بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
405
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر میخواستم بدونم اگر دو دانشجو بخواهند برای ازدواج با یکدیگر صحبت کنند بهتر است که به چه صورتی و در چه شرایطی با هم صحبت کنند و در چه مواردی بویژه برای بار اول با هم صحبت کنند ؟ و اگر به چه شکل باشد بهترین نتیجه را میدهد؟ اگر یک بار خودشان صحبت کنند و برای بار دوم خانواده را در جریان قرار دهند خوب است یا بد است ؟ و کلا بگویید که باید چگونه باشد. خیلی متشکرم از این که سوال من رو جواب میدین
متن پاسخ
باسمه تعالی بنده در رابطه با سؤال جنابعالی تخصصی ندارم و بهتر می‌دانم این سؤال را از برادرمان جناب آقای دکتر بانکی بفرمایید. آدرس سایت‌شان هست: www. Hadis book.com موفق باشید
404
متن پرسش
با سلام استاد گرامی من سوالی دارم که خیلی وقت است ذهن مرا مشغول کرده و تمرکز و حواس مرا به خود اختصاص داده به گونه ای که درانجام کارهای دیگرم کسل و کند شده ام.شاید سوال من در نظر اول به نظر شما تکراری و پیش پا افتاده بیاید اما باور کنید چنان تناقضی در ذهن من ایجاد کرده که میترسم ایمانم را خدشه دار کند. در واقع مشکل من این است که هرچه در خانه ی خدا را میزنم جواب نمیگیرم........حالا از شما تقاضای کمک دارم.لطفا به من بگویید چرا با همه ی این کارها و با اینکه از تلاش نیز فرو گذار نکرده ام جواب نمیگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ظاهراً چنین حالتی برای بعضی از اهل سلوک نیز پیش آمده که مولوی در رابطه با آن می‌گوید: *آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى.... تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى‏ *گفت شیطان آخر اى بسیار گو .....این همه اللَّه را لبیک کو *مى‏نیاید یک جواب از پیش تخت..... چند اللَّه مى‏زنى با روى سخت‏ *او شکسته دل شد و بنهاد سر .....دید در خواب او خضر را در خضر *گفت هین از ذکر چون وامانده‏اى..... چون پشیمانى از آن کش خوانده‏اى‏ *گفت لبیکم نمى‏آید جواب.....ز آن همى‏ترسم که باشم رد باب‏ *گفت آن اللَّه تو لبیک ماست......و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست‏ * حیله‏ها و چاره جوییهاى تو ...... جذب ما بود و گشاد این پاى تو ترس و عشق تو کمند لطف ماست.....زیر هر یا رب تو لبیکهاست‏ *جان جاهل زین دعا جز دور نیست ز انکه یا رب گفتنش دستور نیست‏ *بر دهان و بر دلش قفل است و بند..... تا ننالد با خدا وقت گزند * داد مر فرعون را صد ملک و مال.....تا بکرد او دعوى عز و جلال‏ *در همه عمرش ندید او درد سر .... تا ننالد سوى حق آن بد گهر *داد او را جمله ملک این جهان..... حق ندادش درد و رنج و اندهان‏ *درد آمد بهتر از ملک جهان......تا بخوانى مر خدا را در نهان‏ *خواندن بى‏درد از افسردگى است......خواندن با درد از دل بردگى است‏ * آن کشیدن زیر لب آواز را ....... یاد کردن مبدا و آغاز را * آن شده آواز صافى و حزین ...... اى خدا وى مستغاث و اى معین‏ * ناله‏ى سگ در رهش بى‏جذبه نیست ز انکه هر راغب اسیر ره زنى است‏ *چون سگ کهفى که از مردار رست ...... بر سر خوان شهنشاهان نشست‏ * تا قیامت مى‏خورد او پیش غار آب رحمت عارفانه بى‏تغار *اى بسا سگ پوست کاو را نام نیست ...... لیک اندر پرده بى‏آن جام نیست‏ *جان بده از بهر این جام اى پسر ...... بى‏جهاد و صبر کى باشد ظفر *صبر کردن بهر این نبود حرج صبر کن کالصبر مفتاح الفرج‏ *زین کمین بى‏صبر و حزمى کس نجست ...... حزم را خود صبر آمد پا و دست‏ *حزم کن از خورد کاین زهرین گیاست....... حزم کردن زور و نور انبیاست‏ موفق باشید
