سلام: با توجه به اینکه اسم الله در مقام تعین ثانی مطرح می شود در نماز باید خداوند را در این مقام پرستید؟ و مقام تعین اول و ذات حق پرستیدنی نیستند؟ و اگر در نماز نیت کنیم که ذات حق را بپرستیم نماز باطل است؟ یا هر چه تلاش کنیم باز الله تعین ثانی را می توانیم بپرستیم و پرستیدن ذات محال است ولی باز احساس می کنم در نیت لااقل بشود ذات را پرستید ولو در عمل ممکن نباشد البته اگر این نیت مشکل شرعی نداشته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آنجا در باطلبودن و یا باطلنبودن نیست. بحث در اُنس با حضرت محبوب است که از طریق اسماء او صورت میگیرد که همان حضرت «الله» است. هرچند میتوان به تعیّن اول فکر کرد ولی این، غیر از انس با اسماء او میباشد. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و ادب. گیریم که دولت اسلامی محقق شد، گیریم که حکومت اسلامی محقق شد، گیریم که تمدن نوین اسلامی محقق شد، که چه بشود؟ گیریم که همه مناسبات بر اساس تعادل توحیدی که نمونه اعلای آن عدالت است در جامعه حاکم شد. که چه بشود؟ این نظام متعادل همه جانبه قرار است چه خروجی ای داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آنجا است که انسان در نهاییترین منزل با نهاییترین حضورِ خود نزد خود حاضر میشود. و راز انتظار و چشمدوختن به این حضور که موجب نوعی درکِ آن نهاییترین منزل در نهاییترین حضور است نیز در اینجا است مگر درک «حضور بیکرانه جاودانه اکنون»، همین نیست؟ موفق باشید
با سلام استاد: بنده در حجاب های نوری دیگران، خودم و از یه طرف توقف مدرنیته، از یه طرف نخواستن نفس ناطقه، گیرکردم، وقتی من نمیخام یه عده با حرص و شاید هم مشکلات ایجاد شده دولت ها حق ضایع میکنن. عمرم رفت و میگذره، چکار کنم اینکه همه را رها کنم وحشت دارم، هیچی نمیمونه و اگربخام بگیرم چیوبگیرم. از یه طرف مدام میگن زن نباید در زمان فعلی نیاد تو اجتماع این براشرایط من مساعد نیست نه میتونم تو اجتماع باشم نه نباشم، میخام خودم باشم نمیشه. از طرفی خودم کیه که باید باشم، از سمت مذهبی ها خیلی کتک به روحم میخوره، شیطونی بعضی ها هم برا روح من خیلی آسیب زا بود، گاه فکر میکنم ما متخصصین شهید زن را به عنوان الگو درست مطرح نکردیم تا بعد به بحث نفس برسیم. لذا اکثر زنها با ورود به اجتماع دارن راه تکرار شده را دوباره میرن، مثلا بنده نمیدونستم اینقدر زن فوق تخصص پزشک داشتیم شهید شدن، وقتی میخام با آرامش امور را پیش ببرم بیشتر خودمم ولی نمیشه، انگار خیلی قدرت میخاد و من ندارم و یا آنگاه که قدرت پیدا میکنم ازم سوء استفاده میشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با انقلاب اسلامی فارغ از کوتاهیهایی که داشتهایم، تاریخی شروع شده که زن و مرد برای معنابخشیدن به زندگی دنیایی و آخرتی خود باید تلاش کنند نسبت به چنین حضور تاریخی حساس باشند و خود را متناسب با تاریخی که شهدا بدینگونه آن را شکل دادند و پروراندند، همراه نگه داریم. از این جهت خوب است ابتدا نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی آگاهی پیدا کرد و در این رابطه پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «جایگاه قدسی انقلاب اسلامی» است که روی سایت میباشد. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: این متن در کانال مطالب ویژه آمده: مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟ https://eitaa.com/matalebevijeh/19107 اولین سؤال این است که واقعا چه فرقی میکند که مذاکره مستقیم باشد یا غیرمستقیم؟ وقتی ترامپ به ایران نامه نوشت و دو مسیر پیش روی ایران گذاشت (جنگ یا مذاکره) هیچ وقت تصور نمیکرد ایران راه سوم را انتخاب کند. ترامپ به ظن خود تصور میکرد هر انتخابی که ایران داشته باشد به ضرر ایران تمام خواهد شد. اگر ایران مذاکره را میپذیرفت عملا گزاره ترس ایران تثبیت میشد و مناسبات منطقه ای و محور مقاومت نسبت به ایران تغییر میکرد و اگر ایران جنگ را انتخاب میکرد (هرچند جنگی شکل نمیگرفت) فشار افکار عمومی داخل ایران علیه حاکمیت افزایش پیدا می کرد و رویکرد فتنه داخلی با شدت بالاتر جلو میرفت. ایران هوشمندانه با طرح مسئله مذاکره غیرمستقیم هر دو ابزار را از دست آمریکاییها گرفت تا هم بتواند ابزارهای قدرت نرم و سخت خود را حفظ کند، هم پیام داخلی و خارجی صادر کند که اهل گفت و گو است و هم روند سازمان دهی فتنه داخلی مبتنی بر القای فضای جنگی در داخل را خنثی کند. چرا ترامپ دروغ میگوید؟ ترامپ تصور نمیکرد ایران بتواند از زمین بازی طراحی شده آمریکا خارج شود و بازی جدیدی را طراحی کند. بسیاری از غرب گراهای داخلی هم از شرایط پیش آمده دچار این نگرانی شدند که تمام زور و تهدیدها نهایتا منجر به عقبنشینی آمریکاییها شد و هیچ اقدامی در میدان صورت نگرفت. ترامپ در شرایط فعلی مجبور است برای حفظ ظاهر هم که شده تصویرسازی جدیدی در صحنه جهانی ایجاد کند که در آن تصویر ایران مجبور به پذیرش مذاکرات مستقیم شده است و قدرت آمریکاییها علیه ایران جواب داده است! تحولات جدید نقض مواضع قبلی جمهوری اسلامی ایران است؟ اولا باید توجه کرد مناقشات ایران و آمریکا اساسی است و مسائل بنیادین میان دو کشور وجود دارد اما در موضوعات و مصادیق مشخص همیشه در ادوار مختلف امکان گفتوگوهای غیر مستقیم وجود داشته است. دوما مبنای غیر مستقیم بودن مذاکرات نیز از همین مناقشات بنیادین نشات میگیرد و ایران با غیرمستقیم کردن مذاکرات یک پیام دیپلماتیک صادر کرد و نشان داد اعتمادی به آمریکاییها وجود ندارد اما همچنان ایران اجازه نخواهد داد وجهه جهانی و داخلی ضد مذاکره از ایران ساخته شود. اساسا هدف آمریکاییها از مذاکره خود مذاکره است. یعنی بنا نیست نتیجه مشخصی از مذاکرات حاصل شود و صرف اینکه نمایندگان دو کشور دور یک میز بنشینند میتواند برای آمریکاییها یک برد دیپلماتیک تلقی شود. ایران در گام اول باید بتواند هدف آمریکاییها از ضدمذاکره خواندن ایرانیها را خنثی کند و پس از آن مشت آمریکاییها را از قصد و هدفشان برای شکل دادن یک میز مذاکره دوجانبه باز کند. سوما صحنه مذاکرات، برد جهانی و بینالمللی خواهد داشت. مخاطب این دور از مذاکرات غیرمستقیم تمام جهان خواهند بود و ناظران جهانی بعد از مذاکرات میتوانند قضاوت دقیقی از میزان قابل اعتماد بودن آمریکاییها داشته باشند. اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلماتهای دو کشور خواهد بود. واقعیت صحنه بین الملل نیز حاکی از سرعت بسیار بالای تحولات و پیچیدگی بینظیر شرایط پیش آمده است. در چنین شرایطی تفکر هوشمندانه و مدیریت راهبردی نیز باید مطابق با تحولات جدید اقدامات مبتکرانه و جدیدی را در پیش گیرد. حامد موفق بهروزی ✍️فارس نیوز جسارتا نقدی دارم. در این متن گفته شده ایران با طرح مذاکره غیرمستقیم طرح هوشمندانه ای رو در نظر گرفته!! یعنی مذاکره رو تایید کرده! اصل مذاکره با ترامپ مورد تایید رهبری نیست. در قسمت سوما گفته ناظر صحنه مذاکرات جهانیان خواهند بود! بله همین که ما با باعث و بانی فجایع غزه در حال مذاکره باشیم بردی برای طرف مقابل هست. راه سوم ایده آل این نبود که مثل آقا جواب ترامپ داده نمیشد؟ مذاکره ای هم انجام نمیشد؟ اینکه آقا به خاطر اقتضائات به مثابه حضرت علی در ماجرای حکمیت تن به مذاکره داده اند علی رغم اینکه موکدا مذاکره را ممنوع کرده اند بحث دیگریست. نوشته اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلماتهای دو کشور خواهد بود! گویا ما تجربه اولمان است! ما که محضوریت رهبری را نداریم چرا نباید جامعه را روشن کنیم که اصل مذاکره مورد تایید رهبری نیست؟خودمان زمینه را فراهم نکردیم که همه خسارتها گردن رهبری انداخته شود؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این نوع مواجهه با ادعای مذاکرۀ مستقیم ترامپ، بدون نظر رهبر معظم انقلاب نباشد از آن جهت که سرلشکر محمد باقری میفرمایند: «تدابیر رهبر انقلاب در پاسخ به نامه رئیسجمهور آمریکا بر این مبنا بود که ما آغازگر جنگ نیستیم؛ هرگونه تهدید را با تمام قوا پاسخ خواهیم داد؛ به دنبال آرامش در منطقه هستیم؛ در مسئلهی هستهای به دنبال سلاح هستهای نیستیم و نیازهای ملت خودمان را در هستهای دنبال میکنیم؛ مذاکره مستقیم نخواهیم کرد، اما مذاکره غیرمستقیم ایرادی ندارد.». https://eitaa.com/matalebevijeh/19113
با توجه به نکتۀ فوق، جناب آقای دکتر خوشچشم در شبکۀ افق نکات خوبی را در دو زاویه مطرح نمودند که حکایت از آن دارد مذاکرۀ غیر مستقیم، نوعی دیپلماسیِ فعّال در مقابل دیپلماسی منفعلی است که ترامپ به دنبال آن بود و به گفتۀ ایشان دیدگاه مهار ایران به بحث حلّ اختلاف تبدیل شد از آن جهت که خصوصیات ترامپ بیش از آنکه دامنزدن به جنگ باشد، تهدید است و این نوع مواجهه به نحوی تهدید را تبدیل به نوعی تندادن به مذاکره کرده است.https://eitaa.com/matalebevijeh/19115 موفق باشید
استاد آنچه در سوال ۳۹۳۷۲ فرمودید را درباره ی تشرف علامه حسن زاده چگونه توجیه میفرمایید؟ اگر آن شخصیتی که علامه دیده امام رضا بوده از کجا علامه مطمئن است در حالی که قبلاً او را در بیداری ندیده است؟ بر فرض که دفعه ی چندم مکاشفه بوده است، دفعه اول مکاشفه چه؟ ثانیا شخصی که در آن حدیث خواب دیده در عصری ست که پیامبر را ندیده است، و امام رضا نه بر اساس تایید خودشان آن خواب را تایید میکنند بلکه بر اساس حدیث نبوی خواب را تایید میکنند، می فرمایند بله خوابت درست است چون خود پیامبر فرمود هر کس خواب مرا ببیند فلان، یعنی قاعده میدهند که پیامبر فرموده هر کس در هر عصری خواب پیامبر را ببیند فلان...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مرحوم شهید مطهری میفرمایند ممکن است آن خواب برای خود شخص حجّت باشد ولی بقیه چنین نیست. موفق باشید
