بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5607
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم از طلاب قم هستم و 3سالیست با اندیشه شما اشنا شده ام و با مطالعه کتب شما بالاخص سلوک ذیل اندیشه امام که خود شما به بنده در سوالیکه کرده بودم پیشنهاد دادید،حیاتی جدید پیدا کردم اما مدتیست متحیر گشته ام وان مساله تولید علم هست که حضرت اقا مدت 12 ساله که ازحوزه مطالبه میفرماید و ما دنبال اجرای این مهم هستیم تا دین به تمامه در بستر انقلاب اسلامی به ظهور در آیداما انچه مااز شما اموخته و یافته ایم اینست که باید ازعالم حصول به حضور رویم ودر این عالم هست که ما سیر داریم بسوی حق.اما انچه از حوزه میبینیم بجای اجرا در اوردن این امر وحتی بحث تولید علم ،این است که بدنبال نظام فکری ریاضی گونه هستند واین گونه با روایات معامله میکنند و ایا این گونه باید بدنبال احکام الهی در شئون مختلف دین در تولید علم بود؟!یا نه. لطفا راهنمایی بفرمایید تا درزمینه تولید علم چطورعمل کنیم وحتی تولید علم را در کلام اقا معنا کنید .وسوال دیگر اینکه جایگاه مقدم داشتن علم حصولی برای حضور چقدر وتا چه حد است وایا میتوان گفت اگر در جایی علم حصولی مثلا در برهان صدیقین یا هر مسئله دیگر چه فقهی چه اخلاقی و چه عرفانی نداشته باشیم در این صورت از ان حضور خاص در ان مسئله محروم یا ناقصیم ؟ودر صورت محرومیت باید چه کنیم .با تشکر از استادی که مارا یاری کرده و راه او را نشان ما داده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با فقه به نظر بنده در زمان غیبت امام معصوم بهترین روش‌ همین روشی است که در حوزه معمول است که مجتهدین عمل می‌کنند تا تکلیف مکلَّف را از متون دینی استنباط کنند. ولی همین‌طور که متوجه‌اید در سایر علوم دینی نباید از جنبه‌ی حضوری آن علوم غفلت کرد که به نظر بنده روش معرفت نفس به‌خوبی در این امر کمک می‌کند، آری وقتی می‌خواهیم با دشمنان عقیده‌ی خود محاجّه کنیم باید به روش کلامی عمل نماییم و از استدلال کمک گرفت ولی این غیر از روش فلسفه‌ی اسلامی است که مبتنی بر بدیهیات است، نه برای آن‌که طرف مقابل را محکوم کنیم بلکه برای آن‌که انسان طالب حقیقت را اقناع نماییم و در همه‌ی این موارد می‌توان به تولید علم پرداخت هم در معرفت نفس و عرفان و هم در فقه و کلام و فلسفه. موفق باشید
5572
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز بنده چندین سوال داشتم و ازشما خواهش می کنم جواب را هم فقط به ایمیلم ارسال کنید. 1 راجع به گریه کردن است شاید سوال بی موردی باشد اما من خیلی برام این مهم شده که فلسفه گریه کردن چیست البته من قبلا خیلی حساس بودم و سر هر موضوعی غصه فراوان می خوردم و اشکم سرازیر بود اما به لطف الهی و طی این مباحث خداراشکر این گریه کردن محدود به زمان نیایش با خدا شده و گاهی هنگام قران خوندن. حال می خوام بدونم این گریه از لحاظ عرفانی و فلسفی چه معنایی می دهد؟ 2 استاد گرامی من الان چند وقتی احساس می کنم کسی از طریق قلب با من صحبت می کنه البته الان مبحث حرکت جوهری قسمت 7 هستم هر چند هنوز تفکر زیادی ندارم بعضی وقتا هم کمی فکر می کنم احساس سردرد خاصی دارم اولا این سردرد طبیعی است؟ در ثانی اون که حرف می زنه می تونم اعتماد کنم ؟من مثلا هرچی که می گم دعوت به صبر می کنه . یا دعوت به سکوت ؟ خواهش می کنم من را راهنمایی کنید 3 من بعضی روزها غم زیادی را احساس می کنم به طوریکه اگه کسی پیشم باشه سختمه نمی تونم راحت ارتباط- با فرد کناریم داشته باشم- برقرار کنم و بعضی روزها را هم خدارا شکر خوبم فقط از عمق و جود شکر می کنم با وجو اینکه ارزوهایی داشتم و نرسیدم ولی وقتی نعمتهای خدا را ذکر می کنم گریه میکنم. استاد بزرگوار با این شرح احوالات و ضمن پاسخگویی به پرسشها ازتون می خوام مرا راهنمایی کنید و اینکه این مباحث در تفکر من اثر می گذارد؟ البته از افکار روزمره خداراشکر راحت شدم تا حدی. با سپاس فراوان .
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «عاشق شده‏اى، اى دل سودات مبارک باد ......... از جا و مکان رستى، آنجات مبارک باد» «از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور ....... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد» «اى پیشرو مردى، امروز تو برخوردى‏ ............ اى زاهد فردایى فردات مبارک باد» «کفرت‏همگى دین‏شد تلخت‏همه‏شیرین‏شد ............. حلوا شده‏اى‏ کلى، حلوات مبارک باد» «در خانقهِ سینه غوغاست فقیران را .............. اى سینه‏ى بى‏کینه غوغات مبارک باد» «اى عاشق پنهانى آن یارْ قرینت باد ............. اى طالب بالایى بالات مبارک باد» «اى جانِ پسندیده جوییده و کوشیده‏ .............. پرهات بروییده پرهات مبارک باد» «خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردى‏ ........... کالاى عجب بردى کالات مبارک باد» 2- سعی کنید بدن خود را تقویت کنید که آن سردردها سراغ‌تان نیاید، در حال حاضر به آن صحبت درونی خیلی توجه نکنید. به مطالعه و ورزش و کارهایی که باید انجام دهید مشغول باشید و از تقویت خود نیز غافل نباشید 3- تأکید بنده آن است که در مطالعه و ورزش و کارهایی که باید بکنید خود را مدیریت کنید تا إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی لازم گرفته شود. موفق باشید
5242
متن پرسش
با عرض سلام استاد تکلیف آن دسته از دانشجویانی که با مباحث شما آشنا شده اند و بعد از دانشگاه حوزه را انتخاب کرده اند و اکنون که به گذشته مینگرند تصور بیشتر موفق بودن در دانشگاه به آنها دست میدهد چیست؟ بازگشت به علم و دانشگاه صنعت یا ادامه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه‌ی خودشان دارد اگر احساس کنند رسالت تاریخی خود را از طریق حضور هرچه بیشتر در جامعه از طریق تبلیغ دین می‌توانند انجام دهند خوب است در حوزه بمانند حتی اگر در نهایت امام جماعت یک مسجد در گوشه‌ی یک روستا باشند و از این طریق در تاریخی که در آن هستند نقش‌آفرینی کنند. ولی اگر احساس می‌کنند با حضور در فضای صنعتی می‌توانند خود را در این تاریخ معنا کنند در عین عالم‌بودن به معارف دینی، باید در دانشگاه و صنعت حضور یابند. عمده معنادارکردن خود در ذیل انقلاب اسلامی و شخصیت اشراقی حضرت روح‌اللّه است وگرنه در بی‌معنایی به‌سر خواهیم برد، چه در حوزه و چه در دانشگاه. موفق باشید
4627

