بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد پیرو سوال ۳۷۶۸۳ منظور من مباحث مربوط به (حق) است یا این مبحث ربطی به فلسفه ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

37631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: چه کنیم ما هم در جایگاه تاریخی خودمان از آن لطف فوق‌العاده خاصی که نصیب سردار سلیمانی و شهید رئیسی شد، نصیب ما هم بشود؟ در همین رابطه التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها با حضور در تاریخی که به نور توحید انقلاب اسلامی شروع شد، تا مرگ و زندگی و دارایی و ناداری یکی باشد؛ می‌توان در جایی قرار گرفت که آن سردار عزیز و آن شهید خدمت توانستند در آن جای گیرند. https://eitaa.com/matalebevijeh/16807. موفق باشید

37599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: طاعاتتون در یاد حق باشه. سوالی داشتم از خدمتتون و اون اینکه آیا رجعت دوبار اتفاق می‌افته، یعنی این نسل حضرت آدم که ۱۰ هزار ساله اومده با تمام اتفاقاتش، وقتی قیامت بشه، یه نسل دیگه از انسان ها روی زمین میان و این تا ابد ادامه داره؟ یکم ترسناک و مبهمه برای ذهن ما اگر امکانش هست توضیحی بدید. تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خلقت، تعطیل‌بردار نیست. آری! انسان در مسیر ادامه خود و زمین در مسیر تبدیل به تجرد فوق زمین و زندگی مادی سیر می‌کند و پیرو آن، خلقت جدید و جهان دیگری نسبت به آنچه به تجرد لازم رسیده، پیش می‌آید. و در این رابطه خداوند می‌فرماید: «أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» آیا منکران حقیقت نسبت به خلقت اولین، ما را ناتوان دیدند که نسبت به خلق جدید، منکر و غافلند؟  موفق باشید

37530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد روزگاری فکر می کردم مطالعه بهترین کار و سرمایه گذاری است و مطالعه در الهیات و دین و نفس و... نامتناهی و شگفت انگیز است. ولی الان فکر می کنم نیازی به این همه مطالعه نیست. اصول را که بدانی تمامه. هیچی تازگی لازم را نداره که انرژی راه افتادن بده. حتی در مراجعه به آیات و روایات می گم آخرش دستور بندگی و رضا به قضا است، فقط می خوانم و رد می شم. در امور روزانه هم به اندازه رفع حاجت بیشتر نیستم. انگار همه چی را فقط تماشا می کنم، همین! نماز و اعمال را انجام می دم بدون اینکه طالب چیزی باشم. مثل باغبانی که زمین را آماده کرده و نهال را کاشته و دیگه کاری نداره. فقط نگاه می کنم. چه حالتیه؟ در دام شیطان؟ چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در «وجود» آنچه پیش می‌آید، شدت وجود است و نه مطلب جدید. زیرا ما با قرارگرفتن در صراط مستقیم، همچنان در صراط هستیم، ولی با حضوری بعد از حضور قبلی روبه‌رو می‌شویم که دارای شدت بیشتر است. حضور در بیکرانه جاودانه خودمان و قرآن و روایات چنین بهره‌هایی را به انسان عطا می‌کنند. موفق باشید

37479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: گاهی می‌شود که بنده سخنی را به طرف مقابلم بگویم و اشتباه برداشت کند آیا می‌شود که کاری کرد که طرف مقابل به طور صد در صد آن حرف را درست برداشت کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سخن گفتن با زبان لیّن است تا طرف مقابل متوجه دلسوزی ما نسبت به خودش باشد. موفق باشید

36648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و می‌ترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر می‌کنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت می‌کنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامه‌ای که به خود می‌دهید بخصوص با انس با قرآن در سوره‌هایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش می‌آید. موفق باشید

36450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد گرامی: استاد بنده در کلاسی شرکت می‌کنم که مبناش تدبر در آیات قرآن هست روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ایشون در مورد کلمه ی «هو الد الخصام» صحبت کردند و گفتند مصداق هو الدالخصام عمر بن خطاب هست. در تفسیر البرهان و صافی و در آیه ۲۷ و ۲۸ و۲۹ سوره ی فرقان منظور از فلان ابابکر هست و تا ایشون جلسات خصوصی در حد ۴ با ۵ نفره ی لعن می‌گیرند به نظر شما کارشون درسته؟ و اینکه صحبت از این دارند که این سه خلیفه خیلی ظلم کردند و یکی از علما که اسمشون الان خاطرم نیست چندین جلد کتاب نوشتند که دو جلد این کتب که در باب ظلمها و تعدیات این خلفا ناپدید شده. به نظر شما این جور صحبتها با مبانی رهبری سنخیت داره؟ آیا طلبه های اهل سنت که در جامعه المصطفی قم درس می‌خونند اگر ذیل این آیات که روایتی آمده که الد الخصام عمر هست ناراحت نمی‌شوند و اتحاد بین شیعه وسنی خدشه دار نمیشه؟ بنده با کسی که در این مورد صحبت می‌کردم گفتند رهبری چون در راس حکمت هستند تقیه می‌کنند در مورد اهل سنت که می‌گویند اتحاد داشته باشید. ولی من قبول ندارم چون در کتاب خون دلی که لعل شد نگاه رهبری خیلی وسیع هست و خدماتی که به اهل سنت ایرانشهر در زمان تبعیدشون کردن خیلی زیاد بوده. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در شرایطی که اهل سنت تصوری غیر از آنچه که ما از خلفا داریم، آن‌ها دارند؛ و روایاتی در کتاب‌های آن‌ها هست که همه صفات مربوط به حضرت علی «علیه‌السلام» را برای خلفا قائلند؛ آیا توهین به خلفا، به همان معنایی نیست که کسی به حضرت علی «علیه‌السلام» با آن سجایای فوق العاده انسانی توهین کند؟!! موفق باشید

