بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12558
متن پرسش
سلام: طاعات و عبادتات شما مورد قبول حق ان شاءالله. راستش در مجلسی نشسته بودیم و بحث به سمت شهدای مدافعین حرم رفت و یکی از حاضرین بعد از شنیدن کلمه «شهدا» از خود واکنش نشان داد و گفت: کدام شهید؟! آنهایی که در خارج از ایران می میرند اولا به وظیفه شان عمل می کنند و ثانیا پول خونشان را می گیرند و بعد به ماموریت می روند. الان فقط می خواهم بدانم که اگر شما بجای حقیر در آن مجلس حضور داشتید چگونه پاسخ آن حرف را می دادید و دفاع می کردید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر طرف را آماده‌ی تذکر می‌دیدم به او می‌گفتم که قضیه‌ی دفاع از حرم حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» دفاع از نمادهای دیانت و مقاومت است به همین جهت جریان استکباری صهیونیستی تکفیری داعش با آن نماد مقابله می‌کند و عزیزان ما به‌خصوص شیعیان غیرتمند افغانستان که ریالی برای دفاع از آن حرم نمی‌گیرند، غوغاها کرده‌اند و شهادت‌ها داده‌اند. چه کسی حاضر است برای پول و گرفتن خون‌بهای خود در چنین راهی قدم بگذارد؟! بعضی‌ها هرگز معنای شهادت و ایثار در راه خدا را نخواهند فهمید و مجبورند با این واژه‌های بسیار سطحی، کارهای بزرگ را برای خود معنا کنند و برای همیشه در انکار از حقیقت به‌سر برند. موفق باشید

11150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استام عزیز: در مفاتیح آمده است که اگر برای نماز شب بلند شدید و چهار رکعت نماز خوانده بودید و صبح طلوع کرد بقیه را بخوانید به حمد تنها 1- آیا تمام نماز شب رو شامل میشه هم شفع و هم وتر در این صورت قنوت نماز وتر چه میشه؟ 2- دیر شدن نماز صبح و همچنین از دست رفتن جماعت چه می شود؟ با تشکر حلال کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که فرمودند در ضیق وقت بهترین کارها همان توصیه‌ای است که فرمودند، إن‌شاءاللّه نتیجه‌ی کامل را می‌گیرید 2- اگر منجر به عقب‌افتادن از نماز جماعت صبح می‌شود، نماز شفع و وتر را بعداً با نیت قضا بخوانید. موفق باشید
11003
متن پرسش
آیت اللّه جوادی وَ ما أَدْراکَ ماآیت اللّه جوادی! به به روشن شدیم قرار بود جایی برای ارتباط با شما و دیگر کاربران را در سایت راه بیاندازید که گویا فراموش شد. همین خاطر اینجا بوجود آمدنم از جوابتان به فلان سوال را با عنوان مذکور بیان کردم گاهی از شما در وبلاگم می گویم و از نقطه نظرتتان حلال بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد شما را به مسئولان محترم سایت عرض کردم فرمودند با تعریفی که برای قسمت سؤال و جواب سایت کرده‌اند برایشان پیشنهاد شما ممکن نیست. شما صاحب اختیار هستید که هرچه می‌خواهید از مباحثی که بنده دارم در وبلاگ خود درج نمایید، ولی خوب است به جهت رعایت اخلاق رسانه‌ای و راهنمایی بیشتر کاربران، منبع اصلی موضوع را درج نمایید. موفق باشید
10565
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما حدیث داریم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمایند کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد، یا می فرمایند از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود این شده توجیهی برای خیلی از افراد، یک جواب قانع کننده در این زمینه برای خودم می خواهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر گرسنگی به شما فشار می‌آورد نمی‌توانید حواس خود را در نماز متوجه حق کنید، ولی از نظر سادگی زندگی، پیامبران از همه ساده‌تر بودند و این نوع فقرها و سادگی‌ها زمینه‌ی بهتری برای توجه به خدا به همراه دارد. به گفته‌ی جناب سلمان؛ «نجی المخففون» آن‌هایی که زندگی را ساده گرفتند نجات یافتند. وقتی انسان از این مسئله غافل شود و معنای خود را ثروت بیشتر بداند و کاری را کار بداند که موجب ثروت شود و نه ایجاد هویت، و زندگی را مصرف بیشتر و خرید بیشتر بشناسد؛ مجبور است همچنان کار کند تا زندگی مدرن خود را تأمین نماید، این‌ انسان ها هرگز نمی‌توانند به معنویت و عالم غیب سری بزنند. موفق باشید
9890
متن پرسش
