سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد آیا ماه مبارک رمضان جلوه ای از آیه عند ربهم یرزقون است؟ بنظر معنایی از ضیافت الله باشد. آیا این تعبیر درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است به همان معنایی که حضرت حق میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۱۸۳) اگر خداوند فرمود: هان ای اهل ایمان! روزۀ ماه رمضان بر شما تکلیف و نگاشته شد همانگونه که بر دیگر موحدان در طول تاریخ چنین شد؛ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» به این امید که به تقوا نایل شوید. پس باید به روزهداری به عنوان زمینهای نظر کرد که روحی و معنویتی را به افراد و به جامعه برمیگرداند که آن «تقوا» است. روحیهای که به حکم «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ» انسانها را به ایمانی خاص مفتخر میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: آیا تفسیر صوتی تسنیم و کتاب تسنیم در یک سطح علمی هستند یا با توجه به رعایت حال عموم مردم، کتاب تسنیم از بحثهای فنی کمتر برخوردار است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید در این مورد دغدغه داشت و هرطور که میتوانید باید نسبت به استفاده از زحمات آن عالم بزرگوار، کوتاهی نکرد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و ارادت: پیرو آخرین پستی که دیروز در کانال https://eitaa.com/tafakorism گذاشتیم: چه کنیم که نفحات الهی (رجب شعبان و رمضان) و اعمال آنها را با آن (تاریخ اعصار وجود است) تنظیم کنیم؟ طوری که این نسبت اعمال با وجود به صحنه آمده در این تاریخ بر قرار بشود؟ طوری که کیفیت اعمالمان در این تاریخ بالا برود و با کمترین اعمال با کیفیت، بیشترین ها نصیبمان شود. هم از لحاظ بینش و بصیرت تاریخی - هم از لحاظ عرفانی و معنوی که هردو این ها دو روی یک سکه اند مسلما. و ملتمس دعایتان در شعبان معظم هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه متوجه مسائلی باشیم که بشر امروز مدّ نظر دارد و بیشتر آمادۀ حضور آخرالزمانی خود است؛ بیشتر به بنیادیترین بنیان که «وجود» است نظر میکند و در آن صورت وسعتی مییابد تا خود را در بیکرانگیِ هستی حاضر کند و با حضور در چنین مبنایی نسبت خود را با خداوند در ماههای مبارک برقرار نماید. در تاریخی که همچنان که عرض شد زمینۀ بقیۀ اللهیِ جهان فراهم شده است. پیشنهاد میشود رفقا در آن پیام با عنوان «حضور در ماه شعبان و حضور در فجر انقلاب اسلامی» بیندیشند. موفق باشید
حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ فجر انقلاب اسلامی
با حلول ماه مبارک شعبان آنچه در منظرها مشاهده میشود، ظهور نهایی انسانیتی است که آیینه نمایش انسانیت نهفتۀ ما میباشد، امری که با انقلاب اسلامی و نظر به حضرت روح الله، زمینۀ آن که همان زمینه بقیت اللّهی جهان است فراهم شد و این ماییم که اگر حقیقتاً منتظر حضرت صاحب الامر «عج» هستیم باید مواظب باشیم سخن حضرت روح الله زمین نماند، تا دشمنان انسانیت نتوانند با انواع تحریفها کاری بکنند که سخن آن مرد بزرگ شنیده نشود وگرنه گرفتار روزمرگی و ملالِ زمان خواهیم شد. در حالی که ما آنی نیستیم که غرب زدگان بتوانند نقشههای خود را بر ما تحمیل کنند. ما بنا داریم باشیم و در افق حضوری که آینده در مقابلمان گشوده است حیثیت بشریت را در دل این تاریکیها به خود و به دیگران متذکر شویم. این یعنی حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ فجر انقلاب اسلامی. طاهرزاده بهمن ماه ۱۴۰۳
سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: امروز که مطلب شما را در سایت دیدم (در مورد پیش بینی رهبر عزیزمان روحی له الفداه) در مورد فلسطین، غزه و حزب الله، یاد روزی افتادم که جنگ آغاز شد و مردم بشدت تحت حملات رژیم منحوس صهیونیستی بودند و در جمعی که بودم همه حزب الله را شماتت می کردند که این چه حرکتی بود و مردم همه نابود می شوند. شبانگاه که در بستر با خداوند متعالِ عزیزِ مقتدر درد و دل می کردم که خدایا این جماعت با حساب دو دو تایشان اینگونه محاسبه می کنند و اما حقیقت چیست؟ بنظرم جریان کربلا رسید که امروز هم میدان میدان کربلاست و دیر نیست که حقیقت رخ نمایان کند. بعد به حضرت نوح و موسی و عیسی و ... تا حضرت جان، ختمی مرتبت رسیدم که چگونه خداوند حکم خویش را با اندک افرادی در جهان جاری و ساری می سازد. چُنان دلشاد شدم که وصف ناشدنی بود. سجده شکر به جا آوردم و با یکی از نزدیکان مطلب را به اشتراک گذاشتم و او هم خوشحال شد که آری اگر قرآن و ائمه نبودند ما حتما و حتما هلاک می شدیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این صحنهها بیش از پیش به ایمانی توجه داشت که حضرت زینب «سلاماللهعلیها» در دل طوفان کربلا ذیل حضور اسلام و امام حسین «علیهالسلام» به آن توجه داشتند که آن نکتۀ مهمی است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 . موفق باشید
سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر مدتی است (حدود ۲ سال) که به همراه دوستان سیر مطالعاتی شما را شروع کرده ایم و به نظر می رسد باید با این رویکرد زندگی کرد و نیاز به تذکر لحظه به لحظه دارد و تنها خواندن کتابها کافی نیست؛ مخصوصا در سنی که من قرار دارم و در آستانه میانسالی می باشم؛ و از طرفی میخواهم اقدام به شرکت در آزمون دکتری در رشته تخصصی خود بنمایم که قبولی در آن و نیز تحصیل در دوره دکتری نیز نیاز به تمرکز زیادی دارد. به نظر میرسد پرداختن به هر دو با هم برای من ممکن نیست؛ نه اینکه اصلا ممکن نباشد، احتمالا هر کدام به نوعی ناقص می ماند؛ و در عین حال بنا به شرایطی نمی توانم هیچ کدام را کنار بگذارم؛ و انگار آخرین فرصت هاست؛ و شاید فرصت دیگری نباشد؛ لطفا من را راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خودتان برنامه بدهید و جای هرکدام از دروس تخصصی و معرفتی را مشخص نمایید و معلوم است که در چنین شرایطی بیشترین وقت باید برای دروس تخصصی باشد و در هفته، دو مرحلۀ یکساعتی به مباحث و یا صوتهای مربوطه ورود شود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. ابزار بودن تن به چه معناست؟ ۲. منظورتون از مستحکم کردن من انسان در صوت شرح نکته ی اول ده نکته از معرفت النفس چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تن، وسیلۀ تکامل روح است. ۲. با عمیقشدن در معارف اسلامی، منِ انسان از نظر وجودی شدت مییابد مثل نوری که میتواند از جهت نورانیت شدت پیدا کند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: من میخواستم بدانم چه چیز امام خمینی را امام خمینی کرد؟ و ما برای رسیدن به ایشان باید چه ویژگی را در خود بوجود بیاوریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» با حوصله و دقت خوانده شود، ان شاءالله میتواند جوابگوی این سؤال مهم جنابعالی باشد. https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 موفق باشید
سلام استاد خوبم: خدا قوت با توجه به عمق و اهمیت مباحث ده نکته از معرفه النفس در تلاش بودیم این معارف رو در غالبی به تعدادی نوجوان ارایه بدهیم که به لطف خدا با جزوه ی آقای رفیعی مواجه شدیم. خدا را بابت این نعمت شاکریم. برای ارایه این بحث به نوجوانها نیاز به مربی داشتیم که هم روحیات نوجوان را بشناسد و هم با مبانی شما آشنا باشد و هم بتواند به شیوه ای درخور بحث را به نوجوان ارائه دهد. در این زمینه بعد از پیگیری از تعدادی شاگردان تون و حتی خود آقای رفیعی به این نتیجه رسیدم که دغدغه ام را با شما در میان بگذارم و ازتون درخواست نیرو و راهنمایی داشته باشم. عاقبت تون به خیر
باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال خود جنابعالی و خود آقای رفیعی و افرادی که خودتان میشناسید، مردِ این میدان هستند. یاعلی. حتی خوب است کانالی نیز تحت عنوان «باز معرفت نفس» بر پا کنید. موفق باشید
عرض سلام و ادب: به لطف خدا جلسه ای داریم هفتگی که مباحث معرفتی برای نوجوانان مطرح میشه و حدود ۱۴ نفر از نوجوانان دختر و پسر شرکت میکنند. فضایی که داریم دخترها در یک سمت اتاق و پسرها در سمت دیگر می نشینند. آیا مشکلی نداره یا باید حتما پرده زده بشه بین آنها؟ تشکر از وقتی که می گذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حضرت امام خمینی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلاسها طوری بود که خانمها یک طرف کلاس بودند و آقایان طرف دیگر. و خانمها از در ورودی پایین وارد میشدند و در محل خود قرار میگرفتند و آقایان از در ورودی بالا. و هیچ اختلاطی در ورود و خروج آنها نسبت به کلاس پیش نمیآمد. با این حال مسئولان دانشگاه دستور داده بودند که پردهای بین خانمها و آقایان کشیده شود تا همدیگر را نبینند و تنها هر دو گروه استاد را ببینند. خبر به حضرت امام رسیده بود فرموده بودند سریعاً پرده را بردارند و حتی وقتی مسئولان مربوطه درخواست کرده بودند که اجازه داده شود به مرور این کار انجام شود؛ حضرت امام فرموده بودند سریعاً برداشته شود و نباید اسلام را زشت نشان داد. میماند که به هر حال باید فضا طوری مدیریت شود که حالت اختلاط نامحرم پیش نیاید و از این جهت میتوان به حالت جلو نشستن برادران نیز فکر کرد. اگر احساس میشود نوعی نزدیکی غیر عرفی در آن فضا پیش میآید. موفق باشید
