بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37127

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من دوست دارم تمام اعضا و جوارح و فکر و کارام همه چیزم درکل، اصل وجودم. همه ی کارام به دستور و اذن خدا باشه. یعنی هیچگونه اختیاری از خودم نداشته باشم و خدا از پشت پرده، با بدن من هر طور میخاد رفتار کنه، و در این بدن من بُروز کنه. ذکری هست که با گفتن مداوم این ذکر این درخواست رو از خدا بکنیم و به اجابت برسه. یعنی مثلا کلا اختیار دست من، دست خدا باشه. حرکتم. تمام افعالم. آیا ذکر لاحول و لاقوه الا بالله، با رعایت تقوا. من رو به این مقصد مورد نظر میرسونه؟ نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً آن ذکر، با روح توحیدی خاصی که دارد کارساز است همان‌طور که ذکر «آیت الکرسی» با توجه به نور توحیدیِ متعالی‌اش، عامل صعود انسان و رفع موانع می‌شود. موفق باشید

36895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: درد‌، رنج‌‌، تنهایی‌، بَردگی‌، مُردِگی‌ و هر آنچه بر هرکسی می‌گذرد با بی رحمی تمام در درونم گذشته و می‌گذرد تا جایی که باید از دنیا بپرسم چیزِ دیگری هم داری برای زجرم؟‌ زجرم چیزی نیست جز انتخاب معنایی برای روحم که این رنج آخر عاقبت و ذات آن راه است و به اعتراضمان کشانده‌؛ پس می‌فهمم این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که معنای بهتری برایم پیدا شده است تا در ازای آن، ذات این نوع زیستنم را بر مَلا کرده و عاقبت انتخابم را به نام «حرکت زمانه به ذات پوچش» نشانم می‌دهد. پس پوچی و رنج مقدسی است چون آنکه معنای زندگی جدیدش را در تاریخ جدید یافته و ذات دو راه مقابل یعنی انقلاب اسلامی برابر آمریکا‌ را شناخته توانسته بهترین انتخاب را داشته باشد در هر دو صورت سختی ها به خاطر رشد شدید بشر است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: «به همین جهت با مواجهه با این امر جناب مولوی می‌فرمایند: من چه غم دارم که ویرانی بود / زیر ویران، گنجِ سلطانی بود». گنج سلطانی همان تولد جدیدی است که انسان در مقابل سختی‌ها خود را می‌یابد. موفق باشید

36648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و می‌ترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر می‌کنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت می‌کنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامه‌ای که به خود می‌دهید بخصوص با انس با قرآن در سوره‌هایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش می‌آید. موفق باشید

38768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. استاد در مورد اینکه قبل از بودن این دنیایی مان بودن و مدل بودن خودمان را خودمان انتخاب کرده ایم. آیا اینجور درست است که بگوییم. از آنجایی که وجود بی کرانه است و ظهورات دارد و وجود در ذاتش جز ظهورات نیست پس (نمی‌دانم چقدر این لغت در اینجا درست است) پس اگر بودن های اشیا و ماهیات را مانند پازل در نظر بگیریم که هرکدام در هستی جای خود را دارند پس از آنجایی که هر شیی در ذات خود جزیی از هستی هست پس بودن آن در نسبت با بودن کلی است که معنای درست خود را می یابد و حکمت نحوه خلقتش معنا می یابد و این جمله که آن قبل از بودن این دنیایی، بودن خود را در علم خدا انتخاب کرده بوده، منظور از انتخاب، نحوه بودن آن شی در نسبت کلی پازل است که مثلا می گوییم تو بودنت در نظام هستی جز این نمی‌توانسته باشد چون تو جزیی از پازلی هستی که آن پازل زیباترین و کامل ترین وجه ممکن را دارد. پس اینگونه مثلا یک انسان ناقص الخلقه از هرجهت همانند یک انسان سالم زیبایی دارد ولی نیاز به چشم کل بین هست. ۲. استاد در مورد بحث تقدیر و قضا به نظر شما این مثالها درست است؟ در مورد تقدیر مثلا یک دیوار در حال ریختن اینجور عقل می گوید یا تقدیر شده که می ریزد پس انسان می تواند در کنار آن قرار نگیرد. در مورد قضا الهی یعنی حکم قطعی شده که دیگر انسان قدرت یا امکان فرار از آن را ندارد. ۳. استاد چه می شود که یک چیز را که انسان در ذهن دارد و اراده به انجامش دارد باز هم در موقع عمل نمی‌تواند انجام دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که فیلسوفان متذکر هستند «امکان»، ذاتیِ مخلوقات است و اینکه هر موجودی که امکان بودن دارد، به حکم عدم بخل خداوند، خداوند به آن وجود می‌دهد. ۲. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب خوب «انسان و سرنوشت» همین نکته را مطرح می‌کنند. ۳. نمی‌دانم. موفق باشید

