بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2438

اصل علیتبازدید:

متن پرسش
دررابطه با سوال 2343 در شرح برهان صدیقین اصل علیت بیان نشده اما علت حقیقی وعلت معده بررسی شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اصل علیت به عنوان یک موضوع بدیهی مبنای هرگونه ارتباطی است و با فرض این‌که طرف اصل علیت را پذیرفته است و سوفسطایی نیست بحث شروع شده. موفق باشید
1822
متن پرسش
سلام علیکم: 1-نوع برخورد مبلغین دین و معلمان و متولیان فرهنگی که کار ابلاغ و ارشاد دیگران را دارند با متون دینی چگونه باید باشد تا اینکه از یک طرف مشمول لعن حدیثی نگردند که می فرماید «کسی که مطلبی را بخواند و بگوید خوب مطلبی است که به دیگران بگویم این فرد مورد لعن قرار می گیرد»و حداکثر استفاده شخصی را از مطلب دینی ببرد و از طرفی بتواند مطالب را به صورتی منظم بفهمد تا یک انسجام فکری داشته باشد که بتواند به دیگران برساند. چون برای هدف اول یعنی اینکه خود فرد یک روایت یا یک ایه را خوب بفهمد لازم است که قلبش بیش از فکرش در صحنه باشد و برای هدف دوم که نیاز است به دیگران برساند لازم است فکرش بیش از قلبش در صحنه باشد؟ خلاصه وجه جمع این دو هدف چگونه می تواند محقق گردد. 2-بسیار مشتاقم که توفیق فیض سحر خیزی را داشته باشم اما کمتر نصیبم می شود راه غلبه بر خواب زیاد و تسلط نفس برای بیداری در سحر چیست و شما چه توصیه ای برای این بی خبر از راهیان کوی دوست دارید. باتشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- شریعت الهی وسیله‌ای است تا ما قیامت خود را در دنیا آباد کنیم و تمام دستورات دین را در همین راستا عمل نماییم حتی آن موقع که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم. حال اگر جهت ایجاد شایستگی لازم برای قرب الهی موظف بودیم سخنی بگوییم و یا حدیثی را برای دیگری نقل کنیم توجه ما به وظیفه‌ای است که داریم حتی وقتی می‌خواهید آن روایت را خوب بفهمید که به دیگران برسانید قلب شما غرق انجام وظیفه‌ی الهی است، منتها در این حالت قلب و عقل در طول همدیگرند به این معنا که عقل در ذیل قلب عمل می‌کند. 2- علاوه بر این‌که لازم است بعد از نماز عشا زیاد بیدار نباشید و زود به رختخواب بروید و غذای کم حجم مصرف کنید، لازم است در روز ذهن و فکر خود را در امور کثیر دنیا خرج نکنید که موجب شود از نفوذ روح بر بدن کاسته شود. موفق باشید
9683
متن پرسش
سلام علیکم: شما در تفسیر آیه «و نفخت فیه من روحی...» گفته اید که منزلت و خلیفه اللهی انسان به همین روح است که جامع اسماء الهی است. بعضی می گویند این روح مخصوص انبیا و امامان می باشد و بعضی از شیعیان به نسبت مقامشان از این روح بهره برده اند و بقیه زیاد دل خوش نباشند که از این روح خداوند در آن ها دمیده است. آیا این حرف درست است که تعبیر «من روحی» عام نیست و خاص است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مِن روحی» از یک جهت عام است و هرکسی بهره از آن دارد و حقیقت آن مخصوص انبیاء و اولیاء معصوم است و هرکس به اندازه‌ای که در زیر سایه‌ی طاعت انبیاء و اولیاء قرار گرفت به نور روح الهی نزدیک می‌شود و عملاً به حقیقت خود نزدیک شده. در نکته‌ی دهم از کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و در صفحه ، ص: 308 از کتاب «خویشتن پنهان» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9007
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به اینکه امروز سالگرد شهادت شهید چمران است حضرتعالی بر مبنای سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) این شخصیت را چگونه ارزیابی می کنید و یا به عبارت بهتر شهید چمران چگونه شهید چمران می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شهید چمران متوجه شد اراده‌ی الهی جهت نجات بشر از ظلمات دوران در قلب حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده و بنا گذاشت با تمام وجود در زیر سایه‌ی حضرت روح اللّه یک نوع اتحاد روحانی با امام در خود ایجاد کند؛ چمران، چمران شد. موفق باشید
8664
متن پرسش
