بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام حاج آقا: ببخشید وقتی خداوند مسئولیت بزرگی از نظر دنیایی روی دوش ما میذاره که سر راهمون قرار گرفته و نمی‌خواستیم اینطور بشه و خدا پیش آورد که خواه ناخواه در ما اضطراب از انجامش ایجاد می‌کنه و از کارهای ضروری دیگه باز میداره با اینکه میدونیم کارهای ضروری سنگین دیگه داریم، چجوری نگاه کنیم به موضوع؟ یه نگاه حکیمانه می‌خواستم که راهگشا باشه و بدونم چجوری با این کار سنگین کنار بیام تا سریعتر تموم بشه و بتونم به کارهای مهم زندگی که آنها نیز سنگین هستند و قابل جمع نیستند برسم؟ همشونم دیر میشن و دیرشدنشون عواقب سختی داره. واقعا نیاز به دعای شما و کمک خداوند و یه نگاه حکیمانه دارم تا بتونم از این عرصه عبور کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که هر اندازه انسان‌ها اساسی‌تر در مسیر توحید قرار گیرند، توحیدی که ما را از روزمرّه‌گی‌های زندگی دنیایی آزاد کند؛ به همان اندازه ابتلاها و امتحان‌ها جدّی‌تر می‌شوند و حضرت حق در این رابطه است که می‌فرمایند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ». آری! و «بشر الصابرین» بشارتی در میان است که خبر می‌دهد برای انسان در دلِ چنین امتحان‌‌هایی وسعتی در میان است. موفق باشید

38742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: من پاسدار هستم و حدود ۵ سال است که در سپاه مشغول به کار هستم و از بد یا خوب روزگار نه در قسمت نظامی آن بلکه در بخش فرهنگی مشغول به کار هستم.عرضی داشتم خدمت حاج آقا. من طی این سال ها با توجه به این امر که در چندین قسمت مختلف فضای فرهنگی سپاه رو تجربه کرده ام و حضور به عمل آوردم به یقینی رسیده ام که فرسنگ ها فاصله در نسبت با ادبیات اصیل انقلاب اسلامی در کاری که درش هستم وجود دارد و متاسفانه چیزی جز حیف و میل بیت المال در نسبت با تعریف کارهای مختلف در رده های مختلف ندیده ام. می‌دانم که بیش از اندازه به بیرون از خودم می پردازم ولی باور بفرمایید انجام کاری با نظر به اینکه بدانی کاملا بیهوده است و تو نتوانی آن را به سمت صحیح آن میل دهی چقدر سخت است. من این نکته را هم بگویم که ۲ سالی است که بنا بر فشار کاری دچار ناراحتی اعصاب هم شده ام و حقیقتا تغییر دادن در میل دادن به حداقل ترین های ادبیات انقلاب اسلامی در کار برایم امری سخت و دشوار است. تصور و برداشتم از ادبیات انقلاب، نه امری پیچیده و آنچنانی، بلکه کاری است که ثمری حقیقی در نسبت داشتن با مبانی انقلاب اسلامی داشته باشد و صرفا روزمرگی و باری به هر جهت و بی عقل و خرد کار کردن نباشد. از طرفی امکان انتقالی به بخش های دیگر سپاه هم دیگر برایم مقدور نیست. الان به وضوح خودم را می‌بینم که چطور در این روزمرگی روز به روز حل می‌شوم و تبدیل به کارمند میشم. می‌بینم که دیگر ارتباط درستی با خدا ندارم می‌بینم که دلم در روضه ی اهل بیت نمی لرزد. ولی نمی‌دانم باید چه کنم؟ تمام تلاشم این چند وقت به تقویت مبانی فکری و اعتقادی ام بوده است ولی باور بفرمایید تنها به جهت حقوقی که دارم در این کار مانده ام و به هیچ وجه اعتقادی به آن ندارم. آیا از حیث این امر که من موظف به تامین مخارج زندگی هستم و متعهد به خدمت ۳۰ ساله، می‌توانم به خودم، بودنم را در عین عدم تعلق قلبی به ساز و کار کاری که دارم بقبولانم؟ و آیا کسب در آمدم ایرادی دارد؟ این نکته را هم بگویم که همسرم هیچ مشکلی با بیرون آمدن از کارم ندارد و امکان استعفا دادن هم برایم فراهم است، البته به سختی های که باید طی کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی می‌توان گفت این حالت تا حدی همه‌گیر است که انسان در این شرایط تاریخی احساس نوعی پوچی و بی‌ثمری می‌کند. با این حال اگر کاری مدّ نظر دارید که می‌توانید با حضور در آن کار، احساس بهتری داشته باشید؛ استعفا اشکال ندارد و یا می‌توانید خود را در همین موقعیتی که هستید مشغول معارفی مانند تفسیر المیزان نمایید تا در عین آمادگی در انجام وظایف اداری، از فرصت‌های پیش‌آمده بهترین استفاده را نمایید. موفق باشید

