بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2363
متن پرسش
به نام خدا و سلام علیکم استاد عزیزز؛لطفا در مورد مطالعه درس منطق در پایه3 حوزه (المنطق) ، توصیه های لازم در مورد نحوه مطالعه ، میزان وقتی که نیاز است ، میزان تعمیق و احیانا کتب مکمل را بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این را از استاد منطق خودتان بپرسید. در هر صورت یک طلبه باید درس منطق را طوری بخواند که مشکلی در فهم مباحث منطقی نداشته باشد هرچند فکر نمی‌کنم نیاز باشد خیلی به حواشی بپردازد. موفق باشید
2362
متن پرسش
استاد در بحث برهان صدیقین گفتیم که خفیف الوجودیاعالم ماده وجودش را ازشدیدالوجود میگیره وتجلی شدیدالوجوداست وشدیدالوجود هم که مجرد است وزمانمندومکانمندنیست حالا برای بنده سوال است که چگونه ازوجودی مجرد عالم ماده که زمانمند ومکانمند است وجود میشود.ازطرفی هم داریم که(فللله خلق .الامر)که گفتیم خلق همان ایجاد با زمان است وفکرکنم که عالم ماده به خلق خداارتباط پیدا کند.خواستم مراراهنمایی بفرمایید که عالم ماده چگونه بوجود می ایدو ارتباط این دو مطلبی را که گفتم را بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب روشن شد که وقتی وجود نازل شود محدود می‌شود و به صورت ماده در می‌آید و موجود از جنبه‌ی وجودی‌اش به خدا مربوط است و نه از جنبه‌ی نقص و مادی‌بودنش و این‌که می‌فرماید: «فللّه الأمر و الخلق» می‌خواهد بفهماند عالم امر و عالم خلق همه از نظر وجودی مربوط به خدا هستند. این سؤال قبلاً در قسمت برهان صدیقین با شرح بیشتر عرض شده، به آن‌جا رجوع فرمایید. موفق باشید
2361
متن پرسش
بسمه تعالی سلام عرض میکنم خدمت استاد گرامی استاد طاهرزاده آیا ظهور امام زمان(عج) همچون غیبت ایشان دو مرحله دارد؟ یعنی ظهور حضرت همچون غیبتشان دارای مراحل صغری و کبری است؟اگر چنین باشد مرحله صغری چه ویژگی هایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظهور صغرای ایشان همان الطافی است که در جای‌جای انقلاب داشته‌اند و ظهور کبرای ایشان وقتی است که إن‌شاءالله هرچه زودتر مستقیماً حاکمیت جهان را به‌دست می‌گیرند. موفق باشید
2360
متن پرسش
باسلام درجلسه ای اینطورگفته شدکه یکی ازبدبختی های زنان ما این است که زنانه ترین احکام انان رامردان مینویسند(چون نمیتوانندوضعیت زنان رادرک کنند )یاگاهی اوقات زنان در شرایط روحی وجسمی مناسبی نیستنددرحالی که طبق حکم تمکین درهرزمانی باید خواسته شوهرشان را ارضاکنندوچرا زنان مانتوانند درامور زنانه از زن مجتهدی (اگرموجودباشد)تقلیدکندویکی دیگرازمشکلات زنان مااین است که قاضی های دادگاههای خانواده مردهستنددرحالی که بیشتر شاکیان زنان هستند وشاید خوب ازحقوق زنان دفاع نشود لطفا در رابطه بااین موارد نکاتی را ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این نگاه، نگاه فمینیستی به زن است که زن و مرد را در دو جبهه‌ی مقابل همدیگر می‌بیند در حالی‌که دین الهی توسط خالق زن و مرد نازل شده و چه مرد آن را اجرا کند و چه زن، نظر به همه‌ی انسان‌ها دارد. ما باید تلاش کنیم در همه‌ی امور دین الهی اجرا شود تا نه حقی از زن ضایع گردد و نه حقی از مرد. موفق باشید
2359
متن پرسش
سلام علیکم.آیا امام زمان اگر ظهوربفرمایند این فرهنگ مدرنیته را جمع می کنند؟آیا برج و موبایل و کامیپوتر و این تکنولوژی ای که به ضرر بشر است را بر می دارند یا نه؟ 2.برای طلبه های پایه های 1-6 سیر مطالعاتی توسط استادی که دارند خوب است؟چندساعت مطالعه غیردرسی داشته باشند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- از آن‌جایی که حضرت با نور خود و مدیریت الهی جهان را مدیریت می‌کنند هر نوع تکنولوژی که موجب تخریب طبیعت شود را مدّ نظر قرار نمی‌دهد. 2- مطالعه‌ی غیر درسی در عین حال که لازم است بستگی به زمانی دارد که طلاب بتوانند درس‌های رسمی را خوب فهمیده باشند مثلاً در سال‌های اول، طلبه باید بیشترین وقت خود را در فهم ادبیات عرب بگذارد و عملاً در روز بیش از یک یا دو ساعت فرصت مطالعه‌ی غیر درسی را ندارد، ولی در سال‌های بعد این فرصت بیشتر می‌شود. موفق باشید
2358
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بفرمایید اگربازی فوتبال پاسخگوی قوه ی واهمه ی بشر است پس باید بازیهایی همچون شطرنج و پاسور هم از همین قاعده تبعیت کنند در همین راستا پاسخی که به آن دسته از عزیزانی که عرضشان اینست که امام خمینی حرام خدارا حلال کرده و نام احکام ثانویه بر آن نهاده اند چه باید باشد؟ اگر اینگونه است تراشیدن محاسن هم در این دوران حکم احکام ثانویه را خواهد داشت. در این مورد توضیحات لازم را مبذول فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از حضرت امام در مورد حرام‌بودن شطرنج سؤال شد و این‌که در حال حاضر شطرنج حکم قمار ندارد و یک نوع ورزش است؛ حضرت امام فرمودند: با فرض مذکور اشکال ندارد، یعنی حرام نیست و این غیر از آن است که بازی شطرنج مثل بسیاری از بازی‌های دیگر در میدان واهمه عمل نمی‌کند. بحث تراشیدن ریش مربوط به فتوای مراجع است و بحث آن جدا است. موفق باشید
2357
متن پرسش
با سلام همین طور که فوه بینایی قوه تفکر و... از تجلیات نفس انسان است ایا ذهن هم از نفس انسان است یا حقیقتی است مربوط به تن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نفس ناطقه مراتبی دارد که یکی از مراتب آن ذهن است و بعضاً در ساختن صورت‌هایش تحت تأثیر جسم است. موفق باشید
2354
متن پرسش
با سلام.استاد سوالی پرسیده جوابی نداده بودید گفتم شاید به دستتان نرسیده باشد.نظرتان درباره مصرف آب و میوه چیست؟آیا همانگونه که برای سیر روح باید از غذا خوردن زیادی دوری کنیم و طبق فرمایشات بزرگان و شما توجه به غذا روح را در جسم حبس میکند آیا درمورد مصرف آب و میوه به خصوص آب نیز اینگونه عمل کنیم؟آخر در نوشته های بسیاری خوانده ام که مصرف آب برای سلامتی بسیار مفید است و نباید درمورد مصرف آب امساک کرد و هر چه انسان میتواند خوب است آب بنوشد.نیز آب باعث رفع گرسنگی(برای مصرف کمتر غذا)وباعث لاغری میشود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم افراط در نوشیدن آب یا آب‌میوه آثار منفی خود را دارد حتی آقای دکتر روازاده معتعقدند نوشیدن آب زیاد برای درمان سنگ کلیه خودش موجب خرابی کلیه می‌شود. ولی عرض کردم بنده در این مورد تخصصی ندارم و این سؤالی نیست که باید از من و یا امثال بنده بکنید. موفق باشید
2352
متن پرسش
سلام استاد.به نظر شما این صحبت آقا یک بحث تئوریک درباره ی علم نیست؟در ضمن میشه این سوال رو ازتون بپرسم که آیا کدوم کتاباتون رو تا حالا به آقا دادید؟ "بله، علم در مرحله‌ى کشف حقایق، بى‌طرف است؛ دانش وقتى میخواهد یک حقیقتى از حقایق عالم هستى را، چه حقایق مادى، چه حقایق غیرمادى را کشف کند، طبعاً با پیشداورى نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بى‌طرف است؛ اما علم وقتى میخواهد در خدمت یک جهتگیرى قرار بگیرد، به هیچ وجه بى‌طرف نیست."