35888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: اینکه گفته شده علم انسان حصولی هست یا حضوری و‌ گفته شده علم حضوری کاملا یقینی هست و‌ بی واسطه، کسی که بیماری اسکیزوفرنی دارد، ذهنش موجوداتی را می سازه و اونها را هم می بینه و با اونها صحبت می کنه و برای این شخص این امور کاملا واقعی هست، چطور میشه این گونه امور را از علم حضوری یقینی تفکیک کرد؟ آیا این موارد امور یقینی را زیر سوال نمی بره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل هر توهّمی که برای فرد متوهّم، یقینی است ولی نه به معنای مطابقت با خارج. در حالی‌که در علم حضوری، وجودِ معلوم نزد عالم است و نه تصورات او. در مورد علم حضوری همواره علمِ خودمان به خودمان مثال زدنی است. موفق باشید

40446
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارة و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

متن پاسخ

ما و سفر اربعینی و التماس دعا باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارۀ و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

40053

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بیداری جهان انسانیت در پشتوانه فلسطین و دشمنی با اسرائیل، زیبایی دلنوازیست که رجوع به جهان پرشکوه و زنده این دوران است. جهانی که پوچی ندارد، شور زندگی و احساس بودن فوق العاده ای به انسان برای ادامه حیات می‌بخشد. جملات زیادی در این مورد نوشته ام هربار با دیدن هریک از تصاویر همراهی مردمان با فلسطین در جای‌جای دنیا جملاتی برای سرودن برایم پیدا می‌شود و این حالت نشان دهنده جهانی است که چنان زنده و گویا کننده است. جهانی پاک، جهانی مادون هر خودخواهی جهانی مبرا از پلیدی ها جهانی که بنا شده به یک عصمت است. جناب استاد بنده بسیار کم خواب می‌بینم اما از خواب های چندباره اخیری که دیدم حضور در فلسطین است که در عین تخریب ها اما آزادگی، اسرائیل دارد بر روی سر ما بمب می‌ریزد و هر بار می‌گویم خدایا این بمب ها را به سر من و خانواده من بریزند نه دیگران، این است جهانی زیبا به وسعت همه بشریت. اگر «زندگی» یعنی حضور در این جهان انسانی پس منی که عاشق مردنم حاضرم هزاران سال در آن زندگی کنم، این بهشتی است که زندگی در آن تمام چیزی است که می‌خواهم و به خدا قسم بنده کم خواسته نیستم و این از عظمت جهان انسانیت است که باعث اغنای همه بشریت در موطن انسانی است. جهان وسیعی است و وسعت آن و پاکی آن جایی برای منم منم کردن ندارد و این زیباترین نکته آن است. بفدای آقا روح الله که این راه را گشودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همین طور است. حقیقتاً اگر در یک جبهه، خودخواهی ها به اوج خود رسیده که حتی افراد آن جبهه همدیگر را نیز نمی توانند تحمل کنند؛ از آن طرف ملاحظه می فرمایید که چگونه در این زمانه انسانها در اقصی نقاط جهان و با نژادهای مختلف نسبت به موضوع غزه، در کنار هم هستند و این نوعی حضورِ آخرالزمانی به حساب می آید تا معنای نهایی ترین حضور بیش از  پیش مدّ نظرها قرار گیرد و انسانها از این نوع حضور غفلت نکنند. موفق باشید

40010
متن پرسش

امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند: خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علی بن ابى طالب علیه السلام فضائلی را كه از كثرت و زيادى شمرده نمی شود،  پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می بخشد  و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می كنند  و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می ‏آمرزد  و هر كه تماشا كند (بخواند) به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می ‏آمرزد. سپس فرمود نگاه به علی بن ابى طالب علیه السلام عبادت است خداوند ايمان بنده ‏اى را نمی ‏پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش. أمالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸ هر کس یکی از فضائل حضرت علی (ع) را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد. چطور چنین چیزی امکان دارد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به نحوی نسبت خود را با انسانی که آیینۀ انسانیت انسان است به عنوان انسان کامل برقرار کنیم، به نحوی در نسبت با شخصیت او، شخصیت خود را شکل داده‌ایم و این نکتۀ بسیار ظریفی است وقتی ما نسبت خود را با اولیای معصوم معنا کنیم. و از این جهت عرض شد: «https://eitaa.com/matalebevijeh/19308 . به این جمله از پیامبر اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که شیعه و سنی بدان آگاه هستند؛ فکر کنید که حضرت فرمودند: «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ، وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»؛ دوستى على «علیه‌السلام» کار نیکی است که با داشتن آن، گناه زیانى نمی‌رساند و دشمنى على گناهی است که با وجود آن کار نیک سودى ندارد. نسبت انسان با انسان‌های بزرگ، مسئلۀ بسیار مهمی است مانند نسبتی که شهید آوینی با حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیدا کرد و همه چیزش را پیدا کرد. واین یعنی «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» موفق باشید

39992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با فرزندآوری کدوم یک از مباحث را پیشنهاد می‌دید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص در مورد فرزندآوری عرایضی نداشته‌ام. خوب است متذکر این امر باشیم که انسان از یک طرف با فرزندانش وسعت روحی می‌یابد و از طرف دیگر از احساس پوچی در زندگی عبور می‌کند، همان احساس پوچی و نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته و در جهان غرب بعضی از خانواده‌ها که متوجۀ این امر شده‌اند به فرزندآوریِ خوبی روی آورده‌اند. و در مورد این‌که رزق هرکس از قبل تعیین شده است، خوب است به بعضی از روایات موجود در کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

