بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی بخواهند کسی را شکنجه کنند، دست و پایش را میبندند و جلوی چشمانش به خانواده اش جسارت میکنند. شکنجه ای بدتر از مرگ. حالا این وضعیت ماست. به کمک رسانه ها، چشمانمان هر لحظه محکوم به تماشای این تصاویر است، اما دستانمان کوتاه. تو بگو چه کار کنم؟ غم و غصه ای که با تماشای این تصاویر، سینه ام را پر میکند، کجا تخلیه کنم؟ با چه کاری؟ چه کلمات و جملاتی میتواند این صحنه ها را توصیف کند بدون آنکه از سنگینی آن ها بکاهد؟! تا به حال، ظلم انقدر لخت و عور نبوده و ما هم آنقدر منفعلانه و هاج و واج به آن خیره نبودیم. از خودم بدم میآید. احساس میکنم، بیشتر در ظلم صهیونیست ها سهیم هستم تا در مظلومیت اهل غزه. اگر از ما کاری بر نمی آید، پس چرا محکومیم به تماشای آنها؟ چرا نمیگذارند زندگی عادی خودمان را کنیم؟ یک شب راحت بخوابیم؟ یک لقمه راحت قورت دهیم؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! چه آدم هایی را در تاریخ شماتت کردم، غافل از اینکه خودم مثل آن ها هستم. نکند این تصاویر همان گریه های بلند فاطمه (س) است و من، آن همسایه های بیخاصیتی که از گریه ها سیر شده بودند؟ چقدر تاریخ را ساده خوانده بودم! عمری در میان اصحاب حسین به دنبال خودم میگشتم، اما در سپاه یزید خودم را پیدا کردم. شاید من آن سرباز حاشیه سپاه یزید باشم که در طول جنگ درگیر عذاب وجدانش بوده و سرانجام ظرف آبی برای حسین میبرد، اما به او میگویند دیر آمدی، سیرابش کردیم. یا شاید اهالی تپه ندبه باشم، که هاج و واج کربلا را تماشا میکردند و ضجه میزدند. این آتش ها چیست که به جان ما می اندازند؟ چرا نمیگذارند یک زندگی راحت بی دردسر داشته باشیم؟ صبح تا عصر سر کار برویم، و شب ظرف خرما نذری را در هیئت پخش کنیم؟ هم خدا هم خرما. این پتک واقعیت چیست که هر لحظه بر سر ما میکوبند؟ که اشتباه میروی، اشتباه زندگی میکنی. خیال میکنی من دلم برای آن عزیزی که با انفجار بمب به آسمان پرتاب شد میسوزد؟ نه! من به او غبطه میخورم. به خدا وضع او از من بهتر است. کاش من هم گوشه ای از ماجرا حاضر بودم، نه غائب ناظر صدای هل من ناصر را میشنوم. اما دست و پایم سست شده، چرا نمیتوانم کاری کنم؟ بگذار من او را صدا کنم، آیا کسی هست که مرا نجات دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود در این زمان گویا خداوند نقش اصلی رسواکردن جریان استکبار را به کودکان شهیدی داده که با انفجار بمبهای آنها به هوا پرتاب میشوند؛ معلوم میگردد باید به حضور دیگری فکر کرد که در آن حضور، دوران ارادههای معطوف به قدرت گذشته است و زندگی در حال معناشدن به صورت دیگری است تا مظلومان عالم پرچم رسواییِ جنایتکاران را به دوش گیرند و ما نیز به خود آییم که در کجای چنین تاریخی ایستادهایم. اینجا است که باید نسبت خود را با مردم غزّه روشن کنیم و ندا سر دهیم: ای غزّه! تو تنها رژیم صهیونیستی را نکُشتی، ما را نیز کُشتی. و مطمئن باید بود خداوند در وجدان عمومی مردمی که نسبت به این مردم بیتفاوت نیستند، راهی خواهد گشود که به گفتۀ آقای دکتر خوشچشم، در آن فضای تاریخی ادامۀ اسرائیل دیگر ممکن نیست و از درون در حال ذوبشدن است به همان معنایی که به گفتۀ مولوی: «زانکه بیشمشیرکشتن کار اوست». موفق باشید
