سلام استاد: با توجه به این که جمعبت زیادی در پیاده روی اربعین شرکت می کنند دولت از صندوق بازنشستگی و بیت المال هزینه ی زیادی می کنه تا به نحو احسن برگزار بشه این در حالی ست که عده ی زیادی اعتراض دارند و واضح و بلند اعلام می کنند که ما راضی نیستیم حقمون در این مراسم نمایشی خرج بشه و حرامه من دلم می خواد شرکت کنم ولی از حق الناس واهمه دارم چکار کنم تشخیص درست و نادرست برام خیلی سخته لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجایی که افراد مطلع میگویند، جریان درست برعکس آن است و اتفاقاً پولی که از زائر در این مورد گرفته میشود منافع زیادی برای مراکز مربوطه دارد که بنا نیست بنده نام ببرم.
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در مورد کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی، اگر بخواهیم ترازی را در این رویه یعنی متوجه شدن به «وجود» که حاصل اسماء الله باشد و مبرا و منزه از جعلیات، الگوهای تبلیغاتی و تفسیر به رای، اهل کتاب و اساطیر الاولین باشد کتاب کلمات مکنونه از فیض کاشانی بسیار مناسب است، کتاب کلمات مکنونه فیض کاشانی علاوه بر آنکه یک متن کامل از هر جهت محسوب می شود یک منبع دائمی برای متوجه شدن به "«وجود» از طریق صدا و مشهودات است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. در کتاب «کلمات مکنونه» جناب فیض کاشانی ما با اشارات ارزشمندی روبهرو هستیم. موفق باشید
ولایت بر قبور در ولاییترین حکومت تاریخ محل دفن مرحوم آیتالله منتظری که در جنب مقبره فرزندش محمد در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام در قم قرار دارد با اجازه و توصیه رهبر جمهوریاسلامی انتخاب و صورت گرفت. شیخابوالقاسم خزعلی این اجازه و توصیه آقای خامنهای را نشان از هوشیاری او میدانست، چراکه معتقد بود آقای منتظری هر جای دیگر دفن میشد، مریدانش برای او گنبد و بارگاه ساخته و محلی برای فتنهگری میشد. چند سالی قبل از آن نیز اعلام شد که پیکر مرحوم یدالله سحابی علیرغم وصیت آن مرحوم تنها بعد از اجازه مخصوص مقام رهبری در صحن امامزاده عبدالله شهرری دفن شد. آذریقمی نیز با اشاره و تأییدات ولیفقیه در صحن حرم به خاک سپرده شد. بدون تردید در مسئلهی اختیارات رهبری در آرامگاهها و محل دفن خواص، شواهد دیگری نیز میتوان یافت. به قول محسن کدیور که نوشت: اینکه سالها درباره ابعاد مختلف قلمرو ولایت مطلقه فقیه مطالعه کردهام، اما اقرار میکنم به این حوزه از قلمرو ولایت مطلقه توجه نکرده بودم، حوزه «ولایت بر قبور»!!! نتیجه سخن اینکه گویی بر اساس نظریه ولایت انتصابی مطلقه فقیه، رهبر به عنوان ولیفقیه نه تنها بر حیات که بر ممات رعیت و نه تنها بر خانه دنیوی که بر آرامگاه اخروی ملت و نه تنها بر منزل زندگان که بر قبر مردگان و درگذشتگان نیز ولایت دارد. اینکه چه کسی کجا دفن شود و کدام قبر به کدام میت میرسد، همانند هرآنچه به دنیا و آخرت مردم بستگی دارد، از اختیارات ولیفقیه بوده و این است شرایط حیات و ممات در ولاییترین حکومت تاریخ!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته قابل توجهی است. ولی اینکه خود آنها نیز مایل بودند در حرم حضرت معصومه «سلاماللهعلیها» دفن شوند، در جای خود نکتهای است. همانطور که آیت الله حسنزاده مایل بودند در قله کوه ایرا کنار همسرشان دفن شوند. موفق باشید
سلام علیکم: بنده طلبه هستم و از امتحان استادی ادبیات عرب قبول شده ام و از طرفی در از امتحان دبیری عربی هم قبول شده ام و احتمالا در مصاحبه هم قبول شوم. بین معلم آموزش و پرورش شدن و استاد حوزه شدن مانده ام. از طرفی خیلی دوست دارم استاد حوزه شوم و حوزه را بسیار دوست دارم و از طرفی چون در حوزه امنیت شغلی وجود ندارد و به خاطر فشار مالی که خانواده ام را اذیت میکند و نیز توصیه پدرم به معلم شدن آن هم به خاطر مسائل مالی نمیدانم چه کنم. دوست دارم در حوزه استاد شوم. سوال دیگرم اینکه بنده الان به صورت مجازی در درس خارج فقه و اصول شرکت میکنم و چون در شهرستان هستم دسترسی به استاد اخلاق ندارم. از طرفی به خاطر پیشرفت معنوی به حوزه آمدم ولی تابه حال به خاطر کوتاهی خودم چیزی از معنویت نفهمیدم و از طرفی ۳۸ ساله ام و احساس میکنم عمرم را به بطالت گذرانده ام.غرق در امراض اخلاقی هستم. زود عصبانی میشوم و امراض دیگر و از طرفی با دیدن افراد و دوستان ام که برخی واقعا اهل معنویت و احیانا مکاشفه و سیر معنوی اند احساس عقب ماندگی و ناامیدی میکنم. چه کنم استاد بزرگوار؟ بد جور عقب مانده ام. از زندگی جز خوردن و خوابیدن چیزی نفهمیدم. لطفا کمکم کنید. در حال غرق شدن هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولویت با حوزه است و عمیقشدن در قرآن و روایات و حکمت اسلامی که درنتیجه عبور از رذائل اخلاقی را نیز به همراه دارد مگر آنکه چارهای نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی. استاد گرامی صوت نوید بخش شما را استماع نمودم. نقاط ابهامی دارم که عرض می کنم: ۱. تحلیل شما این است که جریان غرب گرا با محوریت گفتمان برجام و ارتباط با غرب به میدان آمده و با ناتوانی از استفاده از ظرفیتی که شهید رئیسی در سیاست خارجه به وجود آوردند مردم را از خود نا امید می کند؟ ۲. اشاره فرمودید ضعف هایی داریم و به نظر میرسد ضعف های ما موجب رای های سلبی بود رای های سلبی بیشتر به جهت حجاب و فیلترینگ متوجه آقای جلیلی شد؟ آیا گفتمانی فاقد ضعف های گشت ارشاد و فیلترینگ از آقای جلیلی برای تدبیر وضعیت حجاب و فضای مجازی سراغ دارید که در صورت به میدان آمدن و معرفی شدنش بتواند از این سلب ها عبور نماید؟ ۳. رای قومیتی در این انتخابات را آغازی بر ضعیف شدن ملیت و پر رنگ شدن مرزهای قومیتی نمی دانید؟ یا تحلیل شما این است که با شکست طرح دولت در تعامل با غرب قومیت گرایی نیز تضعیف می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آقای سلمان معمار در مقاله خود تحت عنوان «ما توده نیستیم» https://eitaa.com/salmaneshoon/39 میفرمایند بیش از ۱۳ میلیون توسط افرادی که بر ارزشهای انقلاب تأکید دارند حکایت از آن دارد که ما راه بلندی را طی کردهایم و باید نشان دهیم تهمت تنگکردن زندگیها از طریق طرفداران آقای جلیلی واقعیت ندارد و احترام با انسانیت انسانها و آزادی آنها تا آنجایی که جریانی نخواهد امور ضد انسانی را بر جامعه حاکم کند؛ مدّ نظر و قابل احترام است. اقای صفار هرندی نیز در مورد آقای دکتر جلیلی به عنوان سرمایهای برای جهان سیاست در بستر انقلاب اسلامی نکات قابل توجهی مطرح فرمودند https://eitaa.com/yaminpour/3264 عرایضی نیز تحت عنوان «دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» در این مورد شد. امید است مفید باشد. موفق باشید
با سلام: انسان مومن در اثر گناه دارای یک ملکه نفسانی مثلاً عصبانیت میشود. در عالم برزخ و قیامت در اثر عذابی که میبیند، این ملکه نفسانی عصبانیت آیا از بین میرود و یا اینکه خدا دیگر اجازه ظهور به این ملکه نفسانی عصبانیت نمیدهد. کدام یک اتفاق میافتد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در زندگی برزخی و قیامتی در اختیار ملکات خود هستیم آن هم در بستر عقایدی که داریم. و چنانچه عقایدمان توحیدی باشد، بالاخره بعد از مدتی از ملکاتِ منفی خود آزاد میشویم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی و اسلام و جامعه نگران در امر خانواده. پاسخ شما را در گفتگوی موضوع #ارتباط_مرد_و_زن_در_بشر_جدید_و_معنای_وجودی_آنها به دقت مطالعه کردم. و نکات آن کاربر نگران را که فرمودند نیز مطالعه کردم البته پیش از آن، آن مطالب را میدانستم و جایگاه بنده دقیقا گفتگو با چنین جامعه ای است تا نه دچار گروهک های تندرویی شویم که میخواهند با تشدید فساد یک توهم برای ظهور زود رس ایجاد کنند و نه مسئله رها شده بماند تا جامعه از دست برود بلکه هم اکنون راهی باز شود بسوی آن قله که آن قله مدرنیته متوهم غیر انسانی نیست. و البته جایگاه محترم جنابعالی بطور کلی تذکر به بنیان انسانیت در هستی و تعقل و پروش میباشد. آنچه بنده عرض کردم که مسلم ناقص و پیش پا افتاده بود و بنا بر شروعی برای گفتگو. پیش تر عرض شد نتوانستیم از روابط غیر متعارف و روان پریشان و توهمات و شهوات بی رویه جلو گیری کنیم و نمیتوان احساسات و نیازهای انسان را نادیده گرفت و دیدیم که آسیب ها خوردهایم. ما بنا نداشتیم زنان غیر متعارف و کاسبان این امر را میدان دهیم و یک جامعه بیمار تر بسازیم! خیر بنای ما بر این بود آن دختر پسری که هم سن هستند و فردی معمولیاند با صیغه پیش روند تا در کنار یکدیگر پروشی سالم یابند نه آنکه در خانه جلوی پدر مادر مذهبی سکوت کنند و در خفا رابطه جنسی برقرار کنند تا اتفاقا دچار این مسائل روانی بد که گفته میشود شوند. بنا به شواهد شخصی و آمارهای مستدرک ارگان های رسمی و علمی کشور بسیاری از نسل جدید رابطه جنسی مخفی دارند و دیگر باکره نیستند و میزان سقط جنین بسیار بالاست، دقیقا مثل آن دختر مسئول فرهنگی پایگاه بسیج، که با گفتگو با بنده این مسئله را شرح داد و از خودش گفت که شهوتش بی اندازه زیاد است و رابطه جنسی با مردی میانسال و دیگران داشته و تقریبا هر شب خود ارضایی میکند و او یک بیمار نبود بلکه به خاطر حاضر نشدن ما و حضور دشمن یک بیمار شده (بنا ندارم بیش از این مثال بزنم با این که دارم اما مجبورا به خاطر درک موضوع گفتم). میبینیم که از ورود نکردن ما این مشکلات بیشتر شده نه آنکه ما متهم به بیشتر کردنش بشویم!. متوجه باشید ما نخواستیم به شهوت دامن زنیم، ما میخواستیم جامعه شهوت ران را در چهارچوبی انسانی کمک کنیم تا به سخن شما برسیم زیرا در تنگناها قرار داریم و باید آرام آرام راه را باز کنیم و از خطرات بیشتر به کنترل خطرات و سوق به آن قله برسانیم. و اما چیزی که لازم دانستم عرض کنم در باب سخن صحیح شما از تاریخ صیغه اول اسلام است؛ آری ولی اکنون در جنگی باطنی تاریخی هستیم! و بنا نیست مسئلهی صیغه به منظور عرفش تشدید شود. شماها خانواده هایی که جوانانتان تصمیم گرفتند مخفی کاری کنند بهتر است به فکر برقراری ارتباط با آنها باشید زیرا اگر شما با درک و محبت و تشرع و تعقل دل جوانان را جذب نکنید و راهکاری ملموس و عملی و موقت برای رسیدن به آن قله ندهید، دشمن منتظر اوست با جوابها و روش ها و لذت های زیبا که در جامعه شما حاضر کرده «ما بنا به توقف و انجماد نداریم ما بنایمان حرکت محکم است که پذیرای جوانان است و نخواستیم با بهانه این سخنان آنها را گمراه تر کنیم». جناب استاد بنده به وضوح سخنان شما را فهم کردم و بلطف خدا ورود کردم حال منتظرم ببینم چه پیش میآید و چه ساخته میشود ان شاءالله. نفسم را فدای دینی کردم که به آن امیدوارم و آبرویم فدای انسانهایی کردم که خود ارزش خود را نمیدانند و گمگشته و حیران و آسب دیده و منتظرند. هر شروعی مسلم پرورشی دارد مهم آن صراطی است که در آنیم. باز مرا به اموری متذکر شوید که بیش از کتب شماست و تا اینجای کار حرکت کردم و نیازشان دارم و منتظرم پیش تر روم. برای بنده تفکر برانگیز بود که شما «زن» را محور این مسئله دانستهاند و براستی زن محوریت غالب را دارد. من عابرو به کف گرفته و از چیزی هراس ندارم و تکیه ام بر عقل و حکمت و امر حی الهی است الحمدالله و شما را در این راستا مشاهده میکنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار ارزشمندی را به میان آورده اید مبنی بر آنکه ما نمی توانیم در این شرایط تاریخی نسبت به مسائل جنسی جوانان با موقعیت هایی که پیش آمده، ساده انگاری کنیم. آری! به هر حال بحثِ انکار ازدواج موقت در میان نیست، بحث در آن است که چرا در مسئله ازدواج مطابق این زمان فکر نکنیم؟ مگر نشنیده اید که پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله» در مسجد چگونه به راحتی برنامه ازدواج چند جوان را فی المجلس پیش می آوردند؟ ما مجبوریم اگر بنا بر آن است که از خطرات بزرگ انحرافات جنسی عبور کنیم، نسبت به این امر جنسی جوانان مان و ساده کردن ازدواج بیندیشیم و به بهانه خطرات توهّمی و یا احتمالی از ساده کردن ازدواج نباید غفلت کرد. وگرنه ملاحظه می کنید که علاوه بر مشکلاتی که فرمودید با درصد زیادی از دختران و پسرانی روبرو هستیم که در سن ۴۰ سالگی هنوز منتظر تشکیل خانواده و ازدواج هستند و پشیمان از سخت گیری هایی که انجام دادند. موفق باشید
حیفم میاد خدا اینهمه خلاقیت بهم میدن و جامعه روز و آینده رو بهم میشناسونن تا اختراعاتی انجام بشه اما صرفا بخاطر پول گرفتار دیگرانی هستم که با محدودیت های فکریشون مواجهیم و به یک گرمی سردی مزاجشون کل حرکات علمی مون زیر سئوال میره. چقدر حیف زمانی که برای رشد جامعه و مرکز علم انسانی یعنی ایران مخصوصا اصفهان هست باید دچار چنین معظلی باشم. زمانی که ما میتونیم مقابل نظر خلاف رایج علم تجربی غربی، علوم انسانی و طبیعیه صحیح رو پیاده کنیم اینقدر زمین گیر باشم. واقعا این پول چیه که نه میذاره پیشروی علمی انسانی داشته باشیم و نه هر نوع پیش روی دیگه ای. نتونستم دلیلی غیر از خلاقیت علمی از زندگی و اشتغال برای خودم پیدا کنم و اگه نتونم کلا بی معنی میشم، بی معنی شدن کسی مثل من خطرناکه، واقعا آدم خطرناکیام. اگه پول داشتم صرف تحقیق و توسعه و بنیان گذاری سبک زندگی انسانی میکردم و آدمایی رو جمع آوری میکردم که از خلاق ترین و آزادترین و بروز ترین و با استعدادترین مردان روزگار باشند تا تحولی در جهان آینده را از امروز بسازیم. هرچه میبینم شرکت ها و سرمایه دارها مسیرهای خودشون رو مشخص کردن و نمیتونن تحولاتی به این سرعت در خود جای بدن درحالیه که مردمان بخاطر گرفتاری علوم روز، هر روز بیشتر تلف میشوند. اگه امروز نشه من خودم رو توی تنگناش نمیذارم و میرم پی تجارت های پر سود بی آنکه معنایی داشته باشند و واقعا خودم رو توش غرق میکنم چون تا جان خرج چیزی نکنی اتفاقی حاصل نمیشه و من بدنبال حاصل شدنم نه دنبال صبرهای طولانی و فلاکت بار تا خاری.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه مسیر ما را به سوی کمال شکل میدهد ایمان به توحیدِ حضرت ربوبی است از آن جهت که او پروردگار ما است. حال به هر صورت که او مصلحت ما را میداند. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و خدا قوت و التماس دعا از محضر استاد عزیز. خدا را شکر ان شا الله امسال عازم حج تمتع هستم ممنون می شوم کتب، صوت هایی که مناسب هست در این مقطع مطالعه کنم بفرمایید و بسیار ممنون خواهم شد توصیه هایی نیز بفرمایید. دعاگوی حضرت عالی هستم دعایمان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله که بیشترین بهره را در اُنس با خانه توحید که حکایت حضور در بیت المعمور و عرش الهی است؛ ببرید. جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج پس از بازگشت از حج» که روی سایت هست؛ إن شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: برای تقویت عزم و اراده چه راهکار هایی پیشنهاد میکیند که قویاً مورد توجه قرار گیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست؛ مطالعه بفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و ارادت بی منتها خدمت حضرت مهدی علیه السلام. آیا در آثار شما جزوه یا مجموعه ای تحت عنوان آیات مهدویت تهیه و تنظیم شده است؟ بنده برای مسابقات قرآنی محلی بسیج ویژه ماه مبارک، قسمتی با این عنوان گذاشتم. خواستم از بیانات شما استفاده کنم. استاد بنده ۱۷ ساله بودم که با دعای امام عصر علیه السلام با استاد لطفی آذر آشنا شدم. و ایشون از مباحث شما در کلاسهاشون استفاده میکردند. امروز در کانال مطالب ویژه بنر فراخوان مدارس همگان ولایت در اصفهان رو دیدم که اسم شریف شما دو بزرگوار رو برای همکاری شاگردانتون در اداره این مدرسه دیدم و بسیار خوشحال شدم. حقیقتا پانزده ساله که نمیتونستم کلاسهای استاد لطفی آذر رو ادامه بدم و خیلی غصه می خوردم اما یکسالی که مباحث نهج البلاغه و مهدویت شما رو گوش میدادم همیشه از خودم میپرسیدم به دعای مستجاب چه کسی بوده که من جان دوباره گرفتم و با شما بیش از پیش ارتباط گرفتم و میگفتم جز دعای خیر استاد لطفی آذر کسی دیگه ای به قلبم خطور نمیکرد. الان مطمئن شدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله که خیر باشد. خوب است سری به کتابهایی که در این مورد مطرح شده، بزنید مانند:
مبانی نظری مهدویت و عوامل ورود به عالم بقیة اللهی.
آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی.
انقلاب اسلامی برونرفت از عالم غربی.
زیارت آل یاسین نظر به مقصد جان هر انسان.
بصیرت و انتظار فرج.
دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی.
جایگاه و معنی واسطه فیض.
