بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. ببخشید در کتاب ده نکته از معرفت نفس رسیدم به اینجا که بعضی ها با مرگ طبیعی می‌میرند. یعنی وقتی به ابعاد انسانی رسید با اختیار خودش روحش از بدنش جدا میشه؟ بدون اینکه اجل حتمی طرف برسه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! به هر حال هرکس اجل مسمّایی دارد که وقتی آن اجل برسد، رحلت می‌کند حتی اگر از اولیای الهی باشد. ولی عده‌ای به جهت کوتاهی‌هایی که دارند گرفتار اجل زودرس می‌شوند. موفق باشید

36233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کربلا، غزه، حلب، تهران، چه فرقی می کند؟ وقتی امام مهدی دلِ خوشی از من ندارد و بسکه آلوده شده ام شوق مرا ندارد دیگر چه فرقی برایم می کند؟ من در خط مقدم غزه هم که باشم و تیر هلاکت بر سر منحوس تمام صهیونیسم و صهیونیست هم اگر بزنم وقتی تارهای دلم با پود رفت و آمد امامم محکم نشده دلم چه فرشی دارد که پیش قدمهای خدا پهن کند تا سری به خانه ی دلم بزند؟ اینکه با او حرف می زنم و می گذارد پشت درب خانه اش بروم از بس کریم است و سخاوت دارد؛ وگرنه من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم. شما که می بینید من دارم بی امام مهدی می میرم؛ شما به دادم برسید؛ من بی امام ابدیتی ندارم و در سیاهچال نفسم می مانم؛ در ابدیتی بی سر و ته!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نماد کامل انسانی هستند که سراسر وجودشان رعایت ابعاد مختلف شریعت الهی است. حال هرکس در همه ابعاد وجودی خود اعم از اعمال و معارف الهیه به شریعت الهیه نزدیک شود و مقیّد به آن‌ها باشد، عملاً به امام حیّ و حاضر خود نزدیک شده است. موفق باشید

36187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: برداشت من اینست که ما از نظر عرفان در دین چیزی به نام علت و معلول نداریم. اگر این مطلب درست است، در عرفان بجای علت و معلول چه بگوییم؟ اگر امکان دارد لطفاً مختصری توضیح دهید؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا در مفهوم علت و معلول، دوگانگی است در حالی‌که آنچه در صحنه واقعیت حاضر است، تجلیات انوار الهی است. موفق باشید

35939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: قرآن می‌فرماید: «و الله اسماء الحسنی» (خدا دارای اسمای حسنی است پس خدا را به آن نامها بخوانید) شما در شرح سوره حمد امام خمینی فرمودید که الله اسم است. در حالیکه این آیه می‌گوید برای الله اسمهای نیکو است. نتیجه این که الله در اینجا ذات است نه اسم. لطفاً توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در فراز «بسم الله الرّحمن الرّحیم» خودِ قرآن «الله» را به عنوان اسم مطرح کرده و حضرت امام بر همین مبنا بحث اسم‌بودنِ «الله» را به میان آوردند. آری! «الله» به عنوان اسمی که جامع جمیع صفات و اسماء است این‌جا مدّ نظر است و در آیه سوره اعراف بحث در الله است به جلوه های مختلف اسماء. موفق باشید

