چرا رهبری به دکتر جلیلی ماموریت خاصی نمیدهند؟ جمله «امتداد سیاست مدبرانه دولت شهید رئیسی برای شناسایی و بکارگیری نیروهای جوان و نخبه» در حکم رهبر معظم انقلاب برای دکتر محمد مخبر، کلیدی ترین بخش از این حکم به حساب می آید. روز گذشته مطلبی نوشتم که بیشتر گزارشی از برداشت و تحلیل کاربران فضای مجازی و رسانه ها درباره این حکم بود. اما سوال مهمی که ذهن هر ایرانی را به خود مشغول میکند این است که چرا حضرت آقا این ماموریت را به دکتر مخبر سپردند درحالی که دکتر جلیلی سالها است تلاش میکند خود را فعال در این حوزه معرفی کند؟ چرا سعید جلیلی علیرغم داشتن این ادعا که ادامه دهنده راه شهید رئیسی است، اما رهبری ماموریت ادامه راه شهید را به دیگری میدهند؟ اگر دولت سایه ظرفیتی دارد چرا مورد توجه رهبر انقلاب قرار نمیگیرد و در هیچ جا هم مورد اشاره، تایید، تقدیر یا تمجید عمومی ایشان قرار نگرفته است؟ چرا هر آنچه از حمایت رهبری از دکتر جلیلی و فعالیت هایش در رسانه ها مطرح شده عموما غیر شفاف و نقل قول است؟ در حوزه دیپلماتیک هم که هواداران دکتر جلیلی او را متخصص میدانند بحث هایی وجود دارد؛ مثلا اینکه چرا شمخانی اصلاح طلب برای برقراری مجدد روابط با عربستان فرستاده میشود اما جلیلی نه؟! چرا لاریجانی بعنوان فرستاده ویژه رهبر انقلاب عازم چین میشود اما جلیلی نه؟! چرا قالیباف حامل نامه رهبری به روسیه میشود اما جلیلی نه؟! اینها یک سری پرسش های ساده هستند که اگر بدون تعصب به آنها فکر کنیم و دنبال پاسخ باشیم میشود بحث را بهتر جلو برد و به نتیجه های بهتری هم رسید. واقعا دستاوردهای دکتر جلیلی در طول این همه سال چه بوده است؟ سابقه اجرایی اش چیست؟ مسئولیت هایی که به او محول شده چه بوده است؟ چرا حتی جبلی از رهبری حکم اجرایی میگیرد ولی جلیلی نمیگیرد؟ چرا فتاح ها و مخبرها مامور انجام کارهای های بزرگ میشوند اما جلیلی نه؟! اصلا بگذریم از اینکه چرا رهبری به ایشان پستی اجرایی نمیدهند؛ بیایید بگویید چرا خود جلیلی به جز ریاست جمهوری هیچ رغبتی به پست های اجرایی دیگر نشان نمیدهد؟ اگر میخواهد تحقیق و پژوهشی داشته باشد، جوانان نخبه را شناسایی کند و دردهای کشور را مورد ارزیابی قرار دهد، چرا این کارها را در یک روال قانونی، تحت نظارتی، سازمانی، چیزی انجام نمیدهد؟ چرا فعالیت هایش صرفا در حوزه هایی است که به هیچ عنوان قابل اندازه گیری نیست؟ اینکه اینجا و آنجا جلسه بگذارند و همایش برگزار کنند یا مسافرت هایی به این شهر و آن روستا داشته باشند اثراتش کجا مشخص میشود و در کجای کارنامه ایشان نمود دارد؟! من فکر میکنم در طول همه این سالها بزرگترین دستاورد دکتر جلیلی فقط صعود به مرحله دوم در انتخابات ۱۴۰۳ بوده است که آن را هم کسی نمیداند بابت کدام عملکرد و کارنامه بوده است! شما از حامیان جلیلی بپرسید رای ۹ میلیونی ایشان بابت چه بوده؟ یا هیچ جوابی نخواهند داشت و یا بی دلیل دهان به مذمت شما و سایر رقبا باز خواهند کرد! آیا دستاورد و کارنامه جلیلی این است که پزشکیان خوب نیست یا قالیباف بد است؟ دکتر جلیلی به نظر بسیاری از مردم یک سیاستمدار معمولی به پایین است که تا کنون هیچ مزیت ملموسی در کارنامه اش نبوده است، اما به لطف کادرسازی و داشتن تیم رسانه ای منسجم و استفاده از احساسات و هیجانات مذهبی توانسته بدون داشتن سوابق اجرایی ارزشمند، خود را به چهره ای برجسته در اذهان امت حزب الله مطرح نماید. میدانم عده ای از این مطلب ناراحت خواهند شد اما از آنها میخواهم قبل از آنکه خشم بر آنها غلبه کند اندکی آب سرد بنوشند و به آنچه اینجا ذکر شد و موارد زیادی که ذکر نشد بیاندیشند. به هر حال ما معتقدیم رهبری اگر فرد اجرایی کارآمد و شایسته ای به معروفیت دکتر جلیلی بشناسند، قطعا از توانمندی هایش در جایی استفاده میکنند و او را بدون پست و سمت نمیگذارند. حالا چرا این توجه شامل جلیلی نمیشود، سوالی است که بهتر است هوادارانش پاسخ دهند. ما به رهبر انقلاب، سیاست ها و رویکردهایشان باور و اعتماد داریم و معتقدیم حکم اخیر حضرت آقا برای دکتر مخبر هم میتواند پیام هایی برای دکتر جلیلی داشته باشد که ای کاش مورد توجه شان قرار بگیرد. عبدالرحیم_انصاری.» سلام استاد شما به عنوان کسی که در ایام انتخابات حمایت تمام قد از جناب آقای جلیلی کردید جواب این چرا ها را میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جایگاه آقای دکتر جلیلی بسیار بالاتر از این نوع مسئولیتها میباشد که موجب محدودیت ایشان میگردد. حضور آقای دکتر جلیلی عملاً حضوری است نامرئی در همه ساحات و ابعاد انقلاب. و حتماً در جریان هستید که نزدیکی آقای دکتر جلیلی به مقام معظم رهبری بیش از این حرفهاست. او سرمایه بزرگی است که نباید خرج چنین اموری بشود که افراد دیگر میتوانند در آن قرار گیرند. موفق باشید