سروده ای تازه تقدیم به نور چشممان استاد طاهرزاده عزیز و لب المیزانیهای گرانقدر: «منتظر باش نسیمی بوزد از کویش / عطرآگین شده پهنای جهان از بویش» «روی پوشید که نامحرم و این بزم نگاه؟ / توبه کردم ز گنه باز عیان شد رویش» «چشمِ آهویی او پردهی انکار درید / گرگ زانو زده در مدرسهی آهویش» «هیچکس نیست که در حیلهی او غرق نشد / روبهان خورده فریب از تله و جادویش» «روز مستان ز چه رو مملو استغفار است؟ / سر هر زلف گره خورده شبی با مویش» «هرکجا خواستم از دامگهش بگریزم / باز دیدم که شده قبلهی این دل سویش» «عاشقان کشتهی ظلمند به هر تیغ که شد / چیست فرق ستم چشم و لب و ابرویش» «درِ دل بستم و او درب دلم از جا کند / آفرینها به توانمندی آن بازویش» «گفت: ای مور، سلیمانی ما گستردست / دهنم گوش از سحر لبِ حق گویش» «آگهی گفت که از بحر بلاخیز نترس / من چه گویم که شدم محو بلای جویش؟» «گفت خیر است، هر آن چیز که هستی باز آ / راندن رند ندیدست کسی در خویش» «روشن از پرتو رویش نظری نیست که نیست / همه حیرت زده از بازی تو در تویش» «قاصدک باش ولی از دَمِ پرواز نپرس / منتظر باش نسیمی بوزد از کویش»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی راه گشوده شد و ما معنای خود را در آن راه یافتیم، ما را چه باک که چه اندازه باید در انتظار بمانیم؟!! مهم آن است که در بستر حضور در جبهه حق در مقابل باطل، هر لحظه انتظارِ ما قدمی است در صراطی که ما را برای حضور دیگری در بر گرفته به همان معنایی که فرمودید:
منتظر باش نسیمی بوزد از کویش
عطرآگین شده پهنای جهان از بویش
موفق باشید
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه احدی از انسان ها دسترسی به ذات احدیِ خدای متعال ندارند، پس در واقع هیچ کس نتوانسته تاکنون خدای متعال را بپرستد. پس آن عباداتی که انجام گرفته، عبادت چه کسی است؟ معبود کیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از رسول خدا «صلوات الله علیه وآله» داریم: «ما عرفناک حق معرفتک، و ما عبدناک حق عبادتک» ما تو را چنانکه حق معرفتت مى باشد نشناختیم ، و ما تو را آن گونه که حق عبادت تو است پرستش نکردیم. بنابراین به همان اندازه که به خداوند معرفت داریم او را پرستش می کنیم، نه در اندازه ای که حق عبادت اوست. موفق باشید
سلام علیکم: من برهان صدیقین را خواندم و صوت هایش را گوش دادم. «قاعده کل ما بالعرض لابد....» معنی آن این است که هر بالعرضی باید به ما بالذات منتهی و ختم شود. وابستگی موجودات به عین هستی را بر اساس این قاعده خوب درک نکردم. چون فقط میگوید باید ختم شود. شما وابستگی را چگونه از آن در میآورید ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است که آنچه بالعرض است به صرف بالعرضبودنش، منتهی به «ما بالذات» آن میشود. موفق باشید
استاد سلام علیکم: به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «محکومیت ترور شهید بزرگوار اسماعیل هنیه، در حالیکه جهان در سکوت نظاره گر نسل کشی اسرائیل و اقدامات مکرر تروریستی و تجاوزگرانه آن رژیم است، نتانیاهو منطقه و جهان را به سوی پرتگاه فاجعه پیش می برد، درست در روز تحلیف رئیس جمهور پزشکیان، که مردم ایران، منطقه و جهان را به صلح و آرامش و همدلی فرا میخواند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تا کنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است. شهید اسماعیل هنیه قهرمان خستگی ناپذیر آزادی مردم فلسطین از اشغال اسرائیل بود. ترور ناجوانمردانه میهمان ما، عزم ایران را برای دفاع از خود و حمایت از عزم مردم فلسطین برای مبارزه برای آزادیشان دوچندان خواهد کرد. جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود.» استاد راستش احساس میکنم توطئه در کار است. این همان ظریفی است که چند روز قبل در حسینیه امام خمینی هنگام شعار مرگ بر آمریکا با صورتی اخمو سکوت کرده و هیچ نمی گفت؟! از همه ابعاد این ترور عجیب بود و اگر درست فکر کنیم آنقدر دلیل وجود دارد که حادثه بالگرد آقای رئیسی را ترور اسرائیل بدانیم ولی نمیتوانیم این را بگوییم چون اسرائیل از خدا شه که ما این را بگویم ولی شاید ترور شهید رئیسی هم بی ربط به ترور اسماعیل هنیه و دولت اصلاحات نباشد. نظر شما چیست استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه هست این داستان وجدان تاریخی ما میباشد که آقای ظریف هم متذکر آن هستند. عرایضی در رابطه با برکات این ترور در راستای حضور تاریخی جبهه مقاومت، در عین تلخیِ آن، انجام شد که خوب است به آن بحث رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/17293. موفق باشید
استاد سلام علیکم: اگر امکانش هست لطف می کنید جوابی که به سوال 38107 فرموید ( تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری مینگرند) در مورد آن زاویه دید بیشتر توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی نمی دانم که با چه نگاهی حضرت ایشان آن جملات را به کار بردند. حتماً نکاتی مدّ نظرشان بوده است.
