بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: مدتی بود، از کسی درون خودم متنفر بودم، به شکلی که دوست داشتم جایی باشم که او نباشد، گویا حضورش سنگین و خسته کننده بود، چیزی بود عین من، ولی در عین حال جدای از من، وحدت در عین دوییت. اما الان دلم برایش می‌سوزد، وقتی حال آن کسی که در عین وحدت با من از من جدایی دارد، سختی زیاد کشیده، ولی چیزی بوده که نخواسته باشد، تلاش برای تبدیل شدن به کسیکه خوب است کرده ولی حد توانش همین است، الان می‌بینم که خسته هست، از نفس افتاده ولی باز هم راه بجایی ندارد. حتی از اینکه روزی ازش نفرت داشتم شرمندم، انگار خیلی گناه داشته، خیلی تنهاس.هر چند نمی‌دانم این همان است که من ازش نفرت داشتم، یا مجزاست از او. برایم سوال است، ۱. این کسی که در من است و با من است و عین من است ولی از من جداست کیست؟ ۲.آیا اون چیزی که ازش متنفر بودم و این چیزیکه دلم برایش می‌سوزد، دو ماهیت متفاوت دارند؟ ۳. آن نفرت و این دلسوزی چیست؟ ۴. باید با این حس چه کرد؟ با تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد نمی دانم. موفق باشید

36265
متن پرسش

با عرض سلام و ادب: متنی نوشته بودم می‌خواستم نظر جنابعالی را بدانم: صبر و امید و داستان کدام اولویت دارد کدامین است که آدمی را دگر ها نیز دهد صبر و امید هر دو با هم اند اگر امیدی به ... نداشته باشی معلوم و عریان است سودای صبر داشتن کار آدمی را خراب می‌کند و از کوره در رفتن را بر قرار ترجیح خواهد داد و همانگونه اگر صبر نداشته باشی معلوم است هر امیدی سرانجامی جز ناامیدی ندارد نگاه دگر : شاید دچار بی امیدی شدیم بی امید نه ناامید ناامید آن است که خسته شده از امید داشتن مانند آنکس که به هر دری زده، نادم او را پس زده اند اما بی امید آن است که امید برایش مفهوم ندارد این را می‌توان در بزرگتر ها دید اما جوانان معمولا امید دارند خودم هم نمی‌فهمم درست این موضوع را اما شاید باید امید را و در پی آن صبر را در همان سومی جویا بود همان داستان همان قصه همان که با آن معنا پیدا می‌کنیم و حس می‌کنیم که در آن‌ جایی داریم و می‌توانیم معنا پیدا کنیم تا بتوانیم با آن داستان خودمان را ماندگار کنیم و حس بودن را به دیگران هدیه ورزیم داستان که داشته باشیم راهی و دری گویا که گشوده شده باشد هر چند کوچک و نامعلوم و تاریک باشد اما امید را زنده می‌کند و مگر امید آن نیست که باشی و شور و سعادت و تندرستی و اطمینان خاطر داشته باشی و مگر صبر برای همچین امیدی زیبا نیست و دلنشین و چه انتظاری زیبا تر از انتظار فهم عشق و مگر فهم عشق همان فهم بودن در زیر سایه حق تعالی نیست و مگر تمام اینها همان سومی (دا ستان) نیست پس بگرد تا بگردیم دور گردان تا شود پیدا داستان عشقمان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که وقتی افقی از نور حقیقت در مقابل ما گشوده شد که حکایت از حضوری است پس‌فردایی؛ آزاد از تنگناهای امروزین، حال مائیم و آن حضور توحیدی نسبت به آینده‌ای که حتماً معنابخش است. در این‌جا است که «امید» طلوع می‌کند و ما را به صبر و انتظار می‌‌خواند و داستان، آری! داستان، تذکر به بودنی است که در آن بودن، نظر به تجربه‌ای می‌باشد که در افق توحیدی و حضور در امید و صبر، ره صدساله یک شبه طی شده است و این همان «احسن القصص» هر زمانه‌ای است. موفق باشید      

36116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب وقت بخیر استاد: استاد طبق قواعد نحوی در حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» عرف ربه مقدم بر شناخت نفس هست یعنی شناخت خداوند موجب شناخت خود می شود. ممنون میشم نظرتون رو راجع به این مورد مطرح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از یک طرف در دعای مشهور منسوب به جناب اباذر که جناب جبرائیل به پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» خبر دادند که فرشتگان در آسمان، دعای اباذر را تکرار می‌کنند؛ هست: « اللّهمَ انی اسئلکَ الامنَ و الایمانَ بکَ وَ التصدیقَ بنبیکَ و العافیةَ من جمیعِ البلاء وَ الشکرَ عَلَی العافیة وَ الغنی عن شرارِ الناس . » که جناب اباذر تقاضا می‌کنند که خودِ خداوند ایمان به خداوند را به انسان عطا کند. و از آن طرف روایت‌های متعددی داریم در رابطه با معرفت نفس، به همان معنایی که به همان اندازه که خودشناسی کنیم متوجه ربوبیت حضرت ربّ می‌شویم. موفق باشید