با سلام: سوال اینجانب نیز در راستای موضوع پرسشگر گرامیِ پرسش 38372 میباشد. واقعیت این است که اگر در اشعار از منصور حلاج یاد میشود صرفا نه به جهت آرایه ادبی تلمیح که کنایهای است به فاش گویی و تهور و بیباکی در اعلام مکنونات قلبی. چنانچه می و ساغر و باده و ... نیز اگر به معنای ظاهر استفاده شود میبایست کل دیوان حضرت حافظ را به خم انداخت تا شراب گردد! گمان میشود حضرتعالی آنقدر در دفاع از حلاج یا بهتر است بگوییم وحدت شخصی وجود غیرت به خرج میدهید که برخلاف توصیه خودتان درباره نظر به باطن، در دام ظواهر حلاج گرفتار آمدهاید. با این همه بفرمایید آیا اعتباری برای احادیثی که در رد حلاج موجود است قائل هستید؟ یا همهٔ آنها را به تقیه توصیف میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید آنقدر بحث در این مورد گسترده و بعضاً مغشوش است؛ که واقعاً بهتر آن است که عمر خود را در جای دیگر و در امور دیگر صرف کنیم. موفق باشید
«إلهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خستهام؛ راه بسیاری میروم و مسافتی نمیپیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهاییام ندهی» سلام استاد. نمی دانم چرا هر چی غزل جدید رهبر معظم انقلاب را زیر و رو می کنم و با دقت نگاهش می کنم می بینم انگار قصه من است! یعنی در آینه این غزل فقط خودم را می بینم. خدا می داند سال هاست سرگشته روزگاری پرگاروار دارم. شبانه روز دارم دور خودم می چرخم. هم خیلی زخمی و خسته ام. هم چاره ای از رفتن نیست. هم راه به شدت سنگلاخ است. استاد بحث طلوع و غروب ایمان تا کی ادامه دارد؟ یک زمانی مثلاً ۱۵ سال پیش اصلا این حرف ها نبود. فقط طلوع بود طلوع!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه ایمان زندهتر باشد، نازش بیشتر است. در جلسه چهارم سوره تغابن در این مورد عرایضی شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17347 و در جلسه اخیر هم غزل حضرت آقا مواردی را در نسبت با ایمان پیش آوردند که راهگشا بود https://eitaa.com/matalebevijeh/17553. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد عزیزم از طرفی میفرمایید ما انسانها بالقوه خلیفه ی اسم جامع «الله» هستیم و از طرفی هم هر انسانی امکان رشد بیشتر از عین ثابته ی خود بدون هیچ گونه جبری را ندارد. آیا این دو با هم قابل جمع هستند؟ استاد ان شاءالله زیر سایه حضرت زهرا (س) باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرراً عرض شده است که انسان در ذات خود مختار است و لذا در همان هویت عین ثابتهاش هر لحظه میدان انتخاب در مقابلش گشوده است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در گفتارهای اخیرتان راجع به معنای درک حضوری واقعه عاشورا نکته ی را متذکر شدید که وقتی متوکل عباسی در آن زمان آرامگاه امام حسین (ع) را ویران ساخت از حقیقتی هراس داشت که پشت واقعه کربلا نهفته است و این ترس و هراس در زمان ما هم در دل زمامداران جهان غرب هم به وضوح حس میشود. چنانچه در جریان اخبار باشید در آلمان اخیراً اتفاقی در مورد مساجد شیعه وابسته به حکومت ایران افتاد که شاید بی سابقه است و آن بستن این مساجد از طرف پلیس آلمان بود. این در حالی اتفاق می افتد که در این مساجد کوچکترین اظهار نظری راجع به مسائل سیاسی روز مثل کودک کشی و ظلم در غزه و یا پیوند زدن قیام امام حسین و واقعه عاشورا با وقایع روز صورت نمی گیرد و به خاطر بهانه ندادن به دست دولت آلمان، بر منابر این مساجد از هر گونه موضع گیری یا مطرح کردن مسائل سیاسی امتناع می شود چه رسد به محکوم کردن و یا اعلام برائت از ظالمان زمانه و شعار علیه استکبار. ولی با وجود این آفیت طلبی ها یا شاید بهتر بگوییم مصلحت اندیشی ها این مساجد به زور پلیس بسته و فعالیت آنها ممنوع اعلام میشود؛ مساجدی که در آنها غیر از نماز و دعا که در مساجد دیگر هم برگزار میشود مضاف بر آن فقط برگزارشدن عزاداری برای امام حسین و اهل بیت پرشور برگزار میشود و کمی تاریخ اسلام بر سر منابر تبیین میشود و غیر از اینها هیچگونه فعالیت سیاسی انجام نمیشود. استاد گرامی این ترس غرب از شیعه تحریف نشده از چیست؟ آیا این ترس و هراس غرب از مساجد شیعه از نوع همان ترس متوکل عباسی نیست؟ آیا این جریان بسته شدن مساجد حاکی از این نیست که ترس و وحشت اصلی غرب از شناخت راه و مکتب امام حسین است و حقیقتی که باخبر شدن آزادگان جهان از آن پایه های استکبار را میلرزاند و درهم میکوباند؟ به نظر این حقیر این جریان می تواند عبرتی هم باشد برای برخی از روشنفکران سکولار ساده لوح ما که فکر میکنند اگر سیاست از دین جدا شد، غرب با دینداری مردم کاری ندارد و میتوان درست دینداری کرد در حالی که ما شاهد آن هستیم که مشکل اصلی جهان غرب با شناخت درست مکتب امام حسین، شناخت درست سیره اولیاء الهی و کلا شناخت اسلام تحریف نشده است که از شواهد مهم دیگر آن سانسور و حذف خبری پیادهروی اربعین در سرتاسر رسانه های غربی ست! و این در حالیست که از مناسک بی اهمیت مذاهب دیگر مثل هندوئیسم و یا بودیسم که برای استکبار جهانی بی خطر است همیشه در رسانه های اصلی اخبار یا گزارش تهیه و پخش میشود!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نظر به حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به هر بهانهای و در هر مجلسی اگر درست نظر شود، جانِ همه انسانها آن حضور را که حضور حق در مقابل باطل است، میشناسد زیرا به یک معنا حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نماد اصیلترین وجدان و فطرت انسانی میباشند و در همین رابطه باید مطمئن باشید از آنجایی که ذات انسان نسبتی با وجود دارد، در واقع می توان گفت ذات انسانهای اندیشمند که متوجه نسبت خود با «وجود» هستند، محل اراده الهی است، یعنی انسانهای اندیشمندی که به حکم تجلیات الهی نظر به آینده دارند، به همان معنای انتظار به آیندهای که منشأ تحولات در افق تفکر است. و از این جهت آن تحولات به آرامی آغاز میشود زیرا مربوط به ذات انسان است و آمادگیهایی که باید در او بهوجود آید که از یک جهت رفتن به سوی سرآغاز و ریشهها است. در این فرآیند، مهمترین حضور پیش میآید، حضوری که در آن، سرآغاز موجود است در عین مستوربودن، و انسان میتواند متذکر آن باشد و البته در چنین حضوری هر انسانی در این مسیر قرار گیرد متوجه حقیقت خود میشود، به همان صورتی که حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» با تذکر به «أسير بسيرة جدّي و أبي» بدان ورود کردند. بهطوری که مردم متوجه شدند تاریخی که با اسلام از طریق پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» آغاز شد با حجابی که جریان اموی ایجاد کرد، هنوز آن اسلام چه اندازه به آنها نزدیک است و آنها چه اندازه از آن اسلام دور افتاده بودند و این مربوط به حقیقتی است که در هر تاریخ توحیدی پیش میآید و امام حسین «علیهالسلام» کاری کردند که مردم نزدیکی خود به اسلام را در جان خود تجربه کردند که همان تجربه قرب و نزدیکی به خداوند است. و بخواهیم و نخواهیم تاریخی اینچنین شروع شده است. موفق باشید
بسم اللّه. ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد، در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد، از آه دردناکی سازم خبر دلت را، روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد، رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد، شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی، گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد. سلام و عرض ادب: تشنه شدیم و تنها از سقای دلمان طلب جام داریم و جای دیگر قرار نمیگیریم، کجاست طاهرزادهی پنجم که به شدت جانمان عطش وجودش را دارد؟ نهالی کاشتهاید، با محبت و شوق آب دادهاید و پروراندهاید، باغبانی نیستید که نهال خود را رها کند تا خودش به حال خودش شکوفه کند و ثمر دهد. برای ما که در دنیای سرد و تاریک نیستانگاری و توسعه نیافتگی نفس میکشیم، باغبانمان خودش میداند به نفس گرمش در جهانی که نامش را جهان میان دوجهان نهاده نفس میکشیم و هرچند درختی تنومند هم شده باشیم باز برای باغبانمان همان نهال کوچکیم که نگاه مهربان و گرمش ما را سرپا نگهمیدارد. به او بگویید ما منتظرشان هستیم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به انسان و باز به انسان باید اندیشید. چرا راهی را که در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است و ما از طریق آن راه، «ما» شدهایم، آن راه ادامه نیابد؟ آری! هر منزلی، منزل حضور در خود است، در بستر آشتی بیشتر با خدا، ولی این انسان است که خودش برای خودش موضوعیت دارد و رهرو صراطی است که همواره باید برود، بدون آنکه حضور دیروزینِ خود را در صراطی که آغاز کرده، نفی کند. ولی اگر صراط امری است وجودی و ما همواره در صراط هستیم و با حضور در آن در شدیّت وجودِ خود بیشتر و بیشتر حاضر میشویم که این شرطِ صراط و شرط رفتن است، چرا به فردای خود نظر نداشته باشیم؟ و معنای بودن با طاهرزاده دیروز، در عین نظر به طاهرزاده امروز، بدین معنا است که چرا باید عزیزانی که با عرایض و گفتار بنده شروع کردهاند در گذشته متوقف شوند و ادامه نیابند؟ آنگاه که معنایی از انسان در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی در حال ظهور است که معنای وسیعتری از انسان است.