سلام علیکم! ما که الان مسلمان هستیم، وقتی به برخی ادیان انحرافی نگاه می کنیم، می بینیم که خیلی دین احمقانه ای است. مثلاً تثلیثی که مسیحیت بدان معتقد است؛ اگر تثلیث همان چیزی باشد که ما می گوئیم(خدا در عین اینکه یکی است؛ 3 تا است و در عین اینکه 3 تا است یکی است) این تثلیث خلاف عقل و بدیهی البطلان است. یعنی این تثلیث را به قول معروف بچه 4 ساله هم می فهمد که باطل است. حال چگونه می شود همچین مطلبی که ظاهراً بدیهی البطلان است؛ چند صد میلیون نفر و حتی شاید بالغ بر یک میلیارد نفر در دنیا بدان اعتقاد دارند؟! که در این بین؛ قطعاً افراد زیادی اندیشمند و تحصیلکرده و عاقل(عاقل به معنای عرفی نه به معنای دقیق دینی و فلسفی) هستند. چطور این همه آدم متوجه بطلان همچین مطلبی نمی شوند؟! یا برای مثال گاو پرستی که در شرق آسیا رایج است؛ وقتی آدم می نگرد می بیند فوق العاده عقیده احمقانه ای است که آدم یک گاوی را که اگر یک چاقو در شکمش فرو کنیم می میرد؛ مثل همه حیوانات و مثل ما آدمیان می خورد؛ می آشامد؛ وقتی خورد و آشامید فضولات غذایش را از بدن خارج می کند؛ راه می رود؛ می خوابد و ... را عده ی زیادی بپرستند. واقعاً چگونه می شود؟؟؟!!! آیا آنها برای همچین عقایدی توجیهاتی ولو غلط برای خود دارند یا خیر؟! برای مثال در غیر از اعتقادات بطلان گزاره 5=2*2 آنچنان بدیهی و واضح است که نیاز به هیچ استدلالی ندارد و هیچکس در این دنیا نیست که بطلان این گزاره را قبول نداشته باشد. اگر هم کسی در دنیا پیدا شد که گفت از نظر من 5=2*2 است همه به او می خندند و می گویند خدا شفایت دهد. حال آیا بطلان تثلیث یا بطلان گاو پرستی به اندازه بطلان 5=2*2 واضح و بدیهی نیست که عده ی زیادی در دنیا بدین امور اعتقاد دارند؟! یا نه واقعا بدیهی البطلان است اما باز هم عده ی زیادی به این امر اعتقاد دارند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه بسیاری از مسیحیان موضوع فرزند خدا بودن حضرت مسیح«علیه‌السلام» را نمی‌پذیرند و توجیهات کلیسا را قبول ندارند، چون کلیسا در این موارد می‌گوید: «ایمان بیاور تا قبول کنی». ولی فراموش نکنید که آن‌ها بین حضرت مسیح و عیسی فرق می‌گذارند و مسیح را روح خدا در کالبد عیسی می‌دانند که بحث حلول پیش می‌آید و بطلان آن. دانشمندان مسیحیت طور دیگری توجیه می‌کنند تحت عنوان مظهریت حضرت عیسی«علیه‌السلام» که او مظهر انوار الهی است و حرف درستی است که البته این منحصر به حضرت عیسی«علیه‌السلام» نیست که بحث أبْ و إبن و روح القدس را پیش می‌کشند. در مورد گاوپرستان هم عنایت داشته باشید که آن‌ها معتقد به روحی خاص در گاو هستند و گاو را مظهر آن روح می‌دانند، که البته بیشتر با توهّمات خود به گاو نظر دارند. اگر توحید را به معنایی که عرفا می‌گویند می‌فهمیدند، به این مشکلات گرفتار نمی‌شدند. موفق باشید
9440
متن پرسش
سلام استاد عزیزم، ضمن تشکر از زحمات فراوان شما. استاد عزیز چرا با محبت به اهل بیت (ع) یه حس محبت چندگانه درونم ایجاد شده، انگاری از توحید خارج می شوم، البته همه اش حسی است شاید هم توهماتم باشد ولی چگونه محبت به 14 معصوم را با توحید جمع کنم و همه را کلهم نور واحد ببینم حس میکنم محبتم و قلبم 14 تیکه 1 خداوند شده. لطفا یاری ام نمایید کتابهای اهل بیت را 1 تا 5 را خوانده ام و مهدویت شماره 2 هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءاللّه در ادامه‌ی دنبال‌کردن شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به توحید واقعی که آن یافتن خدا است در مناظر مختلف، می‌رسید و به خدا خواهید گفت: «به هر شکلی که خواهی جامه می‌پوش .... که من آن قد رعنا می‌شناسم». موفق باشید
8757
متن پرسش
با سلام در بحث قرار داشتن در حال و فارغ بودن از گذشته و آینده، بنده تفاوت در وهمیات آینده بودن را که غلط است با برنامه ریزی که درست است کاملا متوجه می شوم. اما در بحث زمان زدگی در کتاب عوامل ورود به عالم بقیت اللهی طوری صحبت شده که انگار هر گونه سرعت دادن به کارها در راستای اینکه مثلا به تعداد بیشتری کار برسیم، یعنی مثلا در یک وقت محدود و مشخص، کارها را با سرعت انجام دهیم که به تعداد بیشتری کار برسیم، انگار این مساله مردود است. انگار علاوه بر آرامش قلبی، سرعت عمل داشتن مردود است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آن سرعتی که انسان را از زیر سایه‌ی تقدیر الهی خارج کند و به جای آن‌که سعی کنیم آنچه خدا می‌خواهد را انجام دهیم تلاش کنیم آنچه می‌خواهیم حتماً صورت گیرد، همان عجله‌ای است که از شیطان است. موفق باشید
8150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت مدیریت سایت .چرا فایل و لینک روحیه ی تمدن سازی وعرفان اسلامی(دغدغه ی اجتماعی عرفای نجف) غیرفعال شده؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ایرادآن برطرف شد.