بسم تعالی سلام علیکم و رحمة الله: ببخشید حاج آقا سوالی داشتم: امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، چرا با اینکه آمریکا نیز شیطان بزرگ است و غاصب و استعمارگر این جمله برای آمریکا یا انگلیس گفته نشده؟ ممنون از سعه صدر شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید رژیم اسرائیل عقبه و نمادِ جهان استکباری در منطقه است و نفی آن یعنی حضور اسلام در جهان و این هم لطف خداوند است که جهان استکبار بند حیات خود را به امری متصل کرده که با نفی آن، استکبار نفی میشود به همان معنای از بین رفتن هژمونی آن. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز به نظر شما این جمله درست است که ما مال شبهه ناک نداریم. مال یا حلال است یا حرام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی است که فقها باید روشن کنند. موفق باشید
سلام و عرض ادب. استاد سوالی داشتم. آیا بهشت و جهنم و برزخ با وضع کنونی ما نسبتی دارن؟ آیا ما در حال حاضر در این عوالم هم حاضریم؟ اگر اشتباه نکنم از برخی بزرگان اهل عرفان شنیدم که میفرمایند بهشت و جهنم همین لحظات کنونی هستند. یعنی ما در عین حضور در عالم ماده، در بهشتوجهنم و برزخ هم حاضریم. آیا این درسته؟ و اگر درسته استدلال عقلی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. ولی جای صحبت این امور در محدوده سؤال و جواب این سایت نیست. پیشنهاد میشود به کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید
سلام و احترام: بنده سالهاست که بعنوان معلم کار تربیتی انجام می دهم و جامعه ی هدف ما دانش آموزان مقطع متوسطه اول می باشند، از شما بزرگوار درخواست دارم درخصوص راهکارهایی که در موثر شدن این فعالیتهای تربیتی برای این مقطع سنی راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نسبت به معرفت نفس، نظری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بیندازید و از توجهدادن جوانان به سورههای کوچک قرآن در این مرحله غفلت نشود. موفق باشید
سلام استاد: جوانی ۲۲ ساله هستم که از حدود ،۱۷ سالگی با مباحث شما آشنا شدم و در حدود همان سن ها معرفت النفس را کار کردم، بعد ها با بالاتر رفتن سنم متوجه شدم اصلا معرفت النفس را نفهمیده ام و در فهم دین و خود و ... دچار سرگردانی ام، بازهم این کتاب را با حضور اساتید کار کردم و شاید بیش از ۳ بار این مبحث را کار کردم، بعد از آن برهان صدیقین و کتب معرفتی متفاوت شما را خواندم و با جمع های مختلف مباحثه کردم، اما الان بعد از چند سالی که گذشته در سن ۲۲ سالگی به همه چیز شک کرده ام، از حقانیت اصل دین و دیانت تا حتی قرآن و امامت و عدل و... همه چیز برایم دارای سوال است و انگار نه انگار که قبلا این مباحث را خوانده ام و در شبهات، انگار با یک آدمی که هیچ معرفتی کار نکرده فرقی ندارم، فقط شاید اطلاعات بالاتر دارم، البته شاید اهل عمل به معارف نبوده ام، شاید سیر معرفتی را درست کار نکردم و شاید با علم حضوری این مباحث به جانم نرفته که این هم برای بنده جای پرسش است که چگونه باید با علم حضوری معارف را دریابم؟ در جایی گفته بودید طاهرزاده ی پنجم در حال تولد است و انگار در گذشته؛ با آن طاهر زاده های اولیه من بسیار به وجد می آمدم و سر از پا نمیشناختم، اما گویا مباحث اخیر شما هم برایم سخت آمده است و ارتباط گیری هم برایم سخت تر شده و شاید تنبلی بر من غلبه آمده، اصلا حال خوشی ندارم، چون نه میتوانم رها کنم و به یک دینداری ذوقی و علاقه ای دلخوش کنم، نه میتوانم منکر کامل این مباحث شوم، و از طرفی همه چیز برایم جای سوال دارد و مثل آدمی ام که انگار میخواهد تازه مسلمان بشود، البته الان هم اهل عمل به احکام الهی و به ظاهر مسلمان هستم ولی... با این وضعیت که گفتم استاد عزیز که گردن بنده بسیار حق دارید بنظر شما از کجا شروع کنم؟ با که حرف بزنم؟ چه نوع کتبی بخوانم؟ اگر بخواهم سیر شما را شروع کنم از کجا شروع کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور را تقدیرِ این تاریخ بدانید، تاریخی که انسان باید در مقابل انکارهای بزرگِ خود قرار گیرد و تنها با ایمانی بزرگتر میتواند در جهانِ متعالی خود حاضر شود. چنانچه در این سالها ملاحظه کردهاید همۀ عرض بنده آن است که انسان باید در جهان خود و سوبژگی خود حاضر گردد تا نسبت انسانی خود را با انسان کامل بیابد که البته موضوع سادهای نیست. شاید کتاب «بشر جدید» شروع خوبی باشد، ولی فکر نکنید با حضور در چنین حالتی، عقبافتادهاید. به نظر بنده بخواهیم و یا نخواهیم این نسل با این انکارها روبرو میشود تا به بزرگترین ایمان که ایمان آخرالزمانی میباشد؛ نزدیک شود. اشاراتی در غزل شماره ۱۴۲ که مشغول شرح آن هستم، در این رابطه شده است.https://eitaa.com/varastegi_ir/1771 در ضمن خوب است به سؤال و جواب شمارۀ 40548 نیز رجوع فرمایید.