35913
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد شما می‌گویید در دنیای نیست انگاری حال انسان بد است و بی هدفی او را فرامی‌گیرد .... باید با حضور در انقلاب اسلامی از این نیست انگاری و پوچی ها رها شد و راه را پیدا کرد اما چگونه می‌شود این کار را کرد؟ اگر کسی در فضاهایی رشد کرده باشد که پر از این نیست انگاری ها و پوچی ها باشد و او خودش با توکل و تلاش، به اعتقاداتی محکم و اهدافی استوار رسیده باشد اما همچنان دنیای پوچی ها او را فرا گرفته باشد... باید چگونه و کجا و با چه کس برود و همراه شود تا ابعاد متعالی وجودش را رشد دهد؟ شما می‌گویید حضور در انقلاب اسلامی ولی اینکه چه باید بکنیم چیزی نمی‌گویید؟ من گاه از شدت تنهایی و بی هدفی بسیار حالم بده می‌شود. شما انقلاب دیده اید انسانهای انقلابی، دوستان با خدا انقلابی و محکم، با اهداف عالی و شاید اقوام خویشان مذهبی و با خدا.... کسی که هیچ کدام از اینها را ندارد دلش را به کجا خوش کند و حرکت کند؟ برای کدام هدف تلاش کند؟ در دنیا به کدام سو حرکت کند؟ من در دنیایی و عالمی که شما نشانمان دادید وارد شدم و هنوز به جایی نرسیدم و حتی همفکر همیاری در این راه نیافتم که با اون دلتنگی هایم را بیان کنم. از شدت تنهایی و خستگی و بی هدفی می‌ترسم. شاید بگویید باید صبور باشم و عجله نکنم .اما بنظر من وقتی آدم حالش بد بدتر شد باید کاری بکند و یا بازنگری در خود بکند یا مسیرش را عوض کند. من در پیاده روی اربعین خیلی حالم خوب بود و رسیده بودم به هر آنچه روحم می‌خواست و وقتی برگشتم دوباره به همان زندگی بی معنا برگشتم و حالم همون جور شد. کاش می‌توانستم شفاف تر حالم را برایتان توضیح دهم تا مرا بفهمید اما حیف که بیش از این نمی‌توانم توصیف حالم را گویم. مثل آدمی شده ام که منگ خسته است و حتی قدمهایش تلو تلو می‌خورد و تعادل ندارد. من در خلوت و تنهایی ها و ارتباطم با خدا حالم خوبه اما وقتی به دنیای بیرون میایم سکنایی ندارم که حال خوب بهم بده حتی در خانواده خود هم سکنایی ندارم. گاه از بودن در این دنیا خسته می‌شوم اما دوباره می‌گویم نه من باید باشم و می‌توانم خوب باشم. استاد عزیزم کجاست اون پایگاه های جهادی و بسیج که دست جوان ها را می‌گیرند؟ کجاست مراکزی مذهبی که به حرفهای ما گوش بدهند و راهی عملی جلو ما بگذارند؟ من چندین بار به سها آمده ام تا شاید آنجا سکنی پیدا کنم و با افرادی آشنا بشم که مثل خودم باشن اما آنجا هم نیافتم آن حرکت شوری را که دنبالش می گشتم. کاش می‌شد امام زمانم را ببینم و با سکوتم تمام وجودم را برایشان می‌گفتم. نمی‌دونم چرا این حرفا را برای شما می‌زنم شاید چون محرم رازی ندارم که حالم را برایش بگویم. ببخشید که وقت ارزشمند شما استاد بزرگ را گرفتم. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از خصوصیات بشر جدید اگر نخواهد خود را فریب دهد اتفاقاً درک همین «نیست‌انگاری» است که جنابعالی احساس کرده‌اید و می‌بینید که گاه و بیگاه به سراغ انسان می‌آید. حال می‌ماند که عبور از آن را در خود چگونه جستجو کنیم و این‌جا است که باید هرکس راه‌های متفاوت را در خود تجربه کند که نمونه‌اش همین حضور اربعینی بود، یا حضور در «زبان» آن‌گاه که خانه وجود باشد و تجلی وجود خود انسان را به میان آورد مانند شعر. و یا حضور در هنر، آن‌طور که شهید آوینی متوجه بسیاری از ابعاد نیست‌انگاری شد. و البته همان‌طور که متوجه هستید و آن شهید بزرگوار نیز متوجه بود همه این نوع حضورها باید در تاریخی که ما را فرا گرفته انجام گیرد. پس در یک کلمه باید پس از درک نیست‌انگاری راهی در راستای سکناگزیدن در «وجود» را در جلوه‌های مختلف آن جستجو کرد و معلوم است که امر ساده‌ای نیست ولی باید آن را به عنوان مشکل عمده این دوران، درک کرد وگرنه متفکرانه زندگی نکرده‌ایم. موفق باشید    

