سلام استاد گرامی خسته نباشید: ایمیل برای جواب پرسش گذاشتم خدمتتان بنده مبحث معرفت نفس و بقیه سیر مطالعاتی که روی سایت بود را گوش دادم و به این نتیجه رسیدم که طبق آیه ۱۵ از سوره فاطر قرآن «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» ﺍﻱ ﻣﺮﺩم ! ﺷﻤﺎﻳﻴﺪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.(١٥)» هرچه داریم از خداست حتی نشستن و برخاستن و خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن و... «کل یوم هو فی شأن» استاد سوالی که دارم اینه که آیا بنده به روح رسیده ام؟ یا اینکه میشه یه تمرین برای رسیدن به روح به من بدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «اندر این ره میتراش و میخراش ** تا دم آخر دمی فارغ مباش» و باید شاکر بود که در بستر دین اسلام ذیل رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» به انسانهایی چون حضرت علی «علیهالسلام» در صدر اسلام تا آخرین دوران و به حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در این دوران نظر داریم و در انسانیت قدسی آنها خود را جلو میبریم. موفق باشید
سلام استاد: این خبر رو امروز شنیدیم: صبح امروز؛ حضور رهبر انقلاب بر مزار شهید «نوید صفری» از شهدای مدافع حرم. قسمتی از وصیتنامه شهید صفری: «زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد و بدانید هرکه ۴۰ روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت میکند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. انشاءالله شرمنده شما نباشم.» الان با این وصیت نامه فکر میکنم زبارت عاشورا نخوندم. شهید صفری چه عاشورایی رو خونده که این جور از ما طلب نیابت و هم راهی می کنه و تضمین عجیبی رو هم به عهده می گیره. فرمودید: تو پای در راه نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت کجا باید رفت. انگار هنوز حتی در راه همنیستیم. عزم و همت کجاست تا عاشورا به وقت شهادت بخوانیم. آه از حکایت فاصله ها و آه از نرسیدن ها. فرمودید: قدرت می بشکند ابریق را. وقت نوشیدن این می فرا می رسد؟ جز حیرت و انتظار جز نمی دانم چه باید کرد؟ «کلا سوف یعلمون ثمکلا سوف یعلمون» هنوز نه....
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت مربوط به ذوق آن عزیز بوده که از طریق «زیارت مکرم عاشورا» نوعی حضور با حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» برایشان پیش میآمده و در این راستا به بقیه چنین توصیهای داشتهاند. ولی هرکس باید خودش متوجه شود در بستر اسلام به حکم «اَلطرقُ الی الله بعدد انفاس خلائق» بنگرد در کدام راه باید قدم بگذارد تا جواب طلب خود را بیابد. و از این جهت نمیتوان به همگان چنین توصیهای داشت. موفق باشید
کاربر محترم سلام: پاسخی به پیام شما در وب سایت گروه فرهنگی المیزان ثبت شد: پیام شما: سلام استاد من سوال «نسبت ما با انتخابات در عین اینهمه مشکلات» را مطرح کرده بودم می خواستم تشکر کنم از پاسخ تان. بسیار به دل من نشست. مخصوصا آنجایی که از زندگی خودتان گفتید. صادقانه از درون شرمنده شدم و به فکر فرو رفتم. برای من دعا کنید تا در مسیر انقلاب و شهدا باشم. چه انسان های سختی کشیده و سختی کشیده ای که در نهایت از راه انقلاب جدا شدند. برای انسان های ضعیف النفسی مثل بنده دعا کنید تا مثل شهدا با وجود سختی ها و نیش خوردن ها و هزاران مسئله ی دیگر بتوانیم در راه انقلاب بمانیم. پاسخ پیام: با سلام. جهت رویت استاد، این پیام را در قسمت سوال و جوابهای سایت ارسال فرمایید. با تشکر موفق و سلامت باشید. گروه فرهنگی لب المیزان
باسمه تعالی: سلام علیکم: آخر ای برادر! به گفته جناب حافظ:
ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَم
تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمدهایم
و آنقدر این راه خطیر است که نسبت به حضوری که باید به دست آوریم، عملاً خود را غرق گناه مییابیم «که به دیوان عمل، غرق گناه آمدهایم». بیچاره آنهایی که با خودخواهیهای خود، از همه آنچه جنابعالی در عطش حضور آن در سوز و گدازید؛ محرومند. بالاخره «از همه محرومتر خفاش بود / که عدوی آفتاب فاش بود». موفق باشید
