از کودکی در ریاضی قوی تر از دیگران ظاهر میشدم و این انگیزه و علاقه مرا چندین برابر میکرد (گرچه در درک بقیه مباحث نیز هیچگاه ضعیف نبودم). جدا از آن روحیه حل مسئله و تفکر چرا محور در من تقویت شد، و نوع فکر علت محوری و... خلاصه برکات زیادی از آن دیدم. لکن جایی خواندم که ادبیات فارسی بعضا عقل انسان را بیشتر رشد خواهد داد و انگار که ریاضی فایده ای ندارد یا اصلا خواندنش سود و مرحمت آن چنان ندارد. برکاتی برای رشد انسان از طریق آن اتفاق نمیافتد. میخواستم بدانم درک شما از ریاضی همیشه چه بوده است؟ و اگر ممکن است مرا در این زمینه راهنمایی کنید و اینکه آیا جایی علمی برتری بر دیگری دارد؟ و برتری هر کدام از چه لحاظ است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره عقلی که انسان در ریاضیات دنبال میکند، چیزی نیست که بتوان در این تاریخ و در این زمانه از آن غفلت نمود. میماند که نباید از دیگر ابعاد انسان که ابعاد قدسی اوست غفلت کرد و اینجا است که مباحث «معرفت نفس» نیز لازم است. در رابطه با «معرفت نفس» میتوانید به بحث «ده نکته در معرفت نفس» رجوع فرمایید که صوت آن روی سایت هست. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
سلام و رحمت: ببخشید اینکه فرمودین اهل سلوک نمیذارن حال بهشون غلبه کنه و علم عرفان رو می فهمن («اهل سلوک اگه دنبال حال باشه نه عرفان رو می فهمه و نه سلوک»)، میشه توضیح بدید؟ و چطور این رو با اینکه فرمودین «با عقل استدلالی سراغ عرفان نریم با قلب بریم»، جمع کنیم؟ با چه رویکردی باید مباحث عرفانی رو دنبال کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی در موضوعات عرفان در میان است تحت عنوان تفاوت «حال» با «مقام». اهل عرفان در سلوک خود به لطف الهی از «حال» که در جای خود ارزشمند است، به سوی «مقام» که استقرار در نور معارف است میرسند که بحث آن مفصل است که صاحبدل بداند وان چه حال است. موفق باشید
سلام و خدا قوت: طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق. استاد گرامی در ده نکته معرفت نفس، رسیدیم به مبحث مرگ. در روایات در مورد اجل مسمی و اجل معلق چیزی بیان شده که کدومش بیشتره؟ در ذهنم این هست که درصد خیلی زیادی از افراد با اجل معلق از دنیا میرن درسته یا نه؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً همینطور است. به نظر میآید در کتاب «خویشتن پنهان» این مطلب بیشتر روشن شده باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: سوال بنده این است چرا انقدر شهادت در ج.ا عمومی شده تقریبا هرکس کار درستی انجام دهد و کشته شود الان شده شهید و حتی در بمباران و... کشته میشود در حالیکه شاید اصلا نسبتی به جنگ و ...نداشته باشد باز شهید خطاب میشود؟! بهتر نیست مثل حضرت امام خمینی فقط شهدای معرکه و یا مثلا امروز شهدای پدافند که مستقیم هدف قرار میگیرند و با علم به جنگ و با همین نیت در مقابل دشمن میروند را شهید بنامیم؟ آخر اگر قرار باشد صرف درستکاری باشد که مثلا کسی در خواب از دنیا برود و با وضو باشد هم شهید خطاب شده در روایات آیا آنها را هم شهید بگوییم؟ احساس بنده این است کمی دارد افراط میشود و تقریبا وضع طوری شده کمتر کشته داریم در کشور همه در حال شهید شدن هستند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست آن عزیزان نیز مظلومانی هستند که در مقابل جنایت جنایتکاران به چنین سرنوشتی مفتخر شدند از آن جهت که در هر صورت سند جنایت جنایتکاران هستند و خداوند مسلّماً از انتقام آنان نمیگذرد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: آیا درسته که تقابل اسرائیل و ایران مقدمه ظهور هستش؟ و اگر ممکنه یه منبع موثق در رابطه با حوادث قبل از ظهور معرفی بفرمایید لطفا. ممنون از توجه و راهنماییتون🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. ولی آنچه در صحنه است تقابل ایران است با ظلمات محض، تا آنجایی که یکی از مسئولان کشور چین موضوعِ مقابلۀ خیر و شرّ در این تاریخ را به میان آورده است. موفق باشید