35421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: بزرگواری کنید راهنمایی کنید قبلا سوال خصوصی خیلی پرسیده ام و گفتید با ورزش و ارجاع به فرد دارای حکمت رجوع کنید. حدود ۱۰سال پیش با استاد حوزه که تو بحث عرفان آشنا و دکتر طب سنتی و انرژی درمانی تجربه داشتن ارتباط یک بار بر اساس این که من علاقه به عرفان و کلاس های شما هم می آمدم و کتابها را می خواندم. ایشان گفت تو این راه باید یک استاد داشته باشی یک بار روی چادر یک ضربه زد پشت کتفم و سوزش و داغی عجیب داشت. بعد رفتم دیدم بدون این لباس ها پاره سه دایره تو‌رفته به صورت مثلث حک شد و بعد دردهای‌ خاص، نورهای آبی بوی عطر خاص. خیلی اصرار که این چی است گفت یک امانتی و می تواند فکرها را بخواند. این کار ایشان جادو که نیست مربوط به پزشکی است یا هیپنوتیزم یا عرفان؟ من مامور شده ام جاهای که گناه است ایشان از این طریق متوجه می شود؟ و این درد مربوط به گناه من است یا طرف؟ در‌ کل تا کی است خوب است یا بد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ما نباید در این میدان‌ها که احتمال حضور شیاطین و یا تقویت نفس امّاره است، ورود کنیم. موفق باشید

35397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: انسان از لحاظ ژنتیکی شباهت بسیار بالایی با برخی جانوران دارد به طوری که گفته می شود بالای نود و نه درصد با شامپانزه مشابهت داریم این علاوه بر آنکه شاید می تواند موید خوبی برای تکامل باشد حقیقتی را نیز هویدا می کند که اینکه روح انسانی در کالبدی دمیده شود یا روح حیوانی بستگی به درصد ناچیز و میلی متری ژن ها دارد حال با توجه به توانمندی دانشمندان برای اصلاح ژنتیکی و ای بسا خلق موجوداتی توانمند تر از انسان کنونی حال ترا انسان بنامیم یا ابر انسان یا اصلا موجودی بسیار هوشمند باشد که در قالب انسان نگنجد این سوال را پیش می آورد که آیا آن موجودات دارای روحی مشابه انسان کنونی خواهند بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در امکانِ ذاتی انسان است و زمینه‌هایی که در آن هست و لذا تغییراتی که می‌فرمایید در دل همین امکانِ ذاتی انجام می‌گیرد و نه بیش از آن. موفق باشید

35346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چگونه با دیدن یک گل زیبا، جمال خدا را شهود کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات، پرسیدنی نیست. با مقدمات لازم إن شاءالله پیش می‌آید. اتفاقاً با پرسیدنِ این نوع احوالات، عملاً انسان از ساحتِ نظر به ساحت فهم عدول می‌کند و این‌جا است که جناب مولوی می‌فرماید:
چون نپرسی زودتر کشفت شود ** مرغ صبر از جمله پران‌تر بود
ور بپرسی دیرتر حاصل شود ** سهل از بی صبریت مشکل شود
موفق باشید

 