ولایت فقیهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم شما فرمودید امام فرمودند هر کس ولایت فقیه را منکر شود مرتد است لطفا منبع کلام امام را بفرمایید چون ما پیدا نکردیم ؟/2. آیا نظر امام درمورد مرتد بودن چنین شخصی در حکم همان مرتد خدا و اهل البیت است؟البته ما می دانیم ولایت فقیه امداد ولایت خداست و لی حتی اگر کسی به این مساله علم داشته باشد و منکر شود چگونه می تون حکم به ارتداد او داد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه در ذهن دارم حضرت امام فرمودند: هرکس منکر ولایت فقیه باشد و لوازم آن انکار را بداند مرتد است. به این معنا که متوجه باشد لازمه‌ی انکار ولایت فقیه، انکار حاکمیت حکم خدا و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است. و به نظر منطقی می‌آید که چنین کسی مرتد باشد. یکی از جملاتشان در کتاب ولایت فقیه چاپ نجف این است « هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده»2 - به نظرم تفصیل این موضوع نیاز به بحث فقهی دارد تا شقوق آن روشن شود. موفق باشید
4410
متن پرسش
سلام استاد عزیز عرض ارادت خدمت شما من 25 سالمه . توی بحث امر به معروف و نهی از منکر خیلی ضعیفم یعنی یه جورایی ترسو، بزدل و دارای عدم اعتماد به نفس و ... که خودم فکر می کنم بخاطر رفتار والدین در طول زندگی و شاید هم دارم توجیه می کنم به هر حال این ویژگی ها را دارم و وقتی امر به معروف و نهی از منکر نمی کنم خیلی ناراحت می شم. می گم با خودم چی می خوای جواب خدا بدی ؟ نهی از منکر کن ولی باز این کار را نمی کنم. تو روضه وقتی مصائب حضرت را می شنوم می گم با خودم حضرت جان خود را داد تو حاضر نیستی یک کلمه بگویی که مثلا این کار منکر است؟ موقع توبه می بینم اگر بگم توبه دارم دروغ می گم چون می دانم نهی از منکر نمی کنم چکار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرط امر به معروف و نهی از منکر آن است که یک نحوه صمیمیت در میان باشد تا شما بتوانید با تذکر دلسوزانه طرف مقابل را متوجه معروف نمایید و از منکر باز دارید چون قرآن می‌فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ». با توجه به این امر فکر نمی‌کنم اگر شرایط آن فراهم باشد شما کوتاهی کنید. باید تلاش کرد فرهنگ استکباری رسوا شود تا جوانان ما تحت تأثیر آن فرهنگ نباشند. کاری که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبری عزیز«حفظه‌الله» انجام می‌دهند. موفق باشید
3208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد برای یه تحلیل کردن عالی چند تا نکته یادم می دین؟خیلی علاقه دارم سخنان اقارو تحلیل کنم حداقل برای فهم خودم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های انقلاب اسلامی شروع خوبی است. موفق باشید
2858
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی شما در کتاب "ادب خیال و عقل وقلب" فرمودید که انسان 4 بعد دارد. بنده از عالمی شنیدم که نفس اماره، لوامه و مطمئنه هم از ابعاد ما هستند. می خواستم بپرسم که اولا این نفس ها با چهار بعدی که شما بیان فرمودید(بدن، خیال، عقل و قلب) چه ارتباطی دارند و ثانیا در کل ما چند بعدی هستیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نباید مباحث اخلاقی و فلسفی را مخلوط کرد. نفس امّاره و لوّامه و مطمئنه مربوط به مسائل اخلاقی است. موفق باشید
1659

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی،سلام علیکم اقوال مختلفی شنیده ایم از علما که سوره ای می خواندند و هدیه به ارواح علمای ماضی می کردند. این کار چه فایده ای دارد؟ اهل علم و طلاب ، برای درک بهتر علوم می توانند از این روش استفاده کنند؟ خواهشمند است اگر دستورالعملی دارید،بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده مبنای این کار را در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرض کرده‌ام. در هر حال روح علمای بزرگ در عالم برزخ جهت مددرسانی به ما آزاد است و می‌توانند مددهای گوناگونی به ما بکنند از جمله در فهم بهتر علوم. موفق باشید
651
متن پرسش
سلام بر شما این صحبت شما رو که میگویید دانشگاه ها بی عالم است،را کاملا میپذیرم چون قبلا از اینکه به دانشگاه بروم این را کاملا حس میکردم،و تصمیم داشتم که به دانشگاه نروم و این را هم به خانواده توضیح میدادم ،گمان میکنم خانواده بسیار ناراحت میشدند اما به روی خودشان نمی آوردند, و میگفتند هرچه خودت صلاح میدانی و ماجراهایی پیش آمد که به دلیل طولانی شدن نامه نمیتوانم بگویم ،البته این را هم بگویم که به رشته معماری علاقه بسیار داشتم و این رشته را وارد عالم خودم کرده بودم ولی دانشگاه را میشناختم که به چه وضعیتی گرفتار است ،الان که به دانشگاه رفتم میبینم که دانشگاه بسیار لجام گسیخته است ،نه تنها چیزی به من نمی آموزد بلکه من را وارد بازی هایی میکند که خودشان زورکی اسمش را گذاشته اند علم و خیلی علاقه دارند که این دروس را سریع بگذرانند ،کلا از شور و نشاط خبری نیست در محیط آموزشی ما و تا به حال به غیر از چندین مورد طعم فهمیدن را اصلا نچیشیده ام،تا قبل از رفتن به دانشگاه زندگی ام به زیباترین شکل که اصلا انتظار نداشتم و خودم را لایق آن همه زیبایی نمیدانستم داشت سپری میشد اما به نظرم دانشگاه با نحوه آموزش بی هدفش تنها وقتم را از من میگرفت و هیچ چیزی کف دستم نمیگذاشت.البته در اوایل توانستم این اسب وحشی را مهار کنم اما وقتی به ترم بالاتر رفتم دیدم موضوع خیلی وحشتناک تر از این چیزهاست.به نظر شما ما با ان وضعیت چه کار کنیم ؟ آیا شما این وضعیت را قبول دارید؟ اسلامی بودن دانشگاه ها خلاصه شده در داشتن نماز خانه،اصلا در این دانشگاه به اصطلاح اسلامی ،کاری به اسلام و مخصوصا دیدگاه اسلام د ارتباط با علم ندارند وقتی که من به وضوح میبینم که این دانشگاه با اگثر دانشجویانش هنوز معنای خداوند را نمیفهمند گذاشتن وقت نماز و زیارت نامه خواندن چه فایده ای دارد نمیدانم؟به نظرم اسلامی که در دانشگاه ها تبلیغ میشود اسلام حاشیه ای است که اصلا کاری به عرفان و فلسفه نداشته!! و یا شاید دانشگاه و سیستم آموزشی ما اصلا اسلام را نفهمیده اند که جهت دهی نمیکنند این دروس را؟! اگر میتوانید به مسئولان بگویید که نام اسلام را از دانشگاه ها بردارند چون اگر مسلمانی احیانا از کشور های دیگه برای تحصیل به این دانشگاه ها بیا یند و این وضعیت رو ببیند مایه شرمندگی و ادعای باطل است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: مسلّم تا ما نگاهمان به عالم و آدم قدسی نشود و بر آن اساس اندیشه نکنیم هیچ قدمی در اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها بر نداشته‌ایم و همچنان دانشگاه‌های ما ادامه‌ی غرب خواهند بود و خروجی آن کسانی نیستند که به اهداف مقدس نظام اسلامی وفادار بمانند، ولی راه رسیدن به هدف، فرار از دانشگاه نیست بلکه ابتدا باید عمیقاً نقص‌ها را شناخت و گوشزد کرد و سپس طرح جایگزین ارائه داد که ما هنوز در هر دوی آن‌ها، حتی در قسمت اول ضعف داریم. پس خود را مجهز کنید جهت آن دو امر مهم. عالمان به جای آن‌که تلاش کنند گلیمشان را آب نبرد، سعی می‌کنند بگیرند غریق را. موفق باشید
140

