سلام استاد: نظرتون درباره روش ورود به عالم اهلالبیت علیهمالسلام در کتاب نهر عظیم چیست؟ و چطور و در چه مراحلی و با چه ادب و آدابی خوب است وارد عالم روایات و عالم نورانی اولیای معصوم صلواتاللهعلیهماجمعین شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمیشناسم ولی در هر حال اُنس با روایات اهل البیت بخصوص آنچه در کتاب شریف «تحف العقول» و «اصول کافی» مییابید بسیار کارساز است. موفق باشید
سلام: انسان از لحاظ ژنتیکی شباهت بسیار بالایی با برخی جانوران دارد به طوری که گفته می شود بالای نود و نه درصد با شامپانزه مشابهت داریم این علاوه بر آنکه شاید می تواند موید خوبی برای تکامل باشد حقیقتی را نیز هویدا می کند که اینکه روح انسانی در کالبدی دمیده شود یا روح حیوانی بستگی به درصد ناچیز و میلی متری ژن ها دارد حال با توجه به توانمندی دانشمندان برای اصلاح ژنتیکی و ای بسا خلق موجوداتی توانمند تر از انسان کنونی حال ترا انسان بنامیم یا ابر انسان یا اصلا موجودی بسیار هوشمند باشد که در قالب انسان نگنجد این سوال را پیش می آورد که آیا آن موجودات دارای روحی مشابه انسان کنونی خواهند بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در امکانِ ذاتی انسان است و زمینههایی که در آن هست و لذا تغییراتی که میفرمایید در دل همین امکانِ ذاتی انجام میگیرد و نه بیش از آن. موفق باشید
نیستم دنبال پاسخ، با سوالاتم خوشم / سیر ما امکان ندارد؟ با محالاتم خوشم / شاعری، بیپیشگی، سرمستی و عشق و جنون / بیکمالی هستم و با این کمالاتم خوشم / هر که ما را دید گفت: او غصه دارد در درون / در خودم، در زندگی، هم در رسالاتم خوشم / ثابتات آسمانها را بگو حسرت خورند / چرخهای هستم که در تغییر حالاتم خوشم / از مزیّتهای عقل منطقی صحبت نکن / شاعری هستم که دائم با خیالاتم خوشم / ۲۹ مهر ۱۴۰۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: بخصوص اگر این خیالات، تجلیات بستان خدا باشد از آن جهت که فرمودهاند: «آن خیالاتی که دام اولیاءست / عکس مه رویان بستان خداست» و اینجا است که میتوان با خیالات خوش بود. زیرا حکایت جهانی است که خدا در آن حاضر و حاضرتر است. موفق باشید
سلام و نور و رحمت الهی تقدیم استاد محترم: استاد جان حضرتعالی در دروس معاد فرمودید که منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می آیند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند و از طرفی در دعای عهد داریم که اگر زمان ظهور حضرت حجت ارواحنا له الفدا من مرده بودم «إن حال بینی و بینه الموت فاخرجنی من قبری مؤتزرا کفنی» من را از قبر بیرون بیاور درحالیکه کفن پوش هستم. این دو مورد رو چگونه با هم جمع کنیم؟ مگر نه اینکه شما فرمودید دروس معاد رو با دیدگاه قوانین دنیایی و مادی تحلیل نکنیم و با قوانین برزخی نگاه کنیم. سپاس یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً چنین جملهای در کتاب معاد و درس معاد در میان نیست که مطرح شود: «منیت محتضر از زمانیکه سنگ لحد رو روی جنازه اش میگذارند دیگر تمام و کمال از بین میرود و فرشتگان الهی می ایند و کفن رو از تن او درمیاورند و لباس بهشتی بر تن او میپوشند» اساساً نگاه مباحث معرفت نفسی به معاد از این جنسها نیست. بحث بسیار عمیقتر از این حرفها میباشد از آن جهت که در معاد جسمانی متذکر میشوند حتی جسم شما مطابق اخلاق و عقاید شما شکل میگیرد. آری! «مؤتزراً کفنی شاهراً سیفی» در دعای عهد به معنای «کفنم را بر دوش انداخته، شمشیرم را آخته» است. این عبارت به آمادگی کامل برای یاری امام زمان (عج) اشاره دارد، به گونهای که شخص حتی با کفن نیز آماده خروج از قبر و جهاد در رکاب ایشان است. موفق باشید
سلام استاد روز معلم را به شما که واقعا حق بزرگی به گردن من دارید تبریک عرض میکنم. آیا تعاریف روانشناسی از شخصیت انسان مثل تعریف درونگرایی یا برونگرایی و... مورد تایید دین و وحی است؟ و آیا در ازدواج به این تعاریف هم توجه کنیم یا نه مثلا از طرف مقابل بپرسیم شما درونگرا هستید یا برونگرا یا این که ملاک ما باید ملاک های دینی باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از لطفی که به بنده فرمودهاید سپاسگزارم و خدا را شکر میکنم. ۲. به هر حال روحیۀ انسانها متفاوت است. مهم آن است که هرکدام، دیگری را درک کنند و به روحیۀ همدیگر احترام بگذارند. موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول حق. اگر به مطالب طرح شده در مورد ماه شعبان بخواهم رجوع کنم کدام را پیشنهاد میفرمایید چون روز ۲ شعبان در جلسه ای باید بعنوان سخنران در جمع خانمها صحبت داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به موارد زیر رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/970?mark=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 وhttps://lobolmizan.ir/sound/838?mark=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 و https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86&tab=sounds