موفق باشید
سلام: احساس میکنم به آنهایی که وعده آینده داده ایم از ما انتظار «بودنِ بودنشان» را دارند زیرا میخواهند رَوَنده باشند نه در راه مانده، همانطور که ما چنین درخواستی داریم؛ بعد از این همه سال تازه میفهمم بودن یعنی چه، بعد از این همه سال تازه دارم متوجه میشوم چه بر سرم گذشته و دلایل اتفاقات چیست با اینحال ناراحت نیستم هرچند تنم خونی است و آبرویی برایم نمانده اما خوشحال و شادم. همیشه از بعدِ رمضان هر سال میترسم و هیچ وقت آرام نگرفتم ای کاش عمرم را تقسیم بر ۱۲ میکردند و ۱۱ قست آنرا با ماه رمضان معامله میکردند. اگر خدا بخواهد گویا روزگاران شادی و عیش های مکرر دارد میآید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. این ربّ شهر الله است که به سراغ انسان آمده تا او را در جهانهای فراخ حاضر کند. خطاب حضرت محبوب به آن بشر آن است که «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهانهای فراخ؟» و حال! مائیم و جهانهای فراخی که از طریق ماه مبارک رمضان مقابلمان گشوده شده است تا بیش از پیش ربوبیت ربّ شهر رمضان را احساس کنیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: اگر این را به عنوان اصل بپذیریم که هر چه قدرجسمیت محکمتر و قوی تر و ضخیمتر نفس ضعیف تر و لطیف تر است در جسمیت و نفوس جن ها این قاعده صدق نمیکند. جسم لطیف است و نفس هم قوی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس اجنّه در محدوده خیال، فعّالترند ولی نه در محدوده عقل. موفق باشید
سلام و احترام: از همین ابتدا به حکم «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عز و جل» از وقتی که صرف خواندن این سیاهه و پاسخ احتمالی تشکر می کنم و توفیقات روز افزون را از خداوند منان خواستارم. بعد از تحصیلات دانشگاهی و مدتی کار، احساسی داشتم که به مقصد نرسیدم و راه را گم کردهام و لذا شروع کردم به مطالعه کتابهای مذهبی و توسل که به کلی از آنها بیگانه شده بودم. کتابهای شهید مطهری را توی مسیر کار میخواندم و در دلم به حضرات معصومین علیهمالسلام التماس و درخواست داشتم و مدام در دلم صدایشان میزدم. در خواب کسی را دیدم که بسمت من میآید، انگار در خواب داشتم خواب میدیدم. ناگاه از خواب اول بیدار شدم و بلافاصله با خود گفتم که الحمدلله آقا رو دیدم سپس واقعا بیدار شدم. بعد از آن امام رضا علیه السلام را در خواب دیدم که در نهایت منو بغل کردند و ... نمیدونم که چطور شد که طلبه شدم و تا دو سال کسی نمیدانست طلبه ام و به کلی کار را رها کردم و با علاقه مشغول دروس شدم. فراز و فرود بسیاری طی شد. الان بیش از ده سال است که به لطف خدا توفیق تنفس در این فضا رو دارم. شش سال است که ازدواج کرده و طی این مدت مدام و هر هفته به شهرستان که چهار ساعت راه هست رفت و آمد دارم برای دیدار زن و فرزند. همسرم تحمل میکنند و گلایه ندارند، میگوید که پس از این سختیها، نتیجه خواهیم گرفت و ... اما بچهها هر هفته دلتنگی دارند و ... بعد از طلبگی از آنجایی که اصلا طلبه در خانواده و اقوام نداریم، با فشارهای زیادی از جانب آنها روبرو بودم مخصوصاً که تعدادی از اقوام ضدیت خاصی با این قشر داشتند و دارند. با آشناهایی که داشتند، پیشنهاد کارهایی را میدادند تا من رو از این راه منصرف کنند. امسال توی آزمون استخدامی آموزش و پرورش شهرستان شرکت کردم. البته ثبتنام در پشتبام حجرات هم ماجرایی دارد شنیدنی. بعد از دو ساعت تلاش فراوان برای ثبتنام، ساعت از دوازده شب گذشت و نتوانستم ثبتنام را تمام کنم، هر بار خطا میداد و .. . ساعت از یک شب گذشته بود که لینک ثبتنام رو برداشتند. رو کردم به خدا و گفتم که راضی به رضای شما هستم، اگر نباید از این راه بروم حرفی نیست. ناگاه لینک برگشت و دوباره تلاش کردم اما اتصال به ثبت احوال قطع بود و ... . بالاخره موفق شدم. ساعت از یک و نیم گذشته بود. الان بعد از قبولی در آموزش و پرورش، این دغدغه را دارم که آیا با توجه به شرایط خانواده و اینکه نمیتوانند به اصفهان بیایند، آیا در طرح هجرت شرکت کنم یا به روال سابق ادامه دهم یا به آموزش و پرورش بروم و تبلیغی در مدرسه باشد یا درس را با وجود علاقه بسیار در حوزه اصفهان کما سابق ادامه دهم مخصوصاً که در اصفهان روابط اجتماعی زیادی دارم ولی در شهرستان، اینقدر وسیع روابط ندارم و میشه گفت شخصیت اجتماعی بنده در اصفهان شکل گرفته است. دغدغه بنده اذیت شدن بچهها است و از طرفی سخت است که از بحث و درس فاصله بگیرم. مادرم دوست نداشته از همون اول لباس بپوشیم و منم به احترامشون توی شهرستان لباس نمیپوشم لذا تبلیغ در شهرستان با چالش روبرو است. همسرم هم به روستاها نمیتوانند همراهم بیایند لذا تبلیغ در روستا هم از لحاظی شبیه تحصیل در اصفهان از جهت دوری و ... است. خیلی از جنبهها ناگفته ماند زیرا نوشتن همه جهات از جهاتی ناممکن است. لطفاً ما را دعا کنید و اگر نکتهای به نظرتان میرسد از ما دریغ نفرمایید. خداوند میفرماید، لا نضیع آجر المحسنین. و السلام علیکم و رحمهالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است ان شاءالله خداوند بهترین تقدیراتش را برایتان مقدر کند. باز هم اگر آمادگی شما در تحصیل حوزوی و تبلیغ است؛ در این مورد فکر کنید و سعی شود موانعی که در این راه پیش میآید را با حوصله برطرف نمایید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: امام «ره» به نقل از استادشان آیت الله شاه آبادی مطلبی بدین شرح نقل فرمودند: بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، سلب اراده و عزم از انسان میکند. آیا منظور از تغنیات موسیقی غنا می باشد؟ یا حتی اگر موسیقی غنا هم نباشد در تضعیف اراده موثر است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید منظور، موسیقیِ غنایی است. ولی در آن زمان تقریباً همه موسیقیها غنایی بوده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز یک چیزی که بنده را آزار میدهد و به ارادت نسبت به این انقلاب و حتی به اصل دین و راهم مثل دیوار جلو یقین بنده را گرفته این است چرا ما نرسیدیم بعد از ۴۰ سال؟ چرا فساد در درون این کشور نسبت به فرهنگ غرب چند برابر است؟ این چای دبش نزدیک به ۷ میلیار دلار که رقم سرسامآوری است اختلاس شده و هنوز معلوم نشده پشت این جریان چه کسانی هستند. چرا حداقل دستشون را رو نمیکنند. آیا رهبر عالم نمیتوانست یک سیستم شفاف ضد فساد در این سالها لازم اجرا بکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 میفرمایند تنگناهای تاریخی کم نیستند. ولی با همه زرنگیهایی که عدهای به آنها دامن میزنند، آن تنگناها رو به زوال است. شایسته است آن متن دقیقاً مطالعه شود. موفق باشید
طنینانداز کن در آسمانِ دل، طنینت را به دیوان خمینی عرضه کن، دیوان دینت را میان چاه، تن یوسف به دنبال طناب توست، بیاندازش به چاهِ غافلان حبل المتینات را، مقام جمع توحیدی همان نور وجود توست، قرائت کن بدون وقفه قرآن مبینات را، نیستان را به یادآور، بخوان یک مثنوی طوری که نیها گوش بسپارند صوت دلنشینات را، مگر ساغر نمیگیری در این دلتنگی تاریخ، کمی گسترده کن گاهی زمانت را، زمینات را، علی ابن ابی طالب ورای کفر و ایمان است، به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را...