سلام علیکم: استاد زمانه، زمانه ای است که گویا مردمان به زندگی بدون امام زمان عجل الله تعالی فرجه عادت کرده اند و به زندگی عادی مشغولند و بالتبع متوجه واقعه ضد استکباری و ضد طاغوتی انقلاب اسلامی به عنوان حرکت در جهت مهدوی شدن دنیا نیستند، در این زمانه همانگونه که از حضرتعالی فراگرفته ایم چنانچه بخواهیم یک مسلمان روزمره نباشیم میبایست در چهارچوب تفکر انقلاب اسلامی زیست کنیم، شخصا دغدغه بنای زندگی در این چهارچوب را دارم ولی این رنج را هم دارم که انگار قابلیت مفید بودن و خدمت در این دستگاه برایم مهیا نیست، همون زندگی عادی که عموم مردم دارند را بنده هم طی میکنم به غیر از اینکه متوجه این مفاهیم و خودآگاهی هستم، ولی زمینه ای برای به فعلیت رسوندن این خودآگاهی نیافته ام و این عذاب آور است که نتوانم در راستای این مسوولیت تاریخی قدمی عملی بردارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان متوجه حضور تاریخی و افقی که در این حضور توحیدی در پیش است، باشد؛ به گفته جناب عطّار: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». زیرا این حضور همان در راهبودن است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: از یک طرف میگویید که مخاطب مطالبتان دانشجویان است، من اینطور میفهمم که مطالب عمیق نیست و طلبه به بیش از اینها اگر تلاش کند میتواند دست یابد از طرف دیگر میفرمایید: قصد از مطالب این نیست که چیزی دستگیرتان شود، اینها تذکر است. من اینطور متوجه میشوم که کسی که به عقل نوری دست یابد و از الفاظ و استدلال و ریاضی بودن عبور کند تازه میتواند در این مطالب غور کند. حال کدام است؟ آیا بعد از منطقی شدن و فیلسوف شدن و عارف شدن تازه مطالب شما درک خواهد شد و یا نه؟ طلبه هستم؛ دارم تأمل میکنم که باید چه کرد اول کتب شما بعد فلسفه عرفان و یا بلعکس و یا اصلاً دراین مجرا قرار نمیگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با توجه به طلبهبودنِ جنابعالی و مسیری نورانی که در پیش گرفتهاید، پس از طی مقدمات و با حضور در دروس خارج، و قدم گذاردن در مسیر تدبّر در آیات و روایات و در کنار آن توجهی به فلسفه و عرفان؛ به خوبی میتوانید برای خود و دیگران مفید باشید. نباید در این مسیر عجله کرد. موفق باشید
سلام علیکم: در یک مجموعه ی رسانه ای تصمیم به تولید یک بازی تلفن همراه برای کودکان (قبل از سن تکلیف) داریم؛ به عنوان موضوع، علاقه مند بودیم که موضوع بازی در مورد توحید و قیامت باشد. در مورد مباحث نظری و عملی توحیدی اساتید و کتاب های ارزشمند علما در دسترس است اما سوالی که پیش آمده این است که برای تربیت توحیدی کودکان (در هفت سال دوم زندگی) چگونه عمل کنیم؟ در این زمینه اگر راهنمایی ای بفرمایید دعا گو هستیم. اگر موضوع دیگری را اولویت میدانید عنوان بفرمایید تا در تولیدات رسانه ای موضوع تولیدات قرار داده شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مباحث مربوط به کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» بتواند کمک کند. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمیدانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند میشود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: شخصی را در خواب در نظر بگیریم که در عالم خواب صورتهایی را میبیند. او در عالم خواب مردمک چشم آن عالم است. ادراکی که از ناظر در عالم خواب پیش فرض وجود دارد این است که او خود فرد خوابیده است. در واقع تفکیکی نمیتوان بین این دو از نظر صغیر و کبیر قایل شد. مطلبی که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر میرسه تفکیک این دو از هم از حیث ضرورت بیان و شرح موضوع است و در حقیقت عالم «عالم» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
با سلام: شما در یکی از صوت ها فرمودید که فقط خیال محل تجلی گاه خداوند است. سوال؛ مگر عالم ماده هم محل تجلی گاه خداوند نیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطه ما با عالم ماده باز از طریق تصوراتی است که در خیال خود داریم و نسبتی که با آن صورت خیالی برقرار میکنیم. موفق باشید