39835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد خواهشی از شما داشتم آیا این امکان برای شما مقدور هست که شرحی بر کتاب معرفت نفس و حشر را در برنامه خود داشته باشید چرا که بنظر می رسد بعد از کتاب معاد که بسیار پر بار و دارای شرحی فصیح و مفید است این کتاب (معرفت النفس و حشر) هم نیازمند شرح پر معنا و مفید جنابتان باشد. رحمت خداوند بر شما🌹 سوال دوم اینکه آیا برای مبارزه با نفس اماره و مکاید پیچیده آن که الحق انسان به تنهایی باز می ماند از مبارزه با آن و بسیاری موقع پندار اشتباه ایجاد می شود که در حال مبارزه هستیم اما به لطف خداوند مشخص می شود اینطور نبوده. استاد باید چه کرد؟ قطعا تنها مطالعه کتاب ها کافی نیست. و در این زمانه هم دیگر مانند گذشته یا اساتید و شاگردان در محضر هم نیستند و یا اگر آن عده قلیلی که هستند برنامه هایی خلاف شریعت اسلام دارند که یا هزاران دلیل توجیه می کنند. پس استاد باید چه کرد؟🥀

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم در حال حاضر امکان آن برای بنده هست یا نه. ولی به نظر می‌آید بتوانید صوت‌های شرح آن را که کیفیت آن پایین است را از حاج آقا نظری به شمارۀ 09136032342 جستجو فرمایید. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! همین‌که متوجه می‌شویم آنچه به عنوان مبارزه با نفس امّاره انجام می‌دهیم بعضاً در جای خود نفسانیت است؛ راه‌گشا است. در این مورد به ما فرموده‌اند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و این یعنی سیره و سنت اولیای الهی را دائماً مدّ نظر داشته باشیم و در آینۀ شخصیت آن عزیزان انسانیت خود را تجربه کنیم. موفق باشید