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده راه های جلوگیری از استمناء برای جوانی که همسزر هم دارد ولی همسرش تن به جماع نمی دهد و لذا استمنا می کند چیست؟ هر کار کرده نتوانسته جلوگیری کند و با شیوع اینترنت بیشتر هم شده است. لطفا راه عملی ارائه بفرمائید.
متن پاسخ

جواب: علیک‌السلام؛
باسمه تعالی
اولاً: عمل استمناء حرام است و هیچ حجتی بر انجام آن نیست. ثانیاً: فقهای گرام می‌فرمایند: بر زن واجب است که در مقابل تقاضای شوهرش ممانعت نکند، که حق مسلّم او را زیر پا گذارده است. حتی روایت داریم ؛ اگر مرد بر روی شتر از همسر خود تقاضای نزدیکی کرد نباید ممانعت کند. ثالثاً: اگر واقعاً این‌گونه است که می‌گویید، با تمام شهامت به دادگاه رجوع کنید و دادگاه به شما اجازه می‌دهد همسر خود را طلاق دهید و همسر دیگری بگیرید، چون یکی از عوامل ایجاد طلاق همین مورد است.

19504
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: از آنجایی که من انسان فقط هست و چیستی آن همان هستی آن است و این هستی حتما نیاز به یک عین هستی دارد و آن هم خدای احد است و هر چه هست تجلی خداست و طبق آیه قرآن خدا شبیه هیچ چیزی نیست و فقط هست و با توجه به روایات معصومین «لا تفکر فی ذات الله» در کیفیت و چگونگی خدا تفکر نکنیم ولی مثلا در صفات خدا مجازیم سوال این است که: با توجه به اینکه آنچه در فکر آید خدا نیست آنچه نیاید خداست چرا گاهی اوقات این ذهن وسوسه و کنجکاو می شود که در ذات خدا تفکر کند؟ ایا این نشانه وسوسه شیطان است که شک و شبهه ایجاد کند یا ذهن و فکر ما به پختگی نرسیده که کنجکاوی می کند و چطور برای همیشه از این موضوع رهایی یابیم تا از حس عقل قلب به یقین برسد که تفکر نکند و حجاب نگردد امیدوارم راهنمایی بفرمایید. با تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه به توحید نزدیک شویم، قلب ما متوجه‌ی نور خدا می‌شود و عملاً کنجکاوی‌هایی برای دنبال‌کردنِ چیستی خدا از ذهن ما خارج می‌شود. عنايت داشته باشيد كه نظر به ذات أحدى غير از تفكر در كنه ذات است كه بخواهيم جنس ذات را بدانيم، آنچه در روايات نهى شده، به تعبير امام خمينى «رحمةالله ‏عليه»؛ «تفكر در كنه ذات و كيفيت آن است».[1] ايشان در ادامه مى‏ فرمايند: «اما نظر در ذات براى اثبات وجود توحيد و تنزيه و تقديس آن، غايت ارسال انبياء و آمال عرفا بوده و قرآن كريم و احاديث شريفه مشحون از علم به ذات و كمالات اسماء الهى است و كتب معتبره اخبار مثل «اصول كافى» و «توحيد صدوق» غور در اثبات ذات و اسماء و صفات‏. نموده ... ليكن مصيبت در آن است كه در قرون اخير بعضى جاهلان در لباس اهل علم پيدا شده كه نديده و نسنجيده و از كتاب و سنت عارى و برى بوده، مجردِ جهلِ خود را دليل بطلان علم به مبدأ و معاد دانسته، براى رواج بازار خود، نظر در معارف را كه غايتِ مقصد انبياء و اولياء (عليهم السلام) است و سر تا پاى كتاب خدا و اخبار اهل بيت (عليهم السلام) مشحون از آن است را حرام شمرده و هر ناسزا و تهمتى را از اهل آن دريغ ندانسته و قلوب بندگان خدا را از علم به مبدأ و معاد منصرف كرده و اسباب تفرقه كلمه و شتات جمعيت مسلمين گرديده، و اگر سؤال شود كه اين‏ همه تكفير و تفسيق براى چيست؟ متشبث شود بر حديث‏ «لا تَتَفَكَّروُا فِي ذاتِ الله» اين بيچاره جاهل از دو جهت در اشتباه و جهالت است: يكى آن‏كه گمان كرده حكماء تفكر در ذات مى‏ كنند، با آن‏كه تفكر در ذات را و اكْتِناهِ آن را ممتنع مى‏ دانند و اين خود يكى از مسائل مبرهنه آن علم است. و ديگر آن‏كه معنى حديث را ندانسته گمان كرده مطلقاً راجع به ذات مقدس نبايد اسمى برده شود».[2] حضرت امام خمينى «رحمةالله‏عليه» در فضيلت تفكر در مورد خدا و اين‏كه آن مقدمه و لازمه سلوك انسانيت است، روايتى از حضرت صادق (ع) مى‏ آورند كه حضرت فرموده ‏اند: «افْضَلُ الْعِبادةِ ادْمانُ التَّفَكُّر فِى‏ الله و في قُدْرَتِهِ»[3] افضل و برترين عبادت، استمرار تفكر در مورد خدا و قدرت اوست. و نتيجه مى‏ گيرند پس تفكر در حق و اثبات ذات و تفكر در قدرت و ساير اسماء و صفات، علاوه بر آن‏كه مورد نهى نيست، افضل عبادات است. و در جواب آن‏هايى كه منع تفكر در ذات را مطرح مى ‏كنند، مى ‏فرمايند: اين‏كه روايت مى ‏فرمايد؛ «تَكَلَّمُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ وَ لا تَتَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ فَإِنَّ الْكَلامَ فِي اللَّهِ لا يَزْدَادُ صَاحِبَهُ إِلّا تَحَيُّراً»،[4] در رابطه با خلق خدا سخن بگوييد، نه در مورد خدا، زيرا كلام در خدا جز تحير به‏ بار نمى ‏آورد. اين حديث شريف خود دلالت دارد بر آن‏كه مقصود از تكلّم در اكتناه ذات و كيفيت آن است به مناسبت تعليل آن، و إلّا تكلّم در اثبات ذات و ساير كمالات و توحيد و تنزيه آن موجب حيرت نگردد. و نيز احتمال مى‏ دهند كه ممكن است نهى به جهت آن باشد كه مردم معمولى استعداد ورود به اين مباحث را ندارند. موفق باشید


[1] ( 2)-« چهل حديث»، حديث شماره 12، باب تفكر.

[2] ( 1)-« چهل حديث»، حديث شماره 12، باب تفكر.

[3] ( 2)-« كافى»، ج 3، ص 91.

[4] ( 3)-« اصول كافى»، ج 1، ص 125.

