بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15290
متن پرسش
حضرت استاد سلام: من نمی دونم کلیپی که جانباز عزیزمون از آقای پناهیان درخواست میکنه که به رهبری بگویند صحبت رفتن نکنند را شما دیدید یا نه؟ ولی انسان وقتی چنین آدم های با اخلاص و صادقی را می‌بینه، جز اشک و حسرت چیزی برا آدم نمی‌مونه؛ واقعا چگونه مثل این جنس آدم‌ها بشیم؟! این انسانها مثل الماسِ نایاب‌اند. آدرس آن کلیپ عبارت است از: http://shahidnamimandegar.1pt.ir/page-465601.html .با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان به طهارت روحانی نزدیک شود، بیشتر خود را به نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» خود نزدیک می‌بیند، در آن حدّ که معنایِ بودن خود را بیش از آن‌که در بقایِ خود جستجو کند، در بقایِ او می‌یابد و منِ برترِ خود را در شخصیت او پیدا کرده است. در این دنیا زیباترین عشقِ روی زمین، همین است و بس! موفق باشید

14230
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: در طول ماه ربیع الاول مراسمی تحت عنوان عیدالزهرا و.... برگزار می شود و گفته می شود علما و فضلا هم تاکید بر انجام این مراسمات داشته اند. استاد می دانم مقام معظم رهبری به اصل وحدت تاکید دارند و اینکه نباید بر مقدسات سایر ادیان توهین شود و .... ولی استاد در مجالس خصوصی و حتی تک نفری اگر برائت انجام شود به نظر شما اشکالی دارد؟ استاد این مطالبی که نقل می شود مانند مطلب زیر چقدر صحت دارد؟ سالی مجلس جشن و سرور در نهم ربیع الاول در منزل آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی رضوان الله تعالی علیه مرجع واحد تشیع پس از مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله علیه قبل از مرجعیت مرحوم آیت الله العظمی حاج اقا حسین بروجردی قدس الله روحه برگزار شد. در این مجلس فقهای طراز اول آیات عظام علمای اعلام فضلاء و مدرسان و طبقان مختلف با ایمان حضور داشتند. عده ای از اهل ولاء مترسکی را به شکل عمر بن الخطاب درست کردند. و بر الاغی سوار و وارد مجلس نمودند. آیت الله العظمی قمی مرجع واحد زمان از دیدن این صحنه کمی ناراحت شد که این عمل مناسب با چنین مجمعی نیست بدون اینکه این ناراحتی خود را ابراز کند. شب حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله علیها را در خواب دید که از ایشان رو برگردانید. آن مرجع واحد زمانش، از این عمل حضرت زهراء علیها السلام افسرده خاطر شد و عرض کرد: مگر بنده سید و از نسل شما و محرم شما نیستم؟ آن حضرت سلام الله علیها فرمود: چرا هستی ولی چرا تو از صحنه ی دیروز ناراحت شدی؟ آیا تو در آن زمان بودی که عمر بن الخطاب چه ظلمی بر من و شوهرم علی مرتضی کرد؟ چگونه مرا سیلی زده؟ چگونه محسنم را بر اثر ضربت بر پهلویم کشته؟ چگونه بازویم و پهلویم را شکسته؟ چگونه در خانه ام را به آتش کشیده ؟ چه هتک حرمت، اهانت، قساوت، ظلم و ستمی را بر اهل بیت رسول الله روا نداشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک و حجت ما سخن نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» یعنی حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» در این زمان و در این تاریخ است و ایشان توهین به صحابه و همسران پیامبر را حرام می‌دانند و از آن جهت که ایشان به‌خوبی نشان داده‌اند در تحقق اهداف حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به‌خوبی موفق بوده‌اند، در این مورد نیز باید از ایشان تبعیت کرد. از طرفی مگر خواب برای کسی حجت می‌شود؟!! آیا فردای قیامت می‌توانیم نسبت به عملی که مبتنی بر خواب انجام داده‌ایم جوابگو باشیم؟ موفق باشید

13447
متن پرسش
اعصابم خرده تو وبلاگم اینجور نوشتم غیبت کردم شایدم تهمت زدم اما اینجوری فکر می کنم: اگر سپاه نبود هو الکافی در مثل مناقشه نیست نه یکی اینقدر باطل نه راس 100درصد حق. اما اگر سپاه نبود امثال رسایی و کوچک زاده و شریعتمداری کاری را با رهبری می کردند که خوارج با علی می گفتن تو نمی فهمی ما می فهمیم تو نمی تونی ما می توانیم تو سیاست نداری ما داریم. بعضی هیچ اعتقادی جز به شعور ناقص خود ندارند و پشت سر رهبری و با سوء استفاده شعار نفسانیت و شهرت خود را سر می دهند. قضیه تحصن جلوی مجلس برای من خنده دار بود بحدی که نتوانستم حماقت و جمود شایدم ساده لوحی این ها را توصیف کنم تا اینکه بهشون خبر دادند آقایون نخود گرمتر از آش شدید تشریف ببرید. من از آینده نظام می ترسم با وجود اینجور طلبه ها اینجور افراطی ها اینجور .... ترسم از امثال آیت ا...و طرفدارانش و .... از چپ افراطی بیشتره 1: انتقادت سرجاش اما اگر امیدی هم باشه به طیفی از همین ارگان. پ.