به نام جانان سلامی به بلندای سرمدیت حق تقدیمتان. سیر مطالعاتی توحید (معرفت نفس و رب) و نبوت و امامت و عدل و معاد طبق کتب شریفتان را اگر به ترتیب هر یک از این اصول بفرمایید ان شاءالله روزی همگان شود معرفت نفس که ریشه همه اصول و معارف است مخصوصا حقیر با دعای شما دوستتان دارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مباحثی مانند «معرفت نفس» و توحیدی که «برهان صدیقین» متذکر آن میشود، سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله میتواند کمک کند. موفق باشید
از یک سال پیش تاکنون که دغدغه فهم سخن دکتر داوری در وجودم شکل گرفت، حدود ۱۵ تا از کتابهای ایشان را مطالعه کردم و ساعتهای زیادی هم صرف مباحثه و گفتگو با افرادی شد که عمری در مطالعه آثار ایشان گذراندهاند. این حجم از وقتی که برای آثار دکتر داوری گذاشتم این خیال را در من تقویت کرده بود که تقریبا کلیت حرف و دغدغه این فیلسوف را درک کردهام؛ شاید هم تا حدودی همینطور بوده است ولی دیروز که در جلسه پنجم متنخوانی کتاب «بلای بیتاریخی و جهان بیآینده» شرکت کردم فهمیدم گرفتار نگاه ایدئولوژیک بودهام. فهم اخلاقی_کلامی_اجتماعی از سخن داوری امر شایعی است که رهایی از آن برای ساکنین عالم توسعه نیافتگی و سوداگران نیهیلیسم، امری به غایت مشکل است زیرا حرف از «تاریخ» و «عالم» است. وقتی سراسر وجودت را نیهیلیسم گرفته است یا به بیان دیگر اصلا در توسعه نیافتگی، «بیوجود» شدهای باید هم نگاهت به سخن متفکر زمانه که انگشت اشارهاش به این «بیتاریخی» است، خالی از سوداگری و نگاه ایدئولوژیک نباشد. بدون تعارف میگویم که احساس شکست میکنم. شاید روز اولی که کتابهای دکتر داوری را به دست میگرفتم _و میخواندم و حقیقتا لذت هم میبردم_ برایم سخت بود که تصور کنم بعد از یکسال مطالعه و مباحثه و گفتگو با اساتید و رفقا و... در فهم و درکش انگشت حیرت به دهان بگیرم! طعم شکست تلخ است و قبول آن تلختر و ممکن است گاهی به ناامیدی بينجامد، اما چاره چیست؟ آیا راه را اشتباه آمدهام که به بنبست رسیدهام؟ من که غیر از مطالعه و گفتگو کار دیگری بلد نبودم و اساتید و رفقا هم که ظاهرا همین مسیر را رفتهاند! در وهله اول گفتم شاید از «هوش بالا» بیبهرهام و آنها که فهمیدهاند باهوشند؛ اما بعد دیدم این همان جواب ساده و دمدستی است که مساله را میپوشاند. من که به لطف خدا در حوزه از پس فهم کتابهای سختی مثل کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی بر میآمدم الان چطور میتوانم مساله را با پذیرش این جواب مخفی کنم؟ شاید مشکل این بوده است که عمق و عظمت مساله را نادیده گرفته بودم. مگر شوخی است؟ خود داوری میگوید «چهل سال است که حیران سبب سازی و سبب سوزی وجود هستم!» حالا این متفکر فیلسوف دارد از آن ساحت برای ما سخن میگوید و تا وقتی نتوانی عظمت مسالهاش را درک کنی، یک سال که سهل است صد سال هم مطالعه کنی در فهمش شکست میخوری و نتیجهاش این میشود که یا خودت را متهم به بیهوشی میکنی و یا داوری را یاوهگو و پریشانخاطر مینامی. اینکه عظمت مساله داوری را نادیده میگیریم به «بیفکری» تاریخ ما بر میگردد که در آن سکنی گزیدهایم و با سوداگری خوشیم و این ربطی به هوش و استعداد افراد ندارد. سال قبل که استاد عزیزی چندساعت از وقتش را در روز برای تبیین فلسفه هایدگر به ما اختصاص داده بود، برایمان از نیهیلیسم میگفت و اینکه چطور «حقیقت» به «ارزش» بدل شد و ارزشها هم بیارزش شدند... دیروز فهم عمیقتری از این غلبه سودای سود و زیان در عالم ما، نصیب شد. ( @varastgi وارَستِگی)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه را در این کلمات متذکر هستید، بیش از این حرفها است و باز هم باید رفت. مسلّماً نسبتی در پیش است که نه در آن نسبت میتوان از آقای دکتر داوری و آقای مارتین هایدگر عبور کرد و نه از جناب ملاصدرا. نسبتی که در منظر خود تقدیری به ظهور میآید که در آن قامت بلندِ حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است در حال اشاره به آخرین شریعت برای آخرین انسان. و این یعنی باید به نسبتی که در پیش است اندیشید، که قابل توصیف نیست. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظر ملاصدرا راجع به جنین انسان قبل چهار ماه چیست؟ توسط نفس خودش تدبیر میشود یا نفس مادر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به نظر ملاصدرا، از همان ابتدا روحِ نباتی است که جنین را تدبیر میکند ولی آن روح، همچنان شدت مییابد تا در چهار ماهگی دارای بالقوگی روحِ انسان میشود. و این موارد همه مربوط به روح مادر است. موفق باشید
سلام استاد: خوب هستید استاد😔 دلگیرم، دارم خفه میشم، به هر دری میزنم بسته است. میدونم حکمتی داره، میدونم اینا میگذره، میدونم ما برای جای دیگه ای ساخته شدیم کل نامه ۳۱ نهج البلاغه رو خوندم بهش فکر کردم و میکنم ولی یه حس دلتنگی البته (دنیایی و آخرتی) هنوز من رو اذیت میکنه. متوسل میشم به اهل بیت (ع) باز آروم تر میشم ولی باز هست. با خدا خلوت میکنم، همیشه با زبون خودمونی میگم خدایا غلط کردم میدونم خطا کردم ولی خدایا بدادم برس. گریه میکنم. اون قدر گریه میکنم و دلم میگیره که خجالت میکشم توصیفش کنم. من هیچ کس رو غیر خدا و اهل بیت ندارم ولی نمیدونم چرا اینقد اذیت میشم. لطفا راهنماییم کنید یه بر نامه بهم بدین یه مدتی باهاش جلو برم تا خودم رو جمع و جور کنم خدا روز قیامت دلتون رو آروم کنه استاد🙏🙏🙏 بی صبرانه منتظر جوابتونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این قصه این زمانه است که انسان میخواهد از زندگی معمولی به زندگی گستردهتری سیر کند. در این رابطه است که باید با تعمق بیشتر به معارف رجوع کرد و اینجا بود که حضرت امام خمینی علاوه بر طرح تفسیر سوره «حمد» در تلویزیون، حتی در نامه خود به گورباچف، جناب صدرا و ابن عربی را مطرح فرمودند. پیشنهاد بنده آن است که جوانان در این زمانه نباید از معارف صدرایی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» غفلت کنند. موفق باشید
سلام: در اختلاف بین بزرگان تکلیف نوآموزان چیست؟ مثلا بزرگی راه صدرا را مثلا مختوم بداند به سوبژیکتیویته و پوچ گرایی و سوزاننده عرفان حضرتعالی به شدت صدرا را قبول دارید و برای فهم عرفان مفید و شاید لازم می دانید. بنده سرآغاز دوراهی هستم یکی می گوید صدرا سر از دره در می آورد دیگر رو به قله می داند. قاعدتا از شما بپرسم توصیه به راه صدرا می کنید ولی یک لحظه خودتان را به جای ما قرار دهید برای ما راه صدرا روشن نیست و نمی دانیم ما را به نیستی می رساند یا هستی و پنجاه پنجاه است بزرگان را نیز نمی دانیم کدام منطبق بر واقع می گویند یا لااقل مرجحی بر انتخاب یکی از آنها نداریم. البته صدرا را برای مثال آوردم و کلا می خواهم بدانم در مسائل اختلافی چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، اندیشه خودتان است و نظر به سیره شخصیتهای قابل قبولتان. آیا با ورود در مباحثی مانند آنچه در کتاب «آشتی با خدا» و یا در کتاب «از برهان تا عرفان» برایتان پیش میآید؛ احساس میکنید به اصالتهای خود و در جهانی گستردهتر حاضر شدهاید، یا نه؟ اخیراً استاد یزدانپناه نکاتی در رابطه با «حکمت متعالیه و جهان امروز» مطرح فرمودند که میتواند در این مورد کمککننده باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13933 موفق باشید
به نام خدا با عرض سلام و احترام: بنده معلم سوم دبستان هستم و دانش آموزی بسیار توانمند، مودب و باهوش دارم در حدی که از هر لحاظ، رتبه ی اول کلاس را کسب می کند، اما ویژگی ای دارد که موجب نگرانی بنده و به ویژه خانواده ی ایشان شده است؛ او به شدت کمال طلب است، تا جایی که تحمل شکست ندارد و اگر در امری شکست بخورد آن را به طور کامل کنار می گذارد و از طرفی می خواهد در هر چیز بهترین باشد و بهترین را داشته باشد، به طور مثال تنها یک دوست انتخاب کرده، دوستی که فردی بسیار مودب و مومن و به ظاهر کامل است و تمایل دوستی با دیگران را ندارد با اینکه دیگران او را دوست دارند. به گفته ی پدر ایشان، فردی در دوستانشان چنین شرایطی را داشته و طبق شکستی که در دوستی خورده، به دلیل اینکه دوستش فردی بسیار مذهبی بوده، دین و متعلقات آن را به طور کامل کنار گذاشته است. در حال حاضر این نگرانی وجود دارد که مبادا این کمال طلبی و ریسک ناپذیری خطری برای رشد او و دین او داشته باشد. علم بنده یارای تحلیل این موضوع و ارائه ی راهکار در این باب را نداشته لذا از شما خواهشمندیم ما را در این باره راهنمایی نمایید تا انشاءالله وظیفه ی خود را در قبال این کودک انجام دهیم. با تشکر و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است با این نوع دانشآموزان از معارف بلند معرفت نفسی سخن گفت تا در دل آن معارف، تواضع نیز پیش آید. پیشنهاد میشود کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست با ایشان در میان گذاشته شود. موفق باشید
سلام استاد: وقت شما بخیر. سوالی داشتم، برای نوجوان ها، از چه سنی میتوانند از کتاب ها و صوتهای های شما استفاده کنند که درکش برایشان ممکن باشد؟ شما برای نوجوان ها چه کتاب ها و چه مباحثی را پیشنهاد میدهید؟ که ان شاءلله در مسیر الهی قرار بگیرند. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «آشتی با خدا» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن در این مورد خوب است. صوتهای «شرح حدیث «ای اباذر» إن شاءالله می تواند مفید باشد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/661?mark=%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B0%D8%B1
