بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. پیرو سوال 8896 ، می خواستم بپرسم مگه اساسنامه و قوانین بانک ها در ابتدای انقلاب به تایید مراجع از جمله آقا نرسیده و بعد بانک اسلامی لقب گرفته؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بانک‌ها قوانین را دور زدند و قوانین هم نارسایی‌هایی دارد که باید برطرف شود. کلیّت قوانین ممکن است پذیرفته شود ولی در عمل نتیجه‌ی مناسب اهداف اقتصاد اسلامی را در بر نداشت. موفق باشید
8050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. یکی از دوستانم میگفت بنده در خانه هم جلوی پدر و مادرم با پیراهن هستم و پیراهن را در نمیاورم. ( یعنی با عرق گیر و رکابی و... در خانه نمیچرخم). علت را سوال کردم گفت هر چه انسان پوشیده تر باشد بهتر است. خواستم بپرسم آیا واقعا پیراهن پوشیدن اینقدر تاثیر دارد نسبت به کسی که در خانه عرق گیر میپوشد؟! یعنی کسی که پیراهن دارد از نظر معنوی در شرایط بهتری قرار دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. حتی داریم اگر کسی لخت بخوابد عمرش کوتاه می‌شود یعنی عمرش بی‌برکت می‌شود. علاوه بر این‌که این کار دوستتان یک نوع ادب است که خدا دوست دارد، نباید اگر کسی این کار را نکرد به او بدبین بود. موفق باشید
7972
متن پرسش
سلام استاد چه جوری میشه حاجت گرفت؟ مرض مزمنی دارم که پنج-شش ساله امونم رو بریده. زندگی ام مختل شده و به شدت افسرده شدم. هم از لحاظ عصبی داغونم هم از لحاظ جسمی دارم تحلیل میرم. هر چی هم راز و نیاز و توسل کردم فایده ای نداشته. دیگه چیکار باید بکنم. مسئله ای نیست که بشه باهش کنار اومد چون با این وضعیت نه میتونم ازدواج کنم نه کار مناسبی گیرم میاد. آخه چرا باید این قدر شکنجه بشم. تا کی؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بگو خدا! حالا که همه‌کاره تویی، اگر قرار گذاشته‌ای من در زیر نظر تو این‌طوری امتحان دهم، سمعاً و طاعتاً. در ضمن سری به اطبای سنتی بزنید و پرهیز را فراموش نکنید و آینده را به خدا بسپارید و فراموش نکنید صبر بر قضای الهی آنچنان راه قلب شما را به سوی حق می‌گشاید که هرگز سلامتی مورد نظرتان چنین بهره‌ای به شما نخواهد داد. به قول اسرایی که از زندان‌های صدام آزاد شدند، حیف که آزاد شدیم و از آن فضای معنوی محروم گشتیم هرچند از نظر بدنی در زحمت بودیم. موفق باشید
3829

ظهورعبودیتبازدید:

متن پرسش
سلام.شما در تفسیر سوره (فکر کنم قصص یا شعرا ) گفته بودید که یه وقت آدم گیر میکنه که یه جا یه حرفی رو بزنه بهتره یا سکوت کنه. شما جواب دادید که مراجعه کنه به نفسش . اگه نفسش تایید کرد بدونه که کار باطلیه. مشکل همینجاست که والا ما هر چی رجوع میکنیم نمیدونیم که این پیشنهاد , پیشنهاد نفس است یا وجدان.جدا گیر کردیم و مطمئنا این حلال خیلی از مشکلات ماست . گاهی کار به یه جاهایی میرسه که حتی عقل هم جواب نمیده و سریع احساسی برخورد میکنیم و این خیلی ناراحت کننده است. استاد خواهشا دقیق بگید چطور بدونم که این ندا , ندای حق است یا باطل.تشخیص صدای فطرت چگونه است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عبودیت ما را ظهور می‌دهد، آن کار الهی است ولی اگر خود ما در آن کار مطرح هستیم در انجام آن کار باید احتیاط کرد تا إن‌شاءالله جنبه‌ی عبودیت آن کار غلبه کند. موفق باشید
3020
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خسته نباشید. بنده دو سوال از حضور تون دارم. 1- ایا روز الست مربوط به همه ی انسان ها بوده یا اولیاء در صورتی که مربوط به همه ی انسان ها بوده چرا یادمان نیست؟ 2- در یکی از کتابهایتان به نقل از شیخ طوسی فرمودین: مصادیق لعن اول و ثانی وثالث و رابع قابیل و عاقر شتر صالح و قاتل یحیی(ع) و ابن ملجم هستند در صورتی که تا امروز فکرمیکردیم ابابکر و عمر وعثمان و معاویه هستند و به این نیت لعن میکردیم . خواستم ببینیم نظر خود حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- چون اظهاری که در عهد الست نسبت به ربوبیت الهی داشته‌ایم حضوری بوده و نه حصولی، در حافظه نمی‌ماند ولی اگر کسی درجه‌ی وجودی خود را رشد دهد آن عهد را احساس می‌کند 2- فکر نمی‌کنم خلفا در منحرف‌کردن جهت اسلام تقصیر کمی دارند ولی ظاهراً روش ائمه«علیهم‌السلام» نبوده است که به خلفا مستقیماً لعن کنند. موفق باشید
2835
متن پرسش
در تعریف «فکر» از منظر «فلسفه» منظور از «مبادی» در عبارتِ «حرکت به طرف مبادی» چیست؟ آیا منظور فقط مبادی تصدیقیه است (که قضیه و گزاره است مثل استحالة اجتماع نقیضین)؟ یا اعم از تصدیقیه و تصوریه (مثل تعریف موضوع و محمول)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. و به عبارت دیگر مبادی در عقل نظری بدیهیات است که امری است حضوری و در عقل عملی شخصیت پذیرفته شده است که باز امری است حضوری که انسان از درون خود به آن شخص یا شخصیت گرایش دارد. موفق باشید یا می توان گفت: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. موفق باشید.
