با سلام: می خواستم نظر شما را در مورد جلسات استاد محمد مهدی معماریان بدانم؟ آیا ایشان مورد تایید شما هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمیشناسم. موفق باشید
با سلام: استاد صمدی آملی در سخنرانی مورخه نهم مردادماه امسال فرمودند که: علامه حسن زاده آملی ، پیامبر انبائی بود. منظورشان چه بودهاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی شریعت جدیدی نیاوردهاند ولی از حقایق عالَم خبر دادند. موفق باشید
سلام: اگر به جای حقیقت جویی لذت بردن از پدیدار را جایگزین کنیم رنج هستی کاسته نخواهد شد؟ با این توضیح که اگر کسی مشغول دیدن فیلمی به خصوص هالیوودی باشد و به جای لذت بردن از فیلم دغدغه این را داشته باشد آیا فلان صحنه ی فیلم در واقعیت هم رخ داده است یا نه مسلم است که با این پیشرفت های فناوری سینما و رایانه و هوش مصنوعی و جلوه های ویژه و ... چقدر کار تفکیک حقیقت و حقیقت نما برایش سخت خواهد بود. مورد دیگر در شهربازی سوار وسیله ای بودم بیرون پیدا نبود یک جا احساس کردم کیلومترها به سمت بالا در حال حرکتیم ولی خوب ساختمانی که آن وسیله در آن بود چند متر بیشتر ارتفاع نداشت و کلا از خطاهای حواس استفاده می کردند و بنده بنا را برین گذاشتم که اتفاقاتی که در طول آن برنامه پیش می آید را حمل بر واقعیت نکنم و می شود احساس کرد در حال پرواز به سوی آسمانی در حالیکه در واقعیت چنین نباشد همچنین احساسات و ادراکاتی که آدمی دارد تماما ممکن است منطبق بر واقعیت نباشد اما شاید مهم نباشد ما می توانیم از سیب لذت ببریم بدون اینکه سیبی در کار باشد حتی اگر اهریمن شروری که دکارت مطرح نمود نیز باشد که قاعدتا تواناست اندیشه را نیز دستخوش تغییر کند اهمیتی ندارد. من لذت می برم چه جای اهمیت که حتی باشم یا نباشم و چه لزومی دارد به جای لذت بردن، رنج حقیقت جویی را بر رنج های بی شمار هستی اضافه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی مشغول شدن با توهّمات است که به هر حال وقتی انسان به خود آید، چه در دنیا و چه در قیامت؛ مییابد که چه اندازه از حضور حقیقیِ ابدیاش فاصله دارد. البته این غیر از آن است که انسان در زندگی رخصت بازیکردن و تفریحکردن نیز دارد ولی نباید بازی را جدّی بگیرد و زندگی را در محدوده بازی و توهّمات شکل دهد. موفق باشید
با سلام حضرت استاد طاهرزاده: آیا میشود جایگاه نهیلیسم و پوچی زدگی امور ولو دارای ارزش را با آیه شریفه «التوبة....... إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم» تطبیق کرد؟ ضیق عوالم انفس و آفاق «جهان نفس و ماده» ، ضیقی نیست که در ذات آنها باشد، بلکه از «ظن» آدمی است در اثر فرار از جهاد در هر معنی آن! شده باشد؟ بنظر حقیر نهیلیسم و پوچی زده گی در عرصه ظن و گمان موجودیت خود را همچون شیشه کبودی مقابل چشم آمده و از کبودی آن هرچیزی کبود مینامید و الا «رحبت» بود. از این رو وقتی این ظن عارض میشود، آدمی از ضیق آن سر به توبه و برگشت میآورد. قدری اگر ممکن است از این آیه بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان در موقعیت « وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ» قرار گرفت به یک معنا احساس پوچی میکند مگر آنکه به خود آید و با توبه با خدا مأنوس شود. ولی موضوع نیهیلیسم امر دیگری است و مربوط به بشر جدید است. دکارت میخواهد در انسان شناسی جدید سکنا گزیند که در آن امکان شک نباشد و آن انسانی است که میاندیشد و نسبت میان اندیشه و هستی را درک میکند. در اینجا در نظر دکارت حقیقت، همان بودنِ انسان است و انسان، ملاک هستها و نیستها میشود و البته این غیر از آن است که انسان با نظر به هویت تعلّقی خود متوجه حقیقتی ماورای وجود خود میباشد، بدون دوگانگی بین خود و حقیقتِ هستی.
