بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدمت استاد گرامی: بیاییم تصور کنیم که به علت نارضایتی از وضع موجود در انتخابات پیش رو شرکت نکرده ایم و نامزد انتخاباتی که در مناظره های امروز بدون ارائه راه حل و برنامه مشخصی، صرفاً با انتقاد و اتهام و سیاه نمایی وضع موجود و نادیده گرفتن دستاوردها و جایگاه ایران به عنوان یک کشور عزتمند در جهان، توانسته است با عوام فریبی تعداد زیادی از آراء مردم ناراضی را جلب کند رئیس جمهور شده. تصور کنیم اکنون چهارسال از ریاست‌جمهوری او گذشته و به علت رویکرد نئولیبرالی که نه دغدغه قشر محروم و متوسط را دارد و نه استقلال و عزت کشور برایش موضوعیت دارد، فاصله غنی و فقیر هر چه بیشتر شده، تورم اقتصاد گره خورده به دلار و برجام سر به فلک کشیده و بار دیگر کشورمان جولانگاه سلطان های سکه و دلار و اختلاس گران کلان شده، شرکت های ورشکسته ی که در دوره شهید رئیسی احیاء شدند بار دیگر ورشکسته شده و کارگران آنها بیکار و معترض ناچار در خیابان ها شعار سر می‌دهند و احقاق حق خود را فریاد می‌زنند. دشمن خبیث هم که در موقع انتخابات، در رسانه های خود نامزد انقلابی را در اذهان عمومی تخریب می‌کرد، اکنون به هدف خود رسیده و با پوشش هر چه بیشتر رسانه ای این نابسامانی ها از نزدیک شدن به هدف خود که آشوب و براندازی نظام است از شادی در پوست خود نمی‌گنجد. بیایید تصور کنیم که چهارسال از روی کار آمدن نامزد غربگرا و طرفدار سازش با استکبار می‌گذرد و به جای همدلی و همسویی و هم افزایی که بین دولت و نیروهای مسلح و دستگاه دیپلماسی در زمان شهید رئیسی ایجاد شد و به کشورمان در برابر تعرض و تجاوز دشمن اقتدار بخشید، ما اکنون بار دیگر شاهد فاصله گرفتن و واگرایی این نهادها از یکدیگر هستیم و دشمن فرصت طلب خشنود از این وضعیت مناسب برای ضربه زدن هر چه بیشتر به ایران عزیز. ولی هموطن مژده که هنوز این اتفاقات بد نیوفتاده و محقق شدن این تصورات شوم به حقیقت در گرو رأی و انتخاب درست من و توست در جمعه آینده. رأی دادن نه به معنای رضایت از وضع موجود که به معنای قرار گرفتن و پیش رفتن در مسیر درست و نه عقبگرد. رأی دادن به راهی که انقلاب اسلامی چهل و پنج سال پیش در برابر ظلمات غرب فرو رفته کنونی در ظلم غزه گشود و ادامه آن راه شهید چمران ها و شهید سلیمانی ها و شهید رئیسی بودند که راهشان به بودن ما در این تاریخ معنا می‌بخشد و این را بدانیم که سرانجام کنار آمدن و سازش با استکبار با الاجبار می‌رسد به حمایت از غرب در نسل کشی از جنس نسل کشی در غزه و به بی معنایی و پوچی که غرب هم اکنون با این صحنه جداکننده حق از باطل با آن روبروست. پس این سؤال را هم اکنون و قبل از رأی دادن باید از خود بپرسیم که با توهم حل مشکلات اقتصادیمان از طریق رفتن زیر سلطه استکبار، آیا حاضریم سرانجام کشور عزت مندمان این بشود که چشم بر ظلم ظالمان بسته و حامی مستکبران و ظالمان کودک کش غزه و غزه های فردا باشیم یا نه! و اگر خدای ناکرده تبدیل به این چنین مردمی‌ شدیم دیگر می‌توانیم به معنای واقعی دینداری کنیم و لاف عشق به امام حسین بزنیم!؟ با عرض معذرت به خاطر طولانی شدن مطلب.

متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد اولاً: عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی، آغاز تاریخی است با آینده ای بسی روشن و روشن تر که در متن «ریاست جمهوری و نظر به کدام آینده» https://eitaa.com/matalebevijeh/17012 مطالبی در این رابطه عرض شده است. ثانیاً: عنایت داشته باشید که هر تاریخی در آغاز خود تنگناهایی از جنس گذشته دارد که بعضاً سر بر میآورد. امری که امروز در جریانهای لیبرال که آقای پزشکیان را جلو انداخته ملاحظه می‌کنید. ولی بخواهند یا نخواهند تاریخِ آنها گذشته است و اساساً این افراد، درکِ تاریخی ندارند. مهم آن است که مانند رهبر بصیر انقلاب با صبرِ تاریخی خود، آری! با صبر تاریخی خود، امروز و فردای مان را به زندگی تبدیل کنیم به جای آنکه گرفتار توهّمتنِ منورالفکرانِ دیروز و امروز باشیم. موفق باشید

