی برای فهم مثنوی باید نگاه عرفانی داشت تا مقصود مولوی معلوم شود. شرح علامه محمدتقی جعفری شروع نسبتاً خوبی است ولی باز موضوع خیلی بالاتر از این‌‌ها است یا باید بعد از علم به عرفان نظری به مثنوی رجوع کرد و یا باید کسی که عرفان و حالات عرفانی را می‌شناسد مثنوی را شرح دهد. کار خیلی‌ها نیست. موفق باشید
3509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض خسته نباشید_از کتاب ادب عقل و قلب و خیال انصافا استفاده بردیم و همچنان هم این جریان ادامه دارد؛ خدا شما را جزای خیر بدهد_سوالی در ذهنم پیش آمده که احتمالا از شما پرسیده شده و در آن باب بحث فرموده اید اما میخواهم از زلویه ای دیگر هم به آن نظر شود انشالله که راهگشا باشد: سوالی رو از شما پرسیدند در این کتاب در مورد وظایف دانشجو و طلبه و شما هم اشاره کردید به دوران پایه گذاری شخصیت انسان، به دلیل داشتن همت های بلند_حالا سوالی که پیش میاد اینه که آیا چون این کتاب سلوک فردی رو مد نظر داره فقط اینگونه اشاره کردید و اصلا جدا شدنی هست سلوک فردی و اجتماعی؟! و حتی شما در این بحث یک جا اشاره به سلوک جمعی داشتید که باز، آن هم برگشت به خود دارد و از جهتی اگر هم مربوط به جمع بتوان به حساب آورد از جهت نفی است(بحث کنترل وقت در جمع دوستان و ...) اگر موضوع این کتاب اینچنینی بوده ادامه (سلوک اجتماعی) را در کجا باید جستجو کرد و بحث ایجابی سلوک اجتماعی (با فرض آنکه اشاره شما ناظر به سلوک جمعی بوده) به چه صورت خواهد بود؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان توانست با راه‌انداختن عقل و قلب و خیال در مسیر صحیح، خود را اصلاح کند روحیه‌ی حق‌خواهی در او رشد می‌کند و لذا در امور اجتماعی نیز مسیر حق را انتخاب می‌کند که فکر می‌کنم چند جلد کتابی که در مورد انقلاب اسلامی است بتواند در رابطه با سلوک اجتماعی کمک‌تان کند در ضمن یک ‌سری هم به جزوه‌ی «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» بزنید. موفق باشید
1649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. فرمودید با رجوع به معارف امام می توان دانشگاه های ما رویکرد درستی نسبت به علوم تجربی داشته باشند. من تقریبا اکثر کتب امام را خوانده ام و مهندس هم هستم اما نمی دانم چگونه این کاری که شما فرمودید ممکن است. لطفا کتابی معرفی نفرمایید ، تمدن زایی شیعه را هم خوانده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر. سوال دوم بنده این است که مدت بسیار طولانی است که بلای سختی بر من نازل شده است که در ایام الله به قلبم اشراق شد که خداوند لطف بزرگی به واسطه ی این بلا برای من در نظر دارد اما از شدت طولانی شدن و سختی بلا ، دو هفته ای است که به خداوند گفته ام من آن نعمت بزرگ را نمی خواهم ، خواهشا این بلا را از من بردار. تحلیل و نظر شما نسبت به دعایی که من کرده ام چیست ؟ چه کار کنم که بهتر باشد و یقین کنم که مرضی خداست ؟ با صبر مسئله ای حل نمی شود . خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در نگاه امام«رضوان‌الله‌علیه» عالَم مظاهر اسماء الهی است و نیز عالمِ هستی از نظر وجودی دارای مراتب است. چنین نگاهی نوع برخورد ما را با طبیعت در عمل و نظر تغییر می‌دهد و به تمدنی غیر از تمدن غربی نظر خواهیم کرد و زمینه‌های تحقق تمدن اسلامی را فراهم می‌کنیم. قسمت دوم سؤال برایم مبهم است. موفق باشید