35273
متن پرسش

- 💡آنک در خــــلوت نظر بر دوختست💡 💡آخر آن‌را هم، ز یـــــــار آموختست💡
مولوی دفتر دوم بیت ۲۵ موضوع: انقلاب اسلامی واسطه تأثیرات غیبی بر بشر ــ شاید گرافه نباشد اگر گفته شود، بحرانی که امروزِ انقلاب، با آن مواجه است به دو بخش قابل تقسیم است بخش اول بخشی است که قدرت و نفوذ استکبار در عرصه جهانی برایش پیش آورده و بحران بخش دوم در نسبت با فرزندان اش (نگرش نسل جوان) دارد. بخش اول بحول قوة الهی و به برکت رشادت و خون شهدا کنترل شده که هیچ، به پیروزی هم رسیده است. اما بخش دوم که بنظر در سر و سامان مطلوب نیست، بنده حقیر نظرم اینست که از روزی باید ترسید که این بحران خاموش شود، چرا؟ چون خاموشی بحران این قسم دوم، به معنای مرگ حقیقتِ انقلاب است. انقلاب و انقلابیونی که به رهبریت علمایی چون ائمه اطهار و قاضی ها و خمینی ها به میراث رسیده است، چنین سر ناسازگاری با آرامش و آسایش های دروغین (آنگونه که جهان غرب اکنون بدان رسیده) نداشته و ندارد و اگر داشت باید شک کرد در رسالتش! تاریخ بشر کدام عرصـــهء ابراز تعارضات را با چنین کیفیتی! سراغ دارد؟ کدام نسل، تجربه چنین میدان تعارض را دارد؟ آیا این انفعال و موضع گیری های تک تک جوانان این مرز بوم همان نیست که خود ذات انقلاب و حقیقت اسلام می‌خواست؟ جهانی که انسان در آن حاضر است، مصداق خواب های خرگوشی نیست که با غوطه ور کردن آدمیان در رفاه ساختگی بروز کرده است؟ آیا انتخاب از میان انواع چیزها انتخاب حقیقی است؟ یا انتخاب کردن و انتخاب نکردن چیزها انتخاب حقیقی است؟ این ناسازگاری قدسی نیست؟ که آن‌را هم از یار آموخته ایم؟ گزافه نیست اگر خاموشی طبل جنگ های جهانی سوم و چهارم... را به انقلاب اسلامي ايران نسبت دهیم اگر بنای جنگها را برخواسته از یکدستی انزجار آمیز بدانیم. یک دستی که جهان استکبار غرب در سودای اجرایی آن بود با دست نشاندن حکومت‌های منفعل و تجددگرای، نفس اماره زده! بود انقلابی که یک دستی بیمارگونه را از بشر گرفت، بظاهر و به زعم ظاهربینان گریبانش را گرفته است، اما زهی خیال باطل، این زنده گی است که رخ خود را برای بشر گشوده است آیا مگر معجزه قرآن نگفت «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» ﭘﺲ ﺑﺰﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩ .(٨) یک دستی که سودای جز رسمیت دادن به «فجور» که برهوت برای انسان بود تا اجازهء به میان آمدن باغ ها و نهرهای جاری بهشتی «تقوا» را ندهد آری آنان وحدت را نیز تحریف کرده بودند و آن‌را در یکدستی نفس های اماره مطرح می‌کردند. جوان امروز اساسا این ناسازگاری قدسی را که هدیه الهی است به واسطه «وجود رابطی» انقلاب اسلامی ایران یافته است، هرچند که اسمش را نداند و یا نگوید _این اثر پنهان است، آخر این را ز یـــار آموخته است می‌خواهم به رهبر معظم انقلاب عرض کنم آقاجان دغدغه حضرتتان مبنی بر ایجاد امیدواری /همانگونه مستحضرید / در جوان امروز ایجاد شده است، همچون جوانه های سر از خاک در آورده، این سیاست و کیاست بر جوانان رسیده است سخن بسیار است اما:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان تقابلِ نهایی است که در ابتدا هرکس با خود دارد. تقابل «فجور» و «تقوا» تا نهایی‌ترین انتخاب در فرزندان انقلاب به ظهور آید. این بی‌قراری‌ها حکایتِ بزرگیِ جهان انسانی است که نمی‌خواهد خود را با آرامش‌های دروغین فریب دهد و از انتخاب‌های اصیل و بزرگ باز بماند. می‌خواهد به گفته جنابعالی همچون جوانه‌ای از خاک سر بر آورد و امیدواریِ بزرگی را در دل طوفانی سهمگین تجربه کند و معنای «ما می‌توانیم» را در بستر «ایمان» محقق کند و این یعنی ماورای اسباب ظاهری به چیزی نظر کنیم که میدان گشوده‌ای است از طریق خداوند برای حضوری که او برای این تاریخ تقدیر کرده است. چه حاصل در بیرون خود بایستیم و از بیکرانگی خود که در دل سختی‌های توحیدی و در مواجهه با مردم و دلسوزی برای آنان پیش می‌آید محروم باشیم؟ آری! همان‌طور که می‌فرمایید حکایت این حرف‌ها همان است که:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو
ولی حداقل بگذار سخنی گفته شود تا افقی گشوده گردد. حال ماییم و افقی که نه به راحتی قابل فهم است و نه ما نسبت به آن بیگانه‌ایم. موفق باشید       