سلام استاد بزرگوار: با عرض پوزش چند وقتی هست که سوالی ذهنم را مشغول کرده. تصمیم گرفتم با حضرتعالی در میان بگذارم تا چنانچه آلوده به توهم هست بنده را متذکر کنید. آیا اگر کسی با اینکه تمایل قلبی دارد ولی نتواند تمام ماه های رجب و شعبان را روزه بگیرد و نتواند شب های آن را هم مقداری عبادت کند، ولی از خدا با عجز و فقر و انکسار بخواهد که تمام نورانیت و حرکت سلوکیِ آن اعمال را به او از دریچه فضل و کرمش یک جا عطا کند، آیا این تقاضا منطقی است یا توهمی و گزاف است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تقاضایی است منطقی. زیرا نظر به رحمت واسعه الهی دارد به همان معنایی که با حضرت معبود نجوا میکنید: «منگر اندر ما، مکن در ما نظر / اندر اکرام و صفای خود نگر». موفق باشید
سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی، تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما میخواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدایمان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانهدار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای اینکه در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصتطلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر میگیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید
استاد جان، پس از پرسش و پاسخ هایی که از سوال ۳۸۲۴۵ آغاز شد شوکه شدم از نحوه ی پاسخ های جنابعالی، هم اینکه بسیاری از پرسش های سایت سانسور شده و می شود که از شماره ی آن ها مشخص ست و دوستان تذکر داده اند و متوجه شده اند که سوالات را جواب نمیدهید و هم جواب های جنابعالی به سوالاتی که وقت میگذارید سطحی و مغالطه آمیز ست. اگر این سوال را حذف نمیکنید لطف کنید پاسخ هایی که مخاطب را با شعور تلقی میکند بدهید. مخصوصا سوال 38426 . با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد و در ابتدای قسمت سؤال و جواب سایت ملاحظه میکنید ما در محدوده مطالبی که کاربران محترم در رابطه با مسائلی که با مطالعه مباحث سایت برایشان پیش میآید در خدمت آنان هستیم و پرسش هایی که جنبه شخصی دارند پاسخ به ایمیل آن ها ارسال و لذا پرسش و پاسخ به نمایش درنمی آید و در مورد جناب حلاج میتوانید به مقاله استاد امینینژاد تحت عنوان «حلاج از منظر توقیع امام عصر» رجوع فرمایید.
https://alefbalib.com/Metadata/129604/%D8%AD%D9%84%D9%91%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D9%82%DB%8C%D8%B9-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D8%B5%D8%B1
و البته همچنان که عرض شد در این موارد بسیار بیش از این حرفها است که در این میدان بتوان از آن گفتگو کرد. موفق باشید
با سلام به استاد عزیز و گرامی حاج آقا طاهرزاده دامت البرکاته: حلول ماه ربیع اول را به شما تبریک عرض می کنم سوال قرآنی داشتم ۱. در داستان حضرت یوسف علیه السلام یوسف صدیق و قصه آن حضرت علت اینکه حضرت زندان را انتخاب کرد چه بود چون در قرآن آمده حضرت یا به آن زن زلیخا تمکین می کرد یا زندان می رفت و حضرت زندان را انتخاب کرد که بهتر برای ایشان بود در آیاتی دیگر هست که حضرت یوسف چرا به آن شخص گفت که برای تعبیر خواب آمد سفارش من را به پادشاه بگوید و آن شخص یادش می رود و حضرت گریه می کنند چرا به خداوند نگفتند چرا به غیر خدا گفتند آیا این منافات ندارد چون حضرت هم معصوم هم عقل کل هست خطا و اشتباه هم ندارد؟ ۲. حضرت یعقوب خیلی حضرت یوسف را دوست داشت برادرهای آن حضرت به او حسادت کردند و او را در چاه انداختند و اذیت کردند آیا علت حسادت برادرها تقصیر نبی خدا حضرت یعقوب بود باز حضرت هم معصوم وصل به غیب هست خطا ندارد این چگونه هست؟ و آیا اینکه آن زن توبه کرد و بعد حضرت با یوسف صدیق ازدواج کرد آیا درست هست؟ ۳. در جریان قصه حضرت موسی علیه السلام اینکه فرعون غرق در دریا شد از حضرت موسی کمک خواست آن حضرت کمک نکرد و حضرت جبرییل آمد گل در دهانش زد ولی می گویند فرعون از موسی کمک خواست کمک نکرد به او از خدا نه ولی خدا گفته اگر از من کمک می خواست کمک می کردم آیا این درست یا خیر؟ ۴. آیا درست است نبوت از حضرت یوسف برداشته شده به خاطره اینکه دیر تر از حضرت یعقوب پیاده شده آیا اینها اسرائیلیات و احادیث دروغ نیست چون در قصه انبیا بسیار دست بردهاند و بسیار جریانها دروغی نسبت به انبیا علیه السلام وارد کردند و بسیار آن دروغ هست و واقعیت ندارد و احادیث زیاد از این اسرائیلیات نسبتهای ناروا ولی بی خودی دادند و الان استاد یک آخوند بی سواد آقا میری دیدهام نقد کرد حضرت نوح و دم از بخشش وغیره می زند با حاج آقا رفیعی بحث کردند و این آقا یک ذره سواد ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که حضرت یوسف در زندان از آن شخص خواستند که سفارش او را بکنند. قرآن میفرماید: « وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ (42) به این معنا که شیطان از یادِ آن فرد بُرد و نه از یاد حضرت یوسف «علیهالسلام». زیرا در آیه ۲۴ سوره یوسف متذکر میشود: « إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ» و مخلَصین را شیطان تصرفی ندارد.