بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35078
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: بنده مدتی است دچار مشکلاتی از این جنس شده ام که دیگر نمی‌توانم دستاویزی برای حرکت پیدا کنم. دیگر نه فعالیت های مرسوم فرهنگی و فکری و... نمی‌تواند این احساس را بدهد که در جایی که باید قدم برمی‌دارم در نوجوانی با آثار شما و دکتر داوری و شهید آقا سید مرتضی آوینی آشنا شدیم و موجب جوششی در من شد اما امروز تکرار فعالیت های گذشته هم نمی‌تواند حس حضور اولیه را بدهد. فکر می‌کنم که باید ابتدا مشکل را بیابم و همدرد ها را از این جهت به کتاب هر یک از بزرگان که مراجعه کردم نتوانستم جواب خودم را پیدا کنم و نتوانستم با آنها انس بگیرم آیا ارتباط گرفتن با فیلسوفی مثل نیچه می‌تواند برای مثل منی به شناخت بهتر درد و در ادامه به پیدا کردن راه برسد؟ اگر بله کتاب نیچه هایدگر چطور است پیشنهاد شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور جدیدی است که البته در این رابطه اخیراً عرایضی در بحث سوره «الضحی» شد. به نظر می آید با توجه به چنین حضوری، امید است مباحث «در راستای بنیان های حکمت حضور جهان بین دو جهان» تا حدی جوابگو باشد. البته چون بنده کتاب «نیچه هایدگر» را مطالعه نکرده ام نمی توانم نظر بدهم. موفق باشید

35077
متن پرسش

سلام محضر استاد بزرگوار: گاهأ در بین سؤالات می‌بینم که دوستان دور تر از اصفهان، تقاضا دارند که شما برایشان دوره برگزار کنید یا کسی را از شاگردان معرفی فرمایید و به ذهنم آمد که اگر وقت جنابعالی اجازه نمی‌دهد، چنانچه شما صلاح و مصلحت می‌دانید جناب آاقای حاج آقا موسویان را که در نقاط مختلف کشور دوره های معرفتی برگزار می‌کنند را به دوستان معرفی فرمایید. مستحضر هستید بنده که در خدمت استاد موسویان گاهأ ایشان را همراهی می‌کنم اگر جمعی باشند که طلب دوره معرفتی داشته باشد فکر کنم جناب حاج اقا موسویان موافقت فرمایند (البته اگر شرایط دوستان در خواست کننده برایشان مقدور باشد). جهت هماهنگی شماره اینجانب را اعلام فرمایید. پناهپوری ۰۹۱۳۲۲۰۸۶۶۰ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است . امید است که کاربران عزیز مدّ نظر قرار دهند. موفق باشید

35076
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: دوست بزرگواری مطلبی را در سؤال شماره ۳۵۰۵۰ مطرح فرموده بودند که لازم دیدم نکاتی را بر حسب وظیفه به سمع و نظر برسانم ۱. چرا به حسب وظیفه؟ چون سؤال کننده محترم حرف از مقلدین زدند و شما هم نمی‌توانید زبان مقلدین باشید پس طرف خطاب امثال بنده هستند. ۲. بنده کمترین که جزو شاگردان قدیمی حضرتعالی نیستم اما به دلیل ارتباطی که با شاگران متقدّم شما دارم آنها را بسیار بسیار متدین، فاضل، اهل علم، باسواد، اهل دقت، با صفا و ملّا به معنای واقعی آن می‌بینم که عمومأ وجود بین هستند یعنی به خود خود هست وصل هستند و عارفانی بی هیاهو و گمنام در عرفان هستند. ۳. باز یاد آور می‌شوم که بنده کمترین هم که بهره ناچیزی از محضر شما و شاگردانتان[ که اسمی از آنها نمی برم]، برده ام اگر مسئله تقلیدی باشد که وا اسفا که به قول معروف نمرده به فتوای من نماز بخوانید که خدای ناکرده ما بخواهیم افرادی باشیم که بخواهیم مانند رایانه جمع اطلاعات کنیم. ۴. فقط افراد شاکر واقعی می‌دانند که شما، به مخاطبین خود عالَم می‌دهید و این غیر از دادن اطلاعات هست. ۵. بزرگان علم که واقعأ کارشناس هستند به خوبی می‌دانند که شما شاگرد خوب قران و نهج البلاغه و شاگرداهل بیت ـ علیهم صلوات الله ـ و شاگرد مکتب امام بزرگوار ـ رحمة الله علیه ـ هستید و چنین فردی ( شما) اگر بخواهد که شاگردانش از او تقلید کنند معاذ الله ظالم است (و حاشا و کلا) چنین باشد. والسلام. پناهپوری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این نوع سخن ها حساس بود. در نظر بگیرید آن منتقد محترم حتی متوجه رابطه ذاتی بین علت حقیقی و معلول آن علت هم نمی باشند. موفق باشید