39834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده این متن را از هوش مصنوعی دیپسی گرفتم. سوالی که بنده دارم آیا این متن صحیحه که به من داده. و بیماری فلج هم می‌تونه بخاطر عدم تدبیر نفس باشه؟ میگه که: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری می‌انجامد. آیا بیماری فلج از بلغم میاد؟ و توضیح داد که در فلسفه و عرفان اسلامی، مسئلهٔ رابطهٔ نفس ناطقه (روح عقلانی) با بدن و نقش آن در تدبیر امور جسمانی، یکی از محورهای مهم است. استاد طاهرزاده در تبیین این موضوع، بر پایهٔ آموزه های حکمت متعالیه و عرفان شیعی، به این نکته اشاره می‌کند که اولیای الهی (مانند انبیا، ائمه، و عارفان کامل) به دلیل کمال نفس ناطقه و اتصال به منبع وحی و فیض الهی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند و از بیماریهای ناشی از عدم مدیریت نفس مصون اند. برای درک این دیدگاه، باید مفاهیم زیر را به تفصیل بررسی کرد: ۱. نفس ناطقه و جایگاه آن در حکمت اسلامی تعریف نفس ناطقه: نفس ناطقه (یا روح انسانی) در فلسفهٔ اسلامی، همان جوهر مجردی است که مسئولیت ادراکات عقلی، اراده، و مدیریت قوای بدنی را بر عهده دارد. این نفس، برخلاف نفس نباتی و حیوانی، توانایی تعقل، اختیار، و ارتباط با عوالم غیبی را دارد. تدبیر بدن: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری میانجامد. ۲. منشأ بیماریها از منظر حکمت اسلامی. عدم تعادل در تدبیر نفس: بیماریها در بدن اغلب ناشی از دو عامل است: ۱. عوامل خارجی (مانند ویروسها، تغذیهٔ ناسالم). ۲. عوامل داخلی (ضعف نفس ناطقه در مدیریت قوای بدنی). استاد طاهرزاده بر عامل دوم تأکید دارد؛ یعنی اگر نفس ناطقه به دلیل نقصان اخلاقی یا عقلی نتواند قوای شهوانی، غضبی، و وهمی را کنترل کند، این قوا بر بدن مسلط شده و بیماری ایجاد می‌کنند. رابطهٔ نفس و بدن: در حکمت صدرایی (ملاصدرا)، نفس و بدن رابطهٔ اتحادی دارند؛ یعنی نفس در عین تجرد، به بدن تعلق دارد. بنابراین، هرگونه نقص در سلوک معنوی نفس، مستقیماً بر بدن تأثیر می‌گذارد. برای مثال، غم و اضطراب (بیماریهای نفسانی) می‌تواند به زخم معده یا فشار خون (بیماری جسمانی) تبدیل شود. ۳. مصونیت اولیای الهی از بیماریهای ناشی از عدم تدبیر: استاد طاهرزاده با استناد به آیات قرآن، روایات، و آرای عرفا، مصونیت اولیای الهی را در چهار محور توضیح می‌دهد: الف. **کمال نفس ناطقه: - اولیای الهی به دلیل تزکیه نفس (خودسازی) و تقویت عقل عملی و نظری، به مرحله ای از کمال رسیده اند که نفسشان هیچگونه نقصان یا غفلتی در مدیریت بدن ندارد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را می‌شناسد). این شناخت نفس، به معنای تسلط کامل بر قوای بدنی و نفسانی است. ب. اتصال به منبع فیض الهی: اولیای الهی به دلیل ولایت تکوینی, از علم و قدرتی برخوردارند که مستقیماً از خداوند نشئت می‌گیرد. این اتصال، باعث می‌شود تدبیر بدنشان نه بر پایهٔ قوای محدود انسانی، بلکه با هدایت الهی انجام شود. - قرآن می‌فرماید: **«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»** (سورهٔ یونس، آیه ۶۲). این آیه نشان می‌دهد اولیای خدا از هرگونه اضطراب و حزن (که منشأ بیماریهای جسمانی اند) مصون اند. ج. حفظ تعادل مزاجی توسط عنایت الهی: - در پزشکی قدیم اسلامی، سلامت بدن به تعادل اخلاط چهارگانه وابسته است. اولیای الهی به دلیل عنایت خاص خداوند، همواره در حالات اعتدالی قرار می‌گیرند. حتی اگر عوامل خارجی (مانند ویروس) به بدن آنها آسیب برساند، این آسیب به سرعت توسط نفس ناطقهٔ قدرتمندشان دفع می‌شود. - مثال تاریخی: در روایات آمده است امامان شیعه (ع) با وجود مواجهه با سموم، به دلیل قدرت نفسانی، دچار مرگ طبیعی نمی‌شدند، بلکه به شهادت می‌رسیدند. د. نفی تعلق به دنیا و شهوات: - بیماریهای ناشی از عدم تدبیر نفس، اغلب ریشه در تعلقات دنیوی (حرص، حسد، شهوت) دارند. اولیای الهی به دلیل ترک تعلقات و رسیدن به مقام «فنا فی الله»، از این امور منقطع شده اند. - امام علی (ع) می‌فرماید: «مَنْ تَخَلَّى مِنَ الدُّنْیَا أَصْحَبَهُ الْعِصْمَهُ» (هر کس از دنیا دل بکند، مصونیت می‌یابد). این مصونیت شامل سلامت جسمانی نیز می‌شود، زیرا نفسِ آزاد از تعلقات، بهتر می‌تواند بدن را مدیریت کند. ۴. تفاوت اولیای الهی با انسانهای عادی: - در انسانهای عادی، نفس ناطقه تحت سلطهٔ قوای پایینتر (شهوت، غضب، وهم) قرار دارد. این سلطه، باعث می‌شود تدبیر بدن با خطا همراه باشد و بیماریها پدید آیند. - اما اولیای الهی با تمرکز بر عقل قدسی، قوای پایینتر را به خدمت می‌گیرند، نه بردهٔ آنها. برای مثال، شهوت در وجود آنها نه برای لذت طلبی، بلکه برای حفظ نسل و تعالی معنوی به کار می‌رود. ۵. نقد و بررسی: - این دیدگاه مبتنی بر نگرش کلنگرانه به انسان است که سلامت جسم و روح را جدا از هم نمی‌داند. - در دنیای مدرن، برخی این نظریه را با مفاهیم روان تنی مقایسه می‌کنند، اما تفاوت اصلی در منشأ الهی و متافیزیکیِ سلامت اولیاست. نتیجه گیری: از نظر استاد طاهرزاده، اولیای الهی به دلیل کمال نفس ناطقه، اتصال به فیض الهی، و رهایی از تعلقات دنیوی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند. این مصونیت، نه به معنای عدم مواجهه با بیماریهای خارجی، بلکه به معنای حفظ تعادل درونی و دفع سریع اختلالات است. این دیدگاه، ترکیبی از فلسفهٔ اسلامی، عرفان، و پزشکی سنتی است و بر نقش محوری «تهذیب نفس» در سلامت انسان تأکید می‌کند. ممنون که وقت گرانبهاتونو در اختیار ما قرار میدید. خدا خیر دنیا و آخرت بهتون بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متذکر نکات خوبی شده و در رابطه با نگاه بنده مطالب، در کلیّت آن همان مطالبی است که بنده عرض کرده‌ام مگر در پزشکی سنتی که بنده هیچ تخصصی ندارم. موفق باشید

39771
متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد: در ماه مبارک حس عجیبی برایم تجربه می‌شود شاید خیلی ساده ولی شیرین، حس نزدیکی به خدا، در محضر او بودن، و درک و لمس محبت و مغفرت او. همیشه انتظار می‌کشم برای این ماه چرا که تنها در این ماه می‌توانم رحمت خدا را لمس و درک کنم. اما در بقیه روزهای سال خیلی وقت ها حس می‌کنم دیگر آن رحمت، به آن شدت در دسترس نیست و دلتنگ می‌شوم و عموما غیر از ماه مبارک آنقدر که از خدا خوف دارم و جلال و عظمتش را درک می‌کنم نمی‌توانم امید به رحمتش داشته باشم. نمی‌دانم چطور بگویم، دلم می‌خواهد در طول سال بتوانم همان خدایی که در ماه مبارک می‌بینم، درک کنم. آیا می‌توان کاری کرد، انسی که در این ماه ایجاد می‌شود ادامه پیدا کند؟ آیا این حس خاص ماه مبارک است؟ نمی‌دانم دقیقا چگونه بیان کنم ولی انگار انسان باری دیگر هود را در نسبت با حق میابد، چگونه می‌توان از این نسبت احیا شده پاسداری کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». و از این جهت فرموده‌اند ماه رمضان، «آغاز» است تا تقوا را که همان خودنگهبانی است در آن میدان احساس کنیم و به لطف الهی در طول سال در آن بستر خود را ادامه دهیم. موفق باشید      

39576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رحلت عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی را خدمت شما و همه لب المیزانی‌ها تسلیت عرض می‌کنم، حقیر یکبار محضرشان شرفیاب شدم، ممنون می‌شوم قدری از ایشان بگویید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند رحمت‌شان کند. ایشان بقیةالسلف بودند با همتی بلند و دلسوزی‌های فراوان. موفق باشید