۲. و مسلّماً عظمت و صفای حضرت یوسف منجر به علاقه بیشتر حضرت یعقوب به حضرت یوسف بود و این یک امر ارزشمند است. ۳. نه! ازدواجی بین حضرت یوسف و زلیخا صورت نگرفت. ۴. اساساً بحث در کمکخواستنِ فرعون از حضرت موسی «علیهالسلام» در میان نبود. بلکه وقتی در حین غرقشدن میگوید ایمان آوردم به خدای بنیاسرائیل؛ که معلوم است که ایمانِ از سر اضطرار است خداوند در جواب میفرماید: « آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» ﴿/یونس۹۱﴾ اکنون [که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری؟!] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی و از تبهکاران بودی؟ و این ربطی به حضرت موسی «علیهالسلام» نداشت. و در مورد دروغی که به حضرت یوسف نسبت دادهاند که پدرشان و برادران در مقابل او سجده کردند. قضیه طبق آیه قرآن این است که میفرماید: «وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً» حضرت یوسف پدر و مادر خود را به تخت نشاند؛ و چون وارد شد همگى به خاطر او به سجده افتادند به اعتبار احترام به رحمت واسعه الهی. و همانطور که متوجه شدهاید عدهای به جهت بیسوادی و یا مأموریتی که دارند با تمسک به اسرائیلیات موضوع را واژگون میکنند و حُسن کار همین است که جایگاه مخالفان نظام معلوم میگردد. موفق باشید
«اللهم الرزقنا زیارة الحسین علیهالسلام فی الاربعین» سلام علیکم: ابتدا قسمتی از روایت حضرت صادق علیهالسلام رو تقدیم می کنم و سپس پرسش خودم را مطرح می کنم: امام صادق علیهالسلام به زراره می فرمایند: «...هیچ چشم و اشکى نزد خداوند محبوب تر از چشم و اشکى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد. و هیچ گریه کننده اى نیست که بر آن جناب بگرید مگر آنکه گریه اش به حضرت فاطمه علیها السلام رسیده و آن بانو را یارى مى کند و نیز گریه اش به حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیده و بدین وسیله حق ما را ادا کرده. و هیچ بنده اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریه کنندگان بر جدم حضرت حسین بن على علیه السلام! چرا که ایشان در حالى که چشمانى روشن و باز و همراه با اشکی خنک که بیانگر ملاقاتی همراه با شادی است دارند محشور مى گردند و بشارت مرتب ایشان را ملاقات می کند و شادى و سرور در جمال ایشان جلوه گر و آشکار است. اما در همان حال مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ایشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و پریشان و در معرض حساب بوده ولى ایشان در زیر عرش و سایه آن به یاد حسین علیه السلام بوده و درباره آن جناب به گفت و شنود و حدیث مشغولند. از ناملایمات و ناراحتی هاى روز حساب هم هیچ خوف و هراسى ندارند! به ایشان گفته مى شود: داخل بهشت شوید ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذکر و یاد حسین علیه السلام را اختیار مى کنند، فرشتگان و حورالعین به آنها پیغام مى دهند که ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستیم ولى ایشان از فرط سرور و نشاط و کرامتی که در مجلسشان دارند سرشان را بالا نکرده و حتی به آنها نگاه هم نمی کنند!...» استاد با توجه به اینکه به گفته سالار شهیدان همت انسان باید متعالی باشد و خدای متعال همت های بلند را دوست دارد، برای اینکه انسان به مقامی که این روایت اشاره کرده برسد، چه راهی را باید طی کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به انسانهای کامل یعنی ائمه «علیهمالسلام» است که در حضرت امام حسین «علیه السلام» تا حدّی به جهت شرایط تاریخیشان از اجمال به تفصیل آمدهاند و باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیهالسلام» و سیدالشهداء «علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در عین همراهی با مردم غزه. عرایضی اخیراً تحت عنوان «رسانه، اربعین و آینده ای که در پیش است» شده است. امید است موجب درک بیشتر تاریخی شود که در دل انقلاب اسلامی منجر به تولد انسانی باشد که انقلاب اسلامی در آینده خود در پیش دارد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17417موفق باشید