سلام علیکم استاد. استاد در جواب 8637 بنده گفته بودم که این میشود اختیار تام. شما هم گفته بودید همینطور است. سپس بنده پرسیدم پس اگر اختیار تام باشد پس ««امر بین الامرین» چه میشود؟ که در این خصوص جوابی مرقوم نفرموده بودید. سوال دوم اینکه مگر عین ثابت با عهد الست فرق میکند؟ سوم اینکه یک چیزی به ما معرفی کنید تا این قضیه عین ثابت هم مثل حرکت جوهری و برهان صدیقین و معاد و نفس برایمان حل شود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1ـ فکر کردم متوجه هستید که بین اختیار تام و امر بین الامرین هیچ تنافی وجود ندارد؛ زیرا وقتی شما با قلم روی کاغذ می‌نویسید از یک طرف تماماً قلم نوشته و از طرف دیگر تماماً شما نوشته‌اید چون این دو در طول هم هستند و از آن‌جایی که خداوند اختیار شما را به شما داده شما در مختاربودن مجبور هستید و از طرف دیگر چون شما مختار هستید هر آن‌چه انجام می‌دهید تماماً شما انجام داده‌اید که این بحث را می‌توانید در جزوه‌ی «جبر و اختیار» یا در آخر کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» دنبال کنید. 2ـ آری تفاوت بحث عین ثابته و اقراری که حقیقت انسانیت در عهد الست نسبت به ربوبیت حضرت حق کرده‌است را عرض کردم. عین ثابته‌ی هر کس جنبه‌ی امکانی اوست که به وجود الهی، موجود شده ولی عهد الست، انعکاس حقیقت انسانیت انسان است هر چند در هر انسانی این دو با هم هستند. 3ـ فکر می‌کنم کتاب «عرفان نظری» جناب حجة‌الاسلام استاد یزدان‌پناه کمک کند. موفق باشید
7856
متن پرسش
با سلام. چه کنیم از امر به معروف و نهی از منکر کردن خجالت بی مورد نکشیم؟ و با صلابت و قدرت این وظیفه واجب را انجام دهیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آن‌جا که مطمئن هستید منکری واقع می‌شود به روشی که دین دستور داده به فرمایش رهبری لساناً تذکر دهید. مثل این‌:که می‌گویید این کار حرام است. مشکل در جایی است که امکان تأثیر نمی‌بینید و لذا سست می‌شوید. این را نباید خجالت بنامیم. موفق باشید
5607
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم از طلاب قم هستم و 3سالیست با اندیشه شما اشنا شده ام و با مطالعه کتب شما بالاخص سلوک ذیل اندیشه امام که خود شما به بنده در سوالیکه کرده بودم پیشنهاد دادید،حیاتی جدید پیدا کردم اما مدتیست متحیر گشته ام وان مساله تولید علم هست که حضرت اقا مدت 12 ساله که ازحوزه مطالبه میفرماید و ما دنبال اجرای این مهم هستیم تا دین به تمامه در بستر انقلاب اسلامی به ظهور در آیداما انچه مااز شما اموخته و یافته ایم اینست که باید ازعالم حصول به حضور رویم ودر این عالم هست که ما سیر داریم بسوی حق.اما انچه از حوزه میبینیم بجای اجرا در اوردن این امر وحتی بحث تولید علم ،این است که بدنبال نظام فکری ریاضی گونه هستند واین گونه با روایات معامله میکنند و ایا این گونه باید بدنبال احکام الهی در شئون مختلف دین در تولید علم بود؟!یا نه. لطفا راهنمایی بفرمایید تا درزمینه تولید علم چطورعمل کنیم وحتی تولید علم را در کلام اقا معنا کنید .وسوال دیگر اینکه جایگاه مقدم داشتن علم حصولی برای حضور چقدر وتا چه حد است وایا میتوان گفت اگر در جایی علم حصولی مثلا در برهان صدیقین یا هر مسئله دیگر چه فقهی چه اخلاقی و چه عرفانی نداشته باشیم در این صورت از ان حضور خاص در ان مسئله محروم یا ناقصیم ؟ودر صورت محرومیت باید چه کنیم .با تشکر از استادی که مارا یاری کرده و راه او را نشان ما داده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با فقه به نظر بنده در زمان غیبت امام معصوم بهترین روش‌ همین روشی است که در حوزه معمول است که مجتهدین عمل می‌کنند تا تکلیف مکلَّف را از متون دینی استنباط کنند. ولی همین‌طور که متوجه‌اید در سایر علوم دینی نباید از جنبه‌ی حضوری آن علوم غفلت کرد که به نظر بنده روش معرفت نفس به‌خوبی در این امر کمک می‌کند، آری وقتی می‌خواهیم با دشمنان عقیده‌ی خود محاجّه کنیم باید به روش کلامی عمل نماییم و از استدلال کمک گرفت ولی این غیر از روش فلسفه‌ی اسلامی است که مبتنی بر بدیهیات است، نه برای آن‌که طرف مقابل را محکوم کنیم بلکه برای آن‌که انسان طالب حقیقت را اقناع نماییم و در همه‌ی این موارد می‌توان به تولید علم پرداخت هم در معرفت نفس و عرفان و هم در فقه و کلام و فلسفه. موفق باشید