38739

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من استعداد فلسفی ندارم. با آثار شما مانوسم. اگر صلاح دانستید جواب دهید! در غزل شماره ۳ شما فرمودید که: زیبایی ازلی وابسته به غیر نیست. سوالم این است که آیا زیبایی ازلی را در تجلیاتش می‌شود چشید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. این همان حضوری است که ما در عهد اَلَست خود در آن حاضر بودیم که در زبان عرفان واژه «زیبایی ازلی» به آن گفته می‌شود و نکته دقیقی است. موفق باشید

38671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: در کتاب زبان قرآن اصیل ترین زبان شما فرمودین که هر آنچه عقل می‌گوید غلط نیست صحیح است اما کامل نیست. منظورتون از عقل چه عقلیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان عقلی که متوجه معانی و تذکرات قرآنی شویم و می یابیم قرآن چه می گوید. حال اگر فرمود غیبت مؤمن حرام است؛ نباید بگوییم ما همان کاری که آن فرد انجام داده به دیگران خبر می دهیم. آری! این عقل، که متوجه پیام قرآن می شود، غیر از عقل حساب گر است که در امور دنیایی به کار می بریم. موفق باشید

38606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه در گفتار حضرتعالی سخن از «عبور از نيهيليسم» به میان آمده است احساس کردم ممکن است در ذهن مخاطب شما این تصور شکل بگیرد که نيهيليسم یک امر مذموم، منفی یا به معنای اخلاقی «بد» است و ما باید به نحوی از آن عبور کنیم تا به امری خوب و ممدوح برسیم. مستحضرید که چنین تلقی‌ای به دور از تفکر فلسفی و نگاه تاریخی است و قطعا مراد شما چنین نیست. بنده با اشاره به سخن هایدگر مبنی بر اینکه نیست انگاری فراداد وجود در تاریخ ماست و به جای طفره رفتن از آن باید به استقبال آن رفت، سعی کردم در گفتگویی با آقای نجات بخش، به معنای فلسفی و انتولوژیک «عبور» از نيهيليسم نزدیک شویم: https://eitaa.com/varastegi_ir/1403 تقدیم به محضرتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال جناب هایدگر روبروشدنِ بشر جدید با نیهیلیسم را مربوط به غفلت از وجود می داند و هرگز این امر، حضور ممدوحی نیست و بشر جدید باید به راه های عبور از نیهیلیسم بیندیشد و به قول آقای دکتر محمود خاتمی، همه فکر و ذهن هایدگر عبور از نیهیلیسم است. موفق باشید

38580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به پرسش 38481 تلویحا و یا شاید صراحتا پرسشگرانی که در سوالات قبلی سوالاتی راجع به منصور و عین القضاه مطرح کرده بودند را ضد انقلاب های شاگردنمای خویش معرفی کردید، اولا بنده برخی از آن افراد را می‌شناسم و آثار حضرتعالی را هزاران ساعت-نفر مباحثه کرده ایم، که نه ضد انقلابند بلکه بیش از برخی مدعیان برای انقلاب هزینه داده و می‌دهند و نه شاگردنما، اتفاقا برخی‌شان نیز به آثار حضرتعالی بلکه به آثار و سیره ی منصور و مولانا بیش از من مسلطند، آنچه که در آن پرسش فرمودید به نظرتان صحیح بوده؟ حتی برخی‌شان می‌گفتند نسبت به این داستان اعتراض کردند اما سوالات از سایت حذف شده. اگر حجتی برای آن جواب داشته اید دلیلی ندارد سانسور، اگر نداشته اید، توبه ی خطای علنی پذیرش خطای علنی ست. کدام یک؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که عرض شد ورود به این مسائل عرض عریضی دارد و در محدوده سؤال و جواب سایت نمی گنجد. پیشنهاد بنده آن بود که رفقا به این راحتی ها در مورد آن افراد قضاوت نکنند و شاهد امر را سخن حضرت امام خمینی آوردم که در کتاب «سرّ الصلواۀ» توصیه می فرمایند به این راحتی ها کلمات آن افراد را حمل بر کفر ننمایید. موفق باشید 

