بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8310
متن پرسش
سلام علیکم در مورد ایت الله انصاری همدانی گفته شده /منقول از ایت الله قاضی رحمت الله علیه/ که ایشان توحید را مستقیم وبدون واسطه از خدای متعال بدست اورده اند لطفا کمی توضیح دهید با تشکر صمیمانه التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک بحث تخصصی عرفانی است، إن‌شاءاللّه مطالب توحید نظری را دنبال بفرمایید پس از چندسال معنای این سخن روشن می‌شود. موفق باشید
8129
متن پرسش
عجیبه!!! اول یدک کشیدن اسم استاد، می دانید چرا عجیبه چونکه تا آنجایی که من شنیدم درخت هر چه پربار تر سرش خمیده تر... دوم پاسخ به همه جور سوال از شیر مرغ تا جان آدمیزاد!!!! بهر حال سایت شما اتفاقی مشاهده شد... ان شااله که دنبال نام و نان نباشید و در راه اسلام به ما هو اسلام قدم بردارید...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: درست می‌گویید ولی اولاً: واقعاً بنده از این عنوان دلخوش نیستم ثانیاً: مگر بنده نظر خودم را می‌دهم که تعجب کرده‌اید پاسخ به همه جور سوال از شیر مرغ تا جان آدمیزاد داده ام ؟. بنده سعی می‌کنم به عنوان یک معلم آنچه از اسلام می‌دانم را در اختیار کاربران عزیز قرار دهم. ثالثاً: فکر می‌کنم وظیفه‌ی دینی اقتضاء می‌کند که جواب عزیزان را بدهم. با این‌همه از نفس خود در امان نیستم، امیدوارم با دعای دوستان و انتقاد عزیزانی مثل شما از شرّ نفس راحت شوم. موفق باشید
7768
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی ایا میشود گفت ماهیت همان ظهور وجود خارجی است در ظرف ادراک ما.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید
7104
متن پرسش
باسلام 1.درکتاب ادب خیال جمله ای را از ابن سینا برای جامعیت داشتن آوردید که درمورداین جمله دوسئوال پیش می آید:1:پس قضیه تخصصی کردن درحوزه ها چه میشود؟2:همه که استعداد هر علمی را ندارندپس عملااین صحبت ابن سینا اجرایی نمی شود؟مثلاآیت الله بهاالدینی که استعدادفلسفه رانداشتند؟ 2.درکتاب انسان از تنگنای بدن آوردیدکه امیرالمونین(ع)فرمودند ما امامان ساخته وپرداخته پروردگارمان هستیم وخلق در مرتبه بعد ساخته و پرداخته ماهستند، سئوال اینجاست مگر خلق را خدا خلق نکرده پس این دو چگونه جمع می شوندبالاخره خداخالق است یاائمه؟ 3.درکتاب انسان از تنگنای بدن آوردیدهرانسانی بالقوه انسان کامل است ولی بالفعل پیامبران و اولیارامی توان به این نام خواند،پس هر انسانی اگر بالفعل شد بامعصوم یکی می شود این چگونه جمع می شود؟ 4.بنده دلیلی برای اینکه امام بالاتر از عرفای دیگرند پیداکردم و آن اینکه ایشان سیر من الحق الی الحق هم داشتندولی عرفای دیگر بعضا به این درجه نرسیدند آیا این درست است؟ 5.کتابی که بعد از معرفت النفس و الحشر قصدچاپش رادارید چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هر انسانی در استعدادهای اولیه‌ی خود کمالاتی که لازمه‌ی یک انسان است را دارا است. تخصصی‌کردن بدین معنا است که به یکی از استعداد ها رشد بیشتری بدهیم. انسان‌ها رویهم‌رفته استعدادهایی که قدرت تفکر به آن‌ها بدهد دارند ولی بعضی‌ها در بعضی استعدادها قوت بیشتری دارند 2- ائمه«علیهم‌السلام» واسطه‌اند 3- هر انسانی می‌تواند در ذیل امامان معصوم به مقام عصمت برسد. مگر علامه طباطبایی و حضرت امام را در جلو چشم خود ندارید، شاهد این قضیه روایاتی که ائمه می‌فرمایند شیعیان ما با ما محشور می‌شوند که این نشان می‌دهد یک نوع سنخیتی با امام پیدا می‌کنند 4- مسلّم حضرت امام چنین سیری را داشته‌اند 5- إن‌شاءاللّه شرح سوره‌ی کهف. موفق باشید
5951
متن پرسش
سلام استاد . امیدوارم حالتان خوب باشد . چند تا سوال داشتم . و یک درخواست درخواست : اگر میشود یک سلسله بحث هایی را درخصوص ازدواج انجام دهید . حال دقیق نمیدانم که چنین بحث هایی را دارید یا خیر ؟ چون من در کتاب ها و صوت هایتان ندیدم . استاد ازدواج و ملاک های آن , انتخاب همسر ایده آل , شرایط زندگی , عقد و عروسی , شیوه ی خواستگاری , شیوه بیان و حرف زدن بین دختر و پسر در شب خواستگاری , اینکه چه حرف هایی را باید مطرح کنند و چه هدف هایی را باید در زندگی دنبال کنند و در اون یک ساعت صحبت در شب خواستگاری باید تمرکز بحث را روی چه بگذارند و.... خیلی از حرفهایی که در پروسه خواستگاری تا ازدواج و حتی بعد از ازدواج پیش میاید را توضیح دهید و اینکه خانواده ها باید چه انتظارهایی از همدیگر و عروس و داماداشان داشته باشند .