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حرف درستی می‌فرمایید و فرمایش رهبری هم همین است . به طور مستقیم کتاب‌های «تمدن‌زایی شیعه» و «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و کتاب‌های مربوط به انقلاب را خدمت رهبری«حفظه‌الله» تقدیم کردم و غیر مستقیم نیز کتاب‌هایی تقدیم ایشان شده. موفق باشید
2351
متن پرسش
((با سلام.استاد با تشکر از جواب قبلی خدا خیرتان دهد.در مورد تمرکز واقعی که فرمودید تمرکز واقعی همانا به خداوند است در2240. بنده جواب خود را گرفتم که دوری از پرخوری و پر حرفی است.اما یک قسمت از جواب ماند و آن اینکه از نظر مبانی دین که شما به ما می آموزید غیر از تمرکزی که شما فرمودید و اساس است تمرکز بر بقیه چیزها اشگال دارد.یعنی حرام است؟))استاد فرمودید چه نوع تمرکزی.مثلا تمرکز بر دستی که از کار افتاده..چشمی که مشگل دارد..مویی که نمی روید و...فقط استاد رویم سیاه نفرمایید این کار دخالت در امر خداست و خدا میخواسته که آن درد را داده که در این صورت ما برای درمان نباید به پزشک مراجعه میکردیم یا طبق گفته خودتان حضرت عیسی(ع)به جای اینکه به پیروانش(آنهایی که روی آب راه میرفتن)بگوید:اگر اعتقادشان بیشتر بود روی هوا راه میرفتن..میگفتن این گناه است حتما خدا می خواسته که انسان نتواند روی آب راه برود یا پرواز کند..شرمنده باز پرحرفی شد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- بنده هرگز معتقد نیستم حضرت عیسی«علیه‌السلام» پیروان خود را از حرکت بر روی آب یا حرکت در هوا نهی می‌کردند، بحث در آن روایت این است که آزادشدن از اسباب و وسائل رابطه‌ی مستقیم با یقین دارد. در مورد تمرکز بر روی دستی که از کار افتاده و یا چشم معیوب نیز اگر نفس بتواند خود را از جنبه‌ی کثرات و تعلقات آزاد کند می‌تواند در اعضاء تصرف کند و آن‌ها را به تعادل در آورد کاری که انبیاء و اولیاء و نفس‌های بعضی از انسان‌ها می‌توانند حتی بر روی دیگران انجام دهند. حداقل بحث آن است که اگر انسان نگاه توحیدی داشته باشد و خیالات و وَهمیات او بر او حاکم نباشد بدن متعادل‌تری دارد. موفق باشید
2350
متن پرسش
سلام استادعزیز.خداقوت.نظر شما درمورد پیش بینی قوم مایا در مورد اتمام حیات بر روی زمین در سال 2012 چیست و بفرمایید این پیشگویی هایی که این قوم کرده اند که تمام آن پیش گوییها نیزبر اساس گفته های دیگران به حقیقت پیوسته اند منشا آنها از کجا بوده آیا از طریق ارتباط با اجنه به این پیشگوییهای ظاهرا درست دست یافته اند لطفا بصورت مبسوط توضیح بفرمایین چراکه این سوال سوال اکثر انسانهاست.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاع دقیقی ندارم ولی می‌دانم که خداوند علومی که مربوط به جنبه‌ی انتهایی زمین است در اختیار پیامبرانش هم نگذاشته چه رسد در اختیار قوم مایاها. قرآن می‌فرماید: ای پیامبر! « یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاَّ هُو.......». درباره قیامت از تو سؤال مى‏کنند، کى فرامى‏رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچ کس جز او(نمى‏تواند) وقت آن را آشکار سازد؛ موفق باشید
2349
متن پرسش
با سلام خدمت دوستان مسئول سایت می خاسم بدونم شما جدیدترین سولات را تو همین قسمت همه موارد از بالا به پایین می ذارید یا اینکه اصلا معلوم نمی شه جدیدترین سوال از استاد چی بوده؟ چون دوست دارم تقریبا همه سوالاتی که از استاد میشه را یه بررسی اجمالی بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که متوجه شده اید در قسمت «همه‌ی موارد» آخرین سؤالات از بالا به پایین موجود است. موفق باشید
2348
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد بعد از فتنه 88 امام خامنه ای فرمودند که فتنهای پیچیده تر از این در راه است بعد از مدتی از این کلام نورانی بعضی از منتقدان دولت از جمله بعضی اطرافیان آیت الله مصباح حفظه الله (البته شاید موضع خود ایشان هم بوده است) گفتند منظور حضرت آقا از این فتنه گروه انحرافی دولت است وحسابی روی این قضیه مانور دادند وبعد از اینکه لیدر این گروه یعنی آقای مشایی از صحنه تلویزیون محو شد باز جنگ ودعوا که آقا کجا رفته. گذشته از اینکه این نوع برخوردها با یک جریان سیاسی وحتی انحرافی درست است یا درست نیست آیا واقعا از جملات رهبری همینطور بر می آید که منظور ایشان همین بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با توجه به سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در ملاقات با هیئت دولت و این‌که فرمودند: «در این سال‌هایی که دولت نهم و دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب ....... کاملاً برجسته شده»، باید طوری مسائل را تحلیل نکنیم که مخالف نظر رهبری باشد. موفق باشید
2347
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز استاد اینکه حضرت امام خامنه ای تا به حال چندین بار فرمودند دنیا در یک پیچ تاریخی است منظورشان چیست؟ یعنی سرنوشت عالم به کدام سو است؟ آیا شما مقاله آقای دکتر شریعتی در این باره را که در کیهان زده بودند تایید می کنید؟ اگر دنیا در حال پیچ به سمت اسلام ایرانی است باید مسئولیت ما خیلی زیاد باشد از شما می خواهم برای قشر دانشجو وطلبه وظیفه ای که دارند را تشریح کنید. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عمده وظیفه‌ی ما آن است که متوجه باشیم در دنیا چه می‌گذرد تا جایگاه ایران و انقلاب اسلامی را درست بفهمیم و از این زاویه به آنچه در کشور ما پیش می‌آید نظر کنیم و مثلاً بفهمیم چرا دولت نهم و دهم تا این حدّ توسط استکبار در فشار است و متوجه باشیم این‌که بعضی در داخل کشور می‌گویند دولت نهم و دهم با شعارهای انقلابی دارد شمن‌تراشی می‌کند به تعبیر رهبری«حفظه‌الله» حرف بافی است. بنده یادم نیست مقاله‌ی آقای دکتر شریعتی چه بود. موفق باشید
