بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام استاد: طی جلسه ای که با سید جواد طاهایی دیروز در نشستی انجام شد. (در حوالی همان متنی که چندی پیش خدمتتان ارسال کردم، که نمی‌دانم خاطر دارید یا نه!) با بررسی شواهد و برخی روایات و سخنان رهبری و .... اینگونه فهم شد که مقدر تاریخی ما با حضرت امام به اینجا رسید که نقطه آغازی باشد به سمت ظهور ولی عصر سلام الله علیه اما همینی که هست، از ۵ گامی که حضرت آقا بیان می‌دارند (از انقلاب تا تمدن اسلامی) ایشان گفتند که دولت اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. فقه نظام ساز در ظهور رخ خواهد داد. جامعه اسلامی در ظهور رخ خواهد داد. نیز گفتند؛ ما امروز مهمترین مسئله ای که داریم، جایگاه تاریخی ما نظام سازی نیست، دولت سازی نیست، تمدن سازی نیست (البته نه به عنوان یآس آفرینی بلکه به عنوان امید واقعی) گفتند که اصلی ترین نقشی که آخوند امروز می‌تواند بازی کند تقویت دولت مردمی است و ما هرچه بهتر بتوانیم دولت را یاری کنیم (دولت به معنای ارکان اصلی نظام و نه صرفا قوه مجریه)، سریعتر به ظهور دست خواهیم یافت. این خواسته های رهبری مبنی بر فقه حکومتی، تغییرات اساسی دولت و... اینها نیز وعده ی تو خالی نیست؛ چرا که باید پی ریزی ها وجود داشته باشد، اما نتیجه معلوم نیست (کما اینکه در باب فقه حکومتی ۱۵ ساله به نتیجه نرسیده) و اینکه خواستند ما در توهم معطوف داشتن تمام تمرکز خود بر روی پیشبرد علمی نباشیم؛ بلکه همین علوم حوزوی را بخوبی بخوانیم و بسیجی وار در میدان وارد شویم و معطل نظریه پردازی نکنیم خودمان را و دایم تکرار می‌کردند که حضزت امام فرمودند شما قیام بکنید و این قیام است که محقق می‌کند اسلام را و نه بنای علمی محکم بلکه شور ایمان و امید است چند نکته قابل تامل وجود داشت؛ ۱. اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال، حتی با وجود بهترین انسان ها که معصومین بودند توانست به حکومت دست یابد، چنان که در روایت هست (بعنوان مثال جنگ زید فرزند حضرت سجاد سلام الله علیه) که گمان میرفته که می‌شود حکومت اسلامی تشکیل داد، حال آنکه نشد. حال امروز گمان می‌رود که بشود دولت اسلامی تشکیل داد، اما ادعا شد که نمی شود؛ بعنوان مثال آیت الله رئیسی نماد این کار بود اما به سرانجام نتوانست برسد. و معلوم نیست دکتر جلیلی نیز به قدرت برسد یا نه و نیز بتواند کاری بپیش ببرد یا نه ۲. پس از اینکه گفته شد که امروز انقلاب اسلامی یعنی همه ی دین و نابودی انقلاب مساوی با دین است، گفتند جمهوری اسلامی دینیست که می‌خواهد به دنیا و اقتضائات آن آری بگوید (که وجه تمایز با مسیحیت می‌شود) و نیز می‌خواهد تا یک دوره ای سکولار عمل کند؛ کما اینکه الان اینگونه دارد رقم می‌خورد (مثال های درخور توجهی هم زده شود از افعال رهبری که بنده دیگر طولانی نمی‌کنم) ۳. در روایت چنین مضمونی آمده که: مثل ظهور رسیدن مهدی امت سلام الله مثل پرنده ایست که هنوز بالغ نشده و از لانه خارج می شود و به زمین می‌خورد و فرزندان شیطان پرهای او را می کنند که تفسیر این پرنده را جمهوری اسلامی کردند. ۴. تمام رخ دادهای انقلاب و چه خود انقلاب غیر قابل پیش بینی است و حال اینکه انقلاب خودش را در همین پیش آمدهای غیر قابل پیش بینی دایم خود را به نمایش می‌گذارد و.... شما نظرتان چیست؟ می‌توان گفت که از جهت غیر قابل پیش بینی بودن انقلاب و سرعت وقایع، ما پیش از ظهور به تمدن خواهیم رسید و تنها یک انتظار کشیدن صرف نیست و ما نیز باید بنای علمی عمیقی برای نظام داشته باشیم که این مستلزم خلاف جهت رود حرکت کردن و هزاران بارمرده شدن و زنده شدن در این مسیر است؟ و یا باید ایمانی عقلانی و سرشار بیابیم (که این دیگر نیازی به خواندن کتاب های ۱۱۰ جلدی!!! اصولی و فقهی ندارد) و همگام با مردم در صحنه نگاه به پیشامد ها بخواهیم انقلاب را جلو ببریم؟ (هرچند در نگاه واقع بینانه انقلاب ما را جلو می‌برد...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید به حکم «فَبَشِّرْ عِبَادِالَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» باید سخن افراد دلسوز و اهل فکر را مدّ نظر داشت و ذیل تذکرات رهبر معظم انقلاب در نسبت با آن سخنان، جایگاه خود را معلوم کرد. آنچه برای جنابعالی به عنوان طلبۀ حوزۀ علمیه مهم است، فعّالانه دروس مقدماتی حوزه را گذراندن است تا با مبانی تفکر دینی که فرهنگ خاص خود را دارد و در حوزه، آن مبانی نهادینه شده است؛ آشنا و آشناتر شوید. موفق باشید

39599
متن پرسش

سلام علیک و جمیع مغفرته و رضوانه: آیا می توانیم در تشییع پیکر سید شهدای مقاومت و مجاهد کبیر عالم اسلام حضور پیدا کنیم؟ آری، اگر امروز در تاریخی که با انقلاب اسلامی ایران شروع شده است ذیل امام خمینی (رضوان الله علیه) خود را حاضر کنیم و در خود عزم عبور از استکبار را تقویت کنیم و اراده آینده ی حیات زمینی مان را در اراده و مشیت حضرت حق که برچیده شدن طاغوت و بستر ظلم و فساد است قرار دهیم خدا را شاهد می گیرم که هم اکنون در کنار سید مقاومت در برابر تاریخ کفر ایستاده ایم ولو تن هایمان در تشییع آن پیکر حاضر نباشد. امروز تاریخ حضور معنوی انسان های است که در ذیل تجلی حقیقت تاریخ توحیدی قرار گرفته اند و هر چقدر انسان بتواند خود را در این حیات توحیدی و اراده ی تاریخی حضرت یگانه کند حاضر تر است و سرّ آن در حاضر شدن قلب در عظیم ترین صحنه ی تاریخی است که در نهایت به حضور انسان با حضرت بقیة الله ختم می شود. اگر خود را در صحنه ها و بروزات و جلوه های تاریخ امروزمان اینگونه حاضر نکنیم حیات فردای معنوی و قدسی مان را در کنار بقیة الله گم خواهیم کرد و تنها بهره ی مان همان اندک ثوابی است که در گریه ها و طاعات و عبادات به ما وعده داده شده است... اما سخن ما بر حضور در حقیقتی است که صحنه ی اراده و مشیت خداوند است و ما در ذیل و سیطره ی آن می خواهیم زندگی معنا داری داشته باشیم و این یعنی حس حضور توحیدی تاریخ فردای پیش رو که به سراغ مان می آید و اگر ما در آن حاضر نباشیم درد پوچی و هیچی گریبان مان را می گیرد که اگر پوچی تاریخ فردا ما را نکشد و حذف نکند قطعا در سیطره عالم بی معنایی آن هضم خواهیم شد.... بایست امروز نسبت خودمان را در امتداد خون سید پیدا کنیم تا عبادات مان بیش از از دیروز معنا پیدا کند.عباداتی که منجر به حضور هر چه بیش ترمان در انس با حق شود و معنای از دست رفته ی زندگی به ما بازگردد و آینده ی حیات مان همان حضور بقیة اللهی انسان در کنار مهدی (ارواحنا فداه) باشد. پس امروز بیش از آنی که در حسرت تشییع پیکر آن عزیز دل (سید حسن) باشیم، در اندیشه ی انس معنوی و حضور توحیدی تاریخی باشیم که سید در آن حاضر شد. آنگاه اگر در سرزمین کفر هم زندگی کنیم باز در یگانگی با توحید در کنار سید و شهدای این جبهه حاضر خواهیم بود. «الهی، حس حضور در عالم یگانگی در تاریخ توحیدی خودت را در کنار یاران خمینی نصیب ما بگردان.» التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه این سخن که فرمودید، راست است که: «باید امروز نسبت خودمان را در امتداد خون سیّد پیدا کنیم». این یعنی همان پرسش بزرگ که: «با چه کسی تاریخ خود را می‌توانیم درک کنیم؟» در این‌جا است که می‌توان گفت برعکس دشمنان‌مان: «ما همانیم که تمام نمی‌شویم» در حالی‌که دشمنان جبهۀ مقاومت مانند یخ در حال ذوب‌شدن است. چه اندازه زندگی زیباست آن‌گاه که دستِ اندیشین نسبت به انسان برای ما باز شده تا از درون خویش در صحنه‌هایی حاضر شویم که رو به سوی هستی دارد و نظر به رخداد تشییع سیّد حسن نصرالله یکی از آن صحنه‌ها است که در جای خود تأمّل در بخش‌های ناپیدای هستی است، در عین آن‌که در مقابل ما گشوده شده است. موفق باشید        

39540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام‌علیکم: نگاهی به فقه! «إلیه یصعد کلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» ما در نگاه به یک زندگی حقیقی باید متوجه این باشیم که عمل از حیث إعتباریاتی است که إتکاء به واقعیت کلام طیب دارد (همچنان که علامه طباطبائی رحمت الله علیه در کتاب شریف رساله الولایه فرمودند)؛ توجهی که هیچ کدام از علوم را برتر از دیگری نمی پندارد بلکه همچون راهیست که گام به گام به سمت ظهور علم توحید در عالم تشریع به پیش می برد. یک عالم دینی هم از حیث علمی غنی است و هم آن علم عقل عملی او را می پروراند و عملش را غنی می کند؛ لذاست که کسانی چون روح الله ها علم عرفان و توحید را با فقه در دنیا ظهور می‌دهند. علم شریعت که از آن به فقه تعبیر می شود، علمی غنی، جامع، فراگیر و جزء لا ینفکّ از زندگی بشری انسان و اجتماع است؛ منتها باید توجه داشت که از جهت اعتباری بودنش و مبتنی بودنش بر واقعیات، باید برپایه علم توحید که علمی خود بنیاد و حقیقی است، باشد؛ این فقه محدود به لازمة اش که أصول باشد، نیست؛ علم توحید وکلام و فلسفه و تاریخ، بصیرت و سیاست، تهذیب نفس و روشن بینی، زمان شناسی و شناخت مسائل مردم از جمله پیش نیازهای رسیدن به فقه پویاست، از جمله پیش نیازهای رسیدن به عمل کردن بر اساس ارادة الهی در هر عصریست که هر انسانی در آن می زییَد. لذاست امام خامنه ای بایسته هایی برای فقیه مطلوب بیان می کنند که از جمله آنها این است: فقیه اگر بخواهد قوی و درست کار کند بایستی با ذهنیت های رایج دنیا آشنا باشد (که به یکی از مواردی که ذکر کردم یعنی زمانه شناسی، اشاره دارد). حال می‌خواهم بگویم که فقیه_ به معنای تفقه کنندة مجتهد باید احکام الهی را بر اساس حقایقی که زمانه به ظهور می آورد، بر بنایی قوی از مبانی دینی، صادر کند و مردم را بدان ملتزم! بنده عقیده ام اینست که تمام علوم دینی ما _از هر بابی_ باید راهی بسمت فقه و عمل پیدا بکند؛ همچنان که امام خامنه ای در رابطه با فلسفه اسلامی فرمودند: «مشکل فلسفه اسلامی اینست که در طول زمان امتداد عملی نداشته»  بنابر اینکه فقه، علم عملی اسلام است بنده تصورم اینست که ابتدائا باید زمینه خوبی از دیگر علوم اسلامی (به معنای آعم که شهید مطهری که کتاب آشنایی با علوم اسلامی نظرشان اینست که هر علمی که جامعه اسلامی بدان نیاز مند است، علوم اسلامی شمرده می شود- که در کتاب پزشکی را مثال می زنند_) غرض بنده از ارسال این نوشتار راهنمایی در جهت تحصیل در حوزه است که ان‌شاء الله طلب بنده نگاه به حضرت روح الله است و نه کمتر از آن. لذا اسلامی شناسی و اسلامی شدن حقیقی در نگاه بنده است. با توجه به اینکه حوزه علمیه؛ ۱. در باب فقه و اصول جدیت خاصی نشان می دهد (هرچند ضعیف) ۲. در باب دیگر علوم واقعا به صورت فراگیر کار خوبی شکل نداده ۳. و نیز امام خامنه ای درس رسائل و مکاسب را درس اجتهاد می دانند (منتها با محدودیت اقوال و به تعبیری دست در دست شیخ دادن است تا همچون کودکی «تاتی تاتی» ما را بسمت اقیانوس انظار و افهام ببرند) بنظر بنده فی الحال که در سطح یک هستم، با توجه به نظر اساتید راجع به اصول مرحوم مظفر و کتاب شرح لمعه که می فرمایند کتاب های غنی و قوی ای است و اگر خود شخص بخوبی این کتاب ها را مد نظر قرار دهد، دقت نظر و چشمه استنباط بخوبی برایش بجوشش در می آید، بنده نظرم اینست که سطح یک را در زمانی طولانی تر تمام کنم (بقدر معقول) و در این بین، مبانی کلامی، فلسفی، تاریخی، سیاسی، و.... خود را بخوبی استحکام ببخشم تا بعد از ورود در سطح دو، در محضر کتاب های شیخ اعظم بخوبی _بلطف خدا_ چشمه بجوشش در آمده را به رودی ساری و جاری تبدیل کنم و سپس در درس خارج _به اندازه معقول_ دریایی شوم برای حضور در میدان بیکرانه انقلاب اسلامی و نه اینکه همچون افرادی سالیان سال در درس خارج پوچ و بیهوده بمانم و هیچ و اندر هیچ و نه اینکه همچون افرادی در سطح دو در کتب شیخ انصاری بخواهم با ذهن نپخته وارد شوم و براحتی _و مهمتر اینکه، بدون در نظر گرفتن رشد علمی حاضر و زمانه موجود_ اقوال را بپذیرم و یا اینکه خیلی با حالت ضعف نپذیرم اما حرفی نیز برای گفتن نداشته باشم انقلاب به روح الله ها نیاز دارد! امام نیز فرمود: الهی إن کان صغر فی جنب طاعتک عملی فقد کبر فی جنب رجائک أملی! ما بگمان خود تلاش می کنیم، او نیز می‌خرد. إن شاء الله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و باید برای حضور در این تاریخ، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را بشناسیم تا آنگاه که از فقه و بر مبنای فقه سخن می‌گوییم، علاوه بر آن‌که متوجه هستیم مبنای آن سخنان بدون اتصال به نفس‌الامر نیست؛ نسبتی با عالم و آدم داشته باشد. و این حساسیت بسیار خوب و مهم است و عجیب آن است که بحمدالله نسل جدید، ظرفیت آن را دارد که همه را در کنار هم و با دقت کامل بخواند که نمونۀ آن شهید مطهری و رهبر معظم انقلاب می‌باشند. موفق باشید