وخیلی از بحث های دیگر در این خصوص که خودتان وارد ترهستید . استاد واقعا خیلی سخت است برای کسی که سلوک دینی دارد و نمیداند شب خواستگاری چه بگوید . من تا به حال سر این قضیه زیاد فکر کردم که خب با این شرایط من دختر مورد نظر را از کجا پیدا کنیم . خب قطعا از روی آسمون که نمیاد , مامان آدم باید بگرده , خب مامان آدم که بگرده افکار و عقاید من رو که نمیدونه حالا باید تو مجلس خواستگاری چی گفت و.... چون ازدواج یکی از واجباتی هست که امروزه دست خوش تغییر قرار شده و به جای اینکه دختر پسر با ازدواج عرشی بشوند فرشی میشوند . فرش که سهل است . پسر تا زمان مجردی اش درگیر وام و چک و .. نبوده بعد از ازدواج به جایی که الهی تر بشه درگیر این تعلقات و زنجیر ها شده است . البته من مباحث مربوط به زن را در سخنرانی هایتان دیدم ولی گوش نکردم . اگر آنها کمک میکند که بگویید همان ها را گوش دهم سوال اول : امام عارف بزرگی بود ولی یک سوال داشتم و اینکه آیا امام چهار سفر را طی کرد . یعنی ایشان مقام فنا و بقا داشته اند ؟. آیا کتاب یا اثری یا خاطره ای هست که حالات امام را در سفرهای مختلف چهارگانه بیان کند ؟. چون از بعضی خاطرات و یا آثار که در شرح حال عرفایی چون سیدعلی آقا قاضی و یا محمد جواد انصاری همدانی میزنند به واضح روشن است که ایشان مثلا در مرحله فنا بوده اند و یا این حالت ایشان در مرحله ی بقا بوده است سوال دوم : شما فلسفه را بسیار زیبا توضیح میدهید , نه طوریکه سنگین و حجیم باشد و نه خیلی سطح پایین . و اینطوریکه من دقت کرده ام فلسفه را طوری تدریس میکیند که کارآیی داشته باشد . مثل بحث معاد , معرفت النفس و یا برهان صدیقین و حرکت جوهری .حال میخواستم بپرسم که آیا اسفار قسمت های دیگری هم دارد که اینگونه کاربردی باشد , یا هرچه قسمت کاربردی داشته شما در سخنرانی هایتان بیان کردید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در مورد خواستگاری و نحوه‌ی سؤال و جواب در ابتدای امر، فکر می‌کنم جناب آقای دکتر بانکی‌پور در مؤسسه‌ی حدیث راه عشق با اعضای آن مؤسسه کارهای خوبی کرده‌اند. در مورد نحوه‌ی ارتباط زوج‌های جوان، در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد»، قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» حرف‌هایی دارد. 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بنا به اقرار بزرگان یقیناً یک عارف کامل مکمِل بوده‌اند که حتی در بعضی مقامات نمی‌توان ایشان را با سایر عرفای بزرگ مقایسه کرد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی در این مورد داشته‌ام 3- اسفار پر است از گوهرهایی مثل همین‌هایی که می‌فرمایید عمده آن است که رویکرد ما به اسفار رویکرد جمع بین حضور و حصول باشد که معنای حکمت متعالیه است. موفق باشید
5346
متن پرسش
باسلام 1.استاد مباحث شما را مدام پیگیری می کنم و از مبحث معرفت نفس و برهان صدیقین گذشته ام و به معاد رسیده ام آیا نیاز است که معراج السعاده را با استاد بخوانیم یا نه؟ 2.در جلسه ای که مقام معظم رهبری با مجمع عالی حکمت متعالیه داشتند درمورد عرفان نظری فرمودند عرفان نظری ای که به عمل بینجامد عرفان است عرفان همان عرفان آیت الله قاضی است ولی شما می فرمودید ما معتقدیم عرفان نظری با عرفان عملی متحدند این دو چگونه جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر استاد اهلی را پیدا کردید که گرفتار افراط و تفریط نیست، خیلی خوب است این کار را بکنید 2- ما هم معتقدیم عرفان امثال آیت‌اللّه قاضی یا حضرت امام عرفان واقعی است که در سیر عرفان نظری خود را متوجه حقایقی می‌کنند که عرفان نظری بدان اشاره دارد و روش معرفت النفسی چنین اقتضائی را دارد چون در این روش دائماً انسان در هر مقامی می‌خواهد خود را در آن مقام بیابد. موفق باشید
4202
متن پرسش
با عرض سلام و تبریک سال نو خدمت استاد گرامی. استاد بنده فایلهای صوتی مربوط به مباحث حضرتعالی را دریافت نموده و گوش می دهم و از این رو بسیار سپاسگزار شما هستم. مباحث شما را در شرح زیارت جامعه کبیره گوش میدادم، شما در بخشی از سخنانتان اشاره ای به موضوع عزل آقای منتظری توسط امام( رحمت الله علیه) فرمودید و عنوان کردید : پس از عملیات مرصاد، امام ره دستور دادند از تمام منافقینی که در زندانها هستند یک سوال بپرسند و هرکه جوابش موافق بود و با این عملیات و کلا براندازی نظام اسلامی موافق بود؛ ولو یک روز از محکومیتش مانده؛ اعدام شود. و ....استاد واقعا فهم این مسأله برای خیلی ها سخت است مگر می شود صرفا به خاطر «نیت» و «قصد» کسی را اعدام کرد؟استاد، ما مشابه این عمل را در سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله) و یا امام علی(علیه السلام) داریم که به خاطر نیت سوء کسی را اعدام کرده باشند؟مثلا من در ذهنم این است که امام علی (علیه السلام) تا آخرین لحظه هم با مخالفانش نمی جنگید و...استاد پاک گیج شده ام؛ از یک طرف حضرت امام(ره) با آن روحانیت و معنویت، دستور بی اساس نمی دهند و از یک طرف این دستور با عقل و شرع جور درنمی آید. استاد من قبلا خیلی ها را دیده بودم که قضیه سال 67 برایشان سوال بود ولی مدام توجیه می کردم پیش خودم که لابد چیزی بوده که من نمیدانم؛ حالا که از شما شنیدم واقعا برایم سوال است. لطف نمایید استاد عزیز، با پاسختان تردید را از ذهن بنده و بقیه که این سوال را دارند بزدایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در حمله‌ی منافقین بعد از قبول قطع‌نامه اسنادی به‌دست آمد که معلوم شد بنا بوده میلیون‌ها از مردم توسط همان اعضاء‌شان که در زندان بوده‌اند و به عنوان اعضاء دولت منافقین مسئولیت می‌پذیرفتند، قتل عام شوند. در این صورت اعضاء منافقین در زندان حکم محارب را پیدا می‌کردند و لذا اگر کسی از اعضاء منافقین چه در زندان و چه بیرون زندان مدافع کار منافقین می‌بود، محارب است و حکم محارب اعدام است. موفق باشید