38680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خداشناسی که در فطرت انسان می‌باشد. در این فطرت شناخت اسم جامع الله است یا شناخت ذات خدا؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً فطرت همان طور که درآیه ۱۷۲ سوره اعراف متذکر می شود ما با ربوبیت او در عهد الست که عهد فطری ما است؛ روبرو بوده ایم. موفق باشید

38674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: می‌خواستم بدونم که توصیه شما چیست که در حین مطالعه چه کتاب های درسی و چه کتب های مختلف دیگر پراکندگی ذهنی برای انسان ایجاد نشود و به صورت کامل و دقیق بتواند متن را بخواند و (آن را فراموش نکند) و متوجه آن نیز بشود. با تشکر از شما ❤️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می شود به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در قسمت دوم کتاب که ضرورت مطالعه را مطرح می کند؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8  . موفق باشید

38553
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: در رابطه با بحث سه شنبه که فرمودید حضرت حجت اهل کتاب رو مخیر می‌کنند بین اینکه مسیحی یا یهودی باشند یا مسلمان شوند، خب اینجا سوال پیش میآد که این یک بحثه، اینکه کسی که حجت برش تمام شده و مسلمان نشده آیا پیش خدا معاقب هست یا خیر بحث دیگریست؟ شما این مطلب رو شاهد درستی صحبتتون گرفتید که مسیحی یا یهودی اگر حتی بدانند پیامبر حق است می‌توانند مسیحی یا یهودی بمانند. تازه اگر مسلمان بشوند نه پیامبر خود را قبول دارند نه پیامبر ما را. خب مسیحیها یا یهودیهایی که مسلمان می‌شوند چه حکمی دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم:

همان طور که در جواب سؤال شماره 38551 عرض شد خود قرآن طبق آیاتی که خوانده شد، حضور آن فرد را در کلیمی بودنش تأیید می کند در عین آن که آن فرد متوجه عظمت توحید قرآن می شود به اعتبار آن که قرآن فرمود: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ». و از آن مهم تر توجه به آیه « وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ» (48 /مائده) می باشد که می فرماید:
و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم؛ تصديق‌كننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بوده‌اند. پس بر وفق آنچه خدا نازل كرده است در ميانشان حكم كن و از پى خواهش هاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است واگذارى. براى هر گروهى از شما شريعت و روشى نهاديم. و اگر خدا مى‌خواست همه شما را يك امت مى‌ساخت. ولى خواست در آنچه به شما ارزانى داشته است بيازمايدتان. پس در خيرات بر يكديگر پيشى گيريد. همگى بازگشتتان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف مى‌كرديد آگاهتان سازد. به خصوص آن جایی که می فرماید « لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا» موفق باشید
 

38551
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد. بحث روز سه شنبه تان چند گره اساسی در ذهنم ایجاد کرد که با بحث نتونستم همراهی کنم. اول اینکه به لحاظ فقهی اگر یک یهودی یا مسیحی واقعا بداند که شخص حضرت محمد واقعا رسول خداست و حجت به او تمام شده باشد، آیا پیش خدا معاقب نیست که همچنان به دین خود باقی باشد؟ با توجه به اینکه دین خودش هم توصیه به ایمان به پیامبری حضرت رسول دارد پس باید به این توصیه عمل کند، و هم اینکه دین قبلی به لحاظ اعتقادی و عملی هم تحریف شده هست و هم ناکامل است. ایمان به حضرت رسول هم تبعیت عملی و نظری نیاز دارد. دوم فرمودید خانم یهودی برنامه از سرگذشت، اگر مسلمان شود نه به حضرت رسول دیگر ایمان دارد نه حضرت موسی! خب اینکه کسی که یهودی یا مسیحی است اگر به حضرت رسول ایمان بیاورد، این به معنای اینست که دیگر به موسی یا عیسی ایمان ندارد یا موسی و عیسی را در حضرت رسول به صورت جامع می یابد؟ و اینکه تکلیف مسیحیان و یهودیانی که مسلمان می‌شوند چه می‌شود؟ فرق میآن آنها و آن خانم چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم:

