سلام استاد وقتتون بخير بنده برای انتخاب رشته بین «علوم قرآن و حدیث» و «نهجالبلاغه» مردد هستم. اگر جنابعالی بودید کدام را انتخاب میکردید؟ هدف بنده هم در آینده کار تربیتی هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که نهج البلاغه نیز جدای از قرآن و حدیث نیست؛ میتوانید ان شاءالله با ورود به رشته نهج البلاغه با بشر جدید از حکمتهای آن کتاب بزرگ سخن بگویید. حکمتهایی که امروز، بشر جدید سخت بدان نیازمند است. موفق باشید
چرا انسان به حکم عقل عمل نکند پس حیوان است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان برای تعالی خود علاوه بر غرایز، فطرتی دارد که با نور عقل به فعلیت میآید و از این جهت اگر از عقل خود بهره لازم را نبرد، عملاً در محدوده غرایز خود یعنی وجه حیوانیاش متوقف شده است. موفق باشید
با سلام: نفس من در دنیا با این بدن وحدت انضمامی دارد. آیا من در برزخ و قیامت، با این دو عالم وحدت حقیقی دارم؟بعبارت دیگر الان من با این بدن دنیایی احساس یگانگی و من بودن را دارم، حال آیا پس از مرگ من با کل عالم برزخ یا کل عالم قیامت احساس من بودن و یگانگی خواهم داشت؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در آنجا در جهان خودش حاضر است و همه آن جهان، جهان خود او میباشد. موفق باشید
به نام خدا، آیا ممکنه بدون اینکه در استقرار بالحق و به سوی حق بود خیری به خود و دیگری رساند؟ جهان غرب چون جهان مُرده و بی حیاته هر نشاطی اعم از نشاط کودکان و جوانان رو میبلعه چون تشنه حیاته و از بس نیازمنده میلیون ها حیات خدادادی آدمایی که هنوز با بدیهای جهان مدرن آشنا نیستند را مثل چاله ای فضایی در خود میکشه و حروم می کنه پس هرکس بخواد تو این جهان 'زنده' باشه یا حتی خیری به دیگری برسونه از درون خشک میشه و بجای قدردانی صد زخم کاری به او میزنه و در لای زخم ها دانه های شرارت میکارن تا شیطان در هر بخش از نَفسِ آدم خودش رو بدست مای ضعیف و ناتوان و ناآگاه پرورش بده، این حالتی برای آدم ایجاد میکنه که خودخواه و سرافکنده بشه و به'تنهایی' سوق پیدا کنه یا حتی حس کنه چاره ای جز بردگی دیگران رو نداره یا اما جَری و دریده شه تا شاه گرگی توانمند برای انتقام جویی شه! چه انتقامی وقتی مثل همانهایی شدی که به تو زخم زدند یا چه چاره وقتی دست و پات رو بستند در قفس ضعیف و حقوق آزادیت رو ازت گرفتند به چه جرمی برده ای؟ چرا هرچه کنی بد میشه؟! آیا خدا که همواره از نظام کفر با نظام ایمانی برتری برای بندگانش با جهانی در مقابل اینی که دیدیم حاضره به ما معنای حضور بهتر در جهان توحیدی را نمیخوان بدن؟ که تمام کارهامون درست شه و اگر خیری برسونیم زنده تر میشیم و اگر از شری بگریزیم به سوی خدا پس احساس رسیدن به آغوش او کنیم و امیدوار باشیم؟ بله جهانی تازه تر و وسیع تر در ادامه توحید همیشه جاودان اما با تجلیات مناسب روز هنوز هم هست و دائم می آید. خدا شهدای ما را از انانیت و خطرهای عظیم و بی جایی و ضعف آزاد کرد و به خودش قائم و در بهشت ها حاضر کرد چون اگر کسی در بهشت نباشه و در سمت و سوی خدا نباشه و افعال و رفتارش معنای زندگی جاودان و مطمئن نده نمیتونه به خودش و دیگری خیری به حقیقتِ درست ترین خیرها برسونه، اونقدر جاودان و مطمئن و زنده که دیگران رو به زندگی جاری و تمام نشدنی بهره مند کنه. به همین خاطر بهشت های شهدا با بهشت های تنهای خودکامان که او هم پسندیده خدا و مقبول و معقول و درسته فرق داره چون شهید یعنی کسی که بیش از دیگران توانایی از خودگذشتگی داشت و دست پرورده خداست هستند. اگر میتونستم برگردم به گذشته برای استقرار بیشتر در این حیات میرفتم اما در راه بودن برای رسیدن از روی بیچارگی بود پس اگه خدا پسندیده و چاره دیگه ای نبود و من ناتوان بودم و هستم از اراده و تقدیری برای خود و دیگری، از خدا میخوام ما رو تسلیم هرآنچه برای ما تقدیر کرد و خواستن تقدیرات بهتر از خودشون قرار بدهند ان شاء الله. صد نوع فکر کردم اما نفهمیدم چرا مومنین بخوان جایگاهی در اجتماع داشته باشن از روی برتریِ تواَم با تحقیر مردم و اداره امورات مردم و تصمیم