موفق باشید
سلام استاد: برای کنترل خطورات ذهنی که بر انسان حادث میشه چکار میشه کرد؟ به گونه ای که بدون اراده هیچ نقشی بر خیال انسان حادث نشه. آیا کثرت خطورات خصوصا موقع مطالعه و نماز و کارهای مفید که برای آخرت انسان مفید هستند نشانه ضعف انسان هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار مهم و مهمتر از مهم است و ارزش انسان به آن است که بتواند فرماندۀ ذهن و خیال خود باشد و در این رابطه مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» برای شروع، کار خوبی میتواند باشد بخصوص آن سخن آیت الله حسنزاده که فرمودند برای آنکه ذهن من، مرا مشغول نکند با کسب معارف، ذهن خود را مدیریت کردم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند بر نوگلان نو به نویی که در مواقع صحیح دعوت خدا را استجابت میکنند و وارد زندگی شکست ناپذیر اسلامی جهانی میشوند درود میفرستد. شکوفه هایی که فرشتگان الهی غبار تن آنها را زدودند، و مایه ظهور ایمان بزرگتر در عالم میباشند و این بمعنای پیروزی ایرانی است که ایمان را در آخرالزمان و در گستره جهانی مظهر ظهور شده این ایران به آمریکا هم شکست نمیخورد و این اسلام جای پذیرش هر انسان آزاده ای را دارد. «آه! که از هر دو کون تا چه نهان بودهای / خه! که نهانی چنین شهره و پیدای ماست / زان سوی لوح وجود مکتب عشاق بود / و آنچ ز لوحش نمود آن همه اسمای ماست» «عمر که بیعشق رفت، هیچ حسابش مگیر / آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر / هر که جز این عاشقان، ماهیِ بیآب دان / مرده و پژمرده است، گر چه بود او وزیر / عشق چو بگشاد رخت، سبز شود هر درخت / برگ جوان بر دمد، هر نفس از شاخ پیر / هر که شود صید عشق، کی شود او صید مرگ؟ / چون سپرش مه بود، کی رسدش زخم تیر؟».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درک این موضوع که خداوند به طور خاص نظر به انقلاب اسلامی به عنوان راهی برای آیندۀ بشر و به ایرانِ اسلامی که مهد آن انقلاب است؛ درک مهمی میباشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: اگر نیست برای هر انسانی جز تلاش او کیفیت انتقال اعمال چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان نیّت ها عمل اصلی انسان است و فردا انسان با همان نیت های خود روبرو می شود و در این رابطه می توانید به کتاب معاد و صوت های مربوط به آن که روی سایت هست مراجعه فرمایید. موفق باشید
السلام علیکم: بحمدالله نیروهای عزیز مومن و متقی جمهوری اسلامی در مرتبه ای دیگری ورای نمایش های احمقانه ترامپ و تصور خبرگزاری ها از جنگ حاضرند و قصد نیروهایمان پاک سازی کل منطقه است. درک نمیکنم چرا بعضی میگویند جنگ جهانی رخ خواهد داد! هدف ما منطقه ای است که سالها پشت آن برنامه ریزی ها صورت گرفته و مدیریت غالب ایران محکم شده بوده پس این حرکت آخر از یک حرکت است. درواقع ترامپ بعنوان آخرین امید آمده بود و با توجه به احتمال استیضاح ترامپ برای نقض قوانینشان و تظاهرات هزاران نفری حدود ۱۵۰ ایالت از آمریکا، و طبق گفته آن تحلیل گر آمریکایی که اقدام خودسرانه ترامپ باعث فروپاشی اتحادی ایالت ها میشود، پیش بینی میشود دیگر جامعه آمریکایی نمیتواند زیر بار آن خودخواهی متحده تمدن غرب برود. این جنگ حتی بیش از منطقه بوده. امیدوارم باعث آرامش و اطمینان ما به نیروهای نظامی و حرکت تمدنی و حکیمانه انقلاب اسلامی به راهبری حضرت آیت الله خامنه ای اعلی الله مقامه بشویم ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست خداوند بحمدالله شرایطی را پیش آورده که در دل فرهنگ مقاومت، جریان استکبار به دست خود زمینههای ظهور خودخواهیهای فرهنگ غربی را بیش از پیش به میان آورده و این یعنی جهان آیندۀ دیگری دارد.
