سلام: من قصد ازدواج دارم اقدام هم کردم اما هنوز قسمت نشده از طرفی وضعیت آمار طلاق نگران کننده است برای من. لطفا دعا کنید و دستورالعملی بفرمایید جهت اینکه همسر خوبی خداوند عنایت کند به بنده. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله با ذکر «آیت الکرسی» رفع مانع میشود. موفق باشید
۱. تفاوت جوانی و پیری در طی طریق و سلوک در چیست؟ پیری چه نکته ای دارد که اگر در اوان جوانی بپردازش در نیامده باشی در پیری نمیتوانی؟ حال آنکه در پیری امیال از بین رفته و پرواز بیشتر است؟ اگر نیز در پیری هیچ ملکاتی شکل نمیگیرد، پس تعلق نفس به بدن برای چیست در صورتی که رشدی حاصل نمی شود؟ در ایام جوانی باید چه کرد؟ خود را از حالت یکنواختی در آوردن برای شناختن واقعیت نفس؟ همچون زمان جنگ؟ ۲. در کتاب خون دلی که لعل شد، امام خامنه ای میفرماید که من کتاب ترجمه کردم بخاطر تنگ دستی! چگونه با ایمان قابل جمع است؟ ۳. بنده یکبار از محضرتان سوال کردم که چرا هرکس در یک موقعیت اجتماعیست و چرا شما کارهای اجرائی را کنار گذاشته اید، فرمودید احساس حضور انسان در نزد خود و درک هویت روحانی که جان خود احساس کند بیانگر خوب بودن جایگاه انسان است، این نشان از وسعت صدر انسان هاست که هرچه بیشتر باشند بیشتر در صحنه اند؟ ۳. یادم است فرمودید در ایامی که صرفا مشغول تحصیل بودید، روزانه ۱۸ ساعت مطالعه میکردید و نیز خاطره معروفتان راجع به ازدواج و مطالعه تا آخرین لحظه... چگونه برنامه ریزی میکردید؟ آیا الان برای بنده رسیدگی به مستحبات، در کمترین مقدار یا بیشتر، نیاز است؟ چگونه تمام ما یحتاج روزانه را مدیریت میکردید و تا اینقدر مطالعه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در سن پیری بیشتر با ملکات خود زندگی میکند و نوعی پختگی پیش میآید همراه با تجدید نظر و توجه بیشتر به معارف عالیه الهی. ۲. آری! چنانچه در سوره فجر ملاحظه میکنید تقدیر معیشت، نوعی امتحان است و این غیر از آن فقری است که موجب خواری میگردد. میفرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ* وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». ۳. تفاوت انسانها در صحنه تاریخ بودن است 4- مهم توجه به شرایط و امکانات میباشد. موفق باشید
سلام علیکم: شهود خیالی چه فرقی با شهود قلبی دارد؟ چون شما در صوت پنجم جهان گمشده در عالم خیال میفرمایید که شهود خیالی تبدیل به شهود قلبی (بصیرت) میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه قلب با رعایت دستورات شریعت منوّر به نور فطرت شود، عملاً خیالاتی که در قوه خیال به ظهور میآید صورتهای انوار معنوی میباشند و انسان از صورتهای توهمی عبور میکند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: در خصوص سوال۳۸۹۹۰ دوباره مزاحم اوقات شدم. ابیات مربوط به غزل ۱۲۹۹دیوان شمس بود، جناب مولانا مثل حضرتعالی در همه آثارشان و علی الخصوص این غزل اهتمام به آسیب شناسی فکر بشریت دارند و چندین نوع دروغ که در جوامع و فکر جمعی بشر جاانداختنه شده اشاره دارند، بعضی از دروغ ها دارای مکتب هم شده اند و ناقص بینی خود توجیه میکنند مثلا در بیت دوم میفرماید: گویند چون ز دور زمانه برون شدیم، زان سو روان نباشد این جان ما... بعدا میفرماید...اینم یک دروغ است. این بیت در مقابل تفکر فرگشتی که گمان میکنند هرچیز در قاموس درک ایشان توجیه دارد قابل استفاده است، با توجه به نگاه فرا زمانی که درعهد ایشان فرگشت نبود ولی ایشان زمینه این دروغ را شناسایی کرده و بیان کرده. دیگر ابیاتم به این منوال اشاره به یک مکتب ناقص بشری است. با برهان شعری مولانایی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله که در این مسیر در نشاندادن توهّماتی که بشر گرفتار آن شده، هرچه بیشتر موفق و موفقتر باشید.