36051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد حال که فصوص و منازل را به اتمام رسانیده ایم و در جلسه ی پایانی منازل فرمودید خداوند می‌خواهد به یک معنا حس خودش را در مقام احدیت به ما نیز بچشاند .از وقتی این مطلب را دانسته ام شخصیتم عوض شده همسرم می‌گوید جدی شده ام و دیگه شوخی نمی‌کنم. استاد سوال ما این است حال که رویکرد من رسیدن به این مقام است و وجه قلب من به این سمت است ان شاءالله در عوالم بعدی به این منزل می‌رسم؟ شاید در دنیا نتوانم و کوتاهی هایی از من سر بزند ولی در عوالم بعدی بالاخره پس از گذراندن عذابها و مقام های لازمه در پایان به این توفیق موفق می‌شوم؟ خدا حفظتان کند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله مورد رحمت الهی قرار می‌گیرید. عرایضی در شنبه آینده در رابطه با سوره قدر خواهد شد، امید است که راه‌گشا باشد. موفق باشید

35718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: دیدگاه استاد نسبت به این نقد استاد علیدوست در مورد سخنان حجت الاسلام و المسلمین عالی چیست؟https://v-o-h.ir/?p=44060

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل قضیه یعنی سخنان جناب حجت الاسلام آقای عالی نیستم شاید تذکرات آیت الله علیدوستی از آن جهت لازم باشد که ما نباید به بهانه دفاع از انقلاب، ضعف هایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب به جهت کوتاهی‌هایی که  انجام شده است، توجیه نماییم. البته بنده برای هردو بزگوار ارزش قائلم. موفق باشید

35676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا در رحم مادر، نفس است که جسم را می‌سازد؟ ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته حکیم بزرگ جناب صدرالمتألهین، در دوره جنینی در ابتدای امر، این نفس ناطقه مادر است که نطفه را تدبیر می‌کند تا آن نطفه، آماده پذیرش نفس ناطقه خود شود. موفق باشید

35299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: به نظر می رسد مباحث عرفان نظری انسان وار باشد به طور کلی انسان حقایق را از دریچه خویش نظاره گر است ولی حقیقت ممکن است لزوما در نظام ادراکی آدمی نگنجد و منطبق بر اصول آن نباشد. مثلا مباحث تعین اول و ثانی و عالم عقل و مثال و ماده و ... به نظر می رسد عرفا نگاه به خود کردند که ذاتی دارند بعد آن ذات به خود و کمالاتش آگاهی دارد و ابعاد عقلانی و خیالی و مادی دارد بعد همین ها را تسری دادند به خدا و عوالم وجودی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تشکیک وجود است و این‌که وجود در مراتب مختلف خود، حکم خود و تعیّن خاص خود را دارد. موفق باشید

