بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: مدتی بود، از کسی درون خودم متنفر بودم، به شکلی که دوست داشتم جایی باشم که او نباشد، گویا حضورش سنگین و خسته کننده بود، چیزی بود عین من، ولی در عین حال جدای از من، وحدت در عین دوییت. اما الان دلم برایش می‌سوزد، وقتی حال آن کسی که در عین وحدت با من از من جدایی دارد، سختی زیاد کشیده، ولی چیزی بوده که نخواسته باشد، تلاش برای تبدیل شدن به کسیکه خوب است کرده ولی حد توانش همین است، الان می‌بینم که خسته هست، از نفس افتاده ولی باز هم راه بجایی ندارد. حتی از اینکه روزی ازش نفرت داشتم شرمندم، انگار خیلی گناه داشته، خیلی تنهاس.هر چند نمی‌دانم این همان است که من ازش نفرت داشتم، یا مجزاست از او. برایم سوال است، ۱. این کسی که در من است و با من است و عین من است ولی از من جداست کیست؟ ۲.آیا اون چیزی که ازش متنفر بودم و این چیزیکه دلم برایش می‌سوزد، دو ماهیت متفاوت دارند؟ ۳. آن نفرت و این دلسوزی چیست؟ ۴. باید با این حس چه کرد؟ با تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد نمی دانم. موفق باشید

36333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چرا هر ادراک حسی قوامش به ادراک خیالی است ونقش ادراک خیالی در ادراک حسی چیست و اینکه چرا در رویای صادقه گاهی قسمتی از آن با واقعیت مطابقت ندارد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در هر ادراک حسی، خیالی در صحنه است حال یا آن صورت خیالی مطابق آن ادراک حسی است و یا توهّمات نیز در آن صورت خیالیه دخالت می‌‌کند. این‌جا است که رؤیای انسان از حالت صادقه بودن خارج می‌شود حتی در غیر خواب نیز بعضاً پیش‌فرض‌های ما موجب می‌شود تا واقعیت را آن‌طور که احساس کرده‌ایم، فهم نکنیم. موفق باشید

36272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید بنده خودم به ذکر لا اله الا الله گویا انس و میل زیادی دارم که خواندن سوره توحید ولی وقتی میرم سجده طولانی بعد که بلند میشم از خستگی خوابم میبره چند ساعت می‌خوابم، مشکلم کجاست، دلم میخواد سکوت طولانی داشته باشم به محض حرف زدن احساس دور شدن می‌کنم، به ویژه وقتی از منزل بیرون میرم دلم یه دنیا میگیره استاد، دنیا و آدمهاش خیلی خفه کننده اند حتی خیلی از خودم می‌ترسم استاد، از نفسم سرکشی هاش، طغیان کردنهاش، دلم میخواد صبح تا شب فقط ذکر بگم و با کسی حرف نزنم. استاد چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعمق نسبت به معارف الهی مثل «معرفت نفس» و «تدبّر در قرآن» فکر کنید. موفق باشید

36197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چند سال پیش در راهپیمایی چند خانم رو دیدم از بسیج دانشگاه ولی با پوشش چادر وآرایش کرده، خیلی ناراحت شدم. چرا باید این افراد با این نوع آرایش حضور پیدا کنند؟، در راه برگشت فردی رو دیدم با چادر ولی صورت مثل گریم شده سفید و آرایش وحشتناک دقیقا چهره شیطانی داشت و از روبرو میومد و خنده شیطانی داشت برق چشم و خنده هاش قلبم رو به درد آورد به خودم که اومدم فهمیدم این یک انسان نبود بلکه خود شیطان بود، تا چند وقت از به یاد آوردن اون صحنه وحشت داشتم، با اینکه زمان زیادی از این ماجرا میگذره، علت دیدن این صحنه ذهنم رو مشغول کرده، آیا من نباید اونجا ناراحت می‌شدم یا....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

36086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس عرفان عالم مظهر خداست. آیا ظاهر که خدا باشد با مظهر یکی است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هو الظاهر است به همان معنایی که می‌فرماید: «الله نور السموات و الارض» امری که حضرت امام خمینی در شرح سوره «حمد» بدان پرداختند. چنانچه بتوانید این امر را تصدیق بفرمایید می‌توانید ادامه دهید. موفق باشید

35867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: به نظر شما کدوم یکی از این دو سیر میتونه مفیدتر باشه؟ با هدف سیر و سلوک و فعالیت فرهنگی تربیتی سیر اول: دو دور مطالعه کتب شهید مطهری و کتب شما بدایه و نهایه، حکمت متعالیه (استاد یزدان پناه) تفسیر استاد یزدان پناه سیر دوم «دو دور مطالعه کتب شهید مطهری و کتب شما «سه دور معنای قرآن هر دور یک هفته» «تفسیر نور ده جلد» «میزان الحکمه چهارده جلد» «پیشوایان هدایت چهارده جلد» « انسان دویست و پنجاه ساله حلقه سوم » «معارف قرآن»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ظرفیت خود افراد دارد. البته اگر کسی ظرفیت دنبال‌کردنِ دوره اول را داشته باشد، نتایج عمیق‌تری برایش پیش می‌آید. موفق باشید