35074
متن پرسش

سلام: می خواستم نظر استاد را درباره حدود استخاره به قرآن بدانم، دیدگاه اول اینکه باید کارهایی که می خواهیم را انجام دهیم و کارها را با توکل و صدقه به خدا بسپاریم و نیازی به استخاره نیست، و استخاره شاید نوعی بی حرمتی به قرآن باشد و یا حتی نوعی انفعال باشد. دیدگاه دوم اینکه چون لایه های پنهانی در مسائل وجود دارد که ما احاطه کامل به امور نداریم به خدا بسپاریم و با استخاره سراغ کارها و هدفها برویم یا نرویم، مثلا برای یک سفر یا شروع کار که لایه های امور بر ما پنهان است و آیا برای هرکاری که احاطه نداشته باشیم می شود استخاره به قرآن کرد یا باید به نظر خود تکیه کنیم، واقعا بعضی وقتها نمی دانیم تصمیم عقلانی چیست؟ من بعضی وقتها نماز استخاره هم می خوانم ولی راه برایم روشن نمی شود چه باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در استخاره، طلب خیر می‌کنید و بر این اساس به قرآن رجوع می‌نمایید و در رویکردی دیگر به نام تفأل، به دنبال شاهدی هستید که آیا آن کار را بکنید یا نه. پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «تفألوا بالخیر تجدوه» همواره فال نیک بزنید تا آن را بیابید. بر این اساس عملاً امروزه با استخاره هر دو کار انجام می‌شود. در انجام استخاره عمده آن است که آن کسی که بنا دارد استخاره کند باید درک جایگاه آیاتی که در استخاره پیش می‌آید را، در کلّ قرآن بشناسد. موفق باشید

35073
متن پرسش

با سلام: انسان در خواب هر دو کفشش را گم کند، معنایش چیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم به تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

35071
متن پرسش

«یا منجی الهالکین» سلام استاد بزرگوار: حضرتعالی در موضوع ازدواج بارها به این کلام مولی امیرالمؤمنین سلام الله علیه اشاره می فرمایید: «اگر می‌خواهی به سیره حبیبم عمل کنی، نکاح، سنت اوست و اگر می‌خواهی به سیره برادرم حضرت عیسی عمل کنی، می توانی ازدواج ننمایی» حال سؤال این هست که اولاً: فرض کنید اکثریت افراد یا همه بخواهند به سیره حضرت مسیح عمل کنند، آیا نسل بشر با خطر انقراض مواجه نمی شود؟! ثانیاً: این سیره حضرت مسیح در عدم ازدواج، چه فرقی با فروپاشی خانواده در فرهنگ مدرنیته دارد. سؤال سوم که از دو سوال قبل مهم تر هست، جنابعالی در کتاب زن آنگونه که باید باشد، در عنوان «خانواده؛ اولین واحد توحیدی» بحث بسیار عجیب و قابل تأملی را مطرح می کنید و می فرمایید: « از نظر دين؛ خانواده معني «وحدت در عين كثرت، وكثرت در عين وحدت» است. به‌طوري كه همة اعضاء در عين اين‌كه هركدام خودشان هستند، مستغرق در ديگري مي‌باشند و همه و همه مستغرق در روح حاكم بر خانواده‌.» سؤال این هست که اگر در یک خانواده ای یکی از اعضا، گرفتار انحراف از دین شد، آیا آثار منفی حاصل از انحرافات او، بر روی شخصیت دیگر اعضاء هم اثر می گذارد؟ اگر آری، راه نجات از این مشکل چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روحیه بشر روی هم رفته میل ازدواج و انس با جنس مخالف دارد مگر افراد استثنائی. گویا آن فردی که آن سوال را ازحضرت علی «علیه السلام» کرده نسبت به ازدواج در خودش مسئله داشته و حضرت با توجه به روحیه او چنین پیشنهادی نموده اند. ۲. حقیقتاً خانواده در فرهنگ دینی، بسترِ بسط ابعاد انسانی انسان است و هرکس به هر بهانه ای نسبت به این امر غفلت کند، خود را از شرایط صفا و کمال و ایثار محروم کرده. و سایر اعضای خانواده در این موارد همچنان باید در اصالت های خانواده تأکید داشته باشند. موفق باشید