در مباحث معرفت نفس نظرِ انسان به هستی خود بود و اینکه «انسان فقط هست» و در ادامه آرامآرام با توجه به هستی در تاریخ و حضور انسان در تاریخ، در میدانی حاضر شدیم که میدان نگاه هستیشناسانه به انسان است که با مدّ نظرقراردادنِ «اصالت وجود» به نحوهای از بودن انسان نظر میشود، به عنوان بودنی خاص که بودن در خود و در هستی و در بیکرانگی اکنون جاودانهاش میباشد و سعی شده این امر در اشاراتی گوناگون به تفصیلی حضوری در آید، به همان معنای آشکارگی در عین پنهانی. در حال نوعی بودن در این راستا هستیم. إن شاءالله پس از تنظیم نهایی تقدیم میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد دوست دارم از خدمتتون راهنمایی بگیرم. بنده فکر می کردم با خودم به این نتیجه رسیدم ما برای زندگی درست و رسیدن به تقدیرات زیبای خدا به دو چیز خیلی نیاز داریم. ۱. قدرت تعقل و اندیشه درست به کمک دین تا راه درست را در تک تک موقعیت های زندگی درست تشخیص دهیم در کنار مشورت و... ۲. بعد از انتخاب راه و مشخص شدن تکلیف دل به دریا زدن و توکل. بیشتر مسئله ام مورد دومه که نمیدونم درسته یا نه شما بفرمایید آیا درست می گم یا نه، استاد تا زمانی که عشق بازی و دل به دریا زدن به عشق خدا در صحنه های هولناک زندگی را نیاموزم گویا در دینداری دروغ گفتم. ایمان به معنای آرامش، آرامش در تک تک لحظه های انتخاب به اینکه با این انتخاب درستم بهترین حالت ممکن برام پیش میاد. استاد اینگونه نیستم.عشق بازی با خدا را بلد نیستم. آدم یه جا تو زندگیش می فهمه که چقدر به اطمینان به او نیاز داره اما منم و یک قلب تربیت نشده که گاهی حتی نمیدونه برای ایمان به خدا باید چکار کنه. استاد لطفا خواهشا در کنار التماس دعا برام خواهشا سر نمازتون برای مومن شدنم دعا کنید در کنار این جدای از مطالعه برای محکم و آرام شدن قلب چه دعا وعملی بهتر است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما نیازمند به معارف عمیقی هستیم تا ما را متوجه توحید الهی به همه معنای آن توحید بنماید و بتوانیم با پشتیبانی از آن ایمان اقدامات خود را انجام دهیم. پس باید با معارف قرآن آشنا شد و پیشنهاد اولیه، مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح سوره زمر همراه با استماع صوت که هر دو موضوع، روی سایت هست. موفق باشید
سلام و ادب: ببخشید سوالی از محضرتان داشتم: در سوره ی کافرون از ابتدا شروع به سخن میکند از کافران و عدم پذیرش پیغمبر و گرایش ایشان به آنها. حالا سوالی که بنده دارم این است که در آیه ی آخر میفرماید «لکم دینکم ولی یدین» در این آیه پیغمبر چه زبانی را به میان آورده اند؟ در این سخن چگونه میشود حاضر شد؟ شاید برداشت رایج این باشد که پیغمبر از کافرین نا امید شده و میگویند «لکم دینکم ولی یدین» ولی بنظر میرسد پیغمبر در همینجا نیز آینده ای را متذکر میشوند از جنس «بشر المذنبین و انذر الصدیقین» حال واقعا زبان این آیه و جای آن در نسبت با مشرکین و یا کفار چیست؟ آینده ای را متذکر میشود؟ این آینده از چه جنسی است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به حکم وحی الهی، مرز تاریخی خود را از تاریخ کفر و جاهلیت جدا میکنند تا روشن شود اسلام، آغازی است برای عبور از شرک و حضور در توحید. حال این جبهه کفر است که باید تکلیف خود را روشن کند. عرایضی در این رابطه در شرح سوره ممتحنه پیش آمد که میتوانید در سایت بدان رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام خدا قوت: ممنون از زحمات بیشماری که میکشید. میگویند هر جا کلمه «الانسان» آمده منظور امیرالمومنین علیه السلام هست سوال اینجاست که خدا در بعضی جاها «الانسان» را سرزنش کرده و این با عصمت امیرالمومنین علیه السلام چجوری منطبق میشود؟ مثلا در قرآن آمده «ان الانسان لفی خسر» و یا «ان الانسان لکفور مبین» و یا «إِنَّ ٱلإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا» و.....