7436
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا بنده و یکی از دوستان در کنار دروس رسمی حوزه،‌ بدایه و نهایه حضرت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه را با شرح آقای فیاضی خواندیم. جلد 8 و نه اسفار را هم با شرح شما خواندیم و با یکدیگر مباحثه کردیم. حاج آقا ما با بررسی‌هایی که کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که باید به طور مفصل اسفار را بخوانیم. اما اخیراً یک سی دی‌ به نام نقد کتاب سلوک به دستمون رسید. ما به نقدهایی که در این سی دی مطرح شده بود، خیلی کاری نداشتیم، و سؤال و مشکلی که الان برای ما پیش اومده در مورد مباحثی است که در مورد فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه در این سی دی مطرح شده. و این مطالب مطرح شده در سی دی حقیقتا برای ما شبهه درست کرده. در قسمت سؤالات، بررسی کردیم و دیدیم که انگار شما در مورد این سی دی در سؤالات شماره7375، 6925، 4403، 4443، جواب برخی از شبهاتی که در این سی دی مطرح شده بود را داده اید.(اگر سؤال دیگری بوده ما ندیدیم.) اما در این سؤالات انگار خیلی شبهات مربوط به فلسفه، جواب داده نشده بود. به شکلی که این شبهات ما را درخوندن فلسفه اسلامی و اسفار و یک کار مطالعاتی جدی در فلسفه دچار تردید کرده. *این آقایان در سی دی ادعاهایی می‌کنند که اگر فلسفه برای دین داری فردی لازم باشد، می بینیم که شهدا بدون فلسفه خواندن، به بالاترین مقامات رسیده اند. پس میشه بدون فلسفه سلوک دینی داشت. * وقتی بهشون می‌گیم که منظور خوندن فلسفه خشک و رسمی نیست،‌ بلکه منظورمون داشتن نگاه فلسفی و توحیدی عرفانی به عالمه، جواب می دن- تو سی دی این جواب را مطرح کردند- که اگر شهدا بدون خوندن بدایه و نهایه و اسفار به این نگاه عرفانی و حضوری رسیدن، چرا باید ما برای رسیدن به این نگاه این همه فلسفه بخونیم و روی فلسفه وقت بگذاریم؟ * در مورد تبیین معارف دینی با زبان حکمت متعالیه هم می‌گویند اگر تبلیغ دین به فلسفه لازم باشه، که پیامبر و اهل بیت، فلسفی با مردم حرف نزده اند و دین را تبلیغ نکرده اند *اگر به آنها بگوییم حکمت متعالیه و اصالت وجود فرهنگ فهم روایات است و برای فهم درست روایات لازم است، در جواب ادعا می‌کنند که روایات تفصیل قرآن است و برای فهم روایات باید از خود قرآن کمک گرفت و قرآن هم که بنا به تصریح خودش تبیان لکل شیء است، و تبیان کل شیء، تبیان خودش هم هست. و برای فهم روایات هم اهل بیت به ما دستور دادند که روایات را با کمک قرآن بفهمید. * اگر هم بگوییم که می‌خواهیم با فلسفه تمدن اسلامی را بسازیم، جواب می‌دن که اگر غرب با فلسفه، تمدن درست کرده دلیل نمی‌شه که تمدن اسلامی هم نیاز به فلسفه داشته باشه. و می‌گویند ما نمی‌توانیم با قیاس کردن از تمدن غرب، در مورد تمدن اسلامی نتیجه بگیریم. و یک سری استناد هم از تاریخ تمدن غرب هم میارن و ادعا می‌کنند که فلسفه در غرب با سایر اجزاء تمدن غرب، همزمان بوده و اصلاً شروع تمدن سازی در غرب با فلسفه نبوده که حالا برای تمدن اسلامی لازم باشه سیر از فلسفه اسلامی شروع بشه. حاج آقا حقیقتاً ما با این حرف‌ها برامون شبهه شده و نمی‌دونیم چه جوابی باید به این شبهات داد و به کمک چه دلیل عقلی میشه حرفاشونو رد کرد. ما تصمیم داشتیم که با استفاده از فلسفه اسلامی، در فضای جنبش نرم افزاری وارد شویم و اصلاً هدف مون از حوزه اومدن همین بود. ولی الان با این حرف ها دچار تردید و شبهه شدیم و خیلی برای خوندن فلسفه سرد شدیم. خواهش می‌کنم ما را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال ما برای اظهار فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نیاز به تفکری داریم که اولاً: با عمق بیشتر ما را به آن فرهنگ نزدیک کند و ثانیاً: جواب‌گوی عقل مردمی باشد که باید عقلاً و قلباً نسبت به دین قانع شوند. در این راستا متفکری مثل صدرالمتألهین در گذرگاه تاریخی خاصی متوجه این امر شد، در گذرگاه تدوین عرفان از طریق محی‌الدین‌بن‌عربی از یک طرف و ظهور فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر، به تدوین دستگاه فکری دقیقی دست زد که انسان هم می‌تواند به روش عقلی با عرفان آشنا شود و با همان روش عقلی از فضای حسّی غرب آزاد گردد مثل کاری که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» انجام دادند که ما را از یک طرف از فضای فرهنگ غرب آزاد نمودند و از طرف دیگر متوجه فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کردند. بنابراین در حکمت متعالیه اصلاً بحث فلسفه‌ی صرف نیست بلکه بحث تفکری است که ما امروز برای سلوک خود از یک طرف و برای عبور از فرهنگ حسّی غرب از طرف دیگر به آن نیاز داریم. از طرفی آن‌هایی که می‌فرمایند برای تبیین دین نیاز به تفکری مثل حکمت متعالیه نداریم، آیا متوجه نیستند عموم آن‌هایی که در میدان تبیین دین در صحنه هستند امثال علامه طباطبایی و شهید مطهری و حضرت امام، همه دستی در حکمت متعالیه دارند؟ این‌که می‌گویید خود قرآن باید خود را تبیین کند، مگر خودِ قرآن نفرموده در من تدبّر کنید؟ آیا مگر حکمت متعالیه چیزی جز حاصل تدبّر در قرآن توسط یک عالم و دانشمند اسلامی است؟ بنده تعجب می‌کنم که می‌فرمایید یک تمدن بدون تفکر فلسفی امکان حضور و ظهور در تاریخ دارد! گویا بین یک دهکده‌ی دورافتاده با یک تمدن که باید در تمام جوانب سازمان‌های اجتماعی حرف داشته باشد، خلط شده! مگر با گرایش‌های فرانسیس‌بیکن تمدن غرب شکل می‌گرفت اگر فلسفه‌ی دکارت به میدان نمی‌آمد؟ با این‌همه عنایت داشته باشید تاریخی با رویکرد توحیدی شروع شده و در طرح توحید در دنیای جدید ما نیاز به زبانی داریم که تفکر توحیدی ما را در همه‌ی ابعادش ظهور دهد تا از تاریخ توحیدی امروزمان بیرون نباشیم، آیا راهی جز حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین را از یک طرف و شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از طرف دیگر در مقابل خود داریم. شهدای ما اتفاقاً با اشارات توحیدی حضرت امام که حاصل تمحض ایشان در حکمت متعالیه و عرفان محی‌الدین بود به صحنه آمدند. آیا طلبه‌ای که می‌خواهد جامعه را به سوی تمدن اسلامی هدایت کند و در این راستا باید توحیدی آنچنان روشن را مدّ نظر‌ها قرار دهد که امروز ما در مقابل ظلمات غرب نیاز داریم؛ خداوند راهی بهتر از سلوک حضرت امام در فکر و عمل برای ما تقدیر کرده؟ آیا نسبت سلوکی و عرفانی عرفایی مثل مرحوم حسینقلی‌همدانی و ملا احمدکربلایی و قاضی طباطبایی را با حکمت متعالیه می‌توان نادیده گرفت؟ بنده بحمداللّه سعی کردم در تنظیم چهار جلسه بحثی که در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم داشتم، نکاتی را در تبیین این موضوع عرض کنم که جزوه‌های آن فعلاً در دست تکمیل است. إن‌شاءاللّه جواب بعضی از سؤالات عزیزان در آن خواهد بود . موفق باشید
7395
متن پرسش
سلام علیکم. در سفارشات دینی به همه سفارش شده که به تفقه در دین برسند مثل حدیثی از ابوحمزه که قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: تفقهوا فی الدین فانه من لم یتفقه‏ فی‏ الدین‏ فهو أعرابی یا سفارش امام علی ع به امام حسن در نامه 31 و سفارش پیامبر ص به اباذر ره و ... حال چگونه در آیه 122 توبه فرموده (گروهی) بروند در دین فقیه شوند؟«فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی 122 توبه که در موقع جهاد با کفار نازل شد متذکر می‌شود همه لازم نیست با آن‌همه اهمیتی که جهاد دارد، به جهاد بروید، عده‌ای بروید در مراکز علمیِ دینی و در دین تعمق و تفقه کنید و برگردید جامعه‌تان را هدایت نمایید. موفق باشید
6940
متن پرسش
ضمن عرض سلام ، نظر حضرتعالی درباره اظهارات آیت الله سیدحسن مصطفوی درباره ی ملاصدرا در پیش همایش حکیم تهران چیست ؟ که می فرمایند : "یعنی در واقع ملاصدرا حیات برزخی را اثبات کرده است، اما معاد جسمانی را اثبات نکرده است. ملاصدرا علی رغم همه زحمتی که کشیده و برهانهایی که اقامه کرده است نتوانسته حیات دنیوی معاد جسمانی را ثابت کند."با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست، کافی است انسان بدون فکر در ظاهر آیات متوقف شود. ولی با تدبّر در قرآن نکاتی به‌دست می‌آید که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد ملاصدرا فرمودند: «و ما ادراک ما الملاصدرا ملا صدر مسائلی از معاد را حل کرد که شیخ الرئیس حل نکرد!». موفق باشید
6224
متن پرسش
سلام علیکم نظرتان را در مورد آمریکاستیزی میخواستم بدانم آیا وقت آن نرسیده که با دولت آمریکا رابطه ای معقولانه داشته باشیم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مذاکره در حدّ رفع ابهام نسبت به انرژی هسته‌ای کار خوبی است ولی عنایت داشته باشید که تقابل تمدنی با غرب یک تقابل اساسی است و ما در فکر ایجاد تمدن اسلامی باید باشیم تا از قرارگرفتن در ولایت غرب نجات یابیم. موفق باشید
5878
متن پرسش
با سلام: استاد من گاهی اوقات دچار بی‌حوصلگی می‌شوم و حتی حوصله‌ی گفتگو با خدا و این‌که مشکلم را به او بگویم و از او کمک بخواهم را ندارم یک گوشه می‌نشینم و فقط گریه می‌کنم بعد از گذشت چند ساعت هم پشیمان می‌شوم که چرا لحظاتی که می‌توانم بهترین استفاده را از آن‌ها بکنم این‌گونه سپری می‌شود! نظر شما درمورد این مشکل چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب «آشتی با خدا» را تا آخر بخوانید. موفق باشید
5104
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و عذر خواهی از تصدیع وقت حضرتعالی. حاج‌آقا برای دفع بلا و رفع نگرانی از اتفاقات ناگوار که در اثر خواب و یا القائات نفس و یا... پیش آمده و پریشانی ایجاد می‌کند به طور کلی و در آستانه‌ی شب‌های قدر چه باید کرد؟ آیا قربانی کردن گوسفند با خرید گوسفند کامل که به نیت خاص ذبح نشده و پوست و... آن جدا گردیده برای توزیع بین فقرا متفاوت است؟ اگر گوسفند در خانه و در ملک شخصی قربانی شود با قربانی توسط قصاب در جای دیگر متفاوت است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد تخصصی ندارم. موفق باشید