از متن تنفیذها، دیدگاه کلی آقا نسبت به رئیس جمهورها در آن زمان مشخص میشود.
متن تنفیذ مرحوم آقای هاشمی سال ۶۸ و ۷۲ : ياور صميمى امام و شخصيت برجستهى نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن.
متن تنفید آقای خاتمی سال ۷۶ و ۸۰ : دانشمند متفکر و اندیشمند فرزانه، شخصیتی انقلابی و فرزانه و منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت قرار یافته و یکی از تربیتشدگان حوزهی معرفت دینی.
متن تنفیذ آقای احمدی نژاد سال ۸۴ و ۸۸ : شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون، مرد شجاع و سختکوش و هوشمند.
متن تنفیذ آقای روحانی سال ۹۲ و ۹۶ : شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی را به مدیریت اجرائی کشور.
متن تنفیذ شهید رئیسی سال ۱۴۰۰ : شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عالِم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی.
موفق باشید
سلام: آخرین ساعات دولت سیزدهم است و برایم این لحظات ارجمند است چرا که احتمالا چهار یا هشت سال فترت در پیش است و ممکن است فترت بیش از این باشد و دولت های بعد از آن نیز احتمالا فترتی باشند بنابرین این لحظات نابند و شاید کمیاب آیا عمر یاریگرم خواهد بود که باز شاهد دولت رحمت باشم؟ البته هنوز بعد از تنفیذ تا معاون اول و سپس وزرا تغییر نکردند باز نفحاتی از رحمت وزان خواهد بود اما بعد از رای اعتماد آیا دوران استغنای هستی و رخ بر گیری او شروع خواهد شد نمی دانم و تا کی خود داند دریغ و آه تنها روزنه ی هستی این چنین مانند صراط باریک و محیط فترات و فتن باید بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه هست بستری است که با انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده شده. صراطی که همچنان ادامه دارد و با ظهور شهید رئیسی عزیز افق به طور محسوسی گشوده شد. حال، ماییم و آن صراط و نور آن افق. هرکس در اینجا نباشد خود را از دست داده است حتی اگر گمان کند میخواهد مسیر را تغییر دهد، آری! به گفته جناب مولوی: «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهانهای فراخ». موفق باشید
اگر قائل به این باشیم که معصوم به همه اتفاقات از اول تا آخر آگاهی دارد و علم کتاب نزد اوست پس واقعه لیله المبیت نمیتواند فضیلت باشد برای حضرت علی (ع) و اگر نمیدانست که جان سالم بدر میبرد، آیا با جمله بالا منافات ندارد که میگوید معصوم بر همه اتفاقات احاطه دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه حضرت علی «علیهالسلام» خود را به حوادث میسپارند هرچه می خواهد باشد؛ غیر از آن است که عیناً آن آینده همیشه برایشان مکشوف باشد. مثل آنکه اجمالاً در شب ۱۹ ماه رمضان احساس میکردند باید همان شب قتلشان باشد. یا اینکه حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در مسیر کربلا به طور کلی متوجه شواهد شهادت خود میشوند، ولی نه آنکه عیناً آن مسئله را در آن سفر پیشبینی کنند. بد نیست سری به پاسخ شماره ۱۷۴۸۰ بزنید موفق باشید
سلام: جناب آقای دکترجلیلی در میدان امام اصفهان از جنابعالی یاد کردند که باعث خوشحالی هست. می خواستم بدانم با ایشان ارتباط نزدیک دارید و آیا ایشان هم از فعالیتها و کتابها و برنامه های جنابعالی مطلع هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سالهای قبل نشستی طولانی و با برکت با ایشان داشتم و آنجا بود که متوجه گوهر وجودیِ مردی شدم که بسیار جلوتر از زمانه خود در نزد خود و در زمانه حاضر است و البته در جریان هستم که مطالب کتابها را دنبال می کردند تا آن حدی که از رفقا دعوت کردند و در نشستی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را مباحثه نمودند. مردی که علاوه بر حافظ قرآن بودن و با توجه به پایان نامه شان که مربوط به سیاست در قرآن است؛ متوجه جهان و روحی است که جهان بشری آماده فهم و پذیرش آن می باشند. حال با نامزدی خود در واقع خواسته اند معلوم کنند ظرفیت انقلاب اسلامی تا آن حدی است که مرد سیاستِ آن تا چه اندازه باید مردِ درک عمیق دیانت باشد و این است آینده انقلاب اسلامی، حتی اگر در این زمانه مردم ما نتوانند او را درک کنند. موفق باشید
سلام: اصلحان بعد از جناب جلیلی را اگر مشخص بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مشکلی است. با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسیبودن. و بنده در شخصیت سیاسی و معنوی آقای دکتر جلیلی توجه به چنین انسانی را احساس میکنم. موفق باشید
