بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.ازشماتشکرمیکنم که برای خواندن سوال من وقت گذاشتید.امیدوارم که بتوانم ازراهنمایی شمااستفاده کنم.استاد درمباحث خداشناسی سوالات زیادی برای من ایجاد میشود که فکر و عقل خودم راه به جایی نمیبرد و معمولا وسط راه گیر می کنم از این رو تصمیم گرفتم که انها را با شما مطرح کنم.یکی از این مباحث"ربوبیت حضرت حق"است.ازنظر عقلی به کتاب از جمله عقاید مراجعه کرده ام.مدتها در مورد مطالب انها فکر کردم.همچنین در مورد جنبه های ربوبیت و مصادیق ان در زندگی.اما نمی دانم چرا قلبم به اطمینان نمیرسد.درواقع از نظر عملی راه به جایی نمی برم. مثل همین اشکال در مورد ازمایشات الهی برایم ایجاد شده انجا که در سوره عنکبوت ایه دوم اشاره میفرمایند. به نظر شما چه کاری را اننجام دهم.ممنون والتماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حتماً می‌دانید که «یار» نازنین است و به راحتی رخ نمی‌نمایاند و جلوه‌ی ربوبیت خود را نشان نمی‌دهد. با نازکردنش، نشان می‌دهد ما هنوز شایسته نشده‌ایم. «گفتم که نکن، گفت: نکن تا نکنم» چیزی به این گرانی را ارزان نمی‌دهند. فعلاً مباحث سوره‌ی روم را دنبال کنید. موفق باشید
18363
متن پرسش
چگونه به يك شهيد متوسل شويم؟ كامل و جامع راهنمايي كنيد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که امام رضا«علیه‌السلام» فرمودند سه مرتبه سوره‌ی قدر را برایشان بخوانید و برایشان دعا کنید تا خداوند بهترین نتایج را برای آن‌ها مقرر کند و آن‌ها نیز به شما دعا می‌کنند و از این جهت در کنار مزار آن‌ها دعاهایی را که در مفاتیح هست هرکدام را که خواستید بخوانید، شرایط استجابت آن‌ دعا بهتر فراهم می‌شود. موفق باشید

13975
متن پرسش
سلام: اینکه می گویند آیت الله جوادی چرا در فتنه موضع گیری نکرد واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد می تواند دلیل بر کم بصیرتی استاد جوادی آملی حفظه الله شود؟ بنده خودم می دانم استاد جوادی بسیار انقلابی اند. ولی می خواستم با استاد مشورت کنم که اطلاع بیشتری کسب کنم (چون از بنده بعضا می پرسند. همین چند روز پیش هم پرسیدند). ممنونم استاد. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرف مقابل سعی داشت آیت اللّه جوادی را به نفع خود مصادره کند و حضرت آقا در عین آن‌که نسبت به فتنه موضع خود را مشخص کردند ولی نخواستند به عنوان یک شخصیت فرهنگی در یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی جاری در کشور وارد شوند. موفق باشید

11155

مفاهیم ذهنیبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال 11142 که فرمودید: انسان‌ها به مرور مفاهیم ذهنی خود را شکل می‌دهند و کامل می‌کنند. پس چرا کودک تازه متولد شده که هنوز فاقد ذهن می باشد موقع شیرخوردن وقتی شیر یک سینه مادر تمام می شود متوجه می شود و تمایل به سینه دیگر مادر پیدا می کند مگر نه اینکه مفهوم عدم وجود شیر در یک سینه مادر را درک کرده و خواهان شیر از سینه دیگر مادر می شود؟ چگونه توجیه پذیر است؟ درحالی که هنوز فاقد ذهن می باشد ولی مفهوم عدم که ذهنی است را درک کرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد بیشتر با غریزه و هدایت تکوینی انجام می‌شود، بحث ما در رابطه با انتزاع مفهوم عدم است که مثل سایر مفاهیم ذهنی با تکامل ذهنی برای انسان پیش می‌آید، مگر انسان‌های ساده که در انتزاع مفاهیم خیلی ضعیف عمل می‌کنند. اصل این مباحث را باید در دروس فلسفه دنبال کنید به‌خصوص در مباحث صورت‌های ذهنی و جایگاه آن‌ها. موفق باشید
8883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- آیا اگر امام زمان را خلیفه الله بدانیم و حضور و اختیار ایشان را در بین اهل زمین را واقعی بدانیم پس چرا در وقایع بزرگ که نقش ایشان می تواند بسار موثر باشد اقدامی از ایشان مشاهده نمی شود؟ مثلا در جنگهای جهانی که تعداد کشته های زیادی از انسانهای بی گناه به جاگذاشته شده و یا فقر گرسنگی مردم آفریقا و... 2- بیشتر افرادی که امام زمان را دیده اند به صورت انفرادی ملاقاتی داشته اند و در زمان ملاقات هم اکثرا طبق گفته های خودشان ایشان را نشناخته اند و بعدا حدس زده اند ایشان امام زمان بوده اند و دلیل محکم و علمی از حضور ایشان وجود ندارد. آیا بهتر نیست به جای پرداختن به مساله حضور امام زمان و توجیه های فراوان و غیر علمی مبنی بر طول عمر ایشان موعود را موجودی فرض کنیم که هنوز متولد نشده و در زمان خود به دنیا خواهد آمد مانند دیگر انسانها رشد خواهد کرد با یارانش قیام می کند و عدالت را در تمام جهان گستده می سازد؟ شاید این اندیشه قابل قبول تر باشد مانند سایر انقلابیون تاریخ مانند امام خمینی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- این مربوط به خود حضرت است ما چه می‌دانیم از ریشه‌ی این حادثه‌ها و از نتیجه‌ای که باید دنبال آن بیاید. 2- بنده عرایضی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» داشته‌ام، شاید بتوانید جواب خود را بگیرید. موضوع، خیلی عمیق‌تر از این‌ها است. بحث حقیقت انسانیت باید بررسی شود. موفق باشید