5051
متن پرسش
سلام علیکم با عرض خدا قوت استاد کلیپی از حادثه کربلا که حضرت ابوالفضل علیه السلام شهید می شوند که در فیلم مختار نامه ساخته شده بود وجود دارد که این قسمت به صلاح دیدی عده ای این بخش پخش نشد اما اکنون در اینترنت هست. با توجه به اینکه عده ای پخش این قسمت را صلا ح نمی دانستند ایا اگر بنده این را ببینم ایا مشکلی سلوکی روحی بینشی یا .... برایم دارد؟ با توجه به این که چهره حضرت را هم نشان می دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال بزرگان دین به این‌که نباید چهره‌ی انسان‌های قدسی را در شکل و حرکات هنرپیشه‌ها نمایش دهیم، اشکال به‌جایی است و بهتر است انسان این صحنه‌ها را تماشا نکند چون از آن به بعد حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» را در چهره‌ی آن هنرپیشه می‌بیند. موفق باشید
4313
متن پرسش
بسم الله استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده با عرض سلام و احترام با توجه به فرصت کم‌نظیر انتخابات ریاست جمهوری برای تکرار و تبیین ابعاد جدید آرمان‌های انقلاب اسلامی قرارگاه شهید باقری بسیج دانشجویی – که با همت جمعی از فارغ‌التحصیلان بسیج دانشجویی برای پشتیبانی فکری و عملیاتی از بسیج‌های دانشجویی تشکیل شده است – اقدام به برگزاری مصاحبه‌هایی با اساتید برجسته جبهه انقلاب می‌نماید و سؤالات معرفتی و اجتماعی مهمی که در فضای کنونی کشور تعیین کننده هستند را در قالب این مصاحبه‌ها از این اساتید می‌پرسد و خروجی این مطالب را در اختیار عموم امت حزب‌الله و علی‌الخصوص بسیج‌های دانشجویی قرار می‌دهد. امید که به این وسیله گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان گفتمان غالب در این انتخابات بر فضای فکری جریان‌های مختلف و مردم سایه بیندازد و انتخابات پیش رو تبدیل به انتخاباتی رو به جلو برای سیر پیشرفت‌آمیز انقلاب اسلامی گردد. ان‌شاءالله. از شما استاد گرامی و ارجمند خواهشمندیم به برخی از سؤالات اساسی مطرح در کشور جهت «تبیین سیر رو به جلوی انقلاب و پیشرفت های بزرگ در دوره اخیر از نگاه کلان تاریخی» که توسط اتاق فکر قرارگاه شهید باقری بسط داده شده است پاسخ بفرمائید. سؤالات این مصاحبه که درباره ابعاد مختلف موضوع فوق هستند به این شرح‌اند: • آیا انقلاب رو به پیشرفت است؟ با چه معیاری؟ شاخص هایی که در صورت حفظ آنها انقلاب همواره رو به پیشرفت خواهد بود کدامند؟ • به نظر شما مراحل کلانی که انقلاب اسلامی از ابتدا تا کنون طی و باید بعد از این طی کند کدام هاست؟ اکنون درچه وضعیتی قرار داریم؟ • نقش دولت های مختلف در این سیر انقلاب چه بوده؟ • آیا واقعاً دولت­های سازندگی و اصلاحات موجب رشد انقلاب شدند؟ چطور؟ • در هر دوره (هر دولت) چه پیشرفت هایی تثبیت شد در نگاه کلی به جریان انقلاب؟ • نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی چقدر محقق شده؟ معنای محقق شدنش چیست؟ • این قدر اختلاف بین مومنین زیاد شده، نشانه رشد انقلاب است یا سقوط؟ • آیا این تلفی درست است که فضای بد اخلاقی در فضای سیاسی-رسانه ای بیشتر از قبل است؟ آیا این نشانه رشد انقلاب است یا سقوط؟ • مفاسد اخلاقی در جامعه ما بیشتر شده یا کمتر؟ نسبتش با پیشرفت انقلاب چیست؟ • فاصله طبقاتیِ فرهنگی در جامعه ما بیشتر شده یا کمتر؟ نسبتش با پیشرفت انقلاب چیست؟ • معنا و معیار ریزش و رویش چیست؟ حجاب مردم؟ همراهی سیاسی شان با نظام؟ حس ایثار بیشتر؟ افزایش ایمان؟... • تحلیل تان از ریزش و رویش ها و نسبت شان با هم چیست؟ • با نگاه به فضای سیاسی این تصور به وجود می آید که ریزش ها بیشترند؟ آیا چنین است؟ • آیا این نگاه درست است که در این مرحله فقط باید کشورمان را بسازیم و الگو شویم و تا آن موقع، زیاد کاری به دیگر مردم جهان نداشته باشیم؟ • علت توجه امام خامنه ای در این دوره به مسائل اقتصادی و علم و فناوری چیست؟ (در حالی که ایشان فرهنگ را محتوای تمدن و اصل می دانند) • در نگاه دینی از طرفی این را داریم که در آخرالزمان ظلم و فساد در جهان گسترده می شود از طرفی به خاطر وجود و فعالیت انقلاب اسلامی به نظر می رسد که اوضاع جهان رو به بهبود است. این دو چگونه جمع می شوند؟ • علت تاکید امام خامنه­ای روی اینکه آن چه ما می خواهیم حفظ نقاط قوت است و نداشتن ضعف ها (با توجه به اینکه این معیار بدیهی به نظر می رسد!) چیست؟ خواهشمندیم در پاسخ‌هایی که به سؤالات فوق می‌دهید برخی مصداق‌های واقعی رخ دادن آن تئوری را نیز بفرمائید تا مطالب هر چه ملموس‌تر و قابل فهم‌تر برای مخاطبان بشود. با تشکر و احترام قرارگاه شهید باقری سازمان بسیج دانشجویی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که برای جواب‌دادن به این سؤال‌ها نیاز به وقت زیادی است که متأسفانه بنده چنین وقتی را ندارم، اجازه دهید بنده به سؤال اول جواب دهم و اگر هرکس به یکی یا دو سؤال جواب دهد شما نتیجه‌ی لازم را می‌گیرید. 1- همین‌که ملاک‌های جامعه به سوی ارزش‌های الهی سیر می‌کند و بدی‌ها هرچه بیشتر به عنوان اعمال غیر ارزشی شناخته می‌شود و نظام آموزشی کشور در حال بازخوانی علوم انسانی است از علوم انسانی غربی به علوم انسانی اسلامی و جایگاه رهبری به عنوان ولی فقیه بیش از پیش پذیرفته شده است و نیز ایران به عنوان یک قدرت تعیین‌کننده در صحنه‌ی بین‌المللی در حال پذیرفته‌شدن است، همه نشان می‌دهد انقلاب در حال پیشرفت است و مشکلات خود را می‌خواهد یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارد. موفق باشید
4215
متن پرسش
سلام علیکم،خدا قوت ، در جلسات مذهبی و معرفتی که جوانان برای رشد و سلوک در آنها حاضر می شوند دیده می شود که افراد کمتری حقیقتا مردانه می ایستند و باقی می مانند و عده ای در میان راه جدا می شوند ، حالا یا مخالف شده و یا بی توجه ، راه دیگری میروند. با اینکه در ابتدا عاشقانه شرکت می کردند و گمان هم نمی کردند روزی کناره بگیرند اما این اتفاق می افتد مثلاً در کتاب اسوه عارفان(ص167) از قول آیت الله مرندی نوشته است بعضی افرادکه هفت هشت سال در خدمت آیت الله قاضی(ره) بودند ایشان را رها میکردند و می رفتند؛ بنده نیز مواردی از این دست دیده ام که فرد از طریق رسیدن به شخصیتی جامع و کامل جدا میشود و به دین ارثی و سطحی بسنده کرده و استعدادش ضایع میگردد. می خواستم از شما سوال کنم که این مانع سلوک را چطور ارزیابی و نظر می کنید؟ و توصیه تان چیست؟ یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به نوع تعریفی است که انسان‌ها برای زندگی دینی خود کرده‌اند، تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که ازکمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند، که خدا روزی ما بکند. موفق باشید
3653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر بعد از ازدواج، محبت و علاقه بسیار زیادی به همسرم پیدا کردم. البته وظیفه خودم می دانستم که خدا از من این طور می خواهد. اما بعد از دو سال این علاقه و محبت مرا بسیار اذیت می کند. احساس می کنم آن گونه که احتیاج دارم همسرم به من توجه و محبت نمی کند. و این موضوع ذهنم را زیاد مشغول می کند. یا بر سر اختلافاتی که طبیعی پیش می آیند صبر نمی کنم و موجب دامنه دار شدن اختلافات ما شده و همسرم را لجباز کرده است. چه کار کنم این عشق و محبت به تعادل برسد. همیشه ترس دارم این محبت در دل خودم یا دل همسرم به خاطر این مشکلات از بین برود. فکر می کنم محبت خدا در دلم کم شده. می گویند در یک قلب محبت دو چیز جای نمی گیرد. می دانم اگر خدا را در نظر داشته باشم هم صبر خواهم کرد هم آن گونه خواهم بود که شوهرم دوست دارد. اما خیلی اوقات نفسم اجازه نمی دهد و تصمیم اشتباه می گیرم و رفتار بدی می کنم. نمی دانم آیا باید محبت به همسر را کم کنم؟چطور عشق به خدا را در دلم زیاد کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (برای خودش) شما مسیر محبت را هرگز از دست ندهید، محبتی که خداوند در قلب شما انداخته از آن نوع محبت ها نیست که مانع محبت به خدا شود ولی مواظب باشید محبت به همسرتان موجب نشود که مزاحم او شوید، بگذارید او در اموراتی که به عهده دارد جلو برود و شما هم کمک‌اش کنید تا مسیر خود را درست طی کند. کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شاید کمک کند. موفق باشید
3490

ولایت فقیهبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله خدا خیرتون بده می خواستم بپرسم چرا در کتابها در مورد ولایت فقیه اونچه شما در سی دی ولایت نبی تا ولایت فقیه توضیح واضح می دهین کتاب پیام های آسمانی سوم درس یازدهم مبحثی داره به نام رهبری در عصر غیبت ، از امام خامنه ای زیاد حرفی به میان نیامده فقط در حد اسم بردن خیلی این مبحث در کتابها ثقیل و مبهم است ؟ لطفا برامون دعا کنین
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: موضوع ولایت فقیه یک موضوعی علمی است که باید به همان روش علمی بحث شود و مصداق آن را خبرگان باید تعیین کنند. موفق باشید
2668
متن پرسش