39470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: منظور از ظلم به خدا در این حدیث چیست؟ همچنین ظلم بنده به خدا به چه معناست؟ آیا ظلم بنده بر خدا «لیعلم» است؟ تا او خود را در بنده بهتر ببیند. «اگر بنده نیاز به طهارت داشته باشد و وضو نگیرد بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز نخواند بر من ظلم کرده است اگر وضو بگیرد و دو رکعت نماز بخواند و از من درخواست نکند بر من ظلم کرده است و اگر وضو بگیرد و نماز بخواند و از من درخواست کند و من حاجتش را ندهم بر او ظلم کرده ام.» زیر سایه آقا سید الشهدا باشید استاد عزیزم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به این‌که خداوند انسان را در زمین آورد تا انسان به حکم خلیفۀ اللهی‌اش آینه ای شود که خداوند خود را در آن آینه می‌نگرد؛ انسان باید طوری عمل کند تا به زیباترین شکل مظهر نمایش انوار الهی باشد و هر اندازه در این امر کوتاهی کند، به یک معنا همان‌طور که در روایت مذکور هست، به خداوند ظلم کرده و از این جهت حتی ائمه «علیهم‌السلام» با همۀ عظمتی که دارا هستند، خود را گنهکار می‌دانند و خداوند هم با نور غفران خود در این موارد در صحنه است و این غیر از ظلمی است که انسان با زیرپاگذاردن شریعت الهی مرتکب می‌شود. موفق باشید

39361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: کسی که در امور روزمره دچار مشکل هست و نمی تواند کارهای روزمره خود را انجام دهد آیا می تواند در کنار سیر مطالعاتی و مباحث فکری برای یافتن معنای زندگی به روان شناس و پزشک مراجعه کند تا امور روزمره خود را سامان ببخشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این اعتبار که روان‌شناسی علمِ بررسی و تنظیم عکس‌العمل‌های انسان است و نه علمی که انسان در معرفت نفس دنبال می‌کند؛ می‌تواند مدّ نظر باشد. موفق باشید

38721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده: خوبید شما؟ برای اینکه بخوام جلسات حضوری آقای مهدی وحدتی رو برم تهران هستن؟ جلسه دارند؟ چجوری باید ارتباط بگیرم؟ تهران خیلی قحطیه حاج آقا. تهران خیلی جای مباحث شما خالیه. خیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیدی ایشان این است. @vahdatifar می توانید با ایشان تماس بگیرید 

38342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در سوال ۳۸۳۳۶ شما صحبت از انتقال به اسم الله بردید. آیا علی (ع) که می‌گوید: ما رایت شیاء ... آیا هر چیزی را می‌دیدند، انتقال به اسم الله می‌شدند؟ سوال دوم: میشه انتقال به اسم را توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن حضرت همواره بنا به آن روایت در نظر به هر چیزی، نظر به بنیادِ بنیادها که حضرت «الله» است منتقل می‌شوند و متوجه نور آن اسم مبارک می‌گردند که البته امری است غیر قابل توضیح. بستگی به روحانیت انسانی دارد که در این مقام است. در سبحان‌الله بودن حضرت «الله» نظر به اسم «الله» است و در مورد نظر ابن عربی در این مورد باید خود جنابعالی با رجوع به دستگاه ابن‌عربی متوجه این امور بشوید. در مورد سؤال آخر، آری! اسم «الله» به نور مظاهر قابل توجه است. موفق باشید

