با سلام! شما میگویید که خدا همزمان هم ظاهر است و هم باطن. خوب قاعده اجتماع ضدین محال است، در اینجا جاری است. پس نتیجه آن اینکه سخن شما خلاف عقل و مردود است. لطفاً توضیح بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح سوره «حمد» حضرت امام خمینی، نکات خوبی را در این مورد به میان آورده است مبنی بر آنکه در افق توحید در میدانِ «ظهور»، «بطون» نیز مدّ نظر است و با نظر به «بطون»، «ظهور» مدّ نظر میآید. امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: «مَعَ كُلِّ شَیْءٍ لا بِمُقارَنَةٍ، وَ غَیْرُ كُلِّ شَیْءٍ لا بِمُزایَلَة» «او با هر شیئ هست، اما نه به مقارنه و این كه عین آن شیئ باشد، و غیر هر شیئ ای است اما نه به دوگانگی، كه جدای از آن شیئ باشد». آری! «خداوند با همه اشیاء و با همه فیض های خود هست، اما نه به یگانگی، و از آن ها جدا است، اما نه به دوگانگی» برای تقریب به ذهن، مثل صُوَر ذهنی ما و خود ما، كه نه آن صور ذهنی عین ماست و نه جدای از ما است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: با مطالعه کتاب «اسماء حسنا دریچه های نظر به حق»، هنوز یک سؤال برای بنده باقی است. اگر از طریق فرازهای این دعا و با نظر به اسماء الهی، خدا با نور اسماء خودش بر قلب تجلی می کند، چه نیازی هست که در «مظاهر» به دنبال آن اسماء باشیم؟ مثلا وقتی با تقاضای «اللهم انی اسئلک من جمالک» ذاتِ جمالی او در قلب تجلی می کند و قلب با استعداد ذات بینی اش با نور جمال رو برو می شود، دیگر چه نیازی هست جمال او را در گُل مشاهده کنیم؟ قرار بود از خدای ذهنی و انتزاعی عبور کنیم. حالا از طریق این دعا و تقاضا، نور اسماء الهی به صورت حضوری و وجودی در قلب جلوه کرده. دیگر چه نیازی هست برای عبور از خدای متافیزیک و ذهنی به مظاهر مراجعه کنیم؟ هنوز برایم ابهام دارد که: باید به مظاهر و مجالی و روشنی گاه ها مراجعه کنیم تا با انوار الهی مرتبط شویم، یا برعکس، باید نور اسماء در قلب تجلی کند تا آن ها را در مظاهر مشاهده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً چون میخواهیم از خدای ذهنی عبور کنیم و به حضرت محبوب نظر نماییم؛ به دنبال او در مظاهری که خود را مینمایاند، میگردیم و در همین رابطه در فرازهای دعای سحر، او را با واژه «اللهم» یاد میکنیم و به جمالاش در اجمل و جمیلترین مظهر که اولیای الهی باشند، نظر میاندازیم و سپس منتقل میشویم به حضوری که در آینهای از جمال او به واقع اشاره به نهاییترین جمال دارد و به همین جهت باز از طریق آینهها با او مرتبط هستیم و قلب، در حکایتی که با اسماء الهی از طریق مظاهر پیدا کرده است به خود میآید و با خود بهسر میبرد. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: با خود میاندیشیدم شاید خطری که انقلاب اسلامی ما را بیش از همه تهدید میکند خطر «اتو کشیدگی» است. نا آشنا بودن مسولان با فرش خاک باعث میشود که دوستی با عرش وجود را نتوانند به صحنه بیاورند، از فزونی در آمده و در کمی میشوند و مردم را هم به کمی عادت میدهند لذا در حضور وجودی انتخابات کنونی باید گزینه نورانی تر را به صحنه بیاوریم تا در به گستردگی بیشتر رسانیدن مردم موثر باشد. «من تواضع رفعه الله» فقط برای پیش از انتخابات نیست و رفعت هم فقط پست و مقام نیست. رفعت حضوری بعد از حضور است در آینه تمام نمای قلوب مردم مثل امام خمینی (ره)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حقیقتاً نمایندگان این ملت باید به تمام معنا مردمی باشند که مصداق همان نکتهای باشند که در آن روایت مییابیم. آری! هر آن کس که بیشتر اهل تواضع و به اصطلاح خاکی باشد، خداوند او را برتر قرار میدهد و توفیق خدمت به مردم را راحتتر برایش فراهم میکند. و این به آن معنا نیست که از نظر فکری هم صاف و ساده و حالت عوام داشته باشد. موفق باشید
با سلام: شما در یکی از سخنرانی های خودتان فرمودید که در برزخ بود یا قیامت که، شش صورت به ملاقات انسان می آید که یکی میگوید نماز تو هستم و... لطفاً اصل حدیث و آدرس حدیث را میخواستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: قال الصادق «علیهالسلام»: «اِذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ قَبْرَهُ كانَتِ الصّلوةُ عَنْ يَمينِهِ، وَالزَّكوةُ عَن يُسارِهِ، وَالْبِرُّ مُطِلُّ عليه. قالَ: فَيَتَنَحَّي الصّبرُ ناحيةً. فَاِذا دَخَلَ عَلَيهِ الْمَلَكانِ اللّذانِ يَليان مُسائَلَتَهُ قالَ الصّبرُ لِلصّلوة و الزّكاةِ وَ الْبِرِّ: دوُنَكُم صاحِبَكُمْ فَاِنْ عَجَزْتُمْ عَنْه فَاَنَا دُونَهُ» (اصول کافي، ج 1، ص 65، (کتابالايمان و الکفر- باب الصبر).
