باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. خوب است که رفقا به آن کتاب رجوع فرمایند. اجملاً عرض کنم: 1- مقام قرب به خودی خود، عصمت نمیآورد ولی وقتی انسانی به مقام قرب رسید که مصلحت خداوند است که او پیامبر آن زمان باشد؛ به او جهت موفقیتاش در امر مأموریتی که دارد، عصمت را موهبت میکند 2- مسلّم عصمتی که به نبی یا امام جهت موفقیت در مأموریتشان داده میشود پس از آن است که حضرت حق آنها را شایستهی نبوت و امامت دید. ولی اینطور نیست که هرکس آن شایستگی را داشته باشد، امام و نبی شود. زیرا نبوت و امامت بر اساس ضرورت تاریخی است 3- در روایت داریم که: «نبی» صدای فرشته را میشنود ولی «رسول» هم صدای فرشته را میشنود و هم او را میبیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فضای مجازی و استفاده از آن جناب آقای دکتر یامینپور نکات ارزشمندی را مطرح فرمودهاند و به قول ایشان اگر چارهای در استفاده از فضای مجازی نداریم، ولی نباید ارتباط با آن فضا را که ظرفیت بسیار محدودی در ارائهی حقایق متعالی دارد، جایگزین کتاب کرد. آری! با خودآگاهیِ لازم و شناخت ذات شبکههای مجازی می توان در آن وارد شد و در آن تصرف کرد ولی به همان معنایی که مواظب باشیم که اگر میرویم آب بیاوریم، آب ما را نبرد. موفق باشید
بسمه تعالی:
علیک السلام ,
اجازه دهید به جای جوابی مستقل جنابعالی را به بحثی که در همین مورد درتفسیر سوره نور وجزوه «عوامل بحران خانواده و راه نجات از آن » عرض کرده ام ارجاع دهم ،امید وارم در در راستای ارزش عفتِ ذهن به موفقیتی نایل شوید که موجب رفع حجاب های ظلمانی بین شما و پروردگارتان گردد.
هنر شما باید این باشد که در چنین ورطه هایی بر عهد خود با خدا که بندگی خدا وحاکمیت فرمان محبوبتان است، پایدار بمانید که گفت:
( زآغازعهدی کرده ام،تا جان فدای شه کنم... بشکسته بادا پشت جان گر عهد و پیمان بشکنم)
برکات این پایداری را انشاء الله بزودی خواهید دید .
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عزیزانی مثل استاد وکیلی و استاد واسطی را از اندیشمندان متوجه به تمدن اسلامی میشناسم که بحمداللّه در سنگر عرفان و فلسفه سربازانِ ارزشمندی هستند 2- نوشتهها و شاگردان آقای محسن طهرانی بهکلی از تاریخِ توحیدیِ این عصر که از طریق حضرت روح اللّه امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» گشوده شده است؛ بیرون هستند و با خدایی بهسر میبرند که اصلاً وجود خارجی ندارد 3- علامهی طهرانی را دانشمند ارزشمندی میدانم که میتوان از ایشان استفاده کرد به همان معنایی که استاد واسطی و وکیلی با ایشان برخورد میکنند، ولی این قطببازیهایی که با ایشان میشود، بیرونِ این تاریخ است 4- کتب آیت اللّه طهرانی در زمرهی کتابهای خوب معرفتیِ این دوران است و بنده از کتاب «روح مجرد» استفاده کردهام و نقصی در آن ندیدهام و به نظر بنده چنین دانشمندانی باید شرح حال عرفایی مثل مرحوم هاشم حداد را تبیین و تفسیر کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم استاد یزدانپناه و استاد امینینژاد در این امر با تمحض کامل وارد شدهاند و نظر آنها را دنبال بفرمایید به آنچه که برای تعمق در فلسفه و عرفان نیاز دارید نایل میشوید، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان بعد از تعریفی که از خود و معنای زندگی میکند مطابق آن تعریفی که از خود کرده عمل مینماید و پس از چندی شخصیت خاصی به خود میگیرد و مطابق آن شخصیت اقدام مینماید که این حالت را شاکله میگویند و قرآن در همین رابطه میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال را باید از اساتیدی امثال آقای دکتر نجفی بپرسید که به آخرین کتابهایی که فعلاً در بازار هست آگاهی دارند. موفق باشید
