بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد: نظرتان راجع به این متن آقای تاجزاده چیست؟ به نظرم بیراه نمی‌گویند و عملا در بن بست گیر افتادیم وضعیت فرهنگی ج.ا به هیچ وجه خوب نیست اکثرا الان ریزش رخ می‌دهد تا رویش به دلایل مختلف از اقتصادی و .گرفته تا آمدن دولت جدید هم بسیاری از امیدمان را نا امید کرد. در ستایش جنبش مهسا مصطفی تاجزاده گزیده‌ای از گفت‌وگوهای زندان. من در انفرادی زندان سپاه متوجه راه‌افتادن جنبش شدم. تقریبا دو هفته بعد از فوت دلخراش مهسا (ژینا) امینی، با شنیدن سروصدا و شعارهایی متوجه شدم مسئله‌ای رخ داده است. اما از نگهبانان که جویا می‌شدم چه اتفاقی افتاده؟ جواب‌های نامربوط می‌دادند. باور نمی‌کردم که در چنین مدت کوتاهی، بتوان حجاب را آزاد کرد. اما دیدیم چگونه جوانان موفق به آزادی پوشش شدند. بنابراین بلافاصله از خیزش مردم حمایت کردم اما با گذشت زمان، بیشتر متوجه می‌شوم که آثار این جنبش آن‌قدر ژرف و گسترده است که زودتر از آنچه برخی اقتدارگرایان تصور می‌کنند، بساط اسلام آمرانه را بر خواهد چید و اکنون نیز بر این باورم و فکر می‌کنم که اگر درست عمل کنیم، می‌توانیم شاهد تحقق آرمان شهدای این جنبش باشیم که در رأس همه آن‌ها آزادی و دمکراتیک کردن مناسبات سیاسی و اجتماعی کشور است. شاید با رادیکال‌شدن شعارها و فروکش‌کردن اجتماعات اعتراضی، برخی ناامید شده و برخی به فکر مهاجرت افتاده باشند. اما به نظر من این جنبش، پتانسیل زیادی برای آزادکردن ایران و ایرانی دارد. به‌ویژه آنکه دستِ‌کم بخش‌هایی از حاکمیت قصد ندارد به آزادی حجاب تن دهد و همین لجاجت موضوع را همچنان زنده و پویا نگه می‌دارد و به احتمال بسیار زیاد، شگفتی‌های جدیدی خلق خواهد کرد. من قبل از بازداشت، از سه بن‌بستی که رهبر در زمینه‌های اقتصادی، بین‌المللی، فرهنگی و اجتماعی و سیاست داخلی ایجاد کرده بود، سخن می‌گفتم و بر ضرورت سه گشایش در عرصه‌های فوق تاکید می‌ورزیدم. گشایش در سیاست خارجی را فوری‌تر، گشایش در سیاست داخلی و انتخابات را مهم‌تر و گشایش فرهنگی-اجتماعی را پرتنش‌ترین می‌دانستم. جنبش زن، زندگی، آزادی چالش‌انگیزترین موضوعات، یعنی حجاب را آزاد کرد. و حاکمیت را واداشت که تن به بزرگ‌ترین عقب‌نشینی عمر خود بدهد. همچنین ترس از آغاز اعتراضات خیابانی ناشی از تداوم گرانی و تورم، رهبر را مجبور به تجدیدنظر در سیاست خارجی کرده است. تحولات ناشی از جنبش مهسا به نظر من، تغییر بزرگ دیگری در پی دارد. به باور من جنبش مهسا ذهن و زبان بسیاری از مردم را استعلا بخشیده، هنر و ادبیات خود را آفریده و روش‌های مدنی جدیدی را برای مقاومت علیه استبداد و کسب آزادی‌های سیاسی خلق کرده است و از قدرت جدیدی خبر می‌دهد. در عظمت این جنبش همین بس که حاکمیت را گرفتار بحرانی جدی کرده است. از یک‌طرف نمی‌خواهد بی‌حجابی را علناً به‌رسمیت بشناسد تا فلسفه وجودی حکومت اسلامی خدشه نبیند و نزد حامیان تندروی خود، متهم به عقب‌نشینی نشود. ازطرف‌دیگر نمی‌خواهد مستقیماً نیروی انتظامی را درگیر برخورد با بدحجابان کند. زیرا می‌داند که بی‌فایده است و احتمالاً آتش اعتراضات دوباره زبانه خواهد کشید. من معتقدم جنبش مهسا، زنگ آغاز پایان استبداد دینی و ورود ایران به عصر آزادی را به صدا درآورده است. به‌همین‌دلیل جنبش زن، زندگی، آزادی را متفاوت از اعتراضات دیگر ارزیابی می‌کنم و آن را لحظه به ستوه آمدن مردمی می‌بینم که تصمیم گرفته‌اند به تحقیر و تبعیض و ریاکاری پایان دهند. به‌همین‌جهت این جنبش را منازعه میان حجاب و بی‌حجابی نمی‌دانم، بلکه آزادی و برابری و کرامت انسانی را در مصاف خودکامگی و ناکارآمدی و فساد می‌بینم که از پشتیبانیِ قویِ افکارِعمومی بهره‌مند است. وقتی جوانان میهن از بازداشت و زندانی‌شدن برای آزادی، احساس غرور می‌کنند و بر ترس خود فائق می‌آیند؛ طلسم استبداد می‌شکند و «النصربالرعب» بلاموضوع می‌شود؛ من نمی‌توانم خوشحالی خود را پنهان کنم که جوانان ایران‌زمین با شجاعت و استقامت و فداکاری، قدرت سیاسی و اقتدار اخلاقی کم‌نظیری یافته‌اند؛ و در پی جستجو برای آزادی و برابری و عدالت؛ به حس جدیدی از احترام به خویشتن و اعتمادبه‌نفس رسیده‌اند. به‌گونه‌ای که نه حکومت پلیسی پیشا مهسا و نه حاکمیت امنیتی پسا مهسا نمی‌تواند جوانان وطن و پیشاپیش آن‌ها زنان و دختران شجاع و آزادی‌خواه را از پاسداری از بزرگ‌ترین دستاورد سیاسی زندگی خود، یعنی آزادی حجاب باز دارد. برای درک بهتر افق‌گشایی جنبش مهسا، لحظه‌ای خود را جای رهبر بگذاریم. او سه راه پیش روی دارد: اول؛ به‌رسمیت‌شناختن آزادی حجاب است که این یعنی به چالش‌کشیدن علت وجودی حکومت فقها و روحانیون. دوم؛ موضوع را امنیتی و قضایی کند و به پرونده‌سازی و محاکمه دختران بی‌حجاب بپردازد که در آن صورت شهروندان به‌ویژه جوانان، با اشکال گوناگون مقاومت/نافرمانی مدنی، جنبش را تداوم بخشیده و گسترش می‌دهند. سوم؛ پلیس و گشت ارشاد را بازگرداند که نتیجه‌ای جز شعله‌ورشدن آتش خشم مردم معترض و ناراضی نخواهد داشت. گزینه سوم زودتر از راه دوم، موجودیت نظام را به‌طورجدی به مخاطره می‌اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این تجربه نباید هرگز فراموش شود که ما نباید به صرف سخنان کسی که سوابقش حکایت از عدم سلامت و صداقت دارد؛ اعتماد کنیم و اگر ضعف‌هایی داریم که داریم، مسلّماً اگر به راهی که این افراد در مقابل ما می‌گذاشتند اعتماد می‌کردیم، امروز وضع‌مان از کشور لیبی هم بدتر بود که البته بحث در این مورد در این مجموعه سؤال و جوابها نمی‌گنجد. موفق باشید 