با سلام و احترام: آیا حضرت علامه جوادی آملی بر نظریه وجود تشکیکی ملاصدرا ایراد گرفته اند؟ اصولاً در وجود تشکیکی که وجود مطلق گاهی قوی و گاهی ضعیف است این شدت و ضعف با مطلق بودن حق سازگار است؟ در این وجود تکلیف ماهیات که حد وجود و عدمی هستند چه میشود؟ ممنون از لطفتون. لطفا منابعی هم جهت مطالعه بیشتر معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسی مفصل است و مسلماً آیت الله جوادی از جمله حکیمانی هستند که معتقد به تشکیک وجود میباشند و هر آن چیزی که تشکیکی هست مرتبه تعالی دارد که در رابطه با وجود آن حقیقت مطلق مقام توحید ربوبی میباشد و دیگر مراتب تجلیات اسماء الهی هستند. ماهیات به این اعتبار صورت مراتب وجود میباشد که بحث آن در جای خود بحث مفصلی میباشد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده عزیز: راستش را بخواهید سوالی نداشتم فقط ایده ای به نظرم رسید که خدمتتون عرض کنم، اینکه ما غیر از تبیین فرهنگ خودمون میتونیم و فکر کنم که باید به نقد و تهاجم به مکتبهای غیره توحیدی هم ضربه بزنیم، گاهی بهترین دفاع حمله است. این علم گرایی که بسیار هم باب شده را باید نقد کرد، همانطور که آنها شبهه ایجاد میکنند و حمله میکنند ما اگر ضربه نزنیم و فقط دفاع کنیم ضعیف به نظر می آییم، عرض بنده این است که شما که تسلط کافی در فلسفه دارید و من احساس میکنم از علم فیزیک و علوم جدید و علوم تجربی هم اطلاعات کافی دارید، اگر صلاح دانستید در این زمینه هم در راه خدا قلم بزنید و سخنرانی کنید انشاءالله خدا خیرتون بدهد، من خودم هم در تلاش هستم که دانشم را تکمیل کرده و اگر خدا توفیق داد در این زمینه روزی وارد عمل بشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثی همچون «حوالت تاريخی عقل تکنيکی» https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/1253 و «مدرنیته و توهم» و «علل تزلزل تمدن غرب» سعی بر طرح همین نکات است که میفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: الهی تا آخر عمر بفدای مردم لبنان و فلسطین شوم که گردن همه ما حق بزرگی دارند. در شأن یک موحد در جای جای دنیا الالخصوص ایرانیان نیست که سپاسگزار مقاومت و فداکاری بینظیر آن مردم پاک نباشیم. همانها که راه عبودیت خدا را به چه زیبایی پاس داشتند و جانهایشان امروز حامل حق و حقیقت است، آری اگر آنها با حضرت سید حسن نصرالله روحی فداه دارند میگویند نحن الحق براستی که چون منصور حلاج بصدق سخن میگویند. جوانان عزیز که رهبر معظم انقلاب اسلامی عاشقانه شما را دوست دارد و شک نکنیم هیچ کس در این دنیا اندازه ایشان بعد از معصومین و با معصومین صلوات الله علیهم اجمعین کسی نیست که به سعادت و رشد ابدی جانهای ما این اندازه بینظیر علاقه داشته باشد، ببینید مردم بزرگ لبنان و فلسطین با فهمیدن محبت حضرت امام خامنه ای به چه رشدی رسیدند که میبینیم مردم ایران هزار سال از لحاظ رشد از مردم مقاوم لبنان عقبند! دقیقاً در همین زمان که بنده و شما به کم ترین بودن قانع شدیم، دلم برای خودمان میسوزد. آن سید عزیزی که جانم فدایش باد چنان هست که گویا هرگز مردنی نیست و در همه تاریخ آخرالزمان حاضر است، اگر او یار امام عصر عجل الله تعالی فرج نیست پس چه کسی چنین ادعایی میتواند داشته باشد. جهان تحول بزرگی را با مقاومت لبنان ایجاد کرد که همه ما به این تحول نیاز مبرم داشتیم. تحقیقا میبینم که به هر انسانی از سید نصرالله سخنی بگویی از او بفکر فرو میرود. نه اینطور نیست که بعضی فکر کنند حرکات دینی حزب الله لبنان نیاز به ما دارد! ما نیاز به آنها داریم، آنها زبان گویا و جلوات رفیع و قامتان محکمی دارند که هرگز ضعیف و ناکافی نیست. مردم ایران بدانند همه آنچه از مدرنیته میخواستند از سر زرنگی! دیگر پشیزی نمی ارزد. خوشا بحال جوانان لبنان که سلام رهبری را با اینهمه عشق دریافت کردند که از پاسداشت محبت ایشان است. بر بنده واجب شد تا این مسئله را بازخوانی کنم زیرا میدانم حق سید حسن و مردمشان توسط ما ادا نشده و فکر نمیکنم بتوانیم ادا کنیم مگر که به آنها با تواضع و ادراکی بدون ادعا نگاه کنیم که ان شاءالله خدا قسمتمان کنند بلطف و رحمت و محبت پروردگاریشان. جوانان ما که آنقدر برای رهبری مهمند، این راه نجات ابدی ماست، عاشقانه ای بنام مقاومت لبنان که هرکجایش را بنگری زیبایی پس از زیبایی است. اکنون ماییم و توهم ادامه مدرنیته که تولستوی در باره اش گفت: اگر بدنبال معنا در زندگی بگردید همیشه در نهایت با همان چیز مواجه میشوید که از آن فرار میکنید: پوچی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید حقیقتاً راه نصرالله آغاز شده و از این جهت سید حسن نصرالله رفتنی نیست، مهم نسبتی است که ما باید در خود در این تاریخ با آن مرد پیدا کنیم که این امر مهمی است. عرایضی در شرح غزلی از جناب حافظ تحت عنوان «معجزۀ دفاع نرم در تشییع شهید سید حسن نصرالله» در پیش است. امید است متذکر این امر باشد که چرا گفته میشود راه نصرالله به عنوان مکتب فکری مقاومت، آغاز شده. موفق باشید
