بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده با عرض سلام و وقت بخیر: غرض از مزاحمت این بود که بنده به سبب رشته‌ی تحصیلی دوره‌ی کارشناسی در زمینه کامپیوتر، آشنایی با هوش مصنوعی داشتم و بعد هم که فلسفه‌ی ملاصدرا را از کلاسهای شما و مجموعه‌ی ساحت حضور و همچنین کلاسهای آقای دکتر امامی جمعه دریافت کردم، احساس کردم که در این زمینه جای خالی بحث‌های ملاصدرا به چشم می‌آید. به خصوص به این دلیل که از شما و دیگر آقایان مرتب این را می‌شنیدم که ملاصدرا گمشده‌ی این زمانه هست و جایگاه خودش را نظام فکری و فلسفی این زمانه بازخواهد جست، احساس کردم بشر امروز بعد از اینکه دچار هیجان زیاد بابت هوش مصنوعی و ماشین‌های خودکار پیدا کرده نیاز دارد خودش را یک بار دیگر بازبینی کند. بشر امروز مقهور تکنولوژی به خصوص هوش مصنوعی شده و برخی متفکران غربی از ضعف انسان در مقابل این تکنولوژی صحبت می‌کنند به این معنا که به زودی هوش مصنوعی اختیار اداره‌ی انسان را برعهده می‌گیرد. امروز به دلیل اینکه هوش مصنوعی بسیاری کارهای تحقیقی و علمی را انجام می‌دهد دیگر علم آموزی بسیار بی معنا شده و آنچه که می‌شود از هوش مصنوعی پرسید به نوعی یادگیری آن بی‌فایده است. به نظر می‌رسد بشر نمی‌داند که چه چیزی باید یادبگیرد که ارزش یادگیری را داشته باشد. یا حتی در زمینه‌ی هنرمندی و خلاقیت هم انسان دارد خاکریز به خاکریز تسلیم می‌شود و عقب می‌نشیند. این در حالی است که هنری که ثمره‌ی تعالی روح است هیچ جایگزینی ندارد و شعر متعالی تنه به تنه‌ی وحی می‌زند و این چیزی نیست که هوش مصنوعی بتواند بسازد. من دیده‌ام برخی محققان علوم اسلامی با شوق و ذوق از تفسیر هوش مصنوعی بر قرآن صحبت می‌کنند در حالی که خروار خروار این تفسیر ها به اندازه‌ی یک تفسیر حمد المیزان ارزش ندارد. احساس می‌کنم الان زمانه‌ی است که اگر معرفت النفس ملاصدرا حرفهای زیادی برای گفتن دارد و شاید غربی‌ها بیش از ما به حرف نو نیازداشته باشند و به نوعی هنوز ما نفهمیده‌ایم که چه بلایی سرمان آمده و هوش مصنوعی چطور دارد دنیای ما را تنگ‌تر از قبل می‌کند. در این زمینه اگر راهنمایی دارید ممنون میشم بفرمایید. اگر امکان تشکیل جلسه‌ی حضوری در مورد هوش مصنوعی در سها فراهم شود هم بسیار مفید خواهد بود. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خوبی متوجه شده‌اید علم، در محدودۀ آگاهی به کمیت‌ها و اندیشۀ به اصطلاح دیجیتال جواب ابعاد متعالی انسان را نمی‌دهد و از این جهت باید به سبک دیگری از حضور در نزد خود فکر کرد که همان حضور در «اکنون بیکرانۀ جاودانۀ انسان» است. امری که معرفت نفس با وسعتی اصیل متذکر آن است که در بحث «معرفت‌نفس و روان‌شناسی و قدمی جلوتر» https://eitaa.com/matalebevijeh/19233 بابی از آن گشوده شد. موفق باشید

40263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من می‌خواهم در نماز امام رضا علیه السلام را نصب العین خودم قرار دهم. من که در عمرم امام رضا علیه السلام را ندیدم. پس من باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت مرحوم علامه قاضی در این رابطه فرموده بودند استاد خود را که نمادی از اولیای الهی می‌باشند مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

40142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: مسئله ای مدتی است که ذهن بنده را درگیر کرده است، خدا در مناسبات زندگی بشر چه نقشی دارد؟ آیا بشر بر اساس اختیار، عقل و تلاش، امورات زندگی خود را می‌گذراند؟ اگر اینچنین است پس کارکرد دعا چیست؟ اینکه در روایات داریم: حتی بند کفشتان را هم از خدا بخواهید، یا نمک طعامتان را از هم خدا بخواهید با تدبیر انسان در زندگی خود چگونه سازگاری دارد؟ سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری «چون که غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟»
حکایت دعا حکایت نظر به رحمت بیکرانه پروردگاری است که نه تنها «علی کل شی قدیر» است بلکه نهایت رحمانیت با اوست و در واقع ما در دعا ابعاد متعالی خود را که از آن غافل بوده‌ایم و خداوند در بنیان و فطرت ما نهاده است را با تذکر الهی به میان می‌آوریم و از آن طرف در دل چنین حضوری است که انسان، انسان دیگری می‌شود و با قدرت و با روحیه بیشتر جلو و جلوترمی رود و یا  نسبت به جایگاه آن چیزی که اصرار می‌کرد که انجام گیرد تجدید نظر می‌کند. موفق باشید
 