بشر غربی با غفلت از هویت تعلّقی انسان نسبت به حقیقت، عملاً از حقیقت دست کشیده است و این یعنی دست کشیدن از انسانِ جویای معنا که همان نیست انگاری است، به همان معنایی که نیستانگاری فراموشیِ «وجود» است و گسیختگیِ نسبتِ انسان با هستی.
اگر تفکرِ آینده تفکری باشد که بشر را متذکر هستی، به معنای اصالت وجود و عین الرب بودن انسان نسبت به هستی میکند، ما از تاریخ تجدد رها میشویم و به جای مشغول شدن به ذهنیات خود و عدم تفکر، در «وجود» سکنا میگزینیم و دیگر در استیلای تکنولوژی که حاصل سوبژکتیویته است قرار نخواهیم گرفت و جهان دیگری آغاز میشود که انقلاب اسلامی متذکر آن است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما رأس هرم و پاسخگويى. يكى از شباهتهاى نظام «شاهنشاهى مدرن» و «حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه»، معصوم ماندن «فرد در رأس قدرت» است. در كشورهايى كه چنين ساختارى دارند، هميشه يا غالباً، انگشت اتهام يا ناكارآمدى، به سمتِ زيرمجموعههاى رأس هرم، نشانه مىرود؛ نه خود رأس هرم. هر اتفاق يا كاستى باشد، سرانجام به رأس هرم، ربطى ندارد؛ و بايد يا زيرمجموعهها عوض شوند، يا همانها پاسخگو باشند. مثلاً، در كشور خودمان، هدايت كشور در همه ابعاد (و نه فقط مسائل دينى) به دست «رهبر» ايران تعريف شده است؛ و سه قوه و بسيارى نهادها و سازمانها، زير نظر و كنترلِ مستقيم و غيرمستقيم رهبر قرار دارند؛ ولى مثلاً، اگر در صدا و سيما و يا قوه قضاييه، خطاى مهمى صورت گيرد، يا عملكردشان مطلوب نباشد، هيچگاه رهبرى نظام (به عنوان رأس هرم كشور)، مسؤوليت خطاهاى آنها را به گردن نمىگيرند؛ و اين يعنى، «معصوم ماندن» در رأس هرم. اين در حالى است كه، در بسيارى كشورهای دمكراتيك، اگر كارمندِ جزيى، خطاى مهمى انجام دهد، غالباً وزير يا نخستوزير، به راحتى استعفا يا حداقل، عذر خواهى مىكنند. سؤال اگر پادشاه و يا ولى فقيه، كه در رأس هرم كشورها هستند، «كارهاى» نيستند؛ پس اساساً چرا باشند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه رهبر انقلاب، جهتدادن به سیاستهای کلّی نظام است. ولی هر قوهای مسئول خاص خود را دارد و نسبت به وظایفش البته باید جوابگو باشد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: برای نوکری امام حسین علیهالسلام دست مان خالی است. قلب مان تهی است. خواهش می کنم دعا کنید تا نوکر خوبی باشیم. دعا کنید سیدالشهداء به ما نظر و نگاه خاص کنه. مضطریم. بیچاره ایم. سرافکنده ایم. بی آبروئیم. هیچی نداریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این حرفها، «با کریمان کارها دشوار نیست» دیدید که شهید امیر حسینپور با آن فضای خاصی که از نظر ظاهر داشت چگونه در جان خود عهدی جانانه با حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» داشت و تا مرز شهادت در بهترین موقعیت دفاع از سیره اباعبدالله«علیهالسلام» خود را احیاء کرد. عرایضی در این مورد با او در میان گذاشته شد که خوب است بدان رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/14186
سلام استاد وقتتون بخیر: من شنیدم که آقا امام زمان عج که ظهور بفرمایند خیلی ها جوون میشن آیا عقلا این امکان پذیره چون علامه طباطبائی میفرمودند که جسمی که بالفعل شده دیگه نمیتونه فید بک بزنه و بالقوه بشه یعنی نمیشه که مثلا ی پیرمرد کودک بشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر بحث در آن است که اکثر یاران حضرت جوانانِ میانسال هستند و اگر هم بحث در موردی است که میفرمایید، شاید نظر به روح آنها است که جوان میباشد. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: مرحوم معارف در حکمت انسی هم اصالت ماهیت را رد می کنند و هم اصالت وجود. نظر شریف را لطف بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم از کدام قسمت آن کتاب ارزشمند چنین برداشتی شده است؟!! اگر ممکن است عین جمله مرحوم معارف را ارسال فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: ما از طرفی میشنویم برای اصلاح شخصیت باید به قرآن و کلمات اهل بیت رجوع کرد تا آرام آرام ما رو اصلاح کنن، و از طرفی این خطر وجود داره که ما با این استدلال که میخوایم خُرد خُرد با قرآن و عترت خودمون رو اصلاح کنیم مدت زیادی بگذره و ما فقط با همچنین مباحثی دمخور باشیم ولی به نحوی برامون تبدیل به حجاب بشه؛ برای گرفتار نشدن به اینها چه باید کرد؟ این موضوع واقعا کمر خود من رو خم کرده