با سلام و احترام: جوانی هستم دارای مدرک ارشد مهندسی و معتقد به الگوی پیشرفت اسلامی که قصد دارم برای آینده کاری خود برنامه ریزی کنم. لکن مشاغل مرتبط با رشته ی من تماما مملو از ظلمات مدرنیته و آسیب رسان به محیط زیست و روح و جسم انسان است و تکمیل کننده ی پازل سرمایه داری است که ام المصائب ماست. و همین موضوع سبب ناامیدی و بی انگیزگی و بی علاقگی به علوم آمریکایی و عدم کسب مهارت های لازم شغلی و تخصصی مرتبط شده است. از طرفی حضرت آقا تاکید بر علوم پایه و مهندسی دارند از طرفی می گویند که هدف ما باید تمدن اسلامی باشد. نمیدانم این تضاد را چگونه باید در زندگی و شغل خود حل کنم و گرفتار وسواس هستم تا خدایی نکرده شغل من بصورت غیر مستقیم منجر به نابودی زیست و حیات مردم نشود. از استاد تقاضا دارم در این زمینه راهنمایی بفرمایند. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر میآید فرهنگ دانشبنیان با نظر به روحی که در عقل تکنیکی نهفته است، اشارات خوبی دارد. عرایضی تحت عنوان «تذکر به عقل تکنیکی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/748?mark=%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C
تک بیتی نو: چه اختیار؟ که ما مثل قاصدک بودیم وزید باد بهاری درآمدیم به رقص...
باسمه تعالی: سلام علیکم: و حضور به گفته جناب حافظ: «در همین کنج خرابآباد». اگر بپذیریم همین حضور نوعی زندگی است و زندگی را میگشاید. زیرا او بالاخره ما را در این کنج خرابآباد جای داد. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد محترم: با توجه به شرایط زمانه نظر استاد برای خانمهایی که بچه دارهستند و هم دغدغه تربیت فرزند را دارند و هم میخواهند از نظر علمی از جامعه عقب نباشند آیا ادامه تحصیلات خوب هست که دروس دانشگاه یا حوزه بخوانن و مدرک داشته باشند یا کتابهای شما و استاد مطهری و کتابهای علمی دیگری مطالعه داشته باشند که هم برای رشد خودشان خوب و مفید باشه و هم برای رشد و تربیت فرزندان و اگر کتابهای هم هست برای مطالعه معرفی بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه خودتان دارد که با حضور در مراکز رسمی مانند دانشگاه و حوزه بیشتر جلو میروید؟ و یا میتوانید با همت خود و با مطالعه کتابهایی که فرمودید، تا با انس با قرآن از طریق تفسیر المیزان و پس از آن انس با فصوص الحکم ابن عربی جلو بروید. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: به طور اتفاقی به یک پرسش و پاسخ در سایتتون برخوردم که این بود سوال ۱. در اعتکاف صورتهای خیالی سراغم می آمدند. زیادتر از نماز. مثلا اگر چند سال پیش صحنه ای بد و یا نسبتا بد به چشمم خورده بود در اعتکاف مرور می شد به شدت. حتی گناهانی که یادم هم نبود مرور می شد. بنده هم احساس کردم کار شیطان باشد به همین خاطر بی اعتنایی کردم و به ذکر و فکر و خواندن جزوات شما مشغول شدم و کمی با کشف المحجوب به سر بردم تا راحت شدم. به نظر شما این صورتها از بین می روند پاسخ جنابعالی: ۱. چقدر خوب است که این حالات در این دنیا سراغ ما میآید که با عدم توجه به آنها میتوانیم از آنها عبور کنیم وگرنه در برزخ به پای ما میپیچد. ۱. بنده مجرد هستم و این مشکل همیشگی بنده هست حتی در نماز، دعا و ... اگر ممکن است اینکه فرمودین خوب است اینها وگرنه ممکن است در برزخ به دست و پای شما بپیچد را توضیح بفرمایید. ۲. چرا حتی در زمانیکه اصلا برای فرار از این افکار سراغ عبادت و ... میرویم با این شدت وحشتناک به سراغمان می آید؟ تشکر. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه « لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» که شیطان قسم خورده سراغ کسانی برود که در صراط مستقیم هستند؛ این موارد در آن موقعیتها پیش میآید و البته با اطاعت از خدا و پیامبر خدا، حیلههای او ضعیف و ضعیفتر میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهر زاده عزیز: در فص حضرت هود علیه السلام ذیل اشعار محی الدین فرمودید: ما به اندازه ای که عین ثابته ی مان از حق انقیاد و اطاعت کند حق هم به همان اندازه نسبت به ما انقیاد و تبعیت می کند و ریشه ی این موضوع که در بعضی مواقع مخلوقات حرف ما را گوش نمی کنند و تبعیت نمی کنند همین مطلب است، استاد جسارتاً نفرمودید در مورد انسان کامل این موضوع به چه نحو است؟ (زیرا که انسان کامل در مقام انقیاد و تبعیت محض از حضرت حق اند.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: و به همین جهت حق در انقیاد با انسان کامل است و دیگر انسان ها به همان اندازه که در انقیاد با حق نیستند، در انقیاد با انسان کامل نمی باشند. آری! اگر انسان ها در انسانیت خود حاضر باشند، در انقیاد با انسان کامل می باشند، و بر عکس. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. فرق بين بي حجابی و بد حجابی چیست؟ ۲. چگونه باید با این دو مورد برخورد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت آنچه شرع مقدس و فقهای بزرگوار مبتنی بر فهم آن ها در رابطه با حجاب، از شرع مقدس فرموده اند؛ حجاب است و در غیر این صورت بی حجابی به حساب می آید با هر عنوانی که باشد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال [بدون عنوان شناسه پرسش: ۳۸۵۶۲ تاریخ ارسال پرسش: ۰۲:۱۵:۱۸ ۱۴۰۳/۷/۱۲ متن پرسش و پاسخ متن پرسش سلام علیکم! علم یا حصولی است یا حضوری. در علم حضوری گفته شده است که خود معلوم در نزد عالم حاضر است. سوال: در علم حضوری ما نسبت به خداوند آیا ذات خداست که در نزد ما حاضر است؟ اگر بگویید آری چند حالت دارد. یا همه ذات خدا را حاضر میبینم که در این صورت من بر خدا احاطه پیدا کردم. و یا اینکه به درجه ای خدا را درک کردهام که در این صورت من خدا را درک نکرده ام. چون خدا فراتر از درک حضوری من نسبت به او بوده است. لطفاً نظر خودتان را بیان بفرمایید! با تشکر! متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حضوری به خداوند به اعتبار علم به وجود است که امری است تشکیکی و قابل شدت و ضعف و لازم نیست مطلق وجود نزد عالِم باشد. مطلق وجود که همان ذات احدی است تنها نزد خود خداوند است به معنای این¬که خودش نزد خودش می¬باشد. موفق باشید]، یک سوال از خدمت شما دارم. آیا وقتی که من علم حضوری نسبت به خود یا هر چیز دیگری، دارم به این معنی است که من به خداوند به همین میزان علم حضوری دارم. به عبارتی دیگر وقتی من به حقیقتی (چه خودم و چه چیزی غیر از خودم) علم حضوری دارم به این معناست که خدا را حضورا درک کردم؟ (لازم به توضیح است که معرفت نفس و برهان صدیقین را حداقل ۵ بار کار کردم) با تشکر از وقتی که برای پاسخ دادن به سوالاتم صرف میکنید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمایید همان طور که عرض شد خداوند به عنوان ذات احدی و مطلق وجود، تنها نزد خودش حاضر است. آنچه به علم حضوری از خداوند نزد ما می باشد، تجلیات انوار او و یا به اعتبار فلسفه، مراتب نازله وجود است و تجلیاتِ او. و مراتب نازله وجود، غیر از ذات احدی و یا مطلق وجود است. موفق باشید