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! « به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را» زیرا او ماورای دیروز و امروز، جهانی را مقابل ما میگشاید که همه بودنهای ما را قوت و شور میبخشد. «به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنینات را» زیرا او همان آیت الهی است که در جان ما و در افقِ زمانه در حال به ظهورآمدن است، به همان معنایی که در نسبت با نکته سؤال شماره 36819 عرایضی به میان آمد و در روز اول اعتکاف از «ما و مواجههای که میتوان در امروزمان با حضرت علی«علیهالسلام» داشته باشیم» سخنی به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید
سلام: آیا چاکراهای هفتگانه که در طب وعرفان مطرح شده در قران و برنا مه های اسلامی هم هست و تا چه حدی می تواند مورد قبول باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی از چاکرای هفتگانه ندارم. موفق باشید
با سلام و ادب: سحرگه وزش نسیمی از روح جاری بر آنچه در سینه دارید برای انتقال به مخاطبتان به انحای گوناگون چه در قالب متن و چه در قالب سخن گویی بر قلم احساس شد خواستم آن را با کاربران محترم درمیان بگذارم: «قرآن و این روزها» «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» مَا عَاهَدُوا: آنچه عهد کرده بودند با عهد اشاره شده در آیه اینگونه مد نظر آمد: گوهر وجودمان با عهدی الستی شکل گرفته است «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدم... أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا... و باگفتن« بَلَى شَهِدْنَا» عهدی جانانه بسته ایم با خودمان و حافظ هم، عهد الست خویش را اینگونه به گفت می آورد: «مَطَلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست / که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست» و امام خمینی هم اینگونه برایمان از عهد الستیِ درونش سخن می گوید: «درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز / كه من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم ... بگذارید كه از بتکده یادى بكنم / من كه با دست بت میكده بیدار شدم» شهادت؛ پاسخی است جانانه به این عهد «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ» قَضَى نَحْبَهُ: عهدشان را وفا کردند و برخی هنوز منتظرند. «...وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ...» «خداوندا کشور ما وملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند مشعل شهادت، تو خود، این چراغ پرفروغ را حافظ ونگهبان باش» امام خمینی حاج قاسم تمام نشدنی خبری در راه است. صهیونیسم پست فطرت و اما آنچه برایم جلوه گری دارد. عنوان شماره ۳ در متن «حاج قاسم آشنای جانها» https://eitaa.com/matalebevijeh/15602 است آنجا که اینگونه توصیف میکنید: «انسانی فراگیر با انعطافی حکیمانه» وقتی حضوری از جنس انعطاف به صحنه می آید به شدت جای خالی حکیمانه بودنش را احساس می کنیم فراگیر بودن هم طلبی است که خلأ سعه اش و نپرداختن به بسیاری از اموری که نمیتوانیم به آن بی تفاوت باشیم ما را به حال قبض می برد. بابت آشفتگی ظاهری و طولانی شدن متن عذرخواهی می کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این کلمات نیز همان «وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ» است زیرا میدانیم خبری در راه است و افقی با شهادت گشوده میشود و این مائیم که بر خلاف تصور استکبار «وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» هرگز کوتاه نمیآییم و از راهی که با انقلاب اسلامی مقابلمان گشوده شده، منصرف نمیشویم. زیرا در آن راه، زندگی را جستجو میکنیم، آن هم نوعی از زندگی که فراسوی مرگ و ماندن معمولی است. آری! «گرم سنگ آسيا بر سر بگردد/ دل آن دل نيست کز دلبر بگردد. به سر کردم نگردانم سر از يار / سري دارم مباح از بهر اين کار». آیا عجیب نیست که حضرت روح الل ه«رضواناللهتعالیعلیه» میفرمایند: «ملت اسلام دیگر بیدار شد؛ دیگر نمینشیند؛ اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمیگردد. اشتباه نکنید، اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمی کند.» موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد اگر زحمتی نیست نظرتان را راجع به متن زیر بفرمایید با تشکر. بسم الله الرحمن الرحیم ♦️دوران کنونی و امروزی ما مسلمانها، از یک جهت شبیه دوران بنی اسرائیل بعد از وفات حضرت یوسف است. توضیح آنکه حضرت یوسف هنگام وفاتشان خبر میدهند که بنی اسرائیل بعد از ایشان دچار بلا و شدت سختی خواهند شد و این سختی تا چهارصد سال طول خواهد کشید و باید صبر کنند و منتظر منجی خود باشند که همان حضرت موسی است. حضرت یوسف که عزیز مصر است رحلت میکنند و در مدت کوتاهی حکومت و حاکمیت مصر به دست قبطیها و فرعونها میافتد در این دوران فرعونها، چهار استراتژی بزرگ برای حذف و ضعف بنی اسرائیل به کار می برد: قتل جوانان و قتل نوجوانان پسر، از بین بردن حیاء دختران و زنان، بردگی جوانان و مشغول کردن کارهای سخت و طاقت فرسا و هجوم به مبانی اعتقادی بنی اسرائیل. در دوران کنونی ما، تمدن غرب و سبک زندگی غربی در ابعاد بسیار بزرگتری، همان فرعونیت را اجرا میکند. با قتل کودکان در غربالگری دوران حاملگی و داروهای سقط جنین و وسایل و داروهای پیشگیری از بارداری، مانع افزایش جمعیت شده است. با طرح عقیم سازی مردان و زنان از طریق مواد غذایی و دارویی مانع ایجاد کرده است. و همچنین با تحصیل غیر ضروری اکثر دختران در دانشگاهها سن ازدواج و سن بارداری را بسیار بالا برده است. (تحصیلات لازم است، نه آنکه همه دختران دانشگاه روند و همه ۱۶ سال تحصیل کنند و تازه بعد از ۲۲ سالگی سر کار روند و ازدواج کنند و اولین فرزندشان را