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودمان باید متوجه باشیم که شریعت الهی با همه ابعادش برای اصلاح نفس انسان است و بزرگان ما از این جهت و با این رویکرد به متون دینی رجوع کردند و بهرهها گرفتند. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض ادب و خدا قوت محضر استاد عزیز جناب اقای طاهرزاده، با انکه بنده خیلی احاطه به مباحث جنابعالی ندارم اما از شعفی که در وجودم احساس میکنم نمیتوانم زبان در کام بگذارم. بلبل وجودی ما، از همنشینی با گل وجود این دوران; یعنی انقلاب اسلامی که مظاهر بارز آن حضرت امام عزیز ـ رحمة الله علیه و حضرت رهبری عزیز ـ حفظه الله و حضرات شهدا ی گرانقدر( علیهم السلام) هستن; به ترانه خوانی پرداخته است و در مستی بهار این دوران (انقلاب اسلامی)، دیوانه گشته است و ما ظهور جزئیه امام زمان ـ عج ـ این دوران (انقلاب اسلامی) را در پیش خود احساس میکنیم همان احساس حضوری که گویا در سیر تاریخی خود، عطش رسیدن به آن را با آه و امید در خود جستجو میکردیم. آه از دردها و رنج های سفر طولانی تاریخی و امید برای دست یافتن به آن سرچشمه حیات جاودان (معدن وجود) آری زمانه ے بس عجیبیست که، با اشارت های جنابتان، ما هر روز وسیعتر و وسیعتر میشویم و به خوبی حضوری بعد از حضوری در خود می یابیم. در واقع با حضوری جدیدتر و شدیدتر یگانه میشویم مثل وقتی خواب کربلا را میبینیم که نه ما کربلا میرویم و نه کربلا پیش ما می آید بلکه در لامکان و لازمان با کربلا متحد میشویم . اخیرأ جزوه سفر به سرزمین های بیگانه برای برگشت به خانه با این لینک ( https://eitaa.com/jozavatlobolmizan/551 ) خیلی نظرم را جلب کرد که کاش گوش شنوا تر داشتم کاش چشم بیناتری داشتم کاش فهم عمیقتری داشتم کاش وجود شدیدتری داشتم تا با لایه های عمیق این اشارت ها، رابطه وجودی شدیدتر داشته باشم. کاش در توحید بالاتری بودم تا رازهای این گفتارها، هرچه بیشتر جانم را به کمال رساند. کاش... و کاش این معارف در کام همه چکیده شود کاش طلب این معارف بلند را خداوند قادر حکیم، به تمام جهانیان عطا کند (الساعه). به خداوندی خدا، شما به خوبی میدانید که خیلی از بزرگواران حق دارند به شما و شاگردانتان ناسزا بگویند چون واقعأ این معارف خیلی دور از دسترس است چون بر فراز قله های بلند، آشیانه کرده اید که دیدنی نیست و فقط کسانی به آن دیار نیستی که عین هستیست، بار یافتند که همچون پر هیچ و سبک شدند و باد های صحراگرد دیار وجود، به آنجا انتقالشان داد. گفت شما، همچون گنجیست که پنهان پنهانست و دست نیافتنیست اما هرگنجی نشانه هایی دارد برای یافتن آن گنج. چون همزیستی با عنقا دارید در رفیعترین قله های اعصار وجود جای دارید و با زبان اشارتهای وجود، قلم فرسایی میکنید و کلمات را همچون تابلو های در مسیر ، برای هدایت به دیار عشاق قرار میدهید . اری دیار عشاق درد و جگرسوزی زیاد دارد ـ هم در مسیر و هم در مقصد ... اما گویا نهایت ارزو و تکامل جان ما ، فانی شدنست و همچون شهید سلیمانی عزیز برای پاسداشت حرم قدسی ، تکه تکه شدن غایت امال جان ماست تا آمالی نماند و جانی نباشد و همه او باشد ، اویی که دیدنی نیست اما هست ، اویی که هست اما نیست چون منی نمانده تا او را ببیند چون تمامأ اوست که اوست و من بی خبر میشود چون منی نمانده تا خبر دار شود انگاه اوست که از خود خبر میدهدو این از راز هاست ... نمیدانم وقتی در کنار مزار شهید ابراهیم همت، با نظر به مقام رفیع ایشان و مدد ایشان گشودگی و هم کلامی با حقیقت دارم چقدر کتاب تاریخ در نزد ماست و چقدر ما به عنوان انقلاب اسلامی در قله تاریخ حاضریم اما به هر حال بیرنگ ترین عصر وجود که آغاز و انجام باشد از آن ماست و ما در آن جای داریم چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقدیر ما شده است و این ماجرا ادامه دارد....