ن: تاریخ همیشه در حال تکراره پ.ن1: من یک انقلابی ام، الحمدلله؛ اما انقلابی احمق نیست سیاست را می فهمد قیام عاشورا را با صلح حدیبیه کنار هم می فهمد. پ.ن2: ... پ.ن3: همیشه افزیش سن رهبری نگرانم میکنه کاش زمان برای ایشان می ایستاد بنظرم از اقتدار و آرامش و امنیت ایران چیزی نمونه زبانم لال بعد از راحت شدنش از شر افراط و تفریط مردمان زمانه. او برود من از ایران خواهم رفت. پ.ن4: اگر رجایی نیست خدایی هست، محسن حواست کجاست؟ از وبلاگ سید محسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تحقق یک تمدن اگر نتوانیم تعریف مناسبی از حرکت‌های خود با ادبیات انقلاب داشته باشیم، عملاً  ادامه‌ی تمدن غربی هستیم. در غرب برای کلیسارفتن هم باید از دولت اجازه گرفت و کلیسایی ساخت، زیرا در آن‌جا سیاست است که تکلیف دیانت را روشن می‌کند. در حالی‌که در نظام مقدس اسلامی، این دیانت است که تکلیف سیاست را باید روشن کند. و دقیقاً معنای افراط و تفریط در فضای عهد غربی، طوری تعریف می‌شود که نه‌تنها باید برای راهپیمایی 22 بهمن اجازه بگیریم، حتی باید برای مسجدرفتن و پرستش خدا هم، وزارت کشور اجازه دهد. حال ماییم و بر سر دو راهیِ ادامه‌ی فرهنگ غربی یا ورود به معانی جدیدی که انقلاب اسلامی باید آن معانی را به تاریخ ما برگرداند. موفق باشید

8505
متن پرسش
سلام علیکم استاد منطق دانشگاه ما موضوع بوسیدن دست بزرگان را مطرح کردند که بزرگی ایستاده و افرادی در صف دست ایشان را می بوسیدند و این کار را اشتباه این بزرگان می دانستند و می گفتند فرزندشان فیلمی از بزرگی به ایشان نشان داده. من در این رابطه جستجو کردم و فیلمی را از امام خمینی (ره) دیدم که در مجلسی عده ای به نوبت دست ایشان را می بوسیدند. حرف دیگری که این استاد می زدند درمورد این بود که پیامبر (ص) در جمع به گونه ای می نشستند که اگر کسی وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که کدام یک از افراد پیامبر (ص) است و می گفتند چرا بزرگان اکنون این گونه نیستند؟ ومثالی باز هم از قول فرزندشان می زدند که گروهی به خانه ی آیت الله بهجت (ره) رفته و ایشان روی صندلی نشسته و بقیه روی زمین نشسته اند و یا بزرگان دیگر. ایشان نمی توانند جواب فرزندشان را به طور منطقی بدهند. خواهشمندم مطلب را برای ما روشن کنید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- اگر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» طالب دست‌بوسیدن‌شان باشند همان است که آن استاد می‌فرمایند. ولی اگر مردم طالب باشند و حقیقتاً با این دست‌بوسیدن‌ به برکاتی می‌رسند، آیا حضرت امام می‌توانند بخل بورزند؟ در مورد دوم عنایت داشته باشید خداوند به رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» دستور دادند منبری بسازند تا در موقع وعظ مردم در زحمت نباشند و لذا بین دورِ هم نشستن در شرایط معمولی و بین آن‌که یک عالم بر کرسی وعظ نشسته یا مشکل بدنی دارد باید فرق گذاشت. موفق باشید
6645

طی‌الأرضبازدید:

متن پرسش
باسلام میخواستم بدونم نحوه ی انتقال جسم در طی الارض به چه صورت انجام میشه ایا در نقطه ی مقصد بدن جدیدی تشکیل میشه یا اینکه همون جسم انتقال پیدا میکنه و اینکه در دو حالت میخواستم بدونم به چه صورته اگه میشه پاسخ رو برام ایمیل کنید واینکه توی کدوم جزوه یا کتاب دربارش بخونم اگه میشه جواب رو سریع برام بفرستید چون ضروریه با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث طی‌الأرض در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری شده است. و هر دو فرض که فرموده‌اید هست. اولیاء الهی توان تصرف در مبادی ایجاد بدن را دارند و لذا به جای آن‌که بدن این‌جا تشکیل شود در آن‌جایی که آن‌ها می‌خواهند ایجاد می‌شود، کاری که عاصف‌بن‌برخیا با تخت بلقیس کرد. ولی بعضاً طی‌الأرض به کمک جنّیان انجام می‌شود که در آن صورت انتقال سریع است کاری که عِفْریتٌ مِنَ الْجِن‏ می‌خواست با تخت بلقیس انجام دهد. موفق باشید
4823
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه اکثر جوانان حامی دکتر جلیلی وارد عرصه اجرایی هنوز نشدند می خواستم اگر برایتان امکان پذیر باشد مثال ها و مصداق هایی در رابطه با عدم تناسب ساختارهای اجرایی و اقتصادی و ... با اهداف انقلاب برایمان مطرح کنید تا بتوانیم ملموس تر دکتر را در محافل عمومی حمایت و تبلیغ کنیم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار مشکلی است همین اندازه باید مسئله را طرح کرد که نظام اداری ما ظرفیت تحقق اهداف انقلاب را ندارد، چیزی که چندین بار رهبری عزیز در مورد آموزش و پرورش مطرح کردند و منجر به تدوین سند راهبری شد. موفق باشید