38443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در پاسخ کمترین میزان شرک امام باقر (ع) فرمودند: «هر کس به هسته ای بگوید سنگریزه است و به سنگریزه بگوید هسته است! و به آن متدین و معتقد شود.» تفسیر و منظور کلام حضرت چیست؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطفاً عین متن را به طور کامل ارسال فرمایید. موفق باشید

38302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: رابطه‌ی بین نفس انسان و ملائکه در کنترل قوای بدن چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان وقتی در فضای ایمانی در صحنه باشد، فرشتگان نیز به مدد آن می‌آیند. موفق باشید

38262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

37984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: منظور از «اجادکم فی الجساد» در زیارت جامعه کبیره چیست؟ آیا منظور این است که سیطره ی وجودی امام انقدر قوی است که می‌تواند در شخص تصرف کند و جسم او بشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این فراز از زیارت مذکور فرموده‌‌اند منظور جسمِ برزخی آن ذوات مقدسه است که نسبت به جسم برزخی دیگر انسان‌ها جایگاه خاصی دارد. در شرح «زیارت جامعه کبیره» در این مورد عرایضی شده است. موفق باشید

37947

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: این روزها از طرف بعضی چهره های تربیتی وانقلابی اصیل، خرسندی های می بینم راجع به این موضوع که علارغم پولپاشی ها و جلیلی هراسی های شدید و تهاجم های رسانه ای که متوجه آقای جلیلی بوده، ولی آقای جلیلی توانسته اند حدود ۱۴ میلیون رای جمع کنند و این یعنی ۱۴میلیون نفر از سطحی نگری و صرفا شعارهای دل خوش کن عبور کرده اند و بلندای نگاهشان به اندازه ایجاد تمدن نوین اسلامی می باشد، ولی بنده معتقدم اگه به سه سال پیش برگردیم و متوجه ۱۸ میلیون رای ای که شهید رئیسی علارغم رئیسی هراسی هایی که بود (مثلا این که اگر بیاید دیوارمی کشد) کسب کردند بشویم، باید ناراحت بشویم که ۴ میلیون ریزش داشته ایم و این تعداد فرد عمیق نگر بصیر از دست داده ایم. ممنون می شوم توضیحی دراین باره بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید در این موضوع جای فکرکردن هست؛ حداقل می‌توان گفت سیاه‌نمایی‌ها که بعضی از نامزدها انجام دادند، عده‌ای را از افق روشنی که در بستر تاریخ انقلاب در حال به ظهورآمدن است، مأیوس کردند. موفق باشید

37682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: با توجه به جلسه چهارم سلوک ذیل شخصیت امام خمینی می‌خواستم از شما بپرسم که چرا تفصیل حقیقت به عهده ی خود پیامبر یا حضرت موسی نبوده و نیاز به افراد دیگه ای برای اجمال حقیقت بوده؟ و چرا خدا این توانایی تفصیل را به حضرت موسی بجای هارون نداده است؟ و اینکه از کجا مطمئن باید بود که مثلا تفصیلی که رهبری از حقیقت اشراقی امام می دهند کاملا درسته؟ به حضور ایشون بستگی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، درک توحید است و سیر نور توحید در مظاهر مختلف و در زمان‌های مختلف، امری که در دعای ندبه ملاحظه می‌فرمایید و جناب مولوی نیز در این رابطه چنین می‌گوید: «دیده ای خواهم که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید

37442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: مدتی است که از صحبت های شما استفاده می کنم، حس می کنم هم در نگرش خودم نسبت به دنیا هم مقدار اندکی هم در عمل تغییر کرده ام، اما گاهی فکر می کنم شیوه استفاده ام از بحث ها درست نیست و مثلا قسمت هایی رو فراموش می کنم و یا خیلی از مطالبی که فهمیدم و پذیرفتم عمل نمی کنم. مراجعه ما به این درس ها و بحث ها چطور باید باشد، آیا صرف گوش کردن مطالب و اندکی تأمل روی آن کافی است؟ یک ترسی هم دارم از اینکه این دانسته های عمل نکرده اثر عکس نداشته باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور خوب است. إن شاءالله به مرور که مبانی توحیدی انسان قوت می‌گیرد، انعکاس آن در گفتار و رفتار انسان بیشتر می‌شود. موفق باشید