 

35166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوار: استاد در مقابل افرادی که نسبت به مقدسات توهین میکنن چه برخوردی باید داشته باشیم؟ عده ای استدلالشون اینه که چون پیامبر در مقابل اینایی که بهشون توهین می‌کردن نرمخو بودن و مهربانانه برخورد می‌کردن ما هم باید در مقابل توهینها به دینمون به همین سبک پیامبر برخورد داشته باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک‌جا هست که طرف، ارزشِ جواب‌دادن ندارد؛ خداوند به ما فرموده است: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا». ولی اگر شرایط طوری است که می‌توان به آن افراد تذکر داد، وظیفه آن است که به آنها تذکر داده شود. موفق باشید

34626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من هر برهانی که برای اثبات صفات خداوند آمده دیدم یک اشکال و مغالطه ای در اون یافتم. چه کار کنم؟ چندین ساله درگیر این موضوعم. هیچ پیشرفتی هم نمیتونم تو معنویت بکنم. و بسیار زندگی برام تلخه. لطفا راهی جلوی پای من بدبخت قرار دهید نمی‌دانم چه خاکی بر سرم کنم. برهان تا عرفان شما رو هم مطالعه کردم اما اون هم به نظر غلط های ریزی دارد. آیا راه دیگری هم برای به خدا رسیدن هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت نفس، انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند و متذکر وجوه قدسی و بیکرانه او می‌شود تا معنای رابطه خود با خدا را بهتر درک کنیم. خوب است به آن مباحث رجوع شود. موفق باشید

39110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رحمان همان رحمتی است که وسعت کل شی ء، پس دنیا و آخرت ندارد و حتی جهنمیان هم مشمول رحمانیت خدا هستند، همه اسماء هم بعد از الله ذیل رحمانیت خدا ظهور می‌کنند. آیا این برداشت درست است؟ اگر درست است چطور علامه در المیزان ذیل سوره حمد در بحث روایتی فرموده اند اینکه روایت فرموده رحمان اسم خاص است به صفت عام یعنی هرچند شامل مومن و کافر می‌شود ولی رحمتش خاص دنیاست، خب این مطلب چطور با شمول رحمانیت خدا قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند ابتدا با رحمت واسعه خود به میدان می‌آید و رحمت او همه را در بر می‌گیرد ولی در مورد انسان و با توجه به اختیاری که دارد اگر نسبت به آن رحمت، گشوده نباشد و آن را که انبیاء با شریعت الهی به میان می‌آورند؛ انکار کند عملاً از رحمت الهی محروم می‌گردد. موفق باشید

