با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده عزیز: من چندین ساله دچار اضطراب و سردرد شدید شدم و هر آنچه که از دارو شیمیایی یا گیاهی بوده مصرف کردم و هر آنچه از دعا و نذر و نیاز و توسل ولی همچنان این درد همراهمه وهمه بهم میگن باید خودتا درست کنی و من اصن نمیدونم چطوری میگن توکلتا قوی کن. نمیدونم خسته شدم از نداشتن آرامش از ترس و افکار منفی خسته شدم. آنقدر مشاوره رفتم ولی همه بی فایده یا با تاثیر نه چندان زیاد. یعنی این طور بگم هنوز احساس خوشی و شادی ندارم و آرامش لحظه به لحظه یه مشکلی دارم سردرد معده درد درد قفسه درد پا و دست دلشوره و... کمکم کنید. دیگه نمیدونم چی کار کنم. شرح صدرم صفره. تحمل شنیدن کوچکترین چیز استرس زا و منفیا ندارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور بیکرانۀ اکنونِ خود، امری است که انسان را در حضوری میبرد آزاد از اضطرابها. و در این رابطه مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، میتواند ان شاءالله مؤثر باشد. خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» شده است، رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18332
با سلام خدمت استاد ارجمند: به برکت وجود بزرگان خداوند متعال در زندگی من حقیر هیچ چیزی را کم نکرد و نداد اگر از حال دلم بگم واقعا خوب اگر از ترس و خوف و افسردگی ها بگم واقعا شکر خدا در چنبره حکمت انبیا و اولیا و بزرگان اند و به واسطه ولایتشان مستفیضیم. اما یک نکته در ته ته دلم وجود دارد و آن اینکه آنچه از آینده یا در آینده جهان باید جست برایم معنی محصل نیافته است_ واقعا وظیفه تاریخی خود را بجز در خدمت بودن ولی را درک نمیکنم گویی هنوز خودبنیادی پنهان و خفته طالب آتش به اختیار بودن است گویی هنوز آنچه را باید شب و روز بدون خوردن الا قلیلی و خفتن الا قلیلی، جست را نمیجویم از بعد گذشته و اکنون واقعا خیلی خیلی شاکر و راضی ام واقعا آنچه هست از سرم گویی زیادست، ذوق میکنم وقتی به گذشته خيلي خطرناک و گناه آلوده مینگرم و به خودم میگم این منم؟ مگر ممکنه؟ و آنجا رحمت را میبینم. آنچه سؤال ام هست اینکه برای آینده به شیوه ایی که عرض کردم چه بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در توجه به حضوری است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و ذیل توجه به حضرت امام و رهبری، راهی گشوده شده که راه مهمی است. در بحث «ما و بیانات رهبر انقلاب در رابطه با بسیج» https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 نکاتی مطرح شد که میتواند توجه به آیندهای که عبور از ظلمات دوران است را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد تا چه حد هم عالم شدن با انسان ها خوب است؟ چطور میتوان با دیگران هم عالم شد؟ کتابهایی سراغ دارین که در رابطه با هم عالم شدن با انسانها باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «عالم انسان دینی» پیش آمد که خوب است به آن کتاب رجوع شود. به هر صورت انسانها در وسعت بیکرانه حضور خود در نزد خود به جایی میتوانند برسند که جهان خود را محل حضور همه انسانها حس کنند. قرآن میفرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» به سوی مغفرت الهی و به سوی بهشتی سرعت بگیرید که عرض آن از همه آسمانها و زمین گشودهتر است و آن را برای اهل تقوا قرار دادهاند. و در همین رابطه در روایت داریم انسان مؤمن همه اهل بهشت را در بهشت خود جای میدهد و هیچ مشکلی و هیچ تنگی پیش نمیآید. و این قصه امروزین ما نیز هست که چگونه شخصیتی همچون حضرت امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» همه انسانها را که به دنبال انسانیتاند، در جان منوّر و با صفای خود جای میدهند و گویا به تک تک آنها میاندیشند و عجیب آنکه هر آنکس بهرهای از انسانیت دارد، خود را در عالم این مرد الهی احساس میکند و هم عالمبودن در این زمانه آن است که ذیل اسلام عزیز و انقلاب اسلامی بزرگ، با مدّ نظرقراردادنِ شخصیت رهبر انقلاب، خود را در جهان همدیگر حاضر کنیم. خدا میداند برای درک معنای زندگی و برای عبور از تنهاییهای آزاردهندۀ این دوران و برای عبور از نیستانگاری و نیهیلیسم در این زمان هیچ راه دیگری نیست. موفق باشید