با سلام و احترام وقت بخیر: کتاب ادب خیال عقل و قلب قسمت کتابخوان مناسب همه سنین است یا فقط ویژه دانشجویان؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً برای رفقای دبیرستانی سال های آخر هم می تواند مفید باشد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد گرامی و بزرگوارمون، خدا حافظتون باشه. دعای مخصوص در نماز شب، فراموش نشیم. از دیروز که حکم قطعی شرعی رو از زبان ولی امر مسلمین جهان شنیدیم به این فکر کردیم که ما چطوری میتونیم برای آزادی قدس تلاش کنیم؟ کمکِ من نوعی به آزادی مسجدالاقصی چه کمکی میتونه باشه؟ نقش من چیه؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا گو هستم. علاوه بر کمکهای مادی که گروههایی در این رابطه فعّال هستند و میتوانیم به آنها کمک کنیم، باید منتظر بود تا ان شاءالله راهی گشوده شود. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: مدیر یک مدرسه ی راهنمایی دخترانه از حقیر در خواست کرده برای امورات فرهنگی و جهاد تبیینی دو روز در هفته در آنجا فعالیت داشته باشم، با توجه به سابقه ی فرهنگی حقیر در مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان لطفاً بفرمایید با توجه به روحیه ی دختران در سن راهنمایی و بلوغ و دوره ی پرهیاهویی که ما در آن به سر میبریم، چگونه امام زمان پسندانه انجام وظیفه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» میتوانید کار را شروع کنید و در ادامه با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» ان شاءالله نتایج مورد نظر را بدست آورید. موفق باشید
سلام حاج آقا: حالتون خوبه؟ تلاش برای ظهور امام زمان یک عمل مستحب است و از کسی سوال نخواهد شد چرا برای ظهور امام زمان تلاش نکردی بهتر است به واجبات اسلام که در قرآن ذکر شده عمل کنیم و چند سالی این مدلی جلو برویم شاید گشایش حاصل گردد. قطعا از سستی و ناامیدی بهتر است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «منتظران مصلح، خود باید صالح باشند.» به همان معنای رعایت دستورات شرع و انجام وظیفه نسبت به حقوق انسانها. موفق باشید
سلام و احترام: این متن رو یکی از دوستان فرستاده لطفا بررسی کنید چگونه می تونیم یک نفر را که در موقعیت زیر زمین پنهان شده پیدا کنیم ۱. باید از چند نقطه با فاصله تصادفی از موقعیت فرد پنهان شده یک منبع صوت را فعال کنیم زمان دقیق ارسال سیگنال صوتی را یادداشت می کنیم. ۲. با منابع دیگر در فاصله های مختلف سیگنال صوتی را ارسال می کنیم. ۳. باید فایل صوتی دریافت شده در موقعیت فرد پنهان شده را آنالیز کنیم (فایل صوتی سخنرانی آنلاین فرد) و جستجو برای سیگنال ارسالی ۴. با پیدا کردن سیگنال های ارسالی در فایل مورد نظر و بررسی شدت آنها می توانیم با توجه به میزان تفاوت دامنه صوت های مختلف موقعیت تقریبی هدف را پیدا کنیم. ۵. راه انجام این کار: حمله همزمان با سخنرانی برای ایجاد صداهای خاص و آنالیز آن پس از پخش آنلاین ۶. راه پیشگیری: ویرایش انلاین صوت فایل سخنرانی و حذف صداهای اضافی و یا روشهای دیگر بمنظور ارسال صرفا دیتای صحبت و حذف بقیه صداهای محیطی
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بنده از آن چیزی بدانم. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید: ۱. تعریف و جایگاه حرکت حبی چیست؟ ۲. در مورد اطلاعات بیشتر در این موضوع به کدام جلسات و یا کتاب میشود رجوع کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باورود در مباحث «معرفت نفس» راه گشوده میشود. https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%AA%20%D9%86%D9%81%D8%B3 موفق باشید
سلام علیکم: طبق فرمایشات شما مدبر امور بدن نفس انسان است اما آیت الله طهرانی در کتاب معادشناسی مدبر امور بدن را از جمله قوای هاضمه و تغذیه و رشد دهنده و رفع کننده و جاذبه و دافعه و ماسکه و غیرها ملائکه می داند. لطفا توضیح بفرمایید. عافاکم الله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حال همان قوا را باید مربوط به نفس دانست. موفق باشید