چون مؤمن به قبر داخل شد، نماز او در جانب راست و زكات او در جانب چپ او قرار گرفته و كارهاي خير او بر او اشراف داشته است. حضرت در ادامه فرمود: پس صبر از او فاصله گرفته در جانبي قرار ميگيرد. وقتي ملكينِ سؤال، بر او وارد شدند، صبر او به نماز و زكات و کار خير او ميگويد از صاحب خود محافظت كنيد و اگر چنانچه شما عاجز شديد من او را حفظ ميكنم.
به طوري كه ملاحظه ميكنيد همان طور كه نماز و زكات و صبر، انسان مؤمن را در دنيا حفظ ميكنند، در برزخ نيز در مقابل ملكين به كمك او ميآيند و تجسم مييابند و اين به جهت آن است كه اين اعمال در روح او تثبيت شده و جزء عقيده او گرديده است. موفق باشید
سلام استاد: بنده در ضرورت وجود بلا و سختی برای رسیدن به کمالات بی اطلاع نیستم. منتها اگر بلاها و سختی ها، زمینه ها و بسترهای سیر به سوی کمالات را سلب کرده باشند و به اصطلاح تکامل سوز باشند، اینجا چه باید کرد و چگونه می توان گفت خدا جز خیر ما را نمی خواهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». با کریمی روبرو هستیم که سراسر وجودش رحمت است به همان معنایی که فرمودهاند: مهر خدا به بنده، هفتاد برابر مهر مادر به فرزند است. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد حفظ کردن قران اولویت دارد یا خواندن و تفسیر قران؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به ما تدبّر در قرآن را توصیه فرمودهاند که از طریق تفاسیر قرآن پیش میآید و البته چه اندازه خوب است در کنار تدبّر در آیات، بتوانیم آنها را نیز به حافظه بسپاریم. موفق باشید
سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمیگوید؟ و خبر از حقیقت نمیدهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره اینجاها نیست! تازه مگر با استخاره میتوان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583 رجوع فرمایید. موفق باشید
«یا طهور» سلام استاد: حضرت امام رحمت الله علیه در کتاب آداب الصلاة می فرمایند قبل از ورود به نماز، «طهارت قلب» از «طهارت اعضاء» لازم تر است. چون «قلب محل حقیقی عبودیت و مرکز واقعی این معانی است». بعد اشاره می کنند به روایت: «طهِّر قلبک بالتقوی و الیقین عند طهارة جوارحک بالماء». پرسش حقیر در رابطه با کیفیت کاربردی کردن این دستورالعمل یعنی تطهیر قلب با تقوی و یقین در لحظه شست و شوی جوارح است. لطفاً کمک کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید در آستانه نماز، در این فضا حاضر گشت که: «من آنچه خواندهام همه از یاد بردهام / إلاّ حدیث دوست که تکرار میکنم». موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع) فرمودید؛ « هرکدام از این ۵ لعن، ابراز تنفر از فرهنگ و تفکری خاص هست» امکانش هست تفکر و فرهنگ ۵ لعن را بازتر بفرمایید؟ متشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان تفکری که متوجه حضور در توحیدی که انبیاء آوردهاند، نیست. تنها در آداب دین متوقف شدهاند. نمونه آن ابن ملجم است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: استاد در بحث رسیدن به کمال نفس به واسطه به کارگیری تن آیا صرف به کارگیری تن کمال در نفس ایجاد میکند؟ یعنی مثلا انسان مدام از بدنش استفاده کند و آن را به حرکت وادارد آیا کمال ایجاد میشود؟ و سوال دومم اینکه اگر در نفس کمالی ایجاد شد آیا این کمال از بین میره؟ یا اینکه نفس در اون کمال اسقرار پیدا میکنه؟ استاد وادی عجیبیه. آدمی میتونست چی بشه و چی شد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به شرطی که جهت او و نیّت او عبور از رذائل و حضور در فضائل اخلاقی باشد. ۲. عموماً آن کمالات میماند، هرچند با حضورِ کمال بعدی، کمالات قبلی به حاشیه میروند ولی در اواخر و بخصوص در قیامت همه کمالات ظهور خود را دارند. موفق باشید
سلام علیک و نفحاته و ریحانه. بسم الله الرحمن الرحیم:
رجب و گذر از تحیر دیروز و امروز تاریخ بشر
رجبیون، همان سالکانِ طریقتی میباشند که از دام میان تحجر و جمودِ بر ظاهر دین از یک طرف، و از غرق شدن در مناسبات تجدد و توهّمِ عالم مدرن، از طرف دیگر، راه دیگری را برگزیدند که نه آن است و نه این، بلکه رسیدگی و آزادی از اسارتِ دوگانهای است که مشهور گرفتار آنند. خلقی جمود بر ظاهر عالم دینداری میکنند و تحجر بر مناسک صرف، و جمعی در تدارک و تمتع از هر چه بیشتر اهوای نفسانیاند. و در این میان این رجبیوناند که نه در ظاهری بریده از آسمانِ معنا توقف دارند، و نه سودا زدهی آرمانشهرِ گسیخته از غیب مدرنیته. رنجی که بشر امروز میبرد بیهویتی است. فرقی هم نمیکند امروز، تحجر و تجدد هر دو در نتیجه با هم شریکند و هر دو به یک مسیر منتهی میشوند و آن بیهویتی است و پریشانی. راهِ برونرفت از میانه این و آن «رجب» است. راهی است که انسان را در باطنیترین ابعاد خودش با جهانی بس دلنشینتر از دیروز و امروزش در معنایی اصیل از خودِ بریناش و در ساحتی از تعلق به بیکرانگیاش و لذتجویی و بینهایت طلبیاش و ابعاد نامحدود ساحات انسانیاش، روبرو خواهد کرد. حقیقت آن است که آدمی امروز، نه متعلّق به دیروز است تا با ظاهری از آداب بتواند اعمال خود را ادامه دهد، و نه متعلّق به امروز تا آنکه بتواند با مظاهر مناسبات و آزادی مدرنیسم آنچه را میخواهد بهدست آورد و آرام بگیرد. و ریشهی حیرانی و سردرگمیاش در این جاست؛ در دوگانگیِ بین دیروز و امروز و راهِ ناپیدای فردایی که نمیداند چه میشود! «رجب»، بازجستِ حقیقت است که نه دیروزِ انسان است و نه امروزِ پوچ او، بلکه گذر از پوستهی دیروز است و عبور از پوستین امروز، برای جاودانگی و احساس اصیلترین بودنها و حضوری تمامنشدنی که زمان را از آنِ خود کند، نه آنکه اسیر زمان و زمانه باشد.