با سلام خدمت استاد با توجه به بیانات امام خامنه ای در جمع جوانان خراسان شمالی که در مورد تمدن شیعه صحبت فرمودند می خواستم بدانم اینکه شما در ابتدای مباحث فعالیتهای فرهنگی فرمودید هنوز شرایط طرح این افکار آماده نشده آیا منظورتان همین حرفهای رهبری بود؟ وآیا با طرح این مسائل توسط ایشان زمینه طرح این نوع فکر در جامعه را آماده می بینید؟ به نظر شما وظیفه دانشجو وطلبه در قبال این بیانات ایشان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که ملاحظه کردید فرمودند: «بحث امروز ما آغاز یک بحث است.... انتظار داریم اهل فکر و نظر این کار را پیش ببرند» یعنی باید زمینه‌‌های این فکر را فراهم کرد. ابتدا فرمودند باید موضوع را آسیب‌شناسی کرد و علت‌های غفلت از پیشرفت حقیقی را پیدا نمود و روشن کردند مشکل اصلی تقلید از غرب است و تا حدّی در مورد باطن غرب صحبت کردند. به نظر بنده اگر از یک طرف بتوانیم غرب را درست بشناسیم و از طرف دیگر تمدن اسلامی را درست تصور کنیم و روشن کنیم در تمدن اسلامی ارتباط ما با عالم و آدم چگونه خواهد شد، توانسته‌ایم سخن مقام معظم رهبری را از به حاشیه‌رفتن نجات دهیم. موفق باشید
1668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده. چند وقت قبل همایشی در موسسه امام خمینی برگزار شد درباره واکاوی اندیشه ها و سیره آقای مشایی. در این همایش عنوان شد که ایشان قائل به فلسفه اشراقی بوده و اتفاقا در این زمینه فرد باسوادی هستند و تحت تاثیر اندیشه های سید حسین نصر قرار دارند. البته در مورد این وابستگی هیچ دلیلی ذکر نشد. حتی من در بولتن محرمانه سپاه که قصد القا پیوند بین اندیشه های مشایی و سید حسین نصر بود نیز دلیلی برای آن ندیدم و این امر صرفا ادعا شده بود. حال سوال من این است، بالفرض که این امر صحت داشته باشد، آیا فلسفه اشراقی به خودی خود اینقدر خطرناک است که اگر سیاستمداری به آن قائل بود خطرناکترین جریان اسلام شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام فلسفه‌ی اشراقی همان فلسفه‌ای است که حضرت« امام رضوان‌الله علیه» بر آن تأکید دارند و در آن رجوعِ قلبی به «وجود» و در نهایت به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به عنوان «سبب متصل بین ارض و سماء» نظر می‌شود و آن حضرت را آینه‌ی نمایش اسماء الهی می‌شناسد. موفق باشید.
514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم رهبر انقلاب در بازدید از نمایشگاه توانمندی‌های صنعت خودروسازی این بازدید را حرکتی نمادین جهت تأکید بر اهمیت بخش صنعت در پیشرفت کشور خواندند و گفتند: یک توهم خطرناکی از قبل وجود داشت مبنی بر اینکه میان زندگی عقلانی و توسعه یافتگی با پایبندی به ارزشهای معنوی، اخلاقی و دینی تقابل و تضاد وجود دارد ولی جمهوری اسلامی ایران این توهم را باطل کرد. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اسلام، دین معنویت و علم است، خاطرنشان کردند: ما می توانیم هم عقلانی و منطقی و همراه با پیشرفت زندگی کنیم و هم پایبند به ارزشهای اخلاقی و فرائض دینی باشیم.و فرمودند: صنعتگران و مدیران بخش صنعت باید نماد این حقیقت باشند. آنچه ما از سخنرانیها و کتابهایتان آموختیم آن است که اخذ تکنولو‍ژی باید به نحوی باشد که فرد و یا جامعه را از عالم دینی اش خارج نکند. در این توصیه جنسی از تقابل و تضاد بین صنعتی شدن جوامع و زندگیها نهفته است. این در حالی است که رهبری در صحبت اخیرشان تصریح کردند که هیچ گونه تضاد و تقابلی را بین زندگی دینی و توسعه یافتگی- به همین معنای مصطلح- قائل نیستند. عنایت داشته باشید که آنچه از سیاق صحبتهای آقا در این بخش برمی آید این است که این موضوع در ساحت اندیشه بیان شده و نه در ساحت مدیریت اجرایی چرا که ایشان در ضمن صحبتهاشان به زمینه‏های تاریخی و جامعه شناسی در ایجاد این گمان باطل اشاره کردند. می‏خواستم نظر حضرتعالی را دراین باره جویا شوم البته خواهش می‏کنم در پاسخ، به این موضوع که ایشان در جایی فرموده اند که مدل پیشرفت ما با مدل پیشرفت غربی متمایز است اکتفا نکنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ابتدا باید از نظر تئوریک جایگاه تکنولوژی روشن شود تا بفهمیم رهبر انقلاب از چه پایگاه فکری می‌خواهند جامعه‌ی امروزی را جلو ببرند تا عقب نیفتیم و متهم نشویم که دینداری با پیشرفت منافات دارد. تکنولوژی غربی خواسته یا ناخواسته کارش به تخریب طبیعت می‌کشد و نه تعامل با طبیعت. حساب کنید برای ساختن یک لاستیک ماشین چقدر کارخانه باید ساخته شود و چه اندازه سوخت‌های فسیلی باید مصرف گردد و بعد از آن‌هم که آن لاستیک دیگر قابل استفاده نبوده برگشت آن به چرخه‌ی طبیعت نزدیک به غیر ممکن است. حال بقیه‌ی موضوعاتی که در دل نظام تکنیکی غرب هست را به همین قیاس بررسی فرمایید. یک وقت از جایگاه تئوریک و نگاهی که از نظر فلسفی فرهنگ تکنولوژی دارد موضوع را بررسی می‌کنیم ،سخن همان است که منتقدین به تکنولوژی غربی می‌زنند که تکنولوژی غربی فرهنگ خود را به همراه دارد. ولی یک وقت در شرایط تاریخی خاصی قرار داریم که زندگی تکنیکی تمام اطراف ما را اشغال کرده و همه‌ی میل‌های ما را به خود جلب نموده، در این صورت رهبر و مدیر جامعه اگر بخواهد جامعه را جلو ببرد باید جامعه سوار تکنولوژی موجود شود و فرمان آن را در دست بگیرد تا آرام‌آرام به نوعی از تکنولوژی نظر نمود که به جای تخریب طبیعت، تعامل با طبیعت را مدّ نظر قرار دهد. بنده بر اساس محکمات نظر رهبر انقلاب که می‌دانم مثل هر مسلمان حکیمی، طالب آن نوع تکنولوژی نیستند که طبیعت را تخریب کند و زندگی را از بستر طبیعی آن خارج کند، جایگاه سخنان ایشان را این‌طور می‌فهمم که در حال حاظر باید فرمان تکنولوژی را در دست گرفت ولی در نهایت باید از آن عبور کرد. موفق باشید