سلام استاد: ۵ سالی هست که توفیق شرکت در جلسات مباحثه سیر مطالعاتی شما رو دارم. دو سوال داشتم از خدمتتون: ۳ روز فاطمیه اول دعوت شدم نیم ساعتی برای خانم ها صحبت کنم پیشنهاد شما کدوم مبحث هست برای این ۳ روز؟ دوم اینکه برای دبیرستان دخترانه هم دعوت به همکاری شدم که هفته ی یک جلسه با بچه هایی که داوطلب هستند و دبیران جلسات مباحثه داشته باشیم نظر جنابعالی شروع از جوان و انتخاب بزرگ و ادامه ی سیر هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به بحث «بصیرت حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در کتاب مربوطه رجوع شود و متذکر این امر باشیم که حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» در عین نماد متعالی عبودیت، چگونه در زمانه خود و در مناسبات اجتماعی حاضر میشوند تا آنجایی که آن خطبه غرّاء را در مسجد مدینه ایراد میفرمایند که سراسر بصیرت تاریخی میباشد. ۲. در مورد دوم آری! بحث «جوان و انتخاب بزرگ» در راستای درک حضور ابدی انسان میتواند مفید باشد. موفق باشید
استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب میکنم که ایشان میفرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست میگفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری میدانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید
حضرت استاد، واکنش های امیرالمومنین و دیگر معصومین به حسن بصری نیز به خاطر ظاهری بودن ائمه و عدم تحمل نظرات دیگر و عدم فهم زبان یک عارف بوده؟ به جای کپی کردن هزار باره ی نامه ی گورباچوف پاسخ عقلانی بدهید. ظاهر و باطن تطابق دارد یا تضاد؟ اگر تضاد دارد که فقه و احکام پوچ و بی ارزش ست و هر کسی می تواند عقیده ی خویش را باطنِ ظاهر معرفی کند، مثلا ده فرقه باطنی که همه با هم متضادند ده عقیده را باطنِ فلان ظاهر معرفی میکنند، اگر معیار همان ظاهر نیست بلکه به عقیده ی شما همین که جناب مولانا خودش بداند اشعارش کلام خودش نیست پس می تواند به شعر هایش بگوید لا یمسه الا المطهرون، کافی ست، پس فاتحه ی دین را بخوانید. بعد از اینکه فاتحه ی عقل را خواندید. اینکه نظر نائب خاص امام عصر را تحقیر کنید چون نائب عامی (از میان صدها نائب عام با نظر متفاوت) نظری داده فقط باید گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کند که دینمان بازیچه ی جهل و خرافاتی شده که خود را عقل و مخالفینش را نفهم و مشرک میداند...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد سری به سؤال و جواب شماره 38370 بزنید. و سعی بفرمایید به بهانههای مختلف خود را از اشارات قرآنی که ماورای عبارات است و عرفای ما نظر به آن اشارات دارند؛ محروم نفرمایید. به همان معنایی که امام حسین «علیهالسلام» میفرمایند: «انّ کتابَ اللّهِ عَلى أربَعَةِ أشياءَ : عَلَى العِبارَةِ ، وَ الإشارَةِ ، وَ اللَّطائِفِ ، وَ الحَقائِقِ . فَالعِبارَةُ لِلعَوامِّ ، وَ الإشارَةُ لِلخَواصِّ ، وَ اللَّطائِفُ لِلأَولِياءِ ، وَ الحَقائِقُ لِلأنبِياء». موفق باشید
با سلام: آیا همان گونه که بینایی عین نفس است، میتوان گفت که تصاویری که در خواب میبینیم عین نفس است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که میفرمایید تصاویری که در نفس ظهور میکند، در درون نفس اتحاداً با نفس موجود است. موفق باشید
سلام: حقیقتا این بشر درگیری شدیدی با خودش داره. گاهی خودم با یه آتئیست راحت تر رفت و آمد میکنم تا با یک فرد مذهبی. آتئیست در ایران معمای اروپاییشو نداره! در ایران شخصی که تمام توصیفات معنوی گذشته را در ذهنش خاموش کرده و به یک واقع گرایی رسیده به خودش میگه آتئیست. گاهی اوقات میبینم نوجوانان ما با روحانیون و بسیجیان در ارتباطند خیلی نگران میشم چون میدانم این افراد مذهبی هرگز به اندازه ادعایی که دارند رشد نکردند! این نوجوان برعکس نوجوانان عادی دیگر، دچار خطرات بسیار بدی خواهد شد مثل اعتیاد، خودارضایی های شدید، خودخوریهای روانی، پوچیهایی که در ذهنش همراه با بار گناه تشدید میشه در حالی که متوجه نیست مسئله چیز دیگریست که