35273
متن پرسش

- 💡آنک در خــــلوت نظر بر دوختست💡 💡آخر آن‌را هم، ز یـــــــار آموختست💡
مولوی دفتر دوم بیت ۲۵ موضوع: انقلاب اسلامی واسطه تأثیرات غیبی بر بشر ــ شاید گرافه نباشد اگر گفته شود، بحرانی که امروزِ انقلاب، با آن مواجه است به دو بخش قابل تقسیم است بخش اول بخشی است که قدرت و نفوذ استکبار در عرصه جهانی برایش پیش آورده و بحران بخش دوم در نسبت با فرزندان اش (نگرش نسل جوان) دارد. بخش اول بحول قوة الهی و به برکت رشادت و خون شهدا کنترل شده که هیچ، به پیروزی هم رسیده است. اما بخش دوم که بنظر در سر و سامان مطلوب نیست، بنده حقیر نظرم اینست که از روزی باید ترسید که این بحران خاموش شود، چرا؟ چون خاموشی بحران این قسم دوم، به معنای مرگ حقیقتِ انقلاب است. انقلاب و انقلابیونی که به رهبریت علمایی چون ائمه اطهار و قاضی ها و خمینی ها به میراث رسیده است، چنین سر ناسازگاری با آرامش و آسایش های دروغین (آنگونه که جهان غرب اکنون بدان رسیده) نداشته و ندارد و اگر داشت باید شک کرد در رسالتش! تاریخ بشر کدام عرصـــهء ابراز تعارضات را با چنین کیفیتی! سراغ دارد؟ کدام نسل، تجربه چنین میدان تعارض را دارد؟ آیا این انفعال و موضع گیری های تک تک جوانان این مرز بوم همان نیست که خود ذات انقلاب و حقیقت اسلام می‌خواست؟ جهانی که انسان در آن حاضر است، مصداق خواب های خرگوشی نیست که با غوطه ور کردن آدمیان در رفاه ساختگی بروز کرده است؟ آیا انتخاب از میان انواع چیزها انتخاب حقیقی است؟ یا انتخاب کردن و انتخاب نکردن چیزها انتخاب حقیقی است؟ این ناسازگاری قدسی نیست؟ که آن‌را هم از یار آموخته ایم؟ گزافه نیست اگر خاموشی طبل جنگ های جهانی سوم و چهارم... را به انقلاب اسلامي ايران نسبت دهیم اگر بنای جنگها را برخواسته از یکدستی انزجار آمیز بدانیم. یک دستی که جهان استکبار غرب در سودای اجرایی آن بود با دست نشاندن حکومت‌های منفعل و تجددگرای، نفس اماره زده! بود انقلابی که یک دستی بیمارگونه را از بشر گرفت، بظاهر و به زعم ظاهربینان گریبانش را گرفته است، اما زهی خیال باطل، این زنده گی است که رخ خود را برای بشر گشوده است آیا مگر معجزه قرآن نگفت «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» ﭘﺲ ﺑﺰﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩ .(٨) یک دستی که سودای جز رسمیت دادن به «فجور» که برهوت برای انسان بود تا اجازهء به میان آمدن باغ ها و نهرهای جاری بهشتی «تقوا» را ندهد آری آنان وحدت را نیز تحریف کرده بودند و آن‌را در یکدستی نفس های اماره مطرح می‌کردند. جوان امروز اساسا این ناسازگاری قدسی را که هدیه الهی است به واسطه «وجود رابطی» انقلاب اسلامی ایران یافته است، هرچند که اسمش را نداند و یا نگوید _این اثر پنهان است، آخر این را ز یـــار آموخته است می‌خواهم به رهبر معظم انقلاب عرض کنم آقاجان دغدغه حضرتتان مبنی بر ایجاد امیدواری /همانگونه مستحضرید / در جوان امروز ایجاد شده است، همچون جوانه های سر از خاک در آورده، این سیاست و کیاست بر جوانان رسیده است سخن بسیار است اما:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان تقابلِ نهایی است که در ابتدا هرکس با خود دارد. تقابل «فجور» و «تقوا» تا نهایی‌ترین انتخاب در فرزندان انقلاب به ظهور آید. این بی‌قراری‌ها حکایتِ بزرگیِ جهان انسانی است که نمی‌خواهد خود را با آرامش‌های دروغین فریب دهد و از انتخاب‌های اصیل و بزرگ باز بماند. می‌خواهد به گفته جنابعالی همچون جوانه‌ای از خاک سر بر آورد و امیدواریِ بزرگی را در دل طوفانی سهمگین تجربه کند و معنای «ما می‌توانیم» را در بستر «ایمان» محقق کند و این یعنی ماورای اسباب ظاهری به چیزی نظر کنیم که میدان گشوده‌ای است از طریق خداوند برای حضوری که او برای این تاریخ تقدیر کرده است. چه حاصل در بیرون خود بایستیم و از بیکرانگی خود که در دل سختی‌های توحیدی و در مواجهه با مردم و دلسوزی برای آنان پیش می‌آید محروم باشیم؟ آری! همان‌طور که می‌فرمایید حکایت این حرف‌ها همان است که:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو
ولی حداقل بگذار سخنی گفته شود تا افقی گشوده گردد. حال ماییم و افقی که نه به راحتی قابل فهم است و نه ما نسبت به آن بیگانه‌ایم. موفق باشید       

 