35697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

صلوات بر پیامبر و سلام و درود به شما.  سوال کردن که شما محبوبیت ندارید میخام بگم که مردان الهی همواره در راه تبلیغ دین مورد نیش و کنایه دشمنان بوده اند و مادامی که حضرتعالی پشتیبان و حامی حاکم ستمگر و ویرانگر کشور و ملت نباشید در دل ما جای دارید و کتابهای شما زینت دهنده کتابخانه ما و مطالعه آن باعث نورانیت دل و روح ماست. اما در استانه هفته دولت مطلبی از امام عزیزمان را دیدم که خطاب به حاکم فعلی فرمودن ولی متاسفانه گوش نکردن و الان رسیدیم به وضعیت فعلی که فساد و بی عدالتی جامعه اسلامی را فراگرفته و به جایی رسیدیم که پول نفتمان با اجازه آمریکا در عمان بلوکه شده و باید با اجازه شیطان جهانخوار!!! خرج کنیم. بیانات امام خمینی در دیدار با هفته دول 1362 یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. به مناسبت هفته دولت، صبح روز هفتم شهریور 1362 اعضای هیئت دولت به همراه رئیس جمهور و نخست وزیر وقت با حضرت امام در جماران دیدار کردند. امام در این دیدار با تشریح انگیزه حضور مردم در انقلاب، لزوم خدمت مسئولان به مردم را یادآور شدند. متن کامل سخنان امام و توصیه های ایشان در ذیل آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم موقعیت جمهوری اسلامی در دنیا در این «هفته دولت»، ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم. تلخی ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته، مرحوم «عراقی» بود که من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، می شناختم و انصافاً مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد. و در این هفته هم که مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود. این اسباب تأسف و تأثر ماست و شما. و این تلخی است که خوب، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم. و شیرینی و شیرینی ها آنچه بحمد الله در این هفته که «هفته دولت» است و واقعاً باید هفته دولت حساب کرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جای خودشان را در دنیا باز کرده اند. یعنی، دنیا امروز روی این جمهوری و روی دولت جمهوری و روی رئیس جمهور این کشور و روی مجلس و همه ارگان های دیگر حساب باز کرده است. آنهایی که تا کنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهایی واقع می شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکی دو ماه قضیه تمام است، و صدام هم روی همین زمینه بازی اش دادند، الآن چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانی برایشان کار بکنند و آنها بیایند بهره برداری کنند. و بحمد الله الآن دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلی، آزادی است. و من امیدوارم که بیشتر از این، رو به استقلال و آزادی و جهات دیگر برود. اسلامیت انقلاب، انگیزه حضور مردم در صحنه ها و مهم همین معناست که کراراً من عرض کرده ام، این است که جمهوری چون اسلامی است و ملت اسلامی هستند، مسلم هستند، مادامی که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قوای قضائیه و ارتش و پاسدار و همه، رو به اسلام باشند این کشور اسلامی رو به آنهاست، و اساس همین است که برای خاطر اسلامی بودن از اول پیروزی حاصل شد. شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگری عرضه شده بود به این ملت، ملت مجتمع می شدند. برای اینکه ملت، ملت مسلمان است. وقتی که اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانیون، اکثر روحانیون، اکثر کسانی که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند، و مردم هم خودشان با روی گشاده آمدند، و تا امروز هم تمام این فداکاریها، فداکاریهای روی اسلام است نه اینکه حساب دیگری دارد. مسأله ملیت هست، اما نه آن طوری که آقایان خیال می کنند که ما ملیت را بگیریم و کاری به اسلام نداشته باشیم، اول ملی باشیم و بعد اسلامی باشیم، نخیر، مسئله اسلامی بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ، این غیر از این چیزی نیست. همراه نبودن مردم با حکومتهای دیکتاتور و من کراراً به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار می کنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد. یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع این طور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد. شاهش دیکتاتور بود و- عرض می کنم که- استاندارهایشان هم همین طور، و فرماندارهایش هم همین طور، و شهربانی اش هم همین طور، و همه شان، ارتش هم همین معنا بود. برای اینکه، اینها می دیدند که مردم با آنها همراه نیستند، آنها هم که می خواهند استفاده بکنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله برای انگیزه انسانی بود، برای استفاده بود، از این جهت، این انگیزه دیکتاتوری می شد، تو سر مردم زدن می شد. آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما رو برگردانده اند. مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد. مردم اداره کردند، یعنی این سپاه مردمند، این بسیجی ها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همان طوری که خیال کرده بود صدام، خیالش به واقعیت می پیوست. برای اینکه، یک ارتشی بود که انگیزه اسلامی نداشت و انگیزه منافع شخصی داشت و به مجرد اینکه وارد می شدند آنها هم دست بر می داشتند. خوب، ما سابق دیدیم که وقتی که جنگ عمومی پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته باشند، آنها می خواستند از اینجا عبور کنند، هیچ هم کار به ما نداشتند، به مجرد اینکه اینها در سرحد وارد شدند، تمام ارتشی ها و ژاندارمری همه فرار کردند. و در تهران هم من خودم شاهد بودم که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها می بستند و از تهران فرار می کردند. کجا می خواستند بروند نمی دانم. و من دیدم که این سربازهایی که از توی سربازخانه ها آمده اند بیرون می گردند دنبال اینکه یک چیزی پیدا کنند بخورند. این برای این بود که، مردم همراه نبودند. مردم شکر می کردند که آمدند اینجا و رضا خان رفت. این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر می کردند که خدا به آنها یک منتی گذاشته است که اجنبی ها، آنی که اجنبی بودند، از روسیه بود، از امریکا بود، از انگلستان بود، اینها آمدند و «پهلوی» رفت. وضع این طوری بود، چنانچه دیدید وقتی که محمد رضا هم رفت مردم ریختند و آن طور جشن بپا کردند، گویی که الآن سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم می گفتند که همه ایران سلطنت طلبند، و اعلیحضرت رضای دوم «1» الآن محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند! خوب، اینها بگویند. و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش درآورند. اینها می خواهند این را، پول هایی که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش. و من صلاحش را می دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبی. بداند که دیگر این کارها گذشته است. مردم اگر چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد، دیگر سلطنت طلب نیستند، این شکی در کار نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به این نکته فکر کنید که به هر حال انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، حال باید از خود بپرسیم چه نسبتی  بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّی‌تر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو می‌کردند، در آن حدّ که در تلاش‌های خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت می‌کند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیت‌های پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرن‌ها و دهه‌هایی که به ارث برده‌ایم و البته برای عبور از آن‌ها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروخته‌شده از روحِ خلوت‌نشینی به نام حضرت روح‌الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسان‌ها شکل بگیرد  و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آینده‌ای که جهان مدرن مدّ نظر انسان‌ها قرار داده بود، آینده‌ای که با آزادی و تفکر محقق می‌شود و انسان‌ها با انتخاب خود متوجه زمان قدسی‌شان در تاریخ باشند، با خودآگاهی نسبت به بی‌نظمی‌ها و پریشانی‌ها و پراکنده‌کاری‌هایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده می‌توان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید. موفق باشید

