بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3020
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خسته نباشید. بنده دو سوال از حضور تون دارم. 1- ایا روز الست مربوط به همه ی انسان ها بوده یا اولیاء در صورتی که مربوط به همه ی انسان ها بوده چرا یادمان نیست؟ 2- در یکی از کتابهایتان به نقل از شیخ طوسی فرمودین: مصادیق لعن اول و ثانی وثالث و رابع قابیل و عاقر شتر صالح و قاتل یحیی(ع) و ابن ملجم هستند در صورتی که تا امروز فکرمیکردیم ابابکر و عمر وعثمان و معاویه هستند و به این نیت لعن میکردیم . خواستم ببینیم نظر خود حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چون اظهاری که در عهد الست نسبت به ربوبیت الهی داشته‌ایم حضوری بوده و نه حصولی، در حافظه نمی‌ماند ولی اگر کسی درجه‌ی وجودی خود را رشد دهد آن عهد را احساس می‌کند 2- فکر نمی‌کنم خلفا در منحرف‌کردن جهت اسلام تقصیر کمی دارند ولی ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» نبوده است که به خلفا مستقیماً لعن کنند. موفق باشید
2552
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم من حدود 19سالم است و می خواستم بدانم از کجا معلوم جوابهایی که به سوالات داده می شود (مخصوصا سوالات عقایدی) درست باشد؟ شاید همه چیز توهم باشد و از انجا که می گویند توهم می تواند تاثیرگذار باشد خوب ما تاثیر می پذیریم؟! اصلا حقیقت چیست و آیا می شود بر آن شناخت حاصل کرد؟ اصلا چرا عقل حجیت دارد؟نمی دانم چگونه اما وجود خودم را حس می کنم و اگر عقل ثابت شود این را که یک موجودی که موجود دیگری آن را نیافریده قبول کرده ام ("نمی دانم"فقط درمورد وجود خودم بود)و همچنین این را که از اول بوده اما اینکه او کیست چه صفاتی دارد و ...را هنوز نفهمیده ام.لطفا کمکم کنید(من خیلی شکاک هستم و دوست دارم عقایدم بدون هیچ نقطه ابهامی باشد (حداقل در موارد اساسی))
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند برای درک محسوسات حواس پنجگانه را به انسان داده و انسان به طور بدیهی در درون خود احساس می‌کند از طریق حواس پنجگانه با واقعیت محسوسات مرتبط است و واقعاً آن چیزی که گرم است، لامسه‌ی او گرم حس می‌کند. و خداوند به انسان عقل داده تا حقایقی که محسوس نیستند ولی معقول‌اند را درک کند و به صورتی بدیهی احساس می‌کند که عقل او به او دروغ نمی‌گوید و آن‌چه را عقل به طریق صحیح وجودش را اثبات کرد، واقعاً هست، و هرکس خودش با خودش به‌سر می‌برد و با آن‌چه از طریق حسّ و عقل به آن رسیده زندگی می‌کند و بعد از مرگ نیز در کنار فطرت، با داده‌های حسّ و عقل به‌سر می‌برد. حال اگر کسی نتوانست به داده‌های حس و عقل اطمینان کند گرفتار شکاکیت و سوفسطایی‌گری شده که در آن صورت با بدیهیات خود فاصله گرفته و نمی‌تواند هیچ گفتمانی را شروع کند و یا هیچ علمی را بپذیرد. موفق باشید
753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استادطاهرزاده بنده دانشجویی20ساله هستم ودرحدود2سال است به بیماری شک ووسواس فکری وعملی دچارشده ام وبامراجعه به روانشناس داروبرای من تجویزکرده اندولی با توجه به مضرات این داروها بنده نمیتوانم دارومصرف نمایم به لطف خدا اینجانب اراده قوی دارم وازاستادخواهش میکنم بنده راراهنمایی کرده تابر این بیماری که زندگی مرابسوی نابودی پیش برده پیروزشوم وهچنین ایات وروایتی که این مسئله رامذمت مینمایند رابرای اینجانب توضیح فرماید باتشکر
متن پاسخ
به جواب شماره‌ی 9 در سایت رجوع فرمایید با رعایت آنچه گفته شده إن‌شاءالله مشکل رفع می‌شود. موفق باشید.