حضرت استاد، پس از ۱۵ سال مطالعه ی کتب تان و حضور در تمامی جلسات و محافلتان و تدریس آثار حضرتتان درخواست میکنم، لطفا پرده از علوم نورانی تان بردارید، پرده از آنچه معتقدید بردارید و فاش گویید، به جای بیان تلویحی و رازگونه صراحتا بیان کنید آنچه در پاسخ به پرسش ۳۸۹۵۶ فرمودید، بگویید اگر معتقدید رهبر انقلاب روحی له الفداء مصداق فراز حدیث علی بن موسی الرضا علیه السلامند که ان العبد اذا اختاره الله... ، پس مصداق قبل و بعد این حدیث طولانی هم هستند، از چه شرم داری یگانه ی تفکر و تعقل و تفسیر و تاویل؟ فاش گو از آنچه دیده ای برای کران مخاطبت طاهرزاده ، ای گنگ خواب دیده، بگو الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ الله، وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ الله خامنه ای ست، بگو فَالْإِمَامُ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضى، وَ الْهَادِي الْمُنْتَجى وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ الله بذلك، وَ اصْطَنَعَه عَلى عَيْنِهِ فِي الذَّرِّ» خامنه ای ست ، بگو عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ، مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ، اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ، وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ؛ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَ خِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ، وَ مُصْطَفىً مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَ سُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ، وَ صَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ الله يَحْفَظُهُ وَ يَكْلَؤُهُ بِسِتْرِهِ، مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ، مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ الْغَوَاسِقِ وَ نُفُوثُ كُلِّ فَاسِقٍ، مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ السُّوءِ، مُبَرَّأً مِنَ الْعَاهَاتِ، مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ، مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ، مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا، مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ وَ الْبِرِّ فِي يَفَاعِهِ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ وَ الْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِهِ» هم حضرت آقاست، بگو ای طاهرزاده که امام رضا علیه السلام در همان حدیث فرمودند خامنه ای جان « فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَأِ وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ الله بذلك لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلى عباده، وَ شَاهِدَهُ عَلى خَلْقِهِ، وَ «ذلِكَ فَضْلُ اَللّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ، وَ اَللّهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِيمِ» فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلى مِثْلِ هذَا فَيَخْتَارُونَهُ؟ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُونَهُ؟ والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این قسمت از فراز آن روایت توجه ننمودهاید که حضرت رضا «علیهالسلام» میفرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُور عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» و موضوع را تعمیم میدهند به هر آن کس که خداوند او را برای امور بندگان انتخاب کند و مسلّماً امثال حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» میتوانند مصداق چنین موضوعی باشند و البته معلوم است مصداق کامل و اتمّ چنین موضوعی پیامبر خدا و ائمه معصومین «علیهمالسلام» میباشند و حتی اگر همانهایی که سخت متوجه عنایات الهی به حضرت امام و رهبر معظم انقلاب هستند؛ بخواهند آن عزیزان را در حکم معصوم قرار دهند، اولین کسانی که سخت با آن موضوع مخالفت میکنند خود حضرت امام و رهبر انقلاب میباشند. آیا نباید به کریمه: «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» در این موارد نظر کرد وقتی قرآن میفرمایند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؟ و علت آنکه بنده مصداق آن روایت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» تشخیص دادم؛ سخنی بود که سالهای قبل مرحوم شهید مطهری در نسبت با حضرت امام چنین فرمودند. البته متأسفانه فراموش کردهام در کدام یک از سخنان ایشان این نکته مطرح شد ولی چون مطلب را در ذهن خود داشتم گفتم آنچه که عرض شد. با اینهمه بحث بر سخن مرحوم شهید مطهری نیست، بحث بر آن فراز از روایت است که موضوع را تعمیم میدهد. و آنچه مانع میشود تا ما جایگاه رهبری را در این تاریخ درست بفهمیم و متوجه تاییدات خاص پروردگار نسبت به ایشان بشویم، حجاب معاصرت است، آری «حجاب معاصرت» به این معنا که چون در کنار ایشان هستیم نقش اساسی ایشان را در این زمانه نمیفهمیم و فردا و فرداها معلوم میشود رهبری چه اندازه نقش اساسی در این تاریخ داشتهاند. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام بر استاد عزیز: ببخشید جسارت میکنم. ۱. در تفسیر شب گذشته در رابطه با «یوق شحّ نفسه» آیه به صورت مجهول است اما حضرت عالی به صورت معلوم ترجمه و تفسیر کردید؛ با مجهول ترجمه کردن فهم چیز دیگریست؛ اینکه فهم میشود که ما نمی توانیم از شحّ تفس در امان باشیم الاّ اینکه ما را در امان بدارند؛ یعنی جز به لطف و عنایت الهی این امکان پذیر نیست. ۲. بیانی از حضرت آقا برایتان ارسال میکنم و سوالی ذیل آن محضرتان مرقوم میدارم؛ «آيا بدون فقاهت می شود اسلام را یاد گرفت؟ نه؛ این اولین نکته ای است که من می خواهم به شما بگویم بدون فقاهت، اسلام را نمی شود فهمید؛ نه فروعش را و نه اصولش را نه اقتصادش را نه سیاستش را نه حکومتش را نه قضاوتش را؛ هیچی. با فقاهت می شود اسلام را فهمید. آن جایی که ما می خواهیم حکومت اسلامی و نظام اسلامی بر سرپا باشد باید با همین روش فقاهت، اسلام فهمیده شده باشد. مرز فاصل بين اسلام شناس و مدعی اسلام شناسی، همین است. آن کسی اسلام شناس است که از طریق فقاهت با متد فقاهت با روش فقامت اسلام را به دست می آورد. باید حوزه های علمیه و متفکرین اسلامی به کسانی که در معرض گفتن یک سخن و قبول مردم قرار دارند و تمام مردم بدانند آن حرفی از اسلام قابل قبول است که با روش فقاهت استنباط شده باشد. مگر بدیهیات اسلام وجوب نماز و وجوب حج و ضروریاتی که در فقه اسلام هست که اینها نه؛ اینها استنباط و اجتهاد و تقلید و این چیزها لازم ندارد؟ و الا آن کسی که از اسلام حرف می زند، فکر اسلامی ارائه می دهد، از اقتصاد، از سیاست، از مسائل کشورداری از مسائل اخلاقی از مسائل شخصی از بقیه امور مسائل بین المللی می گوید. اسلام این را می گوید اسلام این را می گوید. آن کسی می تواند ادعا بکند که اسلام این را می گوید که استنباط کرده باشد. مگر از یک اهل استنباطی او فرا گرفته باشد. اشکالی ندارد. یک آدم اهل استنباط فقیهی گفته باشد دیگری تقلید او می کند اما اینکه بگوید. نظر من این است که اسلام این را می گوید. باید پرسید و آقا جناب عالی این نظر را از کجا به دست آوردید؟ آیا شما از طریق فقاهت بدست آوردید؟ علی الرأس و العین قبول میکنیم یعنی نه اینکه از شما می پذیریم؛ خب اگر درست بود می پذیریم، اما به عنوان یک نظر اسلامی قبول میکنیم میگونیم شما گوینده یک نظر اسلامی هستید، اما اگر گفت: نه آقا من فقاهت مقاهت نمی فهم، فقاهت اینها حرفهای قدیمی است. متن قرآن را نگاه میکنم مطالعه می کنم از قرآن اینجوری می فهمم. فقه نیست، اسلام نیست، حجت بر کسی نیست. این را شما بدانید و این به عهده شما طلبه هاست. طلبه های آینده و طلبه های امروز و متفکرین آینده به عهده شما است. اینی که هر کس از هر جا بلند شود بگوید اما ما از اسلام این را می فهمیم، این قابل قبول نیست مگر می تواند هر کسی بگوید ما از اسلام این را می فهمیم؟ بایستی استنباط کرد. باید دقت کرد، باید با روش فهمید نظر اسلام را و بدون آن نمی شود. این آن نکته اساسی است که من رویش تکیه می کنم لذاست که طلبه ها بایستی روش فقاهت را فرا بگیرند و الا اینی که ما احکام فقهی را بدانیم خب رساله را هم هر کسی یاد گرفت احکام فقهی را می دانند. فقیه نمی شود او که. فقیه آن کسی است که روش فقاهت را بلد میشود. روش استنباط را بلد میشود. یعنی مجتهد می شود. این است که بزرگان ما و گذشتگان ما روی مساله مجتهد شدن افراد تکیه می کردند.۶۴/۷/۹ (این دیدار به صورت عمومی منتشر نشده است) اما شبهه بنده اینست که با توجه به اینکه حضرت عالی فرموده اید روایات فقهی را ملاحضه نکرده اید و به تبع، با فقه سر و کاری نداشته اید؛ در صورتی که روش استنباط اسلام در حال حاضر از فقه بر می آید، شما چگونه تفسیر و شرح احادیث و کتابهای گوناگون را تالیف و تنظیم کرده اید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. ولی عنایت داشته باشید مجهول آوردن یک جمله به گفته اهل ادب به جهت تفخیم و اهمیت موضوع است و اینکه مسئله بزرگتر از آن است که انسان به اراده خود آن را انجام دهد.