2345
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام به محضر استاد فرزانه حضرت استاد بنده در قم تحصیل می کنم و در حدود یک سال است که با حضرت آیت الله نکونام (دام ظله) آشنا هستم و در تفسیر ایشان شرکت می کنم. حضرت ایشان نظرات تازه و بدیعی دارند لذا از شما خواهش می کنم مرا در این مورد راهنمایی بفرمایید.آیا صلاح می دانید به کلاس ایشان بروم؟آیا ایشان را می شناسید؟ لطفا به طور کامل راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاعی در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم ندارم. موفق باشید
2344
متن پرسش
با سلام در کتاب امام و مقام تعلیم به ملائکه فرمودید که مقام ائمه با هم یکسان است و هیچ برتری بر هم ندارند. و این مقام همان حقیقت محمدیه است. ولی بعضی ها میگویند که مثلا مقام امام علی از ائمه بعدی بالاتر است یا خود امام علی می گوید که پیامبر از من بالاتر است. ایا میتوانیم بگوییم که مقام 14 معصوم تشکیکی است؟ البته اگر این طور باشد مثلا پیامبر افضل از مولا علی باشد ان وقت فردی که در دوران امام علی باشد به همان نسبت که امام از پیامبر پایین ترند. در خسران قرار میگیرد و به ان هدایتی که پیامبر میتوانست اورا به ان برساند. نمیرسد. لطفا مبسوط توضیح دهید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه در روایات هست و در جواب شماره‌ی 2328 روایت آن آورده شد که امامان را یکسان می‌داند، در رابطه با مقام است ولی در ظهور و شرایط تجلی آن مقام تفاوت دارند. موفق باشید
2343
متن پرسش
سلام علیکم استاد من دانشجوی رشته مهندسی ام که نزدیک به یکسال است با کتابهای شما آشنا شدم و هیج پیش زمینه فلسفه نداشتم . فکر میکنم شما با در نظر گرفتن حداقلیاتی سیر دادین .این حداقلیات را کجا مطالعه کنم که بتونم سیر شما را ادامه دهم؟ اصلا ما معیارهای درست و غلط را از کجا تعیین میکنیم؟آیا اصلا شناخت واقعیتها امکان دارد؟چگونه و باچه ابزاری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح آن توسط سی‌دی، و کتاب «از برهان تا عرفان» با شرح با سی‌دی إن‌شاءالله جواب سؤال خود را می‌گیرید. خداوند استعدادی به نام عقل به انسان‌ها داده است تا بتوانند حقیقت را از مجاز تشخیص دهند. موفق باشید
2341
متن پرسش
1-چرا خمس به طلبه ها داده میشود و به دانشجویان داده نمی شود.مگر دانشجویان تحصیل علم نمی کنند؟این خود نوعی تبعیض نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مصرف خمس جهت تبلیغ دین است و اموری که موجب اقامه حوزه های علمیه و نشر اسلام می‌شود، بودجه‌ای که دولت جهت امورات یک دانشجو هزینه می‌کند بسیار بیشتر است از شهریه‌ای که به یک طلبه داده می‌شود که همه‌ی زندگی او درس‌خواندن و درس‌دادن است بدون آن‌که بعد از درس‌خواندن بخواهد یک شغل دولتی داشته باشد و حقوق ماهیانه بگیرد. موفق باشید
2340
متن پرسش
با سلام در کتاب اشتی با خدا گفتید که نفس انسان فقط هست و چیستی ندارد. در صورتی که ما میدانیم که فقط خداست که ماهیت و چیستی ندارد. و به اعتقاد فلاسفه نفس انسانها هم دارای ماهیت و هم وجود است لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای وجود از آن جهت که وجود است، ماهیت یا چیستی معنا ندارد و در دستگاه اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن از آن جهت که به جنبه‌ی وجودی پدیده‌ها نظر شود چیستی برای آن‌ها معنا نخواهد داشت، تفاوت تنها در شدت و ضعف است. موفق باشید
2339
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت ا... مدتی پیش متوجه شدیم که به وسیله ای جادو شده ایم و این امر برای اشکال ایجاد کردن در امر ازدواج بوده است،برای برطرف و باطل کردن آن چه باید کرد؟ (پس از آن چند مورد ازدواج وجود داشته که هر یک به دلیل غیر عقلانی به هم خورده است)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» مطالعه فرمایید. موفق باشید
2338
متن پرسش
سلام علیکم! این سوال را چند مدت پیش پرسیده ام. اما هنوز جوابی به دست من نرسیده است. شما در جواب به سوال 2161 در مورد تحریف از نظر علامه طباطبائی ره فرموده بودید که علامه ره به تحریف معتقد نیستند. در حالی که در کتاب مهر تابان که گفتگوهای علامه طباطبائی ره با علامه تهرانی ره است ایشان تحریف به جابجائی را می پذیرند. عین مطلب ایشان از کتاب مذکور بدین شرح است: در اثبات عدم تحریف قرآن کریم‏ امّا آن قرآنى را که زَید بن ثابت در زمان أبو بکر جمع آورى کرد، بدون شکّ حاوى جمیع قرآن است و در آن یک کلمه کم و یا یک کلمه زیاد نشده است؛ و قول بتحریف قرآن از درجه اعتبار ساقط است. چون اخبار آحادى که در تحریف وارد شده است، حجّیّت آنها متوقّف بر حجّیّت قول امام است که آن أخبار را بیان کرده است، و حجّیّت قول امام متوقّف بر حجّیّت قول رسول الله است که امام را وصىّ و خلیفه و معصوم معرّفى فرموده است، و حجّیّت قول رسول الله متوقّف بر حجّیّت قرآن است که رسول الله را معصوم و امام و نبىّ و ولىّ معرّفى کرده است؛ و