32494
متن پرسش

شنیده بودم قسمت هر کسی راهیان نمی شود، شنیده بودم وقتی پا به آن سرزمین بگذاری و سرت را روی شانه های خاک بگذاری، چشمانت که تر شد سرِ دعوت شهدا را می فهمی. تشنه دانستن دعوت شهدا بودم. می گفتند شهدا به استقبالت می آیند. خیلی لحظه شماری می کردم و بیقرار بودم و منتظر درک این لحظه ها... واقعا حضور شهدا را از اعماق وجودم می خواستم لمس کنم. آرزویم این بود که دستشان را به طرفم بگیرند و به من بگویند خوش آمدی و من هم دستم را به آنان بسپارم و همراهم شوند و از تمام هیاهوها و بی راهه ها در امان بمانم. ولی حیف و هزاران افسوس رویاهایم چون آرزویی دست نیافتنی امسال هم در دلم ماند. دیگر دلم طاقت این درد بزرگ را ندارد کارت دعوتم صادر نشد با دلی پر از اندوه و حسرت جا مانده ام بیقرارم نمی دانم چرا!! دلم گرفته بیشتر از آنچه که فکرش را بکنی دلم گرفته دلتنگم. هوای دلم اصلا خوب نیست. خسته ام، خسته از جا ماندگی. در دلم غمی سنگینتر از جاماندگی ام احساس می کنم. دلم کنجی می خواهد مثل شلمچه، فکه، طلائیه.... در آن حوالی ها زار زار گریه کنم. در حسرت دیدار فکه جامانده ام. هر که از فکه می آمد از عطش و لب های خشکیده از فرط عطش می گفت. سه روز حصر نه آب مانده بود و نه غذا، قتلگاه، آوینی، چه بگویم از شنیده هایم. تشنه دیدار اروند بودم که دلم را به آن بسپارم و با خود ببرد و به شهدای غواص بسپارد. خواستم به اروند بگویم که سلامم را به قاسم تازیکه برساند و او سلامم را به امام زمان برساند. او  که  شب عملیات سر طناب را به  امام زمان عج می سپارد. بیش از پیش شرمنده امام زمان شدم که دعوت نشدم. بیش از پیش دلتنگ هویزه ام. می دانم که متعلق به شهید علم الهدی و یارانش می باشد. او هم مثل من دانشجو بود اما او کجا و من کجا ؟ شاید دلیل بیقرای ام جاماندن از دو کوهه باشد. شنیدم که صدای پای حاج همت را آنجا می توانی بشنوی! نمی‌دانم بیقراری هایم زیاد است و همه شنیده ها چون گنجشکی در سرم پرواز می کنند. فقط بدانید که خوب می دانم که می دانید دلم نمی تواند درد دوری شما را تحمل کند. مرا به آرزویم برسانید و نام مرا هم بنویسید. من جا مانده ام. آیا جای خالی ندارید برای من؟ نام مرا هم بنویسید. بنویسید که من هم آماده اعزامم. پس چشم به راه، دعوت شما می‌مانم. بخوانید نامم را به سرزمین عشق، به سرزمین نور که تشنه دیدارتان هستم. دلتنگتان هستم. به حق مادرتان قسمتان می دهم که بزودی زود مرا هم بخوانید منتظر دعوتتان هستم. استاد از ته قلبم خواهش می‌کنم شما وهمراهانتون در راهیان نور ما جامانده ها رو هم یاد کنید . به خدا دیگه طاقت دوری ودلتنگی رو نداریم. استاد عزیز اگر تا صبح بنویسم قلم جوهرم خشک نخواهد شد که چقدر دلم پیش کاروان راهیان نور و شهداست . التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به رازِ این عطش باید توجه کرد و این‌که این هم نوعی میهمانی در حضور شهدا می‌باشد. آری! نوعی حضور است مثل حضور زیر سایه امام غایب، که کم حضوری نیست. آری! این در جای خود رازی دارد که چه اندازه حاضرنبودن در آن صحنه‌ها به هر دلیلی و عطش آن حضور را داشتن؛ خودْ حضور به حساب می‌آید. چرا این نوع حضور را نیز پاس نداریم تا آنچه در این عطش و حضور پیش می‌آید را منتظر بمانیم؟ رسیدنی در کار نیست، چه آن‌جا باشید و چه نباشید. دوکوهه و هویزه و فکّه، پنجره‌‌هایی هستند که آن دور دورها را نشان می‌دهند، دور دورهایی که در دسترس نیستند ولی چقدر دل‌ربایند. مگر وقتی به دوکوهه رفتیم و حسینیه حاج همت را ملاقات کردیم، چیزی جز یک آینه می‌بینیم به وسعت همه تاریخ که در طلب نظر به آن دور دورها می‌رود که قالب تهی کنیم؟!! بگذار از گفتن‌ها دست برداریم و به قول خودت اگر تا شب هم بنویسیم و بگوییم، نه دل آرام می‌گیرد و نه قلم خشک می‌شود. مگر آینه را می‌توان دید؟!! آینه می‌نمایاند به شرطی که دیده نشود. موفق باشید             

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

13427
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: رهبری در تاریخ 22/12/1379 در دانشگاه امیر کبیر در جواب سوالی این چنین فرمودند: در حال حاضر با توجه به شبهه‌افکنیها و ریاکاری بعضی از مسؤولان و در نتیجه آلوده کردن چهره‌ی نظام اسلامی، چه راهکارهایی را برای در امان ماندن از غفلت یا تندروی های بیجا، و تصمیم‌گیریهای خداپسندانه و مبتنی بر اسلام پیشنهاد می کنید؟ فرمودند: «من کلّاً به جوانها و بخصوص به دانشجویان و طلاّب توصیه می کنم که آگاهیهای خودشان را افزایش دهند. بسیاری از این کجروی هایی که شما ملاحظه می کنید، ناشی از کمبود آگاهی است. نسل امروز - به‌ویژه نسل جوان ما - باید از تاریخ کشورش اطّلاع داشته باشد؛ بخصوص از زمان مشروطیت به این طرف را بداند. شما در هر رشته‌ای که تحصیل می کنید، چون جزو نخبگان جامعه هستید - بعد از این هم ان‌شاءاللَّه جزو نخبگانِ برتر خواهید بود - باید بدانید که کشور شما در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. شما باید بخصوص تاریخ رژیم گذشته را بدانید. نسل امروز ما درست نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال آن رژیم خلاص کرده است. این را ما که با همه‌ی پوست و گوشت و همه‌ی هستىِ خود آن رژیم را حس کردیم، خوب می دانیم. اینها باید منعکس و گفته شود. البته در این زمینه، چیزهایی هم نوشته شده است. رژیم گذشته، رژیمی فاسد و صددرصد وابسته و به‌کلّی دور از عدالت بود. برای آن رژیم مسأله‌ی مردم در کشور به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. برای آن رژیم ارزش یک مستشار امریکایی یا یک سیاحتگر صهیونیست، به مراتب بیشتر بود تا جمعیت عظیمی از مردم ایران! عناصر آن رژیم به مفت خوری، زیادی خوری، غارت منابع ملی و استفاده‌ی نامشروع از همه‌ی امکانات کشور عادت کرده بودند. آن رژیم بر پایه‌ی نامشروعی بنا شده بود؛ یعنی کسی که در آن زمان در رأس قدرت بود - که تقریباً سیوپنج سال هم حکومت کرد - فقط با این اعتبار به حکومت رسیده بود که پدرش قبل از او حاکم بوده است! شما ببینید چه منطق غلطی برای حاکمیت یک نفر وجود داشت. همه‌ی قدرت ها و ثروت ها در اختیار او بود و اگر گفته می شد که شما با چه استدلالی روی کار آمده‌ای، پاسخ این بود که چون پدرم قبل از من در این‌جا حاکم بوده است! او با پشتوانه و خواستِ مستقیم انگلیسی ها بر سرِ کار آمد و سی و پنج سال هم حکومت کرد؛ بدیهی است که مملکت متعلّق به آن کسانی باشد که او را بر سر کار آوردند یا از او حمایت کردند. ما چنین رژیمی را پشت سر گذاشتیم. پدر او چرا روی کار آمده بود؟ چون یک کودتای انگلیسی شده بود و آنها این‌طور خواسته بودند. شما باید اینها را بدانید. شما باید تاریخ کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹، بعد رسیدنش به سلطنت در ۱۳۰۳، بعد جانشین شدن محمدرضا را بدانید. البته در تلویزیون هم برنامه‌های خوبی گذاشتند و اینها را تشریح کردند. در کتابهایی هم این مطالب نوشته شده است. آگاهی های شما از مسائل جهان باید بالا برود. من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون‌آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست‌ودو سال تحمّل کرده تا به این‌جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن است، کاملاً می فهمد که در این نظام چه باید بکند. یعنی وظیفه‌ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن‌بین و باهوش است، هم سیاسی است. لذا جای ابهام باقی نمی‌ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحثهای صحیح و حقیقی - نه بحثهای انحرافی - است. البته بحث خودسازی و درون‌سازی و نورانی کردن دل و امثال اینها هم بحثهای مفصّلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.» سوال این است که چه جوری سطح آگاهی خود را بالا ببریم و یا از تاریخ کشور به خصوص از مشروطه به این طرف مطلع شویم؟ آیا شما کتابی سراغ دارید یا آیا خودتان کتابی نوشته اید در این زمینه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید امروز کتاب‌های بهتری در رابطه با تاریخ صدساله‌ی گذشته‌ی ما در بازار باشد ولی رویهم‌رفته کتاب‌هایی مثل «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و یا کتاب‌های آقای موسی حقّانی و موسی نجفی کمک‌کننده در این امر هستند. جزوه‌ی تحلیلی از انقلاب اسلامی که بنده تنظیم کرده‌ام انشاءاللّه می‌تواند مفید باشد. کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» از آقای بهنود نیز نکات خوبی دارد به‌خصوص که این کتاب را قبل از پیوستن به اصحاب بی‌بی‌سی نوشته است. موفق باشید

12417
متن پرسش
چگونه راه وسوسه های شیطانی را سد کنیم که با توجه به داشتن همسر وسوسه نگاه به نامحرم و غیره در ذهن ما می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر این‌که انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید

10032
متن پرسش
سلام علیکم: شما انسان را به عقل خودش ارجاع می دهید. این عقل راهنمایی می کند که بیا قدم صدق در سلوک بگذار. بنا می گذاری برای سلوک همان لحظه به یاد ضعف خود، عذاب، مصایب کربلا، زندگی ابدی با من خود، حق بودن صراط، حشر، قبر، سوال و جواب در مورد اعمال و عظمت آسمان و کراتش، دور بودن از هو، خجالت از گذشته بسیار قبیح، احساس خستگی از عبد نبودن و آزاد بودن، خسته از میلهای بست بی بایان، خسته از کثرت، خجالت از بی عاری در خلوت دور از چشمهای خلایق و کردن آنچه نباید کرد. خسته از حسن ظن دیگران به خود در حالی که ما چیز دیگری که فکرش را نمی کنند هستیم، خسته و فرسوده از فقر معنوی و.....! شروع می کنی به سلوک! نمی دانی چطور شروع کنی نمی دانی به هو چه بگویی! چند دقیقه. چند ساعت، چند روز، چند هفته ذکر می گویی، نافله می خوانی، روزه می گیری، تفکر می کنی، سیر در آیات می کنی، سنن النبی می خوانی، آشتی با خدا می خوانی، 10نکته می خوانی، معاد می خوانی، نهج البلاغه می خوانی، غسل توبه می کنی، چند سیلی به خود میزنی اما! و امان از این اما! خراب می کنی بد جور! روز از نو روزی از نو، انگار نه انگار تو همان بودی که خسته بودی غسل کرده بودی سیر کرده بودی ........ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ هل من ناصر ینصرنی؟ امیدی باقی نمانده. اما جایی هم نیست برویم سر به نیست شویم لا یمکن الفرار من حکومتک. شهامت آرزوی مرگ را هم نداریم. قل ان کانت لکم الدار اخره فتمنه الموت ان کنتم صادقین.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و باز توبه‌ کن و باز شیطان از یک گوشه‌ای و از روزنه‌‌ی نقطه‌ضعفی ورود می‌کند تا تو را مأیوس کند. باز توبه کن. مطمئن باش راه باز می‌شود و به عظمت ربوبیت حضرت رب «جلّ جلاله» پی می‌بری و در خود می‌پیچی که چقدر پروردگارت مهربان و بزرگوار بود و خواهی گفت: «وَ رَبّی، أحْسَنَ رَبّی». موفق باشید