35070
متن پرسش

با سلام: چرا امکان دانلود کتاب‌ها نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تمامی کتابها امکان دانلود فایل های  PDF  و DOC  قرار داده شده است.این امکان هم در لیست کتب وهم وقتی که یک کتاب را انتخاب می‌کنید در دسترس می‌باشد. موفق باشید

35069
متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: کلیپی دیدم مبنی بر اینکه آیت الله بهجت فرمودند قبل فلسفه باید کلام خوند و الا منحرف شدین تقصیر خودتان است. خواستم نظرتون رو درمورد این حرف بفرمایید و اینکه آیا فلسفه به تنهایی ممکن است موجب انحراف شود؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم، فلسفه بخصوص فلسفه صدرایی که عملاً یک نوع کلام به حساب می آید موجب انحراف نمی شود ولی سخن آیت الله بهجت در این است که بالاخره ابتدا باید عقاید خود را بر مبنای عقل و استدلال محکم نمود و در بستر همان عقاید، سراغ فلسفه رفت. موفق باشید

35068
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: یک سوال اساسی ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که آقای خامنه ای آیا از مشکلات مردم خبر دارند یا خیر؟ در هر صورت بلی یا خیر واویلاست و مصیبت و سو عاقبت برای ایشان و سوال دوم اینکه شما در یک فایل های صوتی فرمودین جهان مملو هست از مولکول های فعال و زنده که در ارتباط هستند الان وارد هر مغازه ای که میشی تو هر خیابون و کوچه ای و برزنی هر جمع خانواده ای نفرین می‌کنند به آقای خامنه ای از ته دل و مسوولین مملکت آیا به نظرتون اینا تاثیر می‌گذاره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً رهبر معظم انقلاب با آن بصیرت خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده، با عمق جان از آنچه فعلاً جامعه گرفتار آن هست، اطلاعات کافی دارند و علت آن را و ریشه های آن را به خوبی می دانند. و تنها با درایت و هوشیاریِ ایشان است که إن شاءالله جامعه از این معضل عبور می کند و البته مردم باید متوجه باشند خودشان منشأ این مشکلات نباشند تا تدبیرات رهبری و رهنمودهایی که ایشان جهت این نوع مشکلات متذکر می شوند، تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید

35067
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده ساکن اصفهان بوده و می‌خواستم در صورت امکان مشاوره ای با استاد داشته باشم. آیا امکان ملاقات با ایشون وجود داره مشاوره تلفنی چطور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت نوع کاری که برای خود تعریف کرده ام، تنها از طریق همین سایت می توانم در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

35066
متن پرسش

سلام استاد: برای اینکه مباحث شما رو بچه های ما بتونن شروع کنن چه کنیم؟ پسرم۱۰ سالشه بشدت علاقه به مطالعه داره. میخوام سوقش بدم با این سمت. آیا مباحثی مناسب سن اونها پیش بینی کردین استاد بزرگوار؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله کتاب هایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و یا «چه نیازی به نبی» که روی سایت هست و یا کتاب « داستان راستان» از مرحوم شهید مطهری در این موارد می تواند مفید و موثر باشد. موفق باشید