35191

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ظاهرا موسیقی از زمان حضرت آدم علیه السلام با دو دسته شدن قوم ساخته شده، بیشتر از هر چیز یک قرن گذشته تا به امروز موسیقی اوج گرفته بطوری که خوانندگان را فرشته ای میابند که به جای آنها میخواند یا تسکین دهنده رنج ها و برگیرنده از کثرات و وحشی گری هاست یا بالعکس. حتی از بزرگترین تشیع جنازه های دنیا بعد از مذهب و سیاست به خوانندگان تعلق گرفته و شرق و غرب هم نشناخته. پیداست امر خاصی در پشت این ظواهر مخفی شده که بنده حرفی براش ندارم اما می‌شود در چهارچوب انسان شناسی مخصوصا بشر آخر سخنی را‌ با بنده در میان بگذارید؟ بسیار مشتاقم تا ببینم آیا امکاناتی هست که خدا وقتی با نواهای خوش بندگان را جانب خود می‌خوانند گوش های ما نیز آن نداها را بشنوند؟ آیا امکانش هست در شرایط های پاک درون و بیرون که دست شیطان بسته است و جهانی سرتاسر خوشخوان و در یک عمومیت بشر بتواند از شلوغی ها به سوی یگانگی خود را نجات یافته بیابد و تسکین گیرد؟ می‌دانیم تسکین و سلامت نفس با رجوع به ابعاد اصیل انسانی خود محقق می‌شود و می‌دانم اگر در شرایطی غیر از جهان توحیدی آخرالزمان بود چنین سئوالی معقول نبود اما اتفاقا امروز پرسش این سئوال باعث خوشحالیست زیرا شرایط ها در حال تغییر است و هر آنکه قدم ها را محکم و سریع تر بسوی آینده خویش یا همان انقلاب اسلامی بردارد مستقر تر و مستحق تر است برای یافتن استعداد ها و شگفتیهای انسانی خود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز حقیقتاً از این‌که نقش موسیقی در آن زمان‌ها چه بوده، اطلاعی ندارم. آری! بعید نیست ندای عالَم بالا بوده که به ظهور آمده و البته با غلبه خودخواهی‌های بشر بر روان انسان، آن راه بسته شده است. به نظر می‌آید آنچه امروز می‌تواند مدّ نظر باشد آن است که  اگر راهی بس گشوده و گسترده سزاوار این انسان‌ها است که شماها باشید، چرا همچون پرندگان بال‌های آماده پرواز خود را نمی‌گشایید تا بام‌های بلند آسمان جایگاه شما باشد؟ تا احساس پوچی به سراغ‌تان نیاید. آگر باغچه جان‌تان دارد می‌میرد و اگر حیاط خانه جان‌تان تنها است و در انتظار بارش یک ابرناشناس است، چرا به ابرناشناسی که با حضور در جهان دیگر انسان‌ها در حال بارش است پرواز نمی‌کنید؟ چرا به راهی که بس گشوده و گسترده مقابل‌تان گشوده شده است، فکر نمی‌کنید تا همه دشت‌ها در درون‌تان به ظهور آیند؟ دشت‌هایی که انسان‌ها در آن و در این روزگار معنای قناعت و تواضع و دوست‌داشتن و مهرورزی و تقوا را یک جا می‌فهمند و با حضور در خاطرات سبز و زنده دیروز فردای خود را معنا می‌بخشند تا جواب گشودگی و گستردگی خود را بدهند و گرفتار نیست‌انگاری این دوران که همان بی‌جواب‌گذاشتن بال‌های آماده پرواز است، نشوید. موفق باشید

39795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: به لحاظ سال قمری ۴۰ سال را رد کرده ام. گناه کارم. زیاد. ولی دوست دارم بنده صالح خدا شوم‌. اهل کشف و شهود شوم‌. تقریبا ۱۴سال است در این فکرم. ولی بارها زمین خورده ام. الان هم مثل گذشته اراده قوی ای ندارم. نمی‌دانم گیج شده ام. آیا امیدوار باشم؟ نصیحتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا امیدوار نباشید؟!! مهم آن است که راه را در بستر شریعت همراه با معرفت، درست طی کنیم و آن تدبّر در قرآن است. حال چه اهل کشف و شهود بشویم و یا نشویم. موفق باشید

39239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب مجدد خدمت استاد گرامی: ۱. استاد گرامی کاش می‌شد از شما جزوه ای یا کتابی می داشتیم که استاد از دریچه بینش توحیدی برای سرفصل های زندگی امروز به شکل کمی مصداقی پیشنهاد داده و نظراتشان را می دانستیم. تا گفتن شما بشود پایه ای و افقی برای ساخته شدن بیشتر راهها. مثلا در باب ازدواج، اقتصاد،... جزییات زندگی. ۲. استاد در باب مسائل زندگی مثلا اخلاق و... گویا آنچه که مهم است این است که ما نسبت به غضب زاویه بگیریم و تا محبت آید، همانطور که باید به طاغوت کافر شد تا ایمان آید. یعنی از زاویه دید وجودی زمینی ما مهم پس زدن کفر و طاغوت و لشگرشان است تا عشقمان به خدا ثابت شود و او به ما رو کند. احساس می کنم که ایمان و لشگرش خیلی بزرگتر از آن است که من بخواهم اراده به داشتنش کنم. ۳. در روانشناسی می گویند که اگر غضب سرکوب شود در ناخوداگاه رفته و به شکل دیگری خودش را نشان دهد. حال من خودم ارادت خاصی به این علم ندارم. حال در حدی که می توانم شاید مقداری از این حرف را قبول کنم آیا به نظر شما درست است که طبق دانسته های دینی خودمان اینطور تحلیل کنیم و بگوییم که اگر موضوعات مان را در زندگی طبق نگاه درست وجود بینانه نگاه نکنیم دچار آتش غضب (البته مذموم) می شویم و چون این عمل در مرتبه ای از مراتب وجودی ما می شود پس در باقی اعمالمان هم اثر گذار است و همینطور در مورد ترس مذموم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همۀ آنچه می‌فرمایید با تدبّر در قرآن حاصل می‌شود و کتاب‌های علمای اصیل همه مبتنی بر روایات و قرآن است. ۲. در مورد غضب، همین‌طور است که می فرمایید. پیشنهاد می‌شود از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی غفلت نشود. موفق باشید