8857
متن پرسش
حضور استاد عزیز سلام دلیل عقلی ( و نه نقلی ) بر زنده بودن امام چیست و به چه دلیل عقلی بشریت بدون امام زنده که هدایت به امر نماید نمی ماند؟ و چه اشکالی عقلی پیش می آید که هدایت امری و باطنی و تکوینی را به حقیقت محمدی صلواه الله علیه نسبت دهیم و نه به امام زنده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: طبق قاعده‌ی جمع تنزیه و تشبیه در مورد حقایق قدسی، حقیقت محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» مظهر متعیّن می‌خواهد که در حال حاضر همان مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، همان‌طور که حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» در زمانی مظهر حقیقت محمدی بودند. دلایل زنده‌بودن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» عرض کرده‌ام. موفق باشید
8310
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ایت الله انصاری همدانی گفته شده /منقول از ایت الله قاضی رحمت الله علیه/ که ایشان توحید را مستقیم وبدون واسطه از خدای متعال بدست اورده اند لطفا کمی توضیح دهید با تشکر صمیمانه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث تخصصی عرفانی است، إن‌شاءاللّه مطالب توحید نظری را دنبال بفرمایید پس از چندسال معنای این سخن روشن می‌شود. موفق باشید
7823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد عزیز، من در مورد ازدواج سوالاتی دارم،از نظر اعتقادی وایمانی زن و مرد چقدر باید به هم نزدیک باشن؟آیا اگر فاصله ای باشه میشه باامید به اینکه بعد از ازدواج این فاصله کم میشه واز بین میره جواب مثبت داد؟ بعضی ها به من میگن زیاد سخت نگیر،همین که مردی اومده که نمازشو میخونه باید کلاهتو بندازی هوا!!!!! استاد میترسم بعد از ازدواج همین اندک ایمانم از دست بدم وبه کلی از عالمی که به واسطه اشنایی با اثار شما بدست اوردم فاصله بگیرم،چون معتقد به ولایت مرد بر زن هستم...،ازطرفی هم میگم نکنه اگه باامید به اومدن فردی نزدیک به خودم ،به سایرین جواب منفی بدم فرصتها ازدست بره!!!! استاد عزیز اصلا چقدر باید معتقد به قسمت بود مخصوصا در ازدواج؟؟ بطوریکه عقل واختیارمون رو تعطیل نکنیم؟ ضمن اینکه معتقدم اگه خدا ارزوی چیزی رو(در این مورد همسری با ایمان قوی که همت وقصدش بندگی خدا باشه) در دلمون انداخت میخواد اونو بهمون بده... خواهش میکنم همه سوالامو جواب بدید، عمرتون با برکت
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر مردی به خواستگاری‌تان بیاید که با ضروریات دین مخالفتی نداشته باشد و مزاحم دینداری شما نباشد و شما رسالت ایجاد یک خانواده‌ی سالم برای تربیت فرزندان سالم را به عهده بگیرید مشکلی پیش نمی‌آید. از طرفی کسی نگفته مرد بر زن ولایت دارد تا شما تصور کنید باید تمام اخلاق و عقاید خود را با شوهرتان هماهنگ کنید. زن در دو مورد باید از مرد تبعیت کند یکی اذن گرفتن در خروج از خانه و دیگر در مسائل جنسی. با توجه به این امر درست است که گفته شود نباید خواهران مذهبی سختن‌گیری کنند. موفق باشید
7811
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در جزوه مرزهای ارتباط بین زن و مرد، گویا بحث طوری ارائه شده که گویا جذابیت جنس مخالف برای انسان فقط تحت تاثیر واهمه است. به این صورت که اگر انسان وهم خود را کنترل کند و نگذارد وهم به میدان بیاید، دیگر جنس مخالف برای شخص جذابیت نخوهد داشت. حال سوال اینجاست که اگر این جذابیت ناشی از وهم می باشد، حضرت علی (ع) که وهم کنترل شده دارند. پس چرا در سن جوانی از سلام به نامحرم خودداری می کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته‌باشید «قوه واهمه» یکی از ابعاد وجودی انسان است و در رابطه با آن قوه ، معانی صورت خاصی به خود می‌گیرند و اگر ما آن قوه را با نور شریعت تربیت کنیم اتحاد معانی با صورت خاص تحت تأثیر القائات شیطان نمی‌باشد. باید متوجه بود اگر دو نامحرم رعایت حدود شرعی را نکنند، قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرد و از مسیر اصلی و از نظر به اهداف واقعی خارج می‌شوند که در آن جزوه بر روی این تأکید شده و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز مواظب هستند که واهمه‌شان در معرض القائات شیطان قرار نگیرد. موفق باشید
7156