40114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: سزاوار است که خداوند را به پاس آفرینش وجود پربرکت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم شکرگزار باشیم؛ آن رسول آخرالزمانی که چنان کافی و حاضرند که پس از ایشان هیچ پیامبری نیاز نبود، چرا که خود آن حضرت (روحی فداه) تا قیامت نزد هر انسانی که باید هدایت یابد، حاضرند. راستش را بخواهید، ما هرگز آن‌قدر پاک و شایستهٔ این موهبت‌های الهی نبودیم، و این کمبود را خداوند با وجود مقدس رسول‌الله جبران فرمود و بنده حقیر اینها را لطف محمدی صلوات الله علیهم از جانب خداوند متعال میابم. و بیایید یاد عزیزان ازدست‌رفته‌مان را گرامی بداریم؛ شهیدان بزرگواری چون جلال افشار و حججی، و همهٔ آن‌هایی که دلمان برای دیدارشان بی‌تاب است. گاهی نمی‌فهمیم شوق رسیدنشان به ما بیشتر است، یا اشتیاق ما به ایشان. حقیقتا اینان سربازان خالص و مطیع آن حضرتند. حال با این معجزه‌های الهی که جز لطف خدا نیست، اگر مولانای بزرگ در میان ما بود، شاید این شعر را می‌سرود و متذکر یاران انقلاب الالخصوص مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی می‌شد، رهبری که تحیر می‌کنم از این همه دقت عزم بزرگ که خداوند به ایشان عطا فرموده: هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند / که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند / دو سه رندند که، هُشیارْ دل و، سَرمستند / که فَلَک را به یکی عربده، در چرخ آرند / سَر دِهانند که تا سَر نَدِهی، سِرّ نَدِهند / ساقیانند که انگور نمی‌افشارند / یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ، طالب اوست / همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند / صورتی‌اند ولی، دشمن صورت‌هایند / در جهانند ولی، از دو جهان، بیزارند / همچو شیران، بِدَرانند و به لب، می‌خندند / دشمن همدگرند و، به حقیقتْ، یارند / خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند / لیک چون وانگری، مُتَّفقِ یک کارند / همچو خورشیدْ همه روزْ نظر می‌بخشند / مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند / گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود / روزْ گندم دَرَوَند اَر چه به شبْ، جو کارند / دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی‌ بَرِشان / سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند / شَکَّرانند که در معده، نگردند تُرُش / شاکرانند و از آن یارْ، چه برخوردارند / مَردُمی کن، برو از خدمتشان، مَردُم شو / زان‌که این مَردُمِ دیگرْ، همه، مَردُمخوارند / بَس کن و، بیش مگو، گرچه دهانْ پُر سُخَنَست / زان‌که این حرف و دَم و قافیه، هم اَغیارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رابطه‌ای بین مسئله داشتن و مسئولیت داشتن هست، که هست. مسئله ما در این تاریخ چیست و مسئولیت ما کدام است؟ آیا می‌توان با ظهور انقلاب اسلامی به امکانی فکر کرد که مقابل ما گشوده شده به عنوان افق تازه‌ای که مدّ نظر ما آمده تا به زندگی دیگری ما را راهنمایی کند، ورای زندگی غرب‌زدگی کنونی؟ چه چیزی در تاریخ ما با انقلاب اسلامی رخ داده است که نه زندگی گذشته می‌تواند کفاف بودن ما را به ما بدهد و نه زیست جهان مدرن چنین توانایی را دارد؟ آیا نوعی آمادگی در راستای اتحاد ظاهر و باطن و تحولی در جان‌ها در حال وقوع نیست تا انسان شأن حقیقی خود را باز یابد و انسانی شود که سیاست او عین دیانت او گردد؟ 
همه چیز حکایت از آن دارد که مسئله ما گشوده‌شدن به آینده‌ای است که در حال تولد انسان جدیدی است، برای عبور از بی‌اخلاقی‌ها که ما را فرا گرفته، باید به انسانی فکر کرد که با انقلاب اسلامی در حال به ظهورآمدن است و همچنان که متذکر شدید شهید حججی و حاج قاسم سلیمانی نماد چنین انسانی است.  موفق باشید
 