سلام علیکم: از جناب استاد طاهرزاده خواهشمندیم شرح دعای سمات را هم بدهند. جژاء کم الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آیت الله قاضی آن دعا را شرح کردهاند و امید است توفیقی حاصل شود و باز از زوایای دیگر آن دعای اصیل و عمیق به صورتی که انسانهای این زمانه بتوانند با موضوعات عمیق آن ارتباط پیدا کنند؛ شرح شود. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده: قبل از هر چیز خدا و اهل بیت علیهم السلام رو بخاطر نعمت وجود شما شاکرم. استاد من متولد ۶۴ هستم و حضرت امام خمینی (ره) رو ندیدم و درک نکردم اما از کودکی همیشه ارتباط قلبی محکمی با ایشون داشتم و نسبت به مقام ایشون در تاریخ زمانه غبطه میخوردم و دوست داشتم مثل ایشون شخصی باشم که در صفحات تاریخ اسم من بدرخشد. اما از قضا و بخاطر شرایط زندگی و تنبلی خودم هیچکاره این دنیا شدم. اما الان که این مبحث پیدا کردن خود و حضور خود در تاریخ جهان و بقول رهبر عزیزتر از جانم پیچ تاریخی جهان رو از زبان مبارک شما میشنوم، احساس میکنم من هم با حضور درست در تاریخ زمانه خودم و پیدا کردن جهت حرکتم در آخرالزمان و دست در دست ولی فقیه گذر از غربال سخت آخرالزمان و همراهی با ایشون و کمک برای فرج حضرت حجت ارواحنا له الفدا و ظهور شون و تلاش برای تقرب به الله و حضور توحیدی و هرچه بیشتر جلوه گری خود خداوند و زدودن رنگهای گناه و غیرتوحیدی از من و امثال من... مخلص کلام اینکه خود خداوند بلندمرتبه و مهربان است که با حرکت دادن ما در مسیر توحیدی و ظهور تجلیات حکومت و قدرت و بهترین و اراده خودش منت بر ما میگذارد و بعنوان وسایل ظهور اراده خودش ما را میدرخشاند در تاریخ، وگرنه منِ گنهکار و ناچیز و بی مقدار کجا و درخشش در تاریخ کجا؟ درست میگم استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور است که متوجه شدهاید. حقیقتاً در دل طوفان مدرنیته از طریق حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تاریخی ذیل اسلام فتح شد، و در دل انقلاب اسلامی امثال حاج قاسم سلیمانی متوجۀ امکاناتی شدند در راستای عبور از مدرنیته، به همان معنایی که حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» بسی عمیقتر متوجۀ امکاناتی شدند فوق آنچه سقیفهسازان تصور میکردند و در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» نظر به نهاییترین حضور زن» شد خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D8%B2%D9%86&tab=sounds موفق باشید
سلام جناب طاهرزاده: بنده خیلی به مباحث سیروسلوک و عرفان علاقه زیادی دارم و خانم هم هستم منتها نمیدونم باید از کجا شروع کنم به چه کسی رجوع کنم تا راه و چاه رو نشون بده و شنیدم در این مسیر بدون استاد یا راهنما غیرممکن هست از کجا باید پیدا کرد اونم برای ما خانمها. کم و بیش سخنرانی های شما رو دنبال میکنم اما میخوام به طور جدی سیر و سلوک رو دنبال کنم. راهنمایی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعۀ جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله علیه)» که روی سایت هست، اگر سیر مطالعاتی سایت دنبال شود، ان شاءالله به معارفی میرسید که به گفتۀ آیت الله بهجت در همان جزوه، آن علوم و معارف، خود به خود در حکم استاد ما قرار میگیرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: دو مطلب -به ظاهر یکسان- از دو اندیشمند معاصر بیان میکنم و پرسشهایی را خدمت حضرتعالی عرض میکنم. آقای دکتر داوری در کتاب «علوم انسانی و برنامهریزی توسعه» بیان میکنند: «ما تا زمانیکه در علوم انسانی موجود به مراتب تحقیق و اجتهاد نرسیم، نمیتوانیم در آنها تحول پدید آوریم.». همچنین آیت الله میرباقری در کتاب عصر جدید میفرمایند: «پس، در عمل باید به همین نسخۀ عمل کنیم که دانش غرب را فتح کنیم؛ حتماً نباید از آنچه در جهان میگذرد بیخبر باشیم؛ باید آنها را بگیریم و تسخیر کنیم و سپس استحاله کنیم. قبل از تسخیر نمیشود اصلاح و ترمیم و استحاله کرد. شما تا به علوم روز مسلّط نشوید، اصلاً نمیتوانید کاری با آن انجام دهید». هر دو اندیشمند هم در ضمنِ مباحث تأکید میکنند که برای رسیدن به علوم انسانی مطلوب باید عالَم و انسانِ دگری در صحنه باشد. حال پرسشهایی ذهنِ حقیر را درگیر کرده: ۱. بر اساس قاعدۀ «فلینظر الانسان إلی طعامه» اگر ما به سمتِ مطالعه و تسلّط و اجتهاد در علوم انسانی غربی برویم، آیا نوعِ نگاه و نگرشِ ما بر اساس همان اصول و بنیانهای غربی شکل نخواهد گرفت و در این صورت، ایجاد یک عالمِ دگر، سالبه به انتفای موضوع نخواهد شد؟ این موضوع وقتی رنگ و بوی بیشتری هم میگیرد که جملۀ حضرت آقا را سرلوحۀ خودمان قرار دهیم: «علوم انسانی غربی ذاتاً مسموم». به این راحتی هم نمیتوان گفت کسانی با فهمِ مسمومیت، به سمت این علوم بروند و بتوانند خودشان را حفظ کنند؛ چراکه به هرآنچه توجه کنی، با او مأنوس خواهی شد و مأنوس، محبوبت تو خواهد شد. ۲. اگر برای تولید علوم انسانی اسلامی، باید در عالمِ دگری زیست کرد و عالَمِ دگری در صحنه باشد، باید فهمِ از این عالم داشته باشیم؟ چه کسی و چه چیزی این تصور از عالَمِ جدید را به ما میدهد تا بتوانیم بر اساس آن زیست دگری داشته باشیم؟ به غیر از آنکه فقط بگوییم «طلب» یک زیستِ دیگر آن کار را خواهد کرد. اگر اینگونه باشد، نیاز به ایجاد یک «طلبِ جمعی» در جهانِ موجود هستیم؛ این «طلب جمعی» به چه صورت خودش را میتواند در بینِ «بشرِ جدید» متجلّی کند؟ آیا راهی به غیر از تولید علوم انسانی اسلامی و ایجاد ابزارها و تکنیکها و محصولات بر اساس آن است؟ ما همیشه ممنون شما بابت تمامی زحماتی که برای توسعۀ معارف میکشید، هستیم؛ إن شاء الله به حقّ این روز عزیز و به برکت تولّد حضرت فاطمه سلام الله علیها که مربّی این امت هستند، بهترین معارف را از ایشان دریافت کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که دقت کردهاید آری! به هر حال ما باید در جهان جدید حاضر شویم و در این رابطه نمیتوانیم نسبت به علوم انسانی بیگانه باشیم. همه عرایض بنده در این رابطه در چهار جلد کتاب «جهان بین دو جهان» در همین رابطه است که با نوعی خودآگاهی نسبت به جهانِ موجود و با نظر به تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است در جهان، آری! در جهان باید حاضر شد ولی با مبانی انسانشناسی و زمان شناسی که در معارف الهیۀ خود بخصوص در «حکمت صدرایی» دارا هستیم. و از آن طرف، طلبِ جمعی با در میانگذاشتن نیهیلیسم منجر میشود تا عزم عبور از آن نوع بیمعنایی در انسانها طلوع کند. که البته بحث در این مورد بسیار است و در سالهای اخیر در این رابطه عرایضی پیش آمده است. موفق باشید
طبق توصیه و دستورات اهل بیت علیهم السلام و فتاوای تمام فقهای اسلامی هرگاه کسی در احکام شریعت یا اعتقادات چیزی را به اشتباه به دیگران انتقال دهد وظیفه دارد اصلاح کند و جلوی به فنا رفتن مخاطبانش را بگیرد، و اگر ابزار لازم برای تکیه زدن بر جایگاهی را ندارد، آن جایگاه برای او حرام است، چه جایگاه استادی و تعلیم باشد و چه اجرا و... ، با توجه به اینکه خطای شما در برخی پرسش ها توسط سوال کنندگان تذکر داده و اصلاح میشود و بسیاری از موارد را گزینشی حذف و سانسور میکنید، (مثل سوال راجع به سوتی بزرگ در تفسیر از حدیث امام رضا علیه السلام : العبد اذا اختاره الله...)، اگر هنوز بر عقیده ی خویش هستید سوالات را پاسخ دهید یا اگر متوجه اشتباه تان شدید اصلاح کنید. مخصوصا که خود را مصداق عاقل اصولی همچون وحید بهبهانی رحمه الله دانسته و منتقدینِ برداشتتان را اخباریون غیرعاقل، سوالات و اشکالاتی که ارسال شد اتفاقا راجع به قواعد اصولی بوده است. امانت علمی، اخلاق علمی و تقوای علمی را رعایت کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث مصداق امثال بنده با عالم بزرگواری همچون آیت الله وحید بهبهبانی «رحمتاللهعلیه» نیست. تعجب بنده از آن است که سؤال کننده محترم در جریان مکتب اصولی آیت الله بهبهانی در مقابل اخباریون نمیباشد و اینکه اساساً مکتب اصولی علمای ما که باب اجتهاد را گشوده میدانند، در همین رابطه است که چگونه از روایات قواعد و اصول را استخراج کنند و در همین رابطه عرض شد از روایت مشهور حضرت رضا «علیهالسلام» به همان دلیل که در همان روایت قاعده اصولی مطرح است، میتوان آن نتیجه را اخذ کرد که: « إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد. همانطور که عرض شد مصداق تامّ این قاعده، مربوط به معصوم است ولی خود روایت به ما اجازه میدهد که آن را برای هر آن کس که به نحوی برای امور بندگانش به میدان آمده است، آن کمکها و الطاف را بنماید که البته بنده مصداق آن را در این زمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب میدانم و مثل روز روشن است که افکار این بزرگان، حقیقتاً منوّر به تأییدات الهی است. و اینجا است که انسان متأسف میشود که چگونه بعضی با ادعای فهمِ دینی گرفتار همان بلای اخباریگری میشوند که مرحوم شهید مطهری نالهها و گِلهها از آنها دارد. آیا به این سخن حضرت صادق «علیهالسلام» فکر کرده اید که می فرمایند:« أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ » (الكافي، ج8، ص: 14) هر گاه خداوند خير بنده اى را خواهد سينه اش را براى پذيرفتن اسلام بگشايد و چون اين مرحمت را در باره او كرد زبانش بحق گويا شود و بستگى بدان پيدا كند و بدان عمل كند و چون همه اينها را خدا براى او فراهم كرد اسلام او را كامل گرداند.