تِوَهُّم چیست؟ رباعی۱۴۴ مولانا: «آنکس که درون سینه را دل پنداشت / گامی دو سه رفت و جمله حاصل پنداشت / تسبیح و سجاده توبه و زهد و ورع / این جمله رهست خواجه منزل پنداشت» مقدمه؛ تفاوت دِل حقیقی و مجازی آیا منظور همان تکه گوشت صنوبری شکلی که کار پمپاژ خون در بدن را عهده دارست میباشد؟ اما نه، دِل، اشاره به کیفیتی از وجود آدمی است، نه اشاره به جزئی از بدن جسمانی! هرکسی دچار چنین اشتباهی [یعنی خلط میان دل مجازی و دلِ حقیقی] بشود، احتمالا در مسیر زندگی به رشد و تعالی چند ادامه دهد اما نهایتا دچار توّهم خواهد شد و از ادامه مسیر تحصیل معرفت باز خواهد ماند. توَهّمی به نام «من به مقصد رسیدم» تشخیصِ تفاوت میان« مسیر و راه» با «منزل و مقصد» بسیار مهم است. اتفاقا تعریف توهم یعنی؛ پندار اشتباه راه بجای مقصد! توهم = عدم تشخيص امر حقیقی از مجازی اگر کسی از ما پرسید که آیا دِل دارید؟ اگر صرفا با توجه به دل مجازی که گوشت پمپاژ کننده خون است بگوییم بله جواب اشتباه توِهّم زده ایی داده ایم چون منظور از دل آن نیست خداوندان دل دانند دل چیست / چه داند قدر دل هر بیروانی / ز درگاه خدا یابی دل و بس / نیابی از فلانی و فلانی غزل۲۷۲۲ دیوان شمس https://t.me/sokhannoo
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت آن است که انسان جز «دل» نیست به همان معنایی که چون خود را در خود احساس میکند، چیزی جز همان احساسی که از خود دارد نمییابد. حال در این نوع احساس خود با چه جهانی روبهرو میشود؟ با گوهری که حکایت حضور اوست در نسبت با حقیقت در نزد خود، مثل آن که در خود زیباییِ دوستداشتنِ حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» را احساس میکند که صاحبِ دلِ حقیقی است و یا در دل خود، دل را به امور کثیره احساس میکند و این یعنی گرفتاری در توهّمات. زیرا به ما فرمودهاند: «دل یکی است گوهری ربّانی / خانه دیو را چه دل خوانی». موفق باشید
سلام: بنده سعی میکنم به اختصار مشکلات خودم را بیان کنم ان شاء الله برنامه متناسب ارائه شود. ۱. بنده حدود ۵ سالی هست که درگیر رذیله اخلاقی حسادت هستم و خودم رو مقایسه میکنم. البته الان خیلی بهتر شده با صوت استاد شجاعی و استاد پناهیان و.... ولی هنوز فکر میکنم ریشه کن نشده است. ۲. من وقتی کسی کنارم کاری انجام میده ذهنم درگیر میشه و این مشکل قبلا خیلی شدید بود و انگار اصلا از خودم بیرون میومدم و ذهنم درگیر شخص کناری میشد و تو نماز هم این مشکل مضاعف بود در حال حاضر با اینکه بهتر شدم ولی هنوز بعضی وقتها این مشکل سراغ من میاد راه حل اصلی و ریشه کن شدن این مشکل کجاست؟ ۳. من ازدواج کردم و احساس میکنم وسواس دارم. وسواس فکری مثلا با خودم میگم نکنه عقد ازدواج مون باطل باشه و... امثال این فکرها. و همسرم رو مقایسه میکنم و در نتیجه سردی پیش میاد و به همسرم توجه نمیکنم. چجوری باید عشق الهی رو تو زندگی مون جریان بدیم؟ چجوری از این مقایسه رها بشیم؟ ۴. بعضی وقتها فکر اینکه الان سن من گذشته و نمیتونم تغییر کنم من رو اذیت میده و دنبالش تنبلی میاد. احساس میکنم در تغییر کردن خیلی کند هستم و اراده محکمی ندارم. ۵. با وجود گناهانی در گذشته هنوز حس توبه واقعی در من شکل نگرفته برای توبه واقعی باید چیکار کنم؟ ۶. بعضی اوقات حس بدبینی نسبت به خدا و وجود حضرات معصومین در من میاد و نمیدونم از کجا میاد و نمیتونم کنترلش کنم و سخته و این بدبینی من چحوری حل میشه؟ ۷. دنبال همین بدبینی نسبت به خدا و اهل بیت شبهات زیادی در ذهن من میاد از جمله موارد نقضی که ذهنم خیال میکنه و میگه اگر خدا و اهل بیت تو رو دوست داشتن اینجوری نمیشد و... با اینکه میدونم من خیلی خراب کردم و اهل طاعت و بندگی نبودم و این فکرا سراغم میاد. از موفقیت بقیه در لحظه اول که میشنوم شاد نمیشم و ناراحت میشم و بعدش به خودم تلنگر میزنم که چرا اینجروی هستی و بعدش کم کم برطرف میشه. چجوری این حس رو باید درست کرد؟ همش با خودم میگم چرا نباید از پیشرفت بقیه خوشحال بشم؟ ۸. بعضی اوقات حس پوچی سراغ من میاد که این درس که میخونم به چه کاری میاد. ۹. چیکار کنم محبت خدا و اهل بیت و آقا امیرالمومنین در وجودم زیاد بشه؟ ۱۰. میخوام خودم رو بشناسم که اصلا من کی هستم و خود شناسی داشته باشم. ۱۱. مدت زیادی شاید ۳ سال کم وبیش درگیر نگاه حرام و نامحرم بوده ام چجوری ترک و توبه کنم؟ ۱۲. بهترین راه توسل به اهل بیت چیه؟ چرا سیمم وصل نمیشه (یکم اراده ضعیف دارم البته) خلاصه که خیلی دوست دارم سرم تو زندگی خودم باشه نه اینکه مثل یک دیده بان زندگی بقیه رو سرک بکشم و مقایسه کنم.. خیلی دوست دارم معرفت خدا و اهل بیت رو بدست بیارم و نماز خوب داشته باشم، نماز با توجه، اهل یقیین و توکل به خدا باشم. راه تقویت صفات حسنه و خوب در وجود آدمی چیست؟ برای اینکه محبت خدا و اهل بیت در وجودم زیاد بشه چیکار کنم ان شاء الله به امید خدا با برنامه شما این مشکلات حل بشود. البته اجمالا یقیین دارم که آنچه پیش می آید خیر است ان شاء الله استاد محترم: لطفا برنامه کامل بدهید و بدانید که من پای کار هستم و این برنامه را انجام میدهم و تشنه تغییر هستم چراکه اگر غیر این بود این عریضه را نمینوشتم و وقت شما را نمیگرفتم. خیلی ممنونم تشکر خدا خیرتان بدهد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حُسنِ آگاهی از این ضعفها حکایت از آن دارد که به لطف خدا، طلبِ عبور از آنها در شما پیش آمده و درمانِ همه آنها ورود به ایمان حضوری است که ابتدا با مباحث «معرفت نفس» و صوتهای آن که روی سایت هست شروع بفرمایید و با تدبّر در قرآن راه را ادامه دهید. در ارتباط با سورههای زمر و عنکبوت و روم و آلعمران از طریق صوت آن سور که روی سایت هست. موفق باشید
با سلام: کسی میمیرد. فرزندش برایش خیرات میکند. آیا این خیرات سبب تغییر جوهری آن میت میشود؟ یا آن که بصورت رفع حجب برای میت رخ میدهد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینههای رسیدن آن خیرات در او باشد، آری! مؤثر خواهد بود آنهم در حدّ رفع حجاب. ولی اگر آن انسان، انسانی شقی باشد هیچ تأثیری برای او ندارد تا آنجایی که حتی خداوند به پیامبر خود میفرماید اگر برای منافق نماز میتاش را آن حضرت بخوانند برایش نتیجهای نخواهد داشت. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد وقتی در تمام دعاهای ماه مبارک رمضان سیر میکنیم عمده از خداوند میخواهیم که حج بیت الحرامی که المبرور حجهم و المشکور سعیهم و المغفور ذنوبهم نصیبمون فرماید. یا در جایی دیگه از خداوند میخواهیم أن تجعل لی فی علمی هذا الی بیتک الحرام سبیلا... قتلا فی سبیلک. تقریبا در تمام دعاهای ماه مبارک مسئله حج خیلی مطرح شده، مگه در ظاهر و باطن حج چه اسراری یا چه تحولاتی در شدن بندگان بوجود میاد که از خدا در تمام لحظات ماه مبارک و مخصوصا تقدیرات شب قدر مسئله حج مقبول رو میخواهیم؟ آیا این نشان دهنده قدر و اندازه حقیقی ماست و برای امام عصر علیه السلام هم همین تقدیر هست چون مخاطب اصلی و اولی ادعیه حضرات معصومین علیهم السلام هستند و ایشان شیوه دعا کردن رو به ما میگن؟ استاد آیا این نشون دهنده روشن کردن افق توحیدی همه انسان ها نیست؟ استاد یک سوال دیگه دارم اینکه از صبح تا شب ماه مبارک قلبم آشوبه و همش دلتنگ امام زمانم علیه السلام، دلم پیش مردم غزه است. همش دلم میخواد گریه کنم، بعضی مواقع با خودم میگم کاش میشد طی الارض کنم و برم کمکشون، (آخه من یک خانوم جوانم)، اصلا میل خوردن حتی افطاری هم ندارم. غذا از گلوم پایین نمیره، همش فکر میکنم خیلی بی فایده هستم برای انقلاب اسلامی و ظهور و فرج مولا (مخصوصا وقتی تلاش شما و استاد پناهیان و استاد شجاعی و رهبر عزیزمون و خیلی از شهدا و اساتید دیگه مثل حاج قاسم عزیز رو میبینم) از خودم بدم میاد. چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نیز در همین نظر هستم که بحث طلبِ خانه توحید برای حضور بیشتر در فضای توحیدی است. ۲. آری! همانطور که ذیل سؤال شماره 37244 عرض شد حقیقتاً امروز نمیتوانیم بدون توجه به آنچه در غزه میگذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند حتی به قیمت شهادت. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: حقیر حدود یک سال پیش با یکی از عرفا آشنا شدم که ظاهراً ایشون هم حدود ۲۵ سال پیش شاگرد شما بودن با راهنمایی های ایشون با مباحث عرفانی آشنا شدم و کتاب حکمت عرفانی از آقای علی امینی نژاد را تهیه کردم ولی اصلا متوجه نشدم ایشون اون زمان میگفتن کلید کتاب حکمت عرفانی کتاب خیشتن پنهان شماست و من با اینکه کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کردم ولی باز مباحث عرفان نظری را متوجه نشدم یکی از دوستان دلیلش را ازشون پرسیده بودن و ایشون گفته بودن دلیلش اینه که کتاب خیشتن پنهان را حضوری کار نکردیم و بطور حصولی کار شده و اگر همش را هم حفظ کنیم فایده نداره باید با کتاب خیشتن پنهان به علم حضوری برسیم تا بتونیم شهود کنیم. میشه لطفاً شما راهنماییم کنید که چطور کتاب خیشتن پنهان را مطالعه کنم که به علم حضوری برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر کتاب «معاد» و شرح صوتی آن دنبال شود، کار جلو برود. موفق باشید
