با سلام: در قضیه حضرت موسی علیه السلام خدا در مظهریت آتش با موسی صحبت کرد. حال آیا میتوان گفت که مثلاً حضرت علی علیه السلام مظهر اسم جامع الله است، وقتی علی (ع) صحبت میکند، این الله است که در مظهریت علی (ع) با من صحبت می کند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مسائل مطرح شده در سؤالات اخیر باید متوجه بود که در این موارد بحث در آگاهی قلبی نسبت به اسمای الهی است و داشتن چشم قلبی در راستای توجه به مظاهر آن اسماء که با سلوک در این معارف پیش میآید و آگاهیِ علمی کافی نیست. موفق باشید
سلام علیکم: در ده نکته در معرفت نفس، یک حضور نفس است که به خودش است و یک ظهور دارد که به بینندگی، شنوندگی و... میباشد. حال آیا میتوان گفت که خداوند یک حضور دارد که به خودش است (که این مقام ذات یا همان را اسم له میباشد) و یک ظهور دارد که به اسماءاش میباشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و خود را در این رابطه در مخلوقات می نگرد. موفق باشید
سلام جناب استاد عزیز و گرامی: اعیان ثابت حیوانات از کدام اسما منشا میگیرند؟ بعضی حشرات خودبخود از خاک و رطوبت بوجود می آیند. ببخشید آیا میشه برای جهان هستی یه لبه تصور کرد؟ ممنون از شما. افزون باد برکت شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال روح هر موجودی که در خاک به ظهور می آید، زمینه حضور روح آن موجود در خاک فراهم می شود زیرا خاک و رطوبت به تنهایی نمی توانند علت روح موجودات که درجه وجودی آن روح بالاتر است، بشود. موفق باشید
سلام بر شما استاد گرامی: استاد چرا تعریف درست و به وضوحی از حجاب در قران نیامده؟ ما ده ساله با خانواده همسرم سر حجاب مشکل پیدا کردیم. جاری بنده اعتقاد داره که برادر شوهر همون برادر حسابه و محرم است. او واقعا رفتار تحریک آمیز و پوشش زننده دارد. از نظر شرعی هم که میگن صله رحم را قطع نکنید، حتی اگر فرد کافر باشد. ما الان تکلیفمون با صله رحم چیه؟ من بعنوان یک زن واقعا برنمیتابم شوهرم در مجلسی نشسته باشد، که آنجا زنی باشد که واقعا قصد تحریک مردان را دارد. اونقد نزدیک مردان دیگر میشود که روی دست آنها میزند و میگه که مثلا میوه زیاد برندار وکلا راحت. نه میتونم خودم تو اون مجلس باشم، که ببینم. نه طاقت دارم شوهرم رو بفرستم، تنها به مجلس آنها برود که دعواها و اختلافات تمام شود. .سوال من اینجاست آیا، ما میتوانیم واضح به خانواده ی برادر شوهرم این حرف رو بزنیم که تا وقتی رعایت حجاب را نکنید ما از آمدن به خانه ی شما معذروریم و واقعا نرویم؟ من از جهنم و آخرتم میترسم. ده ساله دعوامون اینه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است ولی شاید با سردیِ رابطه بدون قطع رابطه بتوانید نشان دهید که رفتارشان الهی نیست. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. آقای طاهرزاده عزیزم. بنده دنبال شماره شما بودم و هیچ نیافتم. اگر میشه من شماره خودم را میزارم شما در ایتا به بنده پیام بدید 091...2458 یاعلی مدد اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها در همین قسمت پرسش و پاسخ سایت میتوانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که بگوییم خداوند جامع اسم ظاهر و باطن است. اما وقتی نوبت ظهور در یک مظهر میرسد، از این دو اسم فقط یکی از آنها یعنی یا ظاهر و یا باطن به آن مظهر، ظهور میکند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مانند نفس انسان و قوای نفس که در چشم به قوه بینایی، و در گوش به قوه شنوایی ظاهر میشود. موفق باشید
با سلام: من تا حالا فکر میکردم که چون من موجود مجردی هستم، فنا ناپذیرم. اما حالا فهمیدم که موجود مجرد، غیر از خدا میشود که فانی شود. برای همین از نابودی میترسم. خوب درست است که خدا قول داده که ما تا ابد زنده باشیم. اما باز احتمال نابودی را از بین نمیبره. برای همین از نابودی هراسانم. دلایل تجرد نفس فقط اثبات میکند که بعد از مرگ مادی زنده هستم. اما این دلایل اثبات نمیکند که من تا ابد زنده باشم. لطفاً راهنمایی بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً چنین است که هرکس همیشه در نزد خود حاضر است و بر اساس اختیاری که دارد تا ابد در اختیار آنچه اختیار کرده است، قرار دارد. قرآن میفرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» هیچکس را فوت و نابودی نیست و آنها را از مکان قریب یعنی همان نسبتی که بین انسان و جناب عزرائیل هست، گرفته میشوند. موفق باشید
سلام: در صورت اجماع نامزدان وظیفه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً نتوانیم در این موضوع به جهت وجوه مختلفی که دارد راحت فکر کنیم. موفق باشید
سلام استاد: بدن من در قبضه ی منِ من هست آیا تمام هستی مخصوصا منِ من در قبضه ی امام زمان علیه السلام هست با این هیجان شهادت اخیر یه نیروی فوق بشری در صحنه بود که اون صحنه دنیا رو میچرخوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم از مدیریت حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» بیرون نیست، ولی انتخاب و اختیار انسانها نیز در جای خود محفوظ است. موفق باشید
سلام خدمت شما استاد عزیز: طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق ان شاءالله. استاد نظر شما در مورد مختار چی هستش؟ آیا می تواند ربطی به انقلاب ما و افق انقلاب داشته باشد یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض شد نه میتوان گفت جناب مختار در بستر ادامه نهضت اباعبدالله «علیهالسلام» با حاکمان مقابله کرد؛ و نه میتوان گفت بیگانه از آنها بود. موفق باشید
سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی: از اینکه مصدع اوقات شریف میشم عذرخواهم استاد عزیز، دانشجوی پزشکی هستم و در شرف اتمام تحصیل و ورود به عرصه خدمت به مردم. احساسی که بهم دست میده اینه که در پایان ۷ سال تحصیل در این رشته و تحمل رنج ها و بیخوابی ها و مطالعه حجم انبوهی از مطالب درسی، و همین طور چشم بستن بر خیلی از تمایلات دنیوی (با اینکه راه دستیابی بهشون کاملا باز بود)، باز هم احساس پوچی میکنم و گویا شوقی برای خدمت عاشقانه به مردم در خودم نمیبینم. بله! گاهی شور و شوقی در من به وجود میاد که به سرعت خاموش میشه و شبیه به کسی شدم که انگار مخدری بهش میرسه و دردش رو فراموش میکنه و دو قدمی راه میره اما باز هم از حرکت میایسته. هر قدر که میخوام خودم رو مجاب کنم که این رشته ارزشش رو داره و من میتونم خادم مردم باشم و همین برای سعادت من کافیه، اما باز هم فضای بسیار مسمومی که متاسفانه در بین همکاران من و در دانشگاه وجود داره مانع رشد این انگیزه میشه. استاد عزیز! من این رشته رو انتخاب نکردم که با درس نخواندن به مردم خیانت کنم و خدایی ناکرده به هوس پول و شهرت برسم. اما آنقدر فضای اطراف ناامید کننده هست و من رو به سمت آسایش و رفاه طلبی سوق میده که گاهی اوقات با خودم میگم «مگر عقل خودم رو از دست دادم که زندگی آرام با همسرم رو رها کنم و به جای کسب پول و ثروت، خودم رو وقف مردم و رفع حوائج اونا کنم؟!» استاد عزیز! واقعیت اینه که امروز پزشک متعهد کسی هست که علی رغم تمام مشکلات موجود چشم بر درآمد بالا و رفاه و آسایش ببنده و در فضای دشواری که به هزار و یک دلیل به وجود آمده خدمت بیچشم داشت به مردم کنه. اما چه باید کرد و این درد رو باید کجا برد که منِ دانشجوی آرمانخواه دیروز، در این فضای مسموم در حال خفه شدن هستم و به بیآیندگی و روزمرگی فکر میکنم که با ادامه دادن این روند در انتظار منه. چه باید کرد در این دنیایی که اگر به جای صحبت کردن از خدمت به مردم، از پول درآوردن حرف بزنی محبوب تر میشی و موانع از پیش روی تو برداشته میشه؟ اما اگر رفاه طلبی رو نفی کنی چنان از طرف دیگران متهم و محکوم میشی که بعد از چندی از کرده خود پشیمان میشی و میگی ای کاش از اول هم این مسیر رو انتخاب نمیکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان جدید با ظرفیت گسترده و آخرالزمانیاش در گذرگاه حساسی قرار دارد. از یک طرف میداند جواب این ظرفیت را تنها با انتخابهای بسی متعالی میتوان داد تا حقیقتاً جواب داده باشد که حداقل آن همان در خدمت مردمبودن است به همان شکل که میفرمایید و نیز باید با حضور در تاریخی که انسان ذیل ارادۀ الهی قرار میگیرد در میدان مبارزه با استکبار حاضر شد و اینجا است که شور زندگی و امید در شخصی مانند شهید طهرانچی با آن تواناییهای علمی هستهای و یا شهید رشید با آن تفکر علمی و فلسفی ذیل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی به ظهور میآید. و از طرف دیگر با غفلت از این نوع زندگی همچنان نیستانگاری و نیهیلیسم و روزمرّگی است. و این تقدیر این زمانه است که باید یا در میدان آن انتخاب بزرگ خود را حاضر نمود و یا در دل هزاران توهّم به نام انتخابهای بزرگ دنیایی همچنان در تنهایی و پوچی، خود را گرفتار کرد. خدا را باید شکر کرد که ما را در این زمانه قرار داد که توفیق زمینۀ انتخابهای بزرگی همچون انتخابهای آن دانشمندان و آن سرداران را برایمان فراهم کرد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در پیام اخیر خود خطاب به ملت ایران به مناسبت چهلمین روز شهادت جمعی از هممیهنان، سرداران نظامی و دانشمندان هستهای؛ تکلیف هر جریان و گروهی را معلوم نمودند. حال این ماییم و نسبتی که باید با این پیام برقرار کنیم تا ذیل نظر نایب الامام خود را معنا کرده باشیم. https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=60746 . موفق باشید
سلام و درود و نور و رحمت و عزت الهی تقدیم شما استاد بزرگوار: بینهایت ممنونم از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای ما اختصاص میدید. در مورد پرسش ۴۰۳۰۷ فراز پایانی دعای عهد «اللهم و سر نبیک محمد (ص) برؤیته و من تبعه علی دعوته وارحم استکانتانا بعده» نمیفهمم چه جور دیدنی و رؤیتی هست برای حضرت محمد (ص) که ایشون مسرور میشن. منظور همون ظهور جهانی ایشون هست؟ پس اگر اینطوره چرا در ادامه دعا میفرماید «وارحم استکانتانا»؟ یعنی ما مردم عادی از ظهور آقا مسرور نمیشیم و استکانت یعنی چه حال و روزی که ما داریم؟ و جزء مسروران نیستیم. استاد: اساسا چرا روایات ظهور حالت ابهام گونه دارند؟ من واقعا از خوندن کتابهای در مورد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف لذت نمیبرم چون همشون ابهام دارند. خداییش فقط با دروس شما درباره آقا امام عصر علیه السلام و تفاسیر قران شما وجودم از ابهام درمیاد. استاد جان ی سؤال دیگه هم دارم وقتی دروس معاد رو گوش میدم خیلی حال خوب و عجیبی بهم دست میده و احساس میکنم با یک سیر وجودی با شما همراه میشم و خیلی دست و پا زدنهای الکی که به اسم مجاهده دارم و اساسا هیچ اثر وجودی هم در من ندارند رو دیگه لازم نیست انجام بدم، انگار یک جور تحول قلبی و حرکتی یا یک جور مقلب القلوبی یا یک نظر و عنایتی بهم میشه یا بهتر بگم بقول فرمایش خودتون شنیدن دروس معاد شما عین شدن میشه در وجودم، این حالت رو زمانی بهتر متوجه میشم در وجودم که قران خوندنم تغییر میکنه، لذت خاصی از قرآن میبرم. سؤالم اینه که استاد شما چطور اینقدر با یقین دروس معاد رو درس میدید؟ ببخشید جسارتا انگار خودتون هزار بار مرگ رو چشیدید و طی کردید. جوری که شما درس میدید منم خودم رو میبینم که هزار بار مرگ رو و منزلهای برزخی رو طی میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آن فراز عرض می شود: خداوندا! و مسرور فرما پیغمبر خود محمد «صلوات الله علیه و آله» را به دیدار امام. و مسرور فرما هر که را متابعت کرده پیغمبر یا امام را بر دعوت او. آری! رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» در مظهر مقدس حضرت مهدی در واقع، صورتِ نهایی خود را در عالم متعیَّن می یابند و البته و صد البته هر آنکس که به دنبال صورت نهایی انسانیت است با به ظهورآمدن وجود مقدس حضرت مهدی «عجل الله تعالی علیه» به اعتبار نسبتی که با آن حضرت در جمال آن حضرت می یابد، مسرور می شود و این مائیم و در انتظار چنین حضوری، و معلوم است که روایات اصلی ما در رابطه با مقام ظهور، فوق العاده ارزشمند است مشروط بر آنکه در نسبت با حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی علیه» حالت اُبژگی نداشته باشد بدین معنا که به جای احساس نهایی خودمان در آن حضرت، تنها به باور نسبت به آن حضرت اکتفا کرده باشیم. ۲. آری! مهم آن است که هم اکنون در وسعت ابدیت خود، خود را جستجو کنیم و خدا می داند تمام آیات مربوط به معاد، حکایت چنین موضوعی است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: در صوت مصباح الهدایة فرمودید که؛ در مرتبه احدیت هیچ کثرتی نیست جز کثرت علمی. مگر همین علم جزء صفات خدا نیست؟ اگر جواب مثبت است، چگونه صفت علم در مرتبه احدی است؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور، علمِ ذات به ذات است و از این جهت شاید در این حالت نتوان علم را به عنوان یکی از اسماء در نظر گرفت. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: این روایت از حضرت امیرالمومنین: «كم أطردت الأيام أبحثها عن مكنون هذا الامر، فأبى الله إلا إخفاءه.» پیرامون مرگ را با توجه به مقام فنای ایشان و اینکه خواست آنها همان خواست خداست چطور جمع میگردد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: « اى مردم. هر كس چيزى را كه از آن مى گريزد، به هنگام فرار خواهد ديد. مدت عمر هر كس چونان میدانى است كه در آن ميدان به سوى مرگش مى رانند. فرار از مرگ، گرفتار آمدن است به چنگ آن. چه روزگاران كه براى دانستن راز اجل كنجكاويها نمودم، ولى مشيت خداى تعالى آن بود كه هر بار پوشيده ترش دارد. هيهات، دانشى است در خزانه اسرار.» و این یعنی ما همچنان در هر شرایطی و در هر انتخابی حضور ذیل ارادۀ الهی را مدّ نظر داشته باشیم. در این صورت است که اگر زندگی دنیایی خود را مدیریت میکنیم ولی در همان حال، حضور در ابدیت خود را نیز مدّ نظر داریم.. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ما به زندگی حیوانی خو کرده ایم در حدی که گاهی نمی توانیم تشخیص بدهیم چه چیزی ما را آلوده و کثیف می کند. منظورم حرام نیست. منظورم مواردی است که در حلال و حرام بودن آن به سبب یه سری مسائلی که شنیده ایم تردید می کنیم و یا مسائلی که در نگاه اول یه فرد معمولی مومن، حرام به نظر نمی رسند ولی نفس ما را آلوده می کنند. سوال من این است که بارها و بارها این اتفاق می افتد و گویی هر گناهی باید یک بار اتفاق بیفتد تا متوجه شویم روح مان را آلوده می کند تا از آن دست بکشیم و بفهمیم که این گناه است و به اطمینان قلبی برسیم که نباید به آن نزدیک شویم. و چقدر تلخ و رنج آوره وقتی در سیمای خود٬ پاکی از دست رفته به خاطر یک خطای در ظاهر ناچیز و بی ارزش را به نظاره می نشینیم. چه باید کرد؟ آیا راه «سریع» برای پاک شدن دوباره وجود داره؟ بهترین پاک کننده چیست؟ وقتی بعد از تضرع و گریه و زاری باز هم ناپاکی می بینیم؟ چگونه از این غصه ها رها شویم؟ و آیا اصلا باید این موضوع برایمان مهم باشد یا نباید حتی به پاکی چهره ها دل بدهیم و نباید آن را اصل بگیریم؟ با این موضوع که هر کس به سیمایش شناخته می شود چه می توان کرد پس. ممنون می شوم این سرگشته را چراغی باشید. یا دلیل العاصین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ اساتید محترم باید در امور معرفتی و عبادی برای خود برنامه داشته باشیم و مطابق آن جلو برویم تا ان شاءالله موانعِ پیش رو یکی بعد از دیگری حذف شوند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: طاعاتتون قبول باشه ان شاءلله. دختر خانومی ۲۱ ساله دانشجوی حقوق از بنده پرسید تو اعتکاف گفتن اجازه همسر برای اعتکاف لازم است ولی موقع انتخابات و راهنمایی ۲۲ بهمن میگن اگه شرکت نکنین معصیت کردید و اجازه همسر لازم نیست چرا زن برای عبادتی مثل اعتکاف باید اجازه بگیره ولی به مسائل سیاسی که میرسه اجازه لازم نیست لطفا جواب قانع کننده ای برای این خانوم جوان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان اینطور فکر کرد از آن جهت که اعتکاف یک امر مستحب است و لازمۀ آن خروج از منزل میباشد اجازۀ همسر لازم است. ولی حضور در صحنههایی که مقابله با کفر و استکبار میباشد و به اصل اسلام مربوط است؛ موضوع، متفاوت است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد شما میفرمایید ةنچه در مستند شنود است یا آنسوی مرگ توهمات مغز است در صورتی که نوار مغز صاف میشود چطور میتواند توهمات داشته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است که ما نمیتوانیم با چنین خطوراتی برای خود و یا آینده، برنامهریزی کنیم مگر آنکه با مبانی قابل اعتمادی آن خطورات را تطبیق دهیم و البته این به معنای بیاحترامی به آن عزیزی نیست که آن خطورات را در خود یافتهاند. موفق باشید
سلام: من خیلی دوست دارم تو این مسیر و سیر لب المیزان حرکت کنم اما همسری دارم که خیلی تند و بد اخلاق و لج بازه از وقتی که بچه دار هم شدیم هم بداخلاقیاشو داره هم حس افسردگی و ناامیدی بهش اضافه شده منم تا میام کاری انجام بدم حرکتی بکنم با محیطی پر از نا امیدی و افسردگی خونه مواجه میشم. اینا رو میبینم نمیتونم حرکت کنم. همش دوست داشتم خانواده قوی ای تشکیل بدم اما تو خانوادم هیچکس همراهم نیست هر حرکتی که میخوام انجام بدم همه اعضای خانواده از همسر گرفته تا پدر و مادر با حرفاشون مثل پتک به سرم میزنن منم نا امید میشم یه قدم جلو میرم تو این مسیر هزار تا میام عقب. باید چیکار کنم؟ یه هفته سر کارم که خونه نیستم یه هفته هم خونه. الان یه بچه یه سال و نیمه دارم که دوست داشتم قوی و امام زمانی باشه اما از رفتارای مادرش میترسم. رفتاراش پر از خشم و نا امیدیه. پدر مادری دارم که تو همه چیز زندگیم دخالت میکنن. واقعا تنهام نمیدونم چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان وارستگیها ان شاءالله سبکی خواهید شد که بقیه خودشان را در آن سبک جستجو میکنند. زیرا فرمودهاند: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». برای خود نسبت به اطرافیان رسالتی احساس کنید. موفق باشید
سلام وقت بخیر: لطفاً می شود چند کتاب از زمان پهلوی معرفی کنید. چند کتاب از زمان امام خمینی یا اینک کتابی به مقایسه زمان پهلوی و امام خمینی پرداخته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد علاوه بر کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» تألیف آقای مسعود بهنود، کتاب های آقای موسی نجفی و آقای موسی حقانی نیز در این مورد مفید است بخصوص کتابهای «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی. موفق باشید
سلام استاد عزیز: ۳ سوال دارم ۱. انتظار شما در این برهه تاریخی از شاگردانتان چیست؟ ۲. استاد ماها چقدر باید پیگیر اخبار سیاسی باشیم؟ ۳. استاد برای تقویت اطلاعات تاریخی بویژه تاریخ معاصر و اطلاعات سیاسی چه کتب یا منابعی را پیشنهاد میکنید؟ با آرزوی بهترینها
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده حضوری برای خود به عنوان استادی که شاگرد داشته باشد؛ قائل نیستم. وظیفه خود میدانم که به عنوان معلم ِمعارف اسلامی متذکر معارفی باشم که بحمدالله از طریق علمایی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی در این زمانه رجوع به آنها ضروری است. و به همین جهت مکرر در جواب کاربران محترم عرض می شود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». ۲. باید در جریان کلی حضورِ در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار و جبهههایی که در میادنِ این حضور میباشند؛ حاضر بود. زیرا معنای ما در رابطه با توجه کلی به این حضور است که موجب میگردد تا در تاریخ خود حاضر باشیم وگرنه ورود در امور جرئی آن مربوط به افراد خاص است. ۳. خوب است که با جزوه «ریشههای انقلاب» که روی سایت هست شروع شود و کتابهای آقای دکتر موسی حقانی و آقای دکتر موسی نجفی در رابطه با تاریخ معاصر را کتابهای خوبی میدانم. ولی اگر در ده ساله اخیر کتابهایی در این مورد تألیف و تدوین شده است، از آن اطلاع ندارم. موفق باشید
استاد عزیز، از سطحی نگریها نسبت به روایات دلتنگ نشوید، آقای منتظری نیز در کتاب مبانی حکومت اسلامی جلد ۲ صفحه ۱۶۱ همان حدیث طولانی را آورده (العبد اذا اختاره...) ، اما اگر کسی همچون شما آن موقع میبود میتوانست دریابد که جهانِ منتظری چقدر با جهانِ افق انقلاب اسلامی متفاوت است که هیچگاه از آن حدیث همچون شما چیزی کشف نکرد که متعمقون میفهمند، و اینست تفاوت رئیسی ها و منتظری ها... خدایا ما را در این افق محو کن تا در آن افق حاضر شویم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب بنده در اینجا است با اینکه ما در جوامع روایی مان داریم: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع» و ما را دعوت میکنند که در دل سخنان اولیای معصوم، اصول و قواعد کلی را دریابیم و فهم کنیم و سپس مصداق آن اصول را به نمونهها و موارد آن تطبیق دهیم؛ کاری که فقها در اصولِ عملیه انجام میدهند. عجیب اینجا است که آن بندههای خدا نهتنها نسبت به این کار ناتوان هستند که البته از این جهت بر آنها ملامتی نیست، اشکال آنجا است که هر فهمی غیر از فهم خود را انکار میکنند. اینجا است که آینده ما که به سوی تمدن اسلامی است و وسعتدادن به اندیشهها میباشد؛ تهدید میگردد. امری که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در بیانیه «منشور روحانیت» نسبت به آن اظهار نگرانی کردند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد چگونه ظرف وجودمان را آماده پذیرش و فهم انوار الهی کنیم که تحمل و تاب آن را داشته باشیم و ترس و بهم ریختگی نداشته باشیم. با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله راه که همان شریعت الهی است به نور ربوبیت حضرت ربّ العالمین در مقابل انسانها گشوده است. مهم درک این حضور است که ما را در مأوای خود جای میدهد. باید نسبت خود را با شریعت الهی نسبت کسی قرار دهیم که راهی مقابل او برای متعالیشدن گشوده شده تا او را در نسبت با حضرت محبوب نزدیک و نزدیکتر نماید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید میخواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس میکنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبالکردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید
سلام علیکم: در معرفت نفس من وحدت خودم را درک میکنم. آیا همین درک من از وحدت همان نور فطرت نیست که به توسط آن خدا را بشناسم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت، بُعدی از ابعاد انسانیت انسان است با گرایش های الهی. و این غیر از وحدت نفس ناطقه است که هرکس می تواند آن را در خود احساس کند. موفق باشید
بسم رب شهدا. الحمدالله روزی و قسمت شد تا در نماز جمعه تهران به امامت رهبر انقلاب حاضر شویم و نماز را اقامه کنیم و عزادار شهید سید حسن نصرالله باشیم. مسئلهای که ذهنم را درگیر کرده و آن این است که با اینکه این همه این مراسم تهدید شد این جمعیت از کجا و با چه دلی آمده بودند. و خود من چگونه آنجا حاضر بودم و هیچ دلهره و نگرانی نداشتم و با این خاطر آرام و مطمئن منتظر عملی شدن تهدید هم بودم و این تناقض عجیب را هنوز متوجه نشدم چونه همزمان میسر است زیرا انتظار یک اتفاق بد را داشتن خود موجب اضطراب و دلهره میشود و این دو حالت در من اصلا ذرهای شکل نگرفت دیروز گویا همه بر اين باور قلبی رسیدیم که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و نتوانست بکند. اما از دیروز هرچه فکر هم میکنم نمیتوانم این حالات را به توکل به خدا نسبت دهم گویا جنسش از جنس توکل نبود نمیدانم چرا ولی اینگونه بود. جایی حضرت آقا فرموده بودند که باید دست قدرت خدا را در تشییع حاج قاسم دید گویا برایمن دیروز کمی از آن حرف پدیدار شد گویا دیروز واقعا دست قدرت خدا بود که این حماسه اتفاق افتاد انگار غیر از این نمیشد. امروز در فکر و حالات روز قبل سیر میکردم و هی با خودم تکرار و زمزمه میکردم که خدا خیلی خدایی خدا خیلی خدایی و توصیف دیگری از این رویداد قدرت و مقاومت ایران نمیتوانم بکنم امید که بتوانیم خدا را در جای جای زندگی خود بیابیم و امید این که شهدا راهنمای ما باشند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان طور که عرض شد میدان، میدان تجربه ایمانی بود که در مردم ما نهفته بود و عملاً در آن صحنه و یا هرکس که به آن صحنه تعلّق داشت، ایمان خود را تجربه می کردhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17746 . موفق باشید