402
متن پرسش
1- پیامبران از چه طریقی راه کمال را در برابر انسان قرار داده اند؟ 2- رابطه ی علم وانسانیت چیست؟
متن پاسخ
در جواب شماره 380 جواب داده شده
401
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده.در دعای ندبه داریم که((یابن نبا العظیم)).در قران داریم که((عم یتسائلون عن نبا العظیم)).ایا این دو نباالعظیم با هم ارتباطی دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام طبق روایات «نبأ عظیم» صفت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» است که از جمله می‌توانید به کافی، ج 1، ص 208 رجوع فرمایید. لذا وقتی به حضرت صاحب‌الأمر«عج‌الله‌تعالی‌فرجه» خطاب می‌کنید؛ ای فرزند «نبأ عظیم» منظور فرزند علی«علیه‌السلام» و صاحب غدیر است. موفق باشید
399
متن پرسش
با سلام. اقای جوادی در کتاب شمس الوخی و تفسیر انسان به انسان می گوید متشابهات حس و خیال و وهم در بخش اندیشه به مخکمات عقل نظری ارجاع و متشابهات شهوت و غضب در بخش انگیزه به محکمات عقل عملی احاله می گردد و سر انجام فطرت مرجع علم وعمل قرار می گیرد. اینها یعنی چه. لطفا مرا به فهم عمیق و درست این سبک انسان شناسی برسانید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام با عرض معذرت مطالب مورد اشاره احتیاج به مقدمات طولانی دارد که طرح ان از حدّ سؤال و جواب بیرون است. اگر مباحث معرفت‌النفس و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه فرمایید به مطالب نزدیک‌تر می‌شوید. موفق باشید
398
متن پرسش
سلام. شما راز موفقیت امام خمینی در1_علم2_عرفان3_عمل4-نفوذ اجتمایی . را چه چیز هایی می دانید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام شناخت سیره‌ی پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» منجر می‌شود تا انسان طالب شخصیتی جامع برای خود باشد و در نتیجه هر عملی که در ذیل سیره‌ی معصومین«علیهم‌السلام» به جامعیت تفکر و شخصیت انسان کمک می‌کند مورد توجه قرار می‌گیرد. موفق باشید
397
متن پرسش
سلام ببخشید1 قلب چیست.و چه باید کرد تا در ساحت قلب زندگی کرد.2. عقل چیست عاقل کیست. علامت ان و چگونگی کسب و بهره بردن از ان.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ذات انسان که هرکس به علم حضوری آن را می‌شناسد همان قلب است و هر اندازه انسان از کثرات فاصله بگیرد و «ناخودها» را «خود» نپندارد و به حضرت احدی نزدیک‌تر شود به خود می‌آید و در ساحت قلب خود زندگی می‌کند. و عقل استعدادی است که خداوند به هر انسانی داده که بتواند اصول کلی جاری در هستی را بفهمد و جزئیات را در حوزه‌ی کلیاتی که آن جزئیات در ذیل آن عمل می‌کنند، ارزیابی کند. عاقل کسی است که فکر و عمل خود را تحت تأثیر جزئیات به‌کار نگیرد. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءالله می‌تواند برای روشن‌شدن مطالب مفید باشد. موفق باشید
396
متن پرسش
با سلام خدمت شما. دانشجو هستم و در مورد نظام تربیتی( اصول و روشهاومبانی و ابزارهای تربیتی ) دراسلام در حال تحقیق هستم لطفا مرا راهنمایی کنید و در مورد انها توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام فکر می‌کنم دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که شرح نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه است نکات خوبی در این امر دارد. در ضمن کتاب «نگاهی دوباره به تربیت اسلامی» از دکتر خسرو باقری نکات خوبی را در رابطه با تحقیق شما ارائه می‌دهد. موفق باشید