40035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی. خیلی ممنون از وقت شما. سعی کردم تفکری را در رابطه با معماری در تاریخ انقلاب اسلامی پیش بیاورم. خیلی ممنون می‌شوم ملاحظه بفرمایید و راهنمایی کنید. بسم الله الرحمن الرحیم. معماری و سکونت در عهد تاریخی. معماری به عنوان سواد اعظم و به عنوان عُرف نشان می دهد که چه سنت هایی از هستی را شناخته است. اگر معماری و ساختن تقرب الی الله است حرکتی است از کثرت به وحدت، معرفت دارد. معماری «قل هو الله احد الله صمد» جامعیتی اشاره گونه. احساسِ غنی، تمامیت و تکمیل با افقِ به سوی او. گردآوری هر چیزی به نحوه هستی اش در فضا یعنی به چگونگی ایستادگی، گشادگی، بستگی و بازتاب بستگی دارد. هر مورد از تجسم بخشی به بازتاب آئینه وار چیزهای دیگر پرداخته و یکی از روش های هستی بین زمین و آسمان را به نمایش می‌گذارد. معماری در هماهنگی با شیوه ی همبستگی آدمیان برپا می‌شود. شهر انقلاب اسلامی گویی میخانه است، مناسبات بین انسان ها، محل عبادت است. معماری حقیقی در تاریخ انقلاب اسلامی از کجا شروع می‌شود؟ (غم دلدار فکندست به جانم شرری / که به جان آمدم و شهره بازار شدم / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم) گشودگی ها افراط و تفریط تعادل در گشودگی. اگر پوشیدگی وجود نداشته باشد در پیدایی معنای گشودگی از دست می‌رود رویکرد عملکرد گرایی و رویکرد معنا گرایی و شاعرانگی در تاریخ انقلاب اسلامی به یگانگی می‌رسد. زیرا اعمال حقیقی خود معنا بخش شعر زندگی هستند. خانه ها معرف نوع ارتباط بین انسان ها است. پوشش نیز ارتباط بین انسان ها را نشان می‌دهد. و حجاب نیز گردآورنده امر چهارگانه است. هر معماری، سلسله نسبت هایی را در انضباطی حقیقی برای انسان فراهم می‌کند. نسبت های ضبط شده در عالم معماری انسان در میان چه نسبت هایی است؟ پذیرش اعمال و یا شخصیت ها کافی شاپ های مدرن و یا چایخانه های سنتی؟ میکده ی شهری خمینی چه نشانه ها و شاخصه هایی دارد؟ هر معماری یک سوره است و یک عالمی دارد و به حقیقتی اشاره می‌کند. (نوع دیوار بافت جنس مصالح ارتفاع ضخامت سنگ آجر صافی برجستگی) هویت انسانی که از کنار دیوار می‌گذرد؟ چقدر او از نقش بستن دیوار در نفسش، حقیقت خودش را احساس می‌کند و انسانیتش و شعورش و شخصیت بلند و روح نورانی اش چقدر آشکار می‌شود؟ آیا آن نحوه ساختنِ دیوار، توفیق همجواری با انسانیت را دارد؟ اگر انسان انسانیتش را ظهور داد خودش را تازه پیدا می‌کند. و اینگونه انسانیت مبنی انتخاب هر چیزی می‌شود. درهای رنگی قدیم روح زندگی بود تجمل نبود. همچنین حضرت رضا می فرمایند دیوار خانه ها را سفید کنید. گشودگی و باز بودن به شخصیت محیط گشودگی ها؛ پیوند بین فضاها و ارتباطات بازشو ها، باب ها (باب الرحمه) (باب الله) احساس و شخصیت یک درب و ورودی و ارتباط برقرار کردن و مراتب «ورود به یک حقیقت» ما به استقبال چیزی می رویم که وجوه متفاوت دارد و این وجوه متفاوت رجوعی دارند به اِمکان ما عبارت جدا کننده؛ و حفظ حریم؛ کاملا از دو روح متفاوت صحبت می کنند برای طراحی جدا کننده ایده ها و مصالح و شکل و رنگ متفاوت است از ایده پردازی برای حفظ حریم در نهج البلاغه آمده است؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان، شهرها و آبادی ها هستید. زیرا از همه چیز حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهد شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان نکنید. هر نیکی دیدید آن را انتخاب کنید و از هر شری اعراض کنید. سه دری و پنج دری / ابواب بهشت و عدد فرد کیفیت بازشو ها و گشودگی ها؛ یک گشودگی بزرگ و یا چند گشودگی کوچک همگی معنای متعلق به خود را دارند. اینکه در عین گشودگی حریم فضا را گرامی می‌داریم و با نگه داشتن حریم فضا را تعریف می‌کنیم ما مسئولیم در اینکه بابِ چشم گوش قلب ببندیم و باز کنیم. باب، وجودی است. اذن می‌خواهد. گشودگی باید ورود نرم را فراهم کند، طیف دار، باشد شرایط تغییر معنا را فراهم کند، مراتب ایجاد کند. القا داشته باشد. (حتی با دیوار کوتاه پایین آستانه نیز معنا عوض می‌شود) یعنی «وقتی» برای ورود! «وقتی» برای عبور و تعبیر و حضور ... حضور در سکونت انسان انقلاب اسلامی. حضور در سکونت دیگری و حضور در سکونت خویشتن سکونت ارتقا یافته؛ مکان مصلی و ملکوت صله رحم و سکونت؛ فرم ها و شاکله ها زبانی هستند که نسبت بین انسان و خدا و زمین و آسمان را بیان می‌کنند نشانه های خانه عنکبوت در سکونت های دنیای مدرن کدام است؟ و سکونت در سستی چیست؟ معماری های آشفته حال مابین معابر سردرگم در زمانه ما نشان از چیست؟ مکان و کالبد شهری باید نسبت انسان و خدا و زمین و آسمان را به زیبایی گرد آورد. این زیبایی کدام است؟ بعضی از گشودگی ها انسان را فرامی‌خواند، یا از نظر بصری توجه جلب می‌کند، یا ترس و واهمه ایجاد می‌کند یا تفاجر و شکوه خیالی ایجاد می‌کند. گشودگی ها در انقلاب اسلامی ساده بی ادعا متواضع حکیمانه و پر ظرافت و ملایم است. (ارتفاع، عمق، شکل، مصالح، نقش، رنگ، مقیاس) معماری زبان است. زبان ساختاری دارد، در و دیوار دارد، به پنجره ی قلب شنونده باز می شود. انسان عین ربط است و فضاهای ارتباطی و گشودگی ها و درها و پنجره ها در ایجاد ارتباط بین انسان ها و اصلاح ذات بین موثر هستند. زیبایی وجودی ایی میزان است، که تربیت در آن باشد. زیبایی هایی که راه تفکر را بگشاید و عالم را به تو نشان دهد. با تدبیر استعداد های محیط به صحنه بیاید و در فرآیند دانش بنیان حقیقی ایجاد شود. آیا معماری که تربیت در آن باشد، می تواند از نظر زیبایی میزان باشد. زیبایی هایی که در به سوی او بودن ایجاد شود. و به سوی او بودنِ اکنون، در تاریخِ انقلاب اسلامی معنا می شود. زیبایی های جهت مند. زیبایی های به سوی او. (با نفی شیطان و نفی خود) تربیت در معماری و امر گردآورنده کدام است؟ چگونه معماری می تواند عالم ربوبی را نشان دهد؟ و اساس تربیت را اشاره کند؟ آیا جز این است که فضایی برای عبودیت بنا کند؟ شهر مکانی است برای دیدار با عالم انقلاب اسلامی. برای دیدار دگرگونی آسمانی به سمت تعالی. مومنین برای انکشاف عالم ایمان انسان های دیگر گرد هم جمع می‌شوند. شهر در کدام تقدیر تاریخی قرار گرفته است هلاکت یا سعادت؟ قدر و اندازه ی شهر چقدر است؟ مکان های تاریخی چگونه موعظه می کنند؟ همان معماری ها که ساکنان را هلاک کرده امروز به زیبایی ستوده میشوند. (گردشگری و کا خ پادشاهان و جذب سرمایه) خداوند می فرماید : "من گنج مخفی هستم دوست داشتم شناخته شوم". و معماری نقشه ی گنج است نه خود گنج . معماری کردن عملی است که بر مبنای توحید باید باشد. و زندگی طواف حق است. آیا تصویر شهدا بر تابلو ها و اسم آنها بر معابر می تواند در تاریخ انقلاب اسلامی دگرگون کننده معماری ها باشد؟ یگانگی بین شهدا و مکان چگونه تحقق میابد؟ شخصیت شهدا چگونه در کالبد شهر و معماری اثر میگذارد و فرم ها را دگرگون میکند؟ و بر دیدار ها و آشنایی ها وضوح می بخشد؟ شهر مکانی است که در آن دیدار با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. دیدار با تاریخ؛ دیدار با صفویه و سیروا فی الارض اگر شهر سواد اعظم است. ثواب و گناه را میشناسد. بیداری و غفلت را می شناسد. شهر اسلامی بدون جمع مومنین، شهر اسلامی نیست. اگر خرمشهر شهری است در آسمان که خدا آن را فتح کرده است، شهر صحنه ایثار ها و فداکاری هاست. صحنه ی تقوی و گشایش هاست. تعبیر شاعرانه از معماری، گاهی به بیراهه میرود. آنجا که ظرف و مظروف جا به جا میشوند. معماری در انعکاس زندگیِ شاعرانه، ایجاد میشود. تا صدای شعر زندگی و حضور دوست از لابه لای در و دیوار آن شنیده شود. در معماری مدرن تعابیر شاعرانه از فرم، عرصه معماری را به خیال می کشاند و از حقیقت دور میکند. شهر صحنه دیدار با امکان ها و فرصت های تاریخ انقلاب اسلامی است. صحنه انتخاب های تاریخی است. صحنه صبر است. چه نکاتی در تعین معماری و شهر موجب سستی غفلت و یا عجله و شتاب در جمع مومنین می شود. جمع مومنین و شهر اسلامی را بازخوانی کنیم؟ چه ایمانی مد نظر است و چگونه شهری را میخواهد؟ معماری شعری در وصف انسانِ انقلاب اسلامی میگوید. کدام وجه در اخفا و کدام وجه در افشاست؟ عالم غیب و عالم شهادت برای انسان انقلاب اسلامی چه انعکاسی در فرم و تقوی شاعرانه دارد؟ دستاورد های وجودی و معانی در چه تعینی از معماری، اشاره پذیر میشوند؟ تزکیه در معماری های انقلاب اسلامی اهمیت دارد. تزکیه و پاکی گمشده ی انتخاب های معمارانه است. و انسان انقلاب اسلامی در کثرت و تنوع انتخاب های مدرن خود را به فراموشی می سپارد. گشودگی در و یا پنجره در دیوار؛ و یا بافت و نقش و نگار بر روی دیوار چه میگوید؟ میزان هم ندایی و آشنایی با انسان انقلاب اسلامی که از جوار آن عبور میکند چیست؟ او را می شناسد؟ یا بیگانه است؟ دیوار بی تفاوت، دیوار خشن، دیوار خودبرتربین، دیوار دلسوز، دیوار با بصیرت و با معرفت، هوشیار و امانت دار ... گشوده بودن صفا داشتن امادگی برای فداکاری و ایثار، همگی صفاتی هستند که دیوار انقلاب اسلامی در خود دارد. از نظر معرفت نفس، انسان هر چه در بیرون با آن مواجه میشود را از عالم بالا میگیرد و در وجود نفس خودش ایجاد میکند و به آن علم پیدا میکند. چگونه معماری میتواند کمک کند انسان حقیقت انقلاب اسلامی را درخود بیابد؟ انسانی وسیعتر و متمرکزتر و آسمانی تر ویژگی های گشودگی در فرم و تناسبات و یا به عبارتی شخصیت گشودگی، و یا شخصیت پردازی برای گشودگی می تواند انسان را به واقعیت یا به وهم راهنمایی کند. اینکه به انسان امکان و وجود و حضور بدهد. وقتی تعین گشودگی در هست خویش مستقر باشد. انسان را به اکنون بیکرانه جاودان سوق میدهد. این گشودگی در شخصیت معمار و سازنده باید تحقق یافته باشد تا در اثر معماری منعکس شود. گشودگی اگر عدالت داشته باشد حق هر چیزی را ادا میکند. حق نور، هوا، دیدار، شنیدار، علم و آگاهی، حفاظت و امنیت، پیدایی و پوشیدگی، و همچنین توسط این گشودگی فضا در سلامت و تعادل قرار میگیرد. ولی در دنیای مدرن، اینکه برای نمای بهتر، گشودگی ها در شخصیت پردازی جداگانه از ساختمان طراحی میشوند که ساختمان را جلوه دارتر کنند. دوگانگی و بیگانگی انسان مدرن را نشان میدهد. زیرا در دنیای مدرن گشودگی ها گمراه کننده و غفلت زا هستند. گشودگی ورودی هتل لوتوس پارسیان خیابان امام رضا (ع) در مشهد؛ معماری عجیبی دارد ، استوانه ی بلند بیضویِ شیشه ایی که انسان را سردرگم میکند و به هم میریزد. زائر (انسانی که انسانیت را ملاقات کرده) وقتی از حرم بیرون می آید و از کنار این گشودگی عبور می کند از عدم فهم و درک چنین معماری از حضور و عالم وجود، به تفکر واداشته میشود. که معماری به کدامین سمت میرود و چگونه راه متعالی شدن و ارتقا یافتن را در انحطاط وجودی جستجو میکند. انسان با قرار گیری در معماری، در یک اشاره قرار میگیرد و پرتوهای عالم آن معماری وجود او را سمت و سو میدهند. اثر وجودی معماری بر انسان قابل درک است ولی اینکه اشاره بودن عالم معماری در حجاب می رود و معماری منهای اثر وجودی اش ارزیابی می شود جای سوال است. اینکه پرتو های عالم معماری چقدر انسان و ایمانش را با او در میان میگذارند، چقدر برای ایمان انسان مانع ایجاد میکند و آن را به تاخیر می اندازد و چقدر زمینه ظهور ایمان را فراهم میکند، اهمیت دارد. ایمان و تناسبات ایمان در تاریخ انقلاب اسلامی کدام است؟ جایگاه ایمان های مرتبط در سکونت ها و معماری های ما کدام است؟ ( اتاق های مرتبط و مسیرهای حرکتی متنوع ) اگر معماری با صداقت باشد می توانیم بگوییم؛ پرتوهای عالم معماری، صدقه جاری است. تصدیق حقیقت است. و جان و جانانِ انسان بعد از این را نیز تصدیق میکند. خیلی ممنون از راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد موضوع معماری در این زمانه امری است در جهان بین دو جهان و همۀ آنچه فرموده‌اید را باید شخص معمار مبتنی بر تصوری که منجر به بنایی می‌شود؛ به میان آورد. همان‌طور که مثلاً ما در فضای مساجد سنتی و یا خانه‌های سنتی هرچند هم که ساده باشد به جهت نوع فضا و بنا، احساس می‌کنیم در همان جایی هستیم که باید باشیم، گویا در مغز جهان حاضر شده‌ایم و این‌جا است که می‌بینیم حتی مساجد، محل و مأوای حضور طولانی اهل سلوک می‌شده. مثلاً ۴۰ روز تقریباً همۀ وقت خود را با حضور در مسجد تجربه می‌کرده است. موفق باشید