سلام وقت بخیر: روز جمعه که بمباران شدید ضایحه، احتمال شهادت سید حسن را سر زبانها انداخت برخی اخبار افراد موثق باعث دلگرمی بود که با اطمینان میگفتند برای سید حسن اتفاقی نیفتاده و ایشان قبل بمباران از محل خارج شده بودند. روز شنبه بعد از ظهر خبر شهادت تایید شد که خیلی برای من نگران کننده بود چون دائم در ذهنم این تخیل را مرور میکردم که قرار هست یک روزی سید حسن را ببینم و حتما از اخبار برخی فعالیتهای من ایشان خوشحال خواهند شد. از آنجا که هر چیزی در تخیلم مدام در رفت و آمد بوده تقریبا به نوعی به وقوع میپیوست، برای خودم جای شک و تردید زیادی بود که نکند سید حسن شهید نشده باشند. بعد از ظهر روز شنبه با همین شک به یکی از کارشناسان کانال دار در ایتا پیام دادم که اخبار موثق کانال تان چیز دیگری میگفت در حالی که الان در کانال تان خبر شهادت سید را کار کردید. پیام ایشان این بود که خودم هم تازه فهمیدم. من از هول اینکه این تخیلاتی که داشتم چه می شود به صورت خودم سیلی زدم و نمی دانستم با این خبر باید چه کنم. با دوستم صحبت کردم که گلستان شهدا همدیگر را ببینیم. کمی قدم زدیم و بالای سر شهید خرازی ریز ریز گریه میکردم و به آسمان و ابرهای پاره پارهی آن نگاه میکردم که وسط تابستان باریدن گرفته بود. قدم زنان به سمت مزار یکی از شهدای اخیر هوافضای سپاه رسیدیم. شهیدی که من مدام فکر میکردم که ایشان زنده است و این مزار دروغ است. صندلی رو به روی این مزار نشستیم و من این فکرهایی که داشتم را با دوستم در میان گذاشتم که سید حسن احتمالا زنده باشند و شاید این یک فریب رسانهی باشد. دوستم شروع به صحبت کرد که آقا پیام تسلیت دادند و یادت میآید آقا چی گفتند؟ خواستم بگویم آقا دعوت به صبر و استقامت دادند که یک بغضی که نمیدانم از کی در گلویم گیر کرده بود ترک برداشت و با فریاد بلندی که خودم را هم متعجب کرده بودم شروع به گریه کردم و اشک دیگر بند نمیآمد. تقریبا دو سه روزی در حال گریه پراکنده گذشت. ولی هنوز ته دلم میخواستم باور نکنم که سید حسن را دیگر هیچ وقت نمیبینم و میگفتم شاید خیلی زود ورق برگردد. در همان ایام مدام کانال های ایتا را زیر و رو میکردم و اخبار را رصد میکردم و دیگر خبری نبود که نخوانده باشم. یک بار که داشتم کانالهای ایتا رو پایین و بالا میکردم در کانال یکی از فعالین جبهه مقاومت دیدم که این پیام قرار گرفته که: «سید حسن زنده هستند» و با تاکید و اطمینان این خبر را ارسال کرده بودند. سریع دست به کار شدم این پیام را برای یکی از دوستانم بفرستم و بگویم که این هم شاهدی برای ادعای من که سید شهید نشده، ولی تصمیم گرفتم اول اخبار بعدی این کانال را هم ببینم که هر چه خبرها را پایین میآمدم متوجه شدم این خبر مربوط به همان روز جمعه و شبهه شهادت بوده و روز شنبه که خبر قطعی شده بود کانال هم شهادت را تایید کرده بود. منتها نمیدانم چرا این کانال که من اخبارش را قبلا مرور کرده بودم باز دوباره خبرهای قبلی را برای من نمایش داده بود در حالی که من همهی خبرهای گذشته مربوط به روز جمعه و شنبه را در تمام کانال ها خوانده بودم. ولی به هر حال تکان عجیبی به من داد و یک لحظه با تمام وجودم امیدوار شدم و خیلی سریع هم ناامید. قبول دارم که شهدا زنده هستند اما من نوع دیگری از زنده بودن را برای سید حسن میخواستم و برای همین خیلی دلم میسوخت. بیشتر از همه دلم بابت مظلومیت سید میسوخت و اینکه خودم فکر میکردم این برنامه حامل خبرهای خیلی شیرینی هست و از این ناراحت بودم که این خبرهای خوش به سید نرسیده در حالی شهید میشوند که آن اتفاقات خوب هنوز رخ هم نشان نداده. نگران این بودم که چه اطلاعی از این برنامه به ایشان داده شده و دوست داشتم همهی آنچه من میدانستم را ایشان هم میدانستند. به هر حال بعد از شهادت ایشان قفل زبان برخی افراد و گرهی کور بعضی رخدادها باز شد و من به نوع دیگری زنده بودن سید را تجربه کردم. بله حقیقتا همین است و این رخدادها اثر حیات سید حسن و سردار سلیمانی بود و به خوبی احساس میکردم که آنها و برخی دیگر از شهدا به شدت در چنین برنامههایی که متصل به انقلاب اسلامی هستند حیات فعال دارند و بودن خود را در این برنامهها به شکل نادیدنی ولی محسوس توسعه میدهند. الان خوشحالم که ابعاد زیادی از این برنامه روشن شده و خوشحالترم که آقا این اخبار را شنیدند و حسرت میخورم که نتوانستم در دوران زندگی سید ایشان را خوشحال کنم ولی به هر حال تقدیر الهی این بود و بنا بود یک حیات دیگر هم جلوی چشم همهی ما قرار بگیرد. مطمئن هستم که سید حسن تمام نشده و ادامه دارد. خیلی راضی و واقعا قدردان هستم که این برنامه هم محل حضور ایشان است و اگر آن طوری که آرزو داشتم نشد این شکل هم چون مطابق تقدیر الهی هست خوب است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند چه اندازه زیبا به ما نشان داد به قول شما که شهیدانی مانند سید حسن نصرالله با شهادت خود، بودنِ خود را به صورتی نادیدنی ولی محسوس توسعه میدهند و ملاحظه فرمودید که در آیینۀ تشییع آن سید بزرگوار هزاران هزار زندگی به ظهور آمد و حقیقتاً با آن تشییع بزرگ، منظقۀ آرامش استکبار به پایان رسید و این است معنای تأثیر شهادتی که دشمن کوردل نفهمید، ولی گرفتار آن شد. موفق باشید