39819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظرتون را راجع به اظهارات شیخ قمی در خصوص تاریخ تحلیلی اغتشاشات از برجام تا سند ۲۰۴۰ استنفورد می‌فرمایید. لینک کانال https://eitaa.com/TablighGharb

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سخن بسیار است. آن نکته‌ای که برای جنابعالی به عنوان سؤال مطرح هست را بفرمایید تا در خدمت باشیم. موفق باشید

39802

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: ببخشید گاهی دیگران برای ناهار غذای بسیار لذیذ درست می‌کنند و من کم و مقدار ضروری می‌خورم. ولی بازم قوه خیالم از آن رنگ می‌گیرد. چگونه باید چنین غذاهایی خورد که خیال ما از آن اثر نگیره؟ و نمیشه به خواهر یا برادرمون بگیم غذای لذیذ درست نکنن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مرور می‌توانید با حضوری بالاتر از غذاها استفاده کنید که لذیذبودن آن‌ها، محورِ ذهن انسان قرار نگیرد مگر مفیدبودن‌شان برای سلامتی و قوت بدن. آری به گفته جناب سلمان فارسی: غذايى كه از حلق به گلو رود و سدّ رمق گشته و نيروى بندگى حضرت حقّ به هم رسد همان كافى و بسنده است؛ خواه آن آرد گندم و مغز گوسفند باشد و خواه جو بى‏ مغز. موفق باشید

39768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: با توجه به «کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» در آثار هنری می توان به اشارت های سلوکی زیر اشاره کرد: ۱. فیلم آژانس شیشه ای، فیلم موج مرده و دقایق پایانی فیلم دیده بان: در رساله ی لب الباب نوشته ی علامه طهرانی (ره) به سالکانی که در سلوک بقاء دارند اشاره کرده است: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» سالکانی که از پرده های جلال عبور کرده باشند، وجه باقی هستند، در آژانس شیشه ای، حاج کاظم هنوز در فضای جبهه باقی است و گذشت زمان و تغلب احوال و تغییر جامعه هیچ تاثیری بر او نگذاشته است، در فیلم موج مرده، سردار مرتضی راشد با وجود مخالفت ها و مانع های بسیار و حتی عزل از مسئولیت هنوز در موقعیت خود باقی است، و در پایان فیلم دیده بان، با وجود استمرار امدادهای غیبی، فرد دیده بان تسلیم نیروی دشمن می شود و خود را به تیغ جلال می سپارد و به تعبیر جناب مولوی در دیوان شمس: «دکان او ویران شود» ۲. در ۱۰ دقیقه ی ابتدای فیلم عملیات کرکوک، حاجی مروت در تنگنای بسیار سختی قرار دارد که می تواند اشارتی به ذکر یونسیه باشد «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و یا این غزل از حافظ: «در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع» ۳. در دقایق پایانی فیلم دوئل، زینال وقتی در بن بست قرار می گیرد و راه عبور خودروی او از هر دو طرف بسته است، به بیراهه می زند و وارد میدان مین می شود که به تمهیدات عین القضات همدانی اشاره دارد، در بسته ترین شرایط راهی باز می کند. ۴. در فیلم ارتفاع پست، علاوه بر موش و گربه ی عبید زاکانی به داستان خفاشان و حرباء اثر سهروردی در کتاب لغت موران اشاره دارد، یعنی دست به دست شدن هواپیما بین محافظان و هواپیما ربایان به رویارویی دو تفکر متضاد اشاره دارد، که به موازات هم انجام می شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این‌ها همه یعنی باید گوش‌سپردن به ندایی که در هر تاریخ و در هر زمانه جاری است، هرچند مانند صداهای معمولی گوش‌خراش نیستند. موفق باشید

39705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعاتتان قبول. استاد بزرگوار ملاک و معیارهای تفسیر اشاراتی و دریافت های اشاراتی از قرآن کریم چیست؟ سایه با برکتتان مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان به حکم آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند:« إنّ كتابَ اللّه ِ على أربَعةِ أشياءَ : علَى العِبارَةِ ، و الإشارَةِ ، و اللَّطائفِ ، و الحَقائقِ . فالعِبارَةُ للعَوامِّ ، و الإشارَةُ للخَواصِّ ، و اللَّطائفُ للأولياءِ ، و الحقائقُ للأنبياءِ». کتاب خدا بر چهار مبنا می‌باشد: عبارت و اشارت و لطایف و حقایق. بنابراین می‌توان متوجه بود که قرآن را تنها در معنای ظاهریِ عبارات متوقف نکنیم و علاوه بر ظاهر به نکاتی فکر کنیم که آن آیات مافوقِ ظاهر مدّ نظر می‌آورند و این همان توجه و ملاکی است که در اشارات قرآنی می‌توان مدّ نظر آورد. البته مشروط بر آن‌که آن اشارات مبتنی بر معارف توحیدی باشد. موفق باشید

39686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در اهمیت فقهیدن قول امام جامعه همین بس که از نگرانیهای حضرت موسی علیه السلام فقهیدن قولش (۱) توسط فرعون و مردم می باشد، بعد از گذشت بیش از سه هزار سال از آن زمان، جای بسی تاسف است که سخن امام جامعه نه تنها توسط توده مردم بلکه از سوی مجتهدین و علمای دین و فلاسفه حوزه و دانشگاه فقهیده نمی شود که به مرحله عمل برسد، از جمله موارد فراوان در این زمینه می توان به نکته زیر اشاره نمود: مقام معظم رهبری: ما نمی گوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما می‌گوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست. علوم انسانى آن‌وقتى صحیح و مفید و تربیت‌کننده‌ى صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهى و جهان‌بینى الهى باشد.  ️رضا داوری اردکانی (فیلسوف و عضو پیوسته رئیس فرهنگستان علوم): امکان یا امتناع علوم دینی تمنای محال. همان گونه که فرعون نتوانست آسیبی به قوم موسای نبی وارد سازد و سامریها از داخل قوم بنی اسرائیل را دچار انحراف کردند و نهایتا عدم تفقه و عملی کردن فرامین امام جامعه، سبب شد که موسای نبی به خدای یگانه شکایت برد که من فقط اختیار خودم و برادرم را دارم (۲) و قومش در نزدیکی ارض مقدس دچار سرگردانی چهل ساله شدند (۳) ، به فرموده امام راحل آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، بی توجهی و عدم تفقه و بر زمین‌ماندن سخنان امام جامعه سبب آسیب پذیری نظام اسلامی می شود. 📚 (۱): سوره طاها آیه ۲۸ (۲): سوره مائده آیه ۲۵ (۳): سوره مائده آیه ۲۶