39163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: جناب پزشکیان چندین بار گفته است که در انتخابات مجلس، احراز صلاحیت نشده بودم و با مراجعه به رهبری تایید صلاحیت شدم. سوال بنده این است که: ۱. آیا رهبری در فعالیت‌های سازمان‌ها و مسئولین به صورت مستقیم دخالت می‌کنند و در صورت تصمیم نظر کارشناسی شده آن‌ها، نظرات را به اصطلاح وتو می‌کنند؟ ۲. آیا رهبری روی شخص جناب پزشکیان نظر مثبتی دارند و او را مناسب کرسی مجلس می‌دانستند؟ ۳. چنانچه رهبری نظر شورای نگهبان را برای احراز صلاحیت جناب پزشکیان در انتخابات مجلس تغییر نمی‌دادند به طریق اولی انتظار می‌رفت برای ریاست جمهوری احراز صلاحیت نشود. به نظر شما ریاست‌جمهوری جناب پزشکیان با توجه به گذشت بیش از ۱۰۰ روز از مسئولیتش خسارات جبران ناپذیری برای کشور و جبهه مقاومت نداشته و آیا بی‌اثر کردن نظرات شورای نگهبان از طرف رهبری کار درستی بود؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً توصیۀ مقام معظم رهبری به شورای نگهبان کلی بوده و نه آن‌که به صرف آقای پزشکیان توصیۀ خاصی کرده باشند. و در مورد نوع مدیریت آقای پزشکیان و تیم همراه ایشان سخن بسیار است امری که نمی‌توان در محدودۀ سؤال و جواب از مصلحت آن سخن گفت. امیدوارِ آینده‌ای هستیم که شهید رئیسی‌ها به میان می‌آیند. موفق باشید

38860
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: به لطف خدا چند روز قبل مشغول نظر به شرح غزل ۷۶ حافظ که سال های گذشته شرح داده بودید بودم که با این بیت و شرح آن مواجه شدم: «شکر خدا که از مدد بخت کار ساز/ بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست» می‌فرماید خدای را شکر که به کمک بخت کارسازم درست به همان چیزی که می‌خواستم رسیدم. راهی که رفتم و در آن انقلاب اسلامی را فهمیدم همه‌ی آن‌ چیزی است که در طلب آن بودم. می‌خواستم شخصی مثل ترامپ پیدا شود تا انسانی مثل رهبری ظهور نماید و در تقابلِ با او عزت اسلام به ظهور آید و این‌چنین شد. استاد باز هم ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد! و برای ما که از قبل با این مطالب و نظیر آن مأنوس هستیم، به لطف الهی قصه‌ی قلب مان این است: «وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا»: موقعی که مؤمنان لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را» حقیقتاً همین‌طور است و بحمدالله تاریخی در مقابل ما گشوده شده است که در بستر حضور در آن تاریخ، معنای حضور آخرالزمانیِ اسلام را درک خواهیم کرد و به گفته جناب مولوی: اگر زمانی، ظلمات زیاد شود، از آن طرف هم حضرت حق نور هدایت خود را زیاد می‌کند. لذا  «چون‌که سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود.  قهرِ سرکه، لطف هم از انگبین / این دو باشد اصلِ هر سرکنگبین». از این نوع تقابل‌ها، ما را گریزی نیست ولی این‌که در این تقابل، متوجه ظهور هرچه بیشتر لطف خداوند می‌شویم، امر مهمی است و در این راستا متوجه جایگاه زبان مقام معظم رهبری می‌گردیم به عنوان زبان این تاریخ. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «رهبر انقلاب و زبان تاریخی که در پیش است» https://eitaa.com/matalebevijeh/17990  شده امید است مفید افتد. موفق باشید    

38424
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: راز صبر در انقلاب اسلامی: اگر بگوییم انقلاب اسلامی تا الان با صبر جلو آمده گزاف نگفته ایم. صبر ما صبرتاریخی هست نه یک صبر انتزاعی. صبر تاریخی که با انتظار همراه هست. صبر تاریخی یعنی حضور در خانه وجود حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و سکنی گزیدن در آن نه صبر به معنای سپری شدن زمان مکانیکی یعنی در دشواری ها در جنگ و تحریم بتوانی راهی که تاریخ در برابر ما گشوده هست را حاضر بشویم و صبر و استقامت در این حضور داشته باشیم. صبر یعنی مردم غزه که کشته می‌شوند ولی حاضر نیستن حضور خود را کنار بگذارند. صبر اگر تاریخی باشد در مقابل جهان مدرن معنا می‌شود. صبر یعنی مراقبه کردن تا وارد جهان مدرن و تکنیک نشویم. صبر یعنی گامی به راه و گامی در انتظار دارم صبر یعنی از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم. صبر یعنی طاقت مواجه با وجود. صبر حضور تاریخی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی متوجه باشیم در مسیری که روح توحیدی مقابل ما گشوده می‌شود، لازم است هرچه بیشتر پایداری کنیم تا رازهای نهفته آن مسیر به ظهور آید در آن صورت مییابیم چه اندازه صبر و پایداری عزیزالقدر و تکامل‌زا می‌باشد و بحمدالله در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چنین شرایطی فراهم شده. خوشا به حال آنانی که متوجه این امر می‌باشند تا معجزه «صبر» در مسیر توحیدیِ این تاریخ را بیش از پیش بیابند. موفق باشید