اگر قائل به کم بودن و یا زیاده بودن یک حرف در قرآن مجید بشویم، تمام قرآن از حجّیّت ساقط مى‏شود؛ و سقوط این حجّت، حجّیّت اخبار تحریف را نیز ساقط مى‏کند. و قرآن مجید بالإجماع حجّت است، و ائمّه علیهم السّلام در موارد کثیرى به آیات قرآن استدلال و استشهاد کرده‏اند و قائل به حجّیّت آن شده‏اند؛ و این مسأله هیچ جاى شبهه و تردید نیست. در زمان أبو بکر که جنگ یَمامه اتّفاق افتاد و از قرّاء قرآن در آن جنگ هفتاد نفر و یا چهارصد نفر کشته شدند، عمر نزد أبو بکر آمد و اصرار بجمع آورى قرآن نمود و گفت: قرآن امروزه فقط در سینه‏هاى قاریان قرآنست؛ اگر جنگ دیگرى پیش آید و از قرّاء در آن جنگ کشته شوند دیگر قرآن از روى زمین برداشته مى‏شود، و حتماً باید قرّاء را جمع نموده و قرآن را تصحیف نمود؛ یعنى در مجلّد قرار داده و در دفّتَیْن نگهدارى کرد. براى این امر زَید بن ثابت را مأمور نوشتن قرآن نمودند؛ و بیست و پنج نفر از قرّاء مهاجرین و بیست و پنج نفر از قرّاء أنصار را معیّن کردند که هر کس آیه‏اى از قرآن با دو شاهد عادل بیاورد آن آیه را بپذیرند. بنابراین، قرآن مشهود فعلى بدین کیفیّت در زمان أبو بکر جمع آورى و تصحیف شد؛ ولى ائمّه علیهم السّلام بالإجماع دستور داده‏اند که قرآن را بهمین کیفیّت و با همین ترتیب بخوانیم، و خودشان نیز بهمین ترتیب مى‏خوانده‏اند، و اصحاب آنها نیز بهمین ترتیب قرائت مى‏نموده‏اند. و در این قرآن جمع آورى و تصحیف شده، هر آیه‏اى که وارد مى‏شد ضبط مى‏شد، و اگر مثلًا دو بار یا سه بار وارد مى‏شد در دو جا و سه جا ضبط مى‏شد، مگر سوره فاتحة الْکتاب که به اجماع مسلمین دوبار بر پیغمبر اکرم نازل شده است ولى یکجا نوشته شده است. و ظاهراً سوره توحید هم همینطور است؛ یعنى دوبار نازل شده و یکجا ضبط گردیده است. بارى، همانطور که ذکر شد قول بتحریف قرآن از درجه اعتبار ساقط است. زیرا این قول متوقّف است بر حجّیّت أخبار تحریف، و حجّیّت آنها متوقّف است بر حجّیّت قول امام و رسول الله و بالاخره حجّیّت قرآن؛ و اخبار تحریف که قرآن را از حجّیّت سقوط مى‏دهد، عمل به مفادش موجب اسقاط خود آنها مى‏شود؛ یعنى از ثبوتش عدمش لازم مى‏آید و بنابراین عمل به آنها مستحیل است. در تغییر محلّ آیه: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ‏ بلى، جاى بعضى از آیات ممکنست که تغییر نموده باشد، ولى البتّه تغییر محلّ آیات غیر از مسأله تحریف است. بحسب ظاهر- واقعش را خدا بهتر مى‏داند- از اوّل قرآن تا آخر قرآن در دو جا قابل تردید نیست به عقیده بنده که جاى آیه عوض شده است. در جاهاى دیگر ممکنست که بگوئیم جاى آیه عوض نشده و تغییر نکرده است و قابل توجیه است، ولى در این دو مورد بهیچوجه قابل توجیه نیست. اوّل در سوره مائده است و دوّم در سوره أحزاب است. در سوره مائده همان آیه کریمه است که مى‏فرماید: در امروز مردم کافر از دین شما و از دسترسى به آئین شما مأیوس شده‏اند؛ از کفّار نترسید، و از من بترسید! امروز من دین شما را براى شما کامل کردم، و نعمت خودم را براى شما تمام نمودم، و راضى شدم که اسلام دین براى شما باشد: الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسْلَمَ دِینًا. با شواهدى که جمع آورى کردیم و خصوصیّاتى که در آیه هست و آیه‏هاى قبلى و بعدى نشان مى‏دهد، على الظّاهر بدون تردید اینجا دست خورده و جاى آیه را عوض کرده‏اند. این آیه را بعد از محرّمات اکل، بین مستثنى و جمله مستثنى منه قرار داده‏اند، تا خلط مبحث شود و چنین گمان شود که مراد از روزى که کفّار از دستبرد به دین مسلمانان مأیوس شدند و در آن روز باید مسلمانان از خدا بترسند، و آنروزى که دین مسلمانان کامل شد و نعمت بر آنان تمام تمام گشت، و روزى که خدا اسلام را بر مسلمین مى‏پسندد؛ روزى است که مثلًا میته و خون و گوشت خوک و غیرها حرام شده است. توضیح آنکه: در چهار جاى از قرآن کریم مسأله محرّمات اکل بمیان آمده است، با یک شکل و یک سیاق و یک لحن، و در دنبال هر چهار مورد، موارد استثنا ذکر شده است، که کسانیکه در اضطرار باشند و ضرورت ایجاب کند مى‏توانند از این موارد مُحرَّمه استفاده کنند. فقط در اینجا بین جمله مستثنى منه که محرّمات اکل بیان شده است و بین جمله استثنائیّه، این آیات بدون ربط و بدون افاده معنى روشنى فاصله افتاده است؛ بطوریکه از قیاس سه آیه دیگر به اینجا خوب مسأله تغییر محلّ این آیه روشن مى‏شود. امّا آن چهار جمله استثنائیّه که بدنبال محرّمات اکل ذکر شده است، بدین طریق است: 1- فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلآ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. 2- فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. 3- فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. 