39829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح می‌فرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث می‌نویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر می‌رسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع می‌کند و آن باطن متصل به حد است.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با این‌همه می‌توان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست می‌آید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان می‌آورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن می‌آید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع می‌کند و افقی را در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

40165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیک یا اباعبدالله: سلام و عرض ادب: برای محرم امسال، انس با کدام کتاب ها و جزواتی که تاکنون منتشر کردید را توصیه می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا به کتاب «معنای حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» فکر بفرمایید و سپس کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» هنوز حکایت امروزینِ ما می‌باشد با پوچی‌هایی که جهان امروزینِ بشر را فرا گرفته است و معلوم است که برای عبور از این پوچی‌ها، خداوند راهی را در مقابل ما می‌گشاید که همان شادی اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» است در عصر عاشورا که تا مرز زیباترین حضور که همان شهادت است، جلو و جلوتر می‌رویم. امری که در کتاب «راز شادی امام حسین «علیه‌السلام» در قتلگاه» بدان اشاره شده. موفق باشید

40121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: زیارتتون قبول. استاد برای رقیق شدن قلب و جاری شدن اشک چه راهکاری میتونم پیش بگیرم؟ از شدت بغض خیلی اوقات گلودرد می‌گیرم ولی جاری شدن اشکام و خالی شدن دلم هیهاته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قلب متوجه حقایق عرشی شود جان در طلب حضور در آن حقایق در مقام عرشی اشک را وسیله چنین حضوری می‌کند و از این جهت نظر به شهدای عزیز و سیره آنانی که راه را به سوی حقیقت طی کردند در این مورد نقش آفرین است. موفق باشید 

40087

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«إِلَهِی کَیْفَ تَکِلُنِی وَ قَدْ تَکَفَّلتَ لِی وَ کَیْفَ أُضَامُ وَ أَنْتَ النَّاصِرُ لِی». سلام و عرض ادب خدمت استاد: گاهی انسان دلش می‌خواهد برای دفاع از اسلام و انقلاب خیلی محکم و جانانه به میدان بیاید. ولی خطاهای گذشته و ضعف هایی که دارد دست و پای انسان را می بندد. و نگران است که نکند آن خطاها و ضعف ها روزی آشکار شده و موجب ملامت و سرزنش شدیدی شود. در چنین شرایطی چه اندازه باید با ملاحظه رفتار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در مسیر عبودیت قدم گذارد مسلّماً با الطاف حضرت معبود روبه‌رو خواهد شد که یکی از آن الطاف، ستارالعیوبی اوست تا بدون هرگونه یأسی راهش را ادامه دهد. موفق باشید

37885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می‌تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می‌دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی درد‌های مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم‌تر شدن آن درد‌ها و گرفتاری‌ها و افتادن در ورطه‌های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی‌های بسیار دارد و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند. در دوران وزارتش نیز به کار‌های مهمی، چون توسعه دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیودارو‌ها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می‌کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می‌تواند مشکلات را رفع کند ودرد‌های کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سودا‌ها و اوهام بیهوده‌ای که ایران را به سوی ورطه‌های خطر و تباهی می‌برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی‌توان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن می‌تواند افتادن کشور به راه ستیزه‌ها و کشمکش‌های خطرناک و غفلت از گرفتاری‌ها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی‌کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگنا‌ها به کشور خود پشت نمی‌کنند. ایران می‌ماند و باید بماند تا زخم‌هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید

40166
متن پرسش

سلام استاد: امشب حال و هوای گلستان واری که داشتم به نکته ای رسیدم. امام به خوبی می‌دانست در زمان پهلوی که انسانیت نیست و اگر در دلش بودیم شاید این را می‌شنویدیم که روزی هزار بار با خود می‌گوید انسانیت نیست، ولی اینجا که برای ما هم همین طور است اگر بگوییم نیست، پس چه از انسانیت می‌ماند. و اینجا هر روز و هر روز حاج قاسم ها و حججی ها می آیند تا انسانیت باشد. همین جاست که نمی توان گفت حاج قاسم یک روز بود و الان تمام شد. از اول گفتم گلستان وار چون انقلاب اسلامی همچون فضایی لذت بخش شده است که با هر شهیدش فضا، خوش بوتر شده است، حال بستگی به آن شهید دارد که چقدر فضا را به اندازه خودشان خوش کرده اند. پس به قول حاج قاسم هر کس را که دیدیم بوی شهادت از کلام و رفتار او می آید بدانیم قطعا او شهید است و در اینجا که عرض شد جایگاهی به جز امید واری برای شهید ندانیم، اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است و حداقل خودم تنهایی هم که شده می‌دانم کارهایش بیهوده است و دگر در اقیانوسی از خون غرق شده است. و غرق شده هرچه قدرتمند تر دست و پا بزند بیشتر فرو می‌رود، پس این روزها گول قدرت اسرائیل را نخوریم، مخصوصا قدرت رسانه ای که بتوسط آمریکا در اختیار دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف و همۀ بصیرت در همین یک کلمه است که ببینیم و بیابیم آری! «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است». به معنایی که باشد حتی به این معنا که همۀ فرزندان جبهۀ مقاومت را شهید و زنان و کودکان را اسیر کنند؛ باز همان معنا در میان است که «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است» و باز سخن حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در وصیت‌نامۀ الهی‌اش که فرمودند: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه‌‏هاى دار مى‌‏روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى‌‏شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه‌‏ى اسلامى خود عمل كنيم.» خدا می‌داند این سخن، صادق‌ترین سخن این تاریخ است که در آینۀ آن، فردایی در پیش است که جهان از شرّ حیله‌گرانی چون ترامپ آزاد می‌شود و معلوم می‌گردد امثال آقای محسن رنانی‌ها چه اندازه نادان و نادان‌تر هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/19565موفق باشید    https://eitaa.com/zaghsefid/130266

40140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد درباره فرمایش پیامبر که فرموده اند علی جان و نفس من است و اشاره داشتید که در آن بیندیشیم. آیا اینگونه است که با نظر به آیه «هو الاول و والاخر» و فرمایش حضرت امین، محمد صدیق (ص) حضرت عشق، که من بودم وقتی آدم در گل بود و هنوز خلق نشده بود یعنی پیامبر در جان همه ی انبیا بوده تا به ختم آن جلوه نموده و همچنین نور ولایت که حضرت و مولای قلوب امیرالمؤمنین می فرمایند که من با آدم و نوح و .... بودم. اگر بگوییم ایشان جلوه ولایت اول هستند درست است؟ و این نور ولایت با همه انبیا بود تا در حضرت علی جلوه اول را داشت و اگر بگوییم که مولای عالم حضرت مهدی که روح و جان ها به فدایش، ختم ولایت اند آنگاه چه عظمتی در ایشان جلوه کرده است که صاحب نور خاتم و ولایت اعظم هستند. و اما اینکه چرا با این نور حضرت علی و همه ائمه در جان ایشان، کم تر قلوب متوجه آن بزرگوار است و اکثرا در جواب پرسش اینکه کدام امام را بیشتر دوست دارید اکثرا جواب ها متمایل به سه امام است یا امام علی یا امام حسین و یا امام رضا. در حالی که در جان ایشان نور همه انبیا و ائمه به تمامه وجود دارد زیرا که ایشان نقطه کمال این دایره اند و شاید به تعبیری قوب قوسین او ادنی ای به فدای این سید و مولا که هستی را دلیل و هر شکفتنی را دلیل و هر نهانی را علیم🥀

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً وجود مقدس حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان تعین همه انبیا و اولیای الهی مطلوب و معنای همه انسان‌ها حتی اولیا معصوم هستند به اعتبار آنکه در شخصیت ایشان همه اراده‌های متعالی همه انبیا به ظهور می‌آید و بی‌حساب نیست که حضرت صادق علیه سلام با اینکه از نظر جایگاه تکوینی در همان جایگاه وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام هستند در رابطه با حضرت مهدی می‌فرمایند «لو ادرکت لخدمته» «اگر او را درک می کردم، خدمتگزار او می شدم» و البته بعضی از ائمه علیهم السلام فرصت آن را داشتند که بعضی از کمالاتی که در میدان عمل از طریق حضرت به ظهور می‌آید را به  ظهور آورند مانند مولایم حضرت علی علیه السلام و یا حضرت سیدالشهدا علیه السلام. موفق باشید

39830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در جلسه پنجم تفسیر سوره مبارکه زمر، استاد عالیقدر مثالهایی در رابطه با آیه ۵ فرمودند از جمله جریان بنی صدر را که به تجسم پوشش و افتادن ظلمت شب بر نورانیت روز تعبیر گردید. شاید در این مثال بنده با استاد عزیز هم رای باشم ولی سوال اینجاست که شاهد مثال آوردن برای آیات، گویا از اولوهیت و عظمت آن می کاهد و چه بسا دامنه این تمثیل به شرایط کنونی هم قابل سرایت بشود که مثلا رییس جمهور را در سایه ای از طلمت و جریان جناب جلیلی را در نقطه مقابل بنشانیم و قس علی هذا. تبعات چنین فرآیندی چه می شود؟ جایگاه هدایتی قرآن کجاست؟ از یکسو با مثال آوردن و تطبیق آیات به مسائل جاری (خصوصا در باب مسائل سیاسی) با تبعاتی مواجه هستیم و از سوی دیگر ماندن در الفاظ آیات و اکتفاء به تعابیر کلی، جنبه هدایتی قرآن در حد یک اکرام و احترام سنتی و بوسیدن و بر چشم نهادن و تبرک تقلیل می یابد. استاد گرانقدر چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال به ما توصیه شده است به کمک قرآن، جایگاه مسائل روز خود را مشخص کنیم و در همین رابطه، امروز از واژۀ «صبر» معنای «مقاومت» را به عنوان یک فرهنگ مدّ نظر می‌آوریم در عین آن‌که صبر در قرآن محدود به مقاومت مورد بحث نیست. این‌جا است که ما موظف هستیم در تطبیق واژه‌ها به امور، به شرایط تاریخی که آن واژه تعریف شده توجه کنیم تا گرفتار نوعی تحجّر و سطحی‌نگری نباشیم. موفق باشید