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم پایگاه پژوهشی تحلیلی راه بردی یکی از وظایف و شرح ماموریت های خود را، تهیه و توزیع سیرهای مطالعاتی قرار داده است و در این راستا دفتر اول کتاب مجموعه سیرهای مطالعاتی مسیر را نیز به انتشار رسانده است. سیرهای این پایگاه در دو قالب موضوعی و شخصیت محور تهیه می شوند. در قالب موضوعی، سیری در موضوعی خاص انتخاب می شود و در قالب شخصیت محور، به مخاطبان، سیری از آثار شخصیت های برجسته گفتمان فکری انقلاب اسلامی، پیشنهاد می شود. از همین رو، سیری در چهار موضوع «انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر»، «مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی»، «مهدویت و انتظار»؛ «غرب شناسی» با توجه به کتاب های استاد طاهرزاده (چون تمرکز سیرها بر کتاب است، جزوات ذکر نشده است) با نگاهی به سیر ارائه شده در سایت و سایر منبع شناسی ها، تهیه شده است. خواهشمند است این سیر را بررسی کرده و اگر تغییراتی لازم هست لطفا هر چه سریع تر بفرمایید تا اعمال شود تا برای انتشار آماده گردد. با تشکر و من الله التوفیق کتاب ها در چهار دسته زیر با این ترتیب قرار گرفته اند: انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» کتاب «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کتاب «امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» کتاب «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی: تعلیم و تربیت و آداب سلوکی آن: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» جلد 1 و 2 کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» مباحث اعتقادی و امام شناسی: کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» کتاب «مبانی نظری و روش‌های عملی حبّ اهل‌البیت» کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مهدویت و انتظار: کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» غرب شناسی: کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» کتاب «فرهنگ مدرنیته و تَوهّم»، همراه با سی دی کتاب «خطر مادی‌شدن دین کتاب «تمدن‌زایی شیعه»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز هرچه فکر کردم بهتر از همین تقسیم‌بندی که عزیزان شکل داده‌اند به ذهنم نرسید. تأکید بنده تنها بر نوع رویکردی است که عزیزان باید متوجه آن باشند و آن عبارت است از: احساس «وجود» از طریق مباحث معرفت نفسی تا از یک طرف بتوانیم معنای واسطه‌ی فیض‌بودن مولایمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را که اشاره به وجود حضرت حق است درک کنیم و از طرف دیگر فرهنگ غربی را که فرهنگ به حجاب‌بردن «وجود» و حقیقت است بیابیم و در چنین فضایی است که چشممان منور می‌شود به جایگاه تاریخی این هدیه‌ی الهی یعنی انقلاب اسلامی در آینه‌ی نورانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به نظر این حقیر در چنین فضایی است که می‌فهمیم در چه تاریخی زندگی می‌کنیم و چگونه باید فکر کرد که فکر کرده باشیم و نه ادای فکرکردن را به نمایش بگذاریم. موفق باشید
5982
متن پرسش
سلام.حضرت علامه در المیزان ذیل کدام آیات درباره علم امام و وسعت آن صحبت کرده اند؟به طور اجمالی نظر ایشان را تقریر کنید واظهار به نشئه به چه معناست در این بحث؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خاطر ندارم که علامه کجا در مورد علم امام صحبت کرده اند ولی بنده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان نصاب علم امام بحثی کرده ام که نوعاً تحت تأثیر سخنان علامه است. موفق باشید
4505

غایت مفقودبازدید:

متن پرسش
باسلام غایت مفقود محال است یعنی چه توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی محال است جهت یک پدیده به سوی هدفی باشد که آن هدف موجود نباشد، زیرا حرکت تبدیل قوه به فعل است، پس باید آن فعلیت موجود باشد تا حرکت به سوی آن معنا داشته باشد. موفق باشید
1815

استخارهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده من دانشجوی دکتری ریاضی هستم حدود 8 ماه پیش جهت فرصت مطالعاتی اقدام نمودم و بنا شد که به مدت 6 ماه جهت تحقیقات و مطالعات به کشور رومانی بروم که برای آن باید یک روند اداری طی میشد. اما مشکلات زیادی در این روند اداری و گرفتن ویزا پیش آمد که دیگر کلافه شده بودم از طرف دیگر پدرم با وجود موافقتش در ابتدای کار، وقتی که حس کرد رفتن من جدی شده است شروع به مخالفت پرداخت. من هم به امید اینکه استخاره خوب می آید و هم دلم آرام میشود و هم میتوانم پدرم را راضی کنم استخاره کردم و استخاره بد آمد و الان نمیدانم چه کنم از یک طرف حدود 8 ماه است که به آن استاد رومانیایی قول داده ام و ایشان برنامه شان را بر اساس رفتن من تنظیم کرده انداز طرف دیگر استخاره به دلیل به وجود آمدن مشکلات روحی بد آمده است آلان وظیفه من چه خواهد بود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: پشت به استخاره پشت به قرآن نیست. در این مورد با نظر به وظائف شرعی ،به اقتضای عقل‌تان عمل کنید که رسول باطنی است. موفق باشید
16169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: یک سخنرانی از جناب آقای پناهیان مشاهده کردم که می فرمایند طبق روایات همسر هرکس مشخص است و هیچ چیزی نمی تواند آن را تغییر دهد و خیلی به این تشریفات قبل ازدواج توجه نباید کرد و عقد هرکس در آسمانها بسته شده و کسی خودش همسرش را انتخاب نمی کند. منظورشان چیست؟ با تشکر التماس دعا اگر لازم باشد می توانم از طریق تلگرام فیلم را برای جناب موسویان ارسال کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنا است که در جواب سؤال شماره‌ی 16098 و 16167 عرض شد. موفق باشید

 