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به معنای خلیفه الهیبودن و مظهر اسمای او قرارگرفتن، یک حرف است؛ انسان به معنای مخلوقی که با هبوطاش در دنیا در عین زمینیبودن و در خسران قرارگرفتن، آسمانی شود؛ حرف دیگر. و بدین لحاظ نمیتوان گفت هرجا در قرآن واژه «انسان» آمده، منظور حضرت علی «علیهالسلام» است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد عزیز روز معلم برشما مبارک باد. براستی زمان چه جایگاهی دارد که شیخ شبستری گفت زندیقی اگر حفظ مراتب نکنی؟ زمان در ارتباط با وجود در مسیر توحید چه جایگاهی دارد؟ مسیرِ شدن چرا دفعی نیست؟ اهمیت زمان در هویت بخشی چیست؟ رابطه نفس با زمان چیست؟ چگونه نفس که امر مجرد است و زمان مند نیست، در گذر زمان رشد می یابد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً آن کس که زمان و زمانه را نشناسد، عملاً از عمر خود و علم خود بهرهای نخواهد برد. در این رابطه در جلسه شنبه، متنی تحت عنوان «زمان شناسی حضرت امام صادق علیه السلام و حضوری دیگر» و شرح صوتی آن خدمت دوستان عرضه شد که میتوانید آن را در کانال «مطالب ویژه» دنبال بفرمایید تا از عظمت سیره و روش انقلاب که راهِ امام صادق «علیهالسلام» را در این موارد طی میکند، حیرت نمایید. موفق باشید
چیزی که باعث میشه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد میکنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار میکنم ازدواج میکنم راه میرم و هرآدمی رو میبینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیروگره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکتهای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار سادهای باشد مانند آن فرد قفلساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید
استاد بزرگوار سلام و نور. قبول باشه طاعات و عبادات شما.انشاءالله. استاد لطفا در مورد قبض و گرفتگی روح و راه درمانش بفرمایید. این قبض خیلی اذیت کننده است چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت، چیز بدی نیست و منحنی این قبض و بسطها اگر از معارف توحیدی غفلت نشود، رو به صعود دارد. به قول جناب مولوی: «اي برادر عقل يکدم با خود آر/ دم بدم در تو خزانست و بهار» بالاخره این نوع قبض و بسط ها در مسیر رجوع به حضرت حق پیش میآید؛ عمده همان صبر قرآنی است یعنی پایداری در وظایف حتی در مواقعی که انسان در قبض قرار دارد. تا انشاءالله آن صفای نهایی پیش آید. إن شاءالله عرایضی در جلسه اعتکافی که در اواخر ماه رمضان در پیش است تحت عنوان «حقیقت ایمان» خواهد شد که میتواند در این مورد ما را به اندیشه دعوت کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد وقتی در تمام دعاهای ماه مبارک رمضان سیر میکنیم عمده از خداوند میخواهیم که حج بیت الحرامی که المبرور حجهم و المشکور سعیهم و المغفور ذنوبهم نصیبمون فرماید. یا در جایی دیگه از خداوند میخواهیم أن تجعل لی فی علمی هذا الی بیتک الحرام سبیلا... قتلا فی سبیلک. تقریبا در تمام دعاهای ماه مبارک مسئله حج خیلی مطرح شده، مگه در ظاهر و باطن حج چه اسراری یا چه تحولاتی در شدن بندگان بوجود میاد که از خدا در تمام لحظات ماه مبارک و مخصوصا تقدیرات شب قدر مسئله حج مقبول رو میخواهیم؟ آیا این نشان دهنده قدر و اندازه حقیقی ماست و برای امام عصر علیه السلام هم همین تقدیر هست چون مخاطب اصلی و اولی ادعیه حضرات معصومین علیهم السلام هستند و ایشان شیوه دعا کردن رو به ما میگن؟ استاد آیا این نشون دهنده روشن کردن افق توحیدی همه انسان ها نیست؟ استاد یک سوال دیگه دارم اینکه از صبح تا شب ماه مبارک قلبم آشوبه و همش دلتنگ امام زمانم علیه السلام، دلم پیش مردم غزه است. همش دلم میخواد گریه کنم، بعضی مواقع با خودم میگم کاش میشد طی الارض کنم و برم کمکشون، (آخه من یک خانوم جوانم)، اصلا میل خوردن حتی افطاری هم ندارم. غذا از گلوم پایین نمیره، همش فکر میکنم خیلی بی فایده هستم برای انقلاب اسلامی و ظهور و فرج مولا (مخصوصا وقتی تلاش شما و استاد پناهیان و استاد شجاعی و رهبر عزیزمون و خیلی از شهدا و اساتید دیگه مثل حاج قاسم عزیز رو میبینم) از خودم بدم میاد. چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نیز در همین نظر هستم که بحث طلبِ خانه توحید برای حضور بیشتر در فضای توحیدی است. ۲. آری! همانطور که ذیل سؤال شماره 37244 عرض شد حقیقتاً امروز نمیتوانیم بدون توجه به آنچه در غزه میگذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند حتی به قیمت شهادت. موفق باشید
سلام: امروز که روزه ای گرفتم و هی به وقت تشنگی به یاد پیمانم با خدا می افتادم و ادامه می دادم به روزه ای که گرفته ام. یه حالی پیش اومد که مثل این که عابد شدم و یاد خداوند بود در کارم. فقط برای خدا بود. استاد میگم که من یه مدتی مبحث آشتی با خدای شما رو دنبال میکردم اما حالا که متاسفانه سیگار اومده و نمیگذاره که اونس خودم رو بگیر با مناسبات، نهایتا میترسم که در عاشورای حسینی و اربعیبن کربلایی دور بمونم از راهیان حقیقت. چرا باید نتونم بگم سیگار کشیدن رو بفهممش و بدونم که برای چی آخه؟ دنیای عجیبی شده. انسانیت گره خوده با اطرافیان و انسان ها، یک انسان میخواد آدم باشه اما باید به بقیه انسان ها هم فکر کنه. مناسبت ها از روز حضرت آدم، هابیل و قابیل شروع شد و آدم نتوانست بر نفس خود قلبه کند و واجد انجام دادن یک کاری بود بر خلاف پیمانی که با خدا بسته. یعنی طوری شده که ایستادن بر عهد این قدر سخت شده. حالا هم نمی دونم که چرا منی که ورزشم ترک نمیشد و داشتم با امیدی به اینده فکر میکردم با شکستی و آه و ناله ای خنک شدم. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ سیگار ... هههه ... کی میشه که قهقهه بزنم از کار های خودم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» . به هر حال تا میتوانید بدون آنکه خود را سرزنش کنید و یا مأیوس شوید، عزیزانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی را مدّ نظر آورید و معنایی که او برای خود و برای زندگی، کرد. در این فضا به راحتی میتوانیم به وارستگیها اندیشه کنیم. موفق باشید
سلام استاد گرامی: راستش من چند وقتی هست سوالات متعددی ذهنم رو درگیر کرده؛ اینکه چطور میشه آخرت و دنیا رو با هم توازن برقرار کرد، من وقتی به کلاس های معرفتی و تذکرات مذهبی میپردازم واقعا نسبت به دنیا و زندگی ام بی رغبت میشم یه جورایی دچار نا امیدی و بیهودگی دنیا میشم و اصلا دلم نمیخواد دیگه زنده باشم - نمیدونم کجای کارم ایراد داره؟ اصلا دیگه شوقی برای زندگی زناشویی، رسیدن به خونه و زندگی ندارم برام سواله که حضرت علی (ع) که میفرمایند: جوری زندگی کنید که انگار تا لحظه ای دیگر میمیرید و آماده مرگ باشید و طوری زندگی کنید که انگار ۱۰۰ ساله دیگه قراره روی دنیا باشید. چطور میشه این دو رو با هم جمع کرد که دچار نا امیدی، سرخوردگی و افسردگی نشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور فعّال در زندگی است و معنابخشیدن به خود در این فضا که موجب میشود تا دنیا و آخرت جمع شوند. زیرا فرار از زندگی، فرار از وسعت ابدی است که ما در ذات خود دارا هستیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده بارها در مواضع مختلف از زبان شما شرح آیه «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُم» در سوره اعراف را شنیدم ولی متوجه مقصود اصلی شما نمی شدم. تا اینکه امروز گذرم به غزل ۲۴ جناب حافظ افتاد و در دل شرحی که در آن غزل مطرح فرموده بودید و اشاره ای که به آن آیه داشتید، به نحو خاصی با مقصود آیه مواجه شدم و حس کردم به لطف الهی تا حدودی پرده از رخ این آیه برایم کنار رفت. خیلی حادثه عجیبی بود. الحمدلله رب العالمین. استاد دعا کنید از همان جلوه مثالی که جناب حافظ در آن غزل گزارش داده نصیب ما هم بشه!