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد رضا داوری در رابطه با علوم انسانی سال‌های اخیر سخن فرموده‌اند، آری! علوم انسانی مربوط به انسان جدید است و نسبتی که آن انسان با خود و با جهان بر مبنایی که از خود دارد، شکل گرفته که البته بحث بسیار دقیق و عمیقی است که معلوم شد هرکس نمی‌تواند به راحتی متوجه منظور ایشان بشود. و آنچه رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند آن است که با توجه به آن نگاه یعنی نگاه بشر مدرن به انسان، نمی‌توانیم از علوم انسانی موجود استفاده کنیم زیرا نگاه ما به انسان و جهان با نگاه فرهنگ مدرنیته متفاوت است و آگاهی به این امر بسیار مهم می‌باشد و این غیر از آن است که فکر کنیم به راحتی می‌توانیم بدون توجه به تفاوت این دو امر، علوم انسانیِ اسلامی تدوین کنیم که بیشتر حالت تقلیدی به خود می‌گیرد. موفق باشید

39683

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من میخوام قرآن بخونم و حفظ کنم برای همین یه منبع یا جای معتبر و ساده ای می‌خواستم که در کنارش معانی آیات رو هم یاد بگیرم. خود معانی ساده آیات ممکنه نامفهوم باشه در حد تفسیر خیلی پیچیده هم نمیخوام یه چیز بین این ها که وقتی قران رو میخونم بفهمم منظورش از گفتن این آیه چیه که خوندنم بیهوده نباشه. ممنونم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این فکر خوبی است. پیشنهاد می‌شود اگر بتوانید کتاب «خلاصۀ تفاسیر المیزان و نمونه» را که جناب استاد عباس پورسیف تهیه کرده‌اند را کنار آیات مدّ نظر قرار دهید، نتیجۀ بهتر و بیشتری نصیب خود می‌کنید. موفق باشید 

39600
متن پرسش

سلام علیکم: فرمودید بنویسید شرح دل، را اطاعت کردم ای قلب چرا در سینه، تو را قراری نیست؟ چرا میل پر کشیدن از کالبد خاکی ام را داری؟ ای قلب شرمنده ام زمین گیرت کردم ای قلب شرمسارم پر پروازت را چیدم ای قلب‌ بی قرارم، برایت هیچ نکردم تو برایم کاری کن می‌دانم دلت حضور در جمع ملائک می‌خواهد می‌دانم، دل من هم می‌خواهد ای قلب عجیب چشم در پی پیکر بی جان سیدمان دوخته ای دلت خودش را می‌خواهد، همه ی همه ی خودش را. ای قلب همه ی او را در پی چه طلب می‌کنی؟ نکند دلت جدش را می‌خواهد؟ نکند اشکهای پی در پی ات در طلب ارباب بی کفنت است؟ ای بی دست و پا، ای جامانده حق داری خود را به نور سید وصل کنی، شاید فرجی شود شاید انتظار تو هم به سر رسد. شود آیا در این میکده ها بگشایند / گره از کار فروبسته ی ما بگشایند؟ ای قلب خودت را برسان خودت را به تابوت سید برسان شاید آنجا تو را هم حی کردند شاید آنجا میت وجودت را به نسیمی جان دادند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! همۀ ما با دست‌های باز هستی که به نور سیّد مقاومت در مقابل ما گشوده شده بود، همان‌جا بودیم تا با آغاز دیگری خود را تجربه کنیم که چه اندازه با سیّد مقاومت یگانه هستیم و امیدوارِ. آری‌گویی حقیقت که در افق این تاریخ، چشم‌اندازی را به سوی ما گشوده است. امری که در پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تشییع سیّد مقاومت حاضر بودیم. موفق باشید            

39595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و رحمت: در بحث معاد ذیل سوال قبر سوال در دنیاست اشاره شده که با توجه به اینکه برزخ باطن حیات دنیوی است سوال ملکین در قبر(برزخ) ظهور سوال در باطن انسان در حیات دنیوی است و طبق این روایت که می‌گوید آن دو ملک در واقع امتحان کننده اند (صفحه ۸۱ کتاب معاد) آیا می‌توان گفت تمامی ابتلائات انسان در دنیا در واقع سوال ملکین است در جهت ظهور عقاید بالقوه انسان و عملی که انسان در ابتلائات و امتحانات دایمی خود در حیات دنیوی انجام می‌دهد تثبیت آن عقاید فطری و بالقوه انسان است؟ اگر جواب مثبت است پس با توجه به اینکه آیه شریفه « ... و هم یفتنون» فعل مضارع دلالت بر استمرار می کند، ما دائما در معرض سوال ملکین هستیم در دنیا و عمل ما پاسخ ماست به هر سوال و در قبر با همان روبرو می شویم؟ به نظر می‌رسد با توجه به کاربردی بودن بحث معاد در نحوه و محتوای زندگی، اگر این نگاه درست باشد لازم است دائم با برخورد با ابتلائات پیرامونمان از خودمان بپرسیم من ربک، من کتابک، من رسولک، من امامک و شیوه عبور از ابتلا را از پاسخهای این سوالات متناسب ابتلا بیابیم و اگر نیافتیم یا کمبود معارف دین داریم که باز لازم است کسب کنیم یا کمبود معرفت در عمل که لازم است انابه چه رجوع دائم داشته باشیم آیا این مطالب و روش صحیح است و اگر اصلاح و تکمیل نیاز دارد لطفا راهنمایی بفرمایید. اجرکم عندالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما هر روز جهت هرچه زلال‌ترشدنِ اعمال خود در معرض الهامات ملکین نکیر و منکر هستیم که به صورت نفس لوّامه آن حضور را احساس می‌کنیم. ولی پس از سکرات و حضور در برزخ، آن اجمال به تفصیل می‌آید و صورت ملکین با هویت نکیر و منکر جواب‌هایی را از جانِ ما نسبت به اعمال‌مان طلب می‌کنند تا هویت کلی ما در برزخ معلوم شود و می‌ماند تا یوم الحساب به جزئیات اعمال رسیدگی شود. موفق باشید