35065
متن پرسش

سلام علیکم: ۱. آقای فاطمی نیا فرمودند: آقا مقدس نباشید، مقدس هارو نمیخرن، مشتی ها رو میخرن. سر بسته بگم؛ افعال نجاتتون نمیدن، صفات نجاتتون میدن. ۲. استاد در رابطه با هویت انسانی و طلبگی رجوعاتی بفرمایید ۳. بنده یک شخصیتی دارم که اهل حرف نیستم به خصوص که اطرافیان حرف مغز داری ندارند و به حرف های روز مره و سبک مشغولند، بسیار حساسم و جویای عقل و به همین جهت زیاد فکر می‌کنم، انقدر مشغول فکر و مطالعه و هدف و... هستم که اصلاً فرصت اینکه بخوام به رفاقت های سطحی بپردازم، ندارم. یه دوستی می‌گفت رفاقت بر روی هدف مشترک شکل میگیره. می‌خواستم بدونم ضرورت دوستی چی هست؟ در شرایطی که دوستی جز لغو گذرانی نیست و از طرفی ندرتاً پیش میاد که احساس تنهایی و نیاز به تعامل برایم اذیت کننده می‌شود ( نمی دانم می توانم منظورم را برسانم یا نه) آیا جز اینست که انسان باید نسبت به آگاهی های خود تلاش کند و برنامه ریزی کند و در این مسیر هر چه پیش راه آمده را بپذیرد و اکنون که موقع دوستی و رفاقت نیست بیخود، خود را خسته نکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که فعلاً خداوند میل شما را به مطالعه و عمق بخشیدن به عقایدتان سوق داده است، جای شکر دارد و نباید کوتاهی کرد و از آن طرف چنانچه شرایطی پیش آید که در جمع دوستان متوجه نکاتی شوید که نیاز است در مورد آن ها نیز فکر کنید، آن جمع و آن حضور را به فال نیک بگیرید و یا اگر پیش آمد که با افرادی روبرو باشید جهت رشد معرفتی آن ها، آن را نیز باید به فال نیک گرفت و میدانی دانست برای رشد شخصیت خودتان. موفق باشید

35064
متن پرسش

سلام علیکم: آیا این ادعا قابل تامل است که در تاریخ جدیدی که با انقلاب اسلامی آمده است علم و تکنولوژی حذف نمی‌شود اما جایگاه محوری را نخواهد داشت و محور و مبنا و منبع و متکا و مرجع اصلی رفع و رجوع و طرح و حل مسایل مقوله «مردم» است؟ با این مقدمه که تاریخ مدرن برخلاف مشهور تاریخ اومانیستی و محوریت انسان خود بنیاد هم حتی نیست، بلکه با نظری عمیق تر تاریخ حذف انسان حتی انسان خود بنیاد است، و تاریخ انقلاب اسلامی تاریخ بازگرداندن انسان بیرون رانده، به صحنه تاریخ و تمام مناسبات حیات اجتماعی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً چنین است از آن جهت که بشر در این آخرین دوران، آرام آرام متوجه می شود بنا نیست زندگی خود را همچنان در اختیار آخرین تکنولوژی ها قرار دهد همچنان که متوجه است و بیش از این متوجه می شود که نباید زندگی خود را با محوریت توهّماتش ادامه دهد و از این جهت مسلماً هرچه بیشتر با پیش آمدن خودآگاهی لازم، جایگاه تاریخی پدیده انقلاب اسلامی را جهت تعیین سرنوشتش می شناسد و می یابد هویت خود را باید در جای دیگری غیر از آنچه امروز جهان مدرن مقابل انسان قرار داده است، دنبال کند. موفق باشید