8529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض اردات اگر اذکار الهی (مثل تسبیحات حضرت زهرا) بدون حضور قلب گفته شود حداقل ثواب و اثر را دارد؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری چون اراده‌ی اولیه‌ آن بوده که این اذکار را بگویید و ذهنتان در حین ذکر جای دیگر رفت، از برکات حداقلی آن بهره‌مند می‌شوید. موفق باشید
7008
متن پرسش
سلام در روایتی که شخصی از پیامبر سوال کرد: می خواهد دست از گناه بردارد. وایشان در جواب فرمودند هر کار می خواهی بکن فقط دروغ مگو. آن طرف عمل کرد و توانست مابقی گناهان را ترک کند. سوال من این است چگونه با دروغ نگفتن می شود گناهانی همچون نعوذ بالله روابط نامشروع را ترک کرد؟چون مگر نمی شود کسی در خلوت گناهی انجام دهد و دیگران نفهمند و نیازی به دروغ گفتن هم نباشد. خواهش می کنم کامل جواب دهید چون جواب این سوال می تواند راهگشا باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این طور باشد که اگر احتمال بدهد از عمل نا مشروع او کسی می‌پرسد و باید او راست بگوید و آبرویش می‌رود، دست به آن عمل نزند و سایر گناهان را نیز با همین احتمال انجام نمی‌دهد. موفق باشید
5933
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید . من سوالی پرسیدم که شما جوابی فرمودید و شماره سوال 5871 می باشد . عرض کردم که کوچکترین چیزی که باعث حجاب قلب ام میشود را کنار میگذارم مثل (کتاب خواندن , و مخصوصا مباحث فلسفی , و هم نشینی با برادران دینی و مباحثه با آنان و سخنرانی های اخلاقی برای بچه های مسجد محل امان و. . . ) و شما در جواب عرض کرده بودید : مؤمن باید در مسیر توحید متوجه حضور و تأثیر حق باشد ولی این بدین معنا نیست که از وسائطی که خداوند قرار داده دوری کند. خوب است که مواظب هستید چیزی حجاب قلب‌تان نشود ولی باید در دل انجام وظایف شرعی سعی کنید توجه خود را به خدا بیندازید نه این‌که از ترس حجاب‌شدن کتاب یا صحبت‌ برای بچه‌های مسجد، کتاب‌خواندن را یا صحبت‌کردن را ترک کنید، باید سعی کنید توجه و نیت شما تغییر کند. به هرحال به ما دستور داده‌اند برای کسب علم تا چین هم بروید حالا شما تفکر بر روی حرکت جوهری را از ترس آن‌که فکرتان را مشغول می‌کند رها می‌کنید؟ در حالی‌که اگر با تفکر و تعقل عمیق‌تر با آیات و روایات روبه‌رو شوید از لایه‌های عمیق آیات و روایات آگاه می‌شوید و درجه‌ی توحید شما شدیدتر می‌شود. فکر کنم در آن سوال قبل قشنگ مطرح نکردم ولی خب با یکی از مثالهای خودتان در شرح نامه 31 از حضورتان سوال میکنم . آن قسمت از سخنرانی که فرمودید شمس به مولوی گفت همه چیز را کنار بگذار حتی کتاب و درس و بحث را , و مولوی کتاب ترمذی در آستین اش پنهان میکرد تا اینکه شمس فهمید و سپس فرمودید اگر بخواهید خدا باهاتان صحبت کند خیلی چیزها را نباید گوش بدهید و خیلی حرف ها را نباید بزنید و خیلی چیزها را نباید بخوانید . پس 1-نظرتان درباره ی این حرکت شمس تبریزی چه بوده است ؟ که ریشه های مولوی را از تعلقات قطع کرد و حتی همان درس و بحث را از او گرفت ؟ 2-آیا این همان صوفی گری است که از سمت اهل بیت (ع) مذمت شده است ؟ 3- اینکه فرمودید اگر بخواهید خدا باهاتان صحبت کند خیلی چیزها را نباید گوش بدهید و خیلی حرف ها را نباید بزنید و خیلی چیزها را نباید بخوانید منظورتان چه بود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- انسان در سلوک خود به جایی می‌رسد که باید از مفاهیم بگذرد و نظر به حقیقت بکند و پیشنهاد شمس از این قرار است و با این‌که باید ما نیز متوجه باشیم مفاهیم حجاب ما نشود فکر نمی‌کنم به معارفی رسیده‌ایم که دیگر نباید به کتاب رجوع کنیم 2- فکر نمی‌کنم، چون خود اهل‌البیت«علیهم‌السلام» علم خود را با کتاب به‌دست نیاوردند 3- هر چیزی که حجاب نظر به حقیقت شود باید رها کرد و به چیزی که ما را متذکر حقیقت می‌کند باید رجوع نمود. موفق باشید
5754
متن پرسش