سلام علیکم: خداوند بصیر است. آیا میشود گفت که بینایی بنده تجلی بصیر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. به گفتۀ علامۀ طباطبایی اگر خود خداوند بصیر نبوده باشد و بصیربودن برای خودش معنا نداشت، چگونه از آن آگاهی داشته است که به بندگان عطا کند؟ موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: عذرخواهم. وقتی انسان به کمک ادعیه و مناجات هایی که از زبان مبارک و مطهّر معصومین «علیهم السلام» صادر شده است با خدای متعال مناجات می کند، در آن لحظه خداوند به ذاتی که برای خود شکل داده ایم نگاه می کند یا به آن کلمات نورانیِ ادعیهی امامان معصوم که در محضرش عرضه می کنیم؟ یا اساساً نگاه دیگری مطرح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در دعا و مناجات، ابتدا خداوند است که به نور رحمت واسعهاش نظر به عبد میکند و پس از آن این عبد است که اگر خود را مشغول دنیا نکرده باشد متوجه نور حضرت ربّ العالمین میشود. به همین جهت ما حضرت حق را با نور ربوبیتش مدّ نظر میآوریم و او نیز با ربوبیت خود نظر به بندگان دارد. موفق باشید
با سلام و احترام: مطالعه کتاب شرح العیون علامه حسن زاده، به تنهایی برای بحث معرفت نفس کافی هست و اشراف لازم را می دهد یا مطالعه بقیه منابع مثلا نفس شفا هم لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح العیون» در رابطه با موضوع «معرفت نفس» کتاب بسیار دقیقی است ولی اشارات استاد در مورد نفس در دیگر کتابهایشان نیز هرکدام نکاتی دارد. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز تر از جانم: ۱. استاد شما اینهمه توی کتاب هدف خلقت توضیح دادید ما اومدیم به زمین تا تمرین کنیم از عوامل منحرف کننده از خداوند فاصله بگیریم و اسماء الله رو ملکه کنیم. خب این فعالسازی اسماء در درونمون دقیقا چه شکلیه؟ هیچ حرفی درمورد شیوهش زده نمیشه. ۲. من افرادی رو میبینم که شریعت رو رعایت نمیکنن اما بسیاری از اسماء الله درشون فعال تره، خصوصا رحمانیت و رحیمیت. خب اینا میرن جهنم؟ اصلا شیوه ی تشخیص فعال بودن این اسماء به چه صورته؟ ۳. استاد من با فلسفه وجودی جهنم خیلی مشکل دارم. یه جا خوندم جهنم یعنی عدم تطبیق با بهشت، ولی من تو قران همچین چیزی ندیدم! فقط نوشته آب جوشان و آتش و مذاب و... آخه خداوند بی نهایت مهربان چرا باید همچین چیزی خلق کنه حالا هرچقدر هم که مخلوق معصیت کار باشه. نمیشه در شیوه ی درمانیش کمی لطیف تر برخورد کنه؟! ۴. از یه طرف میایم بریم عباداتمون رو زیاد کنیم، میگین به نتیجه نمیرسی برو معرفتت رو زیاد کن. از این طرف میشینیم پای کوه کتاب و سخنرانی، گیج تر از قبل میشیم و بعد دوباره میگین علم عشق در دفتر نباشد!! ای بابا استاد بالاخره بریم مسجد یا مدرسه. هرجا میریم انگار میکده یه جا دیگهست! خب آدرس این میکده رو به ما هم بدین دیگه. عمرمون تو سرگردونی بین این کتاب ها و استاد ها گذشت. همهش رمز آلود و مبهم حرف میزنین ۵. این سوال شدیدا ذهنم رو دگیر کرده. از وقتی با شما آشنا شدم بنظر میاد دینداری هم یک رشته ایه مثل بقیه رشته ها و حرفه ها که پیشرفت و ترقی درش مستلزم مطالعه و درس خوندنه. خب استاد اگه یکی اندازه ی شما به مطالعه علاقه نداشته باشه یا اصلا ظرفیت مغزیش رو نداشته باشه باید چیکار کنه؟ اون از اینهمه معارف و چرایی احکام و... بی بهره میمونه. انگار باهوش ها و درسخون ها تو دینداری هم موفق ترن! خب هوش رو که خدا میده باید چه کنیم. (بله یادمه توی شرح صوت ها گفتید اون پیرمرد بی سواد بی دندون که میره نماز جمعه علمش بیشتره ولی خب تو کت من یکی که نمیره. ۶. استاد! تو رو خدا اینو راستکی جواب بدید. چجوری اینقدر باهوشید؟! چجوری اینقدر درس میخونین؟! این ظرفیت رو از کجا آوردید؟ ۷. اگه بخاطر خدا آدم از خواست دل خودش بگذره، چیزی گیرمون میاد توی این دنیا هم؟ کاش دلم آروم میگرفت استاد. همهش بهانه میگیره. اینقدر نق میزنه اصلا نمیتونم صدای آسمون رو بشنوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا دوست دارد یار این آشفتگی. به همان معنایی که در آن حاضر شدهاید تا این سرگردانی را به نحوی و به شکلی به سر و سامان برسانید. میفرمایید چرا خداوند در جهنمش اینقدر سختگیری کرده است در حالی که اساساً همه حرف خداوند آن است که ای انسانها شما در بهشت و جهنم مهمان سفره خود هستید. فرمود: «أُولئِکَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ.» اینکه در قیامت گرفتار آتش میشوند به جهت اعمالی است که انجام دادهاند، بدین معنا که صورت همان اعمال غیر صحیح آن ها آتش جهنم است و خداوند با تذکرات دینی خواست ما مرتکب اعمالی نشویم که منجر به آن آتش شود. که البته بحث آن مفصل است. عرایضی در شرح سوره واقعه در این رابطه به میان آمده است.