با سلام و احترام: مدتی بود، از کسی درون خودم متنفر بودم، به شکلی که دوست داشتم جایی باشم که او نباشد، گویا حضورش سنگین و خسته کننده بود، چیزی بود عین من، ولی در عین حال جدای از من، وحدت در عین دوییت. اما الان دلم برایش میسوزد، وقتی حال آن کسی که در عین وحدت با من از من جدایی دارد، سختی زیاد کشیده، ولی چیزی بوده که نخواسته باشد، تلاش برای تبدیل شدن به کسیکه خوب است کرده ولی حد توانش همین است، الان میبینم که خسته هست، از نفس افتاده ولی باز هم راه بجایی ندارد. حتی از اینکه روزی ازش نفرت داشتم شرمندم، انگار خیلی گناه داشته، خیلی تنهاس.هر چند نمیدانم این همان است که من ازش نفرت داشتم، یا مجزاست از او. برایم سوال است، ۱. این کسی که در من است و با من است و عین من است ولی از من جداست کیست؟ ۲.آیا اون چیزی که ازش متنفر بودم و این چیزیکه دلم برایش میسوزد، دو ماهیت متفاوت دارند؟ ۳. آن نفرت و این دلسوزی چیست؟ ۴. باید با این حس چه کرد؟ با تشکر از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد نمی دانم. موفق باشید
سلام استاد: در خصوص رد متافیزیک و اساسا اینکه مشکل ما با آن چیست، منابعی از کتب خودتان یا سخنرانی ها یا هر مطلب دیگر بفرمایید تا مطالعه شود. ممنون میشوم اینجا هم توضیح مختصری بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث ردّ متافیزیک، به نظر می آید در میان نیست، بحث در ناکافی بودن مفاهیم است جهت حضور هرچه بیشتر. عرایضی که در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» و یا در مباحث «عبور از نیست انگاری» به میان آمده؛ متذکر این امر هست که باید برای ادامه دینداری بر ساحت حضور نیز تأکید کرد. هایدگر نیز در کتاب «هستی و زمان» با توجه به دغدغه هایی که نسبت به خدا دارد، بر همین نکته تأکید دارد، امری که آقای دکتر رضا داوری نیز در آثار خود بعضاً پیش آورده اند. موفق باشید
با سلام: همان گونه که عالم عقل اثبات میکند یک چیز نمیتواند هم باشد و هم نباشد. اما ما در عالم خیال یک شی هم هست و هم نیست. آیا میشود عالم خیال به عنوان یک منبع معرفت نگاه کرد که در آن یک شی هم هست و هم نیست. آیا درست است که ابن عربی به عالم خیال طبق سخنان بالا به عنوان منبع معرفت نگاه میکند؟ و آیا وحدت شخصی وجود بر اساس همین عالم خیال بیان شده که تناقص در آن صحیح است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصیه وجود، ما با «وجود» به عنوان مطلق نظر داریم و ظهور وجود با جلوات مختلف. پس در واقع آنچه در صحنه است «وجود» است در ظهورات مختلف. و از این جهت تناقض پیش نمیآید. زیرا مثلاً نمیگوییم این گل، هم وجود است و هم لا وجود؛ بلکه میگوییم وجود است در آینه امکان گل. موفق باشید
سلام و عرض ادب وقت بخیر استاد: استاد طبق قواعد نحوی در حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» عرف ربه مقدم بر شناخت نفس هست یعنی شناخت خداوند موجب شناخت خود می شود. ممنون میشم نظرتون رو راجع به این مورد مطرح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از یک طرف در دعای مشهور منسوب به جناب اباذر که جناب جبرائیل به پیامبر«صلواتاللهعلیهوآله» خبر دادند که فرشتگان در آسمان، دعای اباذر را تکرار میکنند؛ هست: « اللّهمَ انی اسئلکَ الامنَ و الایمانَ بکَ وَ التصدیقَ بنبیکَ و العافیةَ من جمیعِ البلاء وَ الشکرَ عَلَی العافیة وَ الغنی عن شرارِ الناس . » که جناب اباذر تقاضا میکنند که خودِ خداوند ایمان به خداوند را به انسان عطا کند. و از آن طرف روایتهای متعددی داریم در رابطه با معرفت نفس، به همان معنایی که به همان اندازه که خودشناسی کنیم متوجه ربوبیت حضرت ربّ میشویم. موفق باشید
سلام جناب استاد: با دیدن تحولات غزه و مظلومیت مسلمانان احساس مسئولیتی همراه با احساس ناتوانی در این جهاد و کمک به مسلمانان در وجودمان بوجود می آید حکمش چیست؟
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در جواب سوال شماره 36100 شد، خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید
سلام: خدا قوت. منظور این روایت چیست؟ «عنه عليه السلام القَرابَةُ إلى المَودَّةِ أحْوَجُ مِن المَودَّةِ إلى القَرابَةِ»; امام على عليه السلام: خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى» ; نهج البلاغة : الحكمة 308 .