38570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: زمانی که فرعون داشت غرق می‌شد، خدا را صدا زد. آیا فطرت فرعون بود که آشکار شد؟ اگر جواب مثبت است، چرا خدا نجاتش نداد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جا دیگر میدان اختیار و انتخاب نیست تا با عبور از نفس امّاره رجوع به حضرت حق صورت گرفته باشد. موفق باشید

38473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: برای نجات از تغییر ناگهانی احوالات و گرایش به سردی در راه تزکیه نفس راهکاری دارین بنده بعد از تقریبا پنج شش سال سلوک احساس می‌کنم تو این راه هیچ ترقی نکردم و دلسرد شدم طوری که به هیچ مراقبه و حتی عبادت و ذکری نمی تونم رو بیارم در حالی که دلم می‌خواد تغییر کنم اما واقعا خسته و دلسرد شدم لطفاً راهنمایی کنین. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی سایت را دنبال بفرمایید.ان شاءالله با جواب‌گرفتن روح و جانتان در رابطه با آن مطالب، شوق ادامه اندیشه در آیات و روایات فراهم می‌شود. موفق باشید

38358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در چندین جا از آثار خودتان بیان کردید که تشکیک در وجود ملاصدرا برای آموزش بوده است. آیا سخن شما بدین معناست که اصالت وجود، تشکیک در وجود و... نظر گاهی که ملاصدرا بیان کرده همه کشک است. آیا ملاصدرا این مطالب را بیان کرده تا عرفان را توجیه کند؟ لطفاً توضیح کامل بفرمایید و با چند کلمه پاسخ را سر هم بندی نفرمایید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی بناست از طریق صدرا سخن عرفا تبیین شود، عرفا معتقد به تشکیک در ظهورند و بنده نیز در شرح بحث عرفانی کتاب «از برهان تا عرفان» متذکر این امر بودم. ولی وقتی بناست در نگاه فلسفی به «وجود» به عنوان حقیقت ذات مشکک نظر کنیم، آن‌جا حقیقتاً «وجود» تشکیکی است. موفق باشید

38335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وقتی عارف مظاهر را می‌بیند، چگونه اسماء و صفات را در مظاهر می‌بیند؟ آیا از طریق تفکر و فکر کردن به آن می‌رسد یا اینکه با مجاهده و تزکیه نفس به آن می‌رسد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد روحانیتی در میان است که بر اساس آن حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه» هيچ چيزى را نديدم مگر آن‏كه «الله» را قبل از آن و بعد از آن و با آن ديدم‏. موفق باشید

38098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

‌با سلام: در بحث وجود شناسی می‌گوییم که وجود به ذهن نمی آید. اما وقتی که من دقت می‌کنم، می‌بینم که مفهوم وجود در ذهنم هست. این تناقض چگونه حل می‌شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود که عین خارجیت است غیر از مفهوم وجود است که مانند مفهوم هر موجود دیگری در ذهن است. موفق باشید

40188
متن پرسش

با سلام و درود بر روح پاک دلاورمردان و راست قامتان راه حق و حقیقت که در نزد خداوند قطره ای از خونشان به هدر نرفته و نمی رود و با عرض سلام خدمت استادی که همواره عمیق اندیشیدن را به ما آموخته است. استاد عزیز اگر بخواهیم عمیق تر بنگیریم آیا تصمیم به ترور فرماندهان پاک سرشت‌ و جویای شهادت اخیرمان را فقط اشتباه محاسباتی دشمن بدانیم یا در معیار بزرگتر طرحی از طرف پروردگار؟ پروردگاری که آه کودکان معصوم و مظلوم و بی دفاع و گرسنه نشسته در سوگ مادر در غزه را شنید و نخواست موشک های جبهه حق در زیر زمین خاک بخورد تا بر سر شقی ترین اشقیاء زمانه فرود آید آنهم در نقطه ای از تاریخ که حق از باطل کاملاً جدا شده و چهره کریح و خبیث و پلید یزیدیان زمانه برای آزادگان و حقیقت جویان جهان بیش از هر زمانی آشکار و عیان شده است. و برای ملت ما چقدر جای بالیدن و افتخار است که از طرف رب العالمین جزو ملت هایی قرار گرفت تا این رسالت تاریخی به دست ایشان رقم بخورد‌ و نام و یادشان در زمره گشایندگان راه توحیدی در تاریخ قرار گیرد. الحمدلله. خداوند سالکان راه حق را یار و یاور و نگهدار باشد. ان شاء الله