دشمنی های بیشتر با معنویت های مورد نیاز تاریخیش را بدنبال خواهد داشت. ما به طلبه های حاضر در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی نیاز داریم اما تا کنون من به چشم حتی یک نفر ندیدم، امیدوار هستم و میدانم متولد خواهند شد، اما اکنون که هنوز ندیدم. در زمانی که پارادوکسیکال ها شدیدند خود را درگیر جنگ ها نکنید و آرام باشید زیرا احتمال موفقیت فرد آرام در این تنش ها بسیار بیشتر از افراد بی مهابای کم آگاه هست. خواهش میکنم بجای آغاز هر حرکتی به کسب و جستجوی معرفت و معنای انسانی باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر درک زمان و زمانه و قرارگرفتن در قسمت درست تاریخ، قضیه چنین است که در فضایی که یزیدیان فکر میکردند، حکمت و بصیرت تاریخی مرده است، امام و یاران حضرت صحنه کربلا را طور دیگری میدیدند. در گمان یزیدیان در آینده همه چیز در دست حاکمی است که امروز در صحنه سیاست ظاهر است و در نتیجه همه در نزدیکی به سوی یزید سبقت میگرفتند، چه عمر سعد باشد و چه شمر، آنها از سنت جاری در متن زمانه غافل بودند در حالیکه در چشمانداز تاریخی حضرت امام حسین «علیهالسلام» و حسینیان درست قضیه برعکس است و آنها از ظواهرِ موقت نظر به سنت ثابت و پایدار الهی داشتند. و تفاوت این دو جبهه تا قیام قیامت به همان معنایی است که جناب مولوی متذکر میشود: «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور / در خلایق میرود تا نفخ صور». و در همین رابطه باید متوجه باشیم افقی در پیش است تا به انسانیت انسانها فکر شود. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در بحث قضا و قدر گفته می شود بایستی به مقدرات الهی راضی باشیم. ولی می دانیم اعمال و میزان تلاش ما در مقدرات تاثیر گذار است. حال اگر تلاش فرد در این خصوص درست و یا کافی نباشد باز هم باید آن را به تقدیر الهی نسبت دهد و از آن راضی باشد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به تقدیرات و قضای الهی راضی بود مثل آنکه خدا هرکس را که ظلم کند خوار مینماید ولی نباید به مقضیِ الهی راضی بود و به آن خواری و حقارت رضایت داد بلکه باید از قضای او به قدر او پناه برد و دست از ظلم برداشت تا از آن حقارت آزاد شویم. مرحوم شهید مطهری در کتاب «انسان و سرنوشت» در این مورد نکات دقیقی را به میان آوردهاند. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: بنده گهگاهی دچار حالت خاصی در دلم میشم. نمیتونم اسمش رو اضطراب بذارم شاید بگیم شبیه اضطرابه. درست وسط دلم هست. یجوری هست. فقط هم با رفتن به بهشت زهرا آروم میشم. اگر قطعه شهدا برم که کلی حال خوب و انرژی مثبت میگیرم یکحال وصفناپذیر از مزار شهدا میگیرم سبک میشم. تا حالا ترسیدم با مشاوری در میون بذارم و بگن افسرده هستی و کلی انگ بهم بزنن میشه خواهش کنم بفرمایید چی هست این حالت و من باید چه کنم؟سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شده این قصه بشر جدید است و طلب ابعاد متعالی آخرالزمانی او. پیشنهاد میشود مباحث «راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C را دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد عزیز: الحمدللّه، چند سالی است که از عنایت آقا و مولایمان امام حسین (ع)، به ما اجازه داده اند قدری در فضای اربعین تنفس کنیم؛ از حضوری که در مشایه می توان چشید تا عرصه خدمت رسانی به زائران حضرتش در مواکب. از اربعین گفتن و از اربعین نوشتن، حقیقتا هم نشاط بخش روح است و هم امری ناممکن. قلم و بیان الکن است از به ظهور آوردن معنایی که فقط در این فضا می توان چشید. به راستی اگر اربعین نبود چگونه می توانستیم فرداهای آمدنی را حتی تصور کنیم؟ اجمالی است که هر چه پیش می رود بیشتر و بیشتر جهان آمدنی را در پیش چشمانمان به تفصیل می کشاند. مطلبی که در ادامه خدمتتان عرضه می شود ناظر به موکبی به نگارش درآمده که در آن مشغول به فعالیت هستیم و البته قامتی کوتاه در برابر فهم بلند همه عزیزان عرصه اربعین دارد. اربعین صحنه تجلی و جوان امروز هم اهل به ظهور رساندن آنچه در پیش خود می یابد است، لذا جوانی ما را بر ما ببخشایید و ما را از رهنمون های پدرانه خود بهره مند کنید. لینک مطلب ارائه شده : موکب و بودنی که در پیش است. https://drive.google.com/file/d/1wHc9XokSto4y195lffURmxhAV6d3_Isn/view?usp=drive_link
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید این مائیم و اربعینِ این سالها و جهانی به وسعت همه ابعاد انسانی که یکجا جمع شدهاند تا انسان، حقیقتاً در همه بهشتها حاضر شود. چه خوب در اثری که تنظیم کردهاید، حال و هوای ما را اربعینی کردید تا باز «ایمان» و باز حیاتی دوباره، هرچند که به راحتی در دسترس نیست و گویا آنگاه که رسیدهاید، چه اندازه «هنوز نه!». آری! «که عنقا را بلند است آشیانه». موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. شهید محمد مهدی ایرانمنش «بی حسرت از جهان نرود هیچکس به در / الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» ما که بلد نیستیم حرف بزنیم یا چیزی که میبینیم رو بگیم ولی خب به دور از اغراق واقعا بعضی وقتا با یکسری اتفاقا یهو دلم میگیره یا اصلا یه حس دیگه ای دارم نسبت بهشون. اعظمش که خود حاج قاسم بود که واقعا حرفی برا گفتنش ندارم، بعدیش برای علی لندی بود که اونم بدون هیچ پیش زمینه یا دلیلی نسبت خاصی باهاش داشتم و الان این شهید بزرگوار. الانم واقعا یهویی شد اصلا حواسمم نبود به این اتفاق ولی یهو افتاد جلوم و انگار نمیتونستم کنارش بزنم و رد کنم برم بعدی. جایی دیدم نوشته بود پایان مقاومت ۱۱۰ روزه شهید! داشتم به این فکر میکردم اره واقعا ۱۱۰ روز جنگیده انگار ولی با خودش بیشتر. بیشتر تو انتظار رفتن بوده فکر میکنم تا موندن، همون راهی که خود حاج قاسم استادش بود و روز ۱۱۰ ام با «فمن یمت یرنی» علی (ع) رسید به آرزوش. آدم وقتی فکر میکنه میگه خب شهادت که الکی نمیشه، بالاخره هر کسی یه راهی رو میره تا میرسه به اون نقطه ولی چی میشه این دهه هشتادیهای عجیب اینقدر زود میرسن؟ توی این همه هیاهو جامعه و دنیا این گل ها چجوری میتونن سر از خاک سیاه روزگار ما در بیارن و شکفته بشن؟ با غیر راه حاج قاسم و امام که نمیشه واقعا. حاج قاسم چه راهی رو پیش آورد که همچین گل هایی بشکفن؟ ما که با حسرت داریم زندگی میکنیم و با حسرت هم از دنیا میریم ولی «الا شهید عشق به تیر از کمان دوست» بدیش اینه اینارو میگیم شاید خوب بلدیم حرف بزنیم ولی مرد راه نیستیم انگار. ان شاءلله ما هم حسرت به دل تیر دوست نمونیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این نوع حضور، ماندن در میدان ایمان است که گاهی هم لرزان میباشد، ولی کوتاهآمدن را نشاید. امری است که در مسیر توحید پیش میآید به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در غزل اخیر خود بدان اشاره کردند و فرمودند:
دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز چو گردباد بههم پیچ و چون صبا مگریز
تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
آری به هر بهانهای میتوان به زمانهای که در پیش داریم و باید در امروزمان آن را احساس کنیم نظر بیندازیم تا در فردای خود به زیباترین حضور خود را حس کنیم