و با نظر به همین امر بعضی از مترجمین آیه «من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون» را اینطور معنا کردهاند که: «كسانى كه از خست نفس خويش مصون مانند آنان رستگارانند.» و علامه طباطبایی میفرمایند: راغب میگوید: کلمه شح به معنای بخل توام با حرص است، البته نه در یک مورد، بلکه در صورتی که عادت شده باشد و کلمه یوق که در اصل یوقی بوده، مضارع مجهول از مصدر وقایه است که به معنای حفظ کردن است و معنای آیه چنین است: هر کس که خدا او را از شر تنگ چشمی و بخل حفظ فرموده، در نتیجه نه خودش از بذل مال مضایقه دارد و نه از اینکه دیگران مالدار شوند ناراحت میشود، چنین کسانی رستگارند. و باز ملاحظه میکنید با نظر به همین حساسیت، بعضی آیه مذکور را اینطور ترجمه کردهاند: «هر كس از شرّ بخل نفس خويش درامان بماند، پس آنان همان رستگارانند.» در ترجمه المیزان هست که کسانیکه موفق شده باشند خود را از بخل نفسانی خود راحفظ کنند، چنین افرادی رستگارانند. در نتیجه سخن این است: پس رسیدن به رستگاری مشروط به حفظ نفس از تمام این خصایص اخلاقی بد میباشد. و مهم آن است که به نحوی این موضوع با مخاطب در حین محاوره در میان گذاشته شود.
۲. در مورد تفقه در دین، مهم گزارش اندیشمندان بخصوص علامه طباطباییها میباشد که در تفقه دین مسائل را با ما در میان میگذارند و اتفاقاً کسانی که با روحیه تفقه در دین آشنایی کلی داشته باشند با آن نوع معارف و با روایات و آیات می توانند ارتباط برقرار کنند. بنده هنوز دو سالی را که در خدمت آیت الله آذری قمی موضوع مبانی فقه و روش استنباط را با ما در میان میگذاشتند را به عنوان زیباترین سالهای عمر خود میدانم همانطور که در خدمت آیت الله مصباح، مباحث کلام اسلامی در میان میآمد و بهرههای فراوانی برایمان داشت. موفق باشید
باعرض سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد عزیز با تشکر بابت انتشار خلاصه تفسیرالمیزان خواستم بدانم برای بنده که شاید دانستن نکات ریز المیزان برایم واجب نیست چقدر با خواندن این خلاصه از آن مستغنی می شوم؟ ۲. استاد اینکه مثلا بدون اینکه قصد حفظ کردن مطلبی را داشته باشم فقط به مدت چند روز ان را می خوانم بعد میبینم که کلا مطلب را حفظ شدم یا اینکه انسان عملی را که انجام می دهد بعد چندبار خیلی راحت آن را فرامیگیرد تا اینکه آن را دائم در ذهن بیارد یا نگه دارد به نظر شما این چه ارتباطی با وجود ما دارد؟ این ذهن چه ویژگی دارد که در اختیار من نیست؟ ممنون از پاسخگویتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین اندازه که اشاراتی قرآنی در رابطه با آیات مقابلتان گشوده میشود؛ ان شاءالله مفید خواهد بود. ۲. ظاهراً این استعداد که مربوط به حافظه انسانها میباشد در اکثر افراد وجود دارد و چیز خوبی هم هست. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که میشود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر میگوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار میشود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده میشود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا میتوان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش میآید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس میکند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام میشود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده میشود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحتالشعاع این قضیه قرار میگیرد آیا اگر این حادثه پیش نمیآمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمیتوان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت میرسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت میرسند در حالی که اگر زنده میماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمیکردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام میکند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت میرسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: من دنبال یک حدیث میگردم که بگوید که صفاتی همانند علم، قدرت و حیات، عین ذات خداوند میباشد. اگر اینچنین حدیثی سراغ دارید لطفاً آن را بیان کنید و آدرس آن را هم بفرمایید. چون به آن نیاز دارم! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع عقلی است که اگر صفات خدا جدای ذات باشد، خداوند محل کثرت می شود. امری است فوق موضوعاتی که احادیث بخواهند از آن سخن بگویند بلکه مبنای اعتقاد به حقیقت احادیث نیز همین امور عقلی است. موفق باشید