2788
متن پرسش
سلام علیکم در میان دوستان بنده، برخی دانشجویان هستند که علی رغم پیشینه ی دینی و فعالیت های فرهنگی در مساجد و حسینیه ها، با قرار گرفتن در فضای دانشگاه، از حکومت اسلامی، کارآیی دین و سایر مباحث این چنینی ناامید شده اند و همواره از چیزهایی سخن می گویند که ترویج ناامیدی است. سوال بنده این است که پیشنهاد شما برای مواجهه با چنین افرادی چیست؟ به نظر شما با این افراد، چگونه می توان بحث کرد که نتیجه دهد؟ در مورد کسانی که پیشینه ی مذهبی ندارند و مثلا چگونه می توان عمل کرد؟ رسالت تبلیغی ما در رابطه با این افراد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای اولی‌های مذکور کتاب‌های انقلاب اسلامی و کتاب «شرح دعای ندبه» خوب است و برای دومی‌ها کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس». موفق باشید
1640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام متن زیر از کتاب دغدغه های فرهنگی مقام معظم رهبری است: صفحه 42 امروز در فرهنگ غرب انصافا عناصری وجود دارد که برای ما حیاتی است.چیزهای خوب زیاد دارند.اگر این چیزهای خوب نبود غرب با این فسادی که دارد باید اصلا مضمحل می شد. چند عنصر حسابی در کار این ها بوده از جمله اینکه ادم های منظمی هستند ادم های پرکاری هستند و در تلاشهایشان خستگی ناپذیرند. این ها عناصر مثبت و مطلوب فرهنگ انهاست این ها را البته باید گرفت و استفاده کرد. 12/7/72 ایا این جملات با اصول حاکم بر غرب شناسی شما مغایر نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قبلاً نیز عرض کردم، ملاحظه بفرمایید بین روش و هدف باید فرق گذاشت. آنچه موجب فساد غرب است نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم است و این‌که بعد از رنسانس به بهانه‌ی فسادی که در کشیشان ایجاد شده بود به دین پشت کردند و رابطه‌ی بشر را با عالم قدس و معنویت قطع نمودند و ما از این جهت یعنی از جهت تفکر و فلسفه، غرب را مردود می‌دانیم و نظام اسلامی را نظام عبور از غرب و برگشت به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که واسطه‌ی فیض الهی به جهان است، برمی‌شماریم. و این غیر از آن است که از روش غربی و نظمی که ایجاد کرده‌اند استفاده نکنیم ولی برای اهدافی که خودمان می‌شناسیم و نه اهدافی که اومانیسم مدّ نظر دارد. موفق باشید
26096
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مالک اشتر انقلاب را به شهادت رساندند. استاد، انگار پدرم را از دست داده ام، و آن‌چنان به خود می‌پیچم که گویا معنایِ خودم را گُم کرده‌ام، و راهی را که باید به دنبال آن باشم را؛ نمی‌جویم! مرا چه شده است؟ چیزی بفرمایید آرام شویم استاد!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند در راه توحید و در مسیر نفیِ استکبار، آن‌چنان برکات و ظرفیت‌هایی قرار داده که هر قدمی در مقابله با این راه، برداشته شود تا راهِ توحید به گمان دشمنانِ این راه متوقف شود؛ جلوه‌ای از جلوات نورِ جامع الهی به ظهور می‌آید. مثل روز روشن است که چنین کاری را که آمریکا انجام داد، جز به دست احمق‌ترین و نادان‌ترین انسان‌های روی زمین امکانِ انجام نداشت.

انقلاب اسلامی راهِ گشوده‌ای است که باید در هر مرحله از مراحل حضور تاریخی‌اش، گامی به اقتضای آن مرحله بسی بلندتراز قبل  به جلو برداشته شود و این گام محقق نمی‌شد مگر آن‌که جهان تشیع خود را به ظهوری دیگر نشان دهد و آن ظهور، با شهادتِ سردار حاج قاسم سلیمانی به میان آمد تا باطنی نهفته از رخداد توحیدیِ انقلاب اسلامی در هویت جهانی‌اش ظهور کند و معنای سیاستی که عینِ دیانت است و در جای خود، سلوکی با برکت می‌باشد؛ هرچه بیشتر نهادینه شود و اشک‌هایی در سوکِ آن مرد آسمانی به ظهور آید که از جنس اشک‌های اولیاء الهی است در نیمه شبان برای رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه.

 از این به بعد، این آمریکا است که در انفعالِ هر روزیِ خود گرفتار خواهد شد، ولی نه از جنسِ سقوط یک جبهه‌ی سیاسی در مقابل رقیب سیاسی‌اش، بلکه به معنای به ظهورآمدنِ قدم‌قدم‌های توحیدی که بنا است همه‌ی مناسباتِ عالَم کفر را تغییر دهد. خداوند بنا دارد با نشان‌دادنِ حضور چشم‌گیر و جهانیِ جبهه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی به ما و جهانیان نشان دهد با حضور در این جبهه، در کجا ایستاده‌ایم؟ در جایی که: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» پایه‌گذاران آن نیز، خود به شگفت می‌آیند و از آن طریق، فشار و خشمی بی‌اندازه در کفار ایجاد می‌شود.  

پس! قصه، قصه‌ی یک شخص نیست؛ قصه‌ی انسانی است که در تاریخ بشریت از آن جهت که قاسم سلیمانی بودن، گمگشته شان بود با ظهور او به ظهور آمد، انسان‌هایی مثل ابوالمهدی‌المهندس متوجه شدند او به صورتی فوق‌العاده، شبیه ابعادِ متعالی خودشان است که چگونه ذیل اسلام و تشیع و ولیّ فقیه، باید چنین «بودنی» داشته باشند که در عین مهابت، مهربان باشیم و در عینِ بصیرت سیاسی- به عمیق‌ترین شکلِ جهانی آن- سیاست‌زده و منفعل نباشیم و در عین مصمم‌بودن، گرفتار خشونت بی‌جا نگردیم. و این یعنی از مرزهای «جزیره‌ای بودن» به در آمدن و جهان اسلام را احیاء‌کردن، تا همه‌ی بشریت بدانند هنوز هم امکان زندگی و زنده‌بودن هست، و برای مقابله با استکبار، کسی نباید خود را معطل دیگری کند چه شیعه باشد و چه سنی و چه چپ و چه راست.