 

35634

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من از شما پرسیدم که روش تفسیری که در شرح تفاسیر قرآن روی سایت انجام داده‌اید، آیا انفسی است؟ چرا پاسخ ندادید؟ خوب سوال را نشان ندهید، فقط یک بله یا نه کفایت می‌کند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره 35629 رجوع فرمایید. موفق باشید

35568
متن پرسش

با عرض سلام و تشکر از شما: سوال بنده این است که چرا با وجود اینکه انسانها در معاد با جسم مثالی محشور می‌شوند، ظاهر برخی از آیات قرآن در مورد معاد، به جسم مادی بیشتر نزدیک است تا جسم مثالی؟ مثل آیه ۳ و ۴ سوره قیامه: «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَه بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ» سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی»https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D8%A8%D8%AF%D9%86%20%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D9%88%DB%8C  عرض شد حضرت امام عسگری «علیه‌السلام» فضای این آیه را فضای جدل خداوند با اُبیّ بن خلف می‌دانند بدین معنا که بر مبنای پیش‌فرض‌های مخاطب سخن گفته‌اند نه آن‌که بخواهند موضوع را از این زاویه تثبیت کنند. موفق باشید

35233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ارادت خدمت استاد گرامی: ببخشین از کجا متوجه شیم تو کدوم مرحله ی تزکیه نفس هستیم و چقدر رشد واقعی داشتیم؟! دعاهایی مثل دعای ندبه و کمیل رو میشه بصورت چهل شب یا روز بصورت پیوسته خوند؟! اذکاری مثل ذکر یونسیه رو میشه در حال انجام کارهای روزمره خوند و آیا اثری در رشد و تربیت ما داره؟! قبلا بابت راهنمایی تون متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان حجابهای بین خود و حضرت حق را کمتر کند، راحت‌تر متوجه مراحل سلوکی خود می‌گردد. ۲. نه! لازم نیست. ۳. به هر حال این ذکر باید در حالتی خوانده شود که انسان مانند حضرت یونس «علیه‌السلام» خود را در تاریکی شکم نهنگ و در میان دریا حس کند یعنی تا این اندازه از همه چیز منصرف و ناامید باشد مگر به لطف خداوند. موفق باشید