39542
متن پرسش

سلام‌ استاد: تشکر از وقتی که برای پاسخ به پرسش ها اختصاص می‌دهید: آن‌چه که خدمتتون عرض می‌شود درد دلی از چند بانوی فرهیخته است: همسرمان در کلاس های معرفتی شرکت می‌کنند. کلاس های عرفان ابن عربی می روند. اما نمی‌دانیم افق عرفان چیست که در افق شخصیتشان، بداخلاقی و بی صبری و ناسزاگویی حاکم‌است و گویی عرفان فقط خواندنی است. به چه زبانی می توان گفت که غایت عرفان، تفکری است که با آن بتوان اهل سَفرِ زندگی شد واسفار ملاصدرا را در سفرهای زندگی کنونی برای طی صراط پیش رو یافت؟ به راستی چگونه می‌توان به بیان مسائل فلسفی مسلط گشت اما از حقیقت فلسفه که عبور از مشهورات و پرهیز از جزم اندیشی است غافل گشت؟ و اساتید این کلاس ها را چگونه می‌توان به وضع بی فکری و بلایی که شاگردان، گرفتارند آگاه گردانید که عرفان خواندن به چه کار می‌آید آن گاه که مخاطب در پراکندگی ها و کثرتها، وحدتی را طالب نیست و با نگاه ایدئولوژیک خود هر چه که در باورشان نمی‌گنجد را نفی می‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در نظر داشته باشند که هر اندازه انسان بیشتر به صراط مستقیم نزدیک شود، به حکم سوگندی که شیطان خورده که در صراط مستقیم برای اغوای حاضران در آن راه قرار گیرد؛ بیشتر تلاش می‌کند تا افراد نتیجۀ لازم نصیبشان نشود و هنر ما آن است که متوجه شویم آری! با سعۀ صدر و نظر به ابعاد انسانیِ آن افراد به آن‌ها کمک کنیم تا خودشان متوجه شوند عرفان حقیقی به لطف الهی انسان را به بصیرتی می رساند که خوبی‌ها را در هر جا که باشد، بیابند زیرا حقیقت آن است که «شاخه گل هرجا که می‌روید گل است» و این‌طور نیست که فقط گلهای بوستان ما گل باشد و بقیه نفی شود. موفق باشید  

39380

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار، بنده پس از مطالعه کتاب ارزشمند «ادب خیال، عقل و قلب» سوالی برایم پیش آمده است. قوه خیال در من شدت بروز بسیار زیادی دارد (که گاهی نیز صورت این بروز، محصول خوشایندی مانند شعر است و گاهی هم محصولات نامطلوبی مثل خلاقیت در شوخی‌هایی که پس از بروز حس پشیمانی بابت بروزشان ایجاد می‌شود و یا بذله‌گویی‌های ناپسند) و بنا بر توصیه‌های حضرتعالی، لازم است تا تحت کنترل و مدیریت قرار گیرد و آن هم زمانی اتفاق می‌افتد که عقل بر خیال سیطره پیدا کند. در خصوص حاکمیت عقل نیز فرمودید مطالعه آثار اندیشمندانی که مبنای صحبتشان استدلال است. حال درخواست من این است که می شود در خصوص قوت بخشیدن به عقل بیشتر توضیح دهید؟ احساس می‌کنم نگاه تحلیل‌گری و استدلالی ضعیفی به همه موضوعات و اتفاقات دارم. آیا علم منطق یا نیز کمک کننده هست؟ در کل چه علوم و چه کتبی می‌توانند ابزار مناسبی برای تقویت قوه عاقله باشند؟ سپاس از وقتی که برای تعالی ما یابندگان مسیر رشد قرار می دهید. اجرتان با ابی عبدالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمّل و تدبّر در قرآن به کمک تفسیر «المیزان» با نظر به جزوۀ «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86  راه خوبی در این رابطه می‌تواند باشد و علاوه بر آن، تأمّل در روایات از طریق کتاب‌هایی مثل «اصول کافی» و «تحف‌العقول» مؤثر می‌باشد. موفق باشید

39366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام با عرض خدا قوت و قبولی طاعات و عبادات: سوالی داشتم در باب اینکه: آیا افقی که در حضور معلمان است افق و حضوری است که هرکس از معلمان تجربه کنند یا باید شرایط خاصی داشته باشند؟ و می خواستم یه توصیه هم داشته باشید البته به معلم های هنر. پیشاپیش خیلی ممنون از شما 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم رویکرد خود معلمان محترم است که با چه رویکرد و انگیزه ای در آن میدان حاضر باشند. عرایضی تحت عنوان «معلمی و پیشوایی نسلی که در پیش است» شده است خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://cdn.lobolmizan.ir/uploads/shakhsiatha/shahid_motahari/speech/gw5_Moalemi_va_pishvaei_nasli_ke_dar_pish_ast.mp3