14995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: برای در امان ماندن از دست نیاز جنسی و شهوت جنسی به کدام یک از معصومین و با چه روشی متوسل شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رجوع به نور مقدس حضرت معصومه«سلام‌اللّه‌علیها» مسئله را این‌طور حلّ کنید که خطاب به آن بانوی جلیل‌القدر که شأنی خاص در عالم وجود دارند، اظهار کنید: « يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ ». موفق باشید

12368
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات و عبادات جنابعالی: اینجانب یک طلبه هستم همسری دارم که فردی مذهبی ولایتی اهل مسجد و جلسات فرهنگی و مطالعه کتب و سایت شما و خلاصه اهل مطالعه و روشنفکر و بچه انقلابی. 7 سال است با او دارم با تمام عشق و علاقه ای که دارم زندگی می کنم، با روحیه سرد و خشک عاطفی بودن او کنار آمدم اما یک چیز است که بیش از اینکه در مورد خودم و آسیب روحی که به من و فرزندانم می زند نگران باشم، درباره خودش نگرانم و عاقبت این امر در آخرت و آن مساله بداخلاقی و بدزبان بودن او در منزل است. باور کنید بعضی مواقع به ایشان می گویم مراقب باش خدای نکرده به عاقبت سعد معاذ مبتلا نشوی ولی او در این زمینه غرور نابجا دارد و اصلا قبول دار اینکه بد زبان و بد اخلاق است نیست و خود را مبری می داند. همیشه جوری صحبت می کند که انگار فقط خود عاقل است و من را فردی بی عقل و نفهم و بی شعور خطاب می کند (البته من هیچ ادعایی در این زمینه ندارم فقط تلاش می کنم خود را رشد دهم خیلی ببخشید اسائه ادب کردم و این واژه های با بار منفی را نوشتم) حقیقت امر این است که از لحن تند او خسته شده ام. باور کنید حتی در مساله کوچک هم انگار او اصلا زبان نرم و لین ندارد. مثلا صبح ها خیلی مواقع ایشان سر وقت به اداره تشریف نمی برند و مشغول گوش کردن صوت فلسفه یا استفاده از وایبر و واتساب و... به قول خودشان ارشاد فرهنگی اند و وقتی من به ایشان یاداوری می کنم عزیزم شما الان باید بروید سر موقع کار باشید و نظم در ساعت داشته باشید و.... بلافاصله موضع تند می گیرد. اطاله کلام نکنم چون خیلی روحم کسل و خسته شده بود خواستم از جنابعالی در این زمینه راهنمایی بخواهم. موفق و سلامت باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان در مورد غضب به این راحتی‌ها دست از سر مؤمنین بر نمی‌دارد به‌خصوص نسبت به غضب به خانواده و فرزندان. ولی اولاً: با مدارا با ایشان و ثانیاً: با تحریک‌نکردن جنبه‌ی غضبیه‌ی ایشان کمک کنید تا به مرور از این مرحله بگذرند و از میوه‌های شیرین عبور از غضب، شما و فرزندانتان نیز بهره‌مند گردید. موفق باشید