38617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد گرانقدر در بحث ولایت الله و ولایت شیطان می‌توان گفت شیطان در برابر خدا سجده کرد و ۶ هزار سال عبادت کرد، پس ابتدا ولایت خدا را داشت. زمانیکه قرار شد به مقام آدم سجده کند، نپذیرفت و از ولایت خدا بیرون آمد و درمقابل خدا ایستاد. و اذن گرفت که مردم را گمراه و به ولایت خود دعوت کند؟ در پذیرش ولایت الله یا ولایت شیطان (طاغوت) هرکس ولایت خدا را قبول کرد، پس ولایت شیطان را نپذیرفت. آنکه ولایت الله را پذیرفت، مؤمن و آنکه نپذیرفت و ولایت شیطان را پذیرفت، کافر شد؟ ولایت امیرالمومنین و ولایت پیامبر و ولایت خدا، از هم مجزا هستند؟ این درست است که بگوییم: هرکس ولایت خدا را فقط پذیرفت، مؤمن است که می تواند مسلمان یا یهودی یا مسیحی باشد؟ هرکس ولایت پیامبر را پذیرفت، مسلمان و هرکس نپذیرفت غیرمسلمان (مثلا مسیحی و یهودی) است؟ هرکس ولایت امیرالمومنین را پذیرفت، شیعه و هرکس نپذیرفت غیرشیعه می باشد؟ نتیجه اینکه، ولایت پذیری مراتبی دارد و بر اساس این مراتب و پذیرش آنها، شخص نسبت خود را با خدا و پیامبر و اهل بیت مشخص کرده. وقتیکه انسانی که ولایت الله را پذیرفته، گناه می کند، هنگام انحراف از مسیر حق، در ولایت شیطان قرار گرفته؟ که اگر توبه کند، به ولایت الله برمی گردد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می فرماید: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ» بدین معنا که ولایتِ حقیقی منحصر در ولایت خداوند است و پذیرفتن هر ولایتی غیر از ولایت خداوند، ولایت طاغوت است و در راستای ولایت الهی، ولایت اولیای معصوم معنا دارد و جدا از ولایت الهی، حتی نظر به معصوم، نوعی شخص پرستی به حساب می آید. موفق باشید

37918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان، در مورد آنچه راوی شنود دیده بودند و الان هم قبل از انتخابات گفتند که آقای ظریف بر اساس آنچه ایشان دیدند، دچار آبروریزی می شوند (الله اعلم) و... ولیکن شما فرمودین که آنچه آن بنده خدا دیده وهمیات بوده، اما چطوره که اتفاقاتی که ایشون دیدن، رخ میده؟ آقای ظریف که همین الان هم اون ظریف سابق نیست.... بهر حال می‌ترسم اون چیزی هم که راجع به رهبری دیدند که آخرین رهبر این انقلابند، هم رخ بده😢😢😢آن وقت باز هم به نظرتون توهمه؟ البته که ما به فضل خداوند امیدواریم و این انقلاب هم پربرکته و اگر در جغرافیای ایران اسلامی هم به محاق بره در لبنان و عراق و یمن و حتی غرب ادامه خواهد داشت. پایدار باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در این موارد اگر ملاحظه فرمایید سعی می‌کنیم موارد را با آنچه که پیشگویی شده است، تطبیق دهیم. در حالی‌که ما باید طبق سنت های الهی عمل کنیم و نتیجه، فرعِ بر آن است. موفق باشید

37718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و درود خدمت شما بنده لایق خداوند متعال و بلند مرتبه آقا جان. الان امام عصر کجا هستن و به چه کاری هستن؟ ۲. آیا اگر فرد گناهکار برای آقا امام زمان دعا کند چون برای آقا دعا کرده است دعای فرد گناهکار مستجاب می‌شود یا خیر؟ ۳. جریان این ویدیوهایی که آینده را پیش‌بینی می‌کنند چیست چون همه چیز را درست پیش بینی می‌کنند. ۴. آیا خود شخص شیطان لعین و رجیم از تقدیر آدم با خبر هست یا نه و شیاطین جن چطور؟ ۵. چطور بحرالعلوم شویم؟ یا علی مدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که می فرمایید نیاز به مطالعه مقدماتی دارد. پیشنهاد می‌شود پس از مطالعه کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست؛ به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که همراه با شرح صوتی آن روی سایت هست؛ رجوع فرمایید تا إن شاءالله خود جنابعالی به خوبی بتوانید جواب این نوع سؤال‌ها را برای خود داشته باشید، بخصوص که وقتی متوجه باشیم امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» واسطه فیض و انسان کامل‌اند؛ مسئله ما مکان ایشان نخواهد بود. برای «بحرالعلوم‌شدن» زمینه‌هایی باید فراهم شود تا هرچه بیشتر بتوانید در قرآن تدبّر کنیم. موفق باشید 

37692

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: حس می‌کنم رهایی از دنیا خوبه ولی چه کنیم که دنیا و استرس‌هاش ما رو رها نمی‌کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه از طریق معرفت نفس متوجه «حضور بیکرانه اکنون جاودانه» خود در دل تاریخ انقلاب اسلامی بشویم؛ بیشتر و بیشتر از تعلق نسبت به دنیا آزاد می‌گردیم. راهی که شهید رئیسی‌ها تا آن‌جا جلو رفتند که طعنه خَلقان برای او هیچ ارزشی نداشت. موفق باشید