647
متن پرسش
سلام من دانشجوی مهندسی برق هستم می خواستم من رو راهنمایی کنید که چطور تمام توجه خودم رو به سمت خدا سوق بدم و کمتر کار اشتباه بکنم با اینکه باید به درسهای تخصصی خودم هم برسم اگر خواندن کتابی برایم مفید است به من گوشزد کنید من کتاب آشتی با خدا ی شما رو خواندم بسیار عالی بود در بعضی از فصلها من داشت گریم می گرفت از شما یک برنامه می خواهم که هم به درسهام برسم هم توجهم به سمت خدا باشد
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بر روی سایت «لب‌المیزان» سیر مطالعاتی هست آن را دنبال بفرمایید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. اقای جوادی در کتاب شمس الوخی و تفسیر انسان به انسان می گوید متشابهات حس و خیال و وهم در بخش اندیشه به مخکمات عقل نظری ارجاع و متشابهات شهوت و غضب در بخش انگیزه به محکمات عقل عملی احاله می گردد و سر انجام فطرت مرجع علم وعمل قرار می گیرد. اینها یعنی چه. لطفا مرا به فهم عمیق و درست این سبک انسان شناسی برسانید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام با عرض معذرت مطالب مورد اشاره احتیاج به مقدمات طولانی دارد که طرح ان از حدّ سؤال و جواب بیرون است. اگر مباحث معرفت‌النفس و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید به مطالب نزدیک‌تر می‌شوید. موفق باشید
14735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی، سلام علیکم: حدود یک دهه ای است که در مدارس تهران به شغل شریف معلمی و در کنار آن مشاور و ... مشغولم. از همان نوجوانی عاشق معلمی بودم و برای نیاز انقلاب اسلامی و کادرسازی برای آینده انقلاب وارد این عرصه شدم. با اینکه در عصر حاضر و با توجه به دسیسه های دشمن، آموزش و پرورش مهمترین وزارت خانه در کشور است (همان طور که غربی ها هم در حال حاضر تمام هم و غم خود را بر روی آموزش و پرورش خود گذاشته اند و فهمیده اند که آینده هر کشوری - چه اسلامی و چه سکولار - وابسته به داشتن مدارس خوب و معلمین ارزنده است) ولی بنده حقیقتا به آخر خط رسیده ام و توان لازم برای این کار طاقت فرسا را در خود نمی بینم. دانش آموزان ما آن چنان غرق و مسحور در بازی، تکنولوژی، فضای مجازی و ... شده اند که تمام انگیزه ام از دست رفته به نحوی که ماندنم در مدرسه را چیزی جز خسران برای خود نمی بینم. در دلم شوق رفتن به قم و حوزه وجود دارد و هر از چند گاهی شوق حضور در این فضای معنوی دلم را تسخیر می کند. البته همت ویژه ای می خواهد که نمی دانم در وجودم هست یا خیر. حال از شما استاد گرانقدر می خواهم که راهنماییم کنید. حقیقتا چه باید کرد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تا آن‌جا که ممکن است با دانش‌آموزان رفیق شوید و با آن‌ها کنار بیایید و سخت‌گیری نکنید؛ آرام‌آرام می‌توانید تأثیر لازم را بر آن‌ها بگذارید. موفق باشید

14112
متن پرسش