4- فَمَنِ اضْطُرَّ فِى مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لإثْمٍ فَإِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. این چهار جمله استثنائیّه است که همانطور که ملاحظه مى‏شود یک شکل و یک سیاق وارد شده است. و اوّلى از آن در سوره بقره بوده و بدنبال این آیه است؛ بدین شکل: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلآ إِثْمَ عَلیْهِ إِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. [1] و دوّمى از آن در سوره أنعام است و بدنبال این آیه است؛ بدین شکل: قُلْ لآ أَجِدُ فِى مَآ أُوحِىَ إِلَىَّ مُحَرَّمًا عَلَى‏ طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ و إِلّآ أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ و رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. [2] و سوّمى از آن در سوره نَحل است و بدنبال این آیه است؛ بدین شکل: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. [3] و چهارمى از آن در سوره مائده است؛ بدین شکل: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِیرِ وَ مَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ مَآ أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذِبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُوا بِالازْلَامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسْلَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِى مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لإثْمٍ فَإِنَّ اللَهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. [1] و همانطور که از تطبیق این آیات با یکدیگر ملاحظه مى‏شود، مشاهده مى‏گردد که در سه آیه اوّل پس از بیان محرّمات أکل بلافاصله جمله استثنا را آورده و موارد استثنا را ذکر کرده است. و امّا در این آیه با آنکه جمله استثنائیّه همان جمله استثنائیّه در سائر آیات است، و قاعدةً باید بدنبال جمله مستثنى منه آورده شود و بلافاصله ذکر گردد، با جمله الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ بین جمله مستثنى منه و این جمله استثنائیّه فاصله افتاده است. و بخوبى روشن است که این جمله را که راجع به ولایت است و داراى آن مفاد عالى و محتواى راقى است در اینجا قرار داده‏اند تا خلط بحث شود، و مردم از فکرش بیفتند و بدنبال مفاد و محتوایش نروند؛ و چنین توهّم کنند که این آیه ولایت که دلالت بر اکمال دین و اتمام نعمت دارد و بواسطه آن، دیگر در اسلام کمبودى نیست و سزاوار است که خداوند به دین اسلام راضى باشد، راجع به مسائل عادى از قبیل مراوده با کفّار و حلّیّت طعام آنها براى مسلمانها و حلّیّت طعام مسلمانها براى آنها و أمثال ذلک مى‏باشد. و امّا دوّمین مورد که تغییر محلّش بسیار روشن است، آیه تطهیر است؛ و آن در سوره أحزاب است‏ در تغییر محلّ آیه تطهیر إِنَّمَا یُرِیدُ اللَهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. این آیه هم در جائى واقع شده که بهیچوجه مناسبتى با ما قبل و ما بعد خود ندارد. زیرا که ما قبل آن راجع به زنهاى رسول الله است، و ما بعد آن نیز راجع به زنهاى رسول الله است؛ ولیکن این آیه با اینکه راجع به اهل بیت رسول خداست، در میان آیات آورده شده است که امر مشتبه شود. و مجموعه آیات چنین است: ینِسَآءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَآءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَهِلِیَّةِ الاولَى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِینَ الزَّکَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَهَ وَ رَسُولَهُ و- إِنَّمَا یُرِیدُ اللَهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا-* وَ اذْکُرْنَ مَا یُتْلَى‏ فِى بُیُوتِکُنَّ مِنْ ءَایَتِ اللَهِ وَ الْحِکْمَةِ إِنَّ اللَه‏ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا. [1] در اینجا ذکرى از اهل بیت نشده است، و اوصافى از آنان بیان نشده است تا بنحو خطاب، خداوند آنها را مخاطب قرار دهد و هر نوع پلیدى و رجسى را از آنان بزداید و تطهیر کند. بلکه دو آیه است فقط درباره نِساءُ النَّبىّ (زَوْجاتِ رسول الله): اوّل: آیه: ینِسَآءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَآءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. دوّم: بدنبال آن، آیه: وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَهِلِیَّةِ الاولَى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِینَ الزَّکَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَهَ وَ رَسُولَهُ و وَ اذْکُرْنَ مَا یُتْلَى‏ فِى بُیُوتِکُنَّ مِنْ ءَایَتِ اللَهِ وَ الْحِکْمَةِ إِنَّ اللَهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا. تمام این آیات راجع به نِساءُ النَّبىّ است، یعنى زن‏هاى رسول خدا؛ و دستوراتى است که به آنها داده مى‏شود، و ضمائر همه راجع به آنهاست؛ یعنى ضمیر جمع مخاطب مؤنّث است مثل: لَسْتُنَّ، اتَّقَیْتُنَّ، تَخْضَعْنَ، قُلْنَ، قَرْنَ، بُیُوتِکُنَّ، تَبَرَّجْنَ، أَقِمْنَ، ءَاتِینَ، أَطِعْنَ، اذْکُرْنَ. در وسط آیه دوّم مى‏بینیم‏ که لحن خطاب تغییر مى‏کند، و یک جمله نامناسب راجع به اهل بیت رسول خدا وارد مى‏شود بطوریکه ضمیرهایش ضمیر جمع مخاطب مذکّر است؛ مثل عَنکُمْ و یُطَهِّرَکُمْ، و عیناً مانند وصله ناهموارى است که بخوبى مشخّص مى‏سازد که ربطى به آیه قبل و بعد ندارد؛ و جاى این خطاب در اینجا نیست. ولى در اینجا آورده‏اند، تا بواسطه ملابست، اذهان عامّه را متوجّه زوجات رسول الله بگردانند، و حَسَنه تطهیر و فقدان رجس را به آنها بچسبانند. و در نتیجه آیه دوّم بواسطه ادخال این زیادى بصورت دو آیه درآمده است، و تا یُطَهّرَکُمْ تَطْهِیرًا را یک آیه و تا لَطِیفًا خَبیرًا را آیه‏اى دیگر قرار داده، و مجموعاً آیات راجع به نِساءُ النَّبىّ را سه آیه کرده اند(مهرتابان صص9-412)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید قرآن کریم در زمان پیامبر(ص)جمع آوری شده وبه صورت سوره ها ومشخص بودن جای هر آیه در هر سوره بدستور ایشان,زیرا همانگونه که میدانیم آیاتی که نازل می شد توسط کاتبان وحی نوشته می شد در لوح های مختلف.