برای تلطیف زبان شاید مثال به انسان در افق برتر که انسان فردا به آن نظر دارد، همین ساحت شهدا خوب باشد که حاضرترین حضور را در اکنون بی کرانهی خود یافتند و در عین بودن، خود را در ورای زمان و مکان در تاریخ حاضر مییابند و هر روز متعالیتر در زندگی ادامه پیدا میکنند بیآنکه تمام بشوند، یا از چشم بیفتند یا بخواهند در مشهورات و معروفیت و مناسبات تکنیک و مدرنیزم معنا شوند. به هر حال راهی، فراگشوده پیش روی انسانی است که در فروبستگی وجه و صورتی از تاریخ به میان آمده است و ظرفیت آن را دارد تا عالیترین نحوه ی حضور را پیش روی او بگشاید که همان رجب است و انسان با انتظار است که به فرج دست مییابد و از صورتی از تاریخ با صورتی دیگر روبرو می شود و از وجهی به وجه دیگر آن منتقل می شود. و ما بایست به انتظاری که با حضور در تاریخی که با رجب می توانیم حاضر شویم امیدوار باشیم و فرجی که در پس تحیّر تاریخی انسان است از انتظار حاصل می شود و راز این حلاوت شیرینی فرج و گشودگی است که آدمی را به فردایی بس فراتر از دیروز و امروز امیدوار می کند. «رجب»، حقیقتی است در تاریخ انسان، که بایست با آن روبرو شد به معنای زندگی در آن و حضور در معنایی که رجب پیش روی انسان می گشاید و گرنه می شود همان ادامه ی دیروزی که اصرار بر مناسک و اعمال دارد بدون نظر به ابعاد متعالی و معنایی و تاریخیِ رجب که رنجی است که آدمی تحمل کند آنچنان که مرتاضان تحمل می کنند اما با این تفاوت که این رنج را شریعت نیز پذیرفته است. رجب، قصه ی حضور نهایی ترین انسان در متعالی ترین ابعاد خودش می باشد. این سخن ادعا نیست! این را میشود در ادعیه ی ماه رجب دنبال کرد و گرنه خواندن دعا صرفا همان بازی زبانی است که انسان را از طلب آنچه که میتواند بشود و باشد غافل میکند. حضرت استاد ببخشید به خاطر اطالهی کلام و لطف جنابعالی برای مطالعهی وجیزهی این حقیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یکی از خصوصیات اهل ایمان «زمانشناسی» است و شناخت نفحاتی که در ایام دهر و مراحلی از روزگار سراغ انسان میآید؛ حقیقتاً ماه مبارک رجب، دریچه طلوع نفحاتی است که انسان را با لطیفترین ابعاد خودش و عالَم و آدم آشنا میکند و این مشروط بر آن است که متوجه باشیم «خبری در راه است»، و انسان با اذکار ماه رجب جان خود را متوجه آن خبر مینماید آنگاه که خود را در صراطی یافت که همچنان باید برود و چگونه از دیروز خود عبور کند به سوی حضوری که در دل همین صراط و رفتن نهفته است.
دیشب در مقدمه عرایض خود اینطور عرض شد که «ماه رجب» حضور در عالَمی را با انجام دستوراتی که فرمودهاند، میگشاید که در إزای آن ما با اصیلترین هویت ابدی خود روبهرو میشویم، به همان معنایی که حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ يُضِيءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ .... مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَمِينِهِ وَ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَسَارِهِ يَقُولُونَ لَهُ هَنِيئاً لَكَ كَرَامَةُ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَاكُمْ.... هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ يَوْماً وَاحِداً فِي أَوَّلِهِ أَوْ فِي وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِه» چون قیامت برپا شود، منادی در باطن عرش ندا میدهد کیانند و کجایند «رجبیّون». پس مردمانی که چهرهشان بسی درخشان است بلند میشوند در حالیکه در هر طرفی از آنها هزار فرشته قرار دارد و به آنها گفته میشود بزرگداشت شما توسط خداوند گوارایتان باد. و آنگاه ندایی از طرف خداوند به آنها میرسد که ای بندگان من به عزت و جلالم قسم جایگاه شما را بسی بزرگ میدارم. و سپس حضرت فرمودند اگر کسی چیزی از آن ماه را روزه بدارد هرچند یک روز از اول یا وسط و یا آخر آن باشد، شایسته آن مقام خواهد شد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: برای کسانی که می گویند خدا را قبول داریم اما دین و شریعت را قبول نداریم مطالعه چه کتابی از آثار خود را پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» متذکر این امر است که برای انس با پروردگار، راهی را انبیای الهی مقابل ما گشوده اند که همان شریعت الهی می باشد. موفق باشید