۱. عنایت داشتید که خود قرآن آن فرد را در همان دین توحیدی که هست، تأیید می کند و حتی می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» (64 / آل عمران) که دعوت به توحید است که بین همه ادیان مشترک است. یعنی قرآن از اهل کتاب انتظار دارد بر توحیدی که بین شان مشترک است حاضر باشند.

۲. بحث در حضور توحیدی است و نه مسیحی بودن و یا یهودی بودن و یا مسلمان بودن؛ که حالت فرقه ای به خود بگیرد. اگر در توحید خود در دل کلیمی بودن حاضر باشد عملاً به اسلام عمل کرده.

۳. در مورد مسیحیان و کلیمیانی که مسلمان می‌شوند بحث  زیاد است به خصوص که قرآن حضور آنها را در کسوت مسلمانی نفی نکرده است بلکه ماندن در توحید ایمانی خودشان را پذیرفته است. حال می‌ماند که اسلام را به عنوان یک فرقه در مقابل فرقه یهودیت پذیرفته‌اند و یا با همان حضور توحیدی و نظر به پیامبر خود حضور ذیل پیامبر اسلام را درک کرده‌اند از آن جهت که شاید آنطور که شایسته است نتوانسته‌اند حضور توحیدی خود را ذیل پیامبرشان که منجر به ایمان به وحی محمدی می‌شود درک کنند.

موفق باشید

38528
متن پرسش

سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکی‌ها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت می‌ورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او می‌بریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن می‌بریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آینه‌ای جهان‌نما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردست‌های وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابل‌مان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گام‌ها را بلندتر برداریم و اهداف‌مان را از خودخواهی‌ها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید  