ازمجموع اسناد ومدارک وروایات،چنین استفاده می شود که ترتیب آیات در سوره های قرآن،باارشاد وراهنمائی های پیامبر اسلام (ص)صورت گرفته ورأی وسلیقه صحابه در بوجود آمدن ترتیب مذکور دخالتی نداشت. زرکشی در کتاب «البرهان» خود ،این اجماع را بدین صورت نقل کرده اند:که به اتفاق همه مسلمین،ترتیب آیاتِ سوره های قرآن بدستور پیغمبر(ص) صورت گرفته است،چون هر وقت وحی نازل می شد یکی از نویسندگان وحی را احضار می فرمود وبه وی می گفت این آیه یا آیات را در فلان محل از فلان سوره قرار دهد. ابن زبیر گوید:به عثمان گفتم:آیه«والذین یتوفون منکم ویذرون ازواجاً» را آیه دیگری نسخ کرده است،چرا دستور می دهی آنرا بنویسند؟عثمان گفت برادر زاده!من چیزی را در قرآن از جای خودش تغییر نمی دهم. رسول خدا (ص)سوره های فراوانی از قرآن رابا ترتیب کنونی آیات آنها، در نمازها وخطبه های آن می خواند، یعنی علاوه بر آنکه قبلاً ترتیب آیات راپس از نزول وحی بلا فاصله مشخص می فرمود عملاً نیز این ترتیب را رعایت می فرمود .(دکتر سید محمد باقر حجتی،تاریخ قرآن کریم،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،ص66تا70) در هر صورت این سوره ها با این ترتیب آیات،همواره متواتر بوده ومیان مسلمانه رائج بوده واحدی جرئت تغییر نداشته ،زیرا افراد زیادی قرآن را حفظ داشتند ونسل به نسل در اذهان جریان داشته ودارد وکوچکترین جا بجائی با عکس العمل مسلمانها رو برو بود.علامه طباطبائی قدس سّره،می فرمایند:اینکه ترتیب سور وآیات بدستور پیامبر باشد،ثابت نیست.بیان ایشان مشکلی را ایجاد نمی کند،زیرا از متن ومحتوا ی آیات می توان تشخیص داد که آیه مکی است یا مدنی.ضمن اینکه جابجائی آیات مکی ومدنی در مواردی که گفته شده،بعلل خاصی بوده که از نظرها مخفی نیست.مانند جا دادن آیات ولایت در لابلای آیات مربوط به میته ویا زنهای پیامبر! نکته دیگر آنست که خود علامه ره در فصلی از کتاب «قرآن در اسلام»بیان نموده که قرآن مجید از هر گونه تحریفی محفوظ است واشاره نموده که تاریخ قرآن از روز نزول تا امروز کاملاً روشن است ،وپیوسته سوره هاوآیات آن ورد زبان مسلمانها بوده ودست بدست می گشته است.قرآن در اسلام،انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ص133 در نتیجه چیزی جابجا نشده است واگر آیه ای هم بر خلاف ترتیب نزول آمده به دستور پیامبر اکرم(ص)بوده است.ر.ک.به آیت الله معرفت،التمهید،انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ج1 ص276 درهر صورت به تصریح همه بزرگان اهل فن ،قرآن کریم بطور متواتر نسل به نسل بدست ما رسیده وکم وزیاد نشده،والفاظ آن ولو از نظر املائی غلط هم باشد دست نزده اند تا زمینه تحریف فراهم نشود. می توان از مطالبی که در بند 1و 2 و 3 گذشت نتیجه گرفت ک نزول آیات اولا ) در یک مورد بر پیامبر نازل نمی گشت بلکه هنگام حاجت در طول 20 یا 23 سال نازل شد پیامبر ( ص ) به طور طبیعی هرآنچه که بر ایشان نازل می شد به مردم ابلاغ می فرمود و مردم هم با شوق وذوق تمام آنها را یادداشت می کردند و در حافظه هایشان جا می دادند بنابراین این گونه نبوده است که پیامبر ( ص ) در یک مورد سوره ای همانند بقره راتلاوت بکند گذشته از آن پیامبر ما فوق بشر مادی است و توانایی او در اتصال به منبع لایزال الهی را نمی توان انکار کرد قرایت کل قرآن بر چنین کسی مشکل نیست تا چه رسد به قرایت سوره بقره حتی به گواه تاریخ حضرت در نمازسوره ها را تلاوت می فرمود تا بیشتر در اذهان مردم جا بگیرد ازاین رو نه کوتاهی سوره دلیل بر نزول بی وقفه آن است و نه طولانی بودن بر نزول تدریجی دلیل می باشد چگونگی زمان دقیق نزول آیات به طور روشن معلوم نیست تنها این اندازه مشخص است که آیات در عرض 20 یا 23 سال بر پیامبرنازل گشته است . خداوند آخرین کتاب آسمانى خود را به نام قرآن، براى هدایت بشر فرستاده است. خداوند دیگر نه کتابى مى‏فرستد و نه پیامبرى؛ بنابراین قرآن اولین و آخرین منبع هدایت بشر تلقى مى‏شود. تحریف چنین کتابى برابر با عدم حفظ خداوند و مساوى با گمراهى بشر است و این با حمید و حکیم بودن خداوند سازگار نیست. بنابراین خداوند خود به مقتضاى حکیم بودنش این کتاب را حفظ مى‏کند. T}2. برهان اعجاز{T این دلیل به تعبیر علامه طباطبایى‏ ، قرآن در اسلام، ص 117.{V بهترین و متقن ترین دلیل براى صیانت قرآن در زمان کنونى به شمار مى‏رود. تقریرش این است که همان وجوه اعجازى که براى قرآن زمان رسول‏اللَّه وجود داشت (مثل تحدى، فصاحت و بلاغت و زیبایى الفاظ آن، روحانى و معنوى بودن آن، هدایت انسان به سوى حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خیلى از اوصاف دیگر) بر همین قرآن کنونى منطبق و یافت مى‏شود. بى‏تردید در صورتى که بین این فاصله زمانى کمترین نقصان و یا اضافه‏اى در آن به وقوع مى‏پیوست، به طور یقین دیگر از آن اوصاف خبرى نمى‏ماند و حال آنکه همه آنها در قرآن کنونى باز هم یافت مى‏شود. 3. از طرفى، در چندین جا تصریح مى‏کند که کلام خدا و سند نبوت است و کتاب اسلام به شمار مى‏آیدمانند آیه 34 سوره طور و آیه 88 سوره اسراء و از طرف دیگر، دین اسلام را دین خاتم معرفى مى‏کندمانند آیه 85 سوره آل عمران و آیه 40 سوره احزاب. روشن است که معناى خاتمیت، مصونیت از تحریف است. اما سخن در این است که چه چیزى از دین باید مصون از تحریف باشد؟ یقیناً آنچه به نام دین و مجموعه هدایت الهى براى یک پیامبر نازل گشته است؛ یعنى، کتاب او باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است‏ همان، ص 66 و درباره خاتمیت ر.ک : مجموعه آثار استاد مطهرى، ج 2، ص 183 و ج 3، ص 1534. قرآن در همه زمان‏ها و مکان‏ها و حتى در زمان حاضر، توان و قدرت فکرى و ذهنى بشر را براى همانندسازى به مبارزه فرا مى‏خواند. اما بشر حاضر مثل انسان‏هاى گذشته، عاجزانه در مقابل آن شکست را پذیرا مى‏شود. از این ناتوانى موجود به راحتى مى‏توان پى برد که حتى قرآن کنونى به تحریف دچار نشده است. قرآن در راستاى هدایت و راهنمایى بشر، از بیان چیزى که لازمه بشر در امر سعادت باشد، فروگذارى نکرده است. قرآن حاضر همانند قرآن موجود در گذشته‏ها داراى این صفت است. حال اگر قرآن در زمان حاضر به چنین صفتى است، چگونه مى‏توان احتمال نقصان یا زیادت را در آن داد؟ بنابراین قرآن کنونى از هر گونه تغییرى مصون است. تمام آیات و سوره‏هاى کنونى قرآن مجید، همانند قرآن گذشته، دست به دست و سینه به سینه به طور همگانى توسط مسلمانان نقل گردیده است. این تواتر منطقى، دلالت مى‏کند هیچ کلمه و آیه یا سوره‏اى، نه از قرآن کاسته شده و نه بر آن افزوده شده است. بنابراین قرآن کنونى با توجه بر واجد بودن صفت تواتر، از هرگونه تحریفى سالم است. مسلمانان معتقدند وحى در واقع تکلم و گفتار لفظى خداوند است که به وسیله جبرئیل به پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏رسید و پیامبرصلى الله علیه وآله موظف بود عین همان الفاظ را بر مردم برساند. علامه مرتضى عسکرى یکى از تمهیدات الهى براى مصون ماندن قرآن، نزول تدریجى آن، آن هم با سبک و برنامه‏اى ویژه است. در مدت تقریباً 23 سال، آیات قرآن به دو شکل نازل شده است. آیاتى که در آغاز بعثت در مکه نازل گردیده، آیاتش کوتاه و موزون است؛ مانند «وَ الضُّحى‏ وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى‏ ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى‏...» و یا الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ. این مقاطع کوتاه و موزون در حفظ آیات، تأثیر بى‏شائبه‏اى داشته است، آن هم در میان مردم روزگارى که امى بوده‏اند. اما در سال‏هاى بعد، آیات و سوره‏هاى بزرگ‏ترى در مدینه نازل شده است؛ زیرا در مدینه، هم آرامش بیشترى براى مسلمانان بوده و هم امکانات نوشتن و ثبت آیات وجود داشته است. بالاخره، نزول تدریجى قرآن، این نتیجه را داشت که وقتى حتى چند آیه نازل مى‏شد، پیامبر آن را براى مسلمان‏ها مى‏خواند (و آنان نیز حفظ مى‏کردند) و بعد آیه‏اى دیگر نازل مى‏گشت. در تاریخ قرآن مهم است بدانیم که پیامبرصلى الله علیه وآله چگونه آیات را به مردم مى‏خوانده و آنها را تعلیم مى‏داد؟ راوى مى‏گوید: پیامبرصلى الله علیه وآله در مدینه هر بار ده آیه به ما مى آموخت. ما ده آیه را یاد مى‏گرفتیم، سپس ده آیه دیگر و... براى مثال، یکى از صحابه در مسجد دمشق 1600 شاگرد را تعلیم قرآن مى‏داده است. به این شکل که آنها را به گروه‏هاى ده نفرى تقسیم کرده بود و هر ده نفر یک ناظر داشته اند که مجموع این ناظران و سرگروه‏ها 160 نفر مى‏شدند. به شهادت تاریخ، در صدر اسلام عده زیادى از مسلمانان - که تعداد آنان را تا 43 نفر نوشته‏اند به دستور پیامبرصلى الله علیه وآله هر آیه و یا سوره‏اى که نازل مى‏شد، بلافاصله مى‏نوشتند؛ از جمله معروف‏ترین اصحاب پیامبر که به نوشتن قرآن اهتمام خاصى مى‏ورزیدند، حضرت على‏علیه السلام و زید بن ثابت بودند. اهتمام مسلمانان بى‏شک از اهتمام پیامبرصلى الله علیه وآله بر قرائت قرآن و تحفیظ آن بر مسلمانان‏جامعه آن روز فضیلت بزرگى براى حفظ قرآن قائل شده بود. مؤمن و منافق در این جهت بر یکدیگر سبقت مى‏گرفتند. معاشرت و انس با قرآن، جزو آداب و رسوم مردم در آمده بود و در مسائل و مشکلات خود به آن مراجعه مى‏کردند. تقدّس و فضیلت یافتن قرآن نزد مسلمانان، این نتیجه را به دنبال داشت که کسى نمى‏توانست ایده تغییر قرآن را در سر بپروراند. اهتمام به نگه‏دارى و حفظ قرآن کریم در میان مسلمانان به اندازه‏اى بود که پس از نبى اکرم و در زمان خلافت ابوبکر، وقتى در جنگ یمامه تعدادى از حافظان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجه بیشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور همه نسخه‏هاى قرآن را در یک جا جمع‏آورى کرده و از اینکه نقصانى در آنها واقع شود، جلوگیرى نمودند. حفظ این نسخه‏ها به شدت مورد توجه قرار گرفت و همین طور نسل بعد، قرآن را سینه به سینه حفظ مى کردند و به نسل بعد انتقال مى دادند(سید محمد حسین طباطبایى، ترجمه المیزان، ج 12، ص 167 - 161، مرکز نشر فرهنگى رجا. ‏ (براى مطالعه بیشتر ر.ک: الف. محمد هادى معرفت، تاریخ قرآن، (تهران: سمت، چاپ دوم 1377و به کتاب قرآن هرگز تحریف نشده از ایت الله حسن حسن‏زاده آملى. موفق باشید
2336