37279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طاعات و عبادات قبول. ببخشید میشه لطف کنید چند راه برای کوچک کردن قوه ی واهمه و قوی کردن قوه ی عاقله بگید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتواند راه‌هایی را جهت فهم واهمه و عبور از آن به میان آورد و پس از آن خوب است که به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیة الله بهجت (رحمة الله علیه)  رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA&tab=posts&inner_tab=leaflet

37138
متن پرسش

سلام علیکم استاد: وقتتون بخیر. برای ما هم دعا بفرمایید عاقبت بخیر شویم. برای کسی که مباحث شما را کار کرده ولی باز هم احساس پوچی دارد چه پیشنهادی دارید؟ کسی که این حس را دارد می‌گوید گویا دارم خفه می‌شوم از دوری خدا‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقدیر تاریخی بشر آخرالزمان با حضور هرچه بیشتر در تاریخ توحیدیِ جهانی که در آن هستیم که از میدان دفاع مقدسِ دیروزین تا حضور تاریخی مردم غزه می‌باشد و با جدّی‌گرفتن نیهیلیسمی که فعالانه در میدان است؛ می‌توان به آینده‌ای نظر کرد که انسان برای حضور بیشتر در آن تاریخ و عبور جدّی‌تر از نیهیلیسم در وسعت انسانیت خود که آن را درک می‌کند, حاضر می‌شود و با این رویکرد به قرآن با نظر به کوره راهی که پیش می‌آید، می‌توان متوجه روشنی‌گاهی بود که در پیش است. موفق باشید

37127

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من دوست دارم تمام اعضا و جوارح و فکر و کارام همه چیزم درکل، اصل وجودم. همه ی کارام به دستور و اذن خدا باشه. یعنی هیچگونه اختیاری از خودم نداشته باشم و خدا از پشت پرده، با بدن من هر طور میخاد رفتار کنه، و در این بدن من بُروز کنه. ذکری هست که با گفتن مداوم این ذکر این درخواست رو از خدا بکنیم و به اجابت برسه. یعنی مثلا کلا اختیار دست من، دست خدا باشه. حرکتم. تمام افعالم. آیا ذکر لاحول و لاقوه الا بالله، با رعایت تقوا. من رو به این مقصد مورد نظر میرسونه؟ نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً آن ذکر، با روح توحیدی خاصی که دارد کارساز است همان‌طور که ذکر «آیت الکرسی» با توجه به نور توحیدیِ متعالی‌اش، عامل صعود انسان و رفع موانع می‌شود. موفق باشید

36823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و درود خدمت استاد عزیز: چنانچه در بین کاندیداها فرد صالح وجود داشته باشد ولی احتمال رای آوری فرد نالایق بالا باشد می توان در این شرایط بین بد و بدتر انتخاب بد رو انجام بدیم. لطفا نظر اسلام رو در این مورد توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. آری! اگر رقیب آن فرد صالح، فردی است که صالح نیست و فردی که ما اصلح می‌دانیم امکانِ رأی نیاوردنش زیاد است؛ معلوم است که برای دفع غیر صالح، به فرد صالح رأی می‌دهیم. ولی باید در این مورد با دقت و مشورت به چنین نتیجه‌ای رسید. موفق باشید