با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او میتوان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او مییابیم. موفق باشید
با سلام: روش تحصیلی و تربیتی دوران قدیم چگونه بوده که توانسته بوعلی سینا و فارابی و رازی و ملاصدرا و هزاران عالم دیگر را وارد جهان کند؟ آن روشمندی و آن شیوه چگونه بوده که چنین ظرفیت هایی را پدیدار کرده است؟ قطعا الان چنین چیزی در نظام آموزشی ما نیست، اگر کسی بخواهد به خواست خدا در همان فضا به صورت عملی قدم بردارد از کجا باید شروع کند و چکار کند؟ بنده خواستار راهکاری عملی میباشم اگر لطف بفرمایید. عرض خدا قوت دارم با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که اهل تفکر فرمودهاند نظام آموزشی موجود برای تربیت افرادی است که نهادهای موجود نظام مدرن را اداره کند و این غیر از نظامهای آموزشی است که برای تفکر شکل میگرفتند. حال این مائیم و آینده ای که باید افرادی تربیت شوند برای حضور در جهانی که انقلاب اسلامی به دنبال آن است که متأسفانه هنوز آن طور که شایسته است، شکل نگرفته. موفق باشید
خلقت بشریت در عین آزادی برای اینه هرکسی خودشو به خودش بده! تا خودشو با پیدایش و تجربه کردن خود در وجود خود به نتیجه برسونه و اگر پایداری داشت جاودانه ولی اگر ناپایدار بود فرو میریزه و فرو ریختن همون جهنمه و جهنم همون پوچیه ، افرادی بودند که توانستند بهترین پایداریها را داشته باشند که پیامرانند و خدا آنها را برگزید که برگزیدن خدا یعنی برگزیدن خودش چون او را بیشتر پایدار و مقرب دیده و جای دوئی و غیر نیست که پیامبر آخرین به وسعت همه تواریخ توانست خود را در پایداری بی نقصی پیدا کنه که پایداری خودش همون اسلامه و اسلام در واقع برای هرکسی پیدایش خودیست که پایدارترینین حالت اوست. خدا وجود هر کسی را که طلب داشت مطابق طلبش به او داد اما آدمی نتوانست در ابتدا خود را در وجود درک کند پس عالم مثال ساخته شد تا با صورت و معنی آرام آرام به خود آید و سپس به علت شدت مسائل خود را در هر مسئله ای میباخت پس تا عالم طبیعت صورت گری شکل گرفت تا با طبیعت بتواند صبر و آرامشی که در عوالم بالاتر برایش در حال رخ دادن بود را تحمل کند و به کل خود را نبازد. و اما در مقابل شیطان! که قسم خورد آنچه خودش با عبادت هفت هزار ساله به انانیتش همواره می افزوده را به دیگران نیز بیاموزد و خودش را بسط دهد اما با سوبژکتیویته یا همان یافتن خود در گوش سپردن به راهنمایی های شیطان! خود است اما خودی که شیطان دارد آنرا میسازد و آدمی نمیداند چنان آزاد است که میتواند با اسلام و ایمان موحد شود و خودش بالحق باشد یعنی جاودان و در مقابل با سوبژکتیویته میتواند یک شیطان بسط یافته و حتی عاشق حیوانات چون هرچه میبیند آینه اوست! کدام او؟! ... و اما نمیتوان فهمید چه کسی درست میگوید مگر با میزان و میزان انسان کامل است، از طرفی افرادی با دلسوزی تمام ما را دعوت میکنند به برتری و موفقیت در جهان مدرن که عموم دارند درش رقابت میکنند شیطان بزرگه ولی از طرفی افرادی با ظاهری ساده و دلسوزی تمام در همین جهان راه صعودی هستند به سوی پایداری ابدی من در این چند سطر آخر سالها صبر کردم و عمر خود را خرجش کردم ولی ارزشش را داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا ارزش نداشته باشد که انسان متوجه شود با یافتن انسان کامل، چه اندازه در نسبت با او میتواند خود را معنا کند و بسط دهد و در این بسطدادن حقیقتاً شور زندگی را احساس کند زیرا انسانها به اندازهای که در معنابخشی به زندگی تلاش کنند، در زندگی موفق خواهند بود و معنابخشی به زندگی یعنی در عین آسمانیبودن، از زمین و زندگی معمولی غفلت نکنیم به همان معنایی که جناب مولوی در وصف رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرماید: «نه ملک بودی و نه خسته ز خاک / ای بشیرِ ما بشر بودی و پاک». موفق باشید