باسمه تعالی: سلام علیکم:
من که باشم که بر آن خاطِر عاطِر گذرم؟ / لطفها میکنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم.
در اینکه داریم به گفته جنابعالی در بیرنگترین عصرِ وجود خود را احساس میکنیم و این عطای بزرگی است که از طرف حضرت محبوب عطا شده، بحثی نیست. چه اندازه میدان برای گشودهشدن انسان در این زمانه فراهم آمده تا خود را به عالیترین نحوه حضور احساس کنیم و چه اندازه زیبا و متعالی حضرت روح الله مرز حق و باطل را و یا بگو مرز سرگردانی و پوچی را از آرامشِ حقیقی جدا نمود. راستی را! اگر بخواهیم بدانیم در کدام خانه امنی که بسی گسترده است، جای داریم؛ خوب است سری بزنیم به خانه پوچیهای امثال آقای دکتر عبدالکریم سروشها که این روزها بهکلی گرفتار خلأ بیحقیقتیِ صِرف شدهاند. حال با توجه به این امر باید از خود پرسید جایگاه حضرت روح الله نسبت به سرگردانی چنین افراد مدعی علم کجاست؟ و چرا رهبر بصیر انقلاب در مورد حضرت امام فرمودند او سرآمدِ این تاریخ است و لذا نه امکان حذف او هست و نه امکان تخریب او. چه اندازه زندگی ظلمانی خواهد بود وقتی در تاریخی که حضرت امام خمینی مقابل ما گشودند، حاضر نباشیم. تجلیل از امام کافی نیست، باید در تاریخی حاضر شد که شهدا حاضر شدهاند و به تعبیر حضرت امام خمینی: « شهدا در قهقهۀ مستانه شان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون اند.» موفق باشید
سلام: در مورد انتخابات دور دوازدهم مجلس چه پیش بینی ای دارید؟ وقتی بهش فکر میکنم میبینم دور قبلی که شرایط مردم این جوری نبود، ۴۲ درصد مشارکت بود. این دفعه چی میشه؟ از سخنرانی ای که رهبر در ۱۴ خرداد امسال داشتن این جوری برداشت کردم که یه فتنه سر این انتخابات در پیشه، مخصوصا که روحانی هم گفته میخام بیام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله مطمئن باشید مسیر انقلاب به سوی هر چه بیشتر حاضرشدن در جهان است با هویتی قدسی. و در این رابطه است که باید امیدوار به رحمت الهی بود و نیروهایی که از نسل حاج قاسم سلیمانی هستند به همان صورتی که ملاحظه میکنید رئیس جمهور محترم با همان روحیه در صحنه میباشد. مطمئن باشید مردم از آنهایی که زمانی مسئولیت داشتند ولی به تعبیر مقام معظم رهبری در مقابل دشمنان کوتاه آمدند و موجب مشکلات امروزین ما شدند، به خوبی عبور خواهند کرد. موفق باشید
بیان لطیفی امام خمینی دارد که ایشان فرمودند: زمان و مکان در اجتهاد، دخیل است. باید حوزه بیانات لطیف اهل بیت را متوجه شود که زمان و مکان در اجتهاد دخیل است؛ این توجه موجب می شود ظرفیت حوزه خودش را نشان دهد و بالا برود. از همین راه ها، علم و نیازهای روز ترقی میکنند. در بحث صدقه سلسله روایاتی است که مرد اگر بخواهد از مال خودش صدقه بدهد آزاد است؛ اما زن اگر بخواهد از مال خودش که یا ارث اوست یا کسب اوست صدقه بدهد باید به اذن شوهر باشد و روایاتی هم معارض این است. در جمع بین این دو طائفه عده ای از فقهای ما، تصرف در هیئت کردند و گفتند آن روایاتی که می گوید صدقه زن باید به اذن شوهر باشد؛ ظاهرش وجوب است؛ اما حمل بر استحباب می کنیم و جمعا بین المتعارضین. اما آنچه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است این است که آیا نمی شود در جمع بین متعارضین، تصرف در ماده کرد؛ نه تصرف در هیئت؟ یعنی در وجوب و استحباب تصرف نکنیم، تصرف در ماده، که اگر زن و مرد به رشد عقلی رسیدند، آنجا لازم نیست زن از مرد اجازه بگیرد. اینکه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است، شاید از این قبیل باشد، یا در بحث مجسمه_سازی که الآن ابزار بازی بچه ها است و کسی به آن نگاه حرام دینی نمیکند؛ آیا در این زمان، باز هم مجسمه سازی و تصویر ذیروح، حرام است؟ اینها مباحثی است که باید در حوزه بحث شود! جوادی آملی ۱۴۰۲/۳/۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. آری! بعضی از احکام بر مبنای شرایط خاصی مطرح بوده. مثل شرایط قبیلهای و اقتصاد مربوط به آن شرایط، با اینکه در صراحت قرآن داریم: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ » و یا در مورد مجسمه، ظاهراً به جهت شرایط فرهنگی که تداعی بت میکرده است؛ گویا آن روایات به میان آمده و در این رابطه ملاحظه میکنید که رهبر معظم انقلاب، فتوای قبلی خود را تغییر دادند. موفق باشید
با عرض سلام و ادب و احترام: یه سوال اینه که الان اتفاق خاصی افتاده؟ چی شده که در قلب ما این خبرهاست؟ خواهش میکنم جواب بدید. کسی کاری کرده؟ فرد خاصی متولد شده یا از دنیا رفته؟ چی شده؟ خیلی ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورتان را متوجه نشدم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: استاد فص هودی را تمام کردم و یک سوال خدمتتون دارم. استاد چگونه رجوع کامل به حضرت الله (جل جلاله) داشته باشیم با رجوع به امام زمان (عج) ؟ فرمودید که هنوز جامعه ما این رو بلد نیست میخواستم یادم بدید. البته با پذیرش محض فرمایشات ائمه هست ولی توضیح بیشتر رو ازتون خواستارم. خدا حفظ تون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در ابتدای اول جلسه مربوط به مقاله «تقابل حجاب و آزادی، چرا؟» شد. در رابطه با اینکه در این موارد که ما با علم حضوری سر و کار داریم سؤال، ما را در مفهوم متوقف میکند و از این جهت سعی بفرمایید در این موارد همواره به افقی نظر کنید که مباحث عرفانی متذکر آن میشود تا آنچه باید به سوی شما آید، محقق شود. موفق باشید
با سلام به استاد عزیز و گرامی: از کجا بفهمیم که عبادتهایمان از روی نفس هست و امسال در ماه مبارک رمضان شب تا سحر تا توانستم بیدار بودم و نمازها که مفاتیح وارد شده و صد رکعت در شب قدر خواندم تند تند خوندم نشسته و ایستاده خوندم تمام دعا ماه را خواندم و تمام دعای روز ماه خوندم بعضی مواقع خسته بودم نخودم آیا اینها از روی نفس نباشد و چگونه محبت غیر خدا از وجودمان برود؟ محبت بچه و همسر برود بیرون؟ چون خیلی علاقه به فرزند وهمسرم دارم باید چه کارکنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید امیدوار به رحمت الهی نباشیم؟!! به هر حال به ما فرموده اند: «گرچه بهشت اش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش» آری! هم امیدوار به قبول عبادات خود باشید و هم مثل همه انسانهای متعادل، محبت همسر و فرزند خود را در خود پاس بدارید. موفق باشید
« ای علی که جمله عقل و دیدهای / شمه ای واگو از آنچه دیده ای» سلام و عرض ادب خدمت استاد: به لطف خدا مشغول مطالعه و انس با کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» هستم. عجب غوغایی است کلمات امیرالمؤمنین «سلام الله علیه». در سرتاسر این کتاب متذکر هستید که این کلمات یک سلسله نصایح و کلمات عادی نیست. بلکه همواره از مقام و اَبری مافوق عرش ریزش و بارِش می کند. با انس با این حقایق عرشی و فوق عرشی، افق هایی از جنس نور و وجود همراه با احوالاتی خاص گشوده می شود و بر جان انسان می تابد و می بارد. ولی نگرانی و اضطراب از اینکه خدای ناکرده نتوانیم سبک زندگی خود را مطابق این معارف دلانگیز و بزرگ شکل دهیم همواره حقیر را آزار می دهد. می ترسم عقب بیفتم. چه کنیم استاد؟ از کجا بفهمیم در مسیر حرکت و شدن در این افق ها هستیم یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبتی فکر کنید که از طریق آن کلمات متعالی که از حضرت مولی الموحدین «علیهالسلام» صادر شده؛ با انسانی روبهرو میشوید که نهایت انسانیت شما میباشند و اینجا است که در آینۀ آن حضرت، خود را جستجو میکنیم امری که بشر امروز با توجه به اینکه خودش مسئلۀ خودش شده است، به دنبال آن است طالب انسانی که انسانیت را معنا کند. موفق باشید