3591
متن پرسش
سلام علیکم! حدیثی داریم بدین شرح: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ.»(الکافی ج5 ص330) حال در رابطه با این حدیث چند سوال داشتم: 1- فرض بفرمائید جوانی مثلاً 20 ساله باشد که بنشیند با خودش حساب کند بگوید من الان کار ندارم؛ بعد به دلیل درس و سربازی و ... حداقل تا 3 4 سال دیگر نیز نمی توانم کار پیدا کنم. پدر پولداری نیز ندارم که تا زمانی که سر کار می روم خرجم را بدهد. خانه هم ندارم. سربازی نیز نرفته ام. و ... . پس ازدواج نمی کنم. حال این شخص که ازدواج نمی کند به دلیل بحث مالی آیا طبق این حدیث به خدا سوء ظن دارد یا خیر دارد تدبیر می کند زندگی اش را؟! اگر این جوان سوء ظن دارد یعنی اگر در همین وضعیتی که هست برود ازدواج کند خدا همه مشکلاتش را حل می کند؟!!! یعنی به طور ناگهانی مثلاً سر کار می رود خانه پیدا می کند و ...؟!!! در صورتی که ما می بینیم در مورد خیلی ها این اتفاق نمی افتد. اما اگر این حدیث شامل این جوان نمی شود؛ پس منظور این حدیث چیست؟! 2- به نظر می رسد محتوای این حدیث با آیه: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏»(النور:33) در تضاد است. چون از طرفی حدیث می گوید اگر کسی به خاطر مشکلات مالی و ترس از فقر ازدواج نکند؛ به خدا سوء ظن دارد. اما این آیه می گوید کسی که مشکل دارد فعلاً صبر کند تا خدا مشکلش را برطرف کند. البته به نظر می رسد این آیه با آیه قبلش نیز در تضاد باشد. چون آیه قبل می گوید اگر فقیرند خدا غنیشان می کند. اما اینجا می گوید تا وقتی مشکل دارند صبر کنند. بالاخره مشکل دارد طبق آن حدیث و آیه قبل ازدواج بکند یا طبق این آیه صبر کند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نظر مبارکتان باشد که این حدیث با نظر به یک نوع زندگی ابراز شده که انسان‌ها مجبور نیستند برای جای‌دادن وسایل زندگی حداقل یک آپارتمان یک‌خوابه داشته باشند و برای درآمد اقتصادی حقوقی مناسب آن زندگی که کرایه‌ی آپارتمان آن برابر حقوق یک کارگر است داشته باشند. مشکل زندگی مدرن آن است که زندگی‌ها را سخت کرده‌اند و لذا از حکم خدا دور شده ایم. آری اگر پذیرفتیم به ساده‌ترین شکل در همان شهر و روستای خود زندگی کنیم و به ساده‌ترین کار حتی کارگر ساختمان دست زدیم، آیا باز هم این نوع تنگناها که می‌فرمایید به‌وجود می‌آید؟ چه کسی سبک زندگی را عوض کرد؟ آیا این کار را به گردن خدا بگذاریم یا به گردن خودمان؟ موفق باشید
3424
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی. استاد سوالی از حضورتان داشتم:استاد من سعی می کنم در عبادات مخلص باشم و در طول شبانه روز یک سری کارها را در راه خدا انجام میدم و دوست ندارم احدی از انها مطلع باشه؛ اما سر کار وقتی به وظایفم عمل می کنم -باتوجه به اینکه به لطف خدا از استعداد و توانمندی خوبی در کارم برخوردارم بدم نمیاد رئیسم بدونه مثلا فلان اقدام را من انجام دادم یا فلان مطلب را من تنظیم کردم، ته دلم خوشحال میشم که به خاطر اقدامات موثری که انجام میدهم مورد تشویق قرار بگیرم-البته نه اینکه مدام به این فکر باشم، با تحقیق روی روحیات و اخلاق و درونم فهمیدم که انگار بدم نمیاد رئیسم تشویقم کنه، (البته درمورد این آدم اینجوره)، استاد مدام با خودم درگیرم که خدایا! آیا باید در تمام احوال و کارها خالص باشم؟ یا در سرکار صرفا به وظایفم عمل کنم و حالا بدمم نیاد مورد تشویق قرار گیرم هم طوری نیست؟2.استاد سوال دومم اینه که سالها پیش یک روحانی می گفتن: نماز آمپر روحه و هر آدمی میخواهدبداند چقدر باخداست، پقدر به وعده های الهی یقین داره خلاصه چه بنده ایی به نمازش نظر کنه. استاد این حرف تاچه حد دقیقه؟اگه هست؛ چه کنیم نمازمون رو ارتقاء بدیم؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چه اشکال دارد که هم انسان برای خدا کار کند و هم در ازاء انجام وظیفه در سر کار انتظار داشته باشد ارزش کارش را بشناسند فکر نمی‌کنم این دو با هم منافات داشته باشد چون در عرض هم نیستند بلکه در طول هم‌اند 2- حرف درستی است برای بررسی بیشتر به ابتدای کتاب «آداب‌الصلواة» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اله ‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
3009
متن پرسش