5396
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام فرمودید برای فهم حرفهای امام یک سری مقدمات لازم است می خواستم مشخصا بفرمایین که1- آن مقدمات چیست؟ 2- چگونه باید بگذرانیم؟(دقیقا با چه سیری«مطالعاتی؛ اخلاقی، سلوکی و...»)3- خود کتابهای امام را با چه ترتیبی و چگونه(با استاد یا بی استاد-بهترین استاد کیست) بخوانیم؟ یا زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در جلسات انتهایی کتاب، هندسه‌ی فکری مورد نیاز را عرض کرده‌ام. گفت: «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس .... خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
4410
متن پرسش
سلام استاد عزیز عرض ارادت خدمت شما من 25 سالمه . توی بحث امر به معروف و نهی از منکر خیلی ضعیفم یعنی یه جورایی ترسو، بزدل و دارای عدم اعتماد به نفس و ... که خودم فکر می کنم بخاطر رفتار والدین در طول زندگی و شاید هم دارم توجیه می کنم به هر حال این ویژگی ها را دارم و وقتی امر به معروف و نهی از منکر نمی کنم خیلی ناراحت می شم. می گم با خودم چی می خوای جواب خدا بدی ؟ نهی از منکر کن ولی باز این کار را نمی کنم. تو روضه وقتی مصائب حضرت را می شنوم می گم با خودم حضرت جان خود را داد تو حاضر نیستی یک کلمه بگویی که مثلا این کار منکر است؟ موقع توبه می بینم اگر بگم توبه دارم دروغ می گم چون می دانم نهی از منکر نمی کنم چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرط امر به معروف و نهی از منکر آن است که یک نحوه صمیمیت در میان باشد تا شما بتوانید با تذکر دلسوزانه طرف مقابل را متوجه معروف نمایید و از منکر باز دارید چون قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ». با توجه به این امر فکر نمی‌کنم اگر شرایط آن فراهم باشد شما کوتاهی کنید. باید تلاش کرد فرهنگ استکباری رسوا شود تا جوانان ما تحت تأثیر آن فرهنگ نباشند. کاری که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبری عزیز«حفظه‌الله» انجام می‌دهند. موفق باشید
2204
متن پرسش
سلام علیکم.استاد در حدیث نوری یکجا داریم که خدا نوری داشت که آن نور را نصف کرد به نصفش گفت محمد باش به نصفش گفت علی باش در جای دیگر میگویدثلث آن محمد ثلث دیگرش فاطمه و ثلث دیگرش علی و اهل البیتش.اولا این تناقضها در احادیث عدم اعتماد به احادیث را ایجاد میکنند اگر نور نصف شد پس دیگر ثلث شدن آن چیست ثانیا در حدیث نوری در جایی داریم به وسیله ی ما بهشت و جهنم و عرش و کرسی وسایر مخلوقات خلق شد مگرنگفتیم خود عرش هم از نور محمد ص خلق شده؟ ولی در حدیث نوری اهل البیت داریم که زمانیکه خدا بهشت را خلق کرد از نور عرشش بهشت را آفرید و سپس آن نور را گرفت و انداخت که ثلثش پیامبر و ثلثش... الی اخ این تناقضها در احادیث پس چیست اخر بهشت بوسیله ی نور اهل البیت خلق شده یا نور عرش؟یا عرش به وسیله ی نور محمد ایجاد شده یا نور محمد بوسیله ی نور عرش . همه چیز تناقض دارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم مجردات با مراتبی که دارند قواعد خود را دارد و یکی از بهترین دستگاه‌هایی که قواعد عالم مجرات را روشن می‌کند تا ما بفهمیم هر کدام از این احادیث نظر به کدام مرتبه از عالم مجردات دارد، حکمت متعالیه است. همین قدر این‌‌جا می‌توانم عرض‌کنم که یک وقتی نظر به اولین مرتبه‌ی خلقت می‌شود و رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اوّل ما خلق الله نوری» و یک وقت نظر به جامعیت اولین مخلوق می‌کنند و این‌که در عالم مجردات حقایق به صورت واحد است و حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فرمایند «اول ما خلق الله ارواحنا» در همین رابطه نظر به مقام ولایت و نبوت می‌کنند و بحث دو نور مطرح می‌شود و یک وقت نظر به ولایت و نبوت و عبودیت انسان‌های کامل می‌کنند و نور فاطمه«سلام‌الله‌علیها» مدّ نظر قرار می‌آید در حالی که در روایت قبلی که بحث دو نور بود عبودیت مطرح بود ولی نظر به مظهر عبودیت که فاطمه«سلام‌الله‌علیها» باشد نبود. تمام روایات از ین نوع است و حامل عمیق‌ترین معارف الهی است که باید با رجوع به دستگاه مخصوصش متوجه عظمت روایات شد. موفق باشید.