چه تفاوتی بین نتانیاهو و غربزدهگان ما هست که هر دو امیدوارند میتوانند ذهنها را بر اساس ارادههای خود به نفع خود تغییر دهند و از حضور ارادهای ماوراء آنچه آنها اراده میکنند غافلند، اینان بیرون از اراده و شأنی که انسانها به دنبال آن هستند قرار دارند. شهدایی مانند شهید ایرانمنش در واقع در افقی حاضر شدند که رهبر معظم انقلاب در آن غزل، متذکر آن هستند و میفرمایند:
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
موفق باشید
سلام استاد: طلبه درس خارج هستم. خسته ام از بی خاصیتی، هم برای خودم هم در نسبت با دیگران. انگار خیلی چیزها رو میدونم ولی نمیدونم به ظاهر دراز اطلاعاتم ولی خالی از معرفت، نمیتونم با امامم ارتباط برقرار کنم، انحرافات جوون ها رو هم میبینم و نمیتونم کاری کنم. بعضی وقتا میگم کاش میمردم و از این بلاتکلیفی راحت میشدم از طرفی هم دلم برای همسر خوب و بچه هام میسوزه که گرفتار من شدند معمم هستم و علاقه مند به طلبگی و لباس روحانیت ولی کارم فقط شده هر روز مسجد رفتن برای یکسری پیرمرد و پیرزن و برگشتن خونه بدون ثمری. بعضی وقتها انگار میخوام از درون متلاشی بشم وقتی میبینم خدا این همه نعمت و آرامش بهم داده ولی من هیچ کاری براش نمیکنم سرگردونم، نه میدونم چیکار کنم نه از کجا شروع کنم انگار که هیچ ارادهای ندارم خسته ام خسته. تو چاه عمیقی گرفتارم که هر علمی باعث فرو رفتن بیشترم میشه. شدیداً کمک لازمم. استاد همیشه حسرت انسان های موفق رو میخورم ولی من نه اهل دنیا شدم که تو دنیا چیزی داشته باشم نه اهل آخرت «خسرالدنیا والاخره»
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین اقامه نماز جماعت و رونقداشتن آن در آن محل، و انس با مردم به عنوان روحانی محل، و سایهای که روحانی محل در محل دارد را؛ نباید ساده گرفت. بخصوص اگر به بهانههایی خردسالان و جوانان را بتوانید با روحانی محل آشنا کنید که نسبت به روحانیت، ذهنیت خوبی داشته باشند، چه خوب است. ثانیاً: بالاخره فضای مجازی در این زمان، میدان خوبی است تا متذکر نکات معنوی که نیاز مردم است باشید. ثالثاً: عمقبخشیدن به معارف الهی بخصوص معارف قرآنی از طریق تفسیری مانند «المیزان» زمینه میباشد تا رجوع مردم به شما جهت استفاده بیشتر فراهم شود. موفق باشید
با عرض سلام! الان الحمدلله من دو پسر دارم. الان آنها شغل میخواهند. کار میخواهند. زندگی میخواهند. اما متاسفانه شرایط اقتصادی جامعه به گونهای است که امیدی برای آینده آنها نیست. آنها نا امید هستند. از دین و مملکت و کارگزاران آن و خدا و... بدبین شده اند. به نظر شما چکار باید کرد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً در جهانی که جهان خداوند است راهها به کلی برای ادامه حیات بسته نیست. اگر با توکل به خداوند جلو برویم مانند دیگر انسانها، راههای زندگی گشوده میشود. عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه رزق در هستی » که روی سایت هست، شده. میتوانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: جهت مطالعه و ورود به ساحت عالم المیزان عزیز چه ترجمهای را معرفی میکنید و اساسا نحوه برخورد با المیزان را بفرمایید. استاد برای اوقاتی که داریم چه کاری را مفید میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ترجمه آقای موسوی همدانی را مرحوم علامه تأیید کردند. ۲. پیشنهاد میشود قبل از شروع، سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 بزنید. موفق باشید
