سلام استاد: خسته ام استاد. سعی میکنم جدی باشم همانطور که فرمودید، برای عدهای معرفت نفس میگویم، فصوص میخوانم، منازلتان را میخوانم، جلسات شما را سعی میکنم بیایم، فکر کنم، تضرعی شاید داشته باشم، دغدغه عرفان را دارم اما بخدا قسم بعضی اوقات بسیار کم میآورم، برمیگردم! مثلا امروز ظهر نماز مسجد را نرفتم و الان هم که دارم نامه تایپ میکنم حس نماز را ندارم، از خودم دلگیرم و بدم میآید، عصبی میشوم با خانم، استاد شما را به خدا قسم کمکی بدهید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این زمانه که زمانه عسرت است و روحیه نیستانگاری تقدیرِ این زمانه است، بتوانیم اولاً: آن را درک کنیم و نادیدهاش نگیریم و ثانیاً: متوجه راهی باشیم که در افق توحیدیِ انقلاب اسلامی به سوی ما گشوده است تا حرارت حضور در چنین افقی، آرامآرام به سوی ما آید. آری! قصه، قصه عسرت است و در عسرت باید خود را برافراشته نگه داشت ماورای احوالاتی که به سراغمان میآید تا ما را از جایگاه و جای خود بکَند. نه! باید در مقابل طوفان پایداری کرد و قدرت خود را تجربه نمود. خوشا به حال آنانی که به جای قدمگذاشتن در جادههای کوتاه و هموار، به قلّهها و جادههای سنگلاخ نظر دارند. عرایضی اخیراً در رابطه با «نیستانگاری» که تقدیر این دوران است، شده، خوب است سری به آن دو جلسه بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/15160 و https://eitaa.com/matalebevijeh/15167
موفق باشید
سلام علیکم: آیا صلوات فرستادن ما باعث بالا رفتن درجه اهل بیت میشود و نفعی برای آنها دارد؟ اگر اینطور هست یعنی اهل بیت علیهم السلام کامل نیستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کتاب « صلوات بر پيامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله»؛ عامل قدسيشدن روح» که روی سایت هست، در این مورد شده است. موفق باشید
سلام استاد: به لطف مباحث شما، قدری تشنگی برای بنده حاصل شده است که نمیتوانم طول شبانه روز دست از صوت گوش کردن و کتاب خواندن و تفکر بکشم طوری که کاری غیر از اینها را بیهوده میدانم، حتی در مهمانی کتاب میبرم و میخوانم، استاد اما من خاکی هستم و نیاز به خشتمالی هست تا مرا با آبی مخلوط کند و در قالبی مرا بسازد وگرنه خودبخود خاک خشت نمیشود، در کتاب روح مجرد کرارا ذکر شده طی طریق بی استاد حی حاضر منتهی به شیخیه و بابیه و بهائیه میشود. استاد مرا از این حیرت ضلالت نجات دهید به اذن خدا، بگویید چه کنم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن /ظلمات است بترس از خطر گمراهی؛ استاد میفرمایید استاد تو علم توست اما من جاهلم پس استادی ندارم، شما را بخدا راهی نشان دهید. دلتنگتان هستم. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خاک، خود به خود خشت نمیشود باید ابتدا گِل شود و سپس در قالب مخصوص خود بریزیم. آیا دلدادن به حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، همان آبی نیست که خاک وجود ما را به گِل تبدیل میکند و سپس با نظر به شخصیت حضرت روح الل ه«رضواناللهتعالیعلیه» آن گِل، قالب خود را شکل میدهد و گل وجود ما در قالب شخصیت انسانی که در این زمان، نمادِ انسانیت است؛ انسانیت خود را پیدا میکند؟ نظر به آینهها در این زمانه بسیار کارساز است به همان معنایی که در هر تاریخی، انسان بدون استاد امکان ادامه راه برایش مشکل است. موفق باشید
«بسم ربّ اُمّ اَبیها» «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ» نون؛ به قلم قسم و به آنچه مینویسند، هفتهای از اربعین نگذشته است و ما اربعینان، به دنبال قصه خود پیاده به هجرت زدیم تا بازیگر قصه گمشده خود باشیم. و هفته ای ست به شهر بازگشتهایم در شهر و امان از روزمرگی و بی قصهگیاش و درد از غربت شهر آشوبان در شهر که خاک غربت بر سر میزنند و درد غربت را کوله بار خویش کرده اند تا شاید دوباره، در صحرایی دیگر قصه خود را بیابند؛ حال خواه این صحرای ۱۴۰۰سال پیش، پس از هجرت پسر رسول خدا در کربلا میان کوفه و مدینه باشد، خواه میان هورها و بیابان های خوزستان شلمچه و چزابه و خواه رمل های فکه و یا هم اوج و فرود کوه های سرد کردستان، شایدم دشت ها و صحراهای سوریه، حلب و ادلب و لاذقیه... و ما چه کنیم که زادگان شهرهای شلوغ و پر ازدحامیم؟! شهرهای بی وقت و بی امان شب و روز ما اهالی خانه های سرد و پوچ شهریم که خود را در آشفتگی و پریشانی شهرسازان و مهندسان و پزشکان و مدیران پیدا کردیم و به دنبال راهیم و کوله بار بر دوش در انتظاریم، در انتظار حادثه یا که هم خبر تا در بی نظمیِ نظمِ شهر کوره راه بگشاییم. آخر کوچه های شهر تنگ تر از جان های منتظر ماست که خراب کنیم و دوباره بسازیم. میدانی از پس ماهی کم تر به شهر که برگشتم فقط یک چیز در درونم نجوا میکرد و موریانه وار وجودم را میجوید: «از شهر بیزارم» از انتظارِ در صف های شلوغ فلان باجه و فلان دکان و اداره، از نامه های بی روح از این اداره و سازمان به آن سازمان دیگری. بیزارم از ترافیک ها و شلوغی های هر روزی شهر بیزارم، از زیبایی زشت مصنوعی شهر بیزارم، از خاک و درخت و چمن پارک های مصنوعی شهر بیزارم، از پاهای خسته ای که مرکبش مرده است و اسبی برای انس و تاختن در بیابان ها و دشت ها و کوه ها ندارد، روحم خسته است، از بازی های هر روزگیمان آخر ما بازیگران شکست خورده بازی مناسبات بی روح و جان شهریم؛ ما بیزار خواب های خوش و آسوده مسافرخانه های شهریم. آری! بیزاریم و تن و جانمان بی رمغِ سرما خوردِگی های سَرمای شهر است و آه اگر تو نبودی تو، آری تو را خطاب میکنم ای شهر آشوب شهرهای ما که با فریادت و نجوای شبانه نماز شب هایت؛ خاک بیداری بر ما خواب زدگان زدی و ما را مهاجر و غریب و نا آشنای شهرها کردی و مقصدمان را نا آشناتر و در انتظار وعده و ایمان و امید تو، میسوزیم. ای امام ای متصل غروب شهر جدید به طلوع مدینة النبی چه کنیم امیدی هست بر میز های موریانه خورده شهر یا هم ابزار زنگ زده مهندسان شهر؟ یا اصلا به جوانههای نوظهور شهر؟ کاش میلاد آن ادبار کرده بر ظاهر دینداران کعبه پرست، همان مولود شهرهای خاک خورده ما باز میآمد و ما به امید آمدنش خرابه شهر را دوباره میساختیم و مهیای حضورش میکردیم. کاش در انتظار تو ای مولای ما ابزارها را نو و قلم ها را آغشته به جان و دلها را مشتاق و در پیش چشمانت میساختیم و فریاد تو سر میدادیم. ای مولای من قلمم در این غروب غربت وفات جدّت همان بعثت آخرین رسول رسالت حق بر کره ارض سخت به گردش میآید و پر لکنت و اشاره است تو را یاد کردیم، در جان و تن بر سینی زیارت و خدمت جدّت ابا عبدالله گذاشتن و امروز به شهر برگشته ایم و خواستار عزمی نو و شهر آشوبی ایم برای دوباره گرد حیات بر ممات شهر زدن. بَر شُکر خدای اگر، شب روز و ماه و سال بجنگیم و داد برآوریم که شُکر تو را که ما را در این زمان عشق انقلابِ امام و وصی و شهدایش دادی، تو خوب میدانی که حقا حقش بجا نیاوردهایم. پس تو یاد کن ما را و پیشش بخوان به نامِ بچه بسیجیهای خمینی ندیده و سید علی دیده و قوت ایستادگی و جنگیدن و خسته نشدن در این راه را بر ما صد افزون کن. ای مولای غریب و نا آشنای محبوب ما تو خوب میدانی که تو را با آل یاسین های رهبرمان یاد کردیم و خواندیم و یافتیم و اگر تو را یاد میکنیم در یاد او تو را یاد کرده ایم. به امید عزم و امیدی نو، برای ساختن دوباره، به قول حاج قاسم قرارگاه جدّت حسین بن علی، انقلاب اسلامی ایران.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصه ما همین است که میفرمایید. در جستجوی چه چیزی باید بود که این سرگردانی به حضوری بس گسترده تبدیل شود؟
همانطور که در آخرین کلمات خود میفرمایید؛ وقتی میتوان به مردان بزرگی نظر کرد که نمونه برتر ما میباشند، جایی برای ناامیدی و سرگردانی نمیماند. مهم آن است که با تماشای آنان، کارِ خود را در راهی که مقابلمان گشوده شده است، ادامه دهیم. باید بدانیم ما در نزد خود تنها با «توحید» آرام میگیریم و مردان بزرگ، نمونههای حضورِ توحیدی ما نزد ما می باشند. آیا در این راه میتوان به مولایمان علی «علیهالسلام» نظر کرد؟
اگر نیاز امروزین خود را با واقعیترین انسانها جواب ندهیم، و در این زمانه متوجه رهبر معظم انقلاب که به گفته حاج قاسم؛ توجه به ایشان رمز عاقبت بخیری است نشویم؛ جواب نیاز خود را اشخاصی قرار میدهیم که در نهایت توهّم جواب توهّم نهاییِ ما را خواهند داد. مانند توجهی که به شخصیتهایِ بزرگشده توسط رسانهها میشود و باز سرگردانی و باز پوچی. زیرا تفاوت بسیاری است بین واقعیت و شخصیتهایی که متذکر واقعیتاند و توهّمات و شخصیتهایی که توهّم برانگیزند. موفق باشید
با سلام: قرآن میفرماید: «و الله اسماء الحسنی» (خدا دارای اسمای حسنی است پس خدا را به آن نامها بخوانید) شما در شرح سوره حمد امام خمینی فرمودید که الله اسم است. در حالیکه این آیه میگوید برای الله اسمهای نیکو است. نتیجه این که الله در اینجا ذات است نه اسم. لطفاً توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در فراز «بسم الله الرّحمن الرّحیم» خودِ قرآن «الله» را به عنوان اسم مطرح کرده و حضرت امام بر همین مبنا بحث اسمبودنِ «الله» را به میان آوردند. آری! «الله» به عنوان اسمی که جامع جمیع صفات و اسماء است اینجا مدّ نظر است و در آیه سوره اعراف بحث در الله است به جلوه های مختلف اسماء. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخير بنده برای انتخاب رشته بین «علوم قرآن و حدیث» و «نهجالبلاغه» مردد هستم. اگر جنابعالی بودید کدام را انتخاب میکردید؟ هدف بنده هم در آینده کار تربیتی هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که نهج البلاغه نیز جدای از قرآن و حدیث نیست؛ میتوانید ان شاءالله با ورود به رشته نهج البلاغه با بشر جدید از حکمتهای آن کتاب بزرگ سخن بگویید. حکمتهایی که امروز، بشر جدید سخت بدان نیازمند است. موفق باشید
سلام: من سوال ۳۵۷۶۳ رو پرسیدم. شاید صدای یک مرد موجب شهوت برای یک خانم بشه از کجا معلوم؟ بعدش باید چیکار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد فضا، باید فضایی که موجب لهو و لعب و فتنه و فحشاء میگردد، نباشد. موفق باشید
سلام: در هویت ساریه ما در حد یک امکان بودیم. طلب کردیم و پروردگار عطا کرد. ما روی چه علمی یا تجربه ای یا آرزویی طلب کریم؟ مگه ما قبل از هویت ساریه جای بودیم که علم به موضوعی داشته باشیم؟ یا اگه از روی نیازمون طلب کردیم این نیاز از کجا شکل گرفته؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتضای امکان ذاتی، تکویناً به جهت همان ممکنبودن، طلب است و به همین جهت حضرت حق جواب آن طلب را میدهد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمهالله: متن زیر از گروه ایتایی برهان عینا نقل قول شده است. لطفا پس از مطالعه متن زیر مفهوم «واسطه فیض» بودن معصومین علیهمالسلام را تشریح فرمایید. سپاسگزارم لینک گروه: https://eitaa.com/28219951/7950 * «در آیه ۳۰ از سوره مبارکه توبه آمده است: «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»؛ این عبارات نشان میدهند که کافران اهل کتاب در «نظریه ولادت» به مشرکان تأسی جسته و با ایشان مضاهات میکنند و همین عامل باعث اجتماع این دو طیف در یک جبهه شده است. از سوی دیگر با مراجعه به آیات ۱۶ الی ۳۶ از سوره مبارکه مریم خواهیم دید که شاخصه اصلی جبهه حق و «صراط المستقیم» همانا عدم اعتقاد به «نظریه ولادت» قلمداد شده است؛ این مجموعه از آیات که در راستای ارائه تصویری درست از حضرت عیسی (ع) و داوری در خصوص اختلاف پیش آمده میان اهل کتاب درباره آن حضرت برآمدهاند، درنهایت اعلام میدارند: «...ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ / مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ / وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»؛ در این آیات کریمه میان پاره از مفاهیم ملازمه برقرار شده است که ضروری است اشاره ای به نحوه ملازمه آنها داشته باشیم: ۱. در ابتدا لازم است بدانیم که عبارات فوق (آیات ۱۶ تا ۳۶ از سوره مریم) به مثابه صدور حکم از محکمه قرآن کریم درباره اختلاف پیش آمده (= فیه یمترون) در میان اهل کتاب می باشند و این از جمله مهم ترین رسالتی است که قرآن کریم برای خویش قلمداد کرده است؛ زیرا در آیات ۷۶ الی ۷۸ از سوره مبارکه نمل آمده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ وَ إِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ»، براین اساس اگر ندانیم که اختلافات پیش آمده در میان اهل کتاب بر سر چه بوده است، طبعاً نخواهیم دانست که در قرآن کریم قصه از چه قرار است. ۲. در این آیات کریمه مشاهده میشود که میان اعتقاد به «نظریه ولادت» و عدم عقیده به «کُن فیکون» رابطه وجود دارد. (پیشتر هم گفته بودیم که انکار قدرت «خلق لامِن شیء» یا همان «کُن فیکون» مستلزم اعتقاد به نظریه فلسفی «فیض و صدور» یا همان «نظریه ولادت» است) آنانکه قایل به «نظریه ولادت» یا همان نظریه فلسفی «فیض و صدور» هستند، الله را به عنوان تنها کسی که رب العالمین است، نمی پذیرند بلکه قایل به سلسله مراتبی از اربابان (وسائط فیض) بوده که از ایشان استمداد و استعانت می جویند، لذا آیه کریمه تأکید میکند که الله همان رب العالمین است و لاغیر. نتیجه اینکه: اگر الله را رب العالمین بدانیم (الحمدلله رب العالمین)، دست به «دعا» برداشته و صرفاً از او استعانت بجوئیم (ایاک نعبد و ایاک نستعین) و او را دارای قدرت مطلقه بر «محو و اثبات» حوادث و مقدرات جهان و تاریخ قلمداد نمائیم، آنگاه قایل به «نظریه ولادت» نخواهیم شد و درنتیجه همراه با کسانی که «انعم الله علیهم» هستند واقع در «صراط المستقیم» خواهیم بود» / پایان نقل قول
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حکم یکی از اسمای الهی که «اسم جواد» است حضرت حق با تجلی دائمی خود همه امور را تدبیر مینماید ولی در عین تشکیکیبودن وجود. در مورد جایگاه واسطه فیض و نقش آن خوب است به کتاب «جايگاه و معني واسطه فيض» که روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/239?mark=%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87
سلام و عرض و ادب و احترام: چگونه دقیقا مطمئن شوم که صفت رذیله ای مثل ریا کلا از درونم ریشه کن شده و در هیچ کاری ریا ندارم؟ خیلی ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که به این راحتیها نیست. آری! اگر همچنان حساس باشیم در شکلدادن انگیزههای خود در مسیر جلب رضایت حضرت معبود، آرامآرام در مسیر عبور از ریا با جهانی روبرو میشوید که جهان تجلیات انوار الهی است. موفق باشید
با سلام استاد ارجمند: در سوره مبارکه تين، مراد از تين و زیتون را به چه معنیی میشود بسط داد، اینکه انجیر و زیتون میوه گفته شده بنظر بدون حکمت نیست، اینکه مثلا مولانا انجیر را نمادی از میوه ایی که از «پوست و هسته» که عموما میوه ها دارند، و انجیر از آن ها رسته است، میشناسد، بعبارتی دیگر انجیر را نمادی از گذر از محسوسات و برهانیات صِرف میشناسد یا زیتون، همانند روغنی که در چراغ جاری است و بقول معروف، درجایگاه روان کننده میشناسد و آنرا بنظر نماد روان و نفس میشمارد! میتواند مورد استناد باشد؟ (برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار / ازان پوست وزان دانه چو انجیـــر بجستم) غزل۱۴۷۲ (باز خرما عکس آن، بیرونِ خوش و باطن قُشور / باطن و ظاهر تو چون انجیر باش ای مهربان) غزل۱۹۴۰ بیخ درخت خاکست وین چرخ شاخ و برگش عالم درخت زیتون ما همچو روغنیمش غزل۱۲۶۲
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نگاه خوبی است و در رابطه با سوره مبارک «التین» عرایضی در رابطه با این دو موضوع شد از آن جهت که افقی را در مقابل ما میگشاید. موفق باشید
سلام و ارادت جناب استاد طاهرزاده ی بزرگوار: ببخشین ۱. میشه نماز یکشنبه ذالقعده رو هرروز خوند؟ ۲. میشه کلا نمازش رو بدون غسل خوند؟ ۳. میشه روز قبلش مثلا شنبه غسلش بگیریم و بعد یکشنبه نمازش رو بخونیم؟ ۴. بنده شاغلم اذان صبح ساعت ۲:۲۹ من اگر بخوام نماز شب بخونم و نماز صبح دیگه کششی برای بیداری بین الطلوعین ندارم باید چیکار کنم؟ ممنون بابت راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً فقط در یکی از روزهای یکشنبه این ماه باید خوانده شود. حال اگر هر یکشنبه آن ماه رجاءً خوانده شود ان شاءالله برکات خود را دارد. ۲. آری! در امور مستحب چنین اجازههایی هست.۳. نیاز نیست ۴. ارحج، نماز واجب صبح است. موفق باشید
با عرض سلام و احترام! من در صوت ایت الله شجاعی عبارات زیر را شنیدم، می خواستم ببینم که درست می فرمایند یا نه؟ ایشان فرمودند که: فقط ذات خداست. فقط صفات خداست. فقط افعال خداست. با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه عالم مظاهر حضورِ حضرت حق است وگرنه نسبت به حضور مطلق او، محدودیت پیش میآید. عمده آن است که متوجه نگاه حضرت علی «علیهالسلام» به عالم باشیم که میفرمایند: «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و معه و بعده». یا به تعبیر جناب مولوی: «دیده آن باشد که باشد شهشناس/ تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
سلام بر استاد بزرگوار: همیشه در ذهنم این سؤال بوده که چرا کتابهای مهم مثل کتابهای امام خمینی و خود شما و مثلا تفسیر نور استاد قرائتی. استاد شجاعی و بناهیان که بسیار زیبا و همه فهم است... به انگلیسی در کشورهای غرب و خارج انتشار نمییابد؟ آیا نیکوکار و خیری وجود ندارد که به زبان انگلیسی کتاب این بزرگواران را به گوش جهانیان برساند و در این کار هزینه کند؟ حداقل کتاب الکترونیکی آن. کسي که بخواهد اسلام را بشناسد و زبانش مثلا انگلیسی باشد که کار او چندین برابر سخت است. چون کتابها معمولا عربی و فارسی اند!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که تا حدّی این کارها انجام میگیرد هرچند به طور فعّال سازماندهی نشده است. موفق باشید
سلام استاد جان: در مورد مطالبی که راوی مستند شنود گفتن، فرموده بودید که توهمات شخص هم دخیل بوده، پذیرفتم، مخصوصا وقتی جناب ظریف استعفا داد گفتم خب الحمدالله، ظریف رفت و آنجه این بنده خدا دیده بود که مواضع ظریف ایران رو در معرض جنگ و... قرار میده و خود راوی شنود میگفت می ترسم برای جبهه مقاومت مشکلی پیش بیاره، کان لم یکن شد، اما با این صحبتهایی که در نیویورک شد و حملاتی که به به لبنان میشه و.... نمی دونم چی بگم؟ حالا ما که امیدمون به خداست ولو بلغ مبلغ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در غلط و درست بودن آن سخنان نیست. بحث در آن است که ما نباید مبنای اندیشه خود را در این امور قرار دهیم همانطور که به ما فرمودهاند به خواب اعتماد نکنید. در حالیکه بعضاً خوابها صادقاند ولی حجّت نیستند. موفق باشید
سلام: حالتون خوبه؟ خیلی وقت هست که لایق پاسخ شما نبودم اما این موضوع به من جسارت ارسال این پیام را داد. استاد انگار هر انسانی مرکز دنیاست هر کدام از سمت وجود خودشان، این پیوستگی بسیار متحیر کننده است یعنی هرگناه یک فرد علاوه بر خودش به دیگران هم آسیب میرساند، چقدر عجیب که یک عدم کنترل نفس من می تواند مسیر فرد دیگری را عوض کند، استاد من تمام عمرم در حال گناه بودم چطور میشود طوری زندگی کرد که به دیگران آسیب نرسد راهی هست که خطاهای گذشته جبران شود؟ من امروز متوجه شدم گناهانم باعث آزار و دوری دیگران و علت برخورد های آنهاست، چرا روی دید و بازدید خویشان تاکید میشود؟ انسان یک ترازو است که زندگی کنونی در این عصر تعادل آنرا غیر ممکن میکند راه درست و انتخاب درست چه چیزی می تواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس و در نسبت با پروردگارش زندگی میکند. اگر از بقیه تأثیر میگیرد به جهت معنایی است که از خود دارد، حال چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی و ما با اعمال و رفتار نیکوی خود، نهتنها خود را وسعت میدهیم بلکه میتوانیم به مخاطبان خود اگر آمادگی داشته باشند کمک کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی سلام وقت بخیر: حضرت استاد بنده ازسال ۱۳۸۹ با مباحث حضرتعالی مأنوسم. تقریبا تمامی کتب رو با دقت و حوصله خوندم. برخی از مطالب و کتب رو با یکی دیگر از دوستان مباحثه کردم. حالا بعد از حدود ۱۳ سال انس با اندیشه حضرتعالی، چندسالی هست که دچار خلأ و پوچی شدید شده ام. تمامی آنچه که در وجود من بود که به قول حضرتعالی اوهام و اسماء سمیتموها.... بود همگی فروریخته و حالا من در یک کویر بی انتها تنها مانده ام. هرمطلبی که از حضرتعالی می خونم (من جمله آخرین کتابی که خواندم تفسیر انفسی سوره مرسلات بود)، با چشمه آبی روبرو می شوم که وقتی در این کویر کمی جلوتر می روم می بینم گویا سراب هست. این وضعیت تمام زندگی بنده رو تحت شعاع قرار داده و هیچ انگیزه ای برای ادامه ندارم. مدت دو سال هست که به لطف ذوات مقدسه از تهران به مشهد مأمورو مأنوس با حضرت سلطان شده ام. اما باز هم در این کویر با سراب ها به سر می برم. خیلی وقت هست که در تلاشم با خود به سر ببرم و به قول حضرتعالی با بودن محض خود باشم و از خود تغذیه کنم. اما موفق نشده ام. در پیاده روی اربعین امسال از همه ذوات مقدسه در عتبات عالیات استدعا و تمنا کردم راه رو به من نشون بدن و بارقه ای از نور خودشون رو در وجود من قرار بدن تا بتونم خودم رو پیدا کنم و نسبت به حقیقت گشودگی داشته باشم. حضرت استاد! خواهش می کنم راهی جلوی پای بنده بگذارید که از این وضعیت که حدود ۵ سال هست که درگیر آن هستم خلاص شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان سکراتی است که اگر کسی استعداد حضور بیشتر در خود و در جهان را داشته باشد در همین جهان با آن روبرو میشود و تنها راه عبور از این حالت، حضور نزد خود، ذیل اراده الهی در تاریخی است که بوجود آمده. و معلوم است که کار سادهای نیست ولی افقی است گشوده. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C در 30 جلسه با رفقا در میان گذاشته شد. امید است بتواند با افقی که مینمایاند؛ این سکرات و راه عبور از آن معنا شود. موفق باشید
سلام استاد: دو تا سوال داشتم: اول ابنکه آیا صحت دارد که عمر را حضرت علی علیه السلام غسل دادند؟ دوم اینکه شما جزو جبهه پایداری هستید؟ و اینکه میرباقری رهبر این جریان گفته مثنوی را باید با انبر گرفت چه توجیهی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم. ۲. نه! بنده جزو هیچ گروه سیاسیِ تعریفشده نیستم. به نظر بنده در این زمانه، بهترین حضور در عالم سیاست ذیل حضور تاریخی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است. ۳. ای کاش حاج آقا میرباقری مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری نسبت به مثنوی مولوی رابطه دیگری برقرار کرده بودند تا نظرشان چیز دیگری میبود. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زدهاند، نظر بدهند. به قول آيت الله انصارى همدانى «رحمةالله عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين» است و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» میفرمایند مرحوم آیت الله قاضی معتقد بودند جناب مولوی شیعه است. و حضرت امام فرموده بودند مثنوی تفسیر قرآن ملا جلال است. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید: آیا میتوانم با لاک نماز بخوانم و غسل کنم، حقیقتا من دوست دارم نمازم را بخوانم ولیکن این زدن و پاک کردن لاک بعد از مدتی من رو از خواندن نماز دور میکنه با توجه به اینکه ناخنهای دستهام بیماری پسوریازیس دارند و من از دیدن اونها بسیار ناراحت میشم و همچنین مردم هم به سوال و جواب در مورد آنها میپردازند که بیشتر ناراحتم میکنه و با وجود لاک دیگه قابل رویت نیست، میتونم نماز بخونم و غسل بگیرم با لاک؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید از دفتر مرجع تقلید خود سؤال بفرمایید. موفق باشید
«سر زد از افق، مهر خاوران فروغ دیدهی حق باوران. بهمن، فرّ ایمان ماست. ... شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان . پاینده، مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران» در پی وجود و حق و نور و هستی و بودن و شدن، جملات بالا بر دل تابیدن میگیرد، انقلابی که سرودش سرود توحیدی جان همه انسانهاست و به بلندای همه تاریخ بشریت است، محال است افول کند چون از افقی سر زده است که جان جانان ماست نه از اوهام ذهنها! چقدر خوب این سرود با قصهی جان تک تک انسانهای این تاریخ انس میگیرد و ما را به ساحت برتری از وجود رهنمون میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نه تنها انقلابی که سرودش، سرودِ توحیدی جانِ انسانها است به بلندای تاریخ بشریت، هرگز افول نمیکند؛ یقیناً به جهت ذات توحیدی حیرت انگیزش، نجاتدهنده همه آنهایی است که در پهنه گسترده زمین، سخت به دنبال نجات بودند و به خوبی روزنه نجات را در جمهوری اسلامی یافتند. آری! « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» و درست مقابلِ این جریان، جریانی است که به جهت فساد اخلاقی و ظلمات روحی که دارند، با تمام وجود در مقابل همین جمهوری اسلامی به بهانههای جزئی ایستادهاند و این یعنی: « وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى»، آیا این عجیب نیست که خداوند در نسبت با انقلاب اسلامی چنین صحنهای را پیش آورده که مخالفانِ آن تا این اندازه در سقوط شخصیت و فساد هستند؟ « فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» و این یعنی جمهوری اسلامی، حجّت دوران ما است. موفق باشید
سلام وقت خوش: میدانیم که اعمال ما بر اساس عالَم ما هست و عالم ما بر اساس نسبت ما با وجود آیه قران میفرماید «کل یعمل علی شاکلته» آیا شاکله همان نسبت ما با وجود و تقرر ظهوری ما نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرکس بر اساس شاکلهاش عمل میکند به همان معنایی که خود را با آن شاکله، شکل داده. حال باید در شکلدادنِ شاکله هرکس سعی کند آن شاکلهای را در خود پیش آورد که با روحیه عبودیت شکل گرفته باشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در مواجهه با ناکامی ها و سختی ها و فشارهایی که طی حرکت در مسیر، برای انسان وجود دارند؛ که برخی ها از اراده انسان خارج اند و از قضا همین ها تاثیری تعیین کننده در سرنوشت و نتیجه امور دارند، چگونه جوانی و سرزندگی رو حفظ کنیم و امید رو زنده نگهداریم؟ چطور دچار انزوا و بی حالی نشیم؟ اینها از نشونه های پیری زودرسه که حتی فرد مؤمن به جایی میرسه که اعمال عبادی مثل اذکار، شرکت در مراسمات روضه و هیئتها، نمازها و روزه ها و تلاوت قرآن و... نه به جهت نیرو گرفتن برای انجام مأموریت ها و کارها؛ بلکه فقط برای اندکی دلخوشی، یا فراموشی دردها و رنجها، یا کسب آرامش خاطر و نشاط انجام میده؛ که همسر و خانواده اش اذیت نشن از این بی حالی. درست مثل سالمندانی که قدرت تغییر و تصمیم بزرگ ندارند، و امیدی برای انجام کارهای بزرگ ندارند اما وجود پر آرامشی دارند، مؤمن هستند و اهل عبادت، اهل دعا و راز و نیاز با پروردگار عالم. و البته اخلاص و دلسوزی نسبت به جامعه هم دارند. سوال اینه که چه میشه کرد؟ راهی هست؟ با فکر کردن به مواردی مثل اینکه خدا آدم رو از نقطه ای که آمال و آرزوشه امتحان میکنه یا گفته امیرالمومنین علیه السلام که من خدا رو به شکستن اراده ها شناختم یا اینکه رنج ها مساوی تقسیم میشن و تک تک آدم ها همچین احساسی رو تجربه کردند و یا در ادامه زندگی تجربه خواهند کرد و اینکه ناکامی ها بخشی از این دنیاست. ممکنه انسان آروم تر بشه؛ اما باز هم این آرامش برای حفظ نشاط و ادامه زندگی خوبه و نه برای احیای جوانی و حرکت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید اگر نسبت به صراطی که در مقابل ما است، غفلت نکنیم و متوجه باشیم که همواره باید رفت و باز هم رفت؛ انسان در دینداری به نتیجه لازم میرسد. پیشنهاد میشود به عنوان مقدمه مطالبی که در رابطه با سوره آل عمران مطرح شده، مدّ نظر قرار دهید و سپس با عرایضی که در رابطه با سوره «بلد» به میان آمده، مأنوس گردید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86
https://lobolmizan.ir/sound/1065?mark=%D8%A8%D9%84%D8%AF
بسم الله و سلام. متنی از جناب محترمی خواندم که در لبالمیزان مرحمت کرده و نوشته اند در سئوال عزیز ۳۷۲۳۸ متنی فیلواقع سرتاسر حکمت یعنی شهود و عقل اصیل. چند روزی بود نفسم از برشی عظیم مرا زخمی کرده و رنج عجیبی را میشکم که با خواندن این جملات گهر بار احساس کردم مقربی از جانب حضرت حق مامور به روشن کردن افقی شده که داریم بسختی بسمت آن حرکت میکنیم واقعا مرا متعجب کرد و شاد و این است امید، پس الحمدالله به خدایی که ما را بسوی خود میخواند. همین سخنان باعث شد خواهشی را داشته باشم از برادران لب المیزان که توان گرد آوری اینگونه سخنان را دارند دست بکار شوند که گاه گاه ازین جملات در این سایت نوشته میشود به یک جزوه برای چالش های سلوکی فرزندان سالک این تاریخ تهیه کنند ان شاء الله تا این سخنان غریب نماند زیرا این افراد بسیار عادی زندگی میکنند و از خدا خواهانیم آنها را بر سر صدر نشاند تا ما از آن جنابان بهرمند باشیم، یقین دارم باقیات و صالحات عظیمی برای گرد آورندگان دارد. البته معلمان و فعالان فرهنگی این سخنان را به مباحثه گذارند و این سخنان در ذیل کتب جناب استاد طاهرزاده باعث روشن شدن بهتر آن کتب و مبنای این سخنان است باید استفاده شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد به جایی است و خوب است که رفقا نسبت به آن فکر کنند. کانال «مطالب ویژه» بعضی از این نکات را تحت عنوان «آوینیها» مطرح میکند و سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان « نوشتارها(یادداشت ها)» آنها را دستهبندی کرده، امید است بتوان بیش از پیش در این مورد فکر کرد. موفق باشید
سلام و نور و رحمت الهی: استاد. تفاوت حمد ذات اقدس اله و حمد مقام ربوبیت خداوند در چیست؟ چطور این دو رو از هم تفکیک بدیم در عمل و بینش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنگاه که نظر به او داریم که فقط اوست که اوست بدون هیچ وصفی حمد ذات اقدس الهی در صحنه است که حضرت امام روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» در حدیث ۱۲ کتاب شریف «چهل حدیث» از او گفتند آنچه گفتند و آنگاه که متوجه نظر حضرت حق به بندگانش هستیم، متوجه نور ربوبیتش میباشیم. نکاتی در این مورد در جلسه دوم شرح سوره «اعلی» مطرح شد. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: حقیرِ فقیر به لطف الهی تا حدودی مزه انس با خدا و عالم قدس را از طریق روزه داری (مستحبی) و سجده های طولانی در ذیل افق تاریخی انقلاب اسلامی چشیدم. لکن همین که خواستم آرام آرام این دو را به شکل اساسی تری وارد زندگی ام کنم، مهلت نیافتم و مسائل جسمی و روحی خاصی برایم پیش آمد که در واقع مانع و مزاحم ادامه آن کارهای بس بزرگ شدند و عزم و اراده ام را تضعیف کردند. با توجه به اینکه هدف از خلقت عبودیت است «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُون» و روزه داری و سجده طولانی نقش بسیار اساسی و مهمی در جهت تحقق و تجلی هدف خلقت انسان دارند «لکل شی ء باب و باب العبادة الصوم_ وجدت النور فى البكاء و السجدة»، چرا باید این موانع ظهور کنند؟ مگر نگفتند راه رسیدن به خدا مهیع و گشوده و بدون مزاحمت است؟ خدا می داند چقدر اذیت شدم. اگر نچشیده بودم دردی نبود. ولی اینکه بچشی و بعد محرومیت پیش بیاد تلخی خاصی دارد. ای خدا این وصل را هجران مکن / سرخوشان عشق را نالان مکن / بر درختی کآشیان مرغ توست / شاخ مشکن مرغ را پرّان مکن
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». نباید در این مسیر به خود سختگیری کرد زیرا «ره چنان رو که رهروان رفتند». بالاخره این راه، یعنی راه توحید، با وسعت و گستردگی که دارد به سوی مؤمنین آغوش باز کرده. لذا با امید و طمأنینه باید این راه طی شود. موفق باشید