با سلام: به نظر شما با روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران کدام اسم از اسماء الله به صحنه آمده است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در این موارد کار آسانی نیست که بتوان متذکر اسم یا چند اسم باشیم. موفق باشید
سلام استاد: اگر هدف حیات زمینی بشر رسیدن به این مقامات و معرفت است وقتی به خودمان و مردم نگاه میکنم اصلا در راستای چنین هدفی زندگی نمی کنیم کشورهای دیگر که هیچ در کشور خودمان هم عموم مردم زندگی دنیایی خودمان را داریم میکنیم حتی با قرآن هم کار نداریم. هیچ تناسبی بین هدف خلقت و آنچه داریم به عنوان زندگی انجام میدهیم نمی بینم اگر برداشت من درست باشد هدف خلقت محقق نشده و اعتراض فرشتگان به خدا درست بوده و موضوع دیگر اینکه با اینگونه زندگی گذشتکان ما الان باید برزخ سختی داشته باشند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هدف مخلوق است، نه هدف خالق. هدف خالق آن است که مخلوق را از سر لغو و بدون هدف خلق نکند، حال اگر مخلوق به هدف خود نرسد خودش مقصر است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: روح که اصلا وجود ندرد که ما از، صحبت میکنیم دلیلم هم بهتون میگم ما فقط باور دینی داریم که به روح قایل هستیم بیایید فرض کنیم که ما همچنان بنا به اعتقادات آئینی مذهبی خود قائل به وجود روح در بدن هستیم و تمامی عواطف و احساسات و هیجانات و قوه ی عشق و تخیل را برگرفته ی از روح می دانیم و چون یک باورمند مذهبی هم هستیم اعتقاد داریم که بعد از مرگ که بدن مادی ما در گور بتدریج تجزیه می شود روح ما جاویدان باقی مانده و حتی بنا به اعتقاد برخی از مذاهب این روح وارد عالم برزخ هم خواهد شد (در مورد وجود یا عدم وجود عالم برزخ ادعایی برخی مذاهب در قسمتهای بعدی مفصل و مستدل به بحث خواهیم نشست) خوب حال اگر به چنین جهان بینی قائل باشیم تا زمانی که شخص متوفی انسانی از نظر ذهنی و روانی سالم باشد جهانبینی ما دچار چالش نخواهد شد چرا که بعد مرگ جسم او در خاک تجزیه و روح هشیار او که در جهان هستی در یک تعامل منطقی با محیط بوده راهی جهان برزخ شده یا هم که منتظر قیامت باقی مانده تا بعد حلول در جسم در پیشگاه حضرت حق برای پاسخگویی نسبت به اعمالش حاضر شود... ولی اگر شخصی که فوت می کند دچار معلولیت ذهنی باشد تکلیف چیست؟! یعنی شخص متوفی از نظر بدنی سالم است و حواس پنجگانه ی او بی اشکال کار می کند ولی قادر به کنترل احساسات و عواطف خود نیست و از این رو قادر به تعامل با دیگران و محیط اطراف خود نمی باشد... بنا به باوری که ما بدان اعتقاد داریم باید این نقص عدم کنترل عواطف او را به حساب روح او بگذاریم و بگوییم روح او به هر دلیل دچار نقص است. حال بعد مرگ که همین روح ناقص او از بدنش جدا شده و به همان شکل یا در عالم برزخ سرگردان تا قیامت باقی می ماند و یا هم بگونه ای دیگر در حالت انتظار بسر برده تا قیامت شود و دوباره با حلول در جسم به همان شکلی که در دنیا مهجور زندگی کرده مهجور هم به پیشگاه خدا حاضر شود...!!!!! واضح است که این از عدلی که به خدا نسبت می دهیم بدور است و از طرفی هم نمی توانیم مدعی شویم که به محض خروج روح از بدن این شخص روحش سالم شده و راهی عالم آخرت می شود چرا که این هم باز در تضاد صفت عدل خداوندی است (از میان اینهمه صفات نیک خداوند تنها صفت عدل جزو اصول دین اسلام است و از همین رو هیچ پارادوکسی نباید عدل خداوندی را زیر سؤال ببرد) شاید برخی متشرعان بگویند چرا شفای روح او منافی عدل خدا باشد؟ پاسخ واضح است اگر اینگونه باشد پس باید همین متشرعان شب و روز دست به دعا بشوند تا فرزندانی دارای معلولیت ذهنی نسیبشان بشود تا بطور قطع در آن دنیا نه تنها خود وارد بهشت بشوند که حتی با شفاعت از پدر و مادرشان و یا حتی دیگر اقوام مصبب حضور آنها هم بصورت مادام العمر در بهشت جاویدان و برین بشوند و این بی تردید در تقابل عدلی هست که ما به خداوند نسبت می دهیم... بگونه ای دیگر هم می توان با یک برهان فلسفی تقریباً مشابه همان برهان اول نیز در رد وجود روح و وجود آگاهی دلیل آورد. جان لاک فیلسوف انگلیسی معتقد است که دانش عمدتاً از تجربه ی حسی بدست می آید به طوریکه تنها موجودات آگاه دانش واقعی را حس می کنند. بنابراین تعبیر درست جان لاک از موجودات آگاه؛ در رد روح و تأیید آگاهی می توان به تفاوت بین یک فرد معلول ذهنی و یک شخص سالم چنین اشاره کرد؛ اولی قادر به درک علم و تبیین علمی نیست ولی دومی هست و ما نمی توانیم ادعا کنیم که به این دلیل اولی قادر به درک علمی نیست که روحش خراب است چرا که اگر چنین فرض کنیم باز همان مشکل روح و قیامت و عدل خداوندی که در برهان اول؛ مفصل به آن پرداختیم پیش خواهد آمد. می بینیم تصور وجود روح و نسبت دادن عواطف و احساسات به آن چگونه در برخورد با اشخاص کند ذهن یا همان معلولهای ذهنی با چالشی اساسی برخورد می کند در حالیکه هرگاه آگاهی را به عنوان مرکز تجمع و فرماندهی احساسات و عواطف در نظر بگیریم و این آگاهی را بر اساس نظریات علمی موجود مستند برخواسته از فیزیک خود مغز بدانیم دیگر در مواجه با چنین مواردی دچار چالش نخواهیم شد چرا که عارضه ی معلولیت ذهنی را به راحتی می توان در اثر یک نقص فیزیکی در یکی از قسمت های مغز دانست. نتیجه و مخلص کلام اینکه روح نه از نظر علمی و نه فلسفی وجودی خارجی نداشته و آنچه از عواطف و احساسات می شناسیم بی تردید عارضه هایی از آگاهی ما می باشد و بس و این آگاهی تنها و تنها برخواسته از فیزیک خود مغز است. پایان قسمت چهارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» اولاً: وجود روح قابل اثبات است. ثانیاً: روح هرکس در ذات خود هیچ نقصی ندارد بلکه به جهت مشکلاتی که در بدن بخصوص در دوره جنینی پیش آمده، امکان تدبیر بدن توسط روح مشکل می شود و قرآن در رابطه تعادل و بینقصیِ روح که در منطق قرآن همان نفس است، میفرماید: «وَنفس و ما سویها» سوگند به نفس و آن تعادلی که در آن هست. موفق باشید
با عرض سلام: افرادی همچون آیت الله حسن زاده آملی در سیروسلوک خودشان به مقاماتی رسیدند و اموری را مشاهده کردند. سوالی که از محضر جنابعالی دارم آن است که استفاده از بیانات و کتابهای جنابعالی آیا ما را به چنین مقاماتی میرساند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، توجه به توحید هرچه بیشتر حضرت ربّ العالمین است در همه امور و رفع حجابهایی که مانع میشود تا ما با حضرت محبوب مأنوس باشیم. حال با هر کتاب و هر جلسه و هر کس که باشد. موفق باشید
با سلام: من تا حالا فکر میکردم که چون من موجود مجردی هستم، فنا ناپذیرم. اما حالا فهمیدم که موجود مجرد، غیر از خدا میشود که فانی شود. برای همین از نابودی میترسم. خوب درست است که خدا قول داده که ما تا ابد زنده باشیم. اما باز احتمال نابودی را از بین نمیبره. برای همین از نابودی هراسانم. دلایل تجرد نفس فقط اثبات میکند که بعد از مرگ مادی زنده هستم. اما این دلایل اثبات نمیکند که من تا ابد زنده باشم. لطفاً راهنمایی بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً چنین است که هرکس همیشه در نزد خود حاضر است و بر اساس اختیاری که دارد تا ابد در اختیار آنچه اختیار کرده است، قرار دارد. قرآن میفرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» هیچکس را فوت و نابودی نیست و آنها را از مکان قریب یعنی همان نسبتی که بین انسان و جناب عزرائیل هست، گرفته میشوند. موفق باشید
