بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان: دکتر محسن فرشاد سلام علیکم استاد: با درخواست قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی از درگاه خداوند متعال آیا نسبت به افکار و دیدگاه‌های آقای دکتر محسن فرشاد نویسنده کتابهای «انسان و جهان فراآگاهی»، «ژرفای هستی» و ... شناختی دارید؟ مطالعه آثار ایشان را با تحفظ نسبت به تطبیق‌های مطالب فراحسی با یافته‌ها و مکاشفات عارفان، و توجه به این خلط مطالب، مفید می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کلیّات قضیه می‌توان گفت این افراد اساساً متوجه ساحات معنوی و عوالم فوق ماده نیستند و از این جهت سعی دارند مسائل را تماماً در محدودۀ عالم ماده که به تعبیر خودشان، می‌تواند در ضمن فراکیهانی باشد معنا کنند و این حرف‌ها زمین تا آسمان با آموزه‌های دینی که انسان را متوجه حضور ابدی او می‌کند فرق می کند.که بحث آن مفصل است. موفق باشید

39395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: عذرخواهم. وقتی انسان به کمک ادعیه و مناجات هایی که از زبان مبارک و مطهّر معصومین «علیهم السلام» صادر شده است با خدای متعال مناجات می کند، در آن لحظه خداوند به ذاتی که برای خود شکل داده ایم نگاه می کند یا به آن کلمات نورانیِ ادعیه‌ی امامان معصوم که در محضرش عرضه می کنیم؟ یا اساساً نگاه دیگری مطرح است؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در دعا و مناجات، ابتدا خداوند است که به نور رحمت واسعه‌اش نظر به عبد می‌کند و پس از آن این عبد است که اگر خود را مشغول دنیا نکرده باشد متوجه نور حضرت ربّ العالمین می‌شود. به همین جهت ما حضرت حق را با نور ربوبیتش مدّ نظر می‌آوریم و او نیز با ربوبیت خود نظر به بندگان دارد. موفق باشید

39390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد عزیز: چند وقتی است ذهنم درگیر مباحثی که شما می‌فرمائید درباره درک حضور بیکرانه خودمان و پیدا کردن نسبتمان با حق تعالی، خودم معنای زندگی را این شکلی متوجه شدم، اما ذهنم درگیر نزدیکانی است که همچین درکی از وجودشان ندارند و با مطالب غربی ذهن خودشان را پر کرده اند. نمی‌دانم گاهی چه نسبتی با اینطور افراد گرفت و این افراد در چه نسبتی با حق قرار می‌گیرند. جدای از محبت داشتن به ایشان اما تفکراتشان در چه سازو کاری قرار می‌گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سبکی است که باید با رفتار و گفتار خود متذکر آن سبک و آن راه شد تا وقتی متوجه شدند بر آنچه هستند ثمری حاصل نمی‌شود،  نسبت به راهی که باید در آن حاضر شوند؛ بیگانه نباشند. این‌جا است که باید با احترام به آن‌ها عملاً نشان داد راه دیگری هست. موفق باشید

40636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: آیا حضرتعالی ماسارا ایموتو و آزمایشات او را تایید می کنید؟ و آیا برای اثبات و شعور درک کائنات می تواند قابل اعتماد باشد؟ ضمن اینکه چنین نظریه ای در مورد برخی از فلزات وجود دارد. ماسارو ایموتو نویسنده و شبه دانش‌مند ژاپنی بود که به دلیل ادعاهایش در مورد بلور یخ شناخته شده است. ایموتو معتقد بود مولکول‌های آب در مقابل کلمات و افکار انسان‌ها سریعاً عکس‌العمل نشان می‌دهند. او آزمایش‌های خود را اینگونه انجام داد: مقداری آب را در ظرفی ریخته سپس افکار مثبت یا کلمات زیبا را بر آن آب می‌خواند یا القا می‌کند و بلافاصله آب را منجمد کرده و از مولکول‌های یخ عکس می‌گیرد. همین کار را با همان آب و این بار با کلمات منفی یا افکار زشت تکرار می‌کند. او معتقد است تصویر اول شکل هندسی شش‌وجهی زیبایی دارد و تصویر دوم فاقد شکل منظم هندسی است و اصلاً زیبا نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدی در جریان هستم و این حکایت از آن دارد که نسبتی بین روح انسان و طبیعت برقرار است و با توجه به این امر، چرا از طریق «معرفت نفس» تا مرز انس با قرآن و تدبّر در قرآن، خود را جلو و جلوتر نبریم تا هماهنگی لازم بین ما و همۀ عالم وجود برایمان پیش نیاید؟ موفق باشید 

40565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد راه تمرکز حقیقی در نماز و رسیدن به حقیقت آن از نگاه جنابعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود صوت‌های شرح کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8. موفق باشید

40533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیزم: درابتدای آیه مبارکه ۱۴۸ سوره بقره: «و لکل وجهه هو مولیها...» علامه مرجع ضمیر هو را «کل» می دانند. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب علامه طباطبایی «ولکل وجهه هو مولیها»: و برای هر گروهی قبله ای است که بدان رومی کنند.«وجهه» به معنای هر چیزی است که انسان به آن رو می کند و متوجه آن می شود، مانند قبله، و هر جمعیتی مطابق مصالحشان قبله ای دارند که امری اعتباری و قرار دادی است و این امر حکمی تکوینی و لایتغیر (تغییرناپذیر) نیست، پس بحث و جنجال در باره آن از دسائس و فتنه های اهل کتاب در هرزمان می باشد و نباید مسلمانان بیش از این، این مسأله را تعقیب کنند، «فاستبقواالخیرات»: پس بسوی نیکی ها بر یکدیگر پیشی بگیرید، یعنی به سرعت به سمت خیرات بشتابید، «این ما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی ءقدیر»: هرجا باشید خدا همه شما را می آورد، همانا خدا بر هر امری تواناست، پس خدا بزودی همه شما را در قیامت جمع می کند و آن روزی است که هیچ شکی در آن نیست.
این آیه در حقیقت پاسخى به قوم یهود است که دیدیم سر و صداى زیادى پیرامون موضوع تغییر قبله به راه انداخته بودند، مى گوید: «هر گروه و طایفه اى قبله اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.» «و لکل وجهة هو مولیها».
موفق باشید. 