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله در افقی که به نور قرآن در مقابل عزیزان گشوده میشود، رازهای بسیاری آنگونه که جناب حافظ در غزلیاتش با بشریت در میان گذاشت؛ برای عزیزان پیش بیاید. حافظی که اینطور با ما سخن میگوید: «عشقت رِسَد به فریاد ار خود به سانِ حافظ / قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت». موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: با خود میاندیشیدم شاید خطری که انقلاب اسلامی ما را بیش از همه تهدید میکند خطر «اتو کشیدگی» است. نا آشنا بودن مسولان با فرش خاک باعث میشود که دوستی با عرش وجود را نتوانند به صحنه بیاورند، از فزونی در آمده و در کمی میشوند و مردم را هم به کمی عادت میدهند لذا در حضور وجودی انتخابات کنونی باید گزینه نورانی تر را به صحنه بیاوریم تا در به گستردگی بیشتر رسانیدن مردم موثر باشد. «من تواضع رفعه الله» فقط برای پیش از انتخابات نیست و رفعت هم فقط پست و مقام نیست. رفعت حضوری بعد از حضور است در آینه تمام نمای قلوب مردم مثل امام خمینی (ره)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حقیقتاً نمایندگان این ملت باید به تمام معنا مردمی باشند که مصداق همان نکتهای باشند که در آن روایت مییابیم. آری! هر آن کس که بیشتر اهل تواضع و به اصطلاح خاکی باشد، خداوند او را برتر قرار میدهد و توفیق خدمت به مردم را راحتتر برایش فراهم میکند. و این به آن معنا نیست که از نظر فکری هم صاف و ساده و حالت عوام داشته باشد. موفق باشید
جلسات شنبه و دوشنبه و البته مجموع جلسات اخیر شما که جز لطف خدا چیزی نیست را جدید ترین حرف ها یافتم، و اگر در گذشته حرف هایی مشابه از شما شنیده شده همه را مقدمه ای یا انتظار از امروز یا به تعبیری حضور در فردای آن روزها است دیدم. و اما خوشحالم که هیچ ترینهای عالمم و فردا را جز با امید حضور خدا شروع نخواهم کرد که یعنی خداست که خدایی می کند. پس ای فرزند رسول خدا ای مهدی عجل الله تعالی شریف گر دلِ من نیاسود از اله تو بود بیا تا زِ سره گُنهم گذرد آن که او زِ غمت دل بندد چون من کیست؟ والله هر کس هر آن اندازه در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی باشد همان یاران ۳۱۳ نفر حضرت است چرا که خود تاریخ یعنی یاران حضرت، و حضور در تاریخ انقلاب یعنی همه ما فارغ از تعدد یاران خاصه حضرت می باشیم که باید بکوشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در خود حاضر شود و خود را در بستر تاریخی بیابد که تاریخی است فراسوی مرگ و زندگی، دیگر او را چه باک! ما میمانیم و راهی گشوده به سوی آنچه در این بستر تاریخی پیش میآید. حال:
غرق حق خواهد که باشد غرقتر
همچو موج بحر جان زیر و زبر
زیر دریا خوشتر آید یا زبر
تیر او دلکشتر آید یا سپر
چه فرق میکند؟!! مهم آن است که از معجزه بزرگ خدا در این قرن یعنی حضرت آیت الله سید علی آقای خامنهای چشم برنداریم تا قلههایی که در افق در حال نمایانند ما را به خود بخوانند. موفق باشید
با سلام: بنده با سایت شما تازه آشنا شدم. فرهنگی بازنشسته هستم. هر روز مقداری از وقتم را به گوش دادن سخنرانی می گذرانم اما سوال من: در نماز برای حضور بیشتر کلمات و اذکار نماز که ضمیر غایب بیان می شوند در ذهن بصورت حاضر با خدا بیان می کنم مثل این که با کسی رودر رو صحبت می کنی گفتم پرسم که ایرادی به نماز وارد نمی کند؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «شرح آداب الصلواة» حضرت امام خمینی شروع خوبی است برای به ظهورآمدن افق اصیلی که ما در نماز نیاز به آن داریم. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 . موفق باشید
سلام استاد عزیز: کار او، اعجاز و وصف دین است / کار ما شکر، بس همین سنگین است / الا ای اهل عالم گوش باشید / غم در این میخانه بس شیرین است / حزن این ره، در پس آزادی است / اشک آن، غایت براین تقدیر است / ای شکسته بال و پر، گم کرده راه / ای که در زنجیر عصیان و گناه گرچه حتی غفلتی نبود تو را / راه حق، پیوسته میخواند تو را / میل تو باشد حجابی بر ره میخانه ات / این دوراهی مسیر، کرده است آواره ات / غم مخور ای جان من، چاره دست اوست / محو او شو با شهادت، هرچه هست اوست. این شعر رو در وصف حال خودم سرودم. ممنونم از راهنمایی های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به حقیقت نظر کرد که تنها افقِ راستینی است در مقابل ما و اینکه تا نفس داریم، نفسنفسزنان باید جلو رفت و مانند نفس کشیدن که انسان را زنده نگه میدارد تا همچنان نفس بکشد و حیات خود را ادامه دهد؛ رازِ اُنس با حقیقت نیز چنین است که همواره باید به سوی او توجه کرد و همچنان رفتن را ادامه داد در عین انتظار. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد سوال ۳۶۶۳۳ فرمودید منظور از سماوات و زمینهای هفتگانه منظور مراتب معنوی است، پس ماه و خورشید چی میشه؟ آنها هم به امورات معنوی اشاره داره؟ یعنی اینها مجازه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه اینها حتی آسمانِ اول هم که محل پایینترین فرشتگان است، به حساب نمیآیند. همه اینها زمین هستند. آسمانِ اول، باطن و ملکوت همین زمین و آسمان میباشد و بدین لحاظ خداوند میخواهد که انسانها همت کنند و به ملکوت آسمانها و زمین نظر اندازند و لذا میفرماید: «أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» آیا در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خدا آفریده است، نظر نیفکندند؟! موفق باشید
سلام حاج آقا: فرمودید: "تو این قاعده را بشناس تا در شرایط مختلف به راحتی مسیر خود را بپیمایی. از قواعد و اصول دنیا این است كه حالت دست گردان دارد، یك روز در دست تو است و یك روز در دست دیگری است و این قاعده را خوب بشناس كه جنس دنیا این است، نه این كه گمان كنی زرنگی های تو موجب شده است امروز در دست تو باشد و در نتیجه تا آخر هم می توانی آن را حفظ كنی. می فرمایند: قاعده آن است كه از این دنیایِ گردان، آنچه از آنِ توست - هر چند ناتوان باشی- خود را به تو می رساند، همچنان كه آنچه از این دنیای گردان از آن تو نیست، با قدرت و مدیریت و برنامه ریزی های خود نمی توانی در دست خود نگهداری. عمده؛ فهمِ سنن ثابت عالَم است، انسان های بزرگ، بزرگی و عظمتشان در فهم این قواعد است. پیامبر خدا می فرمایند: سوالم اینه منظور از «در دست کسی بودن» چیه. مثلا ایلان ماسک که داراییش ۲۱۹ میلیارد دلار آمریکاست، تمام این مبلغ، در دستش هست؟ یا فقط مقداری که میخوره و میخوابه و می پوشه و به طور خلاصه کالا و دارایی های مصرفی او، در دستش هست؟ سوال دومم اینکه زرنگی های ایلان ماسک؛ نقشی در این دارایی نداشته؟ خیلی ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ایلان ماسکها گمان میکنند آن ثروت را در دست دارند ولی با این فرض هم چیزی نمیگذرد که در دست دیگری قرار میگیرد آنهم باز با توهّماتی دیگر. ۲. زرنگ واقعی آن کسی است که آنچه در اختیار دارد را به زیباترین شکل در مسیر خدمت به خلق قرار دهد تا در امتحانی که قرار گرفته است سرافراز بیرون آید. موفق باشید
سلام و خدا قوت: بنده چند بار سوال کردم ولی جوابی دریافت نکردم خداوند کریم و عزیز به بنده حافظه بسیار قوی و هوش و استعداد بسیار عجیب عطا کردند اولین خاطره که از کودکی دارم اینکه در حیاط خانه بودم ناگهان تونل نوری جلوی من باز شد وارد شدم وقتی به انتها رسیدم تمام دنیای من دگرگون شد فهمیدم که این من هستم اینجا خانه است یه اسباب بازی داخل باغچه بود فهمیدم این وسیله بازی است سوال آیا این اتفاق برای همه رخ می دهد یا برای من فقط اتفاق افتاده
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد بنده در این موارد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد: من دغدغه این را دارم که از حرکت جهان و نقش انقلاب اسلامی در آن جا نمانم. اما نمیدانم در کجا باید تاثیر گذار باشم. پیش نیاز تاثیر گذاری در این حرکت چیست؟ از کجا بفهمیم باید در کجا باشیم و کجا خدمت کنیم؟ احساس جا ماندن میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی پیش آمده. حال در این حضور که عملاً حضوری است ذیل شخصیت رهبر معظم انقلاب، هرکجا که باشیم آنطور که مؤثر است، عمل کردهایم؛ بقیه راه را خداوند پیش میآورد و وظیفه ما آن است که در هر شرایطی از معارف قرآنی غفلت نکنیم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. بر چه اساسی میگوییم الله جامع اسما و صفات است؟ ۲. خدا در قرآن میفرماید: قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى؛ بگو الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، همه نامهاى نیکو از آن اوست. (اسراء، آیه ۱۱۰) آیا رحمن هم جامع اسما الهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه میفرماید مهم خواندن خداوند است چه به عنوان «الله» و چه به عنوان «رحمان». زیرا برای او اسماء حسنایی هست که میتوان بدان رجوع کرد. ولی وقتی در آیه «بسم الله الرّحمن الرّحیم» میفرماید به اسم «الله» که هم رحمان است و هم رحیم، نظر دارد؛ اینجا است که متوجه میشویم اسم «الله» وسعت بیشتری دارد که با رحمانیت خود، رحمت عامش را به میان میآورد و با رحیمیت خود فرمود: «بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ». موفق باشید