سلام استاد: وقتی ارون بوشنل خودش رو به اتش میکشد در واقع حرکتی استشهادی برای بیداری انسانها انجام داده و اسم خودکشی از روی عملش برداشته میشود حال اگر زنی مسلمان مورد تهاجم و تعرض دشمن، اجنبی و حتی یک انسان هوس باز در غیر شرایط جنگی یا جنگی قرار بگیرد او نیز برای حفظ شرافت خود اجازه دارد خودکشی کند تا دیت نامحرمی به او نرسد یا اسلام چنین اجازه ای را به او نمیدهد و اگر نمیدهد وظیفه اش چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع حکم فقهیِ قضیه باید فقیه نظر بدهد. ولی ظاهراً آنطور که در ذهن دارم چنین امری پیش آمده که خانمی وقتی خطر آن چنینی را احساس کرده، به نحوی خود را از بین برده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در سوال ۳۶۹۲۷ خدمت یکی از دوستان فرموده بودید که در مورد آی وی اف در حد معمول اقدام کنند و آخر جواب پرسششان اینطور بیان کردید، امکان اینکه خداوند راه های دیگری را تقدیر کرده باشد را نباید در نظر گرفت. منظور از راه های دیگر چیست؟ و چه طور این راه ها برای فرد باز میشود؟ و اینکه، واقعا من چندین نفر رو سراغ دارم که دقیقا با مشکل همین خانم مواجه هستند، خیلی سخت هست، چون فقط خودشان نیستند، همسر و خانواده ها هم هستند، چگونه توی این تنش ها زمینه خداجویی برایشان فراهم شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حتی به ما فرمودهاند به یک معنا اصرار بر طلب خود نداشته باشید از آن جهت که شاید خداوند تقدیر دیگری برای ما مقدّر فرموده است و در این رابطه میتوان عرض کرد راههایی هست تا انسان طور دیگری زندگی کند و در عین رسیدن به آرامش که به دنبال آن بود از آن طریق فرزندآوری؛ مثلاً قدم در راه طلب معارف عالیه بگذارد و یا قدم در راه خدمت به خلق و امثال آن. موفق باشید
سلام: چرا نمی گذاریم شهادت ما رو تعریف کنه، همش میخواهیم شهید باشیم و اون رو هم به طرز اسفناکی دنبال میکنیم. بد بختی بزرگ تر از این مسله همین جاست شهادت بدیم به چی؟ به حضوری که اصحاب کربلا در شب تاسوعا نسبت به جایگاهی که داشتند، همیشه حاظر بودند و غیبت نکردند. تا بالاخره شهادت شون به اون قبول شد. توجهی نشه به این جمله بدرد نمیخوره. اگه چیزی بگم خرابش کردم، شاید هم نشد ولی من میترسم. پس میرم تا دنبالش کنم. چرا ترس؟ نمی دونم. فراموش میکنم این لحظه رو ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: در میدانی که میدانِ حاضرشدن ذیل اراده الهی است که وزیدن آغاز کرده است؛ هرچه بادا باد! «پرّ کاهی در مصاف تندباد». موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر. منظور از تقوا چیست که هدایت قرآن شامل حال متقین میشود؟ از این لحاظ میپرسم که عرب جاهلی تقوایی که ما میشناسیم نداشت و با قرآن هدایت شد و عالمش عوض شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته علامه طباطبایی از یک طرف، تقوای اولیه داریم به حکم آنکه فرمود: «ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». این مرحله از تقوا به همین اندازه است که اگر انسان در مواجهه با حق قرار گرفت، مقابله نمیکند. ولی از طرف دیگر، تقوای دیگر همان است که در موردش میفرماید مثلاً اگر روزه بدارید، «لعلّکم تتقون». که این تقوا حضور در توحید نابی است که در دل قبول شریعت و انجام اعمال عبادی پیش میآید. موفق باشید
سلام: وقتتون بخیر ببخشید وقتتون رو میگیرم. در موضوع برهان صدیقین جلسه اول سخنرانی. ما از کجا باید مطمئن باشیم هر نقصی نشأت گرفته از عدم است؟ چگونه می توان این موضوع را اثبات کرد و فهمید که همه نقص ها نشأت گرفته از عدم هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «برهان صدیقین» را همراه با صوت آن همچنان ادامه دهید تا ان شاءالله این نوع سؤالها برای جنابعالی روشن گردد. موفق باشید