با سلام دو سوال در رابطه با جلسه دوشنبه داشتم: ۱. فرمودید به آیت الله بروجردی در رابطه با سیاه شدن سینه در اثر سینه زنی برای امام حسین و ظلم به بدن پرسیدند و ایشان در پاسخ گفته بودند این مسئله عشق است و این حرفها معنی ندارد حالا ممکن است برخی قمه زنی را همینگونه توجیه کنند در حالی که شما در جلسه دیگری گفتید ریشه قمه زنی تز آتش پرستان بوده است؟ ۲. فرمودید به اندازه ای که انسان از دیگران توقع نداشته باشد و به حقوق دیگران احترام بگذراد به همان اندازه نفی خود کرده و حق را می یابد، حال آیا می توان گفت که اگر شخص بگذارد دیگران از او انتظار داشته باشند ولو انتظار بیجا، همان نتایج را می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاعی ندارم که ریشه‌ی قمه‌زنی مربوط به آتش‌پرستان باشد و فکر هم نمی‌کنم چنین باشد. مشکل قمه‌زنی آن است که اولاً: مبنای روایی ندارد. ثانیاً: در حال حاضر موجب وَهن اسلام می‌شود ولی در روایت داریم: حضرت صادق«علیه‌السلام» از فرستادگان مردم کوفه پرسیدند شنیده شده است در رثای عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام» به سر و صورت می‌زنید. آن‌ها جواب دادند: همین‌طور است و امام کار آن‌ها را تأیید کردند 2- این‌هم لازم نیست چون معلوم نیست بتوانید انتظارات بیجای افراد را برآورده سازید. موفق باشید

12493
متن پرسش
سلام: من قبول دارم که زن و مرد با توجه به تفاوت هایی که در آفرینش شان وجود داره مسلما بایستی وظایف مختلفی در خانواده داشته باشن اما گاهی کتاب های دینی مربوط به وظایف زنان در خانواده و اهمیت نقش هایی مثل همسرداری و همچنین تربیت فرزند رو مطالعه می کنم و اون رو با واقعیت های بیرون مقایسه می کنم به نظرم گاهی اهمیت این وظایف رو خیلی بیش از آنچه که در عالم واقع هست بیان می کنن. مثلا چه اشکالی داره یک زن با وجود اولویت قرار دادن وظایف مربوط به خانواده اش مثل تربیت فرزند و همسرداری، برای پی گیری اهداف علمی و تحصیلی اش گاهی در نگه داری فرزندانش مثلا از مادر خودش کمک بگیرد و ساعاتی از هفته فرزندان کنار او باشند البته نه خیلی زیاد بلکه نسبتا کم تا وی بتواند به فعالیت های اجتماعی اش برسد، البته نه تا آن حدی که سلامتی و تربیت کودک اش با مشکل مواجه شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید کار بسیار مطلوبی است تا از یک‌طرف فرزندان ما از گنجینه‌ی صندوق سینه‌ی پرتجربه‌ی مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها بهره‌مند شوند و از طرف دیگر امثال جنابعالی بتوانند نقش خود را در فعالیت‌های اجتماعی پیش ببرند. موفق باشید

11992
متن پرسش
سلام علیکم: پسر 5 سال و نیمه من مرتب در مورد حشر حیوانات می پرسد و هر حیوانی که می میرد سوال می کند که کجاست و بنده دقیقا اطلاعی از سرنوشت نفوس حیوانات پس از مرگ نداشتم. لطفا جواب صحیح را بفرمایید تا بنده پاسخش را صحیح و کودکانه بدهم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر موجودی که برای خود نفس دارد اعم از گیاه یا حیوان و یا انسان، روح او بعد از مرگ در عالم برزخ و قیامت حاضر است منتها در مورد گیاهان و حیوانات عموماً حشر آن‌ها کلّی است یعنی همه‌ی گیاهان به یک روح برمی‌گردند و عموم پرندگان به یک روح برمی‌گردند و همین‌طور سایر چهارپایان هرکدام به روح کلّی جنس خودشان برمی‌گردند زیرا انتخابی در زندگی زمینی نداشته‌اند که مثل انسان‌ها هرکدام یک شخصیت جداگانه داشته باشند. موفق باشید

11749