بسمه تعالی : سلام علیکم 1 - در برابر افرادی که قصد دارند با یادآوری رفتارهای حرام و گناه گذشته که از ما سراغ دارند و می گویند تا دیروز یا سال های گذشته چه کردی و الآن ادعای خدایی می‌کنی، چه برخوردی باید بکنیم که همه از بستگان نزدیک هستند؟ 2- در برابر بستگانی که جلوی ما بنا بر هر دلیل کفر می‌گویند و یا به اهل‌البیت دشنام می‌دهند چه رفتاری کنیم؟ 3- عده‌ی دیگری از بستگان نزدیک ادعا می‌کنند؛ دینداری که ما در پیش گرفته‌ایم و این نوع بندگی‌کردن سخت است و خود را دیوانه کرده یا در آینده دیوانه می‌شوید که برای خود ما باطل‌بودن حرف و نظرشان یقین است در این رابطه هم خواهشمند است راهنمایی بفرمایید چه رفتاری داشته باشیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- بگو قبلاً اشتباه کردم و امیدوارم خداوند از گناهان و تقصیرات گذشته‌ام بگذرد 2- اگر امید صلاح در آن‌ها نمی‌یابید فرمود: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما» باید خود را همسنگ این افراد نکرد مگر این‌که بتوانید در مقابل بقیه که امکان تحت تأثیر قرارگرفتن‌شان هست از حق دفاع کنید 3- بهتر است که در مقابل آن‌ها دینداری شما عادی باشد. موفق باشید
4026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد .ببخشید اگر طولانیه: دانشجویی هستم درحال اتمام دوره کارشناسی. ولی دغدغه های دینی و فرهنگی و همچنین آرزوی یک زندگی دینی و در راه خدا و اهل بیت و کمک به حضرت مهدی و زمینه سازی ظهور ایشان لحظه ای تنهام نمیگذاره.گاهی میترسم این مساله بیشتر یک اختلال روانی باشه تا یک دغدغه! طوریکه شب که میخابم با یاد خداوند و حضرت مهدی.صبح که بیدار میشم با فکر کردن به خدا و حضرت مهدی...سر کلاس ...سر سفره و خلاصه همه جا! در جامعه گناهی ببینم شدیدا احساس ناراحتی قلبی میکنم و به این فکر میکنم که بعد از ظهور همه ی این مشکلات حل میشود!پس سعی میکنم که تا جاییکه ممکن هست برای محقق شدن این امر تلاش کنم اما بعد از دو سه سال انجام دادن انواع فعالیت ها اصلا قانع نشدم و فکر میکنم هنوز بیشتر از اینها باید وارد فاز فعالیت های دینی شد،مثلا اگر بگویند در همین رشته ای که هستی هم میتونی به جامعه خدمت کنی!در همین روند زندگی هم میتونی متدین باشی من قبول نمیکنم و میگم نه این آخر خط نیست این اون کاری که باید انجام بدم نیس! آخر خط یعنی حضرت امام یعنی علما و یا شهدایی که تا آخرین نفس شون برای اعتلای اسلام عرق ریختن(یه طورایی میخام زندگیم کامل وقف و در خدمت دین باشه) الان ثبت نام حوزه ها شروع شده اما مشکلی که هست اینه که من نه استعداد این رو دارم و نه تمایل به این رو دارم که مثل عموم روحانی ها اهل منبرها و روضه خوانی و سخنرانی و حتی ملبس شدن به لباس روحانیت بشم! این قضیه اذیتم میکنه . میخوام بدونم آیا امکان این هست که من وارد اون وادی متداول روحانیون جامعه و روزمرگی هایی که خیلی از اونها رو گرفته نشم؟و این کار اگر امکانش هست از نظر اخلاقی مشکلی نداره؟(البته بنده هیچ مشکلی با این مسائل ندارم خدای نکرده، فقط استعدادش رو ندارم و همچنین خصوصیات شخصیتیم و رفتاریم یه طوریه که تمایل به اون شیوه ندارم) دوم اینکه من واقعا دچار سرگردانی و دو دلی شدم! از طرفی میل به زندگی دینی رهام نمیکنه و دائما احساس میکنم خط مقدمی هست که نیاز به نیرو داره ولی ما مشغول یه سری چیزای دیگه ایم و از طرفی شرایط زندگی طوری هست که عوامل بازدارنده ای برای حوزه رفتن من وجود داره! اینکه سنم به خاطر رفتنم به دانشگاه شده 22 یا اگه سال دیگه برم23! دیر نیست به نظر شما ؟ بخام علوم دینی رو بگذرونم عرف و سبک فرهنگی ما میگه دیگه این سن دیره!و بایستی به فکر شغل و ازدواج بود!نه شش سال تحصیل حوزه اونم فقط برای سطح یک! یا همین الان با توجه به رشته ام زمینه شغلی و تشکیل یه زندگی معمولی مث همه ی مردم رو دارم ولی برم دنبال دین و روحانی بشم با توجه به اینکه نمیخام وارد فاز منبر رفتن و روضه خوندن و... بشم پس چطوری زندگی رو بچرخونم؟نکنه برم و بعد ببینم ئه این اونیکه من فکر میکردم نبود؟ یا اینکه برای تحصیل بایستی برم در یه شهر دیگه و دوری از خانواده برای چن سال و این من رو راجب آینده ام نگران میکنه! مخلص کلام اینکه : یک باب! زندگی مقبول رو الان دارم که اگر بخام برم به سمت حوزه و علوم دینی این رو کامل باید رها کنم! و با خراب کردن همه چی وارد اون سبک زندگی بشم. از طرفی هم تمایلم به دینی کردن زندگی شخصی خودم و قرب به خدا خیلی زیاده و تمام فکر و ذکرمو مشغول کرده و همینکه احساس مسئولیت سنگینی نسبت به بشریت و زمینه سازی و یاری امام زمان ام همیشه باهام هست. لطف میکنید راهنمایی ام کنید؟چون مشکلم خاص و تعیین کننده هست برام جسارتا به کتاب ها و فایل صوتی حوزه یا دانشگاه ارجاعم ندید(کتاب هاتون رو خوندم : رزق رو خوندم.فعالیت های فرهنگی پوچ میشود رو خوندم.معرفت نفس.برهان تا عرفان و...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در ذیل خدمت به نظام اسلامی و با وفاداری تمام عیار به این رهبر الهی حتماً در زیر سایه‌ی امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» خواهید بود حال چه در فعالیت‌های غیر حوزوی و خدمت در ادارات یا مراکز دیگر و چه فعالیت در حوزه و مدرس حوزه‌شدن بدون آن‌که نیازی باشد منبر روید و روضه بخوانید. موفق باشید.