شرایطی پیش آمده که در مقابله با رژیم صهیونی تا مرز مقابله با آمریکا جلو و جلوتر رفته ایم و این یعنی حقیقتاً وارد تاریخی شدهایم که تاریخ مقاومت است، در عین زندگی کردن، به جای جریانی که میخواهد ما را گرفتار دوگانگیِ زندگی و یا مقاومت کند، ما در یگانگی بین زندگی و مقاومت، در این زمانه میتوانیم خود را معنا کنیم زیرا ما در مقابل یک تاریخ قرار داریم، تاریخی که مرحلهای از مراحل مهم تاریخ ایران است. موفق باشید
سلام علیک و رضوانه بسمه و جماله و جلاله: به نظر این حقیر رسید تا طرحی را در تهدیدهای ددمنشانه حیوانی «ترامپ» و «نتانیاهو» مبنی بر ترور حضرت «آیت الله خامنه ای حفظه الله» با استاد عزیز در میان بگذاریم تا هم در سایت دیده شود و شاید با خواندن دوستان نقطه های ضعف آن اصلاح و افزوده های غنی بر آن تحمیل شود و به عنوان یک مطالبه و طرحی «اجتماعی» «فرهنگی» برای باز تولید اینچنین برای روزهای پیش رو و تهدیدهای اینچنینی به میدان بیاییم و با گفت و گو و تفکر راه هوایی را پیش روی جبهه ی فعال و میدان جنگ رسانه ای و خنثی سازی تهدید و ترغیب دشمن شویم. پیش از آنکه دیر شود. «حوزه علمیه میراث دار جهاد و شهادت» به نظر می رسد «حوزه» بایست ظرفیت و توان خودش را در زمانه ی جنگ بر اساس میراث گذشته ی حوزه به میدان بیاورد و به جای رصد و صرف «تبلیغ» و «تبیین» میدان، همچون گذشته ی تاریخی خود «میدان ساز» و «میدان دار» هم بشود. هم تیغ «دشمن» را کند کند و هم شمشیر «دوستان» را تیزتر و به نظر می رسد در این راستا و از پی تهدید دشمن رذل و حقیر جمهوری اسلامی ایران و تهدید علنی ترور حضرت «آیت الله خامنه ای (حفظه الله)» در سیره ی عینی و عملی، میراث گذشته ی خود را باز طراحی کند و مرجعیت جهان اسلام از حوزه ی نجف و قم را در حمایت تمام قد از قامت بلند فرماندهی امروز «جبهه ی مقاومت» همچون تاریخ شاهنشاهی در تهدید جان و تبعید امام خمینی (ره) در یک ائتلاف دینی و حمایت تمام قد به میان بیاورد و اقدام به یک حمایت در کسوت مرجعیت دینی از عالم و جهان اسلامی کند. این اقدام همان باز طراحی و بازسازی میراث حوزه در تاریخ نفی استبداد و استکبار است که ریشه در قرن ها تاریخ دینی و اسلامی دارد. امروز نیازمند فعالیت «حوزه علمیه» در ترسیم میدان هایی نو با تکیه بر ریشه های تاریخی آن و سرمایه های زعامت و مرجعیت دینی هستیم. این «مطالبه» در امتداد، جریان سازی و تهییج و ترغیب مرجعیت دینی در نسبت تاریخ سیاسی حوزه و روحانیت است که مرجعیت از قدیم پرچمدار آن بوده است. چرا امروز همان «اجماع» و «حمایت» تمام قدی که در زمان حکومت پهلوی علیه امام، و تهدید و تبعید او پیش آمد امروز در حمایت از حضرت آقا صورت نگیرد؟ خطر تهدید بر رهبری امروز انقلاب کم از دیروز نیست اگر بیش تر نباشد. «حوزه» در شرایط امروز باید میدان داری کند و در ساخت و باز سازی طرح هایی نو برای وسعت و گشودگی جبهه ی مقاومت و عزّت اسلام «پیش دستی» و «نو آوری» کند. و این دور از دسترس و انتظار نیست تا یخ مرجعیت دینی پر است از این دست حماسه و میدان داری برای حفظ و استمرار اسلام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزههای علمیه امروز هم همانند گذشته به همان صورت در حمایت از رهبر انقلاب یک صدا در میدان هستند. در رابطه با آنچه میفرمایید به این نکتۀ مهم بیندیشید که حضرت حق میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ» (منافقون/8) و مطمئن باشید هر حرکتی که دشمنان اسلام در راستای عزتبخشیدن به خود و تضعیف جبهۀ حق که امروز، کشور ایران نمادِ آن است باشد؛ شکست میخورد و نهتنها شکست میخورد بلکه بر حقارت خود که زمینۀ حقارت جهان استکبار است، میافزاید و در راستای آن حقارت، عزت اسلام بیش از پیش نمایان میشود. نمونۀ آن را در به آتشکشیدن و تجاوز به مرکز صدا و سیما ملاحظه نمودید و آن حماسهای که خانم سحر امامی نشان دادند. این یک قاعده است و مسلّماً و مطمئناً دشمن شما در هر حرکتی که در مقابل ایرانِ اسلامی پیش بیاورد زمینۀ تحقیر بیشتر خود را و امکان عزت ما را فراهم میکند و در هر مورد باید به این قاعده و این سنت فکر کرد که حقیقتاً خداوند در حال حاضر شرایط عزتمندشدنِ هرچه بیشتر اسلام را از طریق انقلاب اسلامی فراهم کرده است و به گفتۀ سؤال شماره 40196 کاربر محترم «باید به طلیعۀ بعثت انسان در این میدان نظر کرد». موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: پیشاپیش باید از ارسال یک متن بلند عذرخواهی کنم و بابت توجه و ملاحظه تان بی نهایت سپاس گزار باشم. مدتی است دلم گرفته و گویا چیزی گم کرده ام که حتی با خواندن قرآن و دعا و زیارت شهدا و امامزاده آرامم نمیکند، نماز آرامم نمیکند، ذکر آرامم نمیکند. نمیدانم باید با چه چیزی پاسخ این روح بی قرارم را بدهم. دنبال چه هستم؟ فکر میکردم این را میدانم! پناه همیشگی من خدا و اهل بیت و شهدا بودند و یقین دارم جز این بزرگواران کسی نمیتواند انیس و مونس و پناه باشد. اما چرا الان دچار این حالت هستم؟ چند ماهی بود که از صبح تا غروب میرفتم به کتابخانه و مشغول خواندن درس هایم میشدم، حس میکنم تلاشم برای خالصانه بودن این کار صادقانه بود؛ مدد و لطف خداوند و اهل بیت را میدیدم. فکر کردم گمشده ام را یافتم و آن هم علم است، فلسفه و عرفان است، رشته دانشگاهی ام فلسفه ست و مدتی ست سیر مطالعاتی حضرتعالی را شروع کرده ام. اما الان دو هفته ایست شاید حالتی دارم که ناشناخته و تازه ست. البته قبلاً هم دچارش شدم که گفتم گمشده ام را در درس یافتم و اقدام عملی و تلاش جدی ام را در هدفی که همواره در سر داشتم درباره آینده پردازی و تمدن پژوهی شروع کردم. اما باز این حالت را دارم و نمیدانم از مشغولیت ذهنی و بی مهری مردم و هجوم سختی های دنیایی بی حال شده ام و با همه وجود میخواهم راهی استانی دیگر شوم و زندگی ام را ادامه دهم که از آزار و زخم زبان برخی انسان های از خدا بی خبر اما متظاهر به تدین خسته ام، یا مشکل چیز دیگریست!؟ چون این خصیصهٔ تلخ دنیا را خیلی وقت است که فهمیده ام و میدانم برای همه دشواری هایی هست. سعی کردم رفتار مناسبی در موقعیتهای اجتماعی و دنیایی در پیش گیرم و مهارت خویش را در این رابطه تقویت کنم که از تنشهای ذهنی دور باشم و آرام تر به اهداف و افق متعالی و آن آینده شیرین و زیبای شیعه چشم بدوزم و برای دست یافتن به آن مسیرم را طی کنم انشاءالله. قرآن خواندنم حدود یک سال است که خیلی کم شده، ماه رجب دوباره انسی برقرار شد و قطع شد، مجدداً ماه رمضان دو سوره را حفظ کردم و بازهم تا امروز جز یکی دو مرتبه خیلی کوتاه سراغ قرآن نرفته ام. مدتی است که دوست دارم نمازم را اول وقت بخوانم اما نمی خوانم، قرآن و ذکر و زیارت را دوست دارم اما سراغش هم که میروم بهره قبلی را برایم ندارد و کنار میگذارم شان. چون آرام نمیشوم و پر نمیشوم از حق. زیارت عاشورا، دعای توسل. لذا نمازهایم دیگر اول وقت نیست و مدت زیادی است سراغ قرآن نرفته ام، منی که ۵ جزء حفظ کرده بودم و روزی انیس و مونس و رفیق هر روز و شبم قرآن بود، منی که فیض مداوم از قرآن میگرفتم و در شادی و غم و درد و فراغت و صبح و شب و شرایط مختلف رجوعم به قرآن بود و رفیقم قرآن بود. الان یک هفته ست که درس خواندن را هم روحم طاقت ندارد و به قدری در مقابل خواندن درس مقاومت کرد و مثل یک کودک لجباز که نمیخواهد سر کلاس درس بنشیند یا حرف پدر و مادرش را گوش کند که مجبور شدم بعد نماز ظهر و عصر وسایلم جمع کنم و از کتابخانه برگردم به منزل. از صبح تا ظهر هم که کتابخانه بودم سه بار یک صوت را پخش کردم و چند بار یک جزوه را خواندم اما ذره ای حواسم نبود و چیزی نفهمیدم، آنقدر که ذهنم فرار میکرد از درس و سراغ چیزهای بیهوده میرفت. آخرش گفتم بی خیال درس، یک صوت از استاد طاهرزاده درباره شهید آوینی گوش میکنم که از قضا مرتبط با قصه خودم بود. سخنرانی که با عنوان: نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی ایراد فرمودید، آن شعر زیبا از حضرت امام که در میخانه گشایید که از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. یافتن آوینی آن حضور متفاوت خویش را، سلوکی که با نوشتن طی کرد. چند روزی فکر میکردم به این ماجرای خودم. اما نمیدانم چه میشود. تا کی و کجا این دوری از نماز و قرآن و درس میخواهد باشد؟ راهیان نور رفته بودم پایان سال ۱۴۰۳ که بسیار برام پربار بود و نقطه عطفی در زندگی ام شد. بعد هم که برگشتم بلافاصله ماه رمضان شد و تقریبا یک چله معنوی و پاک و نورانی را تجربه کردم، شب های قدر امسالم بسیار برایم متفاوت بود و بسیار به یاد آوینی و شب قدر خاصش بودم که به دنبال ساخت مستند روایت فتحش بود. اما الان حس میکنم تمام آن سرمایه معنوی راهیان نور و ماه رمضان را باختم و هیچ چیز ندارم. آن حس زلال توبه و استغفار، آن شروع دوباره. همه چیزم را از دست دادم. ای کاش این حالتم که خودم نمیشناسم دردم چیست و عیب کار کجاست و چه شد را کسی تشخیص بدهد و راه درمان نشانم بدهد. منتظر راهی هستم که نشانم داده شود انشاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حقیقت در جلوههای نابش در دل یک کفر بزرگ که به سراغ انسان میآید، فکر کنید تا همه چیز معنای دیگری پیدا کند. دیگر نه آن نماز و نه آن نگاهی که به شهدا داشتیم نمیتواند ما را در خودِ دیروزین خود نگه دارد، زیرا ایمانی در راه است که لازمۀ آن کفری است که همه چیز را ویران میکند. طلب گشودن «درِ میخانه» که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به میان آوردند، امر سادهای نبود و نیست همچنان که آن غزل عطار که فرمود:
«دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم / ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم / در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی»
با توجه به این امر پیشنهاد میشود سری به کتاب «ما و راه کربلایی شهید رئیسی» https://eitaa.com/soha_sima/4938 رجوع فرمایید تا همانکه هستید باشید ولی با شدنی بعد از شدن. موفق باشید
سلام استاد عزیز: این متن پیش رو را با شهید رئیسی نجوا کردم و از او سوال میکنم شهادت را از که خواستی؟ ای شهید خدمت، سید ابراهیم در کلیپی دیدم، با حس و حال عجیبی در کنار مزار شهید حاج قاسم درخواست شهادت میکردی تو چه کردی؟ تو به حاج قاسم چه گفتی؟ رازش چیست؟ به ما هم بگو ما دیدیم که تو چگونه در فراق حاج قاسم در آن نماز تشیع، اشک ریختی، شاید آنجا هم به فکر شهادت بودی حاج قاسم در بیابان ها دنبال شهادت میگشت و تو در سایه خدمت به مردم و این چنین بود که مردم تو را شهید جمهور و شهید خدمت نامیدند تو با این خدمتت با قلب های ما چه کردی، از شبی که هنوز مطلع نبودیم تا صبحی که شهادت را با خبر شدیم، از شبی و دعاهایی که مردم در حالتی اضطرار در خیابان، مسجد، حسینه ها، در شهر و روستا ها تا لحظه ای که پیدایت کنند و به راستی تو آنجا چه کار میکردی، در روستایی که مسئولی سال ها آنجا نیامده بود شاید میخواستی بگویی: شهادت آنجایی باشد که فکرش را نمیکنی حتی اگر ورزقان باشد به دنبالش برو تو با ایران امام رضا علیه السلام چه کردی که اینچنین در روز ولادتش به تو هدیه ای داد تا به آرزویت برسی شاید در آن مدتی که تولیت آستان مقدسش را داشتی آرزویت را آنجا از حضرت میخواستی و من هر وقت به حرمش می آمدم دیدم تو را که هر شب قبل از اذان صبح در بالای سر حضرت نماز شب میخواندی و شاید در آن نماز شب ها شهادت میخواستی ای شهید، ما تو را دوست داشتیم، به واقع دلمان را سوزاندی حتی دل آقایت سوخت شفاعت ما را بکن تا مثل تو باشیم و در راه تو قدم بگذاریم درود و سلام خدا به شما و رفیقان همراه شهیدت اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک یا مولای.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه میکنید آری! ملاحظه میکنید که این تاریخ با طلوع انقلاب اسلامی چه ظرفیتهایی پیدا کرده که از یک طرف مردی همچون شهید رئیسی در آن طلوع میکند که در اوج صفا و ایمان و با روحانیتِ عرشی خود در خدمت مردم قرار میگیرد. و از طرف دیگر مردمی در این تاریخ حاضر شدهاند که تا این اندازه زیبا و شگفتانگیز آن مرد را درک میکنند و حضور او را در عمیق ترین ابعاد وجودی خود مییابند و به جهت ظرفیتی که این تاریخِ آخرالزمانی دارد عرض شد: «ما رئیسیها در پیش داریم» و همه چیز گواه بر آن است که زمانه، زمانۀ خاصی است و شهید رئیسی بزرگ، همچون حاج قاسم شهید؛ بصیرت درک چنین زمانه ای را داشت و ما باید سعی کنیم با نگاهی که رهبر معظم انقلاب به این زمانه و آیندۀ آن دارند؛ خود را در صحنه داشته باشیم https://eitaa.com/matalebevijeh/19341 وگرنه در این زمان در جبههای قرار میگیریم که ملاحظه کردید چگونه در مقابل ترامپ خود را تا این اندازه خوار و ذلیل نشان میدهند.