گیری برای دیگران مثل پادشاهان مغرور و ظالم؟! جامعه ایمانی یعنی استقرار در دینی که در او غرقی و با حضور در بهشتِ قیامت تنها میتونی خودت رو معنی کنی تا خودخواه و منجمد و گندیده و بدخُلق نشی و به دیگران ظلم نکنی! هرچه کم تر از این قطع به یقین ظالم خواهی بود پس چرا تا به قیامت که مبداء زندگیه و قبلش منفی هر آمادگیه بخوایم هَر اراده ای بکنیم؟! پس با یافتن جایگاه برتر قیامتی خود در اراده های اجتماعی خدا که توسط اولیای الهی مثل حاج قاسم و حضور در اوامر رهبر انقلاب حفظه الله هست فهمیدیم جای ما کجاست و باید به استقرار در همواره جدید تر خود در آن فکر کنیم. خدایا تا سرو ته ما را در قیامت ننشوندی تا از هزار جهل و مارهای درونی و گمراهی و حماقت آزاد نشدیم به ما اراده ای برای هرکار اساسی و مهم نده هرچند اختیار داریم پس ما را هدایت فرما. خدایا مدتهاست منتظرم به بندگی همواره به سوی تو برسم پس بفرما چه چیز تو را راضی خواهد کرد ای کسی که در این روزگار بیش از هر چیزی هستی در روزگاری که اتفاقا کم یاب ترینی بخاطر جهان گمشدگانِ احمقِ خودخواه و ظالم که مردمان جهان را به بند کشیدند و خون حیاتی آنها را میمکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهمترین نکته همین است که متوجه شویم جایگاه ما کجاست و در این مسیر است که به جهت درک حقیقت، تواضع و خوشبینی و خوشخُلقی و واقعبینی برایمان پیش میآید و زندگی با سادگیِ تمام به ظهور میرسد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: میشه معنای اجل معلق رو توضیح بدید؟ (استادی دارم که میفرمایند معنایی که عموم از اجل معلق در ذهن دارند اشتباه است و همه اجل هایی که اتفاق می افتد حتمی ست، این حرف درست است؟) و اینکه وقتی جوانی را به طور ناگهانی از دست میدهیم از کجا بفهمیم اجل حتمی بوده یا معلق؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور است که فرمودهاند. خداوند در قرآن میفرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» (حدید/۲۲) هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب پیش از آنکه همه را ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. موفق باشید
لطفاً در مورد اینکه میگن اسم شخص تنظیم باشه با اسم مادر از طریق حروف ابجد. چنین مطالبی در دین اسلام آمده یا مورد سفارش دین قرار گرفته ؟ لطفاً با ذکر منبع با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال در جواب سؤال شماره 34632 داده شده است. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: با توجه به جلسه ماه رجب و نظر به نیت امروزین ما آیا نیت ما از عبادات باید رضای خدا باشد یا حضور در تاریخ انقلاب اسلامی؟ اگر از مراجع این سوال استفتا شود حتما رضای خدا را واجب می دانند.
باسمه تعالی،سلام علیکم: آری! نیّت ما باید تنها و تنها رضایت خداوند و قرب بیشتر به حضرت معبود باشد. ولی خداوند در این زمانه در افقی به سراغ ما میآید که تاریخ انقلاب اسلامی در آن شروع شده و ما از این طریقه میتوانیم ذیل اراده الهی قرار بگیریم و هرچه بیشتر رحمت و الطاف خداوند را احساس کنیم. موفق باشید
سلام: نظر شما در مورد این یادداشت چیست؟ دکتر محمدتقی چاووشی معتقد است: برداشته شدن تباین ذات حق و موجودات امکانی و عینیت صفات با ذات که به گزارش صفت از ذات میانجامد، نشانه سوبژکتیویته در فلسفه ملاصدراست. در نتیجه تحولاتی که حکمت صدرایی داشته، ذات حق از رازآمیزی و تعالی که در حکمت سینوی و عرفان نظری دارد به در آمده و به چنگ آگاهی می رسد. اما آموزههای دینی که میگوید خدا را میتوان دید را با آموزههای تنزیهی که امکان معرفت را عجز از معرفت میدانند باید جمع کرد. حکمت ملاصدرا با تبیین وحدت وجود جمع بین دو نظر را فراهم میکند. در مناجات العارفین آمده وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَىٰ مَعْرِفَتِكَ إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ و بعد در ادامه میگوید إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذِينَ... انْشَرَحَتْ بِتَحْقِيقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ؛ خدای من ما را از کسانی قرار بده که سینههایشان با تحقق معرفت گشاده شده است. شرح صدر به معنای تسلیم است پس انسان با عجز و عبودیت و تسلیم به معرفت میرسد و این خلاف سوبژکتیویته است. ملاصدرا از طریق وجود ربطی، دلالت معرفت نفس به معرفت رب را نشان میدهد و میگوید: اگر انسان نفس خویش را مستهلک در واجب تعالی بیند و خود را پرتوی از نور او بداند، میتواند به نور حقتعالی راه یابد. در حقیقت بدون شناخت متعلق نفس که همان خدا باشد، نمیتوان به معرفت نفس راه یافت (صدرالدین شیرازی، 1380، المبدا و المعاد، ص638). وجود ربطی دازاین است که مقابل سوژه قرار دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همانطور که در بحث «اصالت وجود» پیش میآید دیگر دوگانگیِ بین سوبژه و ابژه در میان نیست و در «دازاین» جناب هایدگر هم سعی در آن است که بین انسان و عالم بیرون، معنا و نسبت به میان آید که در این صورت هم دوگانگی بین سوبژه و ابژه پیش نخواهد آمد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با سوال 39106 به عرض می رسانم که من نتوانستم صوت استاد یزدان پناه بر فصوصالحکم را تهیه کنم. می خواستم ببینم در این زمینه کمکی به من می توانید بکنید؟ در ضمن آیا شما خودتان بر فصوصالحکم شرحی دارید تا از آن استفاده کنم؟ با تشکر از الطاف استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده راهی را نمیشناسم که چگونه آن صوتها را به دست آورید ولی در سایت لب المیزان شرح فصوص هست و رفقا بنا دارند شرح صوتی آن را نیزقرار دهند. با اینهمه توصیه بنده به رفقای عزیز آن است که با قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان مأنوس باشند، مگر آنکه یا برای خودشان شبهاتی از نظر توحیدی پیش آمده است و یا بنا دارند در میدانهایی که لازم است عرفان اسلامی را مطرح کنند؛ به فصوص الحکم ابن عربی رجوع فرمایند. موفق باشید
با سلام: شما در برهان صدیقین میفرمایید که موجودات از عین هستی صادر میشوند. آیا بکارگیری کلمه صادر درست است؟ بجای کلمه صادر چه کلمه دیگر بکار بگیریم بهتر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فلسفه، صدور و در ادبیات دینی، تجلی مطرح است. موفق باشید
وقتی مهربون ترین آدم دنیا، وقتی دلنازک ترین آدم دنیا، تو را به خودش راهی نده و دست رد بهت بزنه یعنی خیلی بدبخت شدی. حسین، خودمانیم، تو دلت می آمد هیچ کسی را رد کنی؟ تو حتی دلت برای قاتلت هم سوخت ولی دست رد به من زدی. باشد، این هم بماند به یادگاری برای من و ابدیتم و اینهمه شرمندگی. حتما این ناکامی حقّ من است، وگرنه عدل شما که پایدار است. این بار از شما هم سوالی ندارم، این ها را فقط می نویسم مثل یک اقرارنامه، مثل یک وصیتنامه. باشد به یادگاری دست شما، باشد به امانت دست شما. ما که دستمان به خدا نرسید، به بالابلندانش هم نرسید، کاش این متن من به جای شما به دست رهبری می رسید، به دست نایب مهدی، بگذار اگر قرار است غرق شوم در عمیق ترین هایش غرق شوم، بگذار اگر قرار است طرد شوم از بالاترین هایش طرد شوم، بگذار اگر قرار است تمام شوم از کامل ترین هایش تمام شوم، بگذار اگر قرار است رانده شوم رو به کریم ترین ها بزنم که بعدها دلم نسوزد، بگذار اگر قرار است مجازات شوم اگر معدوم شوم اگر سوخته شوم به دست حضرت عدلشان باشد، به دست کریمان مردن مرگش شیرین تر است، بگذار اگر قرار است تمام شوم و بمیرم لااقل مرگ شیرین مرا در بر بگیرد، بگذار پایان این زیستن تلخ، این بودن تلخ، این راه تلخ، شیرین باشد. کاش این متن به دست ایشان می رسید، یا کاش صدای دردهای من، و کاش حرف های من،، دوست دارم به ایشان برسد تا خبردار باشد که جوانی، جوانی اش طی شد، ولی به ناکامی، به غفلت، به بی خبری، ولی با اینهمه دوست داشت به راه او باشد، برای او باشد، ولی نشد، حالا در بی خیال ترین حالت ممکن به سر می برم، من وسط اقیانوس زندگی، وسط اقیانوس حیات بی هیچ کمکی، بی هیچ نیرویی، فقط غرق تماشای غرق شدن خویشم، تماما غرق تماشای تمام شدن خویشم، مَثَل من مَثَل آن کشاورزی است که روزها