39557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: ضمن تبریک ایام خواهش می‌کنم در مورد حب خیالی، قلبی، روحی، سر وجودی و ذاتی توضیح بفرمایید ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات عرض عریضی دارند. آری! اگر در محبوب نظر به صورت خیالی او باشد، حبّ خیالی است و اگر نظر به حقیقت وجودی او گردد، حبّ قلبی است و بقیه در همین راستا می‌باشد با شدت بیشتر. از آن جهت که در این دستگاه «روح» باطنِ قلب، و «سرّ» باطنِ روح است. نکاتی در این مورد در کتاب «ادب خیال  و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطرح شده. موفق باشید

39539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب دارم خدمت استاد بزرگوار: بنده در زمانی اعتقاد راسخی به دین نداشتم و برایم اصلا فضای مذهبی جذاب نبود و سبک زندگی ای هم که داشتم مخالف سبک زندگی دینی بود. در برهه ای نیز برایم در پی شهادت یکی از شهیدان مدافع حرم دین مسئله شد و جذابیت خاصی برایم پیدا کرد و خب بسیار سعی کردم سبک زندگی مذهبی داشته باشم اما احساس می‌کردم دچار محدودیت فراوان هستم و آزادی ندارم و این سبک زندگی دینی را با آن احساس آزادی که بخواهم داشته باشم همخوانی ندارد. وقتی وارد فضای کار و به اصطلاح زندگی واقعی تر شدم مناسبات دنیای واقعی به نحوی شد که احساس می‌کنم نمی توانم هم آن ارزش ها را حفظ کنم و هم با این مناسبات پیش بروم. فی الحال در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل هستم و حتی وقتی رشته خودم را می‌خوانم و یا کلا علوم غربی را می‌خوانم هم احساس می‌کنم وسعتی دارد که آن وسعت را در متون یا بطور کلی در سخنان بزرگان دینی حس نمی‌کنم و هم این وسعت همان وسعتی است گوته در کتاب فاوست خود به تصویر می کشد و همان مناسبات مفیستوفلس (شیطان) بر آن حاکم است. حتی این بر من در انجام دادن احکام نیز تاثیر گذاشته است و احساس می‌کنم یک قوه مفیستوفلسی توسعه گر با قوه دیگری که مناسبات دنیای مدرن را بر نمی تابد در کشمکش شدیدی هستند. بسیار در تحیر هستم و احساس اضطراب شدیدی نیز می‌کنم. احساسی بین سکون و تحرک دارم. نه ارزش های دینی را حفظ کرده ام (مصداق احادیثی شده ام که مورد مذمت قرار می دهند) و نه ارزش های مدرن را در عمل دارم که مرا به همان تحرک توسعه گرایانه وادارد. به لحاظ روحی احساس بسیار بدی دارم. احساس می‌کنم خودم با خودم در حال جنگیدنم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در این تاریخ این مائیم و همین نحوۀ حضور و اندیشیدن به «جهانی بین دو جهان» با وسعتی که معرفت نفس در مقابل ما می‌گشاید تا از یک طرف متوجۀ حضور اکنون بیکرانۀ جاودانۀ خود بشویم و از طرف دیگر در تاریخی که بر توسعه تکیه دارد، حاضر باشیم. در این رابطه است که عرایضی تحت عنوان «جهان بین دو جهان» در ۵ مجلد در سایت هست. خوب است به اولین آن‌ها تحت عنوان «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان، تفکر در مواجهه با متفکران و فهم ایران و انقلاب»https://lobolmizan.ir/book/612?mark=%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 . رجوع شود. موفق باشید

39519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اهمیت معرفت النفس چیست؟ سیر مطالعاتی خودتون هم بفرمایید در رابطه با معرفت النفس در سایت متوجه نشدم. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن در این مورد نکاتی عرض شده است. در مورد سیر مطالعاتی به قسمت https://lobolmizan.ir/page/seyr رجوع فرمایید. موفق باشید

39504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در بحث برهان صدیقین در بحث اقامه دلیل بر هویت تعلقی سوالی دارم. در آنجا بیان شده است که ممکن بالذات لا اقتضاء است. و این واجب بالذات است که به آن وجود می‌دهد و واجب بالغیر می‌شود. و تا وقتی که واجب بالذات بخواهد این واجب بالغیر خواهد بود. حال سوالم آن است که اگر این ظهور و به وجود آمدن ممکن بالذات نباشد، دیگر خبری از واجب بالذات نخواهد بود. آیا در این صورت خود واجب بالذات خواهد بود یا نه؟ سوال دوم آیا می‌شود واجب بالذات باشد وهیچ خبری از واجب بالغیر نباشد؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی حضرت حق عین وجود است و وجود همۀ مخلوقات به اوست، در ذات خود عین وجود است اعم از این‌که ممکن‌الوجود یعنی ممکنِ بالذات موجود باشد یا نباشد. ۲. فکر می‌کنم فرض آن محال نیست. موفق باشید

39500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در جامعه کثیف امروزی نمی توانم زندگی کنم؛ خوب و بد با هم آمیخته شده و واقعا نگه داشتن دین مثل نگه داشتن آتش در دستم هست و هیچ هادی ندارم و از تنهایی دارم نابود میشم و هیچ کاری بعد از کلی جست و جو پیدا نکردم که روحم در آن آرام باشد؛ تکلیف چیست؟ تا کی هی در بزنیم و کسی باز نکنه؟ امیدوارم که توسط خودتون خونده شه. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این موارد به مباحث «معرفت نفس» ورود فرمایید که فرموده‌اند: «انفع المعارف» است. موفق باشید