به نظر شما آیا باید به سؤالاتی که در آنها آن نوع بیپرواییها و توهینها نهتنها به بنده، حتی به اشخاصی که شخصیتهای محترمی در فرهنگ دینی ما هستند، جواب داد و در معرض نگاه کاربران محترم قرار گیرد؟! آیا این همان تشییع اموری نیست که شریعت و قانون آن را منع کردهاند؟! در حالیکه حتی منع قانونی دارد. جالب است که هیچ کدام از این افراد حتی جنابعالی ایمیل خود را نمی فرستید تا لااقل به صورت خصوصی جواب داده شود. موفق باشید
سلام و رحمت بر استاد طاهرزاده بزرگوار: دانشجوی دکتری فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس هستم. در گذشته از آثار شما استفاده کردم و مکاتبه داشتم. بعد از سالها مزاحمتون شدم تا بیانیهای که برای آغاز یک حرکت تبیینی علمی در این شرایط خطیر نوشتم و مختصات کل جبهه را تعیین میکند به نظر حضرت عالی و بازدیدکنندگان تان برسانم. دعا بفرمایید توفیق همراه شود در این زمانه آخر. در ایتا و تلگرام با آیدی انتهای مطلب در خدمت دوستان هستم. ✍ علمی برای نجات، عزمی برای رستاخیز در حین فتنۀ نهایی یا محول الحول و الاحوال یا نور المستوحشین فی الظلم تحولات داخلی و بینالمللی به مرحله خطیر و خطرناکی رسیده است. بحران اقتصادی و فرهنگی در داخل همزمان شده است با عزم طبقه حاکمه غرب برای مقابله نهایی با ایران و جبهه مقاومت در عرصه نظامی و امنیتی. اگر طبقه شرکتی-بانکی چپاولگر داخلی و عمال سیاسی و دولتی آنها را مستثنا کنیم و آنها را نه در جبهه خودی بلکه شریک طرح استکباری غرب در داخل بدانیم، آنچه باقی میماند منازعه اهل حق در ایران و منطقه با جبهه کفر عبری-غربی است. منازعه حتماً و صد درصد یک منازعه مذهبی است: در یک سو مذهبی است که رحمت و عدالت را در کنار توحید روح دیانت میداند و به اولیای الهی تأسی میکند و شخصیتهای رحمانی و عدلانی بزرگی چون خمینی و مطهری و موسی صدر و چمران و سلیمانی و نصرالله و مغنیه و عبدالملک و... اسوههای درخشان آنند؛ و در سوی دیگر جبهۀ کفر و الحاد و ظلم و توحش و تزویر به رهبری طبقه حاکمه غرب است که خود را با شبهمذاهب یهودی و مسیحی متحد کرده است و به رویکرد طاغوتی خود رنگ شبه مذهبی پاشیده است تا دستکم حمایت پایگاه مردمی فریبخورده مسیحی و یهودی را برای آخرین فتنههایش داشته باشد. در این ائتلاف طاغوتی شبهمذهبی، جزء یهودیت سرآمد و تعیینکننده است چرا که بلوک مسیحی در غرب نیز پیرو آن است! مشخصه اصلی یهودیت غالب تفاخر به یک عهد الهی باستانی است که با ایذاء و انکار انبیاء خودشان نقض شده و پیروان آن را به شیاطینی خالی از عدالت و رحمت و سرشار از تکبر و غرور به یک شکوه منسوخشدۀ باستانی تبدیل کرده است. این شبهمذهب به تاریخ خیانتهای خود که در خود توراتشان منعکس شده بیتوجه است و در عوض داستانهای جلال و قداست انبیاء بنیاسرائیل را به وجود منحوس خود میچسباند. حکم تورات به قتلعام کفار پاگان در عهد عتیق را بر فرض صحت و اصالت، تطبیق به مسلمین موحد و مؤمن به نوح و ابراهیم و موسی علیهمالسلام میکند تا اینگونه مؤمنین راستین به تیغ متکبرینی که منکر تجدید عهد الهی با ظهور عیسی و محمد علیهما السلام هستند و سر از توحش در آوردهاند قتلعام شوند. پیروان شقی این شبهمذهب از قرون پیش با تبدیل جواز رباخواری از غیریهودیان به کسبوکار فاسد بانکداری به اقتصاد غرب مسلط و ذینفعان بزرگ نظام اقتصادی استعماری غرب شدند! پیروزی در این منازعه پیچیدۀ تمدنی تنها با تاکید و تبیین تمایز اسوههای رحمت و عدالت و مقاومت ایمانی و اخلاقی جبهۀ اسلام در برابر شبهمذهب یهودی-مسیحی که تکبر پیروانش آنها را به دشمن رحمت، عدالت و اخلاق تبدیل کرده ممکن است. امروز برای مخاطب آگاه جهانی هم تمایز بین خصائل رحمانی و اخلاقی رهبران اسوه مقاومت اسلامی در زندگی و سبک مبارزهشان، از استکبار و ظلم و توحش پیروان شبهمذهب یهود و مسیحیت دارد به تدریج روشن میشود. امروز باید هر چه بیشتر این خصلتهای متعالی را در اولیاء دین اسلام و اسوههای معاصر آن تبیین و تبلیغ کرد و به آنها اقتداء و تأسی. و البته این جهاد تبیینی حقیقی مستلزم یک امتداد انتقادی در داخل است. در جبهۀ داخلی اهم مسائل تبیین شبیخون «استعمار نو» به مسئولان جمهوری اسلامی بعد از دفاع مقدس است. مردم و مسئولان باید دریابند که فاجعه اقتصادی و فرهنگی داخلی نتیجه سیاستهای همان تمدن ظلمانی است که متأسفانه بعد از جنگ تحمیلی به دست برخی از مسئولان جمهوری اسلامی أخذ و اجرا شد و سیاستهای کلان اقتصادی و جمعیتی را از مسیر اسلام و انقلاب منحرف کرد و در مسیر اهداف شیطانی تمدن شیطانی غرب قرار داد. تمایز این عناصر سیاستی باطل در جبهه مخلوط داخلی که در آن نور و ظلمت در هم آمیخته و بسیاری از مسئولان و مردم را سردرگم کرده و حتی بخشی