37817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی و اسلام و جامعه نگران در امر خانواده. پاسخ شما را در گفتگوی موضوع #ارتباط_مرد_و_زن_در_بشر_جدید_و_معنای_وجودی_آنها به دقت مطالعه کردم. و نکات آن کاربر نگران را که فرمودند نیز مطالعه کردم البته پیش از آن، آن مطالب را می‌دانستم و جایگاه بنده دقیقا گفتگو با چنین جامعه ای است تا نه دچار گروهک های تندرویی شویم که می‌خواهند با تشدید فساد یک توهم برای ظهور زود رس ایجاد کنند و نه مسئله رها شده بماند تا جامعه از دست برود بلکه هم اکنون راهی باز شود بسوی آن قله که آن قله مدرنیته متوهم غیر انسانی نیست. و البته جایگاه محترم جنابعالی بطور کلی تذکر به بنیان انسانیت در هستی و تعقل و پروش می‌باشد. آنچه بنده عرض کردم که مسلم ناقص و پیش پا افتاده بود و بنا بر شروعی برای گفتگو. پیش تر عرض شد نتوانستیم از روابط غیر متعارف و روان پریشان و توهمات و شهوات بی رویه جلو گیری کنیم و نمی‌توان احساسات و نیازهای انسان را نادیده گرفت و دیدیم که آسیب ها خورده‌ایم. ما بنا نداشتیم زنان غیر متعارف و کاسبان این امر را میدان دهیم و یک جامعه بیمار تر بسازیم! خیر بنای ما بر این بود آن دختر پسری که هم سن هستند و فردی معمولی‌اند با صیغه پیش روند تا در کنار یکدیگر پروشی سالم یابند نه آنکه در خانه جلوی پدر مادر مذهبی سکوت کنند و در خفا رابطه جنسی برقرار کنند تا اتفاقا دچار این مسائل روانی بد که گفته می‌شود شوند. بنا به شواهد شخصی و آمارهای مستدرک ارگان های رسمی و علمی کشور بسیاری از نسل جدید رابطه جنسی مخفی دارند و دیگر باکره نیستند و میزان سقط جنین بسیار بالاست، دقیقا مثل آن دختر مسئول فرهنگی پایگاه بسیج، که با گفتگو با بنده این مسئله را شرح داد و از خودش گفت که شهوتش بی اندازه زیاد است و رابطه جنسی با مردی میانسال و دیگران داشته و تقریبا هر شب خود ارضایی می‌کند و او یک بیمار نبود بلکه به خاطر حاضر نشدن ما و‌ حضور دشمن یک بیمار شده (بنا ندارم بیش از این مثال بزنم با این که دارم اما مجبورا به خاطر درک موضوع گفتم). می‌بینیم که از ورود نکردن ما این مشکلات بیشتر شده نه آنکه ما متهم به بیشتر کردنش بشویم!. متوجه باشید ما نخواستیم به شهوت دامن زنیم، ما می‌خواستیم جامعه شهوت ران را در چهارچوبی انسانی کمک کنیم تا به سخن شما برسیم زیرا در تنگناها قرار داریم و باید آرام آرام راه را باز کنیم و از خطرات بیشتر به کنترل خطرات و سوق به آن قله برسانیم. و اما چیزی که لازم دانستم عرض کنم در باب سخن صحیح شما از تاریخ صیغه اول اسلام است؛ آری ولی اکنون در جنگی باطنی تاریخی هستیم! و بنا نیست مسئله‌ی صیغه به منظور عرف‌ش تشدید شود. شماها خانواده هایی که جوانانتان تصمیم گرفتند مخفی کاری کنند بهتر است به فکر برقراری ارتباط با آنها باشید زیرا اگر شما با درک و محبت و تشرع و تعقل دل جوانان را جذب نکنید و راهکاری ملموس و عملی و موقت برای رسیدن به آن قله ندهید، دشمن منتظر اوست با جوابها و روش ها و لذت های زیبا که در جامعه شما حاضر کرده «ما بنا به توقف و انجماد نداریم ما بنایمان حرکت محکم است که پذیرای جوانان است و نخواستیم با بهانه این سخنان آنها را گمراه تر کنیم». جناب استاد بنده به وضوح سخنان شما را فهم کردم‌ و بلطف خدا ورود کردم حال منتظرم ببینم چه پیش می‌آید و چه ساخته می‌شود ان شاءالله. نفسم را فدای دینی کردم که به آن امیدوارم و آبرویم فدای انسانهایی کردم که خود ارزش خود را نمی‌دانند و گمگشته و حیران و آسب دیده و منتظرند. هر شروعی مسلم پرورشی دارد مهم آن صراطی است که در آنیم. باز مرا به اموری متذکر شوید که بیش از کتب شماست و تا اینجای کار حرکت کردم و نیازشان دارم و منتظرم پیش تر روم. برای بنده تفکر برانگیز بود که شما «زن» را محور این مسئله دانسته‌اند و براستی زن محوریت غالب را دارد. من عابرو به کف گرفته و از چیزی هراس ندارم و تکیه ام بر عقل و حکمت و امر حی الهی است الحمدالله و شما را در این راستا مشاهده می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار ارزشمندی را به میان آورده اید مبنی بر آنکه ما نمی توانیم در این شرایط تاریخی نسبت به مسائل جنسی جوانان با موقعیت هایی که پیش آمده، ساده انگاری کنیم. آری! به هر حال بحثِ انکار ازدواج موقت در میان نیست، بحث در آن است که چرا در مسئله ازدواج مطابق این زمان فکر نکنیم؟ مگر نشنیده اید که پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله» در مسجد چگونه به راحتی برنامه ازدواج چند جوان را فی المجلس پیش می آوردند؟ ما مجبوریم اگر بنا بر آن است که از خطرات بزرگ انحرافات جنسی عبور کنیم، نسبت به این امر جنسی جوانان مان و ساده کردن ازدواج بیندیشیم و به بهانه خطرات توهّمی و یا احتمالی از ساده کردن ازدواج نباید غفلت کرد. وگرنه ملاحظه می کنید که علاوه بر مشکلاتی که فرمودید با درصد زیادی از دختران و پسرانی روبرو هستیم که در سن ۴۰ سالگی هنوز منتظر تشکیل خانواده و ازدواج هستند و پشیمان از سخت گیری هایی که انجام دادند. موفق باشید

37662
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه. بسم الله الرّحمن الرّحیم
 «و ما يتقرب إليّ عبد من عبادي بشي‏ء أحبّ إليّ ممّا افترضت عليه وإنه ليتقرب إليّ بالنافلة حتي أُحبّه فإذا أحببته كنت إذاً سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته وإن سألني اعطيته»[اصول كافي، ج۲، ص۳۵۲.] دنیا محل رجوع آدمی است برای تماشای آِیه ها و سیر و سیاحت در جهان های طولی عالم معنا و به سر بردن با برترین آرزوها و زیستی فراتر از ابعاد سرد و بی روح زمین بریده از آسمان و این نگاه محصول اندیشه های بینادینی است که ادیان برای انسان آورده اند تا انسان سردرگم در بیابان امیال و آرزوهای بی سر و ته را معنا ببخشند و این جز از ساحت علمی مبرا از امیال و اوهام بر نمی‌آید و این جاست که آن عقل قدسی و آن جان عرشی باید در میان آدمیان باشد تا انسان بار دگر به طلوعی در قامتی بلندتر بیندیشد و در قامت کوته دنیا کوتوله نماند و این آن بشارت حیات معنوی است که خداوند با آدمی در میان گذاشت تا او خود را گرفتار شجره اوهام و خیالات و حساب و کتاب عقل معاش نکند و عِقال از پا بِکَند و عزم جاودانگی کند. گویا انسان بیش از دیروز آماده شنیدن سخنان انبیاء شده و گویا صدای نوح و ابراهیم و عیسی و موسی (علیهم‌السلام) امروز بیش‌تر شنیده می‌شود و بشر در انتهای بدحالی آبسوردیسم قرار رفته است و به ساحتی متعای تر از دیروز خود فکر می کند و گویا خود را در مواجهه ی با بی‌معنایی امروز ناتوان دیده است و برای همین به دنبال روحی در زندکی می‌گردد تا معنایی را که گم کرده است بیابد و ناگزیر با آن روبرو خواهد شد. دین، بازاری نیست تا کالایی باشد که انسان در قبال چیزی که می‌دهد بهره‌ای از آن بردارد و منتفع شود. دین، آن حقیقت به محاق رفته ی بشر امروزین است که با موجِ فراگیر و شیوع عالم مدرن و دوران نوزایی و روشنگری، مجالی برای مواجه با انسان مدرن پیدا نکرد تا انسان خود را با آن معنا کند و در دامان پر مهرش پرورش یابد. این موج بی رحم و سرد سکولاریسم تمام ابعاد آدمی را از سر سفره ی دین برداشت و انسان بی محابا ناتمامی هایش را با قهر با دین تمام کرد و طوفانی از پوچی و سردرگمی که جهان آدمی را فراگرفت و اخلاق از زندگی طبیعی برخاست و انحطاط رو به تزاید گذاشت نه فقط در عالم سیاست و اجتماع بلکه انسان در تنهایی و عالم درون خودش نیز تنها ترین دوران را تجربه کرد و تن به انواع سرگرمی‌ها و سردرگمی‌ها داد. امروز فریاد رنج از نهاد آدمی که از زخم های نهیلیسم بر جان و تن دارد بلند شده است و به دنبال آن معنای گمشده ی درونی خویش می گردد. برای شنیدن این صدا نیازی به آن نیست که آدمی زبان بچرخاند و فریاد کند، خستگی از جان و تن آدمی می بارد بدون آنکه سخن بگوید. آری بار دیگر صلا و صدای توحیدی خداوند در این تاریخ بلند شده است آن هم در روزگار داد و بیداد ناهنجار تاریخ مدرن و بار دیگر فرزندان تاریخ توحیدی به صحنه ی سرد و بی روح آدمی میهمان شدند تا انسان ها نیز دگر باره به آن حقیقت ابعاد متعای خود رجوع کنند و معنایی بیش از آنی که می‌توان با آن زندگی کرد را به صحنه‌ی حقیقی زندگی شان برگردانند و زیستی نو را با حیات معنایی که پیدا می کنند شروع کنند و از باتلاق پوچی و آبسوردیسم عالم تکنیکی خود را نجات ببخشند. گویا آنگاه که تاریخ خود را در بن‌بست نهیلیسم مواجه می بیند و معنای آدمی با ناامیدی از زندگی رخت بر می بندد خداوند با انسان هایی معنا بخش به تاریخ باز می گردد تا نمایشی باشد برای گوش ها و چشم هایی که در طلب روحی معنا بخش و مطلوبی دلپذیر برای فردای زندگی شان می گردند. آری خداوند بارها و بارها خودش را در میدان تاریخ به نمایش برای انسان ها به میان آورده است و چشم ها و گوش ها را مخاطب خود کرده است و انسان ها را دگر باره در مواجهه با خود روبرو کرده است و سهم زبان در این میان توصیف صحنه ی رویارویی این انسان است با تاریخی که بار دیگر به ما رجوع کرده است و تقدیر توحیدی تاریخ ماست و ما باید آن را برای آدمی معنا ببخشیم یا بیان کنیم و این اجمال را به تفصیل به سخن بنشینیم و از وجدان شهودی که آدمی در این تاریخ داشته است با او سخن بگوییم و این بزرگترین بهره ی ما از زمانه ای است که می توانیم خود را معنا ببخشیم و از این سردرگمی ها و روز گذرانی‌های بی ثمر نجات پیدا کنیم و گرنه بر سر سجاده‌ای که فهمی از حضور تاریخی خدا نباشد، مواجهه ای نیز با خدا صورت نمی گیرد. و امروز صحنه‌ی رجوع بشر طلوع کرده است و شروق انوار خورشید معنا از پشت دیواره‌های عالم تاریکِ نهیلیسم بیرون زده است تا سردی بیابان بی‌معنایی و خشکی و عطشِ بی‌عالمیِ انسان را گرما ببخشد. اگر ما امروز با بشری که اینچنین آماده‌ی شنیدن سخنان خداست حرفی کمتر از مطلوب طلب نهایی‌اش بزنیم به او ظلم کرده‌ایم یا اگر با این انسان امروز به سخنانی خطابی و موعظه های خشک و خالی بسنده کنیم به او جفا کرده‌ایم. سید ابراهیم رئیسی‌ها مظهر تجلی طلوع تاریخی شدند که انسان تشنه‌ی حیاتی از آن جنس است، و مگر در حدیث قرب نوافل نیامده است که خداوند چشم این بنده می‌شود که با او می‌بیند و گوش او می‌شود که با او می‌شنود؟ و مگر جز این است که این حدیث سخن از طلبِ نهایی حضور انسان در کامل‌ترین وجه انسانی‌اش سخن می‌گوید؟ و انسانِ امروزین ما به کمتر از این حیات راضی نخواهد شد، فلذا اگر با او سخن از جان نگوییم، دل به آن سخنان نخواهد داد. آقا سید ابراهیم از این جنس سخنان است، سخنی با جان تشنه‌ی تاریخ معنویت و انسان‌هایی که در افق روبروی خودشان به دنبال آدم هایی می‌گردند که در صورت همان معنا تجسم یافته‌اند و آقا سید ابراهیم از این جنس بود. حیات طیبه حاصل رخ نمودن خدا به تاریخ انسان از یک سو و رجوع انسان به آن تجلی تاریخی است از سوی دیگر، و اینچنین هرازگاهی خداوند طوفانی به پا می‌کند تا غبارِ بی‌معناییی از زندگی آدمی رخ بر بندد و آدمی دگرباره به حیات قدسی و تجربه‌ی معنایی که می‌تواند با خدا داشته باشد رجوع کند. فلذا تشییع این پیکرهای پاک تجدید عهد قدسی با تجلی و ظهور خداوند در بستر حیات اجتماعی آدمی است و ما در این حضور چیزی جز رویارویی با خداوند را طلب نمی‌کنیم و حاصل این رویارویی، فکرکردن به افق‌هایی برین است در حیات اجتماعی و حضور معنوی مان در تاریخ پیش رو. و بدا به حال آنانی که در فردایِ این حماسه و تجلی توحیدی باز در پی کسب رونق بازار دموکراسی غربی در اشتداد قدرت و ثروت تلاش می‌کنند و این نور تابیده در صحنه ی حیات اجتماعی و سیاسی را نادیده می‌گیرند و بدتر از اینان، آنانی‌اند که نمی‌خواهند راوی این حماسه باشند و از صدای خدا که دگر باره پیچده در تاریخ حرف بزنند. 
سخن بیش از آنی است که بتوان در این وجیزه نوشت اما با این حضور توحیدی می شود فرداهایی از معنا را به ساحت های زتدگی مان برگردانیم و می‌توانیم خودمان را از بن بست‌های گذشته ی بی‌ایمانی و سردرگمی نسل ضد رهایی ببخشیم اگر متوجه ی این مهم بشویم. این جاست که عقلانیت مکتب امام (سلام الله علیه) می تواند ما را در این شهود همگانی تاریخی کمک کند تا از این دوره ی گذار به سلامت، تن به در ببریم و با مخاطب خود سخن بگوییم. نکند جمودِ فکری عده ای از این شهادت، روایتی سخیف یا ضعیف ارایه دهد و یا جریان روشنفکری از این صحنه روایتی حقیر ارایه دهد تا ما از آنچه برایمان پیش آمده غفلت کنیم و به آنچه که با آن می توانیم باشیم و بشویم چشم پوشی کنیم. این جاست که باید بیش از پیش از این حادثه سخن گفت و به ابعادی که با این حادثه تاریخ ما را در برگرفته است فکر کرد و این ظرفیت در مکتب امام را به صحنه ی حیات اجتماعی آورد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای آن کس که شما را نمی‌شناسم؛ آن‌قدر خوب گفتی و نوشتی که تمام کلام خود را در آنچه نوشته‌ای، یافتم. حاضرم چندین مرتبه آنچه را که نوشتید بخوانم تا خود را، آری! تا خود را بیشتر احساس کنم. و نوعی یگانگی با کسانی‌که از یک طرف، این انقلاب الهی را می‌فهمند و از طرف دیگر آن سید ابراهیم را مدّ نظر دارند؛ تجربه کنند و به احساسِ مقدسی که خانواده محترم آن مرد که از رازهای سید ابراهیم آگاهند، نزدیک شوند.
از بشر و از طلوعی دوباره در قامتی بلندتر سخن گفتید و از حقیقتی که به جهت سیطره کمیت به محاق رفته، و درمانِ آن را جز با به خودآمدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم، به میان آوردید.
فرمودید انسان‌ها نیز دگرباره باید به حقیقت متعالی خود رجوع کنند و معنایی بیش از آن‌که امروز در آن می‌باشند را به میان آورند؛ آری برادر! دقیقاً چاره کار این است، آنهم در تاریخی که خداوند بیش از پیش خود را در صحنه‌ها و چه صحنه‌هایی! به نمایش گذاشته است. کجا بودند آنانی که به دنبال انوار حضرت ربّ العالمین بودند آن‌گاه که در تشییع پیکر شهدای خدمت، آن انوار به میان آمد؟!! تا صحنه‌های رجوع بشر به انوار خورشیدِ انقلاب اسلامی را احساس کنند و معنی تقدیر عبور از نیهیلیسم را با گوشت و جان خود بچشند و از نهایی‌ترین حضور، آری! از نهایی‌ترین حضور که با مواجهه با سید ابراهیمِ ما پیش آمد؛ به گفتگو بنشینیم. گفتگو از حیات طیبه‌ای که گفتنی نیست، چشیدنی است. خدا را بسی شکر که ما را در این تاریخ و در این شرایط خلق کرد. خوشا به حال آنانی که در بستر حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی، دیروز با جمالِ اجمالِ عرشیِ حاج قاسم روبه‌رو شدند و امروز، با جمالِ تفصیلیِ عرشیِ آقا سید ابراهیم. و نشان دادند چه اندازه زیبا می‌توان از سردرگمی‌های جهان مدرن عبور کرد. و به گفته جنابعالی در مکتب حضرت روح الله به شکوه تاریخیِ عشقی که ماورای عشق دیروزینِ عرفاست؛ نایل شد. موفق باشید  
 

37564
متن پرسش

«سر زد از افق، مهر خاوران فروغ دیده‌ی حق باوران. بهمن، فرّ ایمان ماست. ... شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان . پاینده، مانی و جاودان جمهوری اسلامی ایران» در پی وجود و حق و نور و هستی و بودن و شدن، جملات بالا بر دل تابیدن می‌گیرد، انقلابی که سرودش سرود توحیدی جان همه انسانهاست و به بلندای همه تاریخ بشریت است، محال است افول کند چون از افقی سر زده است که جان جانان ماست نه از اوهام ذهن‌‌ها! چقدر خوب این سرود با قصه‌ی جان تک تک انسان‌های این تاریخ انس می‌گیرد و ما را به ساحت برتری از وجود رهنمون می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نه تنها انقلابی که سرودش، سرودِ توحیدی جانِ انسان‌ها است به بلندای تاریخ بشریت، هرگز افول نمی‌کند؛ یقیناً به جهت ذات توحیدی حیرت انگیزش، نجات‌دهنده همه آن‌هایی است که در پهنه گسترده زمین، سخت به دنبال نجات بودند و به خوبی روزنه نجات را در جمهوری اسلامی یافتند. آری! « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» و درست مقابلِ این جریان، جریانی است که به جهت فساد اخلاقی و ظلمات روحی که دارند، با تمام وجود در مقابل همین جمهوری اسلامی به بهانه‌های جزئی ایستاده‌اند و این یعنی: « وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى»، آیا این عجیب نیست که خداوند در نسبت با انقلاب اسلامی چنین صحنه‌ای را پیش آورده که مخالفانِ آن تا این اندازه در سقوط شخصیت و فساد هستند؟ « فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» و این یعنی جمهوری اسلامی، حجّت دوران ما است. موفق باشید   

37405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد شما کوچینگ عرفان برگزار نمی کنید؟ اساتید را می شناسید که کوچ عرفان برگزار کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً نمی‌دانم کوچینگ عرفان چی هست؟!!!! موفق باشید

37387
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم حاج آقا. ۱. از یک طرف شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی، با پنهان کاری پیشرفت ها و برجسته کردن ضعف هایی مثل کاهش ارزش پول ملی و گرانی و... در صدد ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و انقلابی و در نتیجه‌ ناامید کردن مردم از نظام و انقلاب هستند. ۲. از طرفی دیگر طرفدارانی از نظام با برجسته کردن پیشرفت ها و دستاوردهای متعددی در حوزه ها و شاخص های گوناگون جهانی، در صدد هستند که اثبات کنند اتفاقاً برعکس باید به خاطر پیشرفت های گوناگون شدیداً به آینده ایران و این نظام امیدوار بود. ۳. در این میان تفکر شگفت‌انگیزی هست که ما را متذکر باتلاق و وضعیت بی تاریخی و تلخ «توسعه نیافتگی» می کند. و گزارش می دهد که با وجود اینکه تمام میوه ها و مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است لکن آن «روح تاریخی» که ارتباط ارگانیکی بین این مظاهر ایجاد کند، از اول وجود نداشته است. مثل اینکه از کنار هم قرار دادن و چسبانیدن اعضای منقطع و جدا شده ی یک موجود زنده بخواهند یک موجود زنده ی دارای روح ایجاد کنند، که البته محال است. ۴. در کنار موارد بالا، حضرتعالی ماورای دوگانه توسعه‌یافتگی و توسعه نیافتگی، بیشتر متذکر روح ساری و جاری و تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی توحیدی که متصل به گذشته و آینده توحیدی ماست هستید. از طریق روش شما جان مخاطب آنچنان در اتصال با حیات تاریخی و وقتِ قدسی و صراط مستقیم انقلاب قرار می گیرد که نه تنها از نظام و انقلاب طلبکار نیست بلکه برعکس اگر به فرض محال هیچ پیشرفت مادی هم در این نظام نبود، انسان باز هم حاضر است مثل شهدا همه چیزش را فدای این انقلاب کند تا از نسیم حیات بخش و‌ نجات بخش انقلاب محروم نماند. استاد به نظر این حقیر اگر سه تفکر اخیر به همراه چاشنی نقادی نسبت به ضعف ها، به هم پوشانی برسند و مکمل همدیگر بشوند، آن پرواز تاریخی که برای عبور از موانع و فتنه ها نیاز داریم محقق می شود. نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در همین رابطه مباحث «انقلاب اسلامی» به عنوان جهان بین دو جهان مطرح شد. بنده با توجه به آگاهی نسبت به آنچه در شماره ۳ فرمودید و با توجه به سابقه فکری و اجراییِ خود به این نتیجه رسیده‌ام که باید به جهانی فکر کرد که از یک طرف آن جهان، غربِ شرق است و از طرف دیگر شرقِ غرب. و این است آن حضوری که انسان آخرالزمانی به دنبال آن است.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بی‌واسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل می‌دهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار می‌کنیم که آن حضورِ موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر می‌شوند، شکل می‌گیرد. به همان معنایی که انسانِ آخرالزمانی می‌خواهد در جهان حاضر باشد بدون آن‌که حضور او حضور موجود غریبه‌ای ‌باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود می‌یابد دائماً از خویش فراتر می‌رود و هستیِ نامتعیَّن‌اش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرح‌افکنی می‌کند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر می‌شود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به هستی، تقرب می‌جوید، زیرا انسان با حقیقت هستی به حکمِ عین‌الرّبط‌بودن‌اش، نسبت دارد و جهت‌اش به سوی آن است.
 موفق باشید
 

37352

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: سوالات زیادی دارم که با توجه به متفاوت بودن مباحث آن ها را در سوال های جدا از هم طرح می‌کنم پیشاپیش از اینکه وقتتون را می‌گیرم عذر خواهی می‌کنم من‌جوانی هستم که چند سالی است دانشکاهم تمام شده. در دانشکاه شرایط عرفانی و روحی خوبی داشتم. حالا دیکه از اون دوستان و کتب و مکان های معنوی و فضا های معنوی خبری نیست کم کم دچار روزمرگی، کار، ارتباط نالازم و‌ کاها تلفنی ناسالم با نامحرم، دوری از مسجد و... شدم من همیشه دوست دارم در محضر خدا باشم و هیچ وقتتت از انکه فلان گناه را می‌کنم خوشحال نبودم و نیستم ولی تقریبا در همه ی ازمون های خدا شکست خوردم خیلی دوست دارم عاشق خدا باشم خیلی دوست دارم همیشه خودم را در محضر خدا ببینم ولی کشش فضاهای گذشته اینقدر زیاد هست که نمیتونم و اصلا نمیتونم صبر بر طاعت کنم به شدت احساس تنهایی که می‌کنم میرم سراغ گناه و نامحرم و پیام و... از طرفی به شدت دوست دارم در محضر خدا باشم نمیتونم و نمیدونم چه کنم راه های زیادی را هم امتحان کردم ذکر، کتاب، دوری از فضای مجازی و.. ولی نشد که نشد این عشق به خدا چطور باید برگرده!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسان‌های کامل باشد و با آن‌ها به‌سربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آن‌ها؛ جهانِ ما همانی می‌شود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. در این رابطه ارتباط با دوستان معنوی و حضور در جلسات معرفتی، ما را هرچه بیشتر به خودمان برمی‌گرداند تا در جهانی که شهید حاج قاسم سلیمانی‌ها در آن قرار گرفته‌اند، قرار گیریم و در فهم رهبر معظم انقلاب توفیق یابیم. موفق باشید

37166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: استاد در مباحث مهدویت حضرت عالی فرمودید: «عالم بقیة اللهی مقام جمع است نه فرق»، منظور از جمع و فرق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» عرض شد که مقام «جمع»، همه کمالات را در عین یگانگی دارا می‌باشد. موفق باشید

37095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز: می‌خواستم نظر حضرتعالی رو درباره حد اطاعت از همسر بدونم. من تمام تلاشم و می‌کنم که تمام وظایفم رو نسبت به همسرم و دو تا فرزند پسر ۱۱ ساله ام و دختر ۵ ساله ام و نظافت منزل و خدمت رسانی به خانواده و مهمانداری کم نذارم. و در حد عالی نیستم ولی در حد توانایی و عقلم و مدنظر گرفتن رضایت و قرب الهی تلاش خالصانه می‌کنم. اما همسرم مدام از من گله مند هستند. و حتی من جلوی ایشون تمام وقتم برای ایشون هست، ولی وقتی نیستند در منزل من کتاب میخونم و نماز و دعا و صوتهای شما رو گوش میدم. ولی ایشون میگن من دوست ندارم دنبال این چیزها باشی، حتی من برای نماز شب بیدار میشم خوششون نمیاد با اینکه من تمام حقوق تمکین ایشون رو رعایت می‌کنم. من با دوستانم مباحث نهج البلاغه شما رو مباحثه می‌کنیم هفته ای دو ساعت در خانه یکی از اعضا، ولی ایشون خیلی بهونه می‌گیره که من نرم. میگن فقط توی خونه باش. من با هیچکس ارتباط ندارم. تمام انس ام صوت گوش دادن و نماز و تفسیر قرآن شما رو گوش دادنه و البته حرف زدن با حضرت حجت ارواحنا له الفدا. وظیفه من طاعت از ایشون هست یا راضی کردنشون؟ من مربی قرآن کودکان در بسیج محله مون بودم، ولی بخاطر اینکه به ایشون ثابت کنم اولویتم شمایی موندم خونه و نرفتم.از طرفی خودم همش میگم حتما خیری پشت پرده هست و من نمی‌فهمم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید هر کدام از زوجین نسبت به همدیگر وظایفی دارند، ولی آن‌طور نیست که زن تحت ولایت شوهر باشد. باید خودش به ضرورت‌های فکری خود نیز برسد. موفق باشید

37059

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام طاعات و عبادات شما قبول باشه ان شاءالله. استاد عزیز یک موضوع هست که بعضا محل بحث واقع میشه در عرصه انتخابات شهر ما حدود ۳۰ نفر کاندیدا شده اند. تنور انتخابات به نفع آقای «الف» و «ب» است و با توجه به اینکه هرکدام ۸ سال در مجلس بوده اند و آقای الف منتسب به جریان غیرانقلابی و آقای «ب» منتسب به جریان انقلابی است، از تبلیغات و نظر سنجی ها و ... مشخص است که یکی از این دو نفر رای خواهد آورد. راجع به آقای الف که حرفی نیست. هم غیرانقلابی است هم با جریانهای مختلف است هم مدافع برجام و سرمایه داران و هزینه های نجومی در انتخابات و ... ولی آقای «ب» هم در عین انقلابی بودن، رای هایش در در سطح کلان کشوری همسو با همین مجلس انقلابی بوده، اما در عزل و نصب ها دخالت می‌کند حتی بعد از فرمایش آقا، به افراد مخالف نظام میدان داده و مسئولیت های شهرستانی را به ایشان داده که بعضا فسادشان نیز در دادگاه محرز شد و ... بعضی دوستان انقلابی نظرشان اینست که نفری مثل آقای «م» اصلح است و ما کاری به میزان رای ایشان نداریم و می گویند وظیفه ما انتخاب اصلح است حتی اگر آقای «ب» که غیرانقلابی و حامی جریانات غیرانقلابی و ضدمنافع ملی است به مجلس راه یابد، ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، درصورتیکه همه ما بصورت قطعی می دانیم که آقای«م» مقبولیت مردمی ندارد و مسلما در انتخابات رای نمی آورد البته بعضی دوستان نیز همان آقای «ب» را اصلح می دانند اما اینک ما مانده ایم که با یکدست شدن برای آقای «ب» ایشان را انتخاب کنیم تا در شرایط فعلی و حساس کشور، آقای الف که آراء او در سطح کلان کشوری نیز قطعا مخالف مصالح انقلابی و ملی و جبهه مقاومت است وارد مجلس نشود یا اینکه برویم سراغ اصلح، هرچند می دانیم ایشان به هیچ عنوان رای نخواهد آورد البته که قطعا مشارکت بالا هدف اول است اما این سوال را از جهت انتخاب انتخاب نماینده پرسیده ام با تشکر حال بنظر شما چکار کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این شرایطی که می‌فرمایید باید متوجه میدان انتخابات هم باشیم و صرفاً به شخص، نظر نکنیم از این جهت است که می‌‌توان گفت برای حذف فردی که معتقدیم صلاح نیست وارد مجلس شود، پس باید به فردی که رقیب او می باشد، رأی بدهیم. موفق باشید

37005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور: عرص ادب و احترام استاد گرامی «احسان» دینی به چه معناست؟ اخیراً حدیثی شنیدم درباره احسان و اثراتش در تعاملات اجتماعی و ارتباط با حضرت حق و حتی رفع مشکلات. می‌خواستم معنای احسان را با مصادیقی اگر ممکن هست بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از امام صادق «عليه‌السلام» داریم: «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا): أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛» درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمودند: مقصود همه مردمان، اعم از مؤمن و كافر منظور است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كم‌ترين نتیجه‌اش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى‌دارد. 
در دل بحثی که تحت عنوان «راهی در راستای مردمی‌کردن نظام اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/16053  شد آن حدیث تا حدّی شرح داده شد، امید است مفید افتد. موفق باشید
 

36854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: آیا واقعیت دارد ک حضرت امیرالمومنین علی (ع) در زمان حکومتشان از ۳۴ فرض (امر واجب) چشم پوشی کردند بخاطر اینکه جامعه اون روزگار( پس از خلفا) پذیرا نبودند؟ اگر صحت دارد لطفا توضیح می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کلیّت، همین‌طور است و آیت الله حسینی تهرانی در مجلدات «امام شناسی» خود متذکر بعضی از آن موارد شده‌اند که بهتر است به آن کتاب‌ها رجوع فرمایید. بنده حضور ذهنی نسبت به آن موارد ندارم. موفق باشید 

36838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: کسی که احساس ظلمت و کدورت و آلودگی می کند و از گل و لای گناهانش در فشار و اذیت است و با همین حالت به قرآن پناه ببرد و آن را تلاوت کند تا با نور تلاوت قرآن ظلماتش برطرف شود، آیا اثر مثبت دارد یا منفی؟ چون گاهی تصور می کنم اگر با حالت آلودگی به قرآن رجوع شود مشمول «لایزید الظالمین الا خسارا» می شوم. خواهش می کنم در این مسأله یاری ام کنید. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می‌داند چنین است! و به هر بهانه‌ای به قرآن مجید کریم رجوع شود، ناخودآگاه جهانِ سراسر رحمت حضرت معبود، مقابل انسان گشوده می‌گردد و آیه «لایزید الظالمین الا خسارا» مربوط به کسانی است که می‌خواهند از طریق سوء استفاده از قرآن، ظلمِ خود را توجیه کنند. موفق باشید

36830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر: آیا روح در مورد علوم مرتبط با خودش از قبل از ورود به تن اطلاع دارد؟ اگر دارد چطور تا مطلبی را راجع به منِ خود می‌خوانیم شگفت زده می شویم؟ گویی مطلبی جدید است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و یا نفس ناطقه انسان به جهت مجردبودنش در بعضی موارد متوجه آینده‌ای که هنوز در ظرف زمان پیش نیامده است، می‌شود. موفق باشید

36761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد گران قدر وقت خوش و خداقوّت. دانشجوی ارشد فلسفه اسلامی هستم. فلسفه و عرفان اسلامی را با سیر حوزوی دنبال کردم. با توجّه به تاکیدی که به آثار استاد داوری اردکانی دارید، مطالعه کدامیک از کتب ایشان را برای دانشجوی فلسفه لازم می دانید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نمی‌توانیم سیر مطالعاتی خاصی را در آثار آقای دکتر داوری مدّ نظر آورد از آن جهت که در مواجهه با مسائل خاصی که مدّ نظرشان بوده است، سخن خود را به میان آورده‌اند. فکر کنم اگر با کتاب «عصر اوتوپی» شروع کنید، شروع خوبی باشد. بالاخره اقای دکتر داوری متفکری هستند که با انس با آثار ایشان آنچه پیش می‌اید، تفکر است. موفق باشید

36760
متن پرسش

شمع، تاب عریان‌شدن ندارد. تاریکی فراگیر است و گستریده. از هر سو می‌آید؛ نه از پیش، نه از پشت، که از درون. شمعِ عریان را با یک نسیم خاموش می‌کند. شمع، دیگر نمی‌خندد. دیگر اشک نمی‌ریزد. شمع، آنگاه که پوشیده است روشن می‌ماند. چراغدان نور می‌دهد یا شمع؟ عجب افسانه‌ایست. کمشکاة فیها مصباح، المصباح فی زجاجة، الزجاجة کأنها کوکب دری. شمع را در چراغدان سینه می‌گذارم و پنهانش می‌کنم. آهسته سخن می‌گویم، مبادا خاموشش کنم. می‌خواهم دورش طواف کنم. می‌خواهم از پرده‌دَران جدا شوم.  پرده‌دَرها دیوارهای خانهٔ خدا را هم خراب می‌کنند تا حقیقت را بیابند. شمع می‌میرد. آن‌ها چیزی نمی‌یابند. چراغدان می‌درخشد. چراغدان تماشایی است. می‌خواهم طواف کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و این‌جا است که اگر حضرت حق فرمود: «وَلِلّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»؛ و امام صادق «علیه‌السلام» نسبت به این آیه فرمودند: «نَحْنُ وَاللَّهِ اسْماءُ الْحُسني» و در همين رابطه حضرت باقر «علیه‌السلام» فرمودند: «نَحْنُ واللهِ وَجْهُه» به خدا قسم مائيم وجه خداوند. این یعنی در جمال اولیای الهی که آینه و مشکاتِ حقیقت‌اند می‌توان با نور حقیقت از آن طریق مأنوس شد. مهم آن است که به گفته جناب مولوی: «دیده‌ای خواهم که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید                

36658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: ۱. مگر انتخاب و اختیار برای دنیای مادی نیست؟ چرا آدم در بهشت قدرت انتخاب داشت؟ ۲. مگر فقط در دنیای مادی نیست که حقیقت محجوب است؟ چرا در بهشت که حقیقت هویداست، آدم غافل شد و سرپیچی کرد؟ ۳. مگر مقام ملائکه مقام عقل و فرمانپذیری محض نیست؟ پس چطور شیطان که به مقام ملائکه رسیده بود سرپیچی کرد؟ اصلا چطور قدرت سرپیچی داشت؟ ۴. چطور می‌شود که عبادت ۶۰۰۰ ساله شیطان، او را به مقام رجم می‌رساند؟ (البته اگر بخواهیم عبادتش را بی تاثیر در مسیرش بدانیم، قائل به عبث بودن عبادت شدیم). مگر حقیقت عبادت رسیدن به مقام لطف و رحمت و دوری از جنبه قهری خداوند متعال نیست؟ ۵. راز همجنس‌گرایی قوم لوط چیست؟ چرا چنین کاری انجام می‌دادند؟ واقعیت در صحنه چه بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدایتان بشوم، خودتان هم تصدیق خواهید کرد که برای جواب‌دادن به این سؤال‌ها یک مثنوی ۷۰ من نیاز است. پیشنهاد می‌شود با کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که روی سایت هست، هر زمان که فرصت کردید، کار را شروع کنید؛ امکان تفکر در موضوعاتی که برایتان پیش آمده است فراهم می‌شود. موفق باشید

36626

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای استاد طاهرزاده: بنده روی پایان نامه با عنوان نقش خانواده در مدیریت عقل و احساس نوجوان از منظر اسلام کار می‌کنم از شما راهنمایی می‌خواهم. معرفی کتاب یا مطلبی یا سفارشی در راستای این پایان نامه بفرمایید. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بنده مطالعات جدّی و تخصصی نداشته‌ام ولی در جریان هستم که جناب حجت الاسلام آقای دکتر حسین سوزنچی که دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم «علیه‌السلام» می‌باشند؛ در این مورد تحقیقات و تألیفات خوبی داشته‌اند. https://eitaa.com/familyconferenceموفق باشیدhttps://wfrc.ac.ir/fa

36608

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز سوالی در مورد تسخیر ملک پرسیدم فرمودین امام خمینی چنین کاری نکردن. سوالم این است اگر به هدف رفع مشکلات مومنین علوم عریبه یاد بگیریم و ملکی تسخیر کنیم تا به این امور رسیدگی کنیم ایا چنین کاری عنوان جهاد کفایی هست یا خیر؟ بعد امام خمینی وظایفی بالا تر این این امور داشت هر کدوم از ما وظایفی داریم هر کدوم در سطح و شرایط خودمون. طلسمات اموری کاملا ناجوان مردانه هست و خیلی کسانی دیدم در این زمینه مشکل دارن و کمتر کسی از اهل معرفت دیدم به این امور دامن بزنه یا کسانی هم هستن دانش کافی ندارن وارد شدن به این مسائل عوارض داره. آیا باید مثل مرد میدان عوارض را به جان خرید یا بیخیال این امور شد و ما وظایفی در این امور نداریم؟ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیت الله انصاری همدانی متوجه بودند و کتاب «سوخته» آن را شرح می‌دهد، ما نیاز به این علوم نداریم و با نور توحید حقیقی می‌توانیم از این امور، عبور کنیم بخصوص که خطر حضور شیاطین در آن بسیار است. موفق باشید

36586
متن پرسش

سلام استاد: ناظر به سوال ۳۶۵۳۹«حرف های خانمان ساز» پرسش و پاسخی که نه سوال بود و نه جواب نحوه ای حاضر بودن بود چیزی یا راهی که امروز نداریمش که آدم ها بیش از اینکه از هم سوال داشته باشند در محضر یکدیگر باشند و به ملاقات همدیگر بروند طلبی که خود استاد طاهرزاده هم همیشه داشته و به نحوی طلب پس فردایی میداندش این موقعیت، موقع و مقامی ست که در آن در پی درست و غلط چیزها نیستیم بلکه همه اش ملاقات و دیدن است و نسبت برقرار کردن پرسنده ای که در تخاطب با استاد می گوید «هیچگاه از بحثهایتان سر در نمیآوردم» و «صدرا نخوانده ام» چطور در بحثی که استاد با نگاه به صدرا سخن می گوید پرسنده ی سوال خود می‌گوید نمی فهمم ولی در سوالش می‌گوید «صدایتان بلندتر و ممتدتر از صدای دیگران در وجودم می‌پیچید!...و....گمان کنم بشود با این زبان درباره ی همه چیز و همه کس سخن گفت!..» و باز می‌گوید «در بین حرف هایتان زیر گریه زدم» آیا این چه زبان یا چه عالمی ست که او را به گریه در آورده و می گوید با این زبان می شود با همه سخن گفت بد نیست از خود بپرسیم عالمی که استاد ما را با صدرا و هایدگر و انقلاب اسلامی به آن دعوت می کند چه عالمی ست آیا عالمی ست که باید در پی درست و غلط های سخن رفت یا بیرون از این حرف ها در انتظار زبان دیگری باشیم؟ و به قول حافظ: عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی و به قول استاد در متن پاسخشان «ای کاش آنهایی که باید می‌شنیدند به جای گفتن و باز گفتن، کمی هم می‌شنیدند.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا او مرا با خودم روبه‌رو کرد وقتی نمی‌فهمیدم صدرا چه می‌گوید، ولی اشک می‌ریختم که گویا او جاده‌ای مقابلم گشوده که نمی‌توانم بروم و پای رفتن در آن را کافی نمی‌یافتم. قصه مواجهه با چیزی است فراسوی نیک و بد، چه رسد به درست و غلط بودن. آری! عالَمی است که بناست در آن عالم افقی را در نسبت با خودمان برای خودمان بگشاید، در سکوت و عدم سؤال. نمی‌دانم در این مورد می‌توان از «وقت» که در روایات داریم سخن گفت؟ خوب است که به دو نمونه از آن روایات ذیلاً نظر شود:
حضرت اميرالمؤمنين«علیه السلام» مي‌فرمايند: «إنَّ ماضِيَ يَوْمِكَ مُنْتَقِلٌ وَ باقِيَهُ مُتَّهَمٌ فَاغْتَنِم وَقْتَك بِالْعَمَل» آنچه از روزِ تو گذشته که ديگر نيست، و آنچه هم که باقي است و نيامده است که قابل اعتماد نيست، پس «وقت» خود را جهت عمل غنيمت شمار. چنانچه ملاحظه مي‌فرماييد حضرت مي‌خواهند ما را از گذشته‌اي که رفته است و ديگر نيست و آينده‌اي که نيامده و معلوم نيست بيايد، آزاد کنند و در اين شرايط است که از نيستي به هستي سير کرده‌ايم و در مقام جمع خواطر قرار مي‌گيريم و به اصطلاح در «حضور» مي‌رويم، در اين حالت با حضور حق روبه‌رو مي‌شويم و از علم به عين مي‌آييم. «وقت» عبارت است از حالتي که سالک از ماضي و مستقبل آزاد شده و آمادة ورود واردات قلبي بر سرّ ضمير خود است. اول بايد خود را از گذشته و آينده آزاد کنيم تا «صاحب وقت» شويم و در اين حالت از نيستي به هستي وارد مي‌شويم. حضرت اميرالمؤمنين«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «أَلا إِنَّ الْأَيَّامَ ثَلَاثَةٌ يَوْمٌ مَضَى لا تَرْجُوهُ وَ يَوْمٌ بَقِيَ لا بُدَّ مِنْهُ وَ يَوْمٌ يَأْتِي لا تَأْمَنُهُ فَالْأَمْسِ مَوْعِظَةٌ وَ الْيَوْمَ غَنِيمَةٌ وَ غَداً لا تَدْرِي مَنْ أَهْلُهُ... وَ الْيَوْمَ أَمِينٌ مُؤَد...»، کلّ روزگار سه روز بيشتر نيست، روزي که گذشت و اميدي به بازگشت آن نداريم، و روزي که مانده و اکنون در آنيم، و روزي که مي‌آيد و اطمينان به آمدن آن نيست، ديروز پند است و امروز غنيمت، و از فردا خبر نداري که از آن کيست ... امروز امانتداري است که هرچه به او بسپاري به تو باز خواهد گرداند. موفق باشید      
 

36522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام محضر استاد گرامی: چرا نمی‌شود گفت عالم مثال نیز که جسم تعلیمی در آن نیز هست ماده دارد تا بسیاری از مسائل نیز حل شود. واقعا نیز این مسئله تنافی با مسائل مربوط به تجرد متناسب با عالم مثال ندارد و قابل حل تر است بگوییم عالم مثال نیز ماده دارد اما ماده ای متناسب با عالم مثال حتی شاید در مجردات نیز که محسوس نیستند نه به چشم بدن مادی نه مثالی لکن ماده متناسب با خود را دارند و حرکت و مسائل دیگر نیز در آنجا توجیه شود واقعا هیچ کدام از دلایل رد ماده داشتن در غیر عالم ماده برایم مقبول نمی افتد. شاید آقای استاد فیاضی نیز قائل به همین دیدگاه باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم صورت‌های مثالی از جنس علم‌اند و در جان انسان ظهور می‌کند دیگر، ماده‌داشتن معنا ندارد که دوگانگی صورت و ماده پیش آید. موفق باشید

36493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر عالم وجود ربطی دارند و نه وجود مستقل، در این صورت آیا این صحیح است که اختیار اصلا برای وجود ربطی معنا ندارد؟ البته اختیار به آن معنایی که ما تصویر می کنیم که بیشتر یک موجودی مستقل از وجود خدا در نظر می گیریم و یک اختیاری برای آن در نظر می گیریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اختیار به معنای اراده‌ای در مقابل خداوند معنا ندارد، ولی به حکم «اعطی کل شیئٍ خلقه» آن‌گاه که حضرت حق ما را به ما داد، ما در ذاتِ امکانات متکثر خود عین اختیار هستیم و به همین جهت اختیار، ذاتیِ هر انسانی می‌باشد به جهت رو در رویی با امکانات متکثری که در پیش رو دارد. موفق باشید

36477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس وحدت وجود جناب ابن عربی، آیا درست است که بگوییم که شیرینی شکر و شوری نمک از خدا است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است ابتدا «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید ان شاءالله با کلیتی که نسبت به «وجود» و مقام تشکیکی آن برایتان پیش می‌آید، در آن صورت خود به خود این نکات برایتان روشن می‌گردد وگرنه همچنان این نوع مسائل، نسبت به وحدت وجود برایتان مطرح خواهد بود. موفق باشید

36426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدا بر استاد عزیز: چرا حضرت صادق علیه السلام می‌فرمایند «و ان روح المومن لاشد اتصالا بروح الله من اتصال شعاع الشمس بها»؟ چرا روح مومن نه روح هر انسانی؟ مگر روح هر انسانی متصل به حقیقت ملکوتی احسن تقویمی نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم آن است که ما آنچه هستیم، بشویم و این یعنی از طریق عبادات و معارف عالیه، آنچه تکویناً هستیم را در شخصیت خود به فعلیتِ خاصی در آوریم که از آن ما باشد. موفق باشید

36338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این روز ها دارم دنبال یه حرفی یا سخنی می‌گردم تا دلم حال بیاد. بالاخره اون حس و حال اربعین ازم گرفته شده دیگه باید بگردم دنبال حال و شوری که بتونم بگم که منم هستم، ولی انگار حق نورانیت خودش رو از من دریغ کرده. به خدا من هم نمی دونم این چه مسخره بازی هست که حالا که با خودم گفتم باید پای کار انقلاب اسلامی وایسیم دارم سر خودم و بقیه در میارم. چرا نمیشه حتی آدم بود؟ سرباز امام بودن پیش کشم باشه. من میدونم شماهم کاری از دستتون بر نمیاد ولی بالاخره باید با یکی حرف هام رو بزنم که، حتی اونم پیدا نمیشه. دیگه نمیشه حتی توی خونه موند. برای همین بابت این سوال ها معذرت میخوام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید نه از بنده کاری بر می‌آید و نه از دیگری!! مگر این‌که خود هرکس با حضور در تاریخی قرار گیرد که از یک طرف دامِ نیست‌انگاری و پوچی او را تهدید می‌کند و از طرف دیگر افق حضور در تاریخ انقلاب اسلامی مقابل او گشوده شده است. در مورد بحث نیست‌انگاری خوب است سری به ۴ جلسه‌ای که در این مورد عرایضی شد، بزنید https://eitaa.com/matalebevijeh/13805. و نیز سری به سؤال و جواب شماره 36340 بزنید خوب است. موفق باشید

نمایش چاپی