40148
متن پرسش

سلام استاد: اگر انقلاب نبود؟ باید به همین فکر کرد و با همین هم خوش خوشان زندگی کرد. هر جا هم که لازم شد دوباره پرسید، مجالی نیست برای فکر کردن به کمبود و ضعف ما. یکسری آدم ها هستند که اسم خودشان را گذاشته اند اندیشمند و صاف صاف در مملکت راه می روند و سخنرانی اشان را می‌‌کنند ، دلم می‌خواهد ازشان ببپرسم ای متفکر، تا به حال چه کرده ای؟ ای متفکر بنده نخواهم دنبال حرف های تو باشم باید چه کنم؟ نخواهم راجع به انقلاب اسلامی فکر کنم باید چه کنم؟ نخواهم آن فکر و ایده ای که مدت ها به خواطر اش زحمت عمقی کشیده ام تبدیل به یک رمان یا کتاب در دست خواننده ای شود چه کنم؟ ای متفکر چرا باید مخصوصا در حوزه ی انقلاب اسلامی اندیشه ای داشته باشی و تازه شروع کنی بعد ۴۶ سال بررسی کنی و در کتاب ها دنبال افق بگردی و بگویی فلانی گفته است، ما گمراه بودیم و امام ما را نجات داد، خُب ... . آیا خود تو که این حرف رو می‌زنی نجات یافته ای؟ آیا فکر می‌کنیم اگر امام و انقلاب نبود چه بر بشر می‌گذشت؟ خُب چرا این سخن از یک متفکر به میان آمده؟ حرف من اینه که امام مگر سرشتی و قراری جز با قرآن داشت؟ مانند این است که در فضایی آلودگی صوتی باشد و ما افزون بر آن شروع کنیم به فریاد زدن که شلوغ است. من به شخصه راجع به آینده انقلاب نومید هستم و در دل همین نومیدی ناچار به امیدواری هستم چون دگر نا امیدی معنی نمی‌دهد و بالاخره می‌خواهیم چه کنیم، آن وقت این جا هر کس حرفی از امیدواری زد، هرچه بیشتر تلاش می‌کنم که بتوانم با آن حرف امیدوار شوم. امیدوار یعنی چه؟ یعنی می‌خواد بشه میخواد نشه باید انقلاب همیشه بماند، اگر یک ان‌شاءالله هم بگوم بهتر هم هست. و حالا انقلاب بماند یعنی چه؟ یعنی نیمی از راه همین انقلاب اسلامی است و الکی امام در آبان سال ۱۳۴۳ آنگونه قیام نکردند. بعضی وقت ها با خودم می‌گویم مگر من هنوز از انقلاب انتظاری دارم یا منتظرم که همه چیز راه بیفتد و قشنگ بروم مدرسه، بعنوان یک طالبِ مطلب به معلم بگم یاد بده بیبینم اینا چیه پیرامونم. حالا میایم به همین اندیشمندا که میگیم، میگن تو خودت باید دروس رو بفهمی، مانند اینه که بگی کسی با من دوست نمیشه یا دوست ندارم در فلان زمینه و تنهام، بعد بگن که این زمینه یار و دوست و همراه نمیخواد. خلاصه می‌خواستم بگم ای آقا نوید، انقدر ما رو از حال بد نترسون. همچین خبرایی هم نیست که حالا اومدیم و چون بچه شیعه هستیم مسئولیم و مُنگل کنیم خودمون رو. خداییش من یکی فقط دنبال همین حرف ها هستم و نه بهشت. دیگه نی‌میدونم باید چیکار کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خوبی می‌دانید که ما در حال حاضر با دو نوع آینده روبه‌رو هستیم: آینده‌ای است که در غرب محقق شده و ما گمان می‌کنیم می‌توانیم با تلاش و برنامه‌ریزی، آن نوع زندگی را آینده خود کنیم که البته در این صورت در نهایت در درون تاریخ تجدد قرار می‌گیریم، با همه تبعاتی که دارد و آینده دیگر، آینده‌ای است که با تفکر نسبت به گذشته‌ خود و تفکر نسبت به غرب، مدّ نظر ما قرار می‌گیرد. یعنی همان آینده‌ای که با اکنونِ انقلاب اسلامی مدّ نظرها قرار گرفته و تنها با عقل ریاضی و با محاسبه‌پذیر کردن همه‌چیز به آینده نظر ندارد که زندگی را بی‌معنا می‌کند، بلکه به عهد قدسی انسان نظر دارد که در وجود بیکرانه او محقق می‌شود و انسان را به نوعی از فرزانگی دعوت می‌کند که همان ارتباط با «وجود» یا هستی است. این نوع آینده، با انقلاب اسلامی در شُرف وقوع است، امری که امام شهدا و شهدا متوجه آن شدند. عالَمِ اراده معطوف به حقیقت با هویت: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» این شدّیّت و دشمنی، دشمنی با صدام‌ها و ناپلئون‌هایی است که بنا دارند دوستی‌ها را از میان ببرند.‏
عقل ما به ما می‌گوید برای شناخت واقعی باید از عالم قدس مدد گیریم، و برای این که بتوانیم شایسته این امدادهای غیبی گردیم، باید صفاتی را در خود بپرورانیم و صفاتی را بمیرانیم. و روایات اهل البیت چنین آمادگی را به ما پیشنهاد می‌کنند. حکیم واقعی همانی است که همواره در آمادگیِ گرفتن علم از عالم قدس، به سر می‌ برد و یک لحظه نظر و توجه به عالم بالا را از دست نمی‌دهد. تا از معرفت نسبت به عالم قدس منفک نشود. آیا این همه حضور در این زمانه در نزد خود و در جهان نیست که ما را معنایی به وسعت بشر آخر الزمانی  می‌دهد؟
 

39982
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد ا‌ین سوالات بدجور درگیرم کرده آیا اگه جنگ جبهه مقاومت و استکبار و صهیونیزم توی این وضع نبود رفتار ایران با الان تفاوت داشت؟ وضعیت غزه و حماس و آیندش که گفتنی نیست، یمن هم که از نظر اقتصادی و زیرساختی داره زیر بار مبارزه لت و پار میشه حزب الله هم که شد آنچه شد، ایران علاوه بر هیچ اقدام تاثیر گذار، برای تسویه حساب تجاوز آشکار رژیم، همچنان منتظر زمان و مکان مناسب هست، آیا ما باید به امید حضور رهبری و به خصوص سخنرانی اخیرشون در باب تشریح دوران اهل بیت علیهم السلام، اعتماد کنیم به اقدامات و عدم اقدامات نظام؟ اصولا آیا ایشون جهت پیاده سازی سیاست‌های قرآنی مواجهه با استکبار دستشون بازه و یا یداه مغلولتان؟ متی نصرالله؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که عرض شد شرایط بسی حساس است بخصوص که نباید جبهه‌ای که مقابله با جنایت‌کارترین جریان تاریخ پیش آمده است؛ به بهانه‌های جزئی در حجاب رود و با تقابل مستقیم نظامیِ ایران که این آرزوی نتانیاهو می‌باشد؛ این جبهه که جبهۀ مقابله همۀ انسان‌های آزاده است با رژیم جنایتکارِ صهیون، به جنگ ایران و اسرائیل تبدیل شود و بحمدالله ایران با مدیریت حکیمانۀ خود در عین کمک به جبهۀ مقاومت مواظب است چنین نشود که عرض شد. و این معجزۀ موضعگیریِ آخرالزمانی ایران است و گویا خداوند اراده کرده است با نظر به موقعیت خاص ایران در نگاه جهانی که همگان متوجۀ معنای تاریخیِ آن هستند، جبهۀ استکبار را در هم بریزد و ایران به عنوان یک تاریخ، میدان‌دارِ آیندۀ تاریخ شود، نه یک کشور مقابل اسرائیل تا از جبهۀ انسانیتی که بحمدالله مقابل استکبار به صحنه آمده و ایران و رهبر الهی آن متذکر آن می‌باشند؛ مورد غفلت قرار گیرد و جبهۀ مقاومت در مقابل استکبار به حاشیه رود. از خود نپرسیده‌اید چرا نتانیاهو در آخرین سخنان خود که موشک‌های یمن به فرودگاه بن گوریون تل‌آویو، اصابت کرد حرف او آن بود که باید با ایران مقابله کرد؟  باز هم باید در این مورد فکر کرد.
چرا رژیم صهیونیستی با وجود تصرف‌ مناطق استراتژیک سوریه، حملات مرگبار به بندر راهبردی الحدیده یمن، ترور هفتگی سران کلیدی حزب‌الله و تخلیه گام به گام ساختمان‌های غزه، طوفان اضطراب و بی‌قراری رهایش نمی‌کند؟... افسانه شکست‌ناپذیریِ حماس در یک باریکه ۳۰۰ کیلومتری با وجود محاصره شدید امنیتی و قحطی اجباری در غزه، رژیم‌ صهیونیستی را از درون دچار چنان فرسایش و ناامیدی کرده که شاخه‌های‌ مقاومت در سراسر خاورمیانه را هدف قرار می‌دهد تا ذره‌ای حیثیت برباد رفته در ۷ اکتبر را بتواند بازگرداند. به سخنان رهبر معظم انقلاب فکر کنید که فرمودند: این رژیم نه فقط در حفاظت از خود دچارِ بحران است بلکه در بیرون‌آمدن از بحران هم دچارِ بحران است. امروز اگر از غزّه بیرون‌ بیاید، شکست‌ خورده، بیرون هم نیاید، شکست‌ خورده. آیا این بهترین مدیریت برای جهانی‌کردنِ تقابل ایران با استکبار نیست؟ موفق باشید      