سلام: چرا خداوند چند سانت یا چند میلی متر گلوله را این طرف تر نیاورد تا شاهد مرگ ترامپ جنایتکار باشیم؟ این ظالم زنده بماند و ای بسا باز به قدرت برسد و چهار سال چه جنایت ها که نکند از آن سو می توانست شهید رییسی که هشت سال ریاستش به نفع انقلاب بود را حفظ کند حالا یا سوار آن بالگرد نشوند یا ابر و یا هر علتی که بود پیش نمی آمد یا لااقل ایشان را برد دولتی همسو می آورد نه اینکه احیانا چهار یا هشت سال فترت به راستی سر این وقایع چیست؟ اگر انقلاب مراد حق از هستی است این سنگلاخ ها چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذارید خداوند خدایی خودش را بکند!! تا پس از مدتی از اینهمه تدبیر که در ربوبیت ربّ العالمین است حیرت کنیم به همان معنایی که جناب حافظ فرمودند: یا سبو یا خم میّ یا قدح باده کنند / یک کف خاک در این میکده ضایع نشود. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: متاسفانه رئیس جمهور و یارانشان را از دست دادیم ولی نمیخواهم از این بعد باب صحبتم را باز کنم. میخواهم بگویم: این نوع شهادت ظاهرا چند نوع حضور خاص برای انقلاب به وجود آورد: ۱. حضور در دولتِ اصیل انقلابی که دولت رجایی و خامنه ای ابتدای انقلاب را پیوند داد به نسل فعلی و نسل فعلی فهمیدند و یافتند که آن جنس انقلابی گری که صحبت میکردند یعنی چه. ۲. حضور خود انقلاب در دولت اسلامی، گویا ابتدای دولت اسلامی در انقلابی که به قله رسیده، دولت آقای رئیسی بود. شهادت این چند نفر هم گویا با آن ترکیب خاص (رییس جمهور، وزیر امور خارجه، استاندار، محافظ ، امام جمعه و خلبانان) مقصودی بود که خداوند میخواست به ما برساند، که دولت اسلامی اینگونه است، نمینشیند پشت میز بلکه با ترکیبی نورانی سفر میکند، برای مردم میدود، خاکی میشود، خسته میشود، حتی غذا نمیخورد! برای مردم ... آن مردمی که در ادبیات مقام معظم رهبری، رضایت آن مردم رضایتِ الله است . ۳. حضور انقلاب در موقعیتی جهانی، که کشورها و مسئولین متعددی ابراز ارادت کنند! ۴. حضور مردم، در موقعیتی که حس کنند: اگر بدی گفتند و یا بدی ای کردند، بیایند در تشییع آن عزیزان عذرخواهی کنند ... و موارد دیگر. میخواستم بپرسم: اینها حکایت از چیست؟ ما چه چیزی از دست دادیم و چه چیزهایی بدست آوردیم؟ و وظیفه ما در قبال اینها چیست؟ ممنون میشوم اگر توضیحی بفرمایید. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ای رفیق! اینها همه و بیش از اینها، حکایت حضور در تاریخی است که خداوند اراده کرده با نور وجود انسانهایی بزرگ و معنوی از یک طرف، حجابِ غلیظترین ظلمات استکبار آخرالزمانی را دفع نماید؛ و از طرف دیگر، زمینه ظهور انسان کامل و انسانهای متعالیِ آخرالزمانی را فراهم کند و در یک کلمه آری! شهید رئیسی به خوبی معنای خود را در انقلاب اسلامی درک کرد تا در جهان سیاستی که با انقلاب اسلامی گشوده شد، راه گم نشود و متوجه باشیم به کجا باید دل ببندیم. آیا حکایت سخن رهبر معظم انقلاب در تأکیدِ ایشان نسبت به «ایمان» و «امید»؛ حکایتِ آنانی نیست که همچون شهید رئیسی بزرگ معنای حضور در انقلاب را فهمیدند؟ و حکایتِ باز رئیسی درادامه این تاریخ از او به گوش نمیرسد؟!! موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار. خدا به من لطف کرد و دو فرزند یه پسر و دختر داد. تقریبا دو ماهه که تصادف کردم و در اون تصادف پسر ۶ ساله ام که عقب آزاد بود بدون خط و خشی سالم از ماشین میاد بیرون ولی دختر ۴ ساله ام در بغل مادرش به رحمت خدا می رود. دو ماهه زندگی مون سراسر عذاب شده خواب و خوراکمون شده گریه. خیلی دوستش داشتم بابایی بود و بیشتر وقتها بغلم بود. خیلی غصه میخورم نیمه شب بلند میشم غصه میخورم. انواع کتب مطالعه کردیم حتی مسکن الفواد و امثالهم اما دردمون بیشتر شده کمتر نشده. همیشه احساس گناه میکنم و خودم رو مقصر میدونم. همیشه نگرانم که الان دخترم چکار میکنه نکنه دلتنگمون بشه. نکنه داره با ما صحبت میکنه جوابی نمیشنود غصه میخوره. اون دنیا بدون ما آیا رنج میکشه؟ آیا من رو بخشیده؟ با اینکه بهم میگن بچه زیر ۶ سال بهشتیه گناه نکرده براش گریه نکنید. اما نگران احوالاتش هستم تا الان هم به خوابم نیامده. با اینکه براش دعا و صلوات میفرستم و نذر میدم ولی همیشه نگرانم. تو رو خدا کامل بهم توضیح بدین چکار کنیم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزههای قرآنی متذکر این امر هستند که تقدیر آنها از قبل معلوم بوده و کوتاهیهای ما آنچنان نیست که تا این حدّ نقش داشته باشد. آیه ۲۲ سوره حدید میفرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. و یا آیه ۶۰ سوره واقعه میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» این ما هستیم که مرگ را در بین شما تقدیر میکنیم و کسی نیست که بتواند از ما پیشی بگیرد و آن را جلو و یا عقب بیندازد. استاد عبدالحمید واسطی که خودشان نیز با چنین مصائبی روبرو شدهاند، با نظر به روایات، نکات خوبی را در کتاب «آرام بخش دلها در مصیبت و بلاها» با ما در میان گذاردهاند. سعی بفرمایید آن کتاب را تهیه و مطالعه کنید. موفق باشید