395
متن پرسش
سلام لطفا اصول و روشهای معاشرت احسن را بگویید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام به گفته‌ی مولوی: من ندیدم در جهان جستجو..... هیچ اهلیت به‌جز خُلق نکو و در همین راستا پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: من مبعوث شدم جهت کامل‌کردن مکارم‌الاخلاق. لذا پیشنهاد می‌کنم یکی از دستورالعمل‌های جامعی که از طرف رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» یا ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» ارائه شده است را بگیرید و بر اساس آن اخلاق و رفتار خود را اصلاح فرمایید. دستورالعمل‌هایی مثل «ای اباذر» که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به اباذر فرمودند و یا «یابن جندب» که امام صادق«علیه‌السلام» به عبدالله جندب فرمودند یا نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که علی«علیه‌السلام» به امام حسن«علیه‌السلام» فرمودند. موفق باشید
394
متن پرسش
سلام 1-چگونه می توان عالمی را که در ان زندگی می کنم را عوض کنم 2_از خود بیگانگی چگونه رخ می دهد- علل و ریشه ها 3-فطرت چیست و چگونه بر مدار فطرت زندگی کنیم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام سؤالات جنابعالی نیازمند مقدمات طولانی است. پس از کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» پیشنهاد می‌کنم کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را مطالعه فرمایید. إن‌شاءالله در فضایی قرار می‌گیرید که می‌توانید جواب سؤال‌تان را بیابید. موفق باشید
392
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت برای فهم نهج البلاغه چه شرحی را پیشنهاد می فرمایید. نظرتان راجع به شرح ابن ابی الحدید چیست؟ با تشکر 2 / 9 / 1388
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نهج‌البلاغه دریای عمیقی است که به‌راحتی نمی‌توان در آن وارد شد، به همین جهت نمی‌توان یک شرح جامعی از آن دانست. ولی روی‌هم‌رفته؛ شرح ابن‌میثم از جهتی و شرح ابن‌ابی‌الحدید از جهت دیگر مفیدند هم‌چنان‌که شرح مرحوم علامه محمدتقی‌جعفری مفید است. موفق باشید
390
متن پرسش
با سلام مجدد خدمت استاد ارجمند اقای سروش دریکی اخرین سخنرانی خود تحت عنوان حق تکلیف وخدا پیرامون این ایه که "رسل مبشرین والمنذرین لکی لا یکون للناس علی الله حجه من بعد رسل ..."انسان را به ذاته محق میدانستند نظر شما چیست.(اگر لازم دیدید به بنده اطلاع دهید تا فایل صوتی سخنرانی مذکور را ارسال کنم)
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 383 عرض شد انسان از آن جهت که عین تعلق و ربط به خداوند است، عین نیاز به حق است و اگر بخواهد آن نیاز را برآورده سازد و خود را به غنی مطلق متصل نماید تکلیف دارد که عبودیت او را پیشه کند، منتها طبق آیه‌ای که مطرح فرمودید خداوند از سر حکمت و ربوبیتش پیامبران را می‌فرستد تا حجت را بر مردم تمام کند و فردای قیامت مردم نگویند: خدایا ما راه بندگی تو را نمی‌دانستیم، پس در آیه‌ی مذکور هم موضوع اصلی بندگی انسان و تکلیفی است که جهت قرب الهی بر عهده دارد.