1641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا این صحت دارد که اسامی یاران امام زمان همراه با ذکر شهر در روایات آمده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده اطلاعی ندارم ولی مسلماً امام یاران خود را می‌شناسند و آن‌هایی که تلاش می‌کنند تا خود را شایسته‌ی یاری امام زمان‌شان کنند کمک می‌کنند. موفق باشید
1330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشید بنده دانشجوی روانشناسی بالینی هستم فضای حاکم برروانشناسی مبتنی برتفکرات امانیستی وماتریالیستی است ودرروشهای درمان به حقیقت وجودی انسان توجه نمیشود وبه گونه ای است که گویی میخواهند توجه او رااز حقیقتش به جای دیگری متمرکز کنند بنده به خودم اجازه نمیدم به این شیوه عمل کنم لطفا برای اشنایی بیشترباروانشناسی اسلامی مراراهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در موضوع روان‌شناسی اسلامی تخصصی ندارم ولی می‌دانم بحمدالله چنین جمعی هستند و چند سال پیش در قم از اساتید دانشگاه‌های سراسر کشور آن‌هایی که در موضوع روانشناسی اسلامی کار کرده‌بودند سمیناری بود که رادیو معارف نکات خوبی از آن سمینار را پخش کرد. موفق باشید.
1156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا محمد شریفی 18 ساله با سلام اخیرا در همایشی حضور یافتم تحت عنوان خودشناسی تحصیلی (بحثی پیرامون انتخاب شغل و رشته ی دانشگاهی )که در دانشگاه اصفهان منعقد شد شخصی که گویا ازاساتید روانشناسی بود و کار مشاوره انجام میداد حضور یافت و در مورد شخصیت افرادصحبت نمود مثلا اینکه بعضی اجتماعی اند بعضی هنری اند و... وسپس گفت که هرکسی متناسب با شخیتیکه دارد می تواند درشغلش موفق شود مثلا کسی که شخصیت اجتماعی دارد می تواند معلم شود و نمی تواند مثالادارو ساز شود و این شخصیت درون افراد به طورکامل تغییر نمی یابد مثل یک شخصیبا شخصیت اجتماعی نمی تواند شخصیت هنری بپذیرد .... و هر کسی اگرمی خواهد در آینده ی شغلی خودموفق شود بایداینگونه خود را بشناسد....واز طرفی یک آزمون تستی به مامعرفی شد به نام تست STRONGکه باعث می شود کهمن شخصیت واقعی خودرا بشناسم...و باآن بتوانم خیروصلاحخودراتشخیص دهمو من برای این آزمون ثبت نام کردم. حال سوال من اینجاست که: 1) سخنان این شخص ازمنظرشما درست است؟ 2)آیا می توان به آزمون مذکور برای معقوله ی خود شناسی اطمینان کرد و بر مبنای آن برای رشته ی تحصیلی دانشگاه و شغل آینده (باتو جه به اینکه کسب روزی یکی از واجبات است) را انتخاب نمود ؟ 3)ازنظردینی بهترین شغل برای یک مسلمان چیست؟ 4)یک مهندس از شغلش ثواب بیشتری می برد یا یک معلم (در صورت یکسان بودن اخلاص فرد و داشتن انگیزه ی الهی )؟ 5)با توجه به اینکه کسب روزی حلال مورد توجه دین است آیا این درست است که بگوئیم هر چه بیشترکسب روزی کنیم ثواب و اجر معنوی بیشتری برده ایم مثلا :آیامی توان گفت که شخصی که حقوق ماهیانه اش یک میلیون است از شخصیکه 900هزار تومان است به دلیل کسب روزی حلال بیشتر برتر است(بازهم شرایط این دو شخص را یکسان فرض کنید یعنی هر دوشخص انگیزه ی الهی از کارشان دارند و برای خدا کار می کنند ) ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر از آخر بخواهم جواب دهم باید عرض کنم انسان نباید بیش از آن‌که مایحتاج معمولی خود را به‌دست آورد به دنبال پول بیشتر باشد و شغل خوب شغلی است که در عین کسب مایحتاج زندگی ما را مشغول دنیا و امور دنیایی نکند و معلوم است شغلی که با امور ظریفی مثل امور معنوی یا تعلیم و تربیت سر و کار دارد برای روحانیت انسان مفیدتر است تا شغل‌هایی که انسان را با امور دنیایی مشغول می‌کند. ولی در هر حال کسب روزی از طریق شغل‌های مباح عبادت است. در مورد سؤال‌های 1 و 2 فکر می‌کنم نباید این‌گونه نظرات را به عنوان یک حرف کاملاً قابل اعتماد مورد توجه قرار داد. موفق باشید
650

