باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام همهی اسفار و سایر کتابهای مرحوم ملاصدرا را بدون استاد خواندهاند و مشکلی در فهم آنها که نیاز به استاد باشد، نداشتند 2- شما هم باید به خودتان رجوع کنید که آیا بدون استاد میتوانید کتابهای مذکور را مطالعه نمایید؟ 3- در مورد استاد عرفانِ عملی باید ذوق خود را در نظر بگیرید که با کدامیک از اساتید فوق همخوانی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خبر داریم که رسول خدا«صلواتاللّهعلیه» در حال نماز بودند که متوجه شدند مار سیاهی به سوی حضرت میآید. بدون آنکه نماز را قطع کنند و جهت قبلهی خود را تغییر دهند، با عصای خود به سوی مار رفتند و عصای خود را بر سر مار فشار دادند و پس از کشتهشدن آن ، برگشتند و نماز را ادامه دادند. از این حرکت حضرت میتوان نتیجه گرفت تا آنجایی که ممکن است باید این موجودات را از صحنهی زندگی دور کرد تا نظام طبیعی به صورت خود باقی باشد. ولی وقتی وارد زندگی ما شدند و موجب ضرر و زیان ما گردیدند، اذن از بین بردن آنها هست و در این رابطه روایتی که فرمودید نیز جوابگو است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً خطاب به فرشتگانی است که در حیات زمینی و آسمانیِ آدم نقش دارند. به همین جهت گفته میشود فرشتگان مهیمن که شیفته و غرق در عظمت خداوند متعال مى باشند مورد خطاب نبودهاند زیرا آنها حتى به ذات خود هم توجه ندارند تا چه رسد به غیرخودشان. آنها تنها بر جمال خداوند نظر بسته و مبهوت و حیران در عظمت و جلال و محو شهود آن حسن بى مثالند و به دیگر خلایق توجهى ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر هم فرض کنیم غزالی از جهت ساختار اخلاقی و تعادل بین افراط و تفریط تحت تأثیر ارسطو است، مرحوم فیض کاشانی در «مهجة» و استاد آیت اللّه ملا مهدی نراقی و فرزند او ملامحمد، با رجوع به روایات اهل البیت«علیهمالسلام» کتابهای خود را تنظیم کردهاند و به همین جهت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» میفرمایند نراقین را بخوانید که منظور «جامعالسعادات» و «معراج السعادت» میباشد 2- به نظر بنده یک طلبه بیاد همهی دروس رسمی حوزه که مربوط به ادبیات است را کامل بخواند 3- همین منطق «مظفر» و سپس «بدایة و نهایة» علامه و در آخر «اسفار» ما را با عقل فلسفی آشنا میکند. 4- اجتماع نقیضین یعنی اجتماع بودن و نبودنِ یک چیز در یک زمان و یک مکان. حال اگر کسی اجتماع نقیضین را محال نداند یعنی باید معتقد باشد محال نیست که همین حالا در این زمان و در این مکان، هم باشد و هم نباشد. و همین امر ار نیز به خدا سرایت دهد که مثلاً اگر خدا بخواهد اجتماع نقیضین محال نیست، یعنی همین حالا، هم خدا باشد و همین حالا خدا نباشد. و این عملاً نفیِ خداوندی است که عین بقاء و سرمدیت و ابدیت است. موفق باشید