11845
متن پرسش
سلام علیکم استاد: امیدوارم خبط و خطای بنده را پیشاپیش ببخشید. استاد بنده با اعتراف به این که تمام چهارچوب های دین فهمی خود را مدیون شما هستم، ولی چه سود که از چهارچوب های اساسی شما پاسداشت تفکر است و مقلد نساخته اید تا به به بگوییم و رد شویم. حقیر نوع نگاه تاریخی شما به مسائل را درک نمی کنم. به بیانی اساسا نگاه فلسفی نهفته در تحلیل های سیاسی شما که تاریخ را مدام رو به جلو می دانید را به هیچ عنوان قابل پذیرش نمی دانم. می خواهم مثال های نوع مواجهه این چنینی شما را عرض کنم. روشن ترین مثال بحث آقای سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین است. شما مدام سعی دارید بفرمایید ایشان یک گام رو به جلو نسبت به دولت موقت بوده و نباید او را با موسوی هم طراز دانست. مثال روشن این مسئله این است که شما هم حتما مستحضر شده اید که رهبر انقلاب اجازه عیادت خاتمی از ایشان را در بیمارستان را با این استدلال که «خاتمی باغی بر نظام است» نفرموده اند. امری که بنده حقیر تصور می کنم شما صرفا بنا به دلایل فلسفی تان به تاریخ حاضر به پذیرش آن نبوده اید. تاریخ می تواند در صورت عدم حضور مومنان و پرداخت هزینه های پیشرفت آن به عقب گردی های مبهوت کننده ای دچار شود. احساس می کنم (تنها احساس) شما ابتدا تاریخ را رو به جلو می دانید و با این پیش فرض وقایع را بر آن منطبق می کنید و این قابل پذیرش نیست. خاتمی را رهبر انقلاب سعی داشتند نجات دهند؛ اما آن چه حاصل شد نقش اساسی ایشان در سردمداری فتنه بود. اینکه دیگر قابل کتمان نیست. نمونه واضح آن پیشنهاد رفراندوم انتخابات 88 بود که طرحی کاملا واضح برای نابودی قانون اساسی بود و رهبر انقلاب هوشمندانه آن را به طور کامل نادیده گرفتند. نوع نگاه شما به توافق ژنو و لوزان نیز از همین سنخ است. بگذارید از جایی شروع کنم که سخنان صریح رهبر انقلاب به عنوان قاضی موجود باشد؛ شما توافق سعدآباد، بروکسل و پاریس را چگونه ارزیابی می فرمایید؟ توافقاتی سراسر عقب نشینی های بی مورد که انقلاب اسلامی را به مدت دو سال گیر انداختند و رهبر انقلاب از آن به عنوان تجربه تاریخی ذکر کردند. می خواهیم منظورم را بیشتر روشن کنم؛ یک موقع است فردی تهدیدی را تولید می کند و فرد دیگر آن تهدید را تبدیل به فرصتی عظیم می کند، ساده لوحانه نیست دست کسی که تهدید را تولید کرده است ببوسیم و بگوییم جنابعالی علت مادی این فرصت عظیم بوده اید؟ توافقات سه گانه روحانی در زمان اصلاحات یک اشتباه استراتژیک بود که یکی از عوامل مهم کش دار شدن مسئله هسته ای شد که نیاز به توضیح دارد و رهبر انقلاب برای اولین بار در سیاست خارجی وارد شد و از خودش برای این کار هزینه کرد. هزینه کرد رهبر انقلاب خوب بود یا بد؟ قطعا نباید رهبر انقلاب را وارد این مسائل کرد و ایشان باید کل امت اسلام را در بعد کلان هدایت فرماید. همان روز امثال «ویلیام کریستول» این توافقات را پیروزی دیپلماتیک ایران می خواندند و اسراییل ضجه می زد که اروپا به ایران باج داد، ایران پیروز شد ولی حقیقت ماجرا چه بود؟ به قول رهبر انقلاب جز یک سری عقب نشینی مداوم حاصلی برای ملت ایران نداشت. همین دستاوردها را می توان برای آن توافقات ننگین هم بر شمرد. آن روز هم از جمله دستاوردهای توافق را عدم تحریم ایران و عدم حمله آمریکا به ایران!!! برشمردند و متاسفانه در مناظرات هم تکرار شد که ما مرد خاتمه جنگیم!!! به عبارتی استاد نمی دانم شما آن روز چه موضعی گرفته اید ولی با این نگاه می توانستید بگویید؛ به به ما خودمان را تصمیم گیر جهان معرفی کرده ایم؛(از مردی پرسیدند تصمیم گیری خانه شما چگونه است؟ گفته بود حرف آخر را من می زنم و می گویم « چشم») ما در جهان غرب حضور یافتیم؛ انقلاب وارد جهان جدید شد، ما ایران هراسی را شکستیم و به مخالفان حمله کنید که چرا جوانب موضوع را در نظر نمی گیرد و محذورات دولت را درک نمی کنید. اینها ذهنیاتی که بیش از آنکه بویی از واقعیت داشته باشد برای مانور سیاسی خوب است. جالب است بدانید ظریف در اوایل و قبل از توافق ژنو در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که چارچوب توافق شما چیست؟ فرموده بودند همان ها که در بروکسل و پاریس گفتیم. این محل تامل نیست، حالا شما «همدلی و همزبانی» را پتک کرده اید و بر سر شاگردان خود می کوبید؟ همدلی مگر امر دستوری است، ما را در جریان جزئیات قرار دادند و یا پاسخ سوالات ما را داده اند و یا مدام فحش و بد و بیراه نشنیده ایم که حالا شما می فرمایید همدل باشید. همدلیم که می گوییم آقایان حقوقدان باسواد شجاع و شیردل این راه حل هایی که به آن دست یافته اید نابوده کننده بسیاری از ظرفیت های انقلاب است. آمریکا در اوج استیصال است؛ شما به راهبرد آینده وست پوینت اوباما مراجعه بفرمایید، یک تمدن در زمان زوال باید چنین راهبردی را تدوین کند. بعد می گویند دنیا، جامعه جهانی، قدرت های بزرگ و ... استاد بنده نه فکت شیت آمریکایی و نه سخنان ظریف را مورد استناد قرار نمی دهم ولی خود بیانیه لوزان هیچ حق غنی سازی را برای ایران در نظر نمی گیرد مگر در حد نمایشی، سمبلیک، به شدت محدود و بدون هیچ گونه صرفه اقتصادی و بدون هیچ گونه افق روشن هیچ حق تحقیق و توسعه ای برای ایران در نظر گرفته نشده است، چرا که قرار است کارخانه تولید سانتریفوژ ایران تعطیل شود و این بدان معناست که عملا ما فقط حق طراحی مفهومی داریم و گرنه کارخانه ای نیست که بتوان آن طراحی مفهومی را در عالم واقع در سطح صنعتی نشان دهیم و این همان معنای قید «تعیین سطح تحقیقات» توسط 5+1 است. توافق لوزان از باب عقب نشینی های راهبردی از مسائل کلیدی هسته ای به شدت بغرنج تر از ژنو است و از باب ابهام آلودگی، قابلیت تفسیر های متفاوت و عدم شفافیت در تکالیف آمریکا بسیار وضع اسفناک تری نسبت به ژنو دارد. ادعای شما نسبت به این که تیم مذاکره‌کننده با فرض عدم اعتماد به آمریکا جلو رفتند و در نتیجه «خطاهایی که در قرارداد ژنو به جهت اعتماد به آمریکا پیش آمد در این قرارداد جلویش تا حدّی گرفته شده است» کاملا بی مبناست و یک خوش خیالی است. اوج اعتماد به آمریکا را می توان در عدم همزمانی انجام تعهدات – برخلاف تاکید رهبری - و موکول کردن جزای تعلیق اجرای تحریم ها به شرط محال تایید راستی آزمایی های آژانس دانست. البته اگر این اتفاق افتاده بود و با فرض عدم اعتماد قرارداد بسته بودند فوق العاده بود و دلواپسان همایش «ظریف دلاور هسته ای» را برگزار می کردند ولی نمی توانیم چشمان را به روی واقعیات ببندیم و بخواهیم با انگاره های فلسفه تاریخی ساده لوح باشیم. بگذاریم و بگذریم استاد ولی ما از شما آموخته ایم که «ذات انقلاب اراده الهی است که می خواهد تاریخ جدید محمدی را شروع کند و در این راه باید جماعتی حاضر شوند تا دست الهی با آن پیچ تاریخی را به سمت کوچه های مدینه برگرداند.» استاد ما از آرمانها کوتاه نمی آییم؛ حتی اگر مجبورمان کنند برای نفس کشیدن هم هزینه دهیم و مگر این راهی نیست که در هم عهدی با انقلاب آدرس آن را فرموده بودید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «چه خوش سید دلم کردی بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوش‌تر نمی‌گیرد». قسمت‌های آخر نوشته‌تان که متوجه‌اید انقلاب اسلامی اراده‌ی الهی است در این تاریخ که می‌خواهد توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را بر عالم حاکم کند؛ تمام امید من و شما و عامل همزبانی و همدلی واقعی من و شما است و اصل نوشته‌تان صورت آزاد‌اندیشی زیبایی است که هرگز نمی‌خواهم با سخنان خود بر نظر آن جنابعالی غالب شوم. بنده معتقدم زمان ما شبیه زمان سقراط است که باید با گفتمان‌ها و دایلوگ‌های طولانی مطلب را از اجمال به تفصیل آوریم. در مورد رابطه‌ با به تفصیل‌آوردن عرایض‌ام: 1- بنده هرگز معتقد به خطی‌بودن تاریخ نیستم و در این مورد عرایضی داشته‌ام ولی معتقدم حال که انقلاب اسلامی یعنی توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در این تاریخ ظهور کرده، دشمنان توحید نمی‌توانند آن را به حاشیه ببرند، آن‌ها عِرض خود را می‌برند و زحمت ما می‌دارند و این به معنای آن نیست که جریان‌های مخالف انقلاب را تطهیر کنیم، بلکه متوجه حضور انقلاب در صحنه صحنه‌ی تاریخی شویم که در آن قرار داریم تا دچار افراط و تفریط نشویم. در این مورد رهبری عزیز را حجت می‌دانم و لذا وقتی می‌فرمایند باید همدلی و همزبانی بین دولت و مردم انجام گیرد؛ نمی‌گویم این تنها وظیفه‌ی دولت است، بلکه برای خودم وظیفه‌ای را ترسیم می‌کنم و دولت هم اگر بخواهد در ذیل نور حجت دوران قرار گیرد باید برای خود وظیفه‌ای در این رابطه تعیین کند. نمی‌دانم چرا می‌فرمایید بنده «همدلی و همزبانی» را پتک کرده‌ام بر سر رفقا؟!! چرا نمی‌گویید طاهرزاده متذکر این توصیه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است تا ما روی موضوع فکر کنیم؟! سعی بنده آن بوده که صورت‌هایی که باید روی این موضوع فکر کرد را نشان دهم. بحث بر سر ضعف‌های گذشته که آقای روحانی هم در آن شرکت داشتند و خودشان هم معتقدند کلاه سرشان رفته، نیست. بحث بر سر تأکید مقام معظم رهبری است که تیم مذاکره‌کننده را درست ببینیم. شما ملاحظه کنید رهبری عزیز در صحبت اخیرشان در مورد بیانیه‌ی لوزان دوبار بر قابل ‌اعتمادبودن تیم مذاکره‌کننده تأکید کردند. فرمودند: «از مذاکره‌کنندگان هم با همه‌ی وجود حمایت کردم، الآن هم حمایت می‌کنم». سپس در نکته‌ی سوم سخنان خود باز می‌فرمایند: «همان‌طور که عرض کردم بنده به مجریان اعتماد دارم، این را شما بدانید، این آقایانی که مشغول کار هستند، این‌ها افرادی هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آن‌ها هیچ تردیدی ندارم ...». آیا به این سخنان رهبری عزیز فکر کرده‌اید تا در ذیل آن به موضوع نگاه شود؟ در مورد قرارداد یا بیانیه‌ی لوزان نظر رهبری آن است که نباید مبالغه کرد. فرمودند: «بعضی‌ ستایش می‌کنند، بعضی هم مخالفت می‌کنند، به اعتقاد بنده مبالغه نباید کرد» در حالی‌که فضای سخن نیروهای اصول‌گرا از جمله سخن شما فضای مخالفتِ شدید است و این آن نیست که به ما کمک کند و همدلی را چون گل رشد دهد! در حالی‌که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» فرمودند: «همدلی را باید رشد داد». آری سخن به درازا کشید، به فهم و بصیرت شما اطمینان دارم که متوجه هستید بنده چه می‌گویم و این عرایض بنده را حمل بر تطهیرکردن دولت قلمداد نمی‌کنید، در حالی‌که امثال بنده در رابطه با اهدافی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است، با نگاه دولت تفاوت اصولی داریم. با توجه به این‌که یکی از کابران که همچون شما دل‌سوخته‌ی انقلاب است در سؤال شماره‌ی 11852 از وجوه دیگر از دست بنده عصبانی است وجهی دیگر از تفصیل عرایض خودم را در جواب آن سؤال مطرح می‌کنم و در این‌جا نظر عزیزان را به خلاصه‌ی سخن جناب آقای دکتر مهدی فضائلی و خلاصه‌ی مقاله‌ای که در سایت رجانیوز مطرح شده است، جلب می‌نمایم: دکتر فضائلی می‌فرماید: « چنین به نظر می‌رسد که شعار سال ٩٤ در همین آغاز سال، تحت‌الشعاع مذاکرات لوزان و بیانیه سوئیس قرار گرفت و آن‌گونه که شایسته بود مورد توجه و تبیین واقع نشد؛ البته از سوی دیگر ضرورت و تا حدودی چرایی انتخاب آن در همین ماجرا تا حدودی آشکار گردید.