با به صحنه‌آمدن مردم در تجلیل از سید شهدای مقاومت، گذشته‌ی افتخارآمیزی که داشت برای نسل جدید گم می‌شد؛ ورقی دیگر خورد برای حضوری عمیق‌تر انقلاب اسلامی. تا نسل جدید، خود را نه در «دیروز» که در «امروز»ِ خود به وسعت همه‌ی تاریخی که انقلاب اسلامی در آینده‌ی بشریت رقم خورده است؛ احساس کند. موفق باشید

18973
متن پرسش
بهترین مثال عرفانی برای تبیین رابطه خالق و مخلوق با عرض سلام و تشکر فراوان: مثالهای زیادی برای رابطه خالق و مخلوق از طرف عرفا گفته شده مانند مثال موج و دریا – امام رضا (ع) در مناظره با عمران صابی مثال آینه را می آورد که قطعا بهترین مثال است همانطور که خود حضرت آن را مثل اعلی نامیده (اگر درست برداشت کرده باشم) ولی دکتر ابراهیمی دینانی تعبیر «ظل» و «ذی ظل» را بهترین نامیده؟ آگر ممکن است در این خصوص روشنگری فرمایید. پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ظل» و «ذی ظل» در نسبت وجودی که بین سایه و صاحب سایه هست، مثال خوبی است به شرطی که مخاطب، قدرت تفکر نسبت به رابطه‌ی وجودی بین آن دو داشته‌باشد نه آن‌که فکر کند رابطه‌ی ظل و ذی ظل مثل رابطه‌ی خورشید و سایه‌ی دیوار است. از آن جهت حضرت امام رضا علیه‌السلام با عقل مردم در موضوعی که برایشان قابل درک باشد سخن می‌گویند. موفق باشید

11486
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در رابطه با بحث «عافیت» که چندی قبل در جلسه شرح دعای مکارم الخلاق بدان پرداختید سوالی به ذهن حقیر رسید و آن هم اینکه: بنده همیشه بلا را برای دوستان واقعی خدا می دانستم که برای تقرب محضر رب العالمین بایستی به آن دچار شوند. کما اینکه در زندگی معصومین علیهم السلام انواع مختلف تحمل شداید، از آزارهای جسمی تحمیل شده به آن بزرگواران گرفته تا ناخلفی فرزند و همسر سوء و ... وجود داشته در حالی که این عزیزان مسلما از خداوند عافیت می خواسته اند و دعای معصوم (ع) مسلما مستجاب است. خود بنده نیز در زندگی با سختی هایی بی شماری رو به رو بوده ام که در اطرافیان نمونه آن وجود نداشته و همیشه تحمل این سختی ها را من باب «اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی» نگاه می کردم و نه تنها تحمل، بلکه گاهی برای رسیدن به محبوب، بیشترش را در صورت رضای او درخواست می کردم. سوال بنده این است که فرق این نوع ابتلایات معصومین (ع) با بلاهایی که ما باید در دعاهایمان عافیت را در مقابلش طلب کنیم چیست؟ اگر به بلاها با این دید نگاه کنیم که نوعی حرمان و از دست دادن عافیت محسوب شود تحملش سخت تر خواهد بود، چه کنم که نگاه درستی در این زمینه به دست آورم؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: سلام علیکم: عافیت آن نوع عفو الهی است که موجب ایجاد بستری می‌شود تا بهتر خداوند را بندگی کنیم و سختی‌هایی که به دوستان خدا می‌رسد از عافیت بیرون نیست و همان‌طور که متوجه هستید خداوند برای انقطاع آن‌ها از دنیا بعضاً آن بلاها را به آن‌ها می‌دهد. موفق باشید.

7156
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم پایگاه پژوهشی تحلیلی راه بردی یکی از وظایف و شرح ماموریت های خود را، تهیه و توزیع سیرهای مطالعاتی قرار داده است و در این راستا دفتر اول کتاب مجموعه سیرهای مطالعاتی مسیر را نیز به انتشار رسانده است. سیرهای این پایگاه در دو قالب موضوعی و شخصیت محور تهیه می شوند. در قالب موضوعی، سیری در موضوعی خاص انتخاب می شود و در قالب شخصیت محور، به مخاطبان، سیری از آثار شخصیت های برجسته گفتمان فکری انقلاب اسلامی، پیشنهاد می شود. از همین رو، سیری در چهار موضوع «انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر»، «مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی»، «مهدویت و انتظار»؛ «غرب شناسی» با توجه به کتاب های استاد طاهرزاده (چون تمرکز سیرها بر کتاب است، جزوات ذکر نشده است) با نگاهی به سیر ارائه شده در سایت و سایر منبع شناسی ها، تهیه شده است. خواهشمند است این سیر را بررسی کرده و اگر تغییراتی لازم هست لطفا هر چه سریع تر بفرمایید تا اعمال شود تا برای انتشار آماده گردد. با تشکر و من الله التوفیق کتاب ها در چهار دسته زیر با این ترتیب قرار گرفته اند: انقلاب اسلامی و جایگاه آن در جهان معاصر کتاب «انقلاب اسلامی؛ بازگشت به عهد قدسی» کتاب «جایگاه إشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کتاب «امام‌خمینی«رحمة‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» کتاب «انقلاب اسلامی؛ برون‌رفت از عالَم غربی» سلوک در ذیل اندیشه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» مباحث اعتقادی، اخلاقی و تربیتی: تعلیم و تربیت و آداب سلوکی آن: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» جلد 1 و 2 کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» مباحث اعتقادی و امام شناسی: کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» کتاب «مبانی نظری و روش‌های عملی حبّ اهل‌البیت» کتاب «مقام لیلة‌القدری حضرت فاطمه» کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطه‌ی فیض» مهدویت و انتظار: کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» غرب شناسی: کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» کتاب «فرهنگ مدرنیته و تَوهّم»، همراه با سی دی کتاب «خطر مادی‌شدن دین کتاب «تمدن‌زایی شیعه»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز هرچه فکر کردم بهتر از همین تقسیم‌بندی که عزیزان شکل داده‌اند به ذهنم نرسید. تأکید بنده تنها بر نوع رویکردی است که عزیزان باید متوجه آن باشند و آن عبارت است از: احساس «وجود» از طریق مباحث معرفت نفسی تا از یک طرف بتوانیم معنای واسطه‌ی فیض‌بودن مولایمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را که اشاره به وجود حضرت حق است درک کنیم و از طرف دیگر فرهنگ غربی را که فرهنگ به حجاب‌بردن «وجود» و حقیقت است بیابیم و در چنین فضایی است که چشممان منور می‌شود به جایگاه تاریخی این هدیه‌ی الهی یعنی انقلاب اسلامی در آینه‌ی نورانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که به نظر این حقیر در چنین فضایی است که می‌فهمیم در چه تاریخی زندگی می‌کنیم و چگونه باید فکر کرد که فکر کرده باشیم و نه ادای فکرکردن را به نمایش بگذاریم. موفق باشید
6611
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در حال مباحثه درس 10 نکته از معرفت نفس می باشیم ودر حال حاضر درنکته شمار5 به سرمی بریم.درحین پرسش هایی مطرح شد که لازم می دانم عرض کنم.1.دربحث مرگ طبیعی وکمال نفس انسان این پرسش مطرح است که حد کمال چیست مگر کمال انتها دارد ؟وآیا انسان ها ظرف وجودی شان با هم متفاوت است ؟ووکسی کمالش نصف دیگری است؟ واین را چگونه می توان تبیین کرد؟2.آیا تعدد وکثرت عمل را نمی توان به عنوان کمال گرفت یعنی اگر نفسی 10 سال دیگر زندگی کند در حیوانیت یا انسانیت به هرحال عملی انجام می دهد وآنرا می توان کمال آن محسوب کرد ویا نه کمال کیفی است وکمی نمی باشد؟3.آیا می توان مرگ از یاس را بدین معنا گرفت که اراده ی انسان وقتی با عملش مغایر باشد بعد از مدتی نفس ناامید از این می شود که در افقی که برایش تعیین کرده به کمال قابل توجهی نمی رسد؟4.نظر مرحوم ابن سینا با نظر جناب ملاصدرا چه تفاوتی باهم در رابطه موضوع مرگ ونزع روح از بدن داردونظر ملاصدرا چه ترجیحی دارد که شما آن رامبنای بحث قرار داده اید .تقریبا تا نکته4 وقسمت اول همین نکته بحث بنا بر فرموده شما تجربی بود ودر خود احساس می کردیم ولی درموضوع انواع مرگ این مساله تجربی نیست که ما بتوانیم دلیل نزع روح از بدن را کمال آن ببینیم ویا پیری وبیماری! ممنون از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «خویشتن پنهان» روشن می‌شود تقدیری که خداوند برای هرکس معلوم کرده، حدّ کمال او است. مثل تقدیری که برای زن‌بودن زنان یا مردبودن مردان تعیین فرموده 2- کمال کیفی است و به اراده و رویکرد افراد مربوط است 3- حرف درستی است 4- جناب ابن‌سینا به این صورت در رابطه با علت مرگ وارد نشده است. همین‌طور است که می‌فرمایید ما کمال و نقص یا یأس خود را تا حدّی احساس می‌کنیم ولی علت مرگ خود را خودمان احساس نمی‌کنیم. موفق باشید
3489
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ادب و احترام نسبت به استاد عزیز بنده طلبه پایه سوم هستم و در مطالعه و خواندن کتابها مخصوصا دروس تمرکز ندارم اولا میخواستم راهکاری درمورد آن ذکر بفرمایید و اگر لطف کنید مواردی از کنترل قوه شهویه بفرمایید که خیلی موجب آذار بنده شده واز آنجایی که فهم سخنان اهل بیت سلام الله علیهم متوقف بر خواندن و ملکه کردن این ابزارها میباشد لطفا سیر مطالعاتی هم برای دروس حوزوی و هم سیری برای مطالعه کتب جناب عالی بفرمایید. وسوال دیگر ؟ نظر شما در مورد ازدواج موقت برای طلبه ای که شرایط ازدواج دائم را فعلا ندارد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و قسمت دوم آن کتاب که بحث ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن را می‌کند می‌تواند در موضوع تمرکز و کنترل قوه‌ی واهمه کمک کند و در این راستا موضوع کنترل قوه‌ی شهویه نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. دروس حوزوی را مطابق همان سیری که حوزه تعیین کرده است باید مطالعه کرد عمده در روش مطالعه است که با برنامه‌ریزی و مباحثه و یادداشت‌برداشتن از قسمت‌های مهم، کار جلو می‌رود. در مورد ازدواج موقت معلوم است که کاری خلاف شرع نیست ولی اگر طلبه در ابتدای درس بتواند ذهن خود را بیشتر مشغول درس و مباحثه کند و از این طریق قوه‌ی واهمه‌ی خود را کنترل کند بهتر است. موفق باشید
2538

درجات توبهبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده (استاد گرامی خیلی ببخشید و مزاحم می شوم و پرسشم را دوباره مطرح می کنم چون احساس می کنم این مطلب بازهم جای تامل داشت بنده درباره آیه یبدل الله سیئات حسنات مقداری تفکر کردم .خواهشا مطلب بنده را مطالعه فرمایید و نظر خود را بیان فرمایید.) درباره آیه یبدل الله سیئاتهم حسنات سوال داشتتم طبق این ایه درست است که در اثر توبه واقعی و عمل صالح گناه تبدیل به حسنه می شود اگر کسی در معرض گناه قرار گرفت و مرتکب گناه نشد هم برایش حسنه ای است سوال اینجاست که درجه عمل گناه نکردن با درجه گناه تبدیل شده به حسنه برابر است ؟ بنده در این زمینه دلایلی بیان می کنم که به نظر می رسد حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است . .