با سلام خدمت شما: به عرض برسانم که من از مباحث معرفت نفس، برهان صدیقین و سایر مطالب شما استفاده میکنم. اما یک حالت انزجاری، نسبت به شما بخاطر دفاع شما از وضعیت کنونی کشور از نظر اقتصادی و... و حمایت شما از عملکرد های دولت آقای رییسی، از شما دارم. این حس انزجار نمیگذارد که با بیانات شما سلوک کنم. سوال: با این احساس انزجار از شما چکنم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خوب است به مبنای دفاع بنده از انقلاب اسلامی فکر کنید و حضور تاریخیِ توحیدی که با انقلاب اسلامی پیش آمده و شهدای عزیز ما با توجه به آن تاریخ توحیدی، تا میدان ایثار جان جلو رفتند. البته این بدان معنا نیست که بنده به دنبال مرید باشم و خدا میداند از این که جنابعالی نسبت به بنده رابطه محبتآمیز ندارید؛ کوچکترین نگرانی و ناراحتی ندارم. ولی امیدوار هستم امثال جنابعالی که به دنبال معارف حقّه و حقیقیه هستید، نسبت به تفکر تاریخی که اساس تفکر است، حساس و حساستر باشید به همان معنایی که اهل ایمان باید زمانه خود را و روح زمانی که در آن هستند بشناسند. موفق باشید
وحید یامینپور سکانسی از فیلم «طعم گیلاس» اثر مشهور عباس کیارستمی را منتشر کرده که در آن مردی خاطره خودکشی ناموفقش را برای کسی که به فکر خودکشی است نقل میکند و توضیح میدهد چگونه با چشیدن اتفاقی چند توت شیرین زندگی را احساس کرده است و از فکر خودکشی بیرون آمده است. یامین پور نوشته است: «خدا در چشیدن شیرینی یک توت رسیده است... خدا در مفاهیم متافیزیک نیست... خدا را میتوان در متن زندگی پیدا کرد... در گشودگیِ چشمها همهی جهان پر از امید و سرزندگی میشود...» کاملاً با این نگاه موافق هستم که با انتزاعیات نمیتوان به خدا رسید و به قول عرفایی مانند سید احمد کربلایی: فدایت! مسائل راه آخرت آموختنی نیست بلکه نوشیدنی است (کهکشان نیستی، ص۳۶۲). اما کیارستمی که مدعی «زندگی و دیگر هیچ» بود به مرگ و دنیای پس از آن کاری نداشت، همچنانکه در فیلم «باد ما را خواهد برد» گفت: کی به آن دنیا رفته و کی برگشته؟! در حالی که تا نمیریم به خدا نمیرسیم. زندگی خالص در مرگ اختیاری است و زندگی این دنیا ناخالص است. این چیزی بود که کیارستمی نفهمید تا اینکه مرگ ناگهان گریبانش را گرفت و خودش گفت مانند قماربازی شدم که همه چیزش را باخته! در پایان همین فیلم طعمگیلاس میبینیم که بعد از اقدام به خودکشی، صحنه عوض میشود و مرد از قبر بلند میشود و گروه فیلمسازی را در حال کار میبیند! گویا دنیای پس از مرگ فراتر از دنیای سینما نیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آقای دکتر یامینپور و پیش از آن آقای مارتین هایدگر متذکر شدهاند؛ ما اگر از طریق حکمت وارد هنر شویم و از جمله سینما، میتوانیم از سیطره نیستانگاریِ جهان مدرن عبور کنیم، وگرنه همان هنر، ادامه نیستانگاری خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: امام «ره» به نقل از استادشان آیت الله شاه آبادی مطلبی بدین شرح نقل فرمودند: بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، سلب اراده و عزم از انسان میکند. آیا منظور از تغنیات موسیقی غنا می باشد؟ یا حتی اگر موسیقی غنا هم نباشد در تضعیف اراده موثر است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید منظور، موسیقیِ غنایی است. ولی در آن زمان تقریباً همه موسیقیها غنایی بوده است. موفق باشید