با سلام و احترام: در غائله اخیر شیخ کاظم صدیقی و ضربهای که سهلانگاری و غفلت ایشان به سرمایه اجتماعی نظام و اعتماد مومنین زد، آنچه بیش از پیش نمک بر زخم مردم متدین و انقلابی پاشید، ابقای دوباره ایشان بر امامت جمعه تهران بود. این اتفاق عجیب و این سادهانگاری و هیچ انگاری افکار عمومی برای بنده و اطرافیانم به هیچ وجه قابل توجیه و پذیرش نیست. به نظر شما این حرکت چه معنی و چه انگیزهای دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این رابطه خوب است به توصیه مقام معظم رهبری که در روز عید فطر فرمودند؛ فکر کنیم آنجایی که تأکید میفرمایند: «من بر «وحدت کلمه» تأکید میکنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعّالان سیاسی، فعّالان اجتماعی، فعّالان رسانهای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمهی ملّت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، امّا درگیری و یقهگیری و وحدت را شکستن و دودستگیها و دوگروهیهای جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شما است، به زیان دنیای شما است، به زیان قوّت شما است.» در ضمن آقای مهدیان در کانال خود در این مورد نکتهای فرمودهاند که خوب است در آن مورد نیز فکر شود. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1032 موفق باشید
سلام علیکم: پیشاپیش نیمه شعبان و میلاد امام عصر ارواحنا فداه را تبریک عرض می کنم. با توجه به اینکه می فرمودید نظر به توحید و انوار الهی باید حالت حضوری و قلبی داشته باشد و نه حصولی و ذهنی و متافیزیک، لذا فرمودید برای تحقق حالت حضوری و انس قلبی، باید به مصادیق و مظاهر توحید در خارج از ذهن مراجعه کرد «وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها». در همین راستا برای نظر به نور امام زمان علیه السلام هم فرمودید باید به آینه و مظهریت امام زمان یعنی نائب ایشان رجوع کرد. پرسشم این هست که با توجه به این قاعده آیا وقتی مثلاً زیارت آل یاسین می خوانیم باید همواره آینه مدنظرمان باشد؟ آیا کسانی که به نائب ایشان نظر ندارند ولی به آن امام زمانی که می دانند در عالم هست رجوع می کنند بهره ای از نور حضرت دریافت می کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه ارتباط را نسبت به اسمای الهی ارتباط قلبی و حضوری میکند، با نظر به مظاهر اسماء حسنای الهی پیش میآید که قبلاً عرایضی در این مورد شده. ولی همان افرادی که با تفکر خود باور به حضور حضرت دارند مسلّماً بیبهره نیستند. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان: «نظر به حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه»و درک حضور نهایی امروزین خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/16112 شده است. خوب است به آن مطلب رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال شاهد حضور شخصیت های سیاسی در تهران بودیم از جمله ریاست اسبق جمهوری آقای دکتر روحانی بودند در حین حضور به راهپیمایی به ایشان توهین کردند و شعارهای بعضی مردم لقب دروغگو و مرگ بر منافق و مرگ بر آخوند آمریکایی سر دادند به نظر من کار بدی کردند به آقای روحانی توهین کردند و در این مورد و موارد حضرت آقا رهبر معظم فرمودند نباید توهین و فحاشی به مسولین کرد یک مورد مهر پرت کردن به آقای دکتر لاریجانی و توهین به مرحوم آیت الله هاشمی رحمت الله علیه که با لگد به در خانه ایشان زدهاند حضرت آقا واکنش نشان دادند و سخنرانی ایشان در قم به هم زدند و یا اخیرا که توهین به آقای روحانی شد آیا با این کارها دشمن به شاد نشدیم چرا بعضی به اصطلاح انقلابی نما با این کارها ضعف نشان دشمنان اسلام و انقلاب دادند و به نظر نباید این کارها انجام شود در پای صندوق رای باید تسویه حساب کنیم و نقد کنیم با فحاشی و توهین کاری از پیش نمی بریم اگر قبول نداریم این آقایان را خوب رای ندهیم ولی توهین و جسارت کاری بسیار زشت و ناپسند و به دور از انسانیت هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً کار این افراد اگر نگوییم نفوذی بودهاند، کاری بود دشمن شادکن. و هرگز این افراد از جنس شهدا که هیچ، از جنس مردم عادی هم نیستند. در روایت از امام صادق«عليهالسلام» داریم: «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) میفرمایند: أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛» درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمودند: مقصود همه مردمان، اعم از مؤمن و كافر منظور است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كمترين نتیجهاش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مىدارد. چه اندازه خوب میفرمایید که ما باید پای صندق رأی مرزها را مشخص کنیم. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در جواب سوالی که پرسیده بود آیا هرمنوتیگ فلسفی همان قلوب یعقلون هست؟ فرمودید اگر با توجه به همان آیه ۴۶ سوره حج باشد بله. حال سوال من این است که آیا این «قلوب یعقلون بها» آیا همان حضور قلب هست که در عبادات وارد شده؟ یعنی در هر مسئله ای انسان باید نزد قلب خود حاضر باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که آیه ۴۶ سوره مبارکه حج متذکر میشود و میفرماید: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» بحث در حضوری است که با نظر به تاریخ و سرنوشت ملتهای گذشته پیش میآید تا انسان متوجه شود چگونه در هر تاریخی اراده الهی است که انسانها را در آن تاریخ در بر میگیرد. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: امروز یک کلیپی یکی از دوستان برام فرستاده درباره امام زمان (عج) یک روحانی بنام سید کمال حیدری میگه ظهور امام زمان به نظر علامه طباطبایی در نشئه این دنیا نیست و مابین این دنیا و برزخ هست و ما باید به آن سمت حرکت کنیم. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا آنچنان در آخرین مراحلش به کمالات خود میرسد که ابعاد تجرد آن، بیشتر و بیشتر میشود و این یکی از «اشراط الساعة» میباشد به طوری که در روایت داریم هر سالِ آخرالزمان وسعت ۱۰ سال پیدا میکند. ولی باز همین دنیاست که چنین ظرفیت یافته است و از این جهت باید به نکتهای که علامه طباطبایی می فرمایند دقت کرد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: استاد در بحث رسیدن به کمال نفس به واسطه به کارگیری تن آیا صرف به کارگیری تن کمال در نفس ایجاد میکند؟ یعنی مثلا انسان مدام از بدنش استفاده کند و آن را به حرکت وادارد آیا کمال ایجاد میشود؟ و سوال دومم اینکه اگر در نفس کمالی ایجاد شد آیا این کمال از بین میره؟ یا اینکه نفس در اون کمال اسقرار پیدا میکنه؟ استاد وادی عجیبیه. آدمی میتونست چی بشه و چی شد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به شرطی که جهت او و نیّت او عبور از رذائل و حضور در فضائل اخلاقی باشد. ۲. عموماً آن کمالات میماند، هرچند با حضورِ کمال بعدی، کمالات قبلی به حاشیه میروند ولی در اواخر و بخصوص در قیامت همه کمالات ظهور خود را دارند. موفق باشید
با سلام: در برهان صدیقین فرمودید که شیرینی شکر به خاطر نداشتن هایش است و شیرینی از خداوند متعال نیست. در دستگاه وحدت شخصی وجود ابن عربی قضیه بالا چگونه تبیین می شود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این مباحث که مربوط به حوزه تطبیقی این نوع معارف است در محدوده سؤال و جواب نمیگنجد. موفق باشید
استاد سلام: سوالی در رابطه با شغل معلمی دارم. بدون دروغ یکی از چالش های یک معلم کنترل و مدیریت کلاس درس است و گاهی این مطلب مسئله اساسی ذهن معلم در سر کلاس می شود. امروز دانش آموزی سر کلاس سوالی در مورد اینکه فلان درس به چه کار ما می آید از بنده پرسید من هم با تصور غالب بر ذهنم که او نیتش به هم ریختن کلاس است جوابی به او دادم اما بعدا از خودم پرسیدم: حالا اگر واقعا این سوال دغدغه ذهن این دانش آموز بود چه؟ یا اصلا بله نیت اصلی اش به هم ریختن کلاس بوده اما خود سوال هم دغدغه ذهنش بوده یا حتی او این سوال را برای به هم ریختن کلاس پرسیده اما اصل سوال برای هم شاگردیهایش مطرح بوده، آیا با این وجود نحوه برخورد من درست بوده؟ از طرف دیگر سالهای اول تدریس به این جور سوالات خیلی بها می دادم و سعی می کردم با فکر دانش آموز همراه شوم اما واقعا در کنترل کلاس مشکل پیش می آمد. گویا در عملکرد بنده همراهی با فکر دانش آموز لازمه اش یک آزادی هست که در نهایت او از این آزادی سوء استفاده می کند. خواهشم این است که این دغدغه بنده را هم با توجه به تجربیات معلمی تان و هم اندیشه تان جواب بدهید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال جمعِ این دو مورد مهم است که از یک طرف دانشآموزان بتوانند سؤال کنند حتی به هر بهانهای. و از طرف دیگر جنابعالی به عنوان معلم کلاس در عین جوابگویی به سؤالات در وقت مشخص، نه صِرف آن موقعی که دانشآموز سؤال کرده، مواظب کنترل کلاس هم باشید. این دیگر زرنگی معلم است که بتواند این دو حضور را با همدیگر جمع کند. موفق باشید
🔵 این سؤال دوباره ارسال میشه چون پاسخش ارسال نشده, درسایت هم نیست کد پیگیری قبلی : 9ackmtk8k6 سلام علیکم استاد در زندگیم مسئلهای به وجود آمده که نیاز به مشورت با شما دارم بنده بانویی صاحب چهار فرزند هستم ..................