سلام علیکم و وقتتون بخیر: برای شروع بندگی به کسی که عزم بندگی ندارد ولی میخواهد خود را تغییر بدهد تا عزم بندگی پیدا کند، چه توصیه ای دارید؟ از توبه نمیتواند شروع کند چون شور بندگی عامل توبه و تضرع و زاری است و این فرد هنوز به آن شور نرسیده. چه شروعی در عمل پیشنهاد می دهید تا کم کم آن حالت بندگی و مراقبت در فرد ایجاد شود؟ و انگیزه ی جهاد علمی و عملی پیدا کند؟ ۲. برای تقویت اراده به خصوص در بندگی کردن، چه راهکاری دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که هر دو روی سایت هست، مطالعه شود. در ضمن از شرح جناب آقای وحدتی نیز میتوانید استفاده کنید. https://eitaa.com/tafakorism موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد برای دریافت هر چه بیشتر برکات ماه مبارک رمضان و مخصوصا شب قدر از الان به فکر افتادم که طوری برنامه ریزی کنم که در سه چله ی متوالی باشم و اتمام چله ی سوم آخرین مصادف با آخرین شب قدر باشد ممنون میشم از شما راهنمایی بفرمایید که برای هر چه استفاده بهتر و بیشتر باید چکار کنم؟ آیا چله ی خاصی در میان اهل معرفت توصیه شده و اگر توصیه شده است دستور آن چگونه است؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص همان روزهداری است همراه با مشغولشدن به قرآن و روایات و ذکر. و در این رابطه خوب است به سیره مولایمان حضرت امام المتقین «علیهالسلام» نیز فکر بفرمایید که سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در روزهداری به هم وصل میکردند. موفق باشید
استادم شما حرف از حضور در انقلاب میزنید که اگر حضوری اصیل و فعال داشته باشیم میرسیم به آن بهترین های که خدای برایمان خواسته و و فکر کنم با توجه به صحبت های شما شهادت بهترین غایت انسان است. استادم همه ی این صحبتهای شما ارزشمند و به حق است اما آنچه برای من سوال است این است چطور کسی که ذهنی پر از دغدغه برای امرار معاش روزانه خود و خانواده اش را دارد میتواند جایی را می گذاشت تصمیمات بهتری برای زندگی اش میگرفت و گشایش بیشتری برایش حاصل میشد! لطفا نظرتان را بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین حضور که برای رفع نیاز خود و خانواده در عین صداقت و صفا تلاش میکنید، نوعی نایلشدن به بصیرت و نوری است که برای شهدا پیش میآید. در این مسیر باید همچنان جلو رفت تا هرچه خدا میخواهد پیش آید. موفق باشید
«الهی كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي...» سلام خدمت استاد طاهرزاده: امثال بنده توفیق درک حضور با شکوه حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» را در اوایل انقلاب و زمان جنگ نداشتیم. قبلاً شنیده بودیم ولی اکنون داریم می بینیم و تصدیق می کنیم که انصافاً حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» سرآمد تاریخ هستند و از همگان در تاریخ جلوتر بودند و چقدر خوب بی آیندگی و ذات ضعیف و کثیف و سست استکبار و صهیونیسم را شهود می کردند و مدام از آن گزارش می دادند. چه اندازه خوب خبر داشتند و از این سنت و قاعده خبر می دادند که هر چقدر در برابر جریان درّنده و وحشی و هار استکبار و صهیونیسم ایستادگی کنید، آن ها بیشتر عقب نشینی می کنند. آبادی دنیا و آخرت ما در ایستادگی همه جانبه در برابر مستکبران و درّندگان و وحوش غربی است. چقدر عالی و هوشمندانه و شجاعانه تیر نهایی و آخر را شلیک کردند و رمز نجات ملت ها را آشکار کردند و فرمودند: «این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بی شهادت میسر نیست!». گویا هر چقدر جلوتر می رویم امام و بیانات ایشان زنده تر می شود. استاد دعا کنید ما از این صراط و از این حضور زیبا و باشکوه تاریخی محروم نشیم. هسـت در قرب همه بیم زوال / نیست در بُعد جز امید وصــال
باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز در بستری که حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» راه را گشودند، این رهبر معظم انقلاباند که در راستای عبور از تاریخ جاهلیتِ دوران، متذکر راهی میشوند که جبهه مقاومت گشوده و در این رابطه در دیدار با دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس میفرمایند:
« ما امروز در گیرودار یک مسئله اساسی و مهم در منطقه هستیم. همین مسائل مربوط به منطقه غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزه، مسائل کرانه باختری، اینها قضایای تاریخسازی است. هر کدام از این حوادث میتواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود.
اگر امثال شهید سنوار پیدا نمیشدند که تا لحظهی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند یک جور دیگر است.»
و این یعنی توجه به تاریخی که در راستای عبور از استکبار گشوده شده است؛ حال مورد تعجب است که چرا بعضی از کسانی مانند «مجمع مدرسین حوزه علمیه قم» که انتظار درک چنین حضوری از آنها هست، متوجه این امر نیستند و طوری بیانیه میدهند که عملاً به معنای به رسمیت شناختن اسرائیل و ادامه همین تاریخ خواهد بود. وقتی در آن بیانیه گفته میشود: «در باره جنایات اسرائیل تنها راه بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 و تشکیل دولت مستقل فلسطین میباشد.» آیا این مخالفت و رویگردانی با شعار حضور از بحر تا نهر نیست؟ که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «بدون تردید فلسطین یک مجموعه و تاریخ «از بحر تا نهر» است و قدس نیز پایتخت آن است.» عرایضی اخیرا در این رابطه تحت عنوان« بلاغ مبین و عبور از تاریخ جاهلیت» https://eitaa.com/matalebevijeh/17894 شده خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی، تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما میخواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدایمان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانهدار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای اینکه در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصتطلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر میگیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: بنده طلبه هستم و از امتحان استادی ادبیات عرب قبول شده ام و از طرفی در از امتحان دبیری عربی هم قبول شده ام و احتمالا در مصاحبه هم قبول شوم. بین معلم آموزش و پرورش شدن و استاد حوزه شدن مانده ام. از طرفی خیلی دوست دارم استاد حوزه شوم و حوزه را بسیار دوست دارم و از طرفی چون در حوزه امنیت شغلی وجود ندارد و به خاطر فشار مالی که خانواده ام را اذیت میکند و نیز توصیه پدرم به معلم شدن آن هم به خاطر مسائل مالی نمیدانم چه کنم. دوست دارم در حوزه استاد شوم. سوال دیگرم اینکه بنده الان به صورت مجازی در درس خارج فقه و اصول شرکت میکنم و چون در شهرستان هستم دسترسی به استاد اخلاق ندارم. از طرفی به خاطر پیشرفت معنوی به حوزه آمدم ولی تابه حال به خاطر کوتاهی خودم چیزی از معنویت نفهمیدم و از طرفی ۳۸ ساله ام و احساس میکنم عمرم را به بطالت گذرانده ام.غرق در امراض اخلاقی هستم. زود عصبانی میشوم و امراض دیگر و از طرفی با دیدن افراد و دوستان ام که برخی واقعا اهل معنویت و احیانا مکاشفه و سیر معنوی اند احساس عقب ماندگی و ناامیدی میکنم. چه کنم استاد بزرگوار؟ بد جور عقب مانده ام. از زندگی جز خوردن و خوابیدن چیزی نفهمیدم. لطفا کمکم کنید. در حال غرق شدن هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولویت با حوزه است و عمیقشدن در قرآن و روایات و حکمت اسلامی که درنتیجه عبور از رذائل اخلاقی را نیز به همراه دارد مگر آنکه چارهای نباشد. موفق باشید