السلام علیکم و رحمة الله و بركاته: سرد و بی روح؛ مثل یک سنگم، با خودم سالهاست در جنگم / چه بگویم از این پریشانی، از چنین حال و روز ویرانی، یا بسی توبه های پنهانی / طعم برزخ چشیده اید آیا؟، از قیامت شنیده اید آیا؟ / خسته از خویشم و گریزی نیست، وحشت از تا ابد عِقاب شدن، کرده دلریشم و گریزی نیست/ ( خود غلط گفتم و ندانستم؛ سنگ، تسبیح می کند همه دم، این منم نا سپاس و بی همدم...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ، اگر بشر امروز با توجه به ابعاد اجتماعیاش، در امور سیاسی با هویت قدسی ورود نکند، هرجا که باشد در نیستانگاری است، بهخصوص که جزء لاینفک هویت قدسی در این زمانه حتماً با مقابله با استکبار همراه است تا بتوانیم از نیستانگاریِ دوران عبور کنیم، وگرنه چه مذهبی باشیم و چه روشنفکر، اگر متوجه پوچی دوران و نیستانگاری نباشیم؛ همچنان گرفتار بیتاریخی و بیمعنایی خواهیم بود و هیچکدام از مسیرهای معمولی که عملاً در بستر به رسمیتشناختن نظام استکباری قرار دارند، راه چارهای برای عبور از نیستانگاری نیست. نباید برای عبور از نیستانگاری، خود را فریب بدهیم، حتی در پوشش عبادات طولانی. اگر حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» هر شب هزار رکعت نماز میخواندند، در راستای حضوری بیشتر، در افقی بود که با اسلام در مقابلشان گشوده شده بود و این غیر از عباداتی است که انسان را از درک پوچی دوران غافل کند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد یا قاسم سلام علیکم: از دغدغه و درد خودمم میخوام بنویسم که اصلا همین بی دردیه. حالا نمیدونم شاید بشه بهش گفت نیهیلیسم یا چیزای دیگه. ولی چیزی که من میدونم و الان مسئلمه اینه که اصلا حالم و حالمون خوب نیست. منظورم بیشتر رفقا و افرادیه که خودم باهاشون در ارتباطم. ولی اصلا حال خوبی نداریم نه بخاطر اینکه یک مشکل بزرگ توی زندگی هر کدوممون پیش اومده باشه، حتی اگه همه چیز هم گل و بلبل باشه بازم نمیشه. این بد حالی توی بعد های مختلف یا توی جهات مختلف داره خودش رو به من نشون میده و از طرفی هم ما که خسته شدیم بدنبال راه حل و راهکار میگردیم در حالیکه گویا دنبال راه حل گشتن هم اشتباست. خلاصه بگم و از جزئیات بزنم این بحث ها رو شاید اقای طاهرزاده و دوستان قبلا کرده باشند ولی برای من الان مسئله است چون من در حال حاضر فقط حال خودم برام مهمه. جهان بیرون اگر نسبتی با حضور من نداشته باشه نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم. مسائل کشور و شاید همون گام دوم بهمین خاطر اصلا جلوی چشمانم نیست چون حضوری بین خودم و اون نمیبینم. بنظر من خود حاج قاسم هم اینطوری بود چون میگه هر کی میخواد شهید بشه باید شهید باشه تا شهید بشه. بنظر من یعنی همین که پیش خودت اول یه احساس حضوری بکنی تا بتونی در واقعیت هم اون رو بیابی. ولی حتی اگه توی واقعیت هم اون رو پیدا نکردی بازم بنظر من تو شهیدی! بشدت دلم میخواد یکی بیاد برام قصه بگه، قصه این دنیا قصه این زندگی و این کشور و شهر و قصه خودم رو به خودم یادآوری کنه تا شاید دوباره زنده بشم و بتونم نسبت جدیدی برقرار کنم! تو زندگیم الان هیچ افقی و هدفی پیش روم ندارم بخاطر همین تموم کارام پریشونه و واقعا نیهیلیسم رو تا مغر استخوانم حس میکنم ولی نمیدونم باید چیکار کنم؟ نه میتونم درس بخونم نه کار کنم نه مطالعه. کلا هیچ امیدی نیست افقی نیست هدفی نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست نقطه تفکر برای طلوعی دیگر از همینجا آغاز میشود، مشروط بر آنکه متوجه ابعادی از شخصیت انسانی باشیم که هلدرلین و نیچه در فرهنگ خود آن را نداشتند و آن، شخصیت مولایمان علی «علیهالسلام» است و زبانی که با آن حضرت در نهجالبلاغه به ظهور آمد به وسعت همه هستی و به وسعت جانِ همه انسانها. اگر بنا است زبان، به مرور خود را نشان دهد تا خانه وجود ما گردد؛ این زبانِ علی «علیهالسلام» است که در صدر تاریخ اسلام گشوده شد و سالها است ما منتظریم تا خود را نشان دهد. در اولین روز اعتکاف امسال، در این رابطه عرایضی شد که کلیپ متن و صوت آن ذیلاً تقدیم میشود. به این موضوع میتوان اندیشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید
سلام استاد عزیز: خیلی علاقه پیدا کردم به تفسیرهایی که توی سایت گذاشتین ملموس و قابل فهم است. خواستم ببینم متن این تفسیرها هست یا فقط فایل صوتی هست؟ خیلی دوست دارم المیزان بخونم ولی بحثهایی که میکنه یکم برای سطح من سنگین هست. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح و خلاصه بعضی از سورهها تحت عنوان «لب المیزان یا خلاصه سوره ها در المیزان» https://lobolmizan.ir/leaflet/1276?mark=%D9%84%D8%A8%20%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 روی سایت هست. اگر مباحث را با توجه به نظری که روی آیات میاندازید، دنبال بفرمایید؛ انشاءالله قابل فهم میشود. موفق باشید