389
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد معظم بسیار به دانستن و مطالعه کردن علاقه دارم . کتاب های خوب زیادی نیز در اختیار دارم اما آسیبی که دچار آن شده ام ، کم حوصلگی و برخورد کسالت آمیز با مطالعه درسی و غیر درسی است . به نوعی طاقت مطالعه زیاد و چند ساعته را ندارم . حالا من مانده ام و یک عالمه کتاب و اطلاعات انباشته و نخوانده . این مشکل را چگونه حل کنم ؟ راه برنامه ریزی صحیح چیست ؟ خواهشمندم در صورت امکان راهنمایی اجرایی نمایید . باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- برای خود یک برنامه‌ی نه‌چندان سخت‌گیرانه بریزید. 2- در آن برنامه جایی برای ورزش هر روزی قرار دهید. 3- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بحث «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن را مطالعه بفرمایید و مطابق آن به نحوه‌ی مطالعه‌ی خود شکل دهید. إن‌شاءالله مشکل حل می‌شود. موفق باشید
388
متن پرسش
با سلام: اخیرا کتابهای ترجمه در زمینه شبه عرفانی چاپ شده .در اکثر آنها مساله تشویق خوانندگان به تخیل آرزوهایشان(عمدتا مادی) مطرح شده.شعار همه آنها این است :"هرچه راتخیل کنید محقق می شود و کائنات آن را به سوی شما خواهد فرستاد و اصطلاحا آن را جذب می کنید. "سوال من این است: چقدر تخیل یک امر با جزییات و روشنی ، در تحقق آن امر در خارج موثر است. به بیان فنی، خیال متصل چه نحوه ارتباطی با خیال منفصل و درنتیجه تحقق آن در عالم ماده دارد؟ لطفا در حد امکان این چگونگی ارتباط را توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام خیال متصل و ارتباط آن با عالم خیال و یا خیال منفصل، ربطی به وَهمیات یا آرزوهای خیالی ندارد. عرفان‌های مورد اشاره بیشتر یک نوع تخلیه‌ی روانی و ارتباط‌داشتن با وَهمیات است و این غیر از عرفان حقیقی است که انسان را با واقعی‌ترین واقعیات که همان وجود مطلق یا کمال مطلق است، مرتبط می‌کند و در آن حال وقتی انسان به خدا رسید به همه‌چیز رسیده است. موفق باشید
385
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم و ممنون بخاطر سطر سطر آنچه می نویسید که عمیقا راه گشاست...جناب استاد! سوالم درباره "لعنت و نفرین" است. غرض از مزاحمت: رفیقی تیغ خیانت برمن کشید ه.خیانتی تقدیری و ناموسی... و من تنها کاری که ازدستم برآمد و بر می آید "لعنت " است.مدام او را لعنت میکنم. شبانه روز .نفس به نفس و گاهی بی اختیار! اگرچه مسلمان است و گفته اند مسلمان را لعن نکنید؟ اما عمل شنیعش جانم را زخمی کرده و دو سال است که آسایش ندارم.لطفا به من پاسخ دهید: اولا این نفرین کردن من آثاری بر او دارد یا تنها یک نوع تسلی بخشی خیالی به خود من است .چیزی اعتباری در حدتخلیه خشم (مانند راهی که روانشناسان پیشنهاد می کنند که مثلا خشمتان را با مشت زدن به کیسه شن خالی کنید)؟ثانیا: بفرمایید آیا لعنت کردن به او را ادامه دهم؟آیا این کار تاثیراتی بر روی من می گذارد که مطلوب نیست و یا برعکس از سویی دامن مرا از مانند خیانتی که او کرده باز می دارد(مانند آن چه درباره لعن زیارت عاشورا فرموده ایید) و از سویی باعث هلاکت او می شود. مساله اخیر برایم حیاتی است.او و زنده بودن و سرحال بودنش باعث ظلم بیشتر و تعدی است.