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آنچه که می نویسم درد دلی است از آن موقع که این به اصطلاح توافق هسته ای را شنیدم بسیار غصه می خورم که استکبار یک خاکریز دیگر از جبهه انقلاب را تصرف کرد. از آن جهت که به کمک ایادی داخلی خود دست به این اقدام زد، اگر تاسیسات هسته ای ما را بمباران کرده بودند بسیار سرفراز تر بودیم، کیست که نداند امریکا به خاطر چند سانتریفیوژ این همه هجمه نمی کند بلکه می خواست دستاورد فرزندان انقلاب را به نابودی بکشاند و جبهه جهانی انقلاب اسلامی را تضعیف کند، اگر مطلبی برای تسلی دل این دل سوختگان دارید که لطفا بیان نمایید، در غیر این صورت که فقط درد دلی بود. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که تصور می‌کنید. در جواب سؤال شماره‌ی 11688 عرایض مختصری داشتم. تیم مذاکره‌کننده؛ هم بهانه را از دست دشمن گرفتند و هم بستر داشتن انرژی هسته‌ای را برای ما فراهم کردند. فراموش نکنید که ما مطابق قراردادی که با روسیه بسته‌ایم تا ده سال نمی‌توانیم باطری‌های اتمی وارد رآکتور بوشهر کنیم بنابراین از انبارکردن اورانیوم عدول کردیم نه از ایجاد اورانیوم. در این بیانیه یا به یک معنا قرار داد رویهمرفته آنچه مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» می‌خواستند عملی شده و تیم مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ای به عنوان نماینده‌ی انقلاب اسلامی در صحنه حاضر شدند و نه نماینده‌ی حزب و گروه خاص. توافق اخیر در خصوص برنامه هسته‌ای، ایران به عنوان یک قدرت فرامنطقه‌ای، از برقراری یک وضعیت جغرافیای سیاسی جدید در خاورمیانه حکایت دارد. ایران در این مصاف سیاسی موفق شد توانمندی خود را به اثبات برساند و کار را به جلو ببرد و این نیاز به فهم صحیح و همه‌جانبه از بیانیه‌ی لوزان دارد. نیاز ما به انرژی هسته‌ای در آن حدّ که امروز بدان نیاز داریم در بیانیه‌ی لوزان مورد توجه بوده است و کاهش تولید اورانیوم به جهت اعتمادسازی به طرف مقابل است از آن جهت که می‌داند ما امروز نیاز فراوانی به اورانیوم غنی‌شده نداریم و لذا دیگر کسانی که از امکان ایجاد بمب اتم در ایران سخن می‌گفتند و ما را بدان متهم می‌کردند، مورد تمسخر جهانی خواهند بود و جنگ‌طلبان آمریکا و لابی صهیونیست نمی‌توانند افکار جهانیان را در اختیار خود بگیرند و از آن طرف مسلّم‌شناخته‌شدنِ حقّ هسته‌ای ما نکته‌ی بسیار مهمی است و از این جهت گله‌ی بنده از بعضی نیروهای دلسوز انقلاب آن است که چرا طوری سخن می‌گویند که گویا دولت، با دشمنان انقلاب ائتلاف کرده است. آری باید منتظر ماند تا معلوم شود جریان 1+5 می‌تواند در فضایی که در لوزان تصمیم گرفت، تصمیم خود را عملی کند و یا جریان‌های جنگ‌طلب غربی در تحقق آن تصمیمات موانع جدّی ایجاد می‌کنند که در آن صورت باز این ایران است که هویت غیر تسلیحاتی فعالیت‌های هسته‌ای او به اثبات رسیده است چیزی که رهبری عزیز آن را به عهده‌ی مذاکره‌کننده‌گان گذاشته بودند. موفق باشید

11681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام و تبریک سال نو و عرض تسلیت ایام شهادت حضرت زهرا (س): صدقه دادن به افراد نیازمند باید به چه صورت باشد؟ اگر در طرف مقابل حالت طلب کاری بوجود آید صدقه دادن صحیح است؟ البته ما از روی ترس از خدا و خطرات این کار را انجام می دهیم. ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید مخصوصا ازدواج جوانان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر واقعاً نیازمند است ما نباید به حالت طلب‌کاری او به او نگاه کنیم. بنده دعاگو هستم. موفق باشید

نمایش چاپی