38360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از برخی از اطرافیان نزدیکتان مکرر شنیدم که در خارج از دنیا انتخاب وجود ندارد، چه قبل دنیا چه بعد، بر این مبنا آنچه از احادیث مستفادست که دنیای ما تفصیل همان انتخاب های عامل ذر است، اگر عالم ذر خارج از این دنیا رخ داده و در آن انتخاب نبوده (به تعبیر آنان بروز و ظهور ذات ما بوده)، پس دنیا نیز به شرح احادیث تفصیل همان عامل ذرست و در دنیا نیز انتخاب معنا ندارد و جبرست. این قاعده از کدام یک از آیات و روایات آمده: «انتخاب فقط در دنیا ست نه خارج از آن»؟ آیا با یک قاعده ی عقلی که صحت و سقم آن یقینی نیست می توان یقینیات را تفسیر کرد و به تاویل برد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» آری! ما در این دنیا قدرت انتخاب داریم و نه در دنیای بعد از مرگ. ولی این بدان معنا نیست که قبل از این دنیا، روحِ ما قدرت انتخاب نداشته باشد. که بحث آن مفصل است و باید به مباحث «پیشاخلقتیِ انسان» رجوع شود. موفق باشید

38216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیله‌گری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کرده‌ایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که می‌تواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
 

38148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام و درود خدا نمی‌دانم چگونه بنویسم؛ ممکن است سوالم خیلی حساس و یا سخیف باشد. چند وقتیست که از حد آنچه که می‌دانستم اشتباه است فاصله گرفتم و خود را مشغول به جنود عقل و جهل و اذکار کرده ام و میلی به زیاده خواهی غذا ندارم، مشغولیتی ندارم. شب ها مسبحات نیز خوانده می‌شود. ورزش نیز مستمر دارم. خلاصه به گمانم ظواهر را از هر جهت رعایت کرده ام. اما گمان می‌کنم آن موقع که گناهی سر می‌زد با آتشی رو برو می‌شدم که مرا چنان از جا می‌کند و متحیر می‌کرد و نیروی راسخی برای حرکت میافتم. از طرفی گناه در حد اعلا، از طرفی توبه و تضرع و تلاش دردمندانه برای رسیدن به انتهای این تونل وحشت؛ که چه برکاتی داشت. اما حال که به ظاهر عبادات مشغولم، سکون یافتم و از حرکت باز ایستادم و دچار خمودگی و مردگی شدم. مردگی ای نه از آن‌جهت که قوه واهمه دارد ضعیف می‌شود و من خود را آن واهمه بیابم و در عذاب باشم که ظاهرا دارم از دست می‌روم و بخواهم باز گردم به همه آن کاری که توهمم را زنده کند، نه، این نه. بلکه غیر از این میابم که به خواب رفته ام و حرارتی برای تحرک ندارم. عجب نعمتی شد این گناه! عجب فرصتی شد این عصیان! عجب رفیقسیت این شیطان! استاد امیدوارم توانسته باشم مقصود را برسانم؛ در خواست دارم در صورت اشتباه بودن، آن را با صرف نه گفتن انکار نکنید که بنده بخواهم تعبدا بپذیرم راز گناه و شیطان چیست؟ چه جایی باید در زندگی مان برایش متصور باشیم؟ به سمت گناه همچون طاعت بشتابم تا باز با تنفر روبرو شوم؟ بلکه عائدی حاصل آید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به عرایضی که در جلسات سوم و چهارم مربوط به سوره تغابن پیش آمد، توجه فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17260 و https://eitaa.com/matalebevijeh/17341 . موفق باشید

37992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوتتون بده ان شاءالله. یک سوالی چند وقته که ذهنم رو مشغول کرده به نظرتون با انتخاب شدن آقای پزشکیان، ما به ظهور نزدیک تر شدیم یا خدای نکرده بداء رخ داده و ... ؟! چون آقا پارسال فرمودند به قله نزدیکیم... یا فرمودند که به دوران اوجی نزدیکیم که از زمان رسول خدا (ص) تا الان اتفاق نیفتاده. حالا می‌خوام ببینم بدا رخ داده خدایی ناکرده؟ یا چطوری می‌شود با تیم آقای پزشکیان، به قله رسید؟ یا شاید بهتره بپرسم این انتخابات، چطوری قراره ما رو به قله برسونه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور تاریخی انقلاب اسلامی با حالت جهانی و گسترده‌ای که به خود گرفته، در حال صعود است حال باید ببینیم همان‌طور که در جواب سؤال شماره 37991 عرض شد؛ دولت آقای پزشکیان چه اندازه در این حضور قرار خواهند گرفت. موفق باشید