38503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدمت استاد عزیز: جهت مشاوره مهمی مزاحمتون میشم. سالی که قرار بود دبیرستان انتخاب رشته کنم با اینکه علاقه بسیاری به رشته های علوم انسانی داشتم (بخصوص ادبیات و فلسفه) اما به دلیل شرایط خانوادگی و انتظارات دیگران و بی اطلاعی خودم مجبور شدم رشته تجربی رو انتخاب کنم و بعد از پایان دبیرستان، رشته پزشکی دانشگاه اهواز قبول شدم که برای خانواده و دوستان یک موفقیت بزرگ بود ولی از همان روز اول حس می‌کردم آدم اینجا نیستم، تا اینکه در ایام دانشگاه خدا توفیق آشنایی با مباحث شما را نصیب بنده کرد و همین سرآغاز تحول جدی زندگی من و همه دیگرانی که به لطف شیوع مطلوب این مباحث در دانشگاه بود به نحوی که امروز که در روزهای پایان سی سالگی هستم در یقینی نسبت به انقلاب به سر می‌برم که با فکر انقلاب اسلامی می‌خوابم و بیدار می‌شوم، البته این به این معنا نیست که کسی هستم و خود را منی می‌پندارم! که نیستم و همیشه از همین طریق سایت مشکلات و گیر و گورهایم را با جنابتان به پرسش گذاشتم، اما آن یقین تاریخی را نیز انکار نمی‌توان کرد. علی ای حال در سی سالگی و پس از پایان پزشکی عمومی و گذراندن دوره های طرح و سربازی و ازدواج و تشکیل یک خانواده مستقل، دیگر عامل بیرونی بر انتخاب هایم تاثیر جدی ندارد و حیران انتخاب راهی هستم که چهل سالگی که ایام رشد و تکامل است اگر به عقب بنگرم حسرت از دست رفتن این ده سال را نداشته باشم. ده سالی که انتهایش ان شاءالله به بهترین نوع بندگی در ساحت اجتماعی که خدا مدنظر دارد بیانجامد. اینجاست که دست به دامن شما شده ام که ادامه مسیر را چگونه انتخاب کنم که پاسخگوی آن نیاز و درد حضور در ساحت انقلاب باشد. مثلا بر این باورم من هم درجات بعدی پزشکی را ادامه ندهم کسانی هستند که آن جاهای خالی در نظام را پر کنند اما اگر در امتداد همین علاقه و استعدادی که دارم و این را نیز لطف خدا می‌دانم، به مباحث علوم انسانی بپردازم توفیقات بیشتری هم برای خودم و هم شاید آینده جامعه داشته باشد و چه بسا نیاز جامعه اسلامی برای نیل به تمدنی توحیدی به این مباحث بیشتر نباشد کمتر نیست. حال چند سوال مشخص ۱. آیا با توجه به توضیحات بالا مصلحت می‌بینید که به مباحث علوم انسانی ورود کنم یا خیر؟ ۲. در صورت مثبت بودن سوال اول، آیا لازم می‌بینید تحصیلات آکادمیک هم داشته باشم یا خیر؟ ۳. در صورت نیاز به تحصیلات آکادمیک شما چه رشته ای را پیشنهاد می‌کنید که ذیل آن بتوان بیشترین ظرفیت را جهت گفتگو با مخاطبان ایجاد کرد، فلسفه یا جامعه شناسی یا مورد دیگری؟ ۴. با توجه به زمینه پزشکی پیشنهاد می‌کنید از این مباحث دریچه ای به علم و بخصوص پزشکی باز کنم، یا با توجه علاقه و تلاش های قبلی ام در زمینه شعر و ادبیات بیشتر در آن زمینه تلاش کنم؟ ۵. در نهایت ما را از دعای خیر خود فراموش نفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف خداوند است که علاقه به امور معنوی و معرفتی را در قلب شما ایجاد کرده است و چه خوب است که خود را آماده کنید برای اُنس طولانی با قرآن از طریق تفسیر شریف «المیزان» و شرح صوتی آیت الله جوادی ۲. شاید اگر خودتان بتوانید در این مسیر وارد شوید گرفتار محدودیت‌های برنامه‌های کلاسیک دانشگاهی نشوید. ۳. در آن صورت رشته فلسفه و کلام خوب است. ۴. هر دوی آن ممکن است و افراد پزشکی را داشته‌ایم که در میدان‌های معرفتی نیز میدان‌داری کرده‌اند. ۵. ان شاءالله که در امورات خود نتیجه کامل بگیرید. موفق باشید

38460

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: من پرسش و پاسخ های سایت رو مطالعه کردم و دیدم در جواب یک سوال شما فرمودین ما خودمون شرایطی که قراره در دنیا داشته باشیم رو انتخاب می کنیم. سوال من این هست که عواقب انتخاب ما به ما نشون داده میشه؟ برای مثال یک فردی که انتخاب می کنه در یک خانواده نامناسب یا با ظاهر نامناسب یا معلولیت جسمی به دنیا بیاد، میدونه که قراره چه سختی هایی رو بابت این شرایط تحمل کنه در زندگی دنیا؟ و سوال بعدی من این هست که چون انتخاب خودش بوده در آخرت بابت سختی هایی که متحمل شده هیچ پاداشی دریافت نمیکنه چون این شرایط انتخاب خودش بوده؟ یک کودکی که در کودکی توسط والدینش آزار و اسیب میبینه بابت این سختی هیچ پاداشی دریافت نمیکنه چون انتخاب خودش بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب اولیه به همان معنایی است که در روایت داریم: «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه». و البته این انتخاب اولیه با روبروشدنِ در دنیا با تذکرات توحیدی انبیاء، جای خود را در شخصیت فرد مشخص می‌کند که آیا در آن انتخاب پایدار خواهد ماند یا نه. و این غیر از امور فرعی است که ممکن است برای هرکس در شرایط مختلف مانند همان آزار والدین که فرمودید، پیش آید. موفق باشید