سلام: اهل جهاد شاید نباشم و کلا انسان با درجه بالای ایمان و حتی پایین ایمان نیستم و مبتلای به کبائرم و در مسائل اعتقادی سست و در تردیدم منتها علاقه مند انقلاب اسلامی هستم حال سوال است شهادتی که خود با پای خود به سراغ برخی شهدا می آید و آن بمباران منازل مسکونی است آیا امکان دارد چنین شهادتی نصیب من بشود؟ البته بدون ارتقای ایمان و توبه و اینها چون با حال و روز من بعید است. تزکیه ای صورت بگیرد یا مرد جبهه و جهاد و جنگ بشوم و خوب قاعدتا عاقبت با مرگ عادی خواهم رفت ولی محب انقلابم و تنها شهادت می تواند این حب را به تبلور برساند و به نظر می رسد خداوند می تواند در جواب این حب شهادت را نصیب کند و قعر دوزخ را نیز کیفر کفر و گناهانم قرار دهد و تا ابد خالد اعماق جهنمم کند شهید که لزوما لازم نیست بهشتی باشد بالاخره درست است وجود من بی ثمر و بلکه شر مطلق است لکن پیکر من می تواند سیاه لشکری باشد در جبهه انقلاب که مثلا جنایتکاری صهیونیست ها را اندکی هویداتر کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به ما فرموده اند: «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آن قدر ای دل که توانی بکوش». ما در نسبت به انقلاب و شهدا و ارادت به رهبر معظم انقلاب، مسیر خود را تعیین می کنیم و امیدوارِ به رحمت الهی هستیم. موفق باشید
سلام استاد: فرمودید انسان کامل قدرت ایجاد بدن هم دارد مثل امام زمان که میتواند برای خود بدن ایجاد کند بعد توجه را بردارد. آیا امام زمان همیشه به یک شکل بدن ایجاد میکنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. عمده همان حضور واسطه فیضبودنِ آن حضرت است و نسبتی که خداوند از طریق آن حضرت با دیگران دارند. موفق باشید
با سلام: در رابطه با سوال 38447 به عرض می رسانم که ما قاعده ای داریم به نام بسیط الحقیقه کل الاشیا و.. که طبق این قاعده هستی و کمالات اشیا خداست و این آیا غیر از این است که خدا عین هستی اشیاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! طبق آن قاعده (بسیط الحقیقه) در جامعیت خود، همه اشیاء است. مانند نور بیرنگ. نه آنکه او مجموع آن رنگها باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در پاسخ به سوالی، حضرتعالی چنین فرمودید: «زنان از نظر تکوینی خداوند برای آنها امکاناتی را قرار داده که تازه با اطاعت از همسرانشان به ظهور میآیند و عملاً نتیجهای که آنها میخواهند به جهت حکومت عواطف زنان، پیش میآید.» شما اطاعت از همسر را بر اساس کدام مبانی نقلی و در چند وجه تعریف میفرمایید، به نظر می رسد شما اطاعت از همسر را امری مطلق فرمودید، آیا معتقدید که دخترانی که مجردند، این امکانات تکوینشان بالفعل نمی گردد؟ حقیقتا این سوالات وقتی پررنگ تر می شود که با توجه به کتاب راه سوم که بتازگی تالیف شده و مستخرج از منظومه فکری رهبر معظم انقلاب است، اطاعت به معنای تمکین از منظر رهبری فقط در دو سه مساله هست، و قوامیت به معنای سرپرسی خانواده در امر معاش هست و رهبر معظم، نه مردسالاری را در خانواده قبول دارند و نه زن سالاری.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب شریف «راه سوم» بحمدالله نظرها متوجه نگاه دقیق و حکیمانه رهبر معظم انقلاب به «زن» به میان آمده، زن در ذات خود به عنوان یک جهانی که میتواند در اوج عبودیت باشد، در میان است و از طرفی در روایات خود متذکر این امر هستیم که آنجایی که زن و مرد در کنار هم خانوادهای را تشکیل میدهند به حکم «الرّجال قوّامون علی النساء» نقشی خاص برای مرد قائل شده تا نظام خانواده در سامانِ بیشتری جلو رود و پذیرفتن این نوع مدیریت به معنای اطاعت مطلق از همسر نیست. و به گفته آیت الله سیستانی مرد، ولایتی بر زن ندارد. که تا حدّی در این مورد و در نسبتی که باید زن و مرد نسبت به همدیگر داشته باشند؛ در کتاب «زن، آنگونه که باید باشد» عرایضی شده است. و چنانچه ملاحظه فرمایید در ادامه آیه فوق میفرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ» بدین معنا که امتیاز، یک طرفه نیست و هر کدام برای خود امتیازاتی دارند. موفق باشید
بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر. سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد مهربان آقای طاهرزاده. حضرتعالی در مباحث «درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» جلسه سوم در دقیقه ۴۳ فرمودید: که حضرت حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: « اگر کسی بدهی دارد از جمع ما برود چون حضور چنین فردی در بین ما باعث میشود که ....»، آیا همه اصحاب میدانستند از قبل که برای شهادت میروند و باید بدهی هاشون رو مثلا همچون زهیر پرداخت کرده باشند؟ یا اینکه اون لحظه شب عاشورا که فرصت ادا کردن دین و پرداخت بدهی ها نبوده؟ پس چطور آقا امام حسین علیه السلام چنین خواستن ای از اصحاب داشتند؟ ممنونم میشم توضیح بفرمایید. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط آن زمان طوری بود که عموماً افراد بدهی بر گردن خود نمیگذاشتند مگر موارد استثناء و حضرت متذکر همان موارد استثناء بودند. موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و استاد گرانقدر و بسیار عزیز و محترم: سؤالی دارم خدمت استاد عزیز: خوب اکنون که دارم این سؤال رو طرح میکنم و سؤالی است که چندین سال هست در ذهنم همیشه هست، روز انتخابات مرحله ی دوم هست و خود هم همچون دور اول رأیم را با قاطعیت به دکتر سعید جلیلی داده ام و از این حیث خوشحال بوده و خیالم راحت است از انتخاب آگاهانه و همچنین ادای تکلیفی که داشته ام. نمی دانم فردا چه کسی انتخاب خواهد شد اما چیزی که هست به نظرم می رسد در این سالیان اخیر و همین طور امسال، خوب درسته که در ایام انتخابات رقبا و هواداران کاندیداهای مختلف همگی شاید به نوعی روی ضعف های رقیبان خود تمرکز نموده و از روش های مختلف و نقدهای مختلف استفاده می کنند تا خود را موجه تر و مناسب تر در انظار عموم جلوه دهند، خوب در همه جای دنیا هم همینطور هست در دنیای امروز... اما چیزی که برایم سؤال هست اینکه در مملکت ما که می گوییم شیعه و الگویمان همیشه اهل بیت (ع) هست و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ... خوب شاید از طرف رقبای ما که گرایش به غرب دارند از نظر برنامه و اجرا و ... اگه تخریب و احیانأ انتقادهای غیرمنصفانه صورت گیرد انتظار کمتری هست ولی اینکه عزیزان انقلابی و مرجع ها یا رسانه ها و افراد انقلابی این نوع از نسبت دادن ها و تخریب ها و انتقادهای این چنینی که رقیب را در حد دشمن و منافق و همراه دشمن قلمداد کردن آیا درست هست؟ آیا این نوع از رفتارهای تخریب گرانه در منظر عموم جامعه باعث رواج بداخلاقی ها و اختلاف ها در سطح جامعه و بدبینی نسبت به مسؤلین نمی شود؟ آیا همین اتفاق باعث این همه عدم اعتماد مردم و ایجاد سیاهی نمایی در جامعه و رواج بی اعتمادی نشده که ثمره ی آن این کمتر شدن سال به سال مشارکت و اقبال مردم به انتخابات ها گشته؟ خوب همه این رؤسای جمهور و مسؤلین بلند پایه که در این چند دهه همگی کسانی بودن که در انقلاب نقش داشتن و سالها در مناصب مختلف نظام و همراه نظام بوده اند و از فیلترهای مختلف صلاحیتی گذشته اند و با وجود اینکه از سوی نظام طرد شده اند و محکوم شده اند اما باز در انتخابات های مختلف و از جمله همین انتخابات به پای صندوق های رأی آمده و انبوهی از رأی دهندگان را هم با خود جذب انتخابات و مشارکت در آن کرده اند و این یعنی اینکه همچنان به اصل نظام پایبند هستن و گرنه مثل خیلی از اپوزیسیون خارج از کشور که همیشه مردم را ترغیب به براندازی و عدم شرکت در انتخابات می نمایند اینان هم همین کار را می کردند ولی ... چرا با همه این اوصاف ما انقلابی ها و رسانه های انقلابی در این حد از بدبینی و سوء ظن در زمان انتخابات آنها را تا حد دشمن و جاسوس (!) در اذهان ملت یاد می نماییم. مثلاً در همین دور اول کاندید منتسب به جریان اصلاحات نفر اول شد و بیش از ۱۰ میلیون رأی کسب کرد. سؤال این جاست که آیا این نسبت دادن اتهاماتی مثل جاسوس و دشمن و از این قسم... آیا نوعی عدم احترام به رای ۱۰ میلیون هموطن و رأی آنها نیست؟ آیا این باعث بدبینی بیشتر مردم نسبت به مسؤلین نمی شود؟ باعث اختلافات مختلف و ایجاد دو قطبی ها نمی شود؟ لطفا شما استاد گرامی معیار و ملاک درست اخلاقی در این زمینه را مطابق سیره اهل بیت (ع) و آنچه درست و الگو هست و جامعه ساز می باشد را بفرمایید. خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب متوجه شدهاید که ما نباید آنانی که به نحوی خود را متعلق به انقلاب و رهبری میدانند هرچند از نگاه سیاسی و عقیدتی همراه ما نیستند را نفی کنیم مگر آنکه با گفتگویی که با آنها پیش میآوریم متذکر حقیقتی شویم که بعضاً گُم میشود و روش رهبر معظم انقلاب در این رابطه بسی حکیمانه است و مطمئن باشید اگر درست عمل کنیم بسیاری این افراد که به ظاهر با ما یگانه نیستند، یگانه خواهند شد. قرآن میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» خوبى و بدى برابر نيستند. همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده، تا كسى كه ميان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: شما در جلسه ی تفسیر این هفته کار مردمی که رأی به آقای جلیلی دراین ظلمت زمانه دادند را ارزشمند وغنیمت شمردید که بسیارتسلی بخش بود برامون، اما واقعا استاد چرا باید اینقدر آمارمشارکت پایین باشه و این هم با رأی اول آقای پزشکیان، در حالی که انتخابات همزمان با چهلم شهدای خدمت بود، چطور مردم سه سال درخشان دولت شهید رئیسی که بعد از هشت سال روحانی بود را نادیده گرفتند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که چگونه دشمن گمان میکند با تنگناهایی که از نظر معیشتی برای مردم ایجاد کرده و با انواع تبلیغات، چگونه جریانهای گرایش به غرب را بنا دارد به میدان آورد. ولی در این تاریخ مقابله با جبهه توحیدی انقلاب اسلامی حتماً و حتماً منجر به ناکامی خواهد شد به طوری که به حکم آیه «لایموت و لا یحیی» نه امکان مردن برای آنها پیش میآید و نه امکان زندگی. و در همین رابطه در آن عکسنوشته آن نکته عرض شد و ملاحظه خواهید کرد https://eitaa.com/matalebevijeh/17073 . موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: بعد سیاسی اسلام با بعد اجتماعی اسلام فرق دارد؟ یا یکیست یا هم پوشانی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در شخصیت یگانه خود ابعادی فردی و اجتماعی دارد و اسلام، در راستای تعالی آن ابعاد او را وسعت و رشد میدهد و از این جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: همه اسلام سیاست است. بدین معنا که حتی وظایف فردی ما نسبتی با مسائل اجتماعی دارد تا آنجایی که عبادت برای خدا یعنی نفی استکبار. موفق باشید
سلام خدمت استاد بنده طلبه هستم حدود ۵ سال است که متأهل شدم .............. آیا این خوبه یا بد؟
در این موارد باید ایمیل خود را مشخص کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول این افکار میکنید؟!! وقتی این افکار میآید باید دنبال نکرد. موفق باشید
با سلام: آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره واقعه میفرماید: عالم آخرت عالم ثبات است نه سکون. منظورشان از ثبات چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته مهمی را متذکر شدهاند زیرا عالم آخرت عالم وجود و ثبات است، نه تغییر. و «وجود» را که عین ثبات و بیکرانگی است؛ سکونی نیست بلکه دریایی است بیکرانه که در هر جایی که باشی در همه جا هستی. موفق باشید
سلام: ابیات زیر را معنا بفرمایید سپاس. هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند ساقیانند که انگور نمیافشارند یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ صورت اوست همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند صورتیاند ولی دشمن صورتهایند در جهانند ولی از دو جهان بیزارند همچو شیران بِدَرانند و به لب میخندند دشمن همدگرند و به حقیقتْ یارند خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند لیک چون وانگری مُتَّفق و یک کارند همچو خورشیدْ همه روزْ نظر میبخشند مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود روزْ گندم دِرَوَند اَر چه به شبْ جو کارند دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی بَرِشان سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند شِکَّرانند که در معده نگردند تُرُش شاکرانند و از آن یارْ چه برخوردارند مَردُمی کن برو از خدمتشان مَردُم شو زانکه این مَردُمِ دیگرْ همه مَردُمخوارند بَس کن و بیش مگو گرچه دهانْ پُر سُخَنَست زانکه این حرف و دَم و قافیه هم اَغیارند