37820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید مزاحمتون میشم. چند وقتی میشه حالت روحی مناسبی ندارم افکار وسواسی شدید در مورد خدا، مرگ و....موضوعاتی اینچنینی ذهنم را مشغول کرده آنقدر این موضوعات ذهنم را مشغول کرده که حتی مطالعه هم نمیتونم بکنم ذهنم یک لحظه آرام نیست در زندگی روزمره هم دچار مشکل شدم ممنون میشم راهنمایی کنید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید. مهم آن است که متوجه شویم اگر ما فکر و خیال خود را مدیریت نکنیم و تغذیه ننماییم توهمات ما، ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. موفق باشید 

37772
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نظرتون در مورد این تحلیل چیست؟ هم حاوی نهیب هست و هم یاس (کفران نعمت و عقوبت، تاخیر در ظهور، اقوام خاسر رویگردان از ولی، کورسوی امید) بسم الله الرحمن الرحیم تلاش برای انتخاب رئیس جمهور جدید را، منحصرا در کند و کاش، بحث و جدل و زد و بندهای معمول تعریف کردن فاصله گرفتن از روح حقیقت انقلاب اسلامی است. از آنجا که احساس می شود وقایعی که پشت سر گذاشتیم نتیجه ی کفران نعمت هایی بود که تر و خشک با هم در آن سوختند، توجه داشته باشیم حفظ جریان حق احتیاج به توسل جمعی و استغفار بسیار و ایجاد زمینه ی حقیقت اخلاص در ما دارد. نا امید نیستیم اما بیش از آن که از قرآن های بر نیزه نگران باشیم، خائف از قلب های زنگ زده ی خودمان و تادیب الهی که منجر به تاخیر در اصل ظهور و فرسایشی شدن اصلاح امور را در پی دارد، هستیم. سپهر باطنی ایران مدت هاست در تلاطمی از کشش های نوارانی وامیال شهوانی دو سمت جبهه ی عقل و جهل به سر می برده است، لکن آنجا که عقل ها تحت برق مطامع از هویت الهی خویش رو به زیاده خواهی ناسوتی کردند باید منتظر چوب جلال و عقوبت کفران نعمت بود. آنجا که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: أكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع! ما در صورتی قوم برگزیده ی خدا خواهیم بود که بنده بودن محمل خویش را در تمام کیان وجودمان پیدا کرده باشد وگرنه اقوامی در تاریخ که گرد وجود ولیّ جمع آمدند و قدر نداستند و خاسر گشتند کم نبوده اند. به قول آن ولی خدا می‌فرمود قوم برگزیده بودن را به ما پیش فروش نکرده اند. شکستگی و استغفار جمعی و تبیین مواضع کفران نعمت و عزم جزم بر عدم رجوع به آن کورسوی امیدی برای آینده ی پیش روست‌. خداوند همیشه پشتیبان اهل حق خواهد بود. مهم این است که از دایره ی مفاهیم ذهنی و تصور اینکه ما اهل حق هستیم خارج شده و در عمل اهل حق باشیم تا شاهد نتیجه ی آن که نصرت الهی است باشیم. ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک فرصتی است که در دل انقلاب اسلامی به عنوان حرکت توحیدی این تاریخ پیش آمده و فرهیختگیِ خاص دکتر جلیلی می‌تواند آن فرصت را به فعلیت‌اش نزدیک کند وگرنه همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید مائیم و صدها ضعف، ولی با رویکردی که ملت ما بحمدالله به سوی کمال دارند و نباید از این مهم غفلت کرد که چگونه در این زمانه، راهِ حساس تاریخی خود را طی کنیم که نه متهم به تحجّر باشیم و نه گرفتار روشنفکرانِ غرب‌زده. آری! با شهادت آیت الله رئیسی، آغازی در دلِ آغاز تاریخی ما مدّ نظرها آمد که نباید از آن غفلت کرد هرچند که «اگر دیر آمدم، مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». و ما دقیقاً در چنین شرایطی هستیم. موفق باشید                

37768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ان شاءالله اشتباه باشد اما احساس می‌کنم در بحث اجماع آقای قالیباف دارد جبهه انقلاب را به سمت نوشیدن جام‌زهر می‌کشاند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست به اندازه‌ای که ما متوجه شویم در تاریخ دیگری حاضر شده‌ایم، مطمئن خواهیم بود در دل این انقلاب، ادامه انقلاب با روحی است که شهید رئیسی عزیز با شخصیت خود بدان اشاره نمود هرچند بالاخره اگر در اسفند، بهار شروع شود هنوز در فروردین آثاری از زمستان در میان است. موفق باشید