38652
متن پرسش

https://eitaa.com/matalebevijeh/17794 سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: آری به راستی افق انقلاب اسلامی که به برکت مجاهدتهای آشکار و نهان ِ خرد و کلان این امت در حال گسترش به اقصی نقاط جهان است، بسی گسترده‌تر از تفاوتهای داخلی و سیاسی است. استاد بزرگوار می‌دانم که موضع حضرتعالی در انتخابات از جنس هواداری‌های سیاسی نبود و چون نگاهی را به سیره امام و افق اصیل انقلاب نزدیک‌تر می‌دیدید از فردی اعلام حمایت کردید اما دیروز که جناب آقای قالیباف با هدایت خود، هواپیمایش را در قلب تهدیدات منطقه نشاند، در قلبم آرزو می‌کردم که نسبت به مواضع ضدصهیونیستی و شجاعانه ایشان که از جنس بچه‌های جنگ است موضعی بگیرید و تحسین کنید تا خاطرمان جمع باشد که ما استاد را درست درک کرده‌ایم، پای انقلاب، فراتر از فرد و جناح وقتی که پست شما در مطالب ویژه را دیدم و اکنون که این چند خط را می‌نویسم از شوق، اشک می‌ریزم درست است که دشمن مرا در کنج خانه نمی‌بیند و می‌توانم هرجه خواستم گریه کنم اما حس کردم داغ سید حسن نصرالله برای ایستادن است نه گریه کردن، حتی اگر دشمن نبیند. از اول خرداد امسال تا اوایل مهر، مثل تابستان سال ۶۰ پر از حادثه و ترور و داغ پشت داغ ما به هم دلگرمیم به جمله‌های هم صدای محکم رهبر و بیان رسا و حمایت تمام قدشان از جبهه مقاومت، تسکین قلب پردرد ما بود و این حمایت و تحسین حضرتعالی از موضع‌گیری آقای قالیباف، بسیار خرسندم کرد. ما به بودن در جاهایی که ندیده‌ایم عادت کرده‌ایم از ضریح شش گوشه تا سنگرهای امروز مقاومت تا دریهای تفسیر مسجد الحمدلله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که با گشوده شدن افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده؛ هر صحنه ای که در این تاریخ پیش می آید را در نسبت با آن افق معنا می کنیم و حتی اکنونِ خود را با حضور در آن افق و در آن آینده تجربه و احساس می نماییم. آری! در این راستا جایگاه هر حرکتی و هر شخصی معنای خود را دارد و با توجه به این امر چگونه می توان جایگاه حرکت آقای دکتر قالیباف و سخنان ایشان را در نشست اجلاس رؤسای مجالس اسلامی نادیده گرفت؟ و مگر تعلّق ما به آقای دکتر جلیلی نیز در همین راستا نبود؟ که جایگاه ایشان را در راستای حضور اکنونِ خود در آینده انقلاب اسلامی به عنوان ریاست جمهور تجربه می کردیم؟ مهم آن است که جای و جایگاه افراد را نسبت به انقلاب محفوظ بداریم. موفق باشید    

38578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: من دختری ۱۸ ساله هستم که امسال کنکور دادم و به شدت در سال کنکور با ساعت مطالعه بالا درس می‌خواندم وموفق به کسب رتبه سه رقمی کنکور شدم و هنگام انتخاب رشته میان رشته آموزش ابتدایی و روانشناسی مردد بودم که با مشورت با پدرم و خانوده رشته آموزش ابتدایی را انتخاب کردم و از زمانی که فرصت انتخاب رشته به پایان رسیده من به شدت از انتخاب خود پشیمانم و حس می‌کنم که با توجه به ظرفیت علمی که داشتم می‌توانستم در دانشگاه های مطرح درس بخوانم و پیشرفت علمی بیشتری داشتم انتخاب فرهنگیان باعث یک توقف روحی شدیدی برای من شده و حتی از انجام دادن کارهای روزمره خودم هم عاجزم و مدام خودم را سرزنش می‌کنم و فقط نمازهایم را از سر تکلیف می‌خوانم و هیچ امیدی به زندگی ندارم. حس می‌کنم زندگی ام را خیلی محدود کردم و خودم از فرصت و نعمتی که خدا در اختیارم قرار داده بود استفاده نکردم. از شما استاد گرامی خواهش می‌کنم به من توصیه و نصیحتی بکنند و بدانم آیا این مسیری که انتخاب کردم درست بوده تا بتوانم به زندگی عادی خود برگردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که خداوند شما را در مسیری قرار داده که با روح پاک دانش آموزان ابتدایی که هرکدام جهان بزرگی هستند با اراده های عظیم؛ مأنوس خواهید شد تا عمیق ترین رابطه ها را با ارتباط با آن ها درک کنید و هرچه به خود عمق بیشتری ببخشید، در همین مسیر بیشتر مفید خواهید بود. دنیای جدید به خوبی متوجه شده است که نخبه ترین افراد خود را به عنوان معلّمان آموزش ابتدایی به کار گیرند. موفق باشید

38528
متن پرسش

سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکی‌ها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت می‌ورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او می‌بریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن می‌بریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آینه‌ای جهان‌نما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردست‌های وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابل‌مان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گام‌ها را بلندتر برداریم و اهداف‌مان را از خودخواهی‌ها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید  