تکمیل تحصیلبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.برای عرض ادب شاگردی ، از خداوند عروج آن به آن و لحظه به لحظه ی شما را،که حقیقتا ما را از سفره ی خود بهره مند فرموده اید، خواستارم. استاد محترم، بنده رشته ی مهندسی کامپیوتر گرایش سخت افزار ، سال آخر هستم. نه حاضر هستم درس بخوانم( همین یک سالی که مانده است) ، نه به حوزه بروم ، نه کاری از مؤسسه های فرهنگی را انجام دهم با این که تا کنون 7 کار آماده ی تحویل برای مئسسه سائحات انجام دادم به لطف خدا و البته این در مشورت با شما بود . و و و. آنقدر فرصت عمرم کم است که برای کل زندگی ام برنامه دارم که برنامه ام در راستای مجاهده علمی و عملی می باشد. دروسی هم که در سال آخر باید بخوانم همه اش مربوط به رشته ی مهندسی برق می شود که هیچ سازگاری با روحیه بنده ندارد .طی ترم های متوالی با شما با تماس تلفنی مشورت نموده ام و نهایتا این تصمیم بنده است. از طرفی شرایط ، اجازه ترک تحصیل و گوشه ای نشستن را به بنده نمی دهد اما بنده بسیار بسیار به کاری که می خواهم انجام دهم مضطر و مصمم هستم و همواره دست شرمندگی و پشیمانی از نبودن این موقعیت بر پیشانی دارم و به هر کاری که به صلاحم باشد تن می دهم . نظر شما چیست؟ چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» عجله نکنید، خداوند آنقدر فرصت در اختیار شما می‌گذارد که به همه‌ی کارهای منطقی خود برسید. کمی خود را کنترل کنید و کارها را کم کنید و به خودتان فشار بیاورید و درس خود را تمام کنید تا شخصیت علمی شما نیمه‌کاره نماند و إن‌شاءالله با جامعیت کامل زندگی را طی کنید. موفق باشید
14008
متن پرسش
سلام: استاد شخصی از اساتید چند وقتی است به شرح مثنوی پرداخته اند و به نظر می رسد بار معنایی را نسبت به شروح دیگر حتی علامه جعفری و آقای زمانی و... بهتر رعایت می کنند. چون فلسفه و عرفان ظاهرا خوانده اند. خودشان می گفتند نزد علامه روشن درس خواندم. چون بنده نگاه کاملی ندارم گفتم شما مرا راهنمایی کنید. این لینک سایت موسسه حکمت ایران است که جلسات ایشان در آن موجود است. اگر صلاح می دانید نگاهی بیندازید. کلا بنده بدنبال شرح مثنوی هستم در به در. راهنمایی کنید حضرت استاد. http://www.irip.ir/Home/Single?id=230 دکتر علی رافعی. یا استاد علی رافعی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد علی رافعی بحمدالله در شرح مثنوی موفق‌اند. موفق باشید

9955

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: کودکان ما که شروع به نقاشی کشیدن می کنند نباید اجازه دهیم تصویر انسان و حیوان بکشند تا روحشان با محسوسات انس نگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است این کار که می‌فرمایید خوب است چون حضرت صادق«علیه‌السلام» در این موارد می‌فرمایند: « الشَّجَرِ وَ نَحْوه » چیزهایی مثل درخت یا نهر بکشند. موفق باشید
8984
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: برای من 2 سوال درباره عالم خواب وجود دارد. سوال اول اینکه در شرح زندگی عرفا مثل سید هاشم حداد یا اویس قرنی میخوانیم که این بزرگواران شبها را بیدار بوده اند و خیلی کم خواب بوده اند و حضرت امام خمینی (ره) هم میفرمایند که عاشقان خداوند شبها بیدار هستند. میخواستم بدونم آیا این مطلب درست است و اینکه از لحاظ علمی چطور توجیه میشود با توجه به اینکه نیاز ضروری به خواب وجود دارد؟ سوال دوم اینکه من یکبار به اجبار نتونستم یک شب را بخوایم غیر 1 ساعت نزدیک صبح و در روز حالت عجیبی بر من حاکم بود و نمیتوانستم بر فرض حتی بخندم به راحتی. ولی در هنگام عصر حس کردم که حالت لطافت قلب و شادی زیادی بر من روی آورد و حدود 2 ساعت بعد هنگام نماز مغرب حین نماز حالت گریه عجیبی هنگام خواندن سوره های قرآن رخ داد و بعد از نماز هم به یاد مظلومیت امام حسین (ع) گریه کردم بطور شدید. این در حالی است که در روزهای معمولی به راحتی حتی در مراسم محرم نمیتونم گریه کنم. به نظر شما نخوابیدن به این صورت برای من میتوند از لحاظ معنوی مفید باشد ؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در شب‌های تابستان‌ بیدار می‌ماندند و در روز جبران می‌کردند. آری بیدارماندنِ مقداری از شب برکات خاص خود را دارد ولی اگر خواب از حدّ معمول آن کمتر شود ممکن است قوه‌ی واهمه رشد کند و تعادل فکری انسان از دست برود. حتی اگر به جهت نخوابیدن آن حالت‌های به ظاهر معنوی به شما دست داد معلوم نیست اگر بی‌خوابی ادامه پیدا کند قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله‌تان غلبه نکند. موفق باشید