37565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده سعی می‌کنم به اختصار مشکلات خودم را بیان کنم ان شاء الله برنامه متناسب ارائه شود. ۱. بنده حدود ۵ سالی هست که درگیر رذیله اخلاقی حسادت هستم و خودم رو مقایسه می‌کنم. البته الان خیلی بهتر شده با صوت استاد شجاعی و استاد پناهیان و.... ولی هنوز فکر می‌کنم ریشه کن نشده است. ۲. من وقتی کسی کنارم کاری انجام میده ذهنم درگیر میشه و این مشکل قبلا خیلی شدید بود و انگار اصلا از خودم بیرون میومدم و ذهنم درگیر شخص کناری می‌شد و تو نماز هم این مشکل مضاعف بود در حال حاضر با اینکه بهتر شدم ولی هنوز بعضی وقتها این مشکل سراغ من میاد راه حل اصلی و ریشه کن شدن این مشکل کجاست؟ ۳. من ازدواج کردم و احساس می‌کنم وسواس دارم. وسواس فکری مثلا با خودم میگم نکنه عقد ازدواج مون باطل باشه و... امثال این فکرها. و همسرم رو مقایسه می‌کنم و در نتیجه سردی پیش میاد و به همسرم توجه نمی‌کنم. چجوری باید عشق الهی رو تو زندگی مون جریان بدیم؟ چجوری از این مقایسه رها بشیم؟ ۴. بعضی وقتها فکر اینکه الان سن من گذشته و نمیتونم تغییر کنم من رو اذیت میده و دنبالش تنبلی میاد. احساس می‌کنم در تغییر کردن خیلی کند هستم و اراده محکمی ندارم. ۵. با وجود گناهانی در گذشته هنوز حس توبه واقعی در من شکل نگرفته برای توبه واقعی باید چیکار کنم؟ ۶. بعضی اوقات حس بدبینی نسبت به خدا و وجود حضرات معصومین در من میاد و نمیدونم از کجا میاد و نمیتونم کنترلش کنم و سخته و این بدبینی من چحوری حل میشه؟ ۷. دنبال همین بدبینی نسبت به خدا و اهل بیت شبهات زیادی در ذهن من میاد از جمله موارد نقضی که ذهنم خیال میکنه و میگه اگر خدا و اهل بیت تو رو دوست داشتن اینجوری نمی‌شد و... با اینکه میدونم من خیلی خراب کردم و اهل طاعت و بندگی نبودم و این فکرا سراغم میاد. از موفقیت بقیه در لحظه اول که می‌شنوم شاد نمیشم و ناراحت میشم و بعدش به خودم تلنگر می‌زنم که چرا اینجروی هستی و بعدش کم کم برطرف میشه. چجوری این حس رو باید درست کرد؟ همش با خودم میگم چرا نباید از پیشرفت بقیه خوشحال بشم؟ ۸. بعضی اوقات حس پوچی سراغ من میاد که این درس که میخونم به چه کاری میاد. ۹. چیکار کنم محبت خدا و اهل بیت و آقا امیرالمومنین در وجودم زیاد بشه؟ ۱۰. میخوام خودم رو بشناسم که اصلا من کی هستم و خود شناسی داشته باشم. ۱۱. مدت زیادی شاید ۳ سال کم وبیش درگیر نگاه حرام و نامحرم بوده ام چجوری ترک و توبه کنم؟ ۱۲. بهترین راه توسل به اهل بیت چیه؟ چرا سیمم وصل نمیشه (یکم اراده ضعیف دارم البته) خلاصه که خیلی دوست دارم سرم تو زندگی خودم باشه نه اینکه مثل یک دیده بان زندگی بقیه رو سرک بکشم و مقایسه کنم.. خیلی دوست دارم معرفت خدا و اهل بیت رو بدست بیارم و نماز خوب داشته باشم، نماز با توجه، اهل یقیین و توکل به خدا باشم. راه تقویت صفات حسنه و خوب در وجود آدمی چیست؟ برای اینکه محبت خدا و اهل بیت در وجودم زیاد بشه چیکار کنم ان شاء الله به امید خدا با برنامه شما این مشکلات حل بشود. البته اجمالا یقیین دارم که آنچه پیش می آید خیر است ان شاء الله استاد محترم: لطفا برنامه کامل بدهید و بدانید که من پای کار هستم و این برنامه را انجام می‌دهم و تشنه تغییر هستم چراکه اگر غیر این بود این عریضه را نمی‌نوشتم و وقت شما را نمی‌گرفتم. خیلی ممنونم تشکر خدا خیرتان بدهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حُسنِ آگاهی از این ضعف‌ها حکایت از آن دارد که به لطف خدا، طلبِ عبور از آن‌ها در شما پیش آمده و درمانِ همه آن‌ها ورود به ایمان حضوری است که ابتدا با مباحث «معرفت نفس» و صوت‌های آن که روی سایت هست شروع بفرمایید و با تدبّر در قرآن راه را ادامه دهید. در ارتباط با سوره‌های زمر و عنکبوت و روم و آل‌عمران از طریق صوت آن سور که روی سایت هست. موفق باشید