38192

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام و احترام و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون برای استاد معظم (زید عزه)؛ به حول و قوه الهی سالیانی است که در مسیر سلوک الهی، مدد او، این بنده ناچیز را حرکت داده در کنار تحصیل در حوزه و دانشگاه و مباحث فلسفه و عرفان. حدود ۲۳ سال پیش در عالم رویا آیت الله بهجت رحمة الله علیه را ديدم. (شکی در صادقه بودن این رویا ندارم. مباحث اقسام رویا را در کتب شریفتان مطالعه نموده‌ام) ایشان در کنار توصیه‌هایی که فرمودند، توصیه به پوشیدن «خاتم پنج تن» فرمودند. ماه رمضان امسال توفیق سفر به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام یافتم. در بین راه که برای نماز توقف کردیم، حلقه‌ی ازدواج و انگشتری پنج تن که هدیه مقام معظم رهبری بود جا ماند و بعدا هرچه تلاش کردم پیدا نکردم. در خصوص حکمت این امر، فکرم درمانده شد. در حرم امام رضا علیه السلام به قلبم الهام شد که «تعلّقت را بردار» اینطور دریافتم که ارتباطم با همسرم از نوع تعلقی است که مانع سلوکم است نه ارتباطی الهی و مظهری از مظاهر مودت و لطف حق. و نیز تعلقی که به انگشتر اهدایی مقام معظم رهبری و احساس فخری که به آن داشتم. پس از زیارت حضرت رضا علیه السلام، دوباره انگشتر پنج تن دیگری تهیه کردم. بعد از گذشت دو ماه، این بار، نگین انگشتر گم شد. نمی‌دانم که حکمت، چیست. آیا بنا به توصیه‌ای که آیت الله بهجت داشتند دوباره تهیه کنم و یا دلیلی است بر تغییر نقش نگین انگشتر و یا؟ برکاتتان مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده چیزی نمی‌دانم. خودتان مبتنی بر معارف توحیدی و اشارات قرآنی باید در مسیر دینداری خود را ادامه دهید. موفق باشید

38076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد جان: نظر شما راجع به شهدای گمنام قائمیه چیست؟ آیا ممکن است یکی از ایشان ابراهیم هادی باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عزیزانی هستند بسی گرانقدر که میهمان این محل می‌باشند. رفقا تحقیق کردند و شرایط‌شان با شرایط شهید ابراهیم هادی تطبیق نداشت. موفق باشید

38015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ببخشید می‌خواستم بدونم چگونه در نماز با خود حضرت حق سبحانه و تعالی ارتباط برقرار کنم نه مفهوم خدا. ممنون میشم ساده بیان کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مقدمات معرفتی لازم بیندیشید مانند معرفت نفس و برهان صدیقین. موفق باشید

37993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: برای شروع مطالعه تفسیر المیزان کدام نشر را پیشنهاد می‌فرمایید؟ فروشنده گفتند که تفاوت می‌کند و چون بر طبق توصیه شما علاقه مند شدم به تفسیر ممنون می‌شوم بفرمایید کدام نشر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان ترجمه آقای موسوی همدانی که علامه طباطبایی نیز به آن ترجمه، نظر مثبت داشتند، خوب است. موفق باشید

37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خانواده همسرم در مهمانیها رعایت شنونات را نمی‌کنند و محرم و نامحرم براشون مطرح نیست و این روی فرزندانم تاثیر می‌گذاره، آیا باید در این مهمانی‌ها شرکت کنم در زمانه امروز تکلیف چیست همسرم هم به داشتن روابط خیلی پایبند هست ولی خانواده همسرم بنده رو سوپر انقلابی و نادان میدونن اگر به مهمونیهاشون هم نرم دیگه...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تا می‌توانیم نباید قطع رابطه کنیم، ولی با حفظ شئونات دینی. و فرزندان ما با نظر به حرکات و گفتار مهربانانه مادرشان، ملاکِ تشخیص را همان تشخیصِ مادرشان قرار می‌دهند. موفق باشید

37549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در بعضی روایات داریم که فاطمه زهرا سلام الله علیها در برزخ اطفال شیعیان را که از دنیا رفته اند تربیت می‌کند. این مطلب با بحث حرکت جوهری چه می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت حکایت، حکایتِ همان عزمی است که آن اطفال در عین ثابته خود دارا هستند و حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» همان عزم را با نور مادرانه خود به ظهور می‌آورند. والله اعلم. موفق باشید