با سلام: انسان مومن در اثر گناه دارای یک ملکه نفسانی مثلاً عصبانیت میشود. در عالم برزخ و قیامت در اثر عذابی که میبیند، این ملکه نفسانی عصبانیت آیا از بین میرود و یا اینکه خدا دیگر اجازه ظهور به این ملکه نفسانی عصبانیت نمیدهد. کدام یک اتفاق میافتد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در زندگی برزخی و قیامتی در اختیار ملکات خود هستیم آن هم در بستر عقایدی که داریم. و چنانچه عقایدمان توحیدی باشد، بالاخره بعد از مدتی از ملکاتِ منفی خود آزاد میشویم. موفق باشید
به بهانه شهادت شهید رییسی. شهادت و جهاد دست بی فکری مان را رو خواهد کرد مجاهد کسی ست که عجز خودش و عجز تاریخش را دریافته و از اول آن را پذیرفته است و از همین روست که جهد و تلاش میکند. و چون دستش را خالی می بیند نمیتواند ساکن باشد پس در پی جستن چیزی ست که نداردش و همینطور در طلب چیزی ست که مردمان تاریخش آن را ندارند و حتا شاید در طلب آن هم نیستند و مایل به فکر کردن و به عهده گرفتن آن هم نیستند و بدتر آنکه آگاه به این بی فکری شان هم نیستند مجاهد در همین عجز قدم در راه ساختن بر میدارد چرا که آنچه میبیند جز خراب آباد نیست. او رنج راه را میپذیرد تا راه را هموار کند. «بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم / مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد / نمیدهند اجازت مرا به سِیرِ سفر/ نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد» (حافظ) مجاهد آنقدر قدم در راه ساختن بر میدارد که دیگر به منتهای عجزش نایل شود و دیگر تاریخ امکان قدم برداشتن بیش از آن را به او ندهد اینجاست که دیگر ناگزیر شهادت را میپذیر و با شهادت دست بی فکری آدمیان را رو میکند تا بلکه عبرتی شود و راهی هموار شود. و مگر حسین بن علی جز این راه را رفت. در تاریخی که مردمان عهد دینی شان را فراموش کرده بودند و دچار بی فکری نسبت به زمانشان شده بودند و همه ی راه ها به بن بست کشیده شده بود حسین بن علی محض گشایش راهی، راه کوفه را در پیش گرفت. و آنقدر این راه را رفت و موانع را از سر گذراند تا اینکه در کربلا تمام راه ها بر او بسته شد. اینجا بود که ناگزیر شهادت را پذیرفت و با شهادتش دست یک تاریخ را برای مردمانش رو کرد و عبرتی برای آینده گانشان شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شهادت، راهگشاست آنگاه که گویا همه راهها بسته است و حال مائیم و راهی که در فهمِ آن و در شناخت آن هوشیاریِ خاصی را میطلبد تا اولاً: معلوم گردد راه، بسته نیست و ثانیاً: این راه، شبیه دیگر راهها نیز نمیباشد، راهی است که دقیقاً در دل یک تنگنا و بنبست گشوده میشود آن هم با هویتی دیگر و معنایی متفاوت. بگذارید بدون معناکردنِ آن راه، در روشنایی نیمروزِ آن جلو و جلوتر برویم. مانند حضور ی که شهید آیت الله ابراهیم رئیسی خود را در روشنایی نیمروزِ راهی که شهدا گشودند، درک کرد و در آن حاضر شد تا تاریکی غلبه نکند. او حقیقتاً «راه» شد و راهی را گشود که معنی آن «رفتن» است بدون آنکه بخواهیم آن را تعریف کنیم. قصه «راه»، تعریفکردنی نیست، رفت و باز رفتن است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: نظرتان راجع به کتاب من و مولانا: شرح زندگانی شمس تبریزی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نخواندهام. همین اندازه باید متوجه باشیم کسانی باید وارد این امور شوند که اولاً: روح عرفانی جناب مولانا را بشناسند و ثانیاً: متوجه شرایط تاریخی او باشند. موفق باشید