می خواهم ان دلایل را برای حضرتعالی بیان کنم و بدانم که شما هم تصدیق می فرمایید از لحاظ عقلی می پذیریم که حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است. هر عمل صالح داراری نورانیتی است که به نظر می رسد نورانیت گناه نکردن از نورانیت عمل مبدل به حسنه گشته بیشتر است عدل الهی اقتضا می کند درجه عمل گناه نکردن با عمل مبدل گشته برابر نباشد در بحث معاد داریم که صراط ما همین الان برقراراست لذا اگرکسی گناه نکرد وضعش بسیار بهتر خواهد بود چون سیر الی الله را بهتر طی کرده است درست است که گناه تبدیل به حسنه می شود ولی به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود رضای الهی بیشتری شامل حال فرد خواهد شد اعمال صالح باعث قرب الهی است یکی از اعمال صالح هم گناه نکردن است که باعث قرب الهی میشود به نظر می رسد حسنه گناه نکردن ما را به قرب بیشتری می رساند طبق ایه ان اکرمکم عند الله اتفاکم به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود شخص نزد خدا گرامی تر است حتی اگر گناهش تبدیل به حسنه شود مهمترین دلیلی که مشخص می کند ارزش عمل گناه نکردن بسیار بالاتر از گناه تبدیل شده به حسنه است بحث نزدیکی به اهل البیت است . اهل البیت معصوم هستند و نعوذ بالله گناه نکردند که بخواهندبا عمل صالح گناه هشان تبدیل به حسنه بشود لذا هر کس در همان ابتدا گناه نکرد به اهل البیت نزدیکتر است استاد گرامی آیا این دلایل بخصوص دلیل آخر اثبات می کند که ارزش گناه نکردن برتر از گناهی است که تبدیل به حسنه شده است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید باقی‌ماندن بر بندگی از طریق رعایت حرام و حلال الهی انسان را شبیه امامان معصوم می‌کند و در مقام اُنس با پروردگارش قرار می‌دهد. از طرفی خداوند در رابطه با پاک‌شدن از گناه در اثر توبه و در اثر انجام عمل صالح دو مرحله را گوشزد می‌کند. یک مرحله که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» یعنی اعمال خوب و الهی موجب از بین‌رفتن سیئات می‌شود و انسان با اعمالی که در نزد پروردگارش اعمال حَسن هستند خود را از گناهان آزاد می‌کند و در یک مرحله می‌فرماید: «... إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما » که اگر انسان توبه‌کننده و در توبه‌ی خود عمیق باشد ، نه‌تنها خداوندگناهان او را از بین می‌برد بلکه آن گناهان را تبدیل به حسنات می‌کند. شاید مصداق مورد دوم حرّبن‌یزید ریاحی باشد که با توبه‌ی خود به آنچنان کمالی رسید که مفتخر به شهادت در رکاب امام معصوم شد. حال سؤال شما آن است که مقام حرّ بالاتر است یا مقام کسی که چنین گناهانی را نکرده که مجبور باشد توبه کند. در ابتدای امر معلوم است که آن‌کسی که گرفتار گناه نشده و خود را شبیه معصوم نگه داشته برتر است ولی از آیه‌ای که می‌فرماید برای بعضی گناهانشان را تبدیل به حسنه می‌کنیم نیز نباید به سادگی گذشت، چون دیگر نمی‌توان بگوییم آن فرد گناهانی داشته زیرا می‌فرماید همان گناهان را تبدیل به حسنه کرده، یعنی گویا آنچنان متحول شده که فرصت‌های از دست‌رفته‌ی او نیز جبران شده و به جای آن ها حسنه قرار داه‌اند. موفق باشید
2403

صبر در سلوکبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . جسارت بنده را ببخشید که با سوالات پیاپیم شمارا اذیت میکنم. . . 2 دلیل دارد 1- صحبتای شما جوابیست که گه گداری تذکر میدهم به خودم و تاثیر میگذارد 2- دوست دارم بیایم و حداقل در حد همین سوال از شما با خبر باشم. . . راستش استاد عزیز ما بواسطه آثار شما تغییر کردیم حدود 3 سال پیش،تغییری معجزه آسا،در سوال 2235 فکر کنم در مورد بنده اطلاعاتی خدمتتان رسید،و سوالاتی از این قبیل که با نام بنده برایتان عرض کردم(امیدوارم نامم در خاطرتان بماند). . . ما اسیر حرام های بسیار زیادی بودیم،الحمد لله نوری آمد معالجه شدیم و در آن ماه رمضان سال اول بسیار بی علاقه به دنیا و پر انرژی بودیم که شما فرمودید " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها " . . .بعد از آن ماه رمضان کمی سرعتمان کم شد ولی به حرام های قبل برنگشتیم و سعی در ترکش کردیم،که الحمد لله بعضی از حرام ها مثل داشتن دوست دختر و نگاه به فیلم های نادرست حتی خدایی نکرده اگر فکرش می آمد سراغمان بدنمان به شدت به لرزه می افتاد،حتی گاهی شروع به لرزیدن و عرق کردن می کردیم تنها فقط از فکری که ناخواسته به ذهنمان می آمد. . . آن زمان به یکی از جملاتتان رسیدم که گفته بودید "حساب فاطمه را نکرده بودند" تا چند وقت به یاد این جمله می افتادم گریه میکردم چون حس میکردم این ذات مقدسه دستمان را گرفته اند. . . کم کم علاقه به زیارتی(جامعه کبیره) که اصلا حتی فکرشم نمیکردیم همچین زیارتی هست و الحمد لله قرار گرفتن معارف نوری اهل البیت در مسیرمان و هزاران خیر دیگر. . . استاد مشکلی هست اینکه بنده احساس علاقه به فیلم و بازی و اینترنت دارم،نه اینکه خدایی نکرده وقت بگذارم و اصلا شاید فیلمم نبینم،اما خب علاقه در دلم هست و گاهی که می آیم نماز بخونم یا جامعه میاد،این علاقه میاد جلو. . . هنوز علاقه هاش هست در ذهنم،گاه گداری هم سری به بازی ها میزنم اما هی میگذارم کنار و با خودم به شدت در جنگم،دقیقا همانطوری که با حرام ها در 2 سال پیش در جنگ بودم که به لطف بی بی فاطمه زهرا علیها افضل الصلوات المصلین این جنگ تمام شد. . . و گه گداری می آید اما میگویم بمیر،میمیرد این علاقه ها. . . جمله ای از استاد مطهری در همان سال ها خواندم معنیش را نفهمیدم اما الان میفهمم که فرمودند: "وقتی در مسیر سیر و سلوک قدم بگذاری و جلو بروی میبینی مشکلاتی در وجودت بود که اصلا فکرشم را هم نمیکردی که اینها مشکل است و شما به آن وابسطه ای" . . . استاد همیشه دعایتان میکنم،شما هم دعایم کنید. . . بی صبرانه منتظر تذکرات اثر گذارتان هستم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان در مسیری قدم گذاشت که غیر از مسیر گذشته‌ی خود بود، و از این طریق به تمایلات نفس امّاره‌اش پشت کرد، گاهی خیالات گذشته و عهدی که در گذشته با آن خیالات داشت سر می‌کشند و بعضاً ما را هوایی می‌کنند، تا نتوانیم عهد خود با شرایط جدید را محکم کنیم و در عالم جدید خود وارد شویم. شرط طلوع عهد جدید نه‌تنها پشت‌کردن به عهد قبلی است بلکه صبر و پایداری بر عهد جدید است و در همین رابطه استاد سلوکی مولوی شرط ادامه‌ی راه را این قرار می‌دهد که: «گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن.... گفتم آری نکنم، ساکن و یا شنده شدم» نتیجه‌ی پایداری بر عهد جدید آن شد که می‌گوید: «زهره بدم ماه شدم چرخ دوصد تا شدم....یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم». موفق باشید
635
متن پرسش
در راستای تلاش برای فهم جایگاه دستورات دین در روح وقلب انسان دست به دامن مباحث عقلی وخواندن کتابهای شما شدیم در این مسیر تاحالا شاید هزار بار کافر شدم ودوباره با تلقیناتی مومن سوال بنده این است که ما در آن حالت کفری که بر فلبمان حاکم می شود مرتکب گناهانی می شویم که فقط علماً می دانم آن عمل گناه است ولی چون قلب ایمان نیاورده است از عمد آن گناه را مرتکب می شوم مثل کسی که با خودش دعوا دارد شاید علت این امر به خاطر محیطهای خشک مذهبی ماست که اکثراً باخدای خشک جهنم آفرین زندگی می کنند یکی از آن افراد پدرم است که با توجه به اینکه ادعای مسلمونی دارد وهمیشه قران می خونه ولی ظاهراًایشون هیچ ارتباطی با فلب مانداره یادم نمی رود که در کودکی به ما می گفت که توضیح المسائل بخون وماهمیشه دوست داشتیم که پسر بدی باشیم یواشکی سیگار می کشیدیم و....استاد به نظر شما این حرف درسته که تا قلب ما در تایید کناه وثواب در صحنه نیست ما نباید بافکرمان خودمان را عذاب یا وعده بهشت بدهیم .استاد آیا شما هم در این مسیری که طی کردید شده که از عمد گناه کنید یعنی کافر شوید وپشت پا بزنید به تمام عقایدتان ؟! استاد انسان نیاز به انس دارد ما چطور باید به اینکه می شود با دستورات اسلامی می شود با خدای جامع اسماء انس گرفت ایمان آورد استاد آیا شما الان از وجود خودتان راضی هستید یعنی هیچ کم وکاستی ندارید؟!لطفاًجواب بدهید.تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی .علیکم السلام 1- در این‌که در مسیر دین‌داری همواره انسان باید قلب خود را به نور حقایق آشنا کند بحثی نیست، و در این‌که در این مسیر بعضاً قلب همراهی نمی‌کند هم بحثی نیست، ولی چرا وقتی قلب نمی‌آید حکم عقل خود را تعطیل کنیم و وقتی عقل ضرورت بندگی را پذیرفته خود را گرفتار عصیان از فرمان الهی بنماییم؟ 2- مسیری که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در جلو ما قرار می‌دهند راه انس با حق است و حبّ آن ذوات مقدس راه اُنس با خدا را می‌گشاید. فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» راه‌گشاست. 3- بنده هرگز از وضع خودم راضی نیستم ولی امیدوار به خدایی هستم که شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه» و مسیر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را به ما گوشزد فرمود تا در راه نمانیم. موفق باشید
427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- آیه 188 سوره اعراف به نفی علم نبی به غیب با استدلال محکم دلالت دارد حال آنکه در تفکر شیعی برای امام و معصوم و انسان کامل علم ما کان و ما یکون قائل می شویم و بنا بر استدلالات تردید ناپذیر حق هم همین است اما اگر چنین است آیه فوق در پی تذکر چه مطلبی است؟ 2- متکلمین اسلامی در بحث عدل الهی با استناد به آیات 97-98 سوره نساءاز امری به نام استضعاف سخن می رانند و طبق آیه معتقدند که مثلا غیر مسلمانان مستضعف اهل فلاحند اما گویی این برداشت از "حقیقت اعمال" با آنچه از فلسفه صدرایی و بالاتر از آن لسان قرآن استفاده می شود ناسازگار است زیرا این هر دو بر یگانگی اعمال و جزای آن در آخرت تاکید دارند به گونه ای که طبق آیه قرآن (کهف 49) در روز بازپسین عین عمل به او ارائه می گردد در حالی که واضعان نظریه استضعاف گویی اینگونه تصور کرده اند که انسان اعمال خود را مانند هدیه ای به خدا عرضه می کند و خدا در مقابل، ثواب و عقاب به بنده می دهد گویی اینان هرگز مطالعه نکرده اند که معصوم فرمود : هر کس اعتقاد داشته باشد که قیامت بعد اتفاق می افتد و اکنون نیست از ما نیست. لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
جواب سؤال 427 علیکم السلام باسمه تعالی 1- همان‌طور که می‌فرمایید خداوند در آیه‌ی فوق به رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» بگو جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى‏دانستم قطعا خیر بیشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى‏رسید من جز بیم‏دهنده و بشارتگر براى گروهى که ایمان مى‏آورند نیستم. این آیه ما را متوجه می‌کند که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان پیامبر الهی هر اندازه که خدا به او علم داده، می‌داند و از خود و به صورت بالذّات، علمی ندارد. و از آیه‌ی قبل این آیه روشن می‌شود که از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در مورد تاریخ وقوع قیامت سؤال می‌کرده‌اند که خداوند می‌فرماید بگو: نفع و ضرر خودم هم دست خودم نیست مگر آنچه خدا می‌خواهد و اگر غیب می‌دانستم ضررهایی که بعضاً پیش می‌آید را از خود از قبل دفع