11176
متن پرسش
سلام: با توجه به جواب سوال 11157 که گفتید: تنها از آن جهت که حقانیت ادراکات خود را به صورت بدیهی پذیرفته‌ایم می‌توانیم از این نوع شکاکیت آزاد شویم. منظور بنده این بود که چطور می شود در این موضوع از خود استدلال و شبهه شک کننده استفاده کرد بر ضد خودش و ابطال نظر و شکش را اثبات کنیم با ستفاده از تناقضی که در استدلالش و جود دارد، (خلاصه اینکه با استدلال خودش ابطال شکش را اثبات کنیم)؟ یک جوابی که به ذهن بنده می رسد این است که: در کل این شک باطل است و موضوعیت ندارد چون وقتی که شک کننده می گوید توهم بینایی، این یعنی اینکه از قبل پذیرفته که واقعیتی هست که حال این توهم را می تواند تشخیص دهد، چون راه شناسایی توهم بینایی شناخت و تشخیص واقعیت خارج از ذهن است و در مقایسه با واقعیت خارج از ذهن ما پی به وجود توهم ذهنی(بینایی) می بریم، در صورتی که اگر از ابتدا نمی توانستیم این تفاوت را بفهمیم که دیگر شکی در این زمینه به وجود نمی آمد، با توجه با استدلال شک کننده می فهمیم که خود شک کننده در باطن و پس ذهن خود به واقعیت خارج از ذهن اعتراف دارد ولی به آن توجه ندارد، پس فهم و درک توهم ذهنی اثبات کننده فهم و درک واقیت خارج از ذهن و تمیز بین این دو است، به این ترتیب ما با استدلال خود شخص ابطال نظرش را اثبات کرده ایم. لطفا شما هم چند دلیل همانند این دلیلی که با استفاده از استدلال شک کننده ابطال استدلالش را اثبات می کنیم بیاورید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سوفسطایی نسبی همین جواب که می‌فرمایید خوب است. زیرا لااقل خودش را و ادراکات خود را قبول دارد ولی در سوفسطایی مطلق در جواب شما خواهد گفت: من به همین شک خودم هم شک دارم و از کجا همین‌که با شما صحبت می‌کنم هم یک خواب و خیال است؟ و اگر کسی از احساس بدیهی خود غافل شد کارش تا این‌جاها هم کشیده می‌شود. موفق باشید
10281

جسم مثالیبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی: اینجانب در گروه مطالعاتی هستم که پس از مطالعه کتب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری در حال مطالعه کتاب معاد جنابعالی هستیم که سوالات زیر برایم پیش آمده که به ترتیب در زیر مطرح می کنم، متشکر می شوم اگر پاسخ بفرمایید و بنده را در فهم بهتر این مطالب یاری کنید: 1- با توجه به جمله «نفس انسان صورت اخیر اوست و شیئیت انسان به آن است، اگر انسان در عالم طبیعت مسیر کمالی خود را طی کند به جایی می رسد که از ماندن در عالم طبیعت مستغنی است و جسم طبیعی را پشت سر گذاشته و در اثر حرکت جوهری به جسم مثالی که حاصل حرکت آن جسم طبیعی است نایل می شود و از طبیعت بیرون می رود و به مرگ طبیعی از دنیا می رود. » (معاد ص 50). سوال اینجاست که افرادی که در اوایل کودکی و جوانی به دلیل مرگ غیر طبیعی مانند تصادف از دنیا می روند و هنوز بسیاری از قوه‌ها به فعل نرسیده و جسم مثالی به آن حد که باید نرسیده تا روح از بدن خارج شود، در برزخ چگونه و با چه جسم مثالی و برزخی خواهند بود؟ 2- با توجه به جمله نفس انسان صورت اخیر اوست، افراد مسن که صورت اخیر آنها با محدودیتهایی رو بروست در برزخ چگونه خواهند بود با توجه به این مطلب که در بهشت پیری وجود ندارد. 3- با توجه به جمله «در نشئه آخرت بدن خود را خودش ایجاد می کند، بلکه آن بدن، بدنی است که نفس، خود آن بدن است.» (معاد ص 51) چگونه می توان نفسی که در قالب مکان و زمان نمی گنجد را دارای جسمی دانست که خود آن نفس است در حالی که هر صورت و جسمی که قابل مشاهده است باید حدی داشته باشد تا قابل مشاهده باشد و اگر جسمی مشاهده نشود چگونه هر کس از صورتش شناخته حواهد شد؟ 4- این نکته که قیامت لا جرم و لا جسم است پس اینکه در قرآن کریم از درخت و باغ و حور و... که ظهورات الطاف حضرت حق هستند، سخن می گوید چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- افرادی که در سیر تکوینی خود در دنیا جسم مثالی خود را به ظاهر شکل نداده‌اند، جسم مثالی آن‌ها مطابق اعمالی که انجام داده‌اند و نیتی که داشته‌اند خواهد بود. از طرفی شخصیت آن‌ها چنین زندگی را انتخاب کرده و لذا مطابق انتخابی که در عین ثابته‌ی خود کرده‌اند در برزخ با خود روبه‌رو می‌شوند 2- صورت اخیر هرکس همان شخصیتی است که با انتخاب‌های خود ساخته، نه صورت جسم او که بحث پیری و جوانی پیش ‌آید 3- جسم قیامتی شبیه صورت‌های ذهنی است که در عین شکل‌داشتن، محدود به مکان و جرم نیست و شما می‌توانید صدها پرتغال را در ذهن خود جای دهید 4- جرم و جسم نداشتن، غیر از آن است که شکل نداشته باشد. صورت‌های قیامتی به جهت شدت وجود از محدودیت‌های جرم و جسم به معنای مکان‌مندی آزاد‌اند. در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» این موضوعات بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید
8336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم (اصلاح سوال) با توجه با پاسخ سوال 8328 ابن ملجم چون مختار بود می توانست در حیات خود دوباره با حضرت عهد کند و ولایت حضرت علی را بپذیرد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است چون انسان در ذات خود مختار است هرچند خدا و اولیاء او می‌دانند او در آینده با اختیار خود چه چیزی را انتخاب می‌کند. موفق باشید
7680
متن پرسش
سلام استاد، طاعات قبول. نظرتون در مورد انجام سیر مطالعاتی با کتب و فایل های صوتی و تصویری و در مجموع منش میرزا اسماعیل دولابی (ره) چی هست؟ سایه امام خامنه ای مستدام باد یاعلی
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌های اخلاقی آن مرد بزرگ بسیار کارساز است، ولی سیر مطالعاتی که باید برای کسب معارف الهی باشد چیز دیگری است. موفق باشید
4926
متن پرسش
سلام علیکم. ضمن تبریک ایام و اعیاد شعبانیه و به امید اینکه در این ماه های عزیز ما را هم از دعای خیر فراموش نفرمایید. چند سوال پیرامون سلوک خدمتان عرضه می گردد 1- اگر مدیریت اشراقی را معتقد باشیم ایا جای تلاش و جهاد کمرنگ نمی شود؟ اصولا مرز استفاده اشراقات با برنامه ریزیهای کلان و خرد در زندگی فردی و اجتماعی چیست؟ مثلا ما برای اینکه یک مشکلی را حل کنیم باید کلی برنامه ریزی کنیم اما اگر بخواهیم بر اساس اینکه به موقع اشراق حل آن مساله از طرف عالم ملکوت به ما خواهد رسید دیگر باید دست روی دست گذاشت و منتظر ماند؟ می دانم که به این افتضاحی که من نوشتم نباید بود ولی خواستم مرز دریافت اشراق را با تلاش و برنامه ریزی مشخص کنید خصوصا وقتی که می بینیم مقام معظم رهبری از این شیوه استفاده می کنند که برنامه 40 ساله و 20ساله و 5 ساله می ریزند و حتی برای ابعاد فرهنگی هم قدم به قدم راهبرد و برنامه کلان و خرد تعریف می کنند. اگر فضای اشراقی بخواهد حاکم باشد چگونه با این برنامه ریزیها باید هماهنگ شد؟ اگر برنامه خلاف اشراق بود چه باید کرد؟ 2- به نظر شما جهت کارهای جمعی که نیاز به کارهای تفکری و برنامه ریزی و هماهنگی افراد با هم وجود دارد چه جایگاهی برای مباحث اشراق باقی می ماند؟ آیا می توان گفت همانطور که به فرد اشراق می شود به جمع هم اشراق می شود؟ 3- فرق امام با سایر علمای بسیار بزرگ مثل علامه و ایت الله بهجت و اقای قاضی و .. چیست؟ چرا آنها تحت اشراق الهی جهت هدایت اجتماع قرار نگرفتند؟ اصولا سلوک مثل آقای قاضی سلوک کاملی بوده است در حالی که به اجتماع توجه لازم نداشته است؟ 4- آیا در سلوک فردی واخلاقی هم باید فقط به امام رجوع کرد یا در ذیل امام به سایر شخصیتهای اخلاقی می توانیم رجوع کنیم؟ اگر جواب فرض دوم باشد این سوال پیش می آید که جمع بین شخص دیگر با امام در دستورات چگونه باید باشد؟ 5- ایا رجوع اصلی به امام علاوه بر گرفتن مبانی فکری ایشان از کتب و دستگاه فکری ایشان، باید با ارتباط روحی و قلبی با امام جهت اشراق مطابق مقتضیات زمان هم باشد؟ در این صورت راه ارتباط روحی چگونه است؟ آیا باید مثل رجوع روحی به ائمه با امام خمینی هم به صورت توسل مرتبط شد یا به صورت توجه به ملکوت ایشان ارتباط برقرار می شود؟.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مدیریت اشراقی به این معنا است که اولاً: انسان جوانب موضوعی را که می‌خواهد دنبال کند به‌خوبی بشناسد و در انجام وظیفه‌ای که تشخیص می‌دهد کوتاهی نکند ولی منتظر هدایت‌های خاص الهی نیز باشد. مثل آن‌که حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مورد انقلاب انجام دادند و یا مقام معظم رهبری بر اعتماد به امداد الهی تأکید دارند، پس کار از طرف ما باید ادامه یابد ولی از انوار الهی غفلت نکنیم. گله‌ای که رهبری به سخنان نامزدهای ریاست جمهوری داشتند همین بود که گویا جایی برای امدادهای الهی نمی‌شناسند و برای جهانِ بدون خدا برنامه‌ریزی کرده‌اند. 2- آری اگر جمع در سلامت روحی و قلبی باشد حتماً با انوار الهی منور می‌شود و جلو می‌رود 3- هرکدام از آن عزیزان مطابق دغدغه‌‌ای که در زمان خود باید داشته باشند منور به اشراق خاص خود می‌شدند 4- به نظرم در ذیل کلیت شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان در امور فردی به سایر علماء اخلاق رجوع کرد و مشکل پیش نمی‌آید 5- ارتباط روحی با حضرت امام از طریق رهنمودها و عمل به آن‌ها و تفکر در کتاب‌هایشان خود به خود روح را از شخصیت ایشان متأثر می‌کند و یک نحوه هماهنگی با ملکوت ایشان ایجاد می‌کند. موفق باشید
4656
متن پرسش
سلام خدمت استاد نظر شما در مورد نظریه تکاملی داروین چیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی که آن تئوری را نقض کند موجود است. آقای دکتر سیدحسین نصر در کتاب «معرفت و معنویت» بعضی از آن موارد را آوردند و مرحوم شهید آوینی نیز در کتاب «توسعه و فرهنگ» نکاتی در همین امر دارند و بنده در ابتدای تفسیر سوره‌ی سجده عرایضی داشته‌ام، می‌توانید از صوت آن مباحث استفاده کنید. موفق باشید
4174