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ بسیار خوبی را متذکر هستید و حقیقتاً در این پیش‌آمد، سنتِ اصیلی از سنن الهی را در صحنه می‌یابیم که خداوند بعضاً برای یاری دین خود از افرادی استفاده می‌کند که خودشان گمان نمی‌کنند با کارهای خود به توسعۀ دین خداوند کمک کرده‌اند و از آن جایی که این سنت خداوند است باید در پیش‌آمدِ اخیر نیز این نکته مدّ نظر باشد و همان‌طور که عرض شد حقیقتاً رژیم صهیون در همان روز اول شکست خورد درست در همان فضایی که گمان می‌کرد پیروز شده است. خوب است به نکات زیر همچنان فکر شود:
۱. آیا می‌توان به نظام بردگی جدید که از طریق استکبار و در این منطقه از طریق رژیم صهیون پیش آمده فکر کرد؟
۲. پس مسئله اصلی مسئله هسته‌ای ما نیست بلکه مسئله هویت ایران اسلامی است  با ریشه و تاریخی که در مواجهه با فرهنگ مدرنیته متذکر آینده تاریخی انسانی است که به وسعت  حضور آخرالزمانی‌اش می‌اندیشد.
۳. آیا وجود ایران در این شرایط تاریخی اش جواب نیاز بشر آخرالزمانی نیست که جهان استکبار از طریق رژیم صهیون به مقابله با آن برخاسته است و در این رابطه در واقع ما با آمریکا به معنای شیطان بزرگ روبرو نیستیم؟
۴. آیا نمی‌توان گفت که ایران به عنوان  یک تاریخ با هویت خاص خرد خسروانی در جلوه فرهنگ تشیع، طوری به میدان آمده است که استکبار تحمل چنین ملتی را ندارد؟
۵- آیا همین که بعد از حمله ترکیبی رژیم صهیون ایران منفعل نشد و به گفته آنان به کما نرفت و توانست مقابله کند، حکایت از پیروزی ایران به حساب نمی‌آید تا ما معنای زندگی در این تاریخ را در تقابلی که با رژیم صهیون پیش آمده درک کنیم؟
موفق باشید          
 

40015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از یه طرف امیر المومنین (یا یکی دیگر از معصومین) می‌فرمایند نعمتهای بهشت را هیچ گوشی نشیده و چشمی ندیده حتی به قلب هیچ بشری خطور هم نکرده، ولی از طرف دیگه در سوره بقره اهل ایمان می‌گویند اینها رو که در دنیا هم حس می‌کردیم! این تضاد رو توضیح دهید لطفا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی با آن نعمت‌ها در قیامت با آن شرایطِ گسترده روبرو می‌شوند، متوجه می‌گردند احوالاتی که در دنیا در ازای اعمال صالح و روحانیت توحیدی برایشان پیش آمده، نحوه‌ای از همین الطافی است که در بهشت، اکنون با آن روبرو هستند. ولی قبل از آن فکر آن را هم نمی‌کردند آنچه را که در بهشت با آن روبرو می‌شوند، قبلاً در ازای ایمان و عمل صالح خود چشیده‌اند در عین آن‌که همان را هم در دنیا نمی‌توانستند وصف کنند. موفق باشید 

39728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خوبید شما؟ من با ۷ تا دختر دیگه تو مسجدمون بجای قران خوندن که الان خسته میشیم سریع میخوایم مطالعه کنیم که بعدها قران خواستیم بخونیم بفهمیم چی داریم میخونیم و خسته نشیم، حالا شما به ما بگید چی بخونیم تا بعدها بتونیم بفهمم چیکار داریم می‌کنیم! جوان و انتخاب بزرگ خوبه؟ تابحال نخوندم تو سیر مطالعاتیتون دیدم نوشتید سنگین نیست برای ما شروعش کنیم؟ ۸ تا دختر ۱۷ ، ۱۸ ساله هستیم ممنون، تو ماه رمضون دعامون کنید مسجد امام جواد تهران، حلقه شهیده صدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر خوبی است . به نظر می‌آید می‌توانید با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که آقای استاد وحدتی در صوت خود شرح داده‌اند کار را شروع کنید. https://eitaa.com/tafakorism/79 و در ادامه با خود ایشان در کانال «تفکریسم» ادامه کار را در میان بگذارید. موفق باشید 