40515
متن پرسش

سلام استاد: مستند شما رو دیدم واقعا آموختم. کاش دعا کنید ما هم وظیفه محور در جهان پیش رو حضور واقعی و ثمربخش داشته باشیم. آن نکته ای که فرمودید از ندیدن دانش آموزان گریه می‌کردید واقعا تکان دهنده بود. اگر بر می‌گشتید حوزه رو به صورت رسمی و با فراگیری فقه ادامه نمی‌دادید؟ بنظرتون فقه ما توانمندی این رو داره نیازهای بشر کنونی رو کامل پاسخگو باشع چه توصیه ای به استعداد های علمی برای جامعه سازی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، رویکرد ما به «فقه» و فقاهت است. فراموش نمی‌کنم سخن آن طلبه‌ای را که از حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌پرسد، «در میان درس‌هایی که خوانده‌اید اعم از فقه و فلسفه و عرفان، کدام را مهم‌تر می‌دانید؟ ایشان می‌فرمایند فقه را. می‌پرسد فقه که چیز مهمی نیست. می‌فرمایند نخوانده‌ای. می‌گوید در حال مطالعه و درس دادن هستم. می‌فرمایند پس نفهمیده‌ای.» از این جهت که فقه، سابقۀ تدبّر و تفکر هزارساله‌ای می‌باشد که انسان اندیشمندی چون شیخ مفید بنیان‌گذار آن بوده است. و در این رابطه اگر امثال شهید مطهری‌ها آنچنان برجسته و ارزشمند شدند به جهت حضور در فرهنگ فقاهتی هست که در حوزه‌های علمیۀ ما جاری است با رویکردی همچون رویکرد علامۀ طباطبایی و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب. موفق باشید  

40482
متن پرسش

باز رد شد اربعین و باز من حسرت به دل. بار دیگر داشتم پایی و پا نگذاشتم در راه دل. استاد اربعینی دیگر گذشت و این بار هم لطف هم قدم شدن با زائران اربعینی نصیب بنده نشد. نمی‌دانم از بی لیاقتی و کم سعادتی بنده است یا از بی همتی و یا یکجور ترس درونی. نه ترس از گرما و ناملایمات و سختی راه که بی شک حس حضور همه را شیرین می کند. بلکه ترس از نوع ترسی که یکنفر شوق و اشتیاق دیدار یاری را دارد و ترس دارد که نکند بعد از دیدارش از شدت آن شوق‌ و اشتیاق کاسته شود. هر وقت پیاده روی اربعین را از طریق تلویزیون دنبال می‌کنم از ته دل به راهیان پیاده روی اربعین غبطه می‌خورم. غبطه خوردن به حالشان یک حس و حال متعالی به بنده می‌دهد و می‌ترسم بعد از اینکه اولین بار راهی پیاده روی اربعین شدم دیگر این غبطه خوردن به سراغم نیاید. دوست دارم این غبطه خوردن را، دوست دارم اشکی را که به هنگام طلب هم قدم شدن با زائران اربعینی در چشمانم جمع می شود. نمی‌خواهم این اشتیاق سرد شود. نمی‌خواهم پیاده روی اربعین برایم به یک امر عادی تبدیل شود، دوست دارم طلب کردنش را از خدا. خواستم از جنابعالی سؤال کنم با این احوالاتی که این حقیر دارم بهتر است زودتر پیاده‌روی اربعین را تجربه کنم (البته اگر لطف خداوند شامل حالم شود و قسمت شود) یا اینکه به تعویق انداختن آن باعث بیشتر شدن عطش و یا معرفت نسبت به این پدیده می‌شود و چه بسا به تعویق انداختن آن برای بنده حقیر می‌تواند برکات بیشتری به همراه داشته باشد. التماس دعا استاد بزرگوار

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته غبطه خوردن در این امور، در جای خود ارزشمند است ولی تجربۀ «حضور» امرِ دیگری است آن‌گاه که انسان نسبت خود را با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در جمع زائر و خادم، احساس می‌کند که چگونه هرکدام به نحوی به امامی نظر دارند که نهایت انسانیت را حتی با آنانی که قصد شهادت آن حضرت داشتند؛ نشان داده است. و حال مائیم و قدم به قدم به سوی او رفتن، تا با هر قدمی سیئه‌ای از جان‌مان زدوده شود و حسنه‌ای به میان آید و آرام‌آرام با نفیِ سیئه‌ها و پیش‌آمدنِ حسنه‌ها، نوعی هم‌سنخی ذیل آن حضرت در انسان پیش آید که این، احساسی است مخصوص به خود. و معلوم است غبطه‌خوردن از این حضور، خود نوعی حضور است. موفق باشید          

40420

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده عزیز: سوال بنده در مورد فرشته شناسی است. استاد خودتون در مورد فرشتگان جایی سخنرانی یا جزوه ای کتابی چیزی دارید؟ و کاملترین منبعی که بشه باهاش از نظر فلسفی و علمی به صورت عقلانی و هر چه که ممکن است در مورد فرشتگان و عملکرد و جایگاه آنها در نظام آفرینش فهمید و آموخت چه معرفی می‌کنید، نظر خود شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اینکه فرشتگان مظاهر اسمای الهی هستند مانند آن‌که جناب عزرائیل «علیه‌السلام» مظهر اسم قابض حضرت حق است باید در رابطه با فرشته‌شناسی نسبت به اسماء الهی تأمّل نمود کاری که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» انجام داده‌اند. جناب آیت الله محمد شجاعی در کتاب‌های «مقالات» خود تذکراتی در رابطه با حضور فرشتگان مطرح فرمودند. در ضمن باعرایضی که در سوره فاطر شده است، می‌توان نسبت به فرشتگان فکر کرد. موفق باشید