3655
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم - مشغله شدید کاری دارم از صبح تا شب مجبورم بخاطر مسئولیت سنگینی که دارم _ شهردار_ درگیر موضوعات مختلف باشم از این رو فراغت فکری خیلی کم دارم شاید بگویم اینقدر مسائل کاری در ذهنم خطور می کند که شاید به جرات بتوان گفت اصلا نمیتوانم خلوت داشته باشم چندبار تصمیم گرفتم تا استعفا بدهم بلکه خودم را گم نکنم ولی از طرف دیگر احساس تکلیف میکنم چون واقعا در این مسئولیت میتوانم به مردم خدمت نمایم حضرتعالی چه توصیه ای به بنده جهت فارغ نمودن ذهنم از مشغله ها دارید، جالب اینکه اگر بخواهم شبی برخیزم و نماز بخوانم تمام طول نماز شبم به شدت درگیر مسائل و مشغله هایم میشود از پاسخگویی تان سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیت خدمت به مردم کار را ادامه دهید ولی جمله‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» را فراموش نفرمایید که فرمودند: «ْ وَ لَکِنِّی لَا أَرَى إِصْلَاحَکُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِی‏» بنا ندارم به قیمت اصلاح شما خود را فاسد کنم. سعی کنید حضور در جلسات دینی و مطالعه‌ی کتب اخلاقی را با مسئولیت اجرایی هر دو را با هم داشته باشید. موفق باشید
2600

قوه واهمهبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم لطفا منابعی برای تحقیق درمورد قوه توهم و کارایی هایش معرفی نمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در اسفار جلد هشتم جناب ملاصدرا نکات ارزشمندی دارند. در ضمن کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» می‌تواند کمک کند. موفق باشید
2330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی من تاچند سال پیش در حود 10سال پیش مشغول بکار شدم .آن موقع پدرم بیکار بود و عیال بار .بدلیل اینکه شغل قبلیشون رانندگی بود با پس انداز و وام توانستم یه ماشین براش بگیرم که کار کنه به من وابسته نباشه .ایشون یه جورایی اهل برنامه ریزی نبود.تااینکه ماشین فرسوده شد ولی من دوباره یه مقدار پس انداز و وام ماشینو عوض کردم که ایشون اذیت نشه.ولی بدلیل بی برنامه بودن بی اهمیتی ماشینی که حدوده 4میلیون گرفتم ایشون 600هزار تومن فروخت. القرض اینکه من تا توانستم و از دستم برمی اومد به پدر ومادر کمک کردم .چون وظیفه خودم میدونستم / بدون هیچ کمک از کسی با وام وقرض ازدواج کردم که الان هیچگونه سرمایه از خودم ندارم و با مستاجری دارم زندگی میکنم.ولی پدرم باز انتظار از من دارد با توجه به اینکه من آدم مذهبی هستم مدام اضطراب آنها را دارم فقط به خاطر خدا میترسم اگه آنها از دست من ناراحت بشوند ومن انتظارات آنه را برآورده نکنم خدا من را نمی بخشد و هر روز باسترس آن از خواب بیدار میشوم و بر زندگی زناشویی و خانمم تاثی بدی گذاشته است استاد چکار کنم راهنمایی بقرمایی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما وظیفه داریم نیازهای منطقی والدین را در حدّ امکان خود – که ظلمی به فرزندان و همسرمان نشود – برآورده سازیم ولی مسئول سهل‌انگاری‌های آن‌ها نیستیم. موفق باشید
2265
متن پرسش
سلام.میخواستم بدانم چرا ائمه اهل هنرهایی چون خوشنویسی نقاشی موسیقی و هر کاری که خلاقانه و آفرینشی باشد نبوده اند؟لطفا نگووید آن ها محو جمال الهی بوده اند و نیازی به این موارد نداشته اند.محو جمال الهی بودن هیچ منافاتی با آفرینش هنری ندارد.بالاخره ظهور اسم خلاق خداوند باید در آن ها نیز تجلی پیدا کرده باشد.بالاخره آن ها باید غرق در طبیعت و زیبایی های ان نیز بوده باشند.من تا بحال در کتب یا سخنرانی های شما ندیده ام(من ندیده ام)که صحبتی از هنر و طبیعت بکنید(منظورم آن نگاه به طبیعت و روی آوردن به آن در مقابل تکنولوژی نیست)شما هیچ وقت نمی گویید بریور غرق زیبایی های طبیعت بشوید.چرا نگاه شما به این دنیای مادی انقد تحقیر کننده است؟چرا یک بار نشده از فیزیولوژی صحبت کنید؟بدن ما چه چیزی کم دارد که نخواهیم غرق آن بشویم؟همه ی برداشت من این است که شما می گویید زود باشید!زود باشید!این جا هیچی نیست پوچ و بی معناست.فقط عالم معنا فقط بایطن عالم.اینجا ارزش نگاه کردن هم ندارد.مگر شما معتقد نیستید اینجا تجلی است؟فقط نازله است و الا هیچ چیزی کم ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم را آینه ی اسماء حسنای الهی دیدن چیزی غیر از آن نگاهی است که فیزیولوژی به ما می دهد. مباحثی که در مورد اسماء حسنای الهی می شود با این رویکرد است که «نظر را نغز کن تا نغز بینی.... گذر از پوست کن تا مغز بینی». نقاشی و موسیقی بالاخره یک نحوه توقف در پوست و ظاهر است. خوش نویسی هم که مورد تأکید آن بزگواران بوده است و بنده اطلاعی ندارم که خود ائمه«علیهم السلام» در خوشنویسی مهارت داشته اند یا نه. جزوه تندیس ممکن است در این بحث کمک کند.موفق باشید
12560