40257
متن پرسش

سلام و عرض ادب: وقتتون بخیر. استاد خواستم راهی پیش پای من بگذارید. این مرض خودبرتربینی و عجب و تکبر دارد کار دستم می‌دهد. هرکاری که می‌کنم غرور مرا می‌گیرد و چنان در اعماق وجودم احساس رضایت دارم (که خدا من را برای اینکار انتخاب کرده) که نگویید و نپرسید. هیچ راهکاری برای درمانش جواب نداده تاحالا. یعنی زباله هارو جمع کنم یا همه داشته هایم را فضل خدا بدانم و... باز آن ذلت را در وجودم نمی یابم. حتی به ممکن الوجود بودنم، به فانی بودنم و به اینکه هیچ چیز در این عالم به دست من نیست هم فکر می‌کنم ولی باز انگار خودم را خیلی قبول دارم و خیلی روی خودم حساب باز کردم. این زخم کهنه شده؛ دوسال پیش که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم خدمتتون رسیدم ولی درمانش رو جدی نگرفتم و الان خوفی در وجودم هست. انگار جملاتی هم که اینجا می‌نویسم بوی خودنمایی می‌دهد. حس می‌کنم که می‌خواهم به شما اثبات کنم که منم شخص خاصی هستم. این افکار واقعا آزاردهنده است. مخصوصا بعد از قبول شدن در دانشگاه، تعریف خانواده و اطرافیان شروع شد و شکست نفسی هم در این موارد فایده نمی‌کند. یعنی شکسته نفسی که می‌کنم با خودم میگویم: من چه انسان بزرگی هستم که شکست نفسی کردم یا خدا چقدر من رو بنده خوبی میدونه که بهم توفیق شکسته نفسی داده! و این قضیه بی‌نهایت ادامه دارد. معراج‌السعاده رو ورق زدم و درمانش رو نگاه کردم ولی خود خواندن این کتاب برای من منشأ خودبرتر بینی شده. (حقیقتا ترسم این هست که با وجود این صفات بسیار زشت، نتونم خودم رو به جمع حاجی‌زاده ها برسانم. به خدا خیلی اشک ریختم که از این وضعیت در بیام. یه وقت خدایی نکرده خودم رو بهتر از افراد دیگه، مخصوصا اونایی که در ظاهر متفاوت اند نبینم). لطف کنید در این زمینه راهنمایی ام بفرمایید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی می‌توان گفت این حالت، در ابتدای امر طبیعی است و در ادامه در نسبتی که با دیگر انسان‌ها و مسائل اصیل انسانی قرار می‌گیریم، می‌یابیم که «بی عنایات حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق» آن‌جایی که انسان می‌یابد حقیقت بلندتر از آن است که انسان، خودش بتواند با آن نسبت برقرار کند و آن را در حرکات و کلماتش به ظهور آورد بخصوص آن‌گاه که تلاش کند نسبتی با قرآن و روایات برقرار کند و بخواهد به جای آموختن معانیِ آن کلمات، به اشارات آن نایل شود. این‌جا است که می‌یابد حتی «کز بهشت آدم به یک تقصیر بیرون می‌کند» که آن بهشتِ درک اشاراتی است که کلام الهی و سخنان اولیای الهی به پیش می‌آورد و لذا قصه، قصۀ او می‌شود که به خود خواهد گفت: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند». موفق باشید      

40186

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: شما را برای خداوند متعال دوست دارم و این دوست داشتن را خداوند منان روزیم کرده، پس مطالبی که در زیر بیان میشه تصورات ذهنی بنده است که جنبه انتقادی پیدا نموده و خدمت شما عرض می‌کنم و هیچ قصدی هم ندارم جز این جنبه دوستی بیان شده. سه کانال از شما بزرگوار در پیام رسان ایتا مشاهده کردم که از مطالب مختلف آموزنده و معنوی، سیاسی، اخلاقی، معرفتی، ولایی و ... وجود دارد، در مواقع حساس کشور مثل حادثه شب قبل عید سعید غدیر خم - شهادت عزیزان و گستاخی جبهه کفر و نفاق و متناسب آن مواضع ولی فقیه حفظه الله تعالی-، این خلا وجود داشت که در کانالهای منتسب به شما مطالبی در خصوص چگونگی برخورد با این مسأله از جمله تبعیت از ولی فقیه، اتحاد و...، استفاده از ظرفیتهای موجود و راهکارهایی از این قبیل درج می‌شد تا برخی از مومنین که از این کانالهای ایتا بهره می‌برند به بقیه منتقل کنند که البته بخشی از مطالب مذکور با تعویق در سخنرانی شنبه شما مطرح شد، خلأ به درج برخی مطالب در وقت مقرر خود یافتم، در پناه حق تعالی باشید و دعای حضرت بقیه الله الاعظم روزی شما باشد، قربان شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از نگاهِ دلسوزانۀ جنابعالی؛ عنایت داشته باشید که کانال مطالب ویژه همان‌طور که بر ویژه‌بودنِ خود تأکید دارد، خود را در جایی تعریف کرده که به مباحث معرفتی بپردازد و نه آن‌که مانند رسانۀ خبری عمل نماید و به همین جهت تنها پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تجاوز رژیم صهیون در کانال قرار داده شد، مگر آن‌که یا در سخنرانیها و یا در مصاحبه‌ها و یا در جواب سؤالاتی که از طریق سایت پیش می‌آید، کاربران محترم را در معرض آن نگاه قرار دهد. موفق باشید

40168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد‌ محترم: درست است که بگوییم در تاریخی که عقل تکنیک تقدیر بشر امروز شده، دستیابی به انرژی اتمی لازم است که البته می توان با این انرژی هم دوبرخورد متفاوت گشتل یا غیر آن را داشت، اما در تاریخی که تکنیک تقدیر بشر نبود نیازی به این انرژی نداشتیم و تعامل ابتدایی و بسیط با طبیعت چاره ساز بشر بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. تعامل با طبیعت و حضور در آغوش طبیعتی که برای آن نوع زندگی فراهم شده است که غیر از این نوع زندگی‌ها است که ما مجبور شویم انرژی‌های نهفته در طبیعت را از حلق آن بیرون بکشیم. این شبیهِ بیرون‌کشیدن آب‌های عمیق زمین است که برای حفظ زمین بوده تا از نشست‌های آن جلوگیری شود. موفق باشید

40259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: سخنان آیت الله جاودان در مورد اینکه ظهور خیلی نزدیکه و حضرت آقا پرچم انقلاب رو به دست امام زمان میدن به نظر جناب عالی چقد میتونه تایید باشه این سخنان، و آیا پیشگویی زمان ظهور امر درستیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ آیت الله حسن‌زاده «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»؛ حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که حاضرند، ما غائبیم. به نظر می‌آید به نوری که در حضرت نایب الامام رهبر معظم انقلاب به میان آمده است باید نظر کرد. موفق باشید