39479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پس هر جمله ای که برایتان می‌نویسم شرحی مفصل و غمی بسیار ناشی از تمام ناکامی هایم نهفته است، ناکامی هایی که ریشه در انتخاب هایم دارد .از نوجوانی سردرگمی عجیبی گریبانم را گرفته و هنوز در این سردرگمی غوطه ور هستم، نمی‌دانم چه می‌خواهم. چه در مادیاات و چه در معنویات بشدت ضعیف هستم و جلو نمی‌روم. مدتی خدادان و دین مدار زندگی می‌کنم و مدتی خدادان و بدون دین. احساسی عجیب بعد از شنیدن حدیث من اخلص لله نفسا اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه و...در من شکل گرفته، که تا ۴۰ روز خالص کنم خودم را، سوال من اینجاست که: آیا با اجرای این حدیث از این بی‌تکلیفی و سردرگمی آزاد می‌شوم؟ اگر جواب شما آری است چگونه خود را خالص کنم؟ از اجرای این حدیث در خودم دنبال چه نتیجه وغایتی باید باشم؟ استاد خسته ام و ۱۵ سال است که گم شدم و همیشه احساس کمبود می‌کنم. بنده الان ۳۵ سالم هست نمی‌خواهم بیشتر در این حس فرو روم. می‌خواهم پدری قوی و همسری قوی باشم. کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی که در دل این تاریخ یعنی راه حضور در انقلاب اسلامی گشوده شده است، فکر کنید. در این مورد پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بزنید. در ضمن رفقا جلساتی در شرح آن کتاب گذاشته اند، می تواند در ارتباط با آن کتاب مفید باشد. موفق باشیدhttps://eitaa.com/bonyanha

39353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ان شاءالله اعمالتان مقبول حضرت حق. آری نمی‌توانم این همه انسان ها را ببینم و نگویم که در اعتکاف این چنین قد کشیدند و خدا به آنها توجه خاص کرده و به خدا درخشنده ترین افراد از دنیا هستند. همینان که خدا تخم عشق را در دل هایشان کاشته بعضی زود تر و بعضی دیر تر در حال قد کشیدند تا برای خود روزی گلی بشوند و بعضی گل شدند آنها که با دیدن زندگینامه شهدا خود را با رفتار شهدا یگانه می‌بینند و گریه می‌کنند زیرا خون ها داده اند. تاریخ تغییر کرده و از نظر بنده که ظهوری خاص از حضرت صاحب الزمان حاضر شده و گویا خدا بنا دارند زندگی را بکاممان شیرین کنند و این است پیروزی نهایی و زندگی حقیقی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه به خوبی می‌توان به امروز و فردای این تاریخ و این جوانان فکر کرد. موفق باشید

39324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بزرگوار: وقتت بخیر باشه ان شاءالله. می‌خواستم بدونم کلمه لااله الا الله اله از نظر عرفانی و فلسفی و نه معنای عامیانه به چه معناست و چگونه تکرار این ذکر انسان را از هواهای نفسانی و منیت تهی می‌کند. مفهومی که انسان باید هنگام تکرار ذکر مدنظر داشته باشد چه باید باشد که از بین برنده ی هواهای نفسانی و منیت ها باشد و ارتباط تکرار این ذکر با آن که فرمودند کلمت لااله الا الله حصنی الخ چیست؟ ممنونم بزرگوار. لطفا پاسخی که به عوام می‌دهید نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مطلب بزرگی است و نیاز به مقدمات دارد تا انسان به خود آید و متوجۀ یگانگی او شود و دل‌دادنِ به او که جهانی از حقیقت را مقابل ما می‌گشاید. در این مورد پیشنهاد می‌شود به شرحی که در رابطه با تفسیر سوره «حمد» حضرت امام شده است، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%AD%D9%85%D8%AF%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C . موفق باشید