39790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: طاعات و عبادات قبول درگاه حق ان‌شاءالله. دیده ام که بین شاگردان جناب فردید و آنان که اندیشه‌های ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهند، بر سر مفاهیم وقت و زمان و تاریخ، مقداری عدم تفاهم و تفاوت وجود دارد. می‌خواستم بدانم تفاوتِ مفاهیمِ وقت، زمان و تاریخ در چیست؟ و دقیقا منظور از حوالت تاریخ چیست؟ وقت بخیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است که البته با ادامۀ مباحث مربوط به جناب دکتر احمد فردید باید روشن شود. در این مورد خوب است به عنوان مقدمه به بحث «گزیده‌هایی از افکار و اندیشه‌های دکتر احمد فردید»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1284?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF 
و به مباحث «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1615?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
 

39760
متن پرسش

2- تفسیر سوره زمر ، آیه 3، ضمن اشاره استاد به ابهام جایگزینی ائمه به جای خدا در نزد شیعیان و توضیح مستدل بر اساس امر خداوند که «اطیعوا الله و ...» ولی جسارتا به نظرم چندان این موضوع مورد واکاوی قرار نمی گیرد. فرهنگ و آداب و سنن و ادبیات ما مشهون از توجه بی حد و حصر نسبت به ائمه است. بطور مثال - با سواد اندکی که دارم - به نظرم آنقدر که در آثار ادبی ما شیعیان به ائمه پرداخته شده است به خدا و ارتباط با خدا کمتر توجه شده. از یک روحانی شنیدم که هشدار می داد به همان میزان که اهل سنت به قرآن چسبیده اند و ائمه را رها کرده اند، ما شیعیان هم به ائمه چسبیده ایم و قرآن را رها کرده ایم و هر دو مسیر مشکلات خود را دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره این ضعف هست که متوجه نیستیم ما با نظر به حضرت حق باید به آینه‌های نمایش انوار الهی یعنی ائمۀ هدی «علیهم‌السلام» نظر کنیم. و غفلت از این مسئله عملاً ما را از بهره‌مندی نسبت به توحیدِ الهی و نمادِ معنوی‌بودنِ اولیای الهی محروم می‌کند و هر دوی آن موضوعات را به اُبژه‌هایی تبدیل می‌کند که هیچ نسبت وجودی با جان ما نخواهند داشت. موفق باشید    

39652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«فدای ناز تو، معشوق عارفان، رمضان / ببخش باز به انسان، هویّت انسان» «هر آنچه از تو بگویم نگفته باشم هیچ / چگونه از تو بگویم؟ مسیر بی‌پایان؟» «اگر که من بسرایم چقدر دشوار است / اگر شما بسرایید می‌شود آسان» «ببین چگونه خدا گسترانده رحمت را / نشسته باز جهان زیر سایه‌ی قرآن» «همینقدر که نسیمی وزیده از آن سو/ نگاه کن که همین است قصّه‌ی ایمان» «نه سرنوشت من این نیست دلنوشت من است / وجود نوح گره خورده است با طوفان» «غنای مطلقی از ما چه چیز می‌خواهی؟ / بدون چون و چرا نذر عاشقان کن جان» «فرو بریز چو کوهی که پنبه خواهد شد / تو مثل دوزخی آتش فرو نبر به دهان» «نباش مثل کسانی که در پی نان‌اند / فنای دوست کجا و کجا سر و سامان؟» «بجای آب، لبت را شراب‌آگین کن / همیشه لحظه‌ی افطار از آن بگو نه اذان» «خدا کند که نبندند باز بتکده را / فدای ناز تو، معشوق عارفان، رمضان»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی «وجود نوح گره خورده است با طوفان» خدا کند که در میان رمضان، همه چیز برود تا او بماند و بتوانیم ندا سر دهیم: «تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست» به همان معنا که ما باشیم و خدای ما. موفق باشید