در۲۴_ ۲۵ سالگی به بعد به دنیا آورند) تمدن غرب با آپارتمان سازی و خانه های تک خوابه یا دو خوابه، کمر به کاهش جمعیت همه اقوام و خصوصا مسلمانها و خصوصا جوامع شیعی بسته است. تمدن فرعونی غرب، در حیطه بی حیایی زنان و بی حیایی مردان قدم های بسیار بزرگی برداشته است. به گونه ایی که الان شاهد اوج بی حیائی در فضای مجازی و خیابانها و تفریح گاهها و ... هستیم. در فیلم ها و سریالهای چند صد قسمتی، روابط بین نامحرمان را عادی سازی کرده و امروز این عادی سازی به خیابانها هم کشیده شد. در حیطه بیگاری و بردگی جوانان، کارخانه ها زده شدهاند و کارگران برده آنها شدند. هشت الی دوازده ساعت کار مستمر همراه با ۲ ساعت رفت و برگشت به محل کارخانه، کلا ۴ الی ۶ ساعت آنها را آزاد گذاشت چون هشت ساعت هم وقت خواب و استراحت است تا کارگران، فردا هم بتوانند سر کار بروند. در این چند ساعت باقیمانده است که فرد باید به کارهای شخصی و خانواده برسد و صله رحم انجام دهد و مسجد هم برود و هزارتا کار دیگر. در حیطه هجوم به مبانی فکری و پراکندن شبهه در میان ما مسلمانها و شیعیان نیز کارهای بسیار بزرگی انجام داده اند. و ماهواره ها و رسانه های صوتی و تصویری و البته فضای مجازی، بنگاه شبهه پراکنی در میان مردم شدند. با همه این اوصاف باید نکته ایی را در نظر داشت که در این دوران شدت و سختی، همه بنی اسرائیل خودشان را مستحل در آل فرعون و فرهنگ فرعونی ندیدند. خواص آنها جمع تشکیل دادند و در ارتباط با علما، فرهنگ انتظار را میان خودشان تقویت میکردند. خواص آنها همت داشتند و با دعا و تضرع و فعالیتهای دیگر نظیر دستور به فرزند آوری توسط عمران (پدر حضرت موسی) و ... ظهور منجی را تسریع بخشیدند و نزدیک صد و پنجاه سال از مدت معین شده توسط حضرت یوسف، کاسته شد و حضرت موسی ظهور کردند. ما چه کاری باید انجام دهیم: خواص مسلمانان و شیعیان هم باید اقدامات جمعی انجام دهند و فرهنگ انتظار را در میان مسلمانان و خصوصا شیعیان تقویت کنند و ان شاء الله زمینه ساز ظهور حضرت بقیه الله الاعظم شوند. خواص باید همت کنند و به صورت جدی در مورد مشکلات جامعه بیندیشند و هم فکری کنند. همدل شوند و مشکلاتی که قابل حل هستند را حل کنند تا زهر مشکلاتی که قابل حل نیستند، کم شود. (مشکلات قابل حل مانند کاهش سن ازدواج و مشکلات غیر قابل حل مانند آپارتمان ها که مانع جدی افزایش جمعیت است). در مجموع باید دو کار را در این دوران غیبت انجام دهند: باید با جهاد تبیین، دوران کنونی تبیین شود تا جمع تشکیل شود و به صورت جمعی مشکلات قابل حل شدن، حل شود. دومین کار هم تقویت فرهنگ انتظار و استغاثه برای ظهور حضرت بقیه الله الاعظم، برای حل مشکلات غیر قابل حل. والسلام اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها https://eitaa.com/tabeensade
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همینطور است و حقیقتاً راه حلّ آن همانی است که آنچه بصیرِ دوران که به نور حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» در مسند ولایت الهی با ما سخن میگوید؛ اجرا شود و هرکس در هر میدانی که حاضر است چنانچه در راستای به میانآوردنِ رهنمودهای رهبر معظم انقلاب عمل کند؛ اولین نتیجهاش که احساس زندگیِ حقیقی است را به دست میآورد. موفق باشید
سلام: نظر شما در مورد این یادداشت چیست؟ دکتر داوری به مناسبت نودسالگی یادداشتی نوشته که چینی نازک تنهاییاش را نشان میدهد. او در حکمی مطلق نوشته: «هیچکس در این چهل سال با من درباره مسائلی که مطرح کردهام بحث نکرده است. موافقان که بیشتر جوانانند با لطف و احسان در نوشتههای من نظر کردهاند». او در جایی دیگر ادامه داده که: «چهل سال است در وضع تحریم به سر میبرم. تحریم من از ناحیه یک گروه صورت گرفت و جمع کثیری از آن پیروی کردند حتی کسانی که در ظاهر هیچ اختلافی با من نداشتند». چهل سال تحریم را با هفتاد سال جنگ ادامه داده: «هفتاد سال جنگیدهام اما در یکی دو سال اخیر احساس میکنم شکست خوردهام. این شکست را وقتی آزمودم که دیدم حتی صمیمیترین و صادقترین فرزندان این کشور روحیهای پیدا کردهاند که فکر میکنند به فکر نیازی نیست بلکه عمل باید کرد». نکته مشترک این تنهایی داوری این است که میگوید هیچکس با من بحث نکرده است و عبارت «جوانان» را هم که به کار میبرد منظورش همبحث فکری نیست بلکه صرفاً از لطف و احسان آنها تشکر کرده است. او طوری نوشته که گویا اندیشههایش بر هیج کس تاثیر نداشته است. نمیدانم چطور آوینیها را حساب نکرده است؟ چطور یادش رفته که اصغرطاهرزاده را به خاطر درکی که از او داشت ستایش کرده است؟ چطور همسخنیهای جوانان اندیشمند را فقط در حد لطف و احسان میبیند؟ گرچه او همچنان تجدد و تحجر را همزمان نقد میکند و مینویسد: «از آزادی گفتن روشنفکران مثل از تقوی گفتن گروه رقیب است.» اما موضع او در مورد انقلاب هم نامتعادل است: «من اشتباه کرده بودم و گفته بودم انقلاب صرفاً سیاسی نیست بلکه میتواند آغازی دیگر باشد». داوری به نام تفکر تسلیم شده است. موافقم که سخن اکنون استاد درباره ضرورت توسعه با نقد تجدد تناسب دارد. در کتابم هم یادداشتی درباره اهمیت مقام تحقیق از دید ایشان نوشتم. ولی فکر میکنم گاهی این ضرورتگویی موجب تسلیم شده است و موضعگیری هایی از ایشان دیده شده که با داوری متفکر تناسب ندارد. شاخص این موضعگیریها پیامش درباره برجام بود. داوری درست میگوید که «هایدگر در ابتدا اشتباه کرد که ناسیونالسوسیالیسم را مقدمه گشایشی تازه در تاریخ انگاشت.» اما همچنان محتاط است و نمیخواهد نسبت یهود و مدرنیته در اندیشه هایدگر را تبیین کند. اگر او متوجه بود که اصلیترین تاثیرش بر جوانان اصیل در آن سوی انقلاب است، نمیگفت: «با انقلاب نه فقط رویای من تعبیر نشد هیچیک