6320
متن پرسش
سلام علیکم از یکی از بزرگان شنیدم که میفرمودند:با توجه به اوصافی که برای ذوالقرنین در قرآن کریم ذکر شده میتوان چنین نتیجه گرفت که ایشان حضرت حجت هستند،اگر شما این نظر را قبول دارید،آیا وقایعی که برای ایشان ذکر شده بعدا اتفاق خواهد افتاد یا هرکدام نماد هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی دقیقی است که جناب آقای عبداللّه مستحسن در کتاب‌شان مطرح می‌کنند. موفق باشید
5842

زندگی برزخیبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز ا-اینکه در کتاب معاد گفته شده که در برزخ زمان نیست به چه معناست؟ زیرا درایه 45و46 غافر در مورد فرعونیان گفته شده هر صبح وشام در برزخ برانها اتش عرضه میشود .ایا صبح وشام نشانه زمان نیست ؟ 2-ایا فرقی بین کسی که مثلا1000سال پیش مرده ووارد برزخ شده با کسی که اکنون میمیرد وجود دارد ؟زیرا کسی که قبلا مرده نسبت به این شخصی که هم اکنون مرده مدت بیشتری در برزخ است واین به ضرر اوست خصوصا اگر که مومن هم نباشد. میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر از شما استاد گرامی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ با توجه به این‌که علامه طباطبایی«رحمةالله‌علیه» برزخ را هنوز وجهی از زندگی زمینی می‌دانند، برزخیان صبح و شام زمین را درک می‌کنند. 2ـ برزخ دوره‌ی آمادگی است برای ورود به قیامت همه، حتی با نابودی زمین آنقدر در برزخ می‌مانند تا جهت قیامت آماده شوند. در این حال برای مؤمنین که ضرر ندارد برای کفار که در قیامت به عذاب سخت‌تری دچار می‌شوند نیز ضرر ندارد. موفق باشید
5804
متن پرسش
با سلام و احترام می خواستم بدونم نظر شما در مورد دیدگاه و آثار مرحوم شیخ علی صفایی (ع-ص) چیست ؟ آیا دیدگاه ایشان را به دیدگاه خودتان نزدیک می دانید ؟ در صورت امکان توضیحات کامل ارائه فرمایید التماس دعا یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده قبلاً نظرم را در رابطه با محتوا و روش عالمانه‌ و همه‌جانبه‌ی آثار مرحوم حضرت استاد صفایی عرض کرده‌ام. در جواب شماره 1570 موفق باشید
3958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت نظرتون را میخواستم بدونم در باره اظهارات زیر. آیا این وحدت وجودی که در متن زیر بررسی شده، آیا همان وحدت وجود ملاصدرا است یا اشتباه تصور کردند و از دل آن نسبی گرایی را درآورده اند؟ متن: چند روز پیش پسرم -محی الدین_ میگفت: بابا میخوا ستم به دوستم بگویم که خدایشان را نپرستند و خدای ما را بپرستند. گفتم: خوب. چرا نگفتی؟ گفت: با خودم فکر کردم شاید ناراحت بشه، نگفتم. ************ با خود فکر کردم این چه مقوله ایست که ما مسلمانها دائماً درصدد "هدایت زبانی" دیگران به دین خودمان هستیم؟! محی الدین فرزندیست که اساساً در محیطی بزرگ شده که دائماً احترام به ادیان دیگر و نقد "خود" را دیده و شنیده است، ولی با این حال درصدد هدایت زبانی "دیگری" است! مسلمان جماعت را جان به جانش کنند دست از هدایت دیگری بر نمیدارد و خودش را برتر می بیند. خیلی برایم این حرف محی الدین عجیب بود. گرچه به خودش اجازه نداد بر زبان بیاورد ولی با این حال برایم عجیب بود که چرا خدای دین خود را برتر از خدای دین دوست بودایی اش می داند و می بیند! چرا او برغم اینکه در خانه و محیطی بزرگ شده است که "وحدت ادیان" و "وحدت وجود" مشی عملی و نظریش بوده، بازهم در پس و پشت ذهنش، خود را مکلف به هدایت زبانی "دیگری" می بیند!! این "خود برتربینی" هستی شناختی(نه روانشناختی) چیزی است که سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده است. من نمیتوانم به صرف اینکه دین اسلام برترین ادیان و کامل ترین ادیان است، "خود" را برتر از دیگران ببینم تا چه رسد به اینکه بخواهم آنها را با زبان به مشی و منش خود دعوت کنم. هرگاه رفتم تا غیر مسلمانی را به اسلام دعوت کنم خود را مخاطب این کلام وحی دیدم که میفرماید: مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ(بقره/ 17) "سرگذشت آنان مانند کسانى است که آتشى افروختند، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت ، خدا نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکىهایى که مطلقاً نمىدیدند واگذاشت" شاید کسانی با توسل به "شبه علوم وهمی"، شأن نزول این آیه را برای "منافقان" بدانند و "خود" را مخاطب این کلام الهی نبینند! ولی من نمیتوانم خود را اینگونه فریب دهم و مصداق این آیه نبینم. واقعاً چرا نباید خود را مصداق این آیه ببینم؟ آیا وقتی نماز میخوانیم، نوری از نمازمان برمیخیزد؟ ایا از عبادات ما نوری برمیخیزد؟ چگونه است که هم نماز میخوانیم و هم مغرور و متکبر هستیم؟ کدام عبادت ما میتواند مُرده زنده کند؟ کدام عمل صالح ما میتواند اتاق تاریک خانه مان را روشن سازد؟ ایا براستی ما میتوانیم با یک "حمد" بیماری را شفا دهیم؟ اگر اینطور نیست، پس لاف بیهوده نباید بزنیم و به آنچه اولیاء دین دارند، غره نشویم. به قول ما ترکها "تو رو سن نه"! من هرگاه توانستم با یک "ذکر" یک بیمار را شفا دهم و با یک "کلمه" مُرده را زنده کنم و با "عملم" اسباب آرامش و راحتی برای مردمان فراهم کنم، آنگاه به خود اجازه میدهم "دیگری" را به دین خود دعوت کنم. این است معنای آن حرفی که میزنیم و میگوییم: دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بر اساس نوری که به قلب شما رسیده است بخواهید انسان‌ها را هدایت کنید حرف همین است که می‌فرمایید. ولی وقتی بر اساس نوری که بر قلب حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بخواهید متذکر سخن آنان باشید تا در آن اردوگاه جای بگیرید کار خوبی است. حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌فرمایند: «وَاْمُرْ بِالْمعروفِ تکُن مِن اَهله» امر به معروف کن تا از اهل معروف باشی. معروف یعنی آن‌چه حق و پسندیدنی است و انبیاء اهل معروف‌اند. آیا با توجه به این امر می‌توان گفت دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده است یا باید گفت تازه شروع شده است زیرا تنها اسلام است که با ابعاد عمیق انسان‌های سرگشته‌ی این دوران گفتگوها دارد. در ضمن وحدت وجودی که مورد بحث در محافل عرفانی است. در مورد نحوه‌ی حضور مطلق حضرت حق است و این‌که مخلوقات در عرض خدا نیستند بلکه همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند. موفق باشید
3559

بهشت زمینیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم اگر مبارزه بین حق و باطل در درون انسان ودر درون جامعه در سلوک انسان امری اساسی است و باعث تمییز سره از ناسره چرا در تعابیر از زمان حکومت امام زمان بهشتی را بر روی زمین تصویر می کنند؟ البته پس از ان درگیری ها اساسا چه لزومی دارد که در زندگی این دنیا دنبال بهشت بگردیم؟ ایا تا زندگی انسانی بر روی کره خاکی جریان دارد شیطان و شیطنت نیز جریان ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما در آموزه‌های دینی به دنبال شرایطی در زمین هستیم که زمینه‌ی تعالی استعدادهای انسانی ما را در گستره جامعه فراهم کند. در این بهشت زمینی انسان در تلاش است تا بر نفس امّاره‌ی خود حاکم شود و حجاب‌های بین خود و خدا را مرتفع سازد. این است آن چیزی که با ظهور مولایمان حضرت مهدی«عجل‌الل‌تعالی‌فرجه» محقق می‌شود و این غیر از آن بهشتی است که انسان در جایگاه بقاء با خودش به‌سر می‌برد در حالی‌که جان او در اتصال الهی است بدون آن‌که نفس امّاره مانع این اتصال باشد. به تعبیر امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» آن‌چه در بهشت الهی برای انسان مؤمن واقع می‌شود قابل توصیف نیست و به ذهن هیچ بشری خطور نمی‌کند. موفق باشید