وظیفه ما در این فضای مجازی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل شهید آوینی باید آن را تصرف کنیم و ما بر آن حکم برانیم و نه آن بر ما! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث ماهیات که عرفا و امثال شیخ اشراق و میرداماد قائلاند غیر از ماهیاتی است که در حکمت متعالیه در مقابل وجود است . عرفا صورت علمی موجودات نزد خدا را ماهیات میگویند که قرآن در بارهی آن میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» امر خدا آن است که چون خواست چیزی را ایجاد کند به آن میگوید: «بشو» و میشود. خطاب خدا به صورت علمیهی آن موجود تعلق میگیرد که به یک اعتبار عین ثابتهی آن موجود است و به اعتبار دیگر ماهیت آن موجود. به نظر میرسد در این متنی که ارائه فرمودهاید خلطی بین وجود علمی و وجود عینی شده، آری اگر موجودی معدوم باشد ثبوتی ندارد به آن معنا که نحوهای از وجود برای آن قائل باشیم، ولی صورت علمیِ آن موجود نزد خدا ربطی به وجود آن موجود ندارد تا بگوییم چگونه معدوم ثبوت دارد. 2- نقد علامه به معتزله و ثبوتی که آنها میگویند ربطی به ثبوتی که عرفا میگویند ندارد 3- همچنان که عرض کردم قائلشدن به اصالت ماهیت به معنایی که عرفا میگویند ربطی به ماهیتی که در حکمت متعالیه مطرح است ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد خطورات در کنار بحثها، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید و در مورد غذا دستورات سلوکی آیت اللّه بهجت«رحمةاللّهعلیه» خوب است که به خودتان سهم بدهید، خیلی هم کم نباشد، ولی بعد که سهم خود را خوردید، خوردن را تمام کنید. در مورد صورتهای خیالی اُنس با رفقا، اگر کمی مقاومت کنید بهخوبی از آن صورتهای خیالی آزاد میشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر میکنم جمع عددی باشد یعنی چون همهی آن پنج تن مقدس جمع شدند 2- عظمت حضرت صدیقهی طاهره«سلاماللّهعلیها» در این است که با ملک مقرّب مثل جبرائیل میتوانستند مرتبط باشند. حتی حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند بعد از رحلت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» با جبرائیل مراوده داشتند 3- جبرائیل در آن تقاضا طالب حضور در کنار اولیاء معصوم بود از آن جهت که آنها مظاهر اسماء الهی هستند یعنی طالب مقام مظهریت در عالم کثرات بود 4- حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» از حضرت رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میخواهند که حقیقت تفصیلی نظر به جایگاه عالیترین انسانها را تبیین کنند تا روشن شود چرا مسلمانان در محافل خود باید به آن پنج نور مقدس نظر داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ اصل اینکه گوشت گاو مکروه باشد و اینکه درجهی کراهت و شدت نهی وارد شده از خوردن آن به اندازهی الاغ و اسب و مانند آن باشد، با بررسی روایات توسط اهل فنّ به دست میآید چرا که ای بسا کراهت گوشت گاو در روایات قطعی نباشد و از باب تسامح در ادلهی سنن، حکم به کراهت آن کرده باشند بخلاف گوشت قاطر و اسب و مانند آن که درکتب حدیثی معتبر مطرح شده و سند قابل اعتماد دارد و کراهتش ثابت است. 2ـ همینکه برای قربانی روز عید قربان و یا عقیقه و مانند آن گوسفند و شتر و گاو شمرده شده و ذبح الاغ و اسب دستور داده نشده، خود دلیل بر آن است که گوشت گاو حتی اگر مکروه هم باشد به اندازهی اسب و مانند آن کراهت ندارد. 3ـ حتی اگر مقدار کراهت آن دو نیز به یک اندازه باشد، اساسا این سوال اشتباهی است که چرا خداوند به ذبح یکی از آنها در حج دستور داده و به ذبح دیگری دستور ندادهاست؛ مگر نه این است که اگر گوسفندی که یک روز قبل از اتمام شش ماهگیاش باشد، نمیتوان در حج ذبح کرد ولی اگر یک روز بیشتر عمر داشته باشد میتوان آن را قربانی کرد؟ حکمت این امور نزد خداوند است و ما را راهی به مصالح و مفاسد احکام نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در این روایت، موضوع تفسیر ابجد مطرح است و این ربطی به حروف ابجدِ مصطلح ندارد. بهخصوص که خود امامان چنین کارهایی نکردهاند و به ما هم تعلیم ندادهاند و در صدر اسلام نیز چنین رسومی معمول نبوده است، هرچند خواندن یک ذکر بر اساس حروف ابجد، کار غلطی نیست که بخواهیم آن را نفی کنیم. ولی در مورد سخن جناب شیخ بهایی؛ موضوع برمیگردد به علمِ اعداد و علمِ حروف که بنده از آن اطلاعی ندارم. ظاهراً علامهی طباطبایی بدان علم آگاه بودهاند ولی بروز چندانی در این مورد نداشتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یک کتاب در توضیح این عرایضام نوشتهام. به کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» مراجعه فرمایید. موفق باشید