از شعارها و سوداهایی که اهل انقلاب داشتند به جز خواست کسانی که حکومت شریعت دل بسته بودند یا به آن گردیدند تحقق نیافت.» داوری سخن سالها پیش خود را تکرار کرده که کتابهایم خوانده نمیشود و گفته شکست را میپذیرم. تیتر سیاستنامه فیلسوف بازنده است. نمیخواهم سخن استاد را رفو کنم یا بگویم حرفش غلط است یا شکستهنفسی است. اما شکستخورده شکستگی و درجهای از تضرع دارد که همان راه نجات است امیدوارم این شکست مانند سخن خود او درباره کرونا باشد که آن را عصر اضطرار بشر خواند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً هر سخن و هر نوشتهای که از آقای دکتر داوری به ظهور آید، ما را به تفکر دعوت میکند از جمله همین نوشتهای که جنابعالی از ایشان متذکر شدهاید و بنده نیز در جریان آن بودم. و به همین دلایل که میفرمایید پس آقای دکتر داوری دیده شدهاند و در نظام اسلامی، ایشان را فیلسوف فرهنگ نامیدهاند و تقریباً اکثر متفکران، نگاه ایشان به امور را مدّ نظر دارند. در جواب سؤال شماره 36357 به طور اجمال اینطور عرض شد همانطور که استاد فرمودهاند یادداشتهای تنهایی ایشان بوده حاکی از آنکه سخنان و نگاه ایشان به عالَم و آدم، بسیار بیش از آنکه مدّ نظرها است میتوانست مفید و کارساز باشد و در دل آن یادداشت، گویا استاد از خود پرسیده باشند چرا در این مورد شکست خوردهاند؟! و کسانی که استاد را میشناسند میدانند که این نوع سخنگفتن، دأب ایشان است. ولی به نظر بنده اگر دکتر داوری فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار است، بیش از آنکه فیلسوف فرهنگ و چهره ماندگار باشد، فیلسوف فردای ما میباشد با تأثیری بسی بیشتر. زیرا در بستر انقلاب اسلامی با هویت جهانیِ این انقلاب و اینکه باید این انقلاب، سرنوشتِ بشر گرفتارشده به نژادپرستی غربی را تغییر دهد؛ این دکتر داوری است که در آن بستر برای آنهایی که میخواهند با عقل جهانی، انقلاب را بیان کنند، حرفها دارد، همانطور که برای آنانی که امروز بنا دارند دینداری خود را به عمیقترین شکل فهم کنند، نیازمند اشارات دکتر داوری میباشند. به یاد آورید وقتی آنطور که شایسته بود جناب مارتین هایدگر را پاس نداشتند. شاگرد چینی هایدگر اینطور میگوید: وقتی رفتار غیر منصفانه متفقین را با هایدگر دیدم به او گفتم: «منکیوس میگوید: وقتی آسمانیان اراده میکنند که تکلیف سختی را بر عهده کسی بگذارند، نخست قلب او را از تلخی اندوه آکنده میکنند، رگ و پی و استخوانیهای او را میپوسانند و کالبدش را به مشقت دچار میکنند و اعمال و آثارش را با بیحرمتی میکنند تا آنکه قلبش مهبط الهام شود و طبیعتش انگیخته گردد و نقایصش جبران شود ..... و از این همه، میآموزیم که حیات حقیقی از شور و اشتیاق و محنت و حرمان نشات میگیرد و از طرف دیگر مرگ حاصل بیدردی و لذت و تن آسایی است.» و بنده حقیقتاً هرچه بیشتر در جناب آقای دکتر رضا داوری تعمق و تأمّل می کنم، بیشتر احساس می نمایم که قلب او مهبط الهام فرشتگان است و میتوان معنی حیات حقیقی را از اشارات او برگرفت و مگر میشود چنین مردی نسبت به غوغاسالاران، گمنام و غریب نباشد؟!!! طوبا للغربا.
بنا به گفته آقای دکتر سید مهدی ناظمی قره باغ : دکترداوری تلاش میکند به خوانندگانی که در آینده دارد اعلام کند که هیچ وقت «او را جدی نگرفتهاند»؛ نه حاکمان و نه مخالفان ایشان. بنابراین هر چیزی که ممکن است مخالفانش درباره او بگویند از همینجا ریشه میگیرد که آنها هیچ وقت «دکتر داوریاردکانی فیلسوف» را نخواندهاند.
و از جهت دیگر آنگاه که متفکران خاموشی میگزینند، بدین معنا است که گوشها و گفتگوهایی والاتر از آنچه در عرف ردّ و بدل میشود باید داشت. این است که آن متفکران با سکوت و یا اظهار شکستِ خود باید بذر دلواپسیهای خود را در زمین آن تاریخ بپراکنند، به امید ظهور زمین و زمینهای که شنیدن و دلسپردن به اندیشمندان در آن آغاز شود. و تا زمانی که ظاهرگرایان و متحجّرین در جایگاه ارزیابی انسانها قرار دارند، انسانهای ارزشمند در بوته فراموشی گذاشته میشوند. آیا دروغگوترین انسانها همان ظاهرگرایان و متحجّرین نیستند؟ آیا نمیشناسیم کسانی را که به دلایل نوع اندیشهای که دارند، عوامِ سرگردان آنان را نمیستایند؟ آیا میتوان گفت درخشش اندیشه آنان چشمهای مردمان سطحینگر را میزند، زیرا خود را در مقابل آن اندیشهها خوار و حقیر احساس میکنند؟ اینجا چه کسی را باید مقصر دانست؟
باز باید نسبت به آقای دکتر داوری و آن متن، فکر کرد. رفقا در همین رابطه سه جلسه تحت عنوان «فیلسوف فردا» داشتهاند که خوب است سخنان آنان نیز مدّ نظر قرار گیرد و باز در مورد آقای دکتر داوری و آن متن، فکر کرد. https://eitaa.com/soha_sima/3128 وhttps://eitaa.com/soha_sima/3156 موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: حقیر تا جایی که در ذهنم هست از دوران دبیرستان که خوابگاهی بودم تا دانشگاه اهل نماز جماعت بودم. حتی بعضاً نماز جماعت صبح. ناگهان مشکلی پیش آمد و تقریباً از حضور در نمازهای جمعه و جماعت محروم شدم. حال مسأله ام این هست که اولاً: از کجا بفهمم علت سلب این توفیق چه بوده تا روی رفع علت تفکر کنم؟ خدا می داند دلم برای نمازهای جماعت پر می کشد. و ثانیاً: برای کسانی که به هر دلیلی از حضور در نمازهای جمعه و جماعت محروم هستند چه توصیه ای می فرمایید که جبران فیض نمازهای جماعت باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره باید باورهای اولیه را وسعت داد و عمیق کرد، وگرنه بعد از مدتی از حرارت میافتند. به همین جهت در جواب سؤال شماره 36424 عرض شد که انسان در راه است و همچنان باید با ادامه راه از قلهها بگذرد. ۲. باید متوجه باشیم با حضور در جمع مؤمنین جهت عباداتی مانند نماز، خود به خود روحانیتی که بر دیگر نمازگزاران جاری میشود، بر انسان نیز تجلی میکند هرچند برایش در این دنیا محسوس نباشد. موفق باشید