40574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد، در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فصل نبوت خاصه دلایلی بر صدق گفتار نبی ذکر فرمودید. در خصوص این دلایل، برخی ادعا می کنند که پیامبر عظیم الشأن اسلام از دوران کودکی در سفر بوده اند و با ادیان مختلف و داستان های اقوام گذشته آشنایی پیدا کرده اند و اطلاعات را تجمیع نموده و نعوذبالله به یکباره ادعای پیامبری نموده اند. و یا در خصوص سابقه درستکاری پیامبر، ادعا می کنند چه بسیار انسانهای درستکاری که در امانت خیانت کرده‌اند. سوال اینجانب این است که با عنایت به اینکه وحی، تجربه و حضوری است مختص نبی و لاغیر و معجزه پیامبر که قرآن است نیز برای انسان عادی به عنوان معجزه قابل فهم و درک نیست و بسیاری از مسلمان ها نیز فقط معنی کلمات قرآن را می‌فهمند، آیا دلیل متقن و معجزه واری برای بشر امروز بر صدق گفتار نبی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، همان‌طور که در بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» در آن کتاب مطرح شده است؛ قرآن، انسان‌ها را برای درک حقانیت‌اش به تدبّر در آن دعوت می‌نماید و می‌فرماید هرکس خودش با تدبر در قرآن متوجه می‌شود: «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» و تنها راه، همین است که با تدبّر در قرآن، خودِ قرآن نشان می‌دهد فوق اندیشۀ بشر است و مردم عادی نیز در این رابطه در عین اعتماد به اهل تحقیق، با روحیۀ فطری خود تصدیق می‌کنند که سخنان قرآن حکایت از جان آن‌ها دارد جانی که خالق آن‌ها به میان آورده است. موفق باشید

40494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه‌تعالی جناب استاد بزرگوار، سلام علیکم: اینجانب در طی سال‌های گذشته از مجموعه دروس ارزشمند شما بهره‌ فراوان برده‌ام. تاکنون موفق به استفاده از دروس صوتی زیر شده‌ام: ده نکته در معرفت نفس، از برهان تا عرفان، برهان صدیقین، سوره زمر، ای اباذر، جنود عقل و جهل، شرح دعای مکارم‌الاخلاق، مناجات التائبین، حدیث یابن‌الجندب، شرح دستورالعمل‌های آیت‌الله بهجت، حدیث عنوان بصری، زیارت جامعه کبیره و اکنون به‌تازگی درس «آداب‌الصلاة» حضرت امام خمینی (رض) را آغاز کرده‌ام. ضمناً لازم به ذکر است که با وجود علاقه به مباحث نظری، نگاهم بیشتر معطوف به عرفان عملی و کاربردی است. ۱. با توجه به اینکه در مسیر معرفت توحیدی، احساس علاقه برای ورود به متون اصیل عرفانی دارم، آیا ورود به متونی نظیر فصوص‌الحکم برای بنده در این مرحله توصیه می‌شود؟ یا پیشنهادی برای ترتیب و اولویت دروس بعدی دارید؟ ۲. با توجه به اینکه طی سه سال گذشته در سوئد مورد توطئه ضد اسلامی و آزار و ظلم سیستماتیک بوده‌ام که ذهن و روحم را در حالت چالش مداوم نگه داشته است، چگونه می‌توانم در مسیر سیر و سلوک، این وضعیت را به فرصتی برای تعمیق معرفت و دستیابی به آرامش درونی تبدیل کنم، بدون آنکه دچار فرسودگی، تلخی یا انحراف از هدف اصلی شوم؟ مشتاقانه منتظر راهنمایی‌های حضرت‌عالی هستم. با احترام و ارادت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده با توجه به مراحلی که دنبال فرموده‌اید ان شاءالله می‌توانید مباحث «فصوص الحکم» و «منازل السائرین» را دنبال کنید. ۲. در این موارد مهم، سبک و سیره‌ای است که انسان باید از خود نشان دهد که آن وارستگی با افراد است نسبت به وجوه انسانی که انسان‌ها نسبت به هم می‌توانند داشته باشند. موفق باشید

40449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد عزیز راجع به مباحث معرفتی بخصوص فصوص که فرمودید به صورت کلی انسان تا به چهل سالگی نرسد، پخته برای این راه نیست و بخصوص بنده که مشغول شرح لمعه هستم فرمودید که حداقل بعد از رسائل و مکاسب بدین سمت رجوع کنم، سوالم از چرایی این امتناع است برای کسی چون بنده که اصلا اساس حضور و ورودم به حوزه برای مباحث عرفانی بوده و جز با این مباحث هیچ شور و شوقی برای حتی زندگی روزانه ام ندارم و از طرفی دیگر همین نگاه معرفتی، نگاهی بس عمیق و شور آفرین برای ورود به راه بسیار وسیع فقه را برایم می گشاید. نگاهی خارج از حقیقت، خارج از عالم حی به هرچیزی جز مردگی به میان نمی آورد؛ حال می‌خواهی با این نگاه به خدا بنگر یا به فقه بنگر یا به حتی امور روزانه زندگی! همه پوچ است و مانع برای حرکت. ۲. اگر شیطان را ذاتا گریزان از رحمن و بهشت برین بنگریم، چگونه اویی که کان من الکافرین بود، روزگار شش هزار ساله ای را به عبادت رحمن، در میان جلوات رحمانیه که فرشتگان اند، بود؟ ۳. در پس پرده داستان شکل گیری دشمنی شیطان با انسان چه رازی برای تفکر است؟ ۴. روایتی شنیدم که شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام برای مصلحت جویی از تجارت خویش می‌رود اما با نهی حضرت روبرو می‌شود. شخص التفاتی نمی کند و تجارت می‌کند و سود خوبی هم بدست می آورد. بعد از زمانی نزد حضرت می‌رود و جویای امتناع حضرت می‌شود، حضرت می‌فرماید: به یاد داری در فلان روز نماز صبح قضا شد؟ نهی از برای قضا نشدن نماز بود... واقعا افرادی همچون من چگونه زنده ایم و زندگی می‌کنیم و داعیه دار روحانیتیم؟ بعد از ازدواجم بسیاری از نمازهایم قضا شده و بسیار با سردرگمی روبرو گشته ام، سوالم اینست که: الف. آیا می‌توان با این حدیث اینگونه برخورد کرد که ازدواج بنده هم در مسیر عبودیتم قرار نگرفته؟ .ب‌. چکار باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که در ابتدا این حالت بحرانی که شرایط جدید ایجاد می‌کند؛ پیش می‌آید تا انسان به خود آید. آری! روحیۀ تعمق در فقه، قدرت استحکام در عرفان را شکل می‌دهد. باید برای خود در کسوت روحانی، برنامه‌ای دقیق و جدّی به میان آورد و در عین حال نباید به خود سخت‌گیری کرد. به اربعین فکر کنید و حضور گسترده‌ای که بشر برای آیندۀ خود بخصوص خدّام، مدّ نظر آورده‌اند. نکات مطرح شده در چند جلسۀ اخیری که کانال «سها» تحت عنوان «منزل نهایی» مطرح شده است، قابل توجه است. موفق باشید