39237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار: استاد بنده ۲۷ سالمه، سه تا پسر دارم، زندگی متاهلی پر از تنشی دارم، همیشه دعوا، کتک کاری، فحش و ناسزا، توهین و تحقیر شوهرم. همیشه به من شک داره میگه دست خودم نیست همش دارم عذاب می‌کشم دلم برای بچه هام میسوزه، اونا هم تو این آتیشی که برپاست دارن می‌سوزند. هیشکی رو ندارم شوهرم یکی از دوست داران شما هست، کتابهای شما رو میخونه،عاشق رهبری هست، عاشق ولایت و معصومین علیهم السلام هست ولی اخلاق و رفتارش خیلی بده، نمیدونم چکار کنم. بخدا خسته شدم از زندگی. اصلا آرامش ندارم تو رو خدا بهم بگید چکار کنم؟ ممنونم ازتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان قسم خورده است تا این نوع افرادی را که اهداف خیر و خوبی دارند؛ به زحمت بیندازد و از راه مستقیم خارج کند. ولی از آن‌جایی که کید شیطان ضعیف است ان شاءالله مشکل حل می‌شود و این افراد به خود می‌آیند. موفق باشید

39168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: قرن هاست همه پیامبران و امامان معصوم و اولیاء الهی دارند رنج پشت رنج می‌برند، امروز هم این نوجوانان و جوانانی که گل چین و اشرف مردمند شهادت را آرزو و انتخاب می‌کنند تا دین خدا همواره ادامه یابد زیرا آنها عاشق زندگی هستند. دل آدم اونقدر به رنج میاد از این که بهترین انسان ها این چنین جان خود را فدا می‌کنند که خود به خود به دنبال آرزوی می‌دود که آرزوی حقیقی همه آزادگانه، روزگاری که بالاخره آمریکا نابود شده بقیع آزاد شده هرکس دیندار تره آزاده تره و ایمان ذات و محور زندگیه. روزگاری که انسانیت جرم نخواهد بود آنکه دم از حق میزنه سنگش نمی‌زنند اصلا شیطان جایی نخواهد داشت بین مردمی که تا قیامت و یوم الوقت المعلوم از شیطان عبور کرده و پر کشیدند. بالاخره خواهد آمد، زمانش مهم نیست مهم تحقق چنین حیاتیه که دوست دارم در آن روزگار نفس بکشم و سینه ام را از آن هوا به اطمینانی همراه با لطافت و آرامشی همراه با یقین تنفس کنم، امیدی که هرگز گم نخواهد شد، آنزمانی که زندگی از برای اهل زندگی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی همان ایمانی که انسان به جای باور به خداوند نسبت خاصی با خداوند پیدا می‌کند و در هر عملی نظر به آن نسبت دارد برای تفصیل بیشتر آن نسبت نزد خود، مانند نوری که همچنان شدید و شدیدتر می‌شود. موفق باشید

38997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از خواجه عبدالله انصاری سخن به میان آوردید، پیرامونش چند مسأله را تبیین کنید، خواجه انصاری جزو آن دسته از صوفیانی است که میان شریعت و طریقت، همبستگی شدیدی قائل شده و اساسا مسیر رسیدن به طریقت را از گذرگاه شریعت معرفی می کند و معتقد است که صوفی بایستی دائما متعبد به شرع باشد. (به خلاف ما که شرع و طرق را تفکیک می‌کنیم و معتقدیم می‌توان به زهرای مرضیه جسارت کرد اما عارف کامل بود، می توان در زمان حیات نائب خاص امام زمان ادعای نیابت کرد اما عارف کامل بود) خواجه می‌نویسد: «شریعت، بی حقیقت، بی کار است و حقیقت، بی شریعت بی کار و هر که نه راه میان این دو برد، بی کار است» او در صد میدان خود نیز می‌نویسد: «شریعت همه حقیقتست و حقیقت همه شریعت، و بنای حقیقت بر شریعت است؛ و شریعت بی حقیقت بیکارست، و حقیقت بی شریعت بیکار، و کارکنندگان جز از این دو بیکار است» جامی نقل می‌کند که: «مرتعش گويد كه: هرگز خويشتن را به باطن خاصّ نديدم تا خود را به ظاهر عامّ نديدم. شيخ الاسلام گفت: معنى آن است كه حقيقت من درست نيامد تا شريعت من صافى نشد» وی به مریدان خود توصیه می‌کرد: «چون سنّتى به شما رسد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و سلّم- اگر نتوانيد كه آن را ورد كنيد و دايم بورزيد، بارى يك بار بكنيد تا نام شما را از زمره سنّيان كنند» شریعت خواجه حنبلی بوده، دکتر شفیعی کدکنی نسبت به ادعای تشیع حاکم نیشابوری در مقدمه کتاب تاریخ نیشابور، اثر خود حاکم، می نویسد: «کسانی که او (حاکم نیشابوری) را به تشیع متهم کرده‌اند، افراد بسیار متعصب و تنگ‌نظری از نوع (مانند) خواجه عبد الله انصاری بوده‌اند که در حق حاکم گفته است: «ثقة في الحديث و رافضي الخبيث» یعنی در نقل احادیث، بسیار مورد وثوق است اما رافضی خبیث است و از جمله دلایل رفض و تشیع او را یکی این دانسته‌اند که وی با معاویه و آل معاویه دشمنی داشته و این دشمنی را آشکار می‌کرده است.» ایشان ذیل همین مطلب در پاورقی می‌نویسد: «از به کار بردن کلمه «تنگ‌نظر» در مورد این مرد بزرگ بسیار متاسفم ولی خوانندگان باید بدانند که چهره افسانه‌ای و موجود در «مناجات‌ها» که اغلب آن‌ها منسوب به اوست (یعنی انتسابشان به او قابل تایید نیست) با آنچه حقیقت تاریخی او را که مردی است بسیار متعصب در مذهب حنبلی تشکیل می‌دهد زمین تا آسمان تفاوت دارد. از همین داوریِ او در باب حاکم، طرز تفکر او را به خوبی می‌توان دریافت» دکتر شفیعی کدکنی به خوبی بحث مذهب خواجه را مطرح نموده و نوشته است: «خواجه عبدالله انصاری یک صوفیِ اهل سنت است و بر مذهب امام احمد بن حنبل، و در شعری که به عربی سروده گفته است: من همه عمر حنبلی زیستم و وصیت می‌کنم که همگان نیز مذهب حنبلی اختیار کنند. اما ما ایرانیان به ویژه بعد از عصرِ ایلخانی و بیشتر صفوی، در طول زمان، کوشیده ایم که از او یک شیعه اثنی عشری-آنهم به سبکِ مرحوم شاه اسماعیل صفوی- بسازیم» از طرفی خواجه انصاری یک اشعری متعصب است، لذا در مباحث جبر نیز بر همین رویه مشی می‌کند. وی داستان آدم و حوا علیهماالسلام را با دید جبر اشعری خود تفسیر می‌کند و با اینکه عدل را می‌پذیرد اما نمی‌تواند اعتقاد اشعری خویش را کنار بگذارد، می‌گوید: «از آنجا که عدل صرف است، حجّت بندگان بر تو نیست. با آنکه فرمودی که بکن و نگذاشتی و فرمودی که مکن و بر آن داشتی. الهی، اگر ابلیس آدم را بدآموزی کرد، آدم را گندم که روزی کرد؟» یا می‌گوید: «الهی، اگر خواهی همه آن کنیم که تو خواهی، چون همه آن کنی که خواهی، پس از این بیچاره مفلس چه خواهی؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه دارید که این موارد، مواردی نیست که در دل سؤال و جواب بگنجد و همیشه این بحث‌ها بوده است. کافی است تأملی در «منازل السائرین» آن مرد بزرگ داشته باشید تا به عظمت روح توحیدی او پی ببریم تا آن‌جایی که شخصی مانند کاشانی که حضرت امام خمینی در وصف او می‌فرمایند: «العارف الکامل القاشانی» شرح مبسوطی بر «منازل السائرین» می‌نویسد با مقدمه‌ای بسی عالمانه. و آیت الله جوادی در شرح «فصوص الحکم» کاشانی را شیعه می‌دانند. موفق باشید