15921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: (شایدسوال شخصی باشد چون بیشتر سوال احکام است) استاد هرچند این سوال احکام است ولی بسیار سپاسگذار خواهم بود این سوال ما پاسخ فرمایید در رساله آیت الله خامنه ای آمده است: «رعایت مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب است یعنی تا به مرحله‌ی پایین‌تر مقصود حاصل می‌شود نباید وارد مرحله‌ی بالاتر شد.» لینک کامل فتوا http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27746 سوالم از حضرتعالی این است که با توجه به کار ما در دبیرستان و همچنین مساجد و کلا روابط اجتماعی ما زیاد است. گاه امر و نهی واجب می شود حال اگر بتوانیم به مرتبه پایین تر (قلبی) عمل کنیم ولی سراغ مرتبه بالاتر (لسانی) برویم آیا اینجا ما از واجبی (طبق فرمایش آقا) عدول کرده ایم؟ مثلا کسی کار اشتباهی می کند می دانیم مثلا با لب گزیدن یا اخم کردن دست برمی دارد ولی ما سراغ مرتبه لسانی می رویم تذکر می دهیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع امر به معروف در امور فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. در امور اجتماعی و فرهنگی اعمالِ منکر را باید در همه‌ی ابعاد، تحلیل کرد. موفق باشید

14581
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده تا صوت 6 حمد امام رو گوش گرفتم. 1. در موضوع جعل شما جعل رو به وجود زدین مگ این مربوط به تشکیک در وجود نیست؟ یعنی عرفان جعل رو به وجود نمیزنه درسته؟ به همین خاطر اینجا واسم سوال پیش اومد که امام دارن بر اساس تشکیک وجود جلو میرن یا عرفان؟ 2. فرمودن زبان شما اسم الله هست دست شما اسم الله هست و... بعد گفتید اسم الله هست یعنی خود الله هست .. از آنجایی که این مخلوقات فانی در الله هستند پس زبان و دست و... خود الله است .. اینجا برداشت من این بود که منظورتون اینه که اینها تجلی الله هستند که الله به تمام شدیت در اینها ظهور و حضور داره و اینها هم چون ممکن الوجود هستن هیچ ذاتیتی ندارن و فانی در او هستن پس او در صحنه است .. نه این که الله در این دست ضعیف ظهور کرده و در عقول شدیدتر ظهور کرده بلکه این شدت و ضعف مربوط به ظرفیت مخلوقات هست که متعلق به خودشونه و الله به تمام شدت در اینها ظهور داره ازین بابت هست که میگیم الله در صحنه هست و مخلوق خود الله هست آیا درست گفتم؟ چون در خویشتن پنهان فرمودین من که به صورت بینایی ظهور می کنم تمام من به شدیت و کمال خودم در بینایی ظهور میکنه و محدودیت مال بینایی هست نه مال ظهور من در بینایی اگه درست یادم باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جعلِ وجود در این‌جا یعنی ممکن‌الوجود را وجود‌دادن، نه آن‌که نظر به جعلِ مطلق وجود باشد که آن معنا نمی‌دهد 2- تا این‌جا خوب آمده‌اید، بدون عجله ادامه دهید. موفق باشید

13454

عین ثابته‌بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید بزرگوار: در مورد علم حق بنظر می رسد که علم الهی قدیم و عین ذات اوست پس معلول حق تعالی و حادث نیست که خداوند خود علم خود را ایجاد کند و معلومات و اعیان ثابته نیز همین حکم را دارد... و عین ذات حق تعالی هستند در مرتبه ذات و این اعیان هر کدام اقتضای خاصی برای ظهور را در متن خود دارا هستند یعنی در متن عین ثابت فلان شخص هست که باید در فلان مکان و زمان و حتی فلان صفات اخلاقی و خانوادگی و مذهب و..... به دنیا بیاید و از آنجا که اعیان عین علم حق و عین ذات اویند این خدا نیست که اراده کرده فلانی در فلان شرایط به دنیا بیاید و با فلان خانواده باشد و .... بلکه خداوند تجلی کرده و لازمه تجلی ایجاد جهان کنونی بدین کیفیت است که مثلا آقای الف دارای فلان خانواده و شرایط زندگی باشد خداوند فقط به اعیان ظهور داد نه اینکه کیفیت حضور اعیان در متن خارج را هم تعیین کند چرا که اعیان در علم حق ذاتا اقتضای ظهور در یک شرایط خاص را داشتند. آیا مبنای بالا صحیح است؟ و آیا جبر نیست مبنای بالا چون اینطوری هر انسانی اقتضای داشتن یک سرنوشت خاص رو در عین ثابت خودش داره و جز اون ظهور پیدا نمیکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای خوبی است. فقط در نظر داشته باشید که همان عین ثابته‌ی انسان که برای خود در ابتدای امر، یک زندگی را انتخاب و اختیار کرده است، همچنان مختار است و هرلحظه می‌تواند انتخاب دیگری داشته باشد یا همان انتخاب را ادامه دهد. موفق باشید

نمایش چاپی