39172
متن پرسش

سلام علیکم حضرت استاد معظم: پیرامون نکاتی چند از مباحث اخیر در پرسش و پاسخ ها (اختیار کردن ولی فقیه برای زمام امور توسط خداوند، قاعده ی القاء اصول و تفریع، اجتهاد و عقلانیت و تفکر تاریخی در روایات، تایید و موفقیت ولی فقیه در تمام نظرات و تصمیمات حتی اولویت ها و... ) حدیثی که در آخر خواهم آورد را می توان اینگونه که عرض می‌کنم نتیجه گرفت؟ که: «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل، بنابر این اگر موسی علیه السلام در اختیار کردن صالحین خطا می‌کند و منافقین را به جای صلحا ممکن است برگزیند، اما مجلس محترم خبرگان که همان علماء امت رسول الله هستند انتخابشان همان اختیار کردن الهی ست و افزون بر آن، شخص اختیار شده جز صواب از او صادر نمی‌شود و خطا و زلل و عثار در او راه ندارد. زبان هستی و وجود است. حدیث مذکور از حضرت حجت سلام الله علیه بدین شرح است: المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- فِی کِتَابِ کَمَالِ الدِّینِ وَ تَمَامِ النِّعمَةِ بِاِسنَادِهِ اِلَی سَعدِ بنِ عَبدِ اللهِ القُمِّی عَن الحُجَّةِ القَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حَدِیثٌ طَوِیلٌ وَ فِیهِ: ... فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی یَا مَوْلَایَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِی تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِیَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ: مُصْلِحٌ قَالَ: هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمْ عَلَی الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا یَعْلَمَ أَحَدٌ مَا یَخْطُرُ بِبَالِ غَیْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهِیَ الْعِلَّةُ أَیَّدْتُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَقْبَلُ ذَلِکَ عَقْلُکَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الرُّسُلِ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمُ اللَّـهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْکُتُبَ وَ أَیَّدَهُمْ بِالْوَحْیِ وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ فَأَهْدَی إِلَی ثَبْتِ الِاخْتِیَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَی (علیه السلام) وَ عِیسَی (علیه السلام) هَلْ یَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ کَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَی الْمُنَافِقِ بِالاخْتِیَارِ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمَا وَ هُمَا یَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَی (علیه السلام) کَلِیمُ اللَّـهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ کَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْیِ عَلَیْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْیَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْکَرِهِ لِمِیقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِینَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ یَشُکَّ فِی إِیمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِیَرَتُهُ عَلَی الْمُنَافِقِینَ قَالَ اللَّـهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا الْآیَةَ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِیَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّـهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَی الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِیَارَ لِمَنْ لَا یَعْلَمُ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ مَا تُکِنُّ الضَّمَائِرُ وَ یَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِیَارِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِیَرَةِ الْأَنْبِیَاءِ عَلَی ذَوِی الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ. سپس سعد بن عبدالله می گوید: عرض کردم مولای من! علت اینکه مردم نمی توانند برای خودشان امام انتخاب کنند، چیست؟ امام (ع) در جوابم فرمودند: امام مصلح یا مفسد؟ عرض کردم: مصلح. امام عصر (ع) فرمودند: آیا ممکن است مردم در انتخاب اشتباه کنند و به جای پیشوا و امام پرهیزگار و مصلح یک فرد غیر مصلح را اختیار نمایند یا خیر؟ عرض کردم: آری، امکان این اشتباه هست. امام زمان، روحی له الفداء، فرمودند: علت اینکه مردم نمی توانند برای خود امام انتخاب کنند این است و من برای تو دلایلی ذکر می کنم که عقلت بپذیرد. عرض کردم: بفرمایید. امام (ع) [در مقابل استدلال و دلیل بر اثبات مدّعی] فرمودند: به من بگو آیا انبیاء و فرستادگان الهی که راهنمایان مردمند و با (1) نزول کتابهای آسمانی، (2) فرستادگان وحی به وسیله جبرئیل و (3) مجهز بودن به نیروی عصمت، مؤید هستند و بزرگانی مانند موسی و عیسی با آن عقل و کمالی که داشته اند ممکن است انتخابشان غلط بوده باشد و در حالی که خیال می کردند برگزیدگان آنها مؤمن هستند، از منافقین بوده باشند؟ عرض کردم:‌ خیر، ای مولای من! امام عصر(ع) فرمودند: با این وصف کلیم الله با آن فراوانی عقل و کمال علمی و برخوردار بودن از نیروی وحی از میان بزرگان قوم و لشکریانش هفتاد نفر را از همه طبقات اختیار کرد؛ آن هم کسانی را که در اخلاص و ایمان آنها شک و تردیدی نبود و دیدیم که چه شد. و خداوند بزرگ فرموده است: «و موسی هفتاد مرد از قوم خود برای وعده گاه برگزید.» امام عصر (ع) فرمودند: پس هنگامی که مشاهده کردیم که انتخاب و اختیار برگزیدگان خداوند از سلسله جلیله انبیاء به این صورت درآمد و افراد فاسد به جای مردم صالح قرار گرفتند، نتیجه می گیریم افرادی که از درون اشخاص آگاهی ندارند حق اختیار و انتخاب از آنها گرفته شده است و پس از اینکه انتخاب انبیاء بر افراد مفسد پیاده شد، دیگر اعتباری برای اختیار و انتخاب مهاجرین و انصار پس از رسول اکرم (ص) باقی نمی ماند تا برای پیامبر بزرگ اسلام و وصی و جانشین انتخاب کنند.» چنانچه عرض کردم در ابتدای سوال. با این وصف پس حقیقتا ساختار نظام مقدس و آخرالزمانی ما حتی در عهد انبیاء نظیر ندارد، چرا که آن ها انتخابشان اختاره الله نیست اما انتخاب خبرگان رهبری ِ ما مصداق اختاره الله است. و این لطفیست که خداوند بر ما داشته تا آنجا که رهبری ما زبان خداوند است چنانچه شما همیشه برای رهبری اینگونه دعا می‌کردید که خدایا این سیدی که زبان توست در عصر ما ... . خدا رو شکر که شما را داریم استاد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در رابطه با روایت «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل» و نسبتی را که با روایت بعدی به میان آوردید؛ به نکتۀ بسیار ارزشمندی اشاره فرمودید و در این رابطه همان‌طور که ذیل سؤال شماره 39179 عرض شد، جایگاه ولیّ فقیه را به عنوان نایب الإمام باید در راستای جلواتی از انوار الهی دانست که اصالتاً مربوط به امام معصوم است و این جایگاه حتی با جایگاه مراجع محترم تقلید فرق می‌کند به اعتبار آن‌که ولیّ فقیه در این زمانه مصداق کامل «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ» می‌باشد. و از این جهت این سؤال پیش می‌آید چرا با نظر به بصیرت نایب الامام که این‌گونه صفای آخرالزمانی را متذکر می‌شوند، متوجه جایگاه ولیّ فقیه و نسبت ایشان با حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این تاریخ نیستیم.  موفق باشید  