38918
متن پرسش

سلام استاد مهربانمان: چند وقتی است خیلی در قبضم، قبضی طولانی! استادی در حوزه داشتیم همین هفته که گذشت اتومبیلش را برای لبنان هدیه کرد تا در تاریخ انقلاب حاضرتر باشد، چند کیلو طلا جمع شد! آه آه، خوشا بسعادت شهادت‌گونه ایشان! استاد دور و بری هایم غیر از اینکه از من بپرسند قسط چندم نهضت ملی مسکن هستی و بعد از اینجا کجا می‌خواهی خانه کرایه کنی و شغل و پول و درآمدت چه می‌شود و... سوالاتی ازین دست مرا آزرده می‌کنند و حس می‌کنم معاشرتم با ایشان مرا عقب می‌اندازد، من می‌خواهم شبیه به این استاد حوزه باشم نه دور و بری هایم که تمام سعادت مرا در تکمیل واحد نهضت مسکن و شغل من و امثاله می‌دانند و اینها مدتیست برایم بی ارزشند، خیلی سخت است دو نفر با دو دنیای متفاوت با هم معاشرت کنند، هر آنچه برایشان مهم است برایم بی اهمیت است و هرچه برای آنها بی اهمیت است برای من مهم! مادر می‌گوید جور دیگری شدی پدر و همسر هم همین طور! استاد من دنیای آنها را دیگر نمی‌توانم دوست داشته باشم حتی هنر تظاهر هم ندارم، در برزخی بین بودن و شدن هم مانده‌ام که شده قوز بالا قوز! کاش من بجای سنوار روی مبل سلطنتی ملک و ملکوت و همه عوالم نشسته بودم و جانم را فدای دوست می‌کردم و زنده می‌شدم چون یحیی! آه استاد می‌دانم که احوال چون منی برای شما کاملا روشن است اما استاد تنهایی امانم را بریده، استاد فقط مرگ می‌تواند قدری آرامم کند مرگی که اختیار من است و سهم و حق من از این دنیا. کاش زودتر این سرکه‌گی‌ها آه دوباره خواستم! در حالی که حق در نخواستن است! صادق نیستم آنچنان که باید! اما دوستتان دارم آنقدر که... یا علی مدد 

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده آن است که ما در نسبتی که با شهدای عزیزی مانند حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار که با آنها پیدا کردیم مانند آن‌ها از این دنیا رفته‌ایم و بحمدالله همان‌طور که احساس می‌کنید دنیایی در مقابل ما نیست، تا آن‌جایی که به جای پیروزی و شکست، به حقانیت جبهه مقاومت نظر داریم و این همان حضور قیامتی است، حضوری که در بیکرانگیِ خود قابل درک است و از این جهت است که مرگ را تجربه کردیم و باز به دنیا آمده‌ایم تا با مردم صحبت کنیم و معاشرت داشته باشیم و به انسانیت آنها که وجه بیکرانگی آنان است دل بسپاریم تا معنایی که اولیای الهی تجربه کردند به سراغ‌مان آید که همان «موتوا قبل ان تموتوا» می‌باشد. این یعنی وسعت‌دادن به خود، فوق مرگ و زندگی معمولی با حضوری فعّال غیر از حضور صوفیان تارک دنیا. در این حالت که حالت «موتوا قبل ان تموتوا» می‌باشد اگر به لوازم زندگی فکر می‌کنیم، برای هرچه بیشتر حاضرشدن در بیکرانگی خود است و آزادشدن از مشغولیات جزیی دنیا. همان‌طور که اولیای الهی انجام دادند در مقابل تارکین دنیا. موفق باشید