40178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. تاریخ، مشمول و محکوم تکرار کفر و الحاد نیست؛ ما مرحله مدرن را پشت سر گذاشته‌ایم. مسئولیت تحقق هستی خود، قابل واگذاری نیست و تنها در ولایت مطلق تماماً معنا می‌یابد - این یکتا مسیر آزادی و کمال انسان است. آزادی بزرگ در پذیرش ولایت محقق است، که در الگوی پوچ تحمیلی غرب که آزادی را به ابزاری برای سلطه تبدیل کرده، ممکن نبود زیرا به جای اجازه بلند قامتی انسان او را می‌شکست تا آدم نداند کیست. هرگونه انکار این اصل، به معنای خروج از دایره آزادی انسانی است، خصوصاً در این برهه متکامل تاریخی که همه چیز در بهترین شرایط و آخرین تاریخ از سیر هستی می‌باشد. خداوند، یگانه با کسانی است که در مسیر حقیقت به ولایت متمسکند، و مخالفت با این کمال، مستوجب خشم سخت الهی است - این دوگانگی (مهر و قهر) از اصول تغییرناپذیر اراده خداوند از ولایت در نظام هستی محسوب می‌شود که در این زمان نهایتش را مظهور می‌یابیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. مگر می‌توان با نگاه خود و بر مبنای افکار جزئی و شخصیِ خود زندگی را ادامه داد؟ در حالی‌که بازندگی ذیل ولایت الهی که تعیّنِ آن، زندگی ذیل ولایت فقیه است؛ انسان معنی متعالی خود را می‌یابد از آن جهت که درک می‌کند وسعت او وسعت ولیّ الهی او است که خود را ذیل او احساس می‌کند. موفق باشید

40099

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ارادت: جناب استاد بنده ۲۱ ساله و سال دوم پزشکیم. با توجه به شرایط جامعه و سخت شدن عرصه بر بنده تصمیم به ازدواج دارم. اما ۲ نکته برای من مانع است اول اینکه تمکن مالی ندارم و دوم اینکه برخی می‌گویند به مسیر علمی حقیر ضربه می‌زند. می‌خواستم نظر جنابتان را جویا شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این حرف‌ها اگر شرایط ازدواج در عین سادگی و بدون دردسر با موردی که متوجه موقعیت شما باشد و نخواهد با رسومات عرفی، زندگی تحصیلی شما را از مسیر خود خارج کند؛ پیش آید چه اشکالی دارد. موفق باشید

40262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با سوال 40255 این نصب العین قرار دادن در ابتدای نماز است یا در تمام لحظات نماز؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند!!! بستگی به خود شخص دارد که بخواهد کجا خود را دنبال کند و به همین جهت در این موارد، انسان باید از حوزۀ پرسش به حوزۀ توجه حاضر شود. حتماً شنیده اید که جناب بودا با انگشت، شاره کردند که خدای را. ولی عده‌ای به جای حضور در اشارۀ جناب بودا، به انگشتِ ایشان نظر می‌کردند. موفق باشید 

40231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدا بر استاد عزیز: خیلی حالم این روزها بده حس می‌کنم هرلحظه دلم میخواد از سینه بزنه بیرون دست و دلم به هیچ کاری نمیره احساس بیهودگی می‌کنم. آرزوی مرگ. از هر نسبتی که دارم دلزده شدم. از زندگی، از جامعه، از خانواده، از خودم. ی کاری برام بکنید و راهی پیش پایم بگذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله حس‌زاده «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند برای آن‌که ذهنیات، مرا مشغول نکند خودم برای خودم برنامه ریزی می‌کردم. که در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید از آن جهت که بالاخره باید با برنامه‌ریزی زندگی را مدیریت کرد و در این برنامه‌ریزی‌ها نباید سخت‌گیری نمود. موفق باشید 

40215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اینکه گفته میشه خدا با ماست. سوال دارم و اینکه مگه خدا با مردم غزه لبنان و سوریه نبود؟ من نمیتونم این تناقض رو تحلیل کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند با همۀ مظلومان عالم است و هرکدام را به نحوی که زندگی آن‌ها معنا پیدا کند، همراهی می‌کند به همان معنای «انّ الله مع الصّابرین» که بعد از این آیه، موضوع شهادت شهداء را به میان می‌آورد به آن معنا که گویا حتی بعد از شهادت، بیشتر در کنار شهدا به نقش‌آفرینیِ شهدا مدد می‌کند. موفق باشید

40116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: بنده و چند نفر از دوستان اعضای اصلی شورای کانون فرهنگی هستیم که در خصوص ادامه روندمان از محضر شما راهنمایی می خواستیم. کانون مان از سال ۸۳ شروع به کار کرده که در مقاطع مختلف روندهای مختلفی را تا کنون آزموده، حدود ۸ سال پیش یک روند تربیتی با توجه به تجربیات قبلی انتخاب و شروع کردیم در زمان شروع روند از روحانی کانون درخصوص ادامه حضورشان روند کلی کانون سوال پرسیدیم و ایشان گفتند روی بنده حساب نکنید و دنبال فرد جایگزین باشید چون قصد رفتن به قم را دارم، ولی ما اهتمام داشتیم که ایشان در راس حضور داشته باشند، حدود سه سال پیش و با رفتن امام جماعت شب مسجد، ایشان جایگزین ایشان شدند و گفتند هستم، ولی در عمل اتفاقی نیفتاد و مسائل معطل ایشان شد و تا کنون هم همین روند ادامه دار بوده، در کلام می گویند بنده محکم هستم ولی در عمل این طور نیست. این اتفاق نه تنها در روند کانون بلکه در روند مسجد هم وارد شده و کم کم یکی یکی نفرات مسجد و کانون به خاطر رخوت و مشخص نبودن مسائل در کلان مسجد و کانون یا رفته اند یا درحال رفتن به مجموعه های دیگر هستند. درمورد وظیفه ما که از دغدغه مندان و مسولان مسجد و روند تربیتی هستیم در مورد ایشان که جایگاه مسئول کانون و امام جماعت مسجد را دارند درخواست مشورت داریم و به چه نحوی مسیر خود را با ایشان مشخص کنیم که از یک طرف فرمایش امام خمینی عزیزمان است که مرکزیت امر باید روحانی باشد و از طرف دیگر عدم مشارکت جدی ایشان در امورات مجموعه. و العاقبة للمتقین. با تشکر از حسن توجه شما استاد گرامی. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به هر حال با احترام به شخصیت ایشان و بدون تقابل که مطمئناً به ضرر مسجد و فضای معنوی آن خواهد شد سعی بفرمایید با همراهی هیئت امنای مسجد به همان روش نرم و ظریف اهداف رهبر معظم انقلاب را متذکر جوانان عزیز بشوید و حقیقتاً باید نگذارید به راحتی مردم ما از رهنمودهای ارزشمند رهبری غفلت کنند و معلوم است که آن روحانی محترم در این رابطه اگر فرصت همراهی نداشته باشند مسلماً مخالفت نخواهند کرد. موفق  باشید.