39631
متن پرسش

سروده‌ای نصراللهی تقدیم به امت حزب الله: «عقل کم جو لحظه‌ی آغاز یک شیدایی است / آبروداری نکن تاوان ما رسوایی است» «راه کشف معرفت یک جاده‌ی دشوار نیست / معرفت نوشیدنِ یک استکانِ چایی است» «وقت خواب ماست وقتی عالَمی را آب برد / داد و بیداد جهان در گوش ما لالایی است» «گفتم از عشقت به صحرا می‌روم فارغ شوم / گفت کمتر کوش چون جادوی ما هرجایی است» «از که می‌پرسی نشان از بی‌نشانی‌های ما؟ / خلق را بگذار چون این گنج در تنهایی است» «نا امیدی را به کوی عشقِ یزدان راه نیست / بوی نان حاکیِّ از نزدیکی نانوایی است» «گاه گاهی در بیابانی رهایت می‌کنم / تا نپنداری سرشتِ هر دلی دریایی است» «هیج لطفی نیست در پیدایی و پیدا شدن / آنچه هم پیدا شده مرآت ناپیدایی است» «راه نصرالله اوج عزّت تاریخ توست / هرچه در این راه دیدی جلوه‌ی زیبایی است» جای آن گمگشته را مابین فرداها مجو/ در تحیّر باش جنسِ عشق پس فردایی است»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جنس عشق، «پس فردایی» است و حیرتی که در نسبت به تشییع سید حسن نصرالله بزرگوار پیش آمد هم، به همین جهت بود که اشاره به «پس‌فردایی» داشت و نه «فردایی» که ادامۀ امروز است و قدرت‌نمایی‌های صاحبان بمب‌‌های چند تُنی. در حالی‌که در پس‌فردایِ این تاریخ، این انسانیتِ انسان‌ها است که به ظهور می‌آید. و عرض بنده در این رابطه آن بود که:
 یوم الله تشییع سید حسن نصرالله  متذکر حضوری بود که حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» در مقابل انسان این دوران گشود تا انسان‌ها دوستی و مهر حقیقی را در صبحگاهان تاریخی که با مقاومت در حال وقوع است تجربه کنند و این یعنی در درون خود جهانی گشتن بی‌انتها به وسعت انسانیت همه انسان‌ها. موفق باشید

 

39505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: ما همه ممکن بالذات هستیم و واجب بالغیر. آیا میشه بگیم که پیمان الست آن زمانی بود که خداوند ما را از ممکن بالذات بودن به واجب بالغیر رساند؟ اگر این طور باشد ما با رجوع به ذاتمان که ممکن بالذات است، واجب بالذات را در درون خودمان احساس خواهیم کرد؟ آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید پیمان عهد الست مربوط به نسبت علم خداوند است با مخلوقات قبل از آن‌که خلق شوند و به اصطلاح هویت واجبّ بالغیر بگیرند. موفق باشید

39467
متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: به لطف خدا امسال عازم حج تمتع هستم، می خواستم راهنمایی بفرمایید چه کار کنم و چه کتابهایی مطالعه کنم که با معرفت ان شاءالله بتونم به این سفر برم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که در سفر توحیدی و باز توحیدی‌شدن موفق و موفق‌تر باشید. جزوه «حقیقت حج بیت الله الحرام» https://lobolmizan.ir/leaflet/177?mark=%D8%AD%D8%AC و جزوه «وظیفه مردم نسبت به حجاج و وظیفه حجاج نسبت به مردم» https://lobolmizan.ir/leaflet/234?mark=%D8%AD%D8%AC ان شاءالله وسیله‌ای باشند به عنوان تذکر تا راه، گُم نشود. موفق باشید