38301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من تا حالا کربلا نرفتم. انگیزه و شوقی برای رفتن به کربلا ندارم. به نظر شما چرا اینقدر بی تفاوت هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد سری به جواب سؤال شماره 38265 بزنید. موفق باشید

38268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظرتون در باره ی مکاشفه ی علامه طباطبایی از محی الدین ابن عربی که هنوز نسبت به ولایت امیرالمومنین پذیرش ندارد چیست؟ همچنین نظر خود علامه درباره ی مستضعف نبودن او

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در جریان هستم این است که جناب علامه به تبع استادشان جناب قاضی، جایگاه بلندی برای ابن عربی قائل بوده‌اند در عین تفاوت نظرهایی که با ایشان داشته‌اند. موفق باشید

38183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! شما می‌فرمایید: انسان فقط هست. انسان تن نیست. سوال اگر ما بگوییم که انسان خیال هست، انسان عقل است، انسان بینایی است، آیا درست گفته ایم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از مبنایی‌ترین مبناهای مطرح شده در «برهان صدیقین» است. اساساً مخاطب ما در این نوع بحث‌ها عزیزانی هستند که مباحث «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال فرمایند. موفق باشید

38177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا شناخت اسمای خداوند بدون مظاهر ممکن هست یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در این مورد خوب است به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

38169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: تفاوتها زمانی موجب بن بست است چگونه راهی که آن را جامعه کور می‌خوانند به تمام سرشاخه ها متصل می‌شود ولی در شیوه ظاهری رعایت مدارا نکند، ما اینجا بهر تغییر آمده ایم تا چه حد؟ این تلخیها قراراست تا کجا بجوشد؟ لازم دیده شد که آفتی باید رخ دهد یا این اشتباه اختیار است؟ مشاهده می‌کنم که روز به روز عمر این پیوند در حال غروب است اینکه چقدر کدام بنیاد درآن موثر است را نمی‌دانم این طی طریق صحیح است یا غلط؟ نتیجه فرآیند به خودی خود کافیست! مگر می‌شود پس عشق چه چیز می‌سراید؟! این آزارها از کدام جهت است درمان چیست چه باید کرد همراهی نونهالان را؟ اکل میته در جهالت هم جایز است؟ چه شد که دعا به عکس واقع شد؟! هجویری عارف تبعیت عیسی کرد ولی برای هرکسی راهی نمود آیا خودش را نشان داد یا قطعه ایی از حقیقت؟ اما او این شیرینی را دور نمی نمایاند پس چه چیز در جای خود قرار نگرفت یا نگرفته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ماییم که باید در جای خود قرار گیریم تا در دل تقدیر الهی، احساس کنیم چه اندازه افقی که تقدیرات الهی می‌گشاید، زندگی‌ساز است. موفق باشید

38065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ۱. در آیه ۲۹ سوره بقره خداوند می فرماید ابتدا زمین را خلق کردیم بعد آسمان و در آیه ۲۹ و ۳۰ نازعات می‌فرماید ابتدا به آسمان پرداختیم و بعد زمین را گسترش دادیم. آیا منظور از گسترش دادیم همان خلقت است که اگر رعیت چرا در دو جای قرآن متفاوت گفته شده؟ اگر منظور گسترش است تفاوت را بیان کنید لطفا؟ ۲. چرا در پایان نماز سلام می دهیم؟ در صورتی که سلام را اول هر کاری اعلام می کنیم ولی در نماز متفاوت است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه ۲۹ سوره بقره می‌فرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ» خداوند برای شما آنچه که در زمین است، خلق کرده، سپس به آسمان پرداخت. و این به معنای این نیست که سپس به خلقت آسمان پرداخته باشد، همان‌طور که در ابتدای آیه نفرمود ابتدا زمین را خلق کرد؛ بلکه می‌فرماید آنچه در زمین است را برای شما انسان‌ها خلق نمود. و در آیات ۲۹ و ۳۰ سوره نازعات می‌فرماید: «وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها، وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها» یعنی  و شب زمین را تاريك و روزش را آشكار نمود! و زمين را بعد از آن گسترش داد. به این معنا که ابعادی از استعدادهای زمین ظاهر شد. بنابراین اساساً بحث تقدم و تأخر خلقت در زمین و آسمان مطرح نیست به همان معنایی که فرمود: «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» او با یک اراده از کنهِ عدم، زمین و آسمان را به ظهور آورد. موفق باشید  