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه مهم است دوستی است و حتی در دل خویشاوندی آنچه مهم است آن نوع دوستیهایی است که بین ارحام پیش میآید. حال چه آن دوستی در بین خویشان باشد و چه بین غیر ارحام. مهم، دوستی است و دوستداشتن، و دوستداشتن را دوستداشتن.https://eitaa.com/dastanak_ir/13862. موفق باشید
با سلام و درود و آرزوی موفقیت: پیشنهاد بنده حقیر و فقیر به شما استاد عزیز اینست که در آستانه محرم الحرام چند جلسه با مداحان بگذارید و به آن ها بفرمایید که اینقدر دروغ نگند و روایت های جعلی نخوانند که آبروی محرم و مصیبت را بردند. اگر در عزاداری و برگزاری مراسمات معنوی به همین شیوه و بدون کار فرهنگی اقدام کنیم متأسفانه نسل جوان را از دست میدهیم و تنها کسی که عمق این فاجعه را درک کرد آقای خامنه ای بود که در تمامی سخنرانیها بهخوبی به موضوعات لازمه جامعه میپردازند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله آثار و نوشتههای خوبی مانند کتاب «حماسه حسینی» از مرحوم شهید مطهری و یا «انسان ۲۵۰ ساله» از مقام معظم رهبری جهت اطلاع نسبت به رخداد صحیح کربلا در میان است و حقیقتاً یک مداحِ اهل بیت لازم است با مطالعه چنین آثاری، اشعاری را گزارش کند که فضای حکمت سیره حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در میان باشد. کاری که بحمدالله بعضی از مداحان عزیز انجام میدهند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من دانشجوی مهندسی هستم، اما بنا به دلایلی علاقهمند به فلسفه شدم الان در کنار مهندسی، فلسفه اسلامی مطالعه می کنم اما علاقه داشتم که به فلسفه غرب هم رجوع کنم به نظر جنابعالی آیا چنین رجوعی جایز است؟ چون نگران این هستم که به سمت الحاد کشیده بشم یکی از سوالات رو دنبال میکردم، خطاب به طلاب فرموده بودید تا طعم حکمت صدرایی رو نچشید سراغ فلسفه غرب نروید خواستم بدونم به نظرتون دنبال کردن مطالب هایدگر و به خصوص مطالعه کتاب هستی و زمان (با شرح صوتی دکتر صافیان) در کنار مطالعه ی فلسفه اسلامی جایز هست یا اینکه به طور کلی مطالعه فلسفه غرب را تا قبل از چیره شدن بر فلسفه اسلامی جایز نمی دانید؟ با تشکر از استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فلسفه اسلامی بخصوص فلسفه صدرا در موضوع «اصالت وجود» و «معرفت نفس» دنبال شود؛ حتی در مواجهه با تفکر هایدگر، بهتر میتوان از تفکر هایدگر بهرهمند شد. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! میگم اصطلاح آتش زدن به کشتی بعد از ورود به ساحل برای جلوگیری از عقب نشینی چی بود!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت و جایی است که این عمل با روحیه سلحشوری منجر به تقویت جبهه در مقابل جبهه دشمن میشود. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید در محل کار من کسی هست که مورد آزار او قرار می گیرم. خیلی صبر کردم و چند بار محل کارم را تغییر دادم ولی به صورت اتفاقی یا شاید با طرح و برنامه ایشان، باز کارم به ایشان گره می خورد. خیلی صبر می کنم و چیزی نمی گویم، ولی الآن به مرحله ای رسیدم از نظر شرایط روحی، که امکان ادامه دادن این مسیر برام نیست. می خواستم با اون فرد صحبت کنم و اگه خواست ادامه بده، به کلی از شغلم انصراف بدم. زن و بچه ام نان می خواهند، ولی فکر می کنم دیگه کارم به انتها رسیده و حتی برای یه لحظه