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: 1- شما در کتاب «امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» آورده اید که: «بنده بعضا تاسف می خورم که چرا بعضی از مومنین و انقلابیون چطور حرف خود را می فهمند اما صحت حرف طرف مقابل را نمی فهمند. حتی در این حد هم به توحید نرسیده اند که بتوانند وجوه مختلف یک حقیقت را جمع کنند. .. توحید تا اینجاها انسان را در جمع اضداد جلو می برد...» می خواستم اگر ممکنه در مورد عبارات بالا توضیحات بیشتر و جامع تری رو بدید. چرا که بنده خودم هم به نحو حضوری درستی این حرف رو درک می کنم و اونو احساس کردم. اما برای تقریر زبانی اون، احساس می کنم که باید بیشتر در مورد این حرف و ادعا توضیح داده بشه و به نظر میرسه که این حرف، جای تفصیل زیادی داشته باشه. آیا بر طبق این قاعده میشه گفت که ما اساسا در عالم چیزی به نام حرف به کل غلط نداریم؟ 2- احتمالا شما هم شنیدید که بعضا گفته میشه: «مردم ما که در عصر غیبت از ولی غیر معصوم تبعیت می کنند و ولایت مدارند؛ پس به طریق اولی اگر امام زمان (عج) و ولی معصوم ظهور کنند هم ولایت مدار خواهند بود. پس می توان گفت ارزش کار آنها حتی از ولایت پذیری انسان کامل و ولی معصوم هم بیشتر است.» خب این حرف اگرچه در نگاه اول جالب به نظر می رسه اما به نظر می رسه چندان هم صحیح نیست. مخصوصا اگر از این زاویه نگاه کنیم که ولی معصوم مظهر تمام اسماء الهی است و ظهور اون یعنی ظهور تمامی اسماء الهی و این یعنی مردمی که می خواهند شایستگی ظهور ولی معصوم رو داشته باشند باید شایستگی ظهور تمامی اسماء الهی رو داشته باشند. پس با این حساب، این امر امکان پذیر و بلکه محتمل هست که مردمی ولایت یک انسان غیر معصوم رو بپذیرند اما آن چنان شایستگی در آن ها نباشد که ولایت ولی معصوم رو بپذیرند. یعنی این قاعده که مردمی که ولایت غیر معصوم رو بپذیرند به طریق اولی ولایت معصوم رو هم می پذیرند؛ قاعده غلطی هست. می خواستم نظرتون رو در این رابطه بدونم. البته بنده نظر به قاعده کلی دارم و لزوما منظورم مصداق ملت ایران نیست. 3- در مورد علم معصوم میخواستم بدونم که حد علم پیامبر (ص) و ائمه (ع) تا کجاست؟ ما تو قرآن آیه داریم که پیامبر (ص) خودشون می فرمایند که من غیب نمی دونم و گرنه کاری می کردم که شری به من نرسد. (آیه تو جزء دوازدهمه اگر اشتباه نکنم.) از سویی خدا پیامبرش رو مامور به مشورت با مردم میکنه. سوال اینجاست که دعوت خدا به مشورت پیامبر (ص) با مردم امری صوری هست یا اینکه نه این طور نیست و دلیلشم اینه که پیامبر (ص) هم در شناخت و بررسی پدیده ها دچار محدودیت هست و به همین دلیل با مردم مشورت می کند. التماس دعا.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده در آن جمله عرض کرده‌ام بعضی از مؤمنین و انقلابیون متوجه صحت حرف طرف مقابل که او هم فردی انقلابی و مؤمن است، نمی‌شوند! این غیر از آن است که نتیجه بگیریم حرف غلط در عالَم نداریم، زیرا که در هرجا سخنی باشد که موجب در حجاب‌رفتنِ حق و حقیقت شود آن سخن، سخن غلطی است. ولی حرف این است که اگر ما از طریق سلوک ذیل شخصیت امام و با مدّ نظرقراردادنِ سیره‌ی ملکوتی ایشان با حقیقت در این تاریخ آشنا شویم، متوجه وجود حق در سخن و رفتار بسیاری از افرادی که مؤمن به انقلاب اسلامی هستند می‌شویم و در این مورد باید حساسیت خود را رشد دهیم تا از جبهه‌بندی‌ها و دوگانگی‌هایی که موجب عدم درک یکدیگر می‌شود آزاد شویم 2- در یک روایت از حضرت سجاد«علیه‌السلام» داریم که مردم آخرالزمان با این‌که امام و پیامبر را ندیده‌اند و به آن‌ها ایمان دارند، از سایر مردم برترند. ولی این بدین معنا نیست که چون همه‌ی اسماء الهی در آن‌ها ظهور کرده است شایسته‌ی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» شده‌اند. آری این وجه دیگری است که کسی می‌تواند تابعیت کامل امام معصوم را داشته باشد که زمینه‌ی تجلی همه‌ی اسماء الهی را در خود فراهم کرده باشد و مفتخر به قبول همه‌ی ابعاد انسانی در خود باشد و مسلّم بعضی از افراد آخرالزمان – همان 313 نفر از یاران خاص آن حضرت – در چنین شرایطی هستند که همه‌ی حرف‌های امام را می‌فهمند 3- در مورد علمِ امام در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت همین عنوان و با نظر به روایات مطرح‌شده در این مورد عرایضی داشته‌ام. فکر می‌کنم اگر بعد از مطالعه‌ی آن سؤال‌تان را مطرح کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. ولی همین قدر می‌توان گفت که مشورت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با مردم در عین آن‌که تحقق یک سیره‌ی مثبت برای جامعه‌ی اسلامی است، ممکن است که موجب به تفصیل‌آمدنِ علم آن حضرت باشد. موفق باشید