525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استادی که مطالعه ی آثارش مرا از و فرو رفتن در کثرات رهایی داد.با آنکه او را ندیدم لیک دست مبارکش از دوردست ها می بوسم. غرض این حقیر از مزاحمت سوالی است که نزدیک به سه سال است که مرا رنج می دهد امیدوارم استاد محترم مرا مورد لطف خویش قرار دهند: سوالی که داشتم در باب استاد سیروسلوک است.حقیر پس از توسلات پی در پی به حضرت معصومه صلوات الله و سلامه علیه با استادی از شاگردان عارف بزرگوار آیت الله سعادت پرور آشنا شدم و طریقه معرفت النفس را در حدود 4 سال است که در خدمت ایشان می پیمایم.الحمدلله در رابطه با ایشان افق بسیاری از معانی این عالم برایم منکشف گشته است که اگر بی احترامی به حضرتتان نباشد کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین را که جدیدا مطالعه نمودم برایم نکته ی های بسیار جدید نداشت البته اذعان می کنم که چینش بحث و مطالب آن حیرت آور و بی نظیر بود. غرض از این سوال اینست که می خواهم بگویم که استادم در حال حاضر مرا پس از توجه به مقام نفس و گذرندان مبانی فکری دستورات علامه طباطبایی در چهله های مختلف وارد دستورات فکری عوالم توحیدی به ترتیب توحید افعال سپس صفات و بعد از آن اسماء و در حال حاضر توحید ذاتی نموده است و در هر مرحله مرا ذکر مناسب آن مقام تعلیم نموده است در حال حاضر نیز در ابتدای چهله ی دوم ذکر یاهو یا من لاهو الاهو هستم . الحمدلله گاه به گاهی مکاشفاتی نصیبم میگردد لیکن همانطور که باید نتیجه ی توحیدی از دستورات گرفت من احساس می کنم در نتایجم موفق نیستم.می خواستم از حضرت عالی سوال کنم از کجا می توانم بفهمم که شیوه ی استادم صحیح است و او زود این دستورات را به من نمی دهد من 22 سال سن دارم و طلبه هستم و نزدیک به 2 سال است که دستور سجده ی یونسیه را اجرا می کنم.ضمنا باید بگویم که استادم از کسانی است که اجازه نامه ی کتبی از آیت الله سعادت پرور دارند و طبق قرائن از دیگر شاگردان استاد سعادت پرور شنیده شده است که ایشان در زمان حیات خود استاد سعادت پرور شهود توحیدی داشته اند. اگر شما صلاح به تعویض استاد می دانید ذکری در غالب چهله ای به من بیاموزید تا از طریق مقام ولایت به من استاد کاملم ارائه شود خدا میداند که من چقدر در این موضوع توسل کرده ام. دست شما را می بوسم و در انتظار جوابتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در مورد تقاضایی که کرده‌اید راهی نمی‌دانم، ولی اگر با حوصله همین روشی را که متذکر شده‌اید در حال انجام آن هستید به قصد رعایت اصول بندگی و رضایت پروردگار انجام دهید إن‌شاءالله شوق بندگیِ پروردگار و طلب رضایت حضرت صاحب‌الأمر برایتان حاصل می‌شود، عجله نداشته باشید. موفق باشید
217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام لطفا در مورد ارتباط با نامحرم و حد آن برای دختران جوان و مجرد توضیح دهید اینکه میفرمایند ارتباط زیاد با نامحرم تیرگی و قساوت قلب می آورد،آیا در یک محیط آموزشی نیز همین طور است مثلا من برای اموختن هنر خوشنویسی مجبورم استاد مرد اختیار کنم یا مثلا در محیط دانشگاه برای برخی مطالعه ها و تحقیقات در جمع ما پسران نیز حضور دارند نحوه برخورد باید چگونه باشد ؟اگر یافتن استاد خط خانم برایم مقدور نبود و با رعایت شئونات اخلاقی آیا خدا راضی هست با استاد مرد کار کنم؟2 ـ در مورد رهایی از آرزوهای بزرگ و زمان زدگی نقش دعا در این میان چگونه است (دعاهای غیر مأثوره و شخصی) اگر انسان آرزو و خواست را کم و کمتر کند و توکل بر خدا را سرلوحه امور خود قرار دهد دعا و درخواست و برگزاری ختم و امثال ان ـ که برای رفع حوایج مادی و معنوی بسیار سفارش شده است ـ چه جایگاهی دارد؟3 ـ اینکه فقط خدا در صحنه است، موثر حقیقی اوست و ... آیا به این معنی است که ما هیج نقشی در به ثمر رسیدن خواست خداوند نداریم مثلا در امر ازدواج ما نمیدانیم خواست خدا ازدواج ما هست یا نه ولی با این وجود انجام اقداماتی از قبیل زیاد کردن رفت و آمدها و ارتباط با دیگران یا تغییر محل زندگی و .... لازم و عقلانی و از نظر شرعی صحیح است؟ در توحید ناب جایگاهی برای قانون احتمالات وجود دارد؟ مثلا زوجی بچه دار میشوند،جنسیت بچه مشخص شده است ولی در مفاتیح دعایی برای تعیین جنسیت بچه وارد شده آیا با خواندن یک دعا در زمانی که جنسیت معلوم شده است قانون طبیعی که خدا قرار داده عوض میشود و با اتفاقی شبیه یه معجزه جنسیت عوض میشود میدانم که خدای بزرگ می تواند ولی آیا میخواهد ؟قوانینی در جهان حاکم است که از سنت های الهی به شمار می رود برخی می گویند خدا با این قوانین و سنتها جهان را اداره میکند و نمی آید برای یک نفر که دعایی خوانده است برخلاف سنت خود عمل کند نظر شما چیست؟3 ـ آیا در مسئله برطرف کردن حجاب ها و درک حضور و دیدن و مرتبط شدن با حقایق،استعدادهای همه یکسان است ؟