40280
متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام جناب استاد: بنده در زمان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه دچار حالتی شدم که تمام معماهای جنگ غزه و لبنان برایم قابل درک شد. اینکه چگونه غزه در برابر این همه هجمه جنگ افزارها و تکنولوژی شیطانی غرب هنوز سربلند و زنده تر از قبل است و شجاعتی وصف ناپذیر در آنها موج می‌زند و همچنین در حزب‌الله لبنان. به یاد کلام مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام که فرمودند: وارد ترسها شوید که خیر در آن است. متوجه حرف نیچه شدم که گفته بود آنانکه به دنبال حقیقتند باید خانه خود را بر دهانه آتشفشان بنا کنند. بنده در این مدت جنگ ۱۲ روزه متوجه شدم نه تنها ترس از وجودم رفته بلکه خیلی شوق این را داشتم که من هم یک جوری باید دفاعی از وطنم کنم یا کاری انجام بدم. متوجه شدم اصلا این پدیده بطور خودبخود آمده و انگار خبری از اون شخصیت قبلی و ترسو نیست و منیت محو شده و پرده کنار رفته. و الان راز اتحاد و همدلی و تغییر احوالات مردم را خوب درک می‌کنم که این هم جای بسی شکر دارد. بله واقعیت این است که انسان در فضایی بدون سختی و تهدید از طرف دشمن آهسته آهسته رو به کرختی و غفلت می‌ رود. ولی انگار برای رشد و بیداری و روشنایی و صعود حتما لازم است که در کنار و مرز انسان تهدید وجود داشته باشد و این یک تلنگر همیشگی است. وجود شیطان و تاریکی‌ها و تهدیداتشان در این دنیا، فرصت‌های بی نظیری هستند برای انسان‌هایی که بدنبال حقیقتند. پس هم مرز بودن حزب‌الله لبنان و فلسطینیان با این رژیم شیطانی و تاریک باعث شده تا این انسانها دائما مراقب خود و عدم غفلت شوند و این تهدید برایشان تبدیل به فرصت رشد شده و منیت در این نوع انسانها مجال خودنمایی نمی‌دهد و ایمان وصف ناپذیری دارند. آیا این طور نیست؟ بنده بر این باورم که خداوند متعال با این جنگ ۱۲ روزه که با حماقت دشمن رقم خورد، بار گناه مردم ایران را که همان منیت و کدورت‌ها و غفلت‌ها بود را پاک کرد و همه دلها رو به هم رساند و وحدت ایجاد کرد و ما باید با این نگرش قدردان و سپاسگذار خداوند باشیم. و شاید دلها رو آماده کرد برای روزها و اتفاقات پیش رو و مسیری که به ظهور و تجلی انسانیت منتهی می‌شود. آیا همینطور است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه ارزشمندی را نسبت به جایگاه تاریخی دفاع مقدس مطرح فرموده‌اید. حال مائیم و با حضور در فرهنگ کربلایی خود و رویارویی با دو رویکرد، رویکردی که عده‌ای بنا دارند از طریق رسانه‌ها در فرهنگ مدرن، افکار عمومی را به نفع خود مدیریت نمایند و انسان را در معنایی که معنای خودبنیادی و خودخواهی و تکبّر است؛ تعریف ‌کنند، با تصور و گمانی که حقِ سیطره بر دیگر ملل را برای خود قائل‌اند و رویکرد دیگری که نظر به وجدانِ عمومی انسان‌ها دارد تا ابعاد روحانی و متعالی آنان را متذکر شود و به یگانگیِ انسان‌ها در هر کجا که باشند، نظر دارد، به همان معنای حضور افراد با ملیّت‌های مختلف در رخداد تنفر از آمریکا و رژیم صهیونی در روزهایی که ما با آن روبه‌رو هستیم، تا معلوم شود انسان‌ها چه اندازه در معنای بودن تاریخی خود می‌توانند در کنار همدیگر مؤثر باشند، از آن جهت که متوجۀ ظلمات نظم موجود هستند، نظمی که در نهایتِ خودخواهی و خودبنیادی برای خود این حق را قائل است که اجازه ندهد کشوری مانند ایران صنعت هسته‌ای صلح‌آمیز داشته باشد و با نظر به کربلا به خوبی جایگاه جاهلیت دیروز و امروز روشن می‌شود تا انسان‌ها منوّر به بصیرت تاریخی باشند با نظر به سنت الهی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً (فاطر/۱٠) و یا «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» (منافقون/۸). آیا ما با حضور در چنین سنتی در آینده‌ای حاضر نیستیم که جایگاهی برای جهان استکباری در آن نیست و جهان استکبار از این جهت نگران است و سعی در عدم موفقیت ما دارد؟ موفقیتی که انسانیت انسان‌هارامدّ نظر دارد. موفق باشید