نخستین سؤالی که به ذهن خطور می کند فلسفه و چرایی انتخاب این شعار برای سال جاری است، بخصوص که شاید در وهله اول و برای برخی این انتخاب قدری دور از انتظار بود چرا که نتیجه این شعار را بیشتر در سبد دولت می دیدند! غافل از این که رهبری نظام فارغ از گرایش ها و دسته بندی های رایج سیاسی و صرفا مبتنی بر مصالح و منافع ملی گام برمی دارد و همگان را نیز به همین نگاه فرامی خواند، در این جملات رهبری که در یکم فروردین امسال و در جوار ملکوتی حضرت ثامن الحجج(ع) بیان شد، دقت کنید: «در جامعه ما، در کشور عزیز و پهناور ما، اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه اجتماعی، از همه ما انسجام، هم افزایی و به یکدیگر کمک کردن را می خواهد.

دولت ها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و چکیده معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ماست.

اما چرایی این نامگذاری؛ رهبر انقلاب در همین سخنرانی اول فروردین در حرم رضوی به نوعی پاسخ این پرسش را این گونه دادند: «همه باید به عنوان یک واحد، با دولتی که مسئول کار و بر سر کار است اتحاد کلمه نشان بدهند و به آن کمک کنند؛ مخصوصا در آن مواردی که کشور با مسائل مهم و چالش های مهمی روبه روست.»

و در بخش دیگر همین بیانات مجددا فرمودند: «عرض کردیم این وقتی اهمیت پیدا می کند که فرصت های بزرگی در اختیار است و چالش های بزرگی را انسان انتظار می برد؛ امروز از همین روزها است. امروز، هم فرصت های بسیار بزرگی داریم، هم چالش هایی در پیش روی ماست که بایستی با این چالش ها برخورد کنیم و با کمک این فرصت ها، بر این چالش ها به توفیق الهی پیروز بشویم.» بنابراین علت انتخاب این عنوان برای سال جاری، در پیش بودن فرصت ها و چالش های بزرگ است.

اقتصاد ملی که دشمن چند سالی است با تمرکز و ایجاد اخلال در آن در پی اهداف سیاسی خود و تحریک مردم و ایجاد آشوب است، موضوع هسته ای که باز هم دشمن، متجاوز از یک دهه است آن را بهانه قرار داده و می کوشد تا هم ما را از این فناوری محروم سازد و هم در استقلال سیاسی و غرور ملی ما خلل وارد کند، انتخابات مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی که همچون همیشه حساس و تعیین کننده خواهند بود و دشمن کوشش خواهد کرد تا آن را به چالش و تهدید تبدیل کند و سرانجام برنامه ششم توسعه، مهم ترین موضوعات و رویدادهای سال جاری هستند که فرصت ها و چالش های پیش رو متناسب با رفتار ما از دل آنها سر برمی آورد و همه آنها نیازمند همدلی و همزبانی اند تا بتوانیم از فرصت آنها حداکثر استفاده را ببریم و بر بعد چالشی آنها با حداقل هزینه تفوق یابیم.

پرسش دوم، چگونگی تحقق این شعار است. طبیعتا راهکارهای متفاوتی متناسب با موضوعات برای تحقق همدلی و همزبانی دولت و ملت وجود دارد که هر کدام در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد، اما به طور مثال، در عرصه اقتصاد می توان با همدلی با مردم به توانمندی ها و استعدادهای درونی نظام و مردم اتکا و آن را به یک فرصت بی نظیر تبدیل کرد و می توان علاوه بر پذیرش خفت و زیرپا گذاشتن عزت و غرور ملی، همواره کشور را در معرض تهدید تحریم دشمن قرار داد.

منتقدان دولت و دولت یا می توانند نگاه خصم آلود به یکدیگر داشته باشند و یکی در جهت تخریب دولت و بی اعتماد کردن مردم به دولت گام بردارد و آن دیگری هم منتقدانش را آماج تعابیر زشت و اهانت آمیز قرار دهد و به گونه ای رفتار کند که این احساس تقویت شود که دولت با دشمنان این ملت تعامل سازنده در پیش گرفته است و با منتقدان دلسوز داخلی به تخاصم روی آورده است یا هردو با حفظ موضع اما با رعایت اخلاق و جوانمردی و انصاف، تعامل با هم را در دستور کار قرار دهند.

به هر حال، نخستین روزهای سال ٩٤ را می گذرانیم و اگر چه با سرعت سپری خواهد شد اما هنوز تا پایان سال روزهای زیادی مانده است، امید آن که هم دولت و هم ملت بویژه جریان های سیاسی و خواص، ضمن بی تفاوت نبودن، نظارت کردن، انتقاد کردن و تذکر دادن در چارچوب منطقی و با اهتمام در مسائل اساسی کشور، خشم مقدس خود را در مقابل دشمن به کار گیرند و در داخل همدل و همزبان باشند تا رهنمود قرآنی «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» نمود عینی پیدا کند. «مهدی فضائلی»

 رجا نیوز در مقاله ای تحت عنوان: «نظام‌سازی اجتماعی، نتیجه‌ی ارتباط دوسویه‌ی دولت و ملت » می گوید: نظام­ سازی گوهری است که از دل دریای جامعه بیرون کشیده می­شود و صیاد ماهری می­خواهد که بتواند آن را بیرون بکشد. نظام انقلاب اسلامی که با وجود موانع سیاسی و نظامی بسیار، تا امروز بر ثبات و کارایی خود افزوده است، به بازآفرینی خویش در نسل­های آینده نیاز دارد و این مهم، در سخنان رهبر معظم نظام در آغاز سال ۱۳۹۴ در مشهد، مورد تأکید قرار گرفته است و این نشان می­دهد تحولی درونی در جریان است. تحولی که مقصود آن، بازآفرینی و در صورت لزوم، واسازی نقش­ها و کارکردهای نظام اجتماعی به‌منظور تداوم و بهبود عملکرد نظام است. نصرت الهی در متن نظام‌  اجتماعی اسلامی تحقق یابد و به افزایش انسجام اجتماعی معطوف است و این انسجام در حمایت مردم از دولت و خدمت دولت به مردم یا همان همدلی و هم‌زبانی این دو دیده شده است که با یکپارچگی مردم و پشتیبانی آنان از دولت قانونی و نیز انتقاد برپایه‌ی منطق و نه اهانت و تحقیر، ممکن می‌گردد. روی­هم­رفته، انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم، نقطه­ی اتکای نظام اسلامی دانسته شده است. نه همان اندازه که نظام­سازی ضرورت دارد؛ انسجام بین نیروهای انقلاب نیز ضرورت دارد، اگر انسجام اجتماعی کافی نباشد، اگر در میان مردم و یا در رابطه­ی میان مردم و دولت، فضای تنش­آلود، اعم از استبداد، تهدید، توهین، تحقیر یا بی­تفاوتی برقرار باشد، راهی به عدالت و پیشرفت نخواهیم یافت. اینک باید ببینیم که نظام اجتماعی چیست و چگونه ممکن است نسل‌به‌نسل تداوم و بهبود یابد، بدون آنکه درگیر خشونت و فروپاشی شود.

ارزش‌ها، گرایش‌های مشترک و عنصری اخلاقی و سبب­ساز همبستگی جامعه‌اند، از مهم­ترین آسیب­ها برای انسجام نظام اجتماعی این است که ارزش‌های آن تضعیف شوند. مسئولانی که وظیفه‌ی حفظ ارزش­ها را برعهده دارند، می‌بایست هنر آفرینش هنجارهای متناسب با محیط را داشته باشند. ارزش‌ها روح قوانین اجتماعی‌اند. هرچه این اهداف بیشتر مورد پذیرش افراد جامعه باشند و وسایل رسیدن به این اهداف نیز بیشتر مورد توافق باشند، افراد جامعه هم‌نواتر و انسجام نظام اجتماعی بیشتر و سطح تنش در جامعه کمتر است. معنای همدلی و هم‌زبانی نیز جز این نیست. همدلی حکایت از ارزش­های مشترک و خواست درونی دارد.

رهبری اشاره نمودند. بزرگ­ترین معروف­ها عبارت هستند از: نظام‌سازی، اعتلای فرهنگی، سلامت اخلاقی، سلامت محیط خانواده، فرزندآوری به شرط تربیت درست و فراهم­ آوردن امکانات برای نسل بعد، رونق دادن اقتصاد و تولید و ایجاد عدالت اقتصادی، گسترش علم و فناوری، ایجاد عدالت قضایی، وحدت­آفرینی در ملت، اقتدارآفرینی برای کشور و از این قبیل امور. موفق باشید.

10528
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و تشکر از حوصله حضرتعالی، تقاضا دارم در صورت صلاحدید توضیح بفرمایید: آیاحضور حضرات معصومین (ع) و بالتبع حضور برخی از اولیاءالهی در چند مکان در یک زمان واحد، اگر با بدن مادی (نه مثالی) باشد، مواد اولیه آن از طبیعت تأمین می شود و یا صرفا بصورت انشاء و ایجاد است. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اولیاء الهی حاکم بر عالم ماده شدند و در مبادی ایجاد عالم مادی حاضر شدند، در هر جای عالم ماده نیز می‌توانند بدن مادی ایجاد کنند. کاری که عاصف‌بن‌برخیا در رابطه با تخت جناب بالقیس کرد و بنده در شرح بحث «حرکت جوهری» در این مورد و در رابطه با طیّ الأرض، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10500
متن پرسش
سلام یه سوال پرسیدم جواب ندادید اگه صد بار دیگه هم بپرسم و جواب ندید باز هم می پرسم چرا سران فتنه که ام الفساد بودند محاکمه نمی شوند؟ پس کجاست عدالت علوی ....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌خواهد 100 بار سؤال بفرمایید، یک ایمیل داشته باشید تا جواب سؤال به ایمیل‌تان ارسال شود. بنده این سؤال را در جواب شماره‌ی 10434 دادم و شما به جای صدبار سؤال، زحمت بکشید در جواب‌هایی که داده می‌شود، جواب سؤال‌تان را پیدا کنید. تا بنده مجبور نشوم وقت صرف کنم و سؤال شما را پیدا کنم و شماره‌ی آن را برای حضرتعالی متذکر شوم. موفق باشید
9571
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: مقام حضرت محسن و حضرت علی اصغر با توجه به اینکه این بزرگواران به سن انتخاب نرسیده اند چگونه قابل تحلیل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امام معصوم یعنی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است که با ولایتی که بر هستی دارند متوجه طلب و تقاضای عین ثابته حضرت علی‌اصغر«علیه‌السلام» هستند که می‌خواهد در آن صحنه نقش داشته باشد و او را شرکت می‌دهد. موضوع حضرت محسن هم که فرق دارد. موفق باشید
8535
متن پرسش

بسمه تعالی: سلام علیکم: با تبریک به مناسبت میلاد انسان کامل حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» . در روزهای اعتکاف در حین دعاگویی به شما، از جواب‌دادن به سؤالات عزیزان معذور هستیم. موفق باشید التماس دعا

متن پاسخ

بسمه تعالی: سلام علیکم: با تبریک به مناسبت میلاد انسان کامل حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» . در روزهای اعتکاف در حین دعاگویی به شما، از جواب‌دادن به سؤالات عزیزان معذور هستیم. موفق باشید التماس دعا

8001

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد عزیز بنده با توجه به منویات مقام معظم رهبری در زمینه سال اقتصاد و فرهنگ باعزم ملی و مدیریت جهادی میخواستم شرح بسیارمبسوطی را در نیمه ی دوم این کلام مطرح فرمایید چرا که قسمت اول آن در سال گذشته تبیین شد به دست خود شخص رهبری ولی قسمت فرهنگ آن با وجود کتابهایی همچون جهاد فرهنگی و دغدغه های فرهنگی و برخورد شایسته با جوانان از شخص مقام معظم رهبری وبه علاوه توضیحاتشان در خود پیام نوروزی که کار را به دوقسمت ادامه کارهای خودجوش گذشته وایجاد و ادامه بستر نقد. باز برای جبه ی خودی و بچه های سیر مطالعاتی شما هنوز کمی وهم آلود جلوه کرده و به تفصیل کسی نمیداند باید ازکجا و چگونه و با چه کسی امر فرهنگ را پیگیری کند لذا این شرح شما چه در جلسات سخنرانیتان و چه به صورت جزوه و یا پاسخ به این سوال انشاءالله بستری فراهم کند تا جوانان به وظیفه ی خود مشرف تر شوند و باعث توسعه ی عرصه ی فرهنگی شود.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: امیدوارم فرصتی فراهم شود و عرایضی را طرح کنم. إن‌شاءاللّه. موفق باشید
6963
متن پرسش
سلام علیکم بنده مشغول تحصیل در رشته کامپیوتر هستم .از سال سوم راهنمایی می خواستم وارد حوزه شوم ولی بدلیل مخالفت مادرم نرفتم . دوباره سال اول دبیرستان امتحان ورود به حوزه را دادم و بازهم به دلیل مخالفت نرفتم . گفتند حیف است تا دیپلم بخوان بعد برو حوزه. پیش دانشگاهی را خواندم و امتحان ورود به حوزه را دادم ولی باز به دلیل بی لیاقتی ام نرفتم. دانشگاه قبول شدم .از ترم سوم با مباحث معرفتی شما از جمله غرب شناسی و انسان شناسی آشنا شدم و واقعا بعد از یک سال عزم ورود به حوزه دارم. و الان ترم پنجم هستم . این بار واقعا راجع به حوزه تحقیق کردم . شما در سخنرانی انگیزه طلبگی فرمودید:" اگر یک واحد دیگر دارید، تا مهندسی را بگیرید و خدا طلبه شدن را در قلب شما انداخت معطل نکنید" من خودم فکر کردم هر چه بگذرد خسران است.موانعی پیش رو دارم . با سربازی چه کنم .نمی دانم اگر الان بخواهم وارد حوزه شوم باید بروم سربازی یا نه؟ اگر راه حلی هست لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال اگر علاقه به حضور در حوزه را خداوند در قلب شما انداخته آن را دنبال کنید، هرچه می‌خواهد بشود، بشود. موفق باشید
6067
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد.بنده طلبه هستم ودرسیر مطالعاتی وسلوک فکری خود آشنایی باسیاق روایات وتدبر در این بیانات عظیم را قرار داده ام.وکتاب شریف اصول کافی را مد نظر قرار داده ام که مثلا در عرض 3الی 4سال بتوانم با روایات این کتاب شریف مانوس شوم تا سبب رشد شوند .اما نمی دانم که چگونه از این کتاب شریف استفاده کنم که صرف خواندن طوطی وار آن نباشد وسبب تفکر وعمیق تر دیدن این روایت باشد.از شما تقاضا دارم که روش ورود به این کتاب ونحوه ی استفاده از آن را که سبب تدبر می شود را بیان فرماییدودر کنار آن اگر مقدماتی قبل از ورود به اصول کافی نیاز هست را هم بیان کنید.(بیشتر جنبه ی سوالم بر نحوه ی استفاده درست از این کتاب است.) یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید از هر بابی دو حدیث اصلی را یادداشت و همان‌ها را محور فکر خود قرار دهید. موفق باشید
5934
متن پرسش
با سلام. ببخشید استاد با خواندن سؤال و جواب های این سایت یک سؤالی برام پیش اومد. من چند سالی موسیقی کار می کردم و چند ساز رو در حد نسبتا خوبی آموختم و خودم آهنگ های زیادی ساختم اما بعد از آشنایی با مباحث بزرگانی چون شما ، به جهت این که موسیقی من را از خدا دور می کرد به کل کنار گذاشتم و به شدت و شاید به زعم برخی ها به صورت افراطی گوش خود رو از شنیدن آهنگ اعم از حلال و حرام حفظ کردم. در همین حال، چند سال آغازینی که با مباحث معرفتی آشنا شدم مرتبا در گوش خود موسیقی هایی را می شنیدم که بسیار بسیار جانم را نوازش می داد . گاهی حتی موقع درس خواندن تو دانشگاه ، یا موقع خواب آلودگی یا تفکر یا ... ، صداهای موسیقی بسیار زیبا و متفاوت از موسیقی هایی که دوران جاهلیت خود می شنیدم و می نواختم ، از درون خود می شنیدم که مزاحم کارم نبود. آیا این در اثر قوت گرفتن نفس است ؟ یا در اثر نفی کردن نفس ؟ چرا این طوری بوده ؟ احساس می کنم جانم مستعد است که هرگاه اندکی تزکیه کنم این موسیقی زیبا ، جانم را آرامش می بخشد ( برخلاف موسیقی که منشأش دستگاه های مادی است که جانم را پریشان می کند) . نظر شما چیست ؟ دلیل این مسئله چیست ؟ چرا من این طورم؟ نگران خودم هستم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: چیز خوبی است فقط سعی کنید از نظر جسمی ضعیف نشوید تا قوه‌ی واهمه رشد کند و شیطان کار را به انحراف بکشاند. تدبّر در قرآن نیز مفید است. موفق باشید
1156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا محمد شریفی 18 ساله با سلام اخیرا در همایشی حضور یافتم تحت عنوان خودشناسی تحصیلی (بحثی پیرامون انتخاب شغل و رشته ی دانشگاهی )که در دانشگاه اصفهان منعقد شد شخصی که گویا ازاساتید روانشناسی بود و کار مشاوره انجام میداد حضور یافت و در مورد شخصیت افرادصحبت نمود مثلا اینکه بعضی اجتماعی اند بعضی هنری اند و... وسپس گفت که هرکسی متناسب با شخیتیکه دارد می تواند درشغلش موفق شود مثلا کسی که شخصیت اجتماعی دارد می تواند معلم شود و نمی تواند مثالادارو ساز شود و این شخصیت درون افراد به طورکامل تغییر نمی یابد مثل یک شخصیبا شخصیت اجتماعی نمی تواند شخصیت هنری بپذیرد .... و هر کسی اگرمی خواهد در آینده ی شغلی خودموفق شود بایداینگونه خود را بشناسد....واز طرفی یک آزمون تستی به مامعرفی شد به نام تست STRONGکه باعث می شود کهمن شخصیت واقعی خودرا بشناسم...و باآن بتوانم خیروصلاحخودراتشخیص دهمو من برای این آزمون ثبت نام کردم. حال سوال من اینجاست که: 1) سخنان این شخص ازمنظرشما درست است؟ 2)آیا می توان به آزمون مذکور برای معقوله ی خود شناسی اطمینان کرد و بر مبنای آن برای رشته ی تحصیلی دانشگاه و شغل آینده (باتو جه به اینکه کسب روزی یکی از واجبات است) را انتخاب نمود ؟ 3)ازنظردینی بهترین شغل برای یک مسلمان چیست؟ 4)یک مهندس از شغلش ثواب بیشتری می برد یا یک معلم (در صورت یکسان بودن اخلاص فرد و داشتن انگیزه ی الهی )؟ 5)با توجه به اینکه کسب روزی حلال مورد توجه دین است آیا این درست است که بگوئیم هر چه بیشترکسب روزی کنیم ثواب و اجر معنوی بیشتری برده ایم مثلا :آیامی توان گفت که شخصی که حقوق ماهیانه اش یک میلیون است از شخصیکه 900هزار تومان است به دلیل کسب روزی حلال بیشتر برتر است(بازهم شرایط این دو شخص را یکسان فرض کنید یعنی هر دوشخص انگیزه ی الهی از کارشان دارند و برای خدا کار می کنند ) ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر از آخر بخواهم جواب دهم باید عرض کنم انسان نباید بیش از آن‌که مایحتاج معمولی خود را به‌دست آورد به دنبال پول بیشتر باشد و شغل خوب شغلی است که در عین کسب مایحتاج زندگی ما را مشغول دنیا و امور دنیایی نکند و معلوم است شغلی که با امور ظریفی مثل امور معنوی یا تعلیم و تربیت سر و کار دارد برای روحانیت انسان مفیدتر است تا شغل‌هایی که انسان را با امور دنیایی مشغول می‌کند. ولی در هر حال کسب روزی از طریق شغل‌های مباح عبادت است. در مورد سؤال‌های 1 و 2 فکر می‌کنم نباید این‌گونه نظرات را به عنوان یک حرف کاملاً قابل اعتماد مورد توجه قرار داد. موفق باشید
656

سود بانکیبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام حضور استاد گرانقدر آیا گذاشتن پول در بانک به صورت سپرده گذاری یکساله یا پنج ساله و دریافت ماهیانه مبلغی از بانک تحت عنوان سودبانکی که امروز مرسوم است، اشکال شرعی دارد؟ دریافت وام از بانکی چطور؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اصل مسئله را باید از مرجع تقلیدتان بپرسید، ولی رویهمرفته بدانید که بانک وکیل شما است و با پول شما سرمایه‌گذاری می‌کند و مقداری از حاصل در آمد را به شما می‌دهد و لذا حکم ربا ندارد. دریافت وام از بانک هم شقوقی دارد که هیچ‌کدام خلاف شرع نیست مگر این‌که ما جهت امری وام بگیریم و در جهت دیگر مصرف کنیم که این را اشکال می‌گیرند. موفق باشید
170

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم بعضی ها معترض هستند با توجه به اینکه آقای رقسنجانی مجتهد نیستند و در درس خارج فقه هیچ یک از بزرگان شرکت نکرده اند چگونه ایشان رئیس مجلس خبرگان می باشند؟آیا شما در مورد اجتهاد و شرکت ایشان در درس خارج یزرگان اطلاعی دارید ؟
متن پاسخ

بسمه تعالی
علیک السلام
آقای رفسنجانی از نظر فقهی مجتهد هستند و در زمان خود در درس اساتید مهم حوزه شرکت کرده اند.

نمایش چاپی