آیا لعنت و نفرین من در مرگ و هلاکت او موثر است تا ادامه دهم و یا بلکل بی خیالش شوم و سعی کنم ماجرا را فراموش کنم؟ کدام صواب است: لعنت ظالمی که زنده است و هیچ سلاحی جز دعا علیه او نداری و یا فراموش کردن او و سپردنش بدست خدا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام مسلّم نفرین مظلوم مؤثر خواهد افتاد به‌خصوص اگر هیچ دفاعی جهت احقاق خود نداشته باشد. در حدیث قدسی هست که خداوند در این موارد می‌فرماید: «بنده‌ی من! او را به من واگذار که من بهتر از تو انتقام می‌گیرم» و لذا پیشنهاد می‌کنم او را به خدا واگذارید و فکر در مورد او را در ذهنتان بیرون کنید و به زندگی خود ادامه دهید. موفق باشید
384
متن پرسش
بین وجود نوری(وجود اهل بیت)و وجود علمی آنان(درعلم الهی)چه تفاوتی می توان قائل شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام هر نوع وجودی قبل از ایجاد، در علم الهی به صورت علمی موجود است. حال چه وجود نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» باشد و چه وجود تاریخی آن‌ها و چه وجود من و شما. وجود نوری آن ذوات مقدس از نظر مرتبه، در مرتبه‌ی بالاتری قرار دارد و لذا نسبت به خلقتِ سایر موجودات تقدم دارد. موفق باشید
383
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمندم اقای طاهر زاده سوال بنده این است که ایا انسان بذاته محق است یا مکلف؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام چون ذات انسان عین ربط به حق است و در ذات خود عین فقر است هیچ جنبه‌ای از استقلال ندارد که حقی داشته باشد، بلکه سراسر وجودش تکلیف است برای اتصال به غنی مطلق، منتها خودِ خداوند برای بنده‌ی واقعی‌اش حقی تعیین کرده است که مثلاً اجر محسنین را ضایع نکند و یا وعده‌ای که برای ورود در بهشت به او داده، عملی کند. موفق باشید
382
متن پرسش
با سلام 1_ کتاب تکوین و تشریع یعنی چه! 2_ سوره اسرا ایه 64 میگوید شیطان در مال و اولاد شریک می شود یعنی چه 3_لیله قدر چیست و برای استفاده از ان باید چکار کرد 4_ می خواهم حکیم شوم چکار کنم 5_ می خواهم مخلص خدا شوم چکار کنم 6_ضعف های روحی و شخصیتییم راچگونه در کمترین زمان ممکن از بین ببرم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- قواعدی که در نظام هستی حاکم است و به‌ «وجود» برمی‌گردد، کتاب تکوین گویند و دستوراتی که پروردگار عالم از طریق انبیاء به بشر می‌رساند و به اختیار انسان رجوع دارد، کتاب تشریع گویند. 2- یعنی جهت‌گیری ارتباط انسان با مال و اولاد بر خلاف آن‌چیزی است که خداوند تعیین کرده است. 3- در مورد لیلة‌القدری در قسمت یادداشت های ویژه در همین سایت به بحث « جایگاه معرفتی شب قدر» رجوع فرمایید. 4- تدبّر در قرآن از طریق تفاسیری که مفسران تدوین کرده‌اند، موجب حکمت می‌شود. 5- باید در موضوع توحید، آن‌هم به روشی که روایات گوشزد می‌کند کار کنید، خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه مثل خطبه‌ی 1 کمک می‌کند. 6- دستورالعمل رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» به اباذر که حضرت آیت‌الله مصباح در کتاب «ره توشه» شرح داده‌اند، کارساز است. موفق باشید
380
متن پرسش