یا وجود عواملی مانند پدر و مادر و شرایط قبل از تولد و ... در این امر دخیل است یا انکه کلا انسانها با استعداد متفاوتی در این زمینه به دنیا می آیند بگونه ای که دو نفر در یک شرایط یکسان در دو مرتبه معنوی در نزد خدا یک مقام دارند چون هر دو تا حد امکان و ظرفیت پیش رفته اند یا در مثالی دیگر آیا همه این استعداد را دارند که به مقامی که امام خمینی رسید برسند و نرسیدن فقط به خاطر مسائلی مانند تنبلی نبود آگاهی و شرایط مناسب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در هر صورت اگر بیش از ماابتلاء، یعنی آنچه بدان مجبوریم، با نامحرم مرتبط باشیم، جهت روحانی ما مختل می‌شود. بالأخره انسان نیازهایی دارد که با دعاخواندن با خدا در میان می‌گذارد. در دعاهای مادی از خدا می‌خواهد که شرایط زندگی‌اش را در حدّ کفاف قرار دهد تا در امر بندگی مشغول غیر نباشد، که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای مکارم‌الأخلاق به زیبایی آن را مطرح می‌کنند. وقتی متوجه شدیم مؤثر حقیقی خدا است، بدون آن‌که خود را به آب و آتش بزنیم در حدّ وظیفه عمل می‌کنیم و به آنچه خدای مهربان برایمان مقدر کرده راضی می‌شویم. شاید چون می‌فرمایند: «بلا ندیده دعا را شروع باید کرد» دیگر وقتی تقدیر الهی واقع شده، جهت دعا باید در رابطه با صالح‌شدن آن کودک باشد. دعا، خود یکی از سنن الهی است، و لذا با دعا سنتی جای سنتی قرار می‌گیرد. در این‌که همه با فطرتی الهی خلق شده‌اند، شکی نیست، ولی باید توجه داشت که در عین یکسان‌بودن جهت فطرت‌ها، چگونگی افراد در راستای قرب الهی متفاوت است و محیط و پدر و مادر علت اصلی نیستند. آیت‌الله‌حائری‌شیرازی«حفظه‌الله‌تعالی» کتابی تحت عنوان «تربیت اسلامی» دارند که در آن مطالب خوبی در راستای جواب به سؤال شما هست. موفق باشید
15792
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد معظم جناب آقای طاهرزاده: ببخشید آقای طاهرزاده با عرض پوزش ولی جواب شما ابهام را برایم نزدود و به طور کامل قانع نکرد. 1. اگر می گویید سالک الی الله همواره آرزوی کمال بالاتر را دارد، این سخن شما مناسب سالکی است که در حال سیر است و به کمال مطلق نرسیده نه کسی که فناء ذاتی که بالاتر از ان قادر به تصور نیست و نهایت آرزو و کمال و رستگاری انسان است و همچنین نه مناسب عارفی کامل بلکه به قول شما کامل مکمل و هیچ بنده ندیدم که عارفی کامل مکمل تاسف استفاده نکردن از استادی را بخورد زیرا معمولا سالکین رحل اقامت خود را برآستان کامل ترین و برترین استاد موجود می افکنند و به طوری که از آن استاد هم بعد ها کمال مدح و ستایش را دارند و خیلی او را می ستایند همانند قضیه علامه طهرانی با آقای حداد و مقداری دور از ذهن است که آقای خمینی بداند عظمت مرحوم ملکی تبریزی را بعد برود سراغ کسی دیگر که بعدا باعث تاسف استفاده نکردن از او بشود. بعد کامل مکمل یعنی اسفار اربعه را تمام کردن در صورتی که کامل مکمل شدن یعنی رسیدن به تمام درجات عالم بقاء و رسیدن به بقاء اتم و تمکن در عالم بقاء در صورتیکه این درجه به ندرت برای اولیا الهی و کملین عرفا حاصل می شود و همچنین از سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) نقل است که انسان کامل به معنای کسی که اسفار اربعه اش تمام شده در هر قرن شاید یک یا دو نفر پیدا شود شاید هم نه. که البته مصداق حقیقی آن در این قرن امثال حضرت سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) و حضرت سید هاشم حداد و علامه طباطبایی 2. یک اصل واضحی است که هر عارف کامل استادی کامل باید داشته باشد مگر مجذوبین سالک. پس اگر ممکن است بفرمایید استاد آقای خمینی کیست؟ زیرا مرحوم ملکی تبریزی نبوده و پیش آقای شاه آبادی هم که عرفان نظری میخوندند پس ایشون از کدام استاد کاملی استفاده کرده که معلوم نیست و جایی گفته نشده. 3. حرف شما مبنی بر سخن شریف امام علی (ع) به آن شخص، جواب سوال مرا نداد و سوالم بی جواب ماند. شما می گویید انسان کامل که معصوم نیست. ما هم مگر غیر این را می گوییم منتهی بنابر مطالب راقی و عالی گفته شده توسط پسر علامه طهرانی انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست و این سه مورد را قبلا عرض کردم که یکی از آن ها مربوط به مسایل اجتماعی است. و قطعا اگر آقای خمینی انسان کامل بودند مورد فریب و اغفال بعضی افراد افراد وافع نمی شدند پس دیگر در اینصورت طبق صحبت شما که ایشان کامل بودند پس اگر قرار است انسان کامل در این موضوعات خطا کند و فرق بین وفادار و متعهد و متعهد نما را تشخیص ندهد دیگر چه فرقی بین او و انسان های عادی است؟ تازه سخن صریح ایشان است که من گول ظاهر بعضی افراد را خوردم و تمجید هایی کردم که بعدا آن اشخاص حقیقتشان را آشکار کردند. و قطعا از آن جایی که انسان کامل اشراف تام و کامل بر نفوس اشخاص دارد ایشان هم باطن آن شخص را بر خلاف ظاهری که داشت تشخیص می داد و به دنبال آن هیچ وقت آن شخص از مرتبطین صمیمی و مورد وثوق و اعتماد ایشان نمی شد. اگر ایشان کامل بود پس باید اشراف بر وجود این شخص داشت و روابط حسنه ای با آن شخص نداشت مگر اینکه باز هم توجیهاتی بکنیم و بگوییم ان وقت شخص خوبی بوده و نیت خیر داشته در صورتی که از صحبت خود آقای خمینی در وصیت نامهشان نتیجه بدست می آید که آن وقتی که ایشان از آن کس تمجید نموده آن شخص باز هم انسان درستی نبوده چون خود آقای خمینی تقریبا اینطور میگه که به اشتباه تمجیداتی کردم یعنی انسان های خوبی نبودند و من به ظاهرشان نظر دادم و تمجید کردم. وگر نه اگر مثلا بنی صدر قبلا انسان خوبی بود و نیت خیر داشت اگر