و مدتها در زمینش رفته و آمده و کار کرده و انتظار کشیده ولی اصلا جنس بذرش جنس پرورش یافتن نبوده، فقط زمین حیف شد و زمان حیف شد و آب و باد و خاک و حتی آتش هم حیف شد، آری آتش هم حتی حیف شد، اینهمه در انواع آتش سوختم ولی حالا از درد خامی دارم می میرم. سلام مرا به ایشان برسانید و فقط بگویید که گفت شرمنده، من در میان نبودم که بتوانم در میدان باشم. آری اگر اهل هدایت باشم پس شاید «علمه بحالی» کفایتم بکند، وگرنه نمی دانم کلید قفل روحم کجا افتاده که سری به خودم بزنم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور دیروزین نمیتوان در امروز و فردای خود زیست. باید به حضور دیگری نظر کرد، وگرنه «تغابن» و «مغبونشدن». عرایضی در مورد سوره تغابن شروع شده است که خوب است به آنجا رجوع شودhttps://lobolmizan.ir/sound/1514 موفق باشید
استاد سلام علیکم: «اکنون اینجانب با تشکر از همهی کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریدهاند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق، و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم» استاد متنی که خواندید بخشی از حکم تنفیذ می باشد و همچنانی که مشاهده می کنید رهبری آقای پزشکیان را شخصی فرزانه و صادق و مردمی و دانمشند خواندند. ولی چنان که ما در مناظرات بین آقای جلیلی و پزشکیان شاهد بودیم هیچ کدام از این صفات در آقای پزشکیان نبود و هم اکنون نیز وجود ندارد. برای مثال ایشان قول داده بودند کابینه جوان و بدون در نظر گرفتن حزب و جناه داشته باشند و امروز بعد از مراسم تنفیذ آقای عارف را که ۷۳ سال سن دارند و معاون اول خاتمی بودند را معاون اول خودش کرد و یا آقای ظریف و افرادی که خودتون هم اطلاع دارید و یا آمارهایی که به دروغ از شهید رئیسی منتشر کرد و یا اهانتی که به حاج قاسم کرد. استاد برای شخص من عجیب است و تعجب میکنم و فهمم عاجز است که رهبری که برای نماز خواندن رفسنجانی «اللهم آنا لا نعلم منهم الا خیرا» نگفت و شهادت دوروغ نداد حالا در تنفیذ اینگونه آقای پزشکیان را توصیف مي کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در این مورد فکر کردم. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری مینگرند و صحنه را ماورای صحنهای که در آن مناظرات پیش آمد؛ مدّ نظر دارند و شاید در مورد آقای عارف محذوراتی داشتند که برای انتخاب ایشان به عنوان معاونت اول، خصوصیات مثبتی در ایشان هست که شاید بتوان کار آقای پزشکیان را توجیه کرد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد پرسش۳۸۰۳۶ میخواستم رفتار شخص جنابعالی با شخص و اینکه به عنوان مثال اون شخص خود جنابعالی رو (البته باعرض معذرت) هل بده که بخورید زمین یا اون چند مورد که گفتم یا اینکه شخص سیلی محکمی به خود جنابعالی بزنه شمایی که سخنرانی میکنید و سن و سالی ازتون گذشته میخام ببینم نوع کلماتتون واینکه به شخص چی میگید و به من بگید تا ازشما یاد بگیرم به چنین افرادی وقتی مواجه شدم با کدوم ادبیات صحبت کنم و بهشون چی بگم که دچار غضب نشم. دقیقا عین جملاتتونو میخام برام بنویسید استاد. لطفا بنویسید که بهشون چی میگید. جملاتتون برام مهمه. اون جملاتو برام بنویسید. مثلا طرف به من میگه خاک بر سر احمقت کنن تو خیلی احمقی تو آدم نیستی عقل نداری اصلا اونم تویک جمع مثلا چهل نفری ضمن اینکه اون چهل نفر هم دارن میشنوند و بهتون میگن جوابش رو بده چرا هیچی بهش نمیگی که بهت بی احترامی میکنه. اینارو میخام بدونم چی باید بهشون گقت؟ نوع کلمات و خود جملات شخص جنابعالی هنگام مواجهه با چنین جملاتی که شخص به خود شما میگه یا اینکه طرف شما رو جلوی چند نفر هل میده که بخورید زمین. شما چی بهش میگید جلو اون چند نفر میخام بدونم. بهشون چی میگید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر طبیعی است که انسان باید در جای خود از قوه غضبیه خود در کلام و در حرکت استفاده کند. مسلماً اگر کسی به کسی بدون دلیل توهین کرد، چرا نباید غضبناک شود؟ و چرا نباید جواب او را در عین وارستگی، بدهد؟ آنجایی که فرمودند: «اذا مرّوا باللغوا مرّو کراماً» آنجایی است که با حرکت و یا گفتار لغوی روبرو شویم که ارزش جواب دادن نداشته باشد تا بزرگواری خود را حفظ کنیم ولی جایی که موجب زیر پاگذاردن عزت ما میشود حتماً باید عکس العمل نشان داد. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان، در مورد آنچه راوی شنود دیده بودند و الان هم قبل از انتخابات گفتند که آقای ظریف بر اساس آنچه ایشان دیدند، دچار آبروریزی می شوند (الله اعلم) و... ولیکن شما فرمودین که آنچه آن بنده خدا دیده وهمیات بوده، اما چطوره که اتفاقاتی که ایشون دیدن، رخ میده؟ آقای ظریف که همین الان هم اون ظریف سابق نیست.... بهر حال میترسم اون چیزی هم که راجع به رهبری دیدند که آخرین رهبر این انقلابند، هم رخ بده😢😢😢آن وقت باز هم به نظرتون توهمه؟ البته که ما به فضل خداوند امیدواریم و این انقلاب هم پربرکته و اگر در جغرافیای ایران اسلامی هم به محاق بره در لبنان و عراق و یمن و حتی غرب ادامه خواهد داشت. پایدار باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در این موارد اگر ملاحظه فرمایید سعی میکنیم موارد را با آنچه که پیشگویی شده است، تطبیق دهیم. در حالیکه ما باید طبق سنت های الهی عمل کنیم و نتیجه، فرعِ بر آن است. موفق باشید
سلام وقت بخیر: مهمترین نقاط قوت جلیلی برای ریاست جمهوری چیست؟ مواردی که باعث بشه او را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها نکتهای که در این فرصت کم میتوان در جواب به سوالات جناب عالی عرض کرد به امید آنکه خودتان به موضوعات پیش آمده فکر کنید رجوع به صحبتی است که تحت عنوان « کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» عرض شد با متنی که ذیل آن قرار داده شده است. https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 موفق باشید.
سلامعلیکم، در این پیام میخواهم از استاد طاهرزاده ی گرامی، تشکر فراوان کنم. من در دو سوال قبلی که پرسیده بودم خیلی مضطر بودم و حالم بسیار بد بود و دوره ی فشار و بیماری و بلای فراوانی را در اوج تنهایی، پشت سر گذااشته بودم و در همین حد پاسخ گویی شما، بسیار دلم آرام گرفت و آرامش خاصی از خواندن پاسختان دریافت کردم و فرموده بودید به آغوش پر مهر علی بن موسی الرضا پناه ببرم و همین کار را کردم و بلاها و فشارها کمتر شد. و با اینکه تا این سن هنوز کربلا نصیبمنشده بود خیلی عجیب و معجزه آسا همه ی شرایط به خصوص رضایت همسرم، برای رفتن به کربلای من فراهم شد و نایب الزیاره تان در تمام حرم ها بودم و تحت قبة الحسین دعاگویتان بودم. باز هم از شما و تمام کادر عزیزتان تشکر میکنم. فقط از شدت تنهایی و بیماری و فشارهایی که طی این ۲ سال گذراندم، نمیتوانم درس بخوانم و نمیدانم چه کنم، آیا باید خودم را مجبور کنم به درس خواندن یا نه، پایان نامه ی ارشدفلسفه ام مانده است و مهلتی هم ندارم ولی اصلا توان نشستن پای کار را ندارم، یا نمیدانم الان کدام کتاب درسی فلسفی را بخوانم یا صوت درسی اش را گوش دهم. فعلا فقط صوت های شرح چهل حدیث شما را در حال گوش دادن هستم. تنهایی و بدون استاد و بی هم مباحثه ای درس خواندن بعد این همه بلا و بیماری، برایم سخت هست. چه کار کنم؟ باز هم ممنون و سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرصتی از این بیشتر که میدان تفکر فلسفی خود را که مسلم یکی از ابعاد نهفته هر انسانی است از طریق رشته دانشگاهی هرچه بیشتر رشد ندهید؟ تفکر فلسفی بزرگ تر از درس دانشگاهی است یک نوع به خود آمدن است و راهی است تا ما هرچه بیشتر در میدان حضور خود با خود، خود را بیابیم. موفق باشید