37533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: کسی می‌میرد. فرزندش برایش خیرات می‌کند. آیا این خیرات سبب تغییر جوهری آن میت می‌شود؟ یا آن که بصورت رفع حجب برای میت رخ می‌دهد؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینه‌های رسیدن آن خیرات در او باشد، آری! مؤثر خواهد بود آن‌هم در حدّ رفع حجاب. ولی اگر آن انسان، انسانی شقی باشد هیچ تأثیری برای او ندارد تا آن‌جایی که حتی خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر برای منافق نماز میت‌اش را آن حضرت بخوانند برایش نتیجه‌ای نخواهد داشت. موفق باشید

37395
متن پرسش

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. سلام استاد: در رابطه با ماجرای شیطان و عدم سجده اش بر آدم، ۱. آیا خود شیطان از کفری که داشت «کان من الکافرین» خبر داشت؟ ۲. آن کفری که شیطان قبل از سجده نکردنش بر آدم در شخصیتش بود «کان من الکافرین»، چگونه ایجاد شده بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است او و یا هر متکبّری از کفر خود آگاه نباشد، ولی اگر در خود جستجو می‌نمود از تکبر و خودبینی‌اش در نسبت با حقیقت می‌توانست آگاه شود و طبیعی است که حضرت حق در مسیر امتحان هرکس، میدانی را برای مواجهه با خودش یعنی خود آن فرد می‌گشاید و شیطان با مواجهه با حضرت آدم که آینه اسماء الهی بود با کفر خود سجده‌ای که باید انجام می‌داد را، انجام نداد و این خودبینی و تنها خوبی‌های خود را دیدن در هر موجود مختاری هست و خودش باید مواظب خودش باشد تا در عرصه ابتلا و امتحان از آن خودبینی‌ها عبور کند. به گفته آیت الله محیی‌الدین الهی قمشه‌ای: «جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید / ور نه در بوالبشری ترک سجود اینهمه نیست». و این مائیم و عبرت از خطر رجیم‌بودنی که شیطان گرفتار آن شد. موفق باشید                        

37370
متن پرسش

سلام استاد گرانقدرم: امروز سروده‌ای داشتم که می‌خواستم تقدیم شما و همه لب المیزانی‌های عزیز کنم: «تا هست می ناب، همین آب چه زشت است / مستِ غم تو آدم و شیطان و فرشتست» «هر قدر که مس با نفس عشق طلا شد / کافیست؛ به ویرانه بیا نوبت خشت است» «کافر بجز این است که پشتش به تو گرم است؟ / هرچند که زشت است ولی نیک سرشت است» «حلّاجِ دل از فلسفه‌ام کرد شکایت / محکوم زوال است هر آن پنبه که رشتست » «بر کِشته‌ی خود هیچ منازید که این باد / دمساز بهار است ولی دشمن کِشت است » «با خطّ خوشی بر دلم این جمله نوشتی: / وقتی که تو باشی چه نیازی به بهشت است» ۲۳ فروردین ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چیز خوبی وقتی با حضور ایمانی انس با حضرت محبوب مقایسه شود؛ آن را ارزشی نیست. و هرچیز ناملایمی آن‌گاه که پای حضور حضرت محبوب را به میان آورد، چه اندازه زیباست به همان معنایی که فرمود: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

37363

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: برای تقویت عزم و اراده چه راهکار هایی پیشنهاد می‌کیند که قویاً مورد توجه قرار گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست؛ مطالعه بفرمایید. موفق باشید