آری اگر کسی در صفای انسانی خود فعالیت کند به همان اندازه نتیجه میگیرد. میماند که آیا بدون حضور در راههای زیبایی که شریعت الهی مقابل ما گذارده میتوان به آن نتایج متعالی رسید؟
لازم نیست که خود را در مسیر کسب معارف و انجام وظایف به زحمت بیندازیم، مهم این است که درمیدان معرفت نفس خود متوجه شویم حقیقتاً ما ابد داریم و برای حضور در آن ابدیتِ جلیل القدر چگونه خود را حاضر کنیم که بهترین ابدیت نصیب ما شود.
در رابطه با اینکه انسان در نسبت با عالم و آدم متوجه زیبایی عالم و آدم شود، خوب است به موضوع اسماء الهی که در جان انسان نگاشته شده است بیندیشید، نکاتی که در دو جلسه اخیر بحث سوره مبارکه بقره مطرح شد. https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/quran/baqarah/speech/hHf_Tafsir_soreh%20_Baqarah-11.MP3
https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/quran/baqarah/speech/DNz_Tafsir_soreh%20_Baqarah-12.MP3
مهم آن است که انسان در مسیری که خداوند در مقابلش قرار داده قدم بگذارد و بداند. «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.» خوب است در این رابطه به بحث های شرح کتاب معاد که روی سایت هست سری بزنید. https://lobolmizan.ir/book/94?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF .موفق باشید
+تفکری در واژه بیمار و پرستار گاهی شکل صوری کلمات میتوانند مبدا تفکر حضوری قرار گیرند، با توجه به اینکه اسماء از سماء نازل میشوند با تدبر در آنها میتوان به معنای حقیقی آنها تا حدودی نزدیک شد، برای مثال: ۱. واژه بیمار را میتوان به این شکل خواند: بیم+آر، یعنی کسی که به جهت تلقین و غلبه وهم، جسم یا نفسش بیمزده و وهمزده شده است و با آوردن بیم در میدان جانش به بیم، آری گفته است و به بیمآری مبتلا شده است! ۲. وقتی کسی بیم آورد و به بیم، آری گفت و بیمار شد، از ذات خود تهی میشود چون انسان ذاتا امیدوار به ذات خویشتن است و بیم از ذات او میکاهد، وقتی ذات او کاسته شد و با اکسیر بیماری سرخی مس نفسانیتش تبدیل به زردی طلای خداگونگیاش شد از خود تهی شده و امیدش به خودش تبدیل میشود به امیدش به خدا. حالا این شخص که خداگونه شده است، باید پرستیده شود (در حدیث داریم که خدا در قیامت میفرماید: چرا بیمار شدم به عیادتم نیامدید؟). اینجاست که پرستار به میدان میآید، پرستار را میتوان پرست+آر خواند، یعنی کسی که پرستشش را به صحنه میآورد و تخت بیمار را کعبه میبیند و ۷ بار نه ۷۰۰ بار به دور آن طواف میکند چرا که این تخت، کعبه باطن است و والاتر! پرست+آری یعنی او به نور پرستش آری میگوید و پروانهوار دور شمع زرد و کمسوی بیمار میگردد و میگوید: بگذار فدایت شوم و بگویم: زردی تو از من، سرخی من برای تو. آتش بیمهای تو برای من و نور امید من برای تو. اینجاست که عشق متولد میشود و خدای مفهومی از بین رفته و خدای حی و حاضری متولد میشود. آری با عرفان میشود بیمارستان را تبدیل کرد به مسجد الحرام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته و نکات خوبی است و در این رابطه علم اتیمولوژی سخن ها دارد به همان زیبایی که جناب عالی بیمار و پرستار را در نگاه اتیمولوژی خود تحلیل فرمودهاید. موفق باشید
سلام و رحمت حق بر شما و تمام رزمندگان راه حقیقت. استاد طاهرزاده عزیز بنده یکی از میلیون ها مرید رهبر انقلاب هستم که در دوره آخرالزمان سعی میکنم دستم در دست ایشان باشد چرا که میدانم طوفان ها و فتنه ها ایمان تک تک ما را نشانه گرفته است. استاد وقت گرانمایه تان را با طولانی کردن کلام نمی گیرم و چون دستم به دامان آن بزرگوار نمیرسد لذا سوالم را از شما میپرسم امیدوارم نجات بخش قلب مجروحم باشد و ایمانم به حضرت آقا با پاسخ شما محکم تر شود که من چراغی روشنتر، غیر ایشان در این وادی تاریک نمی بینم. اوضاع حجاب و پوشش در ملا عام درکشور اسلامی مان بسیار تاسف بار شده و حتی استاد دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مجبور به استعفا شدند از بی بند و باری های دانشگاهشان. حضرت آقا حتما مستحضر به این امور هستند و فرمانده کل قوا هم که ایشان هستند. آیا برای نگه داشتن ارکان حکومت اسلامی، میخواهند چشم روی این ظواهر غیر اسلامی ببندند؟ آیا رهبری توان اجرایی در این مورد را ندارند؟ چرا کسی درخور حکومت اسلامی با افراد بدون پوشش اسلامی برخوردی نمی کند؟ رهبر چرا فرمانی اجرایی نمیدهند به نیروهای انتظامی؟ شما را به حق امام رضا کمکم کنید که خدای نکرده تصورم نسبت به رهبرم مخدوش نشود، آنگاه دستم در دست کدام رهبر باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه نگاه زیبایی است نگاهی که متوجه شخصیت تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی می باشد. رهبری که سراسر وجود او را خداوند از «ایمان» و «امید» پر کرده است و ما در شخصیت چنین انسانی حکمتی را یافتیم که گمشده ما می باشد و در چنین فضایی باید راهی را در مقابل دخترانمان قرار دهیم که متوجه باشند لازمه فرهیختگی، عفاف است و با انتخاب بزرگ خود می توانند خود را از معرکه ای که استعمار در مقابل آنان گشوده است، رهایی دهند و البته این غیر از آن نوع مأموریتی است که عده ای از کشف حجاب کنندگان در پیش دارند. ان شاءالله در آینده ای نزدیک مطالبی در این رابطه خدمت عزیزان ارائه خواهد شد. به هر حال موضوع بسیار حساس است، مانند راه رفتن بر پل صراط که لغزیدن همان و سقوط در آتش نیز همان. موفق باشید
نماز شب ها تمرکز نداریم و حضور قلب نیست و گاهی اوقات میگیم خیلی خسته ایم و اصلا حس نیست؛ اینجا باید بخونیم حتی بدون حضور قلب و خواب آلودگی یا بزاریم بعدا؟ البته احساس میکنم نماز شب رو قبل هرکاری خوندن حتی با خستگی بهتر از خوندن اون بعد از کارهاست با سرحالی، چون نور نماز شب به خود خواب هم اثر میده و از بین می بره و تجربه بوده با این حالت کسلی و خستگی رفته و یجورایی درمانه ولی در کل نمازها بدون حضور قلب و توجه هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آنکه به خود سختگیری کنیم، اگر بتوانیم بخصوص در موقعیتی مثل ماه رمضان، نماز شب را حتی در حدّ دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر، بهجا آوریم خوب است. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیزم: بنده جوانی هستم که به لطف خدا علاقه مند و توانمند جهت حضور در عرصه های تصمیم گیری و مدیریتی کلان، در نظام اسلامی هستم، چرا که از خداوند متعال خواستم برای حکومت اسلامی و تحقق اهداف آن، تاثیر گذاری عمیق و وسیعی را داشته باشم. ولی بحث اینجاست که بایستی برای تحقق آن هدف مهم برنامه ریزی لازم جهت رشد در نظام اداری را داشت و عقل این مهم را تأیید می کند. اما مسئله مهم بنده این است که چگونه باید این پله های ترقی را طی نمود که مخالف با اخلاص و معنویت و عزت نفس بنده نباشد. الان وقتی مشاهده می کنیم معمولا رشد افراد قائم به اشخاص و جریان ها بوده...!! استاد عزیز حقیقتش چگونه باید این روند را طی کرد که خدشه به اخلاص، معنویت و عزت نفس انسان وارد نشود!؟ از طرفی این نکته مهم مورد توجه است که خدمت خالصانه در نظام اسلامی براساس مأموریت الهی است و باید از خدا انتظار آن را کشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هر آنچه به حکم وظیفه و تواناییهای خود برایتان پیش میآید و میتوانید انجام دهید را، انجام دهید و از آن به بعد خود خداوند است که وقتی ما با نیت خالص جلو برویم، مسیرهای بعدی را میگشاید. آری! به خوبی متوجه هستید که نباید در این موارد فخرفروشی کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در بیانات شما آمده است که عشق در موطن خیال شکل میگیرد. از سوی دیگر ما امامان معصوم (ع) را در دعاهایی که از آنها به ما رسیده است میبینیم که چگونه عاشقانه با خداوند متعال راز و نیاز میکنند. میخواستم بدونم که این دعاهای عاشقانه را معصوم (ع) در خیال نورانی اش با خدا انجام داده است؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد؛ قلب، محلِ محبت به حقایق است که آن اتصال خیال نورانی نفس است با حقیقت که عنوان قلب بدان اطلاق میشود. موفق باشید
با سلام و احترام: کشته شدن انسان های بی گناه (کودکان در هیچ مرام و مکتبی گناهی ندارند) چه در ایران و اسرائیل را چگونه می توان توجیه کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شهادت مظلومین، حکمتی هست ماورای آنچه که ظالمان گمان میکنند خودشانند که قدرت شهادت مظلومین را دارند و در نتیجه باید به این نکته فکر کرد که فرمودهاند: «صد هزاران طفل سر ببریده شد / تا کلیم الله صاحبدیده شد». موفق باشید.