9977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. شاید اصلا سوال جالبی نباشه. ولی مگه اینگونه بوسیدن اشکال نداره. http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/navab/kamel/41.jpg http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/Shakhes/navab/kamel/40.jpg شهید رجایی و شهید نواب صفوی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری همین‌طور است که می‌گویی، کراهت دارد ولی مرحوم رجایی و نواب دل را به دریا زده‌اند و نهایت ارادت خود را نسبت به همدیگر این‌گونه اظهار کرده‌اند. موفق باشید
9765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درسوال 9736 آیا آن احادیث نظر به تحکیم خانواده ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه، ولی در دل این موضوع برای اهل ایمان که نظر به لقاء الهی دارند نیز ابعاد دیگری هم در میان است. موفق باشید
8671
متن پرسش
سلام علیکم. میخواستم نظراتان در مورد فرمایشات رهبری که در زیر می آید بدانم: «خب، حالا این مطلب را من عرض بکنم - شاید پاسخى هم باشد به سؤالى که این برادر عزیزمان در پایان جلسه مطرح کردند - که علم براى یک جامعه‏ى انسانى، یک موهبت الهى است: هم علوم ارزشى و علوم معرفتى، و هم علومى که به انسان کمک میکند تا در این طبیعت عظیم و در این خلقت شگفت‏آور خداى بزرگ، از گنجینه‏هائى که خدا براى انسان در این طبیعت قرار داده، بیشتر و بهتر استفاده کند. از اول پیدایش انسان، حرکت انسان به سمت پیدا کردن رموز طبیعت و کشف کردن کوچه پس‏کوچه‏ هاى تو در توى این ساخت عظیم و بافت بزرگ به کار گرفته شده و اسلام و همه‏ى ادیان این را تأیید میکنند. شما نمیتوانید در هیچ دینى - بخصوص دین اسلام - یک تعبیر و جمله‏اى پیدا کنید که نشان‏دهنده‏ى این باشد که این علوم دنیوى فایده‏اى ندارد یا مضر است یا نباید دنبالش رفت؛ بعکس، همه‏ى این دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا کرده - که وسیله‏اى است براى اینکه انسان بتواند از این حقیقتى که وجود دارد و این طبیعتى که خدا براى ما آفریده، بهتر استفاده کند - و همچنین دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا نکرده - شاید دانشهاى بیشترى در آینده پیدا خواهد شد که حجم و کمیت آنها از همه‏ى دانشهاى بشرى از اول تا حالا بیشتر است و بشر در آینده به آنها دست پیدا خواهد کرد - همه‏ى این دانشها از نظر اسلام باارزش است. خودِ علم ارزش است. این ارزش را کسانى میتوانند به ضد ارزش تبدیل کنند که از او علیه منافع بشریت استفاده کنند؛ اما خودِ دانش یک ارزش است. به برکت دانش، معرفت خدا هم آسان میشود. کسانى که داراى علم‏اند، بیشتر میتوانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند. علم را با شهوات، با غرضها و با چیزهائى که در عالم مادى و گرایشهاى مادى وجود دارد، مخلوط نباید کرد. آنى که آنجا بد است، او ضد ارزش حرکت کردنِ آنها و شهوانى و نفسانى بهره‏گیرى کردن از علم است، نه خود علم. بنابراین علم یک ارزش است؛ در این شک نکنید. هم علوم معرفتى، علوم ارزشى، علوم حقیقى یا اعتبارى‏اى مثل فلسفه یا فقه یا امثال اینها خیلى با ارزش است و هم علومى که وسیله‏ى کشف دنیاى موجودِ در اختیار بشر و کشف رازهاى آن و توانا شدن بر استفاده‏ى بهتر از این گنجینه‏ى عظیم است. این دنیائى که در اختیار ماست، این زمینى که در اختیار ماست، این موادى که در اختیار ماست، اى بسا میلیونها برابر بهره‏اى که امروز بشر از آنها استفاده میکند، قابل بهره‏بردارى باشد. از همین آب، از همین خاک، از همین مواد، از همین هوا، از همین موادى که در زیر زمین هست و از همین چیزهائى که در اختیار ماست و ما ارزش اینها را نمیدانیم، اى بسا بشر در آینده بهره‏هاى خیلى فراوانى ببرد. ما امروز نفت را میسوزانیم؛ ممکن است در آینده، بهره‏مندى‏هائى از نفت براى بشر به دست بیاید و به قدرى ارزشمند بشود که هیچ عاقلى حاضر نباشد یک قطره‏ى نفت را بسوزاند؛ به جاى آن از انرژیهاى دیگر استفاده کنند. شما ببینید، امروز از زباله‏ى شما بازیافتِ مواد باارزش میکنند. خب، زباله زباله است؛ این یک مثال خیلى کوچک است. خیلى از چیزها هست که ممکن است از آنها استفاده بشود؛ به چه وسیله میشود آنها را فهمید؟ به چه وسیله میشود به راههاى دَه توى طبیعت پى برد و راه برد و از آنها استفاده کرد؟ به وسیله‏ى علم. اینى که پیغمبر میفرماید: «اطلبوا العلم و لو بالصّین»، نمیخواهد بگوید بروید فلسفه یا فقه را از چین یاد بگیرید؛ بروید دانش را - هر دانشى؛ علم و آنچه که بر علم مترتب میشود یعنى فناورى و توانائیهاى فراوان سرپنجه‏ى بشرى - یاد بگیرید؛ اینها چیزهاى لازمى است. خب، این یک مقدارى پرداختن به مسائل بدیهى بود؛ یعنى بنده تصور هم نمیکردم که در بین شما جوانان نخبه کسى باشد که در این زمینه شک و تردیدى داشته باشد و تصور کند که حالا اسلام چه میگوید. سند چشم‏انداز هم مطلقاً یک قطعه‏اى از نگاههاى غربى نیست. ما جهت را عوض کرده‏ایم. ببینید، یک نکته‏اى که شما جوانها خوب است به آن توجه کنید، این است که خیلى از چیزها هست که قالب آن ایرادى ندارد، اما جهتش اشکال دارد؛ ما در اسلام هم از این قبیل چیزها داشتیم. همین حج و عمره‏اى که شماها میروید و اینقدر دختر جوان ما و پسر جوان ما - با آن دلهاى پاکشان - تحت تأثیر آن قرار میگیرند، این حج یک رسم جاهلى است و در جاهلیت بوده. همین طوافى که شما میکنید، این طواف را در دوران جاهلیت میکردند. در موسم حج، که موسم حج هم همین ماه‏هاى حرام بود، از اطراف عربستان - حالا در بیرون عربستان کسى اعتقاد نداشت - راه مى‏افتادند و به مکه مى‏آمدند، براى اینکه اطراف کعبه طواف کنند. قالب کار، همین قالب کارى است که شما انجام میدهید؛ اما محتوا و جهت کار، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. امروز شما اطراف کعبه که حرکت میکنید، توحید را دارید تجسم میکنید؛ حرکت عظیم عالم بر محور وجود خالق متعال؛ که اینجا یک حرکت سمبلیک و یک حرکت نمادین به وجود آمد و کعبه شد مظهر توحید در اسلام، و حج شد بهترین عامل براى توحید کلمه در یک مجمع عظیم جهان اسلام؛ این جهتِ امروز آن است. جهت جاهلیت صد و هشتاد درجه تفاوت داشت و نقطه‏ى مقابل این بود؛ بتهاى گوناگونى بیرون کعبه و درون کعبه آویخته بودند؛ کسانى که مى‏آمدند و دور کعبه حرکت میکردند، در واقع دلباخته و دلبسته‏ى آن بت بودند و از خداى واحدِ احد چیزى نمیفهمیدند. خودِ این حرکت کردن هم نه فقط آنها را به هم نزدیک نمیکرد، آنها را از هم دور میکرد؛ چون دلبستگى‏هایشان با هم فرق داشت؛ یکى به خاطر فلان بت دور کعبه میگشت و دیگرى به خاطر فلان بت دیگر که همه‏ى اینها توى کعبه جمع بودند. پیغمبر حج و طواف و سعى را مطلقاً تغییر نداد - این قالب حفظ شد - جهت آن را صد و هشتاد درجه عوض کرد؛ حجى که مظهر شرک و بت‏پرستى و خرافه‏پرستى و عصبیت و جهالت محض بود، تبدیل شد به مظهر توحید، مظهر صفا، مظهر اخلاص و دلباختگى در مقابل ذات اقدس الهى. قالبها اشکالى ندارند. تکنولوژى هسته‏اى هیچ گناهى نکرده، گناه مال آن کسى است که جهت او را جهت تخریب انسانها قرار میدهد. یا مثلاً فناوریهاى پیشرفته‏ى نانو، یا صنایع الکترونیک بسیار پیشرفته و آیرودینامیک و امثال اینها گناهى ندارند؛ اینها خیلى خوبند و ابزارهائى هستند براى اینکه انسان بتواند در دنیا از منابع و فرصتهائى که خدا در این طبیعت قرار داده، به بهترین وجهى استفاده کند. گناه مال آن کسانى است که از این نعمت خدادادى و از این گنجینه‏ى الهى، براى زورگوئى به بشر، تسلط به دیگران و پامال کردن حقوق دیگران استفاده میکنند. شما که مبناى خوبى دارید، شما که به خدا معتقدید، شما که به کرامت انسان معتقدید، شما که با ظلم و غصب و تعدى و تجاوز مخالفید، شما که استکبار و جامعه‏ها یا حکومتهاى برآمده‏ى از شهوات شخصى و جمعى را تقبیح میکنید، شما این علوم را یاد بگیرید تا ارزشهاى خودتان را در دنیا ترویج کنید و معارف خودتان را در دنیا حاکم کنید. این چیز بدى است؟! یک نفر سوار هواپیما میشود و براى عیاشى و هرزگى، به فلان شهرِ فلان کشور میرود؛ یک نفر هم سوار همین هواپیما میشود، میرود براى زیارت خانه‏ى خدا؛ این هواپیما که گناهى ندارد؛ جهتها فرق میکند. شما دانش و فناورى را فرا بگیرید و از هوش ویژه‏اى که در شما هست - که من حالا اشاره خواهم کرد و بعضى از دوستان هم گفتند - استفاده کنید، براى اینکه در این جهت، قله را فتح کنید. آن‏وقت از این موقعیت و از این فرصت، براى نشر ارزشهاى حقیقى - به جاى ارزشهاى دروغین، به جاى نفسانیات، به جاى هرزگى، به جاى سلطه‏ى زر و زور بر سرنوشت بشر - استفاده کنید. دیدار نخبگان جوان دانشگاهى با رهبر انقلاب 05/ 06/ 87 )) آیا این مطالب نشان میدهد که نگاه رهبری به مسائل تکنولوژی متفاوت با نگاه اندیشمندانی چون آقای داوری و... است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده فکر می‌کنم مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» با توجه به این که مسئولیت مدیریت و هدایت جامعه را دارند باید تکلیف امروز ما را با تکنولوژی و علم روشن کنند و بهترین برخورد همین است که جهت گیری این علم را روشن می‌کنند. می‌فرمایند علم باید در راستای منافع بشریت جلو رود و علم را نباید با غرض‌ها و گرایش‌های مادی مخلوط کرد . عملا وقتی جهت‌گیری این علم عوض شود تکنیکی هم که ظهور می‌کند تکنیک دیگری است که حرص و هوس بر آن حاکم نیست که منجر به تخریب طبیعت شود و امثال دکتر داوری حرفشان همین است که فراموش نکنیم تکنولوژی موجود با فرهنگی که آلوده به حرص و هوس است شکل گرفته و باید مواظب آن فرهنگ در کنار تکنیک باشیم. موفق باشید
6558