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد طاهرزاده (حفظةالله) حضرت استاد صمدی آملی در دروس شرح معرفت نفس می فرمایند : هر نفس و موجودی که ( یا رب ) می گوید ، در حقیقت دارد رب خودش را صدا می زند ، هیچ کس رب مطلق نظام هستی را صدا نمی زند . اما داعی تمامی موجودات این است که از کانال وجودی خودشان که همان رب مقید است به رب مطلق سفر کنند ، که ضمیر ( الیه ) در ( انالله و انا الیه راجعون) به همان رب مطلق بر می گردد . به یک معنا تمامی موجودات مسلمانند و همگی در حال سفر کردن از خویش به آن رب مطلقند ( آل عمران / ۸۳ ) هر کس با جدول وجودی خود ، با رب خویش در ارتباط است و همه می خواهند از این کانال ، خود را به رب پیغمبر اتصال دهند . در صورت امکان مطلب رب مقید و رب مطلق را شرح بفرمائید ممنون می شوم . با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ربّ مقید جلوه‌ی حضرت پرودگار است برای شخص خاص یا موجود خاص و ربّ مطلق حقیقت ربّ همه‌ی مخلوقات است که تحت عنوان «رب العالمین» می‌گوییم. موفق باشید
2335
متن پرسش
سلام علیکم. استاد عزیز در بحث حقیقت نوری ائمه زمانیکه مثلا امیر المومنین (ع) به شهادت رسیدند حقیقت نوری ایشان به امام حسن(ع) تعلق میگیرد و بطور مستمر به امام زمان (عج) تعلق میگیرد. و درحال حاضر که حقیقت نوری به امام زمان تعلق دارد آیا میشود از امام حسین(ع) که یک زمانی حامل این حقیقت نوری بود همان بهره ای را که الان میتوانیم از حقیقت نوری امام زمان بگیریم از امام حسین بگیریم؟ 2.آیا امامان ما که اکنون از نظر جسمی درقیدحیات نیستن دوبعد دیگرشان را دارند یا یک بعدی هستند و بعددیگرشان اکنون در خدمت امام عصر میباشد؟3.اینکه میفرمایند اعمالمان را باید از منظر ائمه انجام دهیم تا به نتیجه ی بهتر برسیم یعنی چه؟4.طبق احادیث روح امام علی و پیامبر 2000سال قبل از خلقت خلق ایجاد شده و حقیقت نوری آنها 40000سال قبل از خلقت حضرت آدم بوده است.آیا ارواح همه ی انسانها همان زمان خلق شده ؟ آیا ارواح انسانهایی که هنوز ازنظر جسمی پا به عرصه ی وجود و زمین ننهاده اند نیز همان زمان خلق شده ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1 و 2 – ائمه«علیهم‌السلام» همیشه در مقام حقیقت نوری خود هستند منتها مظهر آن حقیقت در زمان امام حسین«علیه‌السلام»، امام حسین«علیه‌السلام» است و شما بعد از شهادت امام حسین«علیه‌السلام» می‌توانید با حقیقت نوری آن حضرت مرتبط باشید هرچند مظهر آن حقیقت در این دنیا حضرت سجاد«علیه‌السلام» باشند و یا در حال حاضر حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشند. قسمت سوم سؤال را باید در جلسات 45 به بعد مبادی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» دنبال کنید. 4- ارواح قبل از ابدان خلق شده هرچند تقدم رتبه‌ای با ارواح پاک اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است. موفق باشید
2334
متن پرسش
سلام.از منظر فلسفی ماده ماهیتی دارای سه بعد است و نیز محدود و مشهود.سوالی که دارم این است که آیا این جهان مادی که به گفته ی دانشمندان هر روز دارد بزرگتر می شود،حدی دارد؟اصلا میوشد تصور کرد این جهان مادی با این همه وسعت و کهکشان جایی تمام میشود؟مثلا ته ان دیوار کشیده اند؟!!!اگر تمام نشود باید بگوییم ماده حد ندارد و عالم مادی بینهایت است و این یک تناقض است.خواهش می کنم جواب توجیهی ندهید.این عالم جسمانی مادی پر از کهکشان یا حد دارد یا ندارد.فقط بگویید دارد یا ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تا شما در مرتبه‌ و محدوده‌ی ماده هستید هرچقدر هم جلو بروید از ماده خارج نمی‌شوید چون در جهان ماده هستید چه در این کهکشان باشید و چه در کهکشان دیگر. این که می‌گویند ماده دارای سه بُعدِ طول و عرض و ارتفاع است در مقابل مجرد است که طول و عرض و ارتفاع برایش معنی نمی‌دهد و شما نمی‌توانید بگویید عقل من چند متر است ولی ذو ابعادبودن ماده به این معنا نیست که جهان مادی یک‌جا تمام می‌شود و بعد از آن مجرد است. موفق باشید
2333
متن پرسش
سلام استاد.برای من مساله ای پیش آمده و میخواستم شما راهنمایی بفرمایید.قضیه از این قراره که یه آقایی هست که به وسیله قرآن،غیب میگه.اصطلاحا بهشون دعا نویش میگن.این آقا تو یه اتاق کوچیک با یه مبلغ خیلی مختصر(1000 تومن) و فقط از طریق قرآن راحت از آینده یا مشکلات فرد یا کارایی که باید بکنه خیر میده،تا اینجا همه چی خوبه،اما چند وقت قبل یکی از آشناها چند سال بود چند تیکه وسیلش رو یهم گم کرده بود و مطلقا پیدا نمی شد،این آقا گفته بود اجنه برداشتنشون،بعدش با کلمات قران و ورق زدن جاهای مختلف و یادداشت کردن کلمات و عبارات،دعایی درست کرده بود و گفته بود اینو ب توسل به ائمه و صلوات فرستادن و بردن نامه ائمه میسوزونی.سوزونده ود و چند ساعت بعد به طرز عجیبی وسایلش تو خونه پیدا شده بودن.استاد چیزی که منو گیج کرده و توانایی تشخیص حق و باطل رو از من گرفته اینه که آیا سوزوندن کلمات و عباراتی که از قرآن نوشته شده جایز و شرعی و درسته؟این آقا که نه دنبال پول و دکون زدنه،کارشم که فقط با قرآنه،از اون طرف گفته این سوزوندن حتما باید با صلوات و توسل باشه،چجوری میشه اینا رو با هم جمع کرد؟پس باید نتیجه بگیریم کارش درست و شرعیه و اون عبارات و کلمات رو هم که درآورده طبق یه رموز خاصی بوده نه اینکه اسمش قرآن سوزوندن باشه.این آقا هیچ جای کارش شبیه جن گیرا نیست و به نظر نمیرسه کارش سیاه و شیطانی و ضاله باشه.لطفا جوابی بدین تا مرز حق و باطل کار این آقا روشن بشه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فریب این افراد را نخورید، قرآن بهانه است این خبرها همه از طرف جنّیان شرور به او می‌رسد و جنّیان شرور به او خدمت می‌کنند و هیچ برکتی برای شما ندارد. به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» رجوع بفرمایید مسائل آن‌جا عرض شده. موفق باشید
نمایش چاپی