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37586
متن پرسش

‌ ‌«اینکه ما نمی‌توانیم در امورمان منظم باشیم، بخاطر عدم التزام به نظم یا بی‌تعهدی نیست، بلکه یک مناسباتی جاری است که این مناسبات، اجازه درست و به موقع انجام دادن امور را به ما نمی‌دهد. اینکه مرحوم امام آنقدر منظم بودند چون در یک عالمی تنفس می‌کند و یک افقی از آن عالم را چشیده که می‌تواند منظم باشد، حال اگر ما این را کنار بگذاریم و بگوییم آدمیان هم باید این نظم را داشته باشند، این انتظار ما، آدمیان را در بن بست قرار می‌دهد. با این کار آدمیان در جایی قرار می‌گیرند که مایوس می‌شوند و دائم بر سر خود می‌زنند و به نتیجه‌ای نمی‌رسند.» سلام استاد عزیز: ولادت امام رضا را خدمت شما تبریک عرض می‌کنم. استاد عزیز این متن در یکی از کانالهای مرتبط با شاگردان و اطرافیان حضرت عالی درج شده به این مناسبت خواستم از شما راهنمایی بگیرم: با درک این حقیقت که قوت شخصیت امام خمینی (ره) موجب شد که ایشان نظم، زهد و جدیت و توکل ویژه خود را داشته باشند و تمنای داشتن این اوصاف با همان شدت برای افرادی که از نظر معارف و شدت وجودی به شدت پایین‌ترند، تمنایی نشدنی و مایوس کننده است آیا این تبیین مجوز بی‌نظمی حاد و آزاردهنده در طیف بچه‌های انقلابی است؟ در جزئی‌ترین مثالها: حضرتعالی در طی ۳۰-۴۰ سال برگزاری جلسات با کمترین بی‌نظمی و بسیار به موقع و همراه با متن مورد نظر جلسات را برگزار می‌کنید اما در دایره شاگردان و اطرافیان و همین افرادی که دم از ساختن آینده انقلاب اسلامی می‌زنند، اکثر جلسات با تاخیرهای زیاد برگزار میشه و گاه مخاطبان همراهانی که منتظر همراهی و شرکت در جلسات هستند را آزارده میکنه آیا واقعا حق همین است و این افراد با چنین تبیین‌هایی که در ابتدای پرسش نقل شد حق دارند وقت و شخصیت طرف مقابل را نادیده بگیرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حضرت حق به اعتبار وحدت ذاتی و یگانگی که بین ذات و صفات‌شان هست، عین نظم‌اند و هر اندازه ما در نسبت با شرایطی که در اطراف خود داریم؛ رابطه توحیدی برقرار کنیم به نور وحدتی که در اثر نور توحید پیش می‌آید، نوعی یگانگی با کثرات اطراف برقرار می‌کنیم و گرفتار افراط و تفریط و بی‌نظمی نمی‌شویم و در نتیجه می‌توانیم هرچیزی را در جای خود قرار دهیم و از این جهت نظم حقیقی نه نظم تصنعی و ساختگی در زندگی ما ریشه در توحید انسان دارد. موفق باشید

37437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: میشه لطف کنید و یه کتاب یا فایل صوتی معرفی کنید که کمک کنه ما با قواعد عالم جبروت یا عالم عقل کامل آشنا بشیم؟ چطور میشه از تصویر یا صور رها بشیم و وارد عالم عقل بشیم؟ خدا بهتون خیر بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که انسان بتواند با عالم جبروت و عقل آشنا شود، نیاز به سلوک دارد. در این رابطه مرحوم آیت الله محمد شجاعی در سه جلد کتاب «مقالات» خود سخن‌ها دارند تا انسان به مرور متوجه عالم عقل و جبروت بشود. عرایضی در شرح آن کتاب‌ها شده است که در سایت می‌توانید به صوت آن‌ها رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA موفق باشید         

37374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده مشغول کتاب شرح فصوص هستم. قسمت فص آدمی را از درسهای شما گوش دادم و درسهای آیت الله جوادی و استاد یزدان پناه و استاد رمضانی (از شاگردان مرحوم حسن زاده) را هم گوش دادم. با روش تدریس شما خیلی نتوانستم ارتباط برقرار کنم ولی با اساتید دیگر ارتباطم بهتر بود. به نظر شما چکار کنم؟ نمی خوام فقط ارتباط فکری با فصوص داشته باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم ذوقِ خود جنابعالی می‌باشد که با کدام روش می‌توانید با متن فصوص ارتباط برقرار کنید. آنچه بنده عرض کرده‌ام با استفاده از همان اساتید می‌باشد در عین اختصار. موفق باشید

نمایش چاپی