37210

عفافِ بزرگبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد موضوعی رو بین جوانان پسر(اعم از خودم) می‌بینم و خواستم با شما در ارتباط بگذارم. این موضوع عبارت است از نیاز عاطفی! پسرها وقتی به ۱۹_۲۰ سال می رسند این حس را از اعماق وجود درک می‌کنند که آقا من الان به یک همدم، همراز و به یک معدن محبت و عاطفه نیاز دارم. نیازی است خدادادی که مقدمه ازدواج هم هست. جامعه غیر اسلامی به گونه ای است که با طرح مسئله دوست دختر/دوست پسر این مشکل را تا حد زیادی حل کرده با توجه به اینکه حالا یکسری مشکلات پدید می آورد. اما این نیاز عاطفی واقعا زمین گیر کننده است. انگار با هیچ نماز و دعایی نباید برطرف شود و درستش هم این است و گرنه پیامبر و ائمه علیهم السلام نباید ازدواج می کردند؛ بالاخره ازدواج که فقط گسترش نسل نیست! عاطفه هست، عشق هست و... با توجه به وضع جامعه، تا ۲۴،۲۵ سالگی ازدواجی مقدور نیست؛ تعداد معدودی هستند که زیر این سن ازدواج می کنند. بنده اکثریت جامعه را در حداقل حالت در نظر گرفتم. یک پسر ۱۹_۲۰ ساله، ۴ الی ۵ سال در حسرت است. مخصوصا اگر مذهبی باشد که دیگر وضعش بدتر! چون پسر مذهبی رابطه چندانی با دختر ها ندارد مگر در حد سلام علیک! و مشاهده اینکه دختر پسر ها باهم اند و دل و قلوه می‌گیرند یکم قلب پسرای مذهبی مثل خود بنده رو به درد میاره. بنده که پیامبر یا امام نیستم دانشگاه می‌روم، تا جایی که بتوانم نگاهم را کنترل می‌کنم ولی نیمچه نگاهی کافی است تا افکارم ویران شود. خلاصه که موضوع سختی شده و رفقای بنده نیز همین مشکل را دارند حالا افرادی که غیر مذهبی اند کارشان جور تر است ولی برای مذهبی ها هیچ پناهی نیست سر که بر بالین می‌گذارم می‌خواستم کسی بود که فقط با او انس می‌گرفتم و فقط او را می نگریستم (به دور از فضای نکبت بار صرفا جنسی!) ولی چه می شود کرد؟! دوستی و مکالمه غیر ضروری با نامحرم از بر حرام است و خب، باشد! به نظر اسلام احترام می‌گذاریم ولی باور کنید این احترام حقیقی نیست از روی اکراه است بگذارید توضیح بدهم: نمی‌شود به چهره نامحرم نگریست، باشد بیشتر از ۵ کلمه ضروری مشکل ایجاد می‌کند، باشد هر کلمه شوخی با نامحرم معادل هزار سال جهنم، باشد اینها باعث می‌شود کلا از دید دختران، ما پسران مذهبی آدمهای منفوری باشیم با اینکه نهایت ادب و احترام را در حق آنها بجا می آوریم و هیچ بدخلقی ای نیست. حالا واقعا تکلیف چیست؟ من هر روز بعد از دانشگاه حساب می‌کنم که چند سال به جهنم هایم اضافه شده است. شاید فکر کنید شوخی می‌کنم ولی واقعا برایمان مهم است که چطور رفتار کنیم که نه سیخ بسوزد نه کباب. اگر منبعی هم برای مطالعه دارید خواهشمندم معرفی کنید. ممنون و سپاس باب وقتی که میگذارید. تشکر🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که عده‌ای در به‌وجودآمدن شرایطِ پیش‌آمده که موجب سختی زندگی و سختی ازدواج جوانان شده، گنه‌کاراند حرفی نیست و مسلّماً اینان از زندگی خود بهره‌ای نمی‌برند. ولی از طرف دیگر شما نیز مطمئن باشید اگر در مسیر رعایت دستورات الهی قرار بگیرید، گشایش لازم فراهم خواهد شد. قرآن به ما مسلمانان دستور داده است «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» و البته باید مردان بی‌زن و زنان بی‌شوهر و کنیزان و بندگان شایسته خود را به نکاح یکدیگر درآورید، اگر آن مردان و زنان فقیرند خدا به لطف و فضل خود آنان را بی‌نیاز و مستغنی خواهد فرمود و خدا رحمتش وسیع و نامتناهی و (به احوال بندگان) آگاه است. 
آری! اگر ما در مقابل فاجعه‌ای بزرگ قرار گرفته‌ایم و حقیقتاً جوانانِ پاکدامن ما در زحمت هستند؛ در مقابل این فاجعه، خداوند مدد می‌کند تا روح‌های بزرگی به میان آید برای عفافی بزرگ که آن، عفافِ آخرالزمانی است به همان معنایی که جضرت ربّ العالمین برای چنین جوانان پاکدامنی امید فضل واسعی را دادند و فرمودند: «يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ».  موفق باشید        

37184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: به غیر از رهبری که بزرگان دین ما به صداقت و پاکدستی ایشان اعتراف و امر به پیروی از این بزرگوار کردند، آیا شما نشانه ای از اسلام در بقیه ارکان نظام می‌بینید؟ جدیدترین اتفاق کتک زدن جمع معترض امرین به معروف و نهی از منکر - اگر آمر به معروفی در خیابان به پلیس زنگ بزند قریب به صد درصد مواقع پلیس حضور پیدا نخواهد کرد. - تشویق به گزارش دادن می‌کنند از اونور طلبه ای که این کار را انجام داده از دولت و روحانیت همه گردنش نمی‌گیرند و بیانیه به خلافش میدند تا یک زن داد کشید سر طلبه روحانی آقایان همه گفتند کار غلطی هست. چرا قبلش گوشزد نکردند؟ چرا قبلش نگفتند این کار غلطه شاید به دولت انقلابی باید گفت رفاه اقتصادی بهبود معشیت و... نمیخاهیم، حداقل لطفا متدینین رو کتک نزن

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است و متوجه باشید ما در جنگ فرهنگیِ بسیار حساسی قرار داریم. و اگر هرچه زودتر از ضعف‌های خود عبور کنیم به جهت آموزه‌های اصیل و حکیمانه شریعت الهی باید امیدوار بود که در جهان آینده ما حاضر خواهیم بود. مهمْ برخوردهای حکیمانه و حساب‌شده‌ای است که باید نیروهای معتقد به انقلاب بشناسند و در آن ورود کنند تا دوگانگی و گسست نسل‌ها به میان نیاید. موفق باشید