سلام علیکم: در فتنه ها و آزمایشات به خدا پناه میبریم و بنده بزرگترین آزمایش سیاسی را انتخابات میدانم. ۲۰ سال است رای میدهم اما کمتر اتفاق افتاده با قسم حضرت عباس بوده باشد و اکثرا با حال مولا علی علیهالسلام خار در چشم و استخوان در گلو، مصلحت گونه و برای دفع ضرر بزرگ از اصلح خود گذشته و به صالح مقبولِ عامه رسیده ام. اگر آقای قالیباف در این فتنه پیش آمده، که به علت مناصب قبلی و فعلی بیشتر در انظار عامه بوده و اینگونه نمایندگان و علمای مخاطب دار و... هم به سمت او رفته اند و حمایت کرده اند، اقبال بیشتری را به خود اختصاص دهد و نهایتا جبهه انقلاب هم به اجماعی نرسد و بدانیم با رفتن گروه خاصی از نخبگان به سمت دکتر جلیلیِ اصلح و مظلوم و ناشناس، و پخش شدن آرا، لیبرال های پلید دوباره سود می برند چه کنیم؟ اولویت اصلح است یا اولویت جلوگیری از نفوذ غرب گدایان! با پذیرفتن فرد صالح؟ امیرالمؤمنین فرمود خانه نشینی را بر از دست رفتن اسلام ترجیح میدهم. واقعا تصور و حتی فکر برگشتن این موجودات، تن انسان را به لرزه می اندازد و اگر تا پایانِ مناظرات، اقبال و نظرسنجی ها با قالیباف بود، ادامه کار سایه وار جلیلی مظلوم بر برگشت ایشان ترجیح ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در بستر توحیدی خود و با نظر به هویت اجتماعیمان، اگر از یک طرف بهار، در اسفندماه احساس میشود؛ ولی از طرف دیگر در فروردین نیز هنوز زمستان حاضر است. مهم آن است که متوجه حضوری در تاریخ خود باشیم که در عین تأکید بر سیاست، متوجه ابعاد توحیدی این انقلاب باشیم. احساس میشود این نوع حضور را میتوان در شخصیت سیاسی- قرآنیِ آقای دکتر جلیلی مدّ نظر داشت و این وظیفه ما در این تاریخ است تا معنای حضور خود را در بستر توحیدی در عین تعالیِ هویت اجتماعی احساس کنیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد آیا اینکه زن تمایل به دوست داشته شدن دارد برای زن انحراف محسوب میشود؟ و آیا مثلا از جنس علاقه ایی است که مرد به زنها دارد و باید آن را کنترل کند؟ آیا خداوند فقط خود را به عنوان معشوق می پسندد و غیرها را کنار میزند و زن را فطرتا طالب معشوق شدن خلق کرده و سپس رشد او را در عدم طلب عشق قرار داده؟ استاد عزیز ما زنهای مذهبی نیاز داریم از نظر علمی بتوانیم تحلیل کنیم که در مجوز تعدد زوجات برای مردان چه حکمتی برای زنان است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در درخشیدن وجود خود و وسعتدادن به حضور خود، در واقع خود را بیشتر احساس میکند و این غیر از خودنمایی و یا نظر به خودنماییها است. ۲. عرایضی در رابطه با موضوع تعدد زوجات در شرح سورههای نساء و احزاب شده است؛ که خوب است به صوت آن سورهها که در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
من نتوانستم اخلاق خود را درست کنم، زودرنج هستم، از شر زبان اطرافیان، زیاد حرف زدنشان، بیهوده گویی هایشان، گاهی حتی غیبت آنها واقعا اذیت می شوم و نمیتوانم کاری کنم، البته به جز تذکر دادن، اما واقعا دلم نمیخواهد بین آنها و مردم زندگی کنم، گاهی احساس ناامیدی شدیدی دارم به حدی که نمیخواهم به زندگی ادامه بدهم اما مجبورم زندگی کنم چون هنوز مرگم نرسیده، واقعا خیلی وقت ها در زندگی اذیت میشوم، حتی در مواردی کارم به وسواس و افراط کشیده شده، روحیه خوبی ندارم، اصلا چطور باید زندگی کنم؟ من از خودسازی و بهبود خودم ناامیدم، از اینکه بر نفس غلبه کنم ناامیدم، واقعا نمیدانم چه کار کنم، به کجا پناه ببرم، و چکار کنم زودتر این زندگی تمام شود، من که انتخاب نکردم تا اینقدر در دنیا باشم، خیلی وقت ها بعد از گناه به خودم می آیم و قبلش نتوانسته ام پیشگیری کنم، واقعا دلم نمیخواهد آنقدر زنده بمانم و گناه کنم، من که معصوم نیستم و از رشد خودم هم ناامیدم، گاهی واقعا دلم میخواد زندگی ام در نوزادی تمام میشد و این همه عمر نمیکردم، ولو کارهای مفیدی هم انجام داده باشم، ولی چه فایده که با یک گناه یا بد اخلاقی خیلی از آنها از بین می روند، من هم که نتوانسته ام اخلاقم را درست کنم، واقعا باید چکار کنم؟ واقعا نیاز دارم در این دنیا نباشم و جدای از همه مردم و اعمالم (چه خوب چه بد) مدتی آرامش داشته باشم، حتی از زیارت لذتی نمیبرم چون در اماکن حواسم پرت مواردی میشود که باید تذکر بدهم (نهی از منکر) و خیلی وقتها حتی اماکن مذهبی هم آرامش ندارم، یا اگر هم وقتی آرامش داشته باشم بخاطر خانواده و اطرافیان نمیتوانم آنجا در خلوت و آرامش مدتی بمانم، خیلی وقت ها شده فردی از اطرافیان آمده و آرامش و خلوتم را به هم زده، یا وسط دعا مزاحمم شده و من چون میخواستم دعا را بدون مزاحم بخوانم و تمرکز کنم، و او هم بیهوده گویی یا احیانا بدگویی کرده، و تمرکزم را به هم زده، یکدفعه کمی بداخلاقی کرده ام، مگر مزاحمت اینها تقصیر من است که اثر گناهش روی من می ماند؟ واقعا از مزاحمت و بعضی کارها و حرف ها و رفتارهایشان خسته شده ام، واکنش هم نشان بدهم ممکن است کارم به افراط و بداخلاقی برسد، من هم کمی در زندگی آرامش می خواهم ولی ندارم، واقعا چطوری باید بدون زجر کشیدن خودسازی کنم و خودم را کنترل کنم؟ اصلا راهی هست اینهمه در زندگی اذیت نشوم؟ دلم نمیخواهد بعضی اطرافیانم را ببینم یا حتی صدایشان را بشنوم چون خیلی اذیتم کرده اند، ولی مجبورم چون از افراد خانواده اند، چطور باید صبرم را بالا ببرم؟ و همچنین امید را؟ و از کجا بفهمم در لحظه چه کاری و چه حرفی درست است؟ حس میکنم حتی خدا و ائمه هم مرا دوست ندارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با شور و شوقِ تمام، دست در کار باشد و دلْ با یار و از این جهت نباید از زندگی و امورات عادی آن حتی کارهای خانه فرار کرد. آری! به ما توصیه کردهاند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و لذا مانند دیگران و دلدادنِ به انسانها باید درخشش خود را تجربه کرد و از ورزش و فعالیتهای اجتماعی و حضور در جلسات معرفتی نباید کناره گرفت. پیشنهاد میشود سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست بزنید. https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 . موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت. با توجه به پرسش ۳۷۳۰۸ استاد همچنان نمیتوانم داغی که در دلم هست را ارام کنم. کلافه ام. از درون در سوختنم. محبتم فرای اینست. چه کنم آرام نمیگیرم با هیچ چیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال: «اولْ قدم آن است که او را یابی» که این با معارف عالیه حاصل میشود، حال یا با معارفی همچون معارفی که حضرت روح الله در کتاب شریف «مصباح الهدایه» بر آن تأکید کردهاند، و یا همان معارفی که جناب مولوی و یا جناب شیخ شبستری به میان میآورند تا: «آخرْ قدم آن است که با او باشی». موفق باشید
سلام: کارم به جایی کشیده که با که سخن بگویم، به حسین بچه گی هایم میگوم کجا میخای بری چرا منو نمی بری. کم کم داره یادم میره حال و هوای حریم و حرم رو، آواز دلم پیچیده در بین کوچه و محله های قربت و محتوا، صدایی با آهنگ سنگین قلب که با حالی مالامال در حرم اولیاء الهم که بر سینه میگوبم به گوش دل میرسد. ندایی با وضوح زهرایی در جپهه ی صحرایی دفاع مقدس، من رو در ایرانم شیری ساخته با شور و وفای عباس. یا حسین... خداوندا این ها را به حرمت گلایایی که از تو کردم ببخش و راهت که به این ظرافت و از آن طرف بسیار محکم است به من بخش. روزهایی که آغوشت را گم کردم چشمانم کور شد از زاری و اشک. و حال بعد مدت ها یوسفم را یافتم. قرآن چه آوای بی صدایی دارد این اسم در دل تاریخ. زبان قرآن شده آرزوی دیرینه ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله به خوبی متوجه شدهاید که محور جان و روح و روان و عقل و قلب انسان با قرآن است که زنده و زندهتر میشود و ائمه «علیهمالسلام» همه تلاششان این بود که ما با قرآن به عنوان گمشده اصلی بشرِ آخرالزمان انس بگیریم منتها با فکر و فرهنگی که آن عزیزان در مقابل ما قرار میدهند. موفق باشید
۳. ما اگه اهل سلوک بشیم، درسته که آسمانیها آرامش و سکونت و طمانینه بهمون میدهند ولی زمینیها را چه کنیم؟ آخه نسبت بهشون بیگانه و منزوی میشیم. این نگرانی چطور قابل حل هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که اگر دلْ را با یار داری، دستمان در کار و در کنار مردم باشد. جناب مولوی چه زیبا در این رابطه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» را ترسیم کرده است. آنجا که میگوید:
اين يكى نقشش نشسته در جهان و آن دگر نقشش چو مه در آسمان
اين دهانش نكته گويان با جليس و آن دگر با حق به گفتار و انيس
گوش ظاهر اين سخن را ضبط كن گوش جانش جاذب اسرار كن
پاى ظاهر در صف مسجد صواف پاى معنى فوق گردون در طواف