پیامبر از چه طریقی راه کمال وپیشرفت را در برابر انسان قرار دادند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» قواعد و سنن عالم را از طرف خالق هستی و از طریق وَحی الهی به بشریت ارائه فرمودند و چنانچه بشر مطابق قواعد و سنن الهی عمل کند، نه‌تنها مطابق نظام عالَم عمل کرده، با فطرت خود نیز هماهنگی نموده و لذا به پیشرفت واقعی دست می‌یابد. موفق باشید
376
متن پرسش
با عرض سلام و التماس دعا. از منظر ما بایست با توجه به شرعی که نازله بواسطه وجود منور حضرت ختمی مرتبت رسول اکرم حضرت محمد (ص) است تمام روابط انسان اعم از نیازهای مبنایی و نیازهای جسمی و دنیایی و معرفتی و روحی و به یک کلام نیازهای اساسی و آنچه که انسان "باید" داشته باشد،ارضا و رعایت و اقناع و هدایت شود.این مرحله اثبات.حالا اصل و اساس و اعم کار باقیست:ثم ماذا؟ حالا کاری که باید انجام شود رجوع بهن کدام متون دین است؟آیا ادامه خط نبوت که ائمه اطهار باشند به عرفان امثال جناب محیی الدین که حضرت حجت(ص) را جدای از قائم آل محمد میداند منتهی است و یا در عقل راه را فلسفه (بمعنای عام و خاص) میدانند یا خود با کنار قرآن قرار گرفتن، غنی و کافی در ذات خود هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام همان‌طور که می‌فرمایید منبع اصلی هدایت، قرآن و عترت«علیهم‌السلام» است، ولی خود قرآن ما را دعوت به تدبّر در آن کرده است و لذا حاصل تدبّر در قرآن به عنوان نمونه می‌شود تفسیر «المیزان». یا ائمه«علیهم‌السلام» به ما می‌فرمایند: «علینا بِاِلقاءِ الاصول و علیکم بالتفریع» بر ما است که اصول را به شما بنمایانیم و وظیفه‌ی شما است که فرعیات آن را تبیین کنید. که آثار باقی‌مانده از امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یا شهید مطهری و علامه طباطبایی و ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیهم» حاصل تفکر آن‌هاست بر همان اصولی که ائمه«علیهم‌السلام» فرموده‌اند و نباید این متون را جدای از خط نبوت و امامت دانست. از طرفی اگر اندیشمندان اسلامی امثال شیخ بهایی و آیت‌الله قاضی و یا حضرت امام«رحمة‌الله‌علیهم» در کتاب‌های محی‌الدین‌بن‌عربی تدبّر می‌کنند و متوجه می‌شوند وی با تدبّر در قرآن و رویات رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله» نکات ارزنده‌ای را ارائه می‌دهد نباید به آن‌ها خرده گرفت و تصور کنیم راه صواب آن است که به محی‌الدین بی‌اعتنا باشیم. در حالی که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله»به ما توصیه فرموده‌اند: « اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین‏» ( بحار الأنوار ، ج‏1، ص: 177) برای کسب علم تا چین هم بروید. دائماً از خود بپرسیم اگر بخواهیم از قرآن و روایات استفاده کنیم آیا می‌توانیم خود را از دانشمندان آن امر بی‌نیاز بدانیم؟ مگر ما در فروع دین می‌توانیم خود را از فقهای عظام بی‌نیاز بدانیم که در اصول دین از متفکران آن امر بی نیاز باشیم؟ موفق باشید
375
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشیددر دانشگاه گروهی از بچه های مذهبی را دور هم جمع کرده یم تا بتوانیم کتب شهید مطهری را مطالعه کنیم لطفا راهکاری برای بازده ای بیشتر معرفی کنید. لطفا نظرات خود را برای افزایش بازدهی این جمع و کارهای مفیدی که می توانیم انجام بدهیم بفرمایید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام 1- بیشتر کتاب‌هایی از استاد را موضوع مطالعه قرار دهید که با موضوعات روز تناسب دارد. 2- کتاب مورد نظر را که انتخاب کردید همه‌ی افرادِ جمع، به‌تنهایی بخوانند و نکات مهم آن را به صورت خیلی خلاصه یادداشت‌برداری کنند. 3- در یک جلسه‌ی هفتگی و یک ساعته هرکس خلاصه‌ی خود را بخواند تا همه از تفکر همدیگر استفاده کنند. موفق باشید