دیگه نمی تونم اون فرد و آزار و اذیت هاشو تحمل کنم. می دونم این کار (انصراف از کارم) عواقبی داره ولی دست من نیست. دیگه روحم منصرف شده از اینکه در این شرایط وخیم من رو تدبیر کنه تا با صبوری به کارم ادامه بدم. با توجه به اینکه من اختیاری ندارم و بعد از چند سال آزار دیدن، دیگه نمی کشم و مطمئنم به نقطه پایان رسیدم و بالاخره اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد، می خوام بدونم آیا در دستگاه الهی ممکنه خیری در این کار باشه؟ از نظر دینی لطفا توضیح بدید برام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته باید به حکم «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» تا آنجا که ممکن است از این موارد عبورکرد و زندگی خود را مختل ننمود مگر آنکه چارهای نباشد که در آن صورت باید به خدا توکل کرد و جای دیگری را برای امورات زندگی انتخاب نمود. موفق باشید
با عرض سلام و احترام! من در صوت ایت الله شجاعی عبارات زیر را شنیدم، می خواستم ببینم که درست می فرمایند یا نه؟ ایشان فرمودند که: فقط ذات خداست. فقط صفات خداست. فقط افعال خداست. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه عالم مظاهر حضورِ حضرت حق است وگرنه نسبت به حضور مطلق او، محدودیت پیش میآید. عمده آن است که متوجه نگاه حضرت علی «علیهالسلام» به عالم باشیم که میفرمایند: «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و معه و بعده». یا به تعبیر جناب مولوی: «دیده آن باشد که باشد شهشناس/ تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: امثال شما که اعتبار و ارزشی دارید و صاحب تریبون هستید به این قرآنی که تفسیر میکنید قسم!! فردای قیامت باید جوابگوی سکوتی باشید که در مقابل ظلم به مردم صورت انجام میدین و فریاد نمیزنید یا بیان نمیکنید. امروز بدلیل سوء مدیریت حاکمان، بنیاد خانواده ها متزلزل شده و به علت تورم شدید اصلا امکان تشکیل خانواده ای وجود ندارد. جوانان هیچ امیدی به آینده ندارند شغلی برای آن ها وجود ندارد. شما که فریادتان به بیت رهبر میرسد خواهشا اقدامی انجام بدید. والا بنده شخصا در قیامت جلو شما را خواهم گرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده جایگاه خاصی و مسئولیت مشخصی در این نظام ندارم. ولی بر اساس تجربه سالهای مسئولیت، معتقدم همه اشکال در غفلت از معارف عالیهای است که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» برای بشریت آوردند و امثال حضرت امام خمینی «رضوانالله تعالیعلیه» با کتابهای خودشان بر آن تأکید کردند و با فعالیتهای فرهنگی و اصلاح جامعه و حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد؛ باید امیدوار بود مشکلاتی که میفرمایید برطرف شود، إنشاءالله. موفق باشید
با سلام خدمت استاد جانم: استاد در نهج البلاغه مولا خیلی ما را تذکر دادند به اینکه نهایت تلاشتون را بکنید. میخواستم بپرسم این نهایت تلاش مربوط به همه امور دنیوی و اخروی میشه یا فقط برخی امور؟ در روابط زناشویی اگه خانوم احساس کنه تو رابطشون یه چیزایی کمه و همین کمبودها باعث شده کیفیت رابطشون بیاد پایین، خانم باید نهایت تلاشش رو برای برطرف کردن اون کمبود ها بکنه یا چشم پوشی کنه و راضی باشه به آنچه هست؟ سپاس از محبت های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در متون دینی ما که راههای سعادت را مقابل ما میگشایند، بحث در آن است که بیش از آنچه برایمان کفایت میکند، دنبال نکنیم. به عنوان نمونه میتوانید به فایل صوتی https://eitaa.com/matalebevijeh/12962 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام مجدد خدمت استاد محترم: ناظر به سوال شماره۳۹۸۱۹، برداشتم از صحبت های شیخ این بود که با وجود آنچه که ایشون می فرمایند که بسیار هم قابل تأمل ودرست هست، اما با توجه به مباحث شما این نحوه آسیب شناسی را کامل نمیبینم که فقط ریشه ی مشکلات را در نفوذ دشمن اظهار می کنند، مثلا آنچه در خصوص تقلیل قشر شریف روحانیت به جهت بی مهری های مادی به آنها گفتند، در حالی که به نظر این امر به خاطر احساس عدم کارآمدی این قشر در جامعه است به جهت حاضرنبودن در تاریخ امروزین یا دیگر مباحث که به جهت عدم درک جهانی میان دوجهان بودن انقلاب توسط مسئولین کشور می باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید بالاخره اینطور نیست که ما در جریان بعضی از روحانیت ضعفهایی نداشته باشیم، ولی فراموش نفرمایید روحانیت، یک فکر و فرهنگ هزارساله است که در وجدان روحانیِ انسانها جای دارد و جزء فکر و فرهنگ ما شده است و از این جهت حتی آنانی که مخالف روحانیت هستند و از دین اسلام نیز جدا شدهاند، به خوبی میدانند که ریشۀ جان آنها همان روحی است که روحانیت متذکر آن است و لذا از یک طرف روحانیون اصیل ما در زیباترین مأوای انسانیت که دلسوزی برای مردمان است و داشتن صحیحترین راهِ حلّ، حاضرند. و از طرف دیگر مقابله با روحانیت که در واقع مقابله با ریشههای اصیل انسانیت هر انسان است، یعنی گرفتارشدن در انواع بحرانها. ای کاش حدّاقل آنانی که گرفتار تقابل با روحانیت شدهاند متوجه میشدند که در نهایت فرسودگی و بحران روحی و پوچانگاری گرفتار میشوند و اینجا است که همین روحانیونی که اینان نفی میکنند چه اندازه غم همین افراد را میخورند. خدا میداند اکثر بالاتفاق این روحانیون که بنده البته بیگانه از شخصیت آنها نیستم و بیانتقاد هم نمیباشم، چه اندازه برای این جامعه مفید و مغتنماند و امیدوارم مردم ما با توجه به بحرانهایی که با آن رویرو میشوند به خود آیند که باید به روحانیت رجوع کنند و وجود چند نفوذی در این قشر را بهانۀ جداشدن از جریانی اینچنین اصیل ننمایند. بنده و امثال بنده با همۀ نقصهایی که دارم، ولی هرچه دارم، آری! هرچه دارم از انس و ارتباط با روحانیت بوده است حتی اگر از نظر فکری سر به سرزمینهای بیگانه زدم، باز مأوای خود را در وطن خود که همان حضور در جهان روحانیت اصیل است، یافتم. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله: استاد گرامی اگر کسی در کنترل شهوت، خصوصاً جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیف باشد و اراده ی ایستادگی نداشته باشد باید چه کند؟ چه کند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کند و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ چگونه می شود در خلوت، نفس را در کنترل خود درآورد و از وسوسه ها پیروی نکرد؟ در کنار توصیههایتان اگر کتاب، سخنرانی و هر شناخت معرفتی هم نیاز هست معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در معارف توحیدی بیشتر تعمّق داشته باشیم، بیشتر از توهّمات آزاد میشویم. پیشنهاد میشود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، به معارف قرآنی از طریق تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: استاد چندین سال بود به پسرم می گفتم ازدواج کن اصلا زیر بارنمی رفت من هم یک شب زیر آسمان به خانم حضرت زهرا (س) متوسل شدم به ایشان سپردم، حدود شش ماه قبل پسرم با یک دختر آشنا شد و به قصد ازدواج تحقیق و رفت و آمد و ارتباط با خانواده دختر و نشان بردن انجام شد، اما راه دختر شهرستان و دور بود، چون دختر اهل حجاب نبود، نماز نمی خواند، اعتقادات سست داشت من بعنوان مادر فقط دعا و توسل و نذر که این اتفاق نیفتد و پسرم با این دختر ازدواج نکند، ولی پسرم دوستش داشت و همیشه هم برای نماز و اعتقاد صحبت می کرد شاید دختر پایبند شود. من خیلی دعا کردم انجام نشود پسرم هم می گفت این نشه من دیگه ازدواج نمی کنم، ولی در اثر رفت و آمد که بیشتر دختر را شناخت گفت اعتقادات این دختر سست است و ثبات هم ندارد و.. و پسرم ادامه نداد اما دختر خیلی دوست داشت ازدواج کند. به پسر من می گفت با همین اعتقاد من را قبول کن حتی گفته بود اگر قول بدهم نماز بخوانم ولی شاید من نتوانم بخوانم و خیلی هم قبول نداشت. سوال: آیا اثرات دعا و نذر و نیاز من بعنوان مادر در تصمیم این پسر تاثیر گذاشت؟ یا واقعا این ازدواج سرانجام خوبی نداشت؟ من فردی معتقد و ولایی هستم دوست داشتم پسرم سراغ یکی برود که در زندگی با اعتقاد و نماز باشد و پسرم را بیشتر به راه دین بیاورد ولی این اینگونه نبود و پسرم هم خودش دیگه ادامه نداد، اما من یک مقدار عذاب وجدان داشتم مبادا من خیلی دعا کردم و سرنوشت اینها عوض شد؟ آیا دعای من درست بود؟ چون این دختر نه نماز می خواند نه معتقد بود ولی به خاطر ما که چادری بودیم یک شال روی سرش می انداخت، سؤال استاد: ۱. آیا ازدواج با این دختر قسمتش بوده و دعای من تآثیر گذاشته و به ثمر ننشست. استاد من نذر و دعا کردم انجام نشه گناه نکردم؟ ۳. این دختر گاهی پیام میده ولی پسرم تمایل نداره آیا این قسمتش بوده یا نه؟ چون پسرم گفت اعتقاد در ازدواج مهم است. ۴. استاد پسرم میگه اصلا ازدواج نمی کنم شما چه راه حلی پیشنهاد می کنید که پسرم با دختری پاک و با نماز و با حجاب ازدواج کند؟ پسرم اصلا نظر من را راجع به ازدواج نمی شنود و قبول ندارد (پسرم ۱۲ ساله بود پدرش در اثر شیمیایی جنگ آسمانی شدند الان پسرم ۳۵ سال تمام داخل ۳۶ هستند. آیا آن دختر در اثر توسل من به حضرت زهرا (س) جلوی راه پسر من قرار گرفت؟ یا اینکه چون اهل نماز نبود اعتقاداتش سست بود و یک سری شرایطی داشت که پسرم نپسندید. آیا نتیجه این کار چه می شود؟ اگر یک زمانی این دختر مجددا ارتباط تلفنی برقرار کرد چاره چیه؟ و سوال آخر چه کنم پسرم همسر خوب و شایسته انتخاب کند و اینقدر نگوید ازدواج نمی کنم. آیا ازدواج پسرم بزودی با یک دختر خوب تر انجام می شود؟ حرف من را اصلا قبول ندارد. راهکار بدهید و بفرمائید آینده پسرم ان شاءالله خوب هست و همچنین چه کنم پسرم پایبند نماز شود؟ ممنونم. ایمیل بلد نیستم اگر به ایتای من پاسخ دهید ممنون میشم، یا اگر خواستید در کانال عمومی یا سایت پاسخ دهید لطفا اسمم را ننویسید. ممنونم استاد بزرگوار لطفا دعا بفرمائید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مسائل ورود خاصی ندارم. البته در اینکه چنین ازدواجی به آن صورت که میفرمایید شکل نگرفته، چیز بدی نیست. خود پسر باید احساس کند نیاز به ازدواج دارد و اصرار بقیه شاید نتیجه عکس بدهد. موفق باشید