موفق باشید
«رهبر عظیم و حکیم انقلاب اسلامی: دولتهای غربی در حوادث امسال، ذات شریر تمدّن غربی را علناً به دنیا نشان دادند. ماها میگفتیم، منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار میکردند، میگفتند که این تمدّن بر پایهی شرارت بنا شده، بر پایهی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمیشود داشت؛ این را همه میگفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئلهی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همهی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛»
سلام حاج آقا. انصافاً وقتی چنین کلماتی را از شخصیت و زبان پاک و مطهر رهبر معظم انقلاب مشاهده می کنم چقدر لذت می برم و خدا را شکر می کنم. چقدر عالمانه اشاره به «ذات» تمدن غربی داشتند. ذاتی که اکنون بیش از همیشه لخت و عریان در مقابل دید همگان جلوه گری می کند. ذاتی به تمام معنا وحشی و درّنده که حاصل انقطاع از عالم قدس و قیامت است. و البته احتمالاً در آینده بیش از اینها جلوه گری خواهد کرد. استاد، بنده قبول ندارم که این تمدن از طریق سازمان ملل و امثال آن «صلح» به ارمغان آورده. بلکه اتفاقاً آن چه مشاهده می شود سیطره «ترس» است. دولت های مدرن از ترس یکدیگر و اسلحههای مخوفی که دارند فعلا به همدیگر کاری ندارند. مثل امنیت ظاهری گله گرگ ها در کنار یکدیگر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است و خدا را شکر که شرایطی پیش آمد تا یک بار دیگر معلوم شود جهانی که به دیانت و شرافت قدسی انسان پشت کند نهتنها در جنگهای جهانی اول و دوم نشان دادند تا چه اندازه نسبت به خود، خونریز و شریرند؛ در این زمانه نیز معلوم شد چه اندازه خودخواه و نژادپرست میباشند. باز باید به جمله رهبر معظم انقلاب با دقت نظر کرد که آن حکایت بصیرت تاریخی همه ما میباشد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: حقیر حدود یک سال پیش با یکی از عرفا آشنا شدم که ظاهراً ایشون هم حدود ۲۵ سال پیش شاگرد شما بودن با راهنمایی های ایشون با مباحث عرفانی آشنا شدم و کتاب حکمت عرفانی از آقای علی امینی نژاد را تهیه کردم ولی اصلا متوجه نشدم ایشون اون زمان میگفتن کلید کتاب حکمت عرفانی کتاب خیشتن پنهان شماست و من با اینکه کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کردم ولی باز مباحث عرفان نظری را متوجه نشدم یکی از دوستان دلیلش را ازشون پرسیده بودن و ایشون گفته بودن دلیلش اینه که کتاب خیشتن پنهان را حضوری کار نکردیم و بطور حصولی کار شده و اگر همش را هم حفظ کنیم فایده نداره باید با کتاب خیشتن پنهان به علم حضوری برسیم تا بتونیم شهود کنیم. میشه لطفاً شما راهنماییم کنید که چطور کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کنم که به علم حضوری برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر کتاب «معاد» و شرح صوتی آن دنبال شود، کار جلو برود. موفق باشید
با سلام خدمت شما: به عرض برسانم که من از مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و سایر مطالب شما استفاده میکنم. اما یک حالت انزجاری، نسبت به شما بخاطر دفاع شما از وضعیت کنونی کشور از نظر اقتصادی و... و حمایت شما از عملکرد های دولت آقای رییسی، از شما دارم. این حس انزجار نمیگذارد که با بیانات شما سلوک کنم. سوال: با این احساس انزجار از شما چکنم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خوب است به مبنای دفاع بنده از انقلاب اسلامی فکر کنید و حضور تاریخیِ توحیدی که با انقلاب اسلامی پیش آمده و شهدای عزیز ما با توجه به آن تاریخ توحیدی، تا میدان ایثار جان جلو رفتند. البته این بدان معنا نیست که بنده به دنبال مرید باشم و خدا میداند از این که جنابعالی نسبت به بنده رابطه محبتآمیز ندارید؛ کوچکترین نگرانی و ناراحتی ندارم. ولی امیدوار هستم امثال جنابعالی که به دنبال معارف حقّه و حقیقیه هستید، نسبت به تفکر تاریخی که اساس تفکر است، حساس و حساستر باشید به همان معنایی که اهل ایمان باید زمانه خود را و روح زمانی که در آن هستند بشناسند. موفق باشید