39369
متن پرسش

سلام استاد: گویا ماه رجب باعث شده بفهمم فاضلاب وجودم بالا زده‌است و کثافت وجودم هم درون و هم بیرون را فراگرفته است. خاک بر سر من که کتاب می‌خوانم و مطالعه می‌کنم و ذکر می‌گویم و پیش خودم می‌گویم آری من هم هستم؛ یاد آن ذکر افتادم که می‌گفت: ای خر آدم نشدی! حالم خیلی خراب است. می‌دانستم نباید بپرسم حتی این سوال را و اصولا این راه راه نپرسیدن و عمل و جنگ درونی با شیطان وجود خود است که گر نپرسی زودتر کشفت شود. سگ اصحاب کهف روزی چند پی مردم گرفت و مردم شد! من نمی‌خواهم جزء اصحاب کهف باشم! می‌خواهم نگهبان این در باشم! آه که به حرف زدن نیست! آه که تبلی السرائر! نمی‌دانم شاید هیچوقت آدم نشوم البته این طرفش هم یاس و بی عملی است و شیطان! استاد چه خاکی بر سرم است نمی‌دانم! نمی‌دانم دوزخیم یا بهشتی! نمی‌دانم صوفیم یا یک آدم متکبر و پر از عجب! گاهی می‌گویم همان گناه ما را به! انگار گاهی باید از شیطان بزرگتر به شیطانی کوچکتر پناه برد! نه این هم صورت مساله پاک کردن است! باید با شیطان بزرگتر جنگید! انگار شیطان تمام هدفش این است که مرا از درون خودم بیرون بکشد! که آی تو خیلی می‌فهمی و آدمی هستی برای خودت در حالی که هیچ خری هم نیستم! می‌گوید ببین فلانی تو را تحویل نگرفت، آن یکی به تو حسادت می‌کند، وووو آخرش تو را به کثرت دیگران کشیده و نابودت می‌کند مثل اقوام قبل! چه خوب فرمودید که او روانکاوی چند هزار ساله است! استاد دعایمان کنید تا ماه رمضان نرسیده از این ابن ملجمی در بیاییم و فرق سر انسانیت را نشکافیم! نمی‌دانم چه کنم! حالم خیلی بد است. دعایمان کنید. کاش این سوال را نمی‌پرسیدم! اما چه کنم آدمی احساسی و ضعیف الایمانم. استاد چرا همه چیز اینقدر سخت است! کاش قصه فضاحت و تنهایی ما زودتر تمام می‌شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جلسۀ اعتکاف عرض شد آری! «آب گل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد. چیست این از گِل‌گرفته آب را / جذب ما نقل و شراب ناب را».
به همین جهت این مائیم و نحوه‌ای از خود که مناجات «راغبین» عزیز مقابل ما می‌گذارد که «ای دل قوی مدار که رندان رند را / در سنگلاخِ بادیه پِی‌ها بریده‌اند. نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». انسان در «مناجات راغبینِ» عزیز از هر دری که به خود نگاه کند خواهد گفت: «إلهی إن کان قل زادی فی المسیر إلیک، فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک» و این یعنی در عین آن‌که به خود می‌نگریم و دست خود را خالی می‌یابیم، «نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». و در همین رابطه احساس شد در ماه مبارک رجب ما مخاطب مناجات الراغبین می‌توانیم باشیم تا آرام آرام به جایی برسیم که در آخر آن مناجات عزیز، جز خدا در میان نباشد و عرضه می‌دارید: «فار من سخطک إلى رضاک، هارب منک إلیک، راج أحسن ما لدیک». و این یعنی از خدا به خدا پناه‌بردن و این یعنی «من هرچه خوانده‌ام همه از یاد برده‌ام / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». در این رابطه خوب است باز به دو جلسه‌ای که در رابطه با «مناجات الراغبین» عرایضی پیش آمد، رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18482   و  https://eitaa.com/matalebevijeh/18500      