35063
متن پرسش

سلام علیکم: نظر به پرسش شماره ۳۲۸۱۹ عرایضی خدمت استاد عزیز داشتم. استاد جانم اولا بدانید که سیاست حذف ارز ترجیحی یک سیاست تعدیلی هست و سیاست تعدیل یک سیاست نئولیبرالی هست. ثانیا تمام اقتصاددانان اسلامی، تکرار می کنم تمام آنها مخالف این سیاست بودند و اتفاقا نئولیبرال ها با این سیاست دولت رو زمین زدند. پروفسور درخشان و تیمشون دکتر حسن سبحانی دکتر صمصامی دکتر فرشاد مومنی و همه اقتصاددانان مکتب قم (اسلامی) و... مخالف بودند. ثالثا الان دیگه برای همه نتیجه اون سیاست مشخص شده و پیش بینی مخالفان حذف ارز ترجیحی به وقوع پیوست که با حذف ارز ۴۲۰۰، ما دوباره همین ارز ترجیحی را در نرخ های بالاتر خواهیم داشت. ۲۴ هزار و ۵۰ هزار.. که همین اتفاق افتاده الان.. ارز ۲۸۵۰۰ و ۵۰ تومنی (پیش بینی ارسلان ظاهری در سیما) به گزارش بانک مرکزی سهم قابل ملاحظه ای از تورم سال قبل، معلول این سیاست بود و کاری کردند که رهبری بارها در مورد ارزش پول ملی به دولت هشدار داده و حتی امسال را سال مهار تورم نامیدند. توصیه ای که به استاد عزیز دارم (که قلبا خیلی دوسشون دارم) اینه که در سیاست و اقتصاد اگر می خواهید ورود کنید عمیق تر باید ورود کنید. حداقل باید از مکاتب اقتصادی و توصیه هاشون شناخت داشته باشیم تا خدای نکرده از سیاست نئولبیرال های ریش دار و بی ریش حمایت نکنیم. ضمنا بگم که بانک جهانی پول بابت اجرای این سیاست از ایران تقدیر کرد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته در عین آنکه بنده سعی می کنم نگاه های اقتصادی رصد شود؛ ولی وظیفه خود نمی دانم که در این میدان وارد گردم، هرچند که تفاوتهای نگاه های اقتصادی هرکدام در جای خود قابل تأمل و توجه است. همان طور که در مناظره آقای جبرائیلی و آقای طغیانی ملاحظه کردید نمی توان یک نظر را کاملاً صحیح و نظر مقابل را کاملاً نفی کرد. موفق باشید

35062
متن پرسش

اگر نگویم جفا کردم. با سلام به همه رفقای ادیان توحیدی و همه مردم عادی، از خود باید چند سئوال بپرسیم که در اجمال نزد خود است که پاسخ و نتیجه هم نزد خود. باید بپرسیم آیا می‌توان در ممالک روحانیِ بسرقت رفته ضد انسانی توسط مستکبران دنیا که همان زندگی شما در اجتماع و خلوت و چه حتی در خانه و معابد و درون مغزتان که خواسته هایتان، آرزوهایتان، سلامت روان و جسم و خانواده است که تک تک خوده شما را ربوده دم از موفقیت زد؟ چطور کسی و خودتان با خودتان یا کسی، سخن بگویید وقتی در کما فرو رفته اید و کابوس های بد شما را به بازی گرفته و به زنجیر های محکم آرزوهای بلند بسته شده اید. از خود بپرسید آیا شجاعت یک جدایی از سیاه چاله های دنیا را دارید که تا خونتان را بریزد اما زنده شوید و بفهمید خواب بودید؟ از خود بپرسید این شغل ها، تحصیلات، لباس ها، آرزوها، فکر ها، خواسته ها، پول هایی که بدنبال آن هستید خواسته شماست یا خواسته رباینده های شما؟ اولا از خود بپرس تو همان کسی هستی که به تو معرفی کردند یا در پس مرگ تازه یافت می‌شوی؟ باید این شعر مولوی را همه مردم دنیا بخوانند و به خود بگیرند که سرود: بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید- در این عشق چو مردید همه روح پذیرید- بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید- کز این خاک برآیید سماوات بگیرید- بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید- که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید- یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان- چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید- بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا- بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید- بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید- چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید- خموشید خموشید خموشی دم مرگست- هم از زندگیست اینک ز خاموش نفیرید. هیچ کس نمی‌تواند برای شما کاری بکند و این واقعیتیست دردناک، تنها خودتانید که باید تیشه به دست بگیرید و از خدا قوت و راه گشایی بخواهید که اراده و بازوانتان را نیرو بخشد و سینه تان را نترس کند تا بتوانید خود، خود را نجات دهید. من نیز این راه را طی کردم و به شما قول می‌دهم شما از من بهترید پس چه جای نا امیدی از خدایی که منه خاک پای شما را هم نجات داد چه برسد به شما که تاج سر بنده و امثال بنده اید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که می فرمایید چه جای ناامیدی است وقتی متوجه باشیم خداوند هدایت بندگانش را به عهده گرفته. کافی است از حصارهای خودبینی و خودرأیی به در آییم و به توصیه بزرگان: «ره چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید

35061
متن پرسش

سالیان سال حسرت یک زندگی سلامت در اجتماع یا حتی در انزوا را داشتم که هیچ وقت تمام امکانات دنیا را هم گرد می آوردم نمی‌شد. من همت زندگی ابدی، بی تضاد و بیدار و آگاه را داشتم اما متخصصین دنیا و حتی خانواده ام که خیر خواه ترین مردمند مرا به نهایت واقعیتی ارجاع می‌دادند که از نظرشان بهترین حالت دست یابی آدمی به موفقیت بود و آن «واقعیتِ اجتماع» است. واقعیتی که حتی توانش را نداشتند بفهمند چه واقعیت بدیست که من و خودشان و همه را دارد می کُشد و به بند می‌کِشد. آنها معتاد به نوعی بردگی مدرن بودند که اسمش را واقعیت گذاشته بودند و هم نسلانم که در بی جایی ناشی از نیافتن جهانی که جواب عظمتشان را بدهد معتاد هر هوسی که روح را به جوششی درآورد بلکه بی آسمانی را با زمین گیری بیشتر به فراموشی بسپارند و اگر از دید واقعیت گرایان اینان گناه آلودند باید گفت جهنم ها بروی آنها بسته خواهد شد و این ادراکی را طلب می کند که از درک دیگران خارج است. اکنون که انقلاب اسلامی حیاتی به ما هدیه داده که می‌توانیم «خود باشیم، خود را حفظ کنیم، خود را همواره بیابیم و بشناسیم و با خود بدون دخالت غیر» زندگی کنیم تحولات زندگی را کسانی رقم خواهند زد که وارد این جهان شدند و در زمانه ای که کسی بلد نیست زندگی کند آوای زندگی را سر خواهند داد و زندگی را معنا خواهند کرد تا جمهوری اسلامی جهانی باشد برای هر آن کس که تشنه خود است و خسته از غیر و نشدن ها. من هیچ وقت زندگی نتوانستم بکنم ولی بزودی آوای زندگی را چنان سر خواهم داد که تمام عالم صدای آنرا بشوند و بدانند زندگی چیست تا اگر نمی‌فهمند که مرده اند حد اقل بفهمند حق ندارند نسل های جدید را هم شبیه خود کنند و این مردگی را ادامه ندهند. اگر گذشتگان برای یک لقمه نان عرق ریختند و زحمت ها کشیدند امروز نهایی ترین بشر در حسرت حداقل حیاتش خون جگر خورد و خون گریست و با آتش جهنم ها آتش بازی کرد و بهشت ها را از نو بنا کرد نه آنکه بخواهد به آن برسد بلکه آنرا ساخت. آری ای تمام مردم دنیا که به نهایات خود آگاه نیستید، آگاه نبودن امری طبیعیست اما استکبار کردن از روی ناآگاهی به بشر آخرالزمان ظلمی خفی است که خود دانید و فرصتی که دارید برای بخشیده شدنتان که یقین دارم برابر است با سعودتان. این جملات را اگر با دل ها دریابید آرامش و ادراکیست و اگر با مغز ها بخوانید نفهمیدنی شعر گون است. اگر تا کنون نگذاشتند زندگی کنیم و حتی صدایمان را هم خفه کردند امروز نتنها به صدق و سکینه و قدرت سخن می‌گوییم بلکه آن را معنا می کنیم و این است امیدی که آن را یافته ایم که نتنها در نهان بلکه در عیان با آن خواهیم بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زندگی حقیقی همان است که زمین به آسمان معنویت متصل شود و هرکس در این راه قدم گذاشت از یک طرف خود را از روزمره گی ها نجات می دهد و از طرف دیگر وسیله ای می شود برای تذکر به دیگران، به این صورت که با زندگی حکیمانه خود، مانند انسان های حکیم متذکر دیگران می شود که زندگی به چه معنا باید باشد. موفق باشید