سلام استاد عزیز: هیچگاه فکر نمیکردم خریدن کتاب کوچکی «۱۰ نکته در معرفت نفس» در نمایشگاهی در گوشه ایران بتواند باعث تغییر باوری شگرف در سالها بعد در این جدول وجودی کوچک گردد. همیشه دعاگوی شما و استادان بی رنگتان هستم. با وجود بی وقتی اما هرجور شده روزانه با مطالبتان در کتابها و صوتها انس میگیرم و چندین سال است با مطالبتان محشور و احساس میکنم گمشده خود را یافته ام. بعد از تفسیر حمد امام الحمدلله با راهنمایی شما وارد مباحث مصباح الهدایه شده ام به تازگی. همینطور در مسیر افتاده ام و ان شاءلله لطف حق مدد فرماید. آیا ادامه دادن به این شکل را توصیه میفرمایید که از نزدیک استادی رویت نمیکنم؟ خود کتاب مصباح الهدایه pdf اش موجود هست. التماس دعای خیر از استاد عزیز و جامع بحمدالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همانطور که آیت الله بهجت فرموده بودند در این زمانه همین علوم معرفتی حکم استاد ما را خواهند داشت. ۲. سعی بفرمایید آرامآرام در مسیر فکری خود با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» نیز مأنوس شوید. موفق باشید
سلام: سوالی داشتم، چرا شما سالهای گذشته فقط ده روز اول محرم رو مشکلی میپوشیدید ولی امسال بعد از عاشورا هم میپوشین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هنوز هم بنده فکر میکنم همان ده روز اول محرم پوشیدن لباس مشکی کافی است. میماند که این امر مصادف شد با رحلت خواهرم و یا اینکه در جلساتی که صرفاً در راستای عزاداری برای حضرت است؛ از لباس مشکی استفاده میشود. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید: استاد ببخشید من این را عرض میکنم، اینکه واقعا معلوم هست مخاطبین شما تکلیفشان با جایگاه حمایت های شما چیه؟ من که بشخصه سردرگم شدم؛ آنقدر در ایام انتخابات از دکتر جلیلی حمایت تمام قد میکردید و میگفتید، فرد اصلح آقای جلیلی هست و کارآمدی مهم نیست!!! مهمه اینکه برنامه داشته باشی، الان چطور شده با یه پرواز آقای قالیباف تمجیدگوشان شدید؛ خب پس الان معلوم شد که کارآمدی بهتر از برنامه داشتن هست. و در انتخابات هم اصلح را اشتباه به مردم معرفی کردید؟! تازه بماند که از افراد معلوم الحالی مثل امید دانا و علی علیزاده دفاع میکردید، و مطالبش را نشر میدادید، اونکه خیلی وقته چهره اش رو شد اینم که تازگی ها به سرداران سپاه داره فحش میده و مقصر شهادت هنیه را جاسوسی شهید نیلفروشان میداند. (یا علی)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به جواب سؤال های شماره 38651 و 38652 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام! آیا صوت کتاب عالم انسان دینی وجود دارد یا نه؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالت مصاحبه داشته است و به همین جهت، صوت برایش نیست. موفق باشید
سلام علیکم: استاد نظرتون در مورد این تحلیل چیست؟ هم حاوی نهیب هست و هم یاس (کفران نعمت و عقوبت، تاخیر در ظهور، اقوام خاسر رویگردان از ولی، کورسوی امید) بسم الله الرحمن الرحیم تلاش برای انتخاب رئیس جمهور جدید را، منحصرا در کند و کاش، بحث و جدل و زد و بندهای معمول تعریف کردن فاصله گرفتن از روح حقیقت انقلاب اسلامی است. از آنجا که احساس می شود وقایعی که پشت سر گذاشتیم نتیجه ی کفران نعمت هایی بود که تر و خشک با هم در آن سوختند، توجه داشته باشیم حفظ جریان حق احتیاج به توسل جمعی و استغفار بسیار و ایجاد زمینه ی حقیقت اخلاص در ما دارد. نا امید نیستیم اما بیش از آن که از قرآن های بر نیزه نگران باشیم، خائف از قلب های زنگ زده ی خودمان و تادیب الهی که منجر به تاخیر در اصل ظهور و فرسایشی شدن اصلاح امور را در پی دارد، هستیم. سپهر باطنی ایران مدت هاست در تلاطمی از کشش های نوارانی وامیال شهوانی دو سمت جبهه ی عقل و جهل به سر می برده است، لکن آنجا که عقل ها تحت برق مطامع از هویت الهی خویش رو به زیاده خواهی ناسوتی کردند باید منتظر چوب جلال و عقوبت کفران نعمت بود. آنجا که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: أكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع! ما در صورتی قوم برگزیده ی خدا خواهیم بود که بنده بودن محمل خویش را در تمام کیان وجودمان پیدا کرده باشد وگرنه اقوامی در تاریخ که گرد وجود ولیّ جمع آمدند و قدر نداستند و خاسر گشتند کم نبوده اند. به قول آن ولی خدا میفرمود قوم برگزیده بودن را به ما پیش فروش نکرده اند. شکستگی و استغفار جمعی و تبیین مواضع کفران نعمت و عزم جزم بر عدم رجوع به آن کورسوی امیدی برای آینده ی پیش روست. خداوند همیشه پشتیبان اهل حق خواهد بود. مهم این است که از دایره ی مفاهیم ذهنی و تصور اینکه ما اهل حق هستیم خارج شده و در عمل اهل حق باشیم تا شاهد نتیجه ی آن که نصرت الهی است باشیم. ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک فرصتی است که در دل انقلاب اسلامی به عنوان حرکت توحیدی این تاریخ پیش آمده و فرهیختگیِ خاص دکتر جلیلی میتواند آن فرصت را به فعلیتاش نزدیک کند وگرنه همانطور که ملاحظه فرمودهاید مائیم و صدها ضعف، ولی با رویکردی که ملت ما بحمدالله به سوی کمال دارند و نباید از این مهم غفلت کرد که چگونه در این زمانه، راهِ حساس تاریخی خود را طی کنیم که نه متهم به تحجّر باشیم و نه گرفتار روشنفکرانِ غربزده. آری! با شهادت آیت الله رئیسی، آغازی در دلِ آغاز تاریخی ما مدّ نظرها آمد که نباید از آن غفلت کرد هرچند که «اگر دیر آمدم، مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». و ما دقیقاً در چنین شرایطی هستیم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد کتاب جایگاه رزق، منظور رزق مالی هست یا انواع رزق من جمله ازدواج، اینم رزق میشود و منظور کتاب هم شامل این رزق هم هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید منظور از رزق در آن مجموع از روایات، هر آن چیزی است که انسان در زندگی معمولی بدان نیاز دارد. حال ممکن است بنا به مصلحتی همان طور که روایات متذکر میشوند آن رزق، تنگ باشد که راضیشدن به همان حالت نیز برکات خاص خود را دارد. موفق باشید
سلام علیکم: نمی دانم! کانه خداوند متعال برای قبل از ظهور حد مشخصی از پیشرفت را برای انقلاب اسلامی تعیین نموده که نباید و یا نمیتوانیم از آن بالاتر رویم؟! چقدر در حادثه بالگرد درک حکمت آن حکیم علیم سخت است. اگر میخواستیم از بهترین عملکردهای آن دولت بعد از جهاد داخلی اش بگوییم، امور خارجه بود که آن هم رفت. یا الله، بنده از داغ بیشتر در اربعینِ آن سیدالشهدا و پایان انتخابات به خدا پناه میبرم و آن نشناختن مردم سیدالشهدای دیگری چون جلیلی راست... خداوند به حق خون آن شهید قلوب را به سمت این ذخیره روح الله و انقلابش سوق دهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نه بی مصلحت بود آنچه پیش آمد و نه راهی که باید طی شود؛ راهِ همواری است. باید در میدانهای بزرگ امتحان داد تا پرداخته و صیقل شویم و از سرمایههای گرانقدری که خداوند برای ادامه انقلاب پرورانده است، غفلت نکنیم. موفق باشید
سلام و نور و رحمت و خیر و برکات خدای مهربان تقدیم بهترین عبد الهی حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد من تصمیم دارم در پایگاه بسیج محله مون برای کودکان و نوجوانان کلاس یهود شناسی برگزار کنم. از چه منابعی میتونم استفاده کنم؟ ممنونم از راهنمایی تون. لبخند رضایت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روزیتان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار سختی است زیرا تفکیک بین بنی اسرائیل و یهود و اهل کتاب که یکی از مصداقهای آن یهود میباشد هرکدام در قرآن جایگاه خاصی دارد و به صرف یهودشناسی نمیتوانید جمعبندی کنید بخصوص که در جایی در مورد اهل کتاب شامل فرهیختگان یهود هم میشود. «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» (آلعمران/۱۱۳) همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفهای از آنها معتدل و به راه راستاند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید
سلام و احترام حضور استاد محترم: شواهد حاکی از این است که در ماههای گذشته شرایط تاریخی جدیدی برای جهان اسلام فراهم شده و زمینه فعالیتهای مهمی پدید آمده که گویا در حدود ۸ سال گذشته دچار یک انسداد شده بود. محور سوال من این است که چگونه میتوان زن (همسر) را با خود در این شرایط جدید همراه کرد؟ از سویی ما همسرانی داریم که به امور دینی خود مقید هستند و در باب عبادات فردی و رعایت حلال و حرام الهی موفق هستند و از سوی دیگر به همین مقدار دینداری محدود شدهاند و اگر بخواهیم گام جدیدی برداریم گویا میخواهند وارد یک دنیای ناشناخته شوند و میگویند با همین مقدار هم ما از همه مذهبیتر هستیم. به عنوان یک مرد که خانواده برایم بسیار مهم است و با شناخت جایگاه زن و نقش او با احترام و صبر لازم با همسرم مواجه میشوم و حتی فحاشی او در هنگام عصبی شدن را با نرمی و دلسوزی پاسخ میدهم، همچنان درک نمیکنم که همسران انسانهای بزرگ چه راهی رفتند و چه شد که چنین محکم در راه حق در تاریخ خود حاضر شدند که اگر مرد میخواست متزلزل شود اجازه نمیداند؟ از سوی دیگر هم میدانم منشاء ناامیدیها و عصبانیتهای او غالبا احساس نارضایتی از بودنی است که اکنون دارد اگرچه خودش نمیداند و هر چیزی را بهانه میکند. با احساسات پیچیده زنان که غالبا بر عقل و منطق ایشان مسلط است و با تغییر احساسات رفتار و تصمیمهای ایشان هم تغییر میکند چه باید کرد؟ از طرفی میدانیم که ریحانه بودن زن موجب میشود نرم و با لطافت با او مواجه شویم و از سوی دیگر هم میدانیم قلدری و عربدهکشی و اخم و اینچنین رفتارهایی که در نظام تفکر مردسالارانه زن را مدیریت میکرد دیگر پاسخ نمیدهد چراکه زنان امروز دهه هفتاد و هشتاد گویا آماده رفتن و طلاق گرفتن هستند و برای این مسئله دنبال بهانه میگردند. زود به پوچی و ناامیدی میرسند و گمان میکنند فریب خوردهاند و عشق برتر و بهتر جای دیگری بوده و پیدایش نکردهاند. با توجه به اینکه گروه قابل توجهی از مخاطبان شما خانمها هستند لطفا راهنمایی بفرمایید که ما مردان چگونه میتوانیم این موجود لطیف احساساتی را وارد فضای تعقل و تفکر کنیم و او را با خود برای یک حضور تاریخی آماده کنیم تا به عنوان مثال به جای اینکه دغدغه شغل و موقعیت اجتماعی داشته باشند فرزندآوری و تربیت هدفمند فرزندان را در راستای یک ضرورت تاریخی مهم بدانند و به آن بپردازند؛ چراکه هرگاه زن که روح ایثار و گذشت را در خود دارد موضوعی را حساس و مهم بداند خود را تماما وقف آن میکند. ببخشید. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خود شما نیز متوجه شدهاید، اگر بانوان ما وارد جهانی شوند که جهان انسانهای آماده وسعت در ابعاد فردی و اجتماعی است، به خوبی قدمهای بلندی برمیدارند که علاوه بر احساس شخصیتی گسترده در خود، عامل وسعتدادن به خانوادهشان هم میشوند. آری! اگر با مدارا نسبت به شخصیت رهبری و سخنان رهبر معظم انقلاب حساس و علاقهمند شوند؛ به خوبی راه خود را مییابند. و از این جهت خوب است زمینه توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و زمینه گفتگو نسبت به آن سخنان را نسبت به همدیگر فراهم کنید تا معلوم شود رهبر معظم انقلاب چگونه ما را به معارف قرآنی و معرفت نفس رهنمون میشوند و از این جهت با نگاه قرآنی که پیش میآید؛ زندگی، وسعت لازم را به دست میآورد. موفق باشید
سلام و درود و نور رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان: استاد من در اقوام خودم و همسرم از افراد درجه کسانی هستند که بعضاً نماز شب هم میخونم ولی با حضرت آقا رهبر معظم عناد دارند و بقولی مصداق حسبنا کتاب الله هستند و من وقتی میان خونه مون خیلی عذاب میکشم از لحاظ روحی، اصلا جرأت ندارم کتاب دعایی دستم بگیرم، یا بچه هام وقتی اظهار علاقه به آقا میکنند مسخره شون میکنند، نمیتونم رابطه روحی و وجودی برقرار کنم، دوستشون داشته باشم، ولی خیلی افراد غریبه هستند، یا از آمریکا و اروپا هستند و الان برای غزه دلسوزی میکنند، بی حجابند ولی چفیه میپوشند و به اقتدار سید علی خامنه ای مینازند، هنوز مسلمان نشدند ولی قلبشون به رهبر ایمان داره، من این افراد رو خیلی دوست دارم. هر دو گروه رو دعا میکنم ولی با دسته اول نمیتونم همصحبت بشم چون وجه مشترکی نداریم. آیا من از روی نفسم نمیتونم ارتباط قلبی برقرار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! این لطف خداوند است که ما را با انسانیت انسانها که بهرهای از نور انسانِ کامل دارند؛ آشنا و مأنوس کرده است در هر کجا که باشند. و مطمئن باشید کسانی که نور انسان کامل را در حضرت نایب الإمام آیت الله خامنهای «حفظهاللهتعالی» نمییابند و یا دل به رهنمودهای معنوی او نمیسپارند؛ هیچ بهرهای از حقیقت در خود ندارند. موفق باشید