باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی ندارم جز اینکه فراموش نکنید حقیقتاً به زیارت امامی میروید که امکانِ قرارگرفتن در معرض پرتو نورِ عصمت، برای شما هست. بعد از اذن دخول و زیارت به همان شکلی که در مفاتیح هست، نماز جعفر طیّار در هر روز از روزهای زیارت فراموش نشود. در هر روز گویا روز اول است، تمام آداب را بهجا میآورید. و در هر عصر با زیارت جامعهی کبیره، حضرت را زیارت کنید. و قبل از اذن دخول با این ابیات زیارت را شروع کنید:
«دل همیشه غریبم هوایتان كرده است / هواى گریه پایین پایتان كرده است
وَ گیوه هاى مرا رد پاى غمگینت / مسافر سحر كوچه هایتان كرده است
خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا / كبوتر حرم باصفایتان كرده است
چگونه لطف ندارى به این دو چشمى كه / كنار پنجرههایت صدایتان كرده است؟
چگونه از تو نگیرم نجات فردا را / خدا براى همین ها سوایتان كرده است
چرا امید ندارى مدینه برگردى / مگر نه آنكه خدا هم دعایتان كرده است
میان شهر مدینه یگانه خواهرتان / چه نذرهاى بزرگى برایتان كرده است
تو آن نماز غریب همیشه ها هستى / كه كوچه هاى خراسان قضایتان كرده است
سپیده اى و به رنگ شفق در آمده اى / كدام زهر ستم جابجایتان كرده است»
علی اکبر لطیفیان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام قرب نوافل تا آنجا سالک را جلو میبرد که خود حق میفرماید: «لَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»[1] همواره بندهى من به وسيلهى نافلهها به من نزديك مىشود در صورتى كه كاملا به من اخلاص دارد تا اينكه او را دوست دارم، پس هرگاه او را دوست داشتم گوش او مىشوم كه با آن مىشنود و چشم او مىگردم كه با آن مىبيند و دست او مىشوم كه با آن مىگيرد. و خداوند از اين طريق در حركات و سكنات سالك ظهور مىكند. بنابراین در این حالت عبد، در حق فانی و به حق باقی میشود که صورت کامل آن مقام حضرت ختمی مرتبت«صلواتاللّهعلیهوآله» است که حضرت حق در وصف او میفرماید: «ما رمیت اذا رمیت». موفق باشید
[1] - إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 91
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعهی جنسی، انسانها همهی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف میکنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم مییابند زیرا بیشتر از آنچه یافتهاند میخواهند و این میل هیچوقت تمامشدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدودهی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افقهای دیگری در مقابل انسان گشوده میشود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بینهایتطلب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جلو ضرر را در هرجایی بگیرید نفع است. بالاخره انسان باید در این دنیا کاری را برای خود پیدا کند و در آن کار تبحّر بیابد. با مشورت افرادی که شما را میشناسند مشکل را حلّ کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «مبدأ» به معنای مبدأ مخلوقات است که خدا است و «معاد»، معاد یا برگشت مخلوقات است در محضر خدا، که قیامت است و «جنت لقاء» مقامی است که انسان توانسته باشد به همهی حجابهای بین خود و خدا پشت کند حتی نظر به خود به عنوان موجودی مستقل نداشته باشد، همهچیز را در جنبهی حقّانیاش بنگرد 2- مکان و زمان به معنای دنیایی آن، آنجا نیست ولی معنای مکان و صورت معنا هست مثل مکانی که در ذهن ما برای صورتهای ذهنی هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب آن سؤال عرض کردم نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت ما سخن نایب امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» یعنی حضرت آیت اللّه خامنهای«حفظهاللّه» در این زمان و در این تاریخ است و ایشان توهین به صحابه و همسران پیامبر را حرام میدانند و از آن جهت که ایشان بهخوبی نشان دادهاند در تحقق اهداف حضرت صاحبالزمان«عجلاللّهتعالیفرجه» بهخوبی موفق بودهاند، در این مورد نیز باید از ایشان تبعیت کرد. از طرفی مگر خواب برای کسی حجت میشود؟!! آیا فردای قیامت میتوانیم نسبت به عملی که مبتنی بر خواب انجام دادهایم جوابگو باشیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نیازهای فطری مربوط به ابعاد روحانی و قدسیِ روح ماست و نیازهای غریضی، مربوط به ابعاد جسم ما میباشد و از آن جهت که در هر حالت جسم ابزار است و اصالت ندارد، نیازهای غریضی آنچنان نیست که در عرض نیازهای فطری قرار بگیرد و اولویت مسلم با نیازهای فطری است ولی تعادل در آن است که در آنجایی که فطرت در صحنه است از کشش های غریضی نیز استفادهی منطقی بشود. و تمدن اسلامی از این جهت نسبت به غرایز بی تفاوت نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید نفس، «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است و به تعبیر ملاصدرا، بدن با نفس اتحاد انضمامی دارد یعنی بدون بدن نیز دارای حیات است و بدون بدن ناقص نمیشود و از این لحاظ وقتی بحث معرفت نفس میشود به نفس نظر میشود و این به معنای آن نیست که بخواهیم جسمانیة الحدوث بودن آن را نفی کنیم. موفق باشید