38765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: آقای جوادی آملی در مورد بحث شما در مورد ایمان و مذهب نظر دیگری دارند. ایشان ذیل آیه ۱۹۹ آل عمران فرمودند در سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» فرمود ﴿لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ﴾ ؛ اينها كساني‌اند كه آيات الهي را تلاوت مي‌كنند، همان آياتي كه بر شما نازل شده است هم آياتي كه بر خودشان نازل شد. همين آيهٴ محل بحث سورهٴ «آل عمران» همين است ديگر، اينها مؤمن‌اند. اينها كساني‌اند كه دو تا دين را دو تا وحي را درك كردند، قهراً بايد دو تا اجر هم داشته باشند، لذا ذات اقدس الهي از اينها كه صاحب دو اجرند ياد مي‌كند. در دين خود، تابع دين خود بودند، حرف پيامبر خودشان را ايمان آوردند، اجر بردند. وقتي اسلام طلوع كرد تابع اسلام شدند اجر مي‌برند، از اينها به عنوان اينكه داراي دو اجرند ياد مي‌كند. در سورهٴ مباركهٴ «قصص» آيهٴ ۵۲ به بعد اين است: ﴿الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ﴾ آنها كه قبلاً ما به آنها كتاب داديم يعني تورات و انجيل داديم، اينها به قرآن ايمان مي‌آورند ﴿إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ﴾؛ وقتي قرآن بر آنها تلاوت بشود ﴿قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمين﴾؛ ما قبلاً انتظار چنين كتابي را مي‌كشيديم، چون انبياي ما در كتاب آسماني ما را بشارت دادند، ما منتظر رسيدن اين وحي بوديم ﴿وَ إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ﴾ آن گاه فرمود: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْن﴾ اينها دو تا اجر دارند ﴿بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ٭ وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين﴾ اينها از بزرگان اهل كتاب‌اند. منظورشون را اینطور برداشت کردم که اهل کتاب اینجا منظور مسلمانانی هستند که قبلا یهودی و مسیحی بودند و اگر اینجا تعبیر به اهل کتاب شده به این لحاظست که در آیات قبلی سوره هم از اهل کتابی سخن گفته شده بود که آنان آیات خدا را به قیمت ناچیزی می‌فروختند. توضیح کاملتر در این لینک هست. https://eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/70/701010/ آیا واقعا فتوایی از مراجعی مانند آقای خامنه ای وجود دارد که ایشان گفته باشند از نظر فقهی اشکالی ندارد که یهودی یا مسیحی اگر فهمید دین اسلام حق است، باز هم تابع شریعت مسیحی یا یهودی خود باشد، با اینکه می‌داند پیامبر حقست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرف در این نکته است که می‌شود اهل کتاب بود و در عین حال به وَحی محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ایمان داشت و همچنان در زمره اهل کتاب بود و اسلام نیز برای چنین افرادی به عنوان اهل ایمان و حتی «راسخون فی‌العلم» جای و جایگاه قائل‌اند. موفق باشید

38737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام ادب و احترام: آقای سروش اخیرا در مورد لبنان و قبلا در مورد فلسطین موضع گیری خوبی داشت. حتی لزوم منجی را از دید احتمالا فلسفی را اقرار می کند. سوال بنده این است که کسانی چون آقای احمدی نژاد و آقای داوری اردکانی و .... همچنان خموشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت این‌که آقایان در این مورد سکوت اختیار کرده‌اند را نمی‌دانم. در مورد آقای دکتر داوری خبر دارم که با آن کهولت سن، سخت بیمار و بستری هستند. و در مورد آقای دکتر سروش باید سؤال کرد این نوع توصیه‌های اخلاقی و امید به آمدن منجی در بستر حضور در تاریخ دیگری است غیر از تاریخ مدرن؟ امری که انقلاب اسلامی پیش آورده؟ و یا باز همان تاریخ و در عین حال توجه به توصیه‌های اخلاقی. جناب حاج آقا نجاتبخش در این مورد در مدرسه صاحب الزمان نکته خوبی را به میان آورده‌اند. اگر بشود آدرس آن را از آقای افقری بگیرید خوب است @Kheyrkasir110 . موفق باشید

38730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اخیرا یک تفکر احمقانه ای که حتی حاضر است بگوید برای چرا باید چشمانم را باز کنم و ببینم پیش آمده و این جریان از رگ گردن به من نزدیک تر است، بسیار آزارم می‌دهد. دلم شدیدا نگاه تاریخی می‌خواهد. دلم می‌خواهد این دستاورد غرب، یعنی فضای خلائی که او ایجاد کرده مخصوص من و کاری که با منیتم کرده را جواب دهم. اما چگونه نگاه تاریخی داشته باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید پس از «معرفت نفس» در راهی قدم گذاشت که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و در افق این راه، رهبر معظم انقلاب را به عنوان آینۀ ایمان به وعده‌های الهی مدّ نظر داشت. آری! بالاخره باید با همّت بلند و در دل طوفان به سوی اهداف بلند جلو رفت زیرا: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». موفق باشید

38574

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: برای درمان کم همتی و نداشتن پشتکار چه کنم؟ تا به حالا مکرر برنامه ریزی کرده‌ام که مطالعات منظم و ورزش منظم داشته باشم، اما چند روزی خوب پیش میره و بعد رها می‌شود. تقریبا در همه‌ی امور، به همین منوال است. افق‌ها و هدف‌های بلند پیش چشمم هست و رفقایم را می‌بینم که با همت بلند به سوی آن افق‌ها رهسپارند و من ناتوانم. ‌ ممنون و ارادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله اگر از مباحث «معرفت نفس» و «معاد» که روی سایت هست؛ شروع کنید، افق ادامه کار گشوده می شود. موفق باشید

نمایش چاپی