35060
متن پرسش

ضمن عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد می‌خواستم از شما اجازه بگیرم و بپرسم که اگه براتون مقدوره که سیر سؤالاتی که تا حالا ازتون پرسیدم رو یک نگاهی بیندازید و بهم بفرمائید که « آیا من به درد عرفان می خورم یا نه ؟» از فحوای صحبت های رفیق های روحانی ام متوجه میشم که پاسخ شون به این سوال مثبته. من ۱۴ ساله که به سربازها درس قرآن و اخلاق می‌دهم و ظاهرا استاد خوبی هم هستم و با شما از کتاب مصباح الهدایه آشنا شدم البته پیش نیازهای این کتاب رو هم مطالعه کردم و الان فص شعیبی رو باید شروع کنم و وقتی به مطالب فصوص نگاه می‌کنم می‌ترسم که من کجا این حرفا کجا ولی مطالب رو خوب می‌فهمم. حال (تا فرصت باقی هست) می‌خواستم از شما این سوال بالایی رو بپرسم قبل از آشنایی با شما روحیه ام این طور بود که : ۱. حدود هزار بیت شعر مذهبی حفظ هستم ۲. قبل از آشنا شدن با شما از روحانی سالکی پرسیدم که چطور به مقام « مع الحسین ع » برسم؟ که مرا کمی راهنمایی کرد ۳. قبل از آشنایی با شما به صورت ذوقی بجز کتاب های دیگه تعدادی از کتاب های شما و به صورت جدی همه سخنرانی ها و برخی از کتاب های آیت ا... سید محمد مهدی میرباقری و همه کتاب های استاد عبدالله مستحسن رو مطالعه کردم. حال اگر وقت بهتون اجازه میده به سوالات قبلی من که تا حالا ازتون پرسیدم مراجعه فرموده و به سؤالم پاسخ بدید. « به نظر شما آیا من به درد عرفان می خورم یا نه»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این در حدّ توانایی های ما نیست که بگردیم سوالات قبلی جنابعالی را پیدا کنیم. جنابعالی سوالات خود را بفرمایید بنده در خدمت هستم. موفق باشید

35059
متن پرسش

سلام علیکم: استاد بزرگوار، این روزها از مغازه ها و بازارها تا تاکسی ها مردم به آقا، این سید بزرگوار و نجیب و مخلص فحش می‌دهند و بد و بیراه می‌گویند و من گریه‌ام می‌گیرد. اما نمی‌دانم در آن موقعیت چه کاری از دستم برمیاید و با اشک در چشم و سر پایین مستاصل برمی‌گردم. سوالم از حضرتعالی این است که در چنین موقعیت هایی آدم چه کار باید بکند؟ چه راهبردی را باید پیش گرفت؟ تکلیفم چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره شرایط، شرایطِ امتحان است و مسلماً انسانهایی که نسبت به هدایت خود حساسیت لازم را به کار نبرده باشند، به صورتهای مختلف گرفتار دامهای شیطان می شوند و انواع هلاکتها برایشان پیش می آید و این جا است که باید در واقع خودشان را ملامت کنند. البته اگر طالب تذکر و هدایت باشند، می توانید به آن ها تذکر دهید وگرنه آنچه برایشان می ماند پشیمانی است و باید خودشان خود را ملامت کنند. موفق باشید

35058
متن پرسش

با سلام: در حکمت متعالیه گفته می‌شود که حقیقت وجود به ذهن نمی آید. یعنی آن حقیقی که خارج از ذهن است و اصالت دارد وجود است واین وجود به ذهن نمی آید تا علم حصولی شود. اما می توان با علم حضوری، وجود را درک و شهود کرد. اگر مطالب بالا درست است، لطفاً بفرمایید که این علم حضوری از وجود را چگونه می‌توان رسید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین که انسان به علم حضوری در نزد خود حاضر باشد، متوجه وجود خود می گردد و در همین رابطه با هر موجودی که روبرو شود به اعتبار وجودی که مثلاً اسب است و یا گل است روبرو می شود. موفق باشید

35057
متن پرسش

با سلام! وقتی ما در بینش عرفانی وجود را فقط خداوند بدانیم و ما سوی الله را نمود بدانیم، آیا عینیت خالق و مخلوق پیش نمی آید؟ اگر جواب نه است، به چه دلیل؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه در صحنه است خداوند است با انوار اسماء در آینه ممکن الوجودها، به همان معنایی که از حضرت علی «علیه السلام» داریم: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» با این همه، مخلوق بودن مخلوقات به آن معنا است که موجودات وجودشان و کمالاتشان از خودشان نیست و بدین لحاظ عینیت خالق و مخلوق پیش نمی آید. موفق باشید