توکل به خدابازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز چندشب پیش در حریم ملکوتی رضوی حاج آقا عالی در مورد اسباب و توکل به خدا صحبت داشتند و گفتند در این مورد نباید افراط وتفریط کرد مثلا داستان بیماری حضرت موسی (ع) را به عنوان تفریط در مورد اسباب و گفتند ازآن طرف بام بعضی ها آنقدر غرق اسباب شده اند که خدا را فراموش کرده اند و 5شنبه در دعای کمیل حرم حاج سعید در ذیل"الهی وربی من لی غیرک"گفت این جمله وقتی محقق میشه که شما مثلا برای خرید خانه چشمتان به وام و دیگر واسطه ها نباشد و فقط وفقط ازخود امام رضا(ع)بخواهید حالا ازشما میخواهم نگرش صحیح در مورد این موضوع را بیان کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوب و درستی فرموده‌اند. موفق باشید
1271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد در مورد کتاب رزق یکی دو تا ابهام داشتم که در خود کتاب ÷اسخی نیافتم این بود که مستقیم از شما سوال می نمایم. اولا اینکه به نظر می رسد شایسته بود بر اساس روال منطقی ابتدا استاد یک بحث در باب خود رزق داشته باشند و اینکه رزق چیست؟ انواع آن کدام است ؟ آیا رزق مادی همان احتیاجات روزانه است که آدمی استفاده می کند یا چیز دیگر است؟ مباحث کتاب در باب کدام نوع است و از این دست سوالات منطقی که معمولا برای خواننده در اثنای مطالعه پیش می آید. جناب استاد در جایی از کتاب معنای وسعت رزق را اسان و سریع رسیدن رزق به دست بنده دانسته اند. سوال این است که چرا ایشان چنین برداشتی داشته اند و از کجا به این نتیجه رسیده اند؟ با کمی توضیح بیشتر باید گفت که همین معنای لغوی کلمه وسعت راهم اگر بخواهیم در نظر بگیریم ایا همین معنا برداشت خواهد شد یا چیز دیگر؟ از طرف دیگر هم در روایت داریم که چند چیز هستند که خداوند متعال انها را تقدیر و مقدر کرده یعنی اندازه خاصی به انها داده است. از جمله این امور یکی عمر انسانهاست و دیگری رزق انهاست.حال سوال این است که چطور در بحث اجل انسانها ما اجل حتمی و معلق داریم و حتی در بعضی از احادیث راهکارهایی برای افزایش عمر دیده می شود اما ایا نمی شود چنین چیزی در بحث رزق هم ساری و جاری باشد. یعنی مثلا اگر شخصی فلان مقدار باشد با انجام یک سری کارها ان رزق خاص افزایش داده شود؟ یا مثلا ما در روایت داریم که حسن خلق رزق را زیاد می کند و دقیقا هم همین کلمه زیاد امده است : حسن الخلق ازید فی الرزق در صفحه 174 کتاب استاد چنین بیان می دارند که : قائده رزق با بقیه اور متفاوت است.آری در علم و ایمان و قرب الهی میدان باز است وقائده ˝ لیس للانسان الا ما سعی˝ جاری است و هر کس به اندازه تلاشی که بکند برخوردار است. سوال اول همان است که عرض کردیم که دلیل شما برای این برداشت چیست؟ ثانیا ما در قرآن ایه دیگری هم داریم که : کلا نمد هولا و هولا.سوره اسرا. یعنی سنت خداست که مادیون واللهیون را در راه خودشان امداد خواهد کرد . خوب اگر این آیه را در نظر بگیریم واضح است که تلاش برای رزق بیشتر هم با هر نیتی که باشد نتیجه خواهد داشت. اینها ابهاماتی است که به نظر می آید جای توضیح بیشتری دارد و صد البته که بر وزانت کتاب خواهند افزود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- چون معمولاً موضوع رزق چه در روایات و چه محاورات عادی، در مورد رزق مادی است مگر ان‌جایی که تخصیص خورده است، پس همان‌طور که در روایات ملاحظه می‌کنید منظور از رزق جز احتیاجات مادی و منطقی مردم چیز دیگری منظور نیست. 2- بعضی موارد باید از مجموعه‌ی روایات یک معنی را بیرون کشید، مثلاً یک جا امام از خدا تقاضای رزق زیاد می‌کنند، و جایی دیگر بهترین رزق را «کفاف» می‌دانند وقتی این دو را کنار هم می‌گذاریم این‌طور نتیجه می‌گیریم که آن‌جا هم که طلب رزقِ زیاد و یا وسیع کرده‌اند منظور «کفاف» است و از خدا خواسته‌اند بدون آن‌که برای رزق خود به زحمت بیفتند رزقشان فراهم شود تا در مسیر بندگی خداوند گرفتار رزق نباشند. 3- همان‌طور که در طلب عمر باید برکت‌داشتن عمر را را در نظر گرفت حال چه مانند ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» که همگی کمتر از 70 سال عمر کردند و چه مانند بعضی از علماء که بیشتر از آن عمر کردند و همان‌طور که روایات می‌فرمایند: خوش‌خلقی موجب طول عمر می‌شود به همان معنایی است که عرض شد. روایات می‌فرمایند: خوش‌خلقی موجب وسعت رزق می‌شود، به همان معنایی که رزق انسان با برکت می‌گردد. زیرا یکی از محکمات ما است که طلب مال زیاد به خودی خود مطلوب نیست و لذا باید روایات را مبتنی بر ان‌چه محکم است تبیین نمود. 4- آیه‌ی 20 سوره‌ی إسراء که می‌فرماید: «کُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ» به هریک از مؤمن و غیر مؤمن نسبت به اهدافی که دارند مدد می‌رسانیم را با آیه‌ی 18 آن سوره تبیین کنید که می‌فرماید: «مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا» هرکس زندگی زودگذر دنیا را طلب کرد به اندازه‌ای که ما خواستیم به او می‌دهیم و سپس برای او جهنم را قرار می‌دهیم. دقت برفرمایید به قسمت «مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ» که می‌فرماید هر اندازه که ما خواستیم برای هرکس که بخواهیم می‌دهیم، نه این‌که هرآنچه اهل دنیا خواستند به آن‌ها می‌دهند. پس نمی‌توان گفت رزق بیشتر با مدیریت اهل دنیا انجام می‌گیرد تا از این‌که بنا به مصلحتی رزق را توسعه می‌دهد و یا تنگ می‌کند، غفلت شود. موفق باشید
نمایش چاپی