را در مسیر بطلان و خیانت قرار داده از اهم مسائل امروز است. باید خط نورانی و رحمانی و عدلانی اسلام را در جبهه داخلی و خارجی از خط ظلمانی استعمار نو در داخل و امپریالیسم نظامی در منطقه برای مردم خود و جهانیان تبیین کرد! این است پارامترهای جهاد تبیین حقیقی شما! این است صورت اصلی جهاد کبیر شما! این است بصیرت لازم برای قیام شما! «قل إنما أعظكم بوحدة أن تقوموا لله مثنى و فردى»! سوره سبأ: ۴۶ پند میدهم شما را به یک چیز: که برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید، آری! در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در جهان، موانعی که متذکر آن شدهاید وجود دارد و شناخت جایگاه تاریخی این موانع از یک طرف؛ و شناخت جایگاه انسان که باید در مقابل این جریانها بایستد، از طرف دیگر مهم است وگرنه قصه آن میشود که رفت آب بیاورد، و آب او را برد. و از این افراد، کم نداشتهایم. اینجا است که باید متوجه حضور روح بشر جدید و تاریخی که در آن هستیم، باشیم. بخصوص تاریخی که به سوی آینده قدسی در حرکت است و انسانی که متوجه ابعاد متعالی خود در نسبت با خود و جهان میباشد. عرایضی تحت عنوان « انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 شده است. امید است برای اندیشیدن به این موضوع، مفید افتد. موفق باشید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. فاطمیه سال ۹۲ در روضه برای اولین بار یافتم حضرت فاطمه الزهرا انسان فوق العاده ای هست که حضورش مظهر توحیده زیرا بلطف خدا چنین رجوع و حضوری برایم پیش آمد، یعنی در سن ۱۷ سالگی بعد از عمری گذشته تازه در خانواده ای مومن و انقلابی و اهل قرآن و تقوا و اخلاق و علم، فهمیدم چنین بودن و زندگی برای بشر این دوران وجود داره آن هم در این بدترین همه دورانها! در همون زمان به طلاب عالی در هیئت با گریه هایی که داشتم و آنها دیدند و با لطافتی که برایم حاصل شده بود و با چهره ای نور گرفته از حضور خدا در بی اختیاری از اندیشه هایم، زبان این بودن شدم و گفتم ما چاره ای نداریم برای زندگی کردن، باید خدا شویم! و آنها شوکه شدند و پس از سکوتی کوتاه گفتند کفر نگو(من که عرفان و برهان بلد نبودم ولی منظورم این بود باید فنا شویم در حضور خدا). پس از آن خود را گم کردم! چه سخت بود این گمشدگی و اگر تنها شدم تقصیر خودم بوده و حقم بوده. حال با یافتن خودمان در حضور خدا به اهل دنیا و گمشدگان بدیها و ظلمت ها میگوییم دیگر فرق ندارد هرچه زخم بهمان بزنید، درد نداره زیرا خدا نسبتمان را تغییر داد و به بودن خودش هستیم. ای اسرائیل هرچه زخم بزنی درد نداره هرچه جای خالی بود را خدا پر کرده! حال که مرا گم میکنید چون خودتان را گم خواهید کرد و ما خودمان را در ورای بودن شما میابیم! زیرا نسبت ظالم در ازای ظلم به مظلوم است که معنای بودن اسرائیل را میگیرد و اگر ما دیگر مظلوم نیستیم پس ظالمی نمیماند. اسرائیل بی معنا و گمگشته ظلماتشدر تنهایی هایشان شده و مردم در پی نسبتشان با توحید خواهند گشت و همه ما عین ربط و به بندگی خدا حاضریم ان شاء الله. این پیروزی بر جمهوری اسلامیه در وسعت کل منطقه، مبارک باد جمهوری که اول در ایران بود با اخراج شاه و حال به وسعت منطقه است با اخراج اسرائیل. منتظریم تا خدا پیش آمدهایش را برای جمع شدن اسرائیل در خاک منطقه برایمان به تفصیل و با نور ایمان حاصل کنند ان شاءالله، فقط مانده ظاهر! زیرا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ما جون گرفتیم با شکستن و دقیقا همانجایی که فکر میکنند پیروز شدند، میبازند. ما آزاد شدیم و من بعد از حدود سی سال تازه میخوام زندگیم رو شروع کنم با خدا که زندگی کننده حقیقی است و زندگی در بندگی خلاصه میشود. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.» ما پیروزی پیش از تصورمان داریم و این یعنی نه تنها عمرمان از دست نرفته بلکه بهتر از آنچه هر برترین میتوانست بدست آورد، خدا بهمان مرحمت میکنند. و اما آمریکا نیز آماده فتح شدن توسط انقلاب اسلامی باشد که ما بیشتر از پیش میخواهیم بالحق حاضر باشیم. مرگ بر آمریکا و اسرائیل که وعده دیدار نزدیک است و یاران مژده باد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه در جواب سؤال شیوایِ شماره 38637 عرض شد؛ ظلمات صاحبان قدرت در مقابل حضوری که برای ما پیش آمده، هیچ چیزی به حساب نمی آید. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید: در زمینه توسل و اینکه این اشکال ذهنی هستش ممنون میشم کمکم کنید. اول اینکه در آیات سوره بقره آیه ۲۸ و ۲۹ و ۳۰ میفرماید من میخواهم در زمین خلیفه قرار دهم و.... یعنی امتحان آزمایش مدار انسانیت هستش و حتی روایات مربوط به عالم ذر مشاهده میشود خداوند اصحاب یمین و اصحاب شمال رو مدار امتحان قرار میدهد و حتی شیطان توحید رو قبول داشت اما خلافت انسان نپذیرفت و اینکه من تحقیق کردم انسانیت مدار دین اسلام هستش یعنی در روایات هستش حتی نماز و حتی اعمال عبادی ما بر اساس توسلات اهل بیت سنجیده میشه و سوال من این هستش چطور این موضوع رو با اومانیسم اشتباه نگیریم یعنی وجه تمایز این مکتب فکری با دین اسلام در زمینه انسانیست جیست؟ و اینکه اگر انسانیت انقدر مهم هستش ارتباط با خدا چه میشود؟ و اینکه در اعمال عبادی اصل رو توسل بزارم یعنی تمرکز روی اینکه توسلات بیشتری داشته باشم یا اینکه مد نظرم تقرب به خدا باشد؟ شاید مطالعه کتب غربی این مقدار سردرگمم کرده و شاید به دلیل شباهت نمیتونم از نظر ذهنی تمایز قایل بشم منظور این هستش که عبادات و راز نیاز با خدا منو جلو میبرد یا اینکه توسلات ؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث انسانیت به عنوان ذاتی که عین ربط به خداوند است ما را متوجه نسبت عبودیت ما با خداوند میکند. اخیراً عرایضی طی دو جلسه تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» https://eitaa.com/matalebevijeh/17578و https://eitaa.com/matalebevijeh/17632 شده است ان شاءالله که بتواند در این رابطه راهگشا باشد. موفق باشید
سلام علیکم: استاد شما در یکی از مباحثتون در مورد خیالات میفرمایید خیالات را دنبال نکنید تا از تنگنای برزخی بیرون بیاید چون خیالات ما را به تنگنا دعوت می کند. من مدت یک سال است دچار ابتلای سختی شدم که مجبور به انجام یه گناه شدم و هرکاری می کنم از حواشیش در امان نیستم طوری که مجبور شدم یکی دو بار دیگه اون گناه رو تکرار کنم. مثل یه جنگ عظیم درونم که گاهی شیطان نفسم پیروز شده و بقیه زمانها مشغول مبارزه ام برای رفع و دفع اون گناه و خیالات. این ابتلا به شدت همه ذهنم رو درگیر کرده که همش میخوام دوری کنم و همش شیطان نفسم با تمام قواش میخواد من رو زمین بزنه از طرفی باعث شده دیگه جایی برای خیالات دیگه نمونه که نمیدونم این خوبه یا نه از طرفی باعث شده از ترس این که این خیالات نیاد و آسیب نزنه دائم متوسل به ذکر و یاد خدا باشم یه جورایی دائم پناهنده باشم میتونم بگم هیچ ذکر و دعا و توسلی من رو نجات نداد انگار در برزخم هستم و تنها موندم با اعمالم از طرفی به طورعجیبی در این مدت در روزی زیارت های خوب و زیاد و با برکت به روم باز شده انگار میخوان بهم قوت بدن که تو این مبارزه بزرگ درونیم کم نیارم اما یه چیز هنوز برام مونده در این تنگنای عجیب و سخت اونم نقطه امید به خداوند رحمانه که مطمئنم خلاصه نجاتم میده. نمیدونم دارم مسیر رو اشتباه میرم یا درست آیا زیادی امیدوارم؟ یا باید یه کار دیگه بکنم؟ همه این خیالات ناشی از گناهیه که مجبور شدم انجام بدم حالا همه ذهنم درگیر توبه و جدال با اون خیالاتشه که نمیخوام باشه و هی میاد و هی این جنگ غالب و مغلوب میشه البته اینم بگم از برکات این ابتلا مخصوصا اینه که تقریبا ادعاهایی که داشتم را خدا جلو چشمم ریخت و فهمیدم گرفتار عجب بدی بوده و البته هنوزم هست که خدا خودش داره میریزونه. لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید به خود سختگیری کرد. با امید به پذیرش توبه، باید به زندگی عادی خود ادامه داد. موفق باشید
با سلام: در بحث وحدت شخصی وجود و اختیار من دچار نوعی تناقض میشم. چون وقتی با نگاه وحدت شخصی وجود جلو میروم، خودم نفی میشوم. فقط خدا میماند و من و دیگر اشیاء محل ظهور اراده های خداوند میشیم. چطور میتوان از یکسو اراده و اختیار باشد و از سوی دیگر نگاه وحدت وجودی داشت؟ من از دیدگاه نظری نمیتوانم این دو را با هم جمع کنم. اگر به وحدت وجود اصالت دهم به الکل اختیارم سلب میشود. اگر دیدگاه وحدت وجود درست است، چطور خود شما در اربعین، اعتکاف شرکت میکنید. آیا غیر از این است که میخواهید اراده شما فانی شود. خوب هرچه فانی تر شوید باید بی اختیار تر شود. حال اینکه میبینم شما خلاف وحدت وجود حرکت میکنید و سعی میکنید بر سرنوشت خودتان حاکم شوید. چگونه این تناقض اختیار و نگاه وحدت وجودی را حل می کنید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای «وحدت وجود» به معنی نفی اختیار نیست. برای درک معنای حقیقی وحدت وجود، خوب است به کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: خدا قوت. استاد جان با توجه به اینکه در تاریخ نیست انگاری هستیم چطور نماز با حضور قلب بخوانیم؟ خدا از ما همچون اقوامی که در چنین تاریخی زندگی نکردند توقع دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! همینکه متوجه شدیم ظرفیتی بیش از ایمان دیروزین داریم، این شمایید که به دنبال آن ایمان، راهِ حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» مدّ نظر میآید. و در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 20694 تحت عنوان «اربعین؛ چشماندازِ عبور از نیهیلیسم دوران» رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد سلام علیکم: پزشکیان: دولت من هرگز تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه نخواهد شد. تجربۀ دو دهه مذاکرات باید این را نشان داده باشد که ما پایند به تعهدات بودیم. فشار و تحریم پاسخ نمیدهد و با مردم ایران باید با احترام سخن گفت. ایران همواره در سمت درست تاریخ و انسانیت ایستاده است. من به پشتوانه مردم و حمایت رهبری از حقوق ملت در صحنۀ بینالمللی پاسداری خواهم کرد. استاد چه شده است؟ احساس کردم که آقای جلیلی این سخنان را دارد می گوید. هنوز مناظرات را فراموش نکردم که آقای جلیلی چه صحبت های کرد و پزشکیان مخالف آنها بود ولی امروز همان راهی که آقای جلیلی متذکر آن بودند را دارد میگوید؟ استاد چیزی که الان من را گیج کرده و توان تشخیص را از من گرفته این است که آیا ایشان این حرف را و کارها و یا دیدارها با خانواده شهدا و... را از ته دل می زنند و انجام می دهند و مثل آقای رئیسی بر روی آن می ایستند یا فقط در حد حرف است یا اینکه شاید دوباره نیرنگی در کار باشد یا شاید میخواهند افراد انقلابی را سمت خود بکشند؟ نمیدانم آخر ایشان چه جور آدمی هستند؟ به ایشان می توان امید داشت یا خیر؟ آیا ایشان اصلاح طلب هستند یا واقعا دلسوز مردم و نظام؟ و آیا به ایشان می توان اعتماد داشت یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان آقای دکتر پزشکیان در زمان تحلیف، همان سخنان انقلاب اسلامی بود. میتوان گفت وجدان تاریخی ما اگر صادقانه در صحنه حاضر شود، مسیری را میگشاید که باید در آن قرار بگیریم بخصوص که آقای دکتر عارف مرد متعادلی است. موفق باشید
«أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ». به نظر حضرتعالی بعد از آنچه در انتخابات دور اول پیش آمد، آیا بهتر نبود که آقای جلیلی محترمانه و با یک روح حماسی اعلام می کردند که ما هیچ نیازی به آقای قالیباف و طیف ایشان نداریم؟ البته این را هم می گفتند که هر کس آمد قدمش روی چشم. تا زلالی جبهه ای که با محوریت آقای جلیلی شکل گرفت برایش باقی می ماند و مشخص می شد اساساً رویکرد دکتر جلیلی با آقای قالیباف به کلی فرق دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره 38029 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ببخشید میخواستم بدونم چگونه در نماز با خود حضرت حق سبحانه و تعالی ارتباط برقرار کنم نه مفهوم خدا. ممنون میشم ساده بیان کنید. سپاس فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مقدمات معرفتی لازم بیندیشید مانند معرفت نفس و برهان صدیقین. موفق باشید
سلام: استاد ببخشید علم زمان و تحلیل وقایع و پیش بینی آن ها بر اساس زمان را شما تایید می کنید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «نَحنُ اَعلَمُ بِالوَقت» تا معلوم شود فرهیختهترین انسانها متذکر زمانه و شرایط تاریخی خود هستند، پس باید نسبت به زمانه و تاریخ فکر کرد. از طرفی تاریخ در جایی قرار ندارد که بتوان آن را به کسی نشان داد، بلکه امری است که جان و روح انسانها را فرا میگیرد و در افکار و امور و حوادث و سیاستها ساری و جاری است و تنها از طریق مظاهرش میتوان آن را شناخت و از طرفی اگر به گفته حضرت صادق «علیهالسلام»: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» (کافی، ج 1، ص 27) آنکس که نسبت به زمانه خود آگاه باشد حجابها بر او هجوم نمیآورند تا گرفتار خطا گردد. پس آدمی باید در تاریخ و با تاریخ باشد وگرنه زندگیاش دچار پریشانی میشود و در فهم و خردش اختلال پدید میآید و نمیتواند در آینده درست حاضر شود، به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» فرمودند: «أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ» (غررالحکم، ص 148) آگاهترین مردم به زمان کسی است که از آنچه پیش میآید متعجب و شگفتزده نمیشود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: آقای شکوهیان راد پژوهشگر و مدرس دانشگاه تهران معتقدند آقای علی علیزاده برنامه انگلیس را در فضای اجتماعی سیاسی ایران مشخص میکند و الان احتیاج به انسجام و وحدت و نه چند جبهه گی داریم ولی ایشان کد های خاصی را با برنامه ریزی بیان کردند مثل: سرزنش حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف نسبت به یکدیگر؛ سرزنش جریان انقلاب و خواص انقلاب نسبت به یکدیگر؛ سرزنش مسئولان و مردم در جریان انقلاب نسبت به یکدیگر. لطفاً نظر و تحلیل تان را راجع به مباحث آقای علیزاده متذکر شوید. با تشکر صوت مطالب ذکر شده در کانال ایتا @SHRChannel https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر هر عزیز جای خود محترم است ولی بنده که تقریباً مطالب آقای علیزاده را دنبال میکنم هرچند بعضاً انتقاداتی نسبت به بعضی از سخنان ایشان دارم، به چنین نتیجهای نرسیدهام همانطور که خود ایشان میفرمایند حساسیت ایشان به ایران است آنهم ایرانی که به تعبیر ایشان ایران تشیع و با حضور ولایت فقیه در نظام سیاسی آن است. موفق باشید