40255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شاگردان آیت الله قاضی (ره) در هنگام نماز خواندن ایشان را نصب العین خود قرار می‌دادند. می‌خواستم بدانم که چون آیت الله قاضی (ره) مظهر خدا بودند، ایشان را نصب العین قرار می‌دادند؟ سوال دوم اینکه اگر جواب مثبت است، مگر تمام عالم مظهر خدا نیست. پس چرا فقط یک مظهر (آیت الله قاضی (ره)) را به عنوان مظهر خدا در هنگام نماز نصب العین قرار می‌دادند؟ لطفاً به هر دو سوال پاسخ دهید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچیزی مظهر انوار و اسماء الهی است ولی استاد سلوکیِ انسان، مظهر کمال انسانی آن شخص به حساب می آید. موفق باشید

40250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمی‌گیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه می‌ترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نداشته باشد. می‌ماند که انسان بعضاً با این نوع روایت‌ها که از کربلا می‌کنند، نمی‌تواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد می‌شود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید

40243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: برای یاد خدا، آیا در لحظه اکنون و در بودن خود اگر چهره یکی از شهدا یا عارفان الهی و یا حتی افراد زنده مثل رهبر معظم انقلاب را هم تجسم کنیم با توجه به اینکه ما چهره امامان معصوم را ندیده ایم این منجر به دیدار امامان معصوم و حتی پروردگار منجر می‌شود؟ اگر می‌شود پس آیا می‌توان از این عمل بعنوان بزرگترین عبادت نام برد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بستگی دارد که متوجۀ نهایی‌ترین انسان که ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشند؛ باشیم و عزیزانی که می‌فرمایید را آینۀ اشاره به آن نهایت‌ِ نهایت‌های انسانی بدانیم که بحث دقیقی است. در این رابطه عرایضی به طور غیر مستقیم در کتاب «انسان و باز انسان» شده است و هنوز نیز جای اندیشیدن دارد. موفق باشید

40098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خداقوت خدمت استاد محترم: همانطور که مستحضرید روز گذشته جناب حجت الاسلام قاسمیان، پس از انتشار کلیپ اعتقاداتشان به وضعیت اسفبار کشور سعودی بازداشت شده اند. در این راستا عده ای در داخل نسبت به این عمل ایشان هجمه راه انداخته که این عمل بر خلاف قوانین آن کشور بوده، هزینه برای کشور و یا احتمال زحمت برای سایر حاجیان داشته است برخی هم معتقدند نباید در زمان و مکان انجام حج این مطلب گفته می شد و برخی هم ضمن تایید و حمایت از عمل ایشان، وظیفه دستگاه دیپلماسی را پیگیری حقوق ایشان دانسته و کار سعودی ها را در بازداشت ایشان کاملا غلط می دانند. سوال بنده این است که حاجیان چرا در چنین دوگانه ای در کشور ما قرار می گیرند از سویی رهبر معظم انقلاب سال گذشته تاکید بر زنده نگه داشتن یاد مردم غزه در حج داشتند از سویی بسیاری در سازمان حج و مدیران کاروان و روحانیون، چنین اقداماتی را نهی می فرمودند. بالاخره وظیفه حاجیان چیست آیا سکوت کرده و به دنبال انجام عمل کامل حج باشند که لطمه ای به آن وارد نشود یا به دنبال پرده افکنی از چهره سیاه خادمان بین الحرمین در ذبح اسلام چه در شرایط برگزاری حج و چه در عملکرد خارجی سعودی ها در کمک به ذبح کودکان مسلمان باشند؟ آیا عمل حجت الاسلام قاسمیان اقتدای به ارباب بی کفن اباعبدالله الحسین نیست که حج خود را برای افشای ظلم یزید ناتمام گذاشتند؟ آیا تاریخ ما به جایی رسیده که به هر قیمتی عمل و انجام احکام را مقدم بداریم؟ ما باید به کدام عمل کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظردادن در این مورد آسان نیست. در فهم و صفا و شخصیت ارزشمند حاج آقا قاسمیان هیچ شکی نیست و احتمالاً خود ایشان هم تصور نمی‌کردند با طرح آن موضوع در آن کلیپ، آل سعود این‌چنین ضعف و بی‌ظرفیتی را از خود نشان دهد زیرا ایشان خواستند متذکر شوند که حقیقت حج امری است بالاتر از این نوع ظاهرگرایی‌ها. و اگر تصور می‌کردند چنین حساسیتی پیش می‌آید احتمالاً  به این صورت به موضوع ورود نمی‌کردند. موفق باشید

40034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرانقدر: خداوند شما را حفظ کند که اگر امیدی در زندگی دارم و راه زندگیم راعوض کردم، نتیجه مطالب ارزشمند شماست. از نزدیکان بنده در خارج کشور زندگی می‌کنند وعلیرغم همه اعتقادات خوب و پایبندی، با ولایت و نوع مدیریت این سال‌های ایران زاویه دارند، و به نظرم بیشترش معلول نوع اخباری است که آن طرف دریافت می‌کنند. یک سری انتقادات مدیریتی واقعا قابل دفاع نیست ولی ایشان همه را زاییده نوع تفکر سیاسی دینی ما می‌داند. کدام کتابتان را برای تغییر نوع نگاه به ایشان هدیه بدهم؟ اینکه کلا نوع نگرشش را به عالم تغییر بدهم که حتی شاید، برگردد واز تخصصش برای انقلاب استفاده کند، از کدام کتاب می‌شود همچین تغییر نوع نگاه را ایجاد کرد؟ من چون اغلب کتاب‌های شما را طی سالیانی مطالعه کردم و تدریجا با بحث و استاد جلو آمده ام خودم نمی‌دانم کدام کتاب مفید تر خواهد بود؟ لطفا اینو به من فوری جواب بدیند تا دوشنبه بیشتر ایران نیستند و من دلم میخواد همچین هدیه ای بهش بدهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب یکی از کاربران تحت عنوان «آیندۀ ما در حقیقی‌ترین گفتار» https://eitaa.com/matalebevijeh/19292 شده است که می‌تواند راهگشا باشد و گمان می‌کنم کتاب «عقل و ادب ادامۀ انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن بتواند مخاطبان محترم را به اندیشیدن نسبت به آینده‌ای دعوت کند که مدّ نظر رهبر معظم انقلاب است در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی. موفق باشید