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وظیفهای که ما در این سایت برای خود تعریف کردهایم تا بیشتر جوابگوی سؤالاتی باشیم که کاربران محترم در رابطه با مباحث پیشآمده در کتابها برایشان مطرح می شود؛ نمیتوانیم در این امور وارد شویم بخصوص که ورود در این موارد نیاز به فرصت کافی دارد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: گاهی میشود که بنده سخنی را به طرف مقابلم بگویم و اشتباه برداشت کند آیا میشود که کاری کرد که طرف مقابل به طور صد در صد آن حرف را درست برداشت کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سخن گفتن با زبان لیّن است تا طرف مقابل متوجه دلسوزی ما نسبت به خودش باشد. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده در جواب بنده گفتن «با انس با عالِمی که بهتر است از سادات باشند، امیدوار به رفع این مشکل باشید.«چ» سوالم اینه: «انس با عالم زنده یا مرده؟ انس گرفتن یعنی چی؟ یعنی بروم مشکلم را به ایشون بگویم تا راه حلی بدهد یا...؟ منطور از سادات همون سید هست یا سیده؟ عاقبت به خیر باشید ممنون/
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روحانیون سادات میباشند مانند امام جماعت مساجد. که خوب است با دعوت ایشان به منزل از برکات علم و سیادت ایشان جهت دفع موانع استفاده شود. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت و عرض تهنیت فرارسیدن سال جدید: استاد جان با توجه اینکه در کسوت ذاکری اهل بیت علیهم السلام در حد ذره ای ناچیز خدمت میکنم با عنایت به ساعات حضور در محل کار، حفظ اشعار و احادیث برایم سخت است و میخواستم بدانم آیا ضمیر آماده و خیال پاک تاًثیری بر حفظ اشعار و احادیث و حتی آیات دارد و در صورت مثبت بودن پاسختان در صورت امکان راهکاری برای این امر عنوان بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مؤثر است. رعایت تقوا و پرهیز از کثرت کلام. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا لعن خفی خلفای سه گانه اگر به صورت مراسم هم نباشد و زیر لب باشد از نظر رهبری حرام است یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اساساً رویکرد «لعن» در این موارد، رویکرد صحیحی نیست. آری! نقد و انتقاد در فضای گفتگو محور در جای خود باید محفوظ باشد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد شما کتاب حضرت آقا طرح کلی اندیشه اسلامی در قران (که شامل سلسله جلسات حضرت آقا در مشهد در رمضان ۱۳۵۳) هست را تدریس کردید به صورت صوت؟ ان شاءالله همیشه در پناه حضرت حق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله قبل از انقلاب سخنان حضرت آقا با همین عنوان «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» به ما رسید و همان زمان بحثهای خوبی پیش آمد که البته شرایط ضبط به این صورت در آن زمان نبود. موفق باشید
سلام. وقت بخیر: جوانی هستم سال اول دانشگاه رشته نرم افزار. از مدت ها پیش علاقه به مطالعه معارف دینی پیدا کردم. الان متوجه شدم که علاقه من خیلی بیشتر هست و خودم می خواهم عمیقا درس دین بخونم و با معارف قران و حدیث انس داشته باشم. با توجه به سوال ۳۹۴۷۸ که از شما پرسیدم وضعیت من جوری هست که با کارهای مادی رشته خودم اصلا روحم سیراب نمی شود و دنبال این هستم که این گمشده ی خودم را از راه طلبگی پیدا کنم. لیکن از جهاتی دچار شک و دودلی شدم. از طرفی از بحث معیشت طلبگی می ترسم که شاید یک روز مجبور شوم به کار غیر طلبگی رو بیاورم و از جهتی هم نمی دانم که آیا این مسیر واقعا برای من مناسب هست یا نه؟ و بارهایی روی دوشم گذاشته می شود و من آیا می توانم درست به رسالت طلبگی عمل کنم یا خیر. ممنون میشوم راهنمایی کنید چون واقعا تصمیم سختی هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در جواب رفقا عرض شده اگر علاقهمندی به عالَم طلبگی را خداوند در جان عزیزان ایجاد کرده است؛ خودِ خداوند در مراحل مختلف مددکار خواهد بود. البته اولین شرط آن است که افرادی که مایل به حضور در عالم طلبگی هستند، باید استعدادشان از استعدادِ متوسط افراد، بالاتر باشد. موفق باشید