2946
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد،میخواستم نظر استاد را در مورد این سخن امیرالمومنین به کمیل بدانم:مردم سه دسته هستند : عالم ربانی ، متعلمین ، و مردمان همج رعاع ،! من آدم لایق پیدا نمی‏کنم که آنچه را می‏دانم‏ به او بگویم . یک افرادی آدمهای خوبی هستند ولی احمقند ، یک عده‏ای‏ افراد زیرکی هستند ولی دیانت ندارند و دین را وسیله دنیا داری قرار می‏دهند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در حکمت 147 به کمیل پس از آن‌که می‌فرمایند مردم سه‌ گونه‌اند اشاره به سینه‌ی مبارک خود می‌کنند و می‌فرمایند: «إنَّ ها هُنا لَعِلْماً جَمّا» در این‌جا علم جامعی نهفته است که کسی را شایسته‌ی ارائه‌ی آن را نمی‌یابم زیرا یا مردم تیزهوشانی هستند که قابل اعتماد نیستند که بتوانند حقایق را در جای خود قرار دهند و مورد سوء استفاده قرار ندهند و یا مردم مؤمنانی هستند کم عمق و بی‌بصیرت که باورشان نمی‌آید در مسیر دینداری تا این درجات می‌توان صعود کرد و دینداری را در حدّ قالب عبادات پذیرفته‌اند و یا مردم اهل لذت‌اند و نه اهل دین که این‌ها نیز رویکردی به حقیقت ندارند. حضرت ما را متوجه می‌نمایند که چه حقایقی در فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نهفته است که در زمان خودشان کسیانی را در یک مجموعه شایسته‌ی درک آن حقایق نیافتند. موفق باشید
1704
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم .استاد عزیز از اینکه برای جوابدهی سوالات ما وقت عزیزتان را صرف میکنید ممنونیم اجرکم الله.مقام معظم رهبری حفظه الله قبلا نامهای مذهبی برای سال انتخاب میفرمودند در سالهای اخیر بیشتر شعارها اقتصادی است .این دلیل خاصی دارد ایا شعارهای دینی ومذهبی و بیدار کردن روح مذهب گرای جامعه تاثییر بیشتری نسبت به شعارهای اقتصادی ندارد؟سوال دوم آیا کار وتلاش اقتصادی بیشتر روزی مادی یک جامعه را بیشتر میکند یا حرکت جامعه بسوی تقوی و عمل صالح؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با تحقق نظام جمهوری اسلامی و در بستری که نظام اسلامی فراهم کرده است، اگر نظام اسلامی بتواند در فضای تحریم‌های دشمنان استکباری راه خود را ادامه دهد، قدرت اسلام به نمایش می‌آید و این که چگونه اسلام می‌تواند دنیا و آخرت انسان‌ها را تأمین کند و همین‌طور که می‌فرمایند با تأکید بر تقوا و عمل صالح، باید جامعه‌ی اسلامی وابسته به استکبار نباشد و این عین عمل صالح است. موفق باشید
1669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام /برخی هندسه سیاسی نظام جمهوری اسلامی را دارای یک تسلسل ذاتی می دانند که عملا مولفه های یک حکومت مردم سالار را به گزاره هایی صوری مبدل کرده است مثل شورای نگهبان ومجلس خبرگان رهبری .آیا می توان در جواب اینان گفت که اساسا تسلسل در سیاست باطل نیست و اگر این را بگوییم آیااین ماکیاویلیسم دینی(اراده معطوف به حفظ حکومت دینی به هر قیمت) نخواهد بود!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم نباید خود را گرفتار این نوع ادبیات کنیم که ما را در مفاهیم انتزاعی سرگردان می‌کند. حقیقت این است که هندسه‌ی سیاسی نظام جمهوری اسلامی رجوعش به غدیر است و از آن‌جهت که مردم در بستر فرهنگ غدیر حضور فعال از خود نشان داده‌اند،‌یک حکومت مردم سالار است و شورای نگهبان و مجلس خبرگان هر کدام تعریف و وظیفه‌ی خاصی دارد که بر اساس آن عمل می‌کنند. به هیچ وجه در چنین شکلی از نظام حکومتی اراده‌ی معطوف به حفظ حکومت در میان نیست بلکه اراده معطوف به تلاش برای انجام وظیفه و ایجاد رضایت پروردگار در میان است. زیرا کسانی در شورای نگهبان و مجلس خبرگان هستند که سراسر شخصیت آن‌ها نظر به اسلام و وظیفه اسلامی است. موفق باشید.
نمایش چاپی