37176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: امروز که روزه ای گرفتم و هی به وقت تشنگی به یاد پیمانم با خدا می افتادم و ادامه می دادم به روزه ای که گرفته ام. یه حالی پیش اومد که مثل این که عابد شدم و یاد خداوند بود در کارم. فقط برای خدا بود. استاد میگم که من یه مدتی مبحث آشتی با خدای شما رو دنبال می‌کردم اما حالا که متاسفانه سیگار اومده و نمیگذاره که اونس خودم رو بگیر با مناسبات، نهایتا می‌ترسم که در عاشورای حسینی و اربعیبن کربلایی دور بمونم از راهیان حقیقت. چرا باید نتونم بگم سیگار کشیدن رو بفهممش و بدونم که برای چی آخه؟ دنیای عجیبی شده. انسانیت گره خوده با اطرافیان و انسان ها، یک انسان میخواد آدم باشه اما باید به بقیه انسان ها هم فکر کنه. مناسبت ها از روز حضرت آدم، هابیل و قابیل شروع شد و آدم نتوانست بر نفس خود قلبه کند و واجد انجام دادن یک کاری بود بر خلاف پیمانی که با خدا بسته. یعنی طوری شده که ایستادن بر عهد این قدر سخت شده. حالا هم نمی دونم که چرا منی که ورزشم ترک نمی‌شد و داشتم با امیدی به اینده فکر می‌کردم با شکستی و آه و ناله ای خنک شدم. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ سیگار ... هههه ... کی میشه که قهقهه بزنم از کار های خودم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» . به هر حال تا می‌توانید بدون آن‌که خود را سرزنش کنید و یا مأیوس شوید، عزیزانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی را مدّ نظر آورید و معنایی که او برای خود و برای زندگی، کرد. در این فضا به راحتی می‌توانیم به وارستگی‌ها اندیشه کنیم. موفق باشید

37157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: راستش من چند وقتی هست سوالات متعددی ذهنم رو درگیر کرده؛ اینکه چطور میشه آخرت و دنیا رو با هم توازن برقرار کرد، من وقتی به کلاس های معرفتی و تذکرات مذهبی می‌پردازم واقعا نسبت به دنیا و زندگی ام بی رغبت میشم یه جورایی دچار نا امیدی و بیهودگی دنیا میشم و اصلا دلم نمیخواد دیگه زنده باشم - نمیدونم کجای کارم ایراد داره؟ اصلا دیگه شوقی برای زندگی زناشویی، رسیدن به خونه و زندگی ندارم برام سواله که حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: جوری زندگی کنید که انگار تا لحظه ای دیگر می‌میرید و آماده مرگ باشید و طوری زندگی کنید که انگار ۱۰۰ ساله دیگه قراره روی دنیا باشید. چطور میشه این دو رو با هم جمع کرد که دچار نا امیدی، سرخوردگی و افسردگی نشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور فعّال در زندگی است و معنابخشیدن به خود در این فضا که موجب می‌شود تا دنیا و آخرت جمع شوند. زیرا فرار از زندگی، فرار از وسعت ابدی است که ما در ذات خود دارا هستیم. موفق باشید

37129
متن پرسش

به ملازمان سلطان که رسانَد این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را. سلام علیکم حاج آقا. به لطف الهی ماه مبارک رمضان، این ضیافت حقیقی در راه و بسیار نزدیک است. به کسی که سرمایه عمرش رو از دست داده و گدای حقیقی است و دستش خالی است، برای بهترین ورود به این ماه چه توصیه ای می فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این‌که حضرتِ معبودِ محبوب در «شهر الله» که ماه خداوند است، به سوی شما آمده؛ نظر کنید و در توحیدش افقی که مقابل شما گشوده است، توجه نمایید با ارتباطی که آن ارتباط، فوقِ مفهوم و قابل تعریف باشد. یعنی «ارتباطی بی تکیّف بی‌قیاس / هست ربّ النّاس را با جان ناس». موفق باشید

36824
متن پرسش

طنین‌انداز کن در آسمانِ دل، طنینت را به دیوان خمینی عرضه کن، دیوان دینت را میان چاه، تن یوسف به دنبال طناب توست، بیاندازش به چاهِ غافلان حبل المتین‌ات را، مقام جمع توحیدی همان نور وجود توست، قرائت کن بدون وقفه قرآن مبین‌ات را، نیستان را به یادآور، بخوان یک مثنوی طوری که نی‌ها گوش بسپارند صوت دلنشین‌ات را، مگر ساغر نمی‌گیری در این دلتنگی تاریخ، کمی گسترده کن گاهی زمانت را، زمین‌ات را، علی ابن ابی‌ طالب ورای کفر و ایمان است، به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! « به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را» زیرا او ماورای دیروز و امروز، جهانی را مقابل ما می‌گشاید که همه بودن‌های ما را قوت و شور می‌بخشد. «به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را» زیرا او همان آیت الهی است که در جان ما و در افقِ زمانه در حال به ظهورآمدن است، به همان معنایی که در نسبت با نکته سؤال شماره 36819 عرایضی به میان آمد و در روز اول اعتکاف از «ما و مواجهه‌ای که می‌توان در امروزمان با حضرت علی«علیه‌السلام» داشته باشیم» سخنی به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید      

نمایش چاپی