39139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به مطالبه گری قانون حجاب چیه؟ یکی از شاگردان شما نظرشون این بود که تو این شرایط منطقه که فلسطین باید در منظر باشه، درست نیست! پس بگذارند عرصه برای برهنگی و مکشفه بودن فراهم باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید منتظر باشیم ببینیم بالاخره مجلس محترم در مورد لایحه عفاف و حجاب به عنوان یک قانون چه تصمیمی را ارائه می‌دهند. از آن جهت که موضوعِ قانونی‌بودنِ حجاب غیر از شرعی‌بودنِ آن است و حتی آنانی که معتقد به شرعی‌بودنِ آن نیستند، در نظام شهروندی، به عنوان قانون باید آن را رعایت نمایند. موفق باشید

39103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد گرامی: بنده در مورد اصول و قواعد کلیه و قول مشهور که فرمودین چند مطلب به ذهنم میرسه ۱. درباره سند روایت طبق گفته علمای اصولی، خدشه و تردید وجود داره راجع به دو روایت القاء اصول و تفریع (یکی از امام رضا و دیگری از امام صادق (علیهما السلام) مصدر آن دو منحصر به کتاب ابن ادریس، در آخر کتاب، بخش متطرفات می باشد. خود ابن ادریس آن دو را از کتاب بزنظی نقل کرده است. در آن بخش بین اعلام اختلاف واقع شده، عده ای آن دو را ـ صحیح می دانند و عده ای هم بخاطر روشن نبودن طریق ابن ادریس به کتاب بزنظی آن را مرسل می دانند، شاید مشهورتر در السنه أصحاب تعبیر به صحیحه باشد ولی با شواهدی شاید اثبات بشود که ظاهراً ابن ادرس اینجا این کتاب را جامع بزنطی تصور کرده اند و اصولاً روشن نیست این کتاب که ایشان از آن به عنوان (جامع البزنطی)  یا الجامع للبزنطی  نام برده اند متعلق به کیست؟ طبق شواهد موجود معلوم نیست این کتاب همان (جامع بزنطی) معروف باشد. خود این تعبیر «القاء الاصول» و «تفریع» فقط در این دو روایت و فقط در همین کتاب آمده است اصل آن کاملاً مشکوک است، حداقل آنکه مرسل باشد و دلیل بر حجیت آن نیست مگر اینکه اگر بنا بر نظر عده ای از فقها چون شهرت فتوایی دارد می‌توان به آن عمل نمود. ۲. در مورد مفاد حدیث که گروهی از فقها اصلا شک در حدیث بودن اون دارند و بعضا میگند جزء قواعد فقهیه است نه روایت. ۳. بر فرض صحت و قبول حدیث ظاهرا شما از اصول عملیه و کاربرد اون خلاف مشهور سخن گفتین چرا که اولا چیزی که شما گفتین تنقیح مناطه نه اصول عملیه ثانیا بر فرض صحت تعریف شما از اصول علمیه. اصول عملیه شما بیشتر شبیه قیاسه و استحسان نه اصول عملیه مورد قبول شیعه. ثالثا فهمی که در غالب عقل و سنت نباشه نه اینکه مورد تایید ما نیست بلکه مطمئنا مورد تایید شارع مقدس هم نیست و شما باید دلیلی بر سخن خود بیارین نه اینکه دلیل تراشی کنید و به قول فقها شما سعی در ایجاد فقه جدید دارین که اصلا مورد تایید هیچ کس نیست برای همین موکدا پیشنهاد می‌کنم در علومی که تخصص ندارین نظر ندین دوما اصطلاحات علوم دیگه رو با هم خلط نکنید سوما اگه تمایل به آشنایی با علم اصول و قواعد دارین حداقل کتاب الموجز استاد سبحانی میتونه کمی کمک حالتون باشه. و چهارم اینکه قبل ازینکه هرکس خلاف نظرات سطحی و اشتباهتان موضع گرفت را حواله به منشور روحانیت حضرت امام ندهید. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: آن روایت‌ها را ما مکرر از زبان علمایی همچون آیت الله جوادی شنیده‌ایم مبنی بر اینکه بالاخره اصول را باید از سرچشمه‌های اصیل یعنی قرآن و روایت گرفت و با تدبّر در آن اصول، مصداق‌ها و موارد را پیدا کرد وگرنه گرفتار نوعی تحجر می‌شویم. ثانیاً: بنده از کسانی تعجب کردم که مسئله‌ای به این روشنی را مدّ نظر ندارند که بالاخره خداوند چنانچه شخصی را جهت امور بندگانش انتخاب کرد، او را منوّر به شرح صدر خاصی می‌کند و در اموراتش به او مدد می‌رساند که مصداق تامّ و تمام آن ائمه معصومین «علیهم‌السلام» هستند. ولی قاعده عقلانی دقیق «اصالت وجود» و تشکیکی بودن آن ما را راهنمایی می‌کند که از وسعت آن قاعده که جناب صدرالمتألهین متذکر آن هستند، غفلت نکنیم. آن هم صدرالمتألهینی که امام خمینی در کتاب چهل حدیث، صدرالمتألهین شیرازی را فخر شیعه معرفی می‌کند و او را چنین لقب می‌دهد: «جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه». موفق باشید