374
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر با توجه به تاکیدات فراوان مقام معظم رهبری مبنی بر داشتن بصیرت در رفتار و منش سیاسی و همچنین انتخاب مسیر درست از شما درخواست می کنم که اولا معنی کامل بصیرت چیست وچگونه پی می بریم بصیرت داریم یا نه و همچنین راه کسب بصیرت چیست و با چه کاری می توانیم بصیرت خود را بالا ببریم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام اگر انسان متوجه اهداف الهی خود باشد دارای بصیرت می شود و می‌تواند مصداق‌های آن اهداف الهی را در زمانه‌ی خود بشناسد و راه‌های ورود به آن را پیگیری کند و می فهمد نقشه‌های دشمنان اسلام برای انصراف افراد جامعه از اهداف اصلی کدام است. اگر کسی به واقع هوای نفس خود را کنترل کند و اهداف الهی انقلاب اسلامی را اصل بگیرد، به‌خوبی می‌فهمد کدام عمل و شعار نقشه‌ی دشمن است و کدام عمل و شعار نقشه‌ی دوست. این‌جاست که حرف دکتر شریعتی معنی پیدا می‌کند که می‌گفت: «هر سخن حقی که ما را از هدفمان جدا کند، باطل است». هدف انقلاب اسلامی طرح قواعدی است که جهان را از چنگال استکبار و صهیونیسم رهایی بخشد و بصیرت در آن رابطه عبارت است از آن‌که بفهمیم هر شعاری که ما را از مقابله با آمریکا و اسرائیل غافل کند از هویت انقلابی خارجمان کرده و در آن صورت به یک ملت بی‌تاریخ و بی‌هویت تبدیل خواهیم شد. بلایی که در زمان رضاخان و محمدرضاخان بر سرمان آمد. موفق باشید
373
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند.در خصوص بحث امامت و عصمت و انچه از قران میشود استفاده و اثبات کرد از دوران دانشجویی در دانشگااه علوم پزشکی و در رادیو معارف بسیار شنیدهام و به نظر هم خیلی متین است اما ته دل نمیتوانم بپذیرم اهل تسنن چرا با این دید به این ایات و روایات نگاه نمیکنند .؟ نمیتوانم بپذیرم که تقییه میکنند (همچننان که بعضی ها این را دلیل میدانند.)ایا چون از ابتدا اینجور در ذهنشان نقش بسته است نمیتوانند جور دیگری فکر کنند ؟ اگر علت این باشد این مسئله در خصوص مسیحیان هم باید صدق کند؟میتوانم بگویم این مسئله بزرگترین دغدغه دینی من وخیلی افراد است که باعث میشود ته دل محکم کمی احساس سستی کنیم ومسلم است این شرایط چراگاه شیطان است و در موقع مقتضی ضربه خود را خواهد زد .لطف فرموده پاسخ دهید ارادتمند شما .دکتر صادقی .تبلیغ شما را در سایتم میکنمwww.drsadeghilab.ir
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام عنایت بفرمائید که یکی از طرفندهای دشمنان اسلام آن است که وقتی نتوانستند در مقابل رهنمون‌های دینی حرفی منطقی داشته باشند، موضوع را سیاسی وجناحی می‌کنند و این سخت‌ترین ضربه‌ای است که همیشه به مسیر های هدایت‌‌های الهی وارد شده ، از طرفند فرعون بگیرید که به مردم مصر گفت: «این مرد – یعنی حضرت موسی – نقشه کشیده است شما را از شهرتان بیرون کند» و سعی کرد از این طریق موضوع نبوت حضرت را در حجاب ببرد. یا وقتی جادوگران در مقابل معجزه‌ی حضرت