40003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما ندای حق گوی زمانه، این جملات ناب و عرفانی به تازگی به دستم رسیده، چه قدر زیبا، چه قدر عمیق، و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما همان آخرالزمانی هایی هستیم که بر خلاف اهل ظاهر و کوته فکرانِ هم عصر این عارفان، این مفاهیم را می‌فهمیم و درک می‌کنیم چنانچه معصوم فرمود یتعمقون... – [ ابوالعباس قصاب] گفت: « وطاء من بزرگ است از او باز نگردم، تا از آدم تا محمد [علیهم السلام]، در تحت وطای من نیارد» – منکری، حسین منصور را معارضه کرد. گفت: «دعوی نبوت می‌کنی.» گفت « اُف بر شما باد! که از قدر من بسی واکم می‌کنی – ابویزید: «بنده نرسد به مقام حقیقت، تا آنچه خداوند- عزوجل- از قرب خویش به محمد داد و از مناجات خویش به موسی و از خلّت خویش به ابراهیم و از عزت خویش به عیسی- علیهم السلام- بیابد.» ابوالحسن خرقانی: «من از هر چه دون حق است زاهد گردیدم. آن وقت خویشتن را خواندم. از حق جواب شنیدم. بدانستم که از حق درگذشتم. لبیک اللهم لبیک زدم، محرم گردیدم، جمع کردم، در وحدانیت طواف کردم. بیت المعمور مرا زیارت کرد کعبه مرا تسبیح کرد، ملائکه مرا ثنا گفتند، نوری دیدم که سرای حق در میان بود چون به سرای حق رسیدم زانِ من هیچ نمانده بود» [خرقانی] گفت: « کله سرم عرش است و پای‌ها تحت الثری و هر دو دست مشرق و مغرب می‌شود منت گذاره و بخشی از اسرار را بر ما شاگردان و پادرسی های حضرتتان فاش کنید و بیش از آنچه در ظاهر این کلمات است به بطن آن که همان آیات قرآن و احادیث ست اشاره ای کنید و این تشنگان را آبی نوشید؟ که سخت تشنه ایم، اما طعم آب را چشیده تیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم اشاراتی است که در کلمات این بزرگان هست که البته گفتنی نیست هرکس به ذوق خود چیزی از آنها می‌یابد. موفق باشید

40435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: جسارتا من در باره موردی از شما راهنمایی می‌خواستم. استاد خانواده همسر بنده خیلی با حضرت آقا و حکومت مخالفن و در جریاناتی که به تازگی اتفاق افتاده و شهادت سرداران نه تنها ناراحت نیستن بلکه خوشحال هم هستن و این در صورتی است که شوهر من خیلی انقلابی و ولایی است و یک بار که منزل مادرشون رفته بودن شروع کردن به بد گویی همه سرداران و رهبر و شوهرم خیلی ناراحت شده بود و گفت دیگه باهاشون قطع زابطه می‌کنم ولی من گفتم مادرت تحت تاثیر افراد دیگه است و این کارا نکن و دیگه کم میرفتن خونه مادرشون تا اینکه یه روز به من زنگ زدن و گفتن با گریه که شوهرما از دست دادم و دخترم و پسرمم ازم دورن و فک می‌کنم این پسرمم هم از من دوره و من خدا را دارم و همه به من محبت دارن و نیازی به شماها من ندارم و خلاصه خیلی منا ناراحت کردن و گفتن فقط بچه تونا بفرستین تا من ببینمش و همه تقصیراتا گردن ما انداختن و گفتن دنیای دیگه ای هم هس ببینین آیا باید با مادرش یکی این طور رفتار کنه و این در صورتیه که شوهرم هیچ بی احترامی نکرد فقط با برادرش رابطه شا قطع کرد و کمتر خونه مادرش میرفت هفته یه بار حالا من می‌خواستم ازتون خواهش کنم که ما باید چه کار کنیم شوهرم میگه اینا انسانیتا زیر پا گذاشتن و حرف از مخالفت با انقلاب گذشته و برا همین دلم نمیخواد دیگه باهاشون صمیمی باشم ولی من حالم خوب نیست از این شرایط عقیده خونواده ش هم درست نمیشه ینا از طرفدارای آقای شیرازین و خیلی به آقا حرف میزنن و آیا باید همچنان ارتباطمونا کم و یا قطع کنیم یا بریم و آشتی کنیم اینا نه با اخلاق نه با منطق با هیچی دست از عقایدشون بر نمیدارن و میگفتن اگه آقا نایب امام زمون بود این قد جوونا ضد دین نمیشدن و اینا همه ظالم و آدم کشن مثه همپن اسراییلی ها. لطفا راهنماییم کنین شوهرم خیلی ناراحته. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با روحیۀ مدارا و «متانت» و «دلسوزی» و «صبر» ارتباط را با ارحام به کلی قطع نکرد و محبت به مادر برکات خود را دارد به هر قیمت که باشد. موفق باشید