می‌کردم. اما باید بین نفس نبی‌الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» با حقیقت نوری آن‌ها تفاوت قائل شد. نفس نبی الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» مفتخر به وَحی می‌شوند و خودشان نیز به آن ایمان می‌آورند و با عباداتی که انجام می‌دهند اسلام را در جانشان تثبیت می‌کنند، ولی در مقام حقیقت انسانی که مقام «عَلّمَ آدمَ الأسماء کلّها» قضیه فرق می‌کند. در آن مقام آن ها واسطه‌ی فیض هستند و به تعبیر امام صادق«علیه‌السلام»: « لَا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِی الْمَشَارِقِ وَ الْمَغَارِبِ إِلَّا وَ نَحْنُ مَعَه‏» هیچ مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم؟!. ( بحار الأنوار، ج‏26، ص: 154) و خداوند است که مقام شخص پیامبر و امامان را با آن مقام مرتبط می‌کند و لذا می‌فرمایند: « قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا » دل‌هاى ما ظرف مشیت خدا است وقتى او بخواهد ما خواهیم خواست.‏( بحار الأنوار، ج‏25، ص: 337) پس مقام انسان کامل مقام واسطه‌ی فیض است و هیچ‌چیزی از آن‌ها پنهان نیست و پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تعیّن آن مقام‌اند و از این جهت عالم به همه‌ی عوالم هستی می‌باشند. 2- همان‌طور که مستحضرید مستضعف را آیه‌ی 98 معنی کرده، یعنی کسی که راه و چاره‌ای ندارد برای هجرت به‌سوی جایی که موجب هدایت او می‌شد و یا به سوی حقیقتی راهنمایی نشده. پس معلوم است اراده‌ی رسیدن به حقیقت را دارد و اگر با حقیقت روبه‌رو شود آن را می‌پذیرد و از طرفی «الأعمال بالنّیات»، پس در قیامت طبق آیه‌ی 49 سوره‌ی کهف آنچه را عمل کرده می‌یابد، زیرا نیّت همان عمل است. موفق باشید
280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
"هو الودود" سلام علیکم 1- اصلا محبت به غیر جایز است؟ 2- اگر جایز است تا چه حد باید باشد؟ 3- این محبت های مجازی تا چه اندازه می تواند انسان را به سوی محبت حقیقی(یعنی محبت به خدا و اهل بیت)سوق دهد(همچون زلیخا که حتی از محبت یوسف هم گذشت)؟آیا اصلا محبت مجازی منتهی به محبت حقیقی میشود یا اینکه با محبت حقیقی در تضاد است؟ 4- اگر فردی گرفتار محبت مجازی (و خیال) شد،چگونه میتواند از دام آن نجات پیدا کند؟(خواهش میکنم که این قسمت را به طور مفصل و با راهکار عملی پاسخ دهید) موفق باشید - یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام محبت حقیقی؛ محبت انسان است به کمال مطلق یعنی خدا. محبت مجازی؛ محبت به اولیاء الهی است که نمایش حق اند و به حق اشاره دارند. محبت‌های وَهمی؛ محبت‌ به دوست و خانه و امثال این‌ها است. اگر محبت به افراد به جهت آن باشد که متذکر محبوب حقیقی‌اند و عامل یاد خدا می‌باشند که محبت مجازی است و خوب است. ولی اگر محبت به افراد مانع محبت الهی نمی‌شود ما را مشغول خود نمی‌کند، محبت وَهمی است و در این حالت اشکالی ندارد. در سؤالات دوستان بر روی سایت «لب المیزان» عرض شده؛ «وَهم» مقابل عقل است، هراندازه عقل رشد کند، وَهم ضعیف می‌شود. راه حل تضعیف وَهم: 1- پیروی نکردن از آن و در مقابل گرایش آن مقاومت‌کردن است، با جایگزینی چیزهایی مثل ورزش و یا تفریحات دیگر 2- حضور در جلسات مذهبی 3- ورزش 4- تدبّر در قرآن و دنبال‌کردن مطالب و معارف قرآنی. موفق باشید
15532
متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید برای ماه رجب کتاب شما را خوانده ام و دوباره می خواهم بخوانم. 1. در این ماه بجز دعای توقیع چه ذکر و دعایی اثرگذار است؟ 2. بنده که بخاطر طلبگی نمی توانم اعتکاف بروم بجای آن چه اعمالی انجام دهم که کمی اثر کند؟ 3. ماه رجب از جهت توبه و بازگشت به سوی الله یک نوع خاصیت بیشتری ظاهرا دارد. این توبه و بازگشت را با کدام اعمال و چگونه انجام دهیم که ما را به زمره ی مانوسان با حق راه دهند. ان شاءالله؟ 4. برهنگی که ماه رجب موجب رفع آن می شود در برزخ یا قیامت ما هم اثر دارد؟ به چه شکل؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن دعا فوق‌العاده است. بنده نیز شرحی راجع به آن دعا داشته‌ام که روی سایت هست. 2- از اعمال «امّ داود» در آن سه روز می‌توانید استفاده کنید، بدون آن‌که لازم باشد معتکف باشید. 3- نظر به شهدا و توبه از این‌که کاری بکنیم که از حضور تاریخی آن‌ها غفلت شود. 4- پوششی که با انجام اعمال ماه رجب پیش می‌آید. موفق باشید

9002
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله مقام معظم رهبری چند وقتی است زیاد دارند روی مسأله ازدیاد جمعیت تأکید می کنند. این تأکیدات به جائی رسید که ایشان در خراسان شمالی حتی به اشتباه خودشان در این زمینه اعتراف کردند. آخرین این تأکیدات چند ماه پیش در بیانات اعضای همایش تغییرات جمعیتی بود. در روایات نیز روی این مسأله زیاد تأکید شده است. اما همانگونه که خود معظم له در آن سخنرانی اشاره کردند در این زمینه اشکالات و ابهاماتی وجود دارد. مثلاً اینکه در این اوضاع گرانی ها مخصوصاً گرانی های یکی دو ساله اخیر خیلی از خانواده ها مرد خانواده اگر بتواند خرج خودش و زنش را بدهد هنر کرده. خرج بچه پیشکش. خیلی ها در همان زن و شوهرش مانده اند. خیلی ها نیز حداکثر میتوانند صاحب یک بچه شوند. این یک اشکال. اشکال بعد آنکه در یک آپارتمان 70 متری مگر میشود چند بچه را جا داد؟؟!! نکته ی بعد آنکه بالاخره این بچه وقتی بزرگ شد کار میخواهد مسکن میخواهد و .... . که باید جامعه و مملکت ظرفیت ایجاد شغل برای این تعداد کثیر افراد را داشته باشد. الان یکی از مشکلات غیر قابل انکار معضل اشتغال و مسکن برای نسل جوان است که یکی از مهم ترین دلایلش ازدیاد زیاد نسل جوان است که ریشه در تولید نسل زیاد در دهه 60دارد. نکته ی بعد آنکه فرد باید بتواند از عهده تربیت مثلاً 5 تا بچه بربیاید. این اشکالات و اشکالات دیگری که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد باعث می شود که این مسأله ازدیاد جمعیت لااقل در شرایط فعلی جامعه یک سیاست غیر معقول جلوه دهد. حال به نظر شما چه کار باید کرد؟ باید همه این عوامل را اصلاح کرد؟ اصلاح این عوامل که چند ده سال طول می کشد اگر بیشتر طول نکشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر پدران ما با حساب‌گری‌های مادی می‌خواستند زندگی کنند، هرگز ما به دنیا نمی‌آمدیم. آدم حسابی! هر فرزندی که به زندگی شما اضافه شود خودش رزق خود را همراه با خانه‌ی مناسب زندگی‌اش به همراه می‌آورد. تا ما گمان می‌کنیم باید جا و مکان برای فرزندانمان را ما فراهم کنیم، سرنوشت ما آپارتمان‌هایی است با یک فرزند. اگر ملت، متوجه رهنمود رهبرشان شوند و بدان دل سپارند خداوند سرنوشت آن‌ها را به سوی مطلوب رقم می‌زند. موفق باشید
8778
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز به نظر شما با توجه به احادیث و روایات موجود آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده اند و دارای فرزند میباشند و اگر ازدواج نکرده اند این امر با عصمت امام منافاتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: إن‌شاءاللّه تشریف می‌آورند و از خودشان می‌پرسیم. آدم حسابی! امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» این‌همه وجوه اساسی دارند که باید با آن‌ها آشنا شد، همه‌ را رها کرده‌ای و به دنبال آن هستی که امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ازدواج کرده‌اند یا نه!!! و بحث عصمت و عدم عصمت ایشان در این مورد مطرح می کنید. مگر عدم ازدواج، منافی عصمت است؟ موفق باشید.
7823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد عزیز، من در مورد ازدواج سوالاتی دارم،از نظر اعتقادی وایمانی زن و مرد چقدر باید به هم نزدیک باشن؟آیا اگر فاصله ای باشه میشه باامید به اینکه بعد از ازدواج این فاصله کم میشه واز بین میره جواب مثبت داد؟ بعضی ها به من میگن زیاد سخت نگیر،همین که مردی اومده که نمازشو میخونه باید کلاهتو بندازی هوا!!!!! استاد میترسم بعد از ازدواج همین اندک ایمانم از دست بدم وبه کلی از عالمی که به واسطه اشنایی با اثار شما بدست اوردم فاصله بگیرم،چون معتقد به ولایت مرد بر زن هستم...،ازطرفی هم میگم نکنه اگه باامید به اومدن فردی نزدیک به خودم ،به سایرین جواب منفی بدم فرصتها ازدست بره!!!! استاد عزیز اصلا چقدر باید معتقد به قسمت بود مخصوصا در ازدواج؟؟ بطوریکه عقل واختیارمون رو تعطیل نکنیم؟ ضمن اینکه معتقدم اگه خدا ارزوی چیزی رو(در این مورد همسری با ایمان قوی که همت وقصدش بندگی خدا باشه) در دلمون انداخت میخواد اونو بهمون بده... خواهش میکنم همه سوالامو جواب بدید، عمرتون با برکت
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر مردی به خواستگاری‌تان بیاید که با ضروریات دین مخالفتی نداشته باشد و مزاحم دینداری شما نباشد و شما رسالت ایجاد یک خانواده‌ی سالم برای تربیت فرزندان سالم را به عهده بگیرید مشکلی پیش نمی‌آید. از طرفی کسی نگفته مرد بر زن ولایت دارد تا شما تصور کنید باید تمام اخلاق و عقاید خود را با شوهرتان هماهنگ کنید. زن در دو مورد باید از مرد تبعیت کند یکی اذن گرفتن در خروج از خانه و دیگر در مسائل جنسی. با توجه به این امر درست است که گفته شود نباید خواهران مذهبی سختن‌گیری کنند. موفق باشید
7822
متن پرسش
سلام علیکم . در جواب عزیزی فرموده بودید :‌تفکر فلسفی یک نوع تفکر است. مگر ما در دین تفکری دیگری هم جز تفکر فلسفی داریم ؟ یعنی اینکه ما مدل های دیگری از تفکر را هم داریم که تفکر فلسفی نباشد ؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً این‌طور است. همین‌طور که تفکر ریاضی نسبت به تفکر فلسفی محدودتر است و یا تفکر منطقی نسبت به تفکر و فلسفی انتزاعی‌تر باشد. تفکر حضوری و قدسی خیلی بالاتر از تفکر فلسفی است هرچند مغایر تفکر فلسفی نمی‌باشد. عرفا سخت مواظب‌اند با تفکر فلسفی سیر خود را مخلوط نکنند. موفق باشید
6898
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.1.آیا اینکه از عالم ذر معلوم است که هر کسی از کدام پدر و مادر متولد می شود به این معنیست که در طول زندگی والدین اعمال آن ها تعیین نمی کند چه روحی امکان تولد از آن ها را دارد؟2.اگر طبق ادعیه ائمه در طول سال ها صلب ها و رحم های طیبه را پشت سر گذاشتند تا متولد شدند این درباره ی افراد عادی هم صدق می کند؟ چگونه می شود انتظار داشت از پدر و مادری معمولی و گناه کار فرزندی صالح متولد شود؟3.شرایط وقوع "تخرج المیت من الحی" از انسانی گناه کار چیست؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً فرزند هرکس صلب والدین خود را انتخاب کرده چون در آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف می‌فرماید از پشت هرکس ذرّیه‌اش را اخذ کردیم 2- همین‌طور که در شماره‌ی 3 سؤال اشاره کرده‌اید این امکان هست که از والدینی گناه‌کار فرزند صالح حاصل شود و نمونه‌های زیادی از این قبیل داریم. موفق باشید
نمایش چاپی