با سلام و درود خدمت استاد گرامی: استاد مرتبط با سخنان اخیرتون در مورد این پدیده و این موج بی سابقه تظاهرات های ضد استکباری در خود کشورهای غربی خواستم نظر جنابعالی را جویا شوم. بنده به عنوان کسی که ساکن در غرب هستم و بازتاب وقایع اخیر را در جامعه غرب دارم بی واسطه ادراک میکنم، حس میکنم بعد از به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان فلسطینی و بمباران فجیع بیمارستان ها که به معنای واقعی کلمه، بشریت یک نسل کشی تمام عیار را بر علیه یک ملت مظلوم بی دفاع جلوی چشمان خود تجربه می کند، ما شاهد یک بیداری وجدان عمومی در جوامع غربی هستیم که نقش خود دشمن صهیونیستی در این بیداری فطرت ها هم در خور اهمیت است! یعنی امپراطوری رسانه ای صهیونیستی در غرب به قدری در دروغگویی و تحریف واقعیات بی شرمی کرد و ظالم را جای مظلوم نشاند که باعث رسوایی خود شد و اعتماد عمومی جامعه غرب نسبت به رسانه ها به شکل وسیعی خدشه دار شد. یعنی فطرت بیدار هر انسانی به او گواهی میدهد که بمباران بیمارستان ها و مدارس را به هیچ وجه من الوجوح و با هیچ دلیلی نمیتوان توجیه کرد، حال آنکه باز رسانه های وابسته به صهیونیسم بعد از انکار اولیه به سعی در توجیه کردن این نسل کشی برآمدند. بنده فکر میکنم حتی بی اعتمادیی که در اثر این وقایع در بین مردم کشورهای غربی نسبت به رسانه های رسمی خودشان ایجاد شد بی سابقه بود و به بهترین تعبیر که تعبیر رهبری باشد ترمیم ناپذیر هم خواهد بود. استاد آیا می توانیم با یک فهم تاریخی این رخدادها را اینگونه بنگریم که گویی ما مواجه هستیم با آغاز تاریخ بیداری فطرت انسان ها که این در آینده به پس زدن تمدن مادی غرب از طرف فطرت انسان ها در خود غرب منجر می شود؟ آیا بیداری فطرت ها و بیزاری فطرت ها از تمدن غربی را می توان ذیل برطرف شدن موانع ظهور فهمید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که به خوبی از فضای آنچه در وجدان عمومی مردم کشورهای غربی میگذرد، به طور مستقیم گزارش میدهید، و خود جنابعالی حقیقتاً ناظر صحنهاید؛ واقعیت آن است که به دلایل مختلف ما با آغاز تاریخ دیگری روبهرو هستیم. زیرا از یک طرف فرهنگ مدرنیته به گفته خود متفکران غرب، نتوانست به وعده هایی که بیشتر فروختن آرمانهای کاذب بود، عمل کند و عملاً مردم، خود را در آن فضا در دام نیهیلیسم و نیستانگاری یافتند و از طرف دیگر با پشتیبانیِ سران جهان استکباری از جنایات رژیم صهیونیستی متوجه شدند ذیل چه حکومتهایی زندگی میکنند. این است که به طور شگفتآوری ملاحظه میکنید مردم جهان غرب در بستر اعتراض به کودککشیِ رژیم صهیونیستی در واقع متوجه فردای دیگری در وجدان خود هستند و این، هنر و هوشیاری ما را میطلبد که متوجه این امر باشیم و حضور تاریخی خود را که جدا از حضور تاریخ جهان نیست، مدّ نظر قرار دهیم، به همان معنایی که به گفته جناب گادامر، «تفکر، تاریخی است». یعنی کسانی امروز، مردان واقعی تفکرند که متوجه روح تاریخی باشند که در حال طلوع است و غزه، آینه آن حضور و آن تفکر است تا معلوم شود متفکر واقعی در این زمانه چه کسی است. موفق باشید
سلام استاد: خسته ام استاد. سعی میکنم جدی باشم همانطور که فرمودید، برای عدهای معرفت نفس میگویم، فصوص میخوانم، منازلتان را میخوانم، جلسات شما را سعی میکنم بیایم، فکر کنم، تضرعی شاید داشته باشم، دغدغه عرفان را دارم اما بخدا قسم بعضی اوقات بسیار کم میآورم، برمیگردم! مثلا امروز ظهر نماز مسجد را نرفتم و الان هم که دارم نامه تایپ میکنم حس نماز را ندارم، از خودم دلگیرم و بدم میآید، عصبی میشوم با خانم، استاد شما را به خدا قسم کمکی بدهید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این زمانه که زمانه عسرت است و روحیه نیستانگاری تقدیرِ این زمانه است، بتوانیم اولاً: آن را درک کنیم و نادیدهاش نگیریم و ثانیاً: متوجه راهی باشیم که در افق توحیدیِ انقلاب اسلامی به سوی ما گشوده است تا حرارت حضور در چنین افقی، آرامآرام به سوی ما آید. آری! قصه، قصه عسرت است و در عسرت باید خود را برافراشته نگه داشت ماورای احوالاتی که به سراغمان میآید تا ما را از جایگاه و جای خود بکَند. نه! باید در مقابل طوفان پایداری کرد و قدرت خود را تجربه نمود. خوشا به حال آنانی که به جای قدمگذاشتن در جادههای کوتاه و هموار، به قلّهها و جادههای سنگلاخ نظر دارند. عرایضی اخیراً در رابطه با «نیستانگاری» که تقدیر این دوران است، شده، خوب است سری به آن دو جلسه بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/15160 و https://eitaa.com/matalebevijeh/15167
موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: با توجه به هشدار دلسوزانه اخیر دکتر جلیلی به محور مقاومت مبنی بر اینکه: هرچند طوفان الاقصی طومار نقشههای کهنه و تازه را به هم پیچید اما در این شرایط، لحظهای درنگ و سستی یا تردید و عافیتطلبی کافیست تا استکبار دوباره نظمی دیگر را به صد سال آینده تحمیل کند ( آدرس https://eitaa.com/saeedjalily/4289) نگران این هستیم که جبهه مقاومت در مسیر پیش رو ضعیف عمل کند و این سرمایه بزرگ رو به خطر رود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید امیدوار بود زیرا بحمدلله همه چیز حکایت از آن دارد که بنا بر آن است تا تاریخِ دیگری شروع شود زیرا اسرائیل و جهان استکبار، ظلم را از حدّ گذراندهاند. به این آیه فکر کنید که خداوند میفرماید: «وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» به آنها مهلتی داده می شود تا چهره نهایی و خباثت اصلی خود را نشان دهند و کید و حیله خداوند، بسیار حساب شده و متین است. موفق باشید