40163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت، ان شاء الله سلامت و بهره‌مند باشید. ببخشید یه سؤال داشتم، منظورتان از کشیک نفس کشیدن و مراقبت‌ها اینجا (در شرح فص شیثی) چیست؟ آیا این تذکرات تون اخلاقی و عملی است؟ در یک مباحثه دوستانه به این چالش خوردیم. «فأی صاحب کشف شاهد صورة تلقى إليه ما لَمْ يَكُن عنده من المعارف و تَمْتَحَهُ ما لَمْ يكن قبل ذلك في يده فتلك الصورة عبلة لا غيره، فمن شجرة: المرة غرسه كالصورة الظاهرة مِنْهُ في مقابلة الجسمِ الصيقل ليس غيره، إلا أن المحل أو الحضرة التي رأى فيها صورة نفسه تلقى إليه ينقلب من وجه الحقيقة تلك الحضرة، كما يظهر الكبير في المرآة الصغيرة صغيراً و يظهر غير المستطيل في المستطيلة مستطيلاً، و المتحركة متحركاً وقد تغطيه انتكاس صُورتِهِ مِنْ حَضْرَة خاصة، وَ قَدْ تُعْطِيهِ عَيْنَ ما يَظْهَرُ مِنها فَيُقابلُ الْيَمِينُ مِنها اليَمِينَ مِنَ الرائى وقد يُقابل اليمين اليسار و هو الغالب في المرايا بمنزلة العادة في العموم و بخرق العادة يقابل اليمين اليمين و يظهر الانتكاس. وهذا كله من أعطيات حقيقة الحضرة المتجلى فيها التي أنزلناها منزلة المرايا» پس با توجه به نکته‌ی فوق هر صاحب کشفی که شاهد معارف و صورت‌هایی در مثال متصل یا منفصل باشد که به او رسیده و قبلاً نداشته و به صورت هبه به او رسیده، همه و همه آنها از عین ثابته خود اوست و از درخت نفس خودش میوه چیده است. نفس که برای ظهور آن صور و معارف مستعد شد پس آن عطایا به رنگ آنچه در مکاشفه وجود دارد، بر او آشکار می‌شود و آن عطایا از معتبر عین ثابته‌ی او نازل می‌شوند حضرت عیسی نقد در این رابطه می‌فرمایند: علم در آسمان و زمین و ماوراء دریاها نیست، «العلم محصول في قلوبكم تأدبوا بين يدى بأدب الروحانيين وتخلقوا باخلاق الصديقين اظهروا العلم من قلوبكم حتى يعطيكم» علم در قلبهای شما است به ادب روحانیون در محضر حق مؤدب شوید و متخلق به اخلاق صدیقین بگردید علم از قلبهای شما ظاهر می‌شود و شما را در بر می‌گیرد. البته سیر به سوی عين ثابته و مقام کلی خود نیاز به همت و صبر و پشت کار طولانی دارد، سالک باید همت داشته باشد و در گرفتن هبه از باطن خود تعجیل نکند تا به مرور ظرفیت لازم را پیدا کند. عطار می‌گوید: اگر یک انبار پر از ارزن باشد و به شما بگویند گنجشکی روزی یک دانه از آن بر می‌دارد تا انبار خالی شود آنگاه آنچه را باید به تو بدهیم می‌دهیم باید صابر باشید و بدانید آن کسانی که زود می‌گیرند بیم آن می‌رود که مجذوب اسمی شوند و در همان حد بمانند. عمده آن است که متوجه باشیم مباحث عرفان نظری چگونه جهت جان ما را متوجه حقایق و عين ثابته خود می‌کند تا با کشیک نفس کشیدن قدم قدم به سوی آن حقایق جلو برویم و نظر خود را به سوی چیز دیگری نیندازیم. درست است که عین ثابته حقیقت ما است ولی بسیار کار می‌برد تا انسان به عین ثابته‌ی خود برسد و در حقیقت کلی خود مستقر گردد، مقامی که تماماً در محضر حق است و حق تنها از آن مجرا برای او ظهور می‌کند و او همه ی آن حقی را که می‌تواند بیاید می‌یابد. محی الدین در رابطه با این که هر هبه‌ای از عین ثابته سالک به او می‌رسد مثال آینه و صورتی که در آینه ظاهر می‌شود را می‌زند و این که آینه چیزی جز همان صورت را نشان نمی‌دهد، هر چند ممکن است آن صورت به جهت خصوصیات آینه متفاوت ظهور کند و لذا تفاوت عطایا به جهت تفاوت آن ظرفی است که هبه در آن تجلی می‌کند ولی در هر حال همه از خود شما است و شما خود را در آن عطایا می‌بینید هر چند خطورات خیال و قلب و روح بر آن هبه اثر می‌گذارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبت تکوینیِ خود با وجود مطلق و به این معنا به حضرت حق بیندیشید، و از طرف دیگر به امکان ذاتی خود که تماماً عدم است ولی «عدمٌ مّا» که نیستی است در عین ظرفیتِ شدن با امکانات گوناگون. و این موجب حضوری از جنس انتخاب در بین آن نوع امکان‌ها می‌شود و انسان در این میدان که میدان بودنی است که هیچ هویت خاصی ندارد ولی با کشیک نفس‌کشیدن به همان معنای انتظار و باز انتظار، می‌یابد که در وجود خود خبری هست و استقرار در این انتظار، یعنی زندگی و باز زندگی. موفق باشید

40141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: در آستانه عرفه التماس دعا. استاد جان، با توجه به اینکه در تفاسیر و روایات آمده که خداوند مقام امامت را بعد از خلت و نبوت به حضرت ابراهیم عطا فرمود، جایگاه حدیث زیر چیست که می فرماید بعد از آدم (ع) هرگز زمین بدون امام نبوده؟ امام باقر عليه السلام: وَاللَّهِ، ما تَرَكَ اللَّهُ أرضاً مُنذُ قُبِضَ آدَمُ عليه السلام إلّا وفيها إمامٌ يُهتَدى‏ بِهِ إلَى اللَّهِ، وهُوَ حُجَّتُهُ عَلى‏ عِبادِهِ، ولا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ حُجَّةٍ للَّهِ‏ِ عَلى‏ عِبادِهِ. به خدا سوگند، خداوند از هنگامى كه آدم عليه السلام را قبض روح كرد، زمين را بدون امامى كه با او به خدا ره جويند، رها نكرد و او حجّت بر بندگان خداست و زمين، بدون امامى كه حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقى نمى‏‌ماند. الكافی جلد۱ صفحه ۱۷۹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری وقتی هدف خلقت به حکم «لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ،»؛ خطاب به حضرت پیامبر می‌فرماید اگر تو نبودى، جهان را نمى ‏آفريدم،  می‌فهمیم که همواره باید انسان کاملی در زمین باشد که او مقصد خلقت است و در هر زمان با جلوه و شخصیت خاصی به میان می‌آید فرمود:  «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها.» اگر حجت در روي زمين نباشد، زمين، مردم را به كام خود فرو مي‌‌كشد. موفق باشید

نمایش چاپی