سلام استاد: وقتتون بخیر. در رابطه با کتاب سوره جاثیه سوال داشتم که در آن میفرمایید اصلا ایمان به الله همان دیدن الله در آیات و آینه های آن است در عالم که هر لحظه نو میشود و برایمان پیش می آید. من اینجا این آینه ها یا آیات رو خوب متوجه نمیشم که یعنی هر اتفاقی که برایم میافتد و یا آفریده ای که میبینم و هرچیزی را باید الله را در او ببینم؟ به چه شکل؟ منظور همان دیدن جمال و جلال الهی است؟ که حتی اتفاقات ناگوار را هم جلال الهی ببینم؟ میشود این مطلب را باز کنین که چگونه الله را در همه ی عالم ببینیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونهاش اینکه مییابید خرمشهر را خدا آزاد کرد و یا متوجه میشوید در دل جنایات باند صهیونیسم در غزّه، خداوند بنا دارد وجدان عمومی را متوجه ریشههای نژادپرستی فرهنگ غرب بنماید اعم از آمریکا و اروپا تا آیندۀ بشر از ظلماتی که در نژادپرستیِ غربی نهفته است مبرّا باشد. نمونۀ بیداری وجدانهای مردمی را در اشعار آن بانوی بزرگ ملاحظه میکنید که چگونه با روح مادرانۀ خود متوجه سنتهای الهی و افقهای دور است. https://eitaa.com/matalebevijeh/19103 موفق باشید
سلام: شما چندین بار گفتید در قران هیچ کجا به اهل کتاب نگفته بیایید و مسلمان شوید، خب درست ولی در آیه ۸۵ سوره ال عمران میگوید هر کس دین غیر اسلام انتخاب کند از زیانکاران است. توضیح فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی همانطور که حضرت علامه طباطبایی میفرمایند منظور از اسلام در آیه مذکور، تسلیم است «هوالتسلیم». و ایشان در این رابطه شواهد خوبی را آوردهاند که شایسته است به آن نکات و آن شواهد رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: طاعاتتان قبول حق. استاد عزیز آیا هر کسی به فراخور حال می تواند دریافت اشاراتی از قرآن داشته باشد؟ آیا اشعار حافظ را می توان مصداق دریافت اشاراتی قرآن دانست؟ ممنون از شما عمر با برکتتان طولانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان چنین امری را مدّ نظر آورد. ولی باید متوجه بود آنچه به عنوان اشارات قرآنی مدّ نظر میآوریم، مبتنی بر معارف اصیل توحیدی باشد تا از خطر توهّمی بودنِ برداشت خود مصون بمانیم. موفق باشید
سلام استاد: ان شا الله خدا به شما عزت دو دنیا دهد. در دوران دانشجویی به یک خودآگاهی نسبت به آنچه هستم آنچه باید باشم و مسیری که باید طی کنم داشتم حتی خطاها و اثرات آن بر مسیرم را به الطاف حضرت حق متوجه می شدم. هر زیارت مشهد برای من مملو بود از حس آرامش و حتی توبیخ از ترک فعل ها و خطاها و البته دریافت های معنوی که مقداری از آنچه باید طی کنم را پیش رویم قرار می داد و نگاه امام رضا و هدایت ایشان برایم بسیار آشکار بود و رزق های مشهدم در سال زیاد بود. مدتی است خودآگاهی که داشتم از بین رفته است و گویا در بیابان تاریکی قدم می گذارم که نمی دانم هر قدم مرا از مقصد دور کرده یا نزدیک. آنچه قبلاً دریافتم دیگر نیست مثل همان علم حضوری که شما در مباحثتان مطرح می کنید. رزق مشهدم کم شده است و دیگر نه تنها از آن دریافت ها و رزق های معنوی خبری نیست و آن حس آرامش بعد از حرم و مشهد وجود ندارد بلکه هر بار که برای زیارت به مشهد می رویم یک اتفاقی ناراحت کننده می افتد که حس و حال و فرصت زیارت را از ما می گیرد. و این داستان هر باز تکرار می شود من به هر دری زده ام و از هر چه فکر می کردم خطا بوده توبه کرده و از امام رضا عذرخواهی کرده ام اما این گره انگار کور تر می شود خواهش می کنم اگر می توانید راهنمایی ام کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در مسیر رجوع به حضرت محبوب همینطور است که نفحات و خطورات معنوی ابتدا میآیند تا ما را تشویق کنند به سوی معارفی که باید درک کنیم. معارفی که آن احوالات را برای ما نهادینه میکند و از این جهت اگر با معارف توحیدی و تدبّر در قرآن کار را ادامه دهیم، آن احوالات با حالتی بسی عمیقتر به سراغ انسان میآید و در واقع حکم «مما کسبت» پیدا میکند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: شما در صوت سوم دقیقه ۲۹ شرح خطبه یک نهج البلاغه میفرمایید که: عارف نمیگوید که یک فرد نسبت به فرد دیگر عدم است. بلکه فقط نسبت به خدا عدم هستیم. سوالم این است که وقتی وجود مطلق خداست، دیگر وجودی نمیماند چه نسبت به خدا چه نسبت یک فرد انسانی نسبت به فرد دیگر انسانی؟ باتشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به حکم تشکیک وجود، هرچه هست از جهت وجود، جلوهای از جلوات وجود است و «وجود» در نهایت خود و در کمال عالیهاش همان حضرت حق است که منشأ وجود همۀ موجودات است که مظاهر جلوات او هستند و هیچکدام، او نیستند، اوست که اوست. موفق باشید
بسمه و رحمته و ریحانه (ما و عزم عبور از تاریخ صهیونیزم) در چهره ی سید علی خامنه ای، برق حضور تاریخی جمهوری اسلامی ایران را برای گام بر داشتن در افق نابودی استکبار را دیدیم و آرامش او را نوید جبهه ای که انتظارش را می کشیدیم (رویارویی با کفر) این جبهه به روی ما گشوده شد و ما انتظار این نبرد را می کشیدیم و در انتظار فرجی بودیم برای مقابله و مقاتله با این شیطان اکبر. امروز دقیقا همان روزی است که بایست لحظه لحظه ی کشورمان را در این جبهه چه در شکست هایش و چه هزینه هایی که می دهیم و چه پیروزی های پیش رو، جزو حیات توحیدی مان حساب کنیم و در پی تنفس ذیل شخصیت ولی عصر (ارواحنا فداه) خود را در ذیل ولایت او از طریق نایب اش دنبال کنیم و آن به آن، این لحظات را سلوک تاریخی امتی بدانیم که عزم عبور از ظلمت دوران را کرده و اراده اش بر پایان حیات نحس و منحوس رژیمی است که حیات اش موجب ممات انسانیت است و بودنش عفونتی است برای جوامعی که می خواهند حضوری فراتر از امروزشان را بچشند. آری، اسرائیل غدهٔ سرطانی است که با جرّاحی درمان نمی شود باید این غده را از میان برداشت. ما امروز برای برداشتن این غده عزم و اراده ای توحیدی برای نجات تاریخ بشریت برداشته ایم، نکند این عزم تاریخی را به دست ترس ها و اضطراب ها و وسوسه ی خناسان و دلهره های منافقان و شیطنت ناکسان از دست بدهیم یا تردید پیدا کنیم. این شروع مرحله ی جدید تاریخی است که با خمینی آغاز شد و امروز باید به سرانجام خود برسد. جنگ جنگ تا پیروزی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه رژیم صهیون و استراتژیستهای آمریکا با روحیۀ ایمانیِ رهبر معظم انقلاب در این نقشۀ بزرگ ناکام شدند، کارِ آنها تمام شد. دیگر فرق نمی کند چند روز دیگر به این آتشبازی ادامه دهند. قصۀ هر تمدنی چنین است که اگر در اهداف تعریفشدهاش که معنای آن در آن تاریخ است، به نتیجه نرسد؛ آغازِ نابودیاش شروع خواهد شد. به گفتۀ خودشان چندین و چند ماه برای آنچه پیش آوردند، برنامهریزیهایی را ترتیب داده بودند به این امید که یک شبه کارِ ایران را از همۀ جهات یکسره میکنند!! و حقیقتاً آنچه انجام دادند برای آنکه ایران تمام شود و دست خود را بالا کند، کافی بود مگر توکل و ایمان رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالیعلیه» و عزم مردمی که متوجۀ آیندۀ بزرگی هستند که میدانند با صبر در بلاها، محقق میشود و از این به بعد قصۀ رژیم صهیون قصۀ «اَلغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش» است که گمان دارد اگر مردم کوچه و بازار را به قتل برساند میتواند پایان بیآیندگیِ خود را پنهان کند در این مورد خوب است به عرایضی که طی مصاحبهای که اخیراً پیش آمد تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 مراجعه شود. موفق باشید