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید.1- میخواستم بپرسم که در سنین مختلف به جوانان و نوجوانان چه مباحثی رو باید عرضه کرد (و در حقیقت یک نوجوان از جنبه های اعتقادی،اخلاقی و احکامی چه مقدار باید بداند؟ برای استفاده در حلقه های صالحین میپرسم) اگر میشود برا اساس سن تفکیک کنید. ممنون 2-من یک حدیث شنیدم از آقا امام صادق علیه السلام که مثل اینکه فرموده بودند من اگر یک جوان رو ببینم که فقیه نباشه ، شلاقش میزنم!اگر میشود یکم توضیح بدهید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وجهی را که بنده می‌توانم بگویم همانی است که از نظر معارف اسلامی در کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» عرض کرده‌ام، سایر وجوه به‌خصوص وجوه فقهی آن را باید از دیگر عزیزان سؤال بفرمایید. منظور حضرت صادق«علیه‌السلام» در آن حدیث آن است که باید تلاش کنیم هرجوانی در همان دوره‌ی جوانی دین خود را درست بفهمد. موفق باشید
6250
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز با توجه به انکه جدیدا در بعضی محافل امام حسین علیه السلام بحث نذر کتاب در حال گسترش است شما با توجه به شرایط فعلی انقلاب چه کتابی را توصیه میفرمایید تا ما انشا الله در میان عده ای از عزاداران توزیع کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «حماسه‌ی حسینی» از شهید مطهری برای عموم مردم مفید است. موفق باشید
5700
متن پرسش
سلام استاد ارجمند، آیا فراگیری مباحث صوت و لحن وتجوید قرآن در سنین نوجوانی فایده ای دارد و می تواند به پیشرفت روحی وفکری او کمک کند ؟ لطفا نظرتان را راجع به حفظ قرآن نیز بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظر بنده در دوره‌ی جوانی حفظ قرآن وکار روی صوت و لحن و تجوید بسیار خوب است. موفق باشید
4929
متن پرسش
سلام علیکم.با توجه به مباحث معرفت نفس علت حرف زدن بعضی افراد در خواب به کرات چیست؟ اینکه گاهی واقعه خواب دیده شده آنچنان به وجود انسان گره خورده که حتی اثرات آن به بدن فیزیکی هم سرایت می کند را متوجه می شوم اما اینکه بعضی افراد مرتب در خواب حرف می زنند را متوجه نمی شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در هنگام خواب به جهت مشکلات روحی از بدن خود به صورتی که باید جدا شود، جدا نشود احوالات روح‌اش، از جمله سخن‌گفتن‌های او به بدنش سرایت می‌کند و عملاً آن‌طور که باید از طریق خواب از تدبیر فعّال بدن راحت شود، راحت نمی‌شود. بهتر است با متعادل‌کردن مزاج و روان خود از این مشکل رها شود. موفق باشید
4287

کنترل واهمهبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد من به یک شخصی عشق مجازی پیدا کردم که همجنس خودمه. استاد هرچه روزه میگرمو عبادت میکنم تعلقم از بین نمیره ایا خوبه که باهاش قهر کنم یا رابطمو باهاش کم کنم یا کاری کنم که کمتر ببینمش. یا سعی کنم همین طور که رابطه صمیمیمو باهاش دارم خودمو اصلاح کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید قوه‌ی واهمه‌ی خود را کنترل کنید و نگذارید یاد ایشان همواره در ذهن‌تان باشد. شاید توصیه‌های کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. البته قهر، چاره‌ساز نیست. موفق باشید
3484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد از شما خواهش میکنم کمکم کنید حس میکنم در برزخی هستم که هیچ راهی ندارم. 25 سالگی به عقد مردی درآمدم که همه آرزوهایم را در زندگی با او جستجو میکردم در 26 سالگی در اوج ناباوری در حالیکه هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده بودیم او را ازدست دادم . سرطان. الان 32 سال دارم و دیگر ازدواج نکردم . احساس میکنم زمین زیر پایم به سرعت حرکت کرده و حال که به این سن رسیدم و به گذشته برمیگردم نه دنیا داشته ام و نه آخرتی از مرگ میترسم علی رغم مشکلات دنیوی وقتی به خلق و خوی بدم و پرخاشگریهام نسبت به اطرافیان به خصوص پدر و مادرم فکر میکنم و به قیامتی که باید جوابگوی این رفتارم باشم من را دارد از پا درمیاورد. من دختر مقید به اصول دینی هستم حجاب نماز روزه همه مرا به خوبی میشناسند اما خودم میدانم که بدم یعنی از نظر اخلاقی روز به روز دارم بدتر میشوم . اصلا نمیدانم باید چه راهی در پیش بگیرم. پشیمانم که چرا ادامه تحصیل ندادم اما دیگر نمیتوانم الان فقط رضایت خدا را میخواهم و اینکه وقتی مردم اول راحتیم باشد نه بیچارگیم . راهنماییم کنید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( اولاً: اگر موردی جهت ازدواج پیش آمد ردّ نکنید. ثانیاً: مباحث سیر مطالعاتی که روی سایت است را دنبال کنید إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
3182
متن پرسش
سلام علیکم نظر دکتر داوری در مورد غرب چیه؟کتب یا سخنرانی دارند که بشه ازش استفاده کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ایشان یک سایت دارند و کتب و مقالات ایشان در سایت هست. موفق باشید
نمایش چاپی