38062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: شب پیش با پدرم دعوای بدی کردم. پدرم در ابتدای۶۰ سالگی است. حرفایی زدم که دل ایشان به شدت شکست. رفتاری که کردم نه تنها شایسته پدرم بلکه شایسته یک انسان پست و ظالم هم نبود. در خالی که پدرم به طور کلی آدم مهربانی است و رابطه مان خوب است. آن شب حالم خیلی بد شد و تا صبح گریه کردم از پدرم دلجویی کردم. پدرم گفت تو پاره تن منی من برای تو همیشه دعای خیر می‌کنم. خیلی سعی کردم دل پدرم را به دست بیاورم. و از خدا خواستم مرا ببخشد. ولی می‌دانم باز هم آن حرفها آنقدر سنگین بوده که پدرم با وجود بخشیدن من قطعا فراموش نمی‌کند. من هم فراموش نمی‌کنم. حالم خیلی بد است. می‌دانم خدا توبه انسان را می‌پذیرد ولی دنیا هم حساب کتاب دارد از عواقب کارم می‌ترسم.‌ چه کار باید بکنم؟ با خودم گفتم قول می‌دهم نه با پدرو مادرم و نه با هیچ انسان دیگری اینطوری برخورد نمی‌کنم ولی آثار طبیعی این رفتارم را چه کنم؟ یه دستور العمل می‌خواهم هرچقدر سخت باشد مهم نیست. فقط‌ می‌خواهم به خدا بگویم که غلط کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بنگرید که حضرت معبود چگونه دلِ پدرتان را این اندازه نرم کرده تا متوجه باشید خود حضرت حق چه اندازه نسبت به بندگانش مهربان است و سعی کنیم امیدوارانه بندگی او را داشته باشیم. موفق باشید

38048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«خداوند متعال مجرد مطلق است و لذا حضوری مطلق و بدون محدودیت دارد.» آیا می توان گفت که خداوند متعال با توجه به عنایت و نظر خاصی که به بعضی چیزها دارد مثل کعبه و وجود پیامبر عزیز و اولیاء علیهم السلام، در آنجاها حضور شدیدتری داشته و لذا انسان خدا را در محضر اینها بیشتر حس می کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور خداوند در همه جا و همواره به طور کامل و مطلق است. منتها در بعضی مظاهر در نسبت با ما ظهور بیشتری دارد و میدان تجربه قرب در آن مظاهر برای انسان بیشتر فراهم می‌شود. موفق باشید

38024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بنده حدود بیشتر از ۳ ماهه هر وقت می‌خوابم دیوانه وار خواب می بینم. گذشته و حال و وقایع متفاوت و افراد شناش و ناشناس و وقایع روز و... همه قاطی شده و باعث سنگینی مغز من می شود و پریشان از خواب بیدار می‌شوم. این چند وقت این خیلی معضل برای من شده و خیلی پریشانم. طوری که مثل آدمی که هراس کرده میخوام بخوام در هراس و ترسم، دوباره شروع میشند. استاد ممنون میشم راهنماییم کنید اگر ذکری، کاری، راهگشایی برای خلاص شدنمان از این حال وجود دارد. سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در معارف اصیل توحیدی عمیق و عمیق‌تر شویم، به همان اندازه خیال ما از توهّماتی این‌چنینی آزاد می‌شود. در این مورد مباحث «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن پیشنهاد می‌شود. موفق باشید‌