39248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در زمان ظهور حضرت حجت (هر زمانی که خداوند متعال مقدر نمایند) تشکیل حکومت اسلامی و یا بهتر بگویم تشکیل تمدن اسلامی به چه صورت خواهد بود؟ آیا سیر از تمدن فعلی به سمت تمدن اسلامی دفعتا خواهد بود یا اینکه مشابه افقی که انقلاب اسلامی باز نموده است اتفاق خواهد افتاد منتهی با تفاوتهایی. مثلا با راهنمایی های حضرت سرعت سیر در مسیر مورد نظر سریع تر تحقق می یابد و اعوجاج های موجود دیگر نخواهد بود و در نهایت این جامعه اسلامی است که باید با رهنمودهای ایشان لایه های مختلف تمدن اسلامی را شناسایی کنند و به جهان معرفی نمایند. وقتی در مورد حکومت ایشان صحبت می‌شود، شاید به ظاهر به نظر می‌رسد که با حضور حضرت همه کارها را ایشان انجام خواهند داد و یا معجزاتی تحقق خواهد یافت و به یکباره همه جهان ایده آل خواهد شد؟ یا اینکه در رسیدن به آن جامعه ایده‌آل نیاز به یک سیر تحولی است که خود بشر باید طی کند. از طرفی اگر یکی از ابعاد تمدنی نحوه حکومتداری باشد آیا در این سیر تحولی در ابتدا ما چیزی شبیه جمهوری اسلامی خواهیم داشت یا اینکه نحوه حکومتداری از همان ابتدا به صورت انتصاب از طرف خود ایشان خواهد بود؟ و آیا جهانی شدن حکومت ایشان دفعتا خواهد بود یعنی در زمان کوتاهی بر تمام کشورهای دنیا سیطره پیدا خواهند کرد یا به مرور زمان در کوتاه مدت یا بلند مدت و با معرفی تمدن اسلامی در کشورهای پیشرو انجام می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند بسترِ آخرالزمانی عالم از یک طرف به شدت گرفتار غفلت‌ها و آثار شوم خود شدن است؛ که عملاً برای عده‌ای خودآگاهیِ خاصی را پیش می‌آورد و آن‌ها را متوجه راهی می‌کند برای عبور از آن ظلمات. و از طرف دیگر منطق حضرت صاحب الامر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در نهایت توجه به فطرت‌ها است و انسان‌های پاک‌سرشت با تمام وجود منطق آن حضرت را می‌پذیرند که هزاران برابر بالاتر از این نوع دموکراسی‌ها است بخصوص که حضرت عیسی «علیه‌السلام» با آن صفای انسانی خود نیز نزول می‌کنند و نسبت انسان‌ها به اوج خود می‌رسد. آری! برای آن ظهور، مقدماتی لازم است که انقلاب اسلامی به عهده گرفته با رویکرد دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم در بستر احترام به انسانیت انسان‌ها. موفق باشید 

39122

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: امیدوارم حالتان خوب باشد. من یه سوال دارم که مهم است برایم امیدوارم بتوانم منظورم را با مثال بزنم. استاد مثلا تعدادی زیادی آدم را در طول زندگی می‌بینیم اما یه عده اندکی هستند که روح کشش زیادی به آنها پیدا می‌کند و دوست داریم با آنها ارتباط بگیریم تجربه برای خود من اینطوری بوده که وقتی ارتباط گرقتم متوجه شدم مثلا در یک رذیله خاصی اشتراک داریم. سوالم این است آیا این حالت در ارتباط روحی وجود دارد و ممکن است که روح ها سنخیتی در جهت رذائل روحی داشته باشند و همین باعث کشش و علاقه به ایجاد ارتباط شود بدون اینکه خود شخص بداند؟ راه حل چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با همگان در جامعه اسلامی با خوشرویی برخورد کنیم. به همان معنایی که امام حسن عسكرى عليه السلام در تفسير این سخن خداوند که می‌فرماید: «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قالَ: قُولُوالِلنّاسِ كُلِّهُمْ حُسْنا مُؤمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، أمّا المؤمِنونَ فَيَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أمّاالْمُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلىَ الاْيمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِنْ ذلِكَ َ يَكُفَّ شُرُورَهُمْ عَنْ نَفْسِه‏ ِشُرورِهمْ وَ عَنْ اِخْوانِهِ المُؤمِنينَ؛» يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است. موفق باشید

39005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد چگونه ظرف وجودمان را آماده پذیرش و فهم انوار الهی کنیم که تحمل و تاب آن را داشته باشیم و ترس و بهم ریختگی نداشته باشیم. با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله راه که همان شریعت الهی است به نور ربوبیت حضرت ربّ العالمین در مقابل انسان‌ها گشوده است. مهم درک این حضور است که ما را در مأوای خود جای می‌دهد. باید نسبت خود را با شریعت الهی نسبت کسی قرار دهیم که راهی مقابل او برای متعالی‌شدن گشوده شده تا او را در نسبت با حضرت محبوب نزدیک و نزدیک‌تر نماید. موفق باشید 