خدایا از تو ممنونم. خدایا از تو ممنونم که اضعف ضعف ها را در مسیر من قراردادی. و مرا متوجه این کردی که راز هستی این است که خدا سخت ترین جنگ ها را برای قوی ترین سرباز هایش مقدر میدارد. و این امید عظیمی در من می تاباند. خدایا از تو ممنونم که شهوت آتشین جنسی را جزء جنگ بی ابتدا و انتهایِ راهِ بی نهایت من قرار دادی. آخر برای من از این زیباتر چه میتواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». شیطانی با آنهمه حیله مقابل انسان است تا انسان با پیروزی بر وسوسههای او از طریق شریعت بتواند انسانی بزرگ شود همچون اولیای الهی. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد محترم: استاد این فیلم رو ببینید عالیست مدت بسیار زیادی با آثارتان آشنایی نسبی دارم، حدسم اینه این فیلم را بسیار می پسنیدن (یک فیلم ضد آمریکایی اصیل به معنای واقعی کلمه است) در حدود بیست دقیقه اول متوجه می شوید از فیلم خوشتان می آید یا نه فضاش با کتاب جایگاه رزق انسان در هستی همسویی داشت Perfect Days 2023 https://www.uptvs.com/contents/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C-perfect-days-2023.html
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. نیاز به فرصتی دارد که امید است پیش بیاید. موفق باشید.
سلام علیکم: سوال بنده در مورد ضابطه گرايش های افراد به شخصیت های مختلف و نحوه مدیریت این گرايش ها می باشد. به طور خاص میخواهم بدانم برای این که علاقه و ارتباط با شخصیت با ویژگی های خاص داشته باشیم باید چه کنیم؟ ویژگی های ما باید مکمل باشند یا مشابه؟ و در مورد نفس و تقویت آن (درمان جبن) اگر ممکن است راهکار بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به انسانهای بزرگی مانند حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فکر کنید و اینکه میفرمایند: «والله، من تا حال نترسیدهام» زیرا توحید الهی را با تمام وجود باور کردهاند که خداوند در همه امور حاضر است. حال این نوع رجوع چه به صورت مکمل باشد و چه به صورت مشابه، در هر حال جواب میدهد در صورتی که در مسیر هرچه بیشتر فهم توحید، معرفت خود را رشد دهیم. موفق باشید
سلام: من باردار هستم. میخوام اسم بچه ام را بگذارم محمد یاسین به من گفتند که یاسین اسم اول سوره ی قرآن هست همیشه بچه ات مریض میشود میخواستم بدونم که حقیقیت داره؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: قکر نمیکنم اینطور باشد. واژه «یاسین»، نظر به پیامبر و اهل البیت «علیهمالسلام» دارد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: شخصی را در خواب در نظر بگیریم که در عالم خواب صورتهایی را میبیند. او در عالم خواب مردمک چشم آن عالم است. ادراکی که از ناظر در عالم خواب پیش فرض وجود دارد این است که او خود فرد خوابیده است. در واقع تفکیکی نمیتوان بین این دو از نظر صغیر و کبیر قایل شد. مطلبی که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر میرسه تفکیک این دو از هم از حیث ضرورت بیان و شرح موضوع است و در حقیقت عالم «عالم» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
عرض سلام و ادب: اگر بخواهیم از استاد بزرگوار برای سخنرانی در دانشگاه فرهنگیان دعوت کنیم از چه طریقی باید اقدام کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه برای آن مراکز و آن جایگاه، ارزش فراوانی قائل هستم ولی متأسفانه به جهت کارهایی که در دست دارم و از نظر ناتوانی جسمی، امکان آن نیست که در خدمت آن بزرگواران باشم. موفق باشید
با سلام: شما در یکی از صوت ها فرمودید که فقط خیال محل تجلی گاه خداوند است. سوال؛ مگر عالم ماده هم محل تجلی گاه خداوند نیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطه ما با عالم ماده باز از طریق تصوراتی است که در خیال خود داریم و نسبتی که با آن صورت خیالی برقرار میکنیم. موفق باشید