35056
متن پرسش

سلام: وقتتون بخیر. من خیلی وقته که در وجود خدا شک و تردید دارم و این خیلی حالمو بد میکنه. منی که چادر می‌پوشم منی که نماز میخونم، منی که میخوام امر به معروف و نهی از منکر کنم، خودم به وجود خدا شک دارم. لطفا خدا رو برای من اثبات کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع شک، شک به وجود خداوند نیست، شکی است که در نسبت با خودمان با خدا پیش می آید و این را باید به فال نیک گرفت و در این رابطه عرض شد:
گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم
به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی

«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:
در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
موفق باشید

 

35055
متن پرسش

سلام علیکم: با سپاس فراوان از شما، در صوتهای مربوط به بحث معاد فرموده اید که هنگام خستگی یا پیری که حکم بدن ضعیف می‌شود، حکم خیال قوی می‌شود. دلیل این موضوع چیست؟ آیا می‌شود گفت که چون بدن خسته است، نفس برای کار کشیدن از آن باید توجه بیشتری به بدن داشته باشد و در نتیجه تمرکزش برای کنترل خیال کمتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس به جهت خستگی بدن نسبت به تدبیر بدن تمرکز لازم را نداشته باشد، قوه خیال میدان بیشتری پیدا می کند و با استراحت و با آماده کردن بدن جهت تدبیر نفس، عملاً نفس ناطقه در موطنی که باید اراده کند قرار می گیرد. موفق باشید

35054
متن پرسش

سلام: توفیقاتتان‌ روزافزون ان‌شاءالله. برای آشنایی و مطالعه ابتدایی و اولیه فلسفه اسلامی برای جوانان چه کتاب و چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می‌نمایید؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» می تواند نسبت به امر مذکور شروع خوبی باشد. موفق باشید

35053
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: اخیرا حضرت استاد ابوالحسن بواب (رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم) در مصاحبه‌ای با انصاف نیوز مطالبی را مطرح کرده‌اند. می‌خواستم نظر حضرتعالی را در مورد بعض مطالب بپرسم: ایشان فرموده‌اند که آقایان خاتمی و روحانی و لاریجانی و ناطق باید در قالب یک شورای میانه رو ها به سیاست و انتخابات برگردند و ظاهرا این را از باب مدارا و جذب حداکثری و گفتگو و وحدت ملی مطرح کرده‌اند، سوال این است که برگشت این افراد که واضح است از گفتمان انقلاب خیلی فاصله گرفته‌اند، به نظر حضرتعالی چه دستاوردی خواهد داشت؟ آیا در سیره رسول اکرم یا امیرالمومنین چنین چیزی را سراغ داریم که افراد را با وجود این همه فاصله گفتمانی خواسته باشند جذب کنند؟ و ظاهرا نسبت به نظارت استصوابی هم خیلی بدبین بودند، نظر شما در این رابطه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته چنانچه آقایان نامبرده حقیقتاً با مبانی انقلاب و قانون اساسی مسئله ای نداشته باشند همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند اختلافات در نظر و نظرگاه ها در جای خود قابل احترام است. و این در صورتی است که در مبانی مذکور مسئله ای نداشته باشند مثل روحیه ضد استکباری انقلاب اسلامی. موفق باشید

35052
متن پرسش

من قبلاً به مدت ۵ سال شمال زندگی می‌کردم و عاشق خدا بودم به طوری که اصلا روی زمین راه نمی‌رفتم عاشقانه می‌پرستیدمش تا اینکه یه اتفاقی افتاد و خدا من رو فرستاد اصفهان و تمام وجودم به لرزه افتاد. دنبالش می گشتم زار زار گریه می‌کردم و اون رو می‌خواستم. بعد فهمیدم چرا و بحث های شما رو دنبال کردم. اما قبلاً از فضای سبز و جنگل و رود خونه خیلی لذت می‌برم الان اصلا دوست ندارم و اگه مجبور بشم برم حتی نزدیکش هم که بشم انگار می‌خوام بمیرم و زجر می‌کشم. و رابطه ام با ائمه. عذاب وجدان دارم خودم رو مقصر می‌دونم فکر می‌کنم فقط فقط من مقصر هستم توی زجرهای که کشیدند به خاطر من همه ی این اتفاقات افتاده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده است: «ره چنان رو که رهروان رفتند». آری! با تعادلی که بین خود و خدا و بین خود و خلق و بین خود و عالم وجود، به وجود می آوریم به وسعت لازمی که در شأن ما می باشد می رسیم. موفق باشید

نمایش چاپی