آقای خمینی تمجید هم می کرد خوب اشکال ندارد زیرا آن وقت خوب بوده و بعد نیتش عوض شده ولی از وصیت نامه امام این مطلب نتیجه گرفته نمی شود. و زیرا اگر گفته شود که انسان کامل که معصوم نیست و اشتباه می کند که در اینصورت دیگر باید گفت همه افراد جامعه کامل مکملند و دیگر هیچ تمایزی بین عرفا حقیقی و دیگران وجود ندارد. البته باز هم به نظرم سخنانم تاثیری در نظرات شما ندارد و شما باز هم توجیهات و تأویلاتی می کنید تا کمال ایشان را ثابت کنید. البته خدایی نکرده از ارزش ایشان کم نشود و بحث من در مورد کمال ایشون است وگرنه به قول علامه طهرانی اگر تا قیامت از نقاط مثبت و فضایل ایشان گفته شود تمام نمی شود. حال نظر شما چیست و خواهشا با دیده انصاف بنگرید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی هم‌نظر نباشم. بنده طبق آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت می‌بینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با ما سخن می‌گوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت می‌کند و شهیدان را آینه‌ی تمام‌نمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همان‌طور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس می‌کند تنها و تنها راهِ گشوده‌شده‌ای است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند و بقیه‌ی راه‌ها در عینِ محترم‌بودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی می‌برند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته ‌باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود به‌سر می‌بردند. موفق باشید

10643
متن پرسش
سلام استاد: سوالی مدتها ذهن مرا مشغول کرده در رابطه با سرگذشت اهل بیت در اسارت. اینکه مدفن حضرت زینب و سکینه و رقیه و بعضی دیگر از مخدرات سلام الله علیهن در شام می باشد این را به ذهن می رساند که آنها در دوران اسارت از دنیا رفته اند و داستانهایی که در رابطه با بازگشت مجدد آنها به شام گفته می شود با عقل جور نمی آید به نظر می رسد مصیبتی که اهل بیت (علیه السلام) در اسارت کشیده اند ورای فکر و اندیشه ما باشد به نحوی که در تاریخ هم ذکر نگردیده است و شاید گریه خون امام زمان (عج) برای امام حسین هم ناشی از مصیبت های شام باشد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ به روشنی خبر می‌دهد که حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» بعد از شام به مدینه آمدند و پس از مدتی از مدینه خارج شدند و شاید با توجه به زمینه‌ای که در شام فراهم کرده بودند بی‌سر و صدا به شام رفتند و فعالیت‌های خود را در آن‌جا شکل دادند و بالاخره رحلت نمودند. خدایا: به بزرگی زینب«سلام‌اللّه‌علیها» که پس از این‌همه مصیبت، باز از پای ننشستت و از مدینه به جایی که باید برود هجرت کرد؛ ما را شور انجام وظیفه عطا بفرما. موفق باشید
8952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. پیرو سوال 8896 ، می خواستم بپرسم مگه اساسنامه و قوانین بانک ها در ابتدای انقلاب به تایید مراجع از جمله آقا نرسیده و بعد بانک اسلامی لقب گرفته؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بانک‌ها قوانین را دور زدند و قوانین هم نارسایی‌هایی دارد که باید برطرف شود. کلیّت قوانین ممکن است پذیرفته شود ولی در عمل نتیجه‌ی مناسب اهداف اقتصاد اسلامی را در بر نداشت. موفق باشید
6271
متن پرسش
سلام یکی از اساتید بنده ادعا کرده که ماباجبر وخواست خدا بروی زمین امدیم ولی بااختیار زندگی میکنیم ماصددرصددرسرنوشت خود نقش داریم ومرگمان هم دست خود ماست حتی ساعت وحالت ان راهم خودمان با اعمالمان تعیین میکنیم.واقعا ما بازور واجبار به دنیا امدیم یا خودمان خواستیم بیایم؟ 2-ماصددرصد در سرنوشتمان دخیلیم؟لطفا بازبان ساده جواب دهید تا متوجه بشم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو صورت می‌تواند درست باشد از آن‌جهت که اگر شما به خودتان به عنوان این جسم و این بدن نظر کنید متوجه می‌شوید شما نبودید تا انتخابی داشته باشید. ولی اگر به وجود خودتان در علم خدا نظر کنید که به آن عین ثابته می‌گویند، عین ثابته‌‌ی شما در علم خدا تقاضای خلقت داشت به همان نحوی که انتخاب کرده بود که مثلاً زن باشد یا مرد و یا در اصفهان به دنیا بیاید یا در تهران، و خداوند نیز شما را بر اساس تقاضای خودتان خلق کرد. در مورد مرگ هم همین‌طور است؛ از یک نظر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در نظامی قرار داریم که بالاخره می‌میریم ولی از نظر دیگر چگونگی مرگ خود را خودمان تعیین می‌کنیم که خوب بمیریم و یا بد بمیریم و یا با قطع رحم زود تر بمیریم و یا مطابق اجل مسمایمان بمیریم. موفق باشید
4502
متن پرسش
باسلام:ایاشما کتب روانشناسی غربی راقبول داریداگرندارید پس معنای سخن حضرت علی (ع) که می فرماید حکمت را بگیر ولو از کافر یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا حکمت باشد باید ما اَخذ کنیم، چه در غرب و چه در شرق، می‌ماند که با ملاک‌های صحیح و دینی باید بین حکمت و غیر حکمت فرق بگذاریم. در روانشناسی بین خود صاحب‌نظران روانشناس بحث است. چند سال پیش رئیس دانشکده‌ی علوم تربیتی که دکترای روانشناسی دارند فرمودند آقای دکتر باقری که ایشان هم دکترای روانشناسی دارند، آمدند و طی چندین جلسه زیرآب روانشناسی را زدند و رفتند. منظور عرضم آن است که نمی‌توان روانشناسی را یک علم حِکمی دانست، هرچند در کارهای بالینی و تجربی‌اش قابل استفاده است. موفق باشید