40397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت خدمت شما استاد عزیز. بنده نوجوانی هستم که تعارض میان دو مسئله شدیدا سردرگمم کرده و نمی‌توانم دست به تصمیم بزنم. به لطف خدا به لطف خدا به لطف خدا بنده مستعد در زمینه های علوم مهندسی هستم و به‌اضافه علاقه شدیدی هم به این حوزه دارم. از طرفی آزمون کنکورم را مطلوب داده‌ام و اگر خدا بخواهد توان تحصیل در بهترین دانشگاه‌های کشور را دارم. اما همین استعداد را (اگر بیشتر نباشد به‌نظر کمتر نیست) در زمینه علوم حوزوی علی الخصوص فلسفه و منطق و عرفان دارم و همان علاقه شدید را به این زمینه نیز دارم. مانده‌ام میان این دو مسیر که خدای متعال از من چه می‌خواهد و وظیفه‌ام چیست. پدرم تصمیم‌گیری را بر بنده واگذار نموده‌اند و مادرم نیز مرا از هیچکدام نهی نمی‌کنند اما می‌دانم قلب هردو علی الخصوص مادرم بشدت مایل به این است که به دانشگاه بروم. علاقه و استعداد برای بنده در دو زمینه برابر است و برایم مهم فقط و فقط این است که ولی جامعه حضرت امام خامنه‌ای از منِ نوجوان در این دوراهی کدام را می‌خواهند. می‌خواستم بدانم آیا شما می‌توانید بنده را راهنمایی کنید؟ و سوال دومم این‌ است که فرضا اگر باید به حوزه رفت بهتر است اول به دانشگاه بروم (برای لیسانس) و بعد به حوزه بروم یا مستقیما به حوزه بروم؟ (در این زمینه هم پدر و مادرم شدیدا می‌خواهند بنده ابتدا حداقل دانشگاه را تجربه کنم اما امر و نهی نمی‌کنند چون برای خودشان مسئولیت می‌دانند و واهمه دارند که مرا از حوزه نهی کنند) با تشکر در پناه حضرت ولیعصر ارواحنا فداه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر استعداد مباحث و موضوعات حوزوی را در خود احساس می‌کنید و والدین محترمتان می‌توانند تا حدّی از نظر مالی در ادامۀ زندگی به عنوان حضور بیشتر در تبلیغ دین، کمک کنند – حداقل در زمینۀ مسکن در سال‌های بعد- این را لطف خداوند بدانید که علاقۀ حضور در حوزه و تعمق در آن معارف و تبلیغ آن به بشریت را در شما ایجاد کرده است. ۲. هرچه زودتر به حوزه وارد شوید بهتر است. در این مورد خوب است به آرشیو «حوزه یا دانشگاه» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/quest/29957?mark=%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87 موفق باشید

40279
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: من هم اکنون در حال مطالعه کتاب ۲۰۰ نکته درباره انسان هستم. الحق که کتاب روشن و پر معنایی است. سپاسگزارم. از خواندن این کتاب خیلی مسائل داره برام قابل درک میشه. مثلا شهادت فرماندهان جبهه اسلام شامل حزب‌الله لبنان، یمن، عراق، فرماندهان کشور عزیزمان و همچنین شهادت سید حسن نصرالله و شهید حاج قاسم سلیمانی این مسئله برایم قابل درک و هضم نبود و این را نوعی شکست در دلم احساس می‌کردم. اما اکنون همه چی کاملا برعکس شد. اینگونه برایم درک شد، بیان کنم که امیدی برای همه باشد: در واقع خداوند بر اساس سنت خود و اراده خودش تمام کارها رو جلو میبره نه بر اساس اون چیزی که ما فکر می‌کنیم اون هم با ذهن تحلیلی و محدود خودمان. در اصل خداوند اراده اش را بر اساس مقتضیات زمان حال پیش می‌برد. مثلا با شهادت سردار شهید سلیمانی علی الظاهر ما فرمانده بی نظیری را از دست دادیم که دیگر جایگزینی ندارد. البته که جایگزینی ندارد، چون قرار در کار خدا چیزی به مفهوم تکرار وجود ندارد. قرار بر این است که در وجوه بی تکرار تجلی کند. شهید سلیمانی آنگونه بود که می‌بایست می‌بود و همین‌گونه هم بود و ماموریت و مسئولیتش همین بود که به نحو احسنت و کامل به پایان رساند و این تجلی مخصوص فرد ایشان بود و بس. حال قرار است ادامه این روند در انسانی دیگر اما در مرحله برتر و با توجه به مقتضیات زمان حال همان دوره تجلی کند نه تکرار که عبث و بیهوده است، چون تکرار یعنی دوباره از صفر شروع کردن. بلکه ادامه رشد سردار سلیمانی در دیگری. در واقع ماموریت حاج قاسم تکمیل شد در زمان حال خودش مطابق با شرایط زمان خودش و حالا مرحله بعد از تکمیل مرحله قبلی شروع شده که در سردار قاآنی ظهور می‌کند اون هم مطابق با شرایط و زمان حال نه گذشته. پس نباید با چشم قیاس نگاه کنیم به این مسئله بلکه باید با چشم اکنون و حضور و توحیدی نگاه کنیم تا این مسائل برایمان درک و هضم شود. شنیدم که با شهادت فرماندهان حزب‌الله لبنان و شهید نصرالله، اکنون جوانانی این حزب را بدست گرفته اند که بسیار سخت و انتقام جو هستند نسبت به دشمن و این یعنی خداوند با تجلی جدیدش دیگر فرصت توبه از دشمن را تمام شده اعلام کرده و وقت انتقام رسیده. این به وضوح در همه جبهه مقاومت قابل مشاهده است. همچنین که در عملیات وعده صادق ۳ در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با چشم دیدیم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از حالت خویشتن داری به حالت سرسختی و انتقام از دشمن تغییر کرد و این با ظهور و تجلی روح جدید در فرماندهان جدید رقم خورد. و این جریان الهی ادامه دارد تا پاکسازی کامل زمین از تاریکی و پلیدی و در نهایت این ظهورات و تجلیات، ظهور نهایی خدا است که در شخص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متجلی می‌شود. آیا این همان فرایند تجلی و ظهور در انسانهاست که به صورت سلسله مراتب به ظهور نهایی انسان کامل ختم می‌شود؟ 🌹🌹🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوشبخت و خوشوقت هستم از نگاهی که نسبت به جریان‌های پیش‌آمده دارید بخصوص آن‌جایی که می‌فرمایید نباید با چشم قیاس به شرایط پیش‌آمده نظر کرد. بلکه باید با چشمِ اکنون و حضور و توحید نگاه کنیم تا این مسائل برایمان درک و هضم شود.
 در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است، به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود، جایگاه امثال شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر سرداران و دانشمندان هسته‌ای فهمیده می‌شود و آن‌ عزیزان در اوج یگانگی با حقیقت دوران، سرمایۀ تاریخی ما برای ادامۀ راه می‌گردند و می‌توان در آینۀ وجود آن‌ها آیندۀ مردم خود را احساس کرد. آینده‌ای که «انسانیتِ» انسان‌ها هرچه بیشتر نسبت به همدیگر درک می‌شود و این یعنی کربلا و اُنس و ارتباطی که پس از شهادت آن حضرت بین مردم پیش آمد. موفق باشید      
 

40272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: عزاداری ها قبول باشه ان شااله🤲 در شرایط فعلی گویا فصل مشترک آحاد جامعه وطن دوستی هست. یعنی از فردی که که تنها خدا رو قبول داره و دیگر هیچ تا کسی که به اصطلاح حزب اللهی هست. با توجه به این موضوع آیا پیدا کردن مصادیق تاریخی با محور ایران دوستی بدون دخالت عنصر دین در ایجاد وحدت بین آحاد جامعه چقدر راهگشاست؟ هنگامی که بحران به بالاترین حد خودش می‌رسد مثلا خطرات جانی مالی و... در مبارزه با اسرائیل به بالاترین حد ممکن می‌رسد آیا وطن دوستی می‌تواند نجات دهنده باشد و به بیان کلی تاب آوری را افزایش دهد؟ برای کسی که به اصول دینی پایبند است شاید حل این موضوعات و خطرات را به جان خریدن، راحت‌تر است اما برای یک وطن دوست هم می‌تواند همینطور باشد؟ روایتی که می‌گوید حب الاوطان من الایمان چقدر با این موضوع مرتبط است؟ ممنون از شما استاد گرامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در وطنی است که نماد و بستر دینداری و ستیز با دشمن انسانیت باشد. آری! دفاع از این وطن برای هرکس که باشد ارزشمند است و ایران، در این زمانه چنین وطنی است و در چنین جایگاهی قرار دارد، و این است که رهبر معظم انقلاب نیز در شب عاشورا فرمودند: سرود «ای ایران» خوانده شود.https://eitaa.com/mahdavi_arfae/24244. موفق باشید

40170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مومن نباید از خدا طلب مرگ کند چرا حضرت زهرا عجل وفاتی طلب می‌کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به آن معنایی که افراد به جهت شکست‌های‌شان طلب مرگ می‌کنند، در میان نبوده. بحث در آن بوده چگونه انسانی با آن افق متعالی توحیدی یعنی حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می‌توانند در جهانی حاضر باشند با نبودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و با حذف مولای متقیان «علیه‌السلام». موفق باشید

40123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر باشه: من دختری ۱۵ ساله دارم که آن حدود ۳ سال میشه که نماز خوندن را ترک کرده دخترم از ابتدای تکلیف نمازهاش رو می‌خوند و با تشویق من به نماز خوندن ادامه می‌داد تا اینکه یک مدتی دچار افسردگی شد و حتی افکار ناامیدی مطلق از زندگی و گوشه گیری که با مشاور مذهبی و حتی حرفه ای درمانی صحبت کردم گفتن ایراد نگیرید سلامتی جسم و روحش مهمتره بعد از اون کلاً نماز خوندن رو کنار گذاشت بعد از آن سوالاتی از من داشت که چون نمی‌تونستم قانعش کنم اون هم گفت که دیگه نماز نمی‌خونه از جمله سوالاتی که داشت این بود که می‌گفت خدا چرا ما را آفریده و حالا که ما را آفریده نمی‌تونه ما رو زور کنه که نماز بخونیم. بنده واقعا ناراحتم چون می‌بینم برای دخترم و رفع شبهه اون کاری نتونستم بکنم دنبال کسی می‌گردم که بتونه با دلیل متقاعدش کنه دختری هست بسسیار باهوش و سوالاتش فلسفی و سطح بالا که اگه متقاعد بشه نمازش رو میخونه می‌خواستم من رو راهنمایی کنید چیکار کنم و کی می‌تونم دخترم رو بیارم که استاد باهاش صحبت کنن. ممنون میشم ازتون. خدا خیرتون بده. جسارتا من هر هزینه ای باشه میدم که دخترم شبهاتش پاسخ داده بشه. هر موقعی که بفرماین من خدمتتون می‌رسم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش ما اینطور نیست که بتوانیم به طور حضوری خدمت رفقا باشیم عیناً جواب این سوالات در کتاب آشتی با خدا مطرح شده است خوب است که همان سوال و جواب‌ها را با ایشان در میان بگذارید و برایشان بخوانید. نظر به سیره شهدا و توصیه آنها به نماز و حجاب ان شاالله می‌تواند مفید باشد. البته پس از مطالعه آن کتاب و کتاب جوان و انتخاب بزرگ که هر دو روی سایت هست می‌توانید سوالات ایشان را از طریق خود ایشان و یا جناب عالی در سایت مطرح فرمائید. موفق باشید.  https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C
https://www.aparat.com/v/etq8xug
https://lobolmizan.ir/book/70?mark=%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86
 

نمایش چاپی