با سلام: در بحث ده نکته در معرفت نفس، در بحث حضور و ظهور آیا میتوان گفت که: انسان از ظهور وجود مجرد پی به حضور مجرد میبرد؟ و یا اینکه باید بدانیم که مجرد حاضر است و متوجه ماست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نزد خود، متوجه نفس خود میشویم که آزاد از مکان و زمان خاص نزد ما حاضر است و این یعنی تجرد نفس از احکام ماده. موفق باشید
سلام: میدونم که الان وسط این همه کارهای علمی و فلسفی این نوشته من یکم مسخره به نظر بیاد اما شرح حال عجیبی دارم که دوست دارم با شما درمیان بذارم: من پسر مذهبی ای بودم که توی یه خانواده مذهبی زندگی می کردم. از همون بچگی به خاطر یسری دعواهای خانوادگی الکی روانم دچار مشکل شد. خلاصه که من نماز و دعا رو ادامه دادم و درسم رو هم کم و بیش خوندم تا پارسال که دانشگاه قبول شدم. از هرچیزی تجربه کردم. جالبه که من اگه بخوام کارهام حلال و شرعی پیش بره باید سختی بیشتری رو تحمل کنم و فکر میکنم حتی خداهم راضی نیست که کارهام شرعی پیش برن. هیچی خواستم زن بگیرم توی ذوقم زدند و منم رو آوردم به ارتباطای الکی با دخترها که روانم آروم بشه. رو آوردم به دخانیات بلکه از لحاظ مغزی راحت بشم ولی هیچی لذت نداره توی این دنیا، هیچ و هیچ. به نهایت پوچی و بیهودگی و رذالت و نادرست بودن که میرسی میگی ای وای چه غلطی کردم! و حالا باید خودت رو جمع و جور کنی. دیگه نماز و دعا لذت نداره گفتگو با نامحرم نداره دخانیات نداره آشنا و رفیق نداره. دلتنگ حال از دست رفته ام! دلتنگم که کجا بودم و چه حسی داشتم که الان نیست. آخه اون موقع نمیفهمیدم و الان پشیمانم. من غریبه نیستم من خائنم. کافیه که یه روز از روزگار گزندی بهم برسه تا دیگه خدا پیغمبر نشناسم. ای وای که با عذاب وجدان چه گناه ها که نکردم. اصلا من این نیستم نمیدونم یکباره چی شد که اینقدر داغون و سرافکنده شدم. الانم اگه خدا دست من رو نگیره من هیچ کاری نمیتونم بکنم. میگم خدایا من نه زن میخوام نه تفریح نه هیچی حلالشم که نمیدی نمیخوام فقط اضطراب رو از من دور کن. ولی همه اینها رو میخوام، دلیلی که ازشون زده شدم این بوده که هیچوقت حتی چراغ روشنی هم بهم نشون ندادند که حداقل امیدوار بشم. خلاصه که خیلی ناامید و پریشان شدم هیچ ایده ای هم ندارم نه کتاب هاتون بهم لذت میده نه صوت هاتون اصلا نمیتونم ارتباطی باهاشون برقرار کنم. (این ناشی از ضعف منه نه نقص شما) سعی خودم رو کردم. فکر کنم دیگه در این حد پست شدم که قفل زدند به اعضا و جوارحم تا چیزی از معارف رو درک نکنم. نمیدانم. خلاصه که وضع بسیار غریب و حال بهم زنیه. از فرط اضطراب، قلب و معده ام حسابی درد میگیرند و دارو فقط تسکین درد های منه و اما اصلا درمان نمیکنه. به خدا از دار دنیا چیزهای کوچکی میخواستم آن هم به صورت حلال. وقتی نشد و باز هم نشد به حرامش رو آوردم و البته الان پشیمونم الان فقط خدا رو میخوام. بقیه هیچ. هر چیزی هم که خدا میده رو میخوام اصلا دیگه میخوام دعا نکنم. فقط بگم خدایا هرچی که میدونید خوبه رو بهم بدید. حسابی میترسم و وحشت دارم. من آدم ضعیفی هستم که کارهای اشتباه زیادی کردم. الانم از اعماق وجودم پشیمونم. یعنی با تکتک سلولهام استغفرالله میگم. ممنونم که به درددل بنده توجه کردید. خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این حرفها؛ مگر جز این است که: «چونکه غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیدهای؟» بخواهید و نخواهید راهی عظیم و زیبا و گشوده و همه جانبه به نام اسلام و قرآن مقابل ما قرار دارد و هر اندازه با جدیّت در آن قرار گیریم بیشتر به نتایجی میرسیم که حتی باور هم نمیکردیم به همان صورتی که روندگان این راه به آن رسیدهاند و همه این میلهای توهّمی را زیر پا گذاردند. خوب است به نکاتی که سؤال کننده سؤال شماره 37662 فرمودهاند، رجوع فرمایید. موفق باشید