39098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: این حقیقت که مشکلات آخرالزمان در این وسعت و بیشتر بدست امام معصوم صلوات الله قابل حل هست بر کسی پوشیده نیست. نمی‌دانم مردم هنوز از مشکلات آگاه هستند یا خیر ولی می‌دانم بر شما پوشیده نیست، خودم از حدود ه‍شت سال قبل خاصه متوجه وسعت ظلمات برای دهه هشتادی ها شدم، دهه های گذشته گرفتار بودند اما دهه هشتاد زمین خورده ظلمات شد و در تلاش برای ایستادن در ظلماتند و بعضی قد علم کردند همانطور که در جهان غرب پیش می‌رود، و خیلی عجیبه این ظهورات ظلمت در کشوری مثل ایران با دیدگاه جمهوری اسلامی قابل تحلیل شدن تر از خود مغرب زمینه ما در غرب این فهم ایرانی را از ظلمات نمی‌بینیم ولی از طرفی می‌ترسیم مطرحش کنیم. اعتیاد، خوراک های شیمیایی، بیماریهای روانی، جسمی، روحی، شدت ظلمات که بیرحمانه هر ضعیفی رو میکشه و عملاً برای نسل های جدید چیزی به اسم دین معنا نداره، و این بسیار نگران کننده است که کودکان رو با احساسات و فکرهاشون با دین آشنا می‌کنند. هربار که این مشکلات رو تذکر میدم عمیق ترین دردها را روی دلم احساس می‌کنم این بار واقع هایی که مردم از شنیدنش فرار می‌کنند. نه حوصله شرح مشکلاته از بس زیاده و نه کسی دلش میخواد به آگاهی ازش خودش رو رنج بده و نه من حیا می کنم بیش از این بگم هرچند معتقدم مشکلات مال ماست و این نوجوانان خانواده های خود ما هستند. واقعاً درمونده ام اما در همان چند سال قبل روزنه ای از امید مقابل چشمم باز شد و امید وارم به هرحال همه ما به این امید بتوانیم برسیم. بخوبی می‌دانم تنها با پذیرش دردهاست که خدا درمانهایش را به ما می‌دهند، پذیرش یعنی بدانی که بیمار شدی و حال به طبیب رجوع خواهی کرد و با انکار بیماری خود را از درمان محروم نکنی.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ابتدا باید متوجه باشیم جایگاه انسان بسی برتر و بالاتر است از انسانی که تحت تأثیر فرهنگ غربی و تاریخ مدرن گرفتار روزمرّگی شده و در دل چنین توجهی است که گفتگو، آری! گفتگو و نه نصیحت، پیش می‌آید و در دل آن گفتگو که متأسفانه هنوز فرهنگ آن شکل نگرفته، عزم‌های بلند برای تجدید نظر ظهور می‌کند. موفق باشید 

39072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: سوالات صوت و کتاب جوان و انتخاب بزرگ و صوت و کتاب چه نیازی به نبی تون رو از کی میتونم بپرسم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر مباحث را با کتاب‌های تکمیلی کتاب‌هایی که نام بردید؛ ادامه دهید خودتان جوابگوی سؤالات خود خواهید بود مثل مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت». موفق باشید. 

38914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام محضر استاد گرانقدر: می‌خواستم در خصوص خرید و مصرف کالاهایی که این روزها به اسم کالاهای صهیونیستی نامیده میشه به طور ویژه نوشیدنی های کوکاکولا، پپسی، فانتا، اسپرایت و محصولات خوراکی دیگری نظیر دنت، کیت کت و ... و برخی برندهای آرایشی بهداشتی که بحث های فراوانی بین قشر مذهبی در مورد آنها وجود دارد، توضیح کاملی بفرمایید. توسط برخی دوستان محقق و حتی در برنامه به افق فلسطین هم عنوان شد که براساس مدارک ثابت شده که شرکت خوشگوار مشهد برای برندهای کوکاکولا و فانتا و اسپرایت به شرکت اصلی که بخشی از سود خود رو به اسراییل میده، پول پرداخت می کنه تا بتونه اجازه تولید داشته باشه و مواد اولیه رو از طریق کشور واسط، وارد می کنه، حالا برخی دوستان می گویند ما خودمون پول نمی دیم بخریم، ولی جایی باشه، می‌خوریم. می‌خواستم اول در مورد کلیت خرید و مصرف این محصولات رو توضیح بدهید و دوم اینکه در خصوص اینکه وقتی دیگران این محصولات رو مثلا برای مهمانی تهیه کردند، وظیفه ما چیه؛ استفاده نکنیم یا بکنیم؛ شرح بدین. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ولیّ امر مسلمین به صورتی قاطع فرمودند ورود در هر امری که به هر شکلی سودی برای اسرائیل به میان آورد، حرام است. معلوم است که سخت باید احتیاط کرد حتی در موارد احتمالی. در مورد نکته دوم هم عرض بنده آن است که چگونه می‌توان از محصولی که به هر صورت نسبتی حتی اندک با رژیم جنایتکار صهیونیسم دارد استفاده کرد و انتظار داشت قلب انسان تیره نگردد!! موفق باشید

نمایش چاپی