38989

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در کتاب رمضان دریچه رویت فرمودید: «آیه ی «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّی يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» (۳۰) به آن متذکر می شود و می فرماید: بندگی خدا را تا آنجا ادامه ده که به یقین برسی، یقین یعنی ارتباطِ بی حجاب با خدا.» آیا می‌شود عبارت ارتباط بی‌حجاب با خدا را، توضیح مختصری بفرمایید؟! با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان توجهی منظور است که برای اولیای الهی پیش می‌آید که با نظر به هر مخلوقی از مخلوقات الهی متوجه نور انوار اسماء الهی می‌شوند به طوری که اگر به یک گل هم نظر می‌کردند، نور جمال حضرت حق مدّ نظرشان می‌آمد. موفق باشید

38829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: از کجا شروع کنم و برایتان بگویم. گفتن هم خودش زبان می‌خواهد، دل نازکی مثل من توان دیدن این بستر را ندارد، زخم را رویش پانسمان پوشانده است و حال دیگری را از آن دارم. من که دل این را ندارم زیر زخم را نگاه کنم. اما زخم من زخم دیگریست، نه از جنس کم آوردن بلکه از جنس درد، همان معشوق نشسته در کنج دلم. دلم هم نمی خواهد این گونه باشم که خود را در برابر سرطان بزرگ «اسرائیل» یک ژنده پوش و نا امید ببینم. ولی چگونه؟ در حال نوشتن هستم و بسیاری از حرف ها به گونه های مختلف به ذهنم می رسد، به کدام یک از آن ها گوش کنم؟ شاید بهتر باشد صدا را کم کنم و به صدای بی ندای انقلاب اسلامی گوش کنم. نه که جای آن حرف ها نباشد، اما حرف و حال سازنده کدام است؟ برای این امر هم باید زمان را درست بشناسیم، اما باز هم چگونه؟ نو به نو شدن چگونه است؟ در تمام این ها که دارم فکر می‌کنم خدا را هم می خواهم، بهتر است سر این موضوع بمانم، انگار که خدایم به صرف رسیده و بلاخره من بلدم دین دار باشم. آمریکا پیش خود می پندارد دارد من جوون را سرگرم کرده و نشانده بر صندلی های سیرک خودش، اما نمی‌داند که تسخیر و فاش شدن لانه ی جاسوسی ها درپیش است. از خدا کمک می‌خواهم برای یاری رساندن و زنده کردنم، و خودش راه را نشانم بدهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این عرصه‌ها موجب بصیرت ما می‌باشد؛ کلام خداوند است. خداوندی که یک برگ بدون اذن او سقوط نمی‌کند و در این رابطه پیشنهاد می‌شود عرایضی که در سه جلسه اخیر در رابطه با سوره «تغابن» شد را مدّ نظر قرار دهید و باز بنویسید. موفق باشید

38774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام به محضر استاد معظم و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون؛ از بحث معرفت نفس سوالی داشتم. حضرتعالی در بین نکاتی که در خصوص معرفت نفس فرمودید، ابزار بودن بدن برای نفس بود و فرمودید اگر نفس در انسانیت یا حیوانیت به کمالات لازم خود برسد، بدن را رها می‌کند. دو سوال: ۱. اگر شخصی هم در پی کمالات انسانی بود و تا حدودی این کمالات برای او حاصل شده بود و هم قوای حیوانی مثلا غضب در وجود او سلطه داشت، ملاک نهایی کمال برای نفس او در ترک کردن بدن، کدام کمال است؟ انسانی یا حیوانی؟ ۲. آیا حد لازم کمال نفس برای ترک بدن، بین انسان‌ها متفاوت است؟ این تفاوت از کجا ناشی می‌شود؟ سپاسگزارم برکاتتان مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» روشن می‌شود که در این موارد اگر فرصت انسان برای حضور در این دنیا به انتها برسد، بدون آن‌که در یکی از ابعاد انسانی یا حیوانی به طور خاص کامل شده باشد، نفس ناطقه بدن را ترک می‌کند. برای روشن شدن بیشتر موضوع، خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید

38677

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم! اینکه بگوییم خداوند به شکل های گوناگون ظاهر شده است چه فرقی می‌کند که بگوییم خداوند به شکل های گوناگون در آمده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جلوات انوار اسماء الهی است و نه آنکه گمان کنیم خودِ خداوند به شکلهای گوناگون ظاهر شده و یا در آمده. موفق باشید 

نمایش چاپی