13623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می خواستم نظرتون رو راجع به حضرت آیت الله امجد بدونم؟ ایشون از شاگردان آیت الله بهاءالدینی و علامه و آیت الله بهجت هستند. نماینده امام هم بودند و با حضرت آقا رابطه خوبی داشتند ما سال ها از محضر ایشان استفاده کردیم ولی بعد از فتنه 88 و برخی از مواضع ایشون و همچنین برخی از صحبت های کنونی ایشون در حیرت هستیم که ما چگونه باید رفتار کنیم؟ بسیاری از حزب اللهی ها بعد از آن مواضع جلسات ایشان را ترک کردند و الان بیشتر کسانی شرکت می کنند که شاید بتوان گفت اصلاح طلب هستند حالا آیا ترک کردن مجالس ایشون صحیح است؟ با توجه به اینکه بزرگان تعاریفی از ایشون کرده اند و برخی از آنان از جمله آقا فاطمی نیا در جلسه ایشون شرکت می کنند. ما باید چه موضعی داشته باشیم؟ لطف کنید راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بهتر است فاصله نگیرید. موفق باشید

13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

12941
متن پرسش
سلام علیکم: در ادامه سوال قبل (معنای راوی حدیث) سوالم این است که: آیا ولایت سیاسی جدای از فقاهت و معرفت الله است؟ و به صورت مجزا تعریف می فرماییید؟ یا لازمه ولایت سیاسی، جامعیت فقیه در فقاهت و معرفت الله (معرفت به نبی (ص) یا معرفت به امام (عج)) است و در غدیر خم اینها در کنار هم توسط رسول الله (ص) تبیین شده است؟ مخصوصا با توجه به معنای عرفی و تحت الفظی این کلمه (راوی حدیث) آیا می توانیم اصل اتصال و همجواری با نبی (ص) یا با امام حی (ع) را که ناظر بر ارتباط معنوی با اولی الامر است از این کلمه حذف کنیم؟ با توجه به این جمع بندی به نظر حقیر قاعدتا معنای راوی حدیث ناظر بر جامعیت یک فرد در فقاهت و معرفت الله (اتصال معنوی با نبی (ص) یا امام (ع)) است؟ یا آنکه به نظر شما فقاهت به تنهایی در فرد می تواند مصداق معنای (راوی حدیث) باشد بدون آنکه امام زمانش را شناخته باشد و متصل باشد؟ و یا یک عارف نیز صرفا به اعتبار علم باطنی اش به تنهایی می تواند مصداق معنای راوی حدیث در یک صنفی از اصناف و نحله های سلوکی باشد؟ و یا آگاهی سیاسی یک فرد نیز به تنهایی می تواند مصداق شان راوی حدیث و ولایت سیاسی باشد بدون آنکه لزوما فقیه باشد؟ یا می فرمایید راوی حدیث جامعیت در فقاهت و معرفت الله دارد (فقیه جامع الشرایط باشد) و این جامعیت در فقاهت و معرفت الله است که ولایت سیاسی را نیز معنی می بخشد؟ کما اینکه نواب اربعه را امام زمان (عج) راوی حدیث خود نامیدند نه به اعتبار صرفا شم سیاسی آنها یا صرفا به اعتبار علم به احکام دین یا صرفا به دلیل ارتباطشان با امام حی (عج)! بلکه به اعتبار جامعیت در فقاهت و معرفتشان به امام زمان (عج) ! (فقیه جامع الشرایط ) که البته در زمان غیبت کبرا قاعدتا این سنت اهل بیت نباید تغییر کرده باشد و معنای راوی حدیث در زمان غیبت همان معنایی را دارد که در زمان غیبت صغرا امام زمان (عج) احیا فرمودند و عملا متذکر شدند الا آنکه نوع ارتباط راوی حدیث در طول زمان غیبت کیفیتش متفاوت است و یا از حالت خاص به عام تبدیل می شود اما این به معنای تغییر کردن معنای راوی حدیث در سنت اهل بیت (ع) است؟!! لذا اصل ارتباط راوی حدیث با نبی (ص) یا امام حی (ع) (ولو حسب تزکیه نفس و معرفت باطنی به آن حضرات) یک اصل و سنت است و تنزل نیافته است. لذا امام (عج) بر کلمه راوی حدیث تاکید فرمودند نه بر کلمه فقیه یا عالم یا ... ! لطفا پاسخ قبلی خود را با توجه به مطلب اخیر، شفاف تر بفرمایید و نظر حقیر را نقد بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرطور در نظر بگیریم در هرحال راوی حدیث به آن معنایی که در روایت هست کسی باید باشد که معارف لازم را در فهم حدیث داشته باشد، حتی اگر صرفاً نظر به روایات فقهی هم دارد معرفت نسبتاً لازم را در اصول دین دارا است هرچند لازم نباشد در موضوعات دیگر مثل توحید و معاد، متخصص باشد. و فقیهی که باید در امور سیاسی هدایت جامعه را به عهده بگیرد، علاوه بر مقدمات لازم که در تفقّه در روایات باید داشته باشد اطلاعات لازم از تاریخ و مسائل جاری در جامعه را نیز نیاز دارد و این غیر از آن است اگر کسی آگاهی سیاسی از جامعه و تاریخ را داشته باشد بدون زیربنای فقهی بتواند موضع‌گیری صحیحی را ارائه دهد. موفق باشید

12487
متن پرسش
با سلام: جایگاه کتاب سلوک ذیل اندیشه امام بعد از کتب غرب شناسی است یا اینگونه که اول غرب شناسی بعد کتب انقلاب اسلامی بعد سلوک ذیل اندیشه امام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک، جایگاه مباحث معرفت النفس و مهدویت و انقلاب اسلامی و غرب شناسی مشخص شده‌است؛ به نظر بنده ابتدا باید یک دور کتاب سلوک را مطالعه کرد تا جایگاه مباحث مذکور مشخص شود و به مباحث مذکور بپردازید و سپس بعد از آمادگی لازم با عمق بیشتری کتاب سلوک را بازخوانی کنید. موفق باشید

10756
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی 30 ساله هستم. امسال به لطف الهی توانستم رجب و شعبان را هم روزه بگیرم. بخاطر غفلت این سالها بسیار نادمم اما به فضل پروردگار امیدوار. قصد دارم و آیا می شود قضای این روزه های مستحبی (رجب شعبان) را اکنون بجا آورم و انتظار همان نتایجی را که خداوند به کسانی که در همان ماهها روزه گرفته اند داشت به فضل و لطف الهی؟به نظر خودم این تفضل الهی ابدا بعید نیست. آیا این من درآوری و توهم و بی مبناست؟ در کل و با توجه به فضل الهی شما چه می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بعد ار روزه‌داری در ماه رجب و شعبان اگر در سایر ماه‌ها توصیه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را عمل کنید بهتر نتیجه می‌گیرید که حضرت فرمودند اگر کسی پنج‌شنبه‌ی اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه‌ی وسط ماه را روزه بگیرد، مانند کسی است که همه‌ی سال روزه‌دار است. موفق باشید
10420
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تسلیت ایام سوگواری سلار شهیدان حضرت ابا عبداله الحسین علیه السلا م و اصحاب با وفایشان به استاد. در خصوص تدبر در قرآن کریم که معنای رجوع به پشت و عمق قرآن کریم است چگونه حاصل می شود و چه مراحلی را باید طی کرد و انجام داد لطفا توضیح فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اول باید به‌خوبی قلبتان تصدیق کرده باشد که قرآن دارای حقیقت و حقایق غیبی است و تلاش ما آن است که با تدبّر در آن به آن حقیقت غیبی منتقل شویم، بنابراین اولین رویکردمان را با عبور از سطحی‌نگری تصحیح می‌کنیم. دوم آن‌که بدانیم همه‌ی آنچه حقیقتاً بشر نیاز دارد باید از قرآن پیدا کند و لذا علومی مثل فلسفه و یا عرفان را به‌عنوان مقدمه‌ی فهم بیشتر قرآن باید بنگریم و به خود آن‌ها هیچ اصالتی ندهیم و در عمل هم تجربه خواهید کرد که وقتی با نگاه فلسفی و عرفانی وارد قرآن شدید گویا خود را بهتر به قرآن نزدیک می‌بینید. مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» برای شروع بد نیست. موفق باشید
8918
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی 1- سوال از کتاب معاد شما چاپ 1392 ص 149 سطر آخر است. کار اسرافیل علیه السلام احیاء و کار عزرائیل علیه السلام اماته و هر گونه قبض است. چرا شما قبض را به اسرافیل علیه السلام نسبت داده اید؟ آیا نکته خاصی مدنظرتان است؟ 2- همین کتاب ص 151 سطر 8 بنابر روایات با نفخ صور اول پس از صعقه همه می میرند و موت منتسب به نفخه اول است. چرا شما نوشته اید در نفخه صور اول بحث از انقطاع روح از بدن و موت نیست؟ بحارالأنوار ج : 6 ص :324- عن تفسیر القمی عند قوله : وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ ..... فینفخ فیه نفخة فیخرج الصوت من الطرف الذی یلی الأرض فلا یبقى فی الأرض ذو روح إلا صعق و مات و یخرج الصوت من الطرف الذی یلی السماوات فلا یبقى فی السماوات ذو روح إلا صعق و مات إلا إسرافیل قال فیقول الله لإسرافیل یا إسرافیل مت فیموت إسرافیل علاوه براین روایت روایات دیگری هم پیدا کردم که دقیقا همین معنا را با لفظ (مات) میرساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دنیا در معرض دَم اسرافیل«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. حال چه در نفخه‌ی اول که مرحله‌ی فنای عالم است و چه در نفخه‌ی دوم که مرحله‌ی بقای بعد از فناء است. در حالی‌که دَم عزرائیل«علیه‌السلام» به افراد مربوط است و از این جهت تفاوتی بین آن دو دَم هست. به نظرم همین که ماتَ و صعِقَ را مترادف آورده، می خواهد برساند که این موت از سنخ صَعقَ است و نه آن موتی که افراد به‌وسیله‌ی نور حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» پیدا می‌کنند و این‌که در صفحه‌ی مذکور متذکر شده‌ایم: عنایت دارید که نفرمود «ماتَ». تأکید بر آن است که از معنای صَعق غفلت نشود و روایتی که در کنار واژه‌ی صعق، واژه‌ی مات را آورد، تأکید بر آن دارد که روشن کند صعق یک نوع مردن است هرچند به معنای مردن معمولی نباشد. موفق باشید
7811
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در جزوه مرزهای ارتباط بین زن و مرد، گویا بحث طوری ارائه شده که گویا جذابیت جنس مخالف برای انسان فقط تحت تاثیر واهمه است. به این صورت که اگر انسان وهم خود را کنترل کند و نگذارد وهم به میدان بیاید، دیگر جنس مخالف برای شخص جذابیت نخوهد داشت. حال سوال اینجاست که اگر این جذابیت ناشی از وهم می باشد، حضرت علی (ع) که وهم کنترل شده دارند. پس چرا در سن جوانی از سلام به نامحرم خودداری می کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته‌باشید «قوه واهمه» یکی از ابعاد وجودی انسان است و در رابطه با آن قوه ، معانی صورت خاصی به خود می‌گیرند و اگر ما آن قوه را با نور شریعت تربیت کنیم اتحاد معانی با صورت خاص تحت تأثیر القائات شیطان نمی‌باشد. باید متوجه بود اگر دو نامحرم رعایت حدود شرعی را نکنند، قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرد و از مسیر اصلی و از نظر به اهداف واقعی خارج می‌شوند که در آن جزوه بر روی این تأکید شده و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز مواظب هستند که واهمه‌شان در معرض القائات شیطان قرار نگیرد. موفق باشید
2403

صبر در سلوکبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . جسارت بنده را ببخشید که با سوالات پیاپیم شمارا اذیت میکنم. . . 2 دلیل دارد 1- صحبتای شما جوابیست که گه گداری تذکر میدهم به خودم و تاثیر میگذارد 2- دوست دارم بیایم و حداقل در حد همین سوال از شما با خبر باشم. . . راستش استاد عزیز ما بواسطه آثار شما تغییر کردیم حدود 3 سال پیش،تغییری معجزه آسا،در سوال 2235 فکر کنم در مورد بنده اطلاعاتی خدمتتان رسید،و سوالاتی از این قبیل که با نام بنده برایتان عرض کردم(امیدوارم نامم در خاطرتان بماند). . . ما اسیر حرام های بسیار زیادی بودیم،الحمد لله نوری آمد معالجه شدیم و در آن ماه رمضان سال اول بسیار بی علاقه به دنیا و پر انرژی بودیم که شما فرمودید " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها " . . .بعد از آن ماه رمضان کمی سرعتمان کم شد ولی به حرام های قبل برنگشتیم و سعی در ترکش کردیم،که الحمد لله بعضی از حرام ها مثل داشتن دوست دختر و نگاه به فیلم های نادرست حتی خدایی نکرده اگر فکرش می آمد سراغمان بدنمان به شدت به لرزه می افتاد،حتی گاهی شروع به لرزیدن و عرق کردن می کردیم تنها فقط از فکری که ناخواسته به ذهنمان می آمد. . . آن زمان به یکی از جملاتتان رسیدم که گفته بودید "حساب فاطمه را نکرده بودند" تا چند وقت به یاد این جمله می افتادم گریه میکردم چون حس میکردم این ذات مقدسه دستمان را گرفته اند. . . کم کم علاقه به زیارتی(جامعه کبیره) که اصلا حتی فکرشم نمیکردیم همچین زیارتی هست و الحمد لله قرار گرفتن معارف نوری اهل البیت در مسیرمان و هزاران خیر دیگر. . . استاد مشکلی هست اینکه بنده احساس علاقه به فیلم و بازی و اینترنت دارم،نه اینکه خدایی نکرده وقت بگذارم و اصلا شاید فیلمم نبینم،اما خب علاقه در دلم هست و گاهی که می آیم نماز بخونم یا جامعه میاد،این علاقه میاد جلو. . . هنوز علاقه هاش هست در ذهنم،گاه گداری هم سری به بازی ها میزنم اما هی میگذارم کنار و با خودم به شدت در جنگم،دقیقا همانطوری که با حرام ها در 2 سال پیش در جنگ بودم که به لطف بی بی فاطمه زهرا علیها افضل الصلوات المصلین این جنگ تمام شد. . . و گه گداری می آید اما میگویم بمیر،میمیرد این علاقه ها. . . جمله ای از استاد مطهری در همان سال ها خواندم معنیش را نفهمیدم اما الان میفهمم که فرمودند: "وقتی در مسیر سیر و سلوک قدم بگذاری و جلو بروی میبینی مشکلاتی در وجودت بود که اصلا فکرشم را هم نمیکردی که اینها مشکل است و شما به آن وابسطه ای" . . . استاد همیشه دعایتان میکنم،شما هم دعایم کنید. . . بی صبرانه منتظر تذکرات اثر گذارتان هستم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان در مسیری قدم گذاشت که غیر از مسیر گذشته‌ی خود بود، و از این طریق به تمایلات نفس امّاره‌اش پشت کرد، گاهی خیالات گذشته و عهدی که در گذشته با آن خیالات داشت سر می‌کشند و بعضاً ما را هوایی می‌کنند، تا نتوانیم عهد خود با شرایط جدید را محکم کنیم و در عالم جدید خود وارد شویم. شرط طلوع عهد جدید نه‌تنها پشت‌کردن به عهد قبلی است بلکه صبر و پایداری بر عهد جدید است و در همین رابطه استاد سلوکی مولوی شرط ادامه‌ی راه را این قرار می‌دهد که: «گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن.... گفتم آری نکنم، ساکن و یا شنده شدم» نتیجه‌ی پایداری بر عهد جدید آن شد که می‌گوید: «زهره بدم ماه شدم چرخ دوصد تا شدم....یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم». موفق باشید
405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر میخواستم بدونم اگر دو دانشجو بخواهند برای ازدواج با یکدیگر صحبت کنند بهتر است که به چه صورتی و در چه شرایطی با هم صحبت کنند و در چه مواردی بویژه برای بار اول با هم صحبت کنند ؟ و اگر به چه شکل باشد بهترین نتیجه را میدهد؟ اگر یک بار خودشان صحبت کنند و برای بار دوم خانواده را در جریان قرار دهند خوب است یا بد است ؟ و کلا بگویید که باید چگونه باشد. خیلی متشکرم از این که سوال من رو جواب میدین
متن پاسخ
باسمه تعالی بنده در رابطه با سؤال جنابعالی تخصصی ندارم و بهتر می‌دانم این سؤال را از برادرمان جناب آقای دکتر بانکی بفرمایید. آدرس سایت‌شان هست: www. Hadis book.com موفق باشید
357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده من تازه دیروز(جمعه)مطلع شدم که برای شما حادثه اتفاق افتاده و دچار آسیب دیدگی دست شده اید. بسیار متاثر شدم. از اینکه نتوانستم برای عیادت خدمت جنابعالی برسم بسیار شرمنده ام. از خدا میخواهم هر چه زودتر سلامتی را به جنابعالی بازگرداند و ما را از نور شما مستفیض بدارد. بی صبرانه منتظر دیدار شما هستم در پناه حق شاگرد کوچک شما ابوتراب
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام بنده نیز نوشته‌ی شما را که حاکی از اظهار لطف جنابعالی است بعد از جمعه‌ای که خدمتتان بودم رؤیت کردم، امید است خداوند دلی به ما عطا کند که جز او نخواهیم و جز او نبینیم و ندا سر دهیم: در بلا هم می‌چشم الطاف او مات اویم، مات اویم، مات او موفق باشید
نمایش چاپی