37973

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: پیرو پاسخی که در پرسش ۳۷۹۵۱ فرمودید: « به نظر می‌آید پزشکیانِ مناظره‌ها بخصوص مناظره دوم، با آقای پزشکیانی که شورای نگهبان او را انتخاب کردند، متفاوت شده بودند.»! حقیقتاً بنده هم این تفاوت رو کاملاً به صورت ملموس حس کردم. حتی در همان مناظره اول که ایشان مطالبی را در مورد رهبر معظم انقلاب و سردار سلیمانی فرمودند، احساس کردم چهره و صورت ایشان دگرگون شد! اگر امکانش هست در مورد علت و ماهیت این تفاوت کمی بیشتر توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره گویا آقای پزشکیان بعد از نامزدشدن برای ریاست جمهوری، احساس کردند نیاز به جریان اصلاحات برای پشتیبانی دارند. با این‌همه می‌توان به همان پزشکیان اولی که هیئتی هم بوده‌اند، نظر کرد و کارهای مثبت دولت را تقویت نمود بدون ایجاد دوگانگی. موفق باشید

37964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه ظاهر و باطن بیعت صلح امام حسن (ع) با معاویه رو به بنده بگین؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» رجوع فرمایید. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیل‌القدر «شیخ راضی آل‌یاسین» از علمای حوزه‌ی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سن سی سالگی ترجمه شده است. موفق باشید

37941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اخلاص سخت به دست می آید. حال تا زمانی که بدست آید و شاید هیچوقت نیاید انسان درگیر بین اخلاص و ریاست چگونه این مشکل را حل کنیم؟ دلمان چیزی را می خواهد اما فکر به اینکه ممکن است ریا باشد و حین زمان انجام عمل مدام در این فکریم که ریاکاری یا نه و شاید گاهی جبهه را ببازیم راه درمان وسواس ریا چیست تا انسان راحت در جمع بتواند کارش را انجام دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید ربوبی، بیشتر حاضر و حاضرتر شویم، حضرت حق را بیشتر منشأ اثر می‌دانیم و این همان اخلاص است. موفق باشید

37910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در نزدیکی قله یهو حاج آقا رئیسی پرید و بلافاصله مبتذلترین انتخاب تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورد، این یا یک گوشمالی حسابی هست که منجر به سقوط به دره میشه و خدا علَم را به دست قوم جایگزینش میده و یا یه خیر و مصلحتیه در مسیر رسیدن به قله، قطعا شق دوم با دیدگاه رهبری عزیز متناسب‌تر هست هر چند ما فعلا نمی‌فهمیم این چه بلایی بود اونم توی زمانی که تقابل انقلاب و بازوانش با استکبار داره به اوج میرسه، استاد شما چه می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال 37914 شد که در این رابطه می‌توان به آینده‌ای اندیشید با استحکام بیشتر. موفق باشید

37852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت شما استاد عزیز: به تازگی کلیپی از رهبر انقلاب در رسانه ها منتشر شده است که ایشان در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۸- می فرمایند «ننگ است برای ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش، ۳۵ یا ۴۰ درصد حائزان شرایط شرکت کنند، پیداست مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد و امید دارند، نه اعتنا می‌کنند». حالا هم که در رای گیری های ریاست جمهوری ۴۰ درصد مردم مشارکت داشتند و تازه بدتر از آن اینکه آقای رئیسی با شهادت شان به قول سید حسن نصرالله (معیاری شدند برای ریاست جمهوری و مسئولیت) مردم چشمشان را بسته و این همه رای به مسعود پزشکیان دادند و فراموش کردند که در دولت روحانی چگونه ذلت برای ایران آوردند به طوری که رهبری فرمودند (اگر جمهوری اسلامی دچار مسئولینی که از خودشون جرئت و جسارت ندارند بشود کارش تمام خواهد بود) استاد راستش با این حرف هایی که در ذهنم می باشد و برای شما نوشتم آن امیدی که در کلاس ها و کلام های شما نسبت به انقلاب اسلامی برام پیش میومد توجهی آنچنانی ندارم دیگر هر چند که می‌دانم با نا امیدی چیزی درست نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سخنان مقام معظم رهبری در بستر طبیعی خودش مدّ نظر بوده. ولی با شرایط امروز که دشمن بنا داشته حتی مشارکت را به کمتر از ۱۵ درصد تقلیل دهد؛ حضور ۴۰ درصدی یک نوع پیروزی است و مطمئناً در محاسبات خود به خوبی احساس شکست می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی