بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: نظر حضرتعالی در باب این‌مساله چیست؟ آیا شما به شاهد بازی اعتقاد دارید؟ علت اصلی همجنس بازی متشرعین در حوزه‌های علمیه ایران و اقشار مرتبط با حوزه‌ها، فلسفه ملاصدرایی است. (همان فلسفه افلاطونی و سقراطی). آنها معتقد بودند مردان برای رسیدن به کمال تنها و تنها باید از مسیر عشق‌بازی با دیگر مردان (پسرها) بخدا برسند و این مسیر با زنان میسر نیست و زنان مثل دیگر حیوانات هستند که برای زاد و ولد و زناشویی آفریده شده‌اند! دکترابراهیم فیاض، استادِ فلسفه دانشگاه تهران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف‌ها تهمت ها و سخنان مزخرفی است که انسان‌های فاسق برای توجیه رذالت‌های خودمی بافند. موفق باشید

35713

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در این ایام سختی و تحریم اگر خامنه ای ورود کنند و جلوی افراد تندرو که این‌روزها بشدت مخل آسایش ملت و مملکت شده اند بایستند امور جاری کشور رو به بهبودی خواهد رفت. بطور مثال سردبیر کیهان و چند فرد دیگر که سر عفاف بلوا بپا می‌کنند و عمدا می خواهند خودی نشان بدهند را بر کنار کنند خیلی از امور خودبخود حل می شود. مردم بطور ذاتی عفیف هستند و لازم نیست عده ای با فریاد این چیزها را یادشان بندازند. در شرکتهای خصوصی خیلی سالها پیش بی حجابی دیده می‌شد که برای کشور مشکلی نداشت از این ببعد هم نخواهد داشت. برپایی نماز و رعایت عفاف یک دعوتنامه از سوی خدای متعال است کسانی که این دعوت را رد می‌کنند خودشان بی سعادت هستند یا شاید فکر می‌کنند راه دیگری برای رسیدن به سعادت وجود دارد باید گذاشت بروند راهشان را پیدا کنند. اونها را بعدا خواهیم دید که با گریه و زاری به پابوس حرم حضرت رضا علیه سلام می روند و طلب بخشش خواهند کرد. بزارید بروند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست آری! باید بین افراد غافل و آن‌هایی که مأمورند تا تعمداً چهره جامعه را از حالت عفاف و حجاب خارج کنند تفکیک کرد و همچنان‌که مستحضرید عده‌ای حقیقتاً مأمورند تا از طریق تشییع فحشاء نظام خانوادگیِ جامعه را که مأوای اصلی هر انسانی است؛ به هم بزنند. سختی کار آن‌جا است که بین غافل و مقصر چگونه تفکیک شود و این‌جا است که با صبر و متانت و مقاومت، مطمئناً جریانی که به دنبال تشییع فحشاء در جامعه هست به نور خون شهداء رسوا و ناکام می‌شود. موفق باشید

35591

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا، آیا ممکنه بدون اینکه در استقرار بالحق و به سوی حق بود خیری به خود و دیگری رساند؟ جهان غرب چون جهان مُرده و بی حیاته هر نشاطی اعم از نشاط کودکان و جوانان رو می‌بلعه چون تشنه حیاته و از بس نیازمنده میلیون ها حیات خدادادی آدمایی که هنوز با بدیهای جهان مدرن آشنا نیستند را مثل چاله ای فضایی در خود میکشه و حروم می کنه پس هرکس بخواد تو این جهان 'زنده' باشه یا حتی خیری به دیگری برسونه از درون خشک میشه و بجای قدردانی صد زخم کاری به او میزنه و در لای زخم ها دانه های شرارت میکارن تا شیطان در هر بخش از نَفسِ آدم خودش رو بدست مای ضعیف و ناتوان و ناآگاه پرورش بده، این حالتی برای آدم ایجاد میکنه که خودخواه و سرافکنده بشه و به'تنهایی' سوق پیدا کنه یا حتی حس کنه چاره ای جز بردگی دیگران رو نداره یا اما جَری و دریده شه تا شاه گرگی توانمند برای انتقام جویی شه! چه انتقامی وقتی مثل همانهایی شدی که به تو زخم زدند یا چه چاره وقتی دست و پات رو بستند در قفس ضعیف و حقوق آزادیت رو ازت گرفتند به چه جرمی برده ای؟ چرا هرچه کنی بد میشه؟! آیا خدا که همواره از نظام کفر با نظام ایمانی برتری برای بندگانش با جهانی در مقابل اینی که دیدیم حاضره به ما معنای حضور بهتر در جهان توحیدی را نمیخوان بدن؟ که تمام کارهامون درست شه و اگر خیری برسونیم زنده تر میشیم و اگر از شری بگریزیم به سوی خدا پس احساس رسیدن به آغوش او کنیم و امیدوار باشیم؟ بله جهانی تازه تر و وسیع تر در ادامه توحید همیشه جاودان اما با تجلیات مناسب روز هنوز هم هست و دائم می آید. خدا شهدای ما را از انانیت و خطرهای عظیم و بی جایی و ضعف آزاد کرد و به خودش قائم و در بهشت ها حاضر کرد چون اگر کسی در بهشت نباشه و در سمت و سوی خدا نباشه و افعال و رفتارش معنای زندگی جاودان و مطمئن نده نمیتونه به خودش و دیگری خیری به حقیقتِ درست ترین خیرها برسونه، اونقدر جاودان و مطمئن و زنده که دیگران رو به زندگی جاری و تمام نشدنی بهره مند کنه. به همین خاطر بهشت های شهدا با بهشت های تنهای خودکامان که او هم پسندیده خدا و مقبول و معقول و درسته فرق داره چون شهید یعنی کسی که بیش از دیگران توانایی از خودگذشتگی داشت و دست پرورده خداست هستند. اگر می‌تونستم برگردم به گذشته برای استقرار بیشتر در این حیات می‌رفتم اما در راه بودن برای رسیدن از روی بیچارگی بود پس اگه خدا پسندیده و چاره دیگه ای نبود و من ناتوان بودم و هستم از اراده و تقدیری برای خود و دیگری، از خدا میخوام ما رو تسلیم هرآنچه برای ما تقدیر کرد و خواستن تقدیرات بهتر از خودشون قرار بدهند ان شاء الله. صد نوع فکر کردم اما نفهمیدم چرا مومنین بخوان جایگاهی در اجتماع داشته باشن از روی برتریِ تواَم با تحقیر مردم و اداره امورات مردم و تصمیم گیری برای دیگران مثل پادشاهان مغرور و ظالم؟! جامعه ایمانی یعنی استقرار در دینی که در او غرقی و با حضور در بهشتِ قیامت تنها میتونی خودت رو معنی کنی تا خودخواه و منجمد و گندیده و بدخُلق نشی و به دیگران ظلم نکنی! هرچه کم تر از این قطع به یقین ظالم خواهی بود پس چرا تا به قیامت که مبداء زندگیه و قبلش منفی هر آمادگیه بخوایم هَر اراده ای بکنیم؟! پس با یافتن جایگاه برتر قیامتی خود در اراده های اجتماعی خدا که توسط اولیای الهی مثل حاج قاسم و حضور در اوامر رهبر انقلاب حفظه الله هست فهمیدیم جای ما کجاست و باید به استقرار در همواره جدید تر خود در آن فکر کنیم. خدایا تا سرو ته ما را در قیامت ننشوندی تا از هزار جهل و مارهای درونی و گمراهی و حماقت آزاد نشدیم به ما اراده ای برای هرکار اساسی و مهم نده هرچند اختیار داریم پس ما را هدایت فرما. خدایا مدتهاست منتظرم به بندگی همواره به سوی تو برسم پس بفرما چه چیز تو را راضی خواهد کرد ای کسی که در این روزگار بیش از هر چیزی هستی در روزگاری که اتفاقا کم یاب ترینی بخاطر جهان گمشدگانِ احمقِ خودخواه و ظالم که مردمان جهان را به بند کشیدند و خون حیاتی آنها را می‌مکند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم‌ترین نکته همین است که متوجه شویم جایگاه ما کجاست و در این مسیر است که به جهت درک حقیقت، تواضع و خوش‌بینی و خوش‌خُلقی و واقع‌بینی برایمان پیش می‌آید و زندگی با سادگیِ تمام به ظهور می‌رسد. موفق باشید

35534

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به آقای سید محمد مهدی میرباقری چیه؟ و چقدر آثارشون در دنیای امروز راهگشاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالب خوب و مفیدی را با مخاطب خود در میان می‌گذارند و لازم است رفقا از ایشان در باره موضوعاتی که به میان می‌آورند، استفاده کنند. موفق باشید

35442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت: متن زیر را یکی از دوستان بنده برایم ارسال کرده، لطفا نظر خود در مورد این متن بفرمایید و منابعی که این ماجرا را به درستی و دقیق روایت کرده را معرفی کنید. مخالفت آیت‌الله خمینی با رژیم شاه از زمان لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی شروع شد. خمینی با حق رأی زنان و حقوقی که در انتخابات به اقلیت‌های مذهبی داده شده بود مخالفت کرد. عقب‌نشینی دولت در برابر این مخالفت باعث شد که خمینی پیشروی کند و در موضوع قرارداد کاپیتولاسیون در سخنرانی‌اش به شخص شاه حمله کند. متعاقب این سخنرانی، رژیم شاه وی را دستگیر و از قم به تهران برد و زندانی کرد. طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و آیت‌الله خمینی در آن زمان مرجع تقلید نبود. برای نجات جان آیت‌الله خمینی، آیت‌الله شریعتمداری به تهران رفت و خمینی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد.  آیت‌الله سید محمد کاظم شریعتمداری در این زمینه گفته بود: «ما همان موقع به تهران آمدیم و در شاه عبدالعظیم تمام علمای شهرستان‌ها را جمع کردیم و چون در آن موقع راجع به آیت‌الله خمینی نظر محاکمه و شدّت عمل داشتند و حتّی روزنامه‌های آن موقع صحبت از اعدام می‌کردند، از آن نظر لازم دیدیم که پیشگیری بشود.» آیت‌الله حسینعلی منتظری هم در این باره خاطره‌ای را نقل می‌کند: «من متن تلگرافی را که تهیّه کرده بودم خواندم که از آقای خمینی به عنوان آیت‌الله و مرجع عالیقدر تقلید نام برده بودم، یکی از آقایان گفت: ایشان که مرجع تقلید نیست، چه کسی از ایشان تقلید می‌کند؟! گفتم من از ایشان تقلید می‌کنم، پس ایشان مرجع تقلید است!» پس از انقلاب بین آیت‌الله خمینی و آیت‌الله شریعتمداری اختلافاتی به وجود آمد. در اولین فرصت، اتهام همراهی در کودتای صادق قطب‌زاده به شریعتمداری زده شد. پس از آن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (نهاد حکومتی اعلام مراجع رسمی) در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ شیعه، آیت‌الله شریعتمداری را از مرجعیّت خلع کرد. سپس آیت‌الله شریعتمداری محصور شد و تا پایان عمر در حصر خانگی ماند. چند سال بعد، شبیه همین سناریو برای آیت‌الله حسینعلی منتظری اجرا شد. بنابراین دو نفری که حامی و پشتوانه‌ی اصلی مرجعیت آیت‌الله خمینی بودند پس از انقلاب، هم از مرجعیت خلع شدند، هم مورد اهانت شدید قرار گرفتند و هم سال‌ها در حصر خانگی به سر بردند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی است بسیار آشفته، ترکیبی از حق و باطل. پیشنهاد می‌شود حداقل سری به جزوه «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7

35368

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام جناب آقای طاهر زاده عزیز و بزرگوار: لطف به این سوال پاسخ در خور توجه بفرمایید یک زمانی آقای خامنه ای گفت ما در شعب ابی طالب هستیم صدای اعتراض بلند شد که در آن زمان شخص رسول الله هم خودشان در شعب با مردم بودند نه مثل الان که مسوولین در کاخ نشستند دیگر کسی چیزی نگفت. الان دیدم شما در پاسخ به تعداد زیادی از سوالات می‌فرمایید گرانی و مشکلات فعلی بلا و امتحان و عبور از مقطع تاریخی و ....می باشد خواستم بفرمایید این بلا و آزمون الهی چرا فقط برای ملت است و برای امثال قایباف و زاکانی و میرسلیم و صادق لاریجانی نیست و دایره آن ها از امتحان معاف هستند؟ با امید پیروزی حق بر ظلم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، امتحان، امتحان است. قرآن می‌فرماید: «فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَكۡرَمَنِ 15
وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَيۡهِ رِزۡقَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَهَٰنَنِ 16
كَلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ 17
وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ 18
وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا 19
وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا 20
ملاحظه می‌کنید که همگان با هر موقعیتی که دارند در امتحان قرار می‌گیرند. حال هر کدام باید نسبت به آن امتحان، خود را نگهبانی کنند ثروتمند و فقیر و رانت خوار و مستضعف ندارد باید مشخص کند چه نسبتی بین مردم و اموالی که به دست آورده‌اند، هست. موفق باشید

 

35353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در مورد تخت بودن زمین نظر شما چیست و اینکه از نظد شما این موضوع اهمیت زیادی داره؟ بنده فکر می‌کنم اگر زمین واقعا تخت باشه و به مردم گفته بشه چه دروغی به شما گفته شده خیلی دیدشون نسبت به غرب تغییر میکنه البته یه مطلبی هم تو ذهنمه اینکه اگر زمین تخت باشه قطعا نظام جمهوری اسلامی هم فهمیده و این سوال پیش میاد که چرا این واقعیت رو نمیگه. خیلی ممنون که امکان پرسش و پاسخ رو فراهم کردید، خدا خیرتون بده. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که در این مورد مطرح شده است را دیدم. فکر نمی‌کنم در جمع‌بندی بتوان آن را قبول کرد. موفق باشید

35055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با سپاس فراوان از شما، در صوتهای مربوط به بحث معاد فرموده اید که هنگام خستگی یا پیری که حکم بدن ضعیف می‌شود، حکم خیال قوی می‌شود. دلیل این موضوع چیست؟ آیا می‌شود گفت که چون بدن خسته است، نفس برای کار کشیدن از آن باید توجه بیشتری به بدن داشته باشد و در نتیجه تمرکزش برای کنترل خیال کمتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس به جهت خستگی بدن نسبت به تدبیر بدن تمرکز لازم را نداشته باشد، قوه خیال میدان بیشتری پیدا می کند و با استراحت و با آماده کردن بدن جهت تدبیر نفس، عملاً نفس ناطقه در موطنی که باید اراده کند قرار می گیرد. موفق باشید

37897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حضرتعالی اشاره فرمودید که تصور می کنید جناب داوری جناب پزشکیان متاخر را مدنظر نداشتند منتها به نظر قانع کننده نمی آید. فیلسوفی در آن جایگاه اینقدر از ماجرا دور باشند و اگر چنین است خوب به نحوی لااقل بخش هایی از مناظره اخیر را دوستان به سمع ایشان برسانند که هویدا شود آنچه بر ایشان پنهان است. منتها به نظر می رسد ایشان مبانی ای دارند که طبق آن مبانی اتفاقا جناب پزشکیان متاخر مرجح است بر جناب جلیلی و خوب است واکاوی شود چه دستگاه فکری ای ایشان دارند که ایشان را به حمایت از جناب پزشکیان می رساند. به نظرم درین مورد و موارد دیگر که ایشان بعضا محل اشکال دوستان هستند توجیه گره گشا نیست احترام ایشان محفوظ منتها حقیقت ارجمندتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا فرموده بودند ایشان در این کهولت سن حتی بستر را نمی‌توانند ترک کنند. و از این جهت گمان می‌کنم خیلی در جریان نباشند. حال چه شده است که توانسته اند آن پیام را بدهند هنوز برای خود بنده روشن نیست! و بر فرض اینکه این پیام از ایشان صادر شده باشد، آن عرایض مطرح شد. البته در زمان نامزدی آقای روحانی که حال و احوال ایشان خوب بود، رأی دادن به آقای روحانی را توصیه کردند. موفق باشید

37864
متن پرسش

سلام وعرض ادب استاد بزرگوار این متن مغالطه آمیز را گذاشتن تو گروهها اگه حضرتعالی تبین کنید و پاسخ بدید خوبه که بی پاسخ نمونه وفقکم الله تعالی فی الدارین. آیا سعید جلیلی خطر واقعی است و یا لولویی که اصلاح طلبان ساخته اند؟ از سال ۱۳۷۰ با عقبه جریانی که الان به نام پایداری شناخته می‌شود آشنا شدم سر سلسله این دو به چند مرکز و فرد در قم برمی‌گردد که یکی باقر خرازی بود که جوان بود و جویای نام و دومی منیرالدین حسینی شیرازی معروف به آقا منیر مسئول فرهنگستان علوم اسلامی که پس از فوت او مدیریت فرهنگستان به میر باقری عضو فعلی مجلس خبرگان رسید در مجال این گفتار نیست که جزییات طرز نگاه اینها به جهان و اداره کشور را شرح دهم تنها به این بسنده می‌کنم که بگویم فرهنگستان مدعی بود که روی یک میلیارد موضوع کار می‌کند تا احکام اسلامی آنها را مشخص کند با این ذهنیت که هر فعلی جز به نیت قربه الله فعل باطل است و به همین علت باید برای تک تک افعال در جامعه بشری حکم اسلامی مبتنی بر قربه الی الله بودن استخراج شود و به مردم ارائه شود تا آنها تبعیت کنند. کلمات نامفهوم و نا مانوس آنها حتی از دهان عالی ترین نفرات حاکمیت هم شنیده شده است این گروه علم را فقط در شرایطی می‌پذیرد که منشای وحی را با خود داشته باشد البته اینکه علم ناشی از وحی چگونه تفاوتی با علم مرسوم دارد را کسی توضیح نمی‌دهد فکر می‌کنم که این مختصر پاسخ سوال اول گفتار را داده باشد جلیلی و فرقه اش و چندین سال بررسی و برنامه ای که از آن یاد می‌کند برپایه چنین تفکرات خطرناکی شکل گرفته اند که حتی در محیط حوزه علمیه هم غیر قابل درک و فهم هستند به نحوی که آقا منیر در زمان حیاتش هم جایگاه ویژه ای در بین روحانیون نداشت و تنها محفل کوچک خود را داشت اتصال چنین ذهنیتی به تفکر عملگرایانه مصباحی سبب می‌شود آنها از یک محفل تفکری تبدیل به یک نیروی کنشگر شوند که می‌خواهد تئوری های مصیبت ساز خود را در سطح جامعه آزمایش کند. جلیلی لولو خوره خوره ای نیست که اصلاح طلبان علم کرده باشند او و فرقه اش واقعا خطرناک هستند. بخصوص که در سالهای اخیر با تسلط بر منابع عمومی از یک گروه عقیدتی به یک تشکیلات منفعتی - عقیدتی تبدیل شده اند که در پیوند با جاه طلبی هایی سیاسی قرار گرفته اند که دانشگاه امام صادق برای آن شکل گرفت برای اتخاذ تصمیم تان در مورد ۱۵ تیر این مطلب را بدقت بخوانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول چنین حرف‌هایی بکنیم؟!!! آقای دکتر جلیلی را باید با خود آقای دکتر جلیلی شناخت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید  

37410
متن پرسش

سلام علیکم خسته نباشید ببخشید این سوال و نوشته کمی طولانی هست خواهش میکنم کامل بخونید. حالاتی بهم دست داد که همه چیز برایم سوال شد با خود گفتم اصلا ما چرا باید زندگی کنیم ایا چون جهنمی و بهشتی هست و جهنم درد دارد؟و همه چیز برایم سوال شد که چرا زندگی چرا کار کردن و ... یک لحظه دیدم در این که من هستی هستم که چرا میگویم نمیتوانم چرا بگویم یعنی هر چه امدم به خودم بگویم تو چرا هستی هستی که چرا میگویی دیدم بی معنا هست برایم. حتی اگر کسی به من بگوید بیا کاری کنم تا دیگر چرا نگویی به او خواهم گفت چرا باز یک لحظه دیدم شاید حالاتم شبیه جناب دکارت هست که گفت من شک میکنم پس هستم و در این که کسی هست که شک میکند نمیتوان شک کرد. با خودم گفتم حال مجبور به زندگی هستم و موجودی ابدی هم هستم پس بیاییم خودم یک معنا بر اساس هستم به زندگی بدهم یعنی خودم معنایی به زندگی بدهم تا بتوانم به بودن خودم ادامه بدهم و باز دیدم چقدر شبیه جناب دکارت شدم که همه امور را ابژه قرار داد هستم و با خود احساس کردم اگر همه چیز رو همینطور معنا بدم شاید دیگر احساس پوچی نکنم حال سوال من این هست که با این حالات(واقعا این حرف ها حالاتی هست که به من دست میدهد نه عقاید و باور ها اتفاقا باورهایم کاملا برخلاف این چیز ها است) چگونه میتوانم با مباحث شما انس بگیرم چگونه میتوانم به ظرفیت انسان اخرزمانی و انسانی که جناب صدرا بیان میکند مانوس شوم ایا من محکوم به هستی هستم که چرا میگوید ؟ اخه هر چه تا حالا کردم دیدم نمیشود در راهی قرار بگیرم و باتوجه به حرف شما که ان را با جان یافتم که فرمودید انسان امروز فقط نزد خود میتواند حاضر شود و همه چیز را در نسبت با خود میتواند بیابد دیدم من هم مثل جناب دکارت هستم؟ خیلی ممنون پاسخ گو سوالات جوانان هستید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه هرکسی است که در این زمانه همچون شهید آوینیِ بزرگ به خود آمده و خودش برای خودش مسئله شده؛ در تاریخی که هرکس به خود آید می‌یابد که خودش برای خودش مسئله است ، حال یا چون دکارت و کانت و حتی هگل، با چنین انسانی در عین سوبژگی و درون‌ماندگاری که خودشان باشند برای خودشان، به‌سر می‌برند و یا در دل همان تاریخ مانند هایدگر به گستردگیِ انسان می‌اندیشند و دازاین را که معنای در جهان‌بودگیِ انسان است اصالت می‌دهد که نوعی معنابخشیدن به خود است و در این راستا تا حضور تاریخی انسان جلو می‌رود و یا در این جهان یعنی جهانِ ما، حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خودش برای خودش مسئله می‌شود و به عرفان ورود می‌کنند و در دلِ عرفان و حضور در جهان انسان‌هایی بزرگ مانند حضرت علی«علیه‌السلام» جلو آمدند و باز گویا منتظر حضور دیگری برای معنابخشیدن به خود بودند که میدان سیاستِ آنچنانی که او فرمود «همه اسلام سیاست است»  و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، مقابل ما گشوده شد تا در چنین حضور در خود و درخشش در جهان، خود را در بستر نهایی‌ترین حضور درک کنیم و فتحی شد از یک طرف برای امثال آوینی‌ها و از طرف دیگر برای آن‌هایی که به شکلی دیگر برای خود مسئله شده بودند و در نتیجه افق شهادت را یافتند و حال مائیم و حضور انسان در این جهان و راهی برای معنابخشی. مدتی است به انسان آری! باز به انسان می‌اندیشم و در این رابطه یادداشت‌های صدگانه‌ای شده است که یکی از آن‌ها تقدیم می‌شود: 29- انسان در نسبت با وجودش و بودنی که رو به سوی هستی دارد، مثل سایر موجودات نیست، وجودی است خاص با هستی گسترده و گشوده، لذا می‌تواند خود را به جهت گستردگی‌اش، در آن‌جا و در نسبت‌یافتن با دیگران، بدون دوگانگیِ ابژه و سوبژه بیابد، زیرا همه‌چیز در نسبت وجود گسترده او معنا پیدا می‌کند. مانند نطق که انسان در آن گشوده می‌شود با نوعی بیرون ایستادن و در آن بیرون‌ایستادن در نسبت با دیگران، خود را فهم‌کردن، در عین حضور نزد همه و همه را از خود جدا ندانستن، به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید:
این دو هزاران من و ما         ای عجبا من چه منم!.   
موفق باشید              

37336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من دچار پراکندگی ذهنی هستم علتش هم مطالعه کتب مختلف است اما بدون عمق. در کتاب خیال شما پیشنهاد داده بودید در عالم علما حضور پیدا کنیم از طریق مطالع کتبشان. درسته؟ و اینکه آیا این به این معناست که کتب دیگری مثل رمان حتی مذهبی مطالعه اش کمتر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک تفکر در قرآن و تدبّر در آیات از طریق مطالعه تفاسیر قرآن به‌خصوص تفسیر «المیزان»، خداوند راه‌های مناسبی مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

37227
متن پرسش

سلام علیکم! در اشعار فارسی ما قصه لیلی و مجنون داریم. مجنون هیچ وقت نمی‌تواند به وصال لیلی برسد. در این اشعار خدا مد نظر است ومجنون مخلوقات هستند. لیلی که همان خداست، دست نیافتنی است. مجنون چیست؟ پرتویی از وجود لیلی است. یعنی لیلی با پرتو افشانی خودش را نشان می‌دهد. مجنون از خودش وجودی ندارد. هرچه هست، پر توی وجود لیلی است. به هرچه نظر کنی پر توی روی لیلی است. به قول شاعر: با گلرخ خویش گفتم: ای غنچه دهان / هر لحظه مپوش چهره چون عشوه دهان / زد خنده که: من بعکس خوبان جهان / در پرده عیان باشم و بی پرده نهان. اگر شما به مصرع آخر دقت کنید. می گوید: لیلی در پرده عیان و آشکار است. اما بدون پرده نهان است. یعنی اگر بخواهی خدا را در پرده ببینی می‌شود. پرده هایش همین مظاهر هستند. اما اگر بخواهی خدا را بی‌پرده مشاهده کنید محال است و خدا پنهان می‌شود. پس دیدن لیلی (خدا) بی پرده محال است. اما خدا را در مظاهر می‌شود شهود کرد. خدا از طریق خلق موجودات پیام می‌دهد که هستم. یعنی خدا کمالات خودش را به توسط مظاهرش آشکار می‌سازد. یعنی بدون مظاهر محال است از خدا معرفتی کسب کنیم. در هرچه نظر کنی، فقط یک نور می‌بینی. موجودات اسماء الله هستند. اسمای الهی همان تجلیات ذات هستند. انسان هیچ گاه به ذات نمی‌رسد. مقام ذات، لارسم له است. اما انسان به حقیقت اسما می‌تواند برسد. حقیقت اسماء چشیدنی است نه مفهومی. عارف سعی می‌کند، تا به حقیقت اسماء الله برسد و آن را بچشد. تذکر خیلی مهم: اسماء الله مساوی ذات نیست. تمام موجوداتی که ما می‌بینیم مظاهر اسماء الله هستند. نه ذات. عارف می‌خواهد از طریق این موجودات به آن اسماء برسد. اسماء مفهوم نیستند. بلکه حقایق خارجی هستند. به مقام ذات الهی چه حصولی چه حضوری محال است رسیدن. اما رسیدن به اسماء الهی حضورا ممکن است و هدف عارف رسیدن به همین درک حضوری که مساوی چشیدن وجودی است، می‌باشد. راه رسیدن به اسماءالله تزکیه نفس و زدودن ما سوی الله از درون دل است. تا غیری در خانه دل است، او غایب است. باید کثرت از دل برود تا نور وحدت بیاید. «این ما تولوا فثم وجه الله» به هر سوی بنگری اسماء خدا را می‌بینی. یعنی اگر تزکیه نفس کنی، اسماء الهی در جان تو آشکار می‌شود. اسماء الهی وجه الله هستند. با حواس پنجگانه و یا نور عقل نمی‌توان به حقیقت این آیه رسید. بلکه باید دل را به میان آورد و آن را چشید. والسلام. نظر شما درباره متن فوق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگاه، نگاهی است بسیار عالی، و حقیقتاً باید در آن تأمل کرد و با نور ایمانی که در این مسیر پیش می‌آید زندگی دینی را ادامه داد و به سیره عالی‌ترین جلوه‌های اسماء که اولیای الهی هستند نظر نمود، به همان معنایی که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «نحن و الله الأسماء الحسنی» به خدا سوگند، اسماء حسنای خداوند ما هستیم. موفق باشید    

37019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: درمسیر تحصیلی و انتخاب شغل و رشته من یک کشش درونی در خود به رشته حقوق و سیاست و مسائل اعتقادی و سیاسی دیدم و صد البته مستعد بودم الان هم از انتخابم راضی ام، نیاز جامعه و ولایت و اثر گذاری و مسائل مالی را هم دیدم و به این سمت آمدم آیا انتخاب من درست بوده؟ پیش خودم فکر می‌کردم در مسائل هسته ای و یا پزشکی استعداد دارم اما عیچ علاقه ای نداشتم و از محاسبات فیزیک و... بیزار بودم، ارزشش را دارد این علاقه را برای خدمت به کشورم به اجبار ایجاد کنم برای خودم یا با قدرت به مسیرم ادامه دهم؟ استاد بزرگوار پایه علمی قوی در علوم انسانی و مبانی اعتقادی دارم. بیشتر علاقه ام به عضویت در هیئت علمی دانشگاه های برتر هست اما خوب موقعیتی کاملا اشباع شده هست بنابراین مسیر قضاوت را انتخاب می‌کنم هرچند طبع لطیفی دارم اما می‌توانم مستعد عمل کنم. نظرتان را درباره هدفگذاری ام بفرمایید به نظرتان مسیر کلی ام صحیح هست؟ روش کشف استعداد اسلامی در این مسیر را بفرمایید، در صورت امکان اگر ممکن هست استخاره ای هم در باره ورودم به منسد قضا بگیرید،

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در خطاب به کسانی که از حضور در نظام قضائی احتیاط می‌کردند، می‌فرمودند اگر در همین مسیر، قصدتان احیای حقوق افراد باشد، ارزش خود را دارد. موفق باشید

36779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده عزیز: از اینکه به پرسش بنده توجه دارید و پاسخ می دهید تشکر می کنم. بنده حدود ۲۰ سال است که به نوعی وسواس فکری (بسیار آزار دهنده) دچار شده ام و با اینکه واقف به اشتباه بودن افکار و بالطبع آن کارهای دستوری از آن افکار هستم اما هیچ گاه در مبارزه با این بیماری پیروز نبوده ام علاوه بر نشانه های عمومی وسواس فکری که در اکثر افراد مبتلا به این موضوع در بنده هست، موضوع بسیار آزار دهنده و وحشتناک تری نیز حدود ۲۰ سال است که گریبانگیر بنده است و آن این است که فکرهای سرایتی (بیماری ها، مصیبت ها، ناکامی ها و...) را از طریق دیگران مُسری می دانم و این باعث شده در ارتباط با افراد همیشه دچار اضطراب و وحشت شوم از بابت اینکه مسائل زندگی آنان به بنده نیز سرایت کند و این افکار دائما بدون لحظه ای توقف در ذهن بنده جولان می دهند و باعث اضطراب همیشگی و دائمی شده و تا جایی که باعث شست و شوی زیاد (لباس ها، بدن و...) شده از ترس اینکه در ارتباط با دیگران این اشیاء آلوده شده و حتما موضوعات نگران کننده آنان به بنده نیز سرایت خواهد کرد از جنابعالی در مقام استاد و پدری دلسوز تقاضا دارم راهنمایی یا حتی توصیه های عبادی برای رفع این موضوع جانکاه برای بنده بفرمایید. اجرکم عندالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

36754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: شهادت چیست؟ اصلا ما چقدر راجع به این موضوع آشنایی معرفتی داریم؟ بماند که حضور در این وادی هر روز رخ می‌نماید، ولی گمانم اگرنشناسیم این واژه را نخواهیم فهمید اعمالی که ثواب شهادت دارد و آنکه آرزوی شهید شدن دارد چیست و زن .. درکدام مقام جایگاه شهید دارد و آنچه مجال گفتن ندارد؟ و در کدام وادی باید زیست؟ و کدام جایگاهی دارد آن حدیث که می‌گوی دمقام عالم از شهادت بالاتراست و چه کسی خواهد شناخت خمینی کبیررا که آن همه عالم خواستند در رکابش به شهادت رسند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در محرم امسال تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» شد که خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/1227?mark=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%20%DA%A9%D9%87%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%20%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%20%D8%A2%D9%86%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF

36724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد گرامی طاهرزاده دامت البرکاته: استاد عزیز بنده توفیق پیدا کردم رفتم مزار سرداردلها ولی توفیق شهادت نصیب من نشد. نمی دانم ما ساعت ۳ بعد از ظهر می خواستیم برویم مزار سردار عزیز ولی خبر دادند نمی شود برویم بمب انتحاری زده‌اند و نمی شود و نه ولی فردا صبح آن روز رفتیم آنجا زیارت سردار قاسم سلیمانی عزیز ولی نمی دانم خداوند نگذاشت و نشد قسمت ما بشود شهادت سوال این است یعنی استاد ما لایق شهادت نبودم و روزیم نبود از آن طرف خانواده وبچه ام نگران و گریه و دل واپس بودند و زنگ می زدند ولی من هم ناراحت نمی دانم ولی استاد آرزویی شهادت دارم التماس دعا دارم در این ماه رجب المجرب ما را از دعاخیرتان محروم نکنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره 36666 عرض شد اینان از قبل انتخاب شده بودند. حال این سؤال برای ما پیش می‌آید: «آیا ظرفیت تمام شده بود، یا ما پای راه رفتن نداشتیم؟!!». موفق باشید

36568

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا این دسته بندی درسته؟ نام‌های زیبای خدا یا اسماء حسنی را به سه گروه تقسیم کرده‌اند: اسماء جمالی که شامل ۴۵ نام بوده و برای کسب روزی و رحمت پروردگار به کار می‌رود. اسماء جلالی که شامل ۲۲ نام بوده که برای از بین بردن دشمنی و خصومت کاربرد دارد. اسماء مشترک که شامل ۲۲ نام بودن که بر اساس نیت افراد خواص هر دو گروه قبلی را دارست. لطفا کتابهایی برای شناخت بیشتر در زمینه اسما الهی معرفی کنید. از خودتان و دیگر نویسندگان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی کنم بتوانیم با چنین مرزبندی، اسماء را معنا کنیم. جلد اول کتاب «مقالات ایت الله شجاعی نکات ظریفی جهت تفکر نسبت به اسماء الهی دارد. موفق باشید

36384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در فص عیسوی اشاره کردید به این موضوع و فرمودید اگر وقت بود توضیح می‌دادم. اگر ممکنه کمی توضیح دهید فرمودید که: «چرا حضرت موسی (ع) اول نار دید سپس نور دید؟ برای کی نار بود؟ برای کی نور بود؟ حضرت موسی رفت آتش بگیره ولی آتشی دید که او نور بود. اما نار بود یا نور بود؟ چرا اول نار بود سپس نور شد؟ خیلی کار ازش میاد اگر بتونیم بحث کنیم» در جلسه ۱۴۶ در دقیقه ۳۲ فرمودید خدا حفظ تون کنه استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در فضای سؤال و جواب نباید وارد مباحثی شد که در مباحث «فصوص الحکم» پیش می‌آید. با ادامه همان مباحث، مطالب به مرور ان شاءالله روشن می‌شود. موفق باشید

36355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس معاد جسمانی که جناب ملاصدرا بیان می فرمایند، اصل حقیقت من مجرد است. دو سوال دارم. آیا ازدواج من با حوری بهشتی در همین دنیا با بدن برزخی ام وجود دارد؟ دوم: آیا ازدواج من با اجنه با بدن برزخی ام امکان دارد؟ امیدوارم سوء برداشت نشود و پاسخ سوالات مرا بدهید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت بحث ازدواج با حوریان در میان نیست، بلکه حوریان جلوه اعمال ایمانی مؤمنین هستند. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/۲۴) آن حوریان جزا و آثار کار مؤمنین اند. به جز این اساساً ازدواجی به این معنایی که می‌فرمایید وجود ندارد. این حرف‌ها، بیشتر توهّم افراد است. موفق باشید

36329
متن پرسش

سلام استاد: با توجه به صحبت های شما برای اینکه گرفتار پوچی و نیهیلیسم نشویم، باید در انقلاب اسلامی حضور خود را پیدا کنیم و حاضر شویم؛ سوال اولم از خدمت شما: آیا این حضور همان افقی است که شهدا آن را دیدند و بسویش رفتند؟ سوال دوم: آیا شهدا همان قدر که شوق شهادت و انس با ملکوت داشتند همان قدر هم شوق زندگی در دنیای مادی و امورات مادی را داشتند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:آری! همچنان‌که در جلسه ۲۸ «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://eitaa.com/matalebevijeh/15214 عرض شد در افق توحیدی در دل انقلاب اسلامی و با نظر به آینده‌ای که باید در انتظار آن بود، می‌توان نسبت به نیست‌انگاریِ دوران تأمّل کرد و حقیقتاً شهدا با درک چنین تاریخی توانستند به راحتی تا مرز آن نوع فداکاری‌ها قدم در میدان بگذارند. موفق باشید      

36290

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در قسمتی از صوت ضبط شده در تشریح حدیث یابن جندب فرمودید که حتی اگر نماز جماعت هم آنگونه که باید نبود با ذکر این مثال که مثلاً امام جماعت بیش از حد تند بخواند فایده چندانی ندارد. با توجه به اینکه از نظر سکوت و تمرکز ذهنی شاید نماز فرادی از جماعت بهتر باشد و اگر چنین چیزی اولویت قرار گیرد که بعضاً هم در بعضی افراد دیده شده آیا باعث نمی شود که کلا نماز جماعت مطرود شود؟ در واقع بنده تا کنون فکر می‌کردم که از هر نظر نماز جماعت اولویت دارد. ولی این گفته شما را درک نکردم. بعضی اوقات هم راجع به نماز اول وقت مطرح می شود که مثلاً لباسم کثیف است یا بدنم عرق کرده و یا گرسنه ام و خسته ام و نماز به بعد موکول می شود. من پیش از این اصرار داشتم که به هر نحوی نماز اول وقت ارجح است. لطفاً اگر اشتباهی در فکر بنده است اصلاح کنید و یا مرجعی برای بررسی آن معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه فضیلت نماز جماعت بسیار زیاد است و برکات خاص خود را دارد، حرفی نیست و نباید به بهانه های جزیی خود را منصرف کرد. ولی رخصتهایی که به ما داده اند را نیز نباید فراموش کرد. به هر حال، علاوه بر اینکه باید شرایط جسمی ما، شرایط نسبتاً قبولی باشد، شرایط روحی نیز مهم است. بالاخره اگر شرایط جماعت آنچنان تقلیل یافته است که بیشتر حرکاتی است بدون هرگونه حضور، که بنده بسیار کم دیده ام در مساجد خودمان؛ معلوم است که آن جماعت آن فضائل مورد نظر را ندارد. ولی نباید با وسوسه های شیطانی با اندک بهانه ای خود را از فضیلت نماز جماعت محروم کرد. موفق باشید

36217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ضمن تشکر از استاد معزز: اگر همه افراد به سراغ علم نافعی که در نامه ۳۱ آمده است بروند تکلیف اداره امور جامعه که نیاز به همه رشته های تحصیلی برای خودکفایی کشور دارد چیست؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم نافع، جهت‌گیری انسان را اصلاح می‌کند تا در بستر آن علم، انسان‌ها از تجربه‌های‌شان در امور اجتماعی بهترین نتیجه را بگیرند وگرنه به جای گزیده‌شدن از یک سوراخ، هر روز از ده‌ها سوراخ گزیده می‌شوند زیرا حکمت لازم را که همان علم نافع است در میدان دید خود نسبت به امور به کار نگرفته‌اند. موفق باشید

36205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. یه سوالی ذهن من رو خیلی درگیر کرده. این عالمی که میگن پس از مرگ، در آن عالم هر کسی میٰ‌تواند بدن خود را خلق کند و هر وقت و هر زمان که خواست به شکلی باشد چه عالمیست؟ و چطور و با چه اعمالی می‌توان به آن مقامات و عالم دست پیدا کرد؟ واقعا این یکی از آرزوهای من است. میخام بهش برسم. خواهش می‌کنم کتابی ذکری معرفی کنید. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. مثلا گفتن ذکر یا خالق...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بدن انسان در قیامت به صورت اخلاق و افکار او ظهور می‌کند. به همین جهت در روایات داریم صورت بعضی از افراد در قیامت از خوک و میمون زشت‌تر است، به جهت افکار فاسد و اخلاق رذیله‌ای که در دنیا داشتند. کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که روی سایت هست در این مورد نکاتی را به میان آورده. موفق باشید

نمایش چاپی