متوجه شدند کار موسی«علیه‌السلام» چیزی فوق معجزه است و اسلام آوردند، گفت: این نقشه‌ای بوده از قبل که موسی به عنوان رئیس جادوگران با تبانی جادوگران کشیده. یا در دهه‌های اخیر موضوع دفاع انقلاب اسلامی از مردم مظلوم فلسطین و شیعیان لبنان را سعی کردند سیاسی جلوه دهند و حقانیت موضع‌گیری انقلاب اسلامی را در حجاب ببرند. در موضوع ولایت جامعه‌ی اسلامی پس از رحلت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله»، جنابعالی عنصر اُموی را ساده نگیرید که چگونه کار را تا آن‌جا کشاندند که بالاخره معاویه جانشین پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» شد و در این دوره آن‌قدر فضا را آلوده کردند و جعل حدیث نمودند که سال‌ها طول می‌کشد تا گرد و غبارها فرو نشیند و جهان اسلام متوجه اصل مسئله بشود. اقدام بسیار کارساز مرحوم علامه‌ی امینی در «الغدیر» یکی از آن اقداماتی است که آرام‌آرام فضا را شفاف می‌کند و مرز بین جریان اموی در جهان اسلام را از سایر مسلمانان روشن می‌نماید و این اولین قدم است. کتاب «حزب علوی و حزب اُموی» از آقای حجت‌الاسلام دکتر محسن حیدری، از انتشارات دفتر انتشارات اسلامی نکات خوبی در این رابطه دارد. در ضمن جزوه‌ی «چه شد که کار به قتل حسین«علیه‌السلام» کشیده شد؟» با ویرایش جدید که بر روی سایت هست، إن‌شاءالله می‌تواند کمک کند. موفق باشید
372
متن پرسش
سلام علیکم. دو سه هفته ی قبل چند سوال پرسیدم اما در ازای همه ی سوال ها به اشتباه یک جواب داده شده. سوال ها برایم مهم است لطفا در جواب و ارسال آن ها تجدید نظر فرمایید. با تشکر.
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیک السلام سوالتان دو قسمت داشت که جواب داده شد .
371
متن پرسش
با سلام و احترام . گاهی پیش می آید که انسان با دیده ای خاص به قرآن مینگرد به گونه ای که واقعا احساس میکنم که حقایق بزرگی در آن نهفته است و لذا ترس وجودم را فرا میگیرد و این باعث میشود وقتی میخواهم بروم قرآن بخوانم بترسم و قرآن نخوانم. البته آموخته هایم میگوید شیطان نمیگذارد به سمت قرآن بروی. اما میخواهم برانم که این حالت خوب است یا بد ؟ ( بعضا که با تمام وجود دعا میخوانم و قلبم تازه برای گرفتن حقایق قرآن آماده میشود ، ترسم بیشتر میشود) و میخواهم برانم چه طور باید با این احساس برخورد کرد؟ و سوم این که اگر قرآن چگونه خوانده شود بهتر است؟ با تشکر فراوان وآرزوی توفیقات روز افزون برای شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ابتدا باید از طریق تفاسیر قرآن، با قرآن مرتبط شد تا به کمک مفسران قرآن، قرآن برای جان ما نرم شود، بعد از آن‌که روح ما آمادگی ارتباط با قرآن را پیدا کرد همان‌طور که می‌فرمایید حیرت شروع می‌شود و این حیرت چیز خوبی است به‌طوری که رسول‌خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» از خدا تقاضا می‌کنند: «رب زدنى فیک تحیرا »؛ خدایا! در رابطه با خودت واسماء حسنایت ، بر حیرتم بیفزا. مرحوم قاضی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در رابطه با چگونگی قرائت قرآن فرموده‌اند: «علیکم بقرائة القرآن الکریم فی‌اللیل بالصوتِ حزین، فهو شراب المؤمنین» بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صوت حزین، که آن شراب مؤمن است. موفق باشید
نمایش چاپی