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد: 36278- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همانطور که طرف، عقاید منفی خود را حتی به ظاهر انکار کرده باشد؛ کافی است برای ادامه زندگی. و ثانیاً: در مورد فرزندانتان با تذکرات معرفتی مانند مباحث معرفت نفس که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح است میتوانید آنها را متوجه حقیقت خود و عالم ابدیت بنمایید.
با توجه به اینکه سوالات این چنینی که خصوصی هستند به ایمیل کاربران ارسال میشود سوال جناب عالی نیز در ایمیل جواب داده شده است. و به جهت خصوصی بودن قسمتهایی از سوال حذف شد زیرا ممکن است سوال کننده شناخته شود و این صلاح نیست
موفق باشید
«نی و چه» و در نگاه نیچه....... دست آورد نیچه بعنوان نماد انسان جدید _ نگاه نیچه به زندگی انسان به دو بخش قابل تقسیم است _بخش اول تذکر اوست به مسئله پوچی یا نهیلیسم که در ادبیات کهن ما با کلید واژه «نی» قابل پیگیری است _بخش دوم_ نگاه نیچــــه و نقادی او به آنچکه به گزافه مدعی یافتن حقیقت است، متمرکزشده! که با کلید واژه پرسشی « چه؟» در تمام متون فلسفی و حکمی وجود داشته و دارد! پرسش از چیستی «چه» نقد نیچه بر متافیزیک با ترجمه این واژه غربی با واژه «مابعدالطبیعه» بیشتر روشن میشود تا با واژه متافیزیک! او (نیچــــه) بعنوان نماد هر انسان جدیدیست و دقیقا پرسش میکند «چه» چیز خارج از طبیعت وجود دارد؟ «چه» چیزی بغیر آنچه یافته ایم وجود دارد؟ اگر خارج از طبیعت چیزی باشد، طبیعت دیگری خواهد بود و غیر طبیعی «نی_ست» ...... و در نتیجه این پرسش و «چه» متوجه میشویم که انسان چیزی که بدان عینیت قائل است، تفسیر به رأی خویش است و طلوع بُتی است که بایست غروب یابد و ربطی به فی حد ذاته امور ندارد! لذا هیچ ربطی میانشان «نی_ست» ! و پرده مورد غفلت نهیلیسم وجه «اثباتی» آنست نه وجه «نفی» لذا نمایاندن پوچیِ آنچه در جایگاه حقیقت چنبرهٔ نامیمون زده کاری ساده نبوده و در میان انسانها جز از عهده و زبان و عمل اولیا الله از کسی بر نمیاد، لذا «زرتشـــت نماد» همین خارج از دستیاب بودن است، و در قید ولایت بودن «حقیقت» است با «نیِ» نیچــــه به مولاناها اگر نگاه کنیم تفاسیر بشنو از نی چون حکایت میکند کاملا افقی جدید خواهد یافت، «نی» یعنی اوليا الله _که وجه عملی او ابتدا در انسان نفی و نمایاندن پوچی (رژیم غاصب درون هر انسان و البته رژیم غاصب بیرون) است، جز از عهدهٔ «نی» از که بر آید؟ هیچ کس! و با «چه» نیچه اگر به متون فلسفی نگاه کنیم افق نو بوجود میآید که بیشتر بر شکستن نظریات پایدار است تا بر ساختن نظر _شکستن از جنس ابراهیم _ابراهیم حنیف ساز _و این بی شباهت تفسیر آیه قرآن است که میفرماید « الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ _ﺣﻖ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺗﻮﺳﺖ لذا مباش از ممترین. امتراء کننده در صدد کشیدن چیزی از میان پیکره واحد به بیرون است و لذا حق و پایداری در قید «نی» است و خدا و تنها کار صالح انسان بنظر نساختن و شکستن ساخته های پوچ است _و این از میان برخیزیدن است که تنها حجاب موجود است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب است که باب تفکر به نیچه را گشودهاید، هرچند درک اندیشه طوفانی او آسان نیست و قصه او اینچنین است که: «هرکسی از ظنّ خود شد یار من». ولی نمیتوان نبوغ آن مرد را نادیده گرفت بخصوص با قرائت جناب هایدگر در سه جلد معروف او در رابطه با نیچه. و بخصوص جلد سوم آن کتابها. بنده خلاصهای که از آن کردهام در پیام رسان ایتا برایتان ارسال میکنم. ولی آن طور نیست که اگر پیامی در ایتا ارسال فرمایید بتوانم آن را دنبال کنم. ارتباط بنده با رفقا از طریق همین پرسش و پاسخها باید باشد. موفق باشید