39840
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: در روز سالگرد سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی خواستم این سؤال مطرح شود که اگر ما در این روزگار از وجود با بصیرت ایشان در عرصه رسانه محروم نمی بودیم و یا لااقل بعد از شهادت ایشان در جبهه انقلاب فعالانی پیدا می‌شدند که مثل ایشان اهمیت رسانه را درک می کردند آیا مسائل فرهنگی اجتماعی ما مثل حجاب همین می بود که الان هست؟ آیا فقدان شهید آوینی ها در جبهه انقلاب در عرصه رسانه باعث نشد که دشمن هنجارهای اجتماعی چون حجاب را تبدیل به مسئله و بحران کند و از آن با هدف ایجاد تفرقه به عنوان یک گسل اجتماعی استفاده ابزاری سوء کند؟ روزگاری رضا شاه خواست با توسل به زور چادر را از سر مادربزرگان ما بردارد ولی نتوانست. نتوانست چون حجاب مادربزرگان ما یک حجاب خودخواسته بود و برای حفظ کردن این حجاب خودخواسته حتی حاضر بودند هزینه جانی بدهند. بعد از صد سال بر سر جامعه ما چه گذشت که برای برخی از دختران و زنان جامعه ما بی حجابی خودخواسته مطرح شد تا آنجا که برای این بی حجابی خودخواسته حاضر به پرداخت هزینه شوند تا بی حجابی خود را حفظ کنند؟ در اینکه این مسئله در جامعه ما نیاز به آسیب شناسی دارد شکی نیست ولی آیا سوال اول این نباید باشد که آسیب را در کجا می بایست جستجو کرد؟ آیا آسیب را باید در عدم سازگاری نوع خوانش ما از اسلام با تمدن غربی و مدرنیته جستجو کرد؟ به نظر بنده اگر چنین کنیم درست در عکس جهت حل بحران قدم بر می داریم و نقطه قوت هویت ایرانی اسلامی خود را به نقطه ضعف تبدیل کرده و آن را در برابر هر چه بیشتر غربی شدن و در نتیجه بحرانی تر شدن جامعه خود ذبح می‌کنیم. وقتی حرف از فرهنگ منحط غرب به میان است در حالی که امروزه با چشم خود شاهد به منجلاب رفتن فرهنگ غرب با تمام از خود بیگانگی و بی هویت شدن ملت های دلبسته به این فرهنگ هستیم سوال اصلی این است که به چه هویت فرهنگی محکمی نیاز داریم که از نظر مبانی استحکام و انسجام لازم را برای تقابل با فرهنگ منحط غرب دارا باشد! و این درست همان زن باحجاب مسلمان است با یک هویت ایرانی اسلامی. ولی مشکل در کجاست که این هویت مستحکم زن با حجاب برای بخشی از جامعه زنان ما جا نیفتاد و از آن فاصله گرفتند. به نظر این حقیر ما در این چند سال اخیر نتوانستم با ارائه الگوی هویتی صحیح یک ذهنیت درست از زن با حجاب ایرانی مسلمان در نسل جوان ایجاد کنیم و به ابزارهای الگوساز در جامعه که بدون شک سینما از مهمترین آنهاست یا اهمیت ندادیم و یا این ابزار مهم را به غربگرایان لیبرال واگذار کردیم تا بوسیله یک سینمای مبتذل اوضاع را وخیم تر کنند و بر این زخم باز بیشتر نمک بپاشند. از طرف دیگر دشمن بیکار ننشست و رفت به سراغ تغییر ذهنیت یعنی این نقطه ضعف ما را تبدیل به نقطه قوت خود کرد و از ابزار سینما و فضای مجازی برای هویت سازی و تغییر ذهنیت و درک زنان جامعه ما از حجاب از هیچ حربه ای فروگذار نکرد. به نظر این حقیر نسل جوان ما برای رو آوردن دوباره به هویت باحجاب خود بیشتر از اینکه نیاز به دلیل عقلی و استدلال و مباحثه و نقد و جدل داشته باشد نیاز به یک الگو و یک ذهنیت صحیح از یک زن باحجاب با هویت ایرانی اسلامی دارد. الگویی که ارائه دادن آن سواد می‌خواهد، مبنای درست فکری و نبوغ هنری می‌خواهد، الگویی که شاید شهید آوینی عزیز عهده دار ارائه دادن آن در سینما بود اگر الان در میان ما می بود. گاهی یک فیلم خوب کار هزاران ساعت جلسه بررسی و تحلیل و نقد را می کند. فیلمی با ارائه یک الگو، الگویی که با واقعیت فاصله نداشته باشد، الگویی که از بدو تولد تا مرگ طیب و طاهر و بدون لغزش و اشتباه زندگی نکرده باشد، الگویی که چه بسا قبل از الگو شدن خود به طرف فرهنگ غربی و خطر بی هویتی دچار شده باشد ولی در کشاکش حوادث روزگار خود را پیدا کند. الگویی که آن زن بد حجاب یا بی حجاب ما بتواند با آن همزادپنداری کند و با آن ارتباط برقرار کند، گویی سرنوشت خود او باشد و بتواند از پیام آن فیلم برای نجات خود از بی هویتی مدد بگیرد و حتی خود او را تبدیل به یک مصلح اجتماعی کند که در قالب یک زن باهویت مسلمان با سلاح حجاب و فضیلت اخلاق به جهاد با تهاجم فرهنگی غرب برود. با سلام و درود بر روح سید شهیدان اهل قلم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه در نکاتی که می‌فرمایید بنده به جنابعالی خود را نزدیک می‌بینم بخصوص که حقیقتاً همان‌طور که می‌فرمایید شهید آوینی به نحوی روحِ زمانۀ ما را می‌شناخت و جوانان ما در مواجهه با سخن او می‌توانستند راه دیگری را انتخاب کنند که نه بیرون از حضور در جهان جدید است و نه فرورفتن در منجلاب غرب‌زدگی، و به جای آن حتی در حجاب، قهرمانان پاسداری از حجاب بودند زیرا در آن میدان عملاً هویت تاریخی خود را تجربه می‌کردند. آری! و صد آری! حقیقتاً ما میدان سینما را تا آن حدّ از دست دادیم که دشمنان ما از طریق همان سینما، ذهن‌ها را تغییر دادند و این‌جا است که هوشیاریِ شهید آوینی بیشتر درک می‌شود که چرا او نیز از طریق همان به گفتۀ خود «آینۀ جادو» یعنی سینما توانست معجزۀ روایت فتح را به میان آورد و با طرح شخصیت‌های نمونه، این نسل با همزادپنداریِ خود به آنچه که سخت بدان نیاز بود و گم کرده بود؛ دست یابد. به نظر بنده به نکات دقیقی اشاره فرموده‌اید که بهتر است کاربران عزیز همان متن جنابعالی را مدّ نظر قرار دهند تا معلوم شود شهید آوینیِ ما بیش از آن‌که برای فردای ما باشد، برای حضور هرچه بیشتر ما در آینده خواهد بود و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «با شهید آوینی در کجای تاریخ خود قرار می‌گیریم؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/19105 شده است که خوب است نظری به آن انداخته شود. موفق باشید        

39820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: می‌خواستم تعریفی از لذت در مسیر سلوکی بیان بفرمایید. منظورم ناظر به حدیثی است که می‌فرمایند که روز خودت را به سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنید و یک قسمت آن لذات حلال است. تعریف های زیادی برای این لذت شده است. مثلا پارک رفتن و نشستن و غذا خوردن، یا نگاه کردن به فیلم های طنز تلویزیون و موارد دیگه ای که خودتون بهتر میدونید. منی که از ۱۸ سال پیش با دروس شما آشنا شدم بر اساس آموزه های شما در جلسات و مباحث این نوع لذت ها برام نوعی تلف کردن عمر و سرمایه به حساب میاد. من از نگاه بقیه آدم خشکی هستم که از زندگی لذت نمی‌برم اما به واقع من در خوشی و لذت درونی خوبی به سر می‌برم. نمیگم خیلی آرمانی هستم اما به واقع این خوشی ها برام بی معنی است. من متهم هستم به اینکه از شادی سهمی ندارم البته شاید هم از یک نظر درست باشه. حال شما نظرتون در مورد لذت های حلال که مدد می‌کنند عبادات رو چیه؟ سوال دوم اینکه من با اینکه مباحث رو خوب کار کردم و تقریبا مباحث دستمه و اگر شما یک کلمه بگید من تا تهش رو میرم اما این مباحث از درونم نمی جوشد، یعنی اگر بخوام یه جلسه ای فی البداعه صحبت کنم نمیتونم، باید عینا صحبتهای شما رو پیاده کنم و ارائه بدم و در این بین چند تا حرف هم از خودم بزنم. اما سوالا رو خوب میتونم جواب بدم. چه کنم که خودم بتونم یه جلسه ای رو اداره کنم بدون اینکه نیاز باشه که مطالب رو پیاده کنم و بیان کنم. و سوال بعدی اینکه من سوالی پرسیدم که در سایت و کانال بارگزاری نشده اما با زدن کد رهگیری سوال و جواب برام نمایش داده میشه، علت این مسئله چیه؟ در صورتی که سوال من خصوصی نبود. برای مثال اين كدرهگیری. Lobolmizan_1zk4zpzbgv. ممنون از وقتی که میذارید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» اشاره شد، ظاهراً این روایت مربوط به لذات جنسی حلال با همسر می‌باشد. ۲. اگر با نظر به آیات و روایات، سخن‌گفتن را آغاز کنید ان شاءالله گفتاری که دیگر گفتارِ خود شما می‌باشد به ظهور می‌آید. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. ان شاءالله مسئول محترم سایت جواب خواهند داد. موفق باشید

نمایش چاپی