37408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم می‌بینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش می‌مردم و از این بلاتکلیفی راحت می‌شدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام می‌سوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار می‌خوام از درون متلاشی بشم وقتی می‌بینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمی‌کنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ اراده‌ای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو می‌خورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونق‌داشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایه‌ای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانه‌هایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمق‌بخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه می‌باشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید

37406
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و آرزوی صحت و عافیت از حضرتعالی تقاضا داشتم با توجه به بینش تمدنی خود نسبت به انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم غربی و سیر تطوری که انقلاب داشته است، تبیین و توضیحی نسبت به این فرمایش رهبر معظم انقلاب در دیدار ۲۹ بهمن سال گذشته شان با مردم آذربایجان شرقی مبنی بر اینکه یکی از توفیقات مهم و نقاط قوت انقلاب اسلامی، ممانعت نسبی از مطرح شدن فرهنگ غرب بعنوان فرهنگ برتر و غالب و اصلاح کردن این نگرش بوده است را تشریح بفرمایید؛ بویژه که مستحضر هستید برخی از تحلیلگران و نویسندگان داخلی بر خلاف همین بیان معظم له، جامعه ایرانی را در دوران پسا انقلاب، بیش از پیش درگیری هضم در غرب و مبتلا به غربزدگی و استحاله می‌دانند و معتقدند انقلاب در بستر فرهنگی، توفیقی در برابر طرح غرب بعنوان فرهنگ برتر هضم کننده و تغییر نسبت جامعه با این فرهنگ و تمدن نداشته است. «جلوگیری نسبی از گسترش فرهنگ غربی به عنوان فرهنگ برتر؛ پیش از انقلاب این‌جوری بود؛ فرهنگ غربی فرهنگ برتر شمرده می‌شد. البته این بکلی برطرف نشده، اما تا حدود زیادی اصلاح شده». ۱۴۰۲/۱۱/۲۹ با تشکر و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً تمام عظمت انقلاب اسلامی با نظر به همین نکته که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ روشن می‌شود. آری! وظیفه امثال ماها می‌باشد که بیش از پیش این نکته مهم تاریخی که رهبر معظم انقلاب بر آن انگشت گذاشتند را، تفصیل دهیم. در همین رابطه جزوه «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87 تدوین شده و البته و صد البته باید نسبت به مبانی معرفتیِ انسانی که اسلام و ذیل آن، انقلاب اسلامی مدّ نظر دارد؛ به میان آید و تفاوت آن با انسانی که فرهنگ غربی تحت عنوان اومانیسم بر آن تأکید می‌کند، مشخص شود. ما در این مورد هنوز در ابتدای راه هستیم و در این رابطه یادداشت‌های ۶۵ گانه‌ای تحت عنوان « فکری در خورِ آنچه در این تاریخ در پیش است» تنظیم شده که این روزها در سایت قرار می‌گیرد. امید است افقی را در این مورد بگشاید. موفق باشید              

 

37351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: یک سوالی برام پیش آمده. اگر ممکنه بیشتر دربارش توضیح بدید. چند روز پیش داشتم کتاب سیاحت غرب را می‌خواندم. داخل کتاب نوشته بود آقای قوچانی به همه سوال های نکیر و منکر جواب داده بود در آخر. از او پرسیده بودن. این جواب ها رو از کجا میگی؟ منظور؟ (این دین خودت بهش رسیدی یا از پدرت؟ خواستم بپرسم من هم مثل پدرم و همینطور پدرم مثل پدرش و.... دین اسلام را اینطور. پذیرفتیم. چگونه می‌توانم خودم با استدلال به دین اسلام برسم نه از روی تقلید؟ با معرفت نفس امکانش هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که با عقل و دل خود آن مطالب را از پدران خود پذیرفته‌ایم، عملاً آن مطالب در حکم عقاید ما قرار گرفته است و دیگر حالت تقلید ندارد. البته معرفت نفس ارزش خود را دارد. موفق باشید

نمایش چاپی