رفقای عزیز در مرکز سرای هنر و اندیشه سها متن فاخری را تحت عنوان «ما و راه کربلایی شهید رئیسی» https://eitaa.com/soha_sima/4938 تدوین نمودهاند که خوب است به آن متن نیز رجوع شود.
موفق باشید
سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح میفرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث مینویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر میرسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع میکند و آن باطن متصل به حد است.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با اینهمه میتوان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست میآید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان میآورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن میآید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع میکند و افقی را در مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در مورد تکیه ی فراوان جنابعالی در منشوراتتان به مفهومی به نام «خودآگاهی تاریخی» لازم دیدم تا مواردی را مطرح کنم، اگر بخواهیم آنچه که نیچه در فلسفه ی اخلاق در مورد «اراده ی معطوف به قدرت» را پیش فرض بگیریم و از طرف دیگر آنچه عبدالرحمن جامی و زنده یاد احمد فردید تحت عنوان خودآگاهی تاریخی مطرح کرده اند و عمدتا این خودآگاهی تاریخی ذیل عنوان دو اسم «لطف» و «قهر» مدنظر بگیریم، و از طرفی دیگر مدعیات جنابعالی در مورد پدیداری به نام «انقلاب اسلامی» را ملاک قرار دهیم، در نهایت این خودآگاهی تاریخی ذیل اسم «قهر» قرار می گیرد، و از مهمترین مصادیق آن «واقعه ی ترور سپهبد قرنی» می تواند باشد. آنچه قابل تامل است در دو نکته است، یکی اینکه: اولا تکیه بر مصادیق نمی تواند پشتوانه ی عقلی داشته باشد زیرا جمع نقیضین و ضدین محال است، اگر واقعه ی ترور آقای قرنی مصداقی از اسم «قهر» باشد، در مورد ضد انقلاب و ملحدین نیز می تواند چنین مصادیقی یافت شود مثل واقعه ی سیاهکل دوم اینکه: این مفهوم «خودآگاهی تاریخی» در مواردی چون جلادان تاریخ مثل صدام حسین و یا قاچاقچی بین المللی چون پابلو اسکوبار نیز می توان یافت و یا بعضی از مصادیق شهرت و... چگونه سلوک در راه خدا و دیانت را در ریلی قرار می دهید که قابلیت تطبیق با : «سودجویی» ، «انطباق با محیط» و یا «منطق موقعیت» را دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موضوع، جای بحث زیادی دارد که ورود در آن در این میدان ممکن نیست، در رابطه با سؤالی که رفقا در موضوع «حضور تاریخی» داشتند به این نتیجه رسیدیم که مباحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین «علیهالسلام» به صورت کتاب درآید به این امید که تا حدّی معنای حضور تاریخی برای رفقا روشن گردد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1622?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 در ضمن بحثی که رفقا در مرکز «سیمای هنر و اندیشه» در رابطه با سورۀ فتح داشتند، در جلسۀ ششم آن بحث نکات ظریفی را در رابطه با حضور تاریخی به میان آوردند که خوب است نسبت به آن نکات نیز تفکر شود.https://eitaa.com/soha_sima/4736
با سلام خدمت استاد گرامیم: انسان کامل (امام معصوم (ع) مظهر اسم جامع الله است. انسان کامل الله را بصورت حضوری درک میکند. در علم حضوری خود معلوم در نزد انسان است. این حضور(اسم جامع الله) وقتی در قوه خیال فعال امام معصوم ع نزول میگیرد، به شکل انسان تجلی میکند. اگر مطالب بالا را درست فهمیدم میخواستم بدونم که این تجلی اسم الله (بصورت انسانی) در خیال امام معصوم (ع) همیشگی است یا آنکه هر وقت اراده کند، این اتفاق رخ میدهد؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه از قرآن متوجه میشویم در مورد «حوری» میفرماید: «وَحُورٌ عِينٌ» و بعد میفرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی جزای آن عبودیت و اعمالی است که اولیای الهی و مقربین در دنیا انجام میدادند. و در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید
سلام علیکم: از خدمت یکی از اساتید فلسفه نسبت به اینکه، با دیدگاه اصالت وجود آیا می توان زندگی کرد؟ پرسیدم. ایشان گفت: اینکه بر مبنای اصالت وجود زندگی کنیم کارما نیست و در توان ما نیست. این فقط کار ائمه اطهار علیهم السلام است. میخواستم بدونم آیا درست گفته است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نامۀ حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به آقای گورباچف فکر کنید که با ایشان، معارف مطرح شده توسط جناب ابن عربی و جناب ملاصدرا را مطرح کردند. صدرایی که مبنای فلسفهاش، «اصالت وجود» است. موفق باشید