سلام علیکم! لطفا در مورد احادیث زیر توضیح دهید چون خیلی عجیب هستند: 1- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ یُصِیبُ حَظّاً مِنَ الزِّنَى‏...» منظور این روایت چیست؟!!! آیا علما و اولیاءالله امثال حضرت امام(ره)، علامه طباطبائی(ره)، آقا سید علی آقا قاضی(ره)، شیخ انصاری(ره)، شیخ مفید(ره)، آیت الله بهجت(ره)، آیت الله جوادی حفظه الله و سایر علمای متقدم و متأخر نیز مشمول این «مَا مِنْ أَحَدٍ» هستند؟!!! اگر هستند مثلاً زنای این بزرگواران چیست؟!!! البته اگر این بزرگواران مشمول حدیث نباشند؛ مردم عادی که 99/9% مردم شاید هم بیشتر هستند؛ همگی مشمول حدیث می شوند. آیا این نتیجه گیری درست است؟!!! اگر درست باشد یعنی همه انواع و مراتب زنا که در این حدیث مد نظر است گناه است؟!!! 2- «سُلَیْمَانُ ع إِنَّ الْغَالِبَ لِهَوَاهُ أَشَدُّ مِنَ الَّذِی یَفْتَحُ الْمَدِینَةَ وَحْدَه‏» خب چند نفر هستند که بتوانند یک شهر را به تنهائی فتح کنند؟!!!(تازه اگر این الف و لام المدینة را الف و لام جنس یا عهد بگیریم. اما اگر الف و لام استغراق باشد که می شود کل شهرها که اوضاع بازهم خرابتر می شود.) عملا شاید از هر یک میلیون نفر یک نفر نیز نتواند. حال می گوید غلبه بر هوای نفس از فتح یک شهر به تنهائی نیز سخت تر است. آیا واقعاً اینطور است؟!!! در حالی که به نظر می رسد هر فردی در طول عمرش بارها بر هوای نفسش غلبه کرده باشد. 3- «وَ قَالَ ع: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة» این هم مانند موارد قبل عجیب است. باز هر فردی در طول عمرش بارها اتفاق افتاده که بتواند کاری کند؛ اما عفت بخرج داده و آن کار را نکرده. این یعنی فرد مورد نظر نزدیک ملائکه شده؟!!! یعنی ملائکه شدن اینقدر راحت است؟!!! آیا همین عفیف های عادی و عرفی اصطلاحی که خیلی ها عفیف هستند نیز مصداق این روایت هستند یا در این روایت منظور از عفیف چیز دیگری است؟! 4- «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّی ضَعِیفُ الْعَمَلِ قَلِیلُ الصَّلَاةِ قَلِیلُ الصَّوْمِ وَ لَکِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آکُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْکَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَیُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ.» این هم هکذا. ظاهراً خیلی ها هستند که هم عفت بطن دارند هم عفت فرج. یعنی همگی اینها دارند افضل الجهاد می کنند طبق این روایت؟!!! 5- «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ عِبَادَةٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج‏» این هم مانند مورد قبل.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- ملاحظه فرمایید که روایت در ادامه می‌فرماید: زنای چشم ، نگاه‌کردن و زنای دهان ، بوسیدن و زنای دست، لمس‌کردن است و می‌خواهند بفرمایند عموماً انسان‌ها به غیر از معصوم به نحوی گرفتاراین امور شده‌اند. حدّاقل در آن حد که یک نگاه از سر میل کرده باشند 2- آیا جز این است که کنترل میل از جنگیدن با شمشیر سخت‌تر است؟ 3- آن فرد در آن لحظه از آن‌جهت که عفت به خرج داده حتماً از ملائکه بالاتر است. 4 و 5- گویا شما برکات عفت بطن و فرج را کم گرفته‌اید، واقعاً بالاترین جهاد است که انسان با میل‌های خود مقابله کند. موفق باشید
2646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی با توجه به اینکه جنابعالی مدتی با حزب جمهوری اسلامی همکاری داشتید چه شد که میرحسن نخست وزیر شد؟ او که نه سابقه انقلابی بدرد خوری داشت نه از لحاظ فکری عمیق بود از شاگردان پیمان و مرتبط با نهضت ازادی و اقای خامنه ای هم که خوب ایشان را میشناخت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده با حزب جمهوری اسلامی اصفهان ارتباط داشتم و از ریز جریان اطلاع ندارم. همین‌قدر می‌دانم که روش مرحوم شهید بهشتی آن بود که افراد را در زیر چتر خود می‌آوردند و با آن سعه‌ی صدر مخصوص‌شان در مسیری صحیح هدایت می‌کردند و آقای موسوی در این راستا و از طریق شهید بهشتی وارد حزب شد و تقویت گشت ولی اگر پشت پرده برنامه‌ای بود که در آن زمان رو نشده بود و میرحسین نفوذی بوده، مسئله‌ی دیگری است. موفق باشید
2155

هستی شناسیبازدید:

متن پرسش
سلام.1.ذات چیست؟2.آیا می توان به ذات چیزی پی برد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ذات هرچیز همان وجود آن چیز است و با نگاه وجودبینی می‌توان نظر به ذات هرچیز کرد. ولی همان‌طور که فلاسفه فرموده‌اند «وجود» قابل تعریف نیست. موفق باشید
2037
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا انسان در خواب اراده تشریعی دارد ( اگر دارد مگر نفرمودید نفس بدون بدن نمی تواند اراده کند )
متن پاسخ
انسان در خواب تحت تأثیر ملکات خود می‌باشد و هیچ اراده‌ای که منجر به انتخابی جدید شود ندارد .
693
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید. استاد در نهج الفصاحه ص 356 آمده است «اگر از دنیا جز روزی نماند خدا آن را دراز کند تا در اثنای آن مردی از خاندان مرا برانگیزد که نام وی موافق نام من و نام پدرش نام پد من است...». مگر نام پدر امام زمان عج الله تعالی «حسن» نیست و نام پدر پیغمبر صلی الله و علیه و آله «عبدالله»؟ پس این شخص کیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: آنچه در متون روایی ما هست: «رَجُلا مِن وُلْدی یُواطِئُ إسْمُهُ إسْمی» است، یعنی مردی از فرزندان من که هم‌نام من است، ظهور می‌کند. بحث از هم‌نامی آن حضرت با نام پدر حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در میان نیست. در نهج‌الفصاحه هم متن، عبارت است از: «لو لم یبق من الدّنیا إلّا یوم لطوّله اللَّه حتّى یبعث فیه رجل من أهل بیتی یواطی اسمه اسمی و اسم أبیه اسم أبی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا.»اگر از دنیا جز روزى نماند خدا آن را دراز کند تا در اثناى آن مردى از خاندان مرا بر انگیزد نام وى موافق نام من و نام پدرش نام پدر من باشد و زمین را که از ظلم و جور پر شده است از.». موفق باشید
650

تکمیل تحصیلبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.برای عرض ادب شاگردی ، از خداوند عروج آن به آن و لحظه به لحظه ی شما را،که حقیقتا ما را از سفره ی خود بهره مند فرموده اید، خواستارم. استاد محترم، بنده رشته ی مهندسی کامپیوتر گرایش سخت افزار ، سال آخر هستم. نه حاضر هستم درس بخوانم( همین یک سالی که مانده است) ، نه به حوزه بروم ، نه کاری از مؤسسه های فرهنگی را انجام دهم با این که تا کنون 7 کار آماده ی تحویل برای مئسسه سائحات انجام دادم به لطف خدا و البته این در مشورت با شما بود . و و و. آنقدر فرصت عمرم کم است که برای کل زندگی ام برنامه دارم که برنامه ام در راستای مجاهده علمی و عملی می باشد. دروسی هم که در سال آخر باید بخوانم همه اش مربوط به رشته ی مهندسی برق می شود که هیچ سازگاری با روحیه بنده ندارد .طی ترم های متوالی با شما با تماس تلفنی مشورت نموده ام و نهایتا این تصمیم بنده است. از طرفی شرایط ، اجازه ترک تحصیل و گوشه ای نشستن را به بنده نمی دهد اما بنده بسیار بسیار به کاری که می خواهم انجام دهم مضطر و مصمم هستم و همواره دست شرمندگی و پشیمانی از نبودن این موقعیت بر پیشانی دارم و به هر کاری که به صلاحم باشد تن می دهم . نظر شما چیست؟ چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» عجله نکنید، خداوند آنقدر فرصت در اختیار شما می‌گذارد که به همه‌ی کارهای منطقی خود برسید. کمی خود را کنترل کنید و کارها را کم کنید و به خودتان فشار بیاورید و درس خود را تمام کنید تا شخصیت علمی شما نیمه‌کاره نماند و إن‌شاءالله با جامعیت کامل زندگی را طی کنید. موفق باشید
15495
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با تمام وجود سپاسگزار شما هستم زیرا با آن دید گاه توحیدی ناب معرفت النفسی تان زندگی تازه ای به من بخشیدید سوالی داشتم. آیا افسردگی که ظاهرا هم منشا جسمی دارد و هم منشا روحی و نمی دانم شاید هم فقط منشا آن فقط روحی باشد. آیا انسانهای مومن حقیقی را هم مبتلا می کند؟ مثلا عارفان را که بر نفس خود مسلط می باشند با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افسردگی ریشه‌های مختلفی دارد. آری! بعضاً جسمی است و بعضاً روحی که  مورد روحی آن بعضاً به جهت جواب‌ندادن به نیازهای معنوی است. و بعضاً هم سالک در غم غربت حق، به یک معنا افسرده است. ولی نه از آن جهت که در سیر خود متوقف باشد، بلکه به جهت طلب بیشتر. موفق باشید

11641

«جنت لقاء»بازدید:

متن پرسش
سلام. 1- لطفا" اصطلاح مبدا و معاد و اصطلاح جنه القاء را توضیح دهید. 2- آیا در قیامت زمان و مکان برچیده می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «مبدأ» به معنای مبدأ مخلوقات است که خدا است و «معاد»، معاد یا برگشت مخلوقات است در محضر خدا، که قیامت است و «جنت لقاء» مقامی است که انسان توانسته باشد به همه‌ی حجاب‌های بین خود و خدا پشت کند حتی نظر به خود به عنوان موجودی مستقل نداشته باشد، همه‌چیز را در جنبه‌ی حقّانی‌اش بنگرد 2- مکان و زمان به معنای دنیایی آن، آن‌جا نیست ولی معنای مکان و صورت معنا هست مثل مکانی که در ذهن ما برای صورت‌های ذهنی هست. موفق باشید

10367
متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده: در جواب سوال قبلی من (مربوط به امام خمینی که شما آقای گلپایگانی را مثال زدید) و با توجه به سوال 10280 شما می گویید امام از همان ابتدا ی کودکی نترس بوده اند و آقای گلپایگانی می گوید من به اندازه امام نترس نیستم پس یک حالت نا امیدی در من پیدا شده و چند سوال مهم خدا در قران می گوید: هرکسی وقتی به دنیا می آید ضعیف است و کلا هیچ چیزی ندارد (پس همه در کمالات انسانی موقع تولد یکی اند) و آیه دیگری می گوید ای مردم شما فقیر به سوی خدا هستید و خدا غنی و ستودنی است و آیه دیگر م یگوید اولیا الهی را هیچ خوف و غمی نیست و آیه دیگر و کسانی که ایمان آورده اند آنها را ترس و غمی نیست پس با این حساب یا ایمان آقای گلپایگانی ضعیف بوده و یا جز اولیا نبوده اند و دیگر اینکه این آیات شامل حال امام نمی شده و از همان ابتدا قوی و بی نیاز بوده اند. دیگر آن که شما با جواب 10280 این امید را در من بی رنگ کردید و راه کمال و از بین بردن ترس و اضطراب را یک جور سخت و دشوار دانسته اید که با توجه به مطالب کتاب جوان و انتخاب بزرگ و نزدیکی به خدا پس این ترس چه می شود؟ اگر استاد عزیز بی احترامی در سوالات من است ببخشید چون کمی گیج شده ام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که انسان را در ابتدا ضعیف خلق کردند، ولی فرمود هرچیزی را خلقت مخصوص به خودش را به او دادند و در همان راستا خلق‌اش کردند: «رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏». به امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» خلقت خودشان را دادند و انتظاری مناسب توانایی‌شان از ایشان دارند و به آیت‌اللّه گلپایگانی«رحمة‌اللّه‌علیه» نیز خلقت خودشان را دادند. مهم آن است که نسبت به آنچه خدا داده راضی باشیم و در همان بستر بندگی کنیم. موفق باشید
10241
متن پرسش
سلام علیکم: سوال اول اینکه نفس مجرد هم جزو معقولات ثانویه می باشد؟ یعنی مثل بحث حرکت و جوهر و... جز مباحثی هست که عقل می فهمد یا اصلا نفس مجرد ربطی به معقولات ثانی ندارد؟ سوال دوم: اینکه شما می فرمایید در چهل سالگی با یک سلوک جدی علمی و عملی می توانید به درک معقولات برسید، فهم این معقولات با فهم معقولاتی فلسفی چه فرقی دارد؟ آیا درک معقولات بعد از سیر و سلوک جدی همان کشف و مشاهدات است؟ می توانید کمی برایم توضیح دهید. سوال سوم: شما در کتاب معرفت نفس و الحشر فرمودید که وحدت مثل وجود تشکیکی می باشد. استاد و خدا وحدت است دیگر. تشکیک و مراتب چگونه در آن راه دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوعات مجرد را اگر با تعقل و تفکر مورد نظر قرار دهیم در زمره‌ی معقولات ثانویه قرار می‌گیرد، ولی اگر سعی شود با سلوک معنوی قلباً با آن‌ها مرتبط گردیم دیگر معقول نیست بلکه محسوس به حسّ معنوی است 2- آن‌جا دیگر بحث ارتباط وجودی با معقولات است و نه ارتباط با مفهوم آن‌ها 3- موجودات مجرد حقایق یگانه‌ای هستند که در عین واحدبودن، تشکیکی می‌باشند. موفق باشید
9499
متن پرسش
سلام: چند ساله هر که ازم میپرسه چرا رهبرتون «سگ» و «گرگ» و «مثل سگ پشیمون میشن و مثل سگ می ترسن» در بیاناتش استفاده میکنه جواب جالبی ندارم. آیا این رفتار با آموزه های قرآنی و روایی و مشی ائمه (ع) میخونه؟ بی تعصب جواب بدین. من کاملا موافق رهبری هستم و البته معتقدم صهیونیست ها را نباید با سگ مقایسه کرد چون از ارزشهای سگ وگرگ کم میشه اونا پست تر از حیوانات هستند. این شبهه را برای من منطقی حل کنید لطفا. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نزد حکما تعبیراتی این‌چنین وقتی به‌جا مصرف شود بی‌اشکال است، نمونه‌اش جملات حضرت علی«علیه‌السلام» به اشعث‌ بن قیس کندی که حضرت تعبیر « وَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِینَ حَائِکٌ ابْنُ حَائِکٍ مُنَافِقٌ ابْنُ کَافِر.... لعنت خدا و لعنت لعنت کنندگان، بر تو باد اى متکبّر متکبّر زاده، «1» منافق پسر کافر » به‌کار می‌برند. یا در قرآن برای بلعم باعورا صفت سگ هار را به‌کار می‌برد و می‌فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ» اگر دنبالش کنی به تو حمله می‌کند و اگر رهایش هم بکنی به تو حمله می‌کند. منظور این‌که تنها باید این جملات را به‌جا مصرف کرد. آیا اصطلاح پشیمانی کامل را می‌توان در غیر «چون سگ پشیمان است» به‌کار برد؟ موفق باشید
8781

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. استاد اغلب علمای بزرگوار ما سرهای خود را کوتاه میکنند و اصطلاحا تاس میکنند. بنده این را در علمای قدیمی خیلی دقت کردم و هم آنها این گونه بودند. حال سوالی داشتم. آیا تاس کردن سر سنت است یا شیوه ی ذوقی است. آیا در این خصوص حدیث یا روایتی داریم؟ آیا اهل بیت (ع) موهایشان چه اندازه بوده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نشنیده‌ام که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» سعی داشته باشند در آن حدّی که شما در بعضی علماء می‌بینید، موهای خود را کوتاه کنند. اطلاعات کافی در این مورد ندارم الا این که مشهور است موهای پیامبر«ص» بلند بوده و چندین مرتبه در روز شانه می‌کردند. موفق باشید
8540
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بنده بحث حرکت جوهری و برهان صدیقین را دنبال کردم و با مباحث مراتب و تشکیک و ... آشنا هستم. یک سوال برای من بوجود آمده. و آن اینکه لامپ منبع نور است و آن چیزی که صادر میکند چیزی جز نور نیست و تمام صادرات آن از یک جنس است. حال شما فکر کنید یک لامپ در حال صادر کردن است ابتدا نورهای غلیظ صادر میشوند و بعد نورهای رقیق و همانطور مراتب تشکیکی. حال فکر کنید مرتبه نازله ی صادره ی لامپ چیزی است که از جنس نور نیست. مثلا فکر کنید رطوبت. خب مگر تا مرتبه ای که لامپ فقط نور صادر میکرد جای سوال پیش نمی آید و اگر گفته شود از لامپ چیزی به اسم رطوبت صادر شده است تعجب انگیز است. حال با این فرض میگوییم عالم لاهوت و جبروت و ملکوت از جنس مجرد هستند و چون خداوند خودش مجرد است وحدت وجود صدق میکند و میتوان گفت که عوالم مافوق ماده تجلی حضرت احدیت هستند و در عالم ماده هم نفوس عالم را میتوان گفت که تجلی حضرت احدیت هستند ولی اشیا و اجرامی مثل سنگ و چوب و درخت و بدن انسان چگونه میتواند تجلی حضرت باشد . درست است که نفس انسان حی است به حی خدا و.... از این مثالهای. اما مشکل بنده سر جرم عالم ماده است که هرچی فکر میکنم نمیتوانم مسأله را حل کنم. فقط بگویید جرم عالم ماده مثل سنگ و... چگونه میتواند از حضرت احدیت صادر شده باشد در حالیکه ماهیت یکی تجرد است و فاقد زمان و مکان و ماهیت دیگری ماده است و محدود. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در بحث برهان صدیقین روشن شده وقتی «وجود» نازل شود به جهت نازله‌بودنش خاصیت‌هایی مثل شوری یا تری را به خود می‌گیرد هرچند از جهت وجودی به خدا مرتبط است بدون آن‌که محدودیت‌هایی مثل شوری یا تری یا سنگ‌بودن به خدا مرتبط باشد زیرا خاصیت مخلوقات به جهت محدودیت آن‌ها است که مربوط به خودشان است. موفق باشید
7364
متن پرسش
باسمعه تعالی سلام حضوراستادارجمند جنابعالی ازبین دوکتاب جامع السعادات ومعراج السعاده کدامیک رابرای مطالعه وانشاءالله عمل توصیه می فرمایید؟آیااین مطلب صحت داردکه امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف-به یکی ازعلماتوصیه خواندن جامع السعادات راکرده اند؟بنده طلبه ام وتصمیم داشتم معراج رابخرم یکی ازدوستان کتاب جامع السعادات رابه خاطرتوصیه امام ارجح دانست حضرتعا لی چه صلاح می دانید؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مرحوم نراقی «معراج‌السعاده» را به عنوان ساده‌شده‌ی «جامع‌السعاده» برای مبتدیان نوشته. اصل مطلب در کتاب بسیار ارزشمند «جامع‌السعادت» است. من آن خبر را نشنیدم ولی حتماً مولایمان حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به آن کتاب نظر دارند. موفق باشید
7350
متن پرسش
سلام خداقوت موضوع اینه که من مدتی است دنبال اینم که اوقات فراغتم رو یه جوری پر کنم اما هنوز به نتیجه ای نرسیدم . با وجود پسر یک ساله ام نمیتونم در کلاسی شرکت کنم چون بخاطر تحصیل همسرم در شهری غریب زندگی میکنم و کسی نیست که بخوام حتی برای یک ساعت تو هفته بگذارمش پیشش. دنبال کلاسای مجازی هم هستم اما خب خیلی زیادن و من اطلاعی ندارم که کدوم مناسب هستن. علاقه مندیهای من نقاشی ،زبان انگلیسی ،مباحث مذهبی ،بافتنی و این چیزاست. البته علاقه ای به حوزه رفتن ندارم اما بعضی مباحثشو دوست دارم دنبال کنم درباره نقاشی و زبان هم 2تا از مهارتهایی هستن که من واقعا بهشون علاقه دارم و همینطور فکر میکنم استعدادشم دارم اما چون هدفی براشون نداشتم نصف و نیمه رها شدن و همیشه ازین بابت حسرت میخورم.که ای کاش یه راهی بود که من با اموزش اینا میتونستم در راستای هدفم که رضای خداست ازشون استفاده کنم.که البته الان اگه راهی هم باشه نمیدونم چطوری با وجود بچه میتونم کسب مهارتمو تو این 2 موضوع تکمیل کنم! خلاصه واقعا موندم چکار کنم از یه طرف شدیدا نیاز دارم یه کاری بکنم در کنار امور فرزند و شوهر و خانه داری چون زندگی برام یکنواخت شده و غیر از اون حس میکنم واقعا نیازه که تو این مملکت هر کاری از دستم برمیاد انجام بدم.خصوصا که به شهری جدا از خانواده اومدم اوقات فراغتم بیشتر شده و اگه بخوام خوبم به زندگیم برسم یکم که از خوابم بزنم وقت برای کارای دیگه دارم. از اینا گذشته حس میکنم شروع یه فعالیت جدید و مداوم در جهت استعدادها و علاقه مندیهام و در جهت هدفم اصلیم که نزدیکی به خداست میتونه نشاط بیشتری در انجام وظایف زنانه و مادرانه بهم بده. گفتم این موضوع رو با شما مطرح کنم شاید بتونین راهنماییم کنین. من اصفهان که بودم از کلاسای شما در قایمیه استفده میکردم و خیلی علاقه مند بودم.اما الان تهرانم و فقط کتاباتونو مطالعه میکنم اونم بندرت! ممنونم ازتون. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره فرزندتان إن‌شاءاللّه بزرگ می‌شود و شما فرصت حضور بیشتر در جلسات و محافل پیدا می‌کنید. در این فرصت اولاً: کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را خوب مطالعه کنید تا رویکردتان به جایگاه زن درست باشد. ثانیاً: مباحث معرفت نفس را دنبال کنید تا روح‌تان آماده شود که در فرصت‌هایی که در آینده پیش می‌آید مفید واقع شوید. در ضمن گروه فرهنگی المیزان دارای بخش آموزش مجازی می باشد که می توانید با شماره 09133278065تماس بگیرید. موفق باشید
5804
متن پرسش
با سلام و احترام می خواستم بدونم نظر شما در مورد دیدگاه و آثار مرحوم شیخ علی صفایی (ع-ص) چیست ؟ آیا دیدگاه ایشان را به دیدگاه خودتان نزدیک می دانید ؟ در صورت امکان توضیحات کامل ارائه فرمایید التماس دعا یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده قبلاً نظرم را در رابطه با محتوا و روش عالمانه‌ و همه‌جانبه‌ی آثار مرحوم حضرت استاد صفایی عرض کرده‌ام. در جواب شماره 1570 موفق باشید
4741
متن پرسش
سلام استاد عزیز ایا منظور از ماه و خورشید در دعای سمات مقام غیبی است اگر است چطور تصور صحیح پیدا کنیم 2در مورد کوه طور استاد خاقانی از همکاران شما گفتندرفتم طور سینا و متلاشی شدن کوه در ظاهر هم اتفاق افتاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همواره در منظر عرفا پدیده‌های عالم مظاهر حقایق غیبی‌اند و با نظر به مناظر به حقایق منتقل می‌شوند . یکی از نمونه‌های انتقال آن‌ها آن است که خورشید را مظهر حقیقت محمدی«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌یابند و ماه را دوازده نور مقدس اهل‌البیت«علیهم‌السلام» 2- هیچ اشکالی ندارد که کوه طور بیرونی به اعتباری که مظهر انانیت باشد در آن صحنه نیز متلاشی شود. موفق باشید
نمایش چاپی