«اللهم اجعلنا من الباکین علی الحسین» سلام خدمت استاد بزرگوار: گاهی که خدای متعال راه های متعالی و مقدسی را می گشایند و ما می خواهیم در این راه ها قرار بگیریم و خود را در این راه ها شناور کنیم، ناگهان وسوسههای شگفت آوری ظهور می کنند و مثل دسته زنبورهایی به ما حمله ور می شوند و ما را می گزند. و این قضیه بارها و بارها تکرار شده است. حال پرسش بنده این هست که در چنین شرایطی باید استقامت کرد و همچنان در شناوری راه شنا کرد، یا اینکه این وسوسه ها ذیل اراده الهی است تا ما از آن راه های متعالی و جاری به سوی خودش منصرف شویم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی راه، راهِ توحیدی باشد و در بستر توجه به سیره انسانهای معصوم قرار داشته باشد، این مائیم و صبر در آن مسیر. و معلوم است که وقتی مسیر توحیدی نباشد زمانی که با مشکلاتی روبرو شدیم باید تجدید نظر کنیم. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: با توجه به صحبت شما که فرمودید کارها باید از کف جامعه و از پایین درست شود و حتی مثال آقای احمدی نژاد (چهار سال اول) را زدید که از آن دوره بهتر نبود و کار حل نشد و فهمیدیم باید از پایین کار حل شود و باز در دیداری که رهبر عزیز با حاج مهدی رسولی داشتند که آنجا میخواستند مستقیم وارد شوند و حمایت کند از یک شخص خاص ولی رهبری ایشون را منع کردند و فرمودند بروید برای تمدن نوین اسلامی کار کنید و باز اشاره ای کوتاه دارم به سخنان رهبری در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ فرمودند یکی از چیزهایی هم که الان به این مناسبت، در این برههی زمانیِ بخصوص لازم است عرض بکنم، [اینکه] سعی کنید از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده - مثل انتخابات و مانند اینها استفاده نشود. یعنی واقعاً به نظر من حیف است کار وسیع فرهنگی که انسان بخواهد انجام بدهد، وسیلهای قرار بدهد برای اینکه مثلاً در انتخابات یکی جلو بیاید، یکی عقب برود. این تشکیلات را تا آنجایی که ممکن است صرف این جور کارهای زودبازده [نکنید] تعجب بنده این است چرا باید شخصا از یک کاندیدا ولو این کادیدا کاملا اصلح باشد حمایت کنید؟ پیشاپیش از این که مصدع وقت شریف شدم عذر خواهی می کنم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد بنده آقای جلیلی را یک نامزد در کنار دیگر نامزدها نمیدانم. خوب است در این مورد به عرایضی که تحت عنوان «کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 شد رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: تعریف شما از خانواده چیست و در چه صورت می گویید وضعیت خانواده در کشوری بدتر یا بهتر شده؟ مثلا اسکلت پدر و مادر و فرزندان با وجود روابط گسسته و از هم گسیخته یا با وجود ترس فرزندان از پدر یا بی مهری مادر و امثالهم، آیا عنوان خانواده رو دارن؟ اگر بله، با چه منطقی؟ اگر خیر، پس چگونه میتوان معیار خارجی و بیرونی برای سنجش وضعیت خانواده داشت؟ آیا راهی برای اطلاع از حال و روز خانواده های ایرانی وجود داره تا بگیم آمار داریم و خانواده واقعی محقق شده؟ یا فقط به اسکلت اکتفا میکنید و همجنس گرایی و خانواده های تک والد را دلیلی بر بی خانمانی می دانید؟ نمیشود یک خانواده ی تک والد، از خانواده ی دو والدی، به حقیقت خانواده ی اصیل نزدیک تر باشه؟ زن ایرانی که با وجود خیانت دیدن یا با هوو سر میکنه از نظر خودش خانواده و آرامش و زندگی نداره. از نظر شما چطور؟ سوالاتم واقعیه و می خوام بدونم بر چه اساسی چنین فرمایشاتی دارید. لطفا دیدگاه خودتون بفرمایید نه دیگر صاحب نظران.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که بحث در موضوع خانواده و زن به عنوان محور خانواده، هم از نظر فرهنگی و هم از نظر دینی عرض عریضی دارد. پیشنهاد اولیه بنده مطالعه عرایضی که در این رابطه شده است، إن شاءالله منشأ اندیشیدن به این موضوع باشد. مثل کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» و جزوات «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده امروز» و «زنِ دیندار در نسبتی جدید با عالَم و آدم» و «زن و